نام پدرش پوروشسب و مادرش دوغدو بوده و سلسلۀ نسب پیامبر در پشت چهل وپنجم به کیومرث میرسد که بنیانگذار سلسلۀ پیشدادیان بوده. لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی و راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده صفت یا عنوان پیامبر میباشد به طوری که در بیشتر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب پروردگار به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامیبالاتر از آن نیست. (مری بویس:۳۸۴)
خانه پدرش در کنار رود دَرجی که به دریای چی چَست (ارومیه) میریخت با چهره ای نورانی و با لبخند از مادرش دغدو زاده شد و چون نام خاندان پدرش اسپنتمان بود، او را زرتشت اسپنتمان نام نهادند.
پ) همسر و فرزندان
اشوزرتشت با «هووی» ازدواج کرد و شش فرزند داشت.سه دختر به نام های: فرنی، تریتی، پورچیستا و سه پسر به نام های: ایسدواستر، اوروتت نر، خورشیدچهر. (حسینی پناه،۱۳۸۷)
حاصل ازدواج پوروش اسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آن هاست.
ت) دوره تربیت و تحصیلات
آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در گاتها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گات ها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است.
جایگاه گاتها، سخنان زرتشت، در اوستا
قدیمترین و مقدسترین قسمت اوستا کتاب دینی زرتشتیان، گاتها میباشد. از زمانهای بسیار قدیم گاتها را سخنان و اشعار خود زرتشت میدانستند. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷) اوستایی که اکنون در دست است تنها یک چهارم کتابی است که در دورهٔ ساسانیان وجود داشتهاست. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۶) اوستا در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است. بخشهای اوستا عبارتند از :
یسنا به معنی پرستش و نیایش است و مهمترین قسمت اوستاست. سخنان زرتشت موسوم به گاتها، در آن گنجانده شدهاست. کلاً شامل ۷۲ فصل یا هات است. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۴۰)
ویسپرد شباهت تامی به یسنا دارد و همراه آن در مراسم دینی خواندهمیشود. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۴۲)
یشتها از برای ستایش پروردگار و نیایش امشاسپندان و فرشتگان و ایزدان است. از نظر قدمت زبانی احتمالاً چند سده با عهد گاتها اختلاف زمانی دارد. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۴۰)یشتها گروهی از متنهای کهن هستند که از راه تلفیق در گنجینهٔ آیین زرتشتی گنجانده شدهاند.
وندیداد به معنی قانون است. این بخش شامل بسیاری از قوانین مذهبی و احکام دینی زرتشتیان میشود. تألیف آن معمولاً به پس از دورهٔ هخامنشی نسبت دادهمیشود. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۶۲) زبان و سبک و انشاء وندادید با این فرض که همهٔ کتاب از دورهٔ اول اشکانی است، کاملاً سازگار است.
خردهاوستا به معنی اوستای کوچک است. برای شرح نماز، ادعیه، روزهای متبرک ماه و اعیاد مذهبی سال و سایر مراسم مثل سدرهپوشی و کستی بستن کودکان، عروسی، سوکواری و غیره درست شدهاست. این قسمت از اوستا در زمان شاپور دوم شاه ساسانی بین سالهای ۳۱۰ تا ۳۷۹ و توسط آذرباد مهراسپندان تألیف شدهاست.( پورداوود: ۴۴ تا ۶۰)
اهمیت گاتها در شناخت آئین زرتشت
گاتها کهنترین اثری است که از روزگاران پیشین برای ایران باقیماندهاست و از حیث صرف و نحو و زبان و تعبیر و فکر با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. قطعاتی که دلیل سخنگوئی خود زرتشت است، در گاتها بسیار دیده میشود. چنان که در شش تا از گاتها سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد میکند. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷) به دلیل تصرفاتی که به خصوص در دورهٔ ساسانی، در آئین زرتشت، کردهاند، گاتها منبع بسیار معتبری برای شناخت عقاید اصلی زرتشت به شمار میرود. (اوشیدری، ۱۳۷۸ :۴۰۲)
فصلهای یسنا، هات نامیده میشوند. کل گاتها ۱۷ هات است و شامل ۲۳۸ بند و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ کلمه است. گاتها منظوم است و از جهت وزن شعر و تعداد مصراعها در هر بند، به ۵ بخش به شرح زیر تقسیم شدهاست:
اهنود به معنی سرور و مولا است. اهنود از هات ۲۸ یسنا شروع میشود.
اشتود به معنی سلامت و عافیت است.
سپنتمد به معنی خرد مقدس است.
وهوخشتر به معنی اقتدار نیک و کشور خوب است.
وهیشتواشت به معنی بهترین خواسته و نیکوترین ثروت است. ( پورداوود: ۶۱-۶۶)
به سبب وجود لغتهای ناشناخته، پیچیدگی زبان شعر، مشکلات دستوری و از همه مهمتر مشکل عدم آشنایی صحیح با اندیشههای زرتشت نمیتوان ادعا کرد که اشعار زرتشت بطور کامل توسط دانشمندان اوستاشناس درک شدهاست، با این همه، لطف و زیبایی آن دسته از سرودهایی که معنی آن روشن است، قابل انکار نیست. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷)
آئین زرتشت از ورای گاتها
آنچه از واژه ها و جملات گات ها بر میآید نشان دهندهٔ اینست که زرتشت بر ضد گروه پروردگاران آریایی یعنی آن مذهبی که ایرانیان در پرستیدن قوای طبیعت با هندوان شرکت داشتند، میباشد. ( پورداوود: ۷۰)
یکتاپرستی
در گاتها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. جلوههای خاص خدا امشاسپندان هستند. (احمدتفضلی،۱۳۷۶ :۳۷) تقریباً دویست بار در گاتها به کلمهٔ مزدا یا ترکیب از این واژه بر میخوریم. زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمیشناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین رو گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفرینندهٔ یکتا و خداوند توانا. در گاتها (هات ۴۴) زرتشت با یک زبان شاعرانه در توحید و اقتدار خداوند گوید:
«از تو میپرسم ای اهورامزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی که راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گهی تهی است و گهی پر؟ کیست که به باد و ابر تندروی آموخت؟ کیست آفرینندهٔ روشنایی سودبخش و تاریکی؟ که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفرینندهٔ فرشتهٔ مهر و محبت؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد.» ( پورداوود: ۷۱)
پس از این پرسشها زرتشت خود در پاسخ گوید:
«من میکوشم ای اهورامزدا تو را که به توسط خرد مقدس، آفریدگار کلی، به درستی بشناسم.» (پورداوود: ۷۰)
اساس دین زرتشت
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک از خصایص آئین زرتشتی است. در سراسر گاتها این سه کلمه بارها تکرار شدهاست. در هات ۵۱ گاتها بند ۲۱ آمدهاست:
« از پرتو پارسائی به مقام تقدس رسند چنین کسی از پندار و گفتار و کردار نیک و ایمان خویش به راستی ملحق گردد. اهورامزدا به میانجی وهومن (مظهر اندیشه نیک و خرد و دانایی خداوند) به چنین کسی کشور جاودانی ارزانی دارد. مرا نیز چنین پاداش نیکی آرزوست.»( پورداوود: ۱۳۷)
همچنین انسان باید در فتح راستی و شکست دروغ بکوشد.( پورداوود: ۷۶)
در هات ۳۰ گاتها بند ۸ آمدهاست:
«کشور جاودانی (بهشت) از آن کسی است خواهد بود که در زندگانی خویش با دروغ بجنگد و آن را در بند نموده، به دست راستی بسپرد.»( پورداوود: ۷۳)
۲-۲-۲٫ زندگی اجتماعی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
الف) اخلاق
زرتشت آزادی و اختیار را گزینشی برای مردم می داند. بهره کار هر کس همان است که انجام میدهد، جبری برای اشخاص نیست؛ نیکی اشخاص جز بهرهئی از نیکوئی و شر اشخاص جز شری برای وی نخواهد بود. کمک به دیگران، ازدواج و همچنین قبح رفتارهای بد اجتماعی مانند اهانت و عهدشکنی در آموزه هایش مورد بحث قرار گرفته اند. توجه به پاکی روح، رهایی از منیت یا همان ایگو، لزوم خردمندی و درون نگری از طریق مشاهده اشتباهات خود و اصلاح آن ها از دیگر آموزه های او هستند. در نظر زرتشت عناصر طبیعت از اهمیت خاصی برخوردار بودند، به خصوص عنصر آتش که پاک کننده تمامی منفی ها محسوب می شد. بی گمان شعله آتشی که افروخت، همواره روشنگر راه جستجوگران حقیقت خواهد بود.
ب) یاران نزدیک زرتشت
شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی را پذیرفت. زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال میرسد. فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند. گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد. خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند (در ترکستان کنونی) از یاران نزدیک زرتشت بودند. یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شدهاند:
گروه نخست خیتو که در معنی خودمانی میباشد. اینان کسانی هستند که لقب آزادگان به آنان داده شده است و تمامیگفتار او را با جان و دل پذیرفته بودند و در گسترش آن کوشش میکردند.
گروه دوم ورزن میباشد که به کسانی گفته میشود که در حلقه قرار دارند. آنان اندکی از زرتشت دور بودند و در درک درست واژه ها و سخنان زرتشت کمی دورتر از گروه دوم بودند. به آنان انجمنیان نیز گفتهاند.
گروه سوم اریمن نام دارد که امروزه آریامنش نامیده میشود. که در آن روزگار دوستان زرتشت در گسترده فلات بزرگ ایران خطاب میشدند. آنان از دور و از کشورهای دیگر به سخنان او ایمان آورده بودند.
پ)بدخواهان زرتشت
زرتشت در برابر پندار بافی و پندار پرستی ایستاد و این کار وی بازار این افراد را تضعیف نمود. بسیاری از بزرگان و شاهان برای خود معابدی برای پرستش ایجاد کرده بودند که ریشه آنها از آئین کهن مهر پرستی نیز میباشد. آئین میترا یکی دیگر از نخستین آئینهای برتر جهان است که با ورود زرتشت رو به زوال رفت ولی بعدها به اروپا گسترش یافت و هنوز در برخی کلیساها اروپا نقاشی مهر در کنار گاو وجود دارد. این پندار پرستان به نام کوی یا کرین نامیده میشدند. کوی از همان کی پارسی است (مانند کی آرش – کی گشتاسب) که شاه معنی میداده است. آنان شاهان بودند که در امور دینی نیز رهبری مردم را بر عهده داشتند.
کرپانان پیشوایان مذهبی روزگار زرتشت بودند که مراسمهای پیچیده ای برای خدا ایجاد کرده بودند. از این خاندان سرداری به نام بندو یکی از بزرگ ترین دشمنان زرتشت بوده است که نامش بارها آمده است. زرتشت در سرودههایش برای آنان از درگاه خداوند درخواست رهنمایی میکند. جایی دیگر از خاندان اسیج نام میبرد که خونهای بسیاری را بی گناه ریخته اند.
ت)لهجه وگویش زرتشت
دکتر علی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است: گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است. این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است. زرتشت از خاندانهایی نام میبرد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است. در تمامیسرودههای او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده میشود. وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ – ائیرانه ویچه – یا ایران بزرگ (شامل افغانستان – تاجیکستان – مرو – سمرقند – بخارا و آسیای مرکزی…) بوده است. گفتگوهای اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است. شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است.
اما در این میان گروهی با استناد به متن اوستا که از رغه یاد شده است وی را از آذربایجان میدانند. من جمله ارباب کیخسرو شاهرخ. رغه به احتمالی همان مراغه کنونی در آذربایجان است. در فصل بیستم بندهش زرتشت را از حوالی رود ارس (شمال آذربایجان) و مادرش را از رغه یا مراغه معرفی میکند. این دسته، پدر زرتشت را پورشاسب میدانند و مادرش را دغدو میخوانند. دغدو واژه ای اوستایی (دغدوا) است که به معنی دختر پاک و نجیب است. زرتشت در سن سی سالگی در بالای کوه سبلان در آذربایجان به پیامبری برگزیده شد و سپس شهرها را یکی پس از دیگری برای گسترش دینش طی کرد. زاد روز اشو زرتشت در ششم فروردین ماه میباشد که امروزه بسیاری از ایرانیان آن را احترام و جشن میگیرند. در همان روز به گفته اوستا پدرش پوشاسب به شادی و جاودانگی فرزندش درختی کاشت. این سنت از دیرباز در نزد ایرانیان بوده و امروزه نیز در برخی نقاط ایران پابرجاست. نوع درخت معمولا گردو یا بادام یا سرو یا کاج میباشد احترام به طبیعت برای آن است که با افزودن یک فرزند ممکن است طبیعت نیز آلوده شود. پدر و مادر ایرانی همیشه برای حفظ منابع طبیعی درختی را با به دنیا آوردن فرزندشان میکاشتند.
فردوسی بزرگ،زاده شدن زرتشت را چنان مهم دانسته است که زادروز وی را همچون پدیدار شدن درختی میداند که شاخه و برگ آن را خرد و دانش و اندرز فرا گرفته است. وی را نابود کننده اهریمن و بنیان گذار یکتاپرستی جهان میداند و میگوید پس از وی آتش پرستی از میان میرود و آتش تنها نور اهورامزدا و روشنایی مقدس قدرت او میگردد.
ث)زمان ظهور اشو زرتشت
زمان ظهور پیامبر آریایی تا کنون بر هیچ کس روشن نیست و هر مورخ و خاورشناسی دیدگاهی برای خود دارد . آنچه بیش از همه مورد تاکید است بین سه هزار و پانصد سال تا پنج هزار و پانصد سال می باشد . تقویم دینی زرتشتیان نیز به هزار و هفتصد و سی و هشت سال پیش از میلاد تهیه شده است . روز تولد ایشان ششم فرودین است که این روز هزاران سال است که در ایران گرامی داشته می شود .
ج)مرگ زرتشت
زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز خور یا یازدهم اردیبهشت ماه (به نقل از متن پهلوی زادسپرم) در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد.( پورداوود: ۷۳)
فحوای کلام شاهنامه فردوسی دلالت بر مرگ توأم با خشونت زرتشت، در هنگام حملهٔ ارجاسب به بلخ، در این شهر میکند: (پورداوود: ۷۳)
از آنجـا بــه بلـخ آمــد سپــاه جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه
نهــادنـد سـر سـوی آتـشکـده بـر آن کــاخ و ایــوان زرآژده
همه زند و اّستا همـی سـوختنـد چه پر مایه تر بود بر تـوختنـد
ورا هیـربـد بـود هشتــاد مــرد زبانشان ز یزدان پر از یاد کرد
همـه پیـش آتـش بـکشتندشـان ره بنـدگی بسر نـوشنـدشـان
ز خونشان بمرد آتش زردهشت ندانم چرا هیربـد را بکشـت
زرتشت در هنگام یورش ناگهانی قبایل تور در بلخ به دست یک تورانی کشته شد. (پورداوود: ۷۴۳) در کتابهای پهلوی نام قاتل وی توربرادروش یادشدهاست. (پورداوود: ۱۳۷)
۲-۲-۳٫ از تولد تا برانگیخته شدن زرتشت به پیامبری یا رسالت زرتشت
روایات چنین است که از هفت سالگی تا پانزده سالگی، زرتشت نزد پارسای بزرگ زمان به نام برزین به فراگرفتن اصول دین و روش کشاورزی و درمان بخشی و شفا ی بیماران پرداخت . چون پس از تحصیل علم و دانش نزد قوم خود وارد شد، در جرگه مردان بالغ او را پذیرفتند و کمر آویزی را که نشان این مقام بود به کمرش بستند.سالی نگذشت که تورانیان به ایران زمین تاختند . زرتشت جوان نیز برای دفاع از میهن، جنگ افزار برگرفت و به نبرد رفت. در این جنگ ها اثرات نامیمون آن را دید و از صف جنگاوران خارج شد و به درمان زخم دیدگان پرداخت. جنگ پایان یافت ،اما آثار بد آن باقی ماند. زرتشت پس از مدتی دوری از زادگاه و کسانش ،در حالی که هسته اساسی تفکر و اندیشه اش نقش می یافت ،به میان خانواده بازگشت،بیشتر متفکر بود و تلاش می کرد تا راهی شایسته برای زندگی آدمیان پیدا نمایدکه به توصیه پدر ازدواج کرد ، اما اندیشه اش به اموری بس بزرگ تر و انسانی تر مشغول بود. اندیشه اش آن بود تا راهی بیابد که رنج را تخفیف دهد. مردمان را به جای انهدام و ویرانی، به سازندگی و آبادانی ترغیب سازد. زشتی را فرو افکند و نیکی را رایج کند. نیرویی وی را بر می انگیخت و شوق تفکر برای اصلاح امور داشت. خان و مان را رها کرد و در کوه برای تفکر انزوا گزید. عزم کرد تا آن قدر در آن جا به تفکر پردازد تا راه رستگاری و نجات را بیابد. در این هنگام بیست سال داشت و مدت ده سال به تفکر پرداخت. جز غذایی اندک صرف نمی کرد، کمتر می خوابید و بیشتر می اندیشید. خوراکش پنیر بود و میوه ها و ساقه های نباتی. روزی هنگامی که بر فراز کوه به آسمان نظر دوخته بود، ناگهان به حقیقت آگاهی یافت و جانش آکنده از شادی شد. او دریافت که همان سان که زمان از روز و شب و تاریکی و روشنایی آمیخته شده، در گیتی نیز، هم چنین بدی هست و خوبی وجود دارد. زرتشت دریافت که بر جهان دو نیرو حکومت می کنند، که یکی خیر و دیگری شر است. او اندیشه ، منش و روش مقدس و نیک را سپنتامینو و اندیشه ،منش و روش بد را انگره مینو (اهریمن) نامید. و می اندیشید که چرا این دو نیرو در جهان پدید آمده اند و مردمان چه باید پیشه سازند تا از زشتی برهند، و رستگاری چیست؟ زمان های بسیار نیز به این اندیشه بود و دریافت هایی بسیار می کرد. سرانجام زمان دعوت فرا رسید و از کوه به زیر آمد و میان مردم رفت.
الف) معجزات زرتشت
معجزات قبل اززاده شدن زرتشت:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.