بسیاری از متفکرین اسلامی بین اراده و اختیار تفاوت قایل شده اند و اراده را اعم از اختیار دانسته اند، اما در مقام توجیه اختیار انسان به گونه ای مشی کرده اند که در مورد اراده صادق است نه اختیار. اما حقیقت این است که اراده، اعم از اختیار است؛ چون اختیار، میل همراه با برتری بخش است. یعنی برتری دادن یکی از طرفین یا طرفها بر دیگری، چنانکه در معنای لغوی آن نیز گفتهمی شود که اختیار، ترجیح شیء و تخصیص و مقدم داشتن یک موضوع بر موضوع دیگر است و همانا اختیار، اخص از اراده و مشیت است.[۱۴۷]
و باز به عبارت دیگر، می توان چنین گفت که در هر اختیاری اراده موجود است، همچنان که در انجام هر فعل جبری اراده موجود است، اما در هر اراده ای اختیار موجود نیست به عبارتی «اختیار آن است که شخص، یکی از دو طرف را که برای فعل ثابت است، (وجود یا عدم) ترجیح دهد. به این معنا که ارادهی جازمه ای پیدا شود که متعلق به یکی از دو طرف باشد؛ اگر ارادهی جازمه به عدم باشد، طرف عدم را ترجیح بدهد، و الا طرف وجود را. ترجیح شرطی دارد و آن این است که فرد علم پیدا کند به مصلحت وجود با مفسدهی عدم یا بالعکس؛ پس مختار باید علمی به وجود صلاح داشته باشد.»[۱۴۸]
در مقابل، عده ای معتقدند: اراده و اختیار، مصداقاً دو مقولهی مستقلند و به هر شکل، اختیار آخرین مرحله قبل از تحقیق فعل است. در حقیقت اراده را باید از مقدمات اختیار به حساب آورد، نه خود اختیار.[۱۴۹] اما آنچه مسلم است اینکه، اراده با اختیار ترادف ندارد; زیرا اوّلاً از آن جا که اختیار از خیر مشتق شده، به آنچه خیر است یا خیر دیده مىشود، تعلّق مىگیرد ولی تعلّق اراده به آنچه شرّ است یا شرّ دیده مىشود نیز ممکن است. ثانیاً در حالت اجبار و اکراه و نیز در حالت اضطرار، اختیار تحقّق نمىیابد.[۱۵۰]
در حقوق کیفری، آمده است که برای تحقق جرم، صرف فعل یا ترک فعل و به دنبال آن نقض اوامر و نواهی قانونگذار به تنهایی کافی نیست بلکه فعل مجرمانه باید نتیجه خواستن فاعل باشد و همانگونه که میدانیم، خواستن یکی از مولفه های عنصر روانی و مبنای تقصیر است، که اراده ارتکاب نیز به آن گفته میشود. بنابراین، علمای حقوق جزا در تبیین مفهوم اراده، آن را در رکن معنوی جرم بیانمی کنند، که در تحقق همهی جرایم نقش دارد.[۱۵۱] چرا که اراده حالت نفسانی و روانی است، که ظاهراً مصدر و منشاء آن مغز و اعصاب انسانمی باشد و مقصود از آن، خواستن فعل یا ترک فعل است و چون هر جرمی علی الاصول از فعل یا ترک فعل مایهمی گیرد، پس اراده در تمامی جرایم وجود دارد.[۱۵۲]
پایان نامه رشته حقوق
در تبیین هرچه بهتر، مفهوم اراده میتوان به مقایسه جایگاه آن از دیدگاه اندیشمندان حقوق مدنی با نگاه علمای حقوق جزا پرداخت. از نقطه نظر علمای حقوق مدنی، فعل ارادی یک کیفیت نفسانی است که مراحل چهارگانه ای را برای تحقق آن نیزشمارشمی کنند، که عبارتند از:
۱ـ مرحله تصور: ماهیت اراده که شوق موکد در نفس است.بدیهی است که انجام دادن عمل ارادی بدون تصور موضوع آن ممکن نیست ولذا نمی توان نسبت به چیزی که ازآن آگاهی نداریم، اراده ای داشته باشیم.به عنوان مثال درعمل حقوقی فروش خانه نخست موضوع فروش مورد فروش یعنی خانه در ذهن فروشنده نقشمی بندد.
۲ـ مرحله سنجش یا تصدیق: اراده ذهنی یعنی آنچه در ذهن متصور است از کلمه اراده همانطور که همه الفاظ دارای صور ذهنیه هستند و همانطور که در خارج وجود دارد در ذهن نیز تصور میشود.پس اراده دارای وجود ذهنی، که همان تصور معنا در ذهن است در این مرحله تصورات گوناگونی که درذهن خطورمی کند، ارزیابی وسنجشمی گردد تا ازمیان آنها یکی برگزیده شود.
۳ـ مرحله تصمیم ورضا: وجود خارجی اراده یعنی آنچه مصداق اراده است و وجود خارجی که به حمل شایع به آن اراده میگویند٬ دراین مرحله شخص تصورخود را مورد سنجش وارزیابی قرارداده است و با ملاحظه این امرکه فروش خانه برای او سودمند است شوق به انجام دادن معامله پیدامی کند.این مرحله که در اصطلاح علم معقول «شوق» نام دارد، در اصطلاح علم حقوق «رضا» نامیدهمی شود.
۴ـ مرحله اجرای تصمیم: تمایل وشوقی که به دنبال سنجش وارزیابی در انسان پیدامی شود اورا به سوی اجرای آن به حرکت درمی آورد.در این مرحله معامل برای انشاء عمل حقوقی آمادهمی شود.وبا امضاءمندرجات سند معامله یا ابراز لفظی، قصد درونی خود مبنی برایجاد عقد را اظهارمی کند.[۱۵۳]
با وجود اینکه نقش تمییز بین مراحل مزبور در علم حقوق بر کسی پوشیده نیست، ولی در حقوق کیفری عمل ارادی، تجزیه به دو جزء قصد و ارادهمی باشد و هر یک از این دو، کیفیت نفسانی مستقلی دارد. ملاک در این تقسیم، توجه انسان است؛ بطوریکه توجه به نفس عمل اراده و توجه به نتیجه حاصل از عمل، قصد نامیده می شود.[۱۵۴]
طرح عنوان مسؤولیت و نگرش به انسان به عنوان یک عامل اخلاقی، منجر به این نظر شد که سرزنش و مجازات فقط در صورتی ممکن است که شخص، ارتکاب جرم را برگزیده و آن را انتخاب کرده باشد. چنانکه ملاحظه میشود، اساسیترین عامل برای امکان سرزنش و استقرار مسؤولیت اخلاقی شخص بزهکار، بهرهمندی از آزادی اراده و توانایی گزینش است. که به دنبال آن علمای حقوق کیفری با توجه به عمل از یک سو و به آثار ناشی از آن از سوی دیگر نموده فعل ارادی رابه قصد و اراده تقسیم کرده اند.
با تامل در مباحث پیشین، میتوان اینگونه بیان کرد که، در عرصه حقوق کیفری، اراده به عنوان خاستگاه اساسی مسئولیت کیفری، امری مقدم بر اختیار دانسته شده که تحدید نسبی یا کلی دامنه مسئولیت کیفری به اعتبار آن انجاممی پذیرد.[۱۵۵]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
بند دوم – جایگاه اراده و اختیار در خواب
تا مدت ها گمان بر آن بود که خواب، یک دوره زمانی یکنواخت است که در آن انسان هشیاری خود را از دست می دهد. به لطف پژوهش هایی که در طول چند دهه گذشته در مورد خواب به انجام رسیده است، امروزهمی دانیم که خواب از چند مرحله مجزا تشکیل شده که به صورت مشخصی در طول شب اجرامی شود و در طی هر یک از مراحل خواب، فعالیت های الکتریکی مغز (که با عنوان «امواج مغزی» شناختهمی شود) شکل مشخصی دارد. اختراع دستگاه نوار مغزی به دانشمندان اجازه داد تا به مطالعه خواب انسان، به روشهایی که پیش از آن ممکن نبود، بپردازند. مطالعات بیشتر بر روی خواب انسان نشان داده است که خواب از یک سری مراحل گذر میکند که الگوهای امواج مغزی در هر مرحله با یکدیگر متفاوتند.همانگونه که پیشتر در مباحث نخستین بیان گردید، خواب دارای دو نوع اصلی است:
خواب NREM (حرکت غیرسریع چشم) که خواب آرام نیز خوانده میشود.
خواب) REM حرکت سریع چشم) که خواب فعال یا خواب نابهروال (paradoxical)نیز خوانده میشود.
در خلال نخستین مراحل خواب، ما هنوز نسبتاً بیدار و هشیار هستیم.مغز امواجی تولید میکند به نام امواج بتا که کوچک و سریع هستند.به مرور که مغز شروع به آرامش یافتن میکند، امواج کندتری به نام امواج آلفا تولید میشوند. در طول این مدّت و هنگامی که هنوز کاملاً به خواب نرفتهایم ممکن است احساس عجیب و کاملاً واضحی را تجربه کنیم که توهمات پیش خواب نامیده میشود.مثالهای متداول و شایع این پدیده عبارتند از احساس افتادن (پرت شدن) یا شنیدن این که کسی نام شما را صدا میکند.[۱۵۶]
اما آنچه مسلم است، پیرامون تمام این نظریهها سؤالات و نقاط مبهم و تاریکى وجود دارد که هنوز پاسخ آن به روشنى داده نشده است، و خواب همچنان چهره اسرارآمیز خود را حفظ کرده است از شگفتیهای عالم خواب که دانشمندان اخیرا از روى آن پرده برداشتهاند این است که به هنگام خواب و از کار افتادن موقت بخش عظیمى از مغز بعضى از سلولها که آن را سلول نگهبان باید نامید همچنان بیدار میمانند، و توصیه هائى را که انسان قبل از خواب در مورد لحظه بیدارى به آنها میکند هرگز فراموش نمیکنند تا به هنگام لزوم تمام مغز را بیدار کرده به حرکت در آورند.
در ارتباط با خواب مصنوعی نیز قبلا عنوان گردید، هنگام هیپنوتیزم فرد همواره هوشیاراست و به محرکات بیرونی واکنش نشان می دهد.این اساسا مشابه زمانی است که در حال مطالعه یک کتاب مهم و جذاب هستید. شما حقیقتا نمی توانید به چیز دیگری جز موضوع آن کتاب فکر کنید. تمام توجه شما متمرکز خواهد ماند تا زمانی که وضعیت حس آگاهی تان تغییر کند.
برای رساندن به این حالت، فرد هیپنوتیزم کننده فرد را وادار به تمرکز بر صدای خود و یا یک شیء می کند. چیزی که در مرحله بعد رخ می دهید این است که ذهن آگاه و هوشیار هیپنوتیزم شده فعالیتش در روند تفکر کاهش می یابد زیرا عمیقا آرامش ذهن پیدا کرده است. این موضوع سبب می شود ذهن ناخوداگاه فرد در دسترس او قرار گیرد. زمان هیپنوتیزم، فرد بیشتر مستعد پذیرش تلقینات در خصوص این که چگونه احساس کرده، رفتار نموده و بیاندیشید، خواهد شد.زمانی که فرد هیپنوتیزم کننده با او سخن می گوید، ذهن ناخوداگاهش با مقاومت کمتری تلقینات را می پذیرد.[۱۵۷]
همانگونه که بیان شد، هیپنوتیزم، بر خلاف تصور عمومی خواب نیست، بلکه تمرکز فکری است که با ازدیاد ادراک خارق العاده حواس همراهمی باشد. چون ادراک خارق العاده حواس مربوط به دنیای ناخودآگاهی است، پس مکانیسم هیپنوتیزم، مربوط به سازمان ناخودآگاه است و خواب یکی از حالاتی است که در حال تمرکز یا همان هیپنوتیزم به معمول تلقینمی شود. بزرگ ترین ترس و واهمه در رابطه با هیپتوتیزم این است که اغلب میپندارند که هیپنوتیزور میتواند شخص را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی نماید. اما آنچه مسلم است اینکه، سخص هیپنوتیزم شده را نمی توان وادار به انجام کاری گردانید که در حالت عادی انجام نمی دهد.بیاد داشته باشید این ذهن ناخودآگاه فرد می باشد که در حین هیپنوتیزم مورد درخواست و مخاطب قرار می گیرد و از آن جایی که اخلاقیات وی درآن جای گرفته، کاملا از انجام عملی بر خلاف اراده خود مصون می باشد و تنها زمانی هیپنوتیزم میتواند خطرناک باشد که فرد تحت تاثیر الکل، و مست باشد.
ارادی بودن رفتار، یکی از شرایط ضروری تحقق مسئولیت میباشد، و چنانکه گفته شده است، اگر اعمال متهم غیر ارادی باشند دیگر کاملا اشتباه است که آنها را عمل توصیف کنیم (یک اسم بی مسما است ). جوهر یک رفتار یا عمل این است که باید حتی حرکات ماهیچه های انسان (متهم) توسط خود آگاه او خواسته و هدایت شده باشند. بنابراین رفتار انسان زمانی عمل ارادی محسوبمی گردد، که به وجهی با توانایی ها و اراده او بستگی و ارتباط داشته باشد. منطقاً برای اینکه بتوان انجام کاری را به کسی نسبت داد. لازم است او بداند و آگاه با شد، انجام دادن عمل یا ترک آن بهتر یا سود از زیانش بیشتر است. پس عمل یا ترک آن بهتر یا سود از زیانش بیشتر است. پس ویژگی آگاهی انسان و نقش جنبه ها عقلایی او در تصمیم گیری و انتخاب مطلوب و دلخواهش، او را به صورت موجودی صاحب اراده در آورده است و اصولاً تکامل حقیقی انسان نیز در پرتو این آزادی و توانایی نامحدود اراده تحقق خواهد یافت.[۱۵۸]
نسبت به آگاهی فرد هنگام خواب در حقوق کیفری دو نگاه دیده میشود، برخی معتقدند، که در هنگام خواب مشاعر و ذهن از کارمی افتد، و در این حالت فرد به چیزی توجه نداشته و دارای اراده نیست.[۱۵۹] اما گروهی دیگر در این زمینه قائل به تفکیک شده و بیانمی دارند، گاه در هنگام خواب تمام توانایی های ذهنی تعطیلمی شود و گاهی نیز در این حالت تأثیر خواب ناچیز بوده و فرد در این حالت نیز دارای اراده میباشد.[۱۶۰]
اما با عنایت به بررسی ماهیت فیزیزلوژیک خواب به نظرمی رسد، با توجه به تغییرات الکتروفیریولوژیک در مغز که در آن امواج کوچک، منظم و با دامنه بلند خواب عمیق، جای فعالیت الکتریکی سریع، بی نظم و دارای دامنه کوتاه بیداری رامی گیرد، [۱۶۱] میتوان گفت که انسان در تمامی مراحل پنجگانه خواب دارای اراده نمیباشد. یعنی نظر به ریتم فعالیت مغزی انسان هنگام خواب به نسبت بیداری، نمیتوان گفت که شخص دارای حرکات و اعمال ارادی در تمام طول خواب است.
اما در خواب مصنوعی ناشی از هیپنوتیزم، وضعیت اراده به گونه دیگری است. در بین دانشمندان علم حقوق، اکثرا این اعتقاد غالب است که، فرد تحت تأثیر هیپنوتیزم فاقد اراده بوده و قادر به انجام اعمال ارادی نیست. به عقیده ایشان، شخص خفته در این حالت، ناخودآگاه گوش به فرمان خواب کننده است و هر چه او فرمان دهد، بی اختیار انجاممی دهد.فرد هیپنوتیزم شده به خواب مصنوعیمی رود و مانند خفتهی طبیعی، اراده ندارد و متوجه اعمال خوب و بد خود نیست.[۱۶۲]
در پاسخ به دیدگاه فوق و در جهت روشن تر شدن موضوع باید گفت که، هیپنوتیزم نیز مانند بیداری یک حالت مغزی است. کـسـی کـه بـیـدار اسـتمی بـیـند، مـیشـنـود و بـه مـحـیـط واکـنش نشانمی دهد.خواب طبیعی نیز یک حالت دیگر مغزی است که در آن کلیه فعالیت های درونی اندام های بدن به صورت طبیعی صورتمی گیرد. اما مغز در یـک حالت stand by قرار دارد. مغز فردی که خوابیده نسبت به محیط واکنش خاص از همان نوعی که فرد بیدار است نشان نمی دهد. مثلا فـردی کـه خـوابـیده واکنشی نسبت به صحبت هایی که اطرافیانشمی کنند نشان نمی دهد. هر حسی که از بیرونمی آید باید از آستانه ای بالاتر باشد تا فرد خوابیده بتواند به آن واکنش نشان دهد. اگر فرد خوابیده را آرام صدا کنند بیدار نمی شود اما اگر با صدای بلند خطاب شود چون از آستانه خوابیدن بالاتر است، واکنش نشانمی دهد و بیدارمی شود.
اما در خواب مصنوعی بر خلاف خواب طبیعی، اراده برای خواب رفتن وجود دارد و بر خلاف تصور عمومی، حالت آرمیدگی بعد از هیپنوتیزم خواب نیست. هیپنوتیزم شده ها بر خلاف آدم های خواب، از چیزهای در حال وقوع اطراف خود با خبر هستند. الگوهای فعالیت مغزی آنان در حالت عادی فرق دارد.[۱۶۳] همچنین امواج مغزی در این حالت با امواج مغزی حالت خواب نیز در بسیاری از موارد متفاوت است.[۱۶۴] این ها واقعیتی است که علم جدید آن را ثابت کرده است.انسان فرو رفته در حالت خلسه، در حدود تلقین، محدود و منحصر است. شرایط تلقین، هر چه که باشد؛ هنگامی موثر است که با اساس و ریشه روانی شخص هیپنوتیزم شده، اصول زندگی و قواعد اخلاقی او تضادی نداشته باشد. لذا نمی توان با هیپنوتیزم فردی را وادار به ارتکاب جرم نمود.[۱۶۵] روانشناسان معتقدند، هیپنوتیزم شدگان، مسئوولیت را به هیپنوتیزم کنندگان محولمی کنند، بنابراین تلقینات ایشان اجرامی شود. ولی در حالت هیپنوتیزم شدگی کاری خلاف اصول اخلاقی هیپنوتیزم شده انجام نمی گیرد و اساساً فرد کار خطرناکی نمی کنند.[۱۶۶]
بنابراین باید گفت که نمی توان، شخصی را تحت تأثیر هیپنوتیزم مجبور به انجام کاری کرد که تمایلی با انجام آن ندارد.[۱۶۷] و به دیگر سخن، افرادی که تحت تأثیر هیپنوتیزم دست به ارتکاب جرم میزنند، میل باطنی به ارتکاب آن جرم در ضمیر ناخودآگاه و یا خودآگاه ایشان وجود داشته است.[۱۶۸]
گفتار دوم – قصد در خواب
رفتار انسانی هنگامی بعنوان”جرم” محسوب میشود که عناصر تشکیلدهنده آن تحقق یابد و برای آنکه رفتاری بعنوان جرم قابل مجازات باشد جمع آمدن عناصری چند ضرورت دارد. بعضی از این عناصر جنبه عمومی دارند یعنی وجود آنها در همه جرائم الزامی است و بعضی دارای جنبه خصوصی هستند. همانگونه که قبلا بیان گردید، عناصر عمومی جرم عبارت انداز: ۱٫عنصر قانونی ۲٫عنصر مادی ۳٫عنصر معنوی. هریک از عناصر مذکور نیز میتواند دارای مراتب یا ارکانی باشد. قصد نیز که، در این مبحث به بررسی آن خواهیم پرداخت را، جز شرایط و به نوعی ارکان عنصر معنوی جرم میباشد.
برای بررسی وضعیت قصد در خواب، شناخت ماهیت آن لازم و ضروری است. در این مبحث ابتدا ماهیت قصد، سپس جایگاه آن در خواب بینانمی گردد.
بند اول – ماهیت قصد
قصد در لغت به معنی راه میانه رفتن، آهنگ چیزی کردن، میانه روی، عزیمت، آهنگ، نیت و مقصود آمده است وهمچنین به معنای توجه و التفات به چیزی می باشد.[۱۶۹]
کسی که با توجه و عالماً، عامداً بسوی چیزی می رود، در واقع قصد آن را کرده است، عنصر علم و عمد اجزاء لاینفک قصد بشمار می روند.
«جوهرهی تمام اعمال حقوقی – از منظر فقهی و اصولی – قصد است.»[۱۷۰]
معنای اصطلاحی قصد نیز هماهنگ با معنای لغوی آن می باشد. در این خصوص گفته شده است: فمعنی القصد و النیه هوالاراده نحو الفعل او بعباره اخری هو توجیه الاراده نحو الفعل. یعنی معنای قصد و نیت عبارت است از اراده بسوی فعل.[۱۷۱]
دکتر لنگرودی درتعریف قصد می گوید: قصد در علم حقوق عبارت است از مصمّم شدن به انجام یک عمل.[۱۷۲]
از نظر فقه اسلام، قصد همان نیت است. شریعت اسلام، همواره اعمال انسان را مقارن با قصدمی داند. نبی گرامی اسلام (ص)[۱۷۳] در این موردمی فرمایند: همانا اعمال انسان به نیات است.[۱۷۴] شریعت اسلام هنگام اثبات مسئولیت مجرم، به جهت عمل بر طبق قاعدهی تقارن اعمال بالنیات، تنها به جرم نمی نگرد؛ بلکه ابتدا به جرم و بعد به قصد مجرم نگاهمی کند و بر این اساس، مسئولیت مجرم را مترتبمی سازد. وقتی قصد مرتکب صورت خارجی به خود گرفت و از مرحلهی بالقوه به مرحله فعلیت درآمد، منشاء آثار کیفری خواهد بود.[۱۷۵]
در حقوق کیفری نیز میتوان گفت، قصد عبارت می باشد از توجه والتفاتی که شرط تحقق جرم و ترتب مجازات برآن می باشد. این قصد همان عنصر روانی جرم است که بدون آن عمل فاقد جنبه مجرمیت است و اصولاً جرمی واقع نشده است. قصد به این معنا مترادف عمد می باشد و لذا مجرم از نظر حقوق جزا کسی است که عالماً، عامداً مرتکب عملی شده است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است. قاصد این قصد هیچ چیزی را ظرف اعتبار خلق نمی کند. در مقابل این قصد، سهو وجود دارد یعنی شخصی که بدون توجه و التفات عملی را انجام می دهد مثل مادری که در خواب بر روی کودکش می غلتد و منجر به مصدوم شدن آن کودک میشود.
از نظر حقوقدانان قصد مجرمانه حاکی از اراده ارتکاب در فعل یا ترک فعل و همین طور اراده در کسب نتیجه زائیده ذهن قانون گذار است بنابراین قصد مجرمانه (اعم از عام و خاص) را باید در قانون جزا جستجو کرد و لذا در هر جرمی، مفهومی واحد یا ثابت دارد.
اساس مسئولیت جزایی، ارتکاب جرم است، و مسئولیت مجرم با اختلاف درجات جرایم، متفاوتمی شود. هر گاه مجرم، با قصد مجرمانه، مرتکب جرمی شود، مستحق کیفر است و در صورتی که قصد و در صورتی که قصد ارتکاب جرمی وجود نداشته باشد، از شدت مجازات کاستهمی شود. بنابراین در تعیین کیفر، قصد ارتکاب جرم، مهم ترین نقش را دارد و همین قصد است که در اصطلاح حقوق جزایی وضعی، تحت عنوان قصد جنایی از آن یادمی شود.[۱۷۶]
در حقوق جزای اسلامی، قصد مجرمانه، قصد انجام فعل ممنوع یا قصد ترک فعل واجب با علم به اینکه قانونگذار (شارع) آن را ممنوع یا واجب نموده است، تعریف شده است.
برخی از علمای حقوق جزا، قصد مجرمانه را مترادف سوء نیت دانسته، آن را تنها در جرایم عمدی قابل تصورمی دانند. ایشان در تعریف قصد مجرمانه بیان داشتند: «قصد جنایی عبارت است از این که عمداً و با توجه به نتایج زیان بار جرم، کسی مرتکب جرم ایجابی، یا سلبی شود، با علم به اینکه قانونگذار، آن را حرام کرده، یا واجب دانسته، و فعل یا ترک فعل آن را جرم شمرده است.[۱۷۷]
قصد جنایی فقط در جرایم عمدی قابل تصور است، و در جرایم غیر عمدی، وجود ندارد. گاه مجرم با قصد سابق بر ارتکاب جرم، مرتکب جرممی شود. مثل اینکه فرضاً در جرم قتل پیش از آن که اقدام به ارتکاب کند، جرم را در ذهن خود سبک و سنگین کرده و سپس نیت ارتکاب آن را به قلب خود واردمی سازد، سپس برای تحقق بخشیدن به نیت و قصد مجرمانهی خویش، با تهیه وسیله ارتکاب جرم، رکن مادی قتل را وجود خارجیمی بخشد. گاه قصد سابق، وجود ندارد و فقط آنی پیش از ارتکاب جرم به وجودمی آید. در واقع قصد مجرمانه، با خود جرم همراه است.مانند نیت ارتکاب جرایم قتل و جرح و ضرب و غیره که در اثر مشاجره و نزاع بی درنگ و ناگهانی در انسان پدیدمی آید، و بلافاصله در اثر آن، خود جرم ارتکابمی شود.»[۱۷۸]
برای تحقق عنصر روانی در جرایم عمدی باید قصد مجرمانه وجود داشته باشد. قصد مجرمانه در قانون تعریف نشده است بلکه قانونگذار غالبا با بهره گرفتن از عناوین گوناگونی در عبارات قانونی آن را مشخص و بیان کرده است.[۱۷۹] برخی از این عناوین عبارتند از: به قصد کشتن، به قصد سرقت، به قصد سوء خیانت، به قصد استفاده نا مشروع، به قصد کمک به دشمن، به قصد برهم زدن امنیت، به قصد اضرار به غیر، به قصد متهم کردن غیر و به قصد اخفاء با نیت فساد عالما و عامدا، با علم و اطلاع و…
با توجه به تعریف ارائه شده، در عمد یا قصد مجرمانه سه عامل وجود دارد:
۱٫ داشتن اراده که همانطور که بیان شده عنصر مشترک جرایم عمد و غیر عمد است؛
۲٫ خواستن عمل (قصد فعل)؛
۳٫ خواستن نتیجه مجرمانه حاصل از عمل (قصد نتیجه).[۱۸۰]
قصد واژه ای است، که گاه نیز به جای اراده یا همراه با آن استعمالمی شود. همان گونه که بیان شد، بین ان دو نهاد تفاوت اساسی وجود دارد. در حقوق کیفری، فعل ارادی، تجزیه به دو جزء قصد و ارادهمی باشد، که هر یک از این دو، کیفیت نفسانی مستقلی دارد. توجه دقیقی که علمای حقوق کیفری به عمل از یک سو و به آثار ناشی از آن از سوی دیگر نموده اند، سبب شده تا فعل ارادی به دو جزء قصد و اراده تقسیم گردد.[۱۸۱]
دستهای قصد مجرمانه را، ارادهی جهت یافته به مقاصد نهی شده در قانون جزا و عده ای نیز آن را علم و آگاهی مرتکب بر اینکه یک عمل غیر مشروع انجام دهد، دانسته اند.
اصل این است که بدون قصد مجرمانه نمی توان مرتکب را مقصر دانست، مگر اینکه قانون به صراحت یا با ملازمه، عملی را بدون قصد یا سوء نیت جرم بداند.[۱۸۲]
بنابراین، هیچ جرم عمدی، بدون قصد نیست و اینکه هر جرم عمدی با رفتار و قصد مجرمانه تحققمی یابد، صحیح خواهد بود. زیرا در این هنگام، قصد در قالب اراده تبلورمی یابد.[۱۸۳]
هر جرم عمدی علی الاصول تا اراده نباشد واقع نمیشود٬ لذا باید گفت، اراده در تمام جرائم اعم از عمدی و غیر عمدی حتی در جرائم اخلاقی نیز وجود دارد. اما آن چه مهم است این میباشد که میزان و سیطره مجرم بر عنصر مادی در عنصر روانی چقدر بوده است اگر اراده و قصد مرتکب به فعل و نتیجه تعلق بگیرد قصد مجرمانه و سوءنیت خواهد شد و اما اگر اراده مرتکب تنها به فعل تعلق بگیرد و نتیجه مقصوداش نباشد٬ خطای کیفری خواهد شد.[۱۸۴]
بند دوم – جایگاه قصد در خواب
قصد در قانون تعریف نشده است و مقنّن در متون قانونى با بهره گرفتن از عباراتى همچون: قصد سرقت، قصد اضرار، قصد استفاده نامشروع، عالماً، عامداً و امثال آن داشتن قصد مجرمانه را در ارتکاب جرم عمدى مورد تأکید قرار داده است بسیاری از دانشمندان نیز قصد مجرمانه را « آگاهی و علم مرتکب به نقض قانون جزا » دانسته اند. از حقوق دانان ایرانی نیز از جمله « دکتر گلدوزیان » قصد مجرمانه ( عمد ) را چنین تعریفمی کند: « عمد عبارت است از هدایت ارادهی انسان به سوی منظوری که انجام یا عدم انجام آن را قانون گذار منع یا امر کرده است ».
همچنین قصد را متضمن میل و تصمیم فاعل در رسیدن به نتیجهی مجرمانهمی داند. بنابراین میتوان گفت، قصد، توجه انسان است به نتیجهی عمل ارتکابی خویش و نیروی خلاقی است که در حالت شعور و توجه نمود پیدامی کند.[۱۸۵]
نظر به مطالب مذکور، این سوال مطرح است که، آیا میتوان شخص نائم را قاصد تصور نمود؟
و به دیگر سخن، آیامی توان جایگاهی برای قصد در خواب تصور نمود؟
دانشمندان علم حقوق بر اینکه شخص هنگام خواب مشاعرش کار نمی کند وبه چیزی توجه نداشته ودارای اراده، قصد واختیار نیست اتفاق نظر دارند.ه ر چند ممکن است فرد به قصد ارتکاب جنایت بخوابد و در خواب نیز اتفاقاً مرتکب جنایت نیز شود؛ لیکن در زمان سیطرهی خواب بر او، وی فاقد قصد است. قصد نهایی و مقوله، و میل ناآشکار و خفتهی انسان را نمی توان به عنوان عمد و قصد و یا سوء نیت به شمار آورد. هر چند سوء نیت، غالباً انعکاس تمایل و علاقه مرتکب فعل به اخذ نتیجه مجرمانه است؛ ولی گاهی، که این علاقه و تمایل موجود نیست، قصد و سوءنیت موجودمی باشد و این در صورتی است که حصول نتیجه مجرمانه به طور قطع و یقین قابل پیش بینی باشد.[۱۸۶]
اما خواب مصنوعی، با خواب طبیعی به لحاظ قصد نیز متفاوت است. با این تفاوت که شخص هیپنوتیزم شده، بر خلاف خواب طبیعی، از چیزهایی که در اطرافشمی گذرد، با خبر است. گفته شد که «قصد مجرمانه به این معنی است که فاعل بداند فعلی را که مرتکبمی شود به نتیجه ای مخالف اوامر و نواهی قانونگذار منتهی خواهد شد.»[۱۸۷] اما انسان فرو رفته در حالت خلسه، در حدود تلقین، محدود و منحصر است. شرایط تلقین، هر چه که باشد، هنگامی موثر است که با اصول زندگی و قواعد اخلاقی و تفکرات انسان تضادی نداشته باشد. به عبارت دیگر، نمی توان با هیپنوتیزم فردی را وادار به ارتکاب جرم نمود.
بنابراین، در خواب مصنوعی شخص هیپنوتیزم شده، که با اختیار خویش تحت هیپنوتیزم قرار گرفته، به اطراف خود آگاه و قاصد بودن وی متصور است.
مبحث سوم – جرایم ارتکابی شخص خواب
از انسان هزاران عمل خوب و بد دیگر صادرمی شود که فقط یکی از آنها جرم نامیدهمی شود و مرتکب را در معرض مجازات یا اقدامات تأمینی قرارمی دهد. بنابراین باید طریق و روشی انتخاب گردد که به وسیلهی آن بتوان جرم را از سایر اعمال انسانی تفکیک نمود. اصولیترین طریقی که برای تفکیک جرم از سایر اعمال انسانی وجود دارد، همان « تعیین مجازات یا اقدامات تامینی » برای جرم است.از آن جا که در ساختار فعلی حقوق ایران، صرفاً قانون حق تعیین مجازات را دارد٬ لذا اولین شرط پدیدهی جنایی وجود قانون است.مقنن در ماده ( ۲ ) قانون مجازات اسلامی مقرر داشته: « هررفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوبمی شود.» که به اصل « قانونی بودن جرایم و مجازات ها » معروف است و هیچ امری را نمی توان جرم دانست مگر آن که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمینی یا تربیتی تعیین شده باشد. ولی وجود قانون به تنهایی برای در معرض مجازات قراردادن فرد، کافی نیست ؛ بلکه شخص مرتکب باید عملاً مورد مجازات یا اقدامات تأمینی قرار گیرد در اینجا ارتکاب مادی٬ عملی ممنوع است٬ نه داشتن مقاصد و افکار مجرمانه ؛ لذا شرط دوم تحقق پدیدهی جنایی همان بروز و ظهور افکار مجرمانه و ارتکاب مادی عملی ممنوع است. این شرط دوم را علما « عنصر مادی جرم » نامیده اند. مجموع دو عنصر قانونی و مادی کافی نیست که شخص مرتکب را در معرض مجازات قرار دهد بلکه شرط دیگری هم ضروری است و آن این که مرتکب با میل و اراده، عمل ممنوعه را انجام داده باشد یا حداقل در ارتکاب آن مرتکب بی احتیاطی یا بی مبالاتی شده باشد.این شرط سوم را دانشمندان « عنصر روانی جرم » نامیده مجموع شریط فوق الذکر را « عناصر سه گانهی جرم » نامیده اند.
از طرفی نیز گفتیم خواب حالت یا پدیده ای است که در آن چشمها بستهمی باشد و تا زمان پایان خواب کلیه ارتباط هوشیاری با محیط واقع قطع گردیده است. مردمک چشم کوچکتر و… و در این حال آدمی ارتباط خود را با محیط اطراف از نظر هوشیاری از دست داده است لکن با کما و بیهوشی و مرگ متفاوتمی باشد و درواقع نقطه مخالف بیداری و هوشیاری است.