سلیمانی (۱۳۸۷)در پژوهشی تحت عنوان عوامل موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی واحدهای منطقه هشت دانشگاه آزاد پرداخت. بر اساس یافته تحقیق وی از میان تولیدات علمی، مقالات چاپ شده در مجلات علمی، بیش ترین درصد و اختراعات ثبت شده، کم ترین درصد را به خود اختصاص داده اند. علاوه بر این ازمیان گروههای ششگانه، گروه علوم پایه بیشترین و گروه هنر کمترین سهم را در تولیدات علمی داشته اند. اما از میان عوامل سازمانی، تنها مهارت های اطلاعاتی و ارتباطات علمی در میزان تولیدات علمی موثر بوده اند، به طوری که خدمات رفاهی، امکانات و تجهیزات پژوهشی و نحوه مدیریت دانشگاه هیچ تاثیری روی حجم تولیدات علمی نداشته اند. بر اساس یافته ها، مجلات علمی و کتابهای تخصصی بیش تر از سایر ابزارها برای کسب اطلاعات علمی مورد استفاده قرار گرفته اند.
کریمیان (۱۳۸۷)در پایان نامه خود به بررسی موانع فعالیتهای تحقیقاتی در دانشگاه از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرداخت. او با انتخاب یک نمونه ۲۲۷ نفری به شیوه تصادفی و طراحی پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات، دریافت که مطابق آزمونهای تحلیل واریانس متغیر، شاخص لامبدای ویکلز آزمونT تک نمونه ای، T گروه های مستقل در آزمون تعقیبی توکی موانع مالی بیش ترین و موانع سیاسی کم ترین میانگین را به خود اختصاص میدهند، اما نگرش اعضای هیات علمی در مورد موانع یادشده بر میزان تحقیقات تاثیری نداشت. البته بین دیدگاه اعضای هیات علمی به تفکیک جنسیت، مرتبه علمی، رشته تحصیلی، دانشکده و مسئولان اجرایی تفاوت معناداری وجود داشت و در مورد سابقه خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد.
حجازی و بهروان (۱۳۸۸)در مقاله ای تحت عنوان “بررسی رابطه بین عوامل فردی و سازمانی با بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی کشاورزی مورد مطالعه: دانشکده های کشاورزی استان تهران” به این نتیجه رسیدند که در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی و پردیس ابوریحان دانشگاه تهران از بین عوامل فردی، رتبه علمی و اعتماد به نفس و از بین عوامل سازمانی، مدیریت مشارکتی، رابطه معنی داری در سطح یک درصد با بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی داشتند. در دانشکده کشاورزی تربیت مدرس هیج رابطه معنی داری بین عوامل فردی و بهره وری پژوهشی مشاهده نگردید. ولی از بین عوامل سازمانی، اهداف روشن پژوهش و نظام مشاوره، دارای رابطه معنی دار در سطح یک درصد بودند. تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر های نظام مشاوره، انگیزه و شبکه ارتباطی با همکاران، حدود ۸/۶۲ درصد تغییرات بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی را در دانشکده های مذکور تبیین می نماید.
اعظمی (۱۳۸۹)در پژوهشی با عنوان “بررسی میزان و عوامل موثر بر تولید علم در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان” طی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۰ به این نتیجه رسید که در پایگاه web of science تعداد مقالههای اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ بیش از ۱۵۳ عنوان است که بیش ترین تعداد مقاله به سال ۲۰۰۷ با ۴۸ عنوان وکم ترین تعداد به سال ۲۰۰۰ با ۳ عنوان مربوط است. همچنین، نشان داد که دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان با ۹۷ عنوان از مجموع ۱۵۳ مقاله، بیش ترین تولید را در بین دانشکدههای وابسته به دانشگاه به خود اختصاص داده است. بیش ترین میزان استناد (۲۵۲ استناد)، به مقالههای تألیفی اعضای هیئت علمی دانشکده پزشکی صورت گرفته است. تعداد مقالههای خارجی منتشر شده اعضای هیئت علمی در مجلههای غیر وابسته به ISI، ۱۷۹ مقاله و تعداد مقالههای داخلی۶۱۷ عنوان مقاله است. تأثیر برنامههای تشویقی دانشگاه در ایجاد انگیزه اعضای هیئت علمی برای چاپ مقاله در مجلههای تحت پوشش ISI به طور میانگین ضعیف است. همچنین، بین میزان آشنایی اعضای هیئت علمی دانشگاه با زبان انگلیسی و روش تحقیق و تعداد مقالههای چاپ شده آنان در مجلههای تحت پوشش ISIرابطه معناداری وجود دارد.
فدایی و حسن زاده کمند (۱۳۸۹)در پژوهشی با عنوان “بررسی تولیدات علمی اعضای هیات علمی حوزه علوم انسانی دانشگاه تبریز طی سالهای ۱۳۸۱-۱۳۸۶” به این نتیجه رسیدند که بیشترین درصد مقاله های تالیفی مربوط به سال ۱۳۸۵ و بیشترین درصد کتابهای تالیفی، آثار ارائه شده در مجامع ملی و بین المللی و طرحهای پژوهشی پایان یافته مربوط به سال ۱۳۸۶ است. از نظر انواع تولیدات علمی در سالهای مورد پژوهش ۶۲ مورد کتاب تالیفی، ۲۸ مورد کتاب ترجمهای، ۳۶۸ مورد مقاله تالیفی در مجلههای داخلی، ۱۷ مورد مقاله ترجمه شده در مجله های داخلی، و ۲۵ مورد مقاله چاپ شده در مجلههای خارجی انجام گرفته است. همچنین در این سالهای ۲۹۱ مورد آثار ارائه شده در مجامع ملی و بین المللی و ۱۸۲ مورد طرح پژوهشی انجام گرفته است. آزمون فرضیه ها نشان میدهد که بین متغیرهای سن، جنس و مرتبه علمی و محل اخذ مدرک تحصیلی افراد با میزان تولیدات علمی آنها رابطه معنی داری وجود دارد.
۲-۲-۲- پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
الیسون و استوارت[۳۰] (۱۹۷۴)تحقیقی را در دانشگاه ویسکانین آمریکا تحت عنوان “تفاوت در تولیدات علمی دانشمندان” انجام دادند که تاکید آنها روی روند برتری فزاینده بوده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که قدرت تولید میان دانشمندان به دلیل روند برتری فزاینده دارای توزیع نامتعارفی است. یعنی به دلیل بازخورد امتیازات و اعتبارات، دانشمندان با قدرت بالا میزان تولید خود را حفظ کرده و افزایش می دهند، درحالیکه دانشمندانی که تولید کمتری دارند تمایلی به حفظ میزان تولیدات خود ندارند و روند تولید آنها رو به کاهش است. برتری فراینده همچنین دلالت بر این دارد که توزیع قدرت تولید به طور فزاینده در یک گروه سنی از دانشمندان نابرابر می شود. یک پیمایش طولی این فرضیه را در بین شیمیدانان، فیزیکدانان و ریاضیدانان تائید کرد، بهطوری که افزایش نابرابری در تولید به طور خطی با افزایش سن حرفه ای همراه بود. البته این افزایش شدیدا با توزیع متغیر زمان صرف شده برای تحقیق در ارتباط بود. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که یک تناسب میان تولید، منابع و احترام، حوزه شغلی را بهبود می بخشد و رابطه میان آنها با افزایش سن حرفه ای افزایش مییابد. این تحقیق بر پایه نظر مرتون در ۱۹۶۷ که افزایش مشارکتهای علمی بین دانشمندان را به تشویق و اعتبار ارتباط می دهد و مطالعات طولی کول و کول در ۱۹۶۷ و نظریه هاگستروم در ۱۹۶۸ که تولید را به تشویق مربوط میسازند، انجام شده است. بر اساس این نظریات روند برتری فزاینده دو بازتاب را شامل می شود که در آن تشویق و منابع، متغیرهای مداخلهگر هستند. ابتدا اینکه دانشمندانی که به واسطه پیشرفتهای مهم خود مشهور شده اند، برای حفظ یا افزایش شهرتشان و همچنین به دلیل توقعاتی که همکاران آنها برای موفقعیت هر چه بیش تر آنان دارند نسبت به افزایش آثارشان برانگیخته خواهند شد. دوم این که تشویق، دستیابی به منابع که موجب تجهیزات امکانات تحقیق می شود مانند پول، زمان، دوستان و همکاران لایق، دستیابی آسان به اطلاعات را فراهم می آورد. که این منابع علاوه بر ارزش ابزاریشان به عنوان شاخص هایی برای محترم شمردن دانشمندان به حساب میآیند و این مانند تشویق، تاثیرات مثبتی بر قدرت تولید دانشمندان دارند. در مقابل، دانشمندانی که تولیدات کمی دارند و یا کسانی که کارهایشان مورد تشویق قرار نگرفته است به خصوص زمانی که نمی تواند به منابع مورد نیاز برای اجرای تحقیق دست یابند نسبت به تحقیق بیعلاقه میشوند. شاخص قدرت تولید دانشمندان در این تحقیق بر اساس تعداد انتشارات و تعداد ارجاعات به آنها اندازه گیری شده است.
کویک و تیجن[۳۱] (۱۹۹۶)در پژوهشی با عنوان “نقش مراقبت از فرزند، مشارکت در تحقیق و تفاوتهای جنسیتی در تولیدات علمی” میزان تولیدات علمی مردان و زنان را در موسسه مطالعات، تحقیقات و تحصیلات عالی نروژ مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مراقبت از فرزند و مشارکت نکردن در امر تحقیق دو عاملی است که موجب تفاوتهای جنسیتی در تولیدات علمی می شود. زنانی که دارای فرزندان کوچک بودند، همکاری کمتری با سایر دانشمندان در امر تحقیق داشته و به همان اندازه تولید علمی کمتری نسبت به مردان و نسبت به همکاران زن خود داشتند. همچنین نتایج نشان داد که بین تعداد فرزندان و تولید علمی زنان رابطه وجود داشته است به طوریکه داشتن فرزند زیاد موجب کاهش تولید علمی در بین زنان شده بود. بر اساس یافته ها عدم مشارکت در تحقیق به خاطر عهده دار بودن مسئولیت مراقبت از فرزند بوده است. در مجموع، یافته های این تحقیق نشان داد که دوران به دنیا آوردن فرزند و مراقبت از آن عامل موثر در فعالیتهای زنان عضو هیات علمی است که به صورت مانعی بر سر راه فعالیتهای علمی آنان کاهش تولیدات آنها را در آن مقطع زمانی موجب شده است. علاوه بر این، بنا به یافته های تحقیق، زنان بیش از مردان تمایل به همکاری با سایر محققین و همتایان خود و به طور کلی شرکت در فعالیتهای گروهی مشترک داشتند و فقدان مشارکت در تحقیق و عدم همکاری با همکاران درون حوزه دانشگاهی و خارج از آن و عدم همکاری در سطح بین المللی، تاثیر منفی و معکوس بر میزان تولید علمی اعضای هیات علمی زن داشته است، در حالیکه این تاثیر در بین مردان مورد مطالعه مشاهده نگردید.
لانگ[۳۲] (۱۹۷۸)در تحقیقی تحت عنوان “قدرت و موقعیت دانشگاهی، در مشاغل علمی رابطه میان قدرت تولید و موقعیت دانشگاهی” را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از یک مطالعه طولی در بین بیوشمیست های مرد نشان داد که باید تاثیر قدرت تولید بر موقعیت سازمانی از تاثیر موقعیت سازمانی بر قدرت تولید جدا گردد. یافته ها نشان داد که زمانی که تاثیر قدرت تولید بر موقعیت و شرایط ضعیف است تاثیر موقعیت سازمانی بر قدرت تولید بیشتر است. به عبارت دیگر، افرادی که در سازمانهای معتبر و مشهور به کار گرفته میشوند، قدرت تولیدشان بیش تر است، قدرت تولید که با تعداد تالیفات و ارجاعات سنجیده شده در این تحقیق تاثیر غیر معنیداری بر موقعیت و منزلت اولین درجه دانشگاهی میدانستند و بر پیامدهای بعدی تغییرات سازمانی در آن شغل را نشان میدهد. بر اساس نتایج به دست آمده، اگرچه رابطه بین قدرت تولید و موقعیت و منزلت دانشگاهی در زمانی که آن موقعیت به دست میآید، غیر معنا دار بود، اما تاثیر موقعیت سازمانی بر قدرت تولید، یک افزایش را در طول زمان نشان داد. طبق نتایج حاصل از تحقیق، برای دانشمندانی که سازمان محل کار خود را تغییر میدهند، موقعیت محل کار جدید به طور معنیداری با تغییرات قدرت تولید آنان بعد از تحرک شغلی در ارتباط است.
ایکس و شاومن[۳۳] (۱۹۹۸)در پژوهشی تحت عنوان “تفاوتهای جنسیتی در تولیدات پژوهشی” تاثیر جنسیت بر تولیدات پژوهشی اعضای هیات علمی دانشگاه های میشیگان و کالیفرنیا آمریکا را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحقیق در دو بخش ارائه شده است. اول اینکه تفاوتهای جنسیتی در تولیدات پژوهشی در سالهای مورد بررسی (۱۹۶۹، ۱۹۷۳،۱۹۸۸،۱۹۹۳) کاهش یافته و میزان تولید و بهره وری علمی از زن به مرد از ۶۰% در اواخر ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵ به ۸۰درصد در اواخر ۱۹۸۰و اوایل ۱۹۹۰ افزایش یافته است. دوم این که، اکثر تفاوتهای جنسیتی در تولیدات پژوهشی مربوط به تفاوتهای موجود در ویژگیهای شخصیتی، شرایط ساختاری، وضعیت تاهل افراد بوده است. براساس این نتایج، تفاوتهای جنسیتی مربوط به تولیدات پژوهشی ناشی از تفاوتهای موجود در موقعیت ساختاری و جایگاه زنان در علم است. همچنین یافته ها نشان داده زنان کم تر از مردان تولید علمی دارند، چرا که زنان کم تر از مردان دارای موقعیت شغلی، ویژگیهای شخصیتی و امکانات و منابع لازم برای چاپ و انتشار مقاله هستند. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که به طور کلی تفاوتهای جنسیتی در تولیدات پژوهشی در میان اعضای هیات علمی در سالهای اخیر کاهش یافته است، چرا که توزیع منابع و شرایط ساختاری به صورت مناسب نبود ولی در سالهای اخیر عادلانه شده است. به طور کلی، اگر چه در حال حاضر تفاوتهای ساختاری به لحاظ جنسیت کاهش یافته است و زنان همپای مردان قادر به حضور در صحنههای علمی هستند، اما همچنان مردان موقعیتهای بالاتری از زنان دارند و اگر چنانچه تفاوتهای موجود در میزان دستیابی به منابع و امکانات و تفاوتهای شخصیتی میان زنان و مردان مورد توجه قرار گیرد، در این صورت تفاوتهای میان زنان و مردان از لحاظ تولیدات پژوهشی بسیار اندک و ناچیز خواهد بود .
کاترلیک، بارتلت، هاجینس و ویلیامس[۳۴] (۲۰۰۲)در تحقیقی پیمایشی تحت عنوان “عوامل مرتبط با تولیدات پژوهشی اعضای هیات علمی دانشکده های کشاورزی” به بررسی عوامل مرتبط با تولیدات پژوهشی پرداختند. در این پژوهش مقالاتی که در مجلات علمی مورد داوری قرار گرفته اند به عنوان تولیدات علمی درنظر گرفته شده اند. در این پژوهش، تولیدات پژوهشی اعضای هیات علمی دانشکده های و دانشگاههای آموزشی کشاورزی، نحوه ادراک اعضای هیات علمی از فرهنگ سازمانی موجود در محل کارشان که از تولیدات پژوهشی حمایت می کند و نیز ارزیابی اعضای هیات علمی از مهارت های پژوهشی خود مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، به طور کل فرهنگ سازمانی حامی فعالیتهای پژوهشی در بخشهایی که اعضای هیات علمی مشغول به کار هستند وجود دارد. اعضای هیات علمی مورد بررسی در خصوص تواناییهای پژوهشی خود اطمینان کامل داشتند. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیونی، سه متغیر تعداد دانشجویان دکتری هدایت شده در ۵ سال گذشته، ادراک اعضای هیات علمی از توانایی پژوهشی و نیز تعداد ساعاتی که دستیاران آموزشی به اعضای هیات علمی اختصاص دادهاند، ۵۰% از واریانس مربوط به تولیدات علمی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که متغیرهایی که درصد معنیداری از واریانس را نشان ندادند عبارتند بود از ساعاتی که اعضای هیات علمی به تحقیق اختصاص میدهند، حقوق دستمزد، فرهنگ سازمانی حمایت از تحقیق، سن، جنسیت، مرتبه علمی، تعداد دانشجویان، تعداد دانشجویان فوق لیسانس هدایت شده در ۵ سال گذشته.
کایا و وبر[۳۵](۲۰۰۳)در تحقیقی با عنوان “بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی: تفاوت جنسیتی و رشته ای” نشان داد که اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی در مقایسه با گروه کشاورزی ساعات بیش تری را تدریس می کنند. این در حالی است که اعضای هیات علمی گروه کشاورزی بیش تر به فعالیت های پژوهشی مشغول هستند. این تفاوت در میزان تولیدات علمی دو گروه تاثیر داشته است. به طوری که به همان نسبت که ساعات تدریس افزایش داشته است.، میزان تولیدات پژوهشی کاهش نشان داده است. همچنین صرف نظر از گروه و رشته تحصیلی، اعضای هیات علمی مرد در مقایسه با اعضای هیات علمی زن تولیدات علمی بیش تری داشته اند.
ابرامو، آنجلو و کپراسکو[۳۶] )۲۰۰۸(در مطالعه ای تحت عنوان “تفاوت جنسیت در تولیدات علمی” به مطالعه رشتههای علمی، فنی نظامهای آموزشی ایتالیا پرداخت و تفاوت مهم از توزیع عملکرد بین جنسیتها را ثابت کرد. در این مطالعه مردها نسبت به زنان برای همه شاخص ها عملکردی که فرض شده تولید متوسط به بالا را نشان دادهاند. بر حسب نمایه کیفیت و فشردگی توزیع کم تر اعلام شده ولی وجود دارد. فاصله عملکردی همچنین با پیشرفت دوره شغلی به علت اثر مادری کاهش مییابد. در واقع سن متوسط حرفهها تحقیقی زنان در نظامهای آموزشی ایتالیا برای دوره زیر ۴۳ سال به خاطر زندگی خانوادگی و حضور بچه کاهش مییابد. این مطالعه همچنین نشان میدهد که اگرچه متوسط عملکرد مردان نسبت به زنان بالاتر است ولی این در همه بخشها درست نیست. برحسب خروجی استاد تمام برای ۴۳ بخش از ۱۰۰ بخش، زنان کمتر از مردان بوده و برای دانشیاران در ۵۵ بخش از ۱۴۶بخش و استادیاران در ۴۹ بخش از۱۴۷ بخش، اتفاق افتاده است. در بخش مهندسی اطلاعات و صنعت حضور زنان ۱۰ درصد است و بین استاد تمام ۴ درصد از کل.
۲-۲-۳- جمع بندی پیشینه تحقیق:
براساس تحقیقات گذشته میتوان چنین نتیجه گرفت که عوامل مختلفی در تولید علم تاثیر دارند که این عوامل می تواند سازمانی و فردی باشد. با توجه به پیشینههای این تحقیق، از عوامل سازمانی میزان ارتباطات نقش بسیار قوی در تولید علم دارد. همچنین به کارگیری مدیران شایسته و نحوه انجام وظایف مدیریتی آنان و وجود منابع سازمان مادر و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز از اهمیت بسیار زیادی در تولید علم برخوردار است. همچنین از عوامل فردی میتوان گفت که جنسیت، سن، تحصیلات و سابقه کار عواملی هستند که در تولید علم موثر است. همچنین در زمینه موانع تولید علم میتوان گفت که که مشغله زیاد در امور آموزشی، تاهل و وجود زنانی با بچه های کوچک، دشواری انجام پروژه های اصیل پژوهشی، طولانی بودن ارائه تا چاپ مقالات، نداشتن تسلط کافی به زبان انگلیسی بیشترین تاثیر را دارد. در زمینه های مجراهای ارتباطی کتاب و مجلات بیشتر از سایر ابزارها برای کسب اطلاعات علمی مورد استفاده قرار میگیرد. در زمینه انگیزه دانش افزایی و ارتقای رتبه به عنوان مهمترین انگیزه پاسخ دهندگان تشخیص داده شده است.
۲-۳- سوالات پژوهش
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
میزان تولیدات علمی اعضای هیات علمی در ۵ سال گذشته چقدر بوده است؟
آیا بین میزان تولیدات علمی اعضای هیات علمی گروههای مختلف سنی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
آیا بین میزان تولیدات علمی اعضای هیات علمی گروههای مختلف آموزشی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
آیا بین میزان تولیدات علمی- پژوهشی اعضای هیات علمی دارای رتبه های مختلف دانشگاهی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
آیا بین میزان تولیدات علمی – پژوهشی اعضای هیات علمی دارای سوابق کاری مختلف تفاوت معنیداری وجود دارد ؟
آیا بین میزان تولیدات علمی – پژوهشی اعضای هیات علمی و میزان مهارت های اطلاعاتی آنان رابطه معنیداری وجود دارد؟
آیا بین میزان رضایت اعضای هیات علمی از خدمات رفاهی دانشگاهی و حجم تولیدات علمی- پژوهشی آنها رابطه معنیداری وجود دارد؟
آیا بین میزان رضایت اعضای هیات علمی از فرصت ها و امکانات و تجهیزات پژوهشی دانشگاه و حجم تولیدات علمی– پژوهشی آنها رابطه معنیداری وجود دارد؟
۹- آیا بین میزان ارتباطات علمی– پژوهشی اعضای هیات علمی و حجم تولیدات علمی- پژوهشی آنها رابطه معنیداری وجود دارد؟
۱۰- اعضای هیات علمی دانشگاه از چه ابزارهای و مجراهای ارتباطی برای کسب اطلاعات علمی استفاده می کنند؟
۱۱- مهمترین عوامل انگیزشی موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی کدامند؟
۱۲- مهمترین موانع و تنگناهای موجود در انجام فعالیتهای پژوهشی اعضای هیات علمی کدامند؟
۲-۴- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:
۲-۴-۱- تعاریف مفهومی متغیرها
۲-۴-۱-۱- پایگاه موسسه اطلاعات علمی (Thomson Reuters ISI):
ISI تامسون رویترز سازمانی است که مقالات علمی – پژوهشی چاپ شده در مجلات معتبر را در سایت خود قرار میدهد و یکی از معیارهای ارزشیابی مرتبه علمی پژوهشگران محسوب می شود.
موسسه اطلاعات علمی (Institute for Scientific Information)دارای بانک اطلاعات ISI مرکزی برای نمایه سازی مقالات علمی – پژوهشی است که در دنیا به منظور تبادل اطلاعات میان پژوهشگران مختلف میباشد. شمار مجلات ISI ثابت نیست. یک مجله ممکن است در یک زمان از مجلات ISI محسوب شود٬ اما به دلیل کاهش بار علمی٬ بعداً از فهرست مجلات ISI کنار گذاشته شود. در حال حاضر بیش از ۱۶۰۰۰ مجله٬ در فهرست ISI قرار دارند. هر ساله ۲۰۰۰ مجله جدید مورد ارزیابی قرار میگیرد و حدود ده درصد آنها به فهرست ISI اضافه میشوند (بهاری،۱۳۸۹).
۲-۴-۱-۲- پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC):
یک نظام اطلاع رسانی علمی است که درصدد تجزیه و تحلیل مجلات علمی کشورهای جهان اسلام بر اساس معیارهای علم سنجی معتبر میباشد. ایران با ایجاد پایگاه ISC ، بعد از ایالات متحده که ۶۰ سال در مطالعات استنادی تجربه دارد و نیز بعد از کشور هلند با پایگاه اسکوپوس توسط الزویر، سومین نظام استنادی جهان را بنیانگذاری کرده است. هم اکنون، این تحلیل علمی توسط موسسه اطلاعات علمی (ISI)، در دنیای انتشارات به خصوص در مورد نشریات، صورت میپذیرد. در حقیقت، ISC میکوشد تا چنین تحلیلی انجام دهد و هم اکنون با بهره گرفتن از اطلاعات جمع آوری شده از انتشارات فارسی، به خصوص مجلات علمی، در تحلیل محتوایی، ارزیابی مجلات و رتبه بندی موسسات علمی، نویسندگان و مجلات در سطح ملی موفقعیتهایی کسب کرده است (کریمی، و قاسمیان، ۱۳۸۹).
۲-۴-۱-۳- تولیدات علمی:
تولیدات علمی فعالیتهای نظام یافته یا خلاقی هستند که به منظور گسترش مرزهای دانش و فراهم ساختن زمینه های علمی لازم برای حل مسائل جاری و آتی و نیز اشاعه و انتشار علمی و فنی از طریق تالیف و ترجمه کتاب، مقاله، طرح پژوهشی و غیره درسطح ملی و بین المللی انجام میگیرند (سلیمانی،۱۳۸۷).
۲-۴-۱-۵- عوامل سازمانی:
عوامل سازمانی عواملی که به سازمان های علمی برمی گردد. این عوامل شامل ارتباطات علمی، خدمات رفاهی دانشگاهی، امکانات و تجهیزات پژوهشی، مهارت های اطلاعاتی، مدیران و نحوه عملکرد آن ها، و وظایف آموزشی اعضای هیات علمی است.
۲-۴-۱-۶- عوامل فردی:
عوامل فردی شامل سن، گروه آموزشی، رتبه علمی (مربی، استادیار، دانشیار، استاد)، سابقه کار، فرصت مطالعاتی و سابقه مسئولیت اجرایی است.
۲-۴-۲- تعاریف عملیاتی متغیرها
۲-۴-۲-۱- پایگاه موسسه اطلاعات علمی (ISI):
در این پژوهش به منظور گردآوری تولیدات علمی اعضای هیات علمی از سایت www.isi web of science.com مربوط به موسسه تامسون رویترز[۳۷] استفاده شده و مقالات مربوط به دانشگاه شیراز از طریق نمایه علوم گردآوری شده است.
۲-۴-۲-۲- پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC):
در این پژوهش برای گردآوری تولیدات علمی اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام به سایت www.isc.gov.ir مربوط به مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فن آوری شیراز رجوع شده و مقالات مربوط به دانشگاه شیراز از طریق نمایه استنادی علوم ایران گردآوری شده است.
۲-۴-۲-۳- تولیدات علمی
منظور از تولیدات علمی در این پژوهش، مقاله های چاپ شده در دو پایگاه موسسه اطلاعات علمی ( ISI )و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام ( ISC )در طی ۵ سال گذشته توسط اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز است.
۲-۴-۲-۴- عوامل سازمانی:
در این پژوهش عوامل سازمانی شامل ارتباطات علمی، خدمات رفاهی دانشگاهی، امکانات و تجهیزات پژوهشی، و مهارت های اطلاعاتی می باشد که به وسیله پاسخ به پرسشنامه تدوین شده سنجیده می شود.
۲-۴-۲-۵- عوامل فردی:
منظور از عوامل فردی در این پژوهش، ویژگی اعضای هیات علمی از نظر سن، گروه آموزشی، رتبه علمی (مربی، استادیار، دانشیار، استاد)و سابقه کار می باشد که بر اساس پاسخ به پرسشنامه تدوین شده سنجیده می شود.
۲-۴-۲-۶- ارتباط علمی
منظور از ارتباط علمی در این پژوهش، عبارت است ارتباط اعضای هیات علمی با همکاران داخل دانشگاه، ارتباط اعضای هیات علمی با همکاران سایر دانشگاه های داخلی، با اساتید و پژوهشگران خارج از کشور، با موسسات تحقیقاتی داخل کشور، با موسسات تحقیقاتی خارج کشور، با مجامع و انجمن های علمی داخلی، با مجامع و انجمن های علمی خارجی، با کارخانه و مراکز صنعتی، عضویت در گروه های بحث الکترونیکی.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-روش شناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
در این بخش از پژوهش، به بیان روش به کار گرفته شده، جامعه آماری، روش نمونه گیری، نمونه تحقیق، ابزار و روش جمع آوری اطلاعات و روشهای آماری تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود.
۳-۲- روش پژوهش
در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شده است. پژوهش پیمایشی، گردآوری نظام مند اطلاعات از نمونهها یا پاسخگویان به منظور شناسایی یا پیش بینی جنبه هایی از رفتار جامعه مورد نظر است(کومار،۱۳۸۱). همچنین در این پژوهش، عوامل فردی و سازمانی به عنوان متغیر مستقل و میزان تولیدات علمی پژوهشی به عنوان متغیر وابسته پژوهش در نظر گرفته شده است.
۳-۳- جامعه مورد مطالعه
جامعه مورد مطالعه در این تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی شاغل دانشگاه شیراز که طی ۵ سال گذشته در پایگاه های ISI و ISC دارای مقاله بوده اند، میباشد. در این بازه زمانی تعداد اعضای هیات علمی دانشگاه که در پایگاه های مذکور مقاله داشته اند ۴۶۶ نفر بوده است.
۳-۴- روش نمونه گیری
روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع طبقهای تصادفی بوده است که از بین ۹ دانشکده دانشگاه شیراز صورت گرفته است. ۹ دانشکده مزبور عبارت از: دانشکده علوم پایه، دانشکده فنی مهندسی، دانشکده دامپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشکده حقوق، دانشکده هنر و معماری و دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی است. از دانشکده های فوق دانشکده هنر و معماری به دلیل تعداد نمونه کم ( ۳ نفر)حذف شده است. دانشکده حقوق و علوم تربیتی و روانشناسی در این پژوهش زیر مجموعه علوم انسانی قرار گرفته است. نمونه گیری از اعضای هیات علمی از نوع طبقه تصادفی بوده است و در هر گروه آموزشی تعداد ۵۵% اعضا به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده است. تعداد نمونه به این روش ۲۵۶ نفر بوده است. بعد از انتخاب نمونه، پرسشنامه بین آن ها پخش گردیده که از این تعداد ۲۲۰(۸۶% )پرسشنامه برگردانده شده است.
جدول۳-۱- توزیع اعضای هیات علمی مورد مطالعه به تفکیک دانشکده
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح