مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی تاثیر انتصاب های مبتنی بر شایستگی مدیران بر بهره وری نیروی انسانی بانک ملت استان اردبیل- قسمت ۱۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

با بهره گرفتن از سوالات کلیدی چه کاری ، به چه دلیلی ، کجا ، کی ، توسط چه کسی و چگونه ، فرایند کار را مورد بررسی قرار داده و باحذف مراحل زائد ، ترکیب ، تجدید فرایند وساده سازی، فرایند را بهبود بخشیم. مهندسی مجدد از روش های کارآمد در بهبود سیستم ها وروش ها است. استفاده از علوم کارسنجی و روش سنجی به جلوگیری از اتلاف در فرایند کمک شایانی می کنند.
۲-۲-۱۰- برنامه ریزی برای بهبود بهره وری
برای رسیدن به بهبود در بهره وری باید برنامه ریزی کرد. غالبا برنامه ها بدلیل اینکه به زبان افرادی که باید آنها را به اجرا در آورند نوشته نمی شوند و دستورالعمل اجرائی مطلوبی ندارند ، به شکست منتهی می شود. برای طراحی یک برنامه کامل و جامع به منظور نیل به بهبود در بهره وری باید مراحل و مراتب فوق را تعقیب کرد:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
 

 

 

تجزیه و تحلیل موقعیت سازمان یا شرکت.
 

۲- طراحی برنامه بهبود در بهره وری .
۳- ایجاد انگیزه و آگاهی لازم نسبت به بهره وری.
۴- اجرای برنامه.
۵- ارزیابی یرنامه
اولین مرحله در یک برنامه ریزی جهت بهره وری ، تجزیه و تحلیل کامل موقعیت است. برای این منظور به نکات زیر توجه می کنیم:
۱- پایین بودن انگیزه در میان کارکنان می تواند یکی از علل کاهش بهره وری در یک شرکت یا سازمان باشد.
۲- افزایش در هزینه های تولید و بازاریابی یک محصول یا خدمت علت معمولی کاهش بهره وری در بسیاری از شرکتها است.
۳- ضایع کردن منابع نظیر مواد ، زمان ، کار و پول ممکن است منجر به کاهش بهره وری گردد.
۴- تاخیر در تحویل محصولات و خدمات منجر به کاهش بهره وری می گردد. اگر شرکتی در زمان مقرر نسبت به تحویل کالا یا خدمت به مشتریان کوتاهی کند مشتری به دنبال فروشنده دیگری خواهد گشت.
۵- باید به روابط رسمی و غیر رسمی شرکت که سبب تضعیف روحیه و ناکامی کارکنان می شود توجه داشت. چون یکی از مهمترین عوامل کاهش بهره وری حل نکردن این اختلافات است.
۶- قصور شرکت در حفظ و بهبود دستیابی به آخرین پیشرفتها در صنعت می تواند منجر به کاهش بهره وری شود.
۲-۲-۱۱- طراحی برنامههای بهبود در بهره وری
باید روش های گوناگون رسیدن به اهداف تعیین شده در سطوح مختلف سازمان از طریق تشکیل جلسات گوناگون برای افراد ، آنها را برای کشف راه های بهتر بهره وری به کمک طلبید. هنگامیکه راه کار درست انتخاب می شود باید برای موثر شدن آن ، برنامه و پروژه هایی طراحی نمود که بتوان به هدف بهره وری دست یافت. مثلا اگر آموزش کارکنان به روش های موثر و بهتر راه کار منتخب است لذا برنامه باید شامل روش ، محتوا ، هزینه و دیگر جزئیات مربوط به آموزش باشد.
۲-۲-۱۲- آگاهی از میزان و اهمیت بهره وری
پیش از اینکه هر برنامه بهبود بهره وری توسط سازمان به اجرا در آید باید کارکنان در همه سطوح سازمان را از اهمیت بهره وری و نیاز به آن آگاه کرد. تحمیل هر برنامه به کارکنان به هر شکل که باشد محققا منتج به رنجش و خشم آنان خواهد شد. در این مرحله باید کلیه اطلاعات مربوط به برنامه های پیشنهادی بهبود در بهره وری به اطلاع همه شرکت کنندگان در برنامه و افرادی که بنوعی در ارتباط با آن قرار می گیرند برسد.
مطمئنا تا اندیشه بهره وری را از طریق آگاهی دادن به کارکنان در آنها بوجود نیاوردیم ، هرگز نخواهیم توانست تعهد لازم در اجرای برنامه بهبود در بهره وری را در آنان ایجاد کنیم و بدون وجود تعهد نیز قادر نخواهیم بود بهبود بهره وری دست یابیم.
برنامه آگاهی دادن می تواند معیارهای خاصی برای بهبود به طرق زیر داشته باشد:

 

 

تهیه اطلاعات لازم در مورد برنامه های بهبود در بهره وری برای رسیدن به منابع مشترک و کارکنان.
 

فراهم کردن کانالها و بحرانهائی برای بازخورد و رفع اشکال.
 

۳- انتخاب رسانه های متعدد برای انتقال آگاهی و بدست آوردن بازخورد.
۴- اقدام برای تحقیق و تفحص برای تشخیص عکس العمل های اولیه نسبت به برنامه ها و دریافت پیشنهادات.
۲-۲-۱۳- اجرای برنامههای بهبود بهروری
پس از اینکه شرایط مناسب برای اجرای برنامه بهره وری پس از دادن آگاهی لازم به کارکنان بوجود آمد ، شرکت زمینه اجرای برنامه های بهبود را مورد بررسی قرار خواهد داد. در صورتیکه امکان داشته باشد بهتر است برنامه را در یک سطح کوچکتر به اجرا در آورد تا مشکلاتی را که ممکن است در عمل بروز کند مشخص شود. مثلا اگر شرکتی تصمیم بگیرد که از فعالیتهای گروه کوچکی نظیر دوایر کنترل کیفیت برای بالا بردن بهره وری استفاده کند ممکن است تعداد اندکی از افراد کار آموزش و تعلیم را برای اداره کردن این دوایر آغاز کنند.
در مراحل اولیه ، نظارت دقیق برای شناسائی و بر طرف کردن بعضی از مشکلات عملی ضرورت دارد. برنامه بهبود در بهره وری باید گام به گام و منظم و با تعیین یک چارچوب زمانی برای هر گام اجرا شود . اگر هدف بالا بردن بهره وری از طریق دوایر کنترل کیفیت باشد اجرای برنامه مستلزم موارد زیر خواهد بود:

 

 

اعلام حمایت مدیران سطوح بالا.
 

۲- تشکیل یک کمیته هدایت کننده.
۳- آغاز یک برنامه آموزش برای نشان دادن اهمیت دوایر و نیاز به کارکنان .
۴- دعوت از داوطلبان برای تشکیل دوایر.
۵- آموزش اعضا دایره.
۶- تشکیل دوایر.
۷- فراهم کردن فرصتی برای شناخت مدیریت.
۸- معرفی وشناساندن اعضا شرکت کننده به عموم.
۲-۲-۱۴- برنامههای بهره وری
۲-۲-۱۴-۱- تکنولوژی
مکانیزه یا خودکار کردن راهی برای افزایش بهره وری است. امروزه در زمینه های مهندسی ، پزشکی ، ساخت و صنایع خدماتی ، تجهیزات جدیدی را مشاهده می کنیم که کار صدها نفر را انجام می دهند. کامپیوتری کردن اطلاعات بایگانی ، پردازشها و روش های انجام کار ، منشا بهبود قابل توجهی در این راستا می باشند. رایانه ای کردن و استفاده از تحویلداران ماشین خودکار در معاملات بانکی راحتی و آسایش قابل قبولی برای ما به ارمغان آورده است. در اداره های پلیس ، سیستم پیک و روش تشخیص مظنون و سیتم کارگزینی و ادراه مجهز به رایانه ، در بهبود بخشیدن بهره وری بسیار موثر است. در بخش خدمات کشوری، رایانه در انجام کارهای راهوار و یکنواخت مفید می باشد. لذا نیروی انسانی کمیاب را برای استفاده در انجام وظایف دیگر آزاد می کند. در یکی از ادرات دولتی ورود رایانه در نظارت بر پروژه ها تفاوت زیادی در بهره وری بوجود آورد. پیش از معرفی رایانه ، پروژه ها توسط یک سیتم کارتی نظارت می شد که هم کند عمل می کرد و هم غیر کارا بود. اعمال این روش جدید منتج به مزایای زیر می گردد:
۱- نظارت دوره ای قبل از مرتب کردن کارها.

 

 

دسترسی آسان به اطلاعات .
 

دسترسی به اطلاعات و استفاده بیش از یکبار از آنها.
 

تهیه خلاصه های ساده تر از پروژه ها و مرور بر آنها.
 

۲-۲-۱۴-۲- سهیم شدن در سود حاصل از بهره وری
بهبود در بهره وری نیاز به تلاش تقریبا تک تک افراد کشور دارد. بنابراین عادلانه خواهد بود اگر هرگونه سودی که بهبود در بهره وری بدست می آید بین کسانیکه در کسب آن دخیل بوده اند سهیم شوند. تعدادی از افراد و کارکنان و گروه ها و موسسات با بهره گرفتن از منابع و تلاش خود برای تولید کالاها و خدمات در سرنوشت یک سازمان تجاری سهیم هستند . این افراد یا گروه ها و موسسات را می توان بشرح زیر بر شمرد:

 

 

سهامداران: خوب خود را در سازمان سرمایه گذاری می کنند.

 

۲- مدیریت: از منافع سازمان حراست می کنند.

 

 

کارکنان: تلاش و مهارت خود را در سازمان بکار می گیرند.
 

موسسات مالی نظیر بانکها: وام ودیگر خدمات مالی ارئه می دهند.
 

دولت: تاسیسات زیر بنایی ایجاد می کند.
 

مصرف کنندگان: کالاها و خدمات تولید شده توسط سازمان را خریداری می کنند.
 

کسانیکه زمین ، ماشین آلات و انبار کالا به سازمان اجاره می دهند.
 

هنگامیکه بهره وری افزایش می یابد، اشخاص مذکور چه بدست می آورند:
۱- سهامداران سود بیشتری بدست می آورند.

 

 

دولت مالیاتهای زیادتری وصول می کند.
 

موسسات مالی بهره بیشتری بابت وامهای اعطایی خود می گیرند.
 

مدیران امتیازات ارزنده تری بدست می آورند.
 

کارکنان حقوق بیشتری می گیرند.
 

موجران اجاره بیشتری می گیرند.
 

مصرف کنندگان محصولات و خدمات با کیفیت بهتر و قیمتهای معقول تری می خرند.
 

راهبرد بهبود بهره وری منطقی به روشی نظام گرا برای بهبود بهره وری نیاز دارد. روابط بین عناصر سیستم و محیط آنها را مشخص می سازد ، این راهبرد عملکرد سیستم را مشخص کرده و ضمن آنکه بر تغییر اثر دارد تعادل را حفظ می کند.
هدف بهبود بهره وری همواره باید بر حسب بهبود سازمانی با توجه به درک موفقیت گذشته و جاری قسمتهای اصلی و فرعی سازمان تعیین گردد. برخی از اهداف می تواند وسیع باشد. برای مثال افزایش بهره وری سازمان به مقدار ۸% طی دو سال با تعیین اهداف مشخص برای هر یک واحدهای سازمان.
 
 

نظر دهید »
مفاهیم نظری و ویژگی‌های ساختاری انیمیشن تعاملی(در ارتباط با مخاطب-تماشاگر)- قسمت ۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

شکل ۴-۵: نرم‌افزار دیزنی انیمیتد ارائه شده برای کاربران آی‌پد ……… …………… ……………………….. ۸۱  

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

مقدمه
 

تأثیر رسانه‌های نوین بر زندگی انسان معاصر غیر قابل انکار است. تا جایی که بیشترین زمینه‌های ارتباطی بین انسا‌ن‌ها در بستر این رسانه‌ها برقرار می‌‌شود، رشد می‌کند و تغییر می‌یابد. آنچه به رشد رسانه‌های نوین جهت می‌دهد تقاضا به توسعه یافتن و گرایش به استفاده از این رسانه‌ها از سوی جامعه‌ی جهانی است. همواره دو دیدگاه در زمینه‌ی فرهنگ رسانه‌ای در تقابل بوده‌اند. یکی دیدگاهی که تآثیرات رسانه‌های نوین را بر عاملیت انسان معاصر به چالش می‌کشد و فرهنگ رسانه‌ای را نتیجه‌ی برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذار‌ی‌های کلان می‌داند و دیگری دیدگاهی است که پیشرفت فرهنگی جامعه‌ی معاصر را مرهون تکنولوژی رسانه‌ای قلم‌داد می‌کند. در این کشاکش آنچه ثابت و مشخص است، تأثیر این رسانه‌ها در زندگی و فرهنگ انسان معاصر است. انسان معاصر در زندگی رسانه‌ای خود، هویت دیگری پیدا خواهد کرد که بیشترین تفاوتش با قبل در مفهوم رابطه‌ایست که رسانه برای او تعریف می‌کند و این همان مفهوم تعامل است.
هنرهای بصری و نمایشی نقش ویژه‌ای در شکل‌دهی به فرهنگ رسانه‌ای داشته‌اند. آن‌چه مفهوم تعامل را در این رسانه‌ها برای مخاطب قابل درک می‌سازد، امکاناتی است که از پیوند تکنولوژی و هنرهای تصویری به وجود می‌آید. امکان ایجاد تغییر از سوی مخاطب از اصول تعامل با اثر بصری است. مخاطب هنرهای رسانه‌ای در جستجوی تصاویری نوین با امکان تغییر است. آنچه زمینه‌ی این جستجو را برای او فراهم می‌کند، دسترسی هنرمند به امکاناتی در حوزه‌ی تکنولوژی دیجیتال است. انیمیشن به عنوان هنری سینمایی برآمده از تکنولوژی است و در زمینه‌ی تعامل امکان خلق تصاویری نو و تغییر پذیر را مهیا می‌سازد. مخاطب و دامنه‌ی انتظارات او به فراهم آمدن این امکانات و تولیداتی از این دست دامن می‌زند. او به‌طور آگاهانه و به انتخاب خود وقتش را به تعامل با آثار تصویری بر روی رسانه‌ها می‌گذراند. انیمیشن‌های تعاملی به عنوان ابزار بیانی نوینی در وب‌سایت‌ها، بازی‌های رایانه‌ای، تبلیغات رسانه‌ای و در نوع معناگرایش در فیلم‌های کوتاه تحت شبکه، جامعه‌ی مخاطب را با مفهوم جدیدی از تصویر متحرک روبرو می‌سازد. در فصل ابتدایی تحقیق، جایگاه مفهوم تعامل را در تاریخ هنرهای نوین بررسی خواهیم کرد و اینترنت را به‌عنوان بستری مناسب برای ارائه‌ تصاویر متحرک تعاملی بررسی خواهیم کرد. در فصل دوم به شاخصه‌های متکی به تکنولوژی در آثار تعاملی از جمله مبحث واقعیت مجازی و رابط‌ها می‌پردازیم.
اما آنچه به عنوان مسأله‌ی اصلی قابل طرح است، میزان درکی است که هنرمند به عنوان مؤلف و مخاطب به عنوان کاربر، از مفهوم تعامل دارند. دست‌یابی به مفهوم درستی از تعامل بین مؤلف، اثر و مخاطب، به تعریفی مشخص از این سه احتیاج دارد و برای یافتن این تعاریف نیازمند شناخت جایگاه مؤلف و مخاطب در این نوع از آثار هستیم که در ادامه‌ی فصل دوم به آن می‌پردازیم. از سؤالات فرعی، رسیدن به نتایجی در زمینه‌ی عاملیت مخاطب و میزان تأثیرات مخرب ناشی از محدودیت احتمالات در آثار تعاملی است. اینکه ارتقاء جایگاه مخاطب تا چه اندازه دغدغه‌ی اصلی هنرمند مؤلف است و مؤلف در این زمینه چه تمهیداتی را می‌اندیشد و چه اهدافی را دنبال می‌کند از مسائلی است که در این تحقیق به دنبال آن هستیم. در دومین فصل در ادامه‌ی مبحثی که به شاخصه‌های انیمیشن‌های تعاملی اختصاص داده شده است، مفاهیمی چون روایت تعاملی و جایگاه مخاطب را در این آثار بررسی خواهیم کرد.
علوم مهندسی و پایه، روانشناسی، علوم اجتماعی و فلسفه در به‌وجود آمدن مفهوم تعامل در آثار هنری، نقش داشته‌اند. از این روی در بررسی مفهوم تعامل در آثار انیمیشن، با پیچیدگی‌های مفهومی ناشی از تازگی و بین رشته‌ای بودن موضوع نیز مواجه هستیم. قابل ذکر است که روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. آثار تعاملی نوین در هنرـ صنعت انیمیشن در غرب متولد شده و تاریخ کوتاهی دارد. در نتیجه این تحقیق ماهیت ترجمانی دارد و در آن از آراء متفکرین در زمینه‌ی رسانه‌های تعاملی، در حکم راهنما برای پیگیری و جهت‌یابی استفاده شده است و تلاش اصلی نگارنده در جهت حفظ و انتقال این آراء با هدف معرفی این مفهوم نوین در صنعت انیمیشن بوده است.

 

فصل اول: کلیات پژوهش
 

 

۱-۱ بیان مساله
 

با ظهور رسانه‌های تعاملی، تصاویر متحرک دنیای جدیدی را به خود اختصاص می‌دهند. در این پژوهش رسانه‌های تعاملی، آن دسته از آثار هنری را در بر می‌گیرد که در آن‌ ها «روایت تعاملی چیزی نیست جز امکانات یک بانک اطلاعاتی که در متن یک اثر وجود دارد و مخاطب از طریق رابط ها، عناصر یا مسیرها، نمایش روایت را تعیین می‌کند و بنابراین اثری منحصر بفرد خلق می‌شود. در این مسیر مخاطب به همکارـ-مولف تبدیل می‌شود.» «در یک محیط تعاملی هدف روایت، صرفا تالیف و شرح نیست بلکه تهیه زمینه و محیطی است که در آن روایت کشف و به‌وسیله‌ی مخاطب ساخته می‌شود. جدای از دنیای بازی‌های رایانه ای، چیدمان و آثار فراوانی وجود دارد که انیمیشن تعاملی نامیده می‌شود. در هنر تعاملی، انیمیشن خلق دنیای تخیلی و مجازی است با مشخصات اولیه‌ای که هنرمند به آن نسبت می‌دهد و از طرفی روند اتفاقات را کنترل و محدوده آن را معین می‌کند. این کنترل بوسیله رایانه صورت می‌گیرد. اما این کاربر است که از این شخصیت‌ها و محیط استفاده می‌کند و تصمیم می‌گیرد داستان به چه نحوی پیش برود» (مانویچ،۱۳۸۷،ص۱۸).
پس تفاوت اصلی در نوع روایت است. «در انیمیشن تعاملی روایت شامل عرضه کاراکتر و کنش است که در آن مخاطب می‌تواند طرح کلی را انتخاب کند، بر آن تاثیر گذارد و آن را تغییر دهد. از این رو استفاده از الگوهای روایی سینمای تجربی در ساختار انیمیشن های تعاملی محسوس و موثر است» (لوگریس،۱۳۸۴،ص۱۵۰).
در این پژوهش خاستگاه و تاریخ به‌‌وجودآمدن تصاویر متحرک تعاملی در مقام نوعی هنر رسانه‌ای بررسی خواهد شد. این هنر از نظر ساختار روایت و واقعیت مجازی بررسی می‌شود. تمایز بین دو مفهوم کاربر و تماشاگر، مساله‌ی عاملیت مخاطب و تاثیر روانی ناشی از احتمالات محدود بر مخاطب تحلیل و در زمینه‌ی موانع عاملیت تماشاگر تحقیق می‌شود.

 

۱-۲ پیشینه تحقیق
 

انیمیشن تعاملی را نمی‌توان به عنوان مقوله‌ای جدا از سینمای تجربی، مستند، دیجیتال و کلیه آثاری که در دسته‌ی هنرهای رسانه‌ای نوین قرار می‌گیرند، بررسی کرد. در نتیجه تمام پژوهش‌هایی که به مفهوم تماشاگر آگاه در دنیای رسانه‌های نو پرداخته‌اند، در پیشبرد این مطالعه ارزشمند و مفید خواهند بود. با توجه به اینکه در اواخر دهه ۱۹۸۰ رسانه نو شکل واقعی خود را پیدا کرد، مجال زیادی برای بوجود آمدن مباحث تئوریک و ارائه نظریه‌ها در ایران وجود نداشته است. مجله تندیس مجموعه مقالاتی از آزاده دهقانی تحت عنوان «رسانه نو؛از بورخس تا html»به صورت ترجمه و «مجموعه مقالات هنر جدید و رسانه های نو» به صورت تألیف در سال ۱۳۸۷، در شماره‌های ۱۲۲ تا ۱۳۳ منتشر کرده است. در این مقالات، انیمیشن به‌عنوان نوعی از هنر تعاملی معرفی و ویژگی‌های آن بررسی می‌شود. طه حسین احمدی مقدم در سال ۱۳۹۰ در بخش اول رساله‌ی کارشناسی ارشدش با عنوان «بررسی شیوه‌های طراحی وب‌سایت‌های تعاملی» به بررسی ارتباط تعاملی و عوامل موثر در ایجاد ارتباط و انتقال بهتر مفاهیم به مخاطب می‌پردازد. همچنین پگاه ایزدیان در سال ۱۳۹۱ بخشی از رساله‌ی کارشناسی ارشد خود با عنوان «شیوه‌های بیانی نوین در انیمیشن تجربی» را به بررسی جایگاه مخاطب در مواجهه با انیمیشن تجربی و سینمای نو اختصاص داده ‌است که برای بررسی جایگاه مخاطب در رسانه‌های نو برای ما مفید خواهد بود.

 

۱-۳ اهداف تحقیق
 

در این پژوهش نخست زمینه‌های به‌وجود آمدن انیمیشن تعاملی وعوامل موثر در ترویج آن مورد تحقیق قرار می‌گیرند. در ادامه ساختار روایی، مساله‌ی عاملیت مخاطب و تمایز بین دو مفهوم کاربر و تماشاگر تحلیل می‌شود و به دنبال تعریفی درست و کامل از نقش هنرمند و مسئولیت هنری خواهیم بود. گستردگی دامنه‌ی فعل و انفعالات پیش‌بینی‌ناپذیر انسان و محدودیت سرپیچی از ساختار تعریف شده، دو ویژگی مهم و متقابل اثر تعاملی است. بررسی موانع عاملیت مخاطب و آسیب‌های ناشی از محدودیت و هم‌چنین مطالعه‌ی شرایط درگیری مخاطب به اندازه مولف در آثار تعاملی از اهداف اصلی تحقیق است و ویژگی‌های پیام‌رسانی آثار و انیمیشن‌های داستانی که روایت خطی دارند، مقایسه خواهد شد.

 

۱-۴ فرضیه و سوالات کلیدی تحقیق
 

اول: آیا در بیشتر موارد هنرمند صرفا بخاطر جذابیت تکنیکی و فراهم آوردن جامعه‌ی مخاطب گسترده‌تر سراغ این نوع ابزار برای بیان نمی‌رود؟
دوم: ساختار روایی در انیمیشن های تعاملی تابع چه نظریاتی در تاریخ سینما(تاریخ روایت) است؟
سوم: آیا در اثر تعاملی شخصیت خود هنرمند مطرح نیست و نسبت به دیگر انواع هنرهای سینمایی احساس آزادی بیشتری را برای مخاطب فراهم می‌کند؟
چهارم: مفهوم تماشاگر آگاه چیست؟ با وجود در نظر گرفتن انتخاب های متعدد و گسترش دامنه فعالیت تماشاگر، آیا روند این رابطه تعاملی در نهایت بر اساس تقدیراست؟ چه عواملی در ایجاد این ارتباط موثر خواهد بود؟
پنجم:آیا بر خلاف نظریه های موید نقش عمده مخاطب در هنر های تعاملی، حس عاملیت مخاطب در نهایت به دلیل انتخاب‌های محدود سرکوب نمی شود؟

 

۱-۵ روش تحقیق
 

تحقبق یر اساس رویکرد بنیادی ست و بر اساس روش توصیفی از نوع تحلیل محتواست و از نوع کیفی است
روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است که از شیوه کتابخانه ای و بررسی آثار موجود در زمینه سینمای تعاملی استفاده می گردد.

 

فصل دوم: خاستگاه هنرهای تعاملی
 

 

۲-۱ جایگاهی برای تعامل در اثر هنری
 

با وجود این‌که پژوهش‌ها نشان می‌دهند بیش از سه دهه از حضور هنرهای تعاملی در بین هنرهای دیجیتال و رسانه‌های نوین نمی‌گذرد، رویکردها و نظریاتی درباره‌ی اصل تعامل در اثر هنری وجود دارند که مربوط به سال‌های قبل از به‌وجود آمدن هنرهای دیجیتال است. هم‌چنین با مستنداتی از هنرمندانی مواجه می‌شویم که دنیای دیجیتال را تجربه‌ نکرده بودند. البته نظریات آن‌ ها کاملا در راستای تعریفی درست از هنر تعاملی نیست اما به آن نزدیک است. می‌توان نتایج حاصل از ارائه‌ هنر تعاملی را تا حد قابل توجهی در راستای اهدافی دانست که آن‌ ها برای برقراری ارتباط عمیق‌تر مخاطب با آثارشان دنبال می‌کردند و از آن سخن می‌گفتند. در بخش حاضر برای شناخت دلایل و خاستگاه هنرهای تعاملی از مطالعه‌ی این مستندات شروع خواهیم کرد.
مارسل دوشان[۱] در مقاله‌ی خود با عنوان «فعل خلاق» (۱۹۷۵) اظهار می‌کند که «هر تجربه زیبایی‌شناسی به مخاطب نقشی سازنده را اختصاص می‌دهد» (Arns,2004,p.2). از نظر او مخاطب فعل خلاق را به روند دیدن اضافه می‌کند. او به این مسأله نیز پرداخته ‌بود که ساخت اثر هنری وقتی کامل می‌شود که دیگری(مخاطب) آن را به‌وسیله تمجید یا محکوم کردن زنده نگه ‌دارد. شاید هنگامی که دوشان این نظریه را مطرح می‌کرد که کار هنری برای تکمیل مفهوم به مخاطب وابسته است، پیش‌بینی نمی‌شد در پایان این قرن برخی از آثار هنری (همانند فیلم‌های تعاملی) به معنای واقعی کلمه وابسته مخاطبانشان خواهند بود؛ نه تنها برای کامل کردن بلکه برای آغازکردن و محتوا بخشیدن به اثر. آثار مارسل دوشان در تاریخ هنر به ‌عنوان نمونه‌های اولیه آثار هنری قلمداد می‌شود که از عنصر تعامل و تجربه‌ی مشارکت مخاطب برخوردار است (شکل۲-۱). با مطالعه‌ی تاریخچه‌ای که سایت مدیا آرت نت[۲] درباره‌ی مشارکت تعاملی در هنر مدرن ارائه می‌دهد، می‌توان سرآغاز این روند را در قرن نوزده با اصطلاح هنرمند نابغه در نقش «آغازگر ارتباط» یافت. بر اساس این تاریخچه می‌توان تبادل و تعامل را عنصر مشترکی دانست که در این دوره در تمام جنبش‌ها نقش مهمی را بازی می‌کند. اتفاقات مشارکتی و اقدامات جنبش فلاکسوس[۳] در دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ نقطه‌ی عطفی در شکل‌گیری این نظریه بود. طیف گسترده‌ای از نظریات از «عمل اجتماعی مرتبط» گرفته تا «ارتباط بین انسان و ماشین» در آن سال‌ها همگی بر مفهوم «تعامل» تکیه داشتند »(Arns,2004). پژوهش‌ها تا حد زیادی بیان‌کننده‌ی نقش جنبش فلاکسوس و تاثیر جان کیج[۴] به‌عنوان موسیقی‌دانی است که فعالان این جنبش زیر نظر آموزه‌های او تعامل را به عنوان یک اصل در آثارشان در نظر گرفتند. اثر معروف کیج با عنوان قطعه‌ی۴:۳۳ (۱۹۵۲) با مضمون آرامش و سکوت به عنوان اثری ایده‌آل در عرصه‌ی تعامل و موسیقی معرفی می‌شود. در این اثر هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز بر اساس شرایط اجرا پیش می‌رود. صداهای تصادفی و غیر قابل پیش‌بینی از طرف حضار و محیط اطراف، اصل چهار و نیم دقیقه‌ای طول‌ اثر شنیداری را تشکیل می‌دهند.
شکل ۲-۱:-نمونه‌ای از تعامل مخاطب با ماشین: «صفحات شیشه‌‌ای گردان» اثر مشترک دوشان و من‌ری که در ۱۹۲۰ ساخته شد و از بیننده می‌خواهد که چشم ماشینی را روشن کند و یک متر دورتر بایستد.
تعریف تعامل بر اساس آثاری که در آن سال‌ها و با تأثیر از هنرمندان پیشرو در این عرصه خلق می‌شدند دامنه‌ی مشخص و دقیقی نخواهد داشت. می‌توان مهم‌ترین دلیل این عدم قطعیت را نامشخص بودن بستر ارائه‌ این آثار دانست؛ رسانه‌هایی که در این سال‌ها متولد می‌شدند و در حال توسعه بودند. این‌گونه است که تا حد قابل توجهی هنگام مطالعه‌ی سیر تاریخی هنرهای چند رسانه‌ای و فرهنگ دیجیتال، با تغییر پیوسته‌ی معانی اصطلاح تعامل در طول سال‌ها مواجه می‌شویم. چرا که مفهوم کلی رسانه نیز در نظریات مختلف معانی متفاوتی را به خود می‌گیرد. اما با گذشت زمان و استفاده‌ی انسان از هنر رسانه‌ی نوین در بافت زندگی روزانه، مفاهیم بنیادین مطالعات رسانه‌ی جدید و فرهنگ دیجیتالی وضوح بیشتری یافته ‌است. مایکل راش[۵] درکتاب رسانه‌های نوین در هنر قرن بیستم (۱۹۹۹) تلاش برای ارائه‌ تعریفی کامل و مشخص از رسانه‌ی تعاملی را بیهوده می‌داند و نظرش در درجه‌ی اول مبتنی بر پذیرش این رسانه است. از نظر او رسانه‌ی دیجیتال در شکل‌های متنوع خود زمینه‌ای است جامع برای تلفیق و نمایش هر آنچه که هنرمند و تولیدکننده‌ی اثر هنری می‌خواهد (شکل۲-۲). «از آنجا که رسانه‌ی دیجیتال بالقوه تمام رسانه‌های قبلی را هم در بر می‌گیرد، دیگر معنی ندارد که به اصطلاحات خاص رسانه فکر کنیم. تنها باید در نظر بگیریم که از جنبه‌ی مؤلف‌گرایی، در چنین شرایطی آثار کاملا فردی کمتر مجال پیدایش می‌یابند زیرا هنرمندان خلاق چند‌رسانه‌ای متکی بر شبکه‌ای بسیار متنوع از تولیدکنندگان رسانه‌ای و کارشناسان فنی هستند» (راش،۱۳۸۹،ص۹۶). با این وجود برای شناخت و داشتن تعریف درستی از هنر تعاملی راهی بجز مطالعه‌ی فن‌آوری رسانه‌های نوین به عنوان جایگاه اصلی بروز این هنر نخواهیم داشت.

شکل۲-۲: پیکسلیشن، ۱۹۷۰، لیلیان شوارتز.
در مطالعه‌ی روند تشکیل رسانه‌ها و عمومی شدن آن‌ ها، چنین دریافت می‌شود که جنبش «تغییر؛ از کار بسته به کار باز[۶]» نقشی مهم در ایجاد اصل مشارکت مخاطب داشته است. نظریه‌پردازان این جنبش اعتقاد داشتند باید از یک سوژه‌ی ثابت و منفعل به یک روند پویا و از یک دریافت فکری به یک مشارکت عملی رسید. تلاش برای ایجاد حس تعامل در مخاطب را تا حد زیادی می‌توان نشانگر تمایل نظریه‌پردازان و هنرمندان این جنبش برای به حرکت در آوردن مخاطب به‌جای تاثیرگذاشتن روی او دانست. از مطالعه‌ی بیانیه‌های این جنبش که در سایت مدیا آرت نت موجود است می‌توان اهداف پیشروان آن مانند امبرتو اکو[۷] و هابرماس[۸] را مخالفت با انفعال و مصرف‌گرایی فرهنگی مخاطب در مقابل رسانه‌های عمومی بخصوص تلویزیون دانست. به این ترتیب اندیشه‌ها و مفاهیم تعامل و ارتباطات در واقع در قرن بیستم است که جامعیت می‌یابد و اثر هنری، مخاطب و هنرمند در یک سطح برابر اهمیت می‌یابند. نکته‌ی دیگری که در مطالعه‌ی ریشه‌های هنر تعاملی قابل توجه می‌باشد این است که هرچه به قرن بیست و یکم نزدیک می‌شویم توزیع و تالیف جمعی اهمیت بیشتری می‌یابد. رسانه‌ها به‌عنوان بستر ارائه‌ آثار تعاملی در این قرن رشد بیشتری داشته‌اند و طبیعتا پتانسیل برقراری ارتباطات و ارائه‌ آثاری را دارند که دیگر اکنون مؤلفه‌های «کار باز» را دارا هستند (شکل۲-۳). بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که تعیین اهداف و دلیل ارائه‌ آثار تعاملی، سال‌های زیادی روندی موازی، فارغ از پیشرفت رسانه‌ها و حرکت دنیای دیجیتال داشته است. انک آرنس[۹] در مقاله‌ی «تعامل، مشارکت، هنر تحت شبکه و ارتباطات از راه مفهوم تعامل و زمینه‌های مفهومی» (۲۰۰۴) این روند را این‌گونه شرح می‌دهد: «این ایده که پذیرش یک اثر هنری مشارکت مخاطب را می‌طلبد منحصر به قرن بیستم نبود و در اواخر قرن نوزدهم بر اساس نظریه مالارم[۱۰] مبنی بر روند کار هنری با تکیه بر فراگیری و قابل تغییر بودن مطرح شد. عناصر تصادفی در فرم اثر برای پیشروان این حرکت در پنجاه سال بعد زمینه‌ای قابل پرداخت فراهم کرد» (Arns,2004). از طرفی همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد روند پیشرفت تکنولوژی و امکانات رسانه‌ای در همین سال‌ها قابل تشخیص و ارزیابی است. پیتر ویبل مدیر مرکز هنری zkm [۱۱] در کارلسروهه آلمان در مقاله‌ی «انقلاب الگوریتمی در تاریخ هنر تعاملی»[۱۲](۲۰۰۴) از این روند به عنوان انقلاب الگوریتمی یاد می‌کند و می‌گوید: «انقلاب به طور معمول جلوتر از ما نهفته است و کسی از آن خبر ندارد، همین امر آن را موثر می‌کند. استفاده‌ی گسترده از کامپیوتر یک انقلاب جهانی بود که باعث شد بشر در همه‌ی زمینه‌ها محاسباتی عمل کند. این روند از معماری به موسیقی، از ادبیات به هنرهای زیبا، از حمل ونقل به مدیریت جریان پیدا کرد و با توسعه‌ی تکنولوژی ها ادامه پیدا کرد. شاید این انقلاب آرام آرام بوجود آمد و غیر قابل مشاهده بود اما تاثیرات آن بر زندگی انسان غیر قابل انکار بود» (Weibel,2004,p.1).

شکل۲-۳: شهر خوانا، ۱۹۸۹، جفری شاو. در این اثر تعاملی، مخاطب می‌تواند دوچرخه‌ی ثابتی را میان فضای سه‌بعدی طراحی شده شامل حروف و جملات شبیه‌سازی، براند.
آن‌چه با مطالعه‌ی سیر نفوذ تکنولوژی در میان زندگی و هنر انسان‌ها در این سال‌ها به نظر می‌رسد، این‌است که قانون ذاتی عملکرد انسان تا حد زیادی جایگزین توهم و تصور عمل در برابر اثر هنری شد و در مفهوم فرد و احساس انسان تغییر قابل توجهی ایجاد کرد. برخی از این انقلاب به عنوان الگوریتمی یاد می‌کنند ـ الگوریتم در واقع یک دستورالعمل شامل قوانین متناهی است که برای حل مسئله‌ای خاص طراحی شده است. ـ رایج‌ترین استفاده از الگوریتم و محاسبات در برنامه‌نویسی کامپیوتر قابل مشاهده است. به‌هرحال مدتی طولانی است که محاسبات در همه جا یک نقش حیاتی را ایفا می‌کند. ویبل در ادامه بر نقش محاسبات به‌عنوان ابزاری خلاق در موسیقی و هنرهای زیبا اشاره می‌کند. او می افزاید: «برای نمونه می‌توان از کتاب پیرو دلا فرانچسکا با عنوان هنر رنسانس(۱۴۷۴)[۱۳] و کتاب دستورالعمل اندازه‌گیری[۱۴] (۱۵۲۵) نوشته‌ی آلبرشت دورر نام برد که هیچ‌چیز به جز دستورالعمل چگونگی تولید نقاشی و معماری و مجسمه نبود. اتفاق و اجرا در نقاشی مجسمه سازی و هنرهای زیبا از این پس بر اساس محاسبات پیش می‌روند» (Weibel,2004). شواهد دال بر آن است که این دستورالعمل‌ها ومحاسبات برای کاربر یک شی یا ناظر یک تصویر در نهایت منجر به یک‌پارچه‌سازی و روشن شدن مسیر دریافت از یک اثر هنری می‌شود. مشاهده‌کننده (مخاطب) به کاربر تبدیل می‌شود و در نتیجه سهم عمده‌ای در طراحی اثر خواهد داشت. تا اینجا نشانه‌های اصل تعامل در آثار هنری را تا سال‌‌های میانی قرن بیستم تشخیص دادیم. در ادامه‌ی این سال‌ها تکنولوژی رسانه پیشرفتی به مراتب سریعتر خواهد داشت و در موازات آن تعریف آثار تعاملی ارائه شده در این قالب روز به روز کامل‌تر می‌شود. تا جایی که در روند مطالعه‌ی آثار تعاملی مرز بین تکنولوژی و ایدئولوژی به سختی قابل تفکیک خواهد بود.

 

۲-۲ پیشرفت تکنولوژی وگسترش زمینه‌های ارتباطی هنر
 

با بررسی تعاریفی که برای اصطلاح تعامل در طول سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ ارائه شده است، در می‌یابیم که این رسانه در عین حالی که به عنوان ابزاری فرهنگی در اجتماع معرفی شده است، یک موضوع مهم در مقوله‌ی تکنولوژی برتر به‌منظور فراهم کردن بستری برای تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز بود. دیه‌تر دانیل این گستردگی تعاریف را با بیان این مسئله توضیح می‌دهد که «اگر چه در ۱۹۶۰ رسانه به عنوان یکی از چند وسیله‌‌ی دستیابی به جامعه‌ای ایده‌آل و تغییر یافته ارائه شد، در۱۹۹۰ با تکیه بر جنبه‌ی تکنولوژیکی که در تمام جوامع و فرهنگ‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کرد، شناخته شده بود. از آنجا که در یک جامعه‌ی رسانه‌ای مردم به‌وسیله‌ی ماشین با هم ارتباط برقرار می‌کنند آشکار است که این تئوری‌ها با هم تداخل پیدا کند. نکته‌ی مهم این است که رسانه‌ی تعاملی به عنوان ابزاری برای پیشبرد فرهنگ در جوامع تکنولوژیک نیازمند امکانات تکنولوژیک است.» (Daniels,2000)(شکل۲-۴). به هر حال بعد از مفهوم اجتماعی ارتباط که با تعامل تکنولوژیک جایگزین شده، در اوایل دهه ۱۹۹۰ اهمیت اجتماعی به رسانه‌ی تعاملی برمی‌گردد. اما برای شناخت بستر رشد هنر تعاملی که زیرمجموعه‌ی قابل توجهی از رسانه‌های نوین است، مفاهیمی مانند «ارتباط» و «تکنولوژی در برابر ایدئولوژی و ارزش‌های اجتماعی» پیش رویمان قرار می‌گیرد. آنچه در مطالعه‌ی هنر چندرسانه‌ای تعاملی قابل توجه است پیامدهای فرهنگی انقلاب علمی قرن بیستم، به ویژه در حوزه‌ی رسانه‌های جمعی[۱۵] است. می‌توان رسانه‌ها را به عنوان محصولات اصلی این انقلاب مورد بررسی قرار داد و نقش‌ آن‌ ها را در میان فرهنگ جوامع ارزیابی کرد. در این تحقیق مطالعه‌ی رسانه‌ها به عنوان بستر اصلی ارائه و رشد انواع هنرهای تعاملی دیجیتال(در اینجا انیمیشن‌های تعاملی) برای ما ارزشمند و مفید خواهد بود.

شکل۲-۴: «پیتزای مجازی»،۱۹۹۹، پخش از طریق تلویزیون-ـ سمت چپ: مخاطب از طریق گوشی و صفحه کلید با صفحه‌ی مانیتور ارتباط برقرار می‌کند. سمت راست: صفحه‌ی نمایش رابط برای نقاشی تماشاگران
مارشال مک لوآن[۱۶] (۱۹۶۷) عقیده دارد فرهنگ‌های انسانی به‌واسطه‌ی فن‌آوری پدید آمده و شکل گرفته‌اند. به نظر وی اهمیت فن‌آوری رسانه‌‌ای نه در پیام‌رسانی، بلکه در تحولات بنیادینی نهفته است که در آهنگ پیشبرد امور ایجاد می‌کند. از نظر او «جامعه‌ی شبکه‌ای» معاصر، بدون تکنولوژی رایانه امکان‌پذیر نبود.(راش،۱۳۸۹) شاید بتوان موج «فرهنگ دیجیتالی» را یکی از نتایج فن‌آوری نوین پیام‌رسانی دانست. فن آوری دیجیتال که در آن کامپیوتر ابزار اصلی است، بر دامنه‌ی وسیعی از هنرهای بصری مانند عکاسی، فیلم و موسیقی الکترونیکی تأثیر گذاشت. افزایش انعطاف‌پذیری تصویرپردازی را می‌توان از دستاوردهای اولیه‌ی موج فرنگ دیجیتالی دانست. پیش از این هنرمند با تصاویر ایستا سر و کار داشت. هرچند در فرایند تدوین و مونتاژ تصاویر دگرگون می‌شدند، اما در تصویر نهایی ثابت بود. با به وجود آمدن موج فرهنگ و هنر دیجیتالی برای تعریف تصویر تا حد زیادی فرایند کامپیوتری انجام شده روی آن را باید در نظر گرفت. زیرا از این پس تصویر در کامپیوتر به «اطلاعات» تبدیل می‌شود، که به انتخاب هنرمند قابل اصلاح و بازیابی است. البته این تأثیر نه تنها فرهنگ تصویری را بلکه زندگی روزمره‌ی انسان‌ها را تغییر داد که البته پیوند فرهنگ تصویری و زندگی روزمره نیزغیر قابل انکار است. مایک لگت[۱۷] درمقاله‌ی «شرایط تعاملی سینما و رسانه‌های دیجیتال» (۲۰۰۳) در این‌باره می‌گوید:«بخش‌های محدودی از فرهنگ گسترده‌تر باقی مانده‌اند که ریزپردازنده‌های[۱۸] فراگیر یا تراشه‌های[۱۹] سیلیکونی را نیازموده‌اند، از رایانه‌های شخصی و تلفن‌های همراه گرفته تا ماشین لباسشویی، اتومبیل و مسواک برقی، پیکسل، بایت، دوربین ویدیویی دیجیتال یکی پس از دیگری پا به عرصه‌ی معاصر گذارده‌اند. صرفا چند صفحه‌ی فتوالکتریک یا پرده‌های نمایش باقی مانده‌اند که در آن‌ ها اصطلاح «رسانه‌های نوین» هنوز چیزی جز تکنولوژی قلمداد می‌شود. مسیر رو به تکاملی که کارورزان تصویر همواره در آن نقش داشته‌اند. بدین‌ترتیب تکنولوژی‌های متکی بر زمان که همواره برای تنظیم نور به‌کار رفته اند، موجی دائمی یافته‌اند. هریک از ابزار زنجیره‌ی ابزارها دائما بهبود یافته و نهایتا جای خود را به جزء دیگری داده‌است. روند ساختن تصویر کاملا با این تکامل ادغام شده است. تهیه‌کنندگان و تکنولوژی با یاری تخیل و مهارت هنرمند نتایج کار را تعیین می‌کنند.» (لگت،۱۳۸۵،ص۱۲۴) (شکل۲-۵).

شکل۲-۵: گالاپاگوس، ۱۹۹۵، کارل سیمز Karl Sims. در این اثر مؤلف با الهام از نظریه‌ی «انتخاب طبیعی» داروین، محیطی را برای رشد ارگانیسم‌های ژنتیکی در فضای کامپیوتر خلق کرده است. مخاطب یکی از تصاویر را انتخاب می‌کنند و تغییرات تصادفی رنگ، بافت، ترکیب شکل و دیگر پارامترها منجر به نسل دیگری از مخلوقات می شوند.
در هر حال شواهد دال بر آن است که تعاریف از هنر تصویر نسبت به آغاز قرن بیستم تغییر کرد و پویایی تصویر جزو اصول اولیه‌ی فرهنگ بصری قرار گرفت. البته در این پژوهش مجال پرداختن به پیوند تنگاتنگ فرهنگ تصویری انسان‌ها و موج فناوری دیجیتال نمی‌باشد و تنها به بررسی آن دسته از تلاش‌های‌ هنرمندان که مبتنی بر امکانات کامپیوتر بودند، می‌پردازیم. نکته‌ی قابل توجه برای ما تغییر روند فعالیت هنرمند و مخاطب در مسیر تغییر عصر صنعتی به عصر الکترونیک است. به‌طوری که می‌توان نتیجه گرفت هنرمند دیگر محدودیت‌های جهان تصاویر ثابت را نمی‌پذیرد و از امکانات گسترده‌ی رسانه‌های نوین به عنوان توانایی در بیان متقابل استفاده‌ می‌کند. ویژگی تعاملی بودن رسانه‌ها او را به سمت تولید نوعی سینمای تعاملی یا سینمایی می‌برد که متکی بر بازتاب و شناخت عملکرد مخاطب است.
درباره‌ی این تغییر مسیر در دنیای سینما انجلا ندالیانیس مربی ارشد فیلم و رسانه‌ی نوین در مقاله‌ی «نظام‌های ادراکی باروک، دگرگونی شکل‌های معاصر سرگرمی دیجیتال» (۲۰۰۵) می‌نویسد: «الگوی کلاسیک که جزئی از سینمای هالیوود پیش از دوران ۱۹۶۰ است و پیوند آن با روایت و تماشاگر «منفعل» (نمونه‌ای که امروزه‌ هم در نگره‌ی فیلم وجود دارد)، ‌دیگر قابل دسترس نیست و با توجه به صحنه‌ی تماشایی، قالب‌های چندرسانه‌ای، اشاره و مشارکت مخاطب فعال دیگر اعتباری ندارد. منظره‌ی تماشایی مخاطب را در شرایطی تهاجمی، فضایی و تئاتری قرار می‌دهد، پس تجربه‌ای مشارکتی و هیجان‌انگیز پدید می‌آورد که از همان آغاز ما را به لرزیدن، به ترس و هیجان وامی‌دارد» (ندالیانیس،۱۳۸۵،ص۱۵۷).
البته این نوع بیان تنها به سینمای تعاملی مشارکتی محدود نمی‌شود. بنا به گستردگی فزاینده‌ی تکنولوژ‌ی‌های رسانه‌ای، مخاطب با نمونه‌هایی ابتکاری از فعالیت هنرمندان در تمام عرصه‌ها‌ی تصویری مواجه می‌شود. نکته‌ی مشخص این است که دنیای هنر تعاملی در همه‌ی انواعش برای تکمیل کار مشارکت مخاطب را می‌طلبد. حال بنا به نوع رسانه‌ای که با آن ارائه می‌شود، ارتباطش با مخاطب تعریف خواهد شد. رسانه‌ای که خودش هر روز با پیشرفت تکنولوژی تعریفی دوباره پیدا می‌کند.

 

۲-۳ پیوند تکنولوژی و هنر‌های رسانه‌ای
 

کاربرد ابتکاری تکنولوژی توسط هنرمندان هنر ویدئویی، پیش از دهه ۸۰ که دسترسی به کامپیوترهای رومیزی افزایش پیدا کرد نیز آشکار بود و به پیشرفت‌های برجسته‌ای در این هنر منجر شد. اما هنر رسانه‌ای در دهه‌ای ۶۰ و ۷۰ مشکلاتی برای پیشرفت داشت که بخش زیادی از آن به‌دلیل احساسات ضد فن‌آوری در میان هنرمندان آن دوره بود. با این حال در اواسط دهه ۱۹۷۰ هنرمندانی چون مانفرد موهر[۲۰]، جان دان[۲۱]، دن ساندین[۲۲]، و وودی واسولکا[۲۳] کسانی بودند که سهم ویژه‌ای را در پیشرفت هنر دیجیتال داشتند. آن‌ ها نرم‌افزاری را برای تولید تصاویر دو و سه‌بعدی پدید آوردند. هربرت برن و لوژارن هیلر[۲۴] آهنگ‌ساز ابزارهای آهنگ‌سازی برای کامپیوتر را تمهید کردند که همان پیش‌بینی کیبورد سیتی سایزر[۲۵] کنونی بود که استفاده از آن توسط تمام موسیقیدانان متعارف است. پژوهش‌ها ورا مولنر[۲۶] را پیشتاز هنر کامپیوتری تلقی می‌کنند که حساسیت‌های مینیمالیستی را به تصاویر کامپیوتر، در کارهای پیچیده و با کنترل زیاد انتقال داد (شکل۲-۶).

شکل۲-۶: مونا/لئو، ۱۹۸۷، لیلیان شوارتز( Lillian schwatrz)
می‌توان رسانه‌ی نوین را در هرکدام از ژانرهایش (در این‌جا سینمای تعاملی) به عنوان یک حرکت هنری کامپیوتری محسوب کرد. در هرحال معرفی رسمی این نوع ابزار بیانی هنر با همان انقلاب محاسباتی که ویبل تعریف کرده‌ است، انجام می‌شود.
اگرچه اولین نمونه‌های هنر رسانه‌ای در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت اما در اواخر ۱۹۸۰ بود که هنر در بستر رسانه‌ی نو شکل واقعی خود را پیدا کرد و به رسمیت شناخته شد.(شکل۲-۷) سیگراف[۲۷] در آمریکا و آرس الکترونیکا در اتریش به‌عنوان رویداد‌های سالانه در اواخر ۱۹۷۰ مراکزی برای گردآوری آثار هنری کامپیوتری بود. در همان سال‌ها مراکزی در کشورهای مختلف برای انجام فعالیت‌های تخصصی در زمینه‌ی هنر و رسانه‌های نوین دیجیتالی تأسیس شدند که می‌توان ازzkm در کارلسروهه (۱۹۸۹)، نیو مدیا انستیتو در فرانکفورت(۱۹۹۰)، ISEA(جامعه‌ی بین المللی برای هنرهای الکترونیکی) در هلند(۱۹۹۰) نام برد. اما هنوز عامه‌ی مردم با هنر تحت شبکه اشنایی نداشتند و هنرمندان هم‌چنان برای ارائه‌ آثارشان درگیر مافیای هنر بودند. بنیاد سوروس[۲۸] برای این مسأله چاره‌ای اندیشید و مراکزی را برای هنر معاصر در اروپای شرقی تدارک دید. از این مراکز خواسته شده بود تا در جهت تشویق عامه‌ی مردم به استفاده از هنر تحت شبکه و استقلال هنرمندان از شبکه‌های مافیایی ارائه‌ آثار هنری، فعالیت هایشان را بر اساس هنر رسانه نو متمرکز کنند. البته در آمریکا به علت پایین بودن سطح حمایت عمومی از کل هنرها این روند کند پیش رفت (دهقانی،۱۳۸۷). این حرکت چنان تأثیرگذار عمل کرد که در سال‌های شکل‌گیری اولیه‌ی هنر تحت شبکه کشورهایی همانند روسیه و کشورهای اروپای شرقی از پدیده‌ی اینترنت به عنوان رسانه‌ای هنری یاد می‌کردند.(شکل۲-۸)

شکل۲-۷: تکامل تدریجی شکل، ۱۹۹۰، ویلیام لاتان. اشکالی که شبیه اندام‌های زنده هستند و جهش‌های آن‌ ها در فضای طراحی ‌شده اتفاق می‌افتد.

شکل۲-۸: موزه‌ی مجازی، جفری شاو، ۱۹۹۱، نصب و راه‌اندازی در آرس الکترونیکا(۱۹۹۲)
پژوهش‌ها نشان می‌دهند که به تدریج اینترنت به عنوان اصلی‌ترین رسانه‌ی هنر تعاملی انتخاب اول هنرمندان این نوع از بیان شد. در ادامه به بررسی جایگاه این رسانه و فعالیت‌های تعاملی انجام شده در این حوزه خواهیم پرداخت.

 

۲-۴ اینترنت، شبکه‌ی جهانی بستری برای ارائه‌ هنر تعاملی
 

دانستیم هنر تعاملی بستگی به نوع آن (چیدمان، اینستالیشن، فیلم، انیمیشن، …) زمینه‌های متفاوتی را برای ارائه و بیان می‌طلبد. در بخش قبلی ارائه‌ آزاد آثار هنرمندان به عنوان دلیلی قابل قبول در شکل‌گیری و گسترش هنرهای تعاملی روی اینترنت مطرح شد. در واقع آن دسته از هنر تعاملی (انیمیشن تعاملی) که در این پژوهش بر آن تأکید داریم، آثاری است که از طریق وب‌سایت‌ها قابل دسترسی و مشارکت می‌باشد. در این بخش به بررسی نقش اینترنت به عنوان زمینه‌ی اصلی ارائه‌ آثار مورد نظر می‌پردازیم.(شکل۲-۹)

شکل۲-۹: جک تیلسون،۱۹۹۴-۹، گزیده‌ای از صفحات وب. جک تیلسونJake Tilson در وب‌سایتش تمام تصاویر دور دنیای خود را در معرض دید بازدیدکنندگان می‌گذارد و آن‌ ها را باهم ترکیب می‌کند.
درباره‌ی گسترش میدان عمل هنرمندان به موازات پیشرفت فن‌آوری صحبت کردیم. هنر تعاملی که درسال‌های فراگیر شدن شبکه‌ی جهانی وب و هنر مبتنی بر محاسبات کامپیوتری پا به عرصه‌ی هنرهای نوین گذاشت نوعی از بیان را به خود اختصاص داد که به آن هنر تحت شبکه می‌گویند.
هنر تحت شبکه هنری تعاملی است که همه‌ی تصاویر، متون و ایمیل‌هایی را در بر می‌گیرد که با بیان html [۲۹] نوشته شده باشد. نکته‌ی مشترک در میان تمام نمونه‌های هنر تحت شبکه، نقش مهم طراحی گرافیک در این نوع بیانی است. با گسترش فرهنگ هنر تحت شبکه هنرمندان عرصه‌ی تصاویر متحرک گرافیکی در پذیرش این نوع رسانه‌ی محاسباتی نقشی اساسی ایفا می‌کنند. آن‌ ها جهان تصاویر ایستا و پویا را با هم ترکیب می‌کنند و به روش‌هایی تصادفی(احتمالات در هنر تعاملی) پیام‌ را با قدرت بیش از پیش بیان می‌کنند. مخاطب در برابر اثر نمی‌تواند منفعل بماند. به محض این که ارائه‌دهنده‌ی وب متوجه شود مخاطب مدتی است واکنش نشان نمی‌دهد، محیط خاموش می‌شود. تنها راه ادامه دادن ارتباط مخاطب با اثر کلیک کردن و گردش در اثر است. این ابتدایی‌ترین اصل تعامل در اثر تحت شبکه است. پژوهشگران متخصص در زمینه‌ی رسانه‌های نوین، اینترنت را بنا به همین شاخصه‌های ارتباطی‌اش به‌عنوان رسانه‌ای مناسب برای هنر تعاملی معرفی می‌کنند (تصاویر ۲-۱۰، ۲-۱۱، ۲-۱۲، ۲-۱۳).

شکل۲-۱۰: آشوبگر اثر شولی چینگ،۱۹۹۸. اولین پروژه‌ی موزه‌ی گوگنهایم در نیویورک در زمینه‌ی توسعه‌ی هنر در وب. این اثر به تحقیق و بررسی موضوعاتی مربوط به جنسیت و فرهنگ می‌پردازد.
 
 
 

 

 
 
 

نظر دهید »
مطالعه تطبیقی شهادت شهود در حقوق کیفری ایران و فقه امامیه- قسمت ۷
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ماده ۲۴۶ : در موارد مذکور در مادتین (۲۴۴ ) و (۲۴۵ ) چنانچه مبنای رای دادگاه گواهی گواه باشد و آن گواه طبق مقررات ماده (۲۳۱ ) از حضور در دادگاه معذور باشد استناد کننده به گواهی فقط می‌تواند به گواهی شاهد بر گواه اصلی استناد نماید .
ماده ۲۴۷ . هر گاه گواهی برای حضور در دادگاه درخواست هزینه آمد و رفت و جبران خسارت حاصل از آن را بنماید دادگاه میزان آن را معین و استناد کننده را به تادیه آن ملزم می کند .

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

 

ر.ک مواد ۱۳۰۹ و ۱۳۱۲ تا ۱۳۳۰ ق. م
 

ماده ۱۳۰۹ : در مقابل سند یا سندی که اعتبار آن در محکمه محرز شده دعوی که مخالف با مفاد یا مندرجات آن باشد به شهادت اثبات نمی‌گردد .
در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ از مواد ۱۷۴ تا ۲۰۰ به بحث شهادت و شرایط آن پرداخته شده است آنچه که در خصوص آن می توان عنوان نمود این است به جنبه شرعی شهادت تاکید نموده است و به شهادت جنبه فقهی داده است
ماده ۱۷۴- شهادت عبارت از اخبار شخصی غیر از طرفین دعوی به وقوع یا عدم وقوع جرم توسط متهم یا هر امری دیگری نزد مقام قضایی است .
ماده ۱۷۵-شهادت شرعی آن است که شارع آن را معتبر و دارای حجیت دانسته است اعم از آن که مفید علم باشد یا نباشد .
ماده ۱۷۶-در صورتی که شاهد واجد شرایط شهادت شرعی نباشد ، اظهارات او استماع می شود تشخیص میزان تاثیر و ارزش این اظهارات در علم قاضی در حدود اماره قضایی با دادگاه است .
ماده ۱۷۷-شاهد شرعی در زمان ادای شهادت باید شرایط زیر را دارا باشد :
الف- بلوغ
ب-عقل
پ-ایمان
ت- عدالت
ث-طهارت مولد
ج- ذی نفع بودن در موضوع
چ- نداشتن خصومت با طرفین یا یکی از آنها
ح- عدم اشتغال به تکدی
خ- ولگرد نبودن
تبصره ۱-شرایط موضوع این ماده باید توسط قاضی احراز شود
تبصره ۲-در مورد شرط خصومت ، هر گاه شهادت شاهد به نفع طرف مورد خصومت باشد ، پذیرفته می شود .
ماده ۱۷۸- شهادت مجنون ادواری در حال افاقه پذیرفته می شود مشروط بر آنکه تحمل شهادت نیز در حال افاقه بوده است
ماده ۱۷۹-هر گاه شاهد در زمان تحمل شهادت ، غیر بالغ ممیز باشد ، اما در زمان ادای شهادت به سن بلوغ برسد ، شهادت او معتبر است .
ماده ۱۸۰-شهادت اشخاص غیر عادی ، مانند فراموشکار و ساهی به عنوان شهادت شرعی معتبر نیست مگر آنکه قاضی به عدم فراموشی ، سهو و امثال آن در مورد شهادت علم داشته باشد .
ماده ۱۸۱-عادل کسی است که در نظر قاضی یا شخصی که بر عدالت وی گواهی می دهد ، اهل معصیت نباشد شهادت شخص که اشتهار به فسق داشته باشد ، مرتکب گناه کبیره شود یا بر گناه صغیره اصرار داشته باشد تا احراز تغییر در اعمال او و اطمینان از صلاحیت عدالت وی ، پذیرفته نمی شود
ماده ۱۸۲- در شهادت شرعی ، در صورت تعدد شهود ، وحدت موضوع شهادت ضروری است و باید مفاد شهادت ها در خصوصیات موثر در اثبات جرم یکسان باشد هرگاه اختلاف مفاد شهادت ها موجب تعارض شود و یا وحدت موضوع را مخدوش کند شهادت شرعی محسوب نمی شود .
ماده ۱۸۳-شهادت باید از روی قطع و یقین به نحوی که مستند به امور حسی و از طریق متعارف باشد ، اداء شود .
ماده ۱۸۴-شهادت باید با لفظ یا نوشتن باشد و در صورت تعذر ،با فعل از قبیل اشاره واقع شود و در هر صورت باید روشن و بدون ابهام باشد .
ماده ۱۸۵-در صورت وجود تعارض بین دو شهادت شرعی هیچ یک معتبر نیست
ماده ۱۸۶-چنانچه حضور شاهد متعذر باشد ، گواهی به صورت مکتوب ، صوتی – تصویری زنده و یا ضبط شده با احراز شرایط و صحت انتساب ، معتبر است .
ماده ۱۸۷-در شهادت شرعی نباید علم به خلاف مفاد شهادت وجود داشته باشد هر گاه قرائن و امارات بر خلاف مفاد شهادت شرعی باشد ، دادگاه ، تحقیق و بررسی لازم را انجام می دهد و در صورتی که به خلاف واقع بودن شهادت ، علم حاصل کند شهادت معتبر نیست .
ماده ۱۸۸-شهادت بر شهادت شرعی در صورت معتبر است که شاهد اصلی فوت نموده و یا به علت غیبت ، بیماری و امثال آن ، حضور وی متعذر باشد .
تبصره ۱-شاهد بر شهادت شاهد اصلی باید واجد شرایط مقرر برای شاهد اصلی باشد
تبصره ۲-شهادت بر شهادت شاهد فرع ، معتبر نیست
ماده ۱۸۹-جرایم موجب حد و تعزیر با شاهادت بر شهادت اثبات نمی شود لکن قصاص ، دیه و ضمان مالی با آن قابل اثبات است
ماده ۱۹۰-در صورتی که شاهد اصلی ، پس از اقامه شهادت به وسیله شهود فرع و پیش از صدور رای ، منکر شهادت شود ، گواهی شهود فرع از اعتبار ساقط می شود اما بر انکار پس از صدور حکم ، اثری مترتب نیست .
ماده ۱۹۱-شاهد شرعی قابل جرح و تعدیل است جرح شاهد عبارت از شهادت بر فقدان یکی از شرایطی که قانون برای شاهد شرعی مقرر کرده است و تعدیل شاهد عبارت از شهادت بر وجود شرایط مذکور برای شاهد شرعی است .
ماده ۱۹۲-قاضی مکلف است حق جرح و تعدیل شهود را به طرفین اعلام کند .
ماده ۱۹۳-جرح شاهد شرعی پیش از ادای شهادت به عمل آید مگر آنکه موجبات جرح پس از شهادت معلوم شود در این صورت ، جرح تا پیش از صدور حکم به عمل می آید و در هر حال دادگاه مکلف است به موضوع جرح ، رسیدگی و اتخاذ تصمیم کند .
ماده ۱۹۴-در صورت رد شاهد شرعی از سوی قاضی یا جرح وی ، مدعی صلاحیت شاهد می تواند برای اثبات آن دلیل اقامه کند
ماده ۱۹۵-در اثبات جرح یا تعدیل شاهد ، ذکر اسباب آن لازم نیست و گواهی مطلق به تعدیل یا جرح ، کفایت می کند مشروط بر آنکه شاهد دارای شرایط شرعی باشد .
تبصره : در اثبات یا نفی عدالت ، علم شاهد به عدالت یا فقدان آن لازم است و حسن ظاهر به تنهایی برای احراز عدالت کافی نیست .
ماده ۱۹۶-هر گاه گواهی شهود معرفی شده در اثبات جرح یا تعدیل شاهد با یکدیگر معارض باشد از اعتبار ساقط است .
ماده ۱۹۷-هر گاه دادگاه ، شهود معرفی شده را واجد شرایط قانونی تشخیص دهد ، شهادت را می پذیرد و در غیر این صورت ، شهادت را شهادت شرعی محسوب نمی کند و اگر از وضعیت آنها اطلاع کافی نداشته باشد تا زمان احراز شرایط و کشف وضعیت که نباید بیش از ده روز طول بکشد ، رسیدگی را متوقف و پس از آن ، حسب مورد ، اتخاذ تصمیم می کند مگر اینکه به نظر قاضی احراز شرایط در مده ده روز ممکن نباشد .
ماده ۱۹۸-رجوع از شهادت شرعی ، قبل از اجرای مجازات موجب سلب اعتبار شهادت می شود و اعاده شهادت پس از رجوع از آن ، مسموع نیست .
ماده ۱۹۹-نصاب شهادت در کلیه جرایم ، دو شاهد مرد است مگر در زنا ، لواط ، تفخیذ و مساحقه که با چهار شاهد مرد اثبات می گردد برای اثبات زنای موجب حد جلد ، تراشیدن و یا تبهید ، شهادت دو مرد و چهار زن عادل نیز کافی است زمانی که مجازات غیر از موارد مذکور است حداقل شهادت سه مرد و دو زن عادل لازم است در این مورد هر گاه دو مرد و چهار زن عادل به آن شهادت دهند تنها حد شلاق ، ثابت می شود جنایات موجب دیه با شهادت یک شاهد مرد و دو شاهد زن نیز قابل اثبات است .
ماده ۲۰۰-در خصوص شهادت بر زنا یا لواط ، شاهد باید حضوری عملی را که زنا یا لواط با آن محقق می شود دیده باشد و هر گاه شهادت مستند به مشاهده نباشد و همچنین در صورتی که شهود به عدد لازم نرسند شهادت در خصوص زنا یا لواط ، قذف محسوب می شود و موجب حد است
و همچنین
ماده ۲۴۴-شهادت اشخاص مفصله مسموع نیست شهادت مجانین و اشخاص مختل العقل شهادت وکیل طرفین نسبت به اقرار موکل خودش
ماده ۲۴۵-زوج یا زوجه متهم با متهمه و همچنین اسلاف و اعقاب و برادر و خواهر او می توانند از ادای شهادت امتناع نمایند و اگر امتناع نکردند بدون التزام شهادت آنان شنیده می شود
ماده ۲۴۶-شهادت اشخاص ذیل را بدون خواستن التزام استماع می نمایند .
اول – اشخاصیکه به حد بلوغ نرسیده اند
دوم – اشخاص مفصله ذیل در صورتیکه یکی از طرفین آنان را رد کرده باشد :
۱-اشخاصی که به واسطه ارتکاب به جنایت محکوم به مجازات شده اند
۲-زوج یا زوجه مدعی خصوصی و اسلاف و اعقاب یا برادران و خواهران و سایر اقربای او تا درجه سوم از طبقه دوم
۳-اشخاصیکه قیم یا ولی یا مباشر امور یکی از طرفین هستند یا با یکی از طرفین محاکمه دارند
ماده ۲۴۷-باستثنای موارد مذکور در مواد ۲۴۵ و ۲۴۶ گواه باید قبلا طبق ماده ۱۴۵ اصلاحی سوگند یاد کند
تنبیه – آنچه در شرایط شهادت در چهار ماده قبل مذکور است راجع به شهود تحقیق است اما شرایط بینه شرعیه که میزان قضاوت شرعی است همان شرائطی است که در شرع مقرر است .
ماده ۲۴۸-هر دفعه که محکمه صلح شهادت شاهد طرفی را استماع می نماید به طرف دیگر آن اظهار می دارد که اگر از شاهد سوالی لازم می داند بنماید . ۱
مبحث دوم :
درآمدی بر مختصات شهادت شهود

 

گفتار نخست : موضوع و ارزش شهادت
 

الف -موضوع شهادت
شهادت عبارت است از اظهارات اشخاص خارج از دعوی که امر مورد اختلاف را دیده یا شنیده یا شخصاً از آن آگاه شده‌اند یعنی شخصی به نفع یکی از اصحاب دعوی و بر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری نماید، اگر وسیله آگاهی گواه قوه بینایی او باشد گواه را شاهد عینی و گواهی او را «مشاهده» نامند و اگر وسیله آگاهی قوه سامعه باشد گواه را شاهد سمعی و گواهی او را «اسماع» خوانند.
در تمامی ادوار و هم‌چنین در همه سیستم‌های حقوقی شهادت شهود به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی همواره مورد استفاده طرفین دعوی اثبات ادعاهای آنان بوده است لیکن حدود استفاده و درجه اعتبار آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.
اهمیت دلیل مذکور در دوران گذشته به دلیل صداقت انسان‌های آن ادوار از یک سو و فقدان دستاوردهای عملی و تکنیکی از سویی دیگر بسیار بیشتر از دوران فعلی بوده است.
در ایران باستان به خاطر اهمیتی که برای گفتار افراد قائل بودند شهادت برادر له برادر دیگر و شهادت زن برای شوهر بدون در نظر گرفتن درجه قرابت و خویشاوندی مورد استماع قرار می‌گرفت.(۱)
تکلیف اخلاقی و اجتماعی آحاد افراد جامعه در مقابل دستگاه عدالت ایجاب می کند که افراد در مواقع مختلفی اقدام به اداء شهادت نموده و در صورت استدعای طرفین دعوی و نیاز دستگاه قضایی در مراجع قضایی قانونی حضور یافته و فرشته عدالت را در جهت آشکار نمودن چهره حق یاری و مساعدت نماید.

در اجتماعاتی که افراد به اصول اخلاقی و مذهبی پای بند نباشند استفاده از شهادت می‌تواند اثرات سویی ببار آورد و باعث تضییع حقوق افراد شود بالعکس در جوامعی که افراد مقید به راستگویی هستند و ادای شهادت را تکلیف خود می‌شناسند می‌تواند در احیاء حقوق مؤثر واقع شود؛ از طرف دیگر گواه حتی وقتی که کمال صداقت را داشته باشد باز هم کمتر پیش می‌آید گواهی او خالی از اشتباه و اشکال باشد زیرا ممکن است از حقیقت اموری که بیان آن را از او درخواست می‌کنند کاملاً آگاهی نداشته و واقعه را به درستی ندیده یا نشنیده باشد یا نتوانسته همه را به خوبی در حافظه خود نگهدارد به همین خاطر قانون‌گذار
شرایط سنگینی برای استماع گواهی معین کرده است (مواد ۱۳۱۳ق. م و ۱۵۵ آ.د.ک) از جمله آن که ادای شهادت باید از روی قطع و یقین بوده و مفاد آن در معنا توافق داشته باشد و همچنین مطابق با دعوی باشد (مواد ۱۳۱۵، ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ ق.م).
تعداد شهود در حقوق اسلام موضوعیت داشته و صرف‌نظر از شرایط فردی که شهود باید از جهت اداء داشته باشند هر یک از موضوعات مذکور در محاکمه با نصاب خاصی از شهود قابل استماع و اثبات است ولی در حقوق ایران صرف‌نظر از موارد خاص، مورد شهادت عددی نبوده بلکه وزنی است به عبارت بهتر اصولاً ارزش گواهی به عدّه شهود بستگی ندارد بلکه به کیفیت ادای گواهی آنها ارتباط دارد.(۲)
در برخی از کتب فقهی اصطلاح بیّنه نوعاً به جای اصطلاح شهادت استعمال گردیده است و بیّنه را مطابق با شهادت شهود تلقی نموده و علت این امر آن بوده است که در اغلب موارد از شهادت شهود به عنوان بیّنه دعوی استفاده می‌شده است. یکی از نویسندگان حقوقی(۳) بینّه را این گونه تعریف نموده است:
«از نظر فقهی اصطلاح بیّنه به معنی تعدادی شهود که قانوناً شهادت و گواهی آنان می‌تواند یک قضیه حقوقی اعم از جزایی یا مدنی را اثبات نماید تعریف شده است»
قبل از اصلاحیه مورخ ۸/۱۰/۱۳۶۱ قانون مدنی مصوب مجلس شورای اسلامی، میزان ارزش شهادت شهود با عنایت به مواد (۱۳۰۶) الی (۱۳۱۲) آن قانون جهت اثبات دعاوی مدنی بسیار محدود بوده و ارزش آن با توجه به میزان و موضوع دعوی با الهام از قانون مدنی فرانسه دارای نصاب بوده و حداکثر تا پانصد ریال قابلیت اثبات و استناد داشت. اما با عنایت به اصلاحیه مزبور و همچنین اظهارنظر مورخ ۸/۸/۱۳۶۷ فقهای شورای نگهبان و قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۴/۸/۱۳۷۰ مجلس شورای اسلامی راجع به حذف مواد (۱۳۱۰)، (۱۳۰۸)، (۱۳۰۷)، (۱۳۰۶)و (۱۳۱۱) و همچنین غیر شرعی اعلام نمودن ماده (۱۳۰۹)(۵) قانون مدنی تحول ریشه‌ای و اساسی در ارتباط با ارزش شهادت شهود در نظام حقوقی ما به وقوع پیوست. علاوه بر این، مبانی قانونی مربوط به شهادت را می‌توان در مواد (۱۴۸) الی (۱۷۲) از قانون آیین دادرسی کیفری و مواد (۲۲۹) لغایت (۲۴۷) از قانون آیین دادرسی مدنی یافت که در خور تأمل فراوان است.


 
 

نظر دهید »
بررسی حکم مفسد فی الارض از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران- قسمت ۸
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۳-۱۰-۱-۱-۵- حرمت از باب قاعده حرمت مقدمه حرام
یکی از احکام کلی و قواعد فقهیه، حرمت مقدمه حرام است. مقدمه حرام گاهی سبب فعل حرام می شود و گاهی شرط و زمینه فعل حرام را فراهم می کند.
در صورت اول مقدمیّت و به تبع، حرمت آن محرز است. در صورت دوم مرحوم ملااحمد نراقی دو فرض قائل شده: اول این که شخص، مقدمه را به قصد تحقق فعل حرام انجام می دهد که این فرض نیز حرام بوده مرحوم نراقی در حرمت این فرض نفی خلاف نموده است. دوم این که قصد تحقق حرام را ندارد، در این فرض مقدمه را نمی توان حرام دانست (همان: ۲۶).
مصرف موادمخدر ـ صرف نظر از حرمتی که با سایر ادله بر آن بار می شود ـ اگر نگوییم از باب سببیت فعل حرام مقدمیت دارد می توان گفت که از مصادیق مهم ارتکاب مقدمه حرام ـ از باب شرط و زمینه فعل حرام به قصد تحقق فعل حرام ـ می باشد. بیان مقدمیت به این صورت است که: اگرچه مصرف کننده در ابتدا قصد وقوع در مهالک حرام یا ارتکاب محرماتی مانند دزدی، قتل، ترک واجبات شرعی، سوءاستفاده از نزدیکان و مفاسد جنسی و … را ندارد، اما امروزه اعمال حرامی که اکثر معتادین پس از مصرف یا برای دستیابی به مواد، مرتکب می شوند و مهالک حرامی که برای خود فراهم می کنند و آگاهی از این عاقبت و پیامدها کفایت از قصد آنان برای این قبیل افعال حرام می کند، لذا می توان استعمال موادمخدر را از باب مدمه حرام به معنی دوم یعنی شرط تحقق آن دانست و با توجه به این که معتاد و مصرف کننده، علم به پیامدهای حرام استعمال و اعتیاد به موادمخدر دارد که در پاره ای موارد، ناگزیر از آنها است، همین علم را به منزله قصد، تلقی کرد و حکم به حرمت آن نمود (رحمتی، همان: ۱۳۱).
۳-۱۰-۲- حرمت تولید، معاملات و قاچاق موادمخدر
با توجه به حرمت استعمال موادمخدر و عدم فایده عقلانی مصرف آنها و مفاسدی که پیامد استعمال موادمخدر است، حرمت تولید و قاچاق آن نیز روشن می گردد.
فقهایی که قائل به حرمت استعمال موادمخدر هستند، قائل به حرمت تولید و قاچاق آن هم می باشند. حرمت این امور که تبیین آنها در این مبحث آمده، پایه و اساس مبانی مجازات قاچاقچیان موادمخدر می باشد. قاچاق موادمخدر و معاملات آن را می توان از مصادیق و صغریات قواعد و احکام کلی فقهی متعددی دانست (همان: ۱۳۴). که به برخی موارد اشاره می شود:
۳-۱۰-۲-۱- قاعده لاضرر
یکی از قواعد فقهیه مهم که مبنای بسیاری از احکام فقهی دیگر در فقه قرار می گیرد، قاعده لاضرر است. البته در تبیین مفاد آن نظریات مختلفی وجود دارد. مهم ترین آنها نظریه شیخ انصاری مبنی بر نفی حکم ضرری (انصاری، ۱۳۷۶: ۳۷۳) و نظریه آخوند خراسانی یعنی نفی حکم به لسان نفی موضوع ضرری (خراسانی، ۱۴۱۲: ۴۳۲) و تفسیر امام (ره) از قاعده که نفی ضرر را از باب احکام سلطانیه و حکومتی می دانند (خمینی، ۱۳۸۵: ۵۵) می باشد. دو تفسیر دیگر که در بحث دانشمندان این علم مطرح است، نظریه شریعت اصفهانی (بجنوردی، بی تا، ج۱: ۱۸۰) مبنی بر اشتمال قاعده بر نهی تکلیفی و نظریه دیگر نفی ضرر غیرمتدارک مربوط به مرحوم نراقی (همان: ۱۸۱) است. براساس پنج تفسیر فوق از قاعده به جز بیان مرحوم نراقی، قاچاق موادمخدر و فرایند تولید تا مصرف آن از صغریات قاعده مزبور می باشد، زیرا اگر حکم به اباحه آن شود، در واقع حکم به تکسب و تولید و معاملاتی شده که ضرر و زیان آن برای افراد جامعه، و حیات آنها امری مسلّم است، لذا از باب نفی حکم ضرری، حکم اباحه آن برداشته شده و حرام می گردد. موضوع موادمخدر، تکسب و تولید … به جز ضرر و زیان برای جامعه چیزی در برندارند و آن دسته از مشتقات موادمخدر که کاربرد پزشکی دارند، نیز چنانچه حکم به حلیت آنها کنیم، مورد سوءاستفاده بسیار و بیش ازکاربردش در امور طبی قرار می گیرند و همان مضرّات موادمخدر را دارند. از این رو از باب نفی حکم به لسان نفی موضوع ضرری آن حرام می گردد. (رحمتی، همان: ۱۴۹). اما اگر قاعده را از باب احکام حکومتی و سلطانیه حجت بدانیم، چون ضرری بودن موادمخدر برای جامعه و افراد آن روشن بوده و حتی می تواند تهدیدی برای حکومت باشد، از باب احکام حکومتی، محکوم به منع و حرمت می باشد .
بسیاری از فقهای معاصر از جمله آیت الله خامنه ای از باب ضرر قائل به حرمت تکسب، معاملات، حمل و نقل، حفظ و … موادمخدر شده اند(خامنه ای، ۱۴۱۵، ج۲: ۱۱۰).
۳-۱۱-۲-۲- قاعده حرمت اعانت بر اثم و عدوان
بر حرمت معاونت در گناه و حرام علاوه بر کتاب «ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان»[۲]، حکم عقل و اخبار مستفیضه فراوانی در موارد خاص دلالت دارد و افزون بر این، اجماع علما بر حرمت آن منعقد می باشد و فقهای عظام در موارد بسیاری بر اساس این قاعده فتوا داده اند. عمده بحث و نظر در تعیین و تبیین مساعده و معاونت بر اثم و عدوان می باشد (محقق داماد، ۱۳۷۵: ۲۱۱). در تحقق معاونت باید عمل و فعلی از شخص سربزند که در وقوع یا اکمال و تمامیت جرم و گناه مدخلیت داشته باشد. آنچه مورد تردید و گفتگو است اشتراط قصد و علم معاون، به مدخلیت عملش در تحقق یا اکمال و تمامیت جرم است. مشهور فقها برای تحقق معاونت فقط علم و اطلاع بر قصد تحقق حرام توسط مباشر را کافی می دانند. به هر حال چه از نظر ادله شرعیه اثبات اشتراط قصد یا علم بکنیم یا خیر، نمی توان انکار کرد که تولید و قاچاق موادمخدر با توجه به عدم فایده عقلائی و مصرف سوء آن از مصادیق روشن معاونت بر اثم و عدوان می باشد، زیرا تولید کننده و قاچاقچی هم علم و هم قصد دارند که موادمخدر را در نهایت به مصرف سوء و حرام مباشر یعنی معتاد برسانند.
بنابراین می توان حرمت تولید و قاچاق موادمخدر از این باب را نیز امری روشن تلقی نمود. (رحمتی، همان: ۱۵۱). البته بحث شرطیت قصد و علم یا عدم آن در تحقق معاونت از جنبه کیفری و مجازات بسیار تعیین کننده است، مثلاً چنانچه احراز شود فردی که به تکسب با موادمخدر پرداخته، به وضوع موادمخدر جاهل بوده و دچار غرور شده است، آیا علاوه بر بطلان تکسب و معاملات او، مرتکب جرم معاونت و عمل حرام شده است یا خیر؟ این بحث در مباحث مجازات کیفری باید مورد تحقیق قرار گیرد.

 

۳-۱۰-۲-۳- قاعده حرمت مقدمه حرام
یکی از قواعد و احکام فقهی که فقها مبنای فتوا در موضوعات مختلفی قرار داده اند حرمت مقدمه حرام است. اگر عملی سبب تحقق فعل حرام و گناهی باشد، خود آن عمل از این باب حرام می شود، چنان که اگر شرط و زمینه وقوع حرام گردد، به شرط این که شخص قصد حصول آن حرام از فعل مقدمه را داشته باشد، باز حرام است.
قاچاق مواد مخدر را اگر به عنوان سبب عمل حرام استعمال موادمخدر ندانیم و نیز اگر سبب جرائمی که معتاد مرتکب می شود، به حساب نیاوریم، اولاً، می توان زمینه و شرط استعمال موادمخدر و حتی شرط برخی از جرائم معتاد در دست یابی به مواد را تلقی کرد. احراز علم و قصد تولیدکننده و قاچاقچی نسبت به استعمال مواد توسط معتاد و یا علم به جرائم بعدی ناشی از اعتیاد وی نیز امری سهل است. کدام تولید کننده و قاچاقچی موادمخدر است که نخواهد موادمخدر تولیدی و یا قاچاق خود را به مصرف معتاد نرساند؟ ثانیاً، در موارد بسیاری قاچاق موادمخدر، در انجام شدن جرائم متعددی غیر از جرم استعمال و جرائم معتاد به نحو سببیت و شرطیت توأم با علم و قصد برای تسهیل و انجام قاچاق مدخلیت دارد که قتل، دزدی، رشوه، فریب، تهدید و ناامنی نمونه آنها است، بنابراین حرمت از این باب نیز می تواند مورد تأیید و تأکید قرار گیرد (محمدی، ۱۳۸۹: ۶۲).
۳-۱۰-۲-۴- قاعده نفی سبیل
از دیگر قواعد مهم فقهی که هم ایات قرآن و هم اخبار مستفیض و هم اجماع بر آن اقامه شده و فقها در موارد کثیری مبنای استنباط احکام فرعیه قرار داده اند قاعده نفی سبیل می باشد (بجنوردی، ۱۳۸۲: ۱۰۲). حرمت هر عملی که سبب شود دشمنان دین و یا غیرمسلمان راهی برای سلطه و ولایت بر مسلمان یا مسلمانان پیدا کنند، طبق این قاعده روشن است. گاهی قاچاق موادمخدر با انگیزه های سیاسی از جانب دشمنان اسلام همراه است حتی اگر چنین انگیزه هایی وجود نداشته باشد از آثار شیوع موادمخدر، زوال اراده دفاع از دین و حریم می باشد که در این صورت برای دشمنان دین و اسلام فراهم می شود، علاوه بر اینکه بسا فرد معتاد به جهت از دست دادن غیرت دینی، به سهولت به معاملاتی که موجب ولایت کفار و دشمنان دین می شود، تن می دهد و در مواردی حاضر به همکاری با اجانب می شود. بنابراین اگرچه در جمیع معاملات و تکسب، موضوع سبیل قطعی نیست، اما از آنجا که زمینه ساز اعمال ولایت کفار و سلطه دشمنان دین می باشد و در پاره ای از موارد سبب تحقق سبیل کفار و دشمنان دین می شود به نظر می رسد برای صدق موضوع قاعده کافی است. بنابراین اگر بر اساس این قاعده حکم به حرمت شود صحت آن بعید نمی باشد (محمدی، همان: ۶۸).
۳-۱۰-۳- احکام وضعی در خصوص موادمخدر
۳-۱۰-۳-۱- سفاهت و محجوریت معتاد
الف) چنان که گذشت اسراف صرف اموال در اموری است که عقلا آن را مذموم و قبیح دانسته اند که یا منجر به ضرر می گردد و یا مال در معصیت خداوند متعال صرف می شود. به نظر می رسد صرف مال در موادمخدر و مصرف آن از مصادیق اسراف است. البته برخی از فقها که بحثحرمت اسراف را مطرح کرده اند تصریح ننموده اندکه صرف مال در موادمخدر از صغریات قاعده حرمت اسراف است اما اعتیاد به الکل و شراب را مورد اشاره قرار داده و هزینه نمودن در آنها را مصداق اسراف دانسته اند (نراقی، ۱۴۰۸: ۲۱۷). از همین رو می توان با تنقیح مناط و بسا با قیاس اولویت هزینه نمودن معتاد برای استعمال موادمخدر را از نظر آن فقها مصداق اسراف دانست، زیرا کسانی که صرف مال برای شراب را مصداق اسراف دانسته اند به این جهت بوده که اوّلاً، منجر به ضرر می شود و ثانیاً، مصرف در معصیت خداست و این دو جهت اگر نگوییم به طریق اولی در صرف مال در استعمال موادمخدر وجود دارد، عیناً یافت می شود، زیرا استعمال موادمخدر هم منجر به ضرر می شود و هم با توجه به حرمت آن صرف مال در معصیت خداوند است (محمدی، همان: ۶۹).
از طرف دیگر برخی از فقها عنوان سفیه را برای شخص مسرف اثبات کرده اند (نراقی، همان: ۲۱۸) و با توجه به احکام دیگری که برای شخص مصرف کننده موادمخدر در لا‌به‌لای کلمات فقها به چشم می خورد، صحت حکم به سفاهت و محجوریت فرد معتاد امر بعیدی نمی باشد.
البته نمی توان در جمیع موارد اسراف، حکم به سفاهت مسرف نمود، اما در مواردی که شخص توان و اراده خودداری از اسراف را از دست می دهد و این امر به صورت یک عادت غیرارادی درمی آید، مانند فرد معتاد به موادمخدر می توان وی را سفیه و محجور دانست. در تأیید این نظر توجه به چند مطلب بسیار مهم است (رحمتی، ۱۳۸۶: ۱۶۰).
ب) فقها معاملات شخصی را که اقدام به خودکشی کرده و ضربه مهلکی به خود وارد نموده باطل می دانند ولو معاملات او در این حالت عقلایی به نظر برسد و حتی فتوا به بطلان وصیت یا هبه در یک سوم اموالش را داده اند و برخی این حکم را از باب سفاهت وی دانسته و گفته اند که عمل وی کشف از سفاهت او می کند (شهیدثانی، بی تا، ج۵: ۳۰؛ حلی، ۱۴۰۹، ج۲: ۲۴۵). به نظر می رسد معتاد را بتوان از صغریات این فتوا تلقی کرد؛ زیرا فرد معتاد به موادمخدر در واقع شخصی است که به خود ضربه مهلکی وارد کرده و خود را در یک فرایند خودکشی و هلاکت قرار داده است، لذا با احراز موضوعی این امر می توان از این باب حکم به سفاهت و محجوریت وی نمود و به بطلان جمیع معاملات و توقیف اموال و سپردن آن به دست حاکم یا والی یا ولی، رأی داد (رحمتی، همان: ۱۶۱).
ج) فقها در مواردی همان گونه که معاملات سکران را باطل دانسته اند جمیع معاملات شخصی را که موادمخدر مانند بنج استعمال کرده، باطل اعلام کرده اند و این نیست مگر از باب اینکه به جهت زوال عقل و عدم توانایی ارادی و دماغی قادر به تصمیم گیری در خصوص اموال نمی باشد و نمی تواند صلاح اموال خود را اعمال کند. کسی که نتواند صلاح یا فساد اموال خود را تشخیص دهد یا اعمال نماید سفیه و محجور است. (همان: ۱۶۲).
مصرف کننده موادمخدر به خصوص زمانی که دچار اعتیاد شدید شده باشد هر روز باید مصرف خود را افزایش دهد و برخی از معتادین بالاخره جمیع اموال خود را در مسیر سفهی مصرف مواد مصرف می کنند و هرگز نمی توانند جلوی صرف اموال در راه غیر صلاح مالی خود را بگیرند و این چیزی جز تعریف سفه در فقه نمی باشد و می توان آن را بر فردی که دچار اعتیاد شدید شده منطبق دانست .
۳-۱۰-۳-۲- بطلان جمیع معاملات موادمخدر
با توجه به حرمت قاچاق، معاملات و تکسب اعم از تولید، حفظ، نقل و انتقال و فروش و اجاره مساکن و وسایل نقلیه که به نحوی در امر قاچاق موادمخدر مدخلیت دارد بطلان این معاملات و عدم تملک سرمایه های کسب شده ازاین نوع معاملات امری روشن است، زیرا از شرایط مهم صحت تمام معاملات و تکسب به شکل هر نوع عقد و عملی که باشد، اباحه مورد معامله می باشد، علاوه بر اینکه وجود فایده عقلایی و مقصود عقلا بودن و مالیت داشتن مورد معامله از نظر شرع و عقل از شرایط دیگر صحت معاملات می باشد (همان).
موادمخدر به فرض حرمت آن وقتی مورد و موضوع معامله قرار گیرد اولاً مباح نمی باشد، ثانیاً، فایده عقلایی در برندارد، ثالثاً، مقصود عقلا برای معامله نمی باشد و رابعاً، شرعاً مالیت ندارد، لذا جمیع معاملات موادمخدر فاقد شرایط اساسی صحت معاملات می باشند، افزون بر اینکه می توان این نوع معاملات را غرری و مصداق نهی نبی (ص) از غرر دانست (محمدی، همان: ۷۰).
۳-۱۰-۳-۳- عدم تملک سرمایه های کسب شده به وسیله قاچاقچیان
با توجه به حرمت و بطلان معاملات و تکسب از طریق موادمخدر، کلیه کسانی که از راه موادمخدر به هر شکل کسب درآمد می کنند مالک آن نمی شوند و اموال شرعاً به آنها منتقل نشده، لذا ضامن آن اموال بوده و باید به صاحبانش برگردانند و چون در غالب موارد صاحبان آن شناخته شده نمی باشند به نظر می رسد باید اموال و سرمایه های کسب شده از طریق موادمخدر را مجهول المالک دانست و یا در نهایت متعلق به معتادین تلقی کرد، چون تمام هزینه های تولید و قاچاق و سود آنها بالاخره توسط مصرف کننده یعنی معتاد پرداخت می شود. این نکته حائز اهمیت است که اگر این فرع به صورت قانون درآید و حکم نماییم که کلیه اموال حاصله از موادمخدر توسط قاچاقچی و فروشنده، از آن معتاد و خریدار می باشد، اولّاً، اعتماد بین قاچاقچی و خریدار و معتادین بسیار ضعیف می شود که خود بهترین راه مبارزه با موادمخدر است. ثانیاً، در شناسایی و مبارزه با سوداگران این مواد، خود معتادین به امید بازگشت اموالشان بالاخره اقدام و مساعدت می کنند. ثالثاً، اختصاص اموال قاچاقچیان به نجات معتادین و خانواده آنان جلوی انتشار و ازدیاد اعتیاد را می گیرد و خانواده معتادین را از ارتکاب خلاف، برای تأمین خود باز می دارد (تبریزی، ۱۳۷۹: ۳۳).
۳-۱۰-۴- احکام جزائی و مجازات
در استنباط احکام جزائی و مجازات در زمینه موادمخدر همان گونه که در بحث حرمت و احکام وضعی بین شخص معتاد و مصرف کننده و سایر اشخاصی که مبادرت به تولید و قاچاق موادمخدر می نمایند تفاوت بود، اینجا هم باید قائل به تفاوت شد و اساساً باید دو نوع برخورد و مجازات پیش بینی نمود.
۳-۱۰-۴-۱- مصرف کننده و معتاد
۳-۱۰-۴-۱-۱- تعزیر
از آنجا که مصرف کننده با استعمال موادمخدر مرتکب عمل حرامی شده و در فقه هیچ یک از حدود شرعی و عناوین جرائم حدی بر آن تطبیق نمی کند، باید مجازات آن را تعزیر دانست. البته برخی فقها معتاد را شارب مسکر دانسته اند. اما فقط در پاره ای از احکام، مصرف کننده موادمخدر را ملحق به شارب مسکر کرده اند و چون ملاک صدق مسکر و شارب آن را عرف دانستیم نمی توان مجازات شارب مسکر یعنی حد را بر وی بار نمود، چون عرف، مصرف کننده موادمخدر را شارب مسکر تلقی نمی کند. بنابراین می توان به عنوان تعزیر شرعی وی را به خاطر استعمال موادمخدر کمتر از حد شرب خمر مورد مجازات قرار داد و وی را مجبور به ترک آن نمود. مساعدتهای لازم مادی و معنوی در این خصوص وظیفه واجب حکومت اسلامی است(باید توجه داشت که معتاد به هر حال مرتکب فعل حرام شده، لذا طرح این مطلب که معتاد یک بیمار است و نه یک مجرم و نباید به هیچ رو او را مجازات نمود، حرفی ناتمام است و موجب شیوع اعتیاد و جری شدن معتاد و ریخته شدن قبح استعمال موادمخدر در جامعه و خانواده می شود (تبریزی، همان: ۳۶).
۳-۱۰-۴-۱-۲- محجوریت و توقیف اموال
با توجه به آنچه در بحث احکام وضعی گذشت، اگر سفاهت و محجوریت معتاد اثبات و مورد قبول واقع شود، بطلان معاملات و توقیف اموال او موضوعیت پیدا می کند و قابل تأکید است. در این صورت اموال معتاد در اختیار حاکم شرع قرار می گیرد و با نصب قیّم، اموال و اولاد او اداره می شود تا فرد با ترک کامل اعتیاد رشد خود را باز یابد.
افزون بر ادله و اماراتی که برای تأیید سفاهت و محجوریت معتاد در مبحث پیش ارائه شد شایان ذکر است که اگر در تعیین مجازات و کیفر معتاد، مصلحت معتاد و مصلحت اجتماع در شرایط کنونی لحاظ گردد و از باب مصلحت مقدار و نوع مجازات تعیین شود، چه بسا نزدیکترین مجازات به مصالح را بتوان محجوریت و توقیف اموال و سپردن به دست حاکم یا ولی و قیم معتاد دانست، زیرا آنچه در زمینه برخورد و رفتار با معتاد مهم و اساسی است، اقدام و مجازاتی بازدارنده است که او را مهار نماید و از اعتیاد نجات دهد، به گونه ای که پس از ترک اعتیاد بتواند مانند سایر اعضای جامعه و نه یک مجرم و دارای سوء پیشینه وارد اجتماع شود. حکم به محجوریت و توقیف اموال او تا رفع اعتیاد و خودداری از مصرف، نزدیکترین اقدام به اهداف و مصلحت مزبور می باشد. بدون شک اگر چنین حکمی در خصوص فرد معتاد مورد قبول واقع شود و جنبه قانونی به خود گیرد، عامل بسیار بازدارنده ای از اعتیاد به موادمخدر در کسانی است که در معرض اعتیاد می باشند و زمینه مناسب و انگیزه سازی برای شخص معتاد جهت ترک و عدم بازگشت به مواد خواهد بود. شایان توجه است که در این صورت مناسب خواهد بود که حاکم توأم با صدور حکم محجوریت و توقیف اموال، با معتاد شرط نماید که چنانچه اعتیاد را ترک نمود، تمام سابقه کیفری وی محو و پاک خواهد شد تا در آینده برای احراز شغل مناسب دچار مشکل نگردد و زمینه بازگشت به اعتیاد از این بابت مسدود گردد (همان: ۳۸).
۳-۱۰-۴-۲- قاچاقچی و تولید کننده
امروزه تولیدکنندگان و سوداگران موادمخدر را می توان عامل اصلی در پدید آمدن مفاسد متعدد ناشی از مواد دانست. مراحل قبل از مصرف، سببیت تام در وقوع مفاسد و جرائم متعدد ناشی از موادمخدر و بالاخره در هلاک نسل دارد، زیرا اگر این مواد نبود و در اختیار قرار نمی گرفت، بدون آن که فقدان آن زیانی برای اجتماع داشته باشد، این همه مفاسد به بار نمی آورد. این مختصر نشان می دهد که در بررسی فقهی مجازات و کیفر جرائم موادمخدر علاوه بر ادله معهود فقهی باید مصلحت افراد و جامعه را نیز لحاظ کرد. در این صورت شدت مجازات، توجیه پذیر و به صواب نزدیک خواهد بود (محمدی، همان: ۷۳).
می توان در خصوص جرم و مجازات مجرمین مزبور موارد زیر را مطرح نمود:
۳-۱۰-۴-۲-۱- توقیف و مصادره اموال مکتسبه از طریق موادمخدر
چنان که گذشت کلیه معاملات موادمخدر باطل و سبب تملیک نمی شود، لذا هر مقدار سرمایه ای که از این طریق حاصل شده، شرعاً به طرف معامله منتقل نمی شود و باید به طرف دیگر بازگردانده شود. از آنجا که در غالب موارد، صاحب آن ناشناخته است، به نظر می رسد سرمایه های حاصله از تکسب و معامله موادمخدر به هر شکل یعنی درآمد حاصل از تولید، حفظ و نگهداری، حمل و نقل، فروش، مراکز تسهیل تولید، انتقال و مصرف … اموال مجهول المالک می باشد. اگر چنین فرضی پذیرفته شود، با توجه به اینکه تمام این درآمدها در نهایت توسط مصرف کننده پرداخت می شود، مصلحت اقتضا می کند اموال مجهول المالک فوق باید توسط دولت به نفع معتادان موادمخدر مصادره گردد. (همان: ۷۶). البته احراز اینکه چه مقدار از سرمایه های قاچاقچی وارد این سودا شده امری ضروری و لازم است .
۳-۱۰-۵- جرم استعمال موادمخدر و آنچه موجب زوال یا تغییر عقل است
برخی از فقها در باب تعزیرات، مجازات کسانی که چیزهایی مانند بنگ و شوکران را استعمال می کنند و موجب تغییر یا زوال عقل آنان می شود، از باب افساد دانسته اند. فاضل مقداد در این باره می گوید:
«… والثانی المفسد للعقل کالبنج و الشوکران و النبات المعروف بالحشیشه اتفق علماء عصرنا و ما قبله من العصور التی ظهرت فیها علی تحریمها و هل هو لافسادها فیعززّ فاعلها أو لاسکارها فیحد؟ قال بعض العلماء: هی الی الفساد اقرب…» (سیوری، ۱۴۰۳: ۴۰۷).
۳-۱۰-۶- تکرار برخی از جرائم تعزیری
برخی از جرائم تعزیری پس از چند بار تکرار حد آن جرم و نیز در برخی از جرائم حدی که کمتر از قتل است در ثر تکرار آن حکم به قتل مرتکب شده است (نجفی، ۱۴۰۵، ج۴۱: ۳۶۸). آنچه که می توان در توجیه و تبیین مبنایی این چنین مجازات هایی بیان داشت این است که پس از چند بار تکرار و اجرای تعزیر و حد، عنوان افساد‌فی‌الارض درباره چنین فردی تحقق پیدا می کند، زیرا عناصر افساد‌فی‌الارض در نفس تکرار و عادت تحقق یافته است (تبریزی، همان: ۶۶).
علاوه بر موارد فوق ابن حمزه به طور مستقل عنوان افساد‌فی‌الارض را مطرح و احکام و مجازات آن را بیان داشته است.
تمام موارد فوق که طرح شد جهت رفع استبعاد تطبیق افساد‌فی‌الارض بر جرم قاچا موادمخدر بود؛ زیرا با توجه به موارد فوق دیگر نمی توان ادعا کرد چون در شرع عنوان افساد‌فی‌الارض برای جرم قاچاق نیامده است، پس قاچاقچی مفسد‌فی‌الارض نیست، بلکه با دقت در موارد مزبور و تعلیلی که فقها برای افساد‌فی‌الارض ذکر کرده اند، عناصر تطبیق عنوان مفسد‌فی‌الارض و علت تحقق آن عنوان بر قاچاقچی را می توان یافت (رحمتی، همان: ۱۶۹).
۳-۱۰-۷- مجازات حدی مستقل افساد‌فی‌الارض مقتضای نظام کیفری اسلام
اگر نظام جزایی اسلام و فلسفه حدود و تعزیرات مورد تدقیق قرار گیرد، درمی یابیم که اولاً، فلسفه حدود برای جلوگیری از اختلال نظام و شیوع فساد در اجتماع است و اعمالی که تأثیر بیشتری در اختلال نظام و شیوع فساد دارند، به عنوان جرایم حدی که مصداقی از افساد‌فی‌الارض است با عناوین مختلفی مشخص و حدّ آن معین شده است.
ثانیاً، جرایم برحسب اوضاع و احوال مختلف در طول تاریخ، قابل تنوع و گسترش است و جز در موارد خاص، ابعاد و خصوصیات جمیع موارد و مقدار تأثیر آن در شیوع فساد و اختلال نظام، قابل پیش بینی نمی باشد. گاهی برخی از جرایمی که عنوان خاصی در شرع ندارد، فسادش در جامعه بیشتر از جرائمی است که تحت عنوان خاص مانند شرب خمر، زنا، محاربه و … تعیین شده است، لذا باید عنوان عامی مانند افساد‌فی‌الارض در شرع جعل شده باشد که بتوان در چنین مواردی حد افساد‌فی‌الارض درباره مرتکبین را به اجرا درآورد مانند قاچاق موادمخدر، اشاعه فرهنگ ابتذال و هرزگی، تشکیل باندهای فساد و فحشاء. نمی توان گفت این قبیل جرایم از باب تعزیر بوده و مجازات آن کمتر از حد است، زیرا چه بسا این ادعا موجب وهن نظام جزائی اسلام است (حبیب زاده، ۱۳۷۹: ۲۳).
۳-۱۰-۸- مجازات حدی افساد‌فی‌الارض لازمه حفظ مصالح خمسه
غزالی و برخی از فقهای امامیه گفته اند که هدف شرع حمایت از مصالح خمسه بوده و جعل همه احکام اسلامی برای حمایت از آنهاست. آن مصالح عبارت است از: مصلحت دین، مصلحت عقل، مصلحت نفس، مصلحت ناموس و مصلحت مال. هر چه که متضمن حفظ این مصالح باشد، خود مصلحت است و هر چه که باعث از بین رفتن این مصالح گردد، مفسده و جرم است و برطرف کردن مفاسد نیز مصلحتی دیگر است (فیض، ۱۳۶۴: ۷۵).
علامه مجلسی می فرماید:
«پنج چیز است که در شریعت جمیع پیامبران حفظ آن لازم و متحتم بوده: اول دین، دوم نفس، سوم مال، چهارم نسب و پنجم عقل. حفظ دین به اقامه عبادت است و کشتن کافران و مرتدان و جاری گردانیدن حدود و تعزیرات بر جمعی که اینان را سبک شمارند.
حفظ نفس به قصاص کردن و دیه گرفتن است، زیرا که اگر قاتل را به عوض مقتول نکشند و جراحت کننده را به عوض، جراحت نکنند یا دیه نگیرند، کشتن و فساد در عالم بسیار می شود.
حفظ نسب به نکاح و ملک یمین از کنیزان و منع کردن از زنا و لواط و امثال آنها و حد مرتکب را جاری گردانیدن است.
حفظ مال به اجرای عقود شرعیه و منع نمودن از غصب و دزدی در مال مردم و حد خدا را بر مرتکب آنها جاری گردانیدن است.
حفظ عقل که امتیاز انسان از سایر حیوانات به آن است، به منع از آشامیدن شراب و سایر چیزهای سست کننده و جاری گردانیدن حد بر آشامنده آنها است.» (مجلسی، بی تا: ۱۰).
با توجه به ضرورت حفظ مصالح مزبور آنچه که موجب تهدید و از بین رفتن تمام یا یکی از آنها شود نوعی عامل فساد و تباهی است و چنانچه آن عامل عنوان خاصی داشته و مجازات آن مقرر و معین شده باشد، حد و از مصادیق افساد‌فی‌الارض می باشد و آنچه در اختیار حاکم قرار گیرد تعزیر می باشد. حال اگر عملی به طور فراگیر یا به صورت عادت و تکرار یکی و یا چندین مصلحت فوق را تهدید و از بین ببرد یعنی اگر عملی باشد که دین، عقل، نفس، نسل، عرض، ناموس و اموال را تهدید کند به گونه ای که تخریب و فساد این مصالح به وسیله عمل آن، به مراتب از تخریب این مصالح به وسیله برخی از جرایم حدی که مصداق افساد‌فی‌الارض معرفی شده اند بیشتر باشد، باید آن عمل را تحت جرم حدی افساد‌فی‌الارض قرار داد و مجازت اشد مفسد‌فی‌الارض را که همان قتل است برای آن در نظر گرفت (حبیب زاده، همان: ۲۴).
جرم قاچاق موادمخدر با توجه به نظر کارشناسان و آنچه که امروزه به وضوح مشاهده می گردد و نسل جوان را در معرض تباهی قرار داده و موجب سستی بنیان خانواده و هتک حریم آن شده، غیرت دینی و دینداری و عمل به احکام شریعت و روح امر به معروف و نهی از منکر و حق گرایی و ایمان را زایل و سست می کند، نیز اموال را مستقیم یا غیرمستقیم از بین می برد، و موجب هلاکت نفس معتاد و قتل غیر در جریان و فرایند تولید تا مصرف می گردد و عقل و اراده را زایل و سست می نماید .
بنابراین در این عمل، جمع مصالح پنج گانه مورد تهدید قرار گرفته و از بین می رود، لذا می تواند از مصادیق بارز جرم افساد‌فی‌الارض باشد.
۳-۱۰-۹- دو عنصر جرم افساد‌فی‌الارض

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۴
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

از آنچه که گفته شد معلوم میشود نظرات فقها درخصوص مفهوم معاونت با هم تفاوت دارد. به طوری که عدهای از ایشان صرف علم و آگاهی را برای صدق عنوان معاونت کافی میدانند و برخی دیگرعلاوه برآن قصد ترتب نتیجه را نیز شرط میدانند و گروهی ازمتأخرین هم چون مرحوم نراقی «ضمن اعتبار علم و قصد، وقوع جرم اصلی را نیز شرط میدانند»۸
اماشاید بتوان تعاریف فقها را با توجه به تفاوت هایی که دارند دراین تعریف خلاصه کرد که: «معاونت آن است که فردی بدون اینکه فعل حرام مستند به عمل او باشد، مقدّمات آن را فراهم کند چه به صورت رفع مانع یا تسهیل طرق انجام آن یا کمک فکری و روانی»
گفتار دوم: ادلّه حرمت اعانت براثم
بند اول: کتاب
«تعاونوا علی البّر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان» در نیکی و پارسایی همدستی کنید درگناه و ستمکاری و ازخدا پروا کنیدکه خداوند سخت کیفر است.
درتعریف معاونت برخی ایراد گرفته اند که این آیه بر حرمت اعانت در راه اثم و عدوان دلالت دارد و غیرازتعاون است. اعانت این است که کسی دیگری را یاری دهد. ولی تعاون عبارت است از همکاری دو یا چند نفر یا یک گروه با یکدیگر به تعبیر دیگر، تعاون از باب تفاعل است و نیاز به دو فاعل دارد. در پاسخ باید اظهار داشت که خداوند سبحان امر به تعاون بر بّر و تقوی کرده است و همچنین از تعاون بر اثم وعدوان نهی فرموده است. این همه به اعتبار فعل واحد یا قضیه واحده و یا واقعه واحدی نیست، بلکه خطاب به عموم مسلمانان و مؤمنان است که هرکدام دیگری را در بر و تقوی یاری دهد و دراثم و گناه مساعدت و کمک ننماید.
بنابراین اطلاق لفظ تعاون به اعتبار مجموع قضایاست نه به اعتبار یک قضیه واحده یا فعل واحد؛ به عنوان مثال اگر زید عمرو را در انجام کاری کمک کند و عمرو هم زید را در کار دیگر کمک نماید، تعاون انجام شده، یعنی با اینکه زید عمرو را اعانت کرده همچنین عمرو، زید را یاری داده است، ولی میبینیم که تعاون هم برآن دو صادق است. درحالی که نفس فعل انجام شده، یکی نیست بلکه دو فعل است و برای تعاون احتیاج به یک فعل داریم نه دو فعل، بنابراین تعاون، شامل معنای اعانت هم می شود و انصافاً آیه در دلالتش قصوری ندارد، اگر چه لفظ تعاون که از باب تفاعل است، نیاز به دو فاعل دارد. اعانت براثم یعنی جایی شخص با انجام کار خود وسیله حرام را فراهم نماید، مقدمهای از مقدّمات صدور حرام از غیر را ایجاد کرده، دست گناهکار را باز کند و او را در ارتکاب حرام متمکن سازد. ۱
امادررابطه با «اثم و عداون» که همکاری نکنید به واسطه عمل و مشهور بودن میتوان به ظاهر آن، عملکرد و اشکالی درآن نیست، لیکن بحث درباره وحدت سیاق آیه است، اینکه میتوان نهی در آیه را برکراهت حمل کنیم یا نه؟ در پاسخ باید گفت:
اولاً: درآیه دو جمله مستقل است که یکی حکم بر امر و دیگری حکم بر نهی است. وحدت سیاق زمانی حاصل میشود که ما دو جمله با یک حکم داشته باشیم که یا امر و یا نهی باشند.
امادر این آیه اینگونه نیست، زیرا حکم آن ها جداگانه هستند که یکی ایجاد شیء است و دیگری ممانعت از حصول شیء را بیان میکند.
ثانیاً: تتابع دو جمله درآیه مذکور دلیلی بر وحدت سیاق نیست، بر خلاف حدیث رفع که آن حضرت (ص) در صدد بیان رفع اشیاء بر آمده که باعث امتنان امت می شود و اگر چه مرفوع متعدد است ولی به وسیله یک رفع امتنائی بر داشته میشود.۱ ۲
از ظاهر ماده «عون » بدست میآید مراد همان مساعدت برامری باشد و معین همان ظهیر و مساعد است و معنای معاونت زمانی صدق میکند که یکی معان و مباشر فعل و دیگری او را در صدور فعل یاری رساند. لذا مراد از «تعاون» در آیه شریفه آن است که برای غیر «معین» در معصیت نباشد و در نیکی ها معین برای غیر باشد، نه اینکه برای انجام دادن فعلی جمع شوند. کما اینکه در فرهنگ لغت می گویند. تعاونوا، اعتونوا، یعنی یکدیگر را یاری رساندن است. اما اگر مراد از تعاون، همان شرکت و شریک بودن در ایجاد مقدمه باشد، مقتضی جمود ظاهر قول آیه خواهد بود.۲ ۱
اشکال دیگری که برصدق «اعانت» می شود آن است که مورد حکم درمعاونت، تنزیهی است و دلیل آن تقابل امر و نهی است.
امام خمینی (ره) برای رد اشکال فرمودهاند: حکم ما درآ‌یه مبارکه اگر چه تنزیهی نیست، دلیل ما اولاً تناسب حکم و موضوع و نیز حکم عقل است که هر دوی آنها، شاهد بر این است که این نهی بر تحریم شامل نهی تنزیهی نمی شود، ثانیاً ضرورت حرمت معاونت بر اثم و عدوان وارده در اخبار دلالت بر عدم تنزیهی بودن حکم نهی است.۳ ۲
به اتفاق فقها جمله دوم دلالت برحرمت معاونت دراثم دارد، درحالی که جمله اول دلالت بر وجوب همکاری درنیکی و احسان دارد.۴ ۳
دلالت بخش دوم آیه کریمه برحرمت معاونت درجرم و گناه روشن است ومحتاج به توضیح نیست. با این وجود، لازم به ذکر میباشد که مراد از اثم درآیه کریمه، مطلق گناه است اعم از صغیره و کبیرهآن، بنابراین جرایم هم که بر طبق نظر فقهای اسلام از اقسام گناه محسوب می شوند، داخل در بحث حرمت اعانه بر اثم قرار میگیرد.۵
آنچه که درآیه مزبور درزمینه تعاون آمده یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی وحقوقی واخلاقی و سیاسی را در بر میگیرد.

طبق این اصل مسلمانان موظفند درکارهای نیک، تعاون کنند اما دراهداف باطل و اعمال نادرست وظلم و ستم مطلقاً همکاری ممنوع است، هرچند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر شخص مسلمان باشد. تعاون وهمکاری بایدهم دردعوت به نیکیها باشد وهم درمبارزه با بدیها انجام گیرد.۱
بند دوم: سنت
دراینجا برخی از روایات مستفیضی که فقها از آن قاعده حرمت اعانت بر اثم و عدوان را استنباط نمودهاند ذکر میکنیم:
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکسی در کشتن فرد مسلمانی حتی در نوشتن کلمه و عبارتی مساعدت کند، در روز قیامت به گونهای بر میخیزد که گویی بر پیشانی او نوشته شده از رحمت پروردگار مهربان مایوس است۲
امام رضا (ع) فرمودند: هرآنچه ازجانب خداوند متعال و شریعت مقدس مجاز شمرده شده و قوام و ایستایی امورمردمان بدان باشد، ازقبیل آنچه که میخورند و میآشامند و میپوشند و نکاح میکنند وتملک مینمایند، خرید و فروش و هبه و عاریه اش حلال باشد و هرآنچه درآن به چشم می خورد، به همین دلیل مورد نهی قرارگرفته و به عبارت بهتر، خوردن و ممنوع شده مثل شراب، ربا و غیره، پس حرام است و ضرر زننده برجسم و فاسد کننده نفس است. ۳
پیامبراکرم(ص)فرمودند: مبادا بر ضرر مسلمان مظلومی کمک کنید، تا او به درگاه خداوند برشما نفرینکند و نفرین اودرباره شما به اجابت رسد، زیرا نفرین مسلمان مظلوم به اجابت میرسد. ۴
همچنین روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است که امام علی (ع) در پاسخ به سؤال جابردر مورد شخصی که خانهاش را اجاره میدهد و درآن خرید و فروش خمر صورت میگیرد، فرمودند: اجرتش حرام میباشد که در اینجا مسلم است که حرمت اجاره دادن (کمک به مستاجر برای انجام جرم) علت حرمت اجرت می باشد. ۵
روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل کردهاند که فرموند: «سه نفر را نزد امیرالمومنین(ع) آوردندکه یکی از آنها مردی را نگهداشته بود و دیگری آن مرد را کشته بود و شخص سوم آنها را تماشا کرده بود. امام در مورد مردی که تماشا کرده بود، دستور داد تا چشمانش را با میله کور کردند و شخصی که مقتول را نگه داشته بود، حبس ابد گردید و قاتل را هم قصاص کرد. ۶
مستندات قاعده حرمت اعانت بر اثم، علاوه بر کتاب و سنت، حکم عقل هم میباشد.
بند سوم: عقل
عقل به قبح اعانت براثم، که سبب خشم مولی می شود، حکم کرده است. همان طوری که ارتکاب آن نیز عقلاً قبیح است لذا ما را امر کرده تا آن را ترک کنیم. همچنین عقل، تهیه مقدّمات و اسباب فعل حرام و اعانت بر فعل را قبیح میداند و بدینسان معین را مستحق عقاب دانسته است.
از آنجا که قوانین جزایی نیز او را مستحق کیفر می دانند، بدین جهت قوانین عرفی مکلف به ایجاد قوانین جزایی شدهاند. اگرچه معین نقش اصلی در جرم نداشته باشد. وی را مجازات میکنند؛ مثلاً اگرکسی در سرقتی سارقی را یاری دهد و اسباب سرقت را فراهم و سارق را در این جرم یاری کند، معین و معاون جرم بوده وازدیدگاه عقل مستحق جزا و مجازات میباشد، همان طورکه قوانین جزایی عمل کردهاند.حکم عقل مستقل است از قبیح بودن کمک و مساعدت بر انجام فعلی که مبغوض شارع مقدس است و یا چیزی که درآن مفسدهای باشد.زمانیکه عقل آدمی به طورمستقل چنین فعلی را قبیح پندارد، به دلیل قاعده ملازمه«کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» درشریعت مقدس نیز چنین فعلی قبیح خواهد بود و شخصاعانت کننده هم مبغوض شارع مقدس خواهد بود.۱
امام خمینی(ره) در مورد قباحت عقلی اعانت براثم میفرماید: «حکم عقل برقبح اعانت برغیر است برای نافرمانیامرخداوند وآنچه مورد غضب اوست، لذا اعمال و مساعدت فاعلآن، از نظر عقل زشت و مطرود و مستوجب مجازات است.۲
مبحث دوم: مبانی حقوقی
در ارتباط با معاونت در جرم هرگاه یک یا چند نفر در انجام عملیات مادی جرم معینی مباشرت نداشته باشند، ولی با ارتکاب اعمال و رفتار خود، مجرم اصلی را کمک و یاری میکنند با رعایت شرایطی که در قانون مقررات، مجرم و قابل مجازات شناخته میشوند.
ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی نه تنها مصادیق معاونت در جرم را مشخص کرده، بلکه در این ماده آمده است: «اشخاص زیر معاون جرم محسوب شده و با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم تعزیر می شوند.»
قید این نکته حالی از این است که معاونت در جرم، زمانی قابل مجازات است که اصل عمل ارتکابی جرم باشد.
بنابراین معاونت درجرم در صورتی قابل تعزیر است که جرم دیگری وجود داشته و معاون طبق مصادیق تعیین شده توسط قانون «مرتکب اصلی» را یاری و مساعدت نماید.
درخصوصاینکه معاونت خود به تنهایی جرم مستقل محسوب میشود، یا اینکه معاونت از جرمی که با همکاری معاون صورت گرفته، قرضگرفته میشود، دو عقیده متفاوت وجود دارد.
۱- نظریه مجرمیت استعارهای
۲- نظریه مجرمیت مستقل ۱
گفتار اول: استعاره مجرمیت
این سیستم که فرانسویان آن را سیستم «مجرمیت عاریتی»۲[۱۹]مینامند، بر این اصل استوار است که اصولاً خصیصه مجرمانه معاون به مراتب کمتر از مجرم اصلی بوده و خطرات او برای جامعه به مراتب کمتر است. طرفداران این عقیده معتقدند که نقش اساسی در ارتکاب جرم به عهده مباشر است و معاون نقش درجه دوم را ایفا می کند.
بند اول: مفهوم استعاره مجرمیت
طبق این نظریه معاونت را باید مطلقاً وابسته به جرم اصلی بدانیم یعنی «طریق وابستگی مطلق» و آن را مانند مجرم اصلی مجازات کنیم در این طریق، معاون جرم از مجرم اصلی یا مباشر جرم «استعاره مجرمیت» میکند.۱ به موجب این نظریه معاونت درجرم، جرم مستقل وجداگانه نیست، بلکه مجرمیت معاون جرم ناشی از مجرمانه بودن عمل مباشر اصلی است. زیرا اقدامات انجام یافته از ناحیه معاون، از قبیل آلات و ادوات جرم، یا دسیسه و فریب و نیرنگ، یا فراهم آوردن تسهیلات لازم برای ارتکاب جرم گرچه عموماً اعمال ارادی و براساس توافق با مباشراصلی جرم صورت گرفته است،با این وجود عملیات مادیذاتاً عاری از ویژگیهای مجرمانه هستند. بدین لحاظ معاونت جرم مستقلی نخواهد بود. بدین ترتیب درمجرمیت عاریهای، معاون جرم از لحاظ جرم و مجازات، کاملاً وابسته به مجرم اصلی یا شرکای جرم است.
به عبارت دیگر، معاون جرم به تبع مجرمیت مباشر یا شرکای جرم، مجرم شناخته میشود چرا که معاون، مجرمیت خود را از مرتکب اصلی کسب میکند و عمل مورد اتهام معاون، منسوب به عمل دیگری است که خود آن جرم است. ۲
درمجرمیت استعارهای، معاونت یک عنوان مجرمانه مستقل نیست بلکه امری فرعی و تبعی است. بدین معنی که تحقق آن مستلزم فعل مجرمانه اصلی است تا معاون عنصر قانونی عمل خود را از آن فعل قرض گیرد. ۳
پس مجرمانه بودن فعل اصلی از شرایط تحقق معاونت است. در صورتی که عمل مباشر، جرم نباشد، عمل معاون هم جرم نمیباشد. مثلاً شخصی در ارتکاب خودکشی دیگری، همکاری و مساعدت می نماید، به علت جرم نبودن خودکشی در ایران، قابل تعقیب و مجازات نخواهد بود.۴
اما معاون، مباشر جرم را در ارتکاب جرم یاری و کمک میکند و چون اصولاً فاقد اراده مجرمانه است و اراده او مخاطرات اجتماعی و ناشی از مجرم اصلی است، بنابراین اولاً: باید مسئولیت و مجرمیت او تابع مسئولیت مجرم اصلی باشد. ثانیاً: میزان مجازات او هم باید کمتر از میزان مجازات مجرم اصلی باشد. دراین سیستم که از فرضیه عینی سرچشمه گرفته تا زمانی که مباشر اصلی مرتکب جرم نگردیده، موردی هم برای تعقیب و مجازات معاون در بین نیست. ۱استعاره مجرمیت خود به دو قسم مطلق و نسبی به شرح زیر تقسیم می شود:
الف) استعاره مطلق
این سیستم که البته بیشترین آثارآن در بعد مجازات معاونت عنوان میشود به این مفهوم است که معاون عنصر قانونی خود را از عمل مجرم اصلی به عاریه می گیرد. چون معاونین و بزهکاران اصلی دارای اتحاد نظر و وحدت هدف میباشند، لذا معاون به همان مجازاتی که برای مجرم اصلی مقرر است محکوم میشود.اصلتساویمجازات مجرم اصلی ومعاون جرم،استعاره مطلق مجرمیت نامیده میشود. ۲
در این استعاره کلیات و عمومات مجرمیت استعارهای رعایت میشود و فقط از نظر مجازات قائل به تساوی مجازات مجرم اصلی و معاون می باشد. و استدلال آنها این است که چون معاونین و مجرمین اصلی دارای اتحاد نظرو وحدت هدف میباشند، لذا ضروری است که نوع ومیزان مجازات آنها با هم مساوی باشد.
حقوق اکثر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، از این روش پیروی نموده است. ۳
ب) استعاره نسبی
دراین سیستم مجازات معاون متناسب با مجرم اصلی است ولی میزان آن کمتر و عموماً تا یک درجه کاهش یافته است.۴۱ چرا که در اینجا به نحوه ی عمل مداخله کنندگان درجرم و سهم مسئولیت هر یک توجه می شود وازآنجا که اصولاً نقش معاون کمتر از مجرم اصلی است، لذا مجازات معاون خفیفتر از میزان مجازات مجرم اصلی است.
نظربه موارد منصوص در قانون که عموماً شامل اعمال و رفتاری است که جرم مستقل و علیحده را تشکیل نمیدهد، بلکه وابسته به جرم مباشر اصلی است و مالاً معاون به تبع فعل مباشر با شرکاء می تواند مجرم شناخته شود و آن در صورتی است که برای اصل عمل ارتکابی مباشر در قانون مجازات تعیین شده باشد. به روشنی این نتیجه بدست میآید که قانونگذار جمهوری اسلامی ایران کما فی السابق معاونت را به عنوان جرم مستقل نپذیرفته، بلکه در وضع مقررات راجع به معاونین جرم از نظریه مجرمیت عاریه ای تبعیت کرده است.منتها مجازات معاون را به مراتب خفیف تر از مجازات مباشر وشرکای جرم تعیین کرده است. از این حیث میتوان گفت که قانون مجازات اسلامی «نظریه مجرمیت عاریه نسبی معاون جرم» را پذیرفته است، زیرا اگر چه ملاک مجازات معاون را متناسب با مجرم اصلی درنظرگرفته، مع هذا اجازه و اختیار کاملی به دادگاه داده است که میزان مجازات معاون را به هردرجهای که لازم باشد کاهش دهد، مبین نسبی بودن مجرمیت معاون است. ۱
درحقوق لبنان همانند حقوق ایران اصل براستعاره بودن مجرمیت متدخّل(معاون) میباشد. با این تفاوت که درحقوق ایران ازاستعاره نسبی مجرمیت پیروی نموده است ولیدرحقوق لبنان متدخّل ضروری که نقش مؤثردر وقوع جرم دارد، به طوری که اگر او نبود جرم واقع نمی شد، به همان کیفر فاعل یا شریک مجازات میشود ولی متدخّل عادی که نقش ثانویه در وقوع جرم دارد و چندان موثر در وقوع جرم نیست، به کمتر از کیفر مقرر برای فاعل مجازات می شود. بنابراین حقوق لبنان در مورد متدخّلین ضروری از استعاره مطلق و در مورد متدخّلین عادی از استعاره نسبی تبعیت میکند.
بند دوم: آثار استعاره مجرمیت
قبول اصل استعاره یا تابع بودن معاونت درجرم دارای آثار و نتایجی هستند که عبارتند از: تاثیر عوامل موجهّهجرم مباشر، تأثیر عوامل رافع مسئولیت مباشر، تأثیرکیفیات محفّفه و یا مشدّده جرم ومباشر، تاثیر عوامل سقوط مجازات مباشر. که به شرح هریک از آنها می پردازیم:
الف) تاثیر عوامل موجهّه جرم
گاه قانونگذاردراوضاع و احوال خاص که خود آن را دقیقاً تعیین میکند، ارتکاب افعالی را که دروضع عادی جرماست،جرم نمیشناسد،یعنیآن وضعیکه فعل یا ترکفعلی را جرم میسازد، میزداید. این اوضاع واحوال، اسباب اباحه یا جهات (عوامل) موجهّه جرم نام دارد. به عبارت دیگرسببهای عینی(دفاع مشروع، امرآمر قانونی و…) هرجا تأثیر بگذارد مانع از شکلگیری جرم میگردد. ۲
چنانچه ضابطه علل تبرئه کننده جرم که کیفیاتی عینی و خارجی و موجب زایل شدن عنصر قانونی جرم میشود، مطرح باشد و بدین لحاظ عمل مباشر اصولاً جرم تلقی نشود، رفتار معاون نیز جرم نبوده و مجازاتی نخواهد داشت.
به طور مثال در دفاع مشروع، حکم قانون، امرآمر قانونی، لزوماً ارتکاب عمل برای اجرای قانون اهم (و به طور کلی درتمامی موارد مطروحه در مواد ۵۶ و ۵۹ و ۶۱ قانون مجازات اسلامی) با زوال عنصر قانونی، معاون یا معاونان جرم به تبع مرتکب اصلی جرم مستوجب تعقیب یا مجازات نیستند.۱
وقتی مسئولیت جزایی به شکل عینی از بین برود که مرتکبان جرم (مباشر، شریک یا معاون) عملی را انجام دهند که درشرایط عادی از نظر قانون مجازات جرم است اما قانونگذار خود به دلایلی عنوان مجرمانه را از عمل برمیدارد و بدین ترتیب مسئولیت جزایی برای تحمل مجازات یا اقدامات تامینی متوجه مرتکبان نمیگردد. ۲
بنابراین درعلل موجهّه جرم «مشروعیت عملمباشر اصلی جرم قابل تسری به معاون جرم خواهد بود. در نتیجه درمواردی که مباشر اصلی جرم به علت یکی از عوامل موجهّه جرم قابل تعقیب جزایی و مجازات نیست به شرح اولی، معاون جرم نیز قابل تعقیب جزایی و مجازات نخواهد بود. ۳
و ازآنجا که علل موجهّه جرم، نفع متهم را به همراه دارند و تابع اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها نیستند، بنابراینتفسیرموسعآنها پذیرفته شده است و میتوان دامنهی آنها را گسترش داد. ۴
درحقوق لبنان به خاطر استقلال مسئولیت محرّضاز فاعل، این مشروعیت عمل مباشر در برخورداری از عوامل موجهّه جرم، شامل محرّض نمیشود.
اما درمورد معاون(متدخّل)درصورتیکه فعل فاعل از جهات اباحه جرم باشد، جرم معاون محقق نمیشود. پس هرکس سلاحی به شخصی بدهد تا از خودش دفاع کند، به خاطردخالت در قتل مسئولیتی ندارد.۵ وهرکسدیگری را به انجام کاری که قانون به او اجازه داده و یا به کاربردن قدرتی که نسبت به آن تعهد و وظیفه دارد، اقدام کند، مجازات نمیشود. ۶
قانونگذار لبنان به مسئولیت معاون (متدخّل) به صورت مستقل از فاعل، آن چنانکه در مورد محرّض در بند دوم ماده ۲۱۷ ق.م.ل تصریح نموده بحث ننموده است. بین فعل تدخل و نتیجه مجرمانه رابطهای وجود دارد. بدین معنی که هرگاه فاعل اصلی، جرمی مرتکب نشود یا مرتکب شود ولی به دلایل قانونی همچون زوال وصف مجرمانه از آن به خاطرجهات اباحه جرم و… ، معاون (متدخّل) مسئولیتی ندارد. ۷
بدین ترتیب درحقوق لبنان دفاع مشروع(مواد ۱۸۳-۱۸۴- ۲۲۸) ضرورت(۲۲۹-۲۳۰) امرآمر قانونی واجرای قانون(۱۸۵)اجازه قانون ورضایت (۱۸۶-۱۸۷) از عوامل موجهّه جرم به شمار میآیند و علل موجهّه جرم علل موضوعی هستند که وصف مجرمانه را زایل می کنند و طبق آنچه که در حقوق ایران در مورد تأثیر علل موجهّه گفته شد، علاوه برمرتکب اصلی به متدخّلین وشرکاء نیز سرایت پیدا میکند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 118
  • 119
  • 120
  • ...
  • 121
  • ...
  • 122
  • 123
  • 124
  • ...
  • 125
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • تاثیر دوره کارشناسی حسابداری بر آشنایی دانشجویان با اخلاق حرفه ای حسابداری (مطالعه نمونه ای استان اصفهان)- قسمت 20
  • بررسی رابطه چندگانه ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری دانش آموزان متوسطه نظری شهرستان بیجار- قسمت ۵
  • بررسی واژه عشق و وابسته های آن در دیوان صائب تبریزی۹۱- قسمت ۶
  • بررسی عددی تأثیر ابعاد هندسی نازلهای تزریق جهت افزایش عملکرد سرمایشی دستگاه ورتکس تیوب- قسمت ۵
  • بررسی تأثیر حفاظت از حقوق مالکیت بر سرمایه گذاری خصوصی در ایران طی دوره ی زمانی 1388- 1350- قسمت 31
  • بررسی و مقایسه اومانیسم در اشعار صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه- قسمت ۸
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی واکنش تک ظرفی اسپایرو دی هیدروفوران حاصل از ۱و۳- ...
  • نگارش پایان نامه با موضوع : ارزیابی رابطه بین بازاریابی رابطه‌مند (RM) و ارزش چرخه ...
  • بررسی-حقوقی-–-کیفری-معامله-معارض-،-انتقال-مال-غیر-و-معامله-فضولی- قسمت ۳
  • تاثیر شوک های نفتی بر رشد اقتصادی در کشور های نفت خیز منا۹۳- قسمت ۴
  • تاثیر فوت در فرآیند اجرای احکام و اسناد- قسمت ۷
  • مقایسه سطح اطمینان قاب های فولادی مهاربندی همگرا طراحی شده با ضوابط مبحث دهم ۹۳- قسمت ۶
  • بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای و هوش معنوی در مدیران دبیرستان های شهرستان مشهد- قسمت ۱۱
  • " فایل های مقالات و پروژه ها | مبانی نظری جوسازمانی – 4 "
  • بررسی رابطه انواع دینداری و نگرش به جامعه مدنی ( در میان دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد )- قسمت ۹
  • بررسی رابطه بین هوش چند گانه و تفکر انتقادی مدیران دانشگاههای آزاد اسلامی استان اردبیل- قسمت ۱۲- قسمت 2
  • دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله جایگاه شخصیت بزهکار در فرایند دادرسی و تعیین مجازات از ...
  • مقایسه طرحواره¬های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت خودشیفته در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر و افراد بهنجار- قسمت ۵
  • بررسی رابطه اضطراب و استرس اجتماعی با احساس تعلق نوجوانان پسر و دختردر مقطع تحصیلی متوسطه دوم به مدرسه در شهر بندرعباس۹۴- قسمت ۶- قسمت 2
  • ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)- قسمت ۹
  • بررسی سبک شناسانه وتبیین زیباشناختی و بلاغی ترجمه ی کهن نهج البلاغه- قسمت ۲
  • اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان- قسمت ۱۸
  • وضعیت حقوقی رسانه های نوین با تکیه بر مصوبات شورای اروپا- قسمت ۳
  • آثار تسلیم و تسلم در مبیع کلی- قسمت ۵
  • بررسی-رابطه-انگیزش-تحصیلی-و-سازگاری-اجتماعی-با-عملکرد-تحصیلی-دانش¬آموزان-پایه-سوم-دبیرستان-شهرستان-ابرکوه- قسمت ۴
  • بررسی تاثیر فاکتورهای مالی بر عملکرد سود سرمایه درشرکت های کوچک ومتوسط در بورس ایران- قسمت ۱۷
  • انتقال موقت مالکیت- قسمت ۵
  • بررسی تطبیقی دیدگاه‌های آیت‌الله معرفت و آیت‌الله جوادی آملی در مباحثی از علوم قرآنی (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ)- قسمت ۱۳
  • بررسی رابطه بین هوش هیجانی کارکنان و ارتباط سازمان با مشتری در بانک قرض الحسنه مهر ایران- قسمت ۴
  • رابطه خلاقیت سازمانی و ویژگی¬های جمعیت¬شناختی با بهره¬وری وظایف سازمانی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس۹۳- قسمت ۶

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان