مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
تاثیر ابعاد ساختاری سازمان مورد بررسی بر هوشمندی رقابتی- قسمت ۲- قسمت 2
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ترویج این کدهای اخلاقی در درون سازمان، با پیمان‌کاران شخص ثالث و تمامی متخصصان؛
 

پایبندی صادقانه و رعایت سیاست‌ها، دستورالعمل‌ها و اهداف سازمان.
 

این هفت نکته در تئوری ساده هستند، اما در عمل ممکن است مبهم باشند. صداقت، پایبندی به قانون و پیروی از سیاست‌های سازمان، به طور قطع راهنمایی‌های مناسبی برای رفتار می‌باشند. سازمان‌ها نیز همانند انجمن تخصصی هوشمندی رقابتی می‌توانند کدهای اخلاقی خاصی داشته باشند. چیزی که در یک کشور قانونی است ممکن است در کشوری دیگر غیر قانونی باشد. کدهای انجمن تخصصی هوشمندی رقابتی راهنمایی به دست اندرکاران هوشمندی رقابتی جهت استفاده از این کدها در موقعیت‌های خاص ندارند، اما شایسته است که مرزهای اخلاقی به کسانی که تازه وارد این عرصه شده‌اند معرفی گردد(Ho,2008).
در سازمان‌ها ایجاد فرهنگی که بر ارزش‌های اصلی اخلاقی تاکید دارد حیاتی است. محققان چهار قانون را معرفی کرده‌اند که لازم است مدیران و مصرف کنندگان برای اطمینان از اخلاقی بودن تصمیماتشان از آن‌ ها پیروی کنند. هنگام تصمیم‌گیری با به یاد داشتن این قوانین یک شرکت می‌تواند فرهنگ اخلاقی[۱۶] ایجاد نماید.

 

 

قانون طلایی[۱۷]: به شیوه‌ای عمل کنید که انتظار دارید دیگران نسبت به شما آنگونه عمل نمایند.
 

اخلاق حرفه‌ای[۱۸]: فقط اقدام به انجام کارهایی که توسط گروه برگزیده‌ی ثابتی از همکاران، مناسب در نظر گرفته می‌شود، بنمایید.
 

دستور مطلق کانت[۱۹]: به گونه‌ای عمل کنید که عمل انجام شده تحت شرایط خاص قانون عمومی رفتار برای همگان در همان شرایط باشد.
 

تست تلویزیون[۲۰]: همیشه از خود سوال کنید آیا توضیح این مطلب برای همگان در تلویزیون برایم راحت خواهد بود؟ (اردستانی و سعدی، ۱۳۹۰)
 

۲-۱-۲-۵- اهمیت هوشمندی رقابتی
توسعه تکنولوژی و رشد تجارت جهانی، امروزه به این معناست که محیط تجاری به سرعت و دائم در حال تغییر است. مدیران بیش از این نمی‌توانند برای تصمیم‌گیری‌های راهبردی به اشراق و شهود تکیه کنند. در بیشتر کارها نتیجه یک تصمیم نادرست غیر قابل چشم پوشی است. شرکت‌ها برای ارائه ارزشی بالاتر و تأمین رضایت مشتریان در هر زمینه‌ای، به اطلاعات نیازمندند. آن‌ ها باید اطلاعات بسیار زیادی از شرکت‌های رقیب، واسطه‌ها و سایر نیروها و عواملی که در بازار فعال هستند، داشته باشند. اطلاعات به عنوان یکی از اقلام مهم دارایی‌های استراتژیک و ابزارهای بازاریابی به شمار می‌آید(اصول بازاریابی، پارساییان،۱۳۷۹). گردآوری و ارزیابی اطلاعات مربوط به شرکت‌های رقیب در امر تدوین استراتژی‌ها، نقشی حیاتی دارد. هر قدر شرکت بتواند از شرکت‌های رقیب اطلاعات بیشتری به دست آورد، احتمال آن‌که استراتژی‌های اثربخش و موفقیت آمیز تدوین و اجرا کند، بیشتر است(همان منبع،۱۳۷۹). بنابراین ردیابی، درک و واکنش به رقبا به عنوان یک جنبه ویژه از فعالیت بازاریابی مطرح بوده ولازم است که شرکت‌ها یک برنامه اثربخش به نام هوشمندی رقابتی را به اجرا درآورند هوشمندی رقابتی به عنوان یک ابزار مدیریت استراتژیک و یکی از سریع‌ترین زمینه های رشد کسب و کار دنیا، به شمار می‌رود. همچنین هوشمندی رقابتی، یکی از تکنیک‌های مهم در ایجاد مزیت رقابتی است(همان منبع،۱۳۷۹).
هوش رقابتی فرایند مداومی است که اطلاعات قابل استفاده‌ای در اختیار تصمیم‌گیرندگان می‌گذارد. هدف اصلی هوش رقابتی دستیابی به داده‌ها و اطلاعاتی در مورد محیط، رقبا و بازار است. از این رو هوش رقابتی مؤثر نه تنها نیازمند اطلاعاتی پیرامون رقبا است، بلکه همچنین نیازمند اطلاعاتی درباه‌ی سایر تمایلات محیطی از قبیل تمایلات صنعت، تمایلات قانونی و نظارتی، تمایلات بین المللی، تحولات فن‌آوری، تحولات سیاسی و شرایط اقتصادی است. اگرچه تمرکز هوش رقابتی بر تصمیم گیری است، ولی قلمرو آن گسترده است و در برگیرنده پژوهش پیرامون موضوعاتی از قبیل قابلیت‌های رقبا، تحلیل اتحاد و یا سرمایه‌گذاری مشترک با رقبا، برنامه‌های آتی رقبا، راهبرد‌های بازار یا خطوط تولید خاص، دلایل دگرگونی در شرکت‌ها یا راهبرد واحدهای کسب وکار وغیره است. در حال حاضر نه تنها شرکت‌های بزرگ بلکه بسیاری از کسب وکارهای کوچک نیز از مزایای حاصل از هوش رقابتی بهره می‌گیرند(مقدسی وگرامی، ۱۳۹۰).

دریافت اطلاعات از محیط بیرونی کسب و کار، بر موقعیت رقابتی شرکت تاثیر‌گذار بوده و این در حالی است که حدود۹۰ درصد اطلاعاتی را که یک شرکت برای تصمیمات حیاتی خود نیازمند آن است، می‌تواند از راه هوشمندی رقابتی کسب کند. بنابراین هوش رقابتی به عنوان یک ابزار مدیریت استراتژیک ویکی از سریع‌ترین زمینه‌های رشد کسب و کار دنیا به شمار می‌رود. همچنین هوش رقابتی یکی از تکنیک‌های مهم در ایجاد مزیت رقابتی است. بسیاری از شرکت‌ها از هوش رقابتی برای دستیابی به سهمی از بازار و به دست آوردن سهم رقبای ناشناخته استفاده می‌کنند. آن‌ ها از هوش رقابتی بیشتر برای مقاصد زیر بهره می‌برند:

 

 

شناخت محیط فعلی بازار
 

پیش بینی محیط آتی بازار
 

تحلیل عوامل اقتصادی، سیاسی و فناورانه مرتبط باکسب وکار خود
 

شناسایی نقاط ضعف و یافتن راه‌‌حل برای آن‌ ها
 

تغییر در راهبرد فعلی یا تعدیل آن(Shane,2006).
 

۲-۱-۲-۶- گستره‌ی هوشمندی رقابتی
بنیاد اولیه‌ی هوشمندی اطلاعات می‌باشد، اما هرنوع اطلاعاتی هوشمندی تلقی نمی‌گردد. محققان بسیاری بر ضرورت ایجاد تمایز بین اطلاعات و هوشمندی تاکید داشته و بیان می‌کنند که اطلاعات، دربرگیرنده‌ی اعداد، آمار و داده‌های جدا شده ولی واقعی درباره افراد، سازمان و رقبا است. در حالی که هوشمندی شامل اطلاعات فیلتر شده و تحلیل شده خواهد بود. برای دستیابی به مزیت رقابتی از دیدگاه هوشمندی رقابتی شناسایی و تعریف منابع هوشمندی رقابتی بسیار حائز اهمیت تلقی می‌شود. براساس یکی از پراستنادترین تقسیم بندی‌های انجام شده در این زمینه، هوشمندی رقابتی در سه دسته تقسیم بندی می‌شود(Roach & santi,2001).
هوشمندی بازار[۲۱] : این نوع هوشمندی، وظیفه تهیه و عرضه روندهای حال و آینده نیازها و ترجیحات مشتریان به بازارهای جدید و ایجاد فرصت‌های بخش بندی و تغییرات اساسی و اصلی در بازاریابی و توزیع رقبا را به عهده دارد.
هوشمندی مرتبط با رقبا[۲۲] : این نوع هوشمندی از طریق ملاحظه و بررسی مستمر و نظام مند تغییرات در ساختار رقبا، محصولات جایگزین جدید و واردشوندگان جدید به صنعت، وظیفه ارزیابی تکامل استراتژی رقابتی رقبا را بر عهده دارد.
هوشمندی فن‌آورانه[۲۳] : فایده فن‌آوری‌های جدید و فعلی و نیز پیش بینی فن‌آوری‌هایی که در آینده از بین می‌روند و فن آوری‌هایی که در آینده مسلط می‌شوند به عهده این نوع هوشمندی است.
برخی محققان معتقدند که هوشمندی رقابتی می‌تواند به بیشتر از سه دسته تقسیم بندی شود و به این منظور هوشمندی اجتماعی و راهبردی و هوشمندی ساختاری-سازمانی را نیز به این طبقه‌بندی اضافه کرده‌اند. هوشمندی اجتماعی و راهبردی شامل مقررات مالی و مالیاتی، مباحث سیاسی و اجتماعی و همچنین موضوعات منابع انسانی و اجتماعی می‌شود(آلن و هیگنز،۲۰۰۵). هوشمندی ساختاری-سازمانی، زیر ساخت‌های اطلاعاتی-ارتباطی انعطاف پذیر و کارآمد را ایجاد نموده و بستر پیاده سازی هوشمندی بازار، فن‌آورانه و راهبردی را در سازمان فراهم می‌سازد(چاوشی و جوادی پورفر،۱۳۹۱).

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاه ها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی- قسمت ۴
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ـ مبنای سوم: شرط ارادی محض ۱۸۸
نقد و بررسی این مبانی ۱۸۸
۵ـ۲٫ شرط عدم مسئولیت در موارد ضرر به اشخاص ۱۸۹
نتیجه‌گیری ۱۹۰
گفتار پنجم: شیوه‌های مختلف جبران خسارت ۱۹۱
۱٫ در خسارات مادی ۱۹۱
۱ـ ۱٫ جبران عینی (بازگرداندن عین مال) ۱۹۱
۱ـ۲٫ جبران خسارت از طریق پرداخت معادل ۱۹۲
۱ـ۲ـ۱٫ دادن مثل ۱۹۲
۱ـ ۲ـ ۲٫ دادن قیمت ۱۹۳
۲٫ در خسارات معنوی ۱۹۴
۲ـ۱٫ جبران خسارت از طریق اعاده وضعیت ۱۹۴
۲ـ۲٫ پرداخت غرامت ۱۹۵
مبحث چهارم: شیوه تأمین خسارت ۱۹۶
گفتار اول: بیمه اجباری کارکنان باشگاه و مؤسسات ورزشی (ورزشکاران و مربیان) ۱۹۶
۱- تعریف بیمه ۱۹۶
ـ عناصر تشکیل‌دهنده بیمه ۱۹۷
۱٫ خطر ۱۹۷
۲٫ حق بیمه ۱۹۸
۳٫ خسارت ۱۹۸
۲ـ انواع بیمه ۱۹۸
گفتار دوم: بیمه مسئولیت مدنی ورزشی ۱۹۹
۱٫ حقوق ایران ۱۹۹
۲٫ حقوق کشورهای اروپایی ۲۰۱
نتیجه‌گیری ۲۰۳
پیشنهاد ۲۰۶
فهرست منابع و مآخذ ۲۰۷
چکیده انگلیسی
مقدمه
اصولاً ورزش از دیرباز به عنوان پدیدهای که هم باعث تندرستی و سلامتی جسم و هم باعث سلامتی روح و روان انسان میگردد در بین جوامع بین المللی شناخته میشده است. بشر از آغاز آفرینش برای ماندن و زیستن نیاز به جنبش ماهیچههای خویش داشته و تا فرجام زندگی ورزش همسفر او خواهد ماند.[۱] در دین اسلام هم آیات و روایاتی درخصوص ورزش در بین انسانهای بشری وجود دارد که نمایانگر دیدگاه روشن شریعت در خصوص امر ورزش و تندرستی است.[۲]
با پیدایش المپیک در حدود یکصد و اندی سال پیش ورزش چهرهای بین المللی پیدا کرد به طوری که صرف سلامتی و تندرستی برای انجام ورزش دیگر به عنوان تنها هدف ورزش مورد توجه نبود بلکه حضور در صحنههای بین المللی و کسب افتخار در این زمینه به عنوان اصلیترین اهداف کشورهای شرکتکننده در این رقابتها که بعدها تبدیل به مهمترین رقابتهای بین المللی در سطح کره خاکی تبدیل شد، واقع گردید، به طوری که کشورهایی که با هم مشکل و درگیری ـ چه در سطح نظامی و چه در سطوح دیگر ـ داشتند باکسب افتخار در این رقابتها و به ویژه در بازیهای رودررو تا مدتها به کرکری خواندن برای بازنده میپرداختند و به تبع آن مردم دو کشور نیز چنان حساسیتی را در این زمینه از خود نشان میدادند که حتی در برخی موارد خود این امر منجر به کشمکش و درگیری بین دولتها و تماشاگران دو کشور میگردید. کشورها معمولاً با تشکیل کمیته ملی المپیک به برنامهسازی برای حضور موفق در این رقابتها میپردازند.
ورزش در ابتدا در سطح آماتور قرار داشت بدین معنا که ورزشکاران بیشتر به عنوان یک وسیله تفریح و سرگرمی که باعث سلامتی و تندرستی جسم و روان آنها میشد به آن نگاه میکردند اما بعدها با حرفهای شدن ورزش، جهان با اصطلاح ورزش حرفهای آشنا گردید و دیگر ورزش در سطح آماتور به فعالیت نمیپرداخت و رقابتهای ورزشی در کشورها هم عنوان حرفهای را یدک میکشید. برای مثال می‌توان به لیگ حرفهای بسکتبال NBA و یا لیگ حرفهای فوتبال اسپانیا لالیگا، لیگ حرفهای راگبی در آمریکا ـ لیگ حرفهای برتر در فوتبال انگلستان و به طور کلی شبه جزیره اشاره نمود.
با حرفهای شدن ورزشکار، قراردادهای ورزشی نیز حرفهای گردید بدین معنا که ورزش به عنوان یک شغل و حتی صنعت پولساز مورد توجه دستاندرکاران آن قرار گرفت و ورزشکار و یا مربّی با یدک کشیدن عنوان حرفهای، دیگر شغل حرفهای او، ورزش تلقی میگردید و ایشان باید فکر و ذکرشان را برخلاف ورزش آماتوری به ورزش و موقعیت در آن معطوف میکردند. با حرفهای شدن ورزش و تبدیل آن به یکی از صنایع پولساز، کسب موفقیت برای تیمها و باشگاه های ورزشی به عنوان هدف نهایی مورد تأکید و توجه قرار گرفت زیرا با کسب موفقیت، سود و منفعت مالی بیشتری نصیب این باشگاه ها میگردید به طوری که حتی برای مثال باشگاه فوتبال بارسلونای اسپانیا در سال ۲۰۰۸ میلادی به دلیل کسب موفقیت در چهار جام ـ لیگ حرفهای فوتبال اسپانیا (لالیگا)ـ و جام پادشاهی این کشور و نیز لیگ قهرمانان اروپا و نیز قهرمانی در رقابتهای سوپر جام جهان که با شرکت قهرمانان قارههای مختلف دنیا انجام میگیرد حدود ۵/۳ میلیاد یورو، سود خالص را نصیب این باشگاه گردانید.[۳]
با پیشرفت ورزش و حرفهای گردیدن آن حقوق ورزشی مورد توجه قرار گرفت که به بررسی حقوقی حوادث در ورزش میپردازد. موضوع حقوق ورزشی تمامی تخلفاتی است که در عرصه ورزش واقع و به نحوی به حقوق دیگران لطمه وارد میآورد.
باشگاه و مؤسسات ورزشی از قبیل استادیومها و سالنهای ورزشی به دلیل درگیر بودن مستقیم با امر ورزش بیشتر در معرض مسئولیت ـ اعم از مدنی وکیفری ـ قرار میگیرند. ما در این کار تحقیقی این مسئولیتها را مورد بررسی قرار میدهیم که مثلاً آیا اصولاً باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی مربوطه در خصوص حوادث ورزشی مسئولیت دارند یا خیر؟ اگر مسئولیت دارند مبنای مسئولیت آنها چیست؟ و اینکه آیا در جایی که ورزشکار و یا مربی و یا کارکنان آن مثل پزشک و کارکنان دیگر باشگاه با باشگاه قرارداد دارند آیا اصولاً مسئولیت قراردادی هم به وجود میآید یا خیر؟ آیا امکان توسل زیاندیده هم به مسئولیتهای قراردادی و هم مدنی باشگاه وجود دارد یا خیر؟ مسئولیت باشگاه ها و مؤسسات ورزشی مربوطه نسبت به تماشاگران ـ اعم از تماشاگرانی که پول میدهند و بلیت خریداری میکنند و تماشاگرانی که به رایگان وارد میشوند چیست؟ در این تحقیق به این سؤالات پاسخ میدهیم.

 

۱ـ ضرورت تحقیق
تا زمان شکلگیری ورزش حرفهای و حاکم شدن نگاه اقتصادی بر آن، علم حقوق به طور ویژه و خاص این پدیده را مورد توجه قرار نداده بود.با تشکیل باشگاه های ورزشی بزرگ که در رشته های مختلف ورزشی فعالیت می کردند و به اصطلاح به معنای واقعی کلمه باشگاه بودند نه یک تیم ورزشی – و صنعتی شدن ورزش ،بررسی مسولیت مدنی باشگاه‌ها وموسسات ورزشی در خصوص حوادث ورزشی که در جریان رقابتهای ورزشی برای بازیکنان، مربیان ، تماشاگان و سایر کارکنان باشگاه پیش میآید از اهمیتی بیش از پیش برخوردار گردید.

در ایران هم ابتدا به موجب ماده ۴۲ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۵۲ که مقرر میداشت: «حوادث ناشی از عملیات ورزشی مشروط بر اینکه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد جرم محسوب نمیشود»، حقوق ورزشی به رسمیت شناخته شده و در سال ۱۳۶۱ هم مقنن همین متن را با اضافه کردن جمله «… و این مقررات هم با موازین شرعی مخالفت نداشته باشد» در ماده ۳۲ قانون راجع به مجازات اسلامی مورد تأکید قرار داد. در سال ۱۳۷۰ شمسی هم به رغم تغییراتی که در قانون مجازات اسلامی داده شده ماده اخیرالذکر که فقط با تغییر شماره ماده به ماده ۵۹ عیناً به تصویب رسید و در حال حاضر در حوادث ناشی از عملیات ورزشی که جنبه جزایی داشته باشد مورد استناد است. اما در مورد مسئولیت مدنی حوادث ورزشی تاکنون قانون خاصی که به صراحت به ورزش اشاره داشته باشد تصویب نگردیده و جبران خسارات حوادث ورزشی با استناد به قانون مسئولیت مدنی مصوب۱۳۳۹، و قانون مدنی و سایر قوانین، اصول، فتاوی، عرف و عادت، حل و فصل می‌شود.[۴]
متأسفانه در این کار تحقیقی، همان طور که گفته شد نه منابع فارسی ونه منابع قانونی خاصی موجود است، و دلیل آن هم عدم توجه به این شاخه از حقوق ورزشی بود. البته پایان نامههایی راجع به مسئولیت مدنی در حوادث ورزشی کار شده است که متأسفانه به هیچ وجه به امر باشگاهداری و مسئولیت مدنی آن توجه نگردیده است. اما در کشورهای اروپایی، منابع نسبتاً زیادی وجود دارد.
به هر حال نگارنده ضمن اقرار به ضعف علمی خود و نواقص فراوان در این تحقیق که خود مقر به آن هستم امیدوار هستم که حقوقدانان و دانشپژوهان جوان رشته حقوق در این زمینه گامهای بیشتری را برداشته تا عرصه ورزش به ویژه حقوق ورزشی بیش از پیش مورد توجه قانونگذاران قرار گیرد.
۲ ـ سابقه تحقیق
متأسفانه به دلیل مهجور ماندن این رشته از حقوق، فعالیتهای پژوهشی و تحقیقی در خصوص حقوق ورزشی به ندرت انجام گرفته است. موضوع تحقیق اینجانب نیز از جمله موضوعات حقوق ورزشی میباشد که با وجود مهم بودن آن تا به حال در این خصوص هیچگونه تحقیق و کار پژوهشی در این زمینه تألیف و نگارش نگردیده است. البته در زمینه قراردادهای ورزشی و نیز مسئولیت کیفری مدیران ورزشی رسالههایی تدوین گردیده است که متأسفانه در زمینه حقوق ورزشی کافی به نظر نمیرسد.
به هر صورت تلاش میشود که با تألیف و نگارش این رساله با کمک و راهنمایی اساتید گرانقدر گامی هرچند ناچیز در زمینه شناساندن حقوق ورزشی به علاقهمندان، به ویژه ورزشکاران و پژوهشگران گرانقدر برداشته شود تا چه مقبول افتد.
۳ـ روش تحقیق
روش تحقیق و بررسی اطلاعات به صورت تحلیلی و توصیفی با بهره گرفتن از منابع حقوقی فارسی و لاتین صورت پذیرفته است و در برخی موارد نیز از آراء و تصمیمات قضایی مراجع قضایی و انضباطی ایران ، کشورهای اروپایی و آمریکا که در سایتهای اینترنتی موجود است ، استفاده شده است.
به هر تقدیر به دلیل کمبود بسیار زیاد و عجیب منابع فارسی و لاتین به ویژه منابع فارسی، در خصوص موضوع تحقیق، بیشتر با بهره گرفتن از قواعد و اصول حقوق مسئولیت مدنی به بررسی موضوع مورد نظر پرداخته شده است.
۴ـ ساختار تحقیق
مطالب این تحقیق از ترتیب و اسلوب ذیل برخوردار است و در دو فصل به این شرح تنظیم شده است:
۱ـ مفهوم مسئولیت مدنی و انتظامی؛ ماهیت حقوقی و مبانی مسئولیت مدنی باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی
۲ـ آثار مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی.
در پایان نیز به نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات پرداخته شده است.
۵ ـ پرسش اصلی تحقیق
۱ـ باشگاه ها و مؤسسات ورزشی چه تکالیفی را نسبت به ورزشکاران، مربیان و تماشاگران دارند؟
۶ ـ پرسشهای فرعی تحقیق
۲ـ رابطه حقوقی باشگاه ها و موسسات ورزشی با ورزشکاران و مربیان در حقوق ایران و کشورهای اروپایی چیست؟ و مبنای مسئولیت مدنی باشگاه ها و مؤسسات ورزشی کدام است؟
۳ـ جایگاه مسئولیت انتظامی باشگاه‌ها وموسسات ورزشی در حقوق ورزشی چیست؟
۴ـ آیا امکان جمع مسئولیتهای قراردادی و مدنی در رجوع به باشگاه ها و مؤسسات ورزشی وجود دارد؟
۵ـ آیا باشگاه ها و مؤسسات ورزشی میتوانند با درج شرط عدم مسئولیت، مسئولیت خود را در قبال زیاندیده مرتفع و یا کاهش دهند؟
۷ ـ فرضیه های تحقیق
۱ـ باشگاه ها و مؤسسات ورزشی نسبت به ورزشکاران، مربیان و تماشاگران تعهداتی دارند که مهمترین آن فراهم آوردن امکانات مناسب و ایمنی تجهیزات و اماکن ورزشی مربوطه (تعهد به ایمنی) میباشد.
۲ـ رابطه کارگری و کارفرمایی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی میان بازیکنان و ورزشکاران با باشگاه ها و مؤسسات ورزشی حاکم است و مبنای مسئولیت مدنی باشگاه‌ها و موسسات ورزشی بر فرض تقصیر مبتنی است.
۳ـ باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی در قبال تخلفات خود و یا ورزشکاران و مربیان و تماشاگران در طول رقابت‌های ورزشی در برابر فدراسیون‌های ورزشی مربوطه مسئولیت انتظامی پیدا می‌کنند.
۴ـ امکان جمع بین مسئولیت مدنی و قراردادی وجود دارد.
۵ـ باشگاه ها و مؤسسات ورزشی میتوانند جز در مواردی که شامل تقصیر عمدی و سنگین میباشد با درج شرط عدم مسئولیت در ضمن قرارداد یا قرارداد جداگانه، مسئولیت خود را مرتفع یا کاهش دهند.
فصل اول:
مفهوم مسئولیت مدنی و انتظامی؛ ماهیت حقوقی و مبانی مسئولیت مدنی باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی
مبحث اول:
اماکن ورزشی و اقسام آن
۱٫ تعریف اماکن ورزشی
به طور کلى و عام به تمام فضاهایى که امکان اجراى ورزش، فعالیت‌هاى جسمانى و حرکات ورزشى و تفریحى براى کلیه افراد یک جامعه در آنها وجود داشته باشد، مى‏تواند اماکن ورزشى محسوب گردد.[۵]

 
 
 

نظر دهید »
اجرای تحریم‌های یکجانبه علیه ایران از دیدگاه حقوق بین‌الملل- قسمت ۷
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۲)مبانی قانونی رابطه آژانس و جایگاه حقوقی ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت
شورای امنیت و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای به دلیل برخی نقاط اشتراک در ایفای وظایف سازمانی مرتبط با خلع سلاح هسته‌ای رابطه متقابلی با یکدیگر دارند. از یک طرف شورای امنیت، در مواردی به عنوان تضمین کننده تصمیمات آژانس وارد عرصه شده است و از طرف دیگر، آژانس در حقیقت به عنوان رکن فرعی شورای امنیت در تضمین صلح و امنیت بین‌الملل فعال بوده است. این رابطه بین دو نهاد در اسناد بین‌المللی به ویژه اساسنامه آژانس متبلور است. اساسنامه آژانس دو مبنا را جهت رابطه آژانس با شورای امنیت مطرح کرده است.
اولا به موجب ماده ۳ پاراگراف ۴ اساسنامه، چنانچه آژانس در ارتباط با فعالیت‌هایش با مسایلی رو به رو گردد که در صلاحیت شورای امنیت باشد باید شورای مزبور را به عنوان رکن مسئول حفظ صلح و امنیت بین‌الملل از آن مطلع سازد. ثانیا به موجب ماده ۱۲ (بند ج) اساسنامه، چنانچه در جریان بازرسی ها، بازرسان دریابند که فعالیت هسته‌ای یک دولت عضو به منظور اهداف نظامی انجام شده باید هرگونه عدم پایبندی را به دولت‌های عضو، شورای امنیت و مجمع عمومی گزارش کنند. چرا که طبق ماده ۴ اساسنامه آژانس که درباره تعهدات اعضای آژانس است آمده است آژانس باید هرگونه عدم پایبندی اعضا را طبق ماده ۱۲ اساسنامه به شورای امنیت گزارش کند.
علاوه بر مقررات مطرح در اساسنامه آژانس در زمینه ارجاع موضوعات توسط آژانس به شورای امنیت، ماده ۱۹ موافقت نامه پادمان ایران و آژانس نیز اشاره بر این دارد که در صورت ناتوانی شورای حکام آژانس در راستی آزمایی فعالیت‌های هسته‌ای ایران و تایید این نکته که هیچ انحرافی از مواد هسته‌ای به سمت تولید سلاح هسته‌ای وجود نداشته، شورای حکام آژانس می‌تواند گزارش‌هایی را طبق ماده ۱۲ اساسنامه به شورای امنیت، مجمع عمومی و دیگر اعضا ارسال نماید.[۷۷]
اکنون این سوال مطرح است که موضوع پرونده هسته‌ای ایران در قالب کدام یک از موارد فوق (گزارش عدم پایبندی نسبت به پادمان، گزارش عدم توانایی در راستی آزمایی توسط آژانس یا به خطر افتادن صلح و امنیت بین‌المللی) به شورای امنیت گزارش شده است؟
شورای حکام در قطعنامه ۴ فوریه ۲۰۰۶ از البرادعی، دبیرکل آژانس خواست تا اقدامات لازم را جهت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت مبذول نماید. همچنین در بند ۸ قطعنامه مذکور، شورای حکام از مدیرکل آژانس درخواست کرد که تمام قطعنامه‌های صادر شده به همراه گزارشی از اجرای مفاد قطعنامه‌ها توسط ایران را به شورای امنیت ارسال نماید.
به این ترتیب، مدیرکل آژانس در ۸ مارس ۲۰۰۶ به رغم فقدان هرگونه تصمیم گیری صریح و تصویب قطعنامه‌ای که به دلیل ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را نشان دهد، گزارش خود را جهت اقدام به شورای امنیت ارسال نمود. در بحث ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت تنها به نگرانی از به خطر افتادن صلح و امنیت بین‌المللی توسط فعالیت هسته‌ای ایران اشاره شده است و از آنجا که شورا مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین‌الملل است برای رسیدگی به این موضوع انتخاب شده است. اما چنین برداشتی از برنامه هسته‌ای ایران با توجه به اینکه تاکنون هیچ مدرکی دال بر تلاش ایران برای دستیابی به جنگ افزار هسته‌ای یافت نشده و این نکته در گزارش مارس ۲۰۰۴ دبیر کل آژانس بویژه گزارش اخیر البرادعی که در ۲۲ فوریه ۲۰۰۸ (سوم اسفند ۸۶) منتشر شد به صراحت تأیید گردید، بنابر این چنین برخوردی از منظر حقوق بین‌المللی قابل قبول نیست؛ مگر اینکه گفته شود که آژانس طبق ماده ۳ اساسنامه این کار را کرده است که این درست نیست. آژانس در قطعنامه ۴ فوریه ۲۰۰۶ به ماده ۱۲ استناد کرده است. به خصوص این که ایران فعالیت‌های هسته‌ای خود را در چارچوب معاهده ان.پی.تی نمی‌داند و معتقد است چون در آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های سازمان ملل عضو است و بخش اعظم مقررات مربوطه را رعایت کرده است، لذا ارجاع پرونده هسته‌ای‌اش به شورای امنیت خارج از مقررات موجود و اقدامی مغایر ضوابط بین‌المللی است.[۷۸]

 

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
 

فصل سوم
مشروعیت اعمال تحریم‌های یکجانبه از منظر حقوق بین‌الملل با تأکید بر تحریم‌ها علیه ایران
 

 

۳ـ۱ مشروعیت تحریم‌های اقتصادی از نظر حقوق بین‌الملل

 

با افزایش وابستگی دولت‌ها در زمینه اقتصادی و تحکیم و گسترش و داد و ستد بین‌المللی نه تنها ضرورتی اقتصادی است بلکه اهمیت آن در زمینه سیاسی نیز مورد تردید نمی‌باشد و در حالی که بعنوان یکی از اهداف حقوق بین‌الملل پذیرفته شده است این اهمیت‌ها را پر رنگ تر هم مینماید. با در نظر گرفتن این واقعیت که در دنیای کنونی هیچ یک از ملت‌ها نمی توانند به مرحله خودکفایی در زمینه‌ی اقتصادی دست یابند وابستگی آنها به یکدیگر اجتناب ناپذیر است و روابط تجاری بین‌المللی به منزله‌ی یکی از ضرورتهای جامعه بین‌المللی مورد قبول می‌باشند.[۷۹]
با توجه به گسترش رو به رشد روابط بین کشورها در زمینه‌ی اقتصادی و اهمیت آن برای تدوین کنندگان منشور سازمان ملل سبب گردیده تا یکی از راهکار‌های پیش بینی شده جهت اعمال فشار بر کشورهای ناقص صلح یا متجاوز برای تحریم به عنوان یک راه حل غیر نظامی باشد از زمان تاسیس سازمان ملل تاکنون قطعنامه‌های فراوانی علیه کشور‌ها به جهت تحریم کامل غیر نظامی باشد. از زمان تاسیس سازمان ملل تاکنون قطعنامه‌های فراوانی علیه کشورها به جهت تحریم کامل یا محدود صادر و اعمال شده است.[۸۰] با گسترش کاربرد تحریم‌های اقتصادی در روابط بین‌الملل در قرن بیستم این سوال همواره در سطح مجامع حقوقی مطرح می‌گردد که:
آیا اصولا تحریم‌های اقتصادی در حقوق بین‌الملل از مشروعیت لازم برخورداری می‌باشد یا خیر؟

 

۳ـ۱ـ۱ نظریه مشروعیت مطلق تحریم‌های اقتصادی از نظر حقوق بین‌الملل
 

مبنای این نظریه بر اصل حاکمیت کشورها در حقوق بین‌الملل استوار می‌باشد اصولا شناسایی اصل حاکمیت به معنای استقلال و آزادی کشور‌ها از هرگونه سلطه خارجی در تعیین سیاست‌های داخلی و خارجی خود و تساوی کشور‌ها بر طبق قانون می‌باشد.[۸۱]
بر همین اساس کشور‌ها صلاحیت لازم را بر اعمال حق حاکمیت خود بر قلمرو داخلی خویش پیدا می‌کنند. منابع طبیعی و اقتصادی نیز یکی از حوزه‌های حاکمیتی کشور‌ها می‌باشد. این امر تحت عنوان «حاکمیت دولت‌ها بر منابع طبیعی خود» از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه شماره ۱۸۰۳ مورخ ۱۴ دسامبر ۱۹۶۲ مورد تاکید قرار گرفته است. لذا کشورها براساس حق حاکمیت بر منابع طبیعی خود مجاز به ارتباط اقتصادی و یا قطع ارتباط اقتصادی در قالب تحریم با هر کشوری می‌باشند.
اصل حاکمیت کشورها که برخاسته از نگرش اثبات‌گرایانه در حقوق بین‌الملل می‌باشند، خودداری یک کشور از تجارت یا کشور دیگر را صرف ‌نظر از پیامد‌ها و آثار آن برای سایر کشورها اقدامی غیر قانونی محسوب نمی‌کند.[۸۲] در واقع بنا بر بند ۱ ماده ۲ منشور سازمان ملل متحد «سازمان بر مبنای اصل تساوی حاکمیت کلیه اعضا قرارداد» حاکمیت کشورها بر مبنای حقوق بین‌الملل در یک سطح مساوی قرار می‌گیرد. از تساوی حاکمیت‌ها اصل عدم مداخله ناشی می‌شود. به عبارت دیگر اصول ملل متحد، حاکمیت کشورها در یک سطح مساوی برای تمام کشورها تعریف می‌شود که پایه همین تساوی در حاکمیت، کشورها از مداخله در امور یکدیگر منع می‌شوند. لذا برقراری امتناع از تجارب با دیگران در حوزه صلاحیت حاکمیت یک کشور و در دایره صلاحیت اختیاری و داخلی کشورها می‌گنجد.[۸۳]
علاوه بر آن که تحریم اقتصادی در حقوق بین‌الملل منع نگردیده و هر آنچه در چارچوب حقوق بین‌الملل دایر بر امتناع از آن نیست، در حوزه‌ صلاحیت کشورها طبق اصل حاکمیت آنان قرار می‌گیرد. این نظریه توسط دیوان بین‌المللی دادگستری در پرونده نیکاراگوئه علیه آمریکا نیز تاکید شده است.[۸۴]
بنابراین، این کشورها آزادند که در چارچوب صلاحیت ناشی از حاکمیت خویش هرگونه رفتاری را که به مصلحت خویش می‌بینند به انجام رسانند. با این وجود «اصل حاکمیت کشورها» یک اصل مطلق و بدون قید و شرط نمی‌باشد که بتوان با چنگ زدن به صلاحیت‌های ناشی از این اصل تحریم‌های اقتصادی کشورها را علیه همدیگر توجیه حقوقی کرد. در واقع همان گونه که دیوان بین‌المللی دادگستری در پرونده بارسلونا تراکشون مقرر می‌دارد که حقوق بین‌الملل «متضمن این تعهد برای دولت‌هاست که در حوزه صلاحیت خود اعتدال را اعمال نموده و از توسعه صلاحیت بوسیله دادگاه ها در مواردی که یک عنصر خارجی وجود دارد، پرهیز کنند و از تجاوز بی‌جهت به صلاحیت کشور دیگر که وابستگی بیشتری با آن دارد یا بطور مقتضی صلاحیتش قابل اعمال است خودداری کنند».[۸۵]
لذا صلاحیت کشور‌ها که از ویژگی‌های حاکمیت کشور یا به تعبیر دیگر تجلی اصل حاکمیت کشورها در حقوق بین‌الملل می‌باشد، محدود به قلمرو داخلی خویش می‌گردد. به معنای دیگر مستفاد از رأی دیوان بین‌المللی دادگستری صلاحیت کشور‌ها منحصر به سرزمین داخلی خویش می‌باشد و علاوه برآن که کشورها مکلفند ضمن احترام و رعایت صلاحیت سرزمینی دیگر کشورها از اعمال فعالیت‌ها و تصمیماتی که معارض با اصل حاکمیت کشور‌ها می‌باشد، پرهیز نمایند.
مضافاً آن که حاکمیت کشور‌ها بر منابع طبیعی خود با هدف ارتقای موقعیت کشورهای در حال توسعه و جلوگیری از پایمال گشتن حقوق آنها بوده است. به عبارت دیگر صحه گذاشتن سازمان ملل بر حق حاکمیت کشورها بر منابع طبیعی خود در جهت نیل به رفع نابرابری‌های اقتصادی و صنعتی کشورهای جنوب با شمال بوده است تا زمینه‌های گسترش مبادلات بین‌المللی را به منظور نائل شدن به اهداف فوق فراهم آورد. لذا «اصل حاکمیت بر منافع طبیعی دولت‌ها» در نهایت باعث تحکیم و گسترش همکاری‌های بین‌المللی است و نه تنها هیچ نوع تناقضی بین حاکمیت و همکاری وجود ندارد بلکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و برقراری همکاری بین‌المللی در شرایط عادلانه و منصفانه از مظاهر حاکمیت دولت‌ها محسوب می‌شود.[۸۶]
همچنان که طبق ماده یکم بند دوم میثاق بین‌المللی مربوط به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کلیه ملت‌ها می‌توانند برای رسیدن به هدف‌های خود منابع و ثروت‌های طبیعی خود را بدون لطمه به تعهدات ناشی از همکاری اقتصادی بین‌المللی مبنی بر منافع مشترک و حقوق بین‌الملل آزادانه به مصرف برسانند.

 

۳ـ۱ـ۲ نظریه مشروعیت نسبی تحریم‌های اقتصادی از نظر حقوق بین‌الملل
 

امروزه با وجود پیشرفت نسبی حقوق بین‌الملل ولی در عین حال فقدان ضمانت اجرایی آن در سطح سازمان ملل تحریم‌های اقتصادی به عنوان اقدامی عملی و موثر در جهت اعاده نظم بین‌المللی و تنبیه کشورهای خاطی از سوی دیگر کشور‌ها خودنمایی می‌کند. لذا با وجود نامشروع بودن تحریم‌ها در حقوق بین الملل، کشور‌ها می‌توانند با عنایت به شرایط اقدام متقابل در برابر کشورهای ناقض حقوق بین‌الملل به تحریم متوسل شوند.[۸۷]
از این رو در غیاب ضمانت اجرایی موثر بین‌المللی در برابر کشورهای ناقض حقوق بین‌الملل، تحریم‌های اقتصادی دیگر کشورها از مشروعیت و وجاهت حقوقی برخوردار می‌گردد و در تغایر با حقوق بین‌الملل قرار نمی‌گیرد. البته برخلاف نظر پیشین مبنی بر مشروعیت مطلق تحریم‌ها در حقوق بین‌الملل مشروعیت تحریم‌ها در نظریه نسبی بودن آن نه لزوماً مطلق بلکه تحت شرایطی مجاز می‌باشد. بر همین مبنا هیچ کشوری نمی‌تواند به منظور جلوگیری از نقض بین‌الملل خود به نقض قواعد حقوق بین‌الملل متوسل گردد. هر چند که در هیچ یک از اسنادهای بین‌المللی قواعد آمره حقوق بین‌الملل امضاء نگردیده ولی طبق ماده ۵۳ کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۶۹ وین قاعده آمره حقوق بین‌الملل قاعده‌ای است که توسط جامعه جهانی دولت‌ها در کل بعنوان اصلی پذیرفته و به رسمیت شناخته شده است و کمترین تخلف از آن مجاز نبوده و تغییر آن فقط توسط قاعده بین‌الملل دیگر یا همان مشخصه آمریت امکان‌پذیر است.
در کنار اقدام به قواعد آمره بین‌المللی در اقدامات متقابل، طرح کمیسیون حقوق بین‌الملل در باب قواعد مسئولیت بین‌المللی دولت در بند دوم ماده ۵۰ خود ناظر به رعایت هرگونه آیین حل و فصل اختلافات حاکم بین کشور زیان دیده از نقض حقوق بین‌الملل و کشور مورد هدف اقدامات متقابل می‌باشد. براساس این بند اگر دولتی که خواهان اقدامات متقابل در برابر کشور دیگری می‌باشد، آیین ارجاع حل اختلاف به روش الزام‌آور موجود باشد، می‌بایستی قبل از هر گونه اقدامی، اختلاف بدان مرجع ارجاع گردد.
علاوه بر تحریم‌های اقتصادی که منشاء صدور آن‌ ها از سوی کشور‌ها در قالب اقدام متقابل تحت شرایط و ضوابط فوق علیه کشورهای ناقص حقوق بین‌الملل می‌باشد، سازمان ملل متحد و در رأس آن شورای امنیت به عنوان رکن این نهاد بین‌المللی که وظیفه حفظ صلح و امنیت جهانی را بر عهده دارد، براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، شورای امنیت با توسل به اقدامات اجبار کننده، صلح و امنیت جهانی را تضمین می‌کند تحریم‌های اقتصادی از جمله اقدامات غیرنظامی می‌باشد که براساس ماده ۴۱ منشور در حوزه اختیارات شورای امنیت در جهت حفظ صلح و امنیت بین‌المللی می‌گنجد پس از آنکه طبق ماده ۳۹ منشور تهدید علیه صلح، نقض صلح یا اقدام تجاوزکارانه احراز گردد، علیه کشور خاص به کار می‌رود.
هر چند دسته‌ای از نویسندگان حقوق بین‌الملل با تفسیر بند یک منشور و جزء نخست آن که در ارتباط با حفظ صلح و امنیت بین‌المللی از طریق اتخاذ اقدامات جمعی موثر واقع می‌گردد و ذکر لزوم انطباق با اصول عدالت و حقوق بین‌الملل که در جزء دوم بند به حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات مربوط می‌شود، تصمیمات شورای امنیت را بر اساس فصل هفتم منشور ملزم به رعایت اصول حقوق بین‌الملل نمی‌دانند ولی با توجه به بند ۱ ماده ۲۴ منشور که شورا موظف می‌کند طبق اهداف و اصول ملل متحد عمل نماید و نیز بند ۱ ماده ۱ منشور که تحقیق صلح و امنیت بین‌الملل را در پرتو اصول عدالت و حقوق بین‌الملل قابل حصول قلمداد نموده، شورا موظف به اعمال حقوق بین‌الملل می‌باشد. بنابراین شورای امنیت با وجود سرشت سیاسی خود باید حقوق بین‌الملل را فرا راه خود قرار دهد. لذا شورای امنیت در کاربرد تحریم‌های اقتصادی خویش ملزم به رعایت منشور سازمان ملل، اصول حقوق بین‌الملل از جمله رعایت قواعد آمره، حقوق بین‌الملل بشر و حقوق بشردوستانه می‌باشد.
این واقعیت که تحریم‌های اقتصادی همه ‌جانبه شورای امنیت در تنافی با حق حیات به عنوان یکی از قواعد آمره حقوق بین‌الملل قرار می‌گیرد، امری انکارناپذیر است. چنان که براساس گزارش نماینده یونیسف در سال ۱۹۹۶ بر اثر تحریم‌های اقتصادی شورای امنیت علیه عراق نیم میلیون کودک بیش از نه هزار نفر آنان ده ماهه – به سبب سوء تغذیه و بسیاری ناشی از تحریم‌های وارده زندگی خود را از دست دادند و ۵/۱میلیون کودک دیگر در صورت ادامه داشتن تحریم‌های اقتصادی در معرض خطر مرگ قرار دارند. لذا عطف به تجارت تلخ اعمال تحریم‌های اقتصادی همه جانبه شورای امنیت و عدم کفایت معافیت‌های بشر دوستانه در چهارچوب تحریم‌های همه جانبه شورای امنیت را به اتخاذ سیاست هوشمندسازی تحریم‌ها بر مبنای تفکیک میان رهبران سیاسی- نظامی و افراد غیر نظامی سوق داده است. با این تحریم‌های هدفمند شورای امنیت که برخاسته از نظریه مشروعیت مبنی بر تحریم‌های اقتصادی در حقوق بین‌الملل می‌باشد با عنایت به آن که شورای امنیت به عنوان ابزار مشروعیت‌ بخش به منافع و سیاست خارجی در تعریف مجدد نظم جهانی و تسلط بر آن از سوی غرب به ویژه آمریکا به شمار می‌آید این تصور که تحریم‌های هدفمند که در جهت انسانی نمودن تحریم‌های اقتصادی شورای امنیت اتخاذ می‌گردد. به عنوان یک اصل غیرقابل عدول از سوی شورای امنیت پذیرفته می‌شود، غیر واقع‌بینانه و امری نمی کند.

 

۳ـ۱ـ۳ نظریه عدم مشروعیت تحریم‌های اقتصادی از منظر حقوق بین‌الملل
 

این نظریه بر خلاف مشروعیت مطلق تحریم‌های اقتصادی از منظر حقوق بین‌الملل که بر مبنای تفسیر وسیع از حق حاکمیت کشورها، هرگونه مداخله در قلمرو حاکمیت کشورها را از جمله صلاحیت کشورها در نحوه ارتباطات اقتصادی و تجاری به شدت رد می‌کند، به اصل عدم مداخله و نسبت آن با تحریم‌های اقتصادی از منظری دیگر می‌نگرد. ماده ۳۲ منشور حقوق و وظایف اقتصادی دولت‌ها اعلام می‌دارد که هیچ دولتی نمی‌تواند از اقدامات اقتصادی، سیاسی یا هر نوع دیگر از این اقدامات برای مجبور کردن دولتی دیگر جهت فرمانبرداری از آن در اعمال حق حاکمیت خود بهره‌برداری یا این اقدام را تشویق نماید این معنا در قطعنامه ۲۱۳۱ مجمع عمومی در سال ۱۹۵۶ مورد تأکید قرار گرفته است که هیچ دولتی حق ندارد به طور مستقیم یا غیر مستقیم به هر دلیلی در امور داخلی یا خارجی دولت دیگر مداخله کند لذا تحریم‌های اقتصادی به ویژه تحریم‌های ثانویه علیه کشورهای ثالث که با کشور مورد هدف تحریم در حال مبادله اقتصادی می‌باشند، اصل عدم مداخله را نقض می کند. در واقع تحریم‌های اقتصادی با ورود به حوزه آن دسته از اموری که در صلاحیت داخلی یک کشور قرار دارد، آزادی تنظیم روابط اقتصادی و مالی یک کشور را در عرصه بین‌الملل سلب می کند. امری که تناقص آشکار با اصل عدم مداخله در امور یکدیگر منبعث از اصل حاکمیت کشور‌ها و تساوی حاکمیت آنان در حقوق بین‌الملل قرار می‌گیرد. علاوه بر آن که تعهد کشورها از خودداری از توسل به زور مستند به بند۴ ماده ۲ منشور ملل متحد منحصر به زور نظامی نمی‌گردد بلکه تمام ابعاد زور از جمله سیاسی و اقتصادی را شامل می‌شود. از سوی دیگر اعلامیه ۱۹۷۰ که حاوی منع کاربرد زور از طریق نظامی و سیاسی یا به هر نحو دیگری می‌باشد، مؤید این معناست که استفاده از تحریم‌های اقتصادی که در آن نوعی زور مستتر است بر مبنای منشور ملل متحد غیرقانونی و فاقد مشروعیت می‌باشد.

 

۳ـ۲ نسبت تحریم‌های اقتصادی از منظر حقوق بین‌الملل اقتصادی
 

حقوق بین‌الملل اقتصادی بخشی از حقوق بین‌الملل عمومی است که بررسی و مطالعه آن دسته از قواعد حقوق بین‌الملل می‌پردازد که مستقیماً به مبادلات اقتصادی میان تابعان حقوق بین‌الملل مربوط می‌گردد. این بخش از حقوق بین‌الملل بعد از جنگ دوم جهانی روند رو به گسترش خود را با جهش در حوزه مطالعات خود می‌پیماید. هر چند امروزه با گسترش تابعان حقوق بین‌الملل قرار می‌گیرند، ولی شکی نیست که دولت‌ها در این میان با توجه به صلاحیت و اقتدار آنان در تنظیم مبادلات اقتصادی کشورهای خویش موثرترین تابع حقوق بین‌المللی اقتصادی می‌باشند. اگر چه تا قبل از فروپاشی شوروی، نظام اقتصاد سوسیالیستی در کنار نظام اقتصاد لیبرال مبتنی بر بازار آزاد و اصول متکی بر آن بر فضای حقوق بین‌الملل اقتصادی سیطره می‌یابد. این تفوق از کنفرانس «تجارت سازمان ملل» مورخ ۱۹۴۷ در چارچوب منشور هاوانا (Havana) که بر طبق آن کاهش تعرفه‌های گمرکی جهت گسترش مبادلات میان کشورها توجیه گشته بود گذارده می‌شود لذا نظام اقتصادی بین‌الملل در حال حاضر بر مبنای اندیشه لیبرالیسم جدید به پیش می‌رود اندیشه‌ای که بر فرد گرایی روش شناختی و یا مدل انتخاب عقلانی افراد استوار است برهمین اساس افراد، بهینه‌سازان عاقلی به شمار می‌آیند که همواره در پی پیشینه‌سازی یا بهینه‌سازی منافع خود با کمترین هزینه ممکن هستند از اصل سود محوری انسانها بازار‌ها پدید می‌آید و نیروهای عرضه و تقاضا در آن به تعادل می‌رسند. از همین رو با تعمیم اندیشه‌های کلاسیک جدید به سطح جهانی، اقتصاد بین‌الملل را امروزه در قالب دو ویژگی زیر می‌توان به تصویر کشید:
الف: تجارت آزاد میان دولت‌ها
ب: وابستگی متقابل اقتصادی میان دولت‌ها
در واقع طبق نظریات کلاسیک‌های جدید که باز تولید اندیشه مکتب کلاسیک در نیمه دوم قرن بیستم میلادی می‌باشد، دولت‌ها نمی‌بایست در امر اقتصاد دخالتی داشته باشند و این افراد هستند که بر مبنای قانون عرضه و تقاضای بازار صلاحیت نقش‌آفرینی در اقتصاد را طبق خیر فردی خود که به خیر عمومی منتهی می‌شود دارا می‌باشند. علاوه بر آن که به نظر اقتصاددانان کلاسیک جدید، توزیع فعالیت‌های اقتصادی تابع قانون مزیت نسبی می‌باشد. این امر که کشوری چه محصولاتی به بازار بین‌المللی عرضه می کند مهم نیست بلکه مهم آن است که نوعی تقسیم کار بین‌المللی وجود دارد که براساس مزیت نسبی استوار است و در آن هر کشوری براساس مزیت نسبی اقتصادی خود در این تقسیم کار بین‌الملل متهم می‌باشد این تقسیم کار بین‌المللی نوعی وابستگی متقابل کشورها را در عرضه اقتصاد بین‌الملل به وجود می‌آورد که این وابستگی اقتصادی مسلماً تاثیرات خود را در سایر عرصه‌های سیاسی بر جای می‌گذارد. لذا هرگونه دخالت دولت در اقتصاد نوعی تحریف در اقتصاد محسوب می‌شود. از این رو دولت باید به کنار کشیدن از دخالت در حوزه اقتصاد در قالب یک دولت حداقل به وظایف اساسی خود از جمله پاسداری از آزادی‌های فردی بپردازد.
نظم نوین اقتصاد جهانی پس از جنگ جهانی دوم به رهبری آمریکا و دولت‌های صنعتی مبتنی بر اقتصاد بازار به استقرار قواعد رقابت و بازار آزاد از سطح ملی به سطح جهانی در قالب تشکیل سازمان های بین‌المللی اقتصادی از جمله صندوق بین‌المللی پول و گات منجر می‌شود.[۸۸]
علاوه بر آن که دخالت دولت‌ها در امر تجارت آزاد بین‌الملل و انحراف این نظام نوعی تخطی از اصول مورد پذیرش– لیبرالسیم نو از سوی غرب می‌باشند که هرگونه مداخله دولت در اقتصاد را به چالش می‌کشد. از سوی دیگر تحریم‌ها با وابستگی متقابل اقتصادی کشورها که پس از پی ‌ریزی اقتصاد بین‌الملل بعد از جنگ جهانی دوم در قالب اقتصاد بازار در اثر گسترش مبادلات بر طبق قانون مزیت نسبی اقتصادی ایجاد گردیده است، تناقض آشکار دارد. در حال حاضر در نتیجه گسترش تجارت آزاد هیچ کشوری نمی‌تواند ادعای عدم وابستگی با سایر کشورها را مطرح نماید حتی کشورهای بزرگ اقتصادی چون آمریکا آن چنان اقتصادی گره خورده با سایر کشورها همچون چین را دارند که حتی صحبت از انفکاک اقتصاد آمریکا از سایر اقتصادی دنیا امری مشکل می کند. از این رو می‌توان وابستگی متقابل اقتصادی کشورها را که از آزادی تجارت بین‌الملل منبعث می‌گردد، یکی از اصول اقتصادی کنونی جهانی دانست. هر چند بر اثر تحریم‌ها، اقتصاد کشور مورد هدف دچار صدمه می‌شود ولی وابستگی متقابل اقتصادی کشورها به یکدیگر حاصل تقسیم کار بین‌الملل اثرات تحریم‌ها را تنها در درون یک مرز متوقف نمی‌گرداند بلکه به کل تیم اقتصاد بین‌الملل سرایت می‌دهد. همچنان که مضرات تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران با توجه به بی‌ثباتی قیمت ناشی از افت و خیز‌های موجود در عرضه و تقاضای بازار منحصر به ایران نمی‌ماند بلکه منافع خود آمریکا را نیز به مخاطره می‌اندازد.
در مجموع به نظر می‌رسد که تحریم‌های اقتصادی از نظر حقوق بین‌الملل اقتصادی که مبتنی بر اصول نئوکلاسیک اقتصادی می‌باشد در تناقض آشکار با تجارت آزاد و حق حاکمیت کشور‌ها قرار می‌گیرد و این در حالی است که در سطح جهانی لزوم ایجاد بستری مناسب جهت داد و ستد بین‌المللی به منظور فراهم نمودن صلح و ثبات بین‌المللی از طریق همکاری‌های اقتصادی بین کشورها به شدت احساس می‌گردد. همچنان که این معنا در بند سوم ماده یک منشور ملل متحد جهت «حصول همکاری بین‌المللی در حل مسائل بین‌المللی که دارای جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یا بشردوستانه است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی» مورد تاکید قرار گرفته است. پس می‌توان گفت اگر چه گسترش همکاری‌های اقتصادی منجر به وابستگی‌های بین‌المللی می‌گردد اما بی‌شک موجب افزایش منافع مشترک کشورها گشته و این امر در غیاب ضمانت‌های اجرایی موثر بین‌المللی، می‌تواند عامل تعیین کننده‌ای در جهت پیشبرد حقوق بین‌الملل و تضمین آن باشد تا با فراهم آمدن زمینه افزایش همکاری‌های بین‌المللی از طریق گسترش مبادلات اقتصادی اختلافات و عوامل تشنج‌زای بین کشورها تقلیل یابد.

 

۳ـ۳ تحریم‌ها علیه ایران و نتایج آن
 

 

۳ـ۳ـ۱ تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در گذر تاریخ
 

اعمال تحریم‌ها از سوی کشورهای غربی علیه ایران سابقه طولانی دارد و به دوران پس از ملی شدن صنعت نفت باز می‌گردد، پیگیری تجربه حضور ایران رویکردی بود که سران کاخ سفید آن را برای جلوگیری از روند پیشرفت و اعتلای انقلاب اسلامی در پیش گرفتند و به مدت بیش از سه دهه ادامه دادند تا با تحت فشار قرار دادن کشورمان به مقصود خود برسند، سیاستی که در عمل، نتوانست آرزوی سیاست گذارانش را برآورده کند و با شکست روبه‌رو شد.
ایالات متحده آمریکا بعد از وقوع انقلاب اسلامی در پیشبرد اهداف خود در خصوص تحریم ایران تنها یکسال آن هم در حد فاصل پیروزی انقلاب اسلامی تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دست به این حرکت نزد و ایران را تحریم نکرد ولی پس از آن به انحای مختلف تحریم‌ها علیه ایران را گسترش داد.
مقطع اول تحریم‌ها در ایران به دوره اشغال سفارت آمریکا و تصرف لانه جاسوسی و به گروگان‌گیری کارکنان آن در سال ۱۳۵۸ باز می‌گردد که موجب شد آمریکا پس از قطع روابط، نخستین تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را اعمال و واردات نفت خود از ایران را ممنوع کرد و تنها پس از ۱۰ روز از آن، دستورالعمل اجرایی دیگری را ابلاغ که براساس آن همه سپرده‌ها و دارایی‌های دولت و بانک مرکزی ایران را در آمریکا مسدود می‌کرد و در جریان آن ۱۲ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران مصادره شد.
در آوریل ۱۹۸۰ کارتر، رئیس جمهور آمریکا طی مصوبه‌ای صادرات آمریکا به ایران و هرگونه نقل و انتقال مالی را بین آمریکا و ایران ممنوع نمود و در اواخر ریاست جمهوری خود نوع جدیدی از تحریم‌ها را ابلاغ و براساس آن هرگونه واردات آمریکا را از ایران متوقف ساخت و مسافرت اتباع آمریکایی به ایران ممنوع گردید. البته گفتنی است تحریم‌های دوره ریاست جمهوری کارتر رنگ و بوی برجسته‌سازی گفتمان مبارزه با تروریسم به سمت تحریم‌های بانکی به خود داشت.
در دوران دفاع مقدس واشنگتن برای فشار آوردن به تهران در جریان جنگ تحمیلی، ضمن حمایت از کشور عراق، تحریم فروش اسلحه علیه ایران را اجرایی کرد و این تحریم‌ها تا روی کار آمدن رونالد ریگان (۱۹۸۹-۱۹۸۱) ادامه داشت که ریگان با متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم، اولین تحریم خود علیه ایران را در سال ۱۹۸۳(۱۳۶۲ هـ.ش) تصویب نمود. بی‌تردید آمریکایی‌ها دست بردار نبودند و با متقاعد نمودن سازمان های جهانی سعی می‌کردند برای جلوگیری از کمک به ایران در جامع مختلف رأی بدهند و جو ایران‌ ستیزی را حاکم کنند و بالاخره با تهدید منافع خود در خاورمیانه از طریق پیشرفت نظامی ایران در سال ۱۹۸۶در اقدامی دیگر برای گسترش تحریم‌ها، فروش اسلحه، قطعات یدکی و تجهیزات به ایران را ممنوع کرد.
در سال ۱۹۸۷ دولت ریگان در اقدامی دیگر، ممنوعیت واردات نفتی و غیرنفتی از ایران را مجدداً تمدید نمود و در سال ۱۹۸۸، دولت آمریکا از مدیران اجرایی منصوب خود در سازمان‌های بین‌المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول رسماً خواست با هرگونه طرحی که مشمول استفاده ایران از منابع این سازمان‌ها شود، مخالفت کنند.
پس از پایان ریاست جمهوری ریگان، بوش پدر (۱۹۹۳-۱۹۸۹) در اکتبر ۱۹۹۲ مصوبه‌ای را به تصویب رساند که براساس آن، فروش تمام تجهیزات با کاربرد دوگانه به ایران ممنوع شد.
با روی کار آمدن بیل کلینتون دموکرات در آمریکا (۲۰۰۱-۱۹۹۳) با ارتقای کیفی و کمی تحریم‌ها علیه ایران همراه بود و تحریم‌ها وارد دوره جدیدی شد و در آن، تحریم‌های علیه ایران در قالب یک قانون مصوب مجالس آمریکا که از قدرت بالاتری برخوردار بود قرار گرفت و در چارچوب مصوبات کنگره این کشور اجرایی می‌شد.
در آن دوره تحریم‌ها خصومت فرا مرزی پیدا کرد و بر مبنای آن، هم اشخاص آمریکایی مجبور بودند احکام تحریم‌ها را اجرا کنند و هم از اشخاص غیرآمریکایی خواسته شده بود تحریم‌های مورد نظر آمریکا را رعایت کنند چرا که در غیر این صورت مشمول مجازات‌های آمریکا می‌شدند.
در پانزدهم مارس ۱۹۹۵، اولین مصوبه دولت کلینتون در مورد تحریم ایران ابلاغ شد و براساس آن، هرگونه تأمین مالی اشخاص آمریکایی برای توسعه طرح‌های نفتی ایران ممنوع و بلافاصله دو ماه بعد در دومین مصوبه تحریمی علیه ایران تمامی تحریم‌های قبلی علیه ایران تمدید شد که جهت‌گیری آن شامل تحریم کامل تجاری ایران و هرگونه سرمایه‌گذاری، صادرات کالا به مقصد ایران حتی از مبادی غیرآمریکایی را نیز در بر می‌گرفت.
در تصویب طرح داماتو با پیگیری لابی صهیونیستی آی پک (AIPAC) در کنگره آمریکا از دیگر برنامه‌های واشنگتن برای تحریم ایران بود که به قانون ایلسا (ILSA) معروف شد و تلاش می‌کرد که دسترسی ایران از در آمد‌های نفتی جهان کوتاه می‌شود. «آلفونس داماتو» سناتور جمهوری خواه در ۸ سپتامبر۱۹۹۵ به ارائه طرحی خواستار تحریم اقتصادی بر ضد شرکت‌های غیرآمریکایی شد که تکنولوژی مربوط به صنعت نفت را در اختیار ایران می‌گذارند. در ۲۰ دسامبر، لایحه داماتو به تصویب مجلس سنا رسید که هر شرکت یا دولتی بیش از ۴۰ میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه‌گذاری کند، دچار مجازات اقتصادی آمریکا خواهد شد.
براساس قانون تحریم و مجازات ایران و لیبی، در ابتدا سرمایه‌گذاری شرکت‌ها و دولتها بالای ۴۰ میلیون دلار بود که در سال‌های بعد به سرمایه‌گذاری‌های بالای ۲۰ میلیون دلار کاهش یافت و ممنوع شد.
در آوریل ۱۹۹۶ با هدف «مبارزه با تروریسم و مجازات‌های مرگ» هرگونه مبادلات مالی با ایران و جلوگیری از کمک‌های مالی به کشور‌هایی که به جمهوری اسلامی تجهیزات و خدمات نظامی می‌دهند مصوب شد و در آگوست ۱۹۹۷ بخشنامه ۱۳۰۵۹ دولت کلینتون، نیز صادرات به کشورهایی را که قصد صدور مجدد کالاهای مزبور را به ایران داشتند، منع کرد.
در جولای ۱۹۹۸ متعاقباً ژانویه ۱۹۹۹ دولت ده موسسه روسی را به دلیل مشارکت در توسعه صنعت موشک ‌سازی ایران تحریم کرد و سپس در سپتامبر ۱۹۹۹ دولت آمریکا جمهوری اسلامی ایران را به دلیل نقض آزادی مذهب مورد تحریم‌های جدیدی قرار داد.
در نوامبر۲۰۰۰ قانون «منع گسترش قوه نظامی ایران» با هدف جلوگیری از صدور تکنولوژی نظامی ایران به تصویب رسید که این قانون پرداخت کمک‌های مالی به روسیه را منوط به رعایت قوانین تحریم آمریکا کرد و در اکتبر همان سال تصویب قانون اعتبارات کشاورزی شامل ایران شد که کلیه کشورهایی را که در لیست کشور‌های تروریستی بودند از دریافت ضمانت‌نامه‌های صادراتی دولت آمریکا محروم ساخت.
در ژوئن سال ۲۰۰۱ فعالان لابی صهیونیستی آی ‌پک با طرح دلایلی همچون توسعه قدرت موشکی ایران، حمایت تهران از حماس و اقدامات ایران علیه اسرائیل سناتور‌های کنگره را تحت فشار گذاشتند و در نهایت بوش با تمدید دو ساله قانون داماتو موافقت کرد.
باید توجه داشت اگر چه در دوره ریاست جمهوری ریگان و کلینتون بر وزن و تراکم تحریم‌های بخش انرژی با گفتمان مبارزه با تکثیر تسلیحات کشتار جمعی افزوده شد اما در دوره ریاست جمهوری جرج بوش و با وقوع حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱، اکثر تحریم‌ها به سمت نهاد‌های نظامی متمایل شدند و ایران همراه با عراق و کره شمالی در محور شرارت قرار گرفت. پس از آن در سال ۲۰۰۲ سازمان IEEE تحریم علمی علیه ایران وضع کرد.
در سال ۲۰۰۳ به بهانه فعالیت‌های هسته‌ای، فشار‌ها و تحریم‌های خود را علیه ایران افزایش داد و در سال ۲۰۰۵ پس از پایان تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران این فشار‌ها افزایش یافت و شدیدتر شد و در نهایت سال ۲۰۰۶ به بهانه شکست گفت ‌وگو‌های هسته‌ای با سه مذاکره کننده اصلی اروپایی (فرانسه، آلمان، انگلیس) به تحریم‌های شورای امنیت رأی مثبت داد و شورای امنیت قطعنامه‌های ۱۶۹۶ و ۱۷۳۷ را علیه ایران صادر کرد.
در سال ۲۰۰۷ تحریم افزایش یافت و شورای امنیت قطعنامه ۱۷۴۷ را علیه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران تصویب کرد و هدف از آن تحریم‌ها مسدود کردن بیش از ۲۸ گروه، شرکت و افراد درگیر در حمایت از فعالیت‌های هسته‌ای و توسعه موشک‌های بالستیک بود.
در بیست و پنجم اکتبر ۲۰۰۷ نیز وزارت خزانه‌داری آمریکا بانک ملی، بانک ملت و بانک صادرات را به اتهام «حمایت مالی از گروه‌های تروریستی» تحریم کرد و سپاه پاسداران، وزارت دفاع ایران و شخصیت‌های وابسته به سپاه پاسداران و صنایع فضائی جمهوری اسلامی ایران نیز تحریم شدند.
در تاریخ سوم مارس ۲۰۰۸ دولت اوباما اگر چه با شعار تغییر و کاهش تنش‌ها با ایران روی کار آمده بود دوره جدیدی از تحریم‌ها را علیه فعالیت‌های هسته‌ای تصویب کرد و محدودیت‌ها در خصوص افراد و شرکت‌های ایرانی افزایش یافت و بازرسی کشتی‌ها و هواپیما‌های ایرانی را در خصوص عدم تحرک افراد مظنون در برنامه هسته‌ای ایران مد نظر داشت. در نهایت ۱۲ مارس ۲۰۰۹ تحریم‌های اقتصادی علیه ایران تمدید و با تلاشهای آمریکا نهم ژوئن سال ۲۰۱۰ قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران تصویب شد.
فشار‌های دولت اوباما علیه ایران ادامه پیدا کرد به طوری که در تاریخ ۲۴ ژوئن سال ۲۰۱۰ کنگره آمریکا تحریم‌های یک‌جانبه دیگری را علیه ایران تصویب کرد که هدف از آن افزایش فشار به بخش انرژی و بانکداری ایران بود و براساس آن هرگونه تجارت بانک‌های خارجی با بانک‌های ایرانی یا سپاه پاسداران از دسترسی به نظام مالی ایالات متحده محروم کرد.
در تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ دولت باراک اوباما قانون تحریم‌های موسسات مالی معامله کننده بانک مرکزی ایران را تصویب تا به این ترتیب مجرای اصلی در آمد‌های نفتی ایران را ببندد.
 
 

نظر دهید »
تبیین جنبه های آموزشی و تربیتی امید و نقش آن در سلامت روان انسان از دیدگاه اسلام- قسمت 11
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

2- آرامش
آرامش امید هر انسانی است .آرامش یعنی این که انسان در قصد واراده خود استقرار و آرامش داشته باشد و هیچگونه نگرانی به خود راه ندهد. قرآن کریم در میان امواج نگرانی ها امید به خدا را برترین داروی آرامش بخش و شفادهنده قلب ها معرفی می کند .(رعد 28)
انسان فطرتا جویای سعادت خویش است اگر بتوان برای سعادت دو مولفه اساسی برشمرد ،آرامش مولفه اصلی است که به دو شکل آرامش روحی وامنیت اجتماعی ظهور می کند . در این راه انسان از تصوررسیدن به سعادت شاد میشود و ازفکریک آینده شوم ،لرزه به اندامش می افتد و دچار دلهره شدید می شود .آنچه مایه سعادت انسان می شود دو چیز است :تلاش ، امید و اطمینان به شرایط جدید که همراه با حضور ،خضوع و نهایت کوشش است .در حقیقت آرامش روحی ،گمشده انسان امروزی است و اوباتمام وجود به دنبال دستیابی به آن است . (مطهری ،1369)

3- بالا بردن بازده کار
امید فضیلتی الهی است پس متعلق به خداست و نفس انسان تنها در سه ساحت (ذهن ،عقل ،اراده)لایق و سزاوار خداست و امید در اراده جادارد و اراده فاعل امید است .از نظر اکویناس مهمترین اثر امید قوت و نشاط بخشیدن به عمل انسان است و امید سبب افزایش عمل است بااین که سخت و دشوار است ولی سبب اشتیاق بیشتر به عمل می شود.(آرائی ،1391)
4- تقویت قدرت صبر
یکی از اهداف تربیتی قرآن ،صبر و شکیبایی است . باایجاد امید فرد می تواند صبر راتقویت بخشد . خداوند در سوره یونس ،آیه 109به پیامبر می فرماید :از آن چه برتو وحی می شود پیروی کن و شکیبا باش (خاکپور و همکاران ،1392).
تقویت حس نشاط و انبساط خاطر و شادمانی -5
امید در سلامت روانی انسان نقش مهمی بر عهده دارد.یافته های پژوهش ها نشانگر این مطلب است که درنظرداشتن شادی وطراحی برنامه هایی برای شادبودن باانگیزه های مختلف ،باعث افزایش خوشحالی می شود وامید به زندگی را بالا می برد در واقع شادکامی محصول سلامت روانی است ،نه هدف آن . از نظر تاثیر فیزیولوژیکی ،بسیاری از تحقیقات نشان داده که عناصر معنویت وایمان ممکن است که اثرهای مثبتی برمکانیزم های گوناگون فیزیولوژیکی درگیر در سلامت داشته باشد روان شناسان می گویند هیجان هایی مانند امیدواری ،عشق ورزیدن و گذشت که در عرف دین ترویج می شود ،بواسطه تاثیر بر مسیرهای نرونی مربوط به سیستم ایمنی،ممکن است که اثر خود را در بهبود سلامت ،اعمال کند . (انصاری ومیر شاه جعفری ،1389)

6-تقویت حس کارایی و تسهیل مشکلات
افرادی که امید زیادی دارند ویژگی های مشترکی ازجمله توانایی برانگیختن خود ،احساس کاردانی کافی برای دست یابی و انعطاف پذیری لازم برای یافتن راه های مختلف جهت دستیابی به اهدافشان دارند . (نظری منتظر ،1389)
انسان امیدوار با اتکال به خدا و تکیه بر نیروی عظیم وقدرت شگرف اراده خویش نه تنها مشکلات را ساده و آزمایش الهی می پندارد بلکه بر آنها غلبه نموده محیط و شرایط را به نفع آرمانها و آرزو ها دگرگون ساخته و به خدمت در می آورد زیرا خداوند می فرماید :خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر آن چه را در خودشان است تغییر دهند . (رعد/11 ،خاکپور ،1392)
7-رهایی از به بن بست رسیدن
انسان امیدوار هرگز خود را در بن بست نمی یابد و همواره در عمق تاریكی های مشكلات زندگی و مصایب و ناملایمات روزانه، به سوی روشنایی پیش روی خود حركت می كند. شاید یكی از اسرار اینكه در اسلام و دیگر ادیان الهی، خودكشی ممنوع اعلام شده همین باشد كه با امیدواری به خدا منافات دارد. خودكشی نشانه رسیدن به نهایت یأس و نومیدی است، حاكی از اعتقاد به بسته شدن همه درها و تسلیم شدن در برابر مشكلات زندگی است. اسلام به انسان اجازه نداده است كه درباره هستی خود و دیگران و امور چنین بیندیشد، بلكه به انسان ها می آموزد كه خدا انسان را به حال خود وانگذارده، دایم با اوست.(همان )
در قرآن ، یأس از رحمت خداوند را بشدت مورد نكوهش قرار داده، این كار را مساوی كفر و گمراهی معرفی می كند:
جز گمراهان، چه كسی از رحمت پروردگارش مأیوس می شود؟(حجر: 56)
8- افزایش انرژی روانی و قدرت سازگاری با محیط
افزایش انرژی روانی ،یکی از آثار امید است و باعث می شود که فرد بر تلاش خود برای رسیدن به مقصد بیفزاید.در واقع امید به نمایش گذاشتن توانایی های انسان است . ازویژگیهای شخصیتی و رفتاری افراد سالم و امیدوار ،برخوردار بودن از مهارتهای مقابله ای و مقابله صحیح با مشکلها می باشد . امروزه در دنیا افرادی،توانمندی و قابلیت لازم برای زندگی اجتماعی ،و فردی در جامعه رادارند که در کنار” هوش و” قابلیت ذهنی” و انتزاعی ،قابلیت دیگری به نام هوش هیجانی واجتماعی دارند ،بنابراین ،تقویت هوش هیجانی در افراد باعث سازگاری بهتر با جامعه و اجتماع خواهد شد و فرد در این وضعیت از آرامش بیشتری برخوردار خواهدبود .(انصاری ومیر شاه جعفری ،1389)

این واقعیت تجربه شده است كه در یک مسابقه دو یا اسب سواری یا دو میدانی، وقتی علائم خط پایان آشكار می شوند، انرژی روانی شركت كنندگان در مسابقه، به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. كسی كه تا پیش از این، انرژی خود را تمام شده احساس می كرد، با پی بردن به اینكه به خط پایان نزدیک شده است، جانی دوباره می گیرد و گام های آخر را با سرعت و توان بیشتری می پیماید.ممكن است بتوان قضیه را این گونه تحلیل كرد كه با نزدیكی به خط پایان، امید بیشتر می شود؛ امید به برنده شدن و به پایان رساندن مسابقه، امید به نمایش گذاشتن توانایی های خود. امید این اثر را دارد كه انرژی روانی انسان را افزایش می دهد و موجب می شود كه انسان بر تلاش خود برای رسیدن به مقصود بیفزاید. (همان )
رجا و امید جزو صفات ضروری است كه انسان مصمّم به حركت در مسیر كمال و سلامت روانی، واجد آن می شود و نبود آن در واقع، نقصی در خصایل انسانی و روانی به شمار می آید كه تأثیر ناخوشایند خود را بر رفتار وی و در نهایت، بر سعادت و معنویت وی خواهد نهاد. در واقع، امید به منزله نیروی اجرایی برای حركت است كه عامل مستقیم تلاش ها و رفتار انسان می باشد؛ یعنی می توان گفت: به طور كلی، همه رفتارهای انسان آثار و جلوه های این نیروی گرایشی روانی است.( مصباح ،1372)

9-كاهش ترس و اضطراب
هر كس امید به بهبودی امور و اصلاح كارها را از دست بدهد، نسبت به آینده و سرانجام كار دچار ترس و اضطراب می شود. چیزی كه می تواند از ترس او كم كند و به اضطرابش خاتمه دهد امیدواری است. برای فرد مذهبی باورمند به شناخت ها و ارزش های اسلامی، كه می داند سر رشته همه امور در دست خداست و او قادر بر هر كاری است و می تواند بدی ها را به نیكی بدل نماید و انسان را از خواری گناه با “توبه” به اوج عزّت و سربلندی بندگی برساند، خداوندی كه می تواند كائنات را با سرانگشت حكمت و تدبیر بچرخاند و اداره كند، برای چنین انسانی، كم ترین دلیلی برای ناامیدی وجودندارد .همچنین باید انتظارهایمان ازخودواطرافیان قابل دسترس و متناسب با تلاش و فعالیت مان باشد تا دچار ناکامی وتبع آن ناامیدی نشویم . (عسگری 1387)
ایجاد امید به زندگی و حل مشکل ها یکی از جنبه های مهم در مشاوره و روان درمانی هم هست . مشاورین مومن و متعهد می توانند روی انتظارهای افرادی که دچار ناامیدی و به دنبال آن ترس هستند ،بسیار تاثیر گذارباشند .در واقع انتظارهای مثبت می تواند باعث ایجاد انگیزه در افراد در جهت تلاش برای بهبود شود . امید اثر مثبت برمشکل فردی دارد مشاوران میتوانند امکانات بالقوه عقلی و عاطفی –روانی مراجعه کنندگان را به فعلیت برسانند و به منظور درمان آنان از ایجاد امید به زندگی بهره ببرند بهترین و آسان ترین راه حل کاهش اضطراب ،متوجه کردن آنان به وجود یک تکیه گاه عظیم و پایدار است که همان ایزد یکتااست . (انصاری و میر شاه جعفری 1389)
حضرت علی(ع) در حکمت 351 در این باره می فرماید:
چون سختی ها بنهایت رسد گشایش پدید آید و آن هنگام که حلقه های بلا تنگ گردد آسایش فرا رسد .
10-بالابردن قدرت تصمیم گیری و مشارکت اجتماعی
افزایش تعامل های اجتماعی ،مشارکت جمعی و قدرت تصمیم گیری می تواند باعث افزایش روحیه ،توانمندی و امیدواری شود . از نظر شناختی اجتماعی ،امید ارتباط نزدیکی با تصمیم گیری شناختی دارد ،زیراامید می تواند در شرایط بحرانی فرد را وادار به تصمیم گیری کند مانند ریسک کردن در موقعیت های واقعی . در شرایط واقعی تصمیم های انسان به درک او از خطر و شاخص امید بستگی دارد و همین امر باعث می شود که فرد با توجه به آن موقعیت ها و انتظارهایی که از پیامد و منفعت آن دارد ،تصمیم گیری کند . (گودامسکی [16]،1998، نقل از انصاری وهمکار،1389)
انسان یک فرد اجتماعی است وزندگی سالم اوبه روابط اجتماعی بستگی دارد .غرایز و نیازهای اجتماعی بصورت تقاضا در باطن انسان وجوددارد که با تعلیم و تربیت باید پرورش یابد .در این راستا ،آن چیزی که بیش از هرچیز حق رامحترم ،عدالت رامقدس ،دلها را با یکدیگر مهربان و اعتمادرا میان افراد برقرار می کند ،تقواوعفاف راتاعمق وجدان آدمی نفوذ می دهد و به ارزش های اخلاقی اعتبار می بخشد ،ایمان و امید است .(همان )
11- بالا بردن ظرفیت انسان
زندگی انسان ،خوشی ها و ناخوشی هایی دارد وبسیاری از آنها ،پس از تلاش زیاد قابل پیشگیری و برطرف کردن است .امید در انسان نیروی مقاومت می آفریند ،تلخی ها را شیرین می کند و سختی ها وحتی مرگ را در نظر او بی اهمیت جلوه می دهد .از نظرروان شناسان بیشتر بیماری های روانی که ناشی از ناراحتی های روحی وتلخ زندگی است ،در افراد بی ایمان و ناامید دیده می شود .هرچه فرد امیدوارتر وباایمان تر باشد ،از این بیماری ها محفوظ تر است وبه دلیل بی ایمانی و ناامیدی در این عصر است که بیماری های عصبی و روانی رواج یافته است . (همان)
باافزایش میزان امید و ایمان درزندگی افراد ،آنها این توانایی را می یابند که در شرایط گوناگون به گونه ای مناسب رفتار نموده واز مسیر تعادل خارج نشوند ودر نتیجه در برابر شرایط اجتماعی و اقتصادی نامناسب از خودشان بردباری نشان داده و بر اساس تعالیم وحیانی والهی رفتار نمایند در واقع ،افراد امیدوار ،سلامت روان بیشتری نسبت به افراد بی ایمان و ناامید دارند . (بترایی و فتحی آشتیانی ،1387)
افرادی که حساسیت مذهبی بالایی دارند ،نسبت به آینده ،زندگی و رهایی از مشکل های موجود امیدوارتر هستند وزندگی خود را باآرامش و بهداشت روانی مطلوبی می گذرانند ودر این میان نقش توکل به خدا در امیدواری و برطرف کردن اضطراب ها مهم است . (انصاری و همکار،1389)
سازوکار ایمان وامید در زندگی در حل مشکل های روان شناختی و سازش یافتگی بر عوامل متعددی مبتنی است که از آن جمله می توان به تسهیل های اجتماعی، معنادهی به زندگی ،تشویق و تنبیه ،آیین های مذهبی ،پرورش عقلانی ،هویت بخشی ،نظم اجتماعی و فردی اشاره کرد . (صفورایی، 1386)

2-28 راه های دستیابی به امید
اگر با نگاه روان شناسانه با امید نگاه کنیم می توان گفت چند اعتقاد مهم و اساسی ما را به امید می رساند و باعث می شود زندگی معنا داری پیدا کنیم . (انصاری و میر شاه جعفری ، 1389)
1-اصل اولیه : وجود داشتن امید (داشتن تفکر مثبت )
تفکر مثبت تولید انرژی ،توانایی و دلگرمی می کند اگر می خواهیم امیدوار زندگی کنیم نیمه پر لیوان را باید همیشه ببینیم .بزرگ نمایی سختی ها ونظر کردن در کاستی ها باعث می شود که از خوشی ها ،زیبایی ها و داشته ها غفلت کنیم .امام صادق (ع) می فرماید :هیچ بنده مومنی نیست که در دل او دو نور نباشد :یکی نور امید و دیگری نور ترس . اگر این را وزن کنند با آن برابر است . (کلینی ، 1362)
2- اصل باور داشتن امید به عنوان هدیه الهی
مهم ترین منبع و عامل حمایت کننده که می تواند ما را دربرابرخطرها و امواج منفی حمایت نماید ،باوربه خداوند متعال و جهان آخرت است . ایمان به خدا منبع اولیه امید را تشکیل می دهد . هرچقدر ما منابع قدرتی و انرژی روحی و روانی داشته باشیم ،تحمل پذیری ،استقامت و امیدواری ما بیشتر خواهد بود . امید در چهار چوب مذهبی ، به معنای آگاه بودن از یک حقیقت معنوی است ، در واقع ، امید داشتن یک فضیلت است و فضیلت هر صقت اخلاقی به قدر یاری کردن آن صفت در رسیدن انسان ها به سعادت است . بنایراین ، ترس وامید از برترین صفت های است که به آن می توان به اوج سعادت و کمال رسید ، امام صادق (ع) می فرمایند : امید واسطه و شفیع ادمی است و ترس مراقب و نگه دار دل است ، هر کس خدا را بشناسد هم از او ترس و هم به او امید دارد و این دو ، دو بال ایمان است که انسان را به سعادت می رساند ( مجلسی ،1387)
3- اصل اعتقاد به ارائه دستورات خدا توسط پیامبران
تنها پیامبران الهی هستند که می توانند راه حقیقت و زندگی سالم را به ما نشان دهند ، در قرآن کریم آمده است : “لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ” پیامبر خدا برای شما چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو سرمشق و الگوی مناسبی است . (احزاب 21 ) برای ایجاد و تقویت امید و امیدواری در افراد می توان به زندگی و راه و روش های بزرگان دین ، ائمه (ع) و شخصیت های کاملی که منبع امید انرژی و حیات بوده اند توجه نمود. بزرگانی هم چون پیامبر اسلام (ص ) که با سختی ها و مشکلاتی که در راه ترویج و نشر اسلام داشتن از مسیر حق و امیدواری خارج نشدند .
4- اصل وارد کردن عشق ،علاقه و هدف به زندگی
امام علی (ع)می فرماید :از کسانی مباش که بی عمل امید به آخرت دارند (نهج البلاغه 181)
بانگاهی به هدف زندگی افراددر جهان سه نوع زندگی را می توان مثال زد :
الف )زندگی مفید :زندگی برای ساختن جهان بهتر ،برپایه لبخند ،خوشحالی ،آرامش و صلح،امیدواری و جهان بینی روشن .
ب )زندگی مضر :زندگی برای خراب کردن جهان ،همراه با گریه و غم
ج )زندگی بیهوده :زندگی برای هیچ ،نه خراب کردن ،نه افزایش و بهبود جهان ،زندگی تنهابرای مردن (انصاری و میر شاه جعفری ، 1389)
از علت های اساسی که افراد را به بی تفاوتی ،بی هویتی و ناامیدی می کشاند ،نداشتن یک معنای درست از هدف و فلسفه زندگی است ،بنابراین برای جلوگیری از این آفت در عملکرد طبیعی خود باید به تقویت رابطه سالم و منطقی و توجه به یک فلسفه حیات بخش براساس شرح وعقل از زندگی تاکید نماییم . امام صادق (ع )می فرماید :هرکس به چیزی امیدوار باشد برای آن به عمل برمی خیزد و هرکس از چیزی بترسد از آن می گریزد . (کلینی ،1362)
اگرانسان به زندگی امید نداشت شاید از عصر حجرهم فراتر نمی رفت .از عوامل تهدید کننده امیدواری در زندگی می توان به موارد ذیل اشاره نمود . نداشتن ایمان ،عدم درک صحیح از خود و استعدادهای خود ،نداشتن برنامه و هدف ،ترس و اضطراب ،غصه خوردن ،مقایسه کردن خود با دیگران ،پرتوقعی از خود و فقر عاطفی و اطلاعاتی . (برجعلی ،1386)

2-29 راهکارهای افزایش امید (امید افزایی ) از نظر اسلام
در ابتدا به عوامل روانی و نفسانی ایجاد امید از نظر اسلام می پردازیم که باتوجه به تفاوت های فردی ،استعدادها و توانایی های مختلف افراد و نوع نگرش ،جهان بینی و ایدئولوژی آنها ،عوامل ایجاد امید متفاوت است . (خاکپور و همکاران ،1392)
از منظر قرآن عوامل ذیل درایجاد امید حائز اهمیت هستند .
1- ایمان
ایمان در لغت یعنی باور کردن ،عقیده داشتن و یقین کردن (راغب اصفهانی ، 1416)
ایمان همانند امید یک حالت نفسانی و روانی است ،که بعداز شناخت و تصدیق هم بصورت لفظی و هم به صورت عملی درفرد ظاهر می شود و ازاین رواست که امید پابه پای ایمان گام برمی دارد وایمان بدون امید قابل دوام نیست و پایگاه امید چیزی جزایمان نیست . (اریک فروم ،ترجمه روشنگر،1374)
2- اعتقاد به روزمعاد
برخلاف مکاتب مادی که مرگ را پایان زندگی و یک نوع کاستی می بینند در مکتب اسلام مرگ چیزی جز قطع وابستگی و علاقه نفس از بدن نیست . امید به زندگی پس از مرگ ،اهرمی کارآمد در گرایش به عمل است . (خاکپور و همکاران ،1392)
امیدی که از معرفت وشناخت نسبت به مبداو معادحاصل می شود ،اساس همه تلاش های مفید و پرثمر انسانی ومنشاءاصلاح امور درجامعه ورسیدن شخص به سعادت ابدی است ،همانگونه که ناامیدی و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشاءفسادها و تبهکاری ها ومنتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی است (مصباح ،1376)
3- اعتقاد به فضل و رحمت خدا
در مکتب اسلام توجه به رحمت لایزال الهی وبخشش او یکی از عوامل ایجادامید حتی در فرد گنهکار است و نتیجه آن سلامت روانی فرد و جامعه است .(خاکپورو همکاران ،1392)
 
 

نظر دهید »
مسئولیت کیفری و عوامل رافع مسئولیت کیفری- قسمت ۱۲
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

هر یک از این حالتها در علم روان پزشکی امروز مفهوم خاصی دارد. ولی جنون به معنی مصطلح کلمه عبارتست از افول تدریجی و برگشت ناپذیر حیات روانی انسان ، یعنی توانایی درک ، احساس و اختیار درگذشته جنون را صفت کسی می دانستند که قادر به تمیز نیک و بد و سود و زیان خود نشود. امروزه ثابت شده است که آدمی ممکن است قدرت بر تمیز نیک و بد را داشته باشد، ولی به دلیل بیماری، از نظارت بر رفتار خود و لگام زدن بر آن ناتوان باشد. بنابراین جنون در ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی تعبیر عامی دارد که به هر نابسامانی روانی شدید که قدرت تمیز و تشخیص وکف نفس انسان را زائل کند اطلاق می شود. غیر از اصطلاح جنون و جنون ادواری که هنوز در زبان عام مردم جاری است ، لفظ جنون درآسیب شناسی روانی موقع و مقام ناهنجاریهای روانی دیگری را باز نمی نمایاند. علم روانپزشکی امروز نامهای جدیدی برآشفتگیهای گوناگون روانی نهاده که هر یک معّرف حالتهای خاصی از رفتارهای غیر عادی است. البته مهم نیست طبع و شکل جنون چگونه باشد ، کافی است وحدت شخصّیت مهم در زمان ارتکاب جرم متزلزل و یا از هم پاشیده شده باشد. بنابراین ، درعرف روان پزشکان جنون معنی وسیعی دارد که شامل هرگونه اختلال قوه تمیز و اراده می شود.
از لحاظ طبع، جنون ممکن است به صورت ضعف قوای عقلی خواه مادرزادی (نقیصه عقلی، کودنی، سفه)، خواه عارضی و بر اثر بیماری (فلج عمومی، زوال عقل، پیش رس) نمایان گردد. همچنین جنون ممکن است، حالتی از بیماریهای روان پزشکی یعنی نابسامانی کامل حیات روانی و اختلال قوه شعور مانند تسیزوفرنی در آید بنابراین ، منشاء آنچه جنون یا دیوانگی نامیده می شود متفاوت است. از لحاظ شکل، جنون ممکن است، کلی باشد یا جزئی یعنی همه جنبه های حیات روانی آدمی را فرا گیرد و یا بخشهایی از سازمان روانی انسان را در بر گیرد و بخشهای دیگر آن از گزند بیماری مصون ماند ، مانند جنون آزار و ستم بینی که بیمار همواره می پندارد همه یا کسانی درصدد آزار او هستند و می خواهند او را بکشند ، گاهی این توهم چنان در ذهن او قوت می گیرد که به قتل دشمن خیالی دست می زند. در این شکل از جنون ، بیمار هر چند با بدگمانی و بدبینی واقعیت را تأویل و تفسیر میکند ولی درک نادرست از واقعیتها هیچگاه خللی به هوشیاری، کارآمدی و سایر شایستگیهای بیمار وارد نمی کند همچنین جنون ممکن است دائمی یا ادواری باشد. هم اینکه ثابت شود جرم در حال جنون ارتکاب یافته سپس مجرم به حال افاقه بازگشته است، مسئولیت کیفری نخواهد داشت.

 

از میان اشکال مختلف جنون ، قانون گزار در تبصره ۲ ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی فقط جنون ادواری را شناخته است. در این شکل از جنون که به بیماری شور، افسردگی مشهور است بیمارگاه زیاد از اندازه، شاد و خوشحال است، گاه برعکس خاموش و اندوهگین گوشه عزلت می گزیند و در این حال احیاناً دست به خودکشی می زند این دو حالت به تفاوت و با فاصله های نامعین عارض بیمار می گردد. ولی به هرحال تشخیص اینکه ابتلای به جنون در زمان وقوع جرم ثابت بوده کاری است بس دشوار و مسئله ای موضوعی است ماده ۴۰ قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ مقرر میداشت که کسیکه در حال ارتکاب جرم جنون بوده یا اختلال دماغی داشته باشد جرم محسوب نمی شود و مجازات نخواهد شد.

قانون مجازات عمومی ۱۳۵۲ با تبعیت از قوانین جدید از استعمال اصطلاح جنون خودداری و انواع مختلف آنرا موجب عدم مسئولیت شناخته بود به موجب قسمت الف ماده ۳۶ این قانون هرگاه محرض شود مرتکب جرم حین ارتکاب به علل مادرزادی یا عارضی فاقد شعور بوده یا به اختلال تام قوه تمیز یا اراده دچار باشد، مجرم محسوب نخواهد شد.
ملاحظه می گردد که این قانون بر خلاف قانون، سابقه جنون یا اختلالات روانی را موجب عدم مسئولیت شناخته بود انواع مختلف جنون یعنی فقدان شعور (به علل مادرزادی یا عارضی) اختلال تام قوه تمیز، اختلال تام قوه اراده را علل رافع مسئولیت قرار داده بود. قانون مجازات اسلامی مجدد به اصطلاح جنون مذکور در قانون ۱۳۰۴ (بدون ذکر اختلالات دماغی) برگشته است شاید بدین دلیل که اصطلاح جنون در حقوق جزای اسلام متداول است. با این وصف اصطلاح جنون بکار رفته در قانون دارای این حسن است که علاوه بر انواع ذکر شد. در قانون ۱۳۵۲ مصادیق تازه تری از جنون که در اثر پیشرفت علوم روانشناسی و روانپزشکی در آینده ممکن است شناخته شود را نیز شامل می شود.
انـواع جنـون
جنون ممکن است «دائمی» یا «ادواری» باشد. جنون دائمی استمرار وجود دارد و به عبارت دیگر این جنون همیشه با فرد همراه است ، در حالیکه در جنون ادواری ، جنون حین ارتکاب جرم شرط رفع مسئولیت کیفری مجنون است که در عمل مشکلاتی برای دادگاه و کارشناسان ایجاد میکند. به هر حال احراز این جنون نیز با دادگاه خواهد بود که به یاری گرفتن از متخصصان و کارشناسان و همچنین با توجه به پرونده بایستی مجرم اظهارات گواهان و دیگر قراین موجود رسیدگی که آیا حین ارتکاب جرم دیوانه بوده یا خیر؟
حالات نزدیک به دیوانگی
در این که حالت نزدیک به دیوانگی موجب عدم مسئولیت است تردیدی نیست اما چگونه این حالات توجیه می شوند؟ آیا قاضی باید ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی استناد نماید یا به اصل کلی که بدون خطا مسئولیت جزایی وجود ندارد. اگر ماده ۵۱ به جای جنون به هر درجه عبارت جنون از هر نوع را بکار برده بود انتخاب راه حل ساده تر بود ولی به هرحال جنون در برگیرنده کلیه حالات روانی غیر طبیعی است بخصوص که توصیف به هر درجه را نیز به دنبال دارد انواع مختلف حالات نزدیکی به دیوانگی به شرح ذیل می باشد:
اول: اختلالات سیستم عصبی
دوم: جنون اخلاقی
سوم: دیوانگی ناشی از مصرف بی رویه مشروبات الکلی یا مواد مخدر.
اعتقاد کلی برآنست که نسبت به کسانی که دارای اختلالات عصبی بوده و یا تحت تاثیر اعتیاد مزمن به یکی از مواد مخدر یا الکل هستند بایستی رفتاری مشابه با مجرمین غیر طبیعی پیش گرفت.
اول- اختلالات سیستم عصبی
۱- هیستری: بشتر زنان به آن مبتلا می شوند عبارت از فقدان توازان در سیستم عصبی و باعث تغیراحساسات میشود واغلب حرکات تشنجی ، گرفتگی صدا تنگی نفس و لرزش و غیره همراه است. اگرچه هیستری بطور کلی تشخیص را از بین نمی برد و چنین شخص قادر به کنترل اعمال خود است ، با همه اینها چه همراه با تلقین و اتخاذ شخصیت مضاعف باشد می تواند منجر به ارتکاب جرائمی در حالت عدم مسئولیت گردد.
واکنش بصورت هیستری دلایل متعددی از جمله مبارزه با یک نامطلوب یا بدست آوردن یک موقعیت اجتماعی با حس انتقام از رفتار ظالمانه و خشن دیگران میتواند داشته باشد.

۲- کری و لالی: این بیماری اغلب فرد کرولال را (بخصوص در موارد یکه این افراد از آموزش مخصوص محروم باشند) در حالتی شبیه به افراد کند ذهن قرار میدهد و به همین علت بعضی از قانون گذاران خارجی این افراد را از یک چشم پوشی خاصی بهرمند می نماید، ایده ال آنست که قاضی جزائی بتواند ضمن صدور حکم محکومیت در مورد این اشخاص دستور نگهداری و آموزش آنها را در مرکز مخصوص بدهد.
۳- حرکت در خواب: ناشی از مضاعف شدن شخصیت و حالاتی بوجود می آورد که به حالت ثانویه مشهور است وقتی که شخص در حالت نخستین در خواب راه می رود رفتار او عادی است ولی در مواردی که شخصیت ثانویه نمود میگیرد که معمولاً در حالت خواب سنگین است در تحت تاثیر قوای ناخواسته و غیرقابل تعمل مرتکب اعمال می شود که در حالت عادی قادر به ارتکاب آنها نیست و همچنین ممکن است به ارتکاب جرایم دست بزند.
نظریه غالب بر این است که شخص خواب نمی تواند مسئول اعمالی باشد که در حالت شخصیت ثانویه مرتکبه مشود چون وقتی که به حالت اولیه خود بر میگردد ، حتی ارتکاب آن اعمال را به خاطر نمی آورد. فقط می توان به چنین شخصی که تحت تاثیر خواب طبیعی مرتکب جرائمی شده است ، در صورتیکه مرتکب بی احتیاطی گردیده و این بی احتیاطی سبب غیر مستقیم بروز خسارت توسط وی در حالت ثانویه شده است ارتکاب جرائم غیر عمدی را نسبت به مثلاً کسیکه می داند مبتلا به راه رفتن در خواب است و اسلحه ای را در دسترس خود نگاه می دارد بعد در حالت خواب فقط میتواند مرتکب قتل شود اگرچه از لحاظ قتل عمد قابل تعقیب نیست ولی از نظر قتل ناشی از بی احتیاطی مسئول است. برخی استدلال می کنند که شخص در حالت خواب فقط می تواند مرتکب عملی شود که نسبت به ارتکاب آن تمایل داشته و همواره مترصد ارتکاب بوده است. این استدلال نمی تواند موثر در شناخت مسئولیت برای چنین شخصی گردد چون یکی از اجزای متشکله عنصر معنوی جرم اراده است و شخص خواب فاقد اراده است.
به موجب ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی هر گاه کسی در حال خواب یا بیهوشی شخصی را بکشد قصاص نمی شود و فقط به دیه قتل به ورثه مقتول محکوم خواهد شد.
ملاحظه می گردد که برابر قانون مجازت اسلامی خواب رافع کامل مسئولیت نیست بلکه قتل را تبدیل به خطای محض می نماید که پرداخته دیه نیز بر عهده عاقله است.
۴- خواب مغناطیسی: حرکت در خواب میتواند طبیعی یا تحت تاثیر نورهای مصنوعی بنام هیپنوتیزم یا خواب مصنوعی باشد فرض مانورهای هیپنوتیزم که منجر به ارتکاب جرائم شوند بیشتر جنبه تئوری دارد و کمتر شواهد عملی وجود دارد.
همان بحث و اختلاف نظر در مورد خواب طبیعی در اینجا نیز وجود دارد. یعنی اینکه شخص هیپنوتیزم شده را نمی توان بر خلاف میل باطنی وادار به ارتکاب جرم نمود۱٫
به هرحال اگر شخص هیپنوتیزم شود از قدرت شخص هیپنوتیزم کننده و از مقصود وی برای وادار نمودن به ارتکاب جرم بی اطلاع باشد از لحاظ جزایی غیر مسئول و شخص اخیر بعنوان سبب اقوی از مباشر (یا مباشر معنوی جرم) قابل مجازات است ولی در صورت اطلاع از قصد مجرومانه وی با وحدت قصد، یا حتی اگر قصد وی قابل پیش بینی باشد و شخص خود را در اختیار وی بگذارد بعنوان شرکت یا معاونت در جرم عمد و یا غیر عمدی (در صورت قصور) قابل تعقیب است.
دوم – جنون اخلاق
مسئله جنون اخلاقی یکی از مسائل دقیق حقوق جزا است و دانشمندان در مورد مفهوم واقعی جنون اخلاقی اتفاق نظر ندارند. بطور کلی مجنون اخلاقی یا به اصطلاح قانون جزای ایتالیا مجرم دارای تمایلات غریزی یا مفسد اخلاقی کسی است که در او قوای عاقله و ارادی وجود دارد ولی در او حس تشخیص اخلاقی وجود ندارد. او کم و بیش قادر به تشخیص خوب از بد است ولی برخلاف افراد معمولی که بسوی عمل خوب کشانده می شوند قوه ای او را بسوی بدی می کشاند.
دیوانگان اخلاقی بیش از پیش خطرناک هستند زیرا از یک طرف در آنها رقت و ترس و پشیمانی وجود ندارد و از طرف دیگری که ضعیف نفس و اغلب نقش سردستگی باند جنایت کاران را بر عهده
می گیرند این مجرمین به سختی قابل اصلاح هستند و قسمت عمده ای از جنایتکاران را تشکیل می دهند.
از لحاظ مسئولیت، ما مواجه با کسی هستیم که بطور غیر قابل مقاومت به سوی بدی کشانده
می شوند و به نظر میرسد که عدالت خواهی ایجاب مینماید که او را غیرمسئول اعلام نمائیم چون آنها آزاد نیستند و غیر از آنچه می کنند نمی توانند بکنند.
ولی از آنجائیکه آنها کم و بیش قدرت مقابله با بدی دارند باید آنها را مجازات نمائیم اعمال مجازات در مورد آنها هم از نظر اخلاقی قابل توجیه است و هم وسیله ای برای دفاع از اجتماع است زیرا آنها قادر به درک مجازات هستند و مجازات در آنها دارای اثر ارعابی است زیرا می توانند از آثار زجرآور آن بترسند.
بطور کلی در پذیرش جنون اخلاقی بعنوان یک عامل عدم مسئولیت بایستی با احتیاط کامل عمل کرد زیرا از طرفی دیوانه اخلاقی با توجه به اینکه از قوای عقلانی وارادی بطور کامل برخوردار است به سادگی می توان وضع واقعی خود را مخفی نماید در عین حال مرتکب جرایم خطرناکی برعلیه جامعه گردد.
باز در اینجا بهترین راه حل مانند مورد اشخاص نیمه دیوانه ، نگاه داری این مجرمین در تأسیساتی که همزمان دارای خصیصه مجازاتی و معالجه ای هستند باشد.
سوم – دیوانگی ناشی از مصرف بی رویه مشروبات الکلی و مواد مخدر (مستی)
مسمومیت ممکن است ناشی از نوشیدن مواد والکل باشد که آنرا مستی عمومی می گویند و با تمام
کوشش های بهداشتی وقانون که برای مبارزه با آن انجام میشود باز بسیار رایج است .
مسمومت دیگر از اعتیاد یا استعمال مواد مانند مرفین، کوکائین، هشیش یا ترکیبات دیگر مواد مخدر می باشد.
۱- مسمومیت الکلی: مستی ناشی از نوشیدن مشروبات الکلی یکی از معضلات بزرگ اجتماعی است و باید موارد مختلف را از هم تشخیص داد. الکلی های مزمن که با نوشیدن مداوم و طولانی آن به حال دیوانگی الکلی (یا هزیان مستی) رسیده اند. این دسته از افراد جزء دیوانگان مذکور در ماده۱ قانون مجازات اسلامی محسوب می شود.
– مسئله مهم و متداول اجتماعی مواردی است که انسان در اثر نوشیدن الکل بطور موقت عقل خود را از دست داده و مرتکب جرم شرب خمر مسکر نموده باشد دراین صورت نه تنها مستی عامل عدم مسئولیت یا تخفیف آن است نیست بلکه کیفیت مشدده به حساب می آید زیرا حاکی از سبق تصمیم مجرم برای ارتکاب جرم است .
به موجب ماده ۳۷ قانون مجازات عمومی ۱۳۵۲ مستی حاصل بر اثر استعمال اختیاری مواد مذکور به منظور ارتکاب جرم بوده مرتکب به حداکثر مجازات محکوم می گردد.
برابر ماده ۵۳ قانون مجازات اسلامی اگر کسی بر اثر شرب خمر، مسلوب الاراده شده لیکن ثابت شود خمر به منظور ارتکاب جرم بوده است جرم علاوه بر مجازات استعمال شرب خمر مجازات جرمی که مرتکب شده است نیز محکوم خواهد شد.
ملاحظه می گردد که در این ماده اگرچه قانون گذار مانند سابق در مقام تشدید مجازات در مورد مجرمین بوده که به منظور بالا بردن جسارت وجرائت در خود مواد الکلی استفاده نموده که به مجازات شرب مسکر و مجازات جرمی که مرتکب شده محکوم خواهد شد که چنین محکومیتی بدیهی است چون از مصادیق تعدد جرم است واحتیاجی به حکم جدا گانه ندارد۱٫
– اشتباه و اجبار واکراه در نوشیدن مسکر. اگر برعکس شخص بدون آنکه به خصیصه سکر آوری نوشیدن واقف باشد آنرا نوشیده باشد و یا به جای نوشیدنی دیگر می نوشد و یا بالاخره در اثر اجبار وادار به نوشیدن و در تحت تاثیر آن مرتکب جرائمی شود ، در اینصورت مستی زائل کنند عنصر معنوی
جرم است.
ماده ۳۸ قانون مجازات عموم سابق جرائم ارتکابی تحت تأثیر استعمال اجباری مشروبات الکلی و مواد مخدر را برحسب اینکه باعث از دست دادن کامل یا نسبی قوه عقلانی واراده شده بود موجب معافیت کامل و یا معافیت نسبی مجازات قرار داده بود۲٫
در قانون مجازات اسلامی این مقرارات تکرار نشده اند و باید راه حل را در مقررات مربوط به جنون جستجو کرد اما در بحث شرب مسکر مقررات در مورد اشتباه و اکراه در استعمال مسکر پیش بین شده است. به موجب ماده ۱۶۶ قانون مجازات اسلامی مسکر بر کسی ثابت می شود که بالغ و عاقل و مختار و آگاه به مسکر بودن و حرام بودن آن باشد.
به موجب تبصره یک: در صورتیکه شرابخوار جهل به حکم یا موضوع باشد و صحت دعوای وی محتمل باشد محکوم به حد نخواهد شد در این موارد در مورد زائل شدن مسئولیت جرم شرب مسکر در اثر اکراه و اجبار و اشتباه ، تعیین تکلیف شده است ولی در مورد سایر جرایم ارتکابی در تحت تاثیر چنین حالتی، مانند قانون سابق حکم خاصی پیش بینی نشده و می بایستی به مواد کلی دیگر متوسل شد.
– جرائم ناشی از مستی و استعمال مواد مخدر آگاهانه مشکل ترین و متاسفانه متداولترین مسئله در مورد جرائم ناشی از مستی استعمال مواد الکلی (همچنین مواد مخدر) بوسیله افرادی است که کاملاً از خاصیت سکرآوری آن آگاهند و آنرا بخاطر لذت کاذب صرف میکنند بدون آنکه قصد ارتکاب جرم داشته باشند ولی در حالت مستی مرتکب جرائمی می شوند که اگر در حالت طبیعی بودند هرگز مرتکب آن اعمال نمی شدند دکترین کلاسیک از مدتها قبل براین نظر بوده است که اگر مستی کامل باشد بطوریکه از شخص مست بطور کامل اراده سلب شده باشد نمی تواند بعنوان قتل و ضرب و جرح عمد مورد مجازات قرار گیرد بلکه فقط می تواند به اتهام جرائم غیر عمد مورد سرزنش واقع شود چون اراده یکی از اجزاء تشکیل دهنده است و در مورد این اشخاص اراده و جنون ندارد.
ولی امروز تئوریهای جدید ارائه می شود و یا در حال تکوین است و تشکیل انجمنها و گروه های فشار متشکل از قربانیان جرائم ناشی از مستی هم بر قانونگذاری و هم رویه قضایی تاثیر به سزایی گذاشته است و یک سیستم جزائی شدیدتری را نسبت به این دسته از مجرمین به وجود آورده است.
یکی از این تئوریها بر این اساس است که کسیکه بوسیله خطای قبلی خود را مست نموده باید با او مثل افرادی که از لحاظ روانی سالم هستند رفتار شود.
برخی دیگر از مؤلفین اظهار نظر کرده اند که از لحظه ای که فرد شرب مسکر می نماید شروع به جرم تلقی می شود ولی در این صورت شروع به جرم مفهوم بسیار وسیعی بهم میزند.
بهترین استدلالی که در این مورد ارائه شده است توسل به تئوری جرم با سوء نیت احتمالی است. این دانشمندان چنین استدلال می نمایند که فردی که مرتکب خطای مست کردن خود می گردد باید جرائمی را که ممکن است از عمل او حاصل شود پیش بینی نماید و احتمال بدهد بنابراین باید فرض کرد که این جرایم را با سوء نیت احتمالی یا خطای بزرگ مرتکب شده است ولو آنکه واقعاً ارتکاب آنها را نخواسته است.
مورد، قابل قیاس با خلبانی است که با علم به نقص فنی هواپیما آنرا به پرواز در می آورد. در اینصورت سقوط احتمالی هواپیما قابل پش بینی است ولی خلبان چنین نتیجه ای را نمی خواهد.
البته باید دانست که مسئولیت ناشی از سوء نیت احتمالی هرگز به درجه سوء نیت عمد نمی رسد و در حد فاصل بین عمد و غیر عمد قرار دارد این استدلالات در رویه قانون گذاری و رویه قضایی کشورهای خارجی تاثیر گذاشته است۱٫
متأسفانه در قانون مجازات اسلامی در بحث کلیات مسئولیت جزایی جز ماده ۲۸ که مربوط به استعمال مواد الکلی به منظور ارتکاب جرم است مقررات دیگری وجود ندارد. اما در بحث قتل عمد ماده ای وجود دارد که می تواند اساس استنباط حکم در کلیه جرایم دیگر قرار دهد.
به موجب ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی قتل در حال مستی موجب قصاص است مگر آنکه ثابت شود که در اثر مستی به کلی مسلوب الاختیار بوده و قصد از او سلب شده است و قبلاً برای چنین عملی خود را مست نکرده باشد… .
بطوریکه ملاحظه می شود در این سه حکم مستقلی پیش بینی شده:
حکم اول آنکه به طور کلی مستی وقتی غیر مترقبه یا ناشی از قوه قاهره نباشد نه مسئولیت را از بین می برد و نه موجب تخفیف مجازات می شود۳,۲٫
حکم دوم که در قسمت آخر ماده ذکر شده مربوط به کسی است که خود را برای ارتکاب قتل مست نموده باشد که در آن صورت به موجب ماده ۲۸ هم زمان به مجازات شرب مسکر و قتل محکوم می شود.
حکم سوم که اساس پیش بینی این ماده است موردی است که ثابت شود که مجرم در اثر مستی به کلی مسلوب الاختیار و قصد از او سلب شده است(و قبلاً هم برای ارتکاب قتل خود را مست نکرده باشد.)
قانون گذار حکم قضیه را تصریحاً معلوم ننموده ولی با توجه به قسمت اول ماده که می گوید قتل در حال مستی موجب قصاص است مفهوم مخالف (مگر اینکه) این است که قتل در چنین حالتی موجب قصاص نیست ولی البته دیه بایستی پرداخت شود.
ملاحظه می گردد با وصف اینکه قتل با توسل به ارتکاب فعل حرام (شرب مسکر) ارتکاب یافته است مرتکب قصاص نمی شود زیرا حقوق اسلام نسبت به لزوم عنصر معنوی جرم از گذشته بسیار دور آگاه بوده است و در کلیه جرایم بلوغ و عقل اختیار را از شرایط اصلی ارتکاب جرم دانسته است و در این صورت، یعنی زمانیکه مستی به کلی شخص را مسلوب الاختیار نموده و قصد را از او سلب نموده است اراده که جزئی از عنصر معنوی جرم است وجود ندارد و قتل عمد تحقق نمی یابد.
ضمناً بر اثر برانگیخته شدن افکار عمومی بر علیه کسانی که در حین رانندگی در حالت مستی مرتکب قتل و ضرب و جرح دیگران می شوند و به خصوص در اثر فشارها انجمن ها و گروه های متشکل از خانواده هایی که عزیزان خود را در این گونه حوادث از دست داده اند مقررات نسبتاً شدیدی در قوانین جزایی اغلب کشورها پیش بینی و مستی کیفیتی مشدده برای قتل و جرح غیر عمد ناشی از رانندگی قرار داده شده و هم چنین صرف رانندگی در حالت مستی جرمی مستقل به حساب آمده است.
به موجب ماده ۷۱۴ قانون مجازات اسلامی اخیر التصویب هر گاه بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده (اعم از وسایل نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) یا متصدی وسیله موتوری منتهی به قتل غیر عمدی شود مرتکب به ۶ ماده تا سه سال حبس و نیز پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیای دم محکوم می شود۱٫
مواد ۷۱۵ تا ۷۱۷ برای ضرب و جرح هایی که منتهی به مرض جسمی و دماغی غیر قابل علاج ، از بین رفتن یکی از حواص از کار افتادن عضوی از اعضاء ، سقط جنین، نقصان یا ضعف دائمی یکی از حواص، وضع حمل قبل از موعد می شوند ، علاوه بر پرداخت دیه در صورت مطالبه مجازاتهایی نیز پیش بینی نموده اند.
ماده ۷۱۸ همان قانون جهات تشدید مجازات را در جرایم رانندگی پیش بینی و یکی از این جهات مستی است. به موجب این ماده در موارد فوق (مواد ۷۱۴ تا ۷۱۷) هرگاه راننده یا متصدی وسایل موتوری در موقع جرم مست بوده یا پروانه نداشته است یا زیادتر از سرعت مقرر حرکت می کرده است یا آنکه دستگاه موتوری را با وجود نقص و عیب مکانیکی موثر در تصادفات بکار انداخته یا در محلهایی که برای عبور پیاده رو علامت مخصوص گذارده شده است، مراعات لازم ننماید و یا از محل هایی که عبو راز آن ممنوع است رانندگی نموده به بیش از دو سوم حداکثر مجازات مذکور در مواد فوق محکوم خواهد شد. دادگاه می تواند علاوه بر مجازات فوق مرتکب را برای مدت یک تا پنج سال از حق رانندگی یا تصدی وسایل موتوری محروم نماید. با توجه به اینکه به موجب ماده ۱۵۳ قانون تعزیرات راننده به بیش از نصف حداکثر مجازات مذکور در مواد فوق محکوم می گردد باید گفت این مقررات از چند لحاظ تشدید شده اند:
اول: اینکه اصل مجازاتهای مقرر برای جرایم رانندگی افزایش یافته اند.
دوم: در موارد تشدید مجازات از بیش از نصف به بیش از دو سوم حداکثر مجازات تشدید یافته است ضمناً دادگاه می تواند علاوه بر مجازات فوق مرتکب را برای مدت یک تا پنج سال از رانندگی محروم کند.
سوم: بلاخره به موجب تبصره ذیل این ماده دادگاه حق ندارد به استناد بند یک ماده ۳ قانون وصول برخی از در آمدهای دولت و مصرف آنها در موارد معین مصوب ۲۸/۱۲/۷۳ مجازات را تبدیل به
جریمه نماید.
اما در قانون ما برای رانندگی در حالت مستی مجازات پیش بینی نشده است صحیح است که خود شرب مسکر طبق قانون مستوجب حد است ولی با توجه به این که اثبات حدود دارای شرایط خاصی است لازم به نظر می رسد که برای رانندگی در حالت مستی که می تواند به هر طریقی غیر از شهادت و اقرار از جمله آزمایشات علمی به اثبات برسد مقررات خاصی پیش بینی گردد.
مسمومیت های ناشی از مواد مخدر- همان اشکالات و همان راه حل های پیشنهاد شده در مورد مستی درباره مسمومیتهای ناشی از مواد مخدر نیز وجود دارد که شبیه نوشیدن الکل است در مورد بعضی از انواع مواد مخدر مانند مرفین هذیان دیگری ناشی از عدم استعمال یا محرومیت از آن حاصل می شود و این هذیان ناشی از محرومیت ممکن است فرد را به سوی ارتکاب جرائمی سوق دهد که می تواند در میزان مسئولیت موثر باشد.
لزوم توسل به اقدامات پیشگیری و معالجه ای بر علیه استعمال الکل و مواد مخدر: اگر چه اعمال مجازاتهایی جزایی در مورد مجرمینی که در تحت تاثیر الکل و مواد مخدر مرتکب جرمی شوند موثر و قابل توجیه است ولی فقط راه حلی موقتی است.
از طرفی در مورد اینگونه مجرمین بایستی بیشتر متوسل به اقدامات معالجه ای شد تا مجازاتی۱، به همین جهت ماده ۷ قانون اقدامات تامینی مصوب ۱۳۳۹ مقرر می دارد:
هرگاه شخصی مرتکب جنحه یا جنایت شده و معلوم گردید اعتیاد به استعمال مواد الکلی دارد و ارتکاب جرم هم ناشی از این عادت است دادگاه ضمن حکم مجازات مقرر دارد مدت معالجه پیش از مدت محکومیت او احتساب شود به هر حال چنانچه مدت لازم برای معالجه بیش از مدت محکومیت باشد مادام که از مجرم رفع اعتیاد به عمل نیامده در مراکز معالجه معتادین نگاهداری خواهد شد.
در مورد اشخاص که معتاد به استعمال مواد مخدر بوده و به ترتیب فوق مرتکب جرم می شوند هر گاه حکم مجازاتی که درباره مجرم قابل اجرا است مربوط به محکومیت او به استعمال مواد مخدر باشد طبق ماده ۹ قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک مصوب ۱۳۳۸ درباره مجرم عمل خواهد شد و چنانچه حکم مجازات قابل اجرا مربوط به محکومیت او به استعمال مواد مخدره نباشد طبق مقررات این ماده راجع به معتادین به الکل درباره ی مجرم عمل می شود. برابر تبصره ذیل همان ماده «مراکز معالجه مذکور در این ماده باید مخصوص معالجه مجرمین معتاد به استعمال الکل و مواد مخدر باشد و ممکن است مرکز معالجه مزبور در داخل و ضمیمه یکی از کارگاه های کشاورزی یا صنعتی و یا بیمارستانهای دیگر باشد.»

 
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 201
  • 202
  • 203
  • ...
  • 204
  • ...
  • 205
  • 206
  • 207
  • ...
  • 208
  • ...
  • 209
  • 210
  • 211
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • مطالعه فقهی – حقوقی وضعیت و آثار بیع عین مرهونه با نگاهی به رویه قضایی- قسمت ۳- قسمت 2
  • بررسی مسئولیت کیفری پزشکان با نظر به قانون مجازات اسلامی جدید و نظر فقهای معاصر- قسمت ۵
  • اثرتیمارهای هورمونی در باززایی گیاه زینتی سنبل از طریق کشت بافت- قسمت ۶
  • بررسی موانع خصوصی سازی و مشارکت بخش خصوصی درشرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان- قسمت ۳
  • موسیقی شعر در دیوان اوحدی مراغه¬ای- قسمت ۴
  • بررسی سه تیپ شخصیتی «عاقل»، «نادان» و «دیوانه» در حکایات طنز آمیز مثنویهای عطار- قسمت ۲
  • نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال- قسمت ۵
  • ارائه مدلی برای تعیین ارزش مسافران در بستر الکترونیکی در صنعت حمل¬ونقل هوایی- قسمت ۱۲
  • بررسی ساختار و هزینه اجتماعی انحصار در صنعت بانکداری ایران- قسمت ۱۱
  • استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :جبر در تاریخ۱- فایل ۱۸
  • شناسایی میزان نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر- قسمت ۳
  • تاريخ حديث و انديشه‌های حديثی در بحرين- قسمت 32
  • بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی- قسمت ۸
  • " مقالات و پایان نامه ها | ۱۲-۳-۲٫ ارزش سرمایه روانشناختی برای سازمان ها – 7 "
  • رابطه مهارت‌های هیجانی و امنیت عاطفی با کیفیت زندگی زناشویی زوجین شهر رودان- قسمت ۴
  • صور خیال در شعر نو در آثار نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو ۹۱- قسمت ۲۹
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره مسئولیت و مصونیت ارتکاب جرم در حالت مستی در فقه ...
  • بررسی جایگاه زن در دوره پیش از اسلام ومقایسه آن با دوره اسلامی- قسمت ۶
  • تاثیر رعایت اخلاق در موفقیت دنیوی- قسمت 7
  • بررسي تأثیر غلظت¬های مختلف ازت و نسبت¬هاي نيترات به آمونيوم روی خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی هميشه بهار- قسمت 47
  • بررسی رابطه بین مهارت های ارتباطی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه ناحیه ۲ شهر بندرعباس۹۳- قسمت ۳
  • تبیین رابطه بین کیفیت سود در شرکتهای ورشکسته در مقایسه با شرکتهای غیر ورشکسته- قسمت ۶
  • سازوکارهای پیش بینی شده برای حل و فصل اختلافات در معاملات دولتی- قسمت ۸
  • دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بررسي رابطه بین استفاده از شبكه‌هاي اجتماعي و گرایش ديني(مورد پژوهي دانشجويان ...
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۲۸
  • تبیین وتحلیل رویکردتفکر انتقادی درعرصه تعلیم وتربیت و ارزیابی آن بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی- قسمت ۶
  • تحليل رابطه جوسازماني و رفتار شهروندي سازماني در دانشکده مديريت دانشگاه تهران- قسمت 21
  • بررسی رابطه مولفه¬های سبک¬های یادگیری، آمادگی یادگیری خود راهبری و تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی دانشجویان
  • ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)- قسمت ۹
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره :مدلسازی و آشکارسازی درخت رطوبتی و تنزل عایقی ناشی از آن- فایل ۳

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان