«مثلچاشنیکلاماست. شهرییاروستایی،باسوادوبیسواد،مردوزنوپیروجوان،همهبهتناسبنیازازمثلاستفادهمیکنند؛چونموجبمیشودکلامبهتربردلبنشیند.» (پارسا1387: 3)
مثلها از تجارب گذشتگان مایه گرفته، بر سر زبانها جاری گشته، شایع میگردد و مردمان اعصار بعد از آن ها عبرت میگیرند و خود و جامعه را با آناصلاح میکنندو بنای فرهنگ جامعه را با آن پیریزی میکنند. هر جامعهای هم که بیشترین تجارب و خاطرات را از شادیها و غمهای خود داشته باشند و قدمت مدنیّت بیشتری داشته باشد، از تعداد بیشتری از امثال و حکم و مثل نما برخوردار است.«آنچهبرمردمیکجامعهگذشتهومایهیپندوعبرتسایرینشدهاستزبانبهزبانوسینهبهسینهازنسلیبهنسلدیگرمنتقلگردیدهتابراثرکثرتاستفادهبهصورتمثلیاضربالمثلدرزبانهاجایگرفتهاست . ازاینروجوامعیکهبیشتردرمعرضمخاطراتوحوادثگوناگونبودهاندازتعدادضربالمثلهایبیشتریبرخوردارند . ( سجادی، 1386 : 14) ایرانیان همبادارا بودن تاریخ چند هزار ساله و « قرارگرفتندرچهارراهبزرگحرکتهایعظیمجهانیدرطولتاریخسختیهاونرمیهایبسیاردیدهوعبرتگرفتهوعبرتآموزدیگرانشدهاند . بسیاریازضربالمثلهابهسایرجوامعراهیافتهوبراثرکثرتاستعمال،بومیآنجوامعگشتهانددرحالیکهزادگاهوخواستگاهآنهاجاهایدیگربودهاست.» (همان:14)اهمّیّت مثلها در ایران و جهان تا جایی است که« پدرانما،مثلرایکیازاقسامبیستوچهارگانهیادبشمرده،ومثلدیگرقسمتهابهآناهمّیّتمیدادهاند.»(دهخدا،بهنقلازدبیرسیاقی،1370:بیستویک) و به عنوان قوانین اجتماعی، به آن ها استناد نموده،خود را ملزم به رعایت آن میدانستند و تخطّی از آن را جایز نمیشمردند.پارسا به نقل از بدیع یعقوب مینویسد:«امثالنزدبرخیازمردم،بهویژهروستاییانقوانینودستوراتغیرقابلتخطّیاست. برایاثباتدلایلخودوردّدلایلدیگران،بدانپناهمیبردند. گوییمثل،قاضی( داور) استودرمسألهیموردمناقشه،فصلالخطابمحسوبمیشود. مارونعبود[هم]میگوید: کتابهایحقوقروستاییزیرزباناوقرارداردونیازیبهمراجعهبهدستورهابرایصدوراحکامندارد.[ زیرا،اینامثالاحکامیهستندکهدرهمهیشئونزندگیازآنبهرهمندمیشوند.»(پارسا،1387:3)
فولکلور، و به تبع آن ضربالمثلها، برگرفته از زندگی مردم است، و عوام آن را تجربه کردهاند و به آن ها باور و اعتقاد دارند، و همین اعتقاد و باورمندی، آن ها را به صورت یک «واقعیّت» درآورده است «مثلهابرقامتاندیشه،لباسعملمیپوشانند،آنچهحکیمانوفیلسوفانمیاندیشند،عامهتجربهمیکنند . عوامکههموارهدرزندگیعملیغوطهورندناچارمیآموزندباشناختنواقعیّتبرمشکلاتفایقآیند. ازاینروالزاماًواقعگرایندودرنتیجهواقعگراییِفولکلوروضربالمثلهاوابستهبهواقعیّتزندگیعوّاماست.» (عباسیان،1387: 109) و همین ویژگی واقعیّت، آن ها را در زندگی مردم همراه و ساری و جاری ساخته و از نابودی دور نگه داشته، جاودانه ساخته است هرچند در شکل و لباسی دیگر جلوه یافته باشد.
اهمّیّت مثل نزد دیگر ملّتها هم از نظر مغفول نمانده است، تا جایی که آن ها را در مدارس آموزش میدادند و تألیفات خود را با آن مستند و مدلّل میکردند.« اردوزباناندرگذشتهبهتأثیرمثلدرسخنبهخوبیواقفبودندبههمینخاطراصطلاحات،مثلهاوکلماتقصارراجزوبرنامه هایدرسیخودقراردادهبودند و طلّابآنهارادرمدارسعلمیّهمیخواندندووقتیکهخودکتابی،رسالهایومکتوبیمینوشتندیاشعریمیسرودند،بعضیازمصرعها،ابیاتواقوالرابرایمدلّلومختصرکردنمطلببهکارمیبردند.»(پارسابهنقلازجعفری،1378: 4)
برای شناخت جوامع گذشته و آشنایی بر احوال و اوضاع زندگی و باورها و آداب و رسوم آنان باید به مطالعهی فولکلور و امثال و حکم آنان رجوع کرد که سینه به سینه تاریخ را درنوردیده است و تا این زمان به حیات خود ادامه دادهاست و گاه شاعر و نویسندهای با مهارت و ذوق و قریحهی خود به ثبت و ضبط آن ها اقدام کرده و آن ها را در کسوتی زیبا و بیانی دلنشین ارائه داده و به یادگار گذاشته است و یا خود خالق آن ها بودهاند؛ به عبارت دیگر ،یا امثال حاصل اندیشهی عوام بوده، بر شاعران و نویسندگان تأثیر گذاشته، در نوشتهها و سرودههای خود آوردهاند، یا برگرفته و برساختهی خود بوده، به عوام و خواص ارزانی داشتهاند و چون آینهای در پیش چشم همگان گذاشتهاند. «امثالوحکمآیینهیتمامنمایفرهنگوآدابورسوموباورهاواندیشههایجوامعازابتداتاکنونبودهاندکهسینهبهسینهنقلشدهوتاکنونادامهداشتهومیتوانواقعیّتزندگیجوامعراازرویآنهابازنگریکرد. ازاینمیاندانشمندانوبزرگانعلموادبایرانازروزگارانپیشینبرایاینرشتهازفرهنگومعرفتاهمیّتخاصّیقائلبوده،کتابهابهرشتهیتحریردرآوردهاندواساتیدسخنامثالفردوسی،نظامی،سعدی،مولوی،حافظودیگراندرآثارمنظومخویشاینگونهامثالواصطلاحاتراترجمانافکارخودقراردادند.»(انجویشیرازی 1351 : هجده) و«ضمنبازگوییوروایتاحوالایرانیانروزگارانگذشتهوهمروزگارخویش،برحیاتمعنویوباورهایماتأثیرچشمگیریگذاشتهاندوکمابیشاوضاعوباورهایزمانهرابهزبانهایگوناگوننقدکردهاند.»( عباسیان،1387 :100)
بررسیمَثَلازآثاریکشاعریانویسنده،میتواندبهشناختهرچهبیشترمیزاننفوذویدرجامعهونیزشناختمیزانآگاهیاوازفرهنگعامهکمکنماید،زیرا؛سیرمَثَلدوگونهاست: ازعوامبهخواصوازخواصبهعوام.بهعبارتدیگر،گاهمَثَلیاحکمیدرمیانعامّهیمردمرواجپیدامیکندبدوناینکهسازندهیمشخّصیداشتهباشد؛شاعریانویسندهاینمَثَلرادرسرودههاونوشتههایخودبهکارمیگیردوازآنبهعنوانحجّتودلیلاستفادهمیکند،کهاینامررادردانشبدیع،ارسالالمَثَل(فشارکی، 1379: 125)، (نجفقلیمیرزا،1362: 126)، (وحیدیانکامیار، 1383: 136)،(شمیسا، 1368: 81)، (هدایت، 2535: 262)، (کزازی، 1373: 112)، (خزائلی،1363: 96)، (همایی،1371: 299) واگردومَثَلباشد،ارسالالمثلین (محبّتی، 1380: 95)، (نجفقلیمیرزا، 1362: 167)، (کزازی،1373: 114)، (خزائلی، 1363: 96) میگویند. امّا،گاهشاعریانویسنده،خودجملهایحکیمانهمیسازدکهبهدلایلیازجمله،ایجاز،موزونبودن،استعارهیتمثیلیهواقعشدن،داشتنپیامِاندرزیوموارددیگراینچنینی،برسرزبانهامیافتدوبهعنوانمَثَلدرمیانعامّهیمردمرواجمییابد. همدردورانمعاصروهمدرگذشتهیادبیما،میتوانگسترشنفوذیک شاعرراازطریقمطالعهدرامثالوحکَمِمنتشرشدهازطریقشعراوبررسیکرد. «منظورازامثالوحِکَم،مَثَلهاییکهشاعربهعمدواردشعرمیکندنیست،زیرا؛اینکاربستگیبهاسلوبوسلیقهیشاعراندارد؛بلکه،منظورمنقولاتیاستکهازعینگفتاراوواردزبانعصر،وطبعاًدورههایبعدیزبانمیشود.» ( شفیعیکدکنی، 1374:71) ازهمینمنظرمیتوانبهمیزاننفوذیکشاعردرمیانمردمپیبرد.
سعدی، یکی از شاعران و نویسندگان برجسته و پرآوازهی ایران و جهان است، که به دلایلی چون سفر در داخل و خارج از ایران، نشست و برخاست با مردمان مناطق مختلف شهرهای مختلف و دقت در آداب و رسوم و فرهنگهای آنان و مطالعهی کتب و دواوین نویسندگان و شاعران قبل از خود، و آوردن آن دیدهها و شنیدهها و تجارب و آرا در کتابهای خود، با بیانی زیبا و قالبهای متفاوت از غزل و قصیده و مثنوی و … و در روایتهایی چون داستان، داستان کوتاه و «مینی مال» و استفاده از زبان مردم پسند و حقیقتگو و ساده و نیز استفاده از تم جذّاب که ویژگی داستانهای مینی مالیستی است(پارسا،1385: 40-39) توانست هم در زمان خود و هم بعد از آن به سرعت شهرت پیدا کند.(«[سعدی] از میان قشر متوسّط اجتماع مبتنی بر نظام ارباب و رعیّتی آن روز برخاسته، آراء و عقاید و خوشیها و دردها، و ویژگیهای زندگی مردم موطن خود و بخش مهمّی از شهرهای بزرگ آن روز خاورمیانه را در آثارش به زیبایی و شیوایی منعکس ساخته است.(ترابی،134:1383)تجربیات تلخ و شیرین سعدی حاصل سفرهای او به اطراف و اکناف جهان بوده است و« با سفرهای طولانی و با معاشرت با مردم شهرها و نقاط مختلف خاورمیانهی آن روز، در زمینهی شناخت اقوام و فکر و فرهنگ و جهان بینی آنان دارای آگاهیهای ارجدار گردید»(همان:133) و «محصول یک عمر تجربه و مطالعه و دانشاندوزی را در فالب اشعار و آثار ادبی کم نظیری ریخت که دو اثر معروف «گلستان» و « بوستان» از آن جملهاند.» (همان:134) و موجب شهرت او گردید تا جایی که شهرت او عالمگیر شد و پس از مرگش نیز بیشتر شد. «در زمان خود نیز شهرت حاصل کرد و شهرت او به کشورهای مختلف، از آسیای صغیر گرفته تا هندوستان رسید»(صفا1372،ج3،ب600:1) و این شهرت« بعد از مرگ او با سرعتی بیسابقه افزایش یافت»(همان:610)
معاشرت او با مردم و انس با آنان، استفاده از افکار و تجربیّات آنان در آثارش، موجب ماندگاری بیشتر سخنان او در میان مردم شده تا جایی که بسیاری از گفتههای او به صورت مثل درآمدهاند و از روی همین مثلها میتوان به میزان نفوذ سعدی در میان جامعه، هم در زمان خود و هم بعد از خود، پی برد . «اگر چه سعدی مانند تمام شاعران و نویسندگانِ برجسته، زاده و پروردهی محیط و اجتماع ـ خواه در سفر و خواه در حضر ـو محصول زمان و مکان و فرهنگ عصر خویش است؛ امّا، از آنجا که بیشتر از اغلبِ گویندگان و نویسندگان با مردم معاشر و مأنوس بوده و بخش عمدهی اندیشه و سخنش بازتاب فرهنگ جامعه و زبان حال مردم پیرامونش بوده است، بالنتیجه اشعار و جملات زیادی از گلستان و بوستان، در میان مردم به صورت ضربالمثل درآمدهاندو تأثیر فرهنگ و خرده فرهنگ و اندیشهی سعدی، به ویژه آن قسمت از آثارش که عناصر زنده و پویایی در آن ها باقی است، از دایرهی محیط و عصر شاعر فراتر رفته و به نسلهای بعد از شاعر رسیده است.»(ترابی، 154:1383) او را به عنوان شاعری جهانی بشناسند، و همطراز شکسپیر انگلیسی زبان بدانند.«میگویندشکسپیردرزبانانگلیسیومردمِانگلیسیزبان،چنداننفوذکردهاست،کهبیشازچهارصدوپنجاهجملهازکلماتاودربیانمردمراهجستهومَثَلِسایرشدهاستوقریببهدوهزارعبارتوشعرویدرذهنمردمِتربیّتشدهجایگزیناستومورداستشهادواقعمیشود.( یوسفیبهنقلازمینوی، 1384:38) سعدیدرزبانفارسینظیرچنینشأنیرادارد.(همان:38) و شاید بتوان گفت: هیچ شاعر و نویسندهای در تاریخ زبان و ادبیات فارسی به اندازهی سعدی بر زبان و طرز تعبیر و تحریر فارسیزبانان حکومت نداشتهاست، تا آنجا که امروز هم بقایای این نفوذ و تأثیر در گفتار و نوشتهی مردم باقی است.»(یوسفی،245:1377) و بسیاری از گفتههای او ـ 1645بیت و عبارت ـ جزو امثال و حکم فارسی است و دهخدا در اثر گرانقدر خود به آن ها آن ها اشاره کرده است و پس از فردوسی بیشترین تعدادرا در این ضمینه به خود اختصاص داده است(جدول شماه1 )و دکتر غلامحسین یوسفی هم تعداد417 مثل را از گلستانی که خود تصحیح کرده، اخذ کرده و در پایان کتاب آورده است.(ر.ک. به فهرست امثال و حکم از گلستان مصحح).«سعدیبهعمدمیکوشدکهنیّاتشتاآنجاکهمخلّفصاحتوزیبایینیست،برزبانبومیانمردم،هرچهممکناست،نزدیکترباشدوچیزیکهدراینمیانههرگزازنظردورنمیماندالهامگرفتناززندگانیمردمکوچهوبازارودیدزدنوآراستنصحنههاییاززندگیمردماست.»(رقابی،48:1363)صفا نیز از دلایل اشتهار او، استفاده کردن بسیاری از مثلهای فارسی زبانان در گفتار خود که از دیرباز رواج داشته، و قرار دادنِ حکم و امثال به عنوان چاشنی غزل و، بیان کردن سخنان خود ،چه در نظم ، و چه در نثر اخلاقی و اجتماعی، همراه با امثال و حکایات دلپذیر میداند.(صفا،1372،ج3،ب610:1)
پزوهشِحاضربرآناستتابااستخراجامثالومثلنماها،دردوکتابگلستانوبوستانِسعدی،هممیزانآشناییویباادبعامّهوهممیزاننفوذاودربینعوّام راارزیابیکند. علاوهبراین،شناختبهترشگردهایهنریسعدیدربهکارگیریامثالوحکموطبقهبندیموضوعیآنها،ازدیگراهدافاینپژوهشمحسوبمیشود.
1-1-1-معانی مثل
1-1-1-1-معانی لغوی
پارسا «مثل » رایکواژهیعربیمیداندکهازمثلیمثلمثولاًبهمعنیشباهتداشتنچیزیبهچیزدیگرگرفته شدهاستواضافهمیکندکهاینمعنیدرهمهیهمخانوادههایاینواژهنیزبهچشممیخوردهمچون « مثال،تمثیل،مماثله،تمثالو …» ونمونههاییکهمیآوردواژهی « مثال »بهمعنیشبیهونظیریبرآنچهگفتهشد و « تمثال » بهمعنیعکسیاتصویرساختهشدهشبیهبهاصلآن است. ( ر.ک. پارسا : 6:1387)ورجبزادههمآنرابهمعنیمثلومانندآوردهمیگوید : « مثلبازَبَردوحرفنخستین،درلغتبهمعنیمثلومانندوهمتااست (ر.ک.رجبزاده،5:1372) وامیری بهقولاستادمرحومبهمنیاراستنادکردهوگفتهاست : « مثلازمادهی « مثول » بروزنعقولبهمعنیشبیهبودنچیزیبهچیزدیگر ». ( امیری،58:1389 ) نقلمیکنندکه : « ریشهیعبریآن «ماشال »( masal) . درآرامی « متلا » ( matla )،درحبشی « مِسِل » ( mesel ) ودرآکدی « مشلوم »( meslum ) استکههمگیبهمعنیهمانندیاست . (پارساازقولزلهایم، 1387:6 ) ورجبزادههمواژهیمثلراعربیدانستهومیگوید: «کلمهیعربیمثلرادرفارسیگاهیبهداستانیادستان،نموون،سان،حالوصفتترجمهکردهاند.»(ر.ک. رجبزاده،1372: 6)
1-1-1-2- معانی اصطلاحی
در هر علم و زبانی علاوه بر معنی لغوی کلمات، تعاریف و توصیفاتی نیز برای واژگان بیان میکنند که حاصل تجارب و اندیشههای عمیق و ژرف صاحبان آن زبانها و علوم میباشد که در طی قرون متمادی و با زحمات فراوان به آن دست یافتهاند که به آن ها معانی اصطلاحی میگویند. در این راستا، برای واژهی « مثل» نیز علاوه بر معانی لغوی که مذکور افتاد، معانی اصطلاحی چندی نیز وجود دارد که اندیشمندان اقوام و زبانهای گوناگون برای آن وضع نمودهاند که پارسا در کتاب خود، بررسی تطبیقی ضربالمثلهای کردی و فارسی، به تعدادی از آن ها، تحت رویکردهای چهارگانهی بی تعریفی، تشبیهی، اندرزگونگی و ایجاز و شیوع، و در پایان رویکرداستعاری به طور مبسوط و انتقادی اشاره نموده(پارسا،1387 :15-6) و در نهایت خود تعریفی جامع و مانع از مَثَل ارائه داده است:« مثل، جملهای کوتاه، رسا و اغلب آهنگینی است که به صورت استعارهی تمثیلیّه برای بیان حجّت یا به کار گیری اندرز، اغلب بدون تغییر لفظی، شهرت یافته باشد».(همان:15)
1-1-2-حکمت
با وجود تفاوت و تمایز بین حکمت و مثل، به خاطر نزدیکی و تشابه آن ها در شیوع و پیام اندرزی،عوام آن ها را یکی دانسته،حکمتها را هم مثل میدانند.« اکثرعوّامایندو[مثل و حکمت]راباهمبهکارمیبرندوآنهارامعادلهممیدانند،امّابایدتوجّهداشتکهمثلازحکمتجداستودرامثال،حکمتهانهفتهاندوحِکَممادرمثلهاستومثلهاتراوشذهنآفرینندگانناشناسندوحکمتها،آفریدهیسرشناسان.» (عبّاسیان،1387 : 28 )
«برخیحکمترادرمقولهیادباینگونهمعرفیکردهاندکهحکمتعبارتاستازآوردنقولپیامبر (ص) وائمهدرسخنوآراستنسخنبهاینفرمایشاتاست » ( همان:68-67) وبرخیدیگرآنراکلامجامعنامنهادهاندوآورداهاندکههرگاهشاعریانویسنده،سخنانبزرگاندرپندواندرزوشکایتازروزگاررادرکلامخودآورده، سخنشحکمتاست .( امیریبهنقلازعفیفی : 68 ) وعفیفیاززباناستادبهمنیارچنینمیافزایدکه:« استادبهمنیارنظرمیدهندکه : سخنمشتملبرصنعتتمثیل،هرگاهبینعامهیمردموطبقاتیکهاکثریتیکقوموملتراتشکیلمیدهندشایعورایجگرددجزءامثالسایرهمحسوبمیشودماننداینبیتخواجه :
نههرکهچهرهبرافروختدلبریمیداندنههرآنکهآیینهسازدسکندریداند
واینعبارتگلستان : آنراکهحسبپاکاست،ازمحاسبهچهباکاست . هرگاهمطلقاًشهرتنیافتهیاآنکهبینمعدودیازخواصادبونویسندگانمشهودشدهجزءامثالعامّهمحسوبنمیشودوآنراحکمیاامثالخاصّهخوانند .»( امیری : 68 )
پارساهمضمنآوردنمعانیایازفرهنگهایعربیازمؤلّفانیچونمعلوفسیوعیوفرهنگهایفارسیهمچونپاشاومعین،ازنفیسی،دهخداوزلهایمهمتعاریفاصطلاحیآوردهوتعریفنفیسیرابهخاطرفلسفیبودنآنکنارگذاشتهوبهترینتعریفراهمانتعریفزلهایممیداندکهمیگوید : « بهنظرمیرسدزلهایمبهترینتعریفراازحکمتارائهدادهباشند . اودراینبارهچنینمیگوید : « حکمتشاملهرچیزیاستکهبهعادتوسنتهاوتدبیر و کلماتقصاروسخناننغزمربوطمیشود . حکمازتجربههایزندگی–یالااقلبرخیازآنهابهصورتمستقیمودرقالبانتزاعیسخنمیگوید .(پارسا،1387 : 19-18)
نامبردهبینمَثَلوحکمتتمایزایجادکردهومیگوید :بهنظرمیرسدازنظرلغویتنهامعنیمشترکبینحکمتومثل،«اندرز»باشدوشایدجنبهیتعلیمیمشترکهردوکوتاهیوروانیآنها،موجبشده،جملاتحکمتآمیزومثلدریکردیفقرارگیرند،سپسمیافزاید:«هرمثلیدارایحکمتیاستاماهرحکمتیرانمیتوانمَثَلمحسوبداشت؛زیرابارزترینوجهمَثَل (جنبهیتشبیهی ) درآننیست؛بهعبارتدیگر،حکمتفاقدوجهاستعاریمیباشد.»(همان : 19 )درادامهتفاوتهایمثلوحکمتراازبدیعیعقوبنقلمیکندومیگوید: «بدیعیعقوبتفاوتهایمثلوحکمتراچنینبیانمیکند :1- رواج: حکمتمانندمثلرایجنمیشودوشایعنمیگردد،درغیراینصورتمثلمیباشد. پسهرحکمتیمثلنیستبلکهتنهاحکمتیمثلمحسوبمیشودکهرایجباشد.2- صدقنظرودرستیمضمون: حکمت،مولودتجربهوعقلاندیشمنداستوغالباًدرهرزمانومکانیتأییدمیشود؛اما،مثلدربردارندهیاندیشهایاستواروراییمحکمنیستوهرحکمتیهرگاهرواجیابدمثلاستولیهرمثلی،حکمترایجنیست.3-مضمونفکری: حکمتاندیشهایاستواریافکریراستیناست،تجربهآن راثابتکردهاستوعقلآنراصیقلدادهوهدفغاییآنپندوراهنماییاستامامثلدربردارندهیاینفکریااینرأینیست . دراینصورتتبدیلبهتعبیریمثلیمیشودکهبرایتشبیهچیزیبهچیزییاتوضیحفکرییاوصفحالتییاامثالآنمثلزدهشود،یااینکهمثلتبدیلبهیک « عبارتتقلیدی » میشودکهبرایدعا،نفرینوخطاب،درودوامثالآنبهکارمیرود .4–اساس : اساسمثلتشبیهاستیعنیشبیهکردنمضرببهاصلآن،امااصلدرحکمترساندنمعنیاست .5–ایجاز: مثلموجزاستاماحکمتممکناستموجزباشدیانباشد .6–هدف: هدفاساسیمثلدلیلآوردناستاماهدفاساسیحکمت،پندوراهنماییاست . وسپساضافهمیکند :«علیرغماینتفاوتهادربینمثلوحکمت،بسیاریازحکمتهابهدلیلشیوعشانبهمثلتبدیلشدهاند،همانطوریکهتازمانیکهرواج،حدّفاصلحکمتومثلباشدنمیتوانیمبربرخیازحکمتهاداوریکنیمکهآیاامثالندیاغیرامثال . وتازمانیکهاینرواجبامکان،زمانواشخاصمرتبطباشد،معیارهایدقیقیبرایاینگفتهیافتنمیشودکهاینحکمترایجاستیاغیررایج.» (همان : 21 -20 )کهدرادامهپارسابراظهارنظراخیرآنخردهگرفتهوگفتهاند : «اظهارنظراخیردرست نیست؛زیراوجهتمایزمثلوحکمتاستعاریبودنآناستنهرواج .»( همان : 21 ) ودلیلآنراعبارتهایتکراریروزانهوبسیاریازجملاتو… کهدرزندگیروزانهرایجندامّابهخاطرنداشتنجنبهیاستعاریجزوحکمتاستامامثلمحسوبنمیشود،میدانند . ( همان : 22 – 21 ) همچنین ایشان بین کنایات، اصطلاحات، باورها یا حکمت عامه، تشبیهات، کلمات قصار و زبانزدها، که بر سر زبانها جاریست امّا، دارای وجه استعاری نیستند و تاکنون به دلیل فقدان تعریفی جامع آن ها را جزو مثل میدانستند تمایز قائل شده و آن ها را «مثلنما» نامیده و چنین تعریف کردهاند:«مثلنماها، جملات کوتاه غیر استعاری و اغلب شیوایی هستند که به دلیل دارا بودن محتوای عام و کلّی بر سر زبانها افتادهاند و فاقد وجه استعاری میباشند.»
در این پژوهش سعی بر آن است که ، امثال و حکمتها و مثلنماهای موجود در دو اثر، گلستان و بوستان سعدی، با توجّه به تعاریف پارسا ـ به دلیل جامع و مانع بودن آن ها ـمورد بررسی قرار گیرند، جنبههای تأثیر و تأثّر آن کاویده شود.
1-2- ضرورت تحقیق
سعدی به عنوان یکی از سه پیامبر شعر ایرانی، و به عنوان کسی که دواثر از آثارش جزو شاهکارهای جهانی است، از جهات مختلف مورد بررسی و مدّاقه قرار گرفته است. امّا با توجّه به تجربههای فراوان و متنوّع او در زندگی و مردمشناسی و معرفت وی به روحیّات افراد بشر، و حشر و نشر او با انواع اشخاص و تأمّل در رفتار و خلقیّات آنان، ضرورت تحقیقی را ایجاب می کند، تا بتوان از روی آن پی برد که گذشتگان ما چگونه میاندیشیدند، چگونه زندگی میکردند و آداب و رسوم و روحیّات آن ها چگونه بوده است؟ و قدرت سعدی در بازنمایاندن این مؤلّفهها تا چه حد است،مخصوصاً اینکه، بررسی امثال و حکم به عنوان یکی از مهمترین جلوهگاههای ادبیات مردمی و عامیانه، در آثار او، به ویژه در دو اثر مشهور او ،گلستان و بوستان، و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری او از مردم و بر مردم، موجبات ارزیابی و داوریهای منصفانهتر و دقیقتری از آثار و روحیّات و خلقیّات مردمان هم عصر و پیش از او را فراهم میسازد. گلستانی که واقعیّتهای رفتاری و فکری مردمان عادّی و عوّام عصر سعدی در آن به بهترین شیوه به رشته تحریر درآمده است و بوستانی کهجلوهگاه تفکّرات و آرزوهای انسانی اندیشمند و جهاندیده و تلخیِ روزگار چشیده و آرمان خواه و متجدّد است که در کنار همان مردم عادّی و به شیوهی آنان میزیسته است.این پژوهش میکوشد با بررسی امثال و حکم موجود در دو اثر مذکور، به شناخت بیشتر سعدی و تواناییهای نویسندگی و شاعری او و آداب و رسوم و خلقیات و روحیّات مردمان همعصر او و قدرت انتقال آن مفاهیم از جانب سعدی پی ببرد.
1-3- اهداف پژوهش
1-3-1- اهداف نظری
شناخت تاریخ زندگانی، آداب و رسوم، طرز فکر، وقایع و اتّفاقاتی که بر گذشنگان وارد آمده و مایهی پند و اندرز آیندگان شده و نیز آگاهی از زندگی و اندیشهی و خصوصیّات رفتاری بزرگان علم و ادب جوامع و ملّتها، از ویژگیهای بارز و خواستهای دیرینه و نیازهای روانی انسانهاست، هرچه این شناختها کلّیتر باشند، ابهام آن ها هم بیشتر خواهد بود و موجب تعارضاتی در برداشتهای آنان خواهد شد و عکس آن؛یعنی، پرداختن به جزئیّات آثار و افکار و روحیّات آن ها، موجبات تنویر افکار و اندیشههای مخاطبان و همچنین دقّت شناختها خواهد شد. دربارهی بزرگان علم و ادب ایران و از آن میان، سعدی، که در بیشترین انواع ادبی ، از داستان و شعر و غزل و … قلمفرسایی کردهاست، و شهرتش عالمگیر گشته، بعد از گذشت قرون، خاطرهی او هنوز هم در یادها ثبت است و بر زبانها جاری، بسیاری گفتنیها گفته شدهاست و بسیاری نوشتنیها … اما، باز هم میتوان گفت و نوشت. بررسی امثال و حکم به عنوان آیینهی تمام نمای واقعیّتهای زندگانی مردمان گذشته و حال، از عوام و خواص، در دو اثر روایی و داستانی که بسیاری از امثال و حکمهای فارسی را در خود جای داده، آنهم از نویسندهای که خود همراه مردم بوده و مسائل و مشکلات را شخصاً تجربه کرده و به نگارش درآورده است و تأثیر و تأثّر او از عوام و خواص در این مهم ـ که وجههی همّت این پژوهش است ـ در شناخت بهتر سعدی و آثارش و نیز محیط فکری و رفتاری او میتواند راهگشا و مفید فایده باشد و همچنین میتواند در شناخت بهتر ادبیّات عامیانه، گامی کوچک در راهی بزرگ و طولانی باشد.
1-3-2- اهداف کاربردی
داوری، شناخت و تحلیل ادبیات عامیانه در آثار سعدی به ویژه در دو اثر «گلستان» و « بوستان» او،جز با تکیه بر شواهد و مستندات کافی امکانپذیر نیست. این پژوهش با بررسی دقیق یکی از وجوه ادبیات عامیانه ـ امثال و حکم به کار رفته در آثار سعدی، مخصوصاً دو اثر مذکور او ـ شواهد و مستندات کافی مربوط به به این وجه از کار او را قابل دسترس، و امکان شناخت هرچه بیشتر نویسنده را برای پژوهندگان و خوانندگان آثار او فراهم میآورد و میتواند به پژوهشگران و دانشجویان رشتههای مردمشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی، زبانشناسی، تاریخ و … کمک نماید و خوانندگان را با آداب و رسوم گذشتگان و افکار و خلقیّات و روحیّات آنان آشنا سازد و به شناخت بیشتر سعدی و میزان توانایی او در ثبت و ضبط و انتقال این مفاهیم آگاه کند.
1-4- سؤالات تحقیق
- سعدیدرسرودههایخود،چگونهازامثالومثلنماهااستفادهکردهاست؟
- دلایلرواجمثلهاومثلنماهایسعدیدرمیانمردمچیست؟
- چگونهمیتوانازراهمثلهاومثلنماهابهمیزاننفوذسعدیدرمیانمردمپیبرد؟
1-5- محدودیّتهای تحقیق
محدودیّتهای این پژوهش را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
1-5-1- کمبود منابع
منابع پژوهشی در زمینهی امثال، در ایران بسیار کم است و این کمبود در مراکز علمی و دانشگاهی نیز به چشم میخورد.(پارسا، 1387 :47-46)
1-5-2-عدم مطابقت امثال و حکم دهخدا با کتابهای تصحیح شده و معتبر امروزی
منبع اصلی در تهیّهی این پژوهش، کتاب «امثال و حکم» علّامه دهخدا است. ایشان در آوردن مثلها و نظایر و … از منابع تصحیح نشده استفاده کرده است؛ لذا، جهت یافتن آن ها و مطابقت با نسخهی «غلامحسین یوسفی» پژوهشگر را دچار مشکل میکند، که در ادامه به عنوان نمونه، به تعدادی از آن ها اشاره میشود:
الف)دهخدا:گرگ گرسنه چو گوشت یافت نپرسد…. یوسفی: چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد….
ب)دهخدا: دل تشنه نخواهد آب زلال…. یوسفی: تشنه را دل نخواهد آب زلال….
ج) و …
1-5-3- مشوّش بودن شمارهی ابیات
ابیاتی چون» برو شیر درنده باش ای دغل…» در کشف الابیات یوسفی، به عنوان بیت شماره ی 1341 آمده، امّا در متن کتاب، در صفحه 88 و تحت بیت شماره1361 درج شده است و بیت«بسا روزگارا که سختی برد / پسر، چون پدر نازکش پرورد.» در کشفالابیات یوسفی تحت شمارهی 3198آمده اما در متن کتاب تحت شمارهی 3158 ذکر شده است، که در قسمت « تصحیح و استدراک هم به آن اشاره نشده است.
1-5-4- آوردن مصراع دوم یا بخشی از مصراع اول بیت به عنوان مثل
بیت« خدا کشتی آنجا…» در کتاب دهخدا در صفحهی 1815 بدین صورت که گفته شد، آمده و همان بیت در صفحهی92 همان کتاب به صورت « قضا کشتی آنجا … » آمده است و آوردن مصراع دوم بیت به عنوان مثل ،یا شاهد و نظیر؛ که برای یافتن آن بایستی تمام متن کتابهای بوستان و گلستان را جست و جو کرد و ادامهی کار را با مشکل مواجه میکرد.:
1-5-5- تکرار
دهخدا بسیاری از ابیات را برای دوّمین و سوّمین بار تکرار کرده است:
الف) سگاصحابکهفروزیچند / پینیکانگرفتمردمشد. (دهخدا:41و 182 و 507)ب)شبچوعقدنمازمیبندم / چهخوردبامدادفرزندم.(دهخدا:1014،1127،1999)ج) چوبارانرفتبارانیمیفکن / چومیوهسیرخوریشاخمشکن.(دهخدا:631 ،635،655 )د) علمچندانکهبیشترخوانی/چونعملدرتو نیستنادانینهمحققبودنهدانشمند/چارواییبراوکتابیچند.(دهخدا:365 ،1111،1114)ه)نگهبانیملکودولتبلاست / گداپادشاهاستونامشگداست. دهخدا:335، 1268، 1831) و … .
-
- ضعیف ( از صفر تا ۲۴ امتیاز )
-
- متوسط ( از ۲۵ تا ۴۹ امتیاز )
-
- خوب ( از ۵۰ تا ۷۴ امتیاز )
-
- عالی ( از ۷۵ تا ۱۰۰ امتیاز )
بدیهی است براساس آیین نامه مربوطه ،طرح های پژوهشی که مجموع امتیاز آنها کمتراز ۷۵ باشد، به مرحله بعد داوری نخواهند رسید.
به عبارت دیگر فقط طرح هایی شایستگی شرکت در مرحله نهایی داوری انتخاب پژوهش های برتر استان را دارند که در سطح خوب یا عالی ارزیابی شده باشند.
ب) چگونگی برگزاری جشنواره
زمان
سعی شده است مراسم کتاب سال در آبان ماه هر سال مصادف با هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، برگزار شود.
همچنین زمان برگزاری مراسم انتخاب پژوهش های برتر هر ساله در آذر ماه مقارن با هفته پژوهش انتخاب گردیده است که در بعضی سال ها برگزار ودر بسیاری از سال ها هم به صورت مشترک با برنامه کتاب سال انجام پذیرفته است.
هدایا ( یادمان ها )
از مولفان ، مترجمان ، مصححان و ناشران برگزیده وفعال طی مراسمی، که برگزار می شود با اهدای لوح تقدیر و تندیس وهدایای نقدی تجلیل به عمل می آید. تعیین هدایای نقدی با توجه به برنامه جشنواره،هر ساله از سوی داوران انجام خواهد شد.
اطلاع رسانی
اطلاع رسانی مراسم از طریق چاپ فراخوان و توزیع آن در سراسر استان ، دانشگاه ها و مراکز علمی،چاپ خبر در کتاب هفته و مکاتبه با دانشگاه ها ، سازمان ها وادارات انجام می شود.
بازتاب رسانه ای
پخش مراسم در اخبار استان ونشریات و انتشار گزارش مکتوب و برنامه های رادیویی وتلویزیونی و انجام مصاحبه با برگزیدگان را دربردارد.
طبق بررسی های انجام شده ، دبیرخانه انتخاب پژوهش های فرهنگی هنری مستقر در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان طی برگزاری این جشنواره اقدامات زیر را انجام داده است: ۱- انتشار فراخوان در نشریات محلی وهم زمان ارسال فراخوان به تمام موسسات و نهاد های علمی پژوهشی و فرهنگی دولتی و غیردولتی و پژوهشگران مستقل ۲- جمع آوری طرح ها وتفکیک آن ها براساس موضوعات فراخوان ۳- انتخاب داوران و ارسال برای داوری.
پس از دریافت نتایج داوری در جلسه شورای پژوهشی ، پژوهش های برگزیده وشایسته تقدیر براساس آیین نامه و بالاترین امتیاز انتخاب وطی مراسمی از این پژوهش ها با اهدای لوح تقدیر و تندیس، تجلیل به عمل می آید.
نحوه برگزاری آیین پایانی
آیین وسنتی پسندیده است که مسئولان کشور بنا بر رسالت فرهنگی خود درآیین و برنامه های فرهنگی شرکت جسته و بدین مراسم ، رونق وجلوه ای دیگر می بخشند. سخنرانی های علمی توسط استادان برجسته وحضور بزرگان عرصه علم واندیشه همراه با مسئولان ، مایه دلگرمی برای سایر فرهیختگان از جمله برندگان کتاب سال می باشد تا با کوشش بیشتر در بسط و تعمیم فرهنگ غنی اسلامی بکوشند وبرغنای آن بیافزایند .
در طی برگزاری سالانه این جشنواره ها، تاکنون چند دوره از مراسم، اهدای جایزه با حضور وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی، چند دوره با حضورمعاونین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وچند دوره نیز در سطح استاندار، امام جمعه و مسئولان عالی رتبه استانی برگزار شده است. همچنین براساس گزارشات موجود علاوه بر حضور و سخنرانی مسئولان عالی رتبه کشوری واستانی چهره های علمی فرهنگی همچون دکتر شعبانی، استاد تاریخ دانشگاه تهران(اولین دوره ۲۲/۹/۷۳ ) دکتر الهی قمشه ای ،استاد دانشگاه تهران(دومین دوره ۲۴/۸/۷۴) دکتر عبدالحسین زرکوب، استاد دانشگاه(چهارمین دوره آبانماه ۷۶) دکتر گنجی ، استاد دانشگاه تهران( پنجمین دوره آبانماه ۱۳۷۷) هوشنگ مرادی کرمانی ( هفتمین دوره ۲۴/۸/۷۹) حجه الاسلام محمد جواد حجتی کرمانی(هشتمین دوره ۲۳/۸/۸۰)احمدرضا احمدی ، شاعر ونویسنده( یازدهمین دوره ۹/۹/۸۳) دکتر جواد محقق شاعر ونویسنده (شانزدهمین دوره ۳/۸/۸۹) و بسیاری ازچهره های علمی استانی سخنرانی داشته اند.
بخش سوم ) نمایه ها
نمایه ی کلی آثار برگزیده ی کتاب سال استان کرمان به تفکیک سال (دوره ) و موضوع
سال ۱۳۷۳ : اولین دوره
ردیف | موضوع |
۱ | علوم مذهبی |
۲ | علوم پایه |
۳ | علوم پزشکی |
۴ | ترجمه |
گفتار دوم بازداشت موقت طفل و جایگزینهای آن
الف- فقدان مقررات مخصوص برای بازداشت اطفال در حقوق کنونی
اطفال به جهت وضعیت سنی و روانی حاکم بر آنان ممکن است بر خلاف بزرگسالان بیشتر در معرض آسیبهای ناشی از بازداشت موقت قرار گیرند. لذا اتخاذ تمهیدات و رژیمهای خاصی که بتواند هر چه بیشتر در راستای حمایت از این دسته از افراد گام بردارد ضروری است. در این فصل با مقررات و یا عدم وجود مقررات در این زمینه آشنا خواهیم شد.
در نظام حقوقی ایران تا سال ۱۳۰۴ شمسی در زمینه دادرسی اطفال و نوجوانان مقررات خاصی وجود نداشت و به جرایم این قشر به مانند بزرگسالان در دادگاههای عمومی رسیدگی میشد. در این سال اولین بار قانون مجازات عمومی تصویب و مواد ۳۴ تا ۳۹ این قانون به نحوه برخورد قضایی با کودکان اختصاص یافت. در این قانون کودکان غیر ممیز فاقد مسؤولیت کیفری بوده و کودکان ممیز به اشخاصی اطلاق میشد که سن آن ها به ۱۲ سال تمام نرسیده است. در صورت ارتکاب جرم از سوی این دسته به والدین برای تأدیب و تربیت و مواظبت سپرده میشدند. کودکان بین ۱۲ تا ۱۵ سال در صورت ارتکاب جرم به مجازات ۱۰ تا ۵۰ ضربه شلاق محکوم میشدند و کودکان بزهکار ۱۶ تا ۱۸ سال نیز به نصف کیفر قانونی مقرر برابر بزرگسالان. سرانجام اگرجرم ارتکابی این دسته اخیر به صورت جنایت میبود کیفر آن ها حداکثر ۵ سال نگهداری در دارتادیب بود.[۱۹۷] با تصویب قانون تشکیل دادگاههای اطفال در سال ۱۳۳۸ رسیدگی به جرایم کودکان زیر ۱۸ سال در صلاحیت این دادگاه قرار گرفت و کانون اصلاح و تربیت پیش بینی گردید. در این قانون کودکان به سه دسته ۶ تا ۱۲، ۱۲ تا ۱۵، ۱۵ تا ۱۸ سال تقسیم گردیدند. در سال ۱۳۵۲ با افزایش جرایم کودکان و نوجوانان و عدم کارایی کافی قانون پیشین، موادی از قانون مجازات عمومی با رویکرد شدیدتری ضرورت رعایت آیین دادرسی دادگاه اطفال بزهکار تأکید گردید و در سال۱۳۶۰ با روی کار آمدن دادگاههای کیفری ۲ و ۱ رسیدگی به جرایم اطفال به این دادگاه سپرده شد. عملا با کنارگذاری قانون تشکیل دادگاههای اطفال بزهکار، رسیدگی ویژه به جرایم این اشخاص به فراموشی سپرده شد. با الحاق ایران به کنوانسیون حقوق کودک در اسفند ۱۳۷۲ مقنن ایرانی درصدد بهبود وضع این قشر اجتماعی برآمد تا این که با اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در سال ۱۳۸۱ نظام قضایی کودکان و نوجوانان دچار تحول گردید.
بر مبنای تبصره ۳ ماده ۳ این قانون دادسرا ویژه نوجوانان در اول مهرماه ۸۲ در محل دادگاههای اطفال و نوجوانان تشکیل شد.[۱۹۸]
در حقوق ایران طبق ماده ۲۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۸۱ نگهداری موقت پیش از محاکمه طفل یا نوجوان در کانون اصلاح و تربیت کودکان یا محل مناسب دیگری در صورت فقدان کانون اصلاح و تربیت کودکان یا محل مناسب دیگری در صورت فقدان کانون اصلاح و تربیت به تشخیص دادگاه در دو فرض پیش بینی شده است. فرض اول: در صورتی که نگهداری برای انجام تحقیقات یا جلوگیری از تبانی نظر به اهمیت جرم ضرورت داشته باشد و فرض دوم: چنان چه ضرورتی به نگهداری طفل یا نوجوان نباشد اما برای دسترسی و معرفی او در موقع لزوم به مقام قضایی طفل یا نوجوان ولی یا سرپرست قانونی نداشته باشد و یا ولی یا سرپرست قانونی او حاضر به التزام به قید وجه التزام یا دادن وثیقه نباشد و شخص دیگری نیز التزام و وثیقه ندهد(تبصره ۱ ماده ۲۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری) اما متأسفانه مقنن مبادرت به احصای جرایم خطرناک شدید که اهمیت ضرورت بازداشت را توجیه کند نکرده است. در جریان تحقیقات مقدماتی دادسرا یا دادگاه حسب مورد اطفال و نوجوانان موضوع این قانون را به والدین یا سرپرست قانونی یا در صورت فقدان یا عدم دسترسی و یا امتناع از پذیرش آنان به هر شخص حقیقی یا حقوقی که مصلحت بداند میسپارد. اشخاص مذکور موظفند هرگاه حضور طفل یا نوجوان لازم باشد او را به دادگاه معرفی نمایند. طفل یا نوجوان نیز ملزم به معرفی خود به دادگاه است. در صورت ضرورت اخذ کفیل یا وثیقه تنها از متهمان بالای ۱۵ سال امکان پذیر است. در صورت عجز از معرفی وکیل یا تودیع وثیقه و یا در جرایم علیه امنیت و جرایمی که در صلاحیت دادگاه کیفری استان است و یا مجازات قانونی آن بیش از خمس دیه کامل و یا بیش از ۳ سال حبس است دادسرا یا دادگاه در موارد زیر قرار نگهداری موقت آنان را در کانون اصلاح و تربیت صادر میکند:
الف- احتمال از بین رفتن آثار و دلایل جرم
ب- تبانی متهم با متهمان دیگر یا شهود یا مطلعان واقعه
ج- احتمال جلوگیری از ادای شهادت شهود
د- بیم فرار یا مخفی شدن متهم.[۱۹۹]
با توجه به مقررات فوق صرف نظر از انطباق یا عدم انطباق آن با قواعد بین المللی، بازداشت موقت طفل مجاز و امری قانونی است. با این حال قانونگذار مبادرت به صدور قرار بازداشت را منوط به رعایت سلسله مراتبی نموده است. توضیح این که به موجب ماده ۲۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری و تبصره این ماده قاضی اطفال ابتدا باید از ولی یا سرپرست طفل تأمینهای مذکور در بندهای الف و ب ماده مذکور (التزام به حاضر نمودن با تعیین وجه التزام و یا تودیع وثیقه) را مطالبه نماید و در صورت امتناع و یا در صورتی که طفل ولی یا سرپرست نداشته باشد میتواند طفل متهم را تا صدور رأی و اجرای آن در کانون اصلاح و تربیت به صورت موقت نگهداری نماید. با این حال در صورت ضرورت تحقیقات و یا جلوگیری از تبانی هرچند ولی یا سرپرست حاضر به تودیع وثیقه و یا ملتزم به حاضر نمودن طفل باشد بازهم مقام قضایی می تواند مبادرت به اعزام طفل متهم به کانون اصلاح و تربیت به صورت موقت نماید.[۲۰۰]
ب- فقدان مقررات مخصوص برای بازداشت اطفال در تغییرات نوین قانونگذاری
ماده ۲۸۷ آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ مقرر میدارد: « درجریان تحقیقات مقدماتی مرجع قضایی حسب مورد اطفال و نوجوانان موضوع این قانون را به والدین، اولیاء یا سرپرست قانونی یا در صورت فقدان یا عدم دسترسی و یا امتناع از پذیرش آنان، به هر شخص حقیقی یا حقوقی که مصلحت بداند میسپارد. اشخاص مذکور ملتزمند هرگاه حضور طفل یا نوجوان لازم باشد او را به مرجع قضایی معرفی نمایند. افراد پانزده تا هجده سال نیز شخصا ملزم به معرفی خود به دادگاه میباشند.
در صورت ضرورت، اخذ کفیل یا وثیقه تنها از متهمان بالای پانزده سال امکان پذیر است. در صورت عجز از معرفی کفیل یا ایداع وثیقه و یا در مورد جرایم پیش بینی شده در ماده (۲۳۷) این قانون، دادسرا یا دادگاه میتواند با رعایت ماده (۲۳۸) این قانون، قرار نگهداری آنان را در کانون اصلاح و تربیت صادر کند.
تبصره: قرار نگهداری موقت تابع کلیه آثار و احکام قرار بازداشت موقت است.
در قانون سابق نوع، اهمیت به جرم و دلایل آن، به طور مطلق بیان گردیده بود. در حالی که در این قانون ملاک لزوم یا عدم لزوم نگهداری در کانون اصلاح و تربیت موارد مقرر در ماده ۲۳۸ این قانون می باشد. تغییر دیگر مربوط به اخذ کفیل یا وثیقه از متهمان است، به طوری که در قانون جدید، اخد کفیل یا وثیقه تنها از متهمان بالای ۱۵ سال امکان پذیر است در حالی که این قید در قانون سابق بیان نگردیده است و بند ب ماده ۲۲۴ از اخذ وثیقه به صورت مطلق سخن گفته بود. در خصوص این ماده توجه به مقررات مندرج در فصل دهم از بخش دوم کتاب نخست قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مقید و لازم به نظر می رسد.[۲۰۱]
طبق ماده ۲۸۷ برای صدور قرار تأمین در مورد متهمان زیر ۱۸ سال تمام باید بر طبق این ماده عمل نمود و بر این اساس این متهمان آزاد بوده و به اشخاص نامبرده در ماده سپرده می شوند. افراد مذکور موظف به حاضر نمودن متهم هستند ولی کفیل او محسوب نمی شوند و مسئولیت کفیل را ندارند.[۲۰۲]
از میان قرارهای تأمین معمول تنها صدور قرار کفالت و وثیقه به شرط ضرورت آن هم در مورد متهمان بالای ۱۵ سال تمام امکان پذیر است. در مورد این متهمان(۱۵ سال به بالا) ، قرارهای موقت درکانون اصلاح و تربیت قرار تأمین سوم است که در مورد جرایم مذکور در ماده ۲۳۷ و با رعایت ماده ۲۳۸ به جای قرار بازداشت موقت یا در صورت عجز از معرفی کفیل یا وثیقه صادر می گردد.[۲۰۳]
در مورد متهمان زیر ۱۵ سال تمام با هر اتهامی، اقدامی جز سپردن به والدین، اولیا یا سرپرست قانونی یا در صورت فقدان یا عدم دسترسی و یا امتناع از پذیرش آنان به هر شخص حقیقی یا حقوقی که مقام قضایی مصلحت بداند پیش بینی نشده است. با توجه به تبصره ماده فوق نگهداری موقت در کانون باید به موافقت دادستان برسد؛ در صورت موافقت دادستان قابل اعتراض است و در فواصل یک ماه یا دو ماه مورد بازبینی قرار گرفته تا فک گردیده یا تخفیف داده شود.[۲۰۴]
گفتار دوم: حق اعتراض و حق برخورداری طفل از معاضدت حقوقی و سایر معاضدتهای مناسب
الف- مقررات ناظر بر حق اعتراض طفل به سلب آزادی پیش از محاکمه در حقوق کنونی و تغییرات نوین قانونگذاری
کودکان معارض با قانون که در معرض محرومیت از آزادی قرار می گیرند حق دارند به این قرار اعتراض کنند. در این گفتار با چگونگی استفاده از این حق آشنا خواهیم شد و بیان خواهیم نمود که این اطفال چگونه می توانند از حق داشتن وکیل و یا در صورت عدم وجود وکیل اختیاری از وکیل تسخیری استفاده نمایند.
در ارتباط با حق متهم بر اعتراض به قرار بازداشت موقت، قانون آیین دادرسی کیفری ایران در سه دوره متوالی نسبت به اعمال این حق از سوی متهم دو رویه متفاوت را تجربه نموده است. توضیح این که به موجب قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ قانون گذار این حق را برای متهم قایل شده بود تا بتواند در ظرف مهلت قانونی (۱۰ روز) نسبت به قرار بازداشت موقت اعتراض نماید(تبصره ۲ ماده ۱۲۹ و بند ۴ ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰) غلبه چهره یک مرحلهای بودن رسیدگی پس از انقلاب تصویب تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در سال ۱۳۷۳ که حذف مراجع تجدید نظر را به همراه داشت سبب شد که حق متهم بر اعتراض به قرار بازداشت موقت بنا بر بند «ب» ماده ۱۹ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب ۱۳۷۳ به ادبیات متروکه کیفری کشورمان بپیوندد. اسقاط این حق از متهم که پیشینهای نزدیک به ۵ دهه داشت به ویژه تعارض آن با اصول پذیرفته شده حقوقی که نقض حقوق و آزادیهای متهمان و تعهدات بین المللی را در برداشت منجر به بازگشت این حق به روند دادرسی کیفری گشت و در نهایت ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ در این راستا نقایص موجود قانونی را پوشش داد.[۲۰۵]
ماده۳۳ قانون مزبور این امکان را برای متهم پیشبینی نموده بود تا بتواند ظرف۱۰روز از تاریخ ابلاغ قرار بازداشت از این قرار در دادگاه تجدید نظر استان تجدید نظرخواهی نماید. مرجع مربوطه مکلف بود به اعتراض خارج از نوبت رسیدگی نماید.[۲۰۶] با این حال پس از مدت اولیه یک ماه در صورت ضرورت تمدید قرار بازداشت موقت به موجب قسمت اخیر ماده ۳۳ مقررات این ماده نیز هر ماه قابل اعمال می باشد.[۲۰۷]
در نهایت با تصویب قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ و احیای مجدد دادسراها قانونگذار ضمن پذیرش حق اعتراض متهم بر قرار بازداشت موقت اعمال این حق در مرحله پیش از محاکمه را به گونهای متفاوت نسبت به قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ پیشبینی نمود و در این قانون قانونگذار به مانند ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ حق اعتراض متهم را در مرحله صدور و تمدید مورد پذیرش قرار داده است. به موجب بند «ن» ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ متهم میتواند به قرار بازداشت موقت در نزد دادگاه عمومی جزایی و یا انقلاب اعتراض نماید از سوی دیگر به موجب بند «ط» ماده ۳ قانون مزبور در صورتی که بنا به مورد پس از اتمام ۲ ماه و ۴ ماه در بند فوق به جهت ضرورت مقام قضایی ابقای متهم در بازداشت موقت را ضروری تشخیص دهد و پس از اتخاذ تصمیم مورد موافقت دادستان واقع گردد متهم میتواند به این تصمیم (قرار تمدید) حسب مورد در دادگاه عمومی جزایی یا انقلاب ظرف مدت ۱۰ روز اعتراض نماید.[۲۰۸]
در نظام دادرسی کیفری ایران متهم یا وکیل وی میتواند به قرار بازداشت صادره علیه خود اعتراض نماید. این اعتراض حسب زمانهای دو ماه و چهار ماه در مرحله تحقیقات و یک ماه در مرحله دادگاه میتواند انجام شود. به علاوه با امکان تمدید آن ها به مدت ۲ ماه و ۴ ماه در مرحله دادسرا و یک ماه در مرحله دادگاه تا حداقل کیفر قانونی برای جرم ارتکابی متهم تحت بازداشت میتواند هر ماه یک بار به آن اعتراض نماید. اعتراض مقرر در نظام دادرسی ایران چنان چه متذکر گردید صرفا نسبت به صدور قرار بازداشت موقت و تمدید آن بوده و مواردی دیگر نظیر اعتراض به عدم پذیرش درخواست آزادی وی را شامل نمیشود.[۲۰۹] در مورد امکان اعتراض کودک به تصمیم دادگاه به نگهداری موقت در کانون اصلاح و تربیت مطابق تبصره یک ماده ۲۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری چنان چه در جریان تحقیقات، ضرورت نگهداری طفل برای انجام تحقیقات یا جلوگیری از تبانی احساس گردد طفل یا سرپرست نداشته باشد یا ولی یا سرپرست او حاضر به التزام و دادن وثیقه نباشند و شخص دیگری نیز التزام یا وثیقه ندهد طفل متهم تا صدور و اجرای آن در کانون اصلاح و تربیت به صورت موقت نگهداری خواهد شد. قانون هیچ راه و مفری از این وضعیت برای طفل قرار نداده است در حالی که قسمت اول تبصره یک ماده ۲۲۴ از بازداشت موقت طفل سخن به میان آورده است و مطابق ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری قرار بازداشت قابل تجدید نظرخواهی در دادگاه تجدید نظر است. از سوی دیگر ظرف مهلت یک ماه از صدور قرار بازداشت موقت باید وضعیت متهم روشن شود چنان چه قاضی مربوطه ادامه بازداشت موقت را لازم بداند باید ترتیبات لازم برای صدور قرار بازداشت موقت را رعایت نماید. مقنن حق اعتراض به تصمیم دادگاه به نگهداری طفل در قسمت نگهداری موقت کانون اصلاح و تربیت را به طفل نداده است. اگر چه طفل فاقد اهلیت استیفا شناخته نشده است اما در چنین مواردی باید به وی حق اعتراض به تصمیمات دادگاه را داد زیرا آزادی فردی یا آزادی تن یکی از حقوق اساسی انسانها دانسته شده است.
ماده ۲۲۶ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ بیان می کند: «متهمی که در مورد او قرار کفالت یا وثیقه صادر می شود تا معرفی وکیل یا سپردن وثیقه به بازداشتگاه معرفی می گردد اما در صورت بازداشت، متهم می تواند تا مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس نسبت به اصل قرار منتهی به بازداشت یا عدم پذیرش کفیل یا وثیقه اعتراض کند».
مشابه این ماده در ماده ۱۳۸ قانون سابق پیش بینی شده بود. تفاوت به وجود آمده بین این قانون این است که قسمت دوم ماده قانونی جدید که عنوان می دارد: «…اما در صورت بازداشت متهم می تواند تا مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس، نسبت به اصل قرار منتهی به بازداشت یا عدم پذیرش کفیل یا وثیقه اعتراض کند» صراحت در قانون سابق مقرر نشده بود و برخی از علمای حقوق آن را مورد بحث قرار داده بودند.[۲۱۰]
اقدام بازپرس به «صدور» قرار کفالت یا وثیقه قابل اعتراض نیست، اما بازداشت ناشی از این دو قرار، قابلیت اعتراض را ایجاد می کند. در این حال، متهم حق اعتراض به دو امر را می یابد: یکی اعتراض به اصل صدور قرار، مثل این که بگوید جرم غیر عمدی و تضمین جبران خسارت بزه دیده ممکن بوده و در نتیحه صدور این قرار بر خلاف تبصره ماده ۲۱۷ بوده است. دیگری، عدم پذیرش کفیل یا وثیقه ای که معرفی نموده است.[۲۱۱]
اعتراض مورد اشاره در این ماده به دلیل اهمیت سلب آزادی متهم در اثر عدم معرفی کفیل یا وثیقه است و مقام صادر کننده قرار در قابلیت اعتراض آن مورد توجه نمی باشد. بنابراین اگر قرار کفالت یا وثیقه توسط دادگاه نیز صادر شود و به دلیل عجز از معرفی کفیل یا وثیقه منجر به بازداشت متهم گردد، وی حق اعتراض نسبت به اصل قرار یا عدم قبول کفیل یا وثیقه را خواهد داشت. در این فرض با توجه به تبصره ۲ ماده ۲۴۷ می توان قایل به این شد که مرجع رسیدگی به اعتراض، دادگاه تجدید نظر استان خواهد بود.[۲۱۲]
معرفی کفیل یا وثیقه خارج از وقت اداری(موضوع تبصره فوق)، مشکلات عملی قابل توجهی را از نظر دسترسی به پرونده متهم برای قاضی کشیک ایجاد می کند. به نظر می رسد که در این موارد، می تواند از راه کار پیش بینی شده در ماده ۱۸۶ استفاده نماید.[۲۱۳]
ب- حق انتخاب وکیل توسط طفل یا اولیای قانونی او
بر اساس اصل ۳۵ قانون اساسی در همه دادگاهها طرفین دعوا حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آن ها امکان تعیین وکیل فراهم گردد. بر اساس ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری نیز متهم میتواند یک نفر وکیل همراه خود داشته باشد وکیل متهم بدون مداخله در امر تحقیق پس از خاتمه تحقیقات مطالبی که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم و یا اجرای قوانین لازم بداند به قاضی اعلام می کند. اظهارات وکیل در صورت جلسه منعکس میشود. در تبصره این ماده آمده است: در مواردی که موضوع جنبه محرمانه دارد یا حضور غیر متهم به تشخیص قاضی موجب فساد گردد و هم چنین در خصوص جرایم علیه امنیت کشور حضور وکیل در مرحله تحقیق با اجازه دادگاه خواهد بود. با توجه به این که این ماده ناظر به مرحله بازجویی از متهم است متأسفانه مشهود است که تنها امکان داشتن وکیل پیش بینی شده که آن نیز مطلق نیست و قابل محدود شدن است لذا نه تنها داشتن وکیل تسخیری مطرح نمیباشد بلکه قانون هیچ تکلیفی برای اعلام حق داشتن وکیل به متهم مقرر نکرده است.
بر طبق ماده ۱۷۶ آیین سازمان زندان ها نیز محرز است که امکان ممنوع نمودن ملاقات متهم با وکیل در بازداشت موقت وجود دارد. بنابراین حق برخورداری از وکیل قانونی به طور کامل شناسایی نشده و در همان حد موجود قابل محدود شدن میباشد. در حقوق ایران در خصوص کودکان معارض با قانون هیچ مادهای علاوه بر ماده ۱۲۸ که به طور مطلق شامل نوجوانان و بزرگسالان میباشد ذکر نگردیده است.
در ماده ۱۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ مقرر شده است: متهم می تواند در مرحله تحقیقات مقدماتی، یک نفر وکیل دادگستری همراه خود داشته باشد. این حق باید پیش از شروع تحقیق توسط بازپرس به متهم ابلاغ و تفهیم شود. چنان چه متهم احضار شود این حق در برگه احضاریه قید و به او ابلاغ می شود. وکیل متهم می تواند با کسب اطلاع از اتهام و دلایل آن مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم با اجرای قانون لازم بداند اظهار کند، اظهارات وکیل در صورت مجلس نوشته می شود. این ماده که مربوط به حق متهم در داشتن وکیل همگام تحقیقات مقدماتی است در ماده ۱۲۸ قانون سابق پیش بینی شده بود. بر خلاف قانون سابق در این ماده تأکید و عنوان شده که این حق پیش از شروع تحقیق توسط بازپرس به متهم ابلاغ و تفهیم شود. لازم به ذکر است که منظور از وکیل «وکیل دادگستری» است است در حالی است که به این نکته در ماده ۱۲۸ اشاره ای نشده بود. هم چنین در این ماده عنوان شده است که وکیل متهم می تواند با کسب اطلاع از اتهام و دلایل آن مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم یا اجرای قانون لازم بداند اظهار کند در حالی که در ماده ۱۲۸ آمده بود «وکیل متهم می تواند بدون مداخله در امر تحقیق پس از فاتحه تحقیقات مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم یا اجرای قوانین لازم بداند به قاضی اعلام نماید».[۲۱۴] لذا در این ماده از قانون جدید عبارت پس از تحقیقات حذف شده است.[۲۱۵]
ماده فوق در مقام تصریح به حق برخورداری متهم از وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی است. بنابراین منظور از کلمات «همراه خود» در این ماده همراهی فیزیکی نیست تا بتوان از آن لزوم حضور همزمان متهم و وکیلش را استنباط نمود بلکه مقصود همراهی و معاضدت حقوقی است.[۲۱۶]
پس اگر متهم شخصا حضور نیافته و وکیل خود را معرفی نموده باشد بازپرس اتهام موکل را به او تفهیم می نماید و چنان چه حضور متهم را برای ادامه تحقیقات لازم بداند می تواند با ابلاغ وقت حضور وکیل، بر ضرورت حضور خود او اصرار ورزد.
حق برخورداری متهم از وکیل مدافع در مرحله تحقیقات مقدماتی به اندازه این اهمیت دارد که لازم است بازپرس در احضاریه ای که برای متهم ارسال می کند علاوه بر مندرجات معمولی آن به این حق نیز اشاره نماید و اگر متهم بدون ارسال احضاریه حضور یافته یا جلب شده، حضورا این حق او را به وی تفهیم نماید. عدم ذکر این مطلب در احضاریه، تخلف انتظامی، ولی فاقد اثر وضعی بر درستی تحقیقات است.[۲۱۷]
با حضور متهم، اعم از این که در احضاریه حق او به همراه داشتن وکیل تصریح شده یا نشده باشد، حق مزبور باید حضوری به وی تفهیم شود. عدم تفهیم این حق در این مرحله یا بدتر از آن سلب چنین حقی از او علاوه بر این که تخلف انتظامی است ضمانت اجرای سنگینی هم دارد و آن بی اعتباری تحقیقات است یعنی بی اعتباری کل تحقیقات مقدماتی از زمان شروع آن، نه فقط بی اعتباری تحقیقات و بازجویی های صورت گرفته از متهم بدون حضور وکیل.[۲۱۸]
ج- حق برخورداری از معاضدت حقوقی رایگان یا وکالت تسخیری برای اطفال
اصولا برخورداری از وکیل حق برای متهم است که وی می تواند از آن استفاده کرده و یا شخصا به دفاع ازخود بپردازد و تکلیف دادگاه به تعیین وکیل برای متهم که در این حالت وکیل مزبور وکیل تسخیری نامیده می شود جنبه استثنایی داشته منوط به تقاضای او و عدم توانایی مالی اش برای استخدام وکیل یا مطرح بودن اتهاماتی است که مجازات آن ها در صورت اثبات قصاص نفس، اعدام، رجم، حبس ابد می باشد.
در استفاده از معاضدت وکیل حق بهره مندی از حمایت وکیلی است که فرد خود انتخاب کرده باشد. اما اگر فردی که دستگیر یا بازداشت شده است امکان انتخاب وکیل را نداشته باشد حق دارد در تمام مواردی که مصالح اجرای عدالت اقتضاء میکند از معاضدت وکیل تسخیری که توسط مقام قضایی یا غیره تعیین میشود برخوردار شود و در صورتی که او نتواند حق الوکاله را بپردازد برخورداری از معاضدت وکیل باید رایگان باشد. در خصوص اقتضاء اجرای عدالت نیز شدت جرم و مجازات احتمالی آن بسیار تأثیرگذار میباشد. لازم به ذکر است اگر کودکی اقدام به انتخاب وکیل ننماید دادگاه باید او را از این حق آگاه نماید و در صورت تمایل کودک به شرط مصالح دادگستری وکیل تسخیری برای او انتخاب میکنند.[۲۱۹]
طبق ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ قاضی مکلف است به ولی یا سرپرست قانونی کودک اعلام نماید شخصا در مراحل تحقیق و دادگاه حضور یافته یا برای او وکیل تعیین نماید. چنان چه ولی یا سرپرست کودک وکیل معرفی ننماید و خود نیز حضور نیابد بر قاضی مزبور است که وکیل تسخیری برای او تعیین نماید حضور وکیل در پارهای از اتهامات به مانند بزرگسالان ضروری است چندان که در جرایمی که مجازات آن اعدام یا حد یا قصاص یا بیش از خمس دیه کامل یا ۳ سال حبس یا بیش از آن باشد، دادگاه اطفال و نوجوانان مکلف است به ولی یا سرپرست قانونی متهم ابلاغ نماید تا وکیل برای او تعیین کند در غیر اینصورت خود دادگاه وکیل تسخیری برای متهم تعیین می کند.[۲۲۰]
لزوم تعیین وکیل تسخیری برای متهم که تا پیش از این بر عهده دادگاه و محدود به مرحله دادرسی شناخته می شد هم اینک به موجب تبصره ۲ ماده ۱۹ مصوب ۱۳۹۲ به مرحله تحقیقات مقدماتی نیز تسری یافته و از وظایف بازپرس هم تلقی شده است. تکلیف بازپرس در این موارد ناظر به جرایم مستوجب سلب حیات یا حبس ابد است.[۲۲۱]
طبق تبصره ۲ ماده ۱۹۰ اگر متهمی اقدام به معرفی وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی نکند بازپرس مکلف است که برای او وکیل تسخیری انتخاب کند البته اگر جرایم از زمره جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی باشد بازپرس قرار عدم دسترسی به وکیل را صادر می کند.
تبصره ۲ ماده ۱۹۰ نیز در مقابل تبصره ماده ۱۲۸ قانون سابق پیش بینی شده و تغییراتی در آن به وجود آمده است که ملاک در قانون جدید مجازات عمل می باشد. در قانون جدید وکالت تسخیری در مرحله تحقیقات مقدماتی پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است. هم چنین بی اعتباری تحقیقات از نوآوری های قانون جدید محسوب می شود.[۲۲۲]
گفتار سوم: مقررات مربوط به تعیین تکلیف اطفال بازداشتی پیش از محاکمه
الف- مدت زمان مقرر برای بازنگری در ضرورت ادامه بازداشت
تا پیش از تصویب قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ به موجب ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ قرار بازداشت برای مدت یک ماه صادر میگردید و در صورت ضرورت تمدید آن، این قرار هرماه میبایست تجدید میشد. با تصویب قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ قانون گذار پیش بینی مجدد تبصره ۲ ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰(اصلاحی ۱۳۵۲) در بند «ط» ماده ۳ قانون مذکور مدت صدور این قرار را حسب مورد دو ماه و ۴ ماه تعیین نمود که در صورت ضرورت تمدید دوباره آن برای مدت دو ماه یا چهار ماه دیگر امکان پذیر است. با این توضیح که این امکان تمدید دوماه و چهارماهه برای چندین بار قابل تحقق است مشروط بر این که مدت آن بیش از حداقل کیفر قانونی مقرر در قانون برای جرم اتهامی نباشد.[۲۲۳]
بنابراین در تمدید قرار بازداشت موقت مقنن ایرانی با توجه به دو قانون پیش گفته در دو مرحله تحقیقات و دادگاه دو رویکرد متفاوت اتخاذ نموده است در مرحله دادسرا و تحقیقات، ضابطه مندرج در بند «ط» ماده ۳ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۹۱ قابلیت اجرایی دارد و در مرحله دادگاه ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸. به این نحو که در مرحله تحقیقات، بازپرس باید حسب مورد قرار بازداشت دوماه یا چهارماهه صادر و در صورت توجیه تمدید آن ها را به مدت دوماه یا چهارماه دوباره تجدید نماید تا زمانی که فراتر از حداقل کیفر قانونی جرم مربوطه نشود اما در مرحله دادگاه در صورت صدور قرار بازداشت توسط قاضی دادگاه بنابر رویه قضایی که اداره حقوقی قوه قضاییه بر آن تأکید نموده قاضی صادر کننده الزامی برای تمدید قرار ندارد و قرار صادره بدون تمدید تا زمان صدور رأی به قوت خود باقی میماند. نتیجه این که بنابر رویه قضایی، ضرورت تمدید مدت قرار بازداشت موقت از سوی قاضی صرفا در مورد پروندههایی است که در جریان رسیدگی و تحقیقات مقدماتی باشد لذا در مورد پروندههایی که تحقیقات مقدماتی آن پایان یافته و منتهی به صدور قرار رسیدگی و تعیین وقت رسیدگی و دعوت طرفین شده،[۲۲۴] قاضی الزامی در اظهار نظر و تمدید مدت یک ماهه ندارد. با این حال در صورتی که پرونده در جریان رسیدگی و تحقیقات مقدماتی باشد قاضی مزبور مکلف است که ماه به ماه در مورد قرار بازداشت موقت صادره تجدید نظر کند و با نظر بر ابقای آن باید موافقت رئیس حوزه قضایی را نیز اخذ نماید.[۲۲۵] در حالی که به نظر می رسد در مرحله دادگاه نیز قاضی باید مکلف باشد وفق ضابطه مقرر در ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی مصوب ۱۳۷۸ عمل نموده و قرار را برای مدت یک ماه صادر و هرماه آن را تمدید نماید تا زمانی فراتر از حداقل کیفر مقرر قانونی برای جرم مربوط نگردد.[۲۲۶]
نکته پایانی این که رسیدگی به اعتراض راجع به تمدید قرار بازداشت صادره نیز در صلاحیت دادگاه تجدید نظر استان است. استدلال در این زمینه آن است که ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ که قرار بازداشت موقت را ظرف ده روز قابل اعتراض دانسته و مرجع رسیدگی به آن دادگاه تجدید نظر استان قرار داده است، لذا رسیدگی به اعتراض راجع به تمدید آن نیز در صلاحیت این دادگاه میباشد.[۲۲۷]
در مرحله دادگاه مدت مقرر برای بازداشت موقت در مرحله تحقیقات و دادسرا پیش بینی شده است. تا پیش از تصویب قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ در مورد ماده ۳۳ این گونه پیش بینی نموده بود: قررا بازداشت موقت توسط قاضی دادگاه صادر و با تأیید رئیس حوزه قضایی محل یا معاون وی میرسد. در هرصورت ظرف مدت یک ماه باید وضعیت متهم روشن شود و چنان چه قاضی مربوطه ادامه بازداشت موقت متهم را لازم بداند به ترتیب یاد شده اقدام خواهد نمود. بنا بر تصریح ماده فوق باید ظرف یک ماه از تاریخ صدور قرار بازداشت تکلیف متهم روشن شود و چنان چه مقام قضایی ادامه بازداشت متهم را ضروری تشخیص دهد مجدد باید ترتیبات مقرر در ماده ۳۳ قانون مزبور را رعایت نماید یعنی مبادرت به صدور قرار بازداشت نموده و این قرار به تأیید رییس حوزه قضایی برسد. هم چنین قسمت دوم ماده ۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ نیز امکان تمدید بازداشت موقت پس از فاتحه مدت یک ماهه را پیش بینی نموده است با این حال قانون گذار صرفا با اشاره به ضرورت حفظ متهم در بازداشت مشخص ننموده است مقام قضایی در چند نوبت میتواند مبادرت به تمدید بازداشت موقت نماید لکن با توجه به بند اول ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری مدت بازداشت نمیتواند از حداقل مدت زمان قانونی تجاوز کند. بنابراین تمدید قرار بازداشت تا حداقل مجازات تعیین شده برای جرم ارتکابی امکان پذیر است.[۲۲۸]
با ذکر ماده ۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ مشخص میشود که مدت بازداشت در جرایم مذکور در ماده ۳۲ همین قانون یک ماه است و مستنبط از قسمت آخر ماده ۳۳ پیش گفته بود که مقرر میدارد چنان چه قاضی مربوطه ادامه بازداشت موقت متهم را لازم بداند به ترتیب یاد شده اقدام خواهد نمود. این نتیجه حاصل میشود که تمدید بازداشت موقت نیز در موارد مذکور در ماده ۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ برای دفعات متوالی امکان پذیر بوده و بسته به این است که قاضی مربوطه ادامه بازداشت متهم را لازم بداند.[۲۲۹]
حسب نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه در صورتی که قرار بازداشت موقت در مرحله دادسرا صادر شده باشد و پرونده در این وضعیت به دادگاه ارسال گردد، دادگاه مزبور مکلف به تمدید قرار مزبور در مدتهای دو ماه و چهار ماه حسب مورد نبوده بلکه قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ در این مورد قابل اعمال است به این معنی که دادگاه مربوطه چنان چه تمایل به ابقای قرار بازداشت موقت داشته باشد باید هر ماه قرار بازداشت را تمدید کند.
ب- پیش بینی یا عدم پیش بینی ضرورت تسریع در تعیین تکلیف پرونده طفل بازداشتی و ضمانت اجراهای مربوطه
یکی از مقتضیات دادرسی عادلانه آن است که به دلیل جلوگیری از اطاله دادرسی و تأخیر بدون دلیل در محاکمه متهم فرایند کیفری در یک مدت معقول و بدون تأخیر صورت گیرد. در این گفتار به شرح این موضوع خواهیم پرداخت.
تأخیر بدون دلیل در فرایند کیفری اعم از تحقیقات و دادرسی هم قربانی جرم را از رسیدن به موقع به حقوق از دست رفته خود محروم میسازد و هم با حقوق دفاعی جامعه ناسازگار است. علاوه بر این امنیت زندگی اجتماعی، شغلی و خانوادگی و حتی روانی متهم را نیز با خطر جدی مواجه میسازد. رعایت اصل سرعت از نظر فلسفه مجازاتها نیز دارای اهمیت است چرا که فرونشاندن آتش خشم مدعی خصوصی و مردم جامعه و برقرار کردن آرامش و اطمینان روانی در میان آن ها و همین طور جلوگیری از ارتکاب جرم سایرین تنها زمانی امکان پذیر است که مجازات با سرعت و قاطعیت کافی اجرا شود.[۲۳۰]
معمولاً یک شبکه متشکل از مؤلفهها و عناصر درون این مؤلفههاست. اما در ایجاد ساختمان مسائل، ممکن است بخشهای مهم تری از مؤلفهها وجود داشته باشد. بر طبق اندازه، سیستمی داریم که از زیر سیستمها ساخته شده، همه زیر سیستم از مؤلفهها، و هر مؤلفه از عناصر تشکیل یافته است. سه نوع مؤلفه در شکل ۳-۳ وجود دارد.
وابستگی بیرونی
حلقه وابستگی بیرونی
C2
C5
C4
C3
C1
شکل ۳-۳: انواع مؤلفههای یک شبکه
مؤلفههایی که هیچ کمانی به آن ها وارد نمیشود، مانند C1 و C2 مؤلفه های ابتدا هستند. مؤلفههایی که هیچ کمانی از آن ها خارج نمیشود، مانند C5، مؤلفههای انتها هستند و سرانجام، مؤلفههایی که هم کمان به آنها وارد میشود و هم خارج میشود، مانند C3 و C4، مؤلفههای میانی هستند. بعلاوه، C3 و C4 سیلکی از دو مؤلفه را تشکیل میدهند، چون بازخورد یکدیگرند. C2 و C4 حلقههایی دارند که خودشان را به خودشان متصل میکند. آن ها وابسته داخلی هستند، سایر اتصالات، معرف وابستگی میان مؤلفهها هستند که نشان میدهد وابسته بیرونی میباشند. مثالی از وابستگی میان مؤلفهها، ورودی – خروجی مواد در میان صنایع است. صنعت برق، الکتریسیته را برای سایر منابع از جمله خودش تامین میکند. اما این صنعت برای عملیات، بیشتر به صنعت ذغالسنگ وابسته است تا الکتریسیته خودش و نیز برای توربین هایش بیشتر به صنعت فولاد وابسته است.
مؤلفه شبکه تصمیمگیری با Ch, h=1, …, m نشان داده و فرض میشود که nh عنصر دارد که هرمدام را باeh1, eh2, …, ehmk نشان داده میشود. اثرات متقابل مجموعه مفروض از عناصر یک مؤلفه روی هر عنصر سیستم توسط برای اولویت استخراج شده از مقایسات زوجی به روش معمول AHP تعیین میگردد. این ماتریس برای نشان دادن جریان تاثیر از سوی مؤلفهای از عناصر به سمت خودش همانند حلقهای که در C4 جریان پیدا کرده، یا نشان دادن جریان تاثیر از سوی مؤلفهای که کمانی از آن به سمت مؤلفهای دیگر خارج شده، استفاده میشود. تاثیر عناصر در شبکه بر روی سایر عناصر آن شبکه به صورت ابر ماتریس ذیل نشان داده میشود:
C1
C2
CN
W=
C1
e11 e12 e1n1
W11
W21
C2
E21 e22 e2n2
W12
W22
WN2
CN
en1 en2 eNnN
W1N
W2N
WNN
e11
e12
e1n1
e21
e22
e2n2
eN1
eN2
eNM
Wij
شکل ۳-۴: ابرماتریس یک شبکه
یک بلوک ابرماتریس نامیده میشود که ماتریسی به شکل ذیل است:
Wij=
Wi1(j1)
Wi2(j1)
Wini(j1)
Wi1(j2)
Wi2(j2)
Wini(j2)
Wi1(jnj)
به طور کلی برخی از مزایای به کارگیری معماری سرویس گرا عبارتند از:
-
- یکپارچه سازی برنامه های موجود
-
- بهبود یکپارچه سازی داده ها
-
- سرعت بخشیدن به توسعه ی برنامه های کاربردی سفارشی
-
- سهولت برون سپاری جهانی
-
- تسریع در انجام فرآیندهای سیستم اطلاعاتی و …]۳۰[.
۲-۸ تعریف گذرگاه سرویس
تعاریف متفاوتی در منابع گوناگون برای گذرگاه سرویس سازمانی ارائه گردیده است که تعدادی از آنها به شرح زیر می باشد:
ESB به عنوان یک لایه هوشمند، توزیع شده، تعاملی و پیام رسان برای اتصال برنامه های کاربردی و سرویس هایی که معمولا به صورت توزیع شده از طریق زیرساخت های ارتباطی سازمان ها با هم ارتباط دارند، عمل می کند]۳۱[.
مجموعه ای از استاندارها جهت ارائه یک زیرساخت عملیاتی و قدرتمند برای پشتیبانی عملیات یکپارچه سازی برنامه های کاربردی توزیع شده]۳۲[.
ESB به عنوان یک معماری است که از ترکیب وب سرویس، پیام رسانی میان افزار، مسیریابی هوشمند و تبدیل اطلاعات بدست می آید]۳۳[.
ESB به عنوان متصدی و مسئول مسیریابی، تبدیل و کنترل ارتباطات بین ارائه کننده و مصرف کننده خدمات می باشد]۳۴ [.
ESB یک الگوی معماری و یک کلید مهم واساسی در اجرای زیرساخت های معماری سرویس گرا می باشد، در واقع ESBشرایطی برای تعامل بین سرویس های ناهمگن و رابط های کاربری که دارای عدم تطابق هستند فراهم می نماید]۳۵[.
ESB یک سیستم مبتنی بر استانداردهای توزیع شده پیام رسانی همزمان و یا غیرهمزمان توسط میان افزارها می باشد که قابلیت همکاری و تعامل امن بین برنامه کاربردی سازمان ها را با بهره گرفتن از XML، وب سرویس، رابط های کاربری و مسیریابی مبتنی بر قوانی فراهم نموده و به یکپارچه سازی سرویس ها در میان چندین برنامه کاربردی در داخل و خارج سازمان کمک می کند. این امر از طریق ایجاد گذرگاهی استاندارد و ارائه تطبیق دهنده هایی برای تبادل اطلاعات بین برنامه ها صورت می گیرد.
شکل ۲-۳٫ ارتباط بین برنامه های کاربردی مختلف در ] ESB 36[
۲-۸-۱ مسیریابی و مقیاس پذیری
از ویژگی های مهم استفاده از ESB حل مشکل توسعه سیستم در روش ارتباط نقطه به نقطه است. همان گونه در بخش هایی فبلی هم مطرح گردید جهت برقراری ارتباط به صورت نقطه به نقطه برای N برنامه کاربردی نیاز به N(N-1)/2 ارتباط می باشد که این روش در سازمان های نسبتا بزرگ و بزرگ اصلا مناسب نبوده و قابل اجرا نمی باشد. نکته مهم در برقراری ارتباطات بین برنامه های کاربردی کاربردی در روش ESB این است که برای ارتباط از یک گرگاه مشترک استفاده می گردد و برنامه ها به صورت مستقیم با هم ارتباط ندارند. در واقع تعداد ارتباطات مورد نیاز برای برقراری تعامل بین برنامه برای N برنامه برابر با تعداد آنها، یعنی N می باشد که نسبت به روش نقطه به نقطه بسیار ساده تر و بهینه تر می باشد.
شکل ۲-۴٫ ارتباط غیر مستقیم بین برنامه های کاربردی با بهره گرفتن از قابلیت مسیریابی پیام در ] ESB 37 [
برای ارتباط غیر مستقیم بین برنامه های کاربردی از طریق یک گرگاه مشترک در ESB علاوه بر کاهش تعداد ارتباطات موردنیاز برای تعامل برنامه ها مزایای دیگری نیز دارد که از جمله می توان به مواردی از قبیل نگهداری و بروزرسانی ساده تر سیستم یکپارچه و همچنین افزایش چابکی در پیاده سازی ساختار یکپارچه سازی برنامه های کاربردی سازمان اشاره نمود.
۲-۸-۲ تبدیل پروتکل انتقال
عدم تطابق پروتکل های ارتباطی در برنامه های کاربردی سازمان، یکی دیگر از مشکلات موجود در یکپارچه سازی برنامه های کاربردی در سازمان ها می باشد و دلیل آن توسعه برنامه ها در سازمان ها و عدم استفاده از پروتکل های یکسان در پیاده سازی آن ها می باشد به نحوی که ممکن است در برخی موارد عدم تطبیق پروتکل های ارتباطی در نرم افزار ارائه دهنده سرویس و نرم افزار مصرف کننده سرویس رخ دهد. استفاده از پروتکل یکسان توسط کلیه برنامه های کاربردی سازمان در عمل دارای محدودیت های فراوان بوده و غیر قابل اجرا می باشد.
شکل ۲-۵٫ برقراری ارتباط بین برنامه های کاربردی با پروتکل های انتقال مختلف با بهره گرفتن از پیاده سازی گرگاه سرویس سازمان ] ESB 37 [
۲-۸-۳ تبدیل پیام
موارد دیگری که در پیاده سازی ESB مدنظر قرار گرفته و برای آن راه حل ارائه گردیده است، تبدیل پیام ها و حل مشکل عدم تطبیق فرمت پیام ها و داده ها می باشد. یکی از مشکلاتی که در یکپارچه سازی برنامه های کاربردی در سازمان ها وجود دارد این است که فرمت داده ها و پیام ها در مصرف کننده سرویس و فرمت مورد نیاز برای تامین کننده سرویس با یکدیگر تفاوت دارد و در نتیجه این امر مانع برقراری یا ارتباط و تبادل داده ها بین برنامه ها می گردد.
بنابراین یکی دیگر از کارکردهای اصلی که باید توسط ESB ارائه گردد، تبدیل پیام ها و یا داده ها می باشد. هنگامی که این قابلیت با دو قابلیت اصلی دیگر یعنی مسیریابی و تبدیل پروتکل های ارتباطی ترکیب شود، در نتیجه برنامه های کاربردی می توانند به راحتی و بدون نیاز به تطابق پروتکل ها و فرمت پیام ها و داده ها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
شکل ۲-۶٫ با بهره گرفتن از ESB برنامه های کاربردی می توانند حتی زمانی که فرمت پیام ها و پروتکل های ارتباطی متفاوت دارند، با یکدیگر تعامل داشته باشند] ۳۷ [
۲-۸-۴ ویژگی ها و مزایای گذرگاه سرویس
با توجه به مطالب مطرح شده در قسمت قبلی، ESBویژگی های کلیدی ذیل را ارائه می دهد ] ۳۷ [:
مسیریابی مبتنی بر محتوا و متن
تبدیل پروتکل های انتقال
تبدیل پیام ها و داده ها
سرویس و امکاناتی که با استفاده ازESBفراهم می گیرد فراتر از برقراری اتصال و تعامل بین برنامه های کاربردی می باشد و با استفاده ازESBسرویس های ارزش افزوده ای نیز حاصل می گردد که تعدادی از آن ها در ادامه بیان می گردد] ۳۸[:
فراهم کردن امکان اتصال
مسیریابی هوشمند
تامین امنیت و قابلیت اطمینان تعامل
مدیریت سرویس
نظارت و ثبت رخدادها
۲-۸-۵ اجزای گذرگاه سرویس
به منظور اجرای ویژگی ها و وظایف مطرح شده برای ESBتعدادی از مولفه ها و اجزا در ساختار تشکیل دهنده آن مورد نیاز می باشد که ضمن نمایش آن ها در شکل شماره ۳-۱۹ تعدادی از آن ها در ادامه بیان می گردد] ۳۹ [:
سازگارکننده ها: از اجزای اصلی ESBهستند وشرایطی را فراهم می آورند تا ESBبتواند با ورودی/ خروجی متفاوت تعامل داشته باشد.به ازای هر مصرف کننده و یا ارائه دهنده سرویس، یک سازگارکننده خاص وجود دارد که تنها ترکیب خاصی از پروتکل های و فرمت های پیام را تشخیص می دهد.به عنوان مثال می توان سازگارکننده ای را نام برد که کلیه درخواست های ورودی بر مبنای SOAP را روی HTTP ارائه می دهد.
توزیع کننده: به عنوان یک نقطه ورود مرکزی عمل می کند و وظیفه آن دریافت اطلاعات از سازگار کننده ها و ارسال به قسمت مربوطه برای مسیریابی، تبدیل، غنی سازی، و غیره می باشد. توزیع کننده درخواست ها را به سمت اداره کننده درخواست ها ارسال می کند و همراه با آن قابلیت مسیریابی مبتنی بر محتوا را در ESB فراهم می نمایند.
شکل ۲-۷٫ اجزای منطقی تشکیل دهنده ] ESB 39 [
اداره کننده درخواست ها: هر سرویس اداره کننده درخواست مخصوص به خود دارد و وظیفه آن انتقال پارامترهای خاص مربوط به سرویس به موتور مسیریابی برای اجرای مناسب سرویس می باشد.
موتور قوانین و مسیریابی: وظیفه این مولفه، اجرای تبدیل و غنی سازی وظایف و مسیریابی آنها برای تحویل به نمایندگان سرویس خاص می باشد.
نماینده های سرویس: به عنوان نقطه انتهایی برای دسترسی به سرویس خاص هستند و با بهره گرفتن از سازگارکننده ها با ارائه دهندگان سرویس ارتباط برقرار می کنند.
موتور تبدیل: این جزء ازESB کلیه پیام ها و یا داده های ورودی را به فرمت مناسب برای ارائه کننده سرویس تبدیل می کند.
اجزاء غنی سازی : این مولفه به ESB اجازه می دهد تا محتویات پیام را مطابق با نیاز ارائه دهنده سرویس و از طریق یک منبع خارجی (مانند: پایگاه داده) تقویت نماید.