اصل قانونی بودن دادرسی:
ماده۲- «دادرسی کیفری باید مستند به قانون باشد، حقوق طرفین دعوا را تضمین کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که در شرایط مساوی به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقیب قرار میگیرند، به صورت یکسان اعمال شود.»
۱-«اصل قانونی بودن حقوق جزاء یکی از اصول بنیادین حقوق کیفری است که خود دارای دو جنبه ماهوی و شکلی است. جنبه ماهوی این اصل، تحت عنوان «اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها» در حقوق کیفری ماهوی مورد بحث قرار میگیرد و جنبه شکلی آن، اصل «قانونی بودن دادرسی کیفری» نامیده میشود که صدر ماده فوق، به آن اشاره دارد.
۲-در لایحه تقدیمی به مجلس، صدر ماده فوق اعلام میکرد که «دادرسی کیفری باید منصفانه و عادلانه باشد» این عبارت که با الهام از میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی[۳۶] در ابتدای ماده آمده بوده، بعداً در کمیسیون قضایی مجلس به شکل فوق تغییر یافت. با وجود این تغییر، مواد ۳ تا ۶ که بعد از ماده حاضر آمدهاند به شاخصهای دادرسی منصفانه و رعایت آنها در دادرسی کیفری اشاره میکنند که حاکی از پذیرش اصل منصفانه بودن دادرسی در نظام کیفری ماست.
۳-هر چند که قسمت اخیر ماده، فوق تصریح به اعمال یکسان قواعد دادرسی کیفری نسبت به اشخاص مختلفی که در شرایط مساوی به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقیب قرار میگیرند، نموده است، اما این امر مانع از آن نخواهد بود که گاه مراجع قضایی به دستور قانونگذار خصوصیات فردی متهم را برای اعمال قوانین دادرسی کیفری در نظر بگیرند، اقدامی که میتواند عدم اعمال یکسان این قواعد را نسبت به اشخاص مختلف، به دنبال داشته باشد. (نک: ماده ۲۵۰)
فصل دوم: مفهوم شناسی حقوق متهم
مبحث اول:واژهشناسی حقوق متهم
قبل از تحلیل و بررسی اصطلاح حقوق متهم، شایسته است در معنای لغوی و اصطلاحی عناصر آن تأمل شود؛ بدین منظور، نخست به تحلیل مفهوم هر یک از عناصر آن و سپس به تعریف مفهوم حقوق متهم در نظام دادرسی اسلامی میپردازیم.
گفتار اول: تحلیل مفهوم حقوق
مراد از حقوق در پژوهش حاضر عبارت است از مجموع امتیازها و قدرتهای مشخص که به منظور برپایی امنیت قضایی و عدالت در جهت تضمین حقوق و آزادیهای متهم از ناحیهی قانونگذار أخذ شده و اجرای آن نیز با وضع مقررات و احکام تضمین شده است، حقوق در لغت به معنایی زیر تعبیر شده است:
راستیها، درستهای، حصهها، بهرهها، وظایف و تکالیف، اموال و املاک، قوانین، (حق) سلطنت و تسلط استقلالی یا قرادادی و غیر قرادادی اشخاص بر اشخاص یا اشیاء است، بعبارت دیگر در نتیجه قواعد حقوقی یا قانون برای افراد قدرتی دست میدهد که میتوانند پارهای از امور را از شخص دیگر بخواهند یا اعمال افعالی در چیز کند.[۳۷]
گفتار دوم: تحلیل مفهوم متهم
متهم در لغت عرب بر وزن محترم از مادهی «وهم» است. طریحی در تعریف وهم میگوید: «وهم عبارت است از سهو و آنچه که در خاطر و خیال واقع میشود»[۳۸] در تعریف دیگر از مادهی وهم آمده است: «تصور و تخیل چیزی در ذهن؛ خواه آنچیز که در عالم خارج وجود داشته و خواه نداشته باشد. در مورد معنای لغوی متهم آمده: «متهم مأخوذ از لفظ «تهمه» کسی که مورد اتهام واقع شده میباشد».
متهم در زبان فارسی به معنای «به بدی شناخته شده و مورد تهمت قرار گرفته شده» معنا شده است.[۳۹]
در نظام دادرسی اسلامی و عرف فقها از متهم با عنوان مدعی علیه در برابر مدعی تعبیر میشود؛ البته با این تفاوت که در حقوق عرفی، عنوان متهم تنها مشمول دعاوی کیفری شده و در دعاوی مدنی، علیه متهم با عنوان خوانده اقامه دعوا میشود؛ ولی عنوان مدعی علیه در حقوق اسلامی عام بوده و شامل هر دو- دعاوی مدنی و کیفری، میشود تشخیص و تعریف مدعیعلیه، ضمن تعریفی که فقها از مدعی ارائه کردهاند به دست میآید.
مشهور فقها در تشخیص مدعی از مدعیعلیه سه معیار را بیان کردهاند که عبارتنداز: «المدعی هم الذی یترک لو ترک الخصومه أو هو الذی یخالف قوله الاصل أو هو الذی یدعی خلاف الظاهر» [۴۰]
بر پایهی تعاریف یاد شده از مدعی، مدعیعلیه کسی است که در برابر این مفاهیم قرار دارد یعنی کسی که سخن او موافق با اصل و ظاهر بوده و اگر دعوا و منازعه را ترک کند، دعوا پایان نمییابد.
به نظر برخی از فقهای معاصر، شارع مقدس برای این دو لفظ، اصطلاح خاصی به صورت حقیقت شرعیه یا مجاز شرعی ندارد.[۴۱] براساس این دیدگاه، تعریفها با تعابیر نزدیکی که از سوی فقهای سلف برای مدعی و مدعی علیه بیان شده، تمام آن ها مربوط به تشخیص مورد مدعی از مدعیعلیه است و باید برای تشخیص مدعی از مدعیعلیه به عرف رجوع کرد.
گفتار سوم: متهم، منظنون و مجرم
از منظر ادبیات کلمه متهم هم خانواده تهمت است بنابرین متهم از منظر حقوقی به کسی گفته میشود که به عنوان فاعل کاری است که آن کار، جرم محسوب می شود.وبه عبارت بهتر به کسی که تهمت عملی که جرم است، را نسبت می دهند متهم می گویند و به منظور تحقیق صحت وسقم این تهمت، او مورد پیگرد قرار می گیرد، متهم می گویند.[۴۲]
متهم در لغت کسی است که مورد تهمت قرار گرفته،همچنین به معنای تهمت زدن و به بدی شناخته شده نیز بکار رفته است.[۴۳] در ق.آ.د.ک سال ۱۳۹۲ تعریف از مظنون نیامده است اما در لغت معنای گمان کرده شده، کسی که مورد بدگمانی قرار گرفته، نامعلوم، نامحقق بکار میرود،[۴۴] شاید بتوان گفت مظنون متهمی است که هنوز مورد تفهیم اتهام قرار نگرفته است و در این پژوهش و نص قانون متهم و مظنون قرابت معنایی دارند. اما مجرم کسی است که اتهام وی در دادگاه ثابت شده باشد وبرای عمل او مجازاتی در قانون پیش بینی شده باشد. و مرسوم است که میگویند هر متهمی لزوماٌ مجرم نیست، مگر این که جرم وی توسط دادگاه صالح ثابت شود و از زمانی که جرم در دادگاه علیه متهم ثابت می شود، می توان او را مجرم نامید. و متهم از وقتی که حکم دادگاه علیه او صادر شده و سپس قطعی می شود نام محکوم به خود می گیرد.و نظر لغوی مجرم کسی است که مرتکب جرمی شده و راجب به او حکم قطعی صادر شده است.[۴۵]
مبحث دوم: حقوق متهم
حقوق از جمله مفاهیم اعتباری است لذا تعریف آن دشوار به نظر میرسد و علت به تفاوت جهانبینیها و نظامهای سیاسی، حکومتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جستوجو کرد.[۴۶] برخی حقوقدانان حق را نفع یا امتیازی میدانند که قوانین یک نظام حقوقی خاص به فرد اعطا میکند.
همچنین حقوق را مجموعهای از قواعد الزامآور کلی تعریف کردهاند که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت بر زندگی اجتماعی انسان حکومت میکند و اجرای آن از طرف دولت تضمین میشود[۴۷] واژه «متهم» ریشه عربی «وهم» به معنای خیال، اندیشه،تصور، گمان، ترس و تردید است و تصور چیزی در ذهن است اعم از این که موجود باشد یا نباشد.[۴۸]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.