(وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ – وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر)[۹۷]
(و لباست را پاک کن – و از پلیدى دورى کن»
۱-۱۰-۳- قرآن کریم
قرآن کتابی است که می تواند سرلوحهی انسان برای انجام خودسازی و پیش گرفتن تهذیب نفس باشد. چراکه کتابی است که از سوی خداوند برای خارج کردن انسانهای از ظلمات جهل و گرداب اعمال ناشایاست نازل شده است. خداوند میفرماید:
(الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمید)[۹۸] «الر، (این) کتابى است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها (ى شرک و ظلم و جهل،) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى،) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزیز و حمید»
از اینرو عمل به قرآن انسان را از تاریکیها به سوی نور و روشنایی هدایت میکند و باعث میشود انسان از آلودگیهای جهالت شرک و گناه پاک گردیده و نفس خود را تطهیر نماید.[۹۹]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۱-۱۰-۴- ایمان و عمل صالح
پذیرش دین الهی و انجام اعمال نیک از دیگر عوامل تزکیه در نگاه قرآن است. عمل صالح اختصاص به کاری خاص نداشته بلکه انسان هر کاری را خالصانه و به قصد تقرب به خدا انجام دهد موجب دور شدن از آلودگیها و تهذیب نفس خواهد شد.
خداوند میفرماید: (…فَمَنْ ءَامَنَ وَ أَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیهِْمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُون) (انعام/۴۸) «…آن ها که ایمان بیاورند و (خویشتن را) اصلاح کنند، نه ترسى بر آن هاست و نه غمگین مىشوند.»
مراد و منظور دین و حاصل از هرگونه اعتقاد دینى، از دیدگاه قرآن، چیزى جز ایمان به خداوند و در نتیجه انجام عمل شایسته نیست، غایت هرگونه انذار و تبشیر دینى توسط انبیاى الهى نیز جز این نیست.[۱۰۰]
۱-۱۰-۵- تقوا
نفس بشرى طبیعتا مستعدّ آن است که دنبال فسق و فجور برود و خود را پلید و آلوده گرداند. در عین حال، استعداد تقوا و پرهیزکارى را نیز دارد و مىتواند که آنرا تزکیه کند و پاکیزه گرداند. این مسئولیت انسان است که با بهره گرفتن از عقل و اراده خویش یکى از آن دو راه را انتخاب کند: راه پاکى و رشد و تعالى، یا بیراهه آلودگى و رکود و عقبماندگى. در این مورد تردیدى وجود ندارد که هرگاه راه تزکیه را در پیش بگیرد، در واقع در مسیر سعادت و رستگارى گام نهاده است: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى) (اعلى/ ۱۴)
همچنین خداوند متعال در مورد انسان، وقتى که روز قیامت در محضر کردگار حاضر مىشود، مىفرماید:
(وَ مَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى* جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ مَنْ تَزَکَّى) (طه/ ۷۵- ۷۶) «هر کس با ایمان و عمل صالح به نزد پروردگار برود، چنان کسانى داراى مراتب والایند. باغهاى (بهشت) جاوید است (که جاى ماندگارى است و) از زیر (قصرها و درختان) آن جویبارهایى جارى است؛ جاودانه در آن مىمانند، و این پاداش کسى است که (با ایمان و اطاعت) خود را پاکیزه دارد (و در مسیر رشد قرار دهد).»
همه انبیا مردم را به تزکیه نفس فرامىخواندهاند، یکى از بخشهاى اساسى رسالت حضرت محمّد (۹) «تزکیه» است؛ بر این پایه، مسئولیت رسول خدا در ارتباط با مردم امّى عرب داراى دو بخش بوده است:
اوّل، پاک گردانیدن عقول از خرافات شرک و اباطیل، و تطهیر قلوب از قسوت جاهلیت، و تطهیر اراده از شهوات حیوانى، و خلق خوى درندگى، و تطهیر رفتار از رذایل اخلاقى جاهلیت.
دوّم: رشد و نموّ بخشیدن به عقول به وسیله معرفت، و روشن گردانیدن قلوب به وسیله ایمان و تربیت اراده پیروان به وسیله اعمال نیک، و تعالى بخشیدن به رفتار مسلمانان به وسیله التزام به عدالت و احسان و مکارم اخلاق.[۱۰۱]
۱-۱۰-۶- خوف خداوند
خوف از خداوند باعث میشود، انسان نفس خود را از هواها و خواستههای باطل نهی کرده و از ارتکاب گناه دور ماند.[۱۰۲]
ابوحمزه ثمالى از حضرت زین العابدین نقل کرده که آن بزرگوار فرمود: مردى با همسرش به کشتى نشست، کشتى در برخورد با امواج درهم شکست، از مسافران کشتى جز همسر آن مرد کسى نجات نیافت، آن زن به وسیله تخته پارهاى خود را به جزیرهاى رسانید در آن جزیره مرد راهزنى بود که از هیچ گناهى امتناع نداشت، راهزن با زن مصادف شد، زنى تنها و جوان و بدون یار و مددکار و بیمانع، ابداً احتمال نمیداد. زنى را در جزیره با این وضع مشاهده کند، با شگفتى پرسید تو از آدمیانى یا از جنیان؟ پاسخ داد از بنى آدم، راهزن به خیال خود زمان را غنیمت شمرد، و بدون این که کلمهاى از او بپرسد آماده عمل نامشروع شد در این هنگام زن را چنان مضطرب و لرزان دید که شاخه درخت در برابر باد میلرزد. پرسید از چه میترسى با سر اشاره به عالم ملکوت کرد و گفت: از خدا میترسم، پرسید تاکنون چنین پیش آمدى که با مردى نامحرم جمع شوى برایت انفاق افتاده؟ زن گفت: به عزت پروردگارم سوگند هنوز چنین کارى نکردهام.
لرزیدن مفاصل زن و رنگ پریدهاش اثرى نیکو در آن راهزن به جاى گذاشت و گفت: با این که تو تاکنون چنین کارى را نکردهاى، این بار هم به اجبار من با نارضایتى تن در میدهى اینگونه میترسى به خدا سوگند من به این گونه ترسیدن از تو سزاوارترم، سپس از جا حرکت کرده منصرف شد به خانه و خانواده خود برگشت و از گناهانش توبه کرد.
او پس از توبه با راهبى در راهى مصادف شد، چون مقدارى راه پیمودند حرارت آفتاب بر آنان تابید، راهب گفت: جوان خوب است دعا کنى خداوند به وسیله ابرى بر ما سایه اندازد که از این حرارت آسوده شویم، جواب با شرمندگى گفت: مرا نزد خدا کار نیکى نیست که جرأت دعا داشته باشم، راهب گفت پس من دعا میکنم تو آمین بگو جوان پذیرفت.
راهب از حضرت حق درخواست سایهاى به وسیله ابر کرد، راهزن آمین گفت، چیزى نگذشت که ابرى بر سر هر دو سایه انداخت و آن دو در سایه ابر به راه خود ادامه دادند، بیش از ساعتى راه را طى نکرده بودند که بر سر دو راهى رسیدند، جوان از یک طرف و راهب از طرف دیگر از هم جدا شدند، ناگهان راهب دید ابر بالاى سر جوان در حرکت است به او گفت: جوان اکنون روشن شد که تو از من بهترى دعاى تو بود که مستجاب شد نه دعاى من!
باید داستانت را براى من بگوئى، جوان داستان برخورد خود را با آن زن پاکدامن گفت، راهب به او خطاب کرد: «غفرلک مامضى حیث دخلک الخوف فانظر کیف تکون فیما تستقبل» (خداى مهربان به سبب همان ترسى که بر دلت وارد شد از گناهان گذشتهات درگذشت اینک بیدار باش که در آینده چگونه خواهى بود.)[۱۰۳]
۱-۱۱- موانع تهذیب نفس
۱-۱۱-۱- تداوم گناه
انجام هرگناه به منزلهی برداشتن قدمی در جهت خلاف هدف نهایی خلقت و لکّه تاریکی بر صفحهی دل است. هر چه قدر که انسان بر انجام گناه اصرار ورزد، صفحهی دل او تاریکتر شده و بازگشت را برای او دشوارتر میسازد، تا جایی که امکان دارد به طور کلی زمینهی اصلاح نفس و تهذیب اخلاق در وی از بین برود و هیچگاه موفّق به خودسازی نگردد. امام صادق (ع) فرمودند: «هر گاه بنده گناه کند نقطهاى سیاه بر دلش باشد پس اگر آن بنده توبه کند و برگردد آن نقطه را ریشه کن کند و چون طلب آمرزش نماید دلش از آن سیاهى پاک و نورانى گردد و اگر توبه نکرد و طلب آمرزش ننمود گناه بالاى گناه باشد و سیاهى بالاى سیاهى بطورى که همه دلش را سیاهى بپوشاند.»[۱۰۴]
۱-۱۱-۲- تعلقات دنیایی
یکی از موانع بزرگ مسیر کمال و خودسازی تعلقات مادی است. تعلقّاتی مانند علاقه به مال و ثروت علاقه به همسر و فرزند، علاقه به خانه و اسباب زندگی، علاقه به جاه و مقام و ریاست علاقه به پدر و مادر و برادر و خواهر حتی علاقه به علم و دانش می تواند انسان را از حرکت و هجرت و سلوک باز دارند و یا لااقل طی طریق را برای وی دشوار سازند. قلبی که با محسوسات انس گرفته و شیفته و دلباختهی آنها است نمیتواند از آنها دست بردارد و به عالم بالا سیر و صعود کند.[۱۰۵]
۱-۱۱-۳- پرخوری
یکی از موانع تهذیب نفس، پرخوری و شکم پرستی است، شخصی که شبانه روز تلاش میکند غذاهای خوب و لذیذ تهیه کند و شکم را از انواع غذاها انباشته سازد چگونه میتواند با خدای خویش خلوت کند، با او انس بگیرد و راز و نیاز کند. انسان با شکم انباشته از غذا چگونه میتواند حال عبادت و دعا داشته باشد. کسی که لذّتش را در خوردن و آشامیدن میداند، چگونه میتواند طعم ولذت مناجات را بچشد و به همین جهت اسلام از پرخوری مذمت نموده است. یادآوری این مطلب هم ضروری است که سالک الی الله نیز مانند سایر مردم برای زنده ماندن و نیروی عبادت نیاز به غذا دارد اما باید به مقدار تأمین نیازهای بدن غذا بخورد و از پرخوری جدّاً اجتناب نماید.
خداوند میفرماید: (فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ – وَ لَا تُطِیعُواْ أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ – الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا یُصْلِحُون) (شعراء/ ۱۵۰- ۱۵۲) «پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! – و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! – همانها که در زمین فساد مىکنند و اصلاح نمىکنند!»
در جامعه متعادل مىتوان انتظار اصلاح و تقوا را داشت و این تقوا است که انسان را به حیات طیبه مىرساند و این انسان است که باید بخواهد و تلاش کند از نعمات الهى بهطور شایسته استفاده کند تا در طریق معتدل و مستقیم قرار گیرد و زودتر به هدف نهایى (قرب الهى) برسد. عدم تعادل که در تمام زوایاى زندگى بشر چه در مسائل فردى و اجتماعى و … به وضوح خودنمایى مىکند، مسلما به آتیهاى دردناک در زندگى همه انسانها منجر خواهد گشت. افراطگرایى دنیاى کشورهاى به اصطلاح توسعهیافته و پیشرفته که در زیر سایه قدرتمدارى از رمق و توان ملتهاى ناتوان مىکاهند و بر فقر و گرسنگى و زندگانى اسفبار آنها مىافزایند تا از رهگذر آن، حس فزونطلبى و اسرافکارى خویش را پیش از بیش ارضا کنند، عامل اصلى این نابسامانىها مسئله عدم توازن و فقدان تعادل در فرهنگ و طرز فکر و رفتار بشرى است. پس اسراف و افراط در لذتهاى مادى در عدهاى و محرومیت از آن در عده دیگر منشأ رذایل و فساد خواهد بود و دعوت به اخلاق و صلاح و تقوا ادعاهایى متناقض است.[۱۰۶]
۱-۱۱-۴- حبّ ذات
وقتی سالک، تمام موانع را برطرف ساخت و از همهی مراحل گذشت، تازه با مانع بسیار بزرگی مواجه میشود و آن حب ذات است. تازه متوجه میشود همهی اعمال و حرکات و عبادتهایش از حبّ ذات نشأت میگیرد؛ چراکه عبادت و ریاضت و ذکر و دعا و نماز و روزهاش، به منظور استکمال نفس و پاداش اخروی است که نتیجهاش عائد نفس میشود و چنین عبادتهایی گرچه انسان را به بهشت و ثواب اخروی نائل میگرداند، اما انسان را به مقام شامخ ذکر و شهود و لقاء، ارتقاء نخواهند داد. سالک تا از مقام خودخواهی و خودبینی نگذرد، نور خدا در دلش تجلی نخواهد کرد و تا از مقام ذات و حب نفس هجرت نکند به بارگاه قدس الهی بار نخواهد یافت.[۱۰۷]
خداوند میفرماید: (…یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُم…) (مؤمنون/۲۴) «…مىخواهد بر شما برترى جوید!…»
در برخی تفاسیر[۱۰۸] آمده که از این آیه برداشت میشود که انسان همواره در این ترس است که دیگران بر او پیشی بجویند.
۱-۱۲- آثار تهذیب نفس
اگر سالک موانع را برطرف ساخت و موفق شد که خود را از رذایل پاک کند و به فضایل آراسته گردد، آثاری را دنبال خواهد داشت، ابتدا باید گفت که بازگشت آثار و فواید تزکیه به خود انسان است و خداوند بهرهای از این تلاش معنوی انسان نخواهد برد.
(…فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیرُ)[۱۰۹] «…و هر کس پاکى (و تقوا) پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمىگردد؛ و بازگشت (همگان) به سوى خداست.»
۱-۱۲-۱- رستگاری
تزکیه و پاک کردن نفس از آلودگی باعث رستگاری است.
(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى)[۱۱۰]
«به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد.»
۱-۱۲-۲- رضایت الهی
ایمان به خدا و پیامبر (۹) و اطاعت از آنان، صبر و جهاد، تقوا و احسان و توکّل، موجب رضایت کامل الهى و برخوردارى از فضل بزرگ وى میشود: (الَّذِینَ اسْتَجابُوا … وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیم) (آل عمران/ ۱۷۲-۱۷۴) «به همین جهت، آن ها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند؛ در حالى که هیچ ناراحتى به آنان نرسید؛ و از رضاى خدا، پیروى کردند؛ و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است.»
همچنین انفاق به انگیزهی تهذیب نفس، رضایت خاطر از پاداش الهی را به همراه میآورد.
(الَّذِى یُؤْتىِ مَالَهُ یَتزََکىَ ۰۰۰وَ لَسَوْفَ یَرْضى)[۱۱۱] «همان کس که مال خود را (در راه خدا) مىبخشد تا پاک شود… و بزودى راضى و خشنود مىشود!»
۱-۱۲-۳- درک حقایق قرآن
پاک کردن و تهذیب نفس از گناه زمینه ساز درک حقایق قرآن و استفاده از معارف بلند قرآن کریم است:
(إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ … لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون) [۱۱۲]
«که آن، قرآن کریمى است … و جز پاکان نمىتوانند به آن دست زنند [دست یابند].»
دست یابی به معانی ظاهری قرآن برای اغلب انسانها میّسر است، امّا به معانی باطنی قرآن جز پاکدلان دست نخواهند یافت، طهارت در این آیات هم طهارت ظاهری را شامل میشود و هم شامل طهارت باطنی میشود و به این مطلب اشاره دارد که تنها کسانی به اسرار و معانی باطنی قرآن دست مییابند که قلوب آنان از آلودگیهای شرک و گناه پاک باشد که در درجه اول پیامبر و امامان معصوم هستند و در درجات بعد دیگر انسانها، هر یک به اندازهی طهارت نفس خود از باطن این کتاب بهرهمند میشوند.[۱۱۳]
۱-۱۲-۴- زمینه جلب محبت خداوند
علاقه انسان به پاکسازی خود از گناهان، زمینهی جلب محبت خداوند است:
(…إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین)[۱۱۴]
«…خداوند، توبهکنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.»
علاوه بر موارد فوق میتوان مواردی دیگر را نیز به عنوان اثرات و برکات تهذیب نفس برشمرد که عبارتند از: دریافت پاداش الهی و رسیدن به نعمات بهشتی؛ خشنودی از قضا و قدر الهی، قناعت ورزی و رضایتمندی از زندگی و معیشت و… اشاره کرد.[۱۱۵]
فصل دوم:
راهکارهای عملی تهذیب نفس در قرآن
مقدمه
از نظر قرآن کریم، هدف زندگی چیزی جز خداشناسی و خداپرستی و رسیدن به قرب خداوند از طریق دینداری و خالص کردن دین برای خداوند، نیست. قرآن کریم می فرماید:
(وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِیَعْبُدُواْ اللَّهَ مخُْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ…)[۱۱۶] «و به آنها دستورى داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالى که دین خود را براى او خالص کنند…»
یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى الهی است. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز عبادت خدای متعال و قرب به او کاری در این دنیا نداریم و تنها از این طریق است که استعدادهایمان شکوفا می شود و تواناییهای نهفته در وجودمان به منصه ظهور میرسد و به کمال و سعادت میرسیم. البته مفهوم و حقیقت عبادت بسیار فراگیر است و شامل تمام فعالیتهای انسان در زندگی می شود. حتی خوردن و خوابیدن و ازدواج انسان بیرون از حیطه عبادت و پرستش خداوندنیست.[۱۱۷]
این آیه چه قدر زیبا است و چه قدر تکلیف انسان را روشن می کند. دلیل آن هم این است که ما مخلوق مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد. البته کمال و سعادت او هم در همین رابطه با خداوند است و از همین طریق به همه چیز میرسد. حتی ارتباط با خود و ارتباط با طبیعت و جامعه نیز در همین راستا، یعنی در راستای ارتباط با خدا و پرستش او توجیه می شود.
علامه طباطبایی تنها راه تهذیب نفس را تکرار عمل نیک میداند و راههای تهذیب نفس و گرایش به آنرا، به طور کلی سه دسته می کنند:
توجه به فواید دنیوی فضایل (روش فلاسفه)
توجه به فواید اخروی فضایل (روش پیامبران)
محو کردن زمینه های رذایل اخلاقی (روش خاص قرآن)
در ادامه میگوید هر سه روش در اسلام و آیات قرآن یافت می شود. برای مثال در مورد مسلک و روش اول آیاتی را مثال می زنند از جمله: (…وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا…)[۱۱۸]
(… با یکدیگر نزاع نکنید، و گرنه ضعیف میشوید و نیرویتان هدر مىرود، و خویشتن دارى کنید…)
که رعایت نکتهای اخلاقی را به خاطر یک منفعت دنیوی توصیه می کند.