۵-۳-۲- گفتمان مرگ در پزشکی قانونی
از بین ارگانهایی که به صورت مستقیم با مرگ و اجساد سر و کار دارند می توان به سازمان پزشکی قانونی و امور متوفیات در این سازمان اشاره کرد که وظیفه تشخیص علت فوت و صدور مجوز دفن را بر عهده دارد. در گفتگو با چند تن از پزشکان و پرسنل سالن تشریح، تاثیر این شغل را بر زندگی و روحیاتشان و نیز گونه زبانی مورد کاربرد برای گفتگو پیرامون مرگ اشخاص را از آنان جویا شدیم. نحوه اشاره به جسد در میان کارکنان این بخش با موقعیت کاری آن ها نوعی همبستگی نشان می دهد. پزشکان از زبان فنی برای اشاره به جسد استفاده
می کنند و آن را «کِیس» یا «نمونه کار» می نامند. کارکنان سالن تشریح نیز از صورت های مجازی مختلفی نظیر «پرونده» و یا از علت فوت و کدشناسایی جسد بجای واژه جسد استفاده می کنند. مثلاً ۱۵۰۵ (به صورت دو رقمی خوانده می شود) و یا قصور پزشکی، مرگ مغزی، گاز گرفتگی و … صورت های پربسامدی هستند که مجازاً برای اشاره به جسد بکار می روند. اما در میان مستخدمین این بخش که وظیفه نظافت سالن را به عهده دارند عبارت سوء تعبیری «جنازه» و یا واژه هایی که حاوی نگرش مذهبی هستند نظیر «میت» یا «مرحوم» بیشترین کاربرد را دارند. در این حرفه برخی از واژه هایی که معنای ضمنی منفی یافته اند در اسناد (بالاخص) از کاربرد خارج شده اند. واژه کالبد شکافی به «کالبد گشایی» و نیز جواز دفن به «پروانه دفن» تغییر یافته اند. اجسادی که برای درس تشریح در رشته های مرتبط با پزشکی مورد استفاده قرار می گیرند «نمونه» نام دارند. در میان عبارات مربوط به مشاغل سازمان پزشکی قانونی، عبارت «تکنسین سالن تشریح» را می توان نوعی حسن تعبیر (از نوع ارتقاء مدلول) به شمار آورد. افرادی که این شغل را دارا هستند علاوه بر تحویل گرفتن و تحویل دادن جسد، وظیفه نظافت آن را (در صورت آغشته بودن جسد به خون و سایر موادی که محل زخم یا آسیب را می پوشانند) نیز به عهده دارند. وی وظیفه دارد محل ضرب دیدگیهای احتمالی را مشخص کرده و از جسد عکس برداری کند. در زبان فنی این حرفه ضربه منجر به مرگ را «تروما» می نامند. نکته جالب توجه این که برای اجساد متلاشی شده، کرم خورده و … هیچ واژه حسن تعبیری از سوی متصدیان سالن بکار نمی رود. علت این امر را شاید بتوان به نوع نگرش آنان به مرگ منتسب کرد. پزشکان و متصدیان سالن تشریح معتقدند که کار با جسد در این محیط تنها با دید علمی و فنی و بدون دخالت احساسات و عواطف میسر است. پزشکان مرد دیدن صحنه مرگ در خارج از محیط کار را عادی تصور می کردند، در حالی که تنها پزشک زن این واحد عقیده داشت که در خارج از این محیط به هیچ عنوان توان دیدن صحنه مرگ را ندارد. کارکنان این بخش از قبیل نظافتچی، نگهبان و متصدیان سالن عنوان می کردند که با این حرفه، هضم مرگ و باور به محتوم بودن مرگ برای آنان بسیار آسانتر از پیش شده است. به باور آنان، دیگر مرگ دست کم حادثه ای وحشتناک و باور نکردنی به حساب نمی آید.
۵-۳-۳- حسن تعبیرات در آگهی های ترحیم
۵-۳-۳-۱- حسن تعبیرات استعاری
با وجود تردید و ترس در اشاره به مرگ، در بعضی شرایط گریز از بیان مرگ و مردن امکان پذیر نیست. با توجه به نیاز آشکار برای ثبت و اعلان مرگ، ستون تحریم جراید زمینه ای مساعد برای بکارگیری واژه ها و عبارات حسن تعبیری محسوب می شوند. کارکرد آگهی های ترحیم تنها موقوف به اعلان صرف یک وفات نیست؛ علاوه بر ثبت واقعه مرگ، ناتوانی بشر در مواجهه با مرگ نیز در این آگهی ها بخوبی نشان داده می شود. آگهی های ترحیم در حقیقت ژانری تلفیقی را می سازند که در آن اطلاع رسانی و تبلیغ از یکسو و احساسات و واقع بینی از سوی دیگر با هم در تعاملند. قوی ترین ساز و کار برای ساخت حسن تعبیرات حوزه مرگ را استعاره های مفهومی تشکیل می دهند (فرناندز، ۲۰۰۶: ۱۱۷).
نویسندگان ستون های ترحیم معمولاً به منظور تسکین و تسلی خاطر خود و بازماندگان به استعاره های تسلی بخش متوسل می شوند تا به بازماندگان کمک کنند واقعیت از دست دادن عزیزانشان را بپذیرند. این استعاره ها عمدتاً شاعرانه و سرشار از عواطف هستند و هدفشان گریز از تابوی همیشگی مرگ است. استعاره های تسلی بخش، مرگ را حادثه ای مثبت می نگرند. از این رو کاربرد فراوانی یافته اند. علاوه بر استعارات، عبارات مجازی نیز با تغییر در روابط همنشینی واژه ها به صور مختلف جنبه هایی از مفهوم مرگ را بازمی نمایانند و از این طریق از اشاره مستقیم به واژه مرگ پرهیز می کنند. آگهی های ترحیم را می توان به دو دسته تقسیم نمود:
۱-آگهی های اطلاعی
۲- آگهی های احساسی
۱- دسته اول را اعلامیه هایی تشکیل می دهند که عینی بوده و قدرت اطلاع رسانی بیشتری دارند و معمولاً محدود به بیان حادثه مرگ، زمان و مکان مراسم تشییع، تدفین و یا یادبود می شوند:
بدینوسیله فوت ناگهانی آقای …………. کارمند سابق سازمان بازرسی کل کشور را به اطلاع دوستان و آشنایان
می رساند. به همین منظور مراسمی در روز سه شنبه مورخ ………………… در ………………. منعقد می گردد. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۶۶۵)
۲-دسته دوم شامل اعلامیه های صمیمانه تری هستند که با بکارگیری زبان مجاز و با هدفی اجتماعی و یا مذهبی به ذکر خصوصیات منحصر به فرد متوفی، جایگاه اجتماعی و یا علایق مذهبی وی می پردازند:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
یکی دیگر از طائران بلند پرواز و سالکان و دلداده خلوت راز در عروجی عاشقانه بر روی بام ملائکه الله به بام حجله خورشید پرواز نمود و با معبود در اعلی علیین دمساز گردید. (روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸۵۲۰)
در هر زبان از حوزه های مفهومی و ابزارهای زبانی خاص برای تلطیف موضوع مرگ استفاده می شود. برای حسن تعبیرات حوزه مرگ درآگهی های فارسی، مبنای بررسی را فراوانی وقوع عبارات استعاری و مجازی بکار رفته قرار داده ایم و بدین طریق الفاظ بیانگر مرگ و مردن را بر حسب حوزه های مفهومی مختلف دسته بندی
می کنیم:
۱- مرگ عبور کردن است
از میان ۷۱۰ داده جمع آوری شده واژه «در گذشتن» با %۴/۵۹ بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. این لفظ مرگ را صرفاً نوعی انتقال نشان می دهد که ضرورتاً وقوع می یابد ولی حاوی هیچ اشاره منفی یا شکوه آمیز به مرگ نیست و هدف آن عادی جلوه دادن و نتیجتاً قابل درک کردن مرگ برای بازماندگان است. معنای ضمنی مثبت این حوزه مفهومی آن را بدل به حسن تعبیری استعاری و پرکاربرد در سبک های رسمی گفتار نموده است:
با نهایت تاسف و تاثر درگذشت پدرگرامیتان را تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات را مسئلت می نماییم. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۹۵۳)
۲- مرگ از دست دادن است
در این استعاره که اساسی مجازی دارد (اثر مرگ بجای خود مرگ قرار گرفته است.) زندگی شی ارزشمندی تلقی می شود و مرگ، از دست دادن و فقدان این دارایی محسوب می شود. الفاظی چون «فوت»، «وفات» و «فقدان» که به این حوزه مفهومی تعلق دارند حدود %۳/۵ کل داده ها را شامل می شوند. برخلاف رویه معمول استعاره ها در تلطیف مرگ، این گونه جایگزین ها را نمی توان تسکین بخش دانست. آلن و بریج (۱۹۹۱: ۱۶۲) نیز معتقدند که این مفهوم، مرگ را حادثه ای شوم و خارج از اراده انسان نشان می دهد، حادثه ای که انسان ها در برابر آن مستاصل و عاجز هستند. از آن جا که از مرگ در این استعاره به عنوان «فقدان» و «از دست رفتن (دادن)» یاد می شود بازماندگان این فقدان را به سوگ می نشینند. واژه های «عزادار» و «به سوگ نشسته» نیز واکنشی در برابر این فقدان محسوب می شوند و تاکید آن بر بازماندگان است. الفاظ «فوت شدن (کردن)» و «از دست رفتن» در گفتار مودبانه کاربرد وسیعی دارند و استفاده از آن ها تنها مختص به سبک رسمی ستون های ترحیم نیست و در تداول عامه به کرات استفاده می شود:
اون خدا بیامرز از بی پولی از دست رفت.
پس از گذشت یکسال گویی دیروز ترا از دست داده ایم. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۶۴۱)
یکسال از فوت عزیز از دست رفته ………… با اندوه فراوان گذشت. (همان منبع، شماره ۲۴۴۴۷)
جناب آقای ………….!
ضایعه اسفناک. فقدان همسر گرامیتان را حضور جنابعالی تسلیت عرض می نماییم. (همان شماره)
۳-مرگ سفر است
بر مبنای این فرض که شخص متوفی دیگر حضور ندارد، مرگ وی «هجرت» از این جهان تلقی می شود و بدین نحو حوزه تجربی مرگ بر حسب حوزه ای متفاوت و ملموس تری یعنی «سفر» درک می شود و پیوند میان این دو مفهوم، اساس تعدیل (تخفیف) زبانی تابو را فراهم می آورد. به عبارت دیگر دانش انسان درباره «مسافرت» بکارگرفته می شود تا بدین وسیله از تابوی مرگ صحبت شود. الفاظ چون «رحلت»، «ارتحال»، «هجران» که به حوزه مفهومی سفر تعلق دارند مجموعاً % ۶/۴ کل حسن تعبیرات مرگ در آگهی ها را تشکیل می دهند:
با نهایت تاسف و تالم رحلت مادر بزرگوارمان مرحومه ……………. را اعلام می دارد. (همان منبع، شماره ۲۴۴۵۸)
مادر سفرت به سلامت. یادت همیشه در دلهای ما باقی است. (همان منبع، شماره ۲۴۴۴۵)
۴- مرگ پرواز کردن است
در این نوع استعاره، وقوع مرگ رهایی از اسارت تن و آزادی است. از معنای ضمنی مثبت مفهوم پرواز کردن برای تلطیف و استتار جنبه های ناخوشایند مرگ استفاده شده است. عباراتی که از این طریق به مرگ اشاره کرده اند حدود % ۸/۳ درصد حسن تعبیرات مورد بررسی را شامل می شوند:
نوگل بستان وجودمان ………….. ناباورانه از آسمان زندگی پرکشید تا در کنار فرشتگان الهی آرام گیرد. (شماره ۲۴۴۴۴)
۵- مرگ غروب خورشید است
در این استعاره، زندگانی فرد به تابش خورشید می ماند که با مرگ غروب می کند و پایان می یابد. این نوع مفهوم سازی اثر تسلی بخشی ندارد و بیشتر حاکی از دلتنگی و کسالت ناشی از پایان یافتن زندگی است. حدود %۳/۲ استعاره های مرگ با این مفهوم شکل گرفته اند:
با دلی غمبار و چشمانی اشکبار غروب آفتاب زندگی …………………. را به اطلاع کلیه دوستان و آشنایان
می رساند. (شماره۲۴۴۷۰)
۶- مرگ خاموشی شمع است
استفاده از این مفهوم برای ساخت استعارات، نقشی در تلطیف موضوع مرگ ایفا نمی کند. زندگی در این استعاره به نور مانند شده و مرگ از بین برنده این روشنایی است. مرگ از این زاویه حادثه ای تلخ و بدیمن تلقی
می شود، از این رو فاقد نقش تسکین دهندگی است. این مفهوم در% ۲۸/۰ درصد عبارات بیانگر مرگ حضور دارد:
در آستانه هفتمین سالگرد خاموشی همسر و پدری مهربان شادروان …………. هستیم.
۵-۳-۳-۲- حسن تعبیرات مجازی
مجاز ابزار زبانی دیگر است که نقش بسزایی در خلق حسن تعبیرات مرگ ایفا می کند. اشارات مجازی به ما کمک می کنند مرگ را از طریق اثرات آن را درک کنیم، در این عبارات، معمولاً بر عواقب روانشناختی حادثه مرگ برای بازماندگان تاکید می شود.
۱- مصیبت
در میان عبارات مجازی، این لفظ با۱/۲۰ درصد(از مجموع کل داده ها) بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. اثر روانی مرگ بر بازماندگان بجای خود مرگ قرار گرفته است که نوعی مجاز جز به کل محسوب
می شود. واژه های «غم» و «ضایعه» نیز مجموعاً دارای فراوانی کاربرد ۸/۱ درصدی هستند. در لفظ «غم» اثر عاطفی مرگ بر بازماندگان مجازاً به جای مرگ قرار گرفته است. واژه «ضایعه» نیز بعنوان یک لفظ مجازی
(از نوع کل به جز) مرگ را حادثه ای ناخوشایند نشان می دهد. الفاظی چون «سالگرد»، «یادبود» نیز که دارای بسامد وقوع % ۹۸/۰ هستند مجازاً (از نوع علاقه مجاورت) به جای مرگ بکار می روند؛در این حالت مدت زمان پس از وقوع مرگ بجای خود مرگ قرار می گیرد:
خانواده محترم ………! مصیبت وارده را به شما تسلیت عرض می نماییم. از طرف …………… (شماره ۲۴۴۶۱)
دوست عزیز جناب آقای ………. ما را در غم خود شریک بدانید. خانواده …………. (شماره ۲۴۴۵۳)
سرکار خانم ………….. این ضایعه اسفناک را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم. (شماره ۲۴۴۶۰)
دومین سالگرد را در کنار پدر عزیزمان گرد هم می آییم. (شماره ۲۴۴۵۰)
۵-۳-۳-۳- حسن تعبیرات کنایی
اما دسته دیگری از حسن تعبیرات این حوزه عباراتی هستند که به صورت کنایی به مرگ اشاره می کنند و معنای تحت الفاظی آن ها مد نظر قرار نمی گیرد. واژه «رفتن» یا در قالب عبارت «از میان ما رفتن» از جمله عباراتی است که به صورت کنایی به مرگ اشاره می کند و به سبب داشتن بار عاطفی سرشار در سبک های رسمی و غیر رسمی گفتار مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً از این لفظ برای اشاره به مرگ اشخاصی استفاده می شود که با نویسنده آگهی ترحیم و یا گوینده (در صورت های گفتاری) رابطه نزدیک و صمیمانه ای دارند. در حدود %۹۸/۰ درصد از آگهی های ترحیم از این لفظ برای اشاره به حادثه مرگ استفاده شده بود. عباراتی نیز چون
«چشم از جهان فرو بستن» %۸۴/۰، «دارفانی را وداع کردن» %۲۴/۰ و «به دیار باقی پیوستن» حدود %۴۲/۰ کل داده ها را شامل می شوند. تصمیم گیری در مورد استعاری یا مجازی بودن بعضی از عبارات کاری دشوار به نظر
می رسد. مانند واژه «فراق» که در %۴۲/۰ واژه های جانشین مرگ مشاهده می شود. از آن جا که مرگ جدایی همیشگی است به نظر می رسد که این لفظ در معنای حقیقی خودش بکار رفته است. این واژه بیانگر حزن و اندوه بازماندگان از مرگ متوفی است که عمدتاً در گونه رسمی زبان کاربرد دارد.
۵-۴- نتیجه گیری
بررسی حسن تعبیرات بیانگر مرگ نشان می دهد که این عبارات تنها برای انکار مرگ و پرهیز از صحبت پیرامون آن بکار نمی روند بلکه در مواقعی حسن تعبیر ابزاری برای ابراز نگرش های فرهنگی یا مذهبی عمیق محسوب می شود. حسن تعبیراتی که مرگ را از دیدگاهی مذهبی توصیف می کنند آن را واقعه ای مثبت پنداشته و به تکریم آن می پردازند. پربسامدترین حوزه مفهومی برای ساختن حسن تعبیرات استعاری در ستون ترحیم
روزنامه های فارسی مرگ را نوعی انتقال و عبور در نظر می گیرد. حسن تعبیرات غیر مذهبی نیز با هدف کاستن از آلام خانواده های مصیبت دیده و اعلام همدردی با آنان بکار می روند. در این دسته از حسن تعبیرات می توان الفاظ و عباراتی یافت که مرگ را حادثه ای شوم و ناخوشایند در نظر می گیرند.
فصل ششم
بررسی سطح اهانت آمیزی واژه ها
۶-۱- مقدمه
آگاهی نسبت به تناسب یا عدم تناسب یک صورت زبانی با یک موقعیت خاص، امری است که یک بومی زبان به خوبی از آن مطلع است. تخمین میزان اهانت آمیزی واژه ها در گفتار در بر گیرنده عمل دشوار تعیین هویت شرکت کنندگان، روابط نقشی، هنجارهای اجتماعی و انگیزه های افراد است. این بخش پاسخی را برای فرض دوم تحقیق فراهم می آورد در این بخش با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه و تحلیل نتایج آن می کوشیم به پرسش زیر به عنوان یکی از سوال های تحقیق پاسخ گوییم: آیا در موقعیت رسمی، زنان در مقایسه با مردان، الفاظ صریح را توهین آمیز تر می دانند؟
پیش از آن در مورد متغیرهای مورد نظرمان یعنی جنسیت و رسمیت موقعیت، ابزار گردآوری داده ها، نوع سوالات، شرکت کنندگان و شیوه تحلیل داده ها مطالبی را ارائه می کنیم. نوع و نحوه تحلیل و آزمون گیری را در بخش تحلیل داده ها شرح می دهیم.
۶-۲- تاثیر متغیرهای اجتماعی و بافتی بر کاربرد زبان
۶-۲-۱- جنسیت
زنان و مردان رفتار زبانی متفاوتی را از خود بروز می دهند، خصلت های متمایز هر جنس اساسی را برای خلق گونه های زبانی مختلف فراهم می آورند. آثار متعددی به بررسی تفاوت های جنسیتی کلام پرداخته اند که از آن میان می توان به ترادگیل (۱۳۷۶)، لیکاف[۱۵۴] (۱۹۷۵)، جی، ۱۹۹۲، ۲۰۰۸) اشاره کرد. ریشه تفاوت در نحوه بکارگیری زبان از سوی زن و مرد را بی تردید باید در جامعه و بینش و نگرش اعضای آن جست. زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی رابطه تنگاتنگی با طرز تلقی های اجتماعی دارد. مردان و زنان از آن رو از نظر اجتماعی تفاوت دارند که جامعه نقش های اجتماعی متفاوتی برای آن ها تعیین می کند و الگوهای رفتاری متفاوتی را از آنان انتظار دارد و زبان نیز انعکاس دهنده این واقعیت است. «گفتار زنان از نظر اجتماعی بهتر از گفتار مردان است، این امر بازتاب این واقعیت است که به طور کلی رفتار اجتماعی درست تری نیز از زنان انتظار می رود». (ترادگیل، ۱۳۷۶: ۱۱۶).
زنان معمولاً از صورت های زبانی استفاده می کنند که به صورت های گونه معیار یا گونه مودبانه نزدیک هستند و همیشه از بکارگیری واژه هایی که با گفتار طبقه فرودست جامعه مرتبط باشد خودداری می کنند و تا می توانند صورت های غیر معیار را از گفتار خود حذف می کنند. دلیل این امر را باید در حساسیت زنان نسبت به اهمیت متغیرهای زبانی مرتبط با طبقه اجتماعی جستجو کرد. به عقیده ترادگیل این نحوه پالوده سازی گفتار در زنان نشان می دهد که در جامعه، زنان بیش از مردان نسبت به مقام و منزلت خود آگاهی دارند. (همان منبع: ۱۱۵). معمولاً در هر جامعه به کاربران زبان فشارهای اجتماعی مختلفی وارد می آید تا از گفتار طبقه والای جامعه استفاده کنند و از این طریق برای خود کسب وجهه کنند. به دلیلی که ذکر شد، (آگاهی بیشتر زنان نسبت به مقام و منزلت خود) این فشارها بر روی زنان قوی تر است. بنابراین جدای از تفاوت های بیولوژیکی، جامعه پذیری متفاوت زنان و مردان عاملی اساسی برای این گونه های جنسیتی متفاوت به حساب می آید.
چمبرز و ترادگیل[۱۵۵] (۸۴: ۱۹۹۸) استدلال می کنند که نقش سنتی زنان در تربیت کودکان تاثیر بسزایی در ایجاد تفاوت های زبانی میان زنان و مردان دارد، زیرا در جامعه معمولاً زنان عهده دار جامعه پذیر کردن کودکان هستند و به همین جهت انتظار می رود که رفتار صحیح و مقبولی از خود نشان بدهند؛ آن ها در ادامه می افزایند که جامعه نگاه مثبت و مسامحه آمیزی نسبت به کاربرد صورت های دون زبانی از سوی مردان دارد. به عبارت دیگر، تفکیک جنسیتی در زبان نشان دهنده این واقعیت است که در جامعه تمایلی عمومی وجود دارد که بنابر آن رفتار خشن، ناپسند و هنجار شکن مردان به نسبت مطلوب تر تلقی می شود. این در حالی است که در اغلب اوقات، زنان را به حفظ نزاکت و متانت ترغیب می کنند. زنان در طول تاریخ با این طرز تفکر پرورش یافته اند که مثل «خانم ها» صحبت کنند و «عفت کلام» داشته باشند که عدم توازن قدرت جنسیتی در جامعه می تواند یکی از دلایل این موضوع باشد. اما آنچه که در این بحث برای ما حائز اهمیت است، تفاوت ها در نگرش دو جنس نسبت به استفاده از حسن تعبیرات و الفاظ تابوست. تابو اثر ویژه ای بر نحوه بکارگیری زبان از سوی دو جنس دارد. معمولاً در جامعه، استفاده از دشواژه در میان مردان بیشتر رواج دارد. با این اوصاف مردان دارای آزادی بیان بیشتری هستند. کاربرد حداقلی دشواژه در میان زنان به معنای عدم آشنایی آن ها با این الفاظ نیست بلکه حاکی از این واقعیت است که زنان از قدرت انطباق بالایی با رفتارهای مطلوب و مورد انتظار برخوردارند، لذا بیشتر ترجیح می دهند تا در جمع افراد همجنس خود از دشواژه ها استفاده کنند که البته نوع الفاظی که بکار می گیرند نیز متفاوت از مردان است. زنان در پاسخ به فشارهای اجتماعی و نیز به سبب قدرت هماهنگ ساختن الفاظ زبان و بافت موقعیتی، همواره کلام خود را سانسور می کنند. تلاش برای پرهیز از کاربرد صورت های ناپسند و مغایر با رفتار مودبانه سبب شده که زنان مهارت بالایی در استفاده از حسن تعبیرات بیابند؛ زنان هر گاه با موقعیت هایی روبرو می شوند که با نقش های جنسیتی آن ها مطابقت ندارند از حسن تعبیرات استفاده می کنند. بکارگیری زبان حسن تعبیری، غیر مستقیم و محافظه کارانه از سوی زنان به خوبی در جهت تنظیم اثرات وجهه و پرهیز از توهین به مخاطب عمل می کند. به عقیده پسپرسن (۱۹۲۲)، زنان به صورت غریزی از بکار بردن الفاظ تابو امتناع
می کنند و پایبندی آن ها به اصول نزاکت را باید به خصلت های روانشناختی خاص آنها نسبت داد. بکارگیری الفاظ تابو در میان اعضای یک جنس (بالاخص مردان) نوعی کسب وجهه پنهان به حساب می آید ولی به نظر