وقتی جرج دبلیو بوش برای انتخابات ریاست جمهوری به دنبال یک شرکت انتخاباتی میگشت دیک چنی[۴۵] رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل شرکت هالیبرتون به نظرش جالب آمد. (۲۸)
ایده کاندیداتوری بوش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در هنگام مشارکت در مراسم نماز در یکی از کلیساهای تگزاس به فکر وی خطور کرد. کشیش مارک کریج در آن مراسم داستان موسی را تعریف میکند. بوش در طول مراسم و پیش از آن که مادرش به او بگوید: «گویی کشیش در ارتباط با تو صحبت میکند.» احساس میکرد که مخاطب این آیات و عبارات کسی جز او نیست. بعد از مدتی کوتاه از این مساله جرج در دیدار خود با جیمز روبینسون اظهار داشت: «احساس میکنم خداوند از من میخواهد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوم».(۲۹)
سرانجام او در سال ۲۰۰۰ میلادی در حزب جمهوری خواه با شکست سناتور هم حزب جان مک کین[۴۶] به عنوان پیشتاز این حزب در انتخابات شرکت کرد و ال گور معاون اول رئیس جمهور حزب دموکرات دورهی پیشین را در رقابتی تنگاتنگ شکست داد. انتخابات سال ۲۰۰۰ نزدیکترین انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده امریکا بود و تنها با اختلاف ۵۰۰ رأی بیشتر در ایالت فلوریدا و با تصمیم نهایی دیوان عالی ایالات متحده بوش توانست با کسب اکثریت آرای کالج الکترال برنده انتخابات گردد. او در دور دوم ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ توانست با کسب ۵۵ درصد آرای فلوریدا تمام آرای الکترال این ایالت را این بار بدون تردید از آن خود گرداند. (۳۰)
۲-۳-۳- کنگره و سیاست خارجی در آمریکا
چگونگی سازوکار و توزیع قدرت در هر کشور متناسب با الگوی ساختاری آن انجام میپذیرد. ساختارها عمدتاً ثابت هستند و تنها در شرایطی که با دگرگونیهای فرا ساختاری روبهرو میشوند تغییراتی خواهند یافت. در ایالات متحده نهادها از پایداری نسبتاً طولانی برخوردارند و نحوهی توزیع قدرت در آن سبب گردیده که ساختار های مختلف یکدیگر را کنترل نمایند و در نتیجه تأثیر گذاری مطلوب و لازم را در پرتو الگوهای کنترل و موازنه به انجام برسانند. (۳۱)
همانگونه که پیشتر اشاره گردید در مبحث پیش رو به نقش کنگره آمریکا به عنوان یکی از نهاد های تأثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و در فصل آتی اوباما اشاره خواهیم کرد. ابتدا توصیفی کوتاه در خصوص چگونگی تأثیر این نهاد بر سیاست خارجی آمریکا ارائه خواهد شد.
بر اساس قانون اساسی ایالات متحده انتخابات کنگره هر دو سال یکبار برای تعین تمامی ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان و یک سوم کرسیهای سنا انجام میشود.
ریاست مجلس نیز مقام بسیار مهمی است و همواره سابقه دارترین و با نفوذترین عضو حزب اکثریت مجلس عهده دار این مقام میشود. رؤسای کمیتهها نیز از طرف حزب اکثریت انتخاب میشوند. (۳۲)
اعضای مجلس سنا توسط قوه مقننه ایالات انتخاب میشوند در صورتیکه مجلس نمایندگان توسط مردم انتخاب میشوند. تعداد اعضای مجلس نمایندگان در طول تاریخ متغییر بوده در حالی که تعداد سناتورها (۱۰۰ نفر) همواره ثابت بوده است. (۳۳)
اعضای کنگره ایالات متحده آمریکا افرادی هدفمند و دارای گرایش و به عبارتی جهات دار هستند و حس اهداف مورد تعقیب از انگیزههای بالقوه جهت مشارکت فعال در فرایند تصمیم گیری سیاست خارجی از دیگر ویژگیهای آن ها میباشد. کنگره از طریق ابزار های قانونی مانند اختیارات پیش بینی نشده در قانون اساسی و دیگر ابزارهای تأثیرگذار کنگره را از حیث اختیارات و تأثیرگذاری بر سیاست خارجی به عنوان ابزار مؤثر قرار میدهد. (۳۴)
در کنگره آمریکا سیاست خارجی در حیطه صلاحیت مجلس سنا است. بر طبق قانون اساسی پیمانها با دیگر دولتها باید به تصویب دو سوم اعضای آن برسد. قراردادهایی که از طرف رئیس قوه مجریه با دولتهای دیگر بسته میشوند باید به تصویب سنا برسد. رئیس جمهور آمریکا مجاز نیست اعتباراتی را به مصرف برساند مگر اینکه قرارداد مورد نظر در سنا به تصویب رسیده و به رئیس جمهور ابلاغ شده باشد. در این حال است که وی میتواند اعتباراتی برای اجرای آن اختصاص دهد. (۳۵)
بزرگترین کمیته سنا از لحاظ نظارت بر سیاست خارجی دولت آمریکا کمیته روابط خارجی آن است که از انعقاد پیمان گرفته تا تغییر مرزها و مسائل مربوط به سازمان ملل در آن مطرح میشود و عدهای از برجستهترین رجال سیاسی آمریکا در این کمیته عضویت دارند. (۳۶)
در سنا افزون بر کمیته روابط خارجی دیگر کمیتهها هم در مسائل خارجی صاحب نظر هستند از جمله:کمیته بازرگانی، کمیته کار (مسائل مربوط به استخدام کارگران خارجی)، کمیته اعتبارات از دیگر کمیتههای تأثیرگذار بر سیاست خارجی در سنا هستند. (۳۷)
امروزه نه تنها سنای آمریکا بر سیاست خارجی نظارت میکند. بلکه مجلس نمایندگان هم به وسیله کمیته امور بینالملل خود سیاست خارجی دولت را تحت نظارت دارد.
هر نوع اعتباری که برای کمک به کشورهای دیگر به مصرف میرسد و همچنین بودجه نظامی، بودجه وزارت امور خارجه و هیأتهای سیاسی آمریکا در دیگر کشورها باید به تصویب مجلس نمایندگان برسد. (۳۸)
رضایت کنگره در تصمیم برای استقرار سربازان آمریکایی در خارج از کشور نیز در قانون اساسی تضمین شده است. قانون پیش بینی میکند:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
رئیس جمهور باید زمانی که نیروها را وارد در مخاصمات یا موقعیتهایی میکند که دخالت فوری با توجه به مقتضیات به وضوح مبرهن است کنگره را مطلع سازد.
اعزام سربازان به مدتی بیش از ۶۰ روز بدون اجازه خاص کنگره ممنوع است. (اگرچه این مدت میتواند تا ۹۰ روز تمدید شود)
هر زمانی که قوای آمریکایی درگیر در مخاصمات بدون اعلان جنگ یا اجازه خاص کنگره شوند قانون به کنگره اختیار میدهد که به رئیس جمهور دستور دهد که چنین سربازانی را فرا خواند. (۳۹)
۳-۳-۳ کنگره در دوران بوش
نیاز به تأکید نیست که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و در پرتو این تحولات و در راستای بازنگری تجدید ساختار سیاست خارجی آمریکا همکاری نزدیک و تفاهم قوای مجریه و مقننه و یا به عبارت بهتر رئیس جمهور و کنگره به عنوان دو نقش آفرین در راهبری سیاست خارجی این کشور اهمیت به سزایی در تحقق هدف مورد اشاره دارد. (۴۰)
در این زمینه میتوان به واکنش سریع کنگره در پی حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به صورت پشتیبانی قاطع از رئیس جمهور و وضع قوانین لازم در فاصله زمانی کوتاه جهت تأمین اهداف مورد نظر اشاره کرد؛ و در موارد ذیل نام برد:
قطع نامه مشترک مورخ ۱۲ سپتامبر سنا و مجلس نمایندگان در محکومیت حملات تروریستی مزبور و تأکید بر ضرورت تعقیب و مجازات مرتکبین این حملات؛
قطع نامه مشترک مورخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۱ متضمن تخصیص چهل میلیارد دلار به صورت اضطراری جهت باز سازی مناطق آسیب دیده در اثر حملات تروریستی در شهر های نیویورک و واشنگتن و تمهید اقدامات مربوط به مبارزه علیه تروریسم؛
قطع نامه مشترک مورخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۱ متضمن صدور اجازه استفاده از زور و قوه قهریه علیه تروریستها و حامیان کسانی که به هر شکلی به آن ها کمک میکنند؛
لایحه ۲۵ اکتبر ۲۰۰۱ سنا و مجلس نمایندگان متضمن اعطای اختیارات گسترده به دولت جهت تعقیب تروریستها و افراد مظنون به مشارکت در اعمال تروریستی. (۴۱)
در همین راستا در ژانویهی ۲۰۰۲ بوش افزایش ۴۸ میلیارد دلاری بودجه پنتاگون را خواستار شد که این رقم از مجموع بودجهای که بسیاری کشورها صرف هزینههای دفاع خود میکنند بیشتر است. این رقم با تصویب کنگره به ۳۷۹ میلیارد دلار بودجه وقت پنتاگون اضافه شد. (۴۲)
پس از تحولات ۱۱ سپتامبر بوش پیشنهاد تأسیس نخستین وزارت خانه جدید طی ۵۰ سال اخیر تحت عنوان «وزارت امنیت داخلی» با صد و هفتاد هزار نیرو و بودجه سالانه ۳۷ میلیارد دلار را به کنگره ارائه کرد تا بلکه فعالیت دستگاههای امنیتی و جاسوسی هماهنگتر شود. (۴۳)
در خصوص کمکهای خارجی آمریکا باید گفت که تحت تأثیر یک ترکیب سه وجهی شامل فراهم آوردن سرمایه گذاری کافی برای امنیت داخلی تهیه هزینههای مالی پنتاگون به عنوان بخشی از جنگ بر علیه تروریسم و حمایت از منافع سیاست خارجی ایالات متحده قرار دارد.
کالین پاول[۴۷] وزیر امور خارجه در خلال کنفرانس توکیو در سال ۲۰۰۲ از تعهد بلند مدت ایالات متحده برای کمک به افغانستان و اختصاص اعتباری بالغ بر ۲۹۷ میلیون دلار خبر داد. در این برآورد کمک به افغانستان در ۵ سال آینده بالغ بر ۵/۱ میلیارد دلار بود.
پرل استون نماینده دموکرات کمیته امور بینالملل مجلس نمایندگان نیز طرحی را مطرح کرد که بر اساس آن کمکی بالغ بر ۶/۱ میلیارد دلار طی ۴ سال برای افغانستان فراهم شد. هم تعهدات دولت در کنفرانس توکیو و هم پیشنهادات اعضای کنگره میزان کسری بودجه را تا سقف ۱۰۶ میلیارد دلار افزایش داد.
در خصوص کمک دولت بوش به کشورهای عربی خاورمیانه اعضای کنگره انتقادات شدیدی را اعمال نمودند که عمده این انتقادات حول سه محور بود:
انجام ندادن اقدامات کافی برای گسترش دموکراسی و حقوق بشر
حمایت از جنگ ایالات متحده علیه تروریسم بیشتر کلی و عام بوده تا حمایت فعالانه
تلاش برای گسترش بیشتر امتیازات طرف فلسطینی در مذاکرات صلح با اسرائیل
جدیترین انتقادات کنگره متوجه حکومت خود گردان فلسطین بود. در اوایل دسامبر ۲۰۰۱ مجلس نمایندگان و سنا مفاد قطع نامههای کنگره مبنی بر محکومیت تروریسم و کنار گذاشتن حکومت خود گردان به دلیل حمایت از حملات تروریستی در مقابل اسرائیل را تصویب کردند و در جریان مباحثات مربوط به سیاست خارجی آمریکا پیشنهاد تعلیق کمک به فلسطینیان و کاهش کمک نظامی به مصر را مطرح کردند. (۴۴)
جرج بوش در سال ۲۰۰۳ در بطن یک مبارزه تبلیغاتی گسترده به کنگره مراجعه کرد و مجوز حمله به عراق را کسب کرد کسب مجوز در چهار چوب قانون اساسی با توافق گسترده رئیس جمهور و کنگره نشان از به دست آوردن مشروعیتی دو چندان و بی سابقه برای نظام سیاسی آمریکاست. (۴۵)
بوش در سخنرانی خود در سال ۲۰۰۲ ایران، کره شمالی و عراق را محور شرارت خواند برخی از طرحها و برنامههای کنگره آمریکا در دوره بوش که اکثراً با فشار آیپک و با هدف افزایش فشار به ایران تصویب شدند عبارتند از:
قانون عدم اشاعه تسلیحات هستهای ایران توسط لانتوس
ارائه متممی به لایحه بودجه دفاعی سال ۲۰۰۷ و تخصیص بودجه برای مقابله با اقدامات ایران با استناد به دخالت ایران در کشتن نظامیان آمریکا در عراق
ارائه متممی دیگر به لایحه بودجه ۲۰۰۸ به منظور فوق که توسط سناتور کیل و لیبرمن ارائه شد
تصویب قانون تحریم ایران H.R.1400/
قطع نامه H.Res.435 علیه ایران در رابطه با نقش ایران در حمایت از حزبالله لبنان به عنوان مصداق گروه تروریستی
طرح قانون جامع تحریم ایران در ۱۵ ژانویه ۲۰۰۸
پیش نویس قانون حذف نام مجاهدین خلق از فهرست سازمانهای تروریستی
طرح ۲۸۰۰ در قالب پروژهای با حداقل ۵ میلیون دلار بودجه برای حمایت از آزادی در ایران
تصویب قانون اختصاصی بودجهای ۶ میلیون دلاری در ۲۰ دسامبر ۲۰۰۷ برای اشاعه دموکراسی در ایران. (۴۶)
در سال ۲۰۰۲ در قراردادی ما بین آمریکا و قطر آمریکا پایگاه هوایی العدید را در قطر احداث کرد. هزینه احداث آن ۱۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد دلار برآورد شده است. این پایگاه شامل ۴ هزار پرسنل است که تا ۱۰ هزار نفر نیز افزایش خواهد یافت. (۴۷)
مجموع قراردادهای فروش تسلیحات مابین آمریکا و چند کشور عربی منطقه در سال ۲۰۰۷،۲۰ هزار میلیارد دلار بود. که شامل فروش ۲۸۸ موشک پاتریوت باک ۳ و ۲ و تجهیزات مربوط به آن به امارات متحده عربی به ارزش ۹ میلیارد، فروش ۸۰ موشک پاترویت باک ۳ و ۲ و تجهیزات مربوط به آن به کویت به ارزش ۱/۳۶ میلیارد دلاربود.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای بینالمللی کندی، آمریکا در سال ۲۰۰۷، ۲۰۰ هزار نظامی در خاورمیانه مستقر بودند که از این تعداد ۳۴۳۲ نفر در قطر ۱۴۹۶ نفر در بحرین ۱۹۱ هزار نفر در عراق ۲۸ هزار نفر در افغانستان مستقربودند.
از جمله پایگاههای آمریکا در منطقه میتوان به پایگاه هوایی Incirlik در جنوب ترکیه مختص یگان سی و نهم رزمی هوایی و پایگاه هوایی بگرام در افغانستان اشاره کرد. آمریکا به طور رسمی در عراق پایگاه ندارد اما به طور رسمی ۵۵ مرکز مهم نظامی دارد که تعدادی از آن ها به شرح زیر است:
پادگان بلد یا اناکوندا که در آن ۱۳۰ هواپیما و ۱۲۰ هلیکوپتر مستقر است؛
الاسد با ۱۷ هزار نظامی مستقر در آن؛
کمپ ویکتوری با ظرفیت ۲۰ هزار سرباز؛
پادگان اربیل با ظرفیت ۱۴ هزار نظامی، پادگان الطلیل، القیار، مارینز، و کرکوک از دیگر پادگانهای آمریکا در عراق هستند. (۴۸)
انتخابات میان دورهای کنگره ۱۱۰ آمریکا در سال ۲۰۰۶ با تحولاتی همراه بود که تأثیر این تحولات بر سیاست خارجی آمریکا قابل درک میباشد. در این انتخابات دموکراتها پس از ۲۰ سال توانستند اکثریت مجلس نمایندگان و سنا را به دست آورند؛ و نانسی پلوسی[۴۸] رئیس جدید و دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا شد.
به نظر میرسد ترمیم چهره آمریکا در جهان به ویژه در جهان اسلام از رسالتهای دموکراتها در قبال سیاست تهاجمی جمهوری خواهان بود.
در کمیته روابط خارجی ژرف بایدن به جای لوگار ریاست را به عهده گرفت. لوگار تمرکز زیادی بر بحث هستهای ایران داشت اما بایدن موضع معتدلتری در قبال ایران داشت.
دموکراتها در حمایت از اسرائیل و بحث انرژی هستهای ایران مواضعی تند تر از جمهوری خواهان داشتند با این تفاوت که دنبال جنگ نبودند و خواهان تحریمها و محدودیتهای بینالمللی علیه ایران بودند و انتظار میرفت دموکراتها بوش را تحت فشار بگذارند تا فشار بینالمللی بر ضد ایران را از طریق اجماع به پیش ببرد. (۴۹)
بنابراین مسأله تحریم مدتی عقب افتاد و تا مدتی حرف از جنگ با ایران نبود و پیامهایی جهت تعامل بین نمایندگان ایران و آمریکا منتقل شد؛ و احتمال حمله نظامی به ایران کمتر شد چرا که بوش برای حمله نیاز به مجوز از کنگره داشت.
دموکراتها با مانور در مسأله عراق توانستند موفقیت در انتخابات سال ۲۰۰۶ را از آن خود کنند. مسأله عراق مهمترین چالش دموکراتها با دولت بوش و اولویت اصلی نمایندگان جدید بود. دموکراتها حتی پیش از انتخابات نیز مخالفت خود را با هر گونه تلاش از سوی جرج بوش برای افزایش شمار سربازان آمریکایی در عراق اعلام کرده بودند.
دموکراتها علاوه بر مخالفت با اعزام نیروی بیشتر خواستار فراهم آوردن زمینه برای خروج نیروهای موجود در عراق بودند و تأکید بوش بر افزایش نیروها در عراق اختلافات میان دولت و کنگره را تشدید کرد. (۵۰)
شعار دموکراتها بر سه اصل استوار بود:
تغییر روش آمریکا در عراق
اجرای دستورات کمیسیون ۱۱ سپتامبر