وی که نامش محمد فرزند محمد حسین بود بهالقاب حسنی، حسینی و طباطبائی ملّقب بوده[۱] و در یک خانوادۀ علمیاصیل و ریشهدار در ۲۹ ذی الحجه ۱۳۲۱ هـ ق در شاد آباد تبریز متولد شده، اکثر رجال خاندان او از بزرگان و رجال علم بودند.[۲]در سن ۵ سالگی مادر و در سن ۹ سالگی پدر را از دست داد و بههمراه برادر خود تحت مراقبت و پرستاری یک نفر خادم و یک نفر خادمه قرار گرفت.[۳]
از سال ۱۳۳۰ هـ. ق تحصیلات ابتدائی خود را که شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی بود، آغاز نمود. و در سال ۱۳۳۷ هـ ق وارد مدرسه طالبیه تبریز شده وتاسال۱۳۴۴ در رشتههای علوم دینی و عربیه به تحصیل پرداختند.
مرحوم علامه& بههمراههمسر و برادر خود از سال ۱۳۴۴ هـ ق (۲۳ سالگی) برای تکمیل تحصیلات خود عازم شهر نجف شده ودر حوزهء علمیهان، به مدت ۱۰سال از محضر اساتید بزرگ آن دیار کسب دانش و معرفت نمود.[۴]
علامه&که تاسال ۱۳۵۴ ه در نجف اشرف مشغول به تحصیل بودند و یکی دیگر از فراز ونشیبهای زندگی خود را تجربه نمود، بیکار ننشسته و آثاری از خود به صورت رساله به یادگار گذاشتهاست از جمله: رسالهای در برهان، رسالهای در مغالطه، رسالهای در تحصیل، سنن النبی و….
اگر چه مرحوم علامه& در شرح حال خود، از استادش آقای سید علی آقا قاضی طباطبائی حرفی به میان نیاورده ولی در موارد بسیاری از تأثیر درس اخلاق ایشان این چنین گفته «که ما هر چه داریم از آقای قاضی داریم».[۵]
بعد از ۱۰ سال تحصیل و تزکیۀ نفس و کسب معارف دینی و به علّت اختلال در امر معاش[۶] به زادگاهش
تبریز بازگشت و بههمراه برادر بهامر فلاحت مشغول شده و املاک کشاورزی خود را مجدداً سرو سامان دادند و تقریباً زندگی مرفهای را برای خود مهیا نمود.
اگر چه استاد از این دوره زندگی خود به دوره خسارت روحی نام بردهاست[۷] در عین حال رسالههایی در زمینههای مختلف در همین دوره به رشتۀ تحریر در آوردهاست از جمله: رسالهای در اثبات ذات، رسالهای در اسماء و صفات، رسالهای در انفال، رسالهای در ولایت….
در سال ۱۳۶۵ هـ ق، برای ادامۀ تحصیل در حوزه علمیه قم بهان شهر مهاجرت کرد. و بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات و فرازونشیبها[۸] و تکمیل تحصیلات، ازاساتید خود اجازهاجتهاد گرفت و به تدریس علوم دینی مشغول شد.[۹] و آثار ارزشمند زیادی از خود به یادگذاشت. از جملهاصول فلسفه و روش رئالیسم، نهایه الحکمه، بدایهالحکمه، قرآن در اسلام، شیعه در اسلام…. و ارزشمندترین اثر باقیماندهاز ایشان المیزان فی تفسیر القرآن است که مشخصات و ویژگیهای آن بزودی خواهد آمد. (ان شاء الله)
.نحوۀ شکل گیری تفسیرالمیزان
کتاب شریف تفسیر « المیزان فی تفسیر القرآن» اثر علامه سید محمد حسین طباطبائی به زبان عربی است.مرحوم علامۀ طباطبائی اگر چه در نگارش این کتاب با مخالفتها و مشکلاتی مواجه بود ولی توفیق یافت که در حوزۀ مقدس قم، تألیف بسیار ارزشمندی در تفسیر قرآن از خود به یادگار گذارد که باشیوۀ نوین و ابتکاری تفسیر قرآن به قرآن (که به تصریح خود آن را از بیانات نبوی و سخنان اهل بیت × وام گرفت) اثری بس گرانقدر به نام المیزان فی تفسیرالقرآن پدید آورد که در دنیای اسلام جایگاهی ویژه پیدا کرد. مرحوم علامه علّت اصلی روی آوردن به تفسیر را نیز نبود حتی یک درس رسمیتفسیر قرآن در حوزههای علمیه میداند.[۱۰]
بنابراین به تدریس تفسیر برای طلاب پرداخت و با اصرار شاگردانش به جمع آوری آن دروس همت گماشت علامه نوشتن این تفسیر را از سال ۱۳۷۴ هـ ق (۱۳۳۳ ش) آغاز نمود و بعد از حدود ۲۰ سال مطالعه، تلاش، تدریس و جمع آوری، سرانجام در شب قدر ۲۳ ماه رمضان سال ۱۳۹۲ هـ ق (۲ آبان ۱۳۵۰ ش) نوشتن آنرا به پایان رسانید.[۱۱]
این تفسیر در ۲۰ جلد به زبان عربی و بالغ بر ۸۰۰۰ صفحه در قطع وزیری چاپ و منتشر شدهاست علامۀ طباطبائی در نوشتن این تفسیر از منابع بسیاری در موضوع های: تفسیر ـ حدیث ـ تاریخ ـ لغت و…. استفاده نمودهاست و بههمین دلیل تفسیری جامع و گسترده شدهاست که مورد توجه جوامع علمیاسلامیقرار گرفت متن عربی تفسیر شریف المیزان، تاکنون پنج بار و ازسوی چهار ناشر منتشر شدهاست.
این تفسیرآخرین بارازسوی موسسۀ الاعلمیبا چاپ آراسته و کمیپاورقی در ۲۰ جلد با اضافه ۲ جلد فهارس منتشر شدهاست. این تفسیر ارزشمند تا کنون به زبانهای گوناگون از جمله فارسی ـ انگلیسی ـ اردو ـ ترکی ـ اسپانیولی ترجمه شدهاست.
ترجمۀ فارسی المیزان با سه چاپ مختلف و از سوی چهار ناشر انجام گرفتهاست. آخرین ترجمه یکدست آن توسط آقای محمد باقر موسوی همدانی انجام شده و از سوی دفتر نشر اسلامیوابسته به جامعه مدرسین در ۲۰ جلد منتشر شد.[۱۲]
ویژگی ها و روش تفسیری علامه(ره)درتفسیر المیزان
مرحوم علامه& در مقدمه تفسیر المیزان ضمن یادآوری روش های تفسیری رایج بین مسلمانان اولیه و نقد و ردّ همۀ این روشها و تأکید بر نبودن هیچ گونهاختلاف و پیچیدگی در مفهوم آیات قرآن؛ بر روش تفسیر قرآن به قرآن اصرار نموده، و معتقد است کههمین روش است که میتوان آنرا تفسیر خواند چون قرآن هم آنرا میپسندد. و برای آن دلایلی را ذکر میکند. در پایان تأکید میکند که ما نیز بیاری خدای سبحان روش تفسیری خود را بههمین طرز قرار میدهیم و از آیات قرآن در ضمن بیاناتی بحث میکنیم و بههیچ وجه به
بحثی نظری ـ فلسفی و یا به فرضیهای علمیو یا مکاشفهای عرفانی تکیه نمیکنیم.[۱۳]
تفسیر شریف المیزان که مهمترین و ارزشمندترین اثر علامۀ طباطبائی است؛ از آغاز انتشار تاکنون مورد توجه، مطالعه و بررسی قرآن پژوهان و اندیشمندان اسلامیداخلی و خارج کشور قرار گرفته و کتب و مقالات ارزشمندی در موضوعات مختلف از جمله روش تفسیری علاّمه نوشته شدهاست، مانیز به موارد مهّمیکه درخصوص روش تفسیری المیزان مورد توجهایشان قرار گرفته و مورد اتفاق نویسندگان بودهاست، اشاره میکنیم.
۱) همانطور که گفتیم، روش تفسیری انتخاب شدهاز طرف مرحوم علامه در المیزان روش تفسیری قرآن به قرآن است (که ما ان شاء الله در فصل های آینده به چگونگی و اهمیت آن و…. میپردازیم) پر واضح است که علامه بسیاری از مشکلات تفسیری را در پرتو این شیوه قابل حلّ دانسته و از این روش استفاده فراوانی نموده باشد.
۲) علامههنگام تفسیر آیات، سوره را به بخشهای متعددی تقسیم میکند که گاهی ممکن است یک آیه باشد؛ مانند آیه ۳۴ بقره و گاهی چند آیه مانند آیات ۶۳ تا ۷۴ بقره، اما درباره سورهای کوتاه غالباً یکجا به تفسیر سوره میپردازد مانند: سور فلق و ناس. بنابراین میتوان گفت اگر چه به عنوان یک تفسیر ترتیبی مشهور شدهاست اما بهتر است گفته شود تفسیری ترتیبی ـ موضوعی است.[۱۴]
۳) در آغاز هر سوره، موضوع، محور و یا هدف اساسی را که سوره، حول آن میگردد(وحدت موضوعی سورهها وآیات) بیان نموده، تا آیات آن را بر اساس همان هدف یا موضوع مورد بحث و بررسی قرار دهد.[۱۵]
۴) هم چنین در ابتدای تفسیر آیه یا بخشی از آیات (در بحث بیان) با مراجعه به مهمترین و کاربردیترین کتب لغت[۱۶] به بحث لغوی درباره مفردات آیات مطرح شده میپردازد. البته بیشتر کلمات و مفرداتی راکه تأثیر در روشن شدن معنا دارند بررسی میکند.[۱۷]
۵) بحثهای مربوط به صرف و نحو و بلاغت را نیز که گاهی در بحث «بیان» آورده و در حدّ ضرورت بوده تا حدی است که به تفسیر آیات و فهم بهترو رسیدن به مراد آیات کمک کند.[۱۸]
۶) در آغاز تفسیر هر سوره، مکی یا مدنی بودن سوره و آیات را مشخص کرده و نظرات مفسران پیشین را مطرح و پس از بررسی دقیق و ارائه دلایل (از جمله سیاق) به نقد و ردّ و یا تأیید آن میپردازد.[۱۹]
۷) در خصوص آیات الاحکام بحثی مطرح نکردهاست چون معتقد است کهاین آیات مربوط به کتاب فقهاست نه تفسیر[۲۰] اگر چه گاهی فقط به چگونگی افاده حکم فقهی پرداختهاست. [۲۱]
۸) در نگارش المیزان از منابع متعدد تاریخی، تفسیری، حدیثی و لغوی….بطور نقّادانهاستفاده کردهاست نه به طور سطحی و گذرا.[۲۲] به طوری کهالمیزان از جهت کثرت منابع و تسلط بر دیدگاههای مختلف دارای جامعیتی کم نظیر است و براستی دائرهالمعارف فرهنگی اسلامیاست.[۲۳]
۹) در تفسیر بسیاری از واژهها، آیات، قبول یا ردّ دیدگاههای تفسیری، مکی یا مدنی بودن سورهها و آیات، پذیرش یا عدم پذیرش روایات و…. از سیاق استفاده کرده به طوری که سیاق جایگاه خاصی در این تفسیر پیدا کردهاست.[۲۴]
البته به دلیل اهمیت این موضوع و تاثیر آن در فرایند تفسیر فصلی مستقل را اختصاص دادهایم و ان شاء الله به طور مفصل بحث خواهیم کرد.
۱۰) علامه در تفسیر آیات اگر چه بر اساس روش تفسیر قرآن به قرآن عمل نمودهاست، اما از روایات صحیح تفسیری نیز غافل نبوده وبرای تأیید نظرات تفسیری خود در ذیل آیات، بحث روایی را نیز مطرح کرده و به نقل و نقد دقیق آنها و سپس پذیرش یا عدم پذیرش آنها با ارائه دلیل میپردازد.[۲۵]
۱۱) در تفسیر برخی آیات، مختصر و در تفسیر برخی، مفصل بحث میکند. گاهی از آیات، بدون تفسیر میگذرد. و شرح و تفسیر آن را به آینده در تفسیرآیات مشابه با آن موکول میکند؛ البتهاین ارجاع تفسیر بیشتر آیه به جای دیگر را با عبارت سَیُجی بیانه میآورد: [۲۶] گاهی نیز در تفسیر آیات به مطالبی که پیشتر بیان کرده است ارجاع میدهد. [۲۷]
بعد از بحثهای روایی، با توجه به مضامین و مناسبتهای آیات بحثهای کلامی، فلسفی، علمی، اجتماعی وبحثهایی مانند آزادی، عدالت اجتماعی، علل عقب ماندگی مسلمانان، زن وجایگاهان در اسلام، امامت، عصمت انبیاء و…. را بررسی میکند.[۲۸]. درباره ویژگیهای المیزان قبل از هر چیز به چند نکته اشاره میکنیم:
الف) این تفسیر نیز به نوبه خود ویژگیهایی دارد که برخی از آنها دردیگر کتابهای تفسیر، نیز مشاهده میشود امّا برخی دیگر از آنها منحصر بهالمیزان و شخصیت علمیعلامهاست.
ب) اینکه برخی از مواردی را که در ذیل این بحث میآوریم شاید بتوان در بحث روش های تفسیری المیزان نیز مطرح کرد از جمله: روش تفسیری ایشان که( تفسیر قرآن به قرآن) است.
جمعبندی و دستهبندی این ویژگیها نیز منحصر به موارد مطرح شده در این مقال نمیباشد. بلکه ما به مهمترین آنها اشاره کرده وبرای جلوگیری از اطاله کلام برخی ازآنها رانیز فهرست آوردهایم.
.زندگی نامه سید قطب
نام وی «سیّد» است، فرزند قطب بن ابراهیم بن حسین، در سال ۱۳۲۴ هجری برابر با نهم اکتبر سال ۱۹۰۶ م در روستای موشهاز توابع استان اسیوط مصر متولد شد.
خانواده سیّد، اگر چه متدین و معتقد و از لحاظ اجتماعی از موقعیت ممتازی برخوردار بوده[۲۹] و از نجبای روستایی بودند امّا از نظر مالی در تنگنا قرار داشتند.[۳۰]
سید پس از پشت سر گذاشتن دوران خردسالی در سال ۱۹۱۲ م (۱۳۳۰هـ) به دبستان رفت[۳۱] و بعد از شش سال تحصیل در سال ۱۹۱۸ م (۱۳۳۶ هـ) از این مقطع فارغ التحصیل شد.و در همین دوره (در طول ۳ سال) کل قرآن را حفظ کرد.
سید در سال ۱۹۲۰ م (۱۳۳۹هـ) برای ادامه تحصیل به قاهره فرستاده شد. و توانست وارد دانشسرا شود وبعد از سه سال موفق بهاخذ مدرک آموزگاری شد.[۳۲]
علاقهاو بهادامه تحصیل باعث شد تا در سال ۱۹۳۳ م (۱۳۵۱هـ) با اخذ مدرک لیسانس در رشتهادبیات عرب فارغ التحصیل شود.
در همین دوران بود که نقطهاشنایی سید قطب با حزب وفد ومحمود عقاد وسپس حسن البنّاء منعقد گردید و این آشناییها سبب شد کهاو با درک عمیقی کهاز اسلام داشت مبارزۀ سیاسی ـ اجتماعی خویش را در قالب صحیح پیریزی نماید.[۳۳]
سید قطب در تاریخ ۲/۱۲/۱۹۳۳ م به عنوان معلم در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد و حدود شش سال خدمت کرد.[۳۴]
سید به شاعری و نوشتن داستانهای کوتاه و بلند علاقهمند بود و آثاری از جمله، بچه دهکده، رویاهای چهارگانه و خارها از خود بجا گذاشتهاست. در کتاب خارها که شرح زندگی خودش است به سرخوردگی عمیق خود اشاره میکند و بعد از سرخوردگی است که سید قطب عزم کرد تا پایان عمر مجرّد باقی بماند.[۳۵]
سید بعد از اتمام دوران تحصیلات دانشگاهی کهاز قرآن فاصله گرفته بود؛[۳۶] مجداً بهانگیزه صرفاً ادبی و هنری به قرآن روی آورد و آثاری از خود بجای گذاشت از جمله: تصویر فنی در قرآن، مشاهدالقیامه، العدالهالاجتماعی و…
سیّد هم چنین در این دوره به نوشتن مقالههای تند ضد حکومتی و استعمارگران انگلیس در مجلهالفکر الجدید پرداخت و به دنبال آن نخست وزیر وقت مصر( محمود فهی نقراشی) بدنبال چارهای میگشت و بالاخره تصمیم گرفتند او را غیر مستقیم برای اقامتی نامحدود بهامریکا بفرستند تا از طرف وزارت آموزش و
پرورش به مطالعه نظام آموزشی آمریکا بپردازد.[۳۷]
سید در خلال سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳به عضویت اخوان المسلمین در آمد و شروع به نوشتن مقالات اصلاحی و نیز تفسیر فی ظلال القرآن کرد و توانست به عضویت شورای رهبری اخوان (مکتب الارشاد) نیز درآید و رئیس اداره تبلیغات (نشر الدعوه) شود و در سوم ژوئیه ۱۹۵۴ م به سردبیری روزنامهاخوان المسلمین منصوب شد.[۳۸]
در ژانویه ۱۹۴۵ م زمان انحلال تشکیلات اخوان المسلمین صادر شد و رهبران آن از جمله سید قطب دستگیر و راهی زندان شدندو…. سید با توجه به داشتن روحیه خستگی ناپذیر، پژوهش و تحقیق در زندان نیز به نوشتن کتب و مقالات، از جمله تفسیر فی ظلال القرآن ـ هذا الدین ـ معالم فی الطریق و…. ادامه داد.وبعد از ۹سال آزاد شد.[۳۹]
همزمان با انتشار کتاب معالم فی الطریق، جنبش اخوان المسلمین نیز اوج میگرفت و لذا ناصر تصمیم گرفت کهانها را تحت فشار بیشتری قرار دهد و لذا اکثر آنها، از جمله سیّد را دستگیر و با اتهاماتی از قبیل قیام بر ضد امنیت کشور، رهبری گروهکها و تشکیلات ارتجاعی روانه زندان نمود.[۴۰]و در یک دادگاه فرمایشی در تاریخ ۲۲/۸/۱۹۶۶ با حکم سرهنگ فواد الدجوی او را بهاعدام با اعمال شاقه محکوم کرد.
علیرغم مخالفتهای جهانی علیهاین حکم، حکومت مستبد مصر او را در سحرگاه ۲۹/۸/۱۳۶۶ همراه با تعدادی از همفکرانش به دار آویخت و از این پس به مفسّر شهید معروف شد. و جسد او را پنهانی در یکی از مقابر قاهره به خاک سپردند.
وی حدود ۲۴ کتاب در موضوعات مختلف نوشته که مهمترین آنها عبارتند از: تفسیر فی ظلال القرآن، التصویر الفنی فی القرآن، مشاهد القیامه فی القرآن، العداله الاجتماعی فی الاسلام، معرکهالاسلام و الراسمالیه و….[۴۱]
نحوۀ شکلگیری تفسیر فی ظلال القرآن
تفسیر فی ظلال القرآن از مشهورترین و مهمترین آثار سید قطب است که تفسیری است به زبان عربی از کل قرآن و مولّف آن کهاساس تفسیرش را زندگی در سایه قرآن برای بشر میداند با نگاهی ادبی به قرآن و با رویکردی حرکت آفرین و تربیتی اجتماعی، آنرا به رشته ی تحریر درآوردهاست.
آغاز این تفسیر همراه بود با درخواست سعید رمضان (مدیر مسئول مجلهالمسلمون) کهانرا در اواخر سال ۱۹۵۱ م در قاهرهانتشار میداد و از مرحوم سید قطب درخواست همکاری نمودهاو نیز پذیرفت و ترجیح داد که در موضوع تفسیر قرآن مقالهاش را ارائه دهد و عنوان مقالهاش رافی ظلال القرآن نام نهاد. سیّد اولین مقالهاش رادرفوریه۱۹۵۲م (۱۳۶۹هـ.ق) درشماره سوم مجله منتشر کرد.[۴۲]
سید بر خلاف وعده قبلی یکبارهاز تصمیم خود صرف نظر کرد و تصمیم گرفت تفسیر هر یک از اجزاء سی گانۀ قرآن را در یک مجلد و به صورت مستقل منتشر نماید.
الف) جلد اول فی ظلال القرآن را که شامل همان هفت مقاله منتشر شده در مجلهالمسلمون بود در اکتبر ۱۹۵۲ م (۱۳۷۰ هـ.ق)و پانزده جلد دیگر رانیزآماده و توسط انتشارات دار احیاء الکتب العربیه منتشر نمود.[۴۳]
ب) جلد هفده تابیست وهفت را در زندان نوشت (۱۹۵۴ م). [۴۴]
اما شکنجهها و مشکلات زندان و نیز آشنا شدن با آراء و اندیشه مودودی، [۴۵] نگاه سید به قرآن را تحت تاثیر قرار داده و از این جا به بعد سید علاوه بر مبنای ادبی که بر طبق آن به تفسیر قرآن پرداخته بود به جنبههای اصلاحی و تربیتی و تحولساز قرآن روی آورد.
ج) سه جلد آخر تفسیر را سید قطب در زندان با این شیوه جدید تفسیر نمود و بدین ترتیب تفسیر تمام قرآن را بهاتمام رسانید.
اما از آنجا که شیوه تفسیری خود را که در سه جزء آخر اعمال نموده بود مفید میدانست تصمیم گرفت مجلدات قبلی را نیز بههمین صورت مورد تجدید نظر و تصحیح و تنقیح قرار دهد ودر همان حال که در زندان بود بهاین امر همت گماشت و توانست:
سیزده مجلد اول را بر همین اساس باز بینی و تجدید نظر نماید.اماچون در سال ۱۹۶۶ م به مرگ محکوم
شد، نتوانست به تنقیح و تجدید نظر در مجلات باقیمانده بپردازد. بنابراین از جزء ۱۴ تا ۲۷ بههمان شیوه و سبک قبلی باقی ماند.[۴۶] وبر همین اساس است که برخی زندگی تفسیری سید قطب را به سه مرحله تقسیم کردهاند.[۴۷] وبرخی اورا مفسّری مجدّد با سبک نوینی در تفسیر، به نام تفسیر حرکی میدانند.[۴۸]
ویژگی ها و روش تفسیری سید قطب
۱) روش تفسیری سید قطب، بیشتر روش تفسیر قرآن به قرآن است که گاهی نیز جنبه روائی پیدا میکند. در بحثهای بعدی بیشتر بهاین روش خواهیم پرداخت.
۲) قبل از تفسیر آیات، مقدمه و سرآغازی برای سوره بیان میکند که در آن به معرفی اجمالی سوره و ابعاد مختلف لفظی و معنایی آیات میپردازد. هم چنین از مباحث مطرح شده در این مقدمه، مشخص نمودن تعداد آیات، مکی یا مدنی بودن سوره، سال نزول، بررسی موضوع و شخصیت سوره، بیان اهداف و مقاصدی که سوره بیان میکند، اسامیسوره، اسباب النزول و فضیلت سوره، ارتباط و تناسب آن با سوره قبلی، و مباحث بلاغی و تاریخی میباشد. البته در آغاز هر جزء نیز یک مقدمه دیگر میآورد وضیعت آن جزء را از نظر مکی و مدنی بودن سورهها…. مطرح میکند.[۴۹]
۳) سپس برای بار دوم تعدادی از آیات را انتخاب نموده و به شرح و توضیح بیانی و تربیتی با شیوهادبی میپردازد.[۵۰]
۴) وی هر سوره را به بخشهای (درسها) موضوعی تقسیم میکند کههر کدام یک واحد موضوعی با اجزاء کوچکترند. و سپس هر بخش را نامگذاری میکند مانند:، شوط، موج، مقطع و در آغاز هر بخش، موضوعات اصلی و فرعی آن را مطرح نموده و به تفسیر تفصیلی آیات میپردازد کهالبته در این بخش نیز هر بخش را به بخشهای کوچکتر، یک یا چند آیه تقسیم نموده و به گونهای پیوسته بههم به تفسیر آنها میپردازد.
۵- اعتقاد داشتن به وحدت موضوعی در سورهها؛ مبنای وحدت موضوعی سور با وجود تامّلات و دقتهای
مفسّران بسیاری دربارهان در منهج تفسیری سیّد، از چنان برجستگی و گستردگی برخوردار است که بخش توجهی از تفسیری فی ظلال را به خود اختصاص داده و هیچ فرد منصفی نمیتواند وزریدگی و تبحر او را در این مسالهانکار کند.
وی معتقد است آنکه در سایه قرآن میزید به خوبی ملاحظه میکند کههر سوره دارای یک یا چند موضوع اصلی است که در صورت متعدد بودن موضوعات آن همهانها حول یک محور ویژه قرار دارد.[۵۱]
بنابراین سیّد با این دید کههر سورهاز یک وحدت موضوعی برخورد است به تفسیر آیات میپردازد.[۵۲] ما بزودی مطالب بیشتری در این زمینه خواهیم گفت.
۶- یکی دیگر از مسائلی که سید قطب بهان توجه داشته تناسب و پیوستگی موجود بین آیات است. وی در هر سوره با ارائه موضوعات مورد بحث سوره به دنبال یافتن محور اساسی و واحدی برای هر سورهاست که تمام موضوعات سوره گرد آن جمع میشوند. شاید بتوان گفت که تفسیر فی ظلال از قابل توجه ترین آثار از حیث توجه به پیوستگی معنای آیات در سورههای قرآن کریم میباشد.
بطور کلی آنچه در این تفسیر خودنمایی میکند اعتقاد به: پیوستگی آیات و سوره، نقش سیاق در تفسیر آیات، استفادهازتفسیر قرآن به قرآن، وجود زبان تصویری قرآن، شخصیت داشتن سورهها، اعتقادبه وحدت موضوعی درسورهها است، که مفسّر شهید به خوبی از عهدۀ تبیین آنها بر آمدهاست. در ادامه جایگاهاین مسائلرا نیز در فی ظلال بررسی خواهیم کرد.
روش های دیگر تفسیری ایشان اجمالاًعبارت است از:تقسیم کل قرآن به دو بخش مکی ومدنی[۵۳]، اجتناب از ورود به بحث های مورد اختلاف فقهی واغراق در مسائل لغویی وکلای وغیبی، [۵۴]پرهیز از تفسیر علمیوعلوم قدیم وجدیدی کهارتباط با فهم قرآن ندارند، [۵۵] توجه به آیات معنوی و اخلاقی، [۵۶] توجه به مسایل وگرایشهای اجتماعی، [۵۷] طرح پیامها واهداف سوره وتاکید بر روش انقلابی وپویا در تفسیر قرآن که به منهج الحرکی معروف شد. [۵۸] بهره گیری از منابع روایی کهن بطوری که طبق بررسی صورت گرفته در فی ظلال، سید قطب بیش از ۶۰۰ بار از سنّت پیامبر| استفاده نمودهاست.[۵۹] قایل شدن شخصیت برای قرآن وسورههای آن.[۶۰]
برای