-
- ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق
تبدیلخواهی جنسی در ایران، نیز مانند سایر نقاط جهان به عنوان یک مشکل پزشکی-اجتماعی مطرح است با این تفاوت که بیماران ایرانی به دو دلیل اصلی زیر فشار روانی بیشتری را تحمل می کنند:
- تمایل به عمل جراحی تغییر جنسیت، با فشار اجتماعی در فرهنگ ایران مواجه است. به ویژه تغییر جنسیت یک پسر به یک دختر از سوی خانواده غیرقابل تحملتر است.
- در صورت پذیرش خانواده، انجام عمل جراحی مستلزم داشتن گواهی مبنی بر تبدیلخواه جنسی بودن از یک روانپزشک، طرح در کمیسیون پزشکی در اداره پزشکی قانونی و در صورت تایید، دریافت مجوز عمل از مراجع قضایی و یافتن بیمارستان و جراحی که مبادرت به عمل جراحی نماید، خواهد بود که علاوه بر تحمیل بار سنگین مالی رویهی دادرسی طولانی دارد.
«برخوردهایی مانند مجرم دانستن، گناهکار دانستن، ابراز تنفر، اغلب از این دلیل سرچشمه میگیرد که اکثر مردم نمی توانند بین تغییرجنسخواهی، همجنسگرایی یا دوجنسگرایی تفاوت قایل شوند. بنابراین منفی بودن قضاوت مردم و ارزیابی آنان می تواند بر خودپنداره، حرمت نفس و هویت مبتلایان به نارضایتی جنسی تاثیر بگذارد و آنها را به سوی انحراف سوق دهد. بنابراین میتوان گفت ناراضیان جنسی قربانیان شرایطی هستند که ناخواسته در آن قرار گرفتهاند، قربانی فردی است که از شرایط آسیب خاصی میبیند در حالی که مسئول به وجود آمدن آن شرایط نبوده بلکه مستحق همدردی است»(لوزیک، ۱۳۸۸ :۱۲۱-۱۲۰).
بسیاری از تبدیلخواهان در فرایندِ تغییر جنسیت از سوی خانوادههای خود طرد میشوند و همین امر باعث می شود که اکثر این افراد به سمت انحرافات جنسی از جمله مبادرت به عمل جنسی در ازای پول سوق داده شوند. بدین ترتیب تبدیلخواهان جنسی (مرد به زن) با وارد شدن به اجتماع دختران نسبت به زندگی قبل از تغییر جنسیت خود دچار محدودیتهای بیشتری میشوند. به علت ناشناخته بودن ابعاد اجتماعی این پدیده، و در اقلیت بودن تبدیلخواهان جنسی، همواره این افراد نادیده گرفته میشوند و نیازهای آنان مورد توجه قرار گرفته نمی شود. خانوادهها در بیشتر مواقع این افراد را در زمرهی منحرفان جنسی یا همجنسخواهان تلقی می کنند و به همین علت در مقابل این قضیه مقاومت می کنند.
تبدیلخواهان فاقد ارتباط رضایتبخش با خانواده، اطرافیان و جامعه هستند، کنش متقابل میان آنان و اطرافیان موجب قرارگیری در معرض سوءظن و ننگ، قضاوتهای منفی و انگ و عدم برخورداری از یک نظام حمایتی میگردد. وقوع این وضعیت، موقعیتی دشوار برای تبدیلخواهان به همراه دارد که در نهایت منجر به طرد اجتماعی و «دیگری بودگی[۲۲]» آنان می شود. نتیجه این وضعیت، ضعف در پایگاه اجتماعی، سلامت و سرمایه اجتماعی ناراضیان جنسی است. در این شرایط نشانههایی از انواع رفتارهای انحرافی مانند خودکشی، فرار از خانه، پناه بردن به روابط متعدد جنسی و خودفروشی رفتاری محتوم را رقم میزند. مشکلات یاد شده به تدریج از توانایی افراد در ابراز خود و سازگاری با الزامات جامعه میکاهد و آنها را تبدیل به گروهی حاشیهای در نظام قشربندی اجتماعی می کند.
برخی بر این باورند که مقولات مربوط به تبدیلخواهان جنسی را میبایست از منظر آسیبشناختی[۲۳] مورد بررسی و تحلیل قرار داد(جواهری و کوچکیان: ۱۳۸۵، جواهری و حسینزاده: ۱۳۹۱، جلالی و دیگران: ۱۳۹۰، شعاع کاظمی: ۱۳۹۰). زیرا به دلیل در معرض آسیب بودنِ تبدیلخواهان جنسی به مثابهی یک گروه اجتماعی، میبایست به مسایل آنان پرداخته شود. محققین مذکور بر «پیامدهای زندگی در وضعیت تبدیلخواهی جنسی» تمرکز دارند. وجه تمایز این پژوهش با رویکرد آسیبشناختیِ مذکور، توجه به خاستگاهها به جای تمرکز بر پیامدهاست: زیرا «شناخت یک پدیده اجتماعی، مقدم بر آسیبشناسی آن است». از این روست که محقق در این پایان نامه، رویکردی توصیفی اتخاذ نمود و ورای این چیستی، چرایی بروز چنین وضعیتی را در میان این گروه اجتماعی مورد کاوش قرار میدهد.
- سوالات تحقیق
- مواجه اعضای خانواده با تبدیلخواهی جنسی مشارکتکنندگان چه بوده است؟
- ابعاد و شیوه های نمود فشار اجتماعی خانواده در مشارکتکنندگان چه بوده است؟
- دغدغههای اجتماعی مشارکتکنندگان در محیطهای عمومی چگونه است؟
- آیا در توصیف تجربه تبدیلخواهی جنسی، تفاوتی میان MtF و FtM وجود دارد؟
- مروری بر تاریخچه تغییر جنسیت
در سال ۱۹۲۱ Dora-R در آلمان تحت نظارت کلینیک روانی Magnus Hirschfeld مراحل تغییر جنسیت خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۳۰ این اقدام به سر انجام رسید. در سال ۱۹۳۰ کلینیک روانی Magnus Hirschfeld جزئیات جراحی دوم را بر روی فردی به نام لیلی البی[۲۴] دانمارکی در مقالهای منتشر کرد. اصطلاح Transsexualismus اولین بار توسط کلینیک Hirschfeld در سال ۱۹۲۳ مطرح و ابداع شد. در لاتین اصطلاح “psychopathia transexualis” و در زبان انگلیسی اصطلاح “Transeaxual” با یک s توسط دیوید الیور کالدوِل[۲۵] در سال ۱۹۴۹ مطرح شد، وی همچنین اصطلاح Trans-Sexual را نیز در سال ۱۹۵۰ به عنوان جایگزین اصطلاحات قبلی مطرح کرد. وی اولین فردی بود که که این اصطلاح را به صورت عمومی برای افرادی که مایل هستند جنسیت فیزیکی خود را عوض کنند، مطرح کرد. در سال ۱۹۶۹ هری بنجامین ادعا کرد وی اولین فردی بوده که اصطلاح Transsexual را در سخنرانی خود در سال ۱۹۵۳ مطرح کرده. این اصطلاح کماکان بین عموم و مراکز پزشکی استفاده میشود و رایج است. این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۸۰ در DSM-III وارد شد و پس از ان در سال ۱۹۸۷ در DSM-III-R به عنوان “اختلالاتی که در کودکی، نوجوانی و بزرگسالی رخ میدهد” شناخته شد.
ترنسکشوالیسم در دو راهنمای رسمی و اصلی پزشکان و متخصصان جهان نام برده شده است؛ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی[۲۶] یا همان DSM و طبقهبندی بینالمللی آماری بیماریها[۲۷] یا همان ICD. در ICD-10، آخرین ویرایش ICD تراجنسی به همراه دگرپوشی و اختلال هویت جنسی کودکان در دسته اختلالات هویت جنسی قرار گرفته است و تراجنسی را اینگونه تشریح کرده است: «تصمیم یک فرد برای زندگی در نقش جنس مخالف، که این حالت همیشه همراه با احساس تضاد در اندام جنسی زمان تولد است و فردی است که تقاضا برای جراحی و درمانهای هورمونی برای تطبیق جسم خود و ملحق شدن به جنس مخالف دارد». DSM تفاوتی بین تراجنسی و اختلال هویت جنسی نمیبیند.
بر طبق استاندارد «انجمن جهانی حمایت از سلامتی ترنسجندرها» یا همان (WPTAH) و پیش از آن انجمن بینالمللی هری بنجامین برای بررسی بیقراری جنسی، این تشخیص(اختلال هویت جنسی) را برای بهره گیری از بیمههای اجتماعی و تغییر جنسیت لازم میداند و همچنین بیان میکند این اصطلاح به عنوان یک بیماری و یا یک توهین نیست و باعث از بین رفتن حقوق شهروندی و مدنی فرد نمیشود. در هر حال تمام افرادی که دچار اختلال هویت جنسی هستند، لزوما مایل به انجام دادن مراحل تغییر جنسیت نیستند به خصوص جراحی اندامهای جنسی.
اولین تغییر جنسیت در انگلستان در فاصله سالهای ۱۹۴۲-۱۹۴۸ میلادی اتفاق افتاد که دختری به نام لورا دیلون تغییر جنسیت داد و پسر شد و نام مایکل دیلون را برای خود انتخاب کرد. سابقه تغییر جنسیت در آمریکا، به عنوان یک موضوع پزشکی، به سال ۱۹۵۲ میلادی بازمیگردد . نخستین تغییر جنسیت در کشور مصر در سال ۱۹۸۲ میلادی اتفاق افتاد، که جوان نوزده سالهای به نام عبدالله تغییر جنسیت داد و نام سالی را برای خود انتخاب کرد (ربیعه: ۱۳۹۱).
در ایران، مریم خاتونپور ملکآرا (۱۳۲۹ در آبکنار، بندرانزلی- ۶ فروردین ۱۳۹۱ در تهران) اولین تراجنسی شناخته شده است.[۲۸] او توانست فتوای مشروعیت تغییر جنسیت در ایران را از آیت الله خمینی بگیرد. ملکآرا انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران را در سال ۱۳۸۶ هجری شمسی با کمک چند تن از پزشکان برای حمایت از تراجنسیهای ایران ثبت کرد. انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران، انجمنی رسمی در ایران است که هدف آن شناسایی، ساماندهی، حمایت و درمان بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی میباشد.
کمیتهی کشوری حمایت از بیماران اختلال هویتی و تراجنسیتی ایران در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تشکیل شد. هدف این کمیته حمایت قانونی و شرعی از تراجنسیها در ایران است. متقاضیان تغییر جنسیت، جهت کسب اجازه قانونی برای عمل تغییر جنسیت میبایست گواهی پزشکی در تایید پریشانی هویت جنسی خود را به این کمیته ارائه دهند. دستور صدور شناسنامه جدید به مراجع ذیربط برای افراد واجد شرایط از جمله وظایف این کمیته است. این انجمن در تاریخ ۲۵/۹/۱۳۸۶ تحت شماره ۲۱۹۹۶ در اداره کل ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به ثبت رسید و در هیات مرکزی نظارت بر سازمانهای مردم نهاد مستقر در وزارت کشور و وزارت بهداشت و درمان و چند وزارتخانه و سازمانهای دولتی دیگر طرح و با تاسیس و فعالیت این سازمان موافقت گردید.
سالانه بیش از ۲۷۰ ایرانی جنسیت خود را با اخذ مجوز از سازمان پزشکی قانونی تغییر می دهند. بر اساس آمار های رسمی از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۸۹ بیش از ۱۳۶۶ نفر مجوز تغییر جنسیت در ایران را دریافت کرده اند که از میان آنها ۵۶ درصد می خواهند زن شوند و ۴۴ درصد قصد دارند با تغییر جنسیت مرد شوند.آماری که تاکنون از سوی مسئولان پزشکی قانونی در رسانه ها مطرح نشده است، و البته پیش از این مسئولان از تغییر جنسیت سالانه ۸۰ نفر در کشور خبر داده بود در حالی که طبق رسمیترین آمار موجود کمترین میزان تغییر جنسیت در کشور مربط به سال ۱۳۸۵ با ۱۷۰ مورد و بیشترین مورد مربوط به سال ۱۳۸۹ با ۳۱۹ مورد بوده است. اختلال هویت جنسی به معنای احساس عدم رضایت مستمر فرد از جنسیت خود و احساس تعلق به جنسیت مخالف است. این افراد به لحاظ فیزیولوژیکی و جسمی اختلال خاصی نداشته ولی از لحاظ روانی تمایل به انجام رفتار های جنس مخالف را دارند. طبق آمار سازمان پزشکی قانونی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ تعداد ۱۳۶۶ نفر جهت اخذ مجوز برای انجام عمل تغییر جنسیت به سازمان پزشکی قانونی مراجعه کرده اند. که از این میزان ۵۶ درصد مردان متقاضی تغییر جنسیت به زن و ۴۴ درصد زنان متقاضی تغییر جنیست به مرد دادهاند.
فصل دوم:
مبانی نظری و تجربی پژوهش
- مقدمه
- واژگان و مفاهیم کلیدی
- مروری بر پیشینهی پژوهشها
- نظریه ها
- نظریه ساخت اجتماعی واقعیت: برگر و لاکمن
- جامعه شناسی بدن
- داغ ننگ گافمن
- نظریه میدان: پیر بوردیو