مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
ارتقاء حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران بررسی تطبیقی با کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر- قسمت ۸
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

رییس مجلس شورای ملی – مهندس عبدالله ریاضی
۱۲- در تاریخ سی ام آوریل سال ۱۹۵۶ میلادی نیز با امضای «قرارداد تکمیلی منع بردگی و برده فروشی و عملیات و ترتیباتی که مشابه بردگی است»، مفهوم بردگی که تا تصویب قرارداد ۱۹۳۳ میلادی به عنوان اجیر کردن و معامله زنان و کودکان مورد استفاده قرار می‌گرفت، توسعه یافت و رسومی که به موجب آن ابوین یا قیم یا خویشان و یا اشخاص دیگر، زنی را بدون این که وی حق استنکاف داشته باشد به شخص دیگری وعده دهند یا به زوجیت او در آورند و در ازای آن وجه نقد یا جنس دریافت کنند و یا این که شوهر یا اقوام یا طایفه وی حق داشته باشند که در مقابل اخذ وجه یا به طریق دیگری زن را به دیگری واگذار کنند و یا این که زن پس از مرگ شوهر به شخص دیگری به ارث برسد، از جمله رسوم و ترتیبات بردگی شناخته شد و دولتهای متعاهد ملتزم به الغای کامل این گونه رسوم گردیدند.
کنوانسیون فوق‌الذکر در تاریخ ۳ اسفند سال۱۳۳۷ از تصویب مجلس شورای ملی گذشته و از این تاریخ ایران نیز عضو آن گردیده است.
‌قانون مربوط به الحاق دولت ایران به قرارداد تکمیلی منع بردگی و برده‌فروشی و عملیات و دستگاه‌های مشابه بردگی
‌مصوب اسفند ماه ۱۳۳۷
‌ماده واحده – قرارداد تکمیلی منع بردگی و برده‌فروشی و عملیات و دستگاه‌های مشابه بردگی که در تاریخ هفتم سپتامبر ۱۹۵۶ مطابق شانزدهم‌شهریور ماه ۱۳۳۵ در مقر دفتر اروپایی سازمان ملل متحد (‌ژنو) به امضاء رسیده و مشتمل بر یک مقدمه و پانزده ماده است تصویب و به دولت اجازه‌الحاق را می‌دهد.
قانون فوق که مشتمل بر ماده واحده و یک مقدمه و متن قرارداد ضمیمه است پس از تصویب مجلس سنا در جلسه یکشنبه سوم اسفند ماه یک هزار و‌سیصد و سی و هفت به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
‌رییس مجلس شورای ملی – رضا حکمت
‌قرارداد بالا در جلسه ۱۳۳۷٫۸٫۱۷ به تصویب مجلس سنا رسیده است.
۱۳- کنوانسیون رضایت در ازدواج و حداقل سن برای ازدواج و ثبت آن(۱۹۶۲)
کمیسیون مقام زنان، طرحی را در خصوص مسائلی چون آزادی کامل و داشتن رضایت برای ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت آن، به شورای اقتصادی – اجتماعی ارائه کرد که «کنوانسیون رضایت در ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت آن»، در سال ۱۹۶۲، در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. طبق ماده یک آن کنوانسیون، «ازدواج باید با رضایت طرفین صورت گیرد».

در ماده ۲ کنوانسیون، از دولتهای عضو درخواست شده است که در نظامهای قانونگذاری خود، حداقل سن برای ازدواج را در نظر بگیرند، مگر آن که مقام صالحی، مجوز ازدواج را در موارد ضروری و در جهت منافع زوجین، صادر کند.
در ماده ۳ کنوانسیون مذکور، ثبت ازدواج در محل‌هایی که قانوناً تعیین گردید، مقرر شده است.
مواد این کنوانسیون برای دولتهای عضو در مقابله با اعمال سنتی زیانبار و خشن برای زنان که یکی از آنها ازدواج‌های زود هنگام و اجباری (بدون رضایت) می‌باشد، می‌تواند راه گشا باشد و با به کار بستن این مواد و اتخاذ اقدامات قانونی مؤثر در این زمینه، می‌توانند در جهت رفع این گونه خشونت‌ها علیه زنان در درون خانواده، گامی بردارند.
۱۴و۱۵- مجمع عمومی در ۱۶دسامبر ۱۹۶۶ دو میثاق بین‌المللی در زمینه حقوق بشر تصویب نمود که در واقع بازوهای تضمینی اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند (همانطور که در بالا اشاره شد) و هر دو مورد به اختصاص به حقوق زنان نیز اشاره کرده است۱-میثاق حقوق مدنی، سیاسی که در بند ۱ ماده ۲، ماده ۳، بند۴ ماده ۲۳ و ماده ۲۶ به صراحت به عدم تبعیض جنسیتی و حقوق زنان اشاره گردیده است.
‌ماده ۲ – ۱ – دولتهای طرف این میثاق متعهد می‌شوند که حقوق شناخته شده در این میثاق را درباره کلیه افراد مقیم در قلمرو و تابع حاکمیتشان بدون‌هیچگونه تمایزی از قبیل نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا عقیده دیگر، اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، نسب یا‌سایر وضعیتها محترم شمرده و تضمین بکنند.
‌ماده ۳ – دولتهای طرف این میثاق متعهد می‌شوند که تساوی حقوق زنان و مردان را در استفاده از حقوق مدنی و سیاسی پیش‌بینی شده در این میثاق تأمین کنند.
ماده۲۳- ۴ – دولتهای طرف این میثاق تدابیر مقتضی به منظور تأمین تساوی حقوق و مسئولیتهای زوجین در مورد ازدواج در مدت زوجیت و هنگام انحلال آن‌اتخاذ خواهند کرد. در صورت انحلال ازدواج پیش‌بینی‌هایی برای تأمین حمایت لازم از اطفال به عمل خواهند آورد.
‌ماده ۲۶ – ۱ – کلیه اشخاص در مقابل قانون متساوی هستند و بدون هیچ گونه تبعیض استحقاق حمایت بالسویه قانون را دارد. از این لحاظ قانون باید‌هر گونه تبعیض را منع و برای کلیه اشخاص حمایت مؤثر و متساوی علیه هر نوع تبعیض خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، ‌عقاید سیاسی و عقاید دیگر، اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، مکنت، نسب یا هر وضعیت دیگر تضمین بکند.
۲- میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در مواد ۷ و ۱۰ به حمایت از حقوق زنان پرداخته است.

‌ماده ۷ – دولتهای طرف این میثاق حق هر کس را به تمتع از شرایط عادلانه و مساعد کار که به ویژه متضمن مراتب زیر باشد به رسمیت بشناسند:
الف – اجرتی که لااقل امور ذیل را برای کلیه کارگران تأمین نماید:
۱ – مزد منصفانه و اجرت مساوی برای کار با ارزش مساوی بدون هیچ نوع تمایز به ویژه اینکه زنان تضمین داشته باشند که شرایط کار آنان پائین‌تر از‌شرایط مورد استفاده مردان نباشد و برای کار مساوی مزد مساوی با مردان دریافت دارند.
۲ – مزایای کافی برای آنان و خانواده‌شان طبق مقررات این میثاق:
ب – ایمنی و بهداشت کار.
ج – تساوی فرصت برای هر کس که بتواند در خدمت خود به مدارج مناسب عالی‌تری ارتقاء یابد بدون در نظر گرفتن هیچگونه ملاحظات دیگری جز‌طول مدت خدمت و لیاقت.
‌د – استراحت – فراغت و محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی اداری با بهره گرفتن از حقوق همچنین مزد ایام تعطیل رسمی.
ایران در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۴ به هر دو میثاق و بدون هیچ گونه شرطی پیوسته است.
‌قانون اجازه الحاق دولت شاهنشاهی ایران به میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی
‌مصوب ۱۷/۲/۱۳۵۴
‌ماده واحده – میثاق بین‌المللی مربوط به حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مشتمل بر یک مقدمه و سی و یک ماده که در تاریخ ۱۶ دسامبر۱۹۶۶ (۲۵/۹/۱۳۴۵)‌ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و از طرف نماینده مختار دولت شاهنشاهی ایران در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۶۸(۱۵/۱/۱۳۴۷) در نیویورک امضاء شده است تصویب و اجازه تسلیم سند تصویب آن داده می‌شود.
‌قانون فوق مشتمل بر یک ماده و متن میثاق ضمیمه پس از تصویب مجلس شورای ملی در جلسه روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ماه ۱۳۵۱ در جلسه روز‌چهارشنبه هفدهم اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و پنجاه چهار شمسی به تصویب مجلس سنا رسید.
‌رییس مجلس سنا – جعفر شریف امامی
‌قانون اجازه الحاق دولت شاهنشاهی ایران به میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی
‌مصوب ۱۷/۲/۱۳۵۴
‌ماده واحده – میثاق بین‌المللی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی مشتمل بر یک مقدمه و پنجاه و سه ماده که در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ -(۲۵/۹/۱۳۴۵) به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و از طرف نماینده مختار دولت شاهنشاهی ایران در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۶۸(۱۵/۱/۱۳۴۷) در نیویورک امضاء شده است تصویب و اجازه تسلیم سند تصویب آن داده می‌شود.
‌قانون فوق مشتمل بر یک ماده و متن میثاق ضمیمه پس از تصویب مجلس شورای ملی در جلسه روز سه‌شنبه ۲۳ آبان ماه ۱۳۵۱ در جلسه روز‌چهارشنبه هفدهم اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و پنجاه و چهار شمسی به تصویب مجلس سنا رسید.
‌رییس مجلس سنا – جعفر شریف امامی
۱۶- در سال ۱۹۶۳ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه‌ای با اشاره به وجود تبعیضات قابل ملاحظه نسبت به زنان، از «کمیسیون مقام زن» تقاضا نمود تا اقدام به تنظیم متن اعلامیه‌ای به منظور رفع این گونه تبعیض‌ها نماید، که سرانجام متن پیشنهادی اعلامیه در ماه مارس سال ۱۹۶۶ میلادی به تصویب کمیسیون مزبور رسید و در همان سال در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح گردید و پس از بررسی جهت اعمال نقطه نظرات مجمع عمومی به کمیسیون رسیدگی به وضع زن اعاده شد و نهایتاً «اعلامیه رفع تبعیض از زن» پس از اعمال اصلاحات در بیست و دومین اجلاس مجمع عمومی ملل متحد مورخ هفتم نوامبر سال ۱۹۶۷ میلادی طی قطعنامه‌ای مورد تصویب واقع شد.
در مقدمه اعلامیه انگیزه اصلی تصویب آن وجود تبعیض علیه زنان و مباینت آن با حیثیت بشر و رفاه خانواده و اجتماع، وجود موانع برای مشارکت زنان در حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهایشان در شرایط مساوی با مردان و ضرورت رفع موانع برای شکوفایی کامل استعدادهای زنان در خدمت به کشورهای خود و جامعه بشری، بیان شده است.
مهمترین نکاتی که در متن اعلامیه جهانی رفع تبعیض از زن آمده بدین قرار است:
– تأکید بر اتخاذ تدابیر و اقدامات لازم توسط دولت‌ها برای امحای عرف و عادات و مقررات و اعمال تبعیض آمیز علیه زنان و برقراری حمایت قانونی کافی از تساوی حقوق مردان و زنان خصوصاً با درج اصل تساوی حقوق در قانون اساسی کشورها و اجرای کامل مصوبات سازمان ملل متحد و سازمان‌های وابسته به آن.
– تأمین شرایط مساوی برای حضور مساوی و بدون تبعیض زنان در انتخابات، رفراندوم‌ها و تصدی مناصب و مشاغل عمومی.
– تضمین برخورداری زنان از حقوق مساوی با مردان در امر تابعیت و عدم تحمیل تابعیت مرد بر زن.
– تأمین کامل حقوق مدنی زنان مساوی با مردان خصوصاً در زمینه‌های حق تملک، تصرف در اموال خود، احراز مقام‌های قضایی و حق آزادی رفت و آمد.
– تأمین اصل تساوی مقام شوهر و زن در امور مربوط به ازدواج و زناشویی.
– لغو کلیه قوانین جزایی تبعیض آمیز علیه زنان.
– مبارزه با معامله زنان و بهره برداری از آنان در جهت فحشا.
– تأمین و تضمین حقوق مساوی با مردان در فراگیری تحصیلات در همه سطوح و برخورداری از همه امکانات(مانند بورس تحصیلی و فرصت‌های مطالعاتی).
– تأمین حقوق زنان نظیر مردان در زمینه حیات اقتصادی و سیاسی، مانند: حق تساوی دستمزد و رفتار مساوی در قبال کار با ارزش مساوی، استفاده یکسان از حقوق مربوط به کار، برخورداری از مزایای بازنشستگی و بیماری و بیکاری و تأمین حق مسلم زنان در دوران بارداری و وضع حمل.
در مجموع اعلامیه فوق نقطه تحول تاریخی جامعه بین‌المللی در زمینه دفاع از حقوق زنان محسوب می‌شود.
۱۷- در سال ۱۹۷۲ دبیرکل سازمان ملل از کمیسیون مقام زن خواست تا نظر دولتهای عضو را نسبت به شکل و محتوای یک سند بین‌المللی در زمینه حقوق زنان جویا شود. سال بعد یک گروه کاری از سوی شورای اقتصادی اجتماعی جهت بررسی تنظیم چنین کنوانسیونی تعیین شد در سال ۱۹۷۴ کمیسیون مقام زن تنظیم کنوانسیون را آغاز کرد و در سال ۱۹۷۷ پیش نویس تهیه شده را به مجمع عمومی سازمان ملل تقدیم کرد. مجمع عمومی یک گروه کاری ویژه را جهت تنظیم نهایی کنوانسیون مامور کرد و سرانجام طرح مزبور با عنوان«کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» در تاریخ هجدهم دسامبر سال ۱۹۷۹ میلادی به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.
در مقدمه کنوانسیون، نگرانی‌هایی از وجود تبعیضات گسترده علیه زنان و امکان دسترسی حداقل آنان به مواد غذایی، بهداشت، تحصیلات، اشتغال و سایر نیازها علیرغم تصویب اسناد متعدد بین‌المللی در زمینه حقوق زنان، ابراز گردیده و بر ضرورت و اهمیت نقش زنان در روند توسعه همه جانبه جهانی و اجرای اصل مساوات کامل میان زنان و مردان و محو کامل کلیه اشکال تبعیض علیه زنان تأکید شده است.
نکته مهمی که این سند بین‌المللی را از اسناد قبلی در این زمینه متمایز می‌کند، تعریف جامع واژه «تبعیض علیه زنان» در صدر کنوانسیون است.
در کنوانسیون فوق ابزارهایی که موجب تحقق سیاست رفع تبعیض کامل علیه زنان می‌شود (مانند تصریح اصل مساوات در قانون اساسی کشورها، تصویب قوانین مناسب در این زمینه، اتخاذ تدابیر قضایی لازم و اصلاح قوانین و مقررات تبعیض آمیز) و موجبات تضمین توسعه و پیشرفت حقوق زنان را فراهم می‌کند، تصریح گردیده است.
همچنین دولت‌های متعاهد کنوانسیون در خصوص تضمین حق رأی زنان در کلیه انتخابات و همه پرسی‌ها و نیز امکان نامزدی در اجتماعات منتخب عمومی، به طور کلی مشارکت در تعیین سیاست دولت و تصویب سمت‌های دولتی در تمامی سطوح دولتی و احراز نمایندگی دولت در سطح بین‌المللی توافق نمودند.
به علاوه در خصوص سایر حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای زنان، ازجمله حقوق مساوی مربوط به تابعیت برای زنان و مردان، حقوق مربوط به آموزش و پرورش، حق اشتغال به کار و حقوق وابسته به آن، حق مربوط بیمه‌های اجتماعی و حمایتی، حقوق مربوط به ازدواج، حق برخورداری از خدمات بهداشتی، حق بهره‌مندی از وام‌ها و تسهیلات بانکی و برخورداری از رفاه عمومی و شرایط زندگی مناسب از قبیل مسکن، آب، برق، ارتباطات و حمل و نقل، در کنوانسیون تأکید شده است.
در مجموع کنوانسیون فوق در مقایسه با سایر اسناد بین‌المللی در این زمینه، جامع ترین سند دفاع از حقوق زنان محسوب می‌شود و به نکات مهمی برای رفع تبعیض علیه زنان توجه کرده است.
نکته مهم قابل توجه در مورد کنوانسیون رفع تبعیض «سند نهایی چهارمین کنفرانس جهانی زن» است که در از ۴ تا ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۹۵ در پکن و با حضور فعال و بی سابقه ایران برگزار گردید و در بند ۲۱۸ سند مذکور به اجرای کامل کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان اشاره شده و تاکید شده است برای حمایت از حقوق زنان باید از هرگونه قید و شرطی در اجرای کنوانسیون مزبور اجتناب کرد و مقررات آن را بدون قید و شرط اجرا نمود و در بند ۲۱۹ تصریح شده کشورهایی که هنوز کنوانسیون مزبور را نپذیرفته‌اند یا بر آن قید و شرط‌هایی وارد کرده‌اند یا در قوانین خود جهت اجرای معیارهای بین‌المللی در زمینه حقوق زنان تجدید نظر نکرده‌اند، تساوی کامل زنان تامین نشده است.
سند دیگر در رابطه با کنوانسیون منع تبعیض، پروتکل اختیاری است که در ۱۵اکتبر سال ۱۹۹۹ مصوب مجمع عمومی است که در آن صلاحیت کمیته رفع تبعیض علیه زنان که طبق ماده ۱۷ کنوانسیون تشکیل شده جهت رسیدگی به شکایات موضوع ماده کنوانسیون به رسمیت شناخته شده است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

۱ـ۱۲ الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون منع تبعیض
 

برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ وزیر وقت امورخارجه طی نامه‌ای خطاب به ریاست جمهوری دیدگاه خود مبنی بر مناسب بودن پیوستن به کنوانسیون را اعلام نمود در این نامه ضمن اشاره به اینکه تا کنون بیش از ۱۳۸ کشور به عضویت کنوانسیون درآمده‌اند و از بین ۵۱ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی تاکنون حدود ۳۰ دولت عضو آن شده‌اند و نیز تاکید بر ماده ۲۸ کنوانسیون در مورد حق شرط و نیز شرط‌های اعتراض آمیز بعضی کشورهای اسلامی تصریح شده است با توجه به ابعاد مختلف سیاسی و حقوقی به نظر می‌رسد پیوستن جمهوری اسلامی به عهدنامه امکان شرکت فعال و روشنگر در کمیته رفع تبعیض زنان و ارائه گزارش‌های مستدل و منطقی از وضعیت زنان در اسلام و جمهوری اسلامی را فراهم نماید و از این طریق نقش موثری در خنثی نمودن تبلیغات علیه نظام ایفا کند.
نکته حائز اهمیت این است که در این نامه وزیر امورخارجه خطاب به رئیس جمهوری گفته بر این اساس و با توجه به دستور حضرت عالی رئیس محترم هیات جمهوری اسلامی ایران در کنفرانس جهانی زن در سخنرانی خود ضمن تذکر نکات قابل تامل عهدنامه، شروع مراحل تصویب در جمهوری اسلامی ایران را اعلام خواهند نمود.
در سال ۱۳۷۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی هیاتی را مأمور نمود که الحاق یا عدم الحاق ایران به کنوانسیون را مورد بررسی قرار دهد. شورا در تاریخ ۱۴بهمن سال ۷۶ در چهارصد و سیزدهمین جلسه خود با توجه به نامه دبیر هیات مزبور و همچنین مخالفت شدید مراجع تقلید با الحاق جمهوری اسلامی به کنوانسیون مخالفت کرد.

 

۱ـ۱۲ـ۱ عدم الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان
 

‌شماره ۴۸۶۸٫‌دش ۱۳۷۶٫۱۲٫۶
(‌مصوبه چهار صد و سیزدهمین جلسه مورخ ۷۶٫۱۱٫۱۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی)
‌پیرو مصوبه جلسه ۳۹۵ شورای عالی در باره تعیین هیأتی برای بررسی الحاق یا عدم الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض‌علیه زنان، نامه مورخ ۷۶٫۷٫۲۱ دبیر آن هیأت مطرح شد و شورای عالی با الحاق جمهوری اسلامی ایران به آن کنوانسیون مخالفت کرد.
رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی – سیدمحمد خاتمی
همچنین در سال ۱۳۸۰ در پی نامه‌های کوفی عنان به ریاست جمهوری لایحه الحاق ایران به کنوانسیون توسط دولت به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردید. در لایحه مذکور منافع الحاق و مضار عدم الحاق بیان شده بود و همچنین دو شرط وارد شده بود
۱- شرط کلی در مورد عدم الزام ایران به معاهده در صورت مغایرت با شرع اسلام
۲- اجرای بند ۱ ماده ۲۹ در خصوص حل و فصل اختلافات از طریق داوری یا ارجاع به دیوان بین‌المللی دادگستری
پس از بررسی در کمیسیون فرهنگی مجلس سرانجام در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۸۲به تصویب مجلس شورای اسلامی رسد اما شورای نگهبان آن را تایید نکرد و در تاریخ ۲۷ مرداد به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع گردیده است.[۲۶]

 

۱ـ۱۳ اسناد بین‌المللی حقوق بشر
 

 

۱ـ۱۳ـ۱ تعریف اسناد بین‌المللی حقوق بشر
 

به طور کلی به هر گونه مصوبه مکتوب رسمی دولت‌ها [تابعان حقوق بین‌الملل] که در قالب سند یا مدرکی تنظیم می‌شود نظیر یک معاهده (treaty) و در آن اهداف و مقاصد دولت­ها در ارتباط با اصول یا هنجارهای حقوق بشری مورد تأکید قرار داده می‌شود اصطلاح سند حقوق بشری اطلاق می‌گردد.[۲۷] چنانچه سندی که به تصویب می‌رسد شامل تمامی دولت‌های دنیا گردد از آن به سند بین‌المللی یا جهانی تعبیر می‌شود.[۲۸] عبارت اسناد بین‌المللی حقوق بشر اشاره به نوع خاصی از طبقه‌بندی اسناد حقوق بشری از نظر بین‌المللی یا منطقه‌ای داشته و خود نیز می‌تواند بر اساس گستره شمولش نسبت به موضوعات یا بر مبنای الزامی و غیر الزامی بودن به عناوین مختلفی طبقه‌بندی گردد.

 

۱ـ۱۳ـ۲ طبقه‌بندی اسناد بین‌المللی حقوق بشر
 
 

نظر دهید »
مسئولیت مدنی و انتظامی باشگاه ها و مؤسسات ورزشی در حقوق ایران و کشورهای اروپایی- قسمت ۱۴
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دادگاه چنین حکم کرد که ضرر و زیان‌های ناشیه در برابر سود و منافعی که نصیب باشگاه می‌شود شامل ضرر و زیان‌های طبیعی و مرتبط با فعالیت‌های ورزشی مزبور می‌باشد و آسیب رسانیدن تماشاگر به امکانات استادیوم شامل این عنوان نمی‌گردد.
دادگاه میلر را به پرداخت ۲۰۰۰ پوند به دلیل خسارات وارده بر استادیوم محکوم نمود. [۲۵۴]
۲٫ جبران خسارات معنوى
۲ـ۱٫ حقوق ایران
همان‏طور که قبلاً ذکر شد باشگاه‏ها و مؤسسات ورزشى واجد نوع شخصیت حقوقى مى‏باشند و حسب مورد ممکن است بنا بر ساختار تشکیلاتى‏شان جزو اشخاص حقوقى حقوق خصوصى و یا حقوق عمومى باشند. به بیان دیگر یا متعلق به بخش خصوصى هستند و یا مالکیت آن‌ ها متعلق به دولت و یا نهادهاى دولتى مى‏باشند. ماده ۵۸۸ قانون تجارت جمهورى اسلامى ایران مقرر داشته است: «شخص حقوقى مى‏تواند داراى کلیه حقوق و تکالیفى شود که قانون براى افراد قائل است مگر حقوق و وظایفى که بالطبع حفظ انسان ممکن است داراى آن باشد مانند حقوق و وطایف ابوت، بنوت و امثال ذلک».
بر طبق این ماده قانونى، باشگاه‏ها که خود شخص حقوقی مى‏باشند همانند شخص طبیعى، صلاحیت دارا شدن حق و تکلیف، انجام تعهد، طرح دعوا و انعقاد قرارداد را دارا مى‏باشد و حتى ممکن است باعث ایراد خسارت به دیگرى شود و یا خساراتى مالى یا معنوى بر او وارد شود. به بیان دیگر مى‏تواند تمام حقوق و تکالیفى را که انسان دارا مى‏گردد به جز آن چه که اختصاص به انسان داردو لازمه وجود اوست، دارا شود، به طور مثال، صدمات جسمى یا روحى یا لطمه به احساسات و عواطف و باورها اختصاص به انسان دارد و از این حیث، باشگاه و مؤسسه ورزشى متحمل خسارت نمى‏گردد و ورود چنین خسارتى بر او قابل تصور نیست ولى صدمه بر شهرت و اعتبار باشگاه‏ها و مؤسسات ورزشى نیز مانند اشخاص حقیقى و افراد امکان پذیر است.
در جایى که ورزشکاران و یا مربیان شاغل در باشگاه‏ها و مؤسسات ورزشى با ارتکاب برخى اعمال مجرمانه به حیثیت و شهرت باشگاه‏هاى ورزشى خود لطمه وارد مى‏کنند، باشگاه‏هاى مزبور مى‏توانند از طریق مسئولیت مدنى، جبران خسارات معنوى وارده را مطالبه نمایند.
در جدیدترین حوادث ورزشى اخیراً از سرى مسابقات باشگاه‏هاى لیگ حرفه‏اى برتر جمهورى اسلامى ایران در بازى بین دو تیم داماش گیلان و پرسپولیس تهران، دو بازیکن پرسپولیس اقدام به حرکات زننده و خلاف شئونات و حتى حرفه‏اى نمودند که متأسفانه در صحنه بین‏المللى هم بازتاب بدى براى باشگاه پرطرفدار پرسپولیس داشت که البته باشگاه پرسپولیس این دو بازیکن را با محرومیتهای سنگین و جریمه نقدی مواجه ساخت.[۲۵۵]
و یا دو بازیکن تیم فوتبال شاهین بوشهر از تیمهاى حاضر در مسابقات لیگ حرفه‏اى فوتبال ایران در بین دو نیمه فوتبال اقدام به ادرار در کنار نیمکت ذخیره تیم خود نمودند[۲۵۶] که باز هم متأسفانه بازتاب بدى در ایران و رسانه‏هاى کشورهاى خارجى داشت و به نوعى به حیثیت باشگاه ورزشى شاهین بوشهر لطمه وارد ساخت.
در این رابطه ماده یک قانون مسئولیت مدنى مصوب ۱۳۳۹ جمهورى اسلامى ایران مقرر مى‏دارد: «هر کس بدون مجوز قانونى عمداً یا در نتیجه بى‏احتیاطى به جان یا سلامتى یا مال یا آزادى یا حیثیت یا شهرت تجارتى و یا به هر حق دیگرى که به موجب قانون براى افراد ایجاد گردیده لطمه‏اى وارد نماید که موجب ضرر مادى یا معنوى دیگرى شود مسئول جبران خسارت ناشى از عمل خود مى‏باشد».
ماده ۲ قانون مسئولیت مدنى ایران نیز وارد کننده ضرر را به جبران خسارت معنوى وارده نسبت به زیان دیده ملزم مى‏نماید[۲۵۷].
ماده ۱۰ قانون مزبور نیز مقرر داشته است که «کسى که به حیثیت و اعتبارات شخصى یا خانوادگى او لطمه وارد مى‏شود مى‏تواند از کسى که لطمه وارد آورده است جبران زیان مادى و معنوى خود را بخواهد…».
و همان‏طور که ماده ۵۸۸ قانون تجارت ایران مقرر میدارد شخص حقوقى مى‏تواند داراى کلیه حقوق و تکالیفى شود که قانون براى افراد قائل است مگر حقوق و وظایفى که بالطبیعه فقط انسان ممکن است داراى آن باشد مانند حقوق و وظایف ابوّت، بنوت و امثال ذلک».
به هر صورت همان‏طور که از مواد مزبور بر مى‏آید باشگاه و مؤسسه ورزشى از تمام حقوق و تکالیف مقرر براى یک باشگاه و موسسه ورزشى برخوردار مى‏باشد و کسى که با انجام اعمال غیراخلاقى و زننده به حیثیت و شهرت باشگاه ورزشى خود لطمه وارد نماید ملزم به جبران خسارات وارده مى‏باشد البته همان‏طور که در مبحث مربوط به شیوه‏هاى جبران خسارت خواهد آمد ضمانت اجراهاى مختلفى دارد که در اختیار محکمه قضایى و یا کمیته انضباطى فدراسیون مربوطه و نیز کمیته انضباطى باشگاه مى‏باشد. ضمن آن که استفاده از پلاکارد و تابلو براى تحقیر حریفان و مقامات رسمى تیم‏ها، از یک تا ۶ جلسه بازى بدون تماشاگر را براى تیم مورد حمایت تماشاگر در پى دارد.[۲۵۸]
و توهین بازیکن – مربى و سایر دست اندرکاران تیم‏هاى ورزشى که باعث لطمه به حیثیات توهین شونده مى‏گردد نیز محرومیت‏هایى را براى توهین‌کننده در پى دارد.[۲۵۹]
۲ـ۲٫ حقوق کشورهای اروپایی
خسارت‌هاى ناشى از صدمات جسمانى، آسیب‏هاى روحى و روانى، صدمه به شخصیت و حقوق مربوط به آن، سلب آزادى و بازداشت و تعقیب غیرقانونى یا مبنى بر اشتباه، صدمه به احساسات و عواطف ملى و مذهبى و غم و اندوه ناشى از مرگ یا زندان یا توهین به خویشان یا دوستان نزدیک یا مانند آن کم و بیش در اکثر نظام‏هاى حقوق به شیوه‏هاى گوناگون قابل جبران هستند و به دلیل عدم امکان جبران کامل یا بهانه‏هاى عدم قابلیت تقویم به امر مادى یا غیر اخلاقى بودن ارزیابى ارزشهاى معنوى به امور مالى مورد بى‏توجهى و بدون جبران باقى نمانده‏اند، تنها تعداد اندکى از کشورها جبران این نوع خسارت‌ها را به طور کلى و یا در موارد خاص نپذیرفته‏اند.
از جمله این کشورها مى‏توان اتحاد جماهیر شوروى سابق، چین، مجارستان و رومانى، هلند و دانمارک و سوئیس را نام برد[۲۶۰]. در فرانسه نیز جبران خسارات معنوى به موجب آراى متعددى جبران خسارات معنوى در این کشور در زمینه صدمات بدنى – صدمه به احساسات و عواطف، از دست دادن خویشان، تالم روحى صدمه بر حقوق مربوط به شخصیت و مانند آن پذیرفته شده است[۲۶۱]. شعبه مدنى دیوان عالى کشور فرانسه در ۱۳ فوریه ۱۹۲۳ ماده ۱۳۸۲ قانون مدنى را ناظر به هر دو نوع خسارت مالى و معنوى دانست و در انگلیس نیز صدمه به حیثیت و شهرت و حقوق مربوط به شخصیت و هتک حرمت از جمله مصادیق خسارت معنوی است که در حقوق انگلیس حکم به جبران آن مى‏شود[۲۶۲]. رسیدگى به این دعاوى توسط یک هیأت ژوری انجام مى‏پذیرد و خسارتى که تعیین مى‏شود به مراتب سنگین‏تر از صدمات بدنى است. برخى از آراء محاکم در خصوص جبران خسارت معنوى ناشى از توهین، هتک حرمت و صدمه بر احساسات در زیر اشاره مى‏شود:
در پرونده‌ای[۲۶۳] در سال ۱۹۸۳ میلادى که هیأت ژورى مبلغ ۴۵۰۰۰ لیره (پوند) به نفع خواهان که به احساسات و شهرت او صدمه وارد شده بود حکم صادر نمود[۲۶۴] و در پرونده‌ای دیگر[۲۶۵] در سال ۱۹۹۵ مبلغ ۷۵۰۰۰۰ لیره براى جبران خسارت معنوى ناشى از هتک حرمت تعیین گردید[۲۶۶].
در آمریکا نیز یکى از نویسندگان حقوقى بعد از طرح یک پرسش با این مضمون که جبران خسارات در ابتدا مستلزم پاسخ به این سؤال است که در نتیجه صدمه وارده چه زیانى از نظر اقتصادى واقع شده است مى‏نویسد که «خسارت ناشى از صدمات غیرمالى على رغم یقین به وجود آنها از قبیل درد و رنج از دست دادن همسر و افسردگى روانى و مانند آن قابل محاسبه نیست. کارشناسان مى‏توانند در مورد دستمزدهاى از دست رفته، کارکرد احتمالى ایام زندگى و سایر عوامل مادى خسارت حداقلى را تعیین کنند ولى هیچ کس قادر نخواهد بود درد یا آسیب‏هاى عاطفى و حیثیتی را با پول قیمت‏گذارى کند.[۲۶۷]

برای مثال چه طور ممکن است آبرو و حیثیتی که از یک باشگاه ورزشی در صحنه بین المللی لکه‌دار گردیده است با پول ارزیابی گردد. دنیای ورزش که در آن پول حرف اول را می‌زند و به عنوان یک صنعت پولساز شناخته شده یکه‌تازی می‌کند، در آن حیثیت و شهرت مثبت باشگاه‌های ورزشی نقش و اهمیت دو چندانی دارد.
در اروپا قبل از بازی‌های جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۱۰ میلادی که در آفریقای جنوبی برگزار گردید، رسانه‌های انگلیس فاش کردند که جان تِری[۲۶۸] ستاره ملی‌پوش و کاپیتان تیم فوتبال چلسی و نیز تیم ملی انگلستان از تیم‌های سرشناس لیگ برتر جزیره که توسط رومن آبرومیچ غول نفتی روسیه اداره می‌شود با انسا پرونسیل نامزد هم‌تیمی خود وین بریج اقدام به برقراری رابطه جنسی و نامشروع نموده است که البته این امر بازتاب بسیار منفی برای باشگاه چلسی انگلستان در مجامع و محافل ورزشی و حتی عمومی داشت که البته باشگاه چلسی ضمن پس گرفتن بازو بند کاپیتانی این بازیکن او را با جریمه نقدی سنگین مواجه ساخت که هر چند مورد مزبور بیشتر جنبه تنبیه انضباطی داشت، به هر صورت باشگاه مزبور جان تری را ملزم به پذیرفتن اشتباه خود و عذرخواهی از مردم و نیز همبازی خود نمود.[۲۶۹]
گفتار دوم: جبران خسارات وارده بر کارکنان ورزشی باشگاه (ورزشکاران و مربیان) از ناحیه باشگاه
۱٫ جبران خسارات جسمى و مادى
۱ـ۱٫ حقوق ایران
هدف از جبران خسارت در مسئولیت مدنى، پرداخت خسارت[۲۷۰] به زیان‏دیده به دلیل زیان‏هاى وارده بر ایشان در نتیجه اعمال ضمان‏آور مى‏باشد. همان‏طور که در مبحث تعهدات باشگاه آمد باشگاه در قبال ورزشکاران و مربیان تعهداتى دارد که عدم انجام این تعهدات قانونى ممکن است منجر به خسارت شود و حتى خساراتى را که ورزشکاران یک باشگاه و مؤسسه ورزشى به ورزشکار تیم دیگر وارد مى‏کند ممکن است باشگاه ورزشى را نیابتاً مسئول قرار دهد.
البته می‌بایست در ابتدا مربى تحت استخدام باشگاه مقصر باشد و در نتیجه تقصیر او زیانى ایجاد شده باشد تا بتوانیم باشگاه ورزشى کارفرماى او را به عنوان مسئول نیابتى[۲۷۱] مسئول جبران خسارات وارده بر ورزشکار مزبور قرار دهیم. در صورتى که باشگاه و مؤسسه ورزشى با ورزشکاران غیربالغ قرارداد ببندد در خصوص مسئولیت مدنى نسبت به این اشخاص باید بیان نمود که بر طبق ماده ۷ قانون مسئولیت مدنى جمهورى اسلامى ایران که مقرر مى‏دارد: «کسى که نگاهدارى یا مواظبت مجنون یا صغیر قانوناً یا بر حسب قرارداد به عهده او مى‏باشد، در صورت تقصیر در نگاهدارى یا مواظبت مسئول جبران زیان وارده از ناحیه مجنون یا صغیر مى‏باشد و …».
بنابراین یک نوجوان غیربالغ که در یک باشگاه ورزشى به ورزش مى‏پردازد در صورتى که به دلیل قصور آن باشگاه یا مؤسسه ورزشى، ضرر و زیانى از ناحیه محجور حاصل شود به دلیل قصور، باشگاه و مؤسسه ورزشی مربوطه مسئولیت جبران خسارات وارده را به عهده مى‏گیرد.
البته امکان استخدام ورزشکاران مجنون در باشگاه ورزشى وجود ندارد و موضوع مربوط موضوعاً از بحث ما خارج است اما امکان استخدام ورزشکاران غیر بالغ و حتى سفیه بر طبق آیین‏نامه‏هاى نقل و انتقالات فدراسیون‏هاى ورزشى وجود دارد.[۲۷۲]
مى‏توان بیان کرد که مهمترین وظایف باشگاه‏ها و مؤسسات ورزشى در قبال ورزشکاران و حتى مربیان تعلیم دهنده ورزشکاران، رعایت اصول ایمنى محیط‌هاى ورزشى مى‏باشد. براى مثال اعمال ورزشى بایستى در مکان خود باشد و در اماکنى که براى آن ورزش تدارم و تهیه شده انجام شود و بایستى ورزشهایى مثل جودو، کشتى و مانند آن در سالن مخصوص و بر روى تاتامى و یا تشک کشتى انجام گیرد که براى این ورزش‌ها تدارک دیده شده است[۲۷۳]. مرداد ماه سال ۱۳۹۰ خبرى بر روى تلکس خبرگزارى‏ها آمد که در شهرستان دزفول استان خوزستان، نوجوانى به دلیل نامناسب بودن تشک کشتى سالن کشتى شهید حسینى این شهرستان در حین اجراى فنون کشتى، قطع نخاع گردید.[۲۷۴]
۱ـ۲٫ حقوق کشورهای اروپایی
باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی به دلیل خطرناک بودن محیط ورزشی و بنا بر مصالح اجتماعی می‌بایست مسئول جبران خسارت‌های وارده بر ورزشکاران و مربیان و به طور کلی کارکنان خود باشند.

حتی می‌توان گفت باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی نسبت به خسارات وارده بر ورزشکاران که بر اثر روش‌ها و تاکتیک‌های فنی و نیز آموزشی مربی بر ایشان وارد می‌شود، مسئولیت دارند[۲۷۵] البته فرضی که ورزشکار در سطحی است که تنها با نظارت و هدایت عمومی مربی تمرین می‌کند، مربی در صورتی مسئول است که غفلت و تقصیر او ثابت شود.
مربی مذکور در صورتی مسئولیت دارد که اضرار مستند به تقصیر او باشد[۲۷۶] و در نتیجه تقصیر او باشگاه نیابتاً[۲۷۷] مسئولیت دارد.
در پرونده مربوط به به یک بازى کریکت که در سالن سرپوشیده برگزار شده بود یک شرکت کننده آسیب دیده در دادگاه استدلال کرد که برگزار کننده مسابقه (که مالک محل انجام بازى نیز بود) وظیفه مراقبت از ورزشکار و ایمنی را نقض کرده است. او چشم خود را در اثر برخورد یک توپ تنیس که از توپ کریکت معمولی سفت‌تر بود از دست داد. بازیکن مدعی شد که برگزارکننده مسابقه نتوانسته ابزار سالم را برای جلوگیری از صدمه فراهم کند.[۲۷۸]
و بر طبق رأی شعبه ۲ مدنی دیوان عالی فرانسه که در ۵ دسامبر ۱۹۹۰ صادر گردید، یک کلوپ بوکس فرانسوی به دلیل این که سالن مورد استفاده‌اش برای فعالیت ورزشی به تأیید نرسیده بود، محکوم شد. و یک مؤسسه ژیمناستیک هم که در تجهیز یک نوآموز به کمربندهای ایمنی در حین استفاده از بارفیکس، کوتاهی نموده بود محکوم شد در دعوای دیگری، هیأت مدیره‌ی مدرسه‌ای به علت سهل‌انگاری در تهیه حفاظ دهان برای پسر بچه یازده ساله‌ای که در لیگ هاکی روی یخ بعد از مدرسه از ناحیه دندان‌ها به شدت آسیب دیده بود مقصر شناخته شد. تقصیر مدرسه خودداری از تهیه حفاظ دهان بوده است.
و نیز در دعوای گریتی علیه بیتی[۲۷۹] دانش‌آموزی در نتیجه استفاده از کلاه ایمنی ناسالم مجروح شد. به موجب حکم دادگاه، مدرسه که با بی‌توجهی و بی‌مبالاتی اجازه استفاده‌ی از آن را به دانش‌آموز داده بود، مقصر شناخته شد. در حقیقت مدرسه از تهیه تجهیزات مناسب و بدون عیب حتی پس از درخواست دانش‌آموز امتناع کرده بود.[۲۸۰]
به هر صورت قصور در استخدام مربیان واجد صلاحیت و وارد گردیدن ضرر به ورزشکاران در نتیجه تقصیر مربی که صلاحیت لازم را برای آموزش و تعلیم به ورزشکار تحت آموزشش نداشته ممکن است در صورتی که تقصیر مزبور سبب اصلی صدمات خواهان باشد موجب مسئولیت باشگاه ورزشی مربوطه قرار گیرد.[۲۸۱]
ـ تقصیر ورزشکار در ایراد آسیب و ضرر به خود
اصولاً در جایی که بازیکن خود در وقوع آسیب و یا صدمه به خود نقش داشته باشد و رعایت موارد ایمنی که از طرف باشگاه برای او تعیین گردیده است را ننماید در خصوص مسأله مطروحه، برخی اساتید حقوق به طور کلی، وضع زیان‌دیده را مانند سایر موارد به عنوان یک «سبب» دانسته‌اند و معتقدند در مواردی که حادثه به علت دخالت زیان‌دیده و دیگران ناشی شده باشد مصداقی از دخالت چند سبب است[۲۸۲] که نتیجه منطقی سخن ایشان، تقسیم خسارت در حالت شرکت می‌باشد یا محرومیت کامل در مواردی است که کل حادثه منتسب به زیان‌دیده باشد. در قانون مسئولیت مدنی، مشخصاً می‌توان به ماده ۴ قانون مزبور اشاره کرد که در این ماده آمده است: «دادگاه می‌تواند میزان خسارت را در موارد زیر تخفیف دهد:
۱٫ هر گاه پس از وقوع خسارت واردکننده زیان به نحو مؤثری به زیان‌دیده کمک و مساعدت کرده باشد.
۲٫ هرگاه وقوع خسارت ناشی از غفلتی بوده که عرفاً قابل اغماض باشد و جبران آن نیز موجب عسرت و تنگدستی واردکننده زیان شود.
۳٫ وقتی که زیان‌دیده به نحوی از انحاء موجبات تسهیل ایجاد زیان را فراهم نموده یا به اضافه شدن آن کمک و یا وضعیت واردکننده زیان را تشدید کرده باشد.[۲۸۳]
در قانون مجازات اسلامی هم به موجب ماده ۲۲ قانون مذکور، یکی از موجبات تخفیف مجازات، جایی است که رفتار و گفتار تحریک‌آمیز مجنی‌علیه موجب ارتکاب جرم گردیده باشد[۲۸۴].
همان طور که ملاحظه می‌گردد اصولاً نقش زیان‌دیده هم می‌تواند یکی از کیفیات مخففه در تعیین مجازات برای مجرم گردد و هم بر طبق بند ۳ ماده ۴ قانون مسئولیت مدنی از موجبات تخفیف در میزان خسارت گردد. به هر حال آن چه قابل استنباط از مفهوم بند ۳ ماده ۴ قانون مسئولیت مدنی ایران می‌باشد آن است که در صورت مشارکت زیان‌دیده، اصولاً نباید هیچ بخشی از خسارات را کاهش داد مگر آن که دادگاه براساس بند ۳ ماده ۴ قانون مذکور صلاح بداند که باید مقداری از خسارت را تخفیف دهد.
به هر شکل، در مورد تقصیر زیان‌دیده چنان چه رفتار خواهان، از حد معیارهای لازم برای حفاظت از خود پایین‌تر باشد و قانوناً به سبب تحقق صدمه کمک کند این امر مانع جبران خسارت خواهان خواهد بود.[۲۸۵]
در فرانسه پرونده گیلبرسون در مقابل باشگاه ژیمناستیک لیون دادگاه باشگاه ورزشی مزبور را به دلیل این که ورزشکار مبتدی بدون توجه به توصیه‌های مربی‌اش اقدام به انجام حرکات ورزشی با وسایل ژیمناستیک کرده بود و مصدوم شده بود به طور کلی از مسئولیت بری دانست با این استدلال که ورزشکار مزبور بدون توجه به توصیه‌های مربی اقدام به تمرین کرده بود[۲۸۶].
به هر شکل در حقوق ایران اگر بازیکنی در حین انجام بازی یا به مناسب آن، خسارت و صدمه‌ای به خود وارد آورد به نحوی که اقدام او، جز یا تمام سبب حادثه در معنی قواعد عمومی مسئولیت مدنی باشد جز در موردی که تقصیر او به صورت غیر قابل بخشایش است[۲۸۷] باید پذیرفت که هیچ بخشی از خسارات او کاسته نمی‌شود و همه زیان‌های وارده به او به عهده کارفرمایش که باشگاه مربوطه اوست می‌باشد. دلایل این ادعا که همراه با نوعی قیاس اولویت است به شرح زیر می‌باشد:
۱٫ اقدام ورزشکار یا مربی و سایر کارکنان باشگاه در ایراد خسارت به خود که کارگر باشگاه محسوب می‌شوند، هرگز نقشی فراتر از یک «سبب» را ایفاد نمی‌کند و نباید تصور کرد که چون علیه خود اقدام می‌کند، نمی‌تواند درخواست خسارت کند! زیرا منظور ما اقدام عامدانه نیست تا شخص هم خود را عمداً مصدوم کند و هم انتظار حمایت را داشته باشد بلکه منظور ارتکاب انواع قصورهایی است که هر شخصی در معرض آن‌ ها است ودر این موارد بین بی‌احتیاطی زیان‌دیده و خسارت به خود و بی‌احتیاطی دیگران و خسارت به غیر خود، فرقی نیست[۲۸۸].
۲٫ ماهیت تقصیر اعم از این که از سوی زیان‌دیده باشد یا از سوی دیگران، تفاوتی ندارد. اگر ورزشکاری باعث خسارت به دیگر ورزشکاران شود، جز در حالت تقصیر غیر قابل بخشایش، مسئولیت آن با کارفرما است و همین وضع را می‌توان در موردی که تقصیر کارگر، سبب خسارت به خود می‌شود نیز پذیرفت زیرا گفته شد که سببیت آن‌ ها و ماهیت تقصیر، در هر دو مورد یکسان است. اگر تقصیر ورزشکار یا مربی در فرایند تحقق مسئولیت مدنی اثری نداشته باشد چه فرقی میان خسارت به دیگری یا خسارت به خود می‌باشد و آیا پذیرفته است که ورزشکار در مورد اعمال خود، در صورت ایراد خسارت به دیگران جز در مورد تقصیر غیر قابل بخشایش، مسئول نباشد اما در صورت خسارت به خود، هر نوع قصوری، او را محروم کند یا خسارت دریافتی را کاهش دهد؟ فعل بازیکن – کارگر – در همه حالات یکسان است و ماهیت متفاوتی ندارد و اثر در آن در تکوین مسئولیت نیز یکسان می‌باشد. این امر به ویژه وقتی قابل توجه است که از فعل ورزشکار، هم خود او خسارت ببیند و هم دیگران، متحمل خسارت گردند.
آیا در این حالت می‌توان، در خصوص خسارت به خود، هر نوع اهمالی را سبب کاهش خسارت دانست؟ این تمایز از نظر قواعد مسئولیت و نظم منطق آن، پذیرفته نیست بنابراین تقصیر غیر قابل بخشایش ورزشکار مبنای تأثیر فعل او در مورد خسارت وارده بر خود است و دیگر تقصیرهای معمولی او را باید غیر مؤثر دانست و نتیجه این امر مسئولیت کامل باشگاه یا مؤسسه ورزشی مربوطه در مقابل اعمال ورزشکارانش می‌باشد.
ـ تقصیر ورزشکار زیان‌دیده به عنوان علت منحصر حادثه زیان‌بار
در جایی که تقصیر ورزشکار مصدوم علت منحصر حادثه زیان بار باشد و حادثه زیان بار فقط به زیان‌دیده منتسب باشد باید بررسی نمود که در اینجا مسئولیت چگونه توزیع می‌شود؟ برای مثال در صورتی که ورزشکار به دلیل سهل‌انگاری در انجام تمرینات فیزیوتراپی که از طرف پزشک باشگاه برای او در نظر گرفته شده دچار مصدومیت گردد چه سرنوشتی در انتظار او می‌باشد؟ آن چه که در بادی امر باید بدان توجه نمود آن است که در صورتی که زیان‌دیده در وقوع فعل زیان بار طوری دخالت نماید که عرفاً فعل به او استناد نماید در اینجا رابطه‌ی سببیت بین فعل زیان بار عامل ضرر و ضرر وارده منتفی می‌گردد و زیان‌دیده نمی‌تواند خسارات وارده بر خود را از باشگاه و مؤسسه ورزشی مربوطه مطالبه نماید. ضمن این که مطابق با قاعده‌ی اقدام، ایشان به ضرر خود اقدام نموده است و بنابراین حق رجوع به باشگاه و مؤسسه ورزشی مربوطه را ندارد.
ـ تقصیر ورزشکار زیان‌دیده به عنوان یکی از علل حادثه زیان بار
در جایی که تقصیر زیان‌دیده در کنار سایر علل و حوادث منجر به وقوع فعل زیان بار گردد در خصوص مسئولیت مدنی و جبران خسارات وارده در این خصوص چه حکمی باید دارد؟ برای مثال در جایی که ورزشکاری به دلیل قصور مربی خویش اقدام به انجام تمریناتی خطرناک نماید ودر نتیجه مصدوم گردد باید قائل بر آن بود که در این صورت اگر انجام‌دهنده فعل زیانبار یک نفر باشد زیان‌دیده می‌تواند سقف خسارات وارده بر خود را از او خواستار شود واگر دو نفر باشند، زیان‌دیده می‌تواند ثلث خسارات وارده بر خویش را از هر کدام خواستار شود. و به همین ترتیب به نسبت افراد شریک در انجام فعل زیانبار، خسارت زیان‌دیده بین آنان تقسیم می‌شود و او نیز به همان نسبت باید خسارات وارده را متحمل شود. به همین جهت در ماده ۳۳۴ ق. م. که حکم آن نظریه مشهور بلکه در فقه امامیه اجماعی است[۲۸۹] مقرر شده است.
«هرگاه دو نفر با یکدیگر برخورد کنند و در اثر برخورد کشته شوند هر دو سوار باشند یا پیاده یا یکی سوار، و دیگری پیاده باشد در صورت شبه عمد، نصف دیه هر کدام از مال دیگری پرداخت می‌شود و در صورت خطای محض نصف دیه هر کدام بر عاقله دیگری است.» هم چنین در ماده ۳۶۵ همین قانون آمده است:
«هرگاه چند نفر با هم سبب آسیب یا خسارتی شوند به طور تساوی عهده‌دار خسارت خواهند بود».
۱ـ۳٫ نقش قاعده (Volenti) (پذیرش ارادی خطر) در مسئولیت مدنی باشگاه‌های ورزشی و مفاهیم مشابه با آن در حقوق ایران
۱ـ۳ـ۱٫ نقش قاعده Volentiدر مسئولیت مدنی باشگاه های ورزشی
قاعده کامن لو (volenti non fit injuria) مبین این امر است که شخصی که آگاهانه و عامدانه خودش را در موقعیت خطرناک قرار می‌دهد نمی‌تواند بعدها برای خسارات ناشی از حضور در آن موقعیت خطرناک مطالبه‌ی خسارت نماید[۲۹۰]. به بیان دیگر قاعده مزبور بدین معنا است که به شخص اختیار می‌دهد که درجه خطر رویداد مزبور را ارزیابی کند و سپس تصمیم و شرکت در آن رویداد بگیرد این قاعده یک دفاع در شبه جرم محسوب می‌شود[۲۹۱].
به هر شکل جراحات ورزشی معمولاً باورزش‌های آمریکایی توأم می‌باشد. از جمله این ورزش‌ها عبارتند از بیسبال و راگبی و بیسبال[۲۹۲].
این قاعده کامن‌لویی مشابهت فراوانی با قاعده اقدام در حقوق ایران دارد که به موجب آن هرگاه شخصی با توجه و آگاهی، عملی را انجام دهد که موجب ورود زیان توسط دیگران به او گردد واردکننده‌ی زیان که شخص دیگری است مسئول خسارت نخواهد بود. فقها مسئولیت واردکننده‌ی زبان را مستند به اقدام دانسته‌اند بدین معنا که شخص با اقدام خود موجب از بین رفتن حرمت مالیش شده است[۲۹۳].
در زمینه ورزش نیز می‌توان قائل بر آن شد که اصولاً ورزشکاران و مربیان و حتی تماشاگران پذیرای خطرهای عادی و طبیعی و تبعی همان ورزش را که قابل پیش‌بینی و روشن باشد قبول می‌کند ولی خطر صدمات حاصله از اعمال ضمانآور همبازی‌های خود و عدم رعایت تعهدات ایمنی توسط باشگاه‌ها و مؤسسات ورزشی را هرگز مورد پذیرش قرار نخواهند داد.
در دعوای بورک علیه داپلچین[۲۹۴] با این که بازیکن سافت بال خطر مضروب شدن به وسیله چوب یا توپ بازی را پذیرفته بود ولی نمی‌پذیرد که بازیکن حریف در حین دویدن از پایگاه اول به دوم، خود را بر خواهان که در فاصله پنج پایی (حدود یک و نیم متر) پایگاه قرار دارد بکوبد.[۲۹۵]
البته خوانده براساس این قاعده باید اثبات کند که خواهان، به طور داوطلبانه، و آگاهانه خطری را که در آن بازی رایج بوده (خطر ذاتی[۲۹۶] آن ورزش) را پذیرفته است.
و البته تجلی این ادعا و دفاع با اثبات حضور داوطلبانه و ارادی خواهان در ورزش مورد نظر قابل تحقق می‌باشد. به هر صورت این دفاع، مسئولیت را از ذمه کسی که در غیر این صورت مسئول بود بر می‌دارد البته دفاع مزبور تنها در جایی نسبت به دعوای تقصیر و مسئولیت قابل اعمال می‌باشد که وظیفه مراقبت و نقض آن وظیفه و خسارات ناشیه از آن به طور تمام و کمال اثبات شده باشد.[۲۹۷]
بنابراین اگر فعل زیان بار بخشی از قواعد آن بازی باشد نقض تعهدی وجود ندارد و بنابراین اگر نقض تعهدی وجود نداشته باشد نیازی به قاعده (volenti) نمی‌باشد.[۲۹۸]
۱ـ۳ـ۲٫ مفاهیم و قواعد مشابه (Volenti) در حقوق ایران
الف. قاعده اقدام
هرگاه شخصی با توجه و آگاهی عملی را انجام دهد که موجب ورود زیان توسط دیگران به او گردد، واردکننده‌ی زیان که شخص دیگری است مسئول خسارت نخواهد بود. فقها عدم مسئولیت واردکننده زیان را مستند به اقدام دانسته‌اند؛ بدین بیان که شخص با اقدام خود موجب از بین رفتن حرمت مالش شده است[۲۹۹].

 

برای
 
 

نظر دهید »
بررسی شرایط و آثار مرابحه در حقوق ایران با تأکید بر بانکداری اسلامی- قسمت ۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دوم- شیوه اجرایی اوراق مرابحه تأمین سرمایه شرکت‌های تجاری و بازرگانی ۶۱
ب- اوراق مرابحه جهت تأمین مالی ۶۲
ج- اوراق مرابحه رهنی ۶۳
اول- بررسی فقهی اوراق مرابحه رهنی ۶۴
دوم- شیوه اجرایی اوراق مرابحه رهنی ۶۴
د- اوراق مرابحه جهت تأمین نقدینگی ۶۵
اول- بررسی فقهی اوراق مرابحه جهت تأمین نقدینگی ۶۵
دوم- شیوه اجرایی اوراق مرابحه جهت تأمین نقدینگی ۶۶
گفتار دوم: مرابحه کالایی ۶۶
الف- مدل عملیاتی مرابحه کالایی ۶۷
ب- بررسی فقهی مرابحه کالایی ۶۹
اول- تورق سنتی ۷۰
دوم- تورق سازماندهی شده ۷۰
سوم- نظر فقها ۷۱
مبحث دوم: مرابحه در تخصیص منابع ۷۲
گفتار اول: شیوه عملیاتی قرارداد مرابحه و نحوه اجرایی آن ۷۲
الف- صور مختلف تسویه حساب توسط بدهکار ۷۳
ب- نحوه اجرایی قرارداد مرابحه در سیستم کارت اعتباری ۷۴
گفتار دوم: موضوعاتی در خصوص کارت‌های اعتباری در قالب عقد مرابحه ۷۴
الف- توانایی‌های کارت اعتباری براساس عقد مرابحه ۷۴
ب- وجه التزام و جریمه تأخیر کارت‌های اعتباری از منظر فقهی ۷۵
نتیجه ۷۸
پیشنهاد ۷۸
منابع و مآخذ ۷۹
فهرست اختصارات
ق. ا. قانون اساسی
ق. م. قانون مدنی
ق. ت. قانون تجارت
ق.ع.ب.ب قانون عملیات بانکی بدون ربا
مقدمه
تشکیل بازارهای مالی اسلامی به سه دهه قبل برمیگردد. و از همان ابتدای شروع، این بازارها با سرعت زیادی در اقصی نقاط دنیا توسعه پیدا کرده، و روش های تامین مالی در بطن آنها شکل گرفت. این روشها نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در اکثر کشورهایی که در آنها جمعی از مسلمانان میزیستند، نیز رونق گرفت. روش های مذکور از دیرباز و در صدر اسلام وجود داشت، ولی شرایط حاکم بر حکومت ها، آنها را از نظرها دور نگهداشته بود.تااینکه سیستم های مالی وبانکی متداول، ناتوانیهای خود را هر روز بیش ازپیش نمایان کرده، و در این بین نظام مالی اسلامی باقدمت وتوانی که داشت در حال جایگیری این نظامهای مالی و اقتصادی می باشد. یکی از این روش های تامین مالی اسلامی، تاسیسی بنام مرابحه میباشد که در این مجال به بحث و بررسی آن میپردازیم.

مرابحه درلغت به معنی سوددادن، ربح گرفتن، بهره کاری، معامله پولی کردن یا گرفتن سود.
دراصطلاح، پولی به کسی دادن باگرفتن ربح، توضیح اینکه سود یک سرمایه مبلغی است که مالک آن از کسی که آن سرمایه را به اختیار او گذارده است دریافت میکند و این عمل را مرابحه مینامند .واضح است که سود با سرمایه تا زمانیکه آن سرمایه به مرابحه داده شده است، بطور مستقیم متناسب میباشد.
در مفهوم فقهی، مرابحه عقدی است که در آن عرضه کننده، بهای تمام شده اموال و خدمات( قیمت خرید وهزینه های مربوطه) را به اطلاع متقاضی رسانده و سپس تقاضای مبلغ یا درصدی بعنوان سود را بصورت نقدی، نسیه دفعتا” واحده یا اقساطی به اقساط مساوی یا غیر مساوی در سررسید یا سررسیدهای معین متقاضی واگذار مینماید. بدیهیست که درصورت نسیه بودن نرخ سود آن بیشتر میشود.
در ماهیت فقهی، مرابحه را میتوان از معاملات مشروع تلقی نمود وآن را یکی از اقسام بیع دانست .
بیع از نقطه سود سه نوع است:
-بیع مساومه به مفهوم فروش بدون دریافت مبلغ اضافی از ثمن.
-بیع مواضعه فروش به مبلغ کمتر از ثمن .
-بیع مرابحه فروش به مبلغ بیشتر از ثمن .
شرایط کلی مرابحه:

 

 

هم بایع و هم مشتری باید راس المال و مقدار سود را در وقت عقد مرابحه بدانند. درصورت عدم شفافیت سود بهنگام انعقاد عقد مرابحه بین بایع و مشتری عقد مرابحه باطل خواهد بود.
 

۲- درصورتیکه در نتیجه عمل بایع یا شخص دیگری در قیمت کالا افزایش حاصل شود، اعلام بهای خرید و اجرت آن الزامی است .
۳- در قرارداد مرابحه تعیین سود معامله به نسبت معینی از راس المال صحیح نیست وبهتر است آن نسبت قید نگردد.
۴- در بیع مرابحه فروشنده باید قیمت واقعی مبیع را اظهار نماید و در صورتیکه معلوم شود قیمت بیع کمتر از مبلغی بوده که فروشنده اعلام نموده خریدار بین رد وقبول بیع مختار است.
۵- اگر فروشنده کالایی را بفروشد خریدار میتواند کالای مذبور را پس از قبض و دریافت به قیمت بالاتر، کمتر یا راس المال و به نقد و یا نسیه خریداری نماید، ولی پیش از قبض ودریافت کالا، مکروه است.
ارکان بیع مرابحه:
– طرفین عقد دربیع مرابحه بایع و مشتری میباشند.
– شرایط اساسی صحت معامله طبق ماده ۱۹۰ق.م همانند سایر عقود باید رعایت شود، و میتواند بالفظ، نوشتار یا عملی که دال بر اراده و رضایت طرفین عقد نماید منعقد شود.
– عوضین در عقد مرابحه، عوضین مبیع و ثمن میباشند که بترتیب کالا وبهای خرید با سود متعلقه خواهد بود.

سابقه فقهی عقد مرابحه:
ریشه های عقد مرابحه را میتوان از روایات بزرگان دین و فتاوای فقهای شیعه درضمن مباحث بیع یا ملحقات آن یافت .
مراجعه به کتب قدمای فقهای شیعه وجستجو در آرای آنان مثبت این حقیقت خواهد بود که بدون گسستگی بین ادوار فقهای امامیه، بیع مرابحه در تمامی این دوران مورد توجه فقها بوده واز آن غافل نگشته اند .
شیخ کلینی، شیخ قدوس، شیخ مفید، و شیخ طوسی هریک به نوعی با بیان خاص خود درقالب روایات و فتاوی معترض حکم معامله مزبور شده اند و بعد از آنها نیز بحث ادامه پیدا کرده است .
قلمرو قرارداد مرابحه :
در قلمرو قرارداد مرابحه نیز می توان به بیع عین و منافع اشاره کرد که در صدق بیع عین هیچگونه اختلافی بین علما نبوده و نیست ولی در بیع منافع و خدمات میان فقها اختلاف وجود دارد .
بعضی هاازجمله شیخ انصاری، صاحب جواهر و آیت اله خویی صدق بیع بر چنین معامله ای را انکار وتکلم عرف را برتسامح حمل میکنند و معتقداند مقصود عرف، انتقال منافع در قالب اجاره یا جعاله بوده یا نوعی مصالحه است، برخی دیگر از فقها از جمله آیت اله خمینی و آیت اله مکارم شیرازی اشتراط عین بودن بیع را لازم ندانسته اند و بر این باورند که میتوان منافع وخدمات را در قالب عقد بیع منعقد نمود.این گروه از فقها افزون بر صدق عرفی بیع بر فروش خدمات و منافع به روایات نیز استدلال مینمایند.
بهرحال هیچکدام از فقها بر بطلان معامله معتقد نیستند بلکه گروهی آنرا در قالب بیع میدانند و گروهی در قالب اجاره یا صلح.
ارتباط مرابحه با عملیات بانکداری اسلامی:
باتوجه به اینکه مشهور فقها، عقد مرابحه را از انواع بیع میدانند. با همین سابقه این عقد از سه دهه قبل در خدمت نظام بانکداری اسلامی در آمده، و آنرا یکی از مهمترین ابزار پولی دانسته وبکارگرفته اند.
در تجهیز منابع بعنوان یکی از انواع صکوک برای جذب سپرده ها وسیاستهای کنترلی بازار پولی جامعه استفاده نموده اند. و میتواند نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشورایفا نماید. بانکها با جمع آوری پس اندازهای افراد، خانواده ها و موسسات و قرار دادن آنها در اختیار فعالان اقتصادی زمینه را برای رشد وتوسعه اقتصادی فراهم می آورند.
روش های تامین مالی اسلامی نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در کشورهای غیر اسلامی و هر جا که جمعیتی از مسلمانان باشند، رونق یافته است. مفهوم امور اسلامی از دوران گذشته در جهان اسلام وجود داشته است و اساس معاملات و تجارت را در آن دوران تشکیل می داده است. البته سیستم تامین مالی اسلامی از اواسط دهه ۱۹۸۰ در دنیا مطرح گشته است. در این سیستم بر خلاف بانکداری اسلامی که تنها بر ممنوعیت ربا تاکید دارد، اصول دیگری همچون مشارکت در ریسک، حقوق و وظایف فردی، حقوق مالکیتی، تعهد به قراردادها و …. نیز رعایت می شود.
در واقع تامین مالی اسلامی، علاوه بر تمرکز بر ابعاد مالی و اقتصادی معاملات، بر جنبه های اخلاقی، اجتماعی و مذهبی نیز تاکید دارد. اساس و چارچوب تامین مالی اسلامی را قوانین و مقرراتی به نام شریعت تشکیل می دهد که این قوانین، از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی را راهنمایی می کند.

مرابحه در بخش تخصیص منابع نیز یکی ابزارهای موثر و کاربردی بشمار میرود، که ازجمله آنها بهره گیری از کارتهای اعتباری می باشد. ازدیدگاه نظام بانکداری اسلامی با ارائه اعتبار به افراد از طریق این کارتها انگیزه بیشتری برای بهره گیری از کارتها برای پرداخت، گردش سرمایه وگردش چرخهای صنعت به وجود خواهد آمد.
برنامه مرابحه کالایی،یکی از این ابزارهای نو است که کشورهای اسلامی می توانند با بهره گرفتن از کالاهایی که در داخل کشور خودشان تولید میشود و با مورد مبادله قراردادن اینگونه کالاها در اجرای مرابحه کالایی، علاوه بر دستیابی به ابزارهای نو برای حل کردن مشکل نقدینگی و براساس سازوکار مطابق با شریعت اسلامی، به افزایش تولید داخلی کمک کنند. ایجاد مکان برای ارائه انواع کالاهایی گه میتواند براساس موازین اسلامی در برنامه مرابحه کالایی مورد مبادله قرار بگیرد، علاوه بر برطرف کردن مشکل نقدینگی بانکهای اسلامی، به گسترش فعالیت های تولیدی کمک کند. درواقع، میتوان با برقراری پیوند میان بورس کالا و بورس فلزات با برنامه مرابحه کالایی با رعایت اصول و با بهره گرفتن از قوانین فقهی اسلام، هم مشکلات نقدینگی بانکها را برطرف کرد و هم به رونق بازارسرمایه داخلی کمک فراوان نمود.
بانک ها میتوانند به منظور رفع نیازهای واحد های تولیدی، خدماتی وبازرگانی برای تهیه مواد اولیه، لوازم یدکی، ابزارکار، ماشین الات، تاسیسات، زمین و سایر کالاها وخدمات مورد احتیاج این واحدها و نیازهای خانوارها برای تهیه مسکن، کالاهای بادوام مصرفی و خدمات؛ به سفارش ودرخواست متقاضی مبادرت به تهیه وتملک این اموال و خدمات نموده وسپس آنرا در قالب این عقد به متقاضی واگذار نماید.
فصل اول
کلیات

 
 
 

نظر دهید »
بررسی یک مدل چرخش شغلی مناسب به منظور ارتقای عملکرد نیروی کار در اتحادیه صادر کنندگان خشکبار ایران را می توان مهم ترین هدف این پژوهش برشمرد.- قسمت ۲
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مدیریت امروزه بدین نتیجه رسیده است که باید نیروی محرکه را از برون انسان به درون او منتقل کرد و به او آگاهی داد ، اهداف کار را برای او روشن ساخت و برای او حق انتخاب قائل شد . به جای اینکه به افراد بگویند که چه انجام بدهند و چگونه و کی انجام بدهند ، باید به آنان توانایی ببخشند که خود مشکلات خود را حل کنند و برای خود تصمیم بگیرند ، احساس اعتماد به نفس پیدا کنند و مسئولیتهای مدیریت را خود به عهده گیرند . همه این موارد توانمند شدن نامیده می شود.
امروزه توانمند سازی[۱] به یکی از مهمترین موضوعات روز مدیریت مبدل شده و تعاریف زیادی توسط کارشناسان برای آن بیان گردیده است که در ذیل به تعدادی از این تعاریف اشاره می کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

 

 

 

 

 

 

توانمند سازی بیانگر اجراها و شرایطی است که کارکنان خود را بر انگیخته فرض می‎کنند، اعتمادشان به دانش و تخصص خود افزایش می یابد،احساس امید به حرکت و اقدام کردن با بهره گرفتن از انعطاف را دارند، باور به امکان کنترل کردن رویدادها را دارند و انجام دادن کارها و اموری را که در راستای اهداف سازمان مناسب و معنی دار می یابند تامین می کند، این تعریف نشان می دهد که توانمند سازی بیانگر دادن ((قدرت)) به کارکنان است.
 

 

 

 

 

توانمند سازی را به عنوان یک مفهوم مدیریتی می توان به عنوان فرایند افزایش دادن حق تصمیم گیری افراد و بالندگی اشخاص از راه همیاری،قسمت کردن ،پرورش و فعالیت تیمی تعریف کرد.اگر این مفهوم از نزدیک مورد بررسی قرارگیرد، می تواند ادامه مفاهیم مشارکت،تفویض اختیار انگیزش به شمار آید که در مدیریت سازمان زیاد مورد مباحثه قرار می گیرد.اما وجه تمایز توانمند سازی با آنها این است که مفهوم توانمند سازی هم یک مفهوم گسترده تری رادر بر دارد و هم اجرای آن نسبت به دیگران مفاهیم آسان نیست.
 

 

 

 

منظور از توانمند سازی کارکنان این است که افراد قادر باشند همه توانایی ها و دانشهای خود را توسعه دهند و از آنها جهت کسب اهداف فردی و سازمانی استفاده کنند.طراحی مناسب سازمان و مشاغل،شیوه هایی که مسئولیت پذیری کارکنان را بصورت فردی،گروهی و تیمی افزایش دهد،به کار گماری مناسب افراد،تدارک پیشرفتهای فردی و گروهی به گونه ای که پیشرفت افراد را ممکن سازد،روش های آموزش و پرورشی که هم شایستگی و هم اعتماد به نفس را در کارکنان افزایش دهد، باعث خواهد شد که از افراد سازمانی انسانهای توانمندی سازد که در خدمت اهداف قرار گیرد.
 

 

 

۲-۲-۳ گردش شغلی
 

 

 

جابه‌جایی فرد در مشاغل مختلف هم‌خانواده به منظور متنوع ساختن دوران خدمتی فرد ، و دستیابی به آموزش و تجربه‌ها. یک راهبرد توسعه است که در آن یک فرد به طور موقت در یک موقعیت کاری دیگر قرار می­گیرد.
روشی است که به وسیله آن می­توان کارکنانی را که جزیی­نگر هستند و دیدشان تنها به حوزه کاری خودشان محدود می­گردد، تبدیل به افراد کلی­نگر کرد که مسائل را در ابعاد وسیع­تر می­بینند و درک می­ کنند.
گردش شغلی عبارت است از جابجایی افراد در طیفی از مشاغل دیگر به منظور افزایش علاقه و انگیزه در آنان به محیط کار.
زمان­بندی گردش شغلی: مسئله زمانبندی گردش شغلی یکی از زیرمجموعه­های مسئله زمانبندی منابع انسانی است که هدف آن تخصیص کارها به اپراتورها طی دوره­ های زمانی مشخص است، به نحوی که هزینه­ های ناشی از تخصیص شامل هزینه­ های انجام کار و هزینه­ های فرصت کمینه شود.
فرسودگی شغلی: فرسودگی شغلی کاهش قدرت سازگاری فرد با عوامل فشارزا است و سندرمی است مرکب از خستگی جسمی و عاطفی که منجر به ایجاد خود پنداره­ی منفی در فرد، نگرش منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با مراجعان به هنگام انجام وظیفه می شود.
فلات شغلی: فلات در مسیر حرفه­ای و شغلی بیانگر رکود، عدم پیشرفت و کاهش یادگیری فردی بوده و القاء کننده نوعی احساس افسردگی و شکست می­باشد؛ فلات در مسیر شغلی به دلایل مختلفی اتفاق می­افتد و دارای انواع مختلف ساختاری، محتوایی، زیستی، روانی و فرهنگی است.

استرس شغلی: استرس شغلی را می‌توان جمع شدن عامل‌های استرس زا در وضعیت‌های مرتبط با شغل دانست که بیشتر افراد نسبت به استرس­زا بودن آن اتفاق نظر دارند. همچنین استرس شغلی به عنوان کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگی‌های فردی شاغل، میزان بیش از حد خواست‌های محیط کار و در نتیجه فشار‌های مرتبط با آن است که فرد بتواند از عهده آنها برآید استرس فرد را در حالت آماده باش قرار می­دهد و انسان نیز با آماده کردن بدن برای ایجاد شرایط دفاعی پاسخ می­دهد.
خستگی شغلی: خستگی شغلی به عنوان احساسات نسبتاً ثابت از فقدان علاقه و دشواری در تمرکز بر فعالیت­های در دست اقدام تعریف می­ شود.

 

 

 

 

 

۲-۲-۴ کارراهه شغلی
 

 

 

کارراهه شغلی،یک ترتیب مسیر زندگی کاری مطابق با نگرش ها و انگیزه های کار کنان است که آنها در نقش های کاری خود ایفا می کنند. همچنین مهم است بدانیم که کارراهه شغلی شامل مجموعه ای از مشاغل است که یک شخص در طی مسیر زندگی اش در پیش می گیرد، وآن شامل آموزش افراد در نقش های کاری، اهداف و امیدها، آرزوها، احساسات و ابهام مطابق با این نقش می باشد. به هر حال یک کارراهه شغلی، در کلام وسیع تر می تواند شامل کارهای غیر پرداختی مثل فعالیت های داو طلبانه و عمرانی کشور در یک جامعه هم بشود.

 

 

 

۲-۳ گردش شغلی، مزایا ، چالشها و سیاست های برخورد با آن ها
 

 

 

امروزه آموزشهای رسمی به تنهایی نمی توانند انسانهای سازمانی را در ابعاد مختلف پرورش دهند و این به خاطر آن است که بسیاری از توانمندیها و کیفیتهای نیروی انسانی درعمل پرورش می یابند. یکی از روش های بسیار موثر برای گسترش افق دید کارکنان،چرخش شغلی [۲]است. چرخش شغلی روشی است که به وسیله آن می توان کارکنانی را که جزیی نگر هستند و دیدشان تنها به حوزه کاری خودشان محدود می گردد، تبدیل به افراد کل نگر کرد که مسائل را در ابعاد وسیع تر می بینند و درک می کنند. علاوه بر اینکه چرخش در مشاغل مختلف باعث افزایش دانش و تجربیات فرد می گردد، از خستگی و ملامت روحی نیزمی کاهد و این امر موجب تحرک فکری و خلاقیت و نوآوری می شود. همچنین عملکرد فرد در سمتها و مسئولیتهای مختلف ، معیار خوبی برای ارزیابی و سنجش توانایی های او خواهد بود.
گردش شغلی یکی از مهمترین انواع آموزش نیز محسوب می شود، زیرا در سازمان های پیشرفته اعتقاد براین است که سطح کیفی پرسنل مهمرین عامل موفقیت می باشد واین امر از طریق آموزش حین کارحاصل می شود مثلا در موسسات ژاپنی آموزشهای حین کار همراه با تکنیک گردش مشاغل به عنوان اصلی ترین محور آموزش مدیران محسوب می شود و به آموزشهای خارج از محیط کار چندان اهمیتی داده نمی شوداین آموزشها از طریق جابجایی در مشاغل مختلف صورت می پذیرد و رایج ترین ومنطقی ترین روش برای بهسازی منابع انسانی است. دراین روش جابجایی افراد در مشاغل مختلف در یک قسمت براساس برنامه زمان بندی شده تحت عنوان ( کارراهه) صورت میگیرد و طی آن کارمند درهر شغل مهارتهای اصلی را یاد گرفته و به متخصص آن شغل تبدیل می شود، مجدداً انتقال و جابجایی صورت گرفته و آنقدر تداوم می یابد تا فرد با سایر مشاغل افقی هم سطح خود آشنا شود و جابجایی افقی صورت گیرد. پس ازاینمرحله انتقال افراداز قسمتی به قسمت دیگر صورت می گیرد. بدیهی است گردش کار در این مراحل برای هر نوع مسیر شغلی متفاوت می باشد و مدت زمان متفاوتی را نیز به خود تخصیص می دهد. در سازمان های ژاپنی معمولاً وقتی جابجایی و گردش شغلی فرد پایان می یاد او به مرز ۴۰ سالگی رسیده و از این پس با بهره گرفتن از تجربیات حاصل ازگردش در مشاغل مختلف و تخصص ها ومهارتهای کسب شده مدیر با ارزشی برای سازمان به حساب می آید کارشناسان گردش مشاغل را در سازمان های سراسر دنیا توصیه میکنند لیکن علت موفقیت این تکنیک درکشورهایی مثل ژاپن آن است که مدیران چنین موسساتی نیروی انسانی خود را در استخدام مادام العمر داشته و بخوبی درک می کنند که آموزشهای طراحی شده در جهت پرورش آنان صورت میگیرد و ازاین رو در مقابل آن مقاومت نمی نمایند. درحال حاضر در دیدگاه مدیریتی جدید بیش از آنکه به تخصص گرایی اهمیت دهند، به برخورداری مدیران از کل نگری واشراف آنان به اهداف سازمانها بها می دهند. ژاپنی ها به بهترین وجهی به این نکته توجه و عمل کرده اند در ژاپن هر فرد قبل از مدیر شدن به یک کل نگر[۳] تبدیل می شود. از نظر آنان مدیر کل نگر برای سازمانها بسیار مهم ومفید هستند زیرا می توانند در تدوین استراتژی سازمان نقش بسزایی داشته باشند. درواقع یکی از محسنات گردش مشاغل در سطوح مدیریتی را می توان تبدیل مدیران متخصص به مدیران کل نگر دانست ( میر سپاسی، ۵۵: ۱۳۷۳(
در شرایطی که اشتغال برای تمام عمرکاری تضمین شده است در ساختار سلسله مراتبی سازمان پستها به طور متوالی است و فقط وقتی که یک همکار به بازنشستگی نزدیک می شود امکان رشد همکار دیگر فراهم می شود، ازاین رو ارتقای سریع ممکن نیست ( مگر آنکه سازمان بشدت در حال گسترش باشد) در چنین وضعیتی به گفته روهلن دشواری پیشرفت و سمت راس سازمان یکی از عواملی است که گردش شغلی یا رفتن ازیک کار به کار دیگر در هر سطح از سازمان را تشویق می کند. برخی اهدافی که برای کارکنان در چرخش شغلی به دست می آید بدین صورت است:

 

 

 

 

 

 

 

کسب اطلاعات کلی درمورد فعالیتهای اصلی مشاغل هم خانواده
 

 

 

 

 

کسب مهارت حل مسئله
 

 

 

 

 

درک شیوه های اجرایی مشاغل هم خانواده به وسیله کارکنان
 

 

 

 

 

انجام امور خاص در مشاغل مربوط
 

 

 

 

 

فراهم شدن اطلاعات تخصصی برای تصمیم گیری
 

 

 

 

 

شناخت کامل کارکنان از سازمان و جریان امور آن
 

 

 

 

 

جلوگیری از تک بعدی شدن پرسنل
 

 

 

 

تامین نیروی جایگزین برای مدیران
 

 

 

۲-۳-۱ مزایای گردش شغلی
 

 

 

بطور کلی مزایای گردش مشاغل در سازمانها به شرح ذیل طبقه بندی میگردد:

 

 

 

 

 

 

 

ایجاد یک سیستم ارتقای انعطاف پذیر ارتقا براساس موقعیت ( کسب احترام در میان همکاران) وارتقا بر مبنای پست ( ارشدیت سازمانی(
 

 

 

 

 

تسهیل در شکل گیری شبکه های غیر رسمی ارتباط و نتیجتاً تسهیل وهمانگی جریان امور بین واحدها
 

 

 

 

 

توسعه مهارتهای نیروی انسانی و رشد قابلیت‌های پژوهشی آنان
 

 

 

 

 

ارزیابی کارشناسان در مشاغل جدید با هدف کاربرد درطرح ها آتی جانشینی
 

 

 

 

 

تأکید برایجاد روحیه کل گرایی در کارکنان بجای ویژگی تخصص گرایی
 

 

 

 

 

تقویت روحیه خلاقیت از طریق ایجاد تنوع شغلی
 

 

 

 

 

ایجاد انگیزش، تامین رضایت شغلی نسبی و در نتیجه افزایش کارآیی سازمان
پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

 

 

کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی

 
 

 

 

 

 

کاهش میزان اختلالات روحی وخستگی کارکنان
 

 

 

 

 

تسهیل برقرار آموزشهای حین خدمت درون سازمانی
 

 

 

 

 

آماده نمودن کارشناسان برای تصدی سمتهای بعدی
 

 

 

 

 

تأمین نیروی انسانی مورد نیاز واحدها از طریق جابجایی متخصصان
 

 

 

 

 

ایجاد روحیه تصمیم گیری گروهی، افزایش روحیه کارکنان، بهبود روابط انسانی در محل کار، گسترش شبکه ارتباطات، بهبود روابط مدیریت با کارکنان و….
 

 

 

 

جلوگیری از « توقف شغلی» کارکنان در برابر مقتضیات شغلی ( بی تفاوتی و …)
 

 

 

۲-۳-۲ چالش‌های پیش روی گردش شغلی [۱۲]

 

 

 

 

 

 

 

بی تخصصی کارکنان: بعضی افراد که به تازگی هم فارغ التحصیل یا وارد به بازار کار شده اند از سازمان خود درخواست می کنند که با چرخش شغلی به توانایی های انان بیفزایند.
 

 

 

 

 

خسارت زدن حین چرخش شغلی:در صورتی که افراد بی توجه به کار مورد نظر یا در مورد کارهای دستی، ناآشنا به دستگاه مورد نظر باشند، می توانند موجب بروز خسارت و دوباره کاری شوند.
 

 

 

 

 

درخواست افزایش حقوق کارکنان بعد از گردش شغلی: بعضی کارکنان به دلیل افزایش سطح مهارتهایشان در چرخش شغلی انتظار افزایش حقوق از سازمان خود دارند.
 

 

 

 

بروز تعارضات سازمانی: ممکن است افرادی از طریق گردش شغلی به سازمان های غیر رسمی دارای خرده فرهنگی خاص،راه پیدا کنند و در آنجا با افراد آن بخش ناسازگاری کرده و موجب بروز تعارضات شوند.
 

 

 

۲-۳-۳ سیاستهای برخورد با چالش ها [۱۲]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 

 

 

 
 

 
 

 

نظر دهید »
سیاست جنایی ایران و آمریکا در قبال جرایم و تخلفات صنعت زنبورداری۹۳- قسمت ۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

گفتار اول:دادگستری ۱۱۰
بند اول: پرونده­های مربوط به زنبورعسل در آمریکا ۱۱۱
بند دوم: پرونده­های مربوط به زنبورداری در ایران ۱۱۳
گفتار دوم: پاسخگویی از طریق سازمان تعزیرات حکومتی ۱۱۴
مبحث دوم: عاملان پاسخ­های غیرکیفری ۱۱۵

 

گفتار اول: مداخله مستقیم و قطعی ۱۱۵
بند اول: نیروی انتظامی ۱۱۵
بند دوم: پست قرنطینه ۱۱۶
گفتار دوم: حکمیت ۱۱۶
بند اول: شورای حل اختلاف ۱۱۶
بند دوم: معاونت بهبود تولیدات دامی سازمان جهاد کشاورزی ۱۱۶
بند سوم: بخشداری- دهداری ۱۱۷
نتیجه ­گیری ۱۱۸

 

مقدمه
 

الف) بیان و تشریح مسئله تحقیق
صنعتی همچون زنبورداری، زمینه­ای برای ارتقای سطح اقتصادی، اجتماعی، زیست­محیطی و سیاسی کشور می­باشد. از آن­جایی­که ایران دارای تنوع آب و هوایی است می­توان در فصول متفاوت سال به نحو مطلوب به زنبورداری پرداخت. در واقع می­توان این رشته را یکی از بهترین زمینه­ها جهت اشتغال­زایی دانست و البته به گونه­ ای است که محدودیت جنسیتی ندارد؛ چه بسا زنبورداران خانمی که در این امر بسیار موفق عمل کرده ­اند. صادرات عسل و دیگر محصولات زنبور عسل می ­تواند یکی از زمینه ­های رشد اقتصادی کشورمان باشد. هم­چنین عملکرد خود زنبورعسل برای محیط زیست بسیار مفید است.

قاعدتا دستیابی به نتایج مطلوب فوق، برنامه ­ریزی کلان، توجه بیش از پیش مسولان ذی­ربط و بکارگیری متخصصان این عرصه را می­طلبد. متاسفانه واقعیت امر به گونه دیگر است. سود جویی افراد دخیل در این شغل (بطور مستقیم یا غیر مستقیم) باعث رکود و حتی کسادی در امور زنبورداری شده ­اند. هم­چنین متاسفانه با بکارگیری روش­های نامناسب و غیراصولی در پرورش زنبور عسل، علاوه بر تولید محصولات نامرغوب، کاهش جمعیت زنبورعسل را منتج شده است.
یکی از علل این وضعیت نامطلوب، قانون­گذاری و مقررات پراکنده­ای است که عموما کارشناسی شده و اصولی نیستند و بعضا قوانین و مقررات متروکی هستند که فقط موجب تراکم قوانین شده ­اند. به عبارتی، ما به قوانین و مقررات جامع و مانعی احتیاج داریم که علاوه بر این که تمام مراحل پرورش زنبورعسل (از زمان صدور مجوز پرورش زنبور عسل گرفته تا عرضه محصولات به مصرف کننده) را در بر می­گیرد، قاعده و نظم اصولی بر این قوانین و مقررات حاکم باشد و منطبق با واقعیت جامعه ما باشد تا بتوان در جهت پیشرفت این شغل پیش رفت. چراکه نقش­های متعددی در این صنعت دخیل­اند و تنها زنبوردار نیست که باید مورد توجه قرار گیرد؛ چه بسا زنبوردار محق است در مقایسه با دیگر افراد دخیل در این امور از حمایت بیش­تری برخوردار باشد؛ زیرا در اکثر موارد زحمت اصلی را زنبوردار می­کشد و در عوض بیش­ترین اجحاف در حق وی اتفاق می­افتد. بعضا مامورین دولتی بجای این­که بر اساس قانون و اصول زنبورداری با زنبورداران برخورد کنند، متاسفانه شاهد هستیم که یا به هیچ عنوان به این قوانین وقعی نمی­نهند و یا اجرای آن­ها را منوط به تامین منافع شخصی خود می­دانند و از آن­جا که زنبوردار، مرجع صالحی برای احقاق حق خویش نمی­شناسد، مجبور به تسلیم است. گروه سومی که نه تنها موجب تضییع حقوق زنبوردار می­ شود، بلکه حقوق مصرف ­کننده را نیز نادیده می­گیرد تولید کنندگان مواد اولیه و یا عرضه کنندگان داروهای غیرمجاز هستند که متاسفانه برخورد جدی با آن­ها نمی­ شود. در واقع مشکل در مرحله قانون­گذاری می­باشد؛ مسامحه در برخوردبا این­گونه ناهنجاری­ها در مواد قانونی، جریح شدن مرتکبان را باعث می­ شود.
از طرفی صرف وجود قوانین ومقررات کافی نمی ­باشد؛ چراکه نمود قوانین اصولی در اجرای صحیح آن­هاست. در واقع نهادهای ذی­ربط دولتی در این فرایند (پیشرفت صنعت زنبورداری)، نقش مهمی ایفا می­ کنند. اگرچه زیربنای یک مجموعه منظم، قوانین و مقررات اصولی است، چگونگی اجرا واعمال این قوانین نیز به همان اندازه حائز اهمیت می­باشد. نقش نهادهای غیردولتی و بعضا خصوصی، در این راستا غیرقابل انکار است؛ تاثیر این نهادها در تعدیل و ساده­سازی قوانین و مقررات، از جمله عملکردهایی است که نباید از نظر دور داشت. تا جایی­که این نهادها را می­توان ناظران دقیقی بر عملکرد دستگاه­های اجرایی دانست؛ چراکه این نهادها بیش­تر به نفع زنبوردار وزنبورداری فعالیت می­ کنند اما متاسفانه کم­رنگی این نهادها در قوانین ومقررات، مشهود است.
در آخر مقامات قضایی زبان گویای قوانین مکتوب هستند و چگونگی رسیدگی به اختلافات و ناهنجاری­های ارتکابی در این شغل حائز اهمیت است. برخی جرایم با قوانین عام جرم­انگاری شده ­اند و در مورد برخی دیگر سیاست افتراقی در پیش گرفته شده است. بررسی این موضوع نیز حائز اهمیت است که آیا این قوانین عام در برخورد با متخلفان و کنترل رفتارهای آنان کفایت می­ کنند یا لازم است با آنان نیز به­صورت افتراقی برخورد شود؟
این نکات، پایه کارِ این رساله قرار داده شده و در مقام قیاس با نظام حقوقیِ برخی ایالات آمریکا بر می­آییم و در ضمن بررسی دغدغه­های حقوقی این نظام و میزان دقت قانون­گذار به تصویب قوانین اصولی، در پایان، پیشنهادات مقتضی و متناسب با جامعه و نظام حقوقی وسیاسی کشورمان، ارائه خواهد شد.
ب) ضرورت و اهمیت تحقیق
صنعت زنبورداری رو به نابودی است چراکه زنبور و زنبوردار رو به کاهش است. زنبور موجودی است بسیار حساس و به همان اندازه مفید؛ اما متاسفانه اتفاقاتی که در اطراف زنبور و زنبورستان می­افتد به دلیل حساسیت زنبور باعث نابودی جمعیت زنبورستان می­ شود. بسیاری از اتفاقاتی که شاید برای ما بسیار روزمره و عادی باشد اما ناخواسته به نابودی جمعیت زنبورستان کشیده می­ شود و هم­چنین، دیگر اتفاقاتی که عامدا ارتکاب می­یابد. متعاقب این افعال سهوی و عامد، کسادی شغل زنبورداری شاهد هستیم و زنبورداران برای تامین معاش خود به ناچار از طرق غیر طبیعی به افزایش میزان محصول خود می­پردازند و یا در کنار زنبورداری به شغل دیگر مشغول می­شوند و به تدریج رعایت بسیاری از مسائل ضروری در پرورش زنبورعسل، به دست فراموشی سپرده می­ شود. از این منظر است که احتیاج به قوانین اصولی حس می­ شود که با پر کردن خلاهای قانونی، از ارتکاب این افعال جلوگیری می­ شود. علی­الخصوص این­که در مقام قیاس با قوانین نظام دیگر، بهتر و دقیق­تر می­توان به نتیجه مطلوب رسید.
پ) سوالات تحقیق
آیا سیاست جنایی ایران و آمریکا در قبال جرایم و تخلفات زنبورداری، سیاست جنایی منسجمی می­باشد یا خیر؟
آیا برای مقابله با جرایم و تخلفات صنعت زنبورداری نیازمند نوعی سیاست جنایی افتراقی می­باشیم یا کلیات سیاست جنایی برای برخورد با این پدیده دارای کارآمدی کافی است؟
ت) روش تحقیق
این تحقیق از نظر روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و از نظر گردآوری اطلاعات، کتابخانه­ای و میدانی می­باشد. بر اساس یافته­ های میدانی، از طریق مصاحبه و پرسشنامه، با جمعی از زنبوردارانِ با سابقه­ یک منطقه، به بررسی میزان آگاهی آنان از جرایم و تخلفاتِ ارتکابی در حوزه­ شغلیِ آن­ها پرداخته می­ شود و متعاقبا نحوه­ برخورد و پاسخگویی به این­گونه ناهنجاری­ها نیز مورد توجه قرار می­گیرد.
ث) فرضیات تحقیق
به نظر می­رسد در ایران نتوان مدعی سیاست جنایی منسجمی در این زمینه شد چراکه قانون­گذاری­ها پراکنده و بعضا متناقض­اند و در زمینه اجرایی و پیشگیری نیز به آن سطح فرهنگی رشد نیافته­ایم؛ کاملا برعکس این امر در سیاست جنایی فدرال آمریکا مشاهده می­ شود که مسائل حساس را به خوبی شناسایی کرده و در سیاست جنایی خود جای داده­اند.
در مورد سیاست جنایی افتراقی نیز می­توان به این نکته توجه داشت که جرایم ارتکابی در این شغل، صرفا صنفی نیست بلکه برخی جرایم و تخلفات عام نیز در ارتباط با این شغل ارتکاب می­یابد که به نظر می­رسد با این­گونه جرایم و تخلفات بر اساس کلیات سیاست جنایی برخورد شود. اما دیگر جرایم و تخلفاتی که مختص این شغل است افتراقی رسیدگی شود.
ج) ساماندهی تحقیق
آن­چه در این رساله محور بحث قرار گرفته، نوع برخورد، در مقابله با جرایم و تخلفات ارتکابی در این صنعت می­باشد که در مباحث سیاست جنایی نیز بسیار حائز اهمیت می­باشد؛ کنشی یا واکنشی بودنِ برخوردهای یک نظام قضایی، از معیارهایی است که قالب سیاست جناییِ آن نظام را تعیین می­ کند. بر همین مبنا، در بخش اول به اقدامات کنشی پرداخته شده، ابتدا سیاست جنایی تقنینی در فصل یک بررسی شده که متعاقبا در مبحث یک و دو، اقدامات کنشی مشترک و افتراقی، مورد بحث قرار می­گیرد، تا بتوان بهتر به سوالِ مورد نظر این رساله پاسخ داد. و در فصل دوم سیاست جنایی اجرایی و قضایی، با زیرمجموعه­ی نهادهای دولتی و غیر دولتی، در مبحث اول و دوم، گنجانده شده است. در بخش دوم اقدامات واکنشی، با همان عناوین فصل یک و دو از بخش اول، تکرار شده، با این تفاوت که در فصل اول، سیاست جنایی تقنینی واکنشی، به دو مبحث واکنش کیفری و غیرکیفری، تقسیم شده، و در بخش دوم، سیاست جنایی اجرایی و قضایی، به تناسبِ مباحث فصل قبل، عاملان پاسخ­گو، به کیفری و غیر کیفری، تقسیم شده ­اند.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
 

 

پیشگفتار:
 

دانش سیاست جنایی[۱] برای نخستین بار توسط اندیشمندی آلمانی به نام « فوئر باخ» در کتابی با عنوان «حقوق کیفری» به سال ۱۸۰۳ بکار برده شد. در وهله نخست صرفاً تمرکز نگاه بر مقوله­ی کیفردهی و واکنش بود و در گام بعدی در کنار این واکنش، کنش نیز افزوده شد و در نتیجه دامنه­ مقابله، جلوه­ای دوگانه، واکنشی-کنشی، به خود گرفت.(ساعد، ۱۳۹۰)
گذر زمان و رشد آموزه­ها به فعالانِ این گستره آموخت که خارج از فضای «واکنش»، می­توان به نوعی، از رهگذر «کنش» نیز، به پاسخ­گویی پرداخت و در کنار «کیفر»، ابزارهای دیگری که جنبه­ کنشیِ آن غالب باشد، می­توان به کار گرفت؛ بنابراین، سیاست جنایی در مفهوم اخیر، دربرگیرنده­ی شماری از آیین­هایی است که هیات اجتماع در مقابله با پدیده­ جنایی از رهگذر آن­ها، به اتخاذ پاسخ­هایی اعم از کیفری و غیرکیفری اهتمام می­ورزد. به دیگر بیان، سیاست جنایی تاملی معرفت شتاختی در خصوص پدیده­ مجرمانه، درک آن و ابزارهایی است که در مواجهه با رفتارهای مجرمانه و کژروانه عملی می­گردد (لازرژ، ۱۳۸۲، ص ۴۱). در واقع روابط حقوق جزا و سیاست به دو شکل متجلی می­ شود؛ اول، استفاده از ابزارها و روش­های کیفری توسط حقوق جزا در فعالیت­ها و یا در جهت اهداف سیاست کلی. دوم، سیاست متخذه و معمول توسط یک دولت؛ یعنی اصول، اهداف و روش­های معمول به وسیله­ قوای عمومیِ یک کشور به منظور مبارزه با بزهکاری است (لِواسور، ۱۹۷۰، ص ۴) .
علم حقوق، علم محض نیست؛ با عامل پیچیده­ای به نام “انسان” سر وکار دارد که می­بایست رفتارهای وی را، در هر شرایطی پیش ­بینی کند و برای آن ضمانت­اجرا قرار دهد تا به هنجارهای جامعه آسیبی نرسد. انسان در رابطه با حقوق فردی خود با محیط پیرامون با مشکلاتی روبروست؛ مثل رابطه با حیوانات (لورینگ،۱۳۷۵، ). در پی اهلی سازی حیوانات، پیشرفت­های اقتصادی و گسترش علم زیست­محیطی که برای یک جامعه در پی دارد، نظام قانون­گذاریِ آن جامعه را، ناگزیر به تصویب قوانینی می­ کند که از طرفی خط و مشیِ اصولیِ نگهداری آن­ها را تعیین کند و از طرف دیگر، با پیش ­بینی ضمانت­اجرا در قبال عدم رعایت خط و مشی­های اصولی، از آن­ها پاسداری کند؛ در واقع در برخورد بین «انسان» و «دیگر عوامل موثر در تولید قوانین جدید»، باید تعادلی در برخورد بین آن­ها برقرار شود تا هر دو، از رهگذر تقنینی شدن رابطه منتفع گردند و تعادل وتناسب حفظ گردد ودر صورتی­که رابطه صحیح نباشد، قوانینی جهت رفع و اصلاح این روابط وجود داشته باشد (لورینگ، ۱۳۷۵، )؛ چراکه ازمهم­ترین کارکردهای قانون­گذاری اصلاح ذات­البین است.

آن­چه در این رساله به طور خاص منظورِ نظر است برخورد انسان با زنبور، پرورش، بهره ­برداری و توسعه­ آن است که به تعبیری بحث، در حیطه­ی صنعت زنبورداری است و از آن­جا که پرداختن به تمام مسائل قانون­گذاری در این حیطه خارج از حوصله­ی یک رساله­ی مقطع کارشناسی ارشد است، غالبا می­پردازیم به بحث بایدها و نبایدهای مورد توجه قانون­گذار که به تناسب اهمیتِ آن ضمانت­اجراهای متفاوتی برای آن در نظر گرفته است؛ در واقع به بررسی حمایت قانون­گذار از این صنعت در زمینه­ کیفری خواهیم پرداخت. حمایت کیفری از صنعت زنبورداری، در کنار جرم­انگاری و پیش ­بینی ضمانت­اجرای مناسب، با یافتن خلأها و جبران آن­ها امکان­ پذیر می­باشد. پس پاسخ به این سوال لازم می­نماید که آیا قوانین موجود، پاسخ­گوی صنعت زنبورداری هست؟ چراکه خلا تقنینی مانع شکوفایی این صنعت می­باشد.
گرچه اساتید بزرگ حقوق جزا بر این باورند که مطالعات تطبیقی، غالبا در حد کنارِ هم گذاشتنِ نظام­های مختلف خلاصه شده و تقلیل می­یابد، بدون آن­که واقعا بتوان –ورای رویت­پذیرترین موارد هم­گرایی و ناهم­گرایی- عناصرِ نزدیک شدن ممکن (سازگار) و عناصرِ مغایر (ناسازگار) را استنباط و استخراج کرد (مارتی، ۱۳۸۱، ۱۵)، اما ما، به دنبال یافتن خلأهای قانونی، موثرترین روش، تطبیقِ یک نظام حقوقی با نظام حقوقی دیگر می­باشد که علاوه بر رسیدن به این مهم، می­توان به نقاط قوت و ضعف یک نظام قانون­گذاری پی برد.
بر مبنای همین تفکر، تعدادی از ایالت­های کشور آمریکا را انتخاب کردیم تا دقیق­تر بتوانیم تفاوت نگرش­ها را نسبت به این امر بیابیم.
در مجموع، به روند قانون­گذاری و پرداختن به افعال و ترک افعالی که برای آن­ها ضمانت­اجرا در نظر گرفته شده است، سیاست جنایی تقنینی می­گویند و در مقابل به بازخورد، در برابر این جنبه از قانون­گذاری، در نقش قوه قضاییه، سیاست جنایی قضایی گفته می­ شود. با این اوصاف، چنان­که با دو گزینه­ی «دولت» و «جامعه» در امر پاسخ­دهی به پدیده­ مجرمانه مواجه هستیم، بدین­سان با دو پاسخ نسبت به این پدیده هم رویاروی هستیم: پاسخ دولتی و پاسخ جامعوی.
در پاسخِ دولتی، که از رهگذرِ ساختارِ رسمی، و برخاسته از هیات سیاسی حاکمه نشات می­گیرد، نهادهای دولتی قضایی و اداری نظر به سیاست کلان حاکم بر خویش و با عنایت به سیاست­ها و راهبردهای از پیش تعیین شده نظام سیاسی در برابر «جرم» و «انحراف»، از خود پاسخی به نمایش می­گذارد، که مبتنی بر اصل وزین و بنیادین «قانونی بودن» است.
با این حال، در پاسخ جامعوی، نوع واکنش به گونه­ ای دیگر نمودار می­گردد و اگر چه می­توان در این وادی نیز نهادهایی اما غیررسمی و مردم بنیاد متصور گشت، ولی از واکنشی، نظیر نهادِ دولت، خبری نیست. در این وضعیت که به نوعی چهره غالب امر به معروف و نهی از منکر به صورت خاصی نمایان می­ شود. جامعه در پرتو ارزش­ها و هنجارهای راسخ و نهادینه­ی خویش، به شهروندان می­آموزد که به چه اعمالی دست یازند و از عدم دستیازی به کدامین نباید سرباز زنند. و در صورت تخلف نیز با چه پاسخ­های احتمالی جامعه که در قالب «پاسخ­های جامعوی» متبلور می­گردند، مواجه خواهند شد.
عنوان این رساله –سیاست جنایی- در واقع ویژگیِ رشته مطالعاتی جدیدی را بیان می­ کند که به دلیل ضرورتِ مضاعفِ توسعه­ محدوده­ مطالعاتی نسبت به حقوق کیفری در معنای دقیقِ آن، چنین نام­گذاری شده است. از یک سو؛ ضرورت یک رویکرد کلی که اجازه می­دهد نه تنها از طریق ضمانت­اجرای کیفری، بلکه با ضمانت­اجراهای مدنی و اداری، آیین­های میانجیگری، اقدام­های تامینی و اقدام­های دفاع اجتماعی و به طور وسیع­تر با سیاست­های پیش­گیری، علیه رفتارهای مجرمانه یا منحرفانه­ی مختلف، بهتر مبارزه شود. از سوی دیگر، ضرورت مقایسه­ نظام­های حقوقی متفاوت است که اجازه می­دهد تا به شناختِ متقابلِ بهترِ سنت­هایِ حقوقیِ مختلف دست پیدا کرد؛ شناختی که امروزه –به لحاظ جهانی شدنِ حقوق- به امری بسیار ضروری تبدیل شده است. نهایتا در تقسیم ­بندی مطالب، این منظر، مورد توجه قرار گرفته، و بر اساس برخوردهای کنشی (بخش اول) و برخوردهای واکنشی (فصل دوم) به تفصیل مطالب پرداخته شود؛ مضافا این­که، جهت دست­یابی به شناختِ متقابلِ بهترِ سنت­هایِ حقوقیِ مختلف، سیاست­جنایی ایالات آمریکا، در مقایسه با سیاست جنایی ایران در این زمینه، ذکر خواهد شد.

 

 
 

 

بخش اول: سیاست جنایی کنشی در قبال جرایم و تخلفات صنعت زنبورداری
 

پیش­گیری غیرکیفری یا کنشی، قبل از وقوع جرم به صورت غیرقهرآمیز، از متداول‌ترین شیوه ­ها برای پیش­گیری از جرایم است. البته باید تاکید شود که پیش­گیری کنشی نیز به دو دسته فردمدار و موقعیت‌مدار تقسیم می‌شود. در اقدامات کنشی فردمدار، تلاش می‌شود با تدابیر غیرقهرآمیز افراد به سمت هنجارها و قانون‌گرایی سوق داده شوند که این روش به شاخه‌های جزیی‌تر رشدمدار و جامعه‌مدار تقسیم می‌شود. در پیش­گیری کنشی فردمدار، سعی می‌شود در سال اولیه زندگی، کودکانی که در معرض خطر هستند، شناسایی شوند و دور از شرایط پرخطر قرار گیرند و از آن­ها در برابر خطرات حمایت شود. به عنوان مثال، کودکی که در معرض اعتیاد قرار دارد باید شناسایی شود و دور از خانواده­ی معتاد قرار گیرد تا در آینده به سوی شرایط مشابه سوق پیدا نکند؛ از طرفی پیش­گیری کنشی جامعه‌مدار بر ارتقای سطح زندگی، رفاه اجتماعی، اشتغال برای همه، امکان دسترسی به آموزش و پرورش و شغل تاکید دارد. وقتی دلایل اساسی ارتکاب جرم از بین برود، دلیلی برای مجازات، که یک سلاح اجتماعی در برابر جرایم است، وجود نخواهد داشت.
بخش دیگری از اقدامات کنشی (غیرکیفری) همان‌طور که تاکید شد، پیش­گیری کنشیِ وضعی یا موقعیت­مدار است که در این شیوه زمینه‌های مساعد برای ارتکاب جرم از بین می‌رود؛ مثلا در محلی که سرقت خودرو سابقه دارد نگهبان می‌گذارند یا اگر تاریک است، لامپ می‌گذارند و برای خودرو دزدگیر نصب می‌کنند. این شیوه نیز، بدون توسلِ به زور، و غیرکیفری است؛ اما این شیوه نیز مانند مجازات، درمان جرم نیست و موقت است و در واقع مسکنی برای جلوگیری از جرم است. درنهایت، باید گفت پیش­گیری فردمدار و جامعه‌مدار بهترین انواع پیش­گیری است؛ چون ریشه‌ها و عوامل جرم در جامعه از بین می‌رود (روزنامه شرق، اسفند ۹۰).
گرچه فون­لیست به تفکیک بین «سیاست جنایی» و «سیاست اجتماعی» برمی ­آید و برای هریک تعریف جداگانه ارائه می­دهد، اما آن­چه اساتید از «پیش­گیری فردمدار و موقعیت‌مدار» برداشت می­ کنند همانندِ آن چیزی است که وی از سیاست اجتماعی ارائه می­دهد؛ وی معتقد است که سیاست اجتماعی شاملِ کلیه­ تدابیری است که هدفشان از میان بردن یا محدود کردن عوامل جرم­زا می­باشد. به عکس، سیاست جنایی تنها شامل تدابیر فردی می­ شود که ممکن است در مقابل بزهکاران اتخاذ گردد. (لِواسور،۱۹۷۰، ص۵) در واقع فون­لیست، آن­چه[۲] را که ما به «پیش­گیری فردمدار و موقعیت‌مدار» دسته­بندی می­کنیم و زیرشاخه­ای از سیاست جنایی می­دانیم، وی آن­را با نام «سیاست اجتماعی»، از «سیاست جنایی» جدا می­داند و تنها مقابله با فرد بزهکار یا مجرم را –که فعل مجرمانه را مرتکب شده- مشمول سیاست جنایی می­داند.
تدابیر کنشی، هم در جهت فرهنگ­سازی افراد در پیروی از نظم عمومیِ جامعه یا نظم عمومیِ همان صنفِ خاص می­باشد و هم این­که به­ کارگیری این­گونه تدابیر، سیرِ قانون­گذاریِ نظام قضاییِ یک جامعه را به سمت جرم­زدایی و کیفرزدایی پیش می­برد. (رسولی آذر، اردیبهشت ۹۳)
اِعمال تدابیر کنشی، در وضعیت­هایی است که عمل ارتکابی، آن­چنان اهمیت جزایی ندارد تا بتوان بر آن عمل، عنوان مجرمانه صدق کند؛ همچنین ممکن است عمل ارتکابی، شرایطی را بوجود بیاورد که زمینه­ ارتکاب فعلی باشد که عنوان مجرمانه بر آن فعل لاحق صدق کند اما خودِ عمل اولی آن­چنان آثار زیان­بار ندارد که مرتکب آن محق اِعمال مجازت باشد. بنابراین علاوه بر تخطئه­ی مرتکب، اغلب، جهت جلوگیری از وقوع فعل مجرمانه به تدابیر کنشی متوسل می­شویم؛ که هم شاهد افزایش آمار ارتکاب جرم نباشیم و هم مرتکب بجای این­که بار مسولیت جزایی را به دوش بکشد، با یک عکس­العمل ساده از ورود به حیطه­ی جزا ممنوع شود.
برای بررسی قوانین زنبورداری در حیطه­ی موضوع مورد بحث[۳]، لزوم ثبت زنبورستان و یا لزوم ثبت انتقال زنبورستان از منطقه­ای به منطقه­ دیگر، مثال مناسبی برای این بحث می­باشد؛ چراکه اختلافات ناشی از تعیین محل استقرار زنبورستان یا مالکیت کندوها و یا تعیین واردکننده­ خسارت توسط زنبورهای یک منطقه و … مواردی است که با در دست داشتن آمار زنبورستان­ها و یا مکان استقرار آن­ها، به راحتی رفع نزاع کرد. شرح مبسوط این ملزومات در مباحث مربوطه ذکر خواهد شد. عدم ثبت زنبورستان و یا عدم اطلاع­رسانی انتقال زنبورستان که مقامات مربوط، ترک فعلی است که قانون­گذار برای آن سیاست کنشی را در نظر گرفته است؛ چراکه بر اساس مطالب مذکور در فوق، این ترک فعل آن­چنان اهمیت جزایی ندارد که بتوان بر آن عمل مجرمانه نام نهاد.
مثال دیگر، بند ۲ ماده ۳ قانون تاسیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی است: «تلاش در جهت ارتقای اخلاق حرفه­ای در کلیه امور کشاورزی». این قانون، سیاست کلان و کلی­ای را مد نظر قرار داده که فعالان در این عرصه، هر گونه ضوابط و مقررات این رشته را الگوی کاریِ خویش قرار دهند. در واقع تدبیری کنشی است که در نظر دارد از وقوع تخلفات و جرایم مربوط به این شغل جلوگیری کند.
سیاست­گذاریِ عکسل­العمل واکنشی در قبال جرایم ارتکابی، متفاوت از عکس­العمل کنشی است؛ چراکه در این بخش باید ابتدا فعل مجرمانه توسط قانون­گذار تعریف شود، سپس ارتکاب این عمل مجرمانه توسط مرتکب مسجل گردد و در صورت دارا بودن شرایط اعمال مجازات به مجازات متناسب محکوم گردد.
نمونه­ بارز این بحث، تولید محصولات تقلبی و یا ناسالم است. فعلی که می ­تواند هم به استناد قانون استاندارد و هم قانون مواد خوراکی و آشامیدنی (در ایران) و قانون عسل (در آمریکا) محکوم به مجازات شود. البته در آمریکا قانون فدرالی در مورد زنبورداری وجود ندارد (( MICHAEL, 1980, page:161 و تنها از قوانین ایالتی می­توان جهت تکمیل مطالب در این مبحث، سود جست.
لازم به ذکر است که موارد برخورد کنشی یا واکنشی در مورد یک مسئله­ خاص بین قانون آمریکا و ایران ممکن است متفاوت باشد؛ به عنوان مثال، در برخورد با فروش تجهیزاتِ زنبورداری آلوده به بیماری­های مسری، همراه با مجازات است در حالی­که در ایران اصلا به این موضوع پرداخته نشده است. همچنین در مورد اجازه­نامه­ی نقل و انتقال زنبورستان در حالی­که در قوانین آمریکا بصورت واکنشی برخورد می­ شود، در ایران جنبه­ کنشی دارد. در چنین شرایطی مطالب تحت عنوانی بحث می­ شود که قوانین کامل­تری را برای گفت­وگو داشته باشد.

 

فصل اول: سیاست جنایی تقنینی کنشی
 

تدبیر پاسخ های غیر کیفری، معمولا، در نظر گرفتن  یک سلسله تدابیر و اقداماتی عام از طریق پیش­گیری جمعی، قانون‌گذاری، نهادسازی، شفاف­سازی و اصلاحی برای جلوگیری از بروز جرایم و تخلفات می‌باشد. این نوع پاسخ ها کنشی می‌باشد (علامه­زاده ، ۱۳۹۱). بنا به تعریف جرم­شناسان، پیش­گیری عبارت است از: مجموعه اقدام­ها و تدابیر غیرقهرآمیز که با هدف خاص مهارِ جرم، کاهش احتمال جرم، کاهش وخامت جرم، پیرامون علل جرایم اتخاذ می­ شود. در این تعریف، اقدام پیش­گیرانه، اقدام غیرقهرآمیزی است که بر عوامل جرم­زا اعمال می­گردد (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۹۰، ص۱۲۳۸) .
پاسخ کنشی، تدابیری هستند که مانع خلل بر صنعت زنبورداری می­شوند (مراودات شخصی، اردیبهشت ۱۳۹۲). در واقع از آن­جا که زنبورداری زیرمجموعه­ی بخش کشاورزی است، مناسب­تر آن است که در این زمینه، سعیِ هر چه بیشتر قانون­گذار این باشد که از سیاست­های کنشی جهت مقابله با جرایم و تخلفات ارتکابی، استفاده کند. شغل زنبورداری، گرچه در زمینه­هایی مشمول نظارت بخش دام­پروری هم می­ شود[۴]، اما جزو فعالیت­های کشاورزی قرار می­گیرد و فعالان در عرصه­ کشاورزی نیازمند حمایت ویژه­ی قانون­گذار می­باشند تا بتوانند بدون دغدغه­های جانبی، به تولید محصولاتِ با کیفیت و کمیتِ هر چه بیشتر بپردازند[۵]؛ چراکه این قشر از فعالان اقتصادی با توجه به میزان تحصیلات و موقعیت شغلی جامعه، به این شغل پرداخته­اند و افرادی هستند که سررشته­ای از مقررات جزایی ندارند و تحمیل بار مسولیت جزایی بر گرده­ی آنان، کمی ناعادلانه به نظر می­رسد و بهتر آن است تا حد امکان از راه­ حل­های غیر کیفری برای مقابله با ناهنجاری­های ارتکابیِ آنان اندیشید. لذا تلاش در جهت تولید و بکارگیریِ هر چه بیش­تر تدابیر کنشی در امور کشاورزی نتایج مطلوب­تری را به دنبال دارد؛ تا هم بتوان از طریق قانون­گذاری، به انحرافات (هر چند در ظاهر ساده و پیش پا افتاده باشد)، پاسخ جدی داد و هم این­که در قبال پاسخ­گویی به انحرافاتِ فعالان در عرصه­ کشاورزی، برچسب مجرمانه بر آنان حمل نشود.
مطالبی که در این فصل ارائه می­گردد (تحت عنوان سیاست تقنینیِ کنشی)، جهت تفهیم هرچه بهتر مطلب به اعتبار گستره­ی قانون مورد نظر، به دو دسته­ی سیاست تقنینیِ مشترک (مبحث اول) و سیاست تقنینی افتراقی (مبحث دوم) تقسیم شده است. در مبحث اول به مواردی می­پردازیم که اصالت ماده قانونیِ ذکر شده سیاست کنشی است اما در قوانینی گنجانده شده است که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع ما، یعنی زنبورداری، دارد. در واقع قانون جامعی که موضوعی را مورد توجه خود قرار می­دهد که می­توان آن­را در رشته­های شغلیِ گوناگون مورد اِعمال قرار داد. در این مبحث، اثر چندانی از قوانین آمریکا نمی­بینیم؛ چراکه اغلب قوانین موارد ذکر شده در این رساله، به شکل افتراقی، به آن­ها پرداخته شده که علی­رغم وجود اشتراکاتِ موضوعی، با مطالبِ این مبحث، از ذکر آن خودداری شده و در مباحث مربوط به قوانینِ افتراقی، به آن­ها اشاره شده است.
مبحث دوم، قانون­گذاری افتراقی است که مقصود قانون­گذار صرفا مورد توجه قرار دادن امورِ خاصِ مربوط به زنبورداری است. نگرش افتراقی به موضوعی، و موضوعه کردن آن، می ­تواند به دو دلیل باشد؛ اول این­که اهمیت و حساسیت موضوع، قانون­گذار را ملزم می­ کند تا با صرف وقت و هزینه­ بیش­تر، به صورت افتراقی به موضوع پرداخته شود و دوم، خاص بودن موضوع است که در شغل دیگر راه ندارد و به همین دلیل، تصویب قانون افتراقی را می­طلبد.

 

مبحث اول: سیاست جنایی تقنینیِ کنشیِ مشترک در زمینه­ زنبورداری
 

مواد قانونی­ای که در این مبحث به آن پرداخته خواهد شد، از جمله سیاست­گذاری­های کنشی جهت پیش­گیری از وقوع جرایم است، که به اعتبار مرجع اجرا، به دو گفتار تقسیم شده است؛ در گفتار اول به آن دسته از قوانین می­پردازیم که سیاست پیشگیرانه­ای را که در پیش گرفته با دخالت مستقیم مامورین و نهادهای دولتی است و در گفتار دومِ این مبحث، قوانینی را ذکر خواهیم کرد که قانون­گذار قصد پیشگیری، از طریق حمایت­ها و الزامات قانون­گذاری را داشته است.

 

گفتار اول: پیشگیری، با دخالت مستقیم مامورین و نهادهای دولتی
 

جلوگیری از وقوع قاچاق، همچنین تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی و کمی محصولات، از جمله تدابیری است که جزء وظایف دستگاه­های دولتی تعریف شده و آن­چه که از اجرای این قوانین می­توان نتیجه گرفت، سیاستی پیشگیرانه، جهت جلوگیری از وقوع نتایج زیانبار است که برچسب مجرمانه بر آن زده شده.

 

بند اول: پیش­گیری از قاچاق
 

تمامی امور مربوط به فعالیت­های دامپروری، ساماندهی امور مرتبط با دام و کاربرد فن­آوری­های روز در امر پرورش، تغذیه، اصلاح نژاد، نگهداری دام و همچنین شیوه­ رسیدگی به ساختمان­ها و تاسیسات مربوط به این فعالیت­ها، به موجب قانون نظام جامع دامپروری کشور انجام می­ شود. قاچاق دام، محصولات و ملزومات دام، موضوعات مورد بحث در قانون نظام جامع دام­پروری است که در ذیل به بحث ماده قاونیِ مرتبط می­پردازیم.
در اجرای اصل یک­صد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون نظام جامع دام­پروری کشور، با عنوان طرح حفظ، حمایت، توسعه و بهره‌برداری از منابع دامی کشور[۶]، در سال ۸۸ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در همان سال جهت اجرا، به دستگاه­های اجراییِ مربوطه ابلاغ گردید. محورهای اصلی این قانون:«… حفظ، توسعه و تشویق سرمایه‌گذاری در فعالیت­های دام­پروری، قانون­مندکردن و ساماندهی امور مرتبط با دام در جهت حفظ منابع ژنتیکی، افزایش تولید، ایجاد امنیت شغلی، اشتغال­زایی و کاربرد فن‌آوری­های روز در امر پرورش، تغذیه، اصلاح‌نژاد، نگهداری و همچنین ساختمان­ها و تأسیسات مربوط به این فعالیت­ها[۷]….» می­باشد.
از بین موضوعات مورد بحث در این قانون به آن موادی می­پردازیم که سیاست­های کنشی درپیش گرفته و مصداق بحث مورد نظر ما می­باشند. از آن­جا که قوانینی این­چنینی به دلیل این­که به صورت کلی و کلان به قانون­مندی می­پردازند، بیشتر از دیگر قوانین تخصصی، سیاست­گذاری کنشی را بسترسازی می­ کنند تا قبل از وقوع حادثه تدبیرِ چاره کرده باشند.
مواد ۱۳، ۱۴ و ۲۱ این قانون، به ترتیب، موضوعاتِ «قانون­مندکردن و ساماندهی امور مرتبط با دام در جهت حفظ منابع ژنتیکی»، «ایجاد امنیت شغلی» و «کاربرد فن‌آوری­های روز در امر …. تغذیه ….» را شامل می­ شود. وجه اشتراک این ۳ ماده از منظر حقوقی –و اختصاصا سیاست جنایی- همان سیاست کنشی است که از جدیدترین و پرطرفدارترین مباحث حقوقدانان است.
ماده۱۳ شامل ۳ بحث مجزا است که دایره­ی اجرایی متفاوتی نیز دارد؛ قسمت اول جلوگیری از قاچاق دام و منابع ژنیتیکی دام را موضوع خود قرار داده : « نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مکلف است به منظور مبارزه با قاچاق انواع دام و منابع و مواد ژنتیکی دام، اقدامات لازم را در مرزهای کشور به عمل آورد….».

 
 
 

 

 
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 125
  • 126
  • 127
  • ...
  • 128
  • ...
  • 129
  • 130
  • 131
  • ...
  • 132
  • ...
  • 133
  • 134
  • 135
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • بررسی تاثیرعوامل بازاریابی اجتماعی برارزش نام تجاری بانک ملی از دیدگاه مشتریان(مطالعه موردی شعب بانک ملی خراسان شمالی)- قسمت ۱۴
  • شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه‌ سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان- قسمت ۵
  • مقایسه ویژگی‌های شخصیتی و راهبردهای مقابله‌ای در افراد موفق و افراد ناموفق در درمان با متادون- قسمت ۳
  • پژوهش های انجام شده در مورد عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژی های صادراتی در شرکت های صنایع غذایی- فایل ...
  • آثار ناشی از فسخ قرارداد پیمانکاری- قسمت ۹
  • تبیین رابطه بین کیفیت سود در شرکتهای ورشکسته در مقایسه با شرکتهای غیر ورشکسته- قسمت ۲
  • بررسی رابطه اضطراب و انگیزه پیشرفت در بین دانشجویان دختر و پسر ۸۰ص- قسمت ۵
  • بررسی کارایی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایلام (غرب ایران) با استفاده از روش DEA- قسمت ۵
  • فایل ها درباره : شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه بانکداری الکترونیک- ...
  • شیوه-های-جبران-خسارت-وارده-بر-زبان-از-دیدگاه-پزشکی-قانونی-،-فقه-و-حقوق- قسمت ۱۲
  • مقایسه تطبیقی میزان اعتماد مخاطبین نسبت به ۲ شبکه خبر و (bbc) فارسی- قسمت ۲
  • آسیب شناسی روابط دولت و نهادهای مدنی در منطقه خلیج فارس ...
  • بررسی‌رابطهفضای‌مجازی‌ وعامگرایی‌کاربران‌اینترنت درسـازمـان‌اسـنـادوکـتـابـخـانه‌ملـی‌ایـران- قسمت ۳
  • آداب دعا از منظر قرآن و سنّت- قسمت ۳
  • دانلود فایل ها در مورد نقش تقسیمات کشوری در توسعه سیاسی شهرستان لنگرود- فایل ۶
  • جایگاه حقوق متهم در قانون آیین دادرسی کیفری جدید۹۳- قسمت ۳
  • رابطه¬ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی۹۳- قسمت ۳
  • بررسی و مقایسه موجودات وهمی- خیالی در «داستان های هزار و یک شب و هری پاتر»- قسمت ۶
  • بررسی دیدگاه‌ های فقهی علامه جعفری- قسمت ۵
  • مطالب پایان نامه ها درباره پاسخ های رویشی، فیزیولوژیکی و ژنتیکی دو گونه بلوط زاگرس۹۳(Q.brantii و Q. libania)تحت ...
  • تاریخ‌ نگاری دوران افشاریه- قسمت ۸
  • زیست- قسمت ۴- قسمت 2
  • چگونه رسانه‌ها در موقعیت پسامدرن زمینه آسیب‌پذیری هویت را فراهم می‌کنند- قسمت 7
  • ☑️ نکته های ارزشمند و حرفه ای درباره آرایش دخترانه
  • ارتباط-بین-غنی-سازی-شغلی-با-تعهد-سازمانی-و-رضایت-شغلی-در-سازمان-تامین-اجتماعی-شهرستان-ساری- قسمت ۸
  • بررسی رابطه بین مهارت های ارتباطی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه ناحیه ۲ شهر بندرعباس۹۳- قسمت ۳
  • بررسی اثربخشی راهبردهای مقابله ای برفشار روانی در مراقبین بیماران ...
  • بررسی توسعه پایدار در ایران با استفاده از رویکرد ردپای بوم شناختی- قسمت ۱۳
  • پیش بینی خلاقیت و اضطراب تحصیلی براساس میزان استفاده از بازی های رایانه ای در دانش آموزان دختر اول متوسطه شهر بناب- قسمت ۸- قسمت 2
  • تحقیقات انجام شده درباره مدلسازی و تحلیل سازه ای دم هواپیمای مسافربری- فایل ۱۱

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان