مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
تربیت اخلاقی در نهج البلاغه- قسمت ۹
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

امام علی (ع) می فرماید: «هَلَکَ امرُءُ لَم یَعرِف قَدرَهُ » (نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹).
« کسی که ارزش خود را نشناخت، تباه گشت».
حاصل کلام آنکه، خود را بشناسید تا کمتر گناه کنید و دیگران را به خودشان بشناسانید تا آنکه کمتر گناه کنند (علوی،۱۳۸۹، ص ۲۱۷).
موانع تربیت اخلاقی انسان در ارتباط با خودش
برای اینکه انسان کرامت ذاتی خود را حفظ کند لازم است به رذایل اخلاقی مثل عجب (که فرد صفاتش را بالاتر از آنچه هست می بیند و آن صفات در نظرش بصورت افراط گونه عالی جلوه می کنند) و یا کبر (که در آن فرد خود را با دیگری مقایسه می نماید و خود را بالاتر می بیند)؛ و یا تکبر (که در آن فرد نه تنها صفات و خصوصیاتش بسیار به نظرش جلوه می کند و به تنها در مقایسه خود با دیگران، خود را بالاتر ارزیابی می نماید، بلکه در رفتارش این بزرگ بینی پنداری اش را نشان می دهد) (علوی،۱۳۸۹، ص۲۲۱) توجه داشته باشد و آلوده به این گناهان نشود که می توان گفت عجب، کبر و تکبر از موانع تربیت اخلاقی هستند.
امام علی (ع) در مورد عجب چنین بیان می کند:
«عُجبُ المَرءِ بنَفسِهِ أحَدُ حُسّادِ عقلِهِ» (نهج البلاغه: حکمت ۲۱۲).
« خودپسندی یکی از حسودان عقل است».
عقل، انسان با کار و تلاش مفید در جهت رسیدن به اهداف والاتر است در حالیکه عجب در انسان ایجاد غرور می کند پس بزرگترین آفت و مانع در تربیت اخلاقی است که موجب رکود و در جا زدن آدمی می شود. همچنین در حکمت ۱۰۹ امام علی (ع) در نهج البلاغه در مورد عجب چنین می گوید:
« لَاوَحدَه أوحَشُ مِنَ العُجبِ»
«هیچ تنهایی وحشتناک تر از خود بینی و خودپسندی نیست».
در این جا نشان می دهد که عجب و خودپسندی موجب دشمنی می شود و حتی کار نیک را با عجب انجام دهیم بدتر از گناه است که حضرت علی (ع) در حکمت ۴۶ نهج البلاغه چنین بیان کرده است:
« سَیئَهٌ تَسُوءُیَ خَیرٌ عِندَاللهِ مِن حَسَنَهٍ تُعجِبُکَ»
« گناهی که تو را پشیمان کند، بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی وا دارد».
پس با توجه به سخنان امام بزرگترین خطر در راه تربیت اخلاقی انسان عجب است.
پیامبر می فرماید: حتی اگر گناه هم نکنید، نگران بزرگتر از آن بر شما هستیم و آن عجب است(غررالحکم،۱۳۶۰، ص ۲۵۰).
کبر نیز از جمله رذایل اخلاقی است که انسان را به ارتکاب گناهان دیگر فرا می خواند؛ چنانکه حضرت علی (ع) چنین فرمودند: « الحِرصُ وَ الکِبرُ وَ الحَسَدُ دَواع إلی التَّقَحُّمِ فی الذُّنُوبِ» (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱).
« حرص، کبر و حسد انسان را به فرو افتادن در گناهان بر می انگیزنند»
امام علی (ع) همچنین توجه به کبر می فرمایند: « فَاعتَبِرُوا بِما کانَ مِن فِعلِ اللهِ بِإبلیسَ إذا أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّویلَ وَ جَهدَهُ الجَهِیدَ… عَن کِبرِ ساعَهٍ واحِدَهٍ» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۲).
« پس از کار خدا درباره ابلیس عبرت بگیرید، چرا که به علت کبریک ساعت، عمل طولانی و کوشش تمام عیار او تبار گردید»
پس یکی از شیوه های موثر در تربیت اخلاقی انسان در دوری انسان از تکبر عجب ، کبر و خود بزرگ بینی توجه کردن به نقاط ضعف و ناتوانی های قبل و بعد از تولد و پس از مرگ است. امام علی (ع) در این مورد می فرماید: «وَ عَجِبتُ لِلمُتَکَبَّرِ الذّی کانَ بِالأمسِ نُطفَهً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَهً» (نهج البلاغه: حکمت ۱۲۶).
« در شگفتم از متکّبری که دیروز نطفه ای بی ارزش و فردا مردار گندیده خواهد بود».
حضرت علی (ع) در خطبه قاطعه در مورد تکبر که یکی از رذایل اخلاقی و مانع تربیت اخلاقی است چنین می فرماید:
بدلیل اینکه شیطان تکبر کرد و در مقابل انسان سجده نکرد و خدا بخاطر بزرگ بینی او را کوچک شمرد . حال در اینجا نکته تربیت اخلاقی که می توان در نظر گرفت که خداوند مخلوقات را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش می کند تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبّر و خود پسندی را از آنها بزداید و خود بزرگ بینی را از آنها دور کند. ابلیس با ساعتی تکبر همه عبادت ها شش هزار ساله خود را نابود کرد. لذا تکبر یکی از موانع تربیت اخلاقی است که باعث می شود عبادات انسان تباه شود. نقطه مقابل تکبر و خودپسندی، تواضع و فروتنی است خود را برتر ندانستن و خود بزرگ بین نبودن است که در تربیت اخلاقی انسان مورد توجه است. نکته تربیت اخلاقی مهم این است که کبر و خودپسندی باعث دشمنی، کینه، حسد می شود. توجه به سرگذشت ملت های متکبر گذشته و عبرت گرفتن از آنهاست که خود در تربیت اخلاقی نقش دارد. خداوند تکبّر ورزیدن را دوست ندارد بطوریکه خداوند برای پیامبران و امامان تکبر و خودپسندی را ناپسند و تواضع و فروتنی الگو تربیت یافته بتواند را برای آنان پسندید. خداوند بندگان متکبّر را با دوستان خود که در چشم آنها ناتوانند می آزماید. تکبر و خودپسندی از آن دام های شیطان است بترسید و می توان بیان کرد که تکبر یکی از موانع بزرگ در تربیت اخلاقی افراد است و حال در خطبه قاصعه امام علی(ع) اعمال و رفتاری که باعث می شود وجود انسان از تکبر پاک شود و تربیت اخلاقی صحیح انجام گیرد عبادت است، نماز و روزه و زکات باعث می شود که کبر و خودپسندی دور شود و بجای آن خشوع، فروتنی و متواضع بودن در جان و روان انسان بوجود آید پس عبادت درخت تکبر را می شکند و از روییدن کبر و خودپرستی جلوگیری می کند.
نکته قابل توجه این است که ما نباید متکبر باشیم و در برابر خدا، نهایت تواضع را داشته باشیم ولی در مقابل انسانهای متکبری که تواضع ما این تصور غلط در آنان ایجاد می شود که چه خصوصیات بالایی دارند و در نتیجه متکبرتر می شوند پس ما اجازه نداریم به گونه ای رفتار کنیم که افراد متکبر، متکبرتر شوند (علوی،۱۳۸۹، ص۲۲۲).
و در تربیت اخلاقی باید به این موضوع اهمیت دهیم که تواضعی که عامل فخرفروشی یا محبوبیت ها باشد یعنی تواضعمان عامل تکبر شود خوب نیست و تواضع کسانی دلنشین است که با توجه به نقاط قوتی دارند که متکبر باشند ولی با نیت صحیح تواضع را اختیار می کنند و از توانمندی های خودشان بعنوان عاملی برای نافرمانی خدا بکار نمی گیرند و خداوند انسانهای متکبر را دوست ندارد.
این نوع تواضع عاملی است در جهت عزب نفس و تکامل انسان است که امام علی(ع) می فرماید: «هرکس باید قدر و منزلت خود را بخوبی بشناسند و آن را پاس بدارد» و انسان مومن ضمن اینکه نهایت فروتنی را دارد؛ قدر و شخصیت خویش را می شناسد و با توجه به آن، به خویشتن اعتماد می کند. پس می توان گفت عزت نفس یکی از پیش نیازهای اساسی تربیت اخلاقی است.
حال این احساس عزت نفس که از این طریق در فرد بوجود آمده نباید آن را با گناهانی مثل عجب و کبر و تکبر اشتباه گرفت.
لذا فرد برای تربیت اخلاقی خویش باید با تعقل و بصیرت و اندیشه ورزی و داشتن اعتماد به نفس بالا توانایی های خود را بروز دهد و در ضمن تقوا را مد نظرش باشد تا خود را واقعاً محتاج خداوند بداند و مطمئن باشد که عزت و ذلت او بدست خداوند است و در این صورت این فرد احساس سرافکندگی و خردبینی ندارد.
گفته امام علی (ع) «انسان های موفق کسانی هستند که بدون سر وصدا و آرام و با اعتماد به نفس کار خود را دنبال می کنند» (نهج البلاغه: خطبه۹).
در نتیجه هرکس حقیقت انسانی را بشناسد، ارزشها، خصوصیات و کمالات و نقصهای را خواهد شناخت. و چنین شناختی است که شخص به انسان و ارزشهای انسانی احترام می گذارد و نسبت به دیگران از خود گذشتگی و ایثار دارد و بر عکس در صورتی که شخص ارزش خود را نداند ارزش دیگران و انسانیت را نخواهد دانست و همه چیز در چشم او بی ارزش است (دلشاد تهرانی، ۱۳۹۰، ص۴۸). لذا انسان با شناخت حقیقت وجودی خود و داشتن الگوی مناسب انسانی به سمت کمال خود حرکت کند.
نهایت امام علی (ع) در دعای خودشان چنین می فرمایند: «… خدایا! آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتم و انجام ندادم ببخشای. خدایا! ببخشای آنچه را که با زبان به تو نزدیک شدم، ولی با قلب آن را ترک کردم.خدایا، ببخشای نگاه های اشارت آمیز، و سخنان بی فایده، و خواسته های بی مورد دل، و لغزش های زبان را» (نهج البلاغه: خطبه۷۸).
۲- دو بعدی بودن انسان
این ویژگی انسان است که شامل دو بعد است که جسمی و روحی است. حال امام علی در مورد بعد جسمی انسان چنین می گوید:« … أَوَّلُهُ نُطفَهٌ، وَ آخِرُهُ جیفهٌ ولایَرزُقَ نفسَهُ وَ لا یَدفَعُ حَتفَهُ» (نهج البلاغه: حکمت ۴۵۴).
« … او در آغاز نطفه ای گندیده و در پایان مرداری بدبو است نه می تواند روزی خویشتن را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور نماید».
بعد جسمی در قرآن چنین تعریف نموده اند: «خداوند بعد از آفرینش انسان از گل، نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی مقدار آفرید». (سجده: ۸)
در تفسیر نمونه چنین بیان شده است:
انسان اگرچه از نظر «بعد مادی» « از خاک تیره» و یا «آب بی مقداری است ولی از نظر بعد معنوی و روحانی» حامل «روح الهی» است (به نقل از علوی،۱۳۸۹، ص۱۹۱).
حضرت علی (ع) نیز در مورد بعد روحی انسان می فرمایند: «… إنَّی خَالِقٌ بَشَراً مِن طینٍ، فَإذا سَوَّیتُهُ وَ نَفخَتُ فِیهِ مِن رُوحی فَقَعُولَهُ لَهُ ساجِدِینَ، فَسَجَدَ المَلائِکَهُ کُلُّهُم أَجمَعُونَ، إلَّا إبلیسَ…» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۲).
«… فرمود: من بشری را از گل و خاک می آفرینم، آنگاه که آفرینش او به اتمام رسید، و روح در او دمیدم، بر او سجده کنید. فرشتگان هم سجده کردند مگر ابلیس…».
در آیات قرآنی هم در مورد روح مطالب زیادی وجود دارد مانند: «… آفرینش انسان را از گل آغاز کرد … آن گاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید… » (سجده: ۳۲)
راغب اصفهانی در مفردات (ص۱۸۹) «روح را در معنای جان، روان، نفس ذکرمی کند و از روح انسان که حیات و حرکت وی به آن وابسته است نام برد. (به نقل از علوی،۱۳۸۹، ص۱۹۲).
«… پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم…» (حجر: ۲۹).
در سطح انسان شناسی، مفهوم «روح» از این حیث مطرح است که در پیکر پرداخته شده ی آدمی حیات انسانی ایجاد می کند. ظهور آثار حیاتی ویژه آدمی توسط روح، حیاتی را پدید می آورد، که میان انسان ها مشترک است. جلوه ی دیگری نیز برای انسان ممکن پیش آید این جلوه در گرو ایمان آدمی به خدا و نفوذ عمیق آن در دل است. با ظهور این جلوه از روح نیز، حیاتی تازه یا مرتبه ای تازه ای از حیات در انسان نمودار می شود که از آن به «حیات پاک» (حیات طیبه) تعبیر شده است. در حیات طیّبه دل آدمی از آلودگی شرک، خیالش از آلودگی و وسوسه و اندامش از آلودگی اشیاء پلید پیراسته است این مرتبه از حیات، اختصاص به گروه خاصی از انسان ها دارد و مرتبه والایی از حیات است (باقری، ۱۳۸۷، ص۱۷).
در خطبه اول نهج البلاغه حضرت علی (ع) درباره چگونگی آفرینش انسان این چنین می فرمایند: «ثُمَّ جَمَعَ (سُبْحَانَهُ) مِنْ حَزْنِ اَلْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَهً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لاَطَهَا بِالْبَلَّهِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَهً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اِسْتَمْسَکَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِیهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ یُجِیلُهَا …» (نهج البلاغه: خطبه ۱).
« سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمت های گوناگون زمین، از قسمت های سخت و نرم، شور و شیرین، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید، که از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. آن را خشکانید تا محکم شد. خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معیّن و سرانجامی مشخّص، اندام انسان، کامل گردید. آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد… ». که با توجه به این خطبه آفرینش انسان بصورت دو بعد جسمی- روحی است.
«فارابی وجود انسان را دارای دو بعد جسمانی و روحانی می داند و برای پرورش هر بعد اهمیت خاصی قائل است و برنامه های مشخص دارد. به نظر فارابی باید تن آدمی پاس داشته شود و نیروی لازم در آن بوجود آید و بالقوه های آن شکوفا شود.
و همچنین به نظر صدر المتالهین نفس آدمی در همه اعمال بدنی حاضر و مدبر است و قوای بدنی و مزاج طبیعی همه به فرمان او هستند. نمونه ای را می آوریم. اگر اعتلای نفس به تعدیل مزاج و فقط اتصال آن نبود با اندک علتی که باعث تغییر مزاج می گردد،مثل گرما و سرما متالم نمی شد یعنی اگر نفس را جاری در جمیع اعضای بدن ندانیم چگونه میتوانیم تاثیرات نفس را از امور ترساننده و مژده دهنده و بازدارنده که امور نفسانی نیستند توجیه نماییم یعنی به نظر ملاصدرا نیاز نفس جهت شناخت امور جسمانی است و لازم است به تربیت جسم پرداخت» (به نقل از فرمهینی فراهانی، ۱۳۹۰، ص۷۶).
با توجه به مطالبی که بیان شد: در مباحث انسان شناسی نظریه ای است که انسان را دارای دو بعد مادی و غیر مادی می داند. براساس این نظریه، وجود انسان به جسم خاکی و مادی منحصر نمی شود، بلکه دارای بعد غیرمادی نیز هست که آنرا روح یا نفس می گویند (گرامی،۱۳۸۵، ص۶۵).
می توان گفت آنچه میان انسان ها مشترک است وجود روح در پیکر پرداخته شده آدمی حیات انسانی ایجاد می کند.
حضرت علی (ع) اثبات روح این چنین می گوید:
«… اَلمَوتُ اَلتِیاطاً بِهِ فَقُبِضَ بَصَرُهُ کَمَا قُبِضَ سَمعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِن جَسَدِهِ …» (نهج البلاغه: خطبه ۱۰۹).
«… چنگال مرگ تمام وجودش را فرا می گیرد و چشم او را نیز مانند گوشش از کار می افتد و روح از بدن او خارج می شود…».
لذا آدمی ذاتاً حالتی خدا گونه داشته و لذا بتواند در پرتو تربیت این حالت را به منصه ظهور برساند. (علوی، ۱۳۸۹، ص۲۴۰)
این چنین موجودی نیازمند است که استعدادهای نهفته اش بروز کند در حضرت علی (ع) در این مورد چنین می گوید: «أَمْ هَذَا اَلَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ اَلْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ اَلْأَسْتَارِ نُطْفَهً دِهَاقاً وَ عَلَقَهً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لاَفِظاً وَ بَصَراً لاَحِظاً لِیَفْهَمَ مُعْتَبِراً وَ یُقَصِّرَ مُزْدَجِراً…» (نهج البلاغه: خطبه۸۳)
« مگر انسان همان نطفه و خون نیم بند نیست که خدا او را در تاریکی های رحم و غلاف های تو در تو پدید آورد. تا به صورت چنین درآمد، سپس کودکی شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانی، رسیده گردید. سپس او را در دلی فراگیر و زبانی گویا و چشمی بینا عطا فرمود تا عبرت ها را درک کند، و از بدی ها بپرهیزد…»
و در جایی دیگر می فرماید: «وَ جَوَارِحَ یَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ یُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَهٍ یَفْرُقُ بِهَا بَیْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ وَ اَلْأَذْوَاقِ وَ اَلْمَشَامِّ وَ اَلْأَلْوَانِ وَ اَلْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِینَهِ اَلْأَلْوَانِ اَلْمُخْتَلِفَهِ وَ اَلْأَشْبَاهِ اَلْمُؤْتَلِفَهِ وَ اَلْأَضْدَادِ اَلْمُتَعَادِیَهِ وَ اَلْأَخْلاَطِ اَلْمُتَبَایِنَهِ مِنَ اَلْحَرِّ وَ اَلْبَرْدِ وَ اَلْبَلَّهِ وَ اَلْجُمُودِ… » (نهج البلاغه: خطبه۱).
«… به انسان اعضاء و جوارحی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی به کار گیرد. قدرت تشخیص به او داد تا حقّ و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویای و وسیله تشخیص رنگ ها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگ های گوناگون و چیزهای همانند و سازوگار و نیروهای متضاد، و مزاج های گوناگون گرمی، سردی، تری، و خشکی قرار داد…»
پس تربیت باید طوری انجام گیرد که تمام خصوصیات و صفات مثبت که خداوند با توجه به آنها انسان را خلق کرده در وجود فرد متجلی شود این را تربیت اخلاقی موفق می گویند. این چنین فردی مورد ستایش و علاقمندی خدا و دیگران است.
پس انسان از نظر تربیت اخلاقی دارای دو بعد است که بر هم تاثیر متقابل می گذراند.
امام علی در این مورد می فرماید: «… وَ اِعْلَمْ أَنَّ لِکُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ وَ قَدْ قَالَ اَلرَّسُولُ اَلصَّادِقُ ص إِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ اَلْعَبْدَ وَ یُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ یُحِبُّ اَلْعَمَلَ وَ یُبْغِضُ بَدَنَهُ وَ اِعْلَمْ أَنَّ لِکُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَ کُلُّ نَبَاتٍ لاَ غِنَى بِهِ عَنِ اَلْمَاءِ وَ اَلْمِیَاهُ مُخْتَلِفَهٌ فَمَا طَابَ سَقْیُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ مَا خَبُثَ سَقْیُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ » (نهج البلاغه: خطبه ۱۵۴).
«… و بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاکیزه، باطن آن نیز پاک و پاکیزه است، و آنچه ظاهرش پلید، باطن آن نیز پلید است، و پیامبر راستگو (ص) فرمود: «همانا خداوند بنده ای را دوست دارد، امّا کردار او را دشمن، و کردار بنده ای او را دوست می دارد امّا شخص او را ناخوش». آگاه باش! هر عملی رویشی دارد، و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست، و آب ها نیز گوناگون می باشند. پس هر درختی که آبیاری اش به اندازه نیکو باشد شاخ و برگش نیکو و میوه اش شیرین است، و آنچه آبیاری اش پاکیزه نباشد درختش عیب دار و میوه اش تلخ است.
حال با توجه به تربیت اخلاقی تاثیر ظاهر بر باطن و تاثیر باطن بر ظاهر را مورد بررسی قرار می دهم.
جسم
برای این که فرد را تربیت اخلاقی صحیح کنیم باید در فرد تغییراتی ایجاد کنیم لذا هر وقت بخواهیم تغییر و تحولی در باطن کسی پدید آوریم باید در ظاهر او به رستگاری بپردازیم یا امکان این کار را برای خود وی فراهم آوریم به عبارت دیگر، اگر نگاه کردن، سخن گفتن، سکوت کردن، گوش کردن، راه رفتن، نشستن، غذا خوردن و… به گونه ای مطلوب تنظیم شوند، احساسات افکار و تصمیم گیریهای معین و مطلوبی را درون خواهند انگیخت (باقری،۱۳۸۷، ص۹۱).
پس توجه به ظاهر اعمال انسان باعث می شود که اعمال ظاهر به مرور بر باطن انسان تاثیر بگذارد که همین تربیت اخلاقی موفق است که مدنظر امام علی(ع) در نهج البلاغه است.
حضرت علی (ع) درباره تمرین صبر و بردباری چنین می فرماید: «إن لَم تَکُن حَلیماً فَتَحَلَّم؛ فَإنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلّا أَوشَکَ أَن یَکُونَ مِنهُم» (نهج البلاغه: حکمت ۲۰۷).

 

 

نظر دهید »
بررسی میزان تاثیر نشریات محلی خوزستان بر نگرش فرهنگی مخاطبان- قسمت ۲
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

کلمات کلیدی: نگرش فرهنگی ، مطبوعات محلی ،تاثیر نشریات محلی ، نشریات محلی استان خوزستان، تحلیل محتوا.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه:
نشریات محلی‌ نماینده‌ی آداب و رسوم به طور کلی فرهنگ آن زیست‌ بوم هستند. در این میان نشریاتی موفق‌ترند، که توانسته‌اند با تکیه بر منابع بومی مطالب مفید‌تری را ارائه دهند.دریافت‌های بومی به تقویت اذهان مردم آن منطقه می انجامد و درهای جامعه‌پذیری را می‌گشاید. بدون این شاخصه، نشریه‌ی بومی با یک نشریه‌ی سراسری تفاوتی ندارد.تمام هارمونی یک نشریه‌ی محلی در این خلاصه می‌شود که زیرساختِ تعلق به خرده‌ فرهنگ محلی را به دست فراموشی نسپارد . دست ‌اندرکاران این نشریه باید به خاطر بسپارند که رسالت روزنامه نگاری حرفه‌ای آنها وابستگی مستقیمی با اصل برقراری ارتباط با مخاطبان بومی دارد. نشریه‌ی محلی رسالت خاص خود را دارد.شفاف سازی و ایجاد فضایی که در آن فضا قدرت آگاهی بخشی و نقادی به بالاترین میزان برسد. نشریات محلی باید آن قدر مقبولیت و سندیت پیدا کنند، که مرجعیت مطالب و اخبار محلی در دست آنان باشد. و این به آن معناست که روزنامه محلی به حدی از مستند سازی رسیده است، که نقش مرجع را پیدا کرده است.این اوج منزلت و اعتباری ست که یک نشریه‌ی محلی می‌تواند پیدا کنند.جهان امروز جهان حرفها وشعارهای کلی نیست. زیباترین و جامع ترین فونکسیون و کارکرد نشریات محلی برقراری پیوند و همبستگی میان مردم آن اجتماع است.تمام طبقات و اقشار جامعه به نشریه بومی احتیاج دارند.باید به گونه‌ای ذائقه‌ی‌ اجتماع را جهت دهی کرد،که در سبد خرید هر خانواده‌ی ایرانی، نشریات جایگاه تثبیت شده باشند .در این تحقیق سی شده تا رابطه معنا دار بین تاثیر نشریات محلی استان خوزستان را بر نگرش فرهنگی مخاطبان بررسی کنیم.
۱-۱ بیان مساله:
نشریات بعنوان بخشی از جامعه اطلاع رسانی کشور سهم بسزایی در تنویر افکار عمومی مناطق مختلف کشور را برعهده دارند لذا بهره مندی از حداکثر ظرفیت نشریات محلی در حوزه ی فرهنگی بستری مناسب است تا با نگاه ملی ، عملکردی منطقه ای داشت لذا جایگاه نشریات در کشور بطور عام و کارکردهای مورد نیاز نشریات محلی بطور خاص نیازمند بسترهایی است که فرایند اطلاع رسانی و نیز تاثیرگذاری فرهنگ بعنوان یک رویکرد اجتماعی در جامعه را متبلور می سازد لذا وجود اقوام مختلف با آداب و رسوم و در یک کلام فرهنگ های مختلف در کشور ظرفیت فرهنگی و تاثیرگذاری است که می تواند با نمایاندن آن زمینه تغییرات و نوآوری های موردنیاز هر جامعه را متناسب با آن بوجود آورد و از این مسیر با تغییر در نگرش یا ایجاد یک نگرش جدید در حوزه ی فرهنگی ساختارهای جدیدی را متناسب با نیاز جامعه ترسیم کرد که بدون شک هر یک می تواند بستری مناسب در ارائه الگوهای ضروری جامعه باشند و تا بتوان بعنوان ساز و کارهای فرهنگی حرکت های مبتنی بر فرهنگ را بصورت زیرساختهایی که نقش اساسی را در تعالی فرهنگ و نیز ترویج کارکردهای فرهنگی را شاهد باشیم لذا این توجه رسانه ها بویژه مطبوعات در استان ها می توانند نماینده تنویر افکار عمومی در معرفی فرهنگ ها باشند و با این رویکرد ابزار فرهنگی مطبوعات بستر مناسبی است تا بتوان در جهت بهره مندی از رویه های فرهنگی، فرهنگ فرهنگی شدن را بر اساس فرهنگ پذیری بعنوان هنجارهایی که ساختار فرهنگی ما را برای حرکت در این مسیر مهیا می کند یک فرصت مغتنم شمرده تا نگرش فرهنگی زمینه ساز مهندسی فرهنگی در کل کشور را محقق نماید. رسانه ها و مطبوعات و نقش آنها در اجتماع گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و به طور کلی جایگاه شایستهء رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفت و گو و برخورد سالم و سازندهء نظرات و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقاء سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گُمان یکی از مهمترین عوامل توسعهء فرهنگی و از نشانه های پویایی و تحرک هر جامعه است. بدیهی است که توسعهء فرهنگی – به معنای گستردهء آن که در برگیرندهء گشایش و گسترش گفت و گو های فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است – نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی، بلکه زمینه ساز توسعهء سیاسی و اقتصادی و پیشرفت علوم و در واقع نخستین پیش شرط حل بنیادی مسایل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است. البته این همه زمانی میسر و محقق می گردد که از یک سو صاحبان قدرت و دولت، با قانون گرایی و قانون گذاری و سعه صدر به رسانه های گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و به ویژه، رسانه های گروهی را به عنوان رکنی اساسی در جامعه باور کنند و به رسمیت بشناسند. از سوی دیگر اما ارباب جراید و اهالی قلم نیز باید که به رسالت فرهنگی و مسئولیت خود در اطلاع رسانیِ درست و ترویج تفاهم و تبلیغ و تقویت حس همبستگی ملی و همزیستی مسالمت آمیز آگاه باشند و جداً از هتک حرمت اشخاص و دروغ پردازی و شایعه پراکنی، و از همه مهمتر، از تبلیغ خشونت بپرهیزند و در جهت تثبیت پایه های نظام اسلامی و حکومت مردمی و دولت خدمتگذار تلاش نمایند .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
این هشدار بی شک در وهلهء اول متوجه رسانه های تصویری فراگیر (صدا و سیما و سینما) و روزنامه ها و نشریه های سرتاسری و با نفوذ است که تأثیر آنی و گستردهء خبرها و گزارش ها و تجزیه و تحلیل ها و پیام های آنان قابل کتمان نیست؛ تأثیری که بنا بر احساس مسئولیت، می تواند سودمند و سازنده باشد و در صورت بی مسئولیتی گردانندگان آن، لاجرم مضّر و مخرّب خواهد بود.
یکی از کارکردهای اساسی رسانه ها اطلاع رسانی از وقایع است که در محیط اجتماعی واقع می شود. پیشرفت بهت انگیز وسائل ارتباط جمعی درقرن حاضر جهان را به دهکده کوچکی تبدیل کرده است که انسان ها امکان اطلاع یابی از همه وقایع و حوادث جهان را به طور سریع و جامع دارند. در عصر ارتباطات هیچ حادثه ای هر چند در دورترین مناطق جهانی باشد- منحصر به یک منطقه جغرافیایی نیست و از این رو سه ویژگی ، فرا زمانی، فرا مکانی و سرعت فوق العاده از خصیصه های وسائل ارتباط جمعی است. امروزه تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها در رسانه ها رسوخ کرده و از خصوصی ترین رفتار انسان ها تا بزرگترین تغییرات نهادهای اجتماعی وساختارهای فرهنگی و سیاسی از طریق رسانه ها ارائه می شود.
– رسانه های جمعی اعم از روزنامه ها، مجلات، رادیو و تلویزیون، بر اصلاح نگرش های نادرست وبرخی باور های غلط رایج در جامعه نقش مؤثری ایفا می کنند.
– وسائل ارتباط جمعی می توانند با بهره گیری از شگردهای تبلیغی و آفرینش های هنری، نفرت و زشتی تزلزل باورها و ارزش های ملی و دینی را به مخاطبان خود القا کنند. بر این اساس، یکی از وظایف و کارکردهای مهم رسانه ها ، آگاه سازی و اطلاع رسانی عمومی است.
– کارگزاران رسانه های جمعی می بایست با حساسیت ویژه ای، از ارزش های عام و هنجارهای نهادینه شده اجتماعی پاسداری نمایند و برای تحقق عینی آن با سیر نهادهای فرهنگی هماهنگی کرده و تمام امکانات را برای حفظ کرامت انسانی بکار گیرند.
طبیعی است، هر گاه که ارزش ها و باورهای جامعه مصون بماند، وفاق و همبستگی اجتماعی بیشتر تضمین خواهد شد، زیرا ارزش ها و باورها از مهم ترین عوامل همبستگی اجتماعی کنش گران اجتماعی محسوب می شوند و چنانچه هر روز، به بهانه ای خاص یکی از ارزش های عام به طور بی رحمانه از سوی خرده فرهنگ های کجرو مورد هجوم قرار گیرد، بنیان های وفاق و همبستگی اجتماعی تضعیف شده و جامعه تا هنگامه شکل گیری هنجارها و ارزش های نوین، آسیب های فراوانی خواهد دید.
– وسائل ارتباط جمعی می بایست با ارائه فوائد و منافع قانون، روحیه قانون گرایی را ترویج نمایند و نشان دهند که به عنوان ایدئولوژی توجیه گرا برای عملکرد قدرتمندان و حاکمان عمل نمی کنند، بلکه تذکرات قانونی را به عنوان مبنای نظم اجتماعی مطرح می نمایند.
– رسانه های جمعی از طریق تبیین قانون و مقررات می کوشند تا رفتارهای افراد را در مسیر هنجارهای تعریف شده جامعه رهبری نمایند و به افراد بیاموزند که هر گاه فرد رفتارهای خود را بر اساس هنجارها و قواعد اجتماعی تنظیم نماید، از طرف جامعه پاداش داده می شود؛ بالطبع کنش گران اجتماعی نیز در می یابند برای رسیدن به خواسته های خود می بایست به رفتارها و هنجارهایی روی بیاورند که قانون معین کرده است. رویه آموزش غیرمستقیم قانون، همچنین می تواند احترام درونی به قانون و احساس تقدس نسبت به قانون را در بین اعضای جامعه ایجاد کند، به طوری که قانون را به عنوان امری مقدس و غیرقابل تخلف تصور نمایند. به عبارت دیگر رسانه ها، ازطریق اقناع و رسوخ به ذهن انسان ها، به درونی سازی، جذب و پذیرش قلبی هنجارها می پردازند.
– امر به معروف و نهی از منکر در اسلام یکی از مهم ترین ابزارهای کنترل اجتماعی می باشد . با این نگاه جامعه شناختی، رسانه های همگانی از جمله مطبوعات نیز، دارای کارکرد کنترل اجتماعی هستند. رسانه ها با درج و انعکاس نابهنجارهای اجتماعی و عواقب شومی که در انتظار افراد کجرو قرار دارد، به طور غیرمحسوس، اقدام به کنترل و پیشگیری از نابهنجاری ها در جامعه می کنند . رسانه ها عمدتاً ازطریق اقناع پذیری بهتر می توانند در کنترل اجتماعی مؤثر باشند.
۱-۲-اهداف تحقیق
با توجه به جایگاه نشریات بعنوان رسانه های مکتوب جامعه و میزان مخاطب پذیری و اثرگذاری آنها در صورت داشتن استراتژی مناسب در حوزه ی فرهنگی اهداف عالی را می توان بدست آورد که مهمترین هدف از این تحقیق :
۱-شناخت تاثیر توانمندی های فرهنگی و تبلیغی نشریات محلی استان خوزستان بر نگرش های فرهنگی مخاطبان است.
۲-بررسی نقش و تاثیرگذاری نشریات محلی استان خوزستان بر توسعه فرهنگی استان است تا بتوان کارکردهایی مثل میزان مطالعه کتاب ،نشریات و … را افزایش داد.
۳- شناخت عوامل تاثیر گذار برنگرش فرهنگی مخاطبان.
۴-شناخت میزان تاثیر کار کردهای فرهنگی نشریات استان خوزستان.
۵-جایگاه نشریات استان خوزستان در نحوه سبک زندگی مخاطبان.
سئوالات کلیدی
بر این اساس پرسش های مبتنی بر محتوای تحقیق را باید شامل پرسش اصلی تحقیق به شرح زیر وشامل:
– مطبوعات محلی استان خوزستان با توجه به تعدد و نیز رویکرد آنها در زمینه های فرهنگی و اجتماعی چه تاثیری بر نگرش فرهنگی مردم دارند؟
البته سوالات دیگری نیز بعنوان سوالات فرعی موردنظر است از جمله :
۱-نقش مطالب دینی در نگرش فرهنگی مخاطبان چگونه است؟
۲-میزان رضایتمندی مخاطبان از نشریات چگونه است؟
۳-چه مطالبی در رشد کارکردفرهنگی نشریات موثرند؟
۴-نقش آگهی های تبلیغی در رشد فرهنگی نشریات چگونه است؟
۵-نشریات محلی تا چه اندازه ، زمینه های فعالیت مانند فرهنگی ، اجتماعی و… را در قالب محتوا مراعات می کنند؟
۶-نگاه نو به مسائل فرهنگی جامعه متناسب با نیاز مخاطبان بعنوان یک نوآوری در نشر فرهنگ و توسعه آن چقدر موثر بوده است ؟
۷-نشریات در راستای تعامل بعنوان کارکرد فرهنگی یک رسانه مکتوب به چه میزان از نیازهای مخاطبان را به خود اختصاص داده اند؟
۸-نقش حرفه ای گرایی در ارتقا مطالب فرهنگی نشریات چگونه است؟
فرضیه های تحقیق:
فرضیه هایی که در طول تحقیق از طریق انجام تحقیق قصد دستیابی به نایج آنها را داریم عبارتند:
فرضیه اول:
نشریات محلی بر روی نگرش فرهنگی افراد با توجه به مرتبط بودن رشته تحصیلی، سطح تحصیلات و سابقه شغلی پاسخ دهندگان متفاوت می باشد.
الف. ارتباط بین مرتبط بودن رشته تحصیلی پاسخ دهندگان با اثریخشی نشریات محلی برنگرش فرهنگی آنها.
ب. ارتباط سابقه شغلی پاسخ دهندگان و اثربخشی نشریات محلی بر روی نگرش فرهنگی آنها.
پ. ارتباط تحصیلات افراد و اثربخشی نشریات محلی بر روی نگرش آنها
فرضیه دوم: نظارت مناسب با ارتقای محتوای نشریات محلی ارتباط مثبت و معناداری دارد.
فرضیه سوم: استفاده ابزاری و اقتصادی از نشریات محلی با نارضایتی مخاطبان ارتباط مثبت و معناداری دارد.
عکس مرتبط با اقتصاد
فرضیه چهارم: بین گسترش نشریات محلی و نحوه سبک زندگی مردم ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. فرضیه پنجم: بین گسترش نشریات محلی و حذف باورهای نادرست و خرافه ای مردم ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
روش تحقیق
پیمایشی است.با توجه به موضوع تحقیق که بررسی تاثیر نشریات فرهنگی بر نگرش فرهنگی مخاطبان است برای تحقیق این امر بررسی علل و گردآوری اطلاعات موردنیاز مستلزم ایجاد مصاحبه و تهیه پرسشنامه جهت گردآوری برخی اطلاعات و نیز تحلیل و تجزیه داده و نتایج با نرم افزار spss است لذا از روش توصیفی (غیر آزمایشی) استفاده می شود، شامل مجموعه روش هایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است اجرای تحقیق توصیفی می تواند صرفا برای شناخت شرایط موجود یا یاری دادان به فرایند تصمیم گیری باشد . تحقیق پیمایشی به منظور کشف رابطه و مستندسازی فرضیه هایی است که بصورت علی و معلولی حوزه بندی می شوند ، مورد استفاده قرار می گیرد.
حجم نمونه
با توجه به جمعیت مردم خوزستان وازطریق فرمول کرجسی ومورگان تعیین می شود.که در این روش پس از تهیه پرسشنامه وتوزیع آن به تعداد جامعه آمار به میزان ۴۰۰ پرسشنامه انجام خواهد شد.
روایی وپایایی
استفاده از پرسشنامه های استاندارد موجود و نظرکارشناسان .تعیین ضریب آلفای کرونباخ بر اساس ۱۰ درصد نمونه جامعه آماری مورد نظر است.
محدودیت های تحقیق
با توجه به تعداد نشریات استان خوزستان وفعالان این حوزه و دسترس بودن مخاطبان بعنوان جامعه آماری و نیز توزیع مناسب نشریات در استان خوزستان محدودیت خاصی که در روند انجام تحقیق موثر باشد موجود نیست.
فصل دوم
ادبیات ومبانی نظری تحقیق
مقدمه
این بخش شامل ۳ بخش کلی است. در بخش اول که به ادبیات تحقیق اختصاص دارد ابتدا پیشینه تحقیق در ایران مورد اشاره قرار می گیرد سپس به مفهوم فرهنگ می پردازیم . در بخش بعد نظرات اندیشمندان در مورد فرهنگ بیان می شود.
بخش دوم این فصل به چارچوب نظری تحقیق اختصاص دارد که در آن نظریه هایی که برای نبیین موضوع تحقیق استفاده می شود بررسی و بیان می شود که مهمترین این نظریات شامل نظریه های وسایل ارتباط جمعی می باشد که در پایان چارچوب نظری تحقیق ارائه می شود.
بخش سوم این فصل شامل سوالات و فرضیه هایی است که بر اساس چارچوب نظری تحقیق شکل گرفته است.
پیشینه تحقیق
با وجود گسترش رسانه ها به ویژه توسعه کمی نشریات در کشور به صورت عام و نیز افزایش نشریات محلی به صورت عام و با توجه به اشتغال بخش وسیعی از فعالان حوزه رسانه ای نشریات استانی تا به حال تحقیقات چندانی انجام نشده و به نوعی باید گفت این حوزه بستر فراوانی برای فعالیت های پژوهشی برای بررسی کارکردهای نشریات محلی دارد لذا با بهره گرفتن از برخی تحقیقات و پایان نامه هایی که در خصوص نشریات محلی معدود استانهای کشور انجام گرفته انجام تحقیق در این خصوص ضروری می باشد که برخی تحقیقات انجام شده در کشور را که در راستای اهداف موضوع این پایا ن نامه می باشد را ارائه می شوند.
۱-پایان نامه دکتری ارتباطات با موضوع ” بررسی تاثیر ارتباطات در تمایل به تغییر سبک زندگی روستایی” که توسط سید نورالین رضوی زاده جهت اخذ مدرک دکتری ارتباطات از سال ۱۳۸۸ در دانشگاه علامه طباطبایی دانشکده علوم اجتماعی گروه ارتباطات اجتماعی به راهنمایی دکتر نعیم بدیعی و با مشاورت دکتر عزت اله سام آرام و دکتر مهدی محسنیان راد انجام یافته است.این تحقیق با هدف شناخت تاثیر سبک ارتباطی بر سبک زندگی به دنبال بررسی و مطالعه سبک زندگی در روستاهای مختلف و از سوی دیگر شناخت سبک ارتباطی روستاییان و میزان وابستگی رسانه ای افراد متعلق به زمینه های اقتصادی –اجتماعی متفاوت است . این تحقیق با بهره گرفتن از روش پیمایشی اطلاعات را از طریق پرسشنامه جمع آوری نموده است . جامعه آماری تحقیق عبارت است از جمعیت روستایی کشور که با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای اطلاعات روستاهای ۴ استان را احصا و بررسی کرده است.این تحقیق در چارچوب نظری از تلفیق نظریه استفاده و رضامندی و نیز نظریه کاشت که به تحلیل تاثیر رسانه ها می پردازند استفاده کرده است. در بخش یافته ها ابتدا استفاده و رضامندی روستاییان از رسانه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته سپس مصرف مادی روستاییان بررسی شده و در مرحله سوم با بهره گرفتن از تحلیل مسیر و رگرسیون چند متغیره به بررسی میزان تاثیر رسانه ها بر تمایل به تغییر سبک زندگی پرداخته است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که میزان استفاده از رسانه های بر مبنای جنسیت تغییر محسوسی نمی کند اگرچه مردان کمی بیشتر از زنان از رسانه های مختلف استفاده می کنند.اما سن افراد در استفاده از رسانه ها تاثیر می گذارد و هر چه سن بالاتر می رود میزان استفاده از رسانه ها کاهش می یابد. همچنین افراد مجرد بیش از افراد متاهل از رسانه ها استفاده می کنند. تصیلات بالا هم در استفاده از رسانه ها تاثیر دارد. یافته های دیگر تحقیق نشان می دهد افزایش استفاده از رسانه ها در مجموع تاثیر زیادی روی نگرش به زندگی شهری ندارد و اکثر روستاییان صرف نظر از میزان استفاده از رسانه ها نگرش خوب و مثبتی به زندگی شهری دارند. این نتیجه در خصوص نگرش به زندگی روستایی نیز مشاهده شده است.
۲-رسول حسن پور در مقاله ای تحت عنوان ضعف نشریات محلی وضعیت فعلی نشریات محلی را در زمینه مختلف بررسی نموده است.در این مقاله آمده که :
نگاهی گذرا به نشریات محلی این واقعیت را نشان می دهد که این نشریات به دلیل ضعف در محتوا از بحران مخاطب رنج می برند. مخاطبان اساساً هدف اصلی در فرایند تاثیرگذاری یک رسانه به شمار می روند و اگر یک نشریه نتواند به میزانی قابل قبول، مخاطب جذب و حفظ کند، در رسیدن به هدف اصلی و نهایی خود دچار چالش جدی خواهد بود.نشریات محلی از این حیث دچار مشکل هستند. از دلایل این وضعیت می توان به مواردی همچون ضعف در ارائه محتوای مناسب، ضعف در ایجاد جذابیت های بصری و مولفه های شکلی، کمبود در به کارگیری نیروی متخصص، مشکلات ساختاری و سرگردانی در طراحی نقشه راه اشاره کرد. البته تشریح هر یک از این عوامل در جای خود نیاز به بحث مستقلی دارد. در این میان خانه مطبوعات استان هست که در فرایند حل چنین مشکلاتی می تواند با ایجاد بستر مناسب، زمینه همفکری با اصحاب مطبوعات و کارشناسان را مهیا کند. روند منطقی طراحی این مسیر به دستیابی منظومه ای از راه حل ها در این زمینه منتهی خواهد شدنابسامانی و کمبود در حوزه های سخت افزاری از دیگر مسائلی است که می توان به عنوان دغدغه همیشگی مدیران نشریات در سطح استان ذکر کرد. در این حوزه هم موارد تکنیکی و تجهیزاتی به چشم می آید و هم در محدوده آن می توان به ضعف های موجود در زمینه هایی همچون ناتوانی در جذب و حفظ مشترک دائم و یا قدرت جذب آگهی اشاره کرد.نشریات محلی یا منطقه ای دارای قدرت تاثیرگذاری بالایی در مناطق مختلف کشور هستند و از این زاویه اهمیتی دوچندان پیدا کرده اند. این نشریات گرچه در سطحی متفاوت از نشریات سراسری منتشر می شوند، اما از آنجا که به مسائل روزمره و ملموس مردم می پردازند و از نزدیک با آنان ارتباط دارند، همواره از جذابیت زیادی در بین عموم برخوردارند.بسیاری از مردم پائین بودن سطح کیفی یا صوری نشریات را نادیده می گیرند و چون حرف دلشان را در آن می یابند، خواننده ثابت این مطبوعات می شوند. از این رو بی تردید خانه مطبوعات با محوریت خانه مطبوعات ایران می تواند با برنامه ریزی مناسب به عنوان حلقه اتصال بین این نشریات، به ارتقای کمی و کیفی آنها کمک کنداز مسائل مهم دیگر که در حوزه نشریات محلی قابل طرح و پیگیری است، موضوع تاثیر همین ارتقای کمی و کیفی این نشریات در تحقق سیاست تمرکززدایی مدنظر دولت است. دولت با اهتمام جدی به اجرای این سیاست، موضوع توجه به نشریات استانی و تلاش برای بهبود وضعیت آنان را در دستور کار خود قرار داده است. این مهم را به خوبی می توان از مصوبات فرهنگی دولت در سفرهای استانی مشاهده کرد.
اگر خانه مطبوعات با محوریت خانه مطبوعات کشور بتواند برنامه ای مناسب برای کمک به حل مشکلات نرم افزاری و سخت افزاری مطبوعات محلی طراحی و اجرا کنند، کمک بزرگی به اجرای یکی از سیاست های اصولی و مهم دولت دهم کرده است. مطبوعات محلی آئینه تمام نمای هویت اجتماعی و فرهنگی در مناطق مختلف کشور هستند و با نفوذ بالای خود می توانند به تقویت انسجام ملی کمک موثر و قابل ملاحظه ای داشته باشند.بررسی زیر نشان دهنده ضعف ها و کاستی های مطبوعات محلی ما است که بی شک با تدبیر و برنامه ریزی صحیح می توان نسبت به بهبود روند رو به رشد آنان امید داشت:
بخش اول‌‏: جمع بندی آسیب شناسی نشریات محلی از لحاظ اصول حرفه ای روزنامه نگاری
آنچه در اینجا ذیل جمع بندی آسیب شناسی نشریات محلی از لحاظ رعایت اصول حرفه ای روزنامه نگاری ‏می آید ناظر بر کلیت نشریات مذکور می باشد. اگر از برخی نشریات معدود که تقریبا ‏ حرفه ای عمل می کنند بگذریم، این جمع بندی شامل اکثر نشریات محلی می شود. نشریات ‏محلی حداقل در عدم رعایت اصول حرفه ای روزنامه نگاری به یکدیگر شباهت زیادی دارند . ‏ در ادامه این تحقیق به بررسی محتوای نشریات می پردازد .بیان میدارد:
جمع‌بندی‌ بررسی‌ آسیب‌شناسی‌ محتوایی‌ نشریات‌ محلی
‌‏ ‏ بررسی‌ محتوایی‌ نشریات‌ محلی‌، مانند دو بررسی‌ آسیب‌شناسی‌ دیگر از نشریات‌ محلی‌ با عناوین‌ ‏بررسی‌ رعایت‌ آموزه‌های‌ حرفه‌ای‌ و گرافیکی‌ و چاپی:
. اکثر‌ نشریات‌ از لحاظ‌ ترتیب‌ انتشار روزنامه‌، هفته‌نامه‌، دوشماره‌ در هفته‌، دو ‏هفته‌نامه‌ و ماهنامه‌ بوده‌اند که‌ در قطع‌های‌ روزنامه‌ و هفته‌نامه‌ منتشر شده‌اند. نشریات‌ با ۱۲ آیتم‌ به‌ شرح‌ زیر بررسی‌ شده‌اند:‏
‏۱٫ زمینه‌ انتشار ۲٫ تیترهای‌ اصلی۳٫ سرمقاله‌ ‏ ۴٫ مطالب‌ تولیدی‌ ‏۵٫ تنوع‌ و گستردگی‌ مطالب‌ ۶٫ نسبت‌ اخبار و سایر مطالب‌ ۷٫ مطالب‌ ورزشی‌‏ ۸٫ صفحات‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ ‏ ‏ ۹٫ حجم‌ آگهی‏ ۱۰٫ نقش‌ نظارتی‌ ۱۱٫ دیدمحلی‏ ۱۲٫ رویکرد محلی‌
‏ مهمترین‌ یافته‌های‌آسیب شناسی نشریات استان به‌ ‏شرح‌ زیر است‌:
‏۱٫ ‏نگاهی بر‌ محتوایی‌ نشریات‌ مورد بررسی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ صرف‌ تعداد زیاد نشریات‌ در حال‌ انتشار ، ملاک‌ توسعه‌ یافتگی‌ مطبوعات‌ نیست‌بلکه ‌ بهبود کیفیت‌ نشریات‌ استان‌ها بیشتر متکی‌ به‌ افراد ‏‏(مدیرمسؤول‌، سردبیر و تحریریه‌) است‌. همچنین‌ نشریاتی‌ که‌ از لحاظ‌ محتوایی‌ از کیفیت‌ و غنای‌ خوبی‌ ‏برخوردارند، اصول‌ حرفه‌ای‌ روزنامه‌نگاری‌ را بیشتر رعایت‌ می‌کنند.
۲٫ اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاِ نشریات‌ شناسنامه‌ خود رابطور کامل‌ درج‌ می‌کنند اما، تعدادی‌ از آنها درج‌ ‏ترتیب‌ انتشار و زمینه‌ انتشار را نادیده‌ می‌گیرند.‏
۳٫ بیشتر نشریات‌ مورد بررسی‌ مطابق‌ زمینه‌ انتشار خودشان‌ منتشر می‌شونداما گاها ‏برخی‌ نشریات‌ کاملاً مطابق‌ زمینه‌ انتشار خود منتشر نمی‌شوندو به‌طور کلی‌ در ‏سه‌ مورد از زمینه‌ انتشار خودشان‌ فاصله‌ می‌گیرند : ‏ ‏ ۱ ـ ۳٫ زمینه‌ سیاسی‌ ‏ ‏ برخی‌ از نشریاتی‌ که‌ دارای‌ زمینه‌ انتشار سیاسی‌ نیستند، مطالب‌ سیاسی‌ منتشر می‌کنند. ‏ ‏ ۲ ـ ۳٫ زمینه‌ ورزشی‌‏ ‏ برخی‌ از نشریاتی‌ که‌ دارای‌ زمینه‌ انتشار ورزشی‌ نیستند، مطالب‌ ورزشی‌ منتشر می‌کنند. اما تعداد ‏نشریاتی‌ که‌ دارای‌ زمینه‌ انتشار ورزشی‌ هستند، ولی‌ مطالب‌ ورزشی‌ منتشر نمی‌کنند بسیاربسیار اندک‌ ‏است‌.‏ ‏ ۳ ـ ۳٫ زمینه‌ اقتصادی‌ ‏ ‏ برخی‌ از نشریات‌ علی‌رغم‌ دارا بودن‌ زمینه‌ انتشار اقتصادی‌، اما مطالب‌ اقتصادی‌ منتشر نمی‌کنند.
۴٫ نشریات‌ استان‌ به‌ زمینه‌ سیاسی‌ بیشتر از سایر زمینه‌ها می‌پردازند. هم‌ چنانکه‌ در بند سوم‌ نیز ‏اشاره‌ شد، برخی‌ از نشریاتی‌ که‌ زمینه‌ انتشار سیاسی‌ ندارند، باز هم‌ مطالب‌ سیاسی‌ منتشر می‌کنند. ‏انتشار قابل‌ توجه‌ مطالب‌ سیاسی‌ در نشریات‌ استان احتمالاً یا به‌ دلیل‌ رویکرد سیاسی‌ مدیران‌ ‏نشریات‌ و یا به‌ دلیل‌ مخاطب‌ بیشتر مطالب‌ سیاسی‌ است‌. به‌طور کلی‌ فعالیت‌ بعضی‌ از نشریات‌ کاملاً سیاسی‌ است‌ و زمینه‌ سیاسی‌ سایر زمینه‌ها را تحت‌الشعاع‌ قرار داده‌ است‌. به‌ عبارت‌ ‏دیگر، نشریات‌ استان‌ در زمینه‌ سیاسی‌ بیش‌ از سایر زمینه‌ها فعالیت‌ می‌کنند.‏
۵٫ با توجه‌ به‌ این‌ که‌ فعالیت‌ اصلی‌ بیشتر نشریات‌ سیاسی‌ است‌، از این‌رو آنها ‏در صفحه‌ اول‌، رویکرد محلی‌ ندارند و یا این‌ که‌ رویکرد محلی‌ آنها در صفحه‌ اول‌ ضعیف‌ است‌. بسیاری‌ از ‏نشریات‌ محلی‌ در صفحه‌ اول‌ بیشتر به‌ رویدادهای‌ سیاسی‌ ملی‌ می‌پردازند و آنها را برجسته‌سازی‌ ‏می‌کنند. نشریات‌ در تیترهای‌ اول‌ خود اولویت‌ را به‌ رویدادهای‌ ملی‌ می‌دهند و بیشتر آنها را ‏برجسته‌سازی‌ می‌کنند. نشریات‌ محلی‌ در برجسته‌سازی‌ رویدادها و اخبار محلی‌ در صفحه‌ اول‌ ضعیف‌ ‏عمل‌ می‌کنند، از این‌ رو صفحه‌ اول‌ آنها بیشتر دارای‌ رنگ‌ و بوی‌ نشریه‌ ملی‌ است‌ تا محلی‌؛ برخی‌ از ‏نشریات‌ محلی‌ پا را از این‌ هم‌ فراتر گذاشته‌ و در صفحه‌ اول‌ رویکرد فراملی‌ دارند. به‌طور کلی‌، نشریات‌ ‏محلی‌ در تیترهای‌ اول‌ و اصلی‌ خود بیشتر مسائل‌ و رویدادهای‌ سیاسی‌ ملی‌ را برجسته‌ می‌کنند.‏ ‏

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

نظر دهید »
چگونه رسانه‌ها در موقعیت پسامدرن زمینه آسیب‌پذیری هویت را فراهم می‌کنند- قسمت 8
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در اینجا بنت به آرای شاخت[24] هم گریزی می زند که در تأثیر وضع پسامدرن بر سوژه ی فردی اذعان می دارد که تجزیه و چندپارگی فرهنگی وضعیت پیش گفته، سبب گسترش ازخود بیگانگی می شود. از نظر شاخت، انسان ها نیازی اساسی به نوعی هویت دارند که بتوانند آن را احراز کنند. در پارادایم مدرن، این احراز هویت از طریق تشکیل اجتماع بر اساس پیوندهای خانوادگی، خویشاندی و شغلی به دست می آید. اما چرخش پسامدرن موجب تحول ناگهانی در این صورت های ریشه دار هویت اجتماعی به وضعیت سیال تازه ای شده است که در آن افراد با بیگانه شدن از پیوندها و وابستگی های اولیه، به طور فزاینده ای خودخواه و خودنگر می شوند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
همچنین چنان که بنت اشاره می کند، پسامدرن تأثیر بسیار متفاوتی بر هویت آدمیان به جای گذاشته است. زیرا این دیدگاه بر آن است پسامدرن به فقدان یا چندپارگی «ضمیر نفس یا خود» نمی انجامد بلکه تأثیری آزادی بخش بر افراد دارد. ضمیر پسامدرن، ضمیری است که آزاد و رها از قید و بندهای ساختاری جامعه ی مدرن، دست به عمل می زند و دیگر خبری از محدودیت ها و فشارهایی که برای ابراز و بیان هویت و فردیت تحمیل می شود، نیست. پس از این نظرگاه، ویژگی اصلی پست مدرنیته، همانا قدرت یافتن سوژه ی فردی است که امکان برساختن هویت هایی را پیدا می کند که از موانع و محدودیت های طبقه و سنت رها می شود. به تعبیر مایک فدرستون، در جامعه ی پسامدرن، آزادی مصرف همان آزادی انتخاب هویت شخصی و پذیرش یک تصویر و قریحه مطابق با ترجیحات شخصی است. (فدرستون، 1995: 63-65)
نتیجه ای که از نظریه ی فدرستون می توان گرفت این است که اگر هویت های پسامدرن با بهره گرفتن از اقلام و منابع مصرفی شکل می گیرند، پس دیگر نمی توان هویت را امری ثابت دانست بلکه باید برساخته ی سیال تری به شمار آورد که می تواند هر لحظه و در شرایط متفاوت پالایش و تغییر یابد.
4-3-4 جنبش های اجتماعی جدید طبق تحلیل های جامعه شناختی:
بخشی از تحلیل های نظری پست مدرن های چپ درباره ی جامعه، بر «موقعیت پسااجتماعی» و «پایان امر اجتماعی» متمرکز شده است. بدیهی است در این وجه بحث جامعه زدایی مطرح می شود و این مسأله می تواند به «سر فرو بردن افراد در لاک زندگی خصوصی منجر شود.» جامعه شناسی جدید که از این رخدادها و مبانی نظری در معرض فشار قرار گرفته، به تعبیر آلن تورن اعتراف می کند که «واژه ی اجتماعی دست و پایشان را بسته است.» (تورن، 1385: 321)
از این رو، مقوله ی پسااجتماعی را بر نوعی حرکت جدید علیه شکل های پیشین جامعه شناسی، سوق دادن گرایش آن بر مسائل خارج از اجتماع همچون بقای کره ی زمین، فقر، نژادپرستی و مواد مخدر اطلاق می کنند. در این وضعیت ها، ماهیت و عمل جنبش های اجتماعی جدید اهمیت پیدا می کند. این جنبش ها بنا به استدلالی که کیت نش آورده جدید هستند. آنها مجموعه ی متنوعی از علایق را مدنظر دارند: حقوق مدنی، زنان، زیست محیط، صلح، بومی گرایی و همجنس خواهی؛ دیگر آن که غیرابزاری اند. چرا که بیانگر نگرانی های جهانی اند و نه ابزار صرف یک گروه اجتماعی خاص به معنای ایدئولوژیک. این جنبش ها به معنای متأخری هم جدیدند. به این دلیل که به سوی جامعه ی مدنی جهت گیری شده اند نه دولت. (نش، 1380: 131)
بنابراین جنبش های اجتماعی به عنوان یک موضوع مطالعه باعث زیر سؤال رفتن مدل های استدلالی جامعه شناسی قدیم می شوند. چرا که می دانیم این مدل ها به جامعه به سان پدیده ای نگاه می کنند که صرفاً حول محور دولت-ملت ها سازمان می یافت. با وجود این که در این وضعیت جدید، دیگر آن حضور متصلب و فراگیر مبارزه ی طبقاتی که مورد علاقه ی چپ های قدیم بود، سلطه ندارد اما برخی پسامدرنیست های اثباتی با اصرار بر این که رادیو، تلویزیون و روزنامه عوامل انفجار و تکثیر عمومی جهان بینی ها شده اند، به گفته ی دیوید لایون به گسترش و تکثیر حوزه ی عمومی مقاومت مدد رسانیده اند. بنا به ملاحظه های انتقادی، تفکر پسامدرن به دلیل جنبه ی ضد اقتدار و ضد سلطه اش واجد یک بعد انتقادی قوی و ضدهژمونیک است. «از این نظر می تواند در نقد گفتارها، رویه ها و نهادهای اجتماعی، ابزاری مفید تلقی گردد و این مفید بودن به طور خاص، برای جنبش هایی که در پی نقد و دگرگون ساختن پایه های فکری جامعه هستند، بیشتر است.» (مشیرزاده، 1382: 387)
اکنون ما پا به موقعیتی می گذاریم که جیانی واتیمو آن را «تکثر ظاهراً مقاومت ناپذیر» جنبش ها می نامد و با اشاره به حضور جنبش های اجتماعی جدید، از صورت هایی از دموکراسی بازتر و آشکارتر حمایت می کنند. از منظر اثباتی، این دسته از متفکران بر «انتخاب آزاد، گشودگی، تعادل، آزادی، فردمحوری و بعضی از شکل های فردگرایی تأکید می ورزند.» (روسنائو، 1380 : 169)
بخشی از نظریه پردازان پسامدرن چپ، در تحلیل های خود درباره ی سیاست، متأثر از آرای میشل فوکو هستند؛ در حالی که در آرای فوکو «سوژه» و «خود» مخلوق قدرت است؛ همین مخلوق سازوکار میکروفیزیک قدرت و در نتیجه مخلوق ساختارهای فرایند متعارف سازی است که با انسان، همچون یک شیء (ابژه) معامله می کند اما به تفسیر آلن تورن، او در نهایت می خواهد سوژه ها را به مقاومت در برابر قدرت فرا بخواند. اما این صورت بندی مقاومت، سرشار از حضور دگرباره ی طردشدگان پارادایم جامعه ی مدرن مثل زنان و تهیدستان، دیوانگان و قربانیان استعمار که در دل جنبش های نوین بال و پر گرفته اند. (اسنو و دیگران، 2007: 553-694)
فوکو به جنبش های اجتماعی جدیدی در موقعیت پسامدرن اشاره می کند که از سوژه در برابر دولت دفاع می کنند. آثار او شامل صفحاتی است –مثل تاریخ جنون و مراقبت و تنبیه که صدای غرش شورش را در حیات اجتماعی به گوش می رساند. معنای فوکویی جنبش های اجتماعی، چنان که تورن تفسیر می کند، چنین است: «دیگر نیروی نزاع وجود ندارد، تنها چیزی که وجود دارد حاشیه نشینی (اقلیت و اغیار مطرود) و ضدفرهنگ (جنبش های جدید اجتماعی) است و اینها البته با تنازع اجتماعی متفاوت است.» (تورن،پیشین: 29)
پس با توجه به اهمیت جنبش های جدید در عرصه هایی چون بوم شناسی، محیط زیست، فمنیسم، ملی گرایی و امکان گسترش دموکراسی در سطح جهانی و برخی جنبش های مقاومت در عرصه ی مبارزه با ستم پیشین امپریالیسم سفید غربی، سطح جامعه انتظار زایش صورت های جدید هویت را دارد. به این ترتیب چنان که دوسرتوی جامعه شناس آشکار ساخته، این ها وجهی از تکنیک های مبارزه در سطح زندگی هر روز است. او می گوید: «شاید ما نتوانیم جهان را تغییر دهیم اما حداقل می توانیم به مهاجرت در سراسر محیط فرهنگی پرداخته، از تمامی محصولات و تجربیات در دسترس، نصیبی برچینیم. خلاصه، زندگی هر روز با موضوع اقدام علیه نظام (متصلب) سروکار دارد.» (به نقل از گلن وارد،1383: 293)
عکس مرتبط با محیط زیست
در طیف چپ های پسامدرن از جمله کسانی که مدعی اند می توان از همین ضدجنبش ها به معنای فوکویی کلمه در جهت مبارزه با ستم بهره برد، حتی اگر ماهیت دگرگونی های بنیادین، معنای خود را از دست داده باشد، می توان به آنتونیو نگری و مایکل هارت اشاره کرد. این دو در آثاری چون امپراتوری(1990)، مارکس فراسوی مارکس(1982)، مالتیتود(2004) ضمن تأیید شرایط اجتماعی جامعه ی پسامدرن، پسافوردیسم، پساصنعت گرا و پساامپریالیسم و تأیید جهانی شدن برآنند در عصر واگشت ها و گسست های حاصل از جامعه ی جهانی شده، می توان جنبش های جهانی مقاومت به راه انداخت. به عقیده ی ایشان جنبش های مقاومت می توانند از طریق امکانات دنیای کنونی با این حرکت همراه شوند. جنبش مقاومتی که این دو از آن حمایت می کنند، مالتیتود[25] نام گذاری کرده اند که به معنای انبوه خلق و انبوهه و کثرت معنا می دهد. (نگری، 1384: 21-9)
به عقیده ی نگری، کنش سیاسی در جهت دگرگونی و آزادی فقط می تواند بر مبنای مالتیتود عملی گردد. «مالتیتود اما واحد نیست، متکثر و چندگانه است. مالتیتود مفهومی از تفاوت های نژادی، جنسی و جنسیتی نیز هست؛ دنیایی که در آن تفاوت ها خود را آزادانه بیان می دارند، مالتیتود است.» (نگری،1387: 121-132)
در کتاب مالتیتود، نویسندگان تلاش می کنند به منظور حفظ فاصله ی خود با مباحث جامعه شناسی سیاسی در پارادایم مدرن، این مقوله را از واژگان مردم، توده، طبقه یا طبقات جدا کنند. مردم به طور سنتی در پارادایم جامعه شناسی مدرن، یک مفهوم یکپارچه است. «جمعیت» البته توسط انواع مقاومت ها مشخص می شود اما «مردم» آن گوناگونی ها را به یکپارچگی فرو می کاهد؛ بنابراین از آن تنها یک هویت واحد
می سازد. پس «مردم» بیان امری واحد است. مالتیتود اما بی شمار است. «مالتیتود از تفاوت های درونی بی شماری تشکیل شده است که هرگز نمی توانند به یکپارچگی یا هویت یگانه فروکاهند: فرهنگ ها، نژادها، قومیت ها، جنسیت ها، تمایلات جنسی متفاوت، شکل های متفاوت کار، راه های متفاوت زندگی، نگاه های متفاوت به دنیا و آرزوهای متفاوت. مالتیتود (در واقع) کثرتی از این تفاوت های یکتاست.» (نگری و هارت،137:1387)
مالتیتود همچون شکلی متکثر از یک «لحاف چهل تکه[26]» است. نگری و هارت با اعلام این موضع گیری چپ در تلاش برای آنچه اسلاوی ژیژک، صدور «مانیفست کمونیستی» جدید نامیده است، خود را وامدار تلقی های مقاومت، از آرای آن بخش از نظریه های پارادایم پسامدرن می دانند که تحت افکار ژان فرانسوا لیوتار، قابل بیان است. چنان که در کتاب مارکس فراسوی مارکس: درس هایی درباره ی گروندریسه به تمایز خطوط فکری دو طیف پسامدرن راست و چپ اقدام نموده است. از نظر نگری، متفکران پسامدرن مکتب جبرگرای بودریار، تمام کشمکش های اجتماعی را فروغلتیده در «گودال سیاه» وانمودگی[27] و دستکاری اطلاعاتی[28] می دانند و به هیچ امکان کنش اجتماعی اعتقادی ندارند در حالی که طیف دیگری تحت تأثیر لیوتار و فوکو، ضمن ستایش تنوع و تکثر حاصل از جهان اطلاعاتی جدید، نیروی بالقوه ی کارگران و سایر سرکوب شدگان اجتماعی را در ارتباطات ناهمگون و دمکراتیک تشخیص می دهند و امیدوارند با بهره گرفتن از فرصتی که جهان شبکه ای به دست می دهد، به آن چه زمانی اسپینوزا «دمکراسی مطلق» می نامید، دست یابند. نگری با اطلاق اسپینوزا به مثابه ی یک متفکر ضداندیشه ی واقعی در پارادایم مدرن، تصریح می کند که او در اندیشه های خود، دمکراسی ای را طلب می­کرد که تجلی فعالیت آفریننده ی انبوه خلق (مالتیتود) باشد. «نه مجموعه ای که باید سازمان دهی شود و تحت سلطه درآید – مثل حیوان وحشی ای در اندیشه ی هگل یا عوام تحت سلطه در نظر تامس هابز» (نگری،1386: 68-67)
5-3-4 فرسایش نهادها و ظهور فرانهادها:
از جمله تغییرات جامعه ای در پسامدرن، فرسایش قدیمی ترین عنصر و نهاد مدرن یعنی دولت و نهادهای وابسته به آن است که اکنون نزدیک به چهار سده از عمر آن می گذرد. حضور و بروز فرایندهای پست مدرنیزاسیونی در عرصه ی اقتصاد و فرهنگ چنان که گیبینز و بوریمر بر آن اصرار دارند. هماوردخواهی اقلیت ها از طرف دیگر، طبق فرمول سیاست تفاوت که متفکران پسااستعمار[29] در پی آنند نه تنها تجدید نظری اساسی در شاکله ی دانش سیاسی مدرن از حاکمیت، اقتدار و مشروعیت و نسبت دولت و اجتماع را فراهم آورده بلکه به چالش با جایگاه دولت به مثابه مهمترین و قدیمی ترین عنصر جامعه شناسی رفته است. دولت پیشامدرن در چارچوب ساحت ارگانیکی خود و دولت-ملت مدرن که رویکرد و بافتی مکانیکی دارد، رو به فرسایش نهاده اما اینک دولت مدرن نیز خود در معرض فشارهای بیرونی و درونی شدید قرار دارد. درست تر است که همچون دیوید هلد بگوییم «قوای دولت-ملت مدرن را فرسوده است.» (بوریمر، 1381: 175-155)
عکس مرتبط با اقتصاد
یکی از مباحث محوری در گفتمان امروزی جامعه شناسی سیاسی (پارادایم پسامدرن)، فرسایش دولت (قدیمی ترین نهاد) و ظهور فرانهادها یا انبساط جامعه ی مدنی است. در آثار بسیاری که با این رویکرد نوشته شده، تقلیل نقش دولت و دخالت زدایی از آن و در مقابل، تأکید بر نقش و اهمیت تشکل های اجتماعی و مدنی دیده می شود. با این تحول، کارویژه های دائمی دولت؛ چون وظیفه ی ایجاد رفاه و عدالت و بسیاری خدمات یا مسئولیت هایی که به اقتدارگرایی آن منجر می شود، از میان رفته است. در عین حال از آنجا که نویسندگانی چون لش و اوری جهانی شدن اقتصاد را به مثابه روندی از پسامدرنیزاسیون در نظر گرفته اند، خود این تحول نیز به تضعیف مرزهای حاکمیت ملی، ناتوانی دولتها در هدایت امور سیاسی و اقتصادی و در نتیجه، هر چه کوچکتر شدن آن انجامیده است. همچنین با بین المللی شدن فزاینده ی سرمایه و خروج کنترل کامل اقتصاد از مدیریت لویاتانی دولت و دیوانسالاری آن، جایگاه مرکزی دولت زوال یافته و با توجه به این که امکان نظارت و اشراف بر حیات جامعه محدود می شود، نهادهای متعدد می توانند فارغ از ملاحظات دولتی پدیدار شوند و این مسأله چالش های جدی پیش روی دولتها می گذارد. چنان که دولتها به سختی قادر به تعیین مرزهای متصلب اقتصادی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی میان خود و دیگران هستند. (بک، 2000: مقدمه)
پس اگر پارادایم مدرن، شاهد حضور سنگین دولت در فضای سیاسی جامعه است، اینک دولت نقش خود را به عنوان کارگزار بزرگ از دست می دهد. گویی « دولت با زمان همخوانی ندارد و با نیروهایی مواجه است که دیگر از عهده ی مهارشان برنمی آید.» (گمبل، 50:1381)
با تحولات حاصل از جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، نه تنها دولت بلکه انگاره های کلاسیک سیاست چون دمکراسی، مشروعیت و فرمانفرمایی نیز متزلزل می شوند. اکنون باید گفت دولت خود «یکی از بسیار نهادهایی است که جامعه را سازمان می دهد.» (گنو، 1380: 22)
در دو سه دهه ی گذشته، این بحث در چارچوب نظریه های راست جدید (نئولیبرالیسم) مطرح گردید که طی آن گفته می شود دولت می باید بخش عمده ای از مسئولیت های خود را به مردم واگذار کند و خود نسبت به آن تکالیف پاسخگو نباشد. امروزه برخی منتقدین معاصر، دولت را عرصه ی بین المللی مسئولیت سازمان یافته می دانند. از سوی دیگر، فشارهای فزاینده ی جهانی شدن مثل ظهور سازمان های فراملی و چندملیتی، چنان اهمیت می یابند که با تنوعی از نهادها و جنبش های فرا مرزی خود، اینک تهدیدی برای استقلال و خودمختاری دولت های ملی فراهم کرده اند.
نهادهای برآمده پس از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون، هرچند با هدف کاهش کشاکش های جهانی شکل می گیرند، اما به تدریج حاکمیت عالی دولت-ملت را به زوال می کشانند. از این نظر، اگر پیشتر جامعه شناسی سیاسی مجموع نهادهایی را دولت تلقی می کرد، اینک به قول کیت نش، قدرت دولت میان انواع نهادهای ملی و فراملی متکثر و باز توزیع شده است. (نش،81:1380)
پس چندملیتی شدن[30]، تفاوت خواهی، شبکه ای شدن متقابل تصمیم گیری، حیات دولت مدرن را از چارچوب انحصاری بودن[31] خارج می سازد. زیرا شکل گیری هویت فرهنگی و اقتصادی و سیاسی غیر طرد گرا، نه تنها همزیستی و تعامل در درون جامعه را ضروری کرده است، بلکه برداشت های قراردادگرایانه ی پیشین را تضعیف می کند که بر اساس آن دولت مدرن، خود را برقرار و استیلایش را هموار کرده بود. جامعه شناسی پسامدرن با فاش سازی شرایط استیلای پیشین دولت و امکان بررسی فضا یا فضاهای جدید بیرون از ساختار محدود دولت، بر آن است تا خوش باوری مدرن «بار سنگین» یا «مسئولیت دولت» را همچون استعاره ی «صومعه ی تلم[32]» دود کرده، به هوا بفرستند. گویی آن دیوارهای ضخیم و غول آسای حاکمیت، به سان دژهای قلعه های قرون وسطایی فرو ریخته است. آن لحظه وستفالیا متولد شد و اینک پدیداری و زایش وستفالیاهای متعدد.
با توضیحاتی که پیشتر آمد درمی یابیم که موقعیت پست مدرن از منظر فرهنگی و جامعه شناختی با جامعه پساصنعتی، افزایش رسانه ها، جهانی شدن امور و مصرفی شدن سرمایه داری متاخر معنا می یابد. در ادامه نشان می دهیم موقعیت پست مدرن از طریق رسانه ها چگونه به تخریب هویت مدرن (ناسیونالیسم) کمک می کند.
4-4جمع بندی فصل:
به طور کلی وضعیت پسامدرن را به عنوان «شکاکیت به فرا روایت ها» تعریف کرده اند. این شرایط بیان فضای فرهنگی-فکری جدیدی است با درون مایه ها، مشغله ها و پیش انگاشت های انتقادی که اساساً به مثابه ی گسست از پارادایم مدرن در نظر گرفته می شود. به عقیده ی برخی اندیشمندان، چه بسا پسامدرن بیشتر به امر جامعه شناسانه مرتبط است، چون ما را نسبت به برخی تغییر جهت های بین المللی بی اندازه مهم اجتماعی و فرهنگی هشیار می کند. در این بخش، به منظور درک و فهم تغییر جهت های مهم اجتماعی و فرهنگی بر آن شدیم تا با فرض گرفتن «چرخش پسامدرن» از منظر مطالعات جامعه شناختی، ویژگی های این دوره را از زوایای مختلف بررسی کنیم. هدف از این امر، اثبات وجود شیوه هایی از زندگی و امر اجتماعی متفاوت با آنچه در پارادایم سنتی و مدرن بود که این امر نیازمند بررسی جامعه شناختی است. از این رو، پس از ارائه ی توضیحاتی مختصر در باب پسامدرن و نسبت جامعه شناسی با آن، به بررسی برخی موضوعات چون مصرف گرایی، مفهوم جامعه ی پساانقلابی، مسأله ی هویت و ظهور جنبش های اجتماعی جدید به عنوان ویژگی های بارز آن پرداخته شد. بنابر آنچه تا بدین جا گفته شد، دریافتیم که رسانه ها کارکرد متفاوتی را در عصر پسامدرن نسبت به دوران اولیه خود در بحث هویت در پیش گرفته اند. در فصول آتی قصد داریم نشان بدهیم تا این کارکرد در جهت گسست و چند پاره کردن هویت بوده است.

فصل دوم
شکاف اطلاعاتی و شکنندگی هویت
1-5 مقدمه:
امروزه تغییرات در فناوری ارتباطات به سرعت رخ می دهد، به طوری که بیشتر از یک «انقلاب ارتباطی» صحبت می شود. در جریان این انقلاب ارتباطی، جوامع انسانی با پشت سر گذاشتن دوران صنعتی در حال ورود به دوره ی جدیدی هستند که آن را «جامعه اطلاعاتی» نامیده اند.
بسیاری از صاحب نظران اطلاعات را عاملی تعیین کننده برای پیشرفت در دنیای امروز می دانند. در واقع، اطلاعات یک منبع است. یک ضرب المثل قدیمی می گوید دانش قدرت است و این به این معنی است که آگاهی توانایی انجام کار و بهره گیری از آن فرصت هایی را فراهم می آورد. با وجود این، آشکار است که آگاهی، مثل دیگر انواع ثروت، در جامعه به گونه ای برابر توزیع نشده است. افرادی که با فقر مالی دست و پنجه نرم می کنند، به علت گران بودن فناوری های جدید اطلاعاتی و به تبع آن محروم شدن از اطلاعات اغلب از نظر اطلاعاتی فقیر هستند. می توان گفت از نظر اطلاعات، دارا و ندار وجود دارد، همان طور که از جهت ثروت مادی، دارا و ندار وجود دارد. پس عدم توزیع برابر فناوری های جدید اطلاعاتی به علت گران بودن آن و این احتمال که افراد دارای تحصیلات عالیه از آن استفاده می کنند، به نوعی گسترش شکاف میان «داراها » ی اطلاعاتی و «ندارها» ی اطلاعاتی کمک می کند و در نتیجه می تواند منجر به نوعی شکاف آگاهی شود.
جریان اطلاعات و شکاف اطلاعاتی، منعکس کننده ضرورت های سرمایه داری و منافع سرمایه داران و به تبع آن زمینه ساز امپریالیسم فرهنگی است. در بحث از امپریالیسم فرهنگی می توان گفت که کشورهای امپریالیست اقتصادی (سرمایه دار) با دسترسی به فناوری های نوین اطلاعاتی به سلطه فرهنگی و همانند سازی فرهنگی که یکی از مخرب ترین و خطرناک ترین انواع سلطه است، می پردازند. این نوع سلطه، ملتها را از درون و ارزش متعالی خود خالی می کند و پذیرای سلطه دیگری می کند. همین طور امپریالیسم فرهنگی زمینه ساز خاص گرایی های فرهنگی و رواج هویت فرهنگی مصرف گرا می شود. برای درک بهتر نقش رسانه ها در ایجاد شکاف اطلاعاتی ناگزیر از طرح مفهومی به نام جامعه اطلاعاتی هستیم که زندگی و زمانه ی ما حول آن معنا می یابد، کلیتی که جز به جز توسط رسانه ها و الزامات سرمایه داری ایجاد شده است.
2-5جامعه ی اطلاعاتی:
برای مشخص کردن نوع جامعه ای که تحت تاثیر استفاده از تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی قرار دارد، مفاهیم گوناگونی وجود دارد. یکی از رایج ترین مفاهیم، مفهوم «جامعه اطلاعاتی[33]» است. این مفهوم توسط جامعه شناس معروف، دانیل بل مطرح شد و به این معناست که دانش و اطلاعات در حال تبدیل به عوامل کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی است. (معتمدنژاد، 1389: 51)
که البته این مهم، تحت تاثیر نوآوری های تکنولوژیکی به ویژه در بخش اطلاعات به وقوع پیوسته است. به زعم بل، عصر اطلاعات بیانگر جامعه پساصنعتی است و پساصنعتی گرایی در شکل گسترده خود همچون جامعه اطلاعاتی مورد توجه قرار می گیرد. (وبستر،1382: 53)
کتاب فرارسیدن جامعه پساصنعتیِ او به زیبایی تمام با تحولات انفجارآمیز فناوری هایی که در اواخر دهه 70 میلادی جوامع پیشرفته را به لرزه درآورد، مقارن شده بود. تحت تاثیر ورود ناگهانی و غیرمنتظره ی فناوریهای حیرت انگیز میکروالکترونیکی که به سرعت اداره ها، فرایندهای صنعتی، مدارس و خانه ها را تحت نفوذ درآورده بودند و به نظر می رسید که کامپیوتر به زودی همه جا را می گیرد.
بل با بیان اینکه ما در حال ورود به نظامی نوین هستیم، به بحث درباره ی دو نوع جامعه صنعتی و پساصنعتی می پردازد. به عبارت دیگر، تبدیل جامعه ی مبتنی بر تولید کالاها به یک جامعه ی مبتنی بر تولید و عرضه ی خدمات. ترجمان این امر در نزد بل عبارتست از «جامعه خدماتی همان جامعه پساصنعتی است.» (وبستر، پیشین: 62)
سرشت کلی جامعه اطلاعاتیِ پسامدرن در موارد زیر قابل بررسی است:

در جامعه اطلاعاتی «کامپیوتر» فناوری ابداعی، و هسته توسعه این جامعه و کارکرد بنیادی آن جایگزینی و امتداد کار ذهنی انسان است که به سرعت نیروی اطلاعات را گسترش می دهد و تولید انبوه شناخت، اطلاعات منظم، فناوری و دانایی را ممکن می سازد.
در این جامعه، شبکه ها و بانک های اطلاعاتی یا به عبارت دیگر رسانه ها جایگزین کارخانه ها به عنوان نماد اجتماعی و مرکز تولید و توزیع کالاهای اطلاعاتی شده است.
در این جامعه، مرز دانایی، بازار بالقوه و افزایش امکانات حل مسئله و توسعه ی فرصتها در جامعه یعنی تداوم و پویایی در حال توسعه، عامل اصلی گسترش بازار اطلاعات است.
در جامعه ی اطلاعاتی، صنایع اصلی اولیه، صنایع فکری و هسته ی آن صنایع دانایی است. صنایع مربوط به اطلاعات به عنوان گروه چهارم به ساختار صنعتی اولیه، ثانویه و درجه سوم اضافه می شود. این ساختار تشکیل دهنده ی ماتریس صنایع اطلاعات محور بر محور عمودی و بهداشت، مسکن و صنایع مشابه بر محور افقی است.
در جامعه صنعتی، مهمترین نهاد فعالیت اجتماعی، بنگاه های اقتصادی بودند اما در جامعه ی اطلاعاتی اجتماعات مستقل یعنی گروه های اقتصادی-اجتماعی مهمترین نهاد فعالیت اجتماعی تلقی می شوند که همان جامعه مدنی مستقلی است که از ویژگی هایی چون اولویت زیرساخت های آن، سرمایه ی عمومی و سرمایه انسانیِ دانایی محور و چارچوب بنیادی شامل اصل هم کنشی و سودمندی اجتماعی[34] برخوردار است.
جامعه صنعتی جامعه ای دارای قدرت متمرکز و طبقات سلسله مراتبی بود. اما جامعه اطلاعاتی جامعه ای چندمرکزی، مستقل و مکمل است که به صورت افقی عمل کرده و نظم اجتماعی را از طریق کارکردهای مستقل از هم ولی مکمل حفظ می کند.
هدف جامعه صنعتی ایجاد رفاه عمومی و تامین اجتماعی برای همه از تولد تا مرگ است. اما هدف جامعه ی اطلاعاتی، واقعی ساختن ارزش-زمان (ارزشی که زمان آینده را طراحی می کند و واقعی می سازد) برای همه موجودات انسانی است و این که هر فرد از زندگی مفید و ارزشمند برخوردار باشد.
نظام سیاسی جامعه ی اطلاعاتی، دمکراسی مشارکتی است و اصول مشارکت و مدیریت مستقل شهروندان بر توافق، مشارکت و هم کنشی استوار است و افکار اقلیت را نیز دربرمی گیرد. در این جامعه، جنبش های شهروندان نیروی تغییر اجتماعی است و سلاح آنان دادخواهی و فعالیت های مشارکتی است و رسانه ها در جهت دهی، هدایت و تبلیغ این جنبش ها نقش محوری دارند.
پیشرفته ترین مرحله جامعه صنعتی، مرحله ی مصرف انبوه و با محوریت کالاهای مصرفی بادوام به عنوان نشانه های آشکار ماشینی شدن است. در حالیکه پیشرفته ترین مرحله جامعه اطلاعاتی، جامعه ی خالقِ دانایی انبوه است که در آن کامپیوتری شدن این امکان را برای هر فرد فراهم می کند که خالق دانایی باشد و به سوی رضایت از خود حرکت کند.
در جامعه ی صنعتی ارزش های مادیِ ارضاء نیازهای زیستی، معیارهای جهانشمول ارزش های اجتماعی است اما در جامعه اطلاعاتی، جستجوی خشنودیِ ناشی از اهداف بدست آمده (موفقیت) معیار سنجش ارزش های اجتماعی است.
روح جامعه اطلاعاتی، روح جهانی شدن و همزیستی است که در آن انسان به طوری مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی می کنند. این روح به لحاظ اخلاقی سازنده ی خود انضباطی دقیق و مشارکت اجتماعی است. (مهدی زاده،1389: 315)
با این وصف، می توان جامعه اطلاعاتی را جامعه ای توصیف کرد که رسانه ها در آن نقش محوری را در تبادل اطلاعات و جهت دهی به حوزه عمومی ایفا می کنند. نیز به آسانی می توان دریافت که در جامعه ی پساصنعتی، تنها میزان بیشتر اطلاعات وجود ندارد بلکه نوع متفاوتی از آن نیز در جریان است. با چنین ویژگی هایی این امر قابل درک به نظر می رسد که چرا نظریه ی بل درباره پساصنعتی گرایی برای کسانی که قصد توصیف پیدایش جامعه اطلاعاتی را دارند، جذابیت دارد.
3-5نظریه ی شکاف آگاهی (اطلاعاتی)
تغییرات وسیع و گسترده ای كه از چند دهه قبل در بسیاری از حوزه‌ها، چون سیاست، اقتصاد و فرهنگ رخ داده است، ظهور پارادایم جدیدی را در حوزه های مختلف علوم اجتماعی رقم زده است. پارادایم جدیدی كه از آن با عنوان «جهانی شدن» نام برده می‌شود، باعث نامگذاری عصر حاضر با عنوان‌های مختلفی شده است كه گاه از آن به عصر اطلاعات یاد می‌شود. در دنیای امروز اطلاعات به نماد عصری مبدل گردیده است كه ما در آن زندگی می‌كنیم و بارها سخن از یک «انفجار اطلاعاتی» و یک «انقلاب تكنولوژیكی اطلاعاتی» به میان آمده است. اما اندیشه درباره این مفاهیم همیشه یكدست نیست و برخی با دیده شك و تردید به این مقوله می‌نگرند و معتقدند كه تصور یک جامعه اطلاعاتی نابهنگام است و از «اطلاعات سازی» مناسبات حاكم بر عرصه جهانی نام می‌برند. با این وجود، هر دو سر طیف (معتقدان و منتقدان جامعه‌اطلاعاتی) به گونه روز افزونی اطلاعات را به عنوان عامل تعیین كننده سیمای جهان نو می‌دانند و معتقدند اطلاعات «امروزه به عنوان تنها راه علاج و نماد عصری كه در آن زندگی می‌كنیم اهمیت یافته است.» (وبستر،1382: 10)
اما با وجود این توزیع اطلاعات در همه جا به صورت برابر صورت نمی گیرد و همین امر زمینه فقر و غنای اطلاعاتی را فراهم نموده است. تیکنور، دونوهو و اولین به عنوان واضعین نظریه ی شکاف آگاهی، مفهوم «شکاف» را چنین تعریف می کنند:
«به موازات افزایش انتشار اطلاعات در جامعه توسط رسانه های جمعی، آن بخش هایی از جامعه که دارای پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتر هستند، در مقایسه با بخش های دارای پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین تر، تمایل بیشتری به دریافت اطلاعات در کوتاه ترین زمان دارند. لذا شکاف آگاهی بین این دو بخش افزایش می یابد.» (تیکنور، دونوهو و اولین به نقل از پری، 2002: 125)
مفهوم پایگاه اقتصادی و اجتماعی در این تعریف اشاره ای است به طبقه ی اجتماعی افراد با سه شاخص آموزش (سطح تحصیلات)، درآمد و شغل. دو فرض اساسی در این نظریه وجود دارد: نخست، افراد با سطح تحصیلات بالا در مقایسه با افراد دارای تحصیلات پایین، در گذر زمان با سرعت بیشتری آگاهی و اطلاعات درباره ی موضوعات عمومی از رسانه ها دریافت می کنند. دوم، بین آموزش (سطح تحصیلات) و آگاهی همبستگی وجود دارد. این همبستگی و ارتباط درباره ی موضوعات عمومی بیشتر است تا موضوعات کمتر عمومی. (پری، پیشین: 126)
طبق این نظریه انتشار و افزایش اطلاعات در جامعه توسط اعضاء جامعه به طور یکنواخت صورت نمی گیرد. بدین معنی که گروهی از مردم که از طبقات اقتصادی بالاترند، توانایی و شرایط بهتری برای کسب اطلاعات دارند. پس مردم جامعه به دو گروه تقسیم می شوند:
گروه اول، گروهی هستند که اعضاء آن را افراد تحصیل کرده ی جامعه تشکیل می دهند، آنها اطلاعات زیادی دارند و در مورد هر چیز می توانند اظهار نظر کنند. گروه دوم، گروهی هستند که دانش و سواد کمتری دارند و آگاهی آنها در مورد مسائل پیرامونشان اندک است. گروه با پایگاه اقتصادی پائین تر که با سطح سوادشان تعریف و طبقه بندی شده اند و آگاهی کمتری در مورد مسائل عمومی و اجتماعی خود دارند، ارتباط مداومی با اخبار و رویدادهای مهم روز ندارند و اکثراً هم از عدم آگاهی خود نیز بی اطلاع اند.
موضوع شکاف آگاهی نیز خود سبب افزایش فاصله بین مردم یک جامعه می گردد که در طبقه بالا و پائین (یا گروهای اول و دوم) قرار دارند. تلاش برای بهبود وضع زندگی مردم از طریق رسانه های گروهی نه تنها همیشه مؤثر نبوده، بلکه رسانه ها خود گاهی موجب افزایش تفاوت ها و فاصله ها بین اعضاء جامعه
می گردند.

 

نظر دهید »
ارائه یک چارچوب سرویس گرا مبتنی بر سیستم پشتیبان تصمیم , در معماری ERP مورد کاوی در شرکتهای خودرو ساز- قسمت ۱۲
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۳

 

 

نرخ هزینه های ضایعات

 

 

سودآوری

 

 

(کل هزینه های ضایعات /کل هزینه های تولید)

 

 

 

۴

 

 

نرخ دوباره‌کاری

 

 

اثربخشی

 

 

(تعداد دوباره‌کاری‌ها/ تعداد کل محصولات تولیدی در ماه)

 

 

 

۵

 

 

نرخ تولید معیوب

 

 

اثربخشی

 

 

(خودرو های معیوب تولید شده /کل خودرو های تولید شده)

 

 

 

۶

 

 

نرخ تولید

 

 

اثربخشی

 

 

(ظرفیت تولید / میزان تولیدی قابل انتظار)

 

 

۳-۴ تحلیل سازمان :
۳-۴-۱ تحلیل با بهره گرفتن از نمودار ایشی کاوا
برای تحلیل مشکلات، یکی از راه‌ها استفاده از نمودار استخوان ماهی[۲۵] است. بنابراین با توجه به مشکلات موجود در سازمان، به دنبال عوامل موثر بر آن‌ ها می‌رویم و آن‌ ها را در نرم افزار minitab پیاده‌سازی می‌نماییم. که در زیر بخشی از این تحلیل‌ها در صنعت تولید خودرو و در سازمان مورد نظر بیان شده است.
یکی از مشکلات سازمان، زمان تولید بالا است. از عوامل موثر بر آن می‌توان به عوامل انسانی، اشکالات در برنامه ریزی تولید، ضعف زیر ساخت IT ، کندی و ضعف عملکرد دستگاه‌ها و همچنین اشکالات در تأمین نیازمندی‌ها و قطعات اشاره کرد.
ضعف نیروی انسانی هم در بخش‌های مختلفی خود را نشان می‌دهد از جمله، توقف خط تولید به دلیل کندی و یا عدم حضور می‌تواند باشد. اشتباهات انسانی در نصب و مونتاژ و به تبع آن ایجاد خسارات بر روی خودروها و یا دستگاه‌ها و همچنین کمبود نیرو جهت پوشش دادن بخش‌های مختلف، از جمله مهم‌ترین عوامل موثر در افزایش زمان تولید توسط نیروی انسانی است.
نقطه ضعف اصلی سازمان که اساساً بخش عظیمی از ایرادات سازمان را تحت شعاع خود قرار می‌دهد، اشکالات در برنامه‌ریزی تولید است. تأمین قطعات و نیازمندی‌ها تأثیر بسزایی می‌تواند بر روی عملکرد سایر بخش‌ها داشته باشد که به نوعی به دو زیر شاخه “عدم هماهنگی با تولید” و “تخمین نامناسب نیازمندی‌ها” تقسیم می­ شود. در واقع برنامه‌ریزی دقیق و در عین حال همگام با تولید می‌تواند نقش بسیار مهمی را در صرفه جویی زمان و هزینه داشته باشد. لازمه‌ی بهبود سیستم از هر جهت، وجود زیر ساخت IT است که نقش کلیدی در بهبود عملکرد کلیه بخش‌ها و هماهنگی بین کلیه بخش‌ها و افزایش کارایی آن‌ ها دارد. کندی نرم افزارها، عدم مکانیزه بودن کلیه بخش‌ها و عدم هماهنگی بین آن‌ ها و ارتباطات ضعیف بین سیستم‌های مرکزی و خط تولید و سایر بخش‌ها از جمله عوامل مهم در این زمینه می‌باشد از عوامل دیگر می‌توان تأمین نامناسب و غیر موقع تأمین کنندگان و هم چنین دستگاه‌های کند، ضعیف و نامتناسب را نام برد.

شکل (۳-۵) نمودار علی و معلولی زمان تولید
نمودار بعدی مربوط به ایراد مربوط به تولید خودرو معیوب است. ۵ عاملی که می‌تواند بر آن اثر بگذارد شامل: برنامه‌ریزی تولید، کنترل کیفی، زمان، عوامل انسانی و زیرساخت فناوری است. در این نوع ایراد، بخش مهمی از مشکلات به بخش کنترل کیفی و برنامه ریزی تولید و عوامل انسانی مربوط می‌شود. که در شکل زیر می‌توان عوامل موثر بر آن را دریافت.

شکل (۳-۶) – نمودار علی و معلولی نرخ بالای تولید خودروی معیوب
از دیگر معضلات سازمان نرخ بالای دوباره کاری است. که از عوامل موثر در آن، عوامل انسانی، برنامه‌ریزی تولید، کنترل کیفی و ایراد در زیرساخت فناوری را می‌توان نام برد. در زمینه نیروی انسانی، خطاها و اشتباهات و خسارات انسانی و همچنین کمبود عوامل و ضعف عملکرد آن‌ ها می‌تواند بسیار موثر باشد. در شاخه برنامه ریزی تولید، درست مانند موارد گذشته می‌باشد. در شاخه کنترل کیفی، ضعف عملکرد تیم و عدم بررسی و فعالیت به هنگام بسیار موثرند؛ و نهایتاً عدم هماهنگی بین کلیه اجزا که مربوط به زیر ساخت فناوری می‌باشد. دچار ضعف است.

شکل (۳-۷) – نمودار علی و معلولی نرخ بالای دوباره­کاری
نتیجه:
با توجه به عوامل و ایرادات بیان شده، وجود چند ضعف اساسی مشخص می‌شود. این عوامل در ابتدا مربوط به برنامه‌ریزی تولید می‌شود که همان طور که مشاهده می‌شود، در همه نمودارها تأثیر گذار بوده است؛ و عامل اصلی بعدی، زیر ساخت فناوری است. که به نوعی عملکرد برنامه ریزی تولید و تأمین را تحت شعاع خود قرار می‌دهد. عوامل مربوط به نیروی انسانی به دلیل مشکلات در تأمین نیرو و با توجه به بودجه، چندان قابل بهبود نمی‌باشد. اما با بهبود فرهنگ سازمانی امکان بهبود وجود دارد؛ لذا عوامل کلیدی استخراج شده از این فاز، برنامه ریزی تولید و زیر ساخت فناوری است.
۳-۴-۲ تحلیل با بهره گرفتن از نمودار پارتو
یک فاز از تحلیل وضع موجود بیان تئوریک از اشکالات و تحلیل اسمی آن‌ ها بود. علاوه بر این روش، روش پارتو نیز در تحلیل موثر است. بر اساس اصلی که” ویلفرد پارتو” در مورد اقتصاد بیان کرده است، در این پروژه ۸۰ درصد مشکلات سازمان، مربوط به ۲۰ درصد عوامل و فرایندها می­ شود. با بهره گرفتن از این روش به دنبال فرایندهایی که معیوب هستند می‌گردیم. تا با اصلاح آن‌ ها بهبود در عملکرد کل سازمان مشاهده شود.
عکس مرتبط با اقتصاد
در این پروژه چند مورد از مشکلات مطرح را در نمودار پارتو در نرم افزار Minitabپیاده سازی نمودیم. در ادامه چند مورد نشان داده می‌شود که شامل تأخیر فرایندها، هزینه مازاد تحمیلی و زمان کارکرد، نرخ مازاد کار و دوباره کاری و کیفیت بخش تولید می‌باشد. در این نمودارها، فرایندهای دخیل نیز بیان شده‌اند و در نهایت میزان تأثیر آن‌ ها و همچنین نمودار تجمعی اثر آن‌ ها نیز رسم شده است.

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل (۳-۱۰) – نمودار پارتو-ایرادات کیفی مربوط به بررسی کیفیت بخش شکل (۳-۸) – نمودارپارتو-زمان تأخیر فرایندها
شکل (۳-۱۱) – نمودار پارتو- هزینه مازاد تحمیلی زمان و کارکرد شکل (۳-۹) – نمودار پارتو-نرخ مازاد کار-دوباره­کاری

نتیجه گیری:
با توجه به اصل پارتو و نمودارهای رسم شده که به نحوی ۳ پارامتر هزینه، زمان و کیفیت را مد نظر قرار داده‌اند، در همه نمودارها فرایند مونتاژ از جمله فرایندهای ناکارا و نیازمند تغییرات بیان شده‌اند. که نیازمند تغییرات اساسی می‌باشد؛ و فرایند بعدی که در اولویت بعدی قرار دارد، انبار است که تأثیر بسزایی در هزینه و زمان و کیفیت فرایندها داشته است.
۳-۴-۳ تحلیل کمی سازمان
روش سوم و مؤثرترین و دقیق‌ترین روش تحلیل کمی سازمان، استفادهاز ۶ سیگما است. که در ادامه به بیان چند مورد از پارامترهای قابلیت فرایند، میانگین، انحراف و پراکندگی از میزان نرمال و سایر پارامترها می‌پردازیم.

 

نظر دهید »
بررسی تطبیقی دیدگاه‌های آیت‌الله معرفت و آیت‌الله جوادی آملی در مباحثی از علوم قرآنی (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ)- قسمت ۱۴
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

آیات فراوانی در قرآن، بهشت را دو گونه‌ی «جنه اللقاء» و «جنّات حسی ظاهری» می‏دانند که فهمیدن هر دو قسم، به ویژه جنّات حسی: (…جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ… )(محمد/۱۲)، آسان است؛ امّا فهمیدنِ (مَّثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَآئِمٌ… )(رعد/۳۵)، دشوار است، زیرا در این آیه سخن از مَثَل بهشت است، پس خود بهشت یا «تأویل» و «ممثّل» این مَثَل، چیز دیگری است که فهمش مقدور هر کسی نیست.
هم‌چنین در معرّفی دنیا می‏فرماید: (وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُّقْتَدِرًا) (کهف/۴۵)، این خود دنیا نیست که پژمرده می‏شود، زیرا دنیا غیر از زمین، باغ، بوستان، آب و باران است و اگر این‏ها دنیا بودند، دیگر «مَثَل» نامیده نمی‏شدند، چون پی‌آمدش، اتحاد «مَثَل» و «ممثّل» است.
قلمرو حرکت، نتیجه‏ای جز طلوع و غروب، فراز و فرود، غنا و فقر و حیات و موت ندارد و فصول چهارگانه‌ی متحول آن، مشهود همگان است، بنابراین دنیای طبیعی را نمی‏توان به مَثَل یاد شده تبیین کرد.
از سوی دیگر، زمین و آسمان، باغ و بوستان، آب و باران، طبیعت و ناسوت و عالم ملک، هر یک آیت الهی است و ذات اقدس خداوندی هرگز آن را نکوهش نکرده است، پس دنیای مذموم غیر از این‏هاست.
از آن‌چه در تفاوت «تفسیر و تأویل» بیان شد، فرق بین «مفسّر و مؤوّل» نیز به خوبی روشن گردید: «مُؤوِّل» حقیقی کسی است که از معنای آیه به حقیقتی برسد که لفظ، گویای آن نیست و اگر کسی چنین قدرتی نداشته باشد و به تأویل اقدام کند، «تأویل» به رأی کرده است.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۵-۴-۷-تأویل، غیر از تفسیر باطن است[۲۸۷]

تفسیر باطن قرآن هر اندازه امتداد یابد و عمیق شود، غیر از تأویل آن است؛ مثلاً اگر در تفسیر آیه‌ی مبارکه‌ی (فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ )(عبس/۲۴)، از امام صادق روایت شده که طعام در این کریمه به معنای علم است و معنای آیه این می‏شود که انسان باید بنگرد علمش را از چه کسی فرامی‏گیرد،[۲۸۸] این بیان لطیف، معنا و تفسیر باطن آیه است ولی تأویل نیست؛ چون طعام دو قسم است یکی طعام بدن و دیگری‏ طعام روح و اگرچه مصداق بودن نان مثلاً برای طعام محسوس‏تر است ولی مصداق بودن علم که غذای روح است برای طعام دقیق‌تر است و اگر کسی اهل دقّت باشد می‏تواند طعام بودن علم را از این آیه استفاده کند ولی در تأویلْ چنین‏ نیست و به هیچ صورتی با علم عادی نمی‏توان از خود آیه تأویلش را به دست آورد.
حاصل آن‌که شمول آیه‌ی مزبور نسبت به علم که مصداق معنوی طعام است برای آن است که در مفهوم طعام، آن معنای جامع و فراگیر که هم قابل انطباق بر مصادیق حسّی و هم قابل انطباق بر مصادیق معنوی باشد ملحوظ شده؛ بنابراین، بعد از تحلیل معنای حدیث، معلوم می‏شود که مفاد آن توجه به مفهوم جامع است و این کار از سنخ تفسیر خواهد بود نه تأویل.
در روایات «طینت»[۲۸۹] که از روایات معتبر است، آمده که: کارهای خیر غیر شیعیان به حساب شیعیان نوشته می‏شود و کسانی که اهل ولایت نیستند، از کار خیر خود نفعی نمی‏برند. از آن حضرت سؤال شد که این مطلب از کدام آیه‌ی قرآن استفاده می‏شود؟ در جواب فرمودند، خداوند در سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف می‏فرماید: (قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّـآ إِذًا لَّظَالِمُونَ )(یوسف/۷۹)، «خوبی» متاع ماست که نزد دیگران است و به ما باز خواهد گشت. پس ما متاع خود را نزد دیگران یافتیم و آن را به شیعیانمان می‏دهیم.این مطلب با هیچ ظهوری از آن آیه قابل استظهار نیست و به هیچ قسم از دلالت‌ها از آیه استفاده نمی‏شود. این‌گونه از بیان قرآن را تأویل می‏گویند که تنها از معصومین پذیرفته می‏شود و دیگران هیچ راهی بدان ندارند.

 

۳-۵-۴-۸-وضع الفاظ برای مفهوم عام، روح معنا و هدف آن

«وضع الفاظ برای معانی عام و ارواح و اهداف معنا، در کلمات عارفان و حکیمان الهی دایر بوده و هست. گفتار فیض کاشانی  در مقدمه‌ی چهارم تفسیر صافی هم مسبوق به افاضه‌ی اساتید قبلی و هم ملحوق به پیروی محققان بعدی است. بحث از محکم و متشابه، همان‏طور که قبلاً بیان شد، در فقه و اصول رایج نیست؛ ولی در عرفان و حکمت به خوبی دارج است. نوشتار صدرالمتألهینِ به ویژه مفاتیح الغیب وی بیانگر معنای آن دو و تمایزشان از هم و معنای تأویل و کیفیت تأویل متشابهات است.
وضع الفاظ، خواه تعیینی و خواه تعیّنی، طبق مشاهده‏ی آن‏چه در عصر و مصر ما رخ داد و می‏دهد و مطابق حَدس حال گذشته به استناد تشابه ازمان، به این صورت است که اگر لفظی برای معنای منطبق بر ابزار صناعی وضع شود، استعمال آن لفظ در آن معنا حقیقت است و انطباق آن معنا بر مصادیق متنوع و متطور، صحیح و روا، با این‏که تحولات فراوانی در این باره رخ داده و می‏دهد و هرگز با تبدل ماده‏ای به ماده‏ی دیگر و نیز تحول صورتی به صورت دیگر و تطوّر صنعتی به صنعت دیگر با حفظ صحّت کاربرد و تأمین هدف، احتمال غلط یا مجاز مطرح نمی‏شود و این مطلب همان وضع لفظ برای مفهوم عام، روح معنا و هدف آن است.»[۲۹۰]
با روشن شدن دیدگاه این دو دانشمند در معنای تأویل، به دست می‌آید که هر دو تمام قرآن را دارای تأویل دانسته و آن را مختص متشابهات نمی‌دانند، با این تفاوت که آیت‌الله جوادی آملی به اختلاف تأویل متشابهات با تأویل کتاب اشاره می‌کند. آیت‌الله معرفت، تأویل را همان بطن قرآن می‌داند، اما آیت‌الله جوادی آملی، بین تأویل و تفسیر باطن تفاوت قائل است.

 

 

 

۳-۶-علم به تأویل متشابهات

یکی از مسائل اختلافی درباره‌ی آیات متشابه این است که آیا فهم معنا و علم به تأویل و تفسیر آیات متشابه ممکن است یا آن‌که کسی جز خدا به تأویل و تفسیر آن‌ ها آگاه نیست؟ در این باره دو نظر است و منشأ این دو نظر نیز اختلاف در واو آیه‌ی (…وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ… )(آل عمران/۷)، می‌باشد که آیا این واو عاطفه بوده و (الرَّاسِخُونَ) را به (الله) عطف می‌کند و در نتیجه راسخان در علم نیز عالم به تأویل آیات متشابه خواهند بود، و با این فرض (یَقُولُونَ) حال برای (الرَّاسِخُونَ) می‌باشد، و یا این‌که واو برای استیناف و (الرَّاسِخُونَ) مبتدا و (یَقُولُونَ) خبر آن می‌باشد و در نتیجه خداوند آگاه به تأویل آیات متشابه بوده و راسخان در علم از علم به آیات متشابه محروم‌اند.
فخر رازی که طرفدار استینافیه بودن واو در آیه می‌باشد، در این زمینه ادله‏ای ارائه می‏کند از جمله:
«۱- کلمات قبل از این آیه، دلالت می‏کند که تأویل متشابه مذموم است، هنگامی که فرمود:( …فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ… )(آل عمران/۷)؛ اگر تأویل متشابه جایز بود، خداوند آنان را مذمت نمی‏کرد.
۲- خداوند راسخون در علم را مدح کرد به این‌که می‏گویند ایمان آوردیم و در سوره‌ی بقره می‏فرماید: (…فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ… )(بقره/ ۲۶)؛ اگر راسخون به‌طور تفصیل به تأویل متشابهات عالم بودند، دیگر ایمان به آن شایسته‌ی مدح نبود، زیرا هر کسی چیزی را به‌طور تفصیل بداند، حتماً به آن ایمان می‏آورد.
۳- اگر (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) عطف به (إِلاَّ اللّهُ) باشد، قول خدای تعالی (یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ)، باید ابتدای کلام باشد و این از فصاحت بعید است، بلکه بهتر بود بگوید: (و هم یقولون آمنّا به) یا می‏گفت (و یقولون آمنّا به).»[۲۹۱]
مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع به استناد روایتی از امام باقر آورده است: «کان رسول اللّه أفضل الراسخین فی العلم»، لذا قول به عطف بودن «واو» را ترجیح داده است. وی هم‌چنین می‏نویسد: «هیچ وقت در بین مفسران قرآن دیده نشده که از بحث درباره‌ی آیه‏ای خودداری کنند بلکه دائماً برای کشف معانی و اسرار قرآن تلاش کرده‏اند».[۲۹۲]
مرحوم سید شریف رضی نیز گفته است: «آنان‌که (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) را جمله‌ی استینافی گرفته‏اند، در واقع علما را از مرتبه‏ای که استحقاق آن را دارند، پایین آورده‏اند، با این‌که خداوند به علما راه و روش و نوری اعطا کرده تا در پرتو آن با توفیق الهی تاریکی‏ها را پشت سر نهاده و معارف حقّه‌ی الهی را درک کنند».[۲۹۳]
راغب اصفهانی نخست متشابه را به سه دسته تقسیم کرده است:
«۱- دسته‌ای که علم آن مخصوص خداوند است.
۲- دسته‌ای که همه‌ی انسان‌ها می‌توانند به آن‌ ها آگاهی یابند.
۳- دسته‌ای که فقط راسخان در علم می‌توانند از آن آگاه شوند.
سپس درباره‌ی آیه‌ی ۷ از سوره‌ی آل عمران، هر دو صورت، یعنی وقف پس از جمله‌ی (وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ)، و وصل آن به جمله‌ی (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) را بر اساس دسته‌ بندی یاد شده، جایز دانسته است.»[۲۹۴]

 

۳-۶-۱-علم به تأویل متشابهات از نگاه آیت‌الله معرفت[۲۹۵]

واو در این آیه عاطفه می‌باشد. اگر فرض شود، در قرآن آیاتی وجود داشته باشد، که آحاد مسلمانان، و علماء و دانشمندان، و امامان و پیغمبر گرامی تماماً از محتوای آن آگاهی نداشته باشند، حتماً مقام حکمت الهی، زیر سؤال می‌رود؛ چگونه است کتابی که به عنوان هدایت بشر، برای ابدیت نازل گردیده، مواضع ابهامی داشته باشد که هیچ کس، حتی رسول اکرم به کشف آن دسترسی نداشته باشد. قطعاً این فرضیه‌ی محالی است، و از دیدگاه حکمت باری تعالی، کاملاً به دور می‌باشد.
در پاسخ به آن‌چه در رابطه با استینافی بودن «واو» ارائه شده، از نکات زیر نباید غفلت ورزید:
۱- (أَمَّا) ـ که حرف تفصیل است ـ لزومی ندارد حتماً عدل دیگر آورده شود، زیرا موقعی که با آوردن یکی از دو عدل، عدل دیگر روشن است، نیازی به آوردن ندارد، «و حذف ما یعلم جائز». مخصوصاً در کلام عرب، به ویژه قرآن کریم، ایجاز در حذف، کمال مطلوبیت را دارد. و نظر دیگر این است که احیاناً، عدلی نیاز ندارد تا مذکور افتد، یا مقدر باشد .چنان‌چه در هجو قبیله‏ای از بنی‌عبدشمس که فرار را برقرار ترجیح داده بودند، شاعر گوید: فأما القتال، لا قتال لدیکم و لکن سیرا فی عراض المواکب.
۲- علاوه، عنوان (الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ)، نمی‏تواند عدل (فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ) باشد، زیرا هیچ‌گونه تقابلی بین این دو عنوان وجود ندارد. در مقابل کسانی که طبعی آشفته و قلبی واژگون دارند، کسانی می‏باشند که طبعی سالم و دلی آرام، در اختیار دارند. و در مقابل دانشمندان و پویندگان علم حقیقی، جاهلان و وازدگان دانش قرار دارند؛ لذا دو عنوان فوق نمی‏تواند عدل یک‌دیگر باشند.
۳- اضافه بر این، از باب «تناسب حکم و موضوع» بایستی، خبری که بر عنوان (الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) مترتب می‏گردد، متناسب با مقام علم و دانش باشد. لذا اگر مقصود آن باشد که (الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ)، ندانسته سر تسلیم فرود می‌آورند، لازم بود که در عنوان موضوع، خلوص در ایمان مطرح گردد، زیرا مقتضای ایمان پاک، تسلیم محض است؛ ولی مقتضای علم و دانش، پویایی و فحص است؛ تا چیزی را نداند و نفهمد تسلیم نگردد. خلاصه، تناسب حکم و موضوع، ایجاب می‏کند که اخبار از این عنوان بلند و والا، چیزی متناسب با دانستنی‌ها باشد، نه با نادانستنی.
۴- و اما درباره‌ی این‌که چرا رسول‌الله را از گروه (الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ)، جدا نساخته؟ باید گفت: چرا جدا بسازد؟! آیا چون در برخی آیات جدا ساخته، لازمه‌اش آن است که در همه جا جدا سازد؟! این «التزام بما لا یلزم» است. و هیچ موجبی ندارد. در بسیاری از موارد، که عناوینی به گونه‌ی گروهی، مورد ستایش قرار گرفته، رسول اکرم در جمع گروه قرار گرفته و جدا نگردیده: مثلاً در آیه‌ی ۱۸ از سوره‌ی آل عمران می‌خوانیم: (شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَهُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ… )که در این آیه قطعاً، رسول اکرم در زمره‌ی ارباب علم و شهادت دهندگان به وحدانیت حق تعالی می‏باشد. آیاتی از این قبیل بسیار است، که افرادی به‌طور گروهی، مورد ستایش قرار گرفته‏اند و پیغمبر گرامی نیز در جمع آنان حضور داشته، شمع محفل بوده است.
۵- جمله‌ی (یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ) در موضع حال قرار گرفته، و این حالت ـ که حاکی از ایمان ثابت است ـ موجب گردیده تا موضع حکمت الهی را در نظر بگیرند، و برای رسیدن به حقایق نهفته، در پس آیات متشابهه، پی‌جور شوند. زیرا در سایه‌ی علم و دانش، استوار بوده و مضطرب نمی‌گردند، و در مقابل آیات متشابهه نگران نمی‏شوند، و چنین می‏اندیشند که آیات متشابهه، از منبعی صادر گشته که آیات محکمه نشأت گرفته‌اند. پس باید در پس پرده چیزهایی باشد، که ظاهر لفظ نمودار آن نیست؛ و از همین نقطه‌ی حساس، حرکت تحقیق و پویا شدن آغاز می‏گردد؛ و عاقبت، جوینده یابنده است. پس این جمله‌ی الحاقی، نمایانگر نقطه‌ی آغاز حرکت، به سوی دانستنی‌ها است، و از این راه، راسخون در علم، به تأویل آیات متشابهه، پی می‏برند.
۶- جمله‌ی حالیه، اگر با فعل مضارع مثبت آغاز شود، از «واو» خالی می‌باشد. ابن‏مالک گوید: «و ذات بدء به مضارع ثبت حوت ضمیرا و من الواو خلت».
۷- آیت‌الله معرفت در پایان متذکر شده‌اند که: حتی اگر جمله‌ی (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) را مستأنفه بدانیم، مدلول آیه آن نخواهد بود که باب علم به تأویل در متشابهات قرآن، به روی همگان بسته است. زیرا حصر در عبارت (وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ) اضافی است، و جنبه‌ی منفی آن مقصود می‏باشد، مانند «لا حکم إلا لله»، «لا مؤثر فی الوجود إلا الله»، «لا یعلم الغیب إلا الله» و غیره که مقصود، نفی صفت از دیگران است، و انحصار آن در راستایی است که به خدا منتهی می‏شود. لذا در آیات: (عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ… )(جن/۲۷-۲۶)، تهافتی وجود ندارد، و با «لا یعلم الغیب الا الله» منافاتی نخواهد داشت.

 

۳-۶-۲-علم به تأویل متشابهات از نگاه آیت‌الله جوادی آملی

 

۳-۶-۲-۱-«واو» عطف یا استیناف[۲۹۶]

اگر حرف «واو» در (و الرَّاسِخُون) برای عطف باشد، کلمه‏ی (و الرَّاسِخُون) به (الله) عطف می‏شود، در نتیجه تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم، کسی نمی‏داند؛ ولی چنان‏چه «واو» استینافی باشد، پس از آن، جمله از نو آغاز و آیه چنین معنا می‏شود که «و راسخان در علم می‏گویند ما به آن ایمان آوردیم؛ همه از نزد خداست»، در نتیجه راسخان به تأویل قرآن عالم نیستند و به مدد روایات معتبر موجود و برهان قطعی، آگاهی اهل‏بیت از تأویل ثابت شود، بنابراین پی‏آمد استینافی دانستن «واو»، حصر علمِ به تأویل نسبت به خداست؛ ضمن این‏که با نظم آیه نیز سازگارتر است. اگر کسی راسخان در علم را آگاه از تأویل قرآن ندانست (مانند برخی از اهل اسلام)، ناگزیر باید «واو» را استینافی بداند؛ امّا چنان‏چه راسخان در علم و عترت طاهره  را عالم به تأویل دانست، می‏تواند «واو» را عطفی یا استینافی بداند؛ و در همان حال که واو را استینافی می‏داند می‏تواند به استناد دلیل عقلی و نقلی معتبر، راسخان در علم را آگاه از تأویل بداند.
«امامیّه» ادلّه‏ای بر عاطفه بودن «واو» آورده‏اند[۲۹۷] و «اهل سنّت» نیز که معتقدند علم به تأویل را جز خدا نمی‏داند، ادله‏ای بر استینافی بودن آن ذکر کرده‏اند.[۲۹۸] نزد امامیّه، بی‏تردید عترت طاهره به کنه تنزیل و تأویل قرآن عالم‏اند، پس این بحث ثمره‏ای عملی ندارد؛ امّا پیش اهل سنت نتایج فراوانی دارد، از این‏ رو بر استینافی بودن «واو» اصرار می‏ورزند.
آیا شاهدی بر عطفی بودن «واو» هست، تا همان‏گونه که عالِم بودن عترت طاهره از دیگر ادلّه ثابت می‏شود، از این آیه نیز به دست آید؛ یا شاهد لفظی بر عاطفه بودن آن نیست؟ عاطفه نبودن «واو» در این آیه به اتقان ادله‏ی دیگر آسیبی نمی‏رساند؛ لیکن مفادشان مخصّص یا مقیّد منفصلی است بر حصر آیه که در تفسیر آیه سهم ندارد، مگر روایتی ظهور کامل داشته باشد که (و الرَّاسِخون) عطف بر (الله) است که خود قرینه‏ی بیرونی تفسیر می‏شود. احتیاج قرآن در تبیین خطوط فرعی مدالیل خود، نظیر تقییدِ اطلاق، تخصیصِ عموم و …، منافی استقلال آن در خطوط اصلی نیست..
کسانی که علم به «تأویل» را ویژه‏ی خدای سبحان می‏دانند نمی‏توانند آن بحث کلامی را با تفسیر درآمیزند و آن را دلیلی بر استینافی بودن «واو» قلمداد کنند، مگر آن را دلیل لبّی متصل یا منفصل دانسته و به استنادش عاطفه بودن «واو» را نفی کنند.
هر چند انسان‏های کامل معصوم بالإصاله و شاگردان مکتب آن ذوات قدسی (در حدّ خود) بالتبع عالم به تأویل‏اند و این مطلب سامی با ادله‏ی متقن دیگر ثابت شده است، ظاهر آیه‏ی مورد بحث نیز استینافی بودن «واو» است نه عطف و تشریک، زیرا در آیه‏ی مورد بحث دو تقسیم مطرح هست که هر یک دارای دو قسم است و بنابر استینافِ حرف «واو»، اَضلاع متقابل هر یک از دو قسم روشن است؛ ولی اگر آن را عاطفه بدانیم اضلاع تقسیم دوم هماهنگ نخواهند بود.
توضیح آن‏که تقسیم اول به لحاظ آیات قرآن است: (مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ) که در آن، دو ضلع متقابل آن مذکور و روشن است و تقسیم دوم به لحاظ افراد امّت در برابر آن است: (فَأمَّا الَّذینَ فی قُلوبِهِم زَیغٌ… و الرَّاسِخُونَ فِی العِلم…) که در این فرض، دو ضلع متقابل آن مذکور و معلوم‏اند؛ ولی اگر حرف «واو» عاطفه باشد، ضلع دوم تقسیم دوم مذکور نیست، هر چند می‏توان آن را با شواهد فهمید.
برای ترجیح عطف بر استیناف شاید گفته شود تناسب حکم و موضوع و مناسبت نزدیک بین مسندٌ الیه و مسند ایجاب می‏کند که اگر عنوان علما، راسخون در علم و نظایر آن مطرح شده است، مسند علمی به آن اسناد داده شود؛ نه کار غیر علمی مانند ایمان اعماگونه (کورکورانه) یا عامیانه. رعایت تناسب مذکور ایجاب می‏کند که راسخون در علم، معطوف بر الله و مسند الیهِ (یَعلَم) باشد.
لازم است عنایت شود که اسناد معرفت یا ایمان عارفانه، قول محققانه و فعل آگاهانه به علما و راسخان در علم و مانند آن، هم حافظ تناسب مزبور است و هم در قرآن حکیم واقع شده است؛ مانند: (لَّـکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ… )(نساء/۱۶۲)، (…قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَالْسُّوءَ عَلَى الْکَافِرِینَ )(نحل/۲۷)، (…إِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا )(اسراء/۱۰۷)، (وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ… )(قصص/۸۰) و (…إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء… )(فاطر/۲۸)، که در همه‏ی این موارد و نظایر آن، ایمان و قول و فعل آگاهانه به عالمان اسناد داده شده است و در آیه‏ی مورد بحث نیز سخن محققانه و ایمان آگاهانه، به راسخان در علم اسناد دارد؛ نه اعماگونه یا عامیانه؛ هم‏چنین آیه نیایش‏های محققانه را به آنان نسبت می‏دهد.

 

۳-۶-۲-۲-عملکرد راسخان در علم درباره‌ی متشابهات

«در مقابل بیماردلان منحرف: (الَّذینَ فی قُلوبِهِم زَیغ)، «راسخانِ در علم» هستند که قلبی سلیم و دور از اعوجاج و انحراف دارند. اینان در علم رسوخ کرده و تابع نور آن‏اند و نور علم چنان بر جان آنان پرتو افکنده که جایی برای هیچ شک و شبهه‏ای نگذاشته است و علم ایشان به محکمات، از بی‏ثباتی و تزلزل به دور است. آن‏ها به محکمات ایمان می‏آورند و از آن پیروی و به آن عمل می‏کنند و ضمن ایمان به آیات متشابه با سرمایه‏ی علم راسخشان به دل خویش اضطرابی راه نمی‏دهند و در برابر آن‏ها توقف می‏کنند.
فعل مضارع (یَقولون) سیره‏ی مستمر آنان را بیان می‏کند؛ آنان پیوسته می‏گویند که (آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا). کلمه‏ی (رَبِّنا) در دو آیه‏ی آینده نیز سخنِ راسخانِ در علم است؛ یعنی راسخان در علم، طبق آن دو آیه، هماره چنین منطقی دارند که از خدا رسوخ ایمان و ایمان راسخ می‏خواهند. ممکن است برخی در علم غوطه‏ور باشند؛ ولی سرانجام تشنه بمیرند؛ مانند کسی که در همه‏ی عمر مسافران را به مقصد می‏رساند؛ امّا خود همیشه در بیابان و بین راه است و در پایان، در غربت می‏میرد.
راسخان در علم چون علم و ایمان در آن‏ها رسوخ کرده است، (آمَنّا …) می‏گویند و می‏دانند که علم و ایمانشان در معرض خطر است و به همان دلیل که روزی فاقد آن بودند، شاید در آینده هم از ایشان گرفته شود، از این‏ رو دائماً به خدای سبحان پناه می‏برند.
نکته: ۱٫ انسان به هر اندازه از حس و امور حسی، دور و به عقل نزدیک‏تر شود و مبانی صحیح فکری پیدا کند تا موارد حسی را بر عهده‏ی عقل تجربی و موارد عقلی را در دست عقل تجریدی قرار دهد، تشابه آیات برای او کمتر می‏گردد.
۲٫ شیوه‏ی راسخان در علم در برابر «محکمات»، اطاعت و قیام و حرکت است و در مقابلِ «متشابهات»، سکوت؛ بر خلاف بیماردلان که در برابر «محکمات» به جای قیام و حرکت می‏ایستند: (وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَهٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَهٌ مُّحْکَمَهٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ )(محمد/۲۰)، و در برابر «متشابهات» که جای توقف است، فتنه را می‏کاوند.
۳٫ به قرینه‏ی «تقابل»، راسخان در علم دارای قلبی سالم و طاهرند، از این‏ رو «متشابهات» را به «محکمات» بازمی‏گردانند.»[۲۹۹]
دیدگاه دو دانشمند در ارتباط با نوع «واو» در آیه متفاوت است، اما به نظر می‌رسد بنابر دلایل مطروحه از سوی آیت‌الله جوادی آملی، استینافی دانستن «واو»، مانع از عالم به تأویل بودن راسخان در علم نباشد، چه این‌که این مسأله با ادله‌ی محکم دیگر به اثبات خواهد رسید.

 

 

 

۳-۷-حکمت وجود آیات متشابه در قرآن

وجود دو دسته از آیات، یعنی محکم و متشابه در قرآن قطعی است. هر چند علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه‌ی هفتم از سوره‌ی آل عمران، معتقد است که حروف مقطعه، دسته‌ی سوم است. خداوند متعال از تقسیم‌بندی آیات به محکم و متشابه به صراحت و روشنی سخن گفته است.
پس از فهم ودرک این مطلب که دو بخش از آیات در قرآن کریم وجود دارد، یک سؤال اساسی این است: اسرار وجود آیات متشابه در قرآن چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ با این‌که قرآن کتاب هدایت، سراسر نور، معجزه‌ی بی‌بدیل و دارای استواری خاصی می‌باشد، چرا بعضی از آن متشابهاتند؟ طوری‌که زمینه‌ی سوء استفاده‌ی فتنه انگیزان را فراهم ساخته است؟ فلسفه‌ وجودی این دسته از آیات چیست؟ راجع به تبیین راز یا رازهای آیات متشابه (که یکی از مشکل‌ترین مباحث علوم قرآنی است) پاسخ‌هایی توسط مفسران و متخصصان علوم قرآنی ارائه شده است، از جمله:
۱- به کار انداختن افکار (فعالیت عقلانی)
«یکی از اسرار وجود آیات متشابه در قرآن، به کار انداختن افکار، اندیشه‌ها و به وجود آوردن جنبش و نهضت فکری در مردم است».[۳۰۰] «اگر همه‌ی مطالب قرآن صریح می‌بود، متفکران گوناگون را جذب نمی‌کرد، چون صراحت بیان گاهی رنجش خاطر و راندن افراد ژرف‌اندیش را در پی دارد.»[۳۰۱]
۲- محدودیت الفاظ و عبارات دنیایی
«یکی از فلسفه‌های ذکر شده برای وجود آیات متشابه در قرآن، محدودیت الفاظ دنیایی در برابر معناهای فراسوی مادی است. آیات مانند: (…یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ… )(فتح/۱۰)، (الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى )(طه/۵)، و (إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ )(قیامت/۲۳)، چون متشکل از الفاظ و عبارت‌های متداول در زبان عربی است، از طرفی مسائل مربوط به خداوند، یک امر فرامادی هستند، این مسأله، سبب یا راز وجود آیات متشابه به حساب می‌آید.»[۳۰۲]
۳- نیاز شدید مردم به پیغمبر اسلام و ائمه
وجود این‌گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهی و اوصیای او روشن می‌سازد، و سبب می‌شود مردم به حکم نیاز علمی، به سراغ آن‌ ها بروند و رهبری آنان را عملاً به رسمیت بشناسند.
در نقد این جواب و استدلال گفته شده: «بدون تردید ائمه‌ی هدی مرجع حقیقی حل آیات متشابه‌اند. زیرا آنان با توانایی بالای علمی خود، مرجع تأویل متشابهات به محکمات هستند. یعنی همان‌طوری که متشابهات را معنی و تأویل می‌نمایند، محکمات را نیز تفسیر و تبیین می‌نمایند. ثانیاً اگر اشتمال قرآن بر تشابه برای حفظ پیوند مردم با ائمه می‌بود، نباید در روایات نیز متشابهات باشد در حالی‌که هست.»[۳۰۳]
۴- جذب مخالفان
هر فردی طبعاً دوست دارد با مطالبی روبه‌رو شود که با عقیده‌ی وی موافق است و از روبه‌رو شدن با مطالب مخالف فکرش بیزار است. بنابراین اگر به فردی که عقیده‌ی باطلی دارد، و گفته شود که عقیده‌ی شما باطل است، آن فرد گریزان می‌شود، ولی اگر طوری سخن گفته شود که او احتمال بدهد به نفع اوست، موجب جذب او خواهد شد. بر این اساس وجود آیات متشابه، سبب جذب صاحبان مذاهب گوناگون می‌شود و هر یک در فهم آن قسم از آیات می‌کوشد. و با تأمل و دست‌یابی به آیات محکم، آیات متشابه تفسیر شده و کسانی که مذهب باطلی دارند دست از باطل کشیده و به حق می‌رسند.[۳۰۴]
۵- اختبار و آزمایش مؤمنان
یکی از اسرار وجود آیات متشابه در قرآن مسأله‌ی آزمایش مؤمنان است. به این بیان که: «اگر همه‌ی آیات قرآن محکم و معانی معینی داشت، همه خوب می‌فهمیدند و مطابق فهم خود می‌پذیرفتند. اما آیات متشابه سبب می‌شود تا ایمان مؤمنان به غیب و تسلیم‌اشان در برابر حق، آزموده شود و روشن شود که درباره‌ی چیزهایی که خود نمی‌فهمند و درک درستی از آن ندارند، به چه اندازه حاضرند از پیامبر بپذیرند. زیرا ایمان کامل آن است که با تسلیم توأم باشد و این تسلیم باید آزموده شود.»[۳۰۵] وجود متشابهات در قرآن کریم معیاری است برای سنجش ایمان ناب مؤمنان از کسانی که کژی به دل دارند، چنان‌که به نصّ قرآن کریم، کژدلان برای فتنه‌جویی از متشابهات پیروی می‌کنند.[۳۰۶] اما مؤمنان در برابر غیب و حق تسلیم‌اند و آن‌چه را که نسبت به حقایق فراتر از ماده درک نمی‌کنند می‌پذیرد.[۳۰۷]
۶- رسیدن به علوم در سایه‌ی متشابهات

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 277
  • 278
  • 279
  • ...
  • 280
  • ...
  • 281
  • 282
  • 283
  • ...
  • 284
  • ...
  • 285
  • 286
  • 287
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • شبهه ابن‌کمّونه؛ پیشینه و تحلیل پاسخ‌ها- قسمت ۷
  • رویکردی تحلیلی به آیین دفن مردگان در دین زرتشت- قسمت ۵
  • جایگاه اختلاف قراءات و نقش آن در برداشت های تفسیری مجمع البیان- قسمت 12
  • آداب دعا از منظر قرآن و سنّت- قسمت ۵
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع حمایت حقوقی و قضائی از معلولان در نظام حقوقی ایران ...
  • تعیین رابطه و سهم پیش¬بینی¬کنندگی تاثیر هوش معنوی و عمل به باورهای دینی بر تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار.
  • سیاست دولت عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی- قسمت ۶
  • بررسی اثر نانو ذرات خاک‌رس بر خواص پلی اتیلن اتصال عرضی شده۹۲- قسمت ۹
  • تربيت مذهبي كودک- قسمت 4
  • پژوهش های پیشین در مورد گرایش به دموکراسی و عوامل اجتماعی آن- فایل ۱۵
  • نقش رسانه ها در بزهکاری و پیشگیری از وقوع آن- قسمت ۶
  • دانلود پایان نامه درباره بررسی مقایسه ای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ...
  • تاثیر فناوری اطلاعات بر فرصت های برابر آموزشی در استان مازندران- قسمت ۸
  • تضاد دین و عرفان در دیوان حافظ- قسمت 12
  • تاريخ حديث و انديشه‌های حديثی در بحرين- قسمت 32
  • صور خیال در شعر نو در آثار نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو ۹۱- قسمت ۲۰
  • بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت (مطالعه موردی دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)- قسمت ۶
  • شناخت عوامل موثر بر اهرم مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران- قسمت ۷
  • مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و اوباما در خاورمیانه- قسمت ۱۳
  • بررسی تاثیر اجرای طرح های اشتغال زایی بر توانمند سازی مددجویان تحت حمایت ...
  • دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله جایگاه شخصیت بزهکار در فرایند دادرسی و تعیین مجازات از ...
  • دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با جرایم رایانه ای علیه عفت و اخلاق عمومی۹۳- فایل ۴
  • اداره اموال مشاع در حقوق ایران- قسمت 7
  • بررسی مقایسه ای عملکرد و سازگاری خانواده های دارای نوجوان کم توان هوشی آموزش پذیرکه از خدمات مراکز توانبخشی روزانه استفاده می کنند و خانواده هایی که از این خدمات استفاده نمی کنند در شهرستان کاشان.- قسمت ۶
  • تحلیل قیاسی مفهوم سفر در سیرالعباد إلی المعاد سنایی و هشت کتاب سهراب سپهری- قسمت ۵
  • دانلود منابع پایان نامه در رابطه با انحرافات آخرالزمان، علل و راهکارهای پیشگیری۹۱- فایل ۹
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) براساس مدلUTAUT در ...
  • بررسی زوال ورق های غیرایزوتروپیک TWB تحت فرآیند هیدروفرمینگ- قسمت ۴
  • اشکال اولیای دم در حقوق ایران با تکیه بر قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲- قسمت ۷
  • مقالات و پایان نامه ها – . Donald Meichenbaum – 8

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان