ماینر و مک نایت (۱۹۹۹)، اثرگذاری اسنادهای مذهبی بر پاسخهای مقابله ای افراد بر حسب چهار موقعیت فرضی از جمله؛ موقعیتهای تهدیدکننده سلامتی (برای مثال، سرطان، صدمه در اثر تصادف و…)، موقعیتهای مربوط به مسایل اخلاقی (برای مثال، رانندگی در حال مستی)، موقعیتهای منفی یا اندکی ناراحت کننده (برای مثال، جعل اسناد در محل کار) و موقعیتهای مثبت (برای مثال، برنده شدن در مسابقه و…) آزمودند. آزمودنیها احتمال هر یک از این عوامل را در تفسیر موقعیتها ارزیابی میکردند: شانس، خود، دیگران، خدایی که به بروز موقعیتی اجازه میداد (خدا به عنوان عامل مستقیم) و خدایی که از طریق انسانها عمل می کرد ( خدا به عنوان عامل غیرمستقیم). در کل، یافته های این پژوهش نشان داد که اسنادهای مذهبی در موقعیتهای شدید، غیرقابل کنترل و مثبت، در مقایسه با سایر موقعیتها قویتر هستند.
نیز پارگامنت و هان (۱۹۸۶) بیان میکنند به احتمال زیاد، در موقعیتهای با پیامد منفی، آزمودنیها بیشتر به خدا رجوع میکنند تا برای موقعیت معنایی پیدا کنند و احساسات خود را درباره وقایع و رفتار خود بیان کنند. بعلاوه در موقعیتهای با پیامد مثبت بیشتر از اسناد دوستی خدا و در موقعیتهای با پیامدهای منفی بیشتر از اسناد خشم خدا در فهم و تبیین موقعیتها بهره گرفته می شود (هرچند که برخی آزمودنیها در موقعیتهای با پیامد منفی اسناد به دوستی خدا را نیز به کار بردند).
در ایران نیز در این باره شواهد ذیل به دست آمده است:
بیانی و همکاران (۱۳۸۷) در تحقیق خود با گزارش وجود رابطه ای معکوس و معناداری از لحاظ آماری بین جهتگیری مذهبی دانشجویان و اضطراب و افسردگی پیشنهاد میکنند تقویت و درونی سازی ارزشهای دینی در افزایش سطح سلامت روانی مؤثر خواهد بود.
سرگلزایی، بهدانی و قرابن (۱۳۸۰) به رابطه ای معکوس بین مدت زمان صرف شده برای فعّالیتهای مذهبی و دچار شدن به اضطراب، افسردگی و سوء مصرف مواد دست یافتند.
پوردهکردی و همکاران (۱۳۸۷) در تحقیقی که بر روی ۶۰ نفر نمونه دانشجوی پرستاری اجرا شد به مقایسه تاثیر آرام سازی پیشرونده عضلانی و آوای قران، ذکر خدا بر سطح اضطراب آشکار دانشجویان پرستاری در بدو ورود به کارآموزی در دانشگاه علوم پزشکی شهر کرد پرداختند. نتایج نشان داد تمرینات آرام سازی پیشرونده عضلانی و آوای قران باعث کاهش اضطراب می شود و بر اساس این نتایج توصیه می نمایند که دانشجویان قبل از ورود به محیطهای بالینی پرستاری به آوای دل نشین قرآن گوش فرا دهند یا تمرینات آرام سازی پیشرونده عضلانی را انجام دهند.
بهرامی (۱۳۸۱) در تحقیقی که به بررسی روابط بین جهتگیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود با ۶۰ نفر نمونه از بین جامعه آماری دانشجویان دانشگاه تهران پرداخته است نتیجه میگیرد که جهتگیری مذهبی واجد همبستگی منفی با اضطراب (r=-0/44 و p<0/001) میباشد. بر طبق یافته های این پژوهش مذهب قادر است نقشی درون روانی در تأمین سلامتی ایفا کند. چارچوبهای مرجع مذهبی قادرند تا نظیر مکانیزمهای مقابله ای، حرمت خود و اضطراب را اداره کنند. بدین قرار که جهتگیری مذهبی نه تنها با حالت اضطراب رابطه معکوس دارد با رگه اضطراب نیز رابطه عکس دارد. به عبارت دیگر، جهتگیری مذهبی به نوعی به تغییرات عمیق ساختاری منجر میگردد که بر اساس آن یک صفت شخصیتی (رگه اضطراب) تعدیل شده و تغییر مییابد.
بهرامی مشعوف (۱۳۷۳)، اسلامی (۱۳۷۵)، و بیرشک و همکاران (۱۳۸۰) نیز در پژوهشهای خود وجود همبستگی میان نگرش مذهبی و مذهبی بودن، با افسردگی و اضطراب بررسی نموده اند که نتایج آن ها وجود رابطه منفی را تأیید میکنند (به نقل از بهرامی و تاشک ۱۳۸۳).
در مطالعه ای که مقدم نیا و مقصودی (۱۳۸۳) به منظور بررسی تأثیر روزه داری ماه رمضان بر میزان اضطراب در جامعه آماری متشکل از کلیه دانشجویان پسر مقیم در خوابگاه های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام دادند این نتیجه به دست آمد که روزه داری ماه رمضان بر سطح اضطراب دانشجویان مؤثر بوده است. ببدینصورت که میانگین شدت اضطراب در ماه رمضان ۵/۵۷ بر مبنای معیار اضطراب هامیلتون بوده است، به طوری که ۷۱% در سطح اضطراب خفیف و ۲۹% در سطح اضطراب متوسط و ۰% در سطح اضطراب شدید و ۰% در سطح اضطراب خیلی شدید بوده اند. در کل این پژوهش نتیجه گیری میکند که شدت اضطراب در دانشجویان گروه پژوهشی در ماه رمضان کمتر از شدت اضطراب پس از ماه رمضان است.
یوسفی و حسن پور (۱۳۷۶) با بررسی تأثیر قرائت قرآن کریم بر کاهش اضطراب و افسردگی نتیجه گیری نمودند که میزان اضطراب و گرایش به افسردگی در آزمودنیهایی که به طور مرتب به قرائت قرآن می پرداختند در حد چشمگیر کمتر از آزمودنیهای گروه مقایسه بود.
غباری بناب (۱۳۸۰) رابطه معنی داری بین توکل به خدا، صبر و تحمل و آرامش روانی گزارش نمود.
بوالهری، احسان منش و کریمی (۱۳۷۹) نشان دادند که با بالا رفتن نمرات آزمودنیها در پرسشنامه توکل، نمرات آن ها در پرسشنامه نشانگان استرس کاهش مییابد.
هادیانفرد (بی تا) نیز در پژوهش خود نشان داد که افرادی که بیشتر بر پایه باورهای دینی عمل میکنند، احساس بهزیستی بالاتری دارند. نیز بر پایه نتایج این پژوهش زنان در انجام برخی فعالیتهای مذهبی (دو حوزه عمل به واجبات و عمل به مستحبات) پایبندی بیشتری نسبت به مردان دارند. آموزه های اسلام به گونه ای است که زنان همگام با مردان شریعت اسلام را پذیرفته اند. اما در کل بر اساس یافته های نتایج این پژوهش تفاوت معنی داری بین عمل به باورهای دینی زنان و مردان وجود ندارد. در مرور پیشینه پژوهشی همسو با یافته های این پژوهش نتایج بررسی جلیلوند (۱۳۸۰) روی ۹۴۸ دانشجوی پزشکی، تفاوت معنی داری میان پایبندی به نماز و جنسیت نشان نداده است.
مطالعه بیرشک و همکاران (۱۳۸۰) در بررسی رابطه بین تنیدگی، افسردگی و اضطراب و مذهب نشان میدهد که بین مذهبی بودن و اضطراب رابطه ای منفی وجود دارد. نیز، گنجی و همکارانش (۱۳۸۰) در مطالعه ای رابطه معناداری مذهبی و سازگاری با دانشگاه، بویژه در دانشجویان جدیدالورود نشان دادند و دریافتند دانشجویانی که از تعالی روحانی برخوردار بودند، علیرغم تجربه مشکلات و تغییرات زندگی، آشفتگی روانی کمتری را چه از نظر اضطراب و چه از نظر اختلال جسمانی تجربه میکنند. نریمانی و همکارانش (۱۳۸۵) روش شناختی-رفتاری، ذکرخدا و دعا را از میان روش های مقابله با اضطراب امتحان مؤثر یافته اند. یافته های پارک و همکاران (۱۹۹۰)، امینی و ملکشاهی (۱۳۸۰) و گله دار و ساکی (۱۳۸۰) نیز از مذهب به عنوان عامل تعدیل کننده در حالتهای اضطرابی سخن رانده است (نقل از بهرامی ۱۳۸۱).
۲-۲-۳: مذهب و شخصیت
مطالعات در زمینه روابط بین مذهب و عاملهای شخصیتی نشان میدهند:
“