تعریف الزامات حرفهای برحسب دانش، مهارت و نگرش (شایستگیها)
تعیین الزامات حرفهای، اهداف یادگیری و دستیابی به اهداف
حرکت از اهداف یادگیری و کسب اهداف به یک برنامه یادگیری که این امر موضوعاتی را که بایستی تدریس شود، رویکردهای تدریس و سنجش اهداف را توصیف میکند.
ساختن یک طرح برای حفظ کیفیت دوره.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
تدوین استراتژیهای اجرایی و ارزشیابی.
کوپر و پالت[۵۵] (۲۰۰۵) برای طراحی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی رویکردی گام به گام را برای بررسی شایستگیهای مورد نیاز فارغالتحصیلان مورد استفاده قراردادهاند، که عبارت است از:
در نظر گرفتن سطح (موقعیتهای شروع، فارغ التحصیلی)
درنظر گرفتن نقش (وظیفه، فرایند، فرد محوری)
در نظر گرفتن مراحل تحول سازمانی (چرخهی حیات سازمانی)
درنظر گرفتن دیگر متغیرهای زمینهای مرتبط (تولید، ابعاد سازمانی و اجتماعی)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
شناسایی ارتباط مقولههای شایستگی و دسته های شایستگی (میان فردی، وظیفهمحوری، فرافردی)
جمع آوری اطلاعات حمایتکنندهی اضافی
بازبینی، نهاییسازی
ایجاد شاخصهای رفتاری (اصطلاحات رفتاری واقعی که شایستگیها را قابل ملاحظه و مشاهده میسازد)
ایجاد اهمیت نسبی و سطح تسلط بر هر شایستگی
چنانکه ملاحظه میشود دیدگاه های مختلفی در مورد طراحی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی، مراحل و ابعاد آن وجود دارد که منبعث از تعریف صاحب نظران در مورد آموزش و برنامه درسی، شایستگیها و فراگیران میباشد.
۲-۲-۵-۵٫ سطوح شایستگی ها در تدوین برنامه درسی مبتنی بر شایستگی
استانداردهای شایستگی که به طور استادانه در برنامههای درسی تدوین شدهاند شرایط کاری واقعی را منعکس میکنند که درجاتی متفاوت از پیچیدگی، تنوع و استقلال را ارائه میکند. چنین درجاتی سطوح شایستگی متفاوتی را که برای عملکرد مورد نیاز است را تولید میکنند.
یک شایستگی استاندارد شده معمولأ بدین معنی است:
آنچه شخص بایستی قادر به انجام آن باشد.
روشی که شخص میتواند قضاوت کند آیا آنچه که انجام شده، خوب انجام شده است.
شرایطی که شخص بایستی شایستگیاش را ثابت کند.
شواهد بسیار برای اطمینان از اینکه آنچه که انجام شده به روشی ثابت انجام شده و مبتنی بردانش اثربخش بوده، نیز مورد نیاز میباشد.
تعریف سطوح، بخشی از ساختار نظام استاندارد کننده تصدیق شایستگی را میسازد، استفاده از آن در تدوین برنامهی درسی مبتنی بر شایستگی به فرد اجازه میدهد تا احتمالات ارتقا و انتقال بین خصوصیات متفاوت را مجسم سازد. این پنج سطح شایستگی معمولأ اینگونه تعریف میشوند:
شایستگی کاربرد دانش در عملکرد یک دامنهای از فعالیتهای کاری متفاوت که بسیاری از آنها ممکن است معمولی و قابل پیشبینی باشند.
شایستگی کاربرد دانش در دامنهای مهم از فعالیتهای کاری متنوع در زمینههای مختلف. بعضی از این فعالیتها پیچیده هستند و تا اندازهای در آنها مسئولیت و استقلال فردی وجود دارد و ممکن است مشارکت با دیگران از طریق یک گروه یا تیم کاری، اغلب مورد نیاز باشد.
شایستگی کاربرد دانش در دامنهای وسیع از فعالیتهای کاری متفاوت در زمینههای متنوع که بسیاری از آنها پیچیده و غیر معمولی میباشند. در اینگونه موارد مسئولیت قابل ملاحظه و استقلال وکنترل یا راهنمایی دیگران اغلب مورد نیاز است.
شایستگی کاربرد دانش در یک دامنه وسیع از فعالیتهای کاری پیچیدهی فنی و حرفهای در زمینههای متنوع که با یک درجه اساسی از مسئولیت و استقلال شخصی انجام میشود. مسئولیت در قبال کار دیگران و تخصیص منابع اغلب وجود دارد.
شایستگی کابرد بخشی از اصول اساسی در بین یک تنوعی از زمینه ها که غیر قابل پیشبینی هستند. استقلال شخصی، اغلب مسئولیت زیاد در قبال دیگران و دقت تخصیص بخشهای منابع اساسی، همچنین پذیرش مسئولیتهای شخصی برای تحلیل، تشخیص، طراحی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی از ویژگیهای این تحقیق است (سینگلا، راستوگی، و سونیتا ۲۰۰۵).
۲-۲-۵-۶٫ شایستگی های مورد تاکید در برنامههای درسی آموزش عالی
به طور کلی یک برنامه درسی دانشگاهی مناسب بایستی بگونهای طراحی و سازمان یابد که در آن کلیه حیطههای زیر که به نوعی در ارتباط با یکدیگر نیز هستند، مد نظر قرار گیرند:
دانش و مهارتهای مربوط به یک رشته تخصصی (پرورش متخصصان)
دانش و مهارتهای مربوط به پژوهش و توسعه دانش (پرورش محققان)
دانش و مهارتهای مربوط به شهروندی، خلاقیت، تفکر انتقادی و..(آموزش عمومی)
دانش و مهارتهای مربوط به انجام وظیفه به عنوان مربی در معنای عام (پرورش مربیان)(عارفی،۱۳۸۴، ص۴۹).
نظریهپردازان تقسیم بندیهای گوناگونی از انواع اطلاعات و مهارتهای آکادمیکی که باید در برنامههای درسی دانشگاهی مدنظر برنامهریزان آن قرار بگیرد، ارائه نمودهاند؛ بطور مثال شلکنز[۵۶] آنها را به سه دسته کلی تقسیم نموده است:
مهارتهای تحقیق
مهارتهای عمومی
مهارتهای ویژه یک حیطه تخصصی یا حرفهای
با توجه به نظر شلکنز، یک برنامه درسی دانشگاهی باید از جامعیت برخوردار باشد.گرچه این نکته از اهمیت خاصی برخوردار است، ولی مهم این است که مهارتها و اطلاعات مورد نیاز ذکر شده مطابق با نیازهای واقعی و تحولات و به عبارت دیگر از تناسب لازم برخوردار باشد. این امر مستلزم بررسیهای مداوم برنامههای درسی دانشگاهی جهت تعیین اولویتها و بازنگری و بهبود آنها با توجه به شرایط است (مؤمنی مهمویی، ۱۳۸۶، ص۲۸).
۲-۲-۵-۷٫ اهمیت شایستگیهای کانونی
جهان وارد دورهای از فرصتها و چالشهای بزرگ شده است. در هزاره جدید عوامل مؤثر بر خوشبختی افراد، سازمانها و ملتها به سرعت در حال تغییر هستند. در چنین دورهای موفقیت به برخورداری از آخرین دانش و توانایی به کارگیری این دانش به شیوهای ابداعی و مؤثر بستگی دارد. اکنون خلاقیت و کارآفرینی ویژگیهای اصلی افرادی است که در چنین محیطی تلاش میکنند. در اقتصاد ناپایدار امروزی این سؤال مطرح است که فارغالتحصیلان دانشگاه باید از چه قابلیتهایی برخوردار باشند تا بتوانند به فرصتهای بیشتری در بازار کار دسترسی داشته باشند؟ بازار کار کنونی به سمت آن گروه از متخصصین تمایل دارد که بتوانند با یکدیگر محصولی را تولید کنند، مشکلی را برطرف نمایند و یک مشتری را راضی کنند. امروزه از هر فارغالتحصیلی انتظار میرود تا فراتر از حوزه تخصص خود به پروژه مورد نظر کمک کند (مهدی نژاد قوشچی، ۱۳۸۶).
عکس مرتبط با اقتصاد
از طرف دیگر، به منظور مجهز کردن فارغالتحصیلان دانشگاه به قابلیتها و تواناییهای مورد نیاز بازار کار امروز، ما در آموزش دانشگاهی با یک تغییر پارادایم از آموزش به یادگیری مواجه هستیم. دانشجوی امروزی نباید صرفاً دریافتکننده اطلاعات باشد، بلکه همچنین از وی انتظار میرود تا به گسترش حوزه دانش خود و به کارگیری آن دانش به یک شیوه فعال تحت نظارت مربیان و اساتید خود مبادرت ورزد.
شایستگیهای کانونی بر این نکته تمرکز میکنند که دانشجویان چگونه فکر کنند، چگونه با یکدیگر و با سایر افراد ارتباط برقرار کنند و چگونه دانش خود را مورد استفاده قرار دهند. اکنون این مهارتهای گسترده، اساس روش آموزش و تعلیم هستند. دانشجویان باید یاد بگیرند که به شیوههای علمی بیندیشند و همواره این شیوه اندیشیدن را در موقعیتهای کاملاً متفاوت مورد استفاده قرار دهند. مهارتهای ارتباط کلامی و نوشتاری و مهارتهای کارگروهی نه تنها برای آنها مفید است، بلکه در فرایند یادگیری نیز به آنها کمک میکند. هنگامی که دانشجویان به شیوههای مؤثری مینویسند، گفتگو میکنند و با یکدیگر کار میکنند، بیشتر یاد میگیرند(فلاحی، ۱۳۸۸، ص ۹۸).
۲-۲-۶٫ اهمیت و جایگاه آموزش در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی
مرور متون مربوط به تاریخ آموزش رشته و مسائل آن در ایران حاکی از مورد توجه بودن این مقوله طی سالیان متمادی است. اما با این حال به نظر میرسد گذشت بیش از ۴۵ سال آموزش رسمی و ۷۰ سال آموزش غیر رسمی رشته علم اطلاعات و دانششناسی هنوز گره کور آموزش
دانششناسی باز نشده است (ابرامی، ۱۳۵۴، ص ۵۴۷). در این بخش، به آموزش رشته علم اطلاعات و دانششناسی به عنوان یکی از سیستمهای فرعی نظام آموزش عالی کشور میپردازیم.
آموزش، حوزهای زیر بنایی که بستر ساز حیات یا اضمحلال رشته است. به نظر میرسد آموزش
رشته علم اطلاعات و دانششناسی در ایران، بیشتر بر اساس ضرورت آغاز و گسترش آن بوده و به جز در موارد معدودی پیشبینیهای لازم و کافی وجود نداشته است. این گسترش، اغلب تنها از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و تحت نظارت انجمن کتابداری ایران بوده است (حیاتی، ۱۳۸۷، ص۲۸). به نظر میرسد چنین آغازی بر ادامهی فعالیتهای این رشته خالی از تأثیر نبوده است.
نحوه شکل گیری این رشته در ایران از یک سو و پیشرفتهای مداوم در دنیای اطلاعات و ارتباطات از سوی دیگر، لزوم بررسی کل نگرانه، تدوین مجدد اهداف و بازنگری در فرایندهای آموزشی و تنظیم دروندادها و شکلدهی به بروندادهای رشته را از ضرورتی بیشتر برخوردار نموده است. رشد، توسعه و ادامه حیات این رشته، مانند هر رشته علمی دیگری نیازمند تعلیم و تربیت نیروی انسانی مجهز به پشتوانهی نظری، عملی و حرفهای است که بدون تردید این امر مهم جز با اجرای برنامههای آموزشی مناسب و کارآمد رخ نخواهد داد. درسیستم آموزش علم اطلاعات و دانش شناسی، تعیین فرایندها مانند هر سیستم دیگری باید برخاسته از اهداف آن و ساز و کارهای دسترسی هر چه بیشتر به این اهداف باشد. هدف از آموزش این رشته مطابق آنچه که در مقدمهی سرفصلهای مقاطع مختلف آمده ، در جدول ۲-۱خلاصه شده است.
جدول ۲-۱: هدف آموزش رشته علم اطلاعات و دانششناسی مطابق با سرفصلهای مقاطع مختلف تحصیلی (آخشیک، ۱۳۹۱)
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محف