گفتار اول:دادگستری ۱۱۰
بند اول: پروندههای مربوط به زنبورعسل در آمریکا ۱۱۱
بند دوم: پروندههای مربوط به زنبورداری در ایران ۱۱۳
گفتار دوم: پاسخگویی از طریق سازمان تعزیرات حکومتی ۱۱۴
مبحث دوم: عاملان پاسخهای غیرکیفری ۱۱۵
گفتار اول: مداخله مستقیم و قطعی ۱۱۵
بند اول: نیروی انتظامی ۱۱۵
بند دوم: پست قرنطینه ۱۱۶
گفتار دوم: حکمیت ۱۱۶
بند اول: شورای حل اختلاف ۱۱۶
بند دوم: معاونت بهبود تولیدات دامی سازمان جهاد کشاورزی ۱۱۶
بند سوم: بخشداری- دهداری ۱۱۷
نتیجه گیری ۱۱۸
مقدمه
الف) بیان و تشریح مسئله تحقیق
صنعتی همچون زنبورداری، زمینهای برای ارتقای سطح اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی کشور میباشد. از آنجاییکه ایران دارای تنوع آب و هوایی است میتوان در فصول متفاوت سال به نحو مطلوب به زنبورداری پرداخت. در واقع میتوان این رشته را یکی از بهترین زمینهها جهت اشتغالزایی دانست و البته به گونه ای است که محدودیت جنسیتی ندارد؛ چه بسا زنبورداران خانمی که در این امر بسیار موفق عمل کرده اند. صادرات عسل و دیگر محصولات زنبور عسل می تواند یکی از زمینه های رشد اقتصادی کشورمان باشد. همچنین عملکرد خود زنبورعسل برای محیط زیست بسیار مفید است.
قاعدتا دستیابی به نتایج مطلوب فوق، برنامه ریزی کلان، توجه بیش از پیش مسولان ذیربط و بکارگیری متخصصان این عرصه را میطلبد. متاسفانه واقعیت امر به گونه دیگر است. سود جویی افراد دخیل در این شغل (بطور مستقیم یا غیر مستقیم) باعث رکود و حتی کسادی در امور زنبورداری شده اند. همچنین متاسفانه با بکارگیری روشهای نامناسب و غیراصولی در پرورش زنبور عسل، علاوه بر تولید محصولات نامرغوب، کاهش جمعیت زنبورعسل را منتج شده است.
یکی از علل این وضعیت نامطلوب، قانونگذاری و مقررات پراکندهای است که عموما کارشناسی شده و اصولی نیستند و بعضا قوانین و مقررات متروکی هستند که فقط موجب تراکم قوانین شده اند. به عبارتی، ما به قوانین و مقررات جامع و مانعی احتیاج داریم که علاوه بر این که تمام مراحل پرورش زنبورعسل (از زمان صدور مجوز پرورش زنبور عسل گرفته تا عرضه محصولات به مصرف کننده) را در بر میگیرد، قاعده و نظم اصولی بر این قوانین و مقررات حاکم باشد و منطبق با واقعیت جامعه ما باشد تا بتوان در جهت پیشرفت این شغل پیش رفت. چراکه نقشهای متعددی در این صنعت دخیلاند و تنها زنبوردار نیست که باید مورد توجه قرار گیرد؛ چه بسا زنبوردار محق است در مقایسه با دیگر افراد دخیل در این امور از حمایت بیشتری برخوردار باشد؛ زیرا در اکثر موارد زحمت اصلی را زنبوردار میکشد و در عوض بیشترین اجحاف در حق وی اتفاق میافتد. بعضا مامورین دولتی بجای اینکه بر اساس قانون و اصول زنبورداری با زنبورداران برخورد کنند، متاسفانه شاهد هستیم که یا به هیچ عنوان به این قوانین وقعی نمینهند و یا اجرای آنها را منوط به تامین منافع شخصی خود میدانند و از آنجا که زنبوردار، مرجع صالحی برای احقاق حق خویش نمیشناسد، مجبور به تسلیم است. گروه سومی که نه تنها موجب تضییع حقوق زنبوردار می شود، بلکه حقوق مصرف کننده را نیز نادیده میگیرد تولید کنندگان مواد اولیه و یا عرضه کنندگان داروهای غیرمجاز هستند که متاسفانه برخورد جدی با آنها نمی شود. در واقع مشکل در مرحله قانونگذاری میباشد؛ مسامحه در برخوردبا اینگونه ناهنجاریها در مواد قانونی، جریح شدن مرتکبان را باعث می شود.
از طرفی صرف وجود قوانین ومقررات کافی نمی باشد؛ چراکه نمود قوانین اصولی در اجرای صحیح آنهاست. در واقع نهادهای ذیربط دولتی در این فرایند (پیشرفت صنعت زنبورداری)، نقش مهمی ایفا می کنند. اگرچه زیربنای یک مجموعه منظم، قوانین و مقررات اصولی است، چگونگی اجرا واعمال این قوانین نیز به همان اندازه حائز اهمیت میباشد. نقش نهادهای غیردولتی و بعضا خصوصی، در این راستا غیرقابل انکار است؛ تاثیر این نهادها در تعدیل و سادهسازی قوانین و مقررات، از جمله عملکردهایی است که نباید از نظر دور داشت. تا جاییکه این نهادها را میتوان ناظران دقیقی بر عملکرد دستگاههای اجرایی دانست؛ چراکه این نهادها بیشتر به نفع زنبوردار وزنبورداری فعالیت می کنند اما متاسفانه کمرنگی این نهادها در قوانین ومقررات، مشهود است.
در آخر مقامات قضایی زبان گویای قوانین مکتوب هستند و چگونگی رسیدگی به اختلافات و ناهنجاریهای ارتکابی در این شغل حائز اهمیت است. برخی جرایم با قوانین عام جرمانگاری شده اند و در مورد برخی دیگر سیاست افتراقی در پیش گرفته شده است. بررسی این موضوع نیز حائز اهمیت است که آیا این قوانین عام در برخورد با متخلفان و کنترل رفتارهای آنان کفایت می کنند یا لازم است با آنان نیز بهصورت افتراقی برخورد شود؟
این نکات، پایه کارِ این رساله قرار داده شده و در مقام قیاس با نظام حقوقیِ برخی ایالات آمریکا بر میآییم و در ضمن بررسی دغدغههای حقوقی این نظام و میزان دقت قانونگذار به تصویب قوانین اصولی، در پایان، پیشنهادات مقتضی و متناسب با جامعه و نظام حقوقی وسیاسی کشورمان، ارائه خواهد شد.
ب) ضرورت و اهمیت تحقیق
صنعت زنبورداری رو به نابودی است چراکه زنبور و زنبوردار رو به کاهش است. زنبور موجودی است بسیار حساس و به همان اندازه مفید؛ اما متاسفانه اتفاقاتی که در اطراف زنبور و زنبورستان میافتد به دلیل حساسیت زنبور باعث نابودی جمعیت زنبورستان می شود. بسیاری از اتفاقاتی که شاید برای ما بسیار روزمره و عادی باشد اما ناخواسته به نابودی جمعیت زنبورستان کشیده می شود و همچنین، دیگر اتفاقاتی که عامدا ارتکاب مییابد. متعاقب این افعال سهوی و عامد، کسادی شغل زنبورداری شاهد هستیم و زنبورداران برای تامین معاش خود به ناچار از طرق غیر طبیعی به افزایش میزان محصول خود میپردازند و یا در کنار زنبورداری به شغل دیگر مشغول میشوند و به تدریج رعایت بسیاری از مسائل ضروری در پرورش زنبورعسل، به دست فراموشی سپرده می شود. از این منظر است که احتیاج به قوانین اصولی حس می شود که با پر کردن خلاهای قانونی، از ارتکاب این افعال جلوگیری می شود. علیالخصوص اینکه در مقام قیاس با قوانین نظام دیگر، بهتر و دقیقتر میتوان به نتیجه مطلوب رسید.
پ) سوالات تحقیق
آیا سیاست جنایی ایران و آمریکا در قبال جرایم و تخلفات زنبورداری، سیاست جنایی منسجمی میباشد یا خیر؟
آیا برای مقابله با جرایم و تخلفات صنعت زنبورداری نیازمند نوعی سیاست جنایی افتراقی میباشیم یا کلیات سیاست جنایی برای برخورد با این پدیده دارای کارآمدی کافی است؟
ت) روش تحقیق
این تحقیق از نظر روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و از نظر گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی میباشد. بر اساس یافته های میدانی، از طریق مصاحبه و پرسشنامه، با جمعی از زنبوردارانِ با سابقه یک منطقه، به بررسی میزان آگاهی آنان از جرایم و تخلفاتِ ارتکابی در حوزه شغلیِ آنها پرداخته می شود و متعاقبا نحوه برخورد و پاسخگویی به اینگونه ناهنجاریها نیز مورد توجه قرار میگیرد.
ث) فرضیات تحقیق
به نظر میرسد در ایران نتوان مدعی سیاست جنایی منسجمی در این زمینه شد چراکه قانونگذاریها پراکنده و بعضا متناقضاند و در زمینه اجرایی و پیشگیری نیز به آن سطح فرهنگی رشد نیافتهایم؛ کاملا برعکس این امر در سیاست جنایی فدرال آمریکا مشاهده می شود که مسائل حساس را به خوبی شناسایی کرده و در سیاست جنایی خود جای دادهاند.
در مورد سیاست جنایی افتراقی نیز میتوان به این نکته توجه داشت که جرایم ارتکابی در این شغل، صرفا صنفی نیست بلکه برخی جرایم و تخلفات عام نیز در ارتباط با این شغل ارتکاب مییابد که به نظر میرسد با اینگونه جرایم و تخلفات بر اساس کلیات سیاست جنایی برخورد شود. اما دیگر جرایم و تخلفاتی که مختص این شغل است افتراقی رسیدگی شود.
ج) ساماندهی تحقیق
آنچه در این رساله محور بحث قرار گرفته، نوع برخورد، در مقابله با جرایم و تخلفات ارتکابی در این صنعت میباشد که در مباحث سیاست جنایی نیز بسیار حائز اهمیت میباشد؛ کنشی یا واکنشی بودنِ برخوردهای یک نظام قضایی، از معیارهایی است که قالب سیاست جناییِ آن نظام را تعیین می کند. بر همین مبنا، در بخش اول به اقدامات کنشی پرداخته شده، ابتدا سیاست جنایی تقنینی در فصل یک بررسی شده که متعاقبا در مبحث یک و دو، اقدامات کنشی مشترک و افتراقی، مورد بحث قرار میگیرد، تا بتوان بهتر به سوالِ مورد نظر این رساله پاسخ داد. و در فصل دوم سیاست جنایی اجرایی و قضایی، با زیرمجموعهی نهادهای دولتی و غیر دولتی، در مبحث اول و دوم، گنجانده شده است. در بخش دوم اقدامات واکنشی، با همان عناوین فصل یک و دو از بخش اول، تکرار شده، با این تفاوت که در فصل اول، سیاست جنایی تقنینی واکنشی، به دو مبحث واکنش کیفری و غیرکیفری، تقسیم شده، و در بخش دوم، سیاست جنایی اجرایی و قضایی، به تناسبِ مباحث فصل قبل، عاملان پاسخگو، به کیفری و غیر کیفری، تقسیم شده اند.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
پیشگفتار:
دانش سیاست جنایی[۱] برای نخستین بار توسط اندیشمندی آلمانی به نام « فوئر باخ» در کتابی با عنوان «حقوق کیفری» به سال ۱۸۰۳ بکار برده شد. در وهله نخست صرفاً تمرکز نگاه بر مقولهی کیفردهی و واکنش بود و در گام بعدی در کنار این واکنش، کنش نیز افزوده شد و در نتیجه دامنه مقابله، جلوهای دوگانه، واکنشی-کنشی، به خود گرفت.(ساعد، ۱۳۹۰)
گذر زمان و رشد آموزهها به فعالانِ این گستره آموخت که خارج از فضای «واکنش»، میتوان به نوعی، از رهگذر «کنش» نیز، به پاسخگویی پرداخت و در کنار «کیفر»، ابزارهای دیگری که جنبه کنشیِ آن غالب باشد، میتوان به کار گرفت؛ بنابراین، سیاست جنایی در مفهوم اخیر، دربرگیرندهی شماری از آیینهایی است که هیات اجتماع در مقابله با پدیده جنایی از رهگذر آنها، به اتخاذ پاسخهایی اعم از کیفری و غیرکیفری اهتمام میورزد. به دیگر بیان، سیاست جنایی تاملی معرفت شتاختی در خصوص پدیده مجرمانه، درک آن و ابزارهایی است که در مواجهه با رفتارهای مجرمانه و کژروانه عملی میگردد (لازرژ، ۱۳۸۲، ص ۴۱). در واقع روابط حقوق جزا و سیاست به دو شکل متجلی می شود؛ اول، استفاده از ابزارها و روشهای کیفری توسط حقوق جزا در فعالیتها و یا در جهت اهداف سیاست کلی. دوم، سیاست متخذه و معمول توسط یک دولت؛ یعنی اصول، اهداف و روشهای معمول به وسیله قوای عمومیِ یک کشور به منظور مبارزه با بزهکاری است (لِواسور، ۱۹۷۰، ص ۴) .
علم حقوق، علم محض نیست؛ با عامل پیچیدهای به نام “انسان” سر وکار دارد که میبایست رفتارهای وی را، در هر شرایطی پیش بینی کند و برای آن ضمانتاجرا قرار دهد تا به هنجارهای جامعه آسیبی نرسد. انسان در رابطه با حقوق فردی خود با محیط پیرامون با مشکلاتی روبروست؛ مثل رابطه با حیوانات (لورینگ،۱۳۷۵، ). در پی اهلی سازی حیوانات، پیشرفتهای اقتصادی و گسترش علم زیستمحیطی که برای یک جامعه در پی دارد، نظام قانونگذاریِ آن جامعه را، ناگزیر به تصویب قوانینی می کند که از طرفی خط و مشیِ اصولیِ نگهداری آنها را تعیین کند و از طرف دیگر، با پیش بینی ضمانتاجرا در قبال عدم رعایت خط و مشیهای اصولی، از آنها پاسداری کند؛ در واقع در برخورد بین «انسان» و «دیگر عوامل موثر در تولید قوانین جدید»، باید تعادلی در برخورد بین آنها برقرار شود تا هر دو، از رهگذر تقنینی شدن رابطه منتفع گردند و تعادل وتناسب حفظ گردد ودر صورتیکه رابطه صحیح نباشد، قوانینی جهت رفع و اصلاح این روابط وجود داشته باشد (لورینگ، ۱۳۷۵، )؛ چراکه ازمهمترین کارکردهای قانونگذاری اصلاح ذاتالبین است.
آنچه در این رساله به طور خاص منظورِ نظر است برخورد انسان با زنبور، پرورش، بهره برداری و توسعه آن است که به تعبیری بحث، در حیطهی صنعت زنبورداری است و از آنجا که پرداختن به تمام مسائل قانونگذاری در این حیطه خارج از حوصلهی یک رسالهی مقطع کارشناسی ارشد است، غالبا میپردازیم به بحث بایدها و نبایدهای مورد توجه قانونگذار که به تناسب اهمیتِ آن ضمانتاجراهای متفاوتی برای آن در نظر گرفته است؛ در واقع به بررسی حمایت قانونگذار از این صنعت در زمینه کیفری خواهیم پرداخت. حمایت کیفری از صنعت زنبورداری، در کنار جرمانگاری و پیش بینی ضمانتاجرای مناسب، با یافتن خلأها و جبران آنها امکان پذیر میباشد. پس پاسخ به این سوال لازم مینماید که آیا قوانین موجود، پاسخگوی صنعت زنبورداری هست؟ چراکه خلا تقنینی مانع شکوفایی این صنعت میباشد.
گرچه اساتید بزرگ حقوق جزا بر این باورند که مطالعات تطبیقی، غالبا در حد کنارِ هم گذاشتنِ نظامهای مختلف خلاصه شده و تقلیل مییابد، بدون آنکه واقعا بتوان –ورای رویتپذیرترین موارد همگرایی و ناهمگرایی- عناصرِ نزدیک شدن ممکن (سازگار) و عناصرِ مغایر (ناسازگار) را استنباط و استخراج کرد (مارتی، ۱۳۸۱، ۱۵)، اما ما، به دنبال یافتن خلأهای قانونی، موثرترین روش، تطبیقِ یک نظام حقوقی با نظام حقوقی دیگر میباشد که علاوه بر رسیدن به این مهم، میتوان به نقاط قوت و ضعف یک نظام قانونگذاری پی برد.
بر مبنای همین تفکر، تعدادی از ایالتهای کشور آمریکا را انتخاب کردیم تا دقیقتر بتوانیم تفاوت نگرشها را نسبت به این امر بیابیم.
در مجموع، به روند قانونگذاری و پرداختن به افعال و ترک افعالی که برای آنها ضمانتاجرا در نظر گرفته شده است، سیاست جنایی تقنینی میگویند و در مقابل به بازخورد، در برابر این جنبه از قانونگذاری، در نقش قوه قضاییه، سیاست جنایی قضایی گفته می شود. با این اوصاف، چنانکه با دو گزینهی «دولت» و «جامعه» در امر پاسخدهی به پدیده مجرمانه مواجه هستیم، بدینسان با دو پاسخ نسبت به این پدیده هم رویاروی هستیم: پاسخ دولتی و پاسخ جامعوی.
در پاسخِ دولتی، که از رهگذرِ ساختارِ رسمی، و برخاسته از هیات سیاسی حاکمه نشات میگیرد، نهادهای دولتی قضایی و اداری نظر به سیاست کلان حاکم بر خویش و با عنایت به سیاستها و راهبردهای از پیش تعیین شده نظام سیاسی در برابر «جرم» و «انحراف»، از خود پاسخی به نمایش میگذارد، که مبتنی بر اصل وزین و بنیادین «قانونی بودن» است.
با این حال، در پاسخ جامعوی، نوع واکنش به گونه ای دیگر نمودار میگردد و اگر چه میتوان در این وادی نیز نهادهایی اما غیررسمی و مردم بنیاد متصور گشت، ولی از واکنشی، نظیر نهادِ دولت، خبری نیست. در این وضعیت که به نوعی چهره غالب امر به معروف و نهی از منکر به صورت خاصی نمایان می شود. جامعه در پرتو ارزشها و هنجارهای راسخ و نهادینهی خویش، به شهروندان میآموزد که به چه اعمالی دست یازند و از عدم دستیازی به کدامین نباید سرباز زنند. و در صورت تخلف نیز با چه پاسخهای احتمالی جامعه که در قالب «پاسخهای جامعوی» متبلور میگردند، مواجه خواهند شد.
عنوان این رساله –سیاست جنایی- در واقع ویژگیِ رشته مطالعاتی جدیدی را بیان می کند که به دلیل ضرورتِ مضاعفِ توسعه محدوده مطالعاتی نسبت به حقوق کیفری در معنای دقیقِ آن، چنین نامگذاری شده است. از یک سو؛ ضرورت یک رویکرد کلی که اجازه میدهد نه تنها از طریق ضمانتاجرای کیفری، بلکه با ضمانتاجراهای مدنی و اداری، آیینهای میانجیگری، اقدامهای تامینی و اقدامهای دفاع اجتماعی و به طور وسیعتر با سیاستهای پیشگیری، علیه رفتارهای مجرمانه یا منحرفانهی مختلف، بهتر مبارزه شود. از سوی دیگر، ضرورت مقایسه نظامهای حقوقی متفاوت است که اجازه میدهد تا به شناختِ متقابلِ بهترِ سنتهایِ حقوقیِ مختلف دست پیدا کرد؛ شناختی که امروزه –به لحاظ جهانی شدنِ حقوق- به امری بسیار ضروری تبدیل شده است. نهایتا در تقسیم بندی مطالب، این منظر، مورد توجه قرار گرفته، و بر اساس برخوردهای کنشی (بخش اول) و برخوردهای واکنشی (فصل دوم) به تفصیل مطالب پرداخته شود؛ مضافا اینکه، جهت دستیابی به شناختِ متقابلِ بهترِ سنتهایِ حقوقیِ مختلف، سیاستجنایی ایالات آمریکا، در مقایسه با سیاست جنایی ایران در این زمینه، ذکر خواهد شد.
بخش اول: سیاست جنایی کنشی در قبال جرایم و تخلفات صنعت زنبورداری
پیشگیری غیرکیفری یا کنشی، قبل از وقوع جرم به صورت غیرقهرآمیز، از متداولترین شیوه ها برای پیشگیری از جرایم است. البته باید تاکید شود که پیشگیری کنشی نیز به دو دسته فردمدار و موقعیتمدار تقسیم میشود. در اقدامات کنشی فردمدار، تلاش میشود با تدابیر غیرقهرآمیز افراد به سمت هنجارها و قانونگرایی سوق داده شوند که این روش به شاخههای جزییتر رشدمدار و جامعهمدار تقسیم میشود. در پیشگیری کنشی فردمدار، سعی میشود در سال اولیه زندگی، کودکانی که در معرض خطر هستند، شناسایی شوند و دور از شرایط پرخطر قرار گیرند و از آنها در برابر خطرات حمایت شود. به عنوان مثال، کودکی که در معرض اعتیاد قرار دارد باید شناسایی شود و دور از خانوادهی معتاد قرار گیرد تا در آینده به سوی شرایط مشابه سوق پیدا نکند؛ از طرفی پیشگیری کنشی جامعهمدار بر ارتقای سطح زندگی، رفاه اجتماعی، اشتغال برای همه، امکان دسترسی به آموزش و پرورش و شغل تاکید دارد. وقتی دلایل اساسی ارتکاب جرم از بین برود، دلیلی برای مجازات، که یک سلاح اجتماعی در برابر جرایم است، وجود نخواهد داشت.
بخش دیگری از اقدامات کنشی (غیرکیفری) همانطور که تاکید شد، پیشگیری کنشیِ وضعی یا موقعیتمدار است که در این شیوه زمینههای مساعد برای ارتکاب جرم از بین میرود؛ مثلا در محلی که سرقت خودرو سابقه دارد نگهبان میگذارند یا اگر تاریک است، لامپ میگذارند و برای خودرو دزدگیر نصب میکنند. این شیوه نیز، بدون توسلِ به زور، و غیرکیفری است؛ اما این شیوه نیز مانند مجازات، درمان جرم نیست و موقت است و در واقع مسکنی برای جلوگیری از جرم است. درنهایت، باید گفت پیشگیری فردمدار و جامعهمدار بهترین انواع پیشگیری است؛ چون ریشهها و عوامل جرم در جامعه از بین میرود (روزنامه شرق، اسفند ۹۰).
گرچه فونلیست به تفکیک بین «سیاست جنایی» و «سیاست اجتماعی» برمی آید و برای هریک تعریف جداگانه ارائه میدهد، اما آنچه اساتید از «پیشگیری فردمدار و موقعیتمدار» برداشت می کنند همانندِ آن چیزی است که وی از سیاست اجتماعی ارائه میدهد؛ وی معتقد است که سیاست اجتماعی شاملِ کلیه تدابیری است که هدفشان از میان بردن یا محدود کردن عوامل جرمزا میباشد. به عکس، سیاست جنایی تنها شامل تدابیر فردی می شود که ممکن است در مقابل بزهکاران اتخاذ گردد. (لِواسور،۱۹۷۰، ص۵) در واقع فونلیست، آنچه[۲] را که ما به «پیشگیری فردمدار و موقعیتمدار» دستهبندی میکنیم و زیرشاخهای از سیاست جنایی میدانیم، وی آنرا با نام «سیاست اجتماعی»، از «سیاست جنایی» جدا میداند و تنها مقابله با فرد بزهکار یا مجرم را –که فعل مجرمانه را مرتکب شده- مشمول سیاست جنایی میداند.
تدابیر کنشی، هم در جهت فرهنگسازی افراد در پیروی از نظم عمومیِ جامعه یا نظم عمومیِ همان صنفِ خاص میباشد و هم اینکه به کارگیری اینگونه تدابیر، سیرِ قانونگذاریِ نظام قضاییِ یک جامعه را به سمت جرمزدایی و کیفرزدایی پیش میبرد. (رسولی آذر، اردیبهشت ۹۳)
اِعمال تدابیر کنشی، در وضعیتهایی است که عمل ارتکابی، آنچنان اهمیت جزایی ندارد تا بتوان بر آن عمل، عنوان مجرمانه صدق کند؛ همچنین ممکن است عمل ارتکابی، شرایطی را بوجود بیاورد که زمینه ارتکاب فعلی باشد که عنوان مجرمانه بر آن فعل لاحق صدق کند اما خودِ عمل اولی آنچنان آثار زیانبار ندارد که مرتکب آن محق اِعمال مجازت باشد. بنابراین علاوه بر تخطئهی مرتکب، اغلب، جهت جلوگیری از وقوع فعل مجرمانه به تدابیر کنشی متوسل میشویم؛ که هم شاهد افزایش آمار ارتکاب جرم نباشیم و هم مرتکب بجای اینکه بار مسولیت جزایی را به دوش بکشد، با یک عکسالعمل ساده از ورود به حیطهی جزا ممنوع شود.
برای بررسی قوانین زنبورداری در حیطهی موضوع مورد بحث[۳]، لزوم ثبت زنبورستان و یا لزوم ثبت انتقال زنبورستان از منطقهای به منطقه دیگر، مثال مناسبی برای این بحث میباشد؛ چراکه اختلافات ناشی از تعیین محل استقرار زنبورستان یا مالکیت کندوها و یا تعیین واردکننده خسارت توسط زنبورهای یک منطقه و … مواردی است که با در دست داشتن آمار زنبورستانها و یا مکان استقرار آنها، به راحتی رفع نزاع کرد. شرح مبسوط این ملزومات در مباحث مربوطه ذکر خواهد شد. عدم ثبت زنبورستان و یا عدم اطلاعرسانی انتقال زنبورستان که مقامات مربوط، ترک فعلی است که قانونگذار برای آن سیاست کنشی را در نظر گرفته است؛ چراکه بر اساس مطالب مذکور در فوق، این ترک فعل آنچنان اهمیت جزایی ندارد که بتوان بر آن عمل مجرمانه نام نهاد.
مثال دیگر، بند ۲ ماده ۳ قانون تاسیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی است: «تلاش در جهت ارتقای اخلاق حرفهای در کلیه امور کشاورزی». این قانون، سیاست کلان و کلیای را مد نظر قرار داده که فعالان در این عرصه، هر گونه ضوابط و مقررات این رشته را الگوی کاریِ خویش قرار دهند. در واقع تدبیری کنشی است که در نظر دارد از وقوع تخلفات و جرایم مربوط به این شغل جلوگیری کند.
سیاستگذاریِ عکسلالعمل واکنشی در قبال جرایم ارتکابی، متفاوت از عکسالعمل کنشی است؛ چراکه در این بخش باید ابتدا فعل مجرمانه توسط قانونگذار تعریف شود، سپس ارتکاب این عمل مجرمانه توسط مرتکب مسجل گردد و در صورت دارا بودن شرایط اعمال مجازات به مجازات متناسب محکوم گردد.
نمونه بارز این بحث، تولید محصولات تقلبی و یا ناسالم است. فعلی که می تواند هم به استناد قانون استاندارد و هم قانون مواد خوراکی و آشامیدنی (در ایران) و قانون عسل (در آمریکا) محکوم به مجازات شود. البته در آمریکا قانون فدرالی در مورد زنبورداری وجود ندارد (( MICHAEL, 1980, page:161 و تنها از قوانین ایالتی میتوان جهت تکمیل مطالب در این مبحث، سود جست.
لازم به ذکر است که موارد برخورد کنشی یا واکنشی در مورد یک مسئله خاص بین قانون آمریکا و ایران ممکن است متفاوت باشد؛ به عنوان مثال، در برخورد با فروش تجهیزاتِ زنبورداری آلوده به بیماریهای مسری، همراه با مجازات است در حالیکه در ایران اصلا به این موضوع پرداخته نشده است. همچنین در مورد اجازهنامهی نقل و انتقال زنبورستان در حالیکه در قوانین آمریکا بصورت واکنشی برخورد می شود، در ایران جنبه کنشی دارد. در چنین شرایطی مطالب تحت عنوانی بحث می شود که قوانین کاملتری را برای گفتوگو داشته باشد.
فصل اول: سیاست جنایی تقنینی کنشی
تدبیر پاسخ های غیر کیفری، معمولا، در نظر گرفتن یک سلسله تدابیر و اقداماتی عام از طریق پیشگیری جمعی، قانونگذاری، نهادسازی، شفافسازی و اصلاحی برای جلوگیری از بروز جرایم و تخلفات میباشد. این نوع پاسخ ها کنشی میباشد (علامهزاده ، ۱۳۹۱). بنا به تعریف جرمشناسان، پیشگیری عبارت است از: مجموعه اقدامها و تدابیر غیرقهرآمیز که با هدف خاص مهارِ جرم، کاهش احتمال جرم، کاهش وخامت جرم، پیرامون علل جرایم اتخاذ می شود. در این تعریف، اقدام پیشگیرانه، اقدام غیرقهرآمیزی است که بر عوامل جرمزا اعمال میگردد (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۹۰، ص۱۲۳۸) .
پاسخ کنشی، تدابیری هستند که مانع خلل بر صنعت زنبورداری میشوند (مراودات شخصی، اردیبهشت ۱۳۹۲). در واقع از آنجا که زنبورداری زیرمجموعهی بخش کشاورزی است، مناسبتر آن است که در این زمینه، سعیِ هر چه بیشتر قانونگذار این باشد که از سیاستهای کنشی جهت مقابله با جرایم و تخلفات ارتکابی، استفاده کند. شغل زنبورداری، گرچه در زمینههایی مشمول نظارت بخش دامپروری هم می شود[۴]، اما جزو فعالیتهای کشاورزی قرار میگیرد و فعالان در عرصه کشاورزی نیازمند حمایت ویژهی قانونگذار میباشند تا بتوانند بدون دغدغههای جانبی، به تولید محصولاتِ با کیفیت و کمیتِ هر چه بیشتر بپردازند[۵]؛ چراکه این قشر از فعالان اقتصادی با توجه به میزان تحصیلات و موقعیت شغلی جامعه، به این شغل پرداختهاند و افرادی هستند که سررشتهای از مقررات جزایی ندارند و تحمیل بار مسولیت جزایی بر گردهی آنان، کمی ناعادلانه به نظر میرسد و بهتر آن است تا حد امکان از راه حلهای غیر کیفری برای مقابله با ناهنجاریهای ارتکابیِ آنان اندیشید. لذا تلاش در جهت تولید و بکارگیریِ هر چه بیشتر تدابیر کنشی در امور کشاورزی نتایج مطلوبتری را به دنبال دارد؛ تا هم بتوان از طریق قانونگذاری، به انحرافات (هر چند در ظاهر ساده و پیش پا افتاده باشد)، پاسخ جدی داد و هم اینکه در قبال پاسخگویی به انحرافاتِ فعالان در عرصه کشاورزی، برچسب مجرمانه بر آنان حمل نشود.
مطالبی که در این فصل ارائه میگردد (تحت عنوان سیاست تقنینیِ کنشی)، جهت تفهیم هرچه بهتر مطلب به اعتبار گسترهی قانون مورد نظر، به دو دستهی سیاست تقنینیِ مشترک (مبحث اول) و سیاست تقنینی افتراقی (مبحث دوم) تقسیم شده است. در مبحث اول به مواردی میپردازیم که اصالت ماده قانونیِ ذکر شده سیاست کنشی است اما در قوانینی گنجانده شده است که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع ما، یعنی زنبورداری، دارد. در واقع قانون جامعی که موضوعی را مورد توجه خود قرار میدهد که میتوان آنرا در رشتههای شغلیِ گوناگون مورد اِعمال قرار داد. در این مبحث، اثر چندانی از قوانین آمریکا نمیبینیم؛ چراکه اغلب قوانین موارد ذکر شده در این رساله، به شکل افتراقی، به آنها پرداخته شده که علیرغم وجود اشتراکاتِ موضوعی، با مطالبِ این مبحث، از ذکر آن خودداری شده و در مباحث مربوط به قوانینِ افتراقی، به آنها اشاره شده است.
مبحث دوم، قانونگذاری افتراقی است که مقصود قانونگذار صرفا مورد توجه قرار دادن امورِ خاصِ مربوط به زنبورداری است. نگرش افتراقی به موضوعی، و موضوعه کردن آن، می تواند به دو دلیل باشد؛ اول اینکه اهمیت و حساسیت موضوع، قانونگذار را ملزم می کند تا با صرف وقت و هزینه بیشتر، به صورت افتراقی به موضوع پرداخته شود و دوم، خاص بودن موضوع است که در شغل دیگر راه ندارد و به همین دلیل، تصویب قانون افتراقی را میطلبد.
مبحث اول: سیاست جنایی تقنینیِ کنشیِ مشترک در زمینه زنبورداری
مواد قانونیای که در این مبحث به آن پرداخته خواهد شد، از جمله سیاستگذاریهای کنشی جهت پیشگیری از وقوع جرایم است، که به اعتبار مرجع اجرا، به دو گفتار تقسیم شده است؛ در گفتار اول به آن دسته از قوانین میپردازیم که سیاست پیشگیرانهای را که در پیش گرفته با دخالت مستقیم مامورین و نهادهای دولتی است و در گفتار دومِ این مبحث، قوانینی را ذکر خواهیم کرد که قانونگذار قصد پیشگیری، از طریق حمایتها و الزامات قانونگذاری را داشته است.
گفتار اول: پیشگیری، با دخالت مستقیم مامورین و نهادهای دولتی
جلوگیری از وقوع قاچاق، همچنین تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی و کمی محصولات، از جمله تدابیری است که جزء وظایف دستگاههای دولتی تعریف شده و آنچه که از اجرای این قوانین میتوان نتیجه گرفت، سیاستی پیشگیرانه، جهت جلوگیری از وقوع نتایج زیانبار است که برچسب مجرمانه بر آن زده شده.
بند اول: پیشگیری از قاچاق
تمامی امور مربوط به فعالیتهای دامپروری، ساماندهی امور مرتبط با دام و کاربرد فنآوریهای روز در امر پرورش، تغذیه، اصلاح نژاد، نگهداری دام و همچنین شیوه رسیدگی به ساختمانها و تاسیسات مربوط به این فعالیتها، به موجب قانون نظام جامع دامپروری کشور انجام می شود. قاچاق دام، محصولات و ملزومات دام، موضوعات مورد بحث در قانون نظام جامع دامپروری است که در ذیل به بحث ماده قاونیِ مرتبط میپردازیم.
در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون نظام جامع دامپروری کشور، با عنوان طرح حفظ، حمایت، توسعه و بهرهبرداری از منابع دامی کشور[۶]، در سال ۸۸ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در همان سال جهت اجرا، به دستگاههای اجراییِ مربوطه ابلاغ گردید. محورهای اصلی این قانون:«… حفظ، توسعه و تشویق سرمایهگذاری در فعالیتهای دامپروری، قانونمندکردن و ساماندهی امور مرتبط با دام در جهت حفظ منابع ژنتیکی، افزایش تولید، ایجاد امنیت شغلی، اشتغالزایی و کاربرد فنآوریهای روز در امر پرورش، تغذیه، اصلاحنژاد، نگهداری و همچنین ساختمانها و تأسیسات مربوط به این فعالیتها[۷]….» میباشد.
از بین موضوعات مورد بحث در این قانون به آن موادی میپردازیم که سیاستهای کنشی درپیش گرفته و مصداق بحث مورد نظر ما میباشند. از آنجا که قوانینی اینچنینی به دلیل اینکه به صورت کلی و کلان به قانونمندی میپردازند، بیشتر از دیگر قوانین تخصصی، سیاستگذاری کنشی را بسترسازی می کنند تا قبل از وقوع حادثه تدبیرِ چاره کرده باشند.
مواد ۱۳، ۱۴ و ۲۱ این قانون، به ترتیب، موضوعاتِ «قانونمندکردن و ساماندهی امور مرتبط با دام در جهت حفظ منابع ژنتیکی»، «ایجاد امنیت شغلی» و «کاربرد فنآوریهای روز در امر …. تغذیه ….» را شامل می شود. وجه اشتراک این ۳ ماده از منظر حقوقی –و اختصاصا سیاست جنایی- همان سیاست کنشی است که از جدیدترین و پرطرفدارترین مباحث حقوقدانان است.
ماده۱۳ شامل ۳ بحث مجزا است که دایرهی اجرایی متفاوتی نیز دارد؛ قسمت اول جلوگیری از قاچاق دام و منابع ژنیتیکی دام را موضوع خود قرار داده : « نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مکلف است به منظور مبارزه با قاچاق انواع دام و منابع و مواد ژنتیکی دام، اقدامات لازم را در مرزهای کشور به عمل آورد….».