در عین حال رویکردهای اجتماعی دوگانه ای نسبت به کیفیت زندگی وجود دارد که شامل عاملیت گرایی و ساختارگرایی است. رویکرد عاملیت گرا، کیفیت زندگی متاثر از آثار ذی نفعان در ساختاریابی فرآیندهاست. بنابرین، تأکید بر فردگرایی داشته، جامعه را جمع جبری افراد آن میداند. اما رویکرد ساختارگرایی با نگاهی چند بعدی، جامعه را به عنوان یک کل بررسی میکند. این گونه توصیف و تشریح کیفیت زندگی بر گرفته از آنچه در حال فهمیده شدن از کیفیت زندگی است میباشد. در این دیدگاه تمرکز اصلی بر شاخص شناسی چند بعدی، شناسایی پیشبینی کننده های کیفیت زندگی و تاثیرات خصوصیات فرهنگی و عمومی بر نتایج سنجش کیفیت زندگی است. بنابرین تلاش بر این است تا مفهومی حقیقی با ملاحظات محلی – ملی مورد سنجش قرار گیرد. جدول ذیل نشان دهنده رویکردهای فرعی و خلاصه دو رویکرد عاملیتی و ساختاری است.
جدول ۲-۲٫ رویکردهای نظری به کیفیت زندگی
رویکرد رویکرد فرعی اساس انتخاب گزینه ها محوریت عاملیتی مطلوبیت گرایی بیشترین لذت برای بیشترین تعداد افراد لذت طلبی ارزش های عام علایق آگاهانه افراد ارزش های انتزاعی نیاز محوری امور واقعی فردی مثل نیازهای اساسی ارزش های واقعی قابلیتی آزادی و قابلیت های فردی قابلیت های فردی دیالکتیک دموکراتیک آزادی، برابری و انسجام فردگرایی و جمع گرایی ساختاری کیفیت فراگیر زندگی توجه بیشتر به عوامل جمعی رفاه ذهنی و عینی به همراه اهداف اجتماعی کیفیت اجتماعی امکانات و توانایی مالی و روابط اجتماعی بهبود همبستگی اجتماعی و مبارزه با مطرودیت
ماخذ جدول: برگرفته از؛ شفیعا و همکاران، ۱۳۹۲٫
از سویی در یک جمع بندی می توان رویکردهای رایج در حیطه کیفیت زندگی را در جدول زیر خلاصه نمود.
جدول شماره ۲-۳٫ رویکردها و حوزه های علمی سنجش کیفیت زندگی
رویکرد و حوزه علمی ابعاد مورد تأکید در کیفیت زندگی فلسفی ریشههای فکری و عوامل مؤثر بر خشنودی و رفاه انسان اقتصادی تندرستی با نگاه فایده گرایانه زیست شناختی عوامل جسمی و زیستی پیدایش کجروی ها روانشناختی رشد کامل شخصیت به مثابه عامل اصلی کیفیت زندگی روانشناسی اجتماعی کنش های متقابل اجتماعی در محیط اصلی تحقیق محیطی محیط کالبدی، بستری است برای ساخت و ادراک کیفیت زندگی
ماخذ جدول: برگرفته از؛ شفیعا و همکاران، ۱۳۹۲٫
اما در کنار این رویکردها، دو ریکرد عینی گرایی و ذهنی گرایی نیز مرسوم است. در تعریف ذهنی کیفیت زندگی متخصصان به جای قضاوت خود، احساس و ادارک مردمی را شاخص قرار میدهند. اما در کیفیت زندگی عینی که به شرایط بیرونی زندگی اشاره دارد، انعکاس دهنده واقعیات قابل مشاهده و ملموس است. در این میان رویکرد میانه ا ی نیز وجود دارد که شرایط عینی زندگی را با ارزیابی ذهنیات آنان مورد سنجش قرار میدهد (شفیعا و همکاران، ۱۳۹۲). علاوه بر این نظریات، نظریه جهانی کیفیت زندگی نیز وجود دارد که تاکیدش در یک طیف ذهنی – اصالت وجود – عینی را در خود دارد. این سه طیف شامل:
۲-۲۲-۱- کیفیت زندگی ذهنی: عبارت است از احساسی که فرد از لذت بخش بودن زندگی خود دارد. هر فرد شرایط، احساسات و عقایدش را شخصاً ارزیابی میکند. رضایتمندی از زندگی این جنبه از زندگی را مشخص میکند.
۲-۲۲-۲- کیفیت زندگی اصالت وجود زندگی: به معنی لذات بخش بودن زندگی فرد در سطح عمیق میباشد. در این دیدگاه، فرض بر این است که فرد دارای ماهیتی عمیق تری است که شایسته احترام بوده و این که فرد میتواند منطبق با ماهیت خود زندگی کند. به عنوان مثال نیازهای بیولوژیکی فرد برطرف شود، رشد به حد کمال برسد و این که جریان زندگی منطبق با شاخص های معنوی یا با روح های دینی فرد باشد.
۲-۲۲-۳- کیفیت زندگی عینی: به معنی درک چگونگی لذت بخش بودن زندگی فرد توسط پیرامون میباشد (دنیای پیرامون لذت بخش بودن یا وضعیت فرد را درک کند). این دیدگاه تحت تاثیر فرهنگی میباشد که مردم در آن زندگی میکنند (ونتگود و مریک، ۲۰۰۳ به نقل از موحد و حسین زاده کاسمانی، ۱۳۹۰).
۲-۲۳- جمع بندی:
در مجموع پایه های نظری این تحقیق در قالب سبکهای عشق ورزی ، ویژگیهای شخصیت و کیفیت زندگی برای ما مشخص میکند که فرد همواره با نگرش و شخصیت قوام یافته به اجتماع می پیوندد. درست است که نوع نگرش و شخصیت افراد برای همیشه ثابت نمی ماند؛ اما وقتی که او داخل اجتماع می شود، رفتارهای تثبیت شده ای دارد. نحوه تعبییر و تفسیر افراد از زندگیشان بر سطح نگرش آن ها و بر آنچه در هنگام زندگی مشترک می آموزند و سرانجام بر رفتار شخصی آن ها تاثیر دارد، پیامدهای مختلفی را به دنبال دارد. بر اساس این مدل، رفتار فرد از استعدادها و مهارتهایی که هنگام پیوستن به گروه ها و نهادهای اجتماعی دارد، تاثیر میگیرد هر چند به مرور زمان این تغییراتی را به خود میگیرد. بنابرین درک افراد از زندگی اجتماعیشان میتواند منتج از سبکهای عشق ورزی، ویژگیهای شخصیتی و کیفیت زندگیشان باشد که این خود اثرات عدیده ای را به دنبال دارد. به نحوی که این سه عنصر با هم میتوانند قوام زندگی را به دنبال داشته و یا ناهمگنی بین این سه عنصر و سازه اجتماعی – روانشناختی، سبب نخوت و سستی پایه های زندگی زوجین شود. با این وصف، در تحقیق حاضر با در نظر گرفتن لایههای سبکهای عشق ورزی از نظریه رابرت استرنبرگ و برای سنجش ویژگیهای شخصیت از نظریه پنج عامل شخصیت کاتل و آیزنک و همچنین برای سنجش مفهوم کیفیت زندگی از مدل نظری ونتگود و مریک، (۲۰۰۳) – به نقل از موحد و حسین زاده کاسمانی، (۱۳۹۰)- . که ملهم از رویکردهای ذهنی، عینی و اصالت وجود بوده و در چهار بعد (جسمانی، روانی، روابط اجتماعی و محیطی) خلاصه شده اند؛ استفاده خواهد شد.
۲-۲۴- پیشینه تحقیق:
۲-۲۴-۱- تحقیقات مربوط به سبکهای عشق ورزی
فرحبخش و شفیع آبادی (۱۳۸۵) در تحقیقی به بررسی ابعاد عشق ورزی بر اساس نظریه سه بعدی عشق در چهار گروه زوج های در مرحله نامزدی، عقد، ازدواج و دارای فرزند پرداختهاند. یافته های این تحقیق که از ۵۰۰ نفر زوج پنج منطقه شهر اصفهان به دست آمده نشان میدهد که بین میزان عشق ورزی در مراحل مختلف زندگی زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد. به علاوه بین جنسیت آزمودنیها و مراحل تحول زندگی زناشویی در عشق ورزی تعامل وجود دارد.
“