۳-۴- اهداف آذربایجان از گسترش روابط با اسرائیل
هیچ کشوری مانند آذربایجان در اوراسیا روابط نزدیک و گرمتری با اسرائیل ندارد. این وضعیت به دلیل اینکه آذربایجان یک کشور مسلمان میباشد موجب تعجب بسیاری میباشد. هر چند براساس قانون اساسی آذربایجان، این کشور بیدین بوده و سیاستهای دولت مبتنی بر دستایبی به یک دولت غیرمذهبی است. حساسیت هایی که در میان مسلمانان نسبت به رژیم صهیونیستی وجود دارد، موجب شده است تا دولت جمهوری آذربایجان بدون هیچگونه تبلیغاتی به روابط خود با رژیم صهیونیستی ادامه دهد. باز نکردن سفارتخانه در تلآویو نیز بیانگر حساسیتهای موجود نسبت به این موضوع میباشد.
علل و عواملی که باعث گسترش روابط آذربایجان با رژیم صهیونیستی شده را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: اولین موضوع شاید مربوط به بحران قرهباغ باشد. آذربایجان درگیر منازعه با ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ میباشد. دو کشور بین سالهای ۹۴-۱۹۹۲ بر سر این منطقه به جنگ با یکدیگر پرداختند و در نتیجه این جنگ تقریبا ۲۰ درصد از خاک آذربایجان تحت تصرف و اشغال ارمنستان درآمده است. براساس منابع آذری به علت جنگ حدود یک میلیون نفر آذری از قرهباغ و سرزمینهای اشغال شده فرار کردند. اسرائیل در این منازعه از طرف آذری حمایت کرده است. براساس گزارش هفتهنامه عربی زبان الوسط که در لندن منتشر میشود؛ در طول این جنگ اسرائیل موشکهای استینگر[۵۴] به آذربایجان میداد از زمان پایان جنگ، مذاکرات بین دو طرف زیر نظر سازمان امنیت و همکاری اروپا تحت عنوان گروه مینسک در جریان است که نتیجهای نداشته است. این در حالی است که ایران و روسیه بطور سنتی از ارمنستان حمایت میکنند. بطور مثال، از آوریل ۱۹۹۲، ایران گاز طبیعی و سوخت ارمنستان را تامین کرده است که کمک زیادی به تقویت فعالیتهای نظامی ارمنستان کرده است. از سوی دیگر، روسیه بین سالهای ۹۶-۱۹۹۳ جنگ افزارهای نظامی به ارزش ۱ میلیون دلار به ارمنستان داده است از موشکهای زمین به هواگراگ[۵۵] بین دسامبر ۱۹۹۸ تا فوریه ۱۹۹۹ نیز روسیه، ۱۰ جنگنده میگ ۲۹ و سامانه ضد موشکی اس ۳۰۰ را به ارمنستان تحویل داده است.[۵۶]
عامل دیگر در گسترش روابط آذربایجان با اسرائیل، کشمکش با ایران میباشد. ایران و آذربایجان در طول تاریخ به لحاظ مذهبی (هر دو کشور اکثریت شیعه را دارند) با یکدیگر ارتباط داشتهاند. با این وجود، آذربایجان صدور انقلاب اسلامی از سوی ایران را یک تهدید علیه خود میداند. البته نباید تبلیغات آمریکا و صهیونیستها را در این تلقی بیتاثیر دانست. از سوی دیگر مساله رژیم حقوقی دریای خزر عاملی دیگر از موارد اختلافی در کشور است. و اقدامات جمهوری آذربایجان در اکتشاف در دریای خزر، حتی با واکنش نظامی ایران نیز مواجه شده است. از جمله در ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۱، ناوجنگی ایران به کشتیهای اکتشافی آذربایجانی نسبت به عقبنشینی از منطقه مورد منازعه هشدار دادند. از زمانی که الهام علیالف در اکتبر ۲۰۰۳ رئیس جمهور جمهوری آذربایجان شده است، ایران به اقدامات نظامی برای ارعاب این کشور دست زده است. در مجموع میتوان گفت ایران و ارمنستان، آذربایجان را جزئی از محور استراتژیکی که شامل ترکیه،اسرائیل و گرجستان میباشد میدانند. تهران خواستار قطع و گسستگی این محور میباشد.[۵۷]
تلقی دولتمردان جمهوری آذربایجان از اسرائیل به عنوان یک جامعه سرمشق، و به عنوان کشوری کوچک، اما از نظر سیاسی و اقتصادی قوی و در عین حال دمکراتیک و غیردینی برای مقامات جمهوری آذربایجان امید بخش بوده است. از ابتدای حکومت حیدرعلی اف، وی خواستار یک حکومت لائیک مانند مدل ترکیه بود. علی اف اسلامگرایی را تهدیدی علیه منافع کشور آذربایجان و منطقه میدانست در دیداری که نتانیاهو، نخستوزیر وقت اسرائیل از باکو داشت، نتانیاهو با بیان اشتراکات دو دولت اسرائیل و جمهوری آذربایجان خواهان روابطی مانند اسرائیل و دولتهای مسلمان مصر، ترکیه و اردن شد که نمونهای از رابطه مسالمتآمیز و دوستانه یک رژیم یهودی با یک دولت اسلامی است. از طرف دیگر استراتژی آذربایجان در نزدیکی به اسرائیل به نیازهای ذاتی این کشور باز میگردد. این کشور پس از استقلال از یک ضعف اقتصادی، سیاسی رنج میبرد. و برای فائق آمدن به این مشکلات به دنبال راه حلهایی بود. ترکیه به عنوان متحد استراتژیک آذربایجان که مسئولان آذری در بیان میزان نزدیکی دو کشور، شعار یک ملت و دو دولت را بیان میکنند، به عنوان یک واسطه عمل نمود و با هموار کردن زمینههای همکاری اسرائیل و آذربایجان، علاوه بر کسب رضایت آذریها، رضایت اسرائیلیها را نیز بدست آورد.
بطور کلی مقامهای جمهوری آذربایجان از نزدیکی به اسرائیل اهداف زیر را دنبال میکنند؛
۱) ایجاد ارتباط با آمریکا و کشورهای اروپائی از طریق اسرائیل
۲) استفاد از کمکها و مساعدتهای اسرائیل برای سرمایهگذاری در آذربایجان و بازسازی ویرانیهای جنگ و مبارزه با بیکاری.
۳) استفاده از لابی یهود در مقابل لابی ارامنه در کنگره آمریکا در جهت متوقف کردن مصوبه ۹۰۷ کنگره آمریکا که در اویل ۱۹۹۲ به بهانه نقض حقوق بشر در جنگ با ارمنستان تحت فشار لابی ارامنه علیه جمهوری آذربایجان تصویب شده که برطبق این مصوبه کاخ سفید باکو را از کمکهای به اصطلاح انسان دوستانه محروم ساخت.
۴) مبارزه با اسلام گرایی و تروریسم: دولت آذربایجان به دلیل وجود زمینههای مذهبی و دینی در افکار عمومی مردم جمهوری آذربایجان و زمینههای همگرایی که میان مردم ایران و آذربایجان به خاطر ریشههای تاریخی و مذهبی وجود دارد، خطر اسلام گرایی را تهدیدی جدی برای خود میداند و به همین دلیل از هر ابزاری برای سرکوب آنها استفاده میکند.
۵) جذب تکنولوژی جدید بازسازی صنایع و آموزش کادر فنی و پزشکی، دولت آذربایجان با اعزام تکنسینها و کادر پزشکی خود به اسرائیل جهت طی دورههای کوتاه مدت و بلندمدت میکوشد تا در این خصوص طبق قرارداد منعقده میان وزارت بهداری آذربایجان و وزارت بهداشت اسرائیل، کادر پزشکی و پرستاری، آذربایجان را جهت گذراندن دورههای تخصصی به مدت سه ماه تا یک سال در قالب گروه های مختلف به اسرائیل اعزام کند.[۵۸]
۳-۵- چارچوب همکاریهای اسرائیل و جمهوری آذربایجان
الف- روابط سیاسی، امنیتی- نظامی
نطفه روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل با سفر معاون نخست وزیر اسرائیل به باکو در سال ۱۹۹۲ بسته شد. در طول این سفر، سفارت اسرائیل در باکو افتتاح شد. هر چند بعد از گذشت ۱۸ سال از روابط دو جانبه، باکو بدلیل حساسیتهای موجود در میان کشورهای مسلمان منطقه و وجود همسایهای قدرتمند و ضد اسرائیلی مانند ایران در مرزهای جنوبی جمهوری آذربایجان، اقدام به ایجاد سفارتخانه درتلآویو نکرده است.[۵۹]
اوج توسعه روابط جمهوری آذربایجان با اسرئیل در زمان جبهه خلق به رهبری ابوالفضل ایلچی بیگ بود. در این دوره اسرائیل سفارت خود را در این کشور به سطح سفیر ارتقا داد. اسرائیل از نظر سیاسی در زمینههای آموزش دیپلماتیک، روزنامهنگاری، خبرگزاری و احزاب سیاسی با جمهوری آذربایجان همکاری داشته است. در سال ۹۵- ۱۹۹۴، بیست و پنج دیپلمات از باکو برای گذراندن دورههای روابط بینالمللی در وزارت خارجه اسرائیل عازم تلآویو شدند.[۶۰]
در حال حاضر نیز روابط سیاسی دو کشور در حال گسترش است. شیمون پرز، رئیس جمهور اسرائیل اواخر ماه ژوئن ۲۰۰۹، به باکو سفر کرد. این اولین بار بود که یک مقام بلند پایه رسمی دولت یهود از یک دولت با اکثریت مسلمان دیدار میکرد. در طی این سفر دو کشور توافقنامههایی را جهت همکاری در زمینههای مختلف از جمله آموزش، فرهنگ، اطلاعات و تکنولوژی های ارتباطی با یکدیگر به امضاء رساندند. دو کشور نیز از تداوم روابط قوی و صمیمی با یکدیگر حمایت کردهاند.[۶۱] محکوم نکردن جنایات و تجاوزات رژیم صهیونیستی نسبت به مردم فلسطین در اجلاس سران کنفرانس اسلامی، بیان کننده استحکام روابط دو کشور میباشد.
در خصوص همکاریهای نظامی بین آذربایجان و اسرائیل، به جهت حساسیت مساله همکاری های نظامی بین این دو و به دلیل عدم انعقاد صلح میان ارمنستان و آذربایجان و افشای همکاری نظامی اسرائیل با دولت آذربایجان، میتواند به روابط این رژیم با کشورهای اروپایی به خصوص فرانسه لطمه وارد کند. (فرانسه بزرگترین حامی ارمنستان از نظر سیاسی بعد از روسیه است) و این امر ممکن است موجب تقابل لابی یهود و ارامنه در آمریکا شود. به همین جهت اسرائیل سعی دارد روابط نظامی خودبا باکو را بصورت پنهانی و بدون بازتاب خارجی ادامه دهد،برای نمونه اسرائیل در جریان جنگ قرهباغ موضع قاطعی به نفع آذربایجان اتخاذ کرد. با این وجود، اسرائیل به عنوان مهمترین منبع تامین کننده تسلیحات جمهوری آذربایجان شناخته میشود.[۶۲] و براساس گزارشها، اسرائیل در حال کمک به بازسازی و تقویت نیروهای نظامی آذربایجان که بعد از جنگ قره باغ دچار صدمات سنگینی شده بود، میباشد. پس از انعقاد قرارداد نظامی- امنیتی اسرائیل و ترکیه در سال ۱۹۹۶ که اسرائیلیها طی آن اجازه مانور در ترکیه را پیدا کردند و سالانه مانور عقاب آناتولی را انجام دادند، جمهوری آذربایجان خواستار شد تا عضو ناظر فعالیتها و مانور نظامی این دو کشور باشد. یکی دیگر از ابعاد حضور نظامی اسرائیل در منطقه قفقاز، همکاری ترکیه، اسرائیل و جمهوری آذربایجان است که در سال ۲۰۰۲ با انعقاد پیمان ترابوزان شدت گرفت، که هدف آن گسترش اتحاد نظامی ترکیه و اسرائیل به جمهوری آذربایجان در راستای طرح به اصطلاح خاورمیانه بزرگ جهت خارج کردن اسرائیل از انزوای منطقهای می باشد.[۶۳]
در طول سفر شیمون پرز به باکو در سال ۲۰۰۹، یک قرارداد بسیار مهم امضا شد که در برگیرنده ساخت یک کارخانه تولید تسلیحات در آذربایجان میباشد. با ساخت این کارخانه، آذربایجان به تولید کننده مهم سیستمهای بسیار پیشرفته در منطقه تبدیل خواهد شد.(حتی روسیه نیز از این قابلیت برخوردار نیست.)[۶۴]
اسرائیل و جمهوری آذربایجان همکاریهای اطلاعاتی نیز دارند. در این خصوص اسرائیل تلاش کرده است تا از طریق رشد فعالیتها و همکاریهای اطلاعاتی و جاسوسی نفوذ خود در منطقه را بیشتر کند.
در این زمینه حائز اهمیت است که اسرائیل در سال ۲۰۰۳، دومین پایگاه اطلاعاتی خود را در منطقه جنوبی جمهوری آذربایجان، با هدف جمع آوری اخبار از ایران و با نصب دستگاههای شنود آغاز نموده است. در این زمینه اسرائیلیها معتقدند که با کشورهایی نظیر آذربایجان، میتوانند در زمینه شنود رادیویی به توافق برسند و علیه دولتهای مختلف و از جمله ایران از آن استفاده کنند.[۶۵]
ب- روابط اقتصادی
رژیم صهیونیستی بطور کلی از دو حربه برای گسترش نفوذ در جمهوری آذربایجان استفاده میکند یکی مسائل اقتصادی و دیگری از طریق نهادهای به اصطلاح اشاعه دهنده دموکراسی در آذربایجان با توجه به حساسیتهایی که مسلمانان دارند، اسرائیل بیشتر کوشیده است محور حضور خود را مسائل اقتصادی یا همکاریهای علمی و فنی مطرح کند تا از این طریق خود را حامی توسعه این کشورها نشان داده و حساسیت ها را کاهش دهد.[۶۶] بخش کشاورزی که وسیعترین بخش اقتصاد آذربایجان بعد از بخش انرژی (نفت و گاز) می باشد، پتانسیل هایی جهت بسط و توسعه همکاریهای دو کشور را فراهم آورده است. در این راستا، بهرهگیری از تواناییهای کشاورزی اسرائیل بسیار مورد توجه آذریها قرار گرفته است. سیستم کشاورزی آذربایجان توسط اسرائیل دچار اصلاحاتی شد.[۶۷] بویژه باید به فعالیتهای شرکتهای اسرائیلی در منطقه سالیان و لنکران اشاره کرد. همچنین اسرائیلیها (البته با کمک آمریکائیها) بیمارستان بینالمللی باکو را ساختند. از جمله قراردادهایی که اسرائیل با آذربایجان داشته است، میتوان به قرارداد اجاره صدها هکتار از زمینهای کشاورزی آذربایجان (بویژه درنزدیکی مرزهای ایران) قرارداد شرکت هواپیمایی دولتی آذربایجان موسوم به آزال[۶۸] با شرکت هواپیمایی رژیم صهیونیستی به نام (عل عال) در اواسط شهریور سال ۱۳۸۰ در خصوص برقراری خط پروازی باکو- تلآویو و همچنین قراردادی که در مارس ۲۰۰۲ در خصوص ساخت دستگاه کولر میان دو شرکت اسرائیلی و آذربایجانی منعقد شد، اشاره کرد.[۶۹]
اسرائیل، آذربایجان را دروازه ورود به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و ترکیه را واسطه این کار میداند و به همین جهت این کشور با توسعه روابط اقتصادی خود با آذربایجان سعی دارد از آذربایجان به عنوان پل ارتباطی خود با کشورهای آسیای مرکزی استفاده کند، یعنی با راهاندازی صنایع نفتی و تولیدی، کشورهای این منطقه تنها راه مطمئن جهت رسیدن این محصولات از دریای خزر و آذربایجان باشند، چرا که مسیرهای ایران به جهت غیرعملی بودن و داشتن روابط خصمانه ممکن نیست و مسیر افغانستان و پاکستان نیز به جهت عدم تامین امنیت لازم در زمان حال امکان ندارد. بنابراین تنها گزینه اقتصادی و قابل انجام مسیر آذربایجان است. به همین جهت اسرائیلیها با کمک آمریکا و شرکتهای اروپایی به شدت در تلاشند تا شهر سومقایت آذربایجان که در ۲۰ کیلومتری باکو قرار دارد را به منطقه آزاد اقتصادی تبدیل کنند. اجرای این پروژه عظیم را شرکتهای اسرائیلی برعهده دارند. اسرائیل قصد دارد با اجرای این پروژه، منطقه سومگایت آذربایجان را به عنوان منطقه آزاد دریای خزر معرفی کند. همچنین اسرائیل با این اقدام، مسیر فعالیتهای تجاری کشورهای حوزه خزر را تحت کنترل و نظر خود میگیرد و بازار بزرگ منطقه را در اختیار شرکتهای اسرائیلی و کالاهای تولیدی آنها قرار خواهد داد. در این راستا، سمینار مشاورهای مسئولان اقتصادی آذربایجان و اسرائیل در جولای سال ۱۹۹۸ در باکو برگزار شد. این سمینار از طرف کمیته گسترش مالکیتهای کوچک و مبارزه با انحصارات دولتی آذربایجان با حضور جمعی از بازرگانان و کارشناسان اقتصادی اسرائیل برگزار شد که تحت عنوان نتایج گسترش مالکیتهای کوچک در اسرائیل مورد بحث قرار گرفت و هدفش بررسی نقش مالکیتهای کوچک در شکوفایی اقتصاد اسرائیل و امکان مشارکت بازرگانان و سرمایهگذاران اسرائیلی در طرحهای اقتصادی جمهوری آذربایجان بود. در این راستا سفر مقامات اقتصادی اسرائیل به باکو عقد قراردادهای مختلف نشانگر میزان اهمیت این روابط است همچنان که در سفر ۲۰۰۴ هنری پوسنر، رئیس راهآهن اسرائیل به باکو جهت عقد قراردادها با شرکت راهآهن آذربایجان و افتتاح مرکز یهودی کوینت در شهر باکو با رئیسجمهور آذربایجان دیدار نمود. بنابراین مطالب، میتوان گفت که اسرائیل از طریق عقد قراردادهای گوناگون، خیزش وسیعی در اقتصاد آذربایجان داشته است. ذکر این نکته نیز ضروری است که اسرائیل سومین خریدار نفت آذربایجان از لحاظ حجم میباشد و ارزش تجارت بین دو کشور اسرائیل و آذربایجان به بالاتر از ۶/۳ میلیارد دلار در سال رسیده است که نشان دهنده روابط عمیق اقتصادی بین دو کشور میباشد.[۷۰]
ج- روابط فرهنگی
اسرائیل در زمینه فرهنگی نیز در آذربایجان فعالیت دارد. یکی از دلایل این روابط بسیار نزدیک مربوط به پیوندهای نزدیک بین آذربایجانیها و یهودیانی است که در آذربایجان زندگی میکنند. یهودیان جمهوری آذربایجان جزء اولین یهودیان ساکن در کل شوروی بودند که توانستند مجوز فعالیت دینی و تاسیس مدرسه مخصوص یهودیان را در شوروی بدست آورند. اولین وزیر بهداشت جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سالهای ۱۹۲۰- ۱۹۱۸ نیز یک یهودی بود. نمایندگان گروه های یهودی نیز در پارلمان حضور داشتند و در دوران موجودیت این جمهوری از سال ۲۰- ۱۹۱۸، این جامعه یهودی اقدام به انتشار یک بولتن مخصوص یهودیان قفقاز و روزنامهای به نام فلسطین و مجلهای تحت عنوان صهیونیسم جوان که هر دو هفته منتشر میشد، نمود.[۷۱] با پیروزی انقلاب اکتبر، به نظر میرسید با توجه به سیاستهای برابری جویانه کمونیستها، یهودیان از امکان فعالیتهای آزادانه برخوردار گردند اما فعالیت احزاب یهودی در روسیه تا سال ۱۹۲۸ بیشتر ادامه نیافت. پس از آن نه تنه احزاب مورد سرکوب و تحت فشار قرار گرفتند، بلکه یهودیانی که در نهادها و احزاب دیگر فعال بودند، از ادامه فعالیت خود منع شدند.[۷۲] براساس آمارها جمعیت یهودیانی که هم اکنون در آذربایجان زندگی میکنند حدود ۲۵ هزار نفر تخمین زده میشود.[۷۳]
در خصوص روابط فرهنگی اسرائیل در آذربایجان، مسائل متنوع و مختلفی وجود دارد که اسرائیلیها با بهره گرفتن از آنها سعی در توسعه نفوذ خود در میان نخبگان و جوانان آذری دارند. تشکیل انجمن دوستی جوانان آذربایجانی و اسرائیلی در سال ۲۰۰۴ در باکو با عضویت اولیه چهل نفر از جوانان و تحصیلکردگان مسلمان آذری که هدف این انجمن گسترش ارتباط جوانان مسلمان آذربایجان با جوانان یهودی ساکن در آذربایجان و جوانان اسرائیلی دررابطه با علوم نوین و تاریخ گذشته در روابط فرهنگی و دوستی دو جانبه میباشد.
اسرائیلیها با درک بافت فرهنگی، مذهبی و اجتماعی جامعه آذربایجان در برخورد با این کشور، معتقدند که مساله روابط فرهنگی برای این کشور از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که اگر اسرائیل در طراحی مناسبات خود با آذربایجان مقوله فرهنگی را کمرنگ قراردهد، در بلندمدت زمینههای فعالیت خود را از دست خواهد داد. بنابراین، اسرائیل از ابتدای ورود خود به آذربایجان کوشید تا حضور خود را در قالب فرهنگی بیشتر نمود دهد. این کشور با ساخت بیمارستان و یا مراکز فرهنگی آموزش زبان انگلیسی، کامپیوتر و موسیقی سعی در ایجاد نزدیکی با قشر جوان و تحصیل کرده این کشور نموده است. یکی از اقدامات فرهنگی میان دو کشور تاسیس انجمن آذربایجانیها در اسرائیل در سال ۲۰۰۷ در منطقه ریشون اسرائیل می باشد. این نهاد در حال حاضر نقش کلیدی در فراهم آوردن شرایط و کمک به آذربایجانی هایی که در دولت یهود زندگی میکنند و همچنین در گسترش مناسبات بین جمهوری آذربایجان و اسرائیل داشته است.[۷۴] این مرکز در حال حاضر در حال ساخن یک کتابخانه آذربایجانی در اسرائیل میباشد.
تمامی اقدامات بیان شده این ایده را رواج میدهد که اسرائیل و آذربایجان به نوعی هم از نظر روابط فرهنگی بسیار پرتحرک هستند و هم از نظر ساختار حکومتی و منطقهای با یکدیگر مشترکات فراوانی دارند.
فصل چهارم
سیاست خارجی اسرائیل (تاکید بر عوامل تاثیرگذار)
بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
مقدمه
برای درک رفتار سیاست خارجی رژیم صهیونیستی به نظر میرسد که توجه به دو نکته ضروری است:
نخست شرایط خاص و حتی بی نظیر ژئوپلیتیک این کشور و دوم روابط پیچیدهی این رژیم با ایالات متحده امریکا. برای شناخت رفتار سیاست خارجی این رژیم ابتدا باید به شناخت محیط امنیتی اسرائیل پرداخت و سپس به چگونگی روابط این رژیم با ایالات متحده امریکا اشاره نمود.
بدیهی است در کنار این دو عامل به چگونگی روابط این رژیم با قدرتهای بزرگ آسیایی نیز توجه شده است. در کنار این عوامل تا حد امکان به دلایل خصومتورزی ایران اسلامی و رژیم صهیونیستی اشاره شده و نوع تهدیدهای این رژیم (اقتصادی ، نظامی و تبلیغی) مورد توجه قرار گرفته است.
با فروپاشی شوروی و تغیر جهت بازی عراق در منطقه با برافتادن صدام و توافقهای رسمی و غیررسمی با کشورهای میانه رو عرب، رژیم صهیونیستی خود را در موضع قدرت قرار داده است.
در حال حاضر آنچه اسرائیل آن را تهدید هستهای ایران بر علیه خویش مینامد به بزرگترین دغدغهی امنیتی این کشور تبدیل شده است.
این گونه است که ضرورت مقابله با ایرانی هستهای یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی این رژیم را در سالهای اخیر شکل داده است.
سیاست خارجی اسرائیل همواره به گونهای طراحی میشود تا پاسخگویی دغدغه امنیتی همیشگی این کشور باشد. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران تنها قدرت منطقهای مقامت کننده در برابر هژمونی منطقهای اسرائیل میباشد.
سیاست خارجی اسرائیل در سالهای گذشته بیش از پیش در جهت خطرآفرین جلوه داده جمهوری اسلامی ایران برای صلح منطقهای و جهانی، با تأکید بر برنامه صلحآمیز هستهای نقشآفرین کرده است.
در این فصل به بررسی چرایی دشمنی ایران و رژیم صهیونیستی پرداخته شده و سعی گردیده است عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی اسرائیل و ابزارهای این کشور برای تأمین اهداف سیاست خارجی و اثرات آن بر امنیت ملی ایران مشخص گردد.
۴-۱- اصول و مبانی سیاست خارجی
سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از بدو تاسیس بر دو عامل اصلی تاکید میکرد. نخست ایجاد زمینه مهاجرت یهودیان به اسرائیل و دوم تاسیس فضای امنیتی مطلوب. با کمرنگ شدن عامل نخست به دلیل امکان استفادهی ابزاری از یهودیان هر کشور به عنوان یک اهرم فشار نفوذ در داخل آن کشور، دغدغهی امنیتی به عنوان قطب نمای سیاست خارجی اسرائیل باقی ماند.
در اینجا به برخی از اصول و مبانی سیاست خارجی این رژیم اشاره میشود.
- تثبیت موجودیت دولت صهیونیست و گسترش عرصه مشروعیت آن در سطح منطقه.
- تلاش برای ایجاد اسرایل بزرگ در بعد سیاسی، اقتصادی به جای پافشاری بر سر ایجاد یک اسرائیل بزرگ در چارچوب مرزهای دینی و توراتی.
- جدا کردن بحران منطقه و موضوع کشمکش اعراب و اسرائیل و نیز مسالهی فلسطین از موضوع روابط خارجی با کشورهای منطقه و جهان.
- ارائه بیشترین دستاورد ممکن در زمینه های سیاسی، اقتصادی و راهبردی در منطقه.
- تقویت روابط استراتژیک با ایالات متحده امریکا.
به موجب آئین پیرامونی اسرائیل، این رژیم میبایست روابط خود را با کشورهای اطراف جهان عرب، به ویژه ترکیه و ایران توسعه میداد. از نظر دیویدبن گوریون که طراح این آئین بود روابط دو جانبه بااین کشورها میتوانست انزوای اسرائیل را شکسته و منافع اقتصادی و امنیتی این رژیم را تامین کند. با تحولات گستردهی به وجود آمده در عرصهی بینالملل و تغییرات گسترده در سطح منطقه، این رژیم در پی افزیش سطح روابط خود با کشورهای بزرگ فرا منطقهای برآمده است. از آنجا که کنشها و واکنشهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در خلاء صورت نمیگیرد و به هر حال تاثیرات بزرگ و کوچک حاصل از این کنشها و واکنشها متاثر کنندهی نظام منطقهای و نیز بینالملل است به تاثیر روابط رژیم صهیونیستی و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است.
۴-۲- محیط امنیتی اسرائیل : تهدید و فرصت
از آنجا که رژیم صهیونیستی از طریق اشغال سرزمین فلسطین توسط یهودیان و مساعدت قدرتهای خارجی شکل گرفته بوده، و به عبارت دیگر، از آنجا که دولت اسرائیل یک دولت جعلی و تقلبی بود که توسط ابرقدرتها به ویژه امپریالیسم غرب در منطقه تاسیس شد، این رژیم از ابتدا دارای یک سیاست خارجی استثنایی بود. در درجه اول، درهم تنیدگی سیاست خارجی و سیاست دفاعی آن قابل توجه بود، بدین معنا که تامین امنیت و بقای دولت این کشور برای آن در درجه اول اولویتهای سیاست خارجی قرار داشت. میتوان گفت تقریبا تا سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۶)، تمام جنبه های سیاست خارجی اسرائیل تحت تاثیر نگرانیهای امنیتی این کشور بود.[۷۵]
اسرائیل از بدو تشکیل با مجموعهای از کشورهای دشمن در اطراف خود مواجه بود که موجب میشد حفظ بقا برای این دولت از اهمیت حیاتی برخوردار گردد. همان گونه که بریچر بیان کرده، منطقه خاورمیانه از دید اسرائیل از بدو تشکیل تا دهه های متمادی متشکل از سه دایره تو در تو بود که در دایره درونی یا مرکز، کشورهای عراق، اردن، لبنان ، سوریه و مصر قرار داشتند.
در دایره بعدی که به عنوان کشورهای پیرامونی اسرائیل از آنها یاد شده است. کشورهای الجزایر، ترکیه، تونس، عربستان سعودی، کویت ، ایران ، اتیوپی و قبرس قرار میگرفتند. در لایه بیرونی نیز کشورهای لیبی، مراکش، سومالی، یمن جنوبی ، سودان و یمن شمالی قرار داشتند. به جز کشورهای غیرعرب پیرامونی اسرائیل یعنی ایران، ترکیه، اتیوپی و قبرس، کلیه کشورهای دیگر دشمن اسرائیل محسوب میشدند.
با توجه به این واقعیت که اسرائیل در دریایی از دشمنی عربی در اطراف خود قرارگرفته بود. یک هدف عمده سیاست خارجی این کشور این بوده و است که این انزوا را بشکند.
در همه کابینههای دولت اسرائیل پس از تاسیس، امنیت جزء مهمترین اولویتهای سیاست خارجی بوده و هیچ گونه تفاوت عمدهای میان احزاب در این ارتباط وجود نداشته است. اهمیت این احساس انزوا و تهدید بزرگی که برای اسرائیل حس میشد را میتوان در بیانات موشه دایان استنباط نمود:
آسیب پذیری ویژهای که جغرافیا بر ما تحمیل کرده توسط خصومت شدید همسایگان اسرائیل تشدید شده است، اصطلاح مرزهای امنیتی برای اسرائیل بیمعناست زیرا که کل کشور مرز است… بنابراین اسرائیل با خطرات عمدهای مواجه است.[۷۶]
دومین ویژگی استثنایی سیاست خارجی اسرائیل، مساله اهمیت جمعیت یهودیان ساکن در دیگر کشورها بود. این کشور در سیاست خارجی خویش دارای خط مشی ویژهای نسبت به کشورهایی که سکنه عظیم یهودی دارند، بوده است. هدف عمده سیاست خارجی اسرائیل این بوده که بتواند جمعیت یهودی ساکن کشورهای دیگر را به سمت این کشور جذب نماید و آنان را شهروند دولت اسرائیل سازد.
طرح های پژوهشی انجام شده در مورد نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان و تاثیر آن بر امنیت ...