به همین جهت از جمله سفارش های مجامع بین المللی و کنگرههای پیشگیری از جرم، تقویت بنیان های مذهبی است. به طور مثال، کنگره نهم پیشگیری ازجرم و اصلاح سازمان ملل متحد، مذهب را یکی از عوامل موثردر سالم سازی جامعه و پیشگیری از رفتارهای مجرمانه و منحرفانه دانسته است (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۸۲، ص۴۴۷).
۳-۷-۱- اعتقاد به توحید
ایمان به خدا و یاد او و اعتقاد به حضور او در همه جا ایمان به خدا و یاد او در همه حال و اعتقاد به این که همه ما در محضر خدا هستیم، از اساسی ترین اهرم های بازدارنده از گناه است، اثر و نقشی که این عقیده در کنترل انسان و سرکوب طغیان غرایز حیوانی دارد، هیچ چیز چنین اثر و نقشی را ندارد و قدرت ایمان به خدا و یاد او، در ریشه کن نمودن گناه، از همه قدرت ها نیرومندتر است. سازمان های پلیسی و موسسات اصلاحی با فقدان ایمان و تکیه گاه معنوی، هرگز نمیتوانند در اصلاح فرد و جامعه توفیق یابند. ایمان به خدا و اعتقاد به آگاهی او بر همه چیز و حضور او در همه جا در انسان آن چنان نیرویی در برابر گناه به وجود می آورد که او را هم چون سپر فولادین و نفوذناپذیر در برابر گناهان می کند. سازمان های پلیسی و موسسات اصلاحی، هر چند قوی و گسترده باشند قادر بر جلوگیری از گناهان مخفی نیستند و هرگز نمی توانند نقش ضامن اجرا در کنترل گناهان در خلوت را که شامل بخش وسیعی از گناهان می شود داشته باشند ولی ایمان درونی می تواند نقش خلل ناپذیری در بازداری انسان از گناهان آشکار و پنهان ایفا کند، بر همین اساس در آیات و روایات، بر ایمان، برای بازداری از گناه بسیار تکیه شده است:
به عنوان نمونه در آیه ۱۴ سوره علق می خوانیم: «أَ لَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى؛ آیا انسان نمی داند که خداوند همه اعمالش را می بیند؟»
و در آیه ۱۴ سوره فجر می خوانیم: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ؛ قطعا پروردگار تو در کمین گاه است.»
و در آیه ۱۹سوره غافر می خوانیم: «یَعْلَمُ خَائنَهَ الْأَعْینُِ وَ مَا تُخْفِى الصُّدُورُ؛ خداوند چشم هایی را که به خیانت گردش می کند می داند و بر آنچه در سینه ها پنهان است آگاه می باشد.»
در قرآن واژه”بصیر”(خدا بینا است)۵۱ بار آمده است و واژه سمیع (خدا شنوا است) ۴۹ بار آمده است. این آیات و مطالب به روشنی بیان می کند که همه ما در محضر خدای بزرگ هستیم. در هر جا در خلوت و جلوت هر کاری بکنیم و حتی اگر در شیارهای مغز خود مطلبی را بیاوریم خداوند به آن آگاه است و در کمین انسان گناهکار است، بنابراین:
در مقامی که کنی قصد گناه گر کند کودکی از دور نگاه
شرم داری، زگنه در گذری پرده عصمت خود را ندری
شرم بادت که خداوند جهان که بود خالق اسرار نهان
بر تو باشد نظرش بی گه و گاه تو کنی در نظرش قصد گناه
و یا به عنوان مثال راننده ماشین وقتی که به چهار راه می رسد، همین که چراغ راهنمایی قرمز شد بی درنگ توقف می کند. به راستی انسانی که در برابر علامت چراغ خطر، از ترس جریمه، توقف میکند آیا نباید در محضر خدا و در برابر دید خدا خود را کنترل کند؟! و از مجازات الهی بترسد؟ در دعای یستشیر که از رسول اکرم نقل شده، می خوانیم:
«اسمع السامعین ابصر الناظرین»؛ «خداوندی که شنواترین شنواها و بیناترین بینندگان است.» (قرائتی، ۱۳۶۹، صص۲۵۷-۲۵۵). در نگاه اول ممکن است نقش جهان بینی توحیدی در پیشگیری از جرم و گناه چندان چشمگیر نباشد اما با کمی دقت در منابع حقوق اسلام، به ویژه در آیات قرآن کریم، نقش بازدارندگی جهان بینی توحیدی در جلوگیری از جرم و گناه به خوبی قابل درک است (برای آگاهی از برخی مبانی جهان بینی الهی به آیاتی از قرآن مجید که در این زمینه وارد شده است اشاره می کنیم:
«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِى یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَینَْ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا یُحِیطُونَ بِشىَْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا یَودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلىُِّ الْعَظِیمُ؛ خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مىگیرد و نه خوابى گران، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمىیابند کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ.» (بقره/۲۵۵)
«زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَن لَّن یُبْعَثُواْ قُلْ بَلىَ وَ رَبىِّ لَتُبْعَثُنَّ ثمَُّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَالِکَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرٌ؛ پروردگارم حتما برانگیخته خواهید شد سپس شما را به [حقیقت] آنچه کردهاید قطعا واقف خواهند ساخت و این بر خدا آسان است.» (تغابن/۷)
«اَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ مَا یَکُونُ مِن نجَّْوَى ثَلَاثَهٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لَا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لَا أَدْنىَ مِن ذَالِکَ وَ لَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کاَنُواْ ثمَُّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ؛ آیا ندانستهاى که خدا آنچه را که در آسمان ها و آنچه را که در زمین است مىداند هیچ گفتگوى محرمانهاى میان سه تن نیست مگر اینکه او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست و نه کمتر از این[عدد] و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کردهاند آگاه خواهد گردانید زیرا خدا به هر چیزى داناست.» (مجادله/۷)
«وَ إِنَّهُ عَلىَ ذَالِکَ لَشَهیدٌ؛ پس هر که هموزن ذرهاى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید.» (زلزله/۷)
«وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ؛ و هر که هموزن ذرهاى بدى کند[نتیجه] آن را خواهد دید.» (زلزله/۸)
« فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لَّا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛ پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه که آنان را در روزى که هیچ شکى در آن نیست گرد آوریم و به هر کس [پاداش] دستاوردش به تمام [و کمال] داده شود و به آنان ستم نرسد.» (آل عمران/۲۵)
«لَا یُکلَّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیهَْا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلَئنَا فَانصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ؛ خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمىکند. آنچه (از خوبى) به دست آورده به سود او و آنچه (از بدى) به دست آورده به زیان اوست پروردگارا اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانى بر (دوش) ما مگذار؛ همچنانکه بر (دوش) کسانى که پیش از ما بودند نهادى. پروردگارا و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویى؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.» (بقره/۲۸۶)
«رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتىِ وَعَدتَّهُمْ وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّتِهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ در حقیقت او [= خدا] بر بازگردانیدن وى بخوبى تواناست.» (/طارق/۸)
«وَ قِهِمُ السَّیِّاتِ وَ مَن تَقِ السَّیِّاتِ یَوْمَئذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ آن روز که رازها [همه] فاش شود.» (طارق/۹)
بیتردید توحید ویکتا پرستی تنها یک امر درونی نیست، بلکه اعتقاد به حاکمیت خدا دارای آثار عملی در حیات مادی، معنوی و زندگی اجتماعی است و هرگونه فعالیت را تحت الشعاع خود قرار می دهد. بدین مناسبت، پیروی از دین مبین اسلام یعنی پذیرفتن حاکمیت خداوند بر جهان وانسان (به گونه ای که همه عالم محضر حق تعالی دانسته شود) و اعتقاد به روز حساب و معاد، نقش بسیار زیادی در بازدارندگی فرد در ارتکاب جرم و گناه دارند.
از این دیدگاه جهان بینی توحیدی عاملی است که انسان را در کلیه شرایط، از انحراف و گناهکاری باز می دارد. نقش بازدارندگی این عامل نسبی است و در نزد همه افراد یکسان نیست، بلکه بستگی به میزان پایبندی آنها به مبانی جهان بینی الهی دارد. بنابراین، هر اندازه درجه ایمان و اعتقاد به خداوند درنزد مسلمانان بیشتر باشد، احتمال ارتکاب جرایم و معصیت کمتر خواهد بود. از طرف دیگر، قرآن کریم در داستان حضرت یوسف با ظرافت خاصی، نقش مبانی عقیدتی و جنبه های بازدارندگی اعتقاد به جهان بینی توحیدی را تبیین کرده است. این مطلب در نزد مسلمانان و پیروان دین مبین اسلام امری قطعی و مسلم تلقی می شود، هر چند ممکن است برای کسانی که جهان را صرفا از دید مادی می نگرند قابل تصور نباشد.
برخی از جرم شناسان معاصر، خانواده، فرهنگ، مذهب، اجتماع و مدرسه را پنج ستون حمایت کننده فرد دانسته اند. این دانشمندان معتقدند کشورهایی که تناسب صحیحی بین این پنج ستون حمایت کننده برقرار کرده اند، شیوه و روش زندگی آینده مجرمان را تغییر می دهند. چنان که بسیاری از مجرمان آزاد شده، مسیر بازسازی شخصیت خود و تعالی مذهبی را با بصیرت و آگاهی نوین نسبت به اهداف زندگی و با استعانت از کمک های خداوند بزرگ می پیمایند.
مهم ترین باورهای پیشگیرانه از جرم در جهان بینی اسلامی عبارتند از:
الف-ایمان به خداوند و حاکمیت او بر جهان و انسان
ب-اعتقاد به علم خداوند نسبت به اعمال و رفتار آدمی
ج-اعتقاد به معاد و پیشگیری از جرم.
اعتقاد راسخ به خداوند به عنوان خالق یکتا و حاکمیت او بر جهان و انسان و توحید در اطاعت و بندگی او، نه تنها انسان را از بندگی غیر او آزاد می کند، بلکه او را از گرایش به اعمال و رفتار باطلی حفظ می کند که بر خلاف شان و کرامت انسان است. به طور کلی پیروی از اصول عقاید دینی مانند اعتقاد به خداوند از جمله عواملی است که انسان را از تبعیت هوای نفس و دیگر وسوسه های مجرمانه باز می دارد. بنابراین پیروی از اصول اعتقادی و آموزههای دیگر دینی مانند سایر الگوهای پیشگیری غیرکیفری متداول در جرم شناسی میتواند موجب بازدارندگی انسان از ارتکاب جرم شود (ولیدی، ۱۳۸۸، صص۳۱-۲۹). در ادامه این نکته قابل ذکر است که از جمله آموزه های اساسی و محوری ادیان الهی پذیرش خداوندی است که همه هستی را آفریده و تدابیر ریز و درشت همه امور در قدرت اوست . او به همه آدمیان رحمت و از تمام کردار آنها آگاهی دارد، حسابگر روز جزا است و آدمی باید در برابرش پاسخگو باشد. در ادیان الهی خدا موجودی نیست که آدمی را آفریده باشد و آن گاه او را به خود واگذاشته و هیچ تسلط و قدرتی بر او نداشته باشد. باور به وجود خداوندی رحیم و مهربان که دستگیر آدمی در سختیها است و پذیرش قضا و قدر او میتواند انسان را در حالات دشواری که خود از جمله عوامل کشیده شدن انسان به انحراف است، باز دارد.از سوی دیگر اعتقاد به خداوندی حاضر و ناظر بر ظاهر و باطن و خلوت و جلوت آدمی، عامل بازدارنده بسیار مهمی به شمار می آید.
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما انسان را آفریدیم و می دانیم که نفس او چه وسوسه ای به او می کند و ما از شاهرگ او به او نزدیک تریم.» (ق/۱۶)
«لِّلَّهِ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ إِن تُبْدُواْ مَا فىِ أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَ یُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلىَ کُلِّ شىَْءٍ قَدِیرٌ؛ اگر آنچه را در دلهای خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه می کند.» (بقره/۲۸۴)
«أَمْ یحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نجَوَئهُم بَلىَ وَ رُسُلُنَا لَدَیهْمْ یَکْتُبُونَ؛ آیا می پندارند که ما راز آنان را و نجوایشان را نمی شنویم؟ چرا و فرشتگان ما پیش آنان (حاضرند) و ثبت می کنند.» (زخرف/۸۰)
«یَأَیهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنهْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهْمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا؛ به درستی خداوند همیشه بر شما نگهبان است.» (نساء/۱)
«هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّهِ أَیَّامٍ ثمَُّ اسْتَوَى عَلىَ الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فىِ الْأَرْضِ وَ مَا یخَرُجُ مِنهْا وَ مَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا وَ هُوَ مَعَکمُْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛
اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالارود [همه را] مىداند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مىکنید بیناست.» (حدید/۴)
« أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ مَا یَکُونُ مِن نجْوَى ثَلَاثَهٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لَا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لَا أَدْنىَ مِن ذَالِکَ وَ لَا أَکْثرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کاَنُواْ ثمَُّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ؛ آیا ندانستهاى که خدا آنچه را که در آسمان ها و آنچه را که در زمین است مىداند هیچ گفتگوى محرمانهاى میان سه تن نیست مگر اینکه او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست و نه کمتر از این[عدد] و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کردهاند آگاه خواهد گردانید زیرا خدا به هر چیزى داناست.» (مجادله/۷)
به راستی شخصیتی که با چنین نگرشی شکل یافته، آیا به آسانی به ارتکاب جرائم تن می دهد؟ کدام دولت و حکومتی است که بتواند چنین رقیب درونی و بیرونی همیشه و همه جا حاضر و ناظری را برای انسان طراحی و اجرا کند؟ در آموزه های پیشوایان دینی نیز سفارش فرد و اجتماع و کارگزاران حکومتی بر تقوی الهی دقیقا در جهت سیاست ترویج دینداری و تثبیت خدامحوری و خداباوری در زندگی فردی و اجتماعی است و به تصریح و ضمانت امام علی عامل بازدارنده از انحراف ها و پلیدی ها به شمار میرود.
«فان التقوی فی الیوم الحرز و الجنه و فی غد الطریق الی…الا فصونوها و تصونوا بها.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱). «به درستی که تقوی الهی در این دنیا، مانع از (بدبختی و نابودی) و سپری(در مقابل انحراف ها) و در آخرت راه رسیدن به بهشت است…آگاه باشید، از تقوی مراقبت و خویشتن را با آن حفظ کنید.»
امیر المومنین علی ، تقوای الهی را مرکبی رام، مطیع و راهور می داند که آدمی را به سرمنزل سعادت می رساند و شهوات را مرکب هایی سرکش و چموش می داند که صاحب خود را در آتش بدبختی می افکند. از دیدگاه ایشان تقوی الهی پناهگاهی محکم و بلند است که پناهندگان خود را از سقوط و گمراهی محافظت می کند و ریشه همه گناهان و جرائم را می زداید (همان، خطبه۱۵۷) و انسان را از هر نابودی میرهاند (همان، خطبه ۲۳۰) و (خسروی، ۱۳۸۷، صص۷۴-۷۷).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.