مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
تبیین نقش تعادل طبایع اربعه در تعالی اخلاق با نظر به روایات معصومین علیه السلام و حکمای اسلامی- قسمت ۸
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

خاک

 

 

سرد وخشک

 

 

برای فهم بیشتر این طور در نظر بگیرید که اگر یک مقدار خون را داخل لوله آزمایش بریزیم چهار بخش در آن دیده می‌شود: بخش فوقانی آن که در واقع کف خون است و به زردی می‌زند صفرا نام دارد بخش زیرین آن که به رنگ قرمز است دم و زیر آن بلعم قرار دارد و در ته لوله یک لایه رسوب تیره رنگ داریم که سودا نامیده می‌شود.
گرچه همه این اخلاط در خون موجودن اما خداوند متعال برای صفرا و سودا مکان‌های ذخیره (صفرا در کیسه صفرا و سودا در طحال) آفریده است که در آن جمع شوند و در هنگام نیاز و به اندازه لازم در بدن انتشار یافته و مانع ابتلا به بیماری‌های مربوطه شوند اما دم و بلغم در بدن و در عروق خونی، لنفاوی و… در حال حرکتند و جایگاه ویژه‌ای ندارند.
بنابراین وجود هر چهار خلط در بدن انسان ضروری است اما هر یک به اندازه‌ای خاص و معین پروردگار حکیم با تقدیر خود برای هر یک از اینها مقدار معینی را مقدر کرده است و آنچه موجب بیماری است به هم خوردن تعادل میان این اخلاط و تغییر در مقدار (تغییر کمی) یا در کیفیت اخلاط ( تغییر کیفی) می‌باشد.
به همین دلیل در اکثر بیماری‌های اکتسابی باید به دنبال غلبه یکی از اخلاط چهارگانه بگردیم، این غلبه خلط را سوء مزاج مادی می‌نامند یعنی تغییر در ماده ایجاد شده یکی از اخلاط افزایش یافته و غلبه پیدا کرده است و مزاج فرد یا عضو را از حالت تعادل خارج کرده است.
خصوصیت هر خلط را مزاج وطبع میگویند که مهمترین اصل طب قدیم را تشکیل میدهد. و بر این اساس که کدامیک از مواد چهارگانه مورد احتراق و سوخت و ساز قرار نگرفته باشند، بیمار داراى غلبه همان خلط خواهد شد. مثلاً اگر احتراق بلغم ناقص باشد، طبع بیمار بلغمى است و اگر احتراق سودا ناقص باشد، طبع بیمار سودایى مى باشد و دو خلط دیگر هم به همین منوال میباشد.
در درمان بیمارىها، سعى بر آن است که مزاج افراد را به اعتدال نزدیک کنند، مثلاً اگر مزاج فردى سرد و خشک است دارو و غذاهاى گرم و تر به وى تجویز کنند تا به اعتدال نزدیک شوند، مزاج تر یعنى میزان آب زیاد است و مزاج خشک یعنى میزان آب کم است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

علامات تشخیص طبع و مزاج
 

شناسائى حالات مزاج مبتنى بر ده علامت میباشد:

 

لمس کردن
 

مقیاس مزاج براى سرزمین‏هاى معتدل معلوم است. در معاینه یک فرد او را بوسیله لمس معاینه مى‏کنند. اگر حالت شخص در این لمس کردن با مقیاس معتدل برابر باشد مزاج او را معتدل مى‏شمارند. اما اگر معاینه‏کننده خود معتدل المزاج باشد و در ضمن معاینه، گرمى یا سردى و یا سختى و یا زبرى بیشتر از وضع طبیعى را حس کند و در پیدایش این حالات تأثیرات خارجى مانند هوا، شست‏وشو، شنا و غیره در کار نباشند و زبرى یا نرمى را از حد لازم خارج کرده باشند، چنین مزاجى نامعتدل معرفى مى‏گردد. از نرمى و زبرى و خشکى ناخن‏ها مى‏توان به چگونگى مزاج پى برد آنهم بشرطى که عوامل خارجى در کار نباشند. لیکن نتیجه‏گیرى از نرمى و سختى موقعى صحیح است که گرمى و سردى در حال اعتدال باشند وگرنه بسیار ممکن است که گرمى‏ زیاده از حد اعتدال- که کارش گداختن است- سختى و زبرى را به چنان حالت نرمى درآورد که پندارى نرم و تر مزاج است. همچنین شاید سردمزاجى بیش از اعتدال- که کارش انجماد است- سخت را چنان نشان دهد که خشک است. مثال براى این دو حالت وضع برف و پیه است؛ برف از آنجا که انجماد کننده است و پیه از آن جهت که غلیظ است.
بیشتر سرد مزاج‏ها بویژه اگر لاغر باشند، بدن نرم دارند زیرا نارسائى و خامى‏ در آنها زیاد است.

 

تشخیص بوسیله گوشت و پیه
 

اگر ماهیچه‏ها زیاد باشد دلیل رطوبت و گرمى و گواه بر وجود نوعى چسبندگى‏ است. اگر گوشت کم باشد و پیهى همراه نداشته باشد، نشان‏دهنده خشکى و گرمى است.
لیکن چربى و پیه همیشه نشانه سردى هستند و در این حالت نوعى فروهشتگى نیز موجود است. اگر همراه پیه و چربى در جسم، رگها به تنگى گرایند و خون کاهش یابد و شخص مورد نظر در هنگام گرسنگى بسبب بند آمدن خون غریزى که باید احتیاج غذائى اندام‏ها را برآورد، بحالت لاغرى درآید معلوم مى‏شود که مزاجش سرشتى و طبیعى است و اگر این نشانه‏ها در بین نباشند معلوم مى‏گردد که مزاج وى عرضى و اکتسابى است. کمى چربى و پیه دلالت بر حرارت دارد، زیرا ماده چربى و پیه زاده چربى خون است که سردى آن را بند آورده است و از این‏رو است که چربى بر کبد کم و بر روده‏ها زیاد است. ماده پیه و چربى بر قلب بیشتر از آن است که بر کبد است و این نه براى مزاج و شکل است بلکه مربوط به خود ماده نامبرده است که طبیعت در ایجاد آن حکمتى منظور داشته است.
انعقاد و بند آمدن پیه و چربى در بدن قابل کم و زیاد شدن است و بستگى با کم و زیاد بودن حرارت دارد. تنى که پرگوشت است و چربى و پیه زیاد ندارد، بدنى است گرم و مرطوب. تن پرگوشت و کم‏چرب و کم‏پیه دلیل بر وجود رطوبت زیاده از حد لازم است.
اگر پیه و چربى در بدن پرگوشت زیاده از حد لازم باشد، دلیل بر رطوبت و سردى بیش از اندازه است و چنین بدنى سرد و تر مزاج است. بدن خشک و بدن سردمزاجان از لحاظ سستى و تنبلى در درجه اول است و بعد از آن بدن‏هاى گرم و خشک و سپس بدن‏هاى خشک‏مزاج واجد گرمى و سردى معتدل قرار دارند. بعد از همه آنها گرم‏مزاجانى که از لحاظ ترى و خشکى معتدلند قرار مى‏گیرند.[۸۱]

 

معاینه مو نشانه‏هایى بدست مى‏دهد
 

سرعت رشد و نمو، سستى نشو و نما، کمى، باریکى، ستبرى، صافى، تجعد، و رنگ مو همه مبتنى بر دلایلى هستند که مى‏توان در هنگام معاینه از آنها سود جست.
سرعت در نمو مو: اگر مو بسرعت نمو کند دلیل بر آن است که بدن زیاد مرطوب نیست و تا اندازه‏اى به خشکى گرایش دارد. ولى گرمى و سردى بدن را از نشانه‏هائى که سابقا ذکر کردیم مى‏توان تشخیص داد. هرگاه گرمى و خشکى گرد هم آیند موى در رستن سریع و از لحاظ مقدار زیاد و از حیث حالت ستبر مى‏شود، زیرا فزونى مقدار بر اثر گرمى و ستبرى موى دلیل بر زیاد بودن ماده دودى است. این حالت در جوانان موجود است و در خردسالان وجود ندارد، زیرا ماده خردسالان بخارى است و دودى نیست.
سستى در رستن مو: سستى در نمو موى و یا از رویش افتادن آن دلیل بر دو حالت است: یا خون بدن در محل رستنگاه موى اصلا موجود نیست و یا مزاج بسیار تر است. باید عکس هر دو حالت سرعت و کاهش در رویش موى را از ضد علائم استنباط کرد.
شکل مو: تجعد مو دلالت بر گرمى و خشکى مزاج است، چه گرمى و خشکى مزاج براى تغییر یافتن آمادگى دارند و شاید از پیچدار بودن منافذ و مسامات بدن باشد که بدون تغییر مى‏ماند. صاف بودن موى دلالت بر حالت عکس سبب‏هاى مجعد بودن آن را دارد.
رنگ موى: موى سیاه دلیل گرم‏مزاجى، موى سرخ مایل بزرد (اصهب) دلیل سرد مزاجى و موى طلائى و سرخ دلیل بر اعتدال مزاج است. موى سپید یا دلیل بر رطوبت و سردى است همچنانکه در پیران صادق است و یا دلیل بر خشکى شدید است که قابل قیاس است با مواقع کم‏بارانى که در رستنى‏ها رنگ سبز به سفیدى مى‏زند. شاید هم موى بر اثر بیمارى خشک‏کننده سپید گردد. سپید شدن موى بعقیده ارسطو تغییر آن به رنگ بلغم است و بعقیده جالینوس کفک آوردن غذائى است که به سوى مو مى‏رود که اگر سرد باشد و در منافذ ریز پوست به سستى حرکت کند، موى به سپیدى روى مى‏آورد.
اگر در هر دو نظریه مذکور دقت کنیم مى‏بینیم که هر دو بهم نزدیکند، زیرا سبب پیدا شدن بلغم و علت سپیدى کفک یکى است و این را در رشته علم طبیعى مى‏توان یافت.
مع‏ذلک باید در نظر داشته باشیم که مناطق مسکونى و آب و هوا بر رنگ موى تأثیر دارند و نباید حتماً موى برنگ طلائى باشد تا بر اعتدال مزاجش گواهى دهد و یا براى اثبات گرم‏مزاج بودن یک اسلاو به موى سیاه نیازمند باشیم.
مراحل عمر نیز در کیفیت مو دخالت دارد: جوانان همانند جنوبى‏ها و خردسالان نظیر شمالى‏ها و نوپیران در حالت فى‏مابین بشمار مى‏آیند. انبوهى مو در خردسالان دلیل بر آن است‏ که در زمان بزرگ شدن داراى مزاج سودائى خواهند بود. انبوهى مو در پیران گواه بر وجود مزاج سودائى است.

 

علائم رنگ پوست
 

سپیدى پوست دلیل بر نبودن خون و یا کمبود آن است و همراه سردمزاجى است.
اگر سردمزاجى نباشد، کمبود و یا نبودن خون همراه گرمى و خلط صفرائى است که بر اثر آن رنگ پوست زرد مى‏گردد.
سرخى رنگ پوست دلیل بر زیادى خون است و گرمى مزاج را مى‏رساند.
زردى و رنگ زرد مایل بسرخ دلالت بر گرمى زیاد دارند، لیکن زردى بیشتر دلیلى بر وجود زهره (مراره) است و زردى همراه سرخى دلیل خون و خون مرارى است. ممکن است در زردى پوست مرارى در کار نباشد و این رنگ فقط دلیل کم‏خونى باشد. این حالت در بدن کسانى که تازه از بیمارى برخاسته‏اند دیده مى‏شود.
پژمردگى رنگ پوست و از زردى به سیاهى زدن آن نشانه این است که سردى شدید خون را کم کرده است و این خون کم هم یخیده است، در نتیجه زردى آن به سیاهى زده است و رنگ را تغییر داده است. رنگ اسمر (سیاهى که به زردى مى‏زند) پوست دلیل بر گرم مزاجى است.
پوست داراى رنگ بادنجانى دلیل بر سردمزاجى و خشک‏مزاجى است زیرا این رنگ نتیجه سوداى خالص است. رنگ گچى مزاج سرد را مى‏رساند.
رنگ بلغمى و سربى دلیل بر سردى و ترمزاجى است که با کمى سودائى مخلوط است، زیرا چنین رنگى سفید است و کمى به سبزى مى‏زند. سپیدى آن یا از رنگ بلغم است و یا از تر مزاجى است و سبزى آن از این است که خونى منعقد و سیه‏فام با بلغم آمیخته است و باو رنگ سبز داده است. رنگ عاجى دلیل آن است که سردمزاجى ناشى از بلغم است و نیز کمى مراره موجود است.
بسیار اتفاق مى‏افتد که پوست بسبب کبد به زردى و سپیدى در مى‏آید و بسبب طحال به زردى و سیاهى مى‏گراید و در بیمارى بواسیر زرد و سبز مى‏گردد. این علل همیشگى نیست و ممکن است در حالاتى متفاوت باشند.
معاینه زبان و چشم: معاینه زبان جهت اطلاع بر حالات مزاجى رگهاى‏ ضربان‏دار و بدون ضربان بدن بسیار مفید است. از راه چشم مى‏توان به مزاج مغز پى برد.
ممکن است رنگ دو اندام فقط بوسیله یک بیمارى تغییر کند، مثلاً در بیمارى یرقان که گداختن بر اثر مراره زیاد است، زبان سپیدفام و پوست رخساره سیاه‏رنگ مى‏گردد.[۸۲]

 

نتیجه‏گیرى از شکل اندامها
 

گشادگى سینه و بزرگى اندام‏هاى جانبى و جاى کافى داشتن و در تنگنا نیفتادن و کوتاه نیامدن و همچنین گشادى در مجراى رگها و نمایان شدن رگها، بزرگى نبض و نیرومندى آن، بزرگى ماهیچه‏ها و نزدیکى آنها به مفاصل، همه دلیل گرمى مزاج است و این خاصیت‏هاى ترکیبى همه زاده حرارتند. در هر بدنى که به عکس این خواص برخوردى، بدان که نتیجه سردى است، زیرا سردى مانع از آن است که نیروهاى طبیعى کار خود را چنانکه شاید و باید به انجام برسانند. زبرى و برجستگى مفاصل و دیده شدن غضروف‏ها در حنجره و بینى و هموارى در هیئت بینى دلیل خشک مزاجى است.

 

نتیجه‏گیرى از تأثیرپذیرى اندام (سرعه انفعال الأعضاء )
 

اگر اندامى بدون زحمت و بسرعت گرم شود، دلیل گرمى مزاج است، چه تغییر به همجنس آسان‏تر از تغییر به ضد آن است. اگر اندامى بدون زحمت و بسرعت سرد گردد، دلیل سردى مزاج است. اگر کسى بگوید که مسئله بایستى برعکس باشد؛ باین دلیل که هر چیزى از ضد خود تأثیرپذیر است نه از همانند خود و این نظر که بیان کردى تأثیرپذیرى از همانند را شایسته‏تر نشان مى‏دهد، در پاسخ چنین گوئیم: آرى دو شبیه که از حیث نوع و طبیعت همانند باشند، از یکدیگر تأثیرپذیر نیستند. همچنانکه گرمتر و سردتر بهم شباهت ندارند و برهم تأثیر مى‏گذارند، در اینجا نیز موضوع بحث دو نوع گرمى است که نوعى گرمتر از نوع دیگر است و اختلاف در این میان همان اختلاف بین گرم و سرد است. کم گرمتر در برابر بسیار گرم، صفت سردى را دارد و بوسیله گرم‏تر تاثیرپذیر مى‏شود.
همچنین سردى از سردتر متأثر مى‏گردد، زیرا از حیث نوع و طبیعت آن دو شباهت کامل موجود نیست. وقتى یکى از آن بیشترها، کیفیت خود را نمو مى‏دهد بکمک حالت نیرومندترى که در آن است مى‏شتابد و کیفیت آن حالت «کمتر» کاهش مى‏یابد و بحالتى در مى‏آید که کیفیتش را تغییر دهد و به آسانى قوى‏ترین فرا گرفته خود را کمک نماید. لیکن در اینجا چیز دیگرى هست که به قسمتى از این اشتراک بیش‏وکم حرارت و برودت که بیش‏وکمى در برابر هم قرار مى‏گیرند، ارتباط دارد. بعنوان مثال: گرم‏مزاج تأثیر گرمى را بسرعت مى‏پذیرد، زیرا گرمى بواسطه تأثیر سردى- که مانع به آرزو رسیدن مزاج گرم در اندازه سردى است- از کار باز مى‏ماند. اگر گرم و گرم‏تر بهم برسند و مانعى در راه نباشد، همدیگر را در گرم کردن کمک مى‏کنند و این کمک کردن حالت هر دو را تشدید مى‏کند.
اما اگر گرمى بخواهد اعتدال مزاج را از خارج بهم زند، قبل از هر چیز، گرمى غریزى درون به مقاومت در برابر آن مى‏پردازد. مثلاً در برابر سم‏هاى کشنده گرم که به بدن راه مى‏یابند، فقط گرمى غریزى است که مقاومت مى‏کند و دفعش مى‏نماید و گوهر آن را بتباهى مى‏کشاند.
گرمى غریزى ابزارى است در دست طبیعت که وقتى گرمى زیان‏آور ببدن روى مى‏آورد، روح را به بیرون راندن زیان‏آور مى‏گمارد و بخار را دور مى‏سازد و آن را مى‏گدازد و ماده آن را مى‏سوزاند. همچنین وظیفه دارد که زیان سرد وارد بر بدن را با ضد آنکه گرمى است، دفع نماید. این خصوصیات به سردى تعلق نمى‏گیرد. کار سردى این است که با گرمى وارد، در نزاع افتد و بازش دارد و به مقابله با سرد وارد آمده کارى ندارد. گرمى غریزى پاسدار رطوبتهاى غریزى است تا گرمى بیگانه بر آنها دست نیابد.
اگر گرمى غریزى نیرومند باشد، طبیعت مى‏تواند بوسیله آن در رطوبتها دستکارى کند و به پختگى و هضمشان برساند و خلط آنها را تأمین کند زیرا رطوبتها در آن حالت پیرو طبیعتند و از گرمى بیگانه روگردان هستند و به عفونت نمى‏رسند. لیکن اگر گرمى غریزى ناتوان باشد، طبیعت از رطوبتها کناره مى‏گیرد؛ زیرا واسطه بین طبیعت و رطوبتها ضعیف است، باین جهت رطوبت‏ها متوقف مى‏شوند و از کار مى‏افتند و گرمى بیگانه بر آن‏ها مى‏تازد و چیره مى‏شود و رطوبتها حرکاتى غیر طبیعى مى‏یابند و عفونت ظاهر مى‏شود.
حرارت غریزى ابزار دست همه نیروهاست و سردى مخالف همه نیروها است. سردى در گوهر هیچ سودى ندارد و اگر نفعى خیزد از گرمى روى‏آور است. به این جهت هم مى‏گویند گرمى غریزى و نمى‏گویند، سردى غریزى. کسى کدخدائى بدن را به سردى نسبت نمى‏دهد، بلکه گرمى را کدخداى تن مى‏دانند.[۸۳]

 

نتیجه‏گیرى از خواب و بیدارى
 

اعتدال در خواب و بیدارى نشانه اعتدال مزاج و بویژه نمایانگر نیکومزاجى مغز است. خواب بیشتر از حد نشانه ترى و سردى مزاج است و بیخوابى زیاد علامت خشکى و گرمى مزاج و بویژه معرف گرمى و خشک‏مزاجى مغز است.

 

نتیجه‏گیرى از کنش‏ها(دلائل الأفعال‏)
 

اگر کنش‏ها در مجراى طبیعى باشند و در آنها بیش‏وکمى روى ندهد، دلیل اعتدال مزاج است. اگر حرکات کنش‏ها رو به افراط نهادند، دلالت بر گرمى مزاج دارد. اگر کنش‏ها رو به سرعت نهند و سریع‏تر از حالت اعتدال گردند- مانند سرعت نشو و نما و سرعت رستن مو و سرعت رویش دندانها- نشانه حرارت مزاج است. اگر کنش‏ها به سست حرکتى‏ گرائیدند و در آنها درنگ ایجاد شد و یا ناتوان شدند، دلیل بر برودت مزاج است. ممکن است ناتوانى، سستى‏گرائى و کوتاهى در وظیفه، بسبب مزاج گرم به کنش اندام روى آورد، ولى در هر حال تغییرى در مجراى طبیعى روى داده است و با ناتوانى روبرو شده است.
همچنین امکان دارد که بسیارى از کنش‏هاى طبیعى بسبب حرارت از میان بروند و کاستى یابند، مانند خواب که شاید مزاج گرم از بین برود یا کم گردد، از این‏روست که برخى حالات طبیعى مانند خواب بسبب سرما فزونى مى‏یابند. لیکن همه احوال طبیعى چنین نیستند و براى آن شرطى وجود دارد و آن اینکه حالت مورد نظر مشابه حالت خواب باشد. خواب براى زندگى و بهبودى مورد نیاز مطلق نیست، بلکه از این است که گاهى روح بر اثر خستگى دست از کار مى‏کشد و نیاز به خواب دارد و یا به تنهائى از عهده انجام وظیفه و هضم غذا بر نمى‏آید و خواب مورد نیاز واقع مى‏شود. بنابراین خواب در نتیجه عجزى حاصل مى‏شود و آن عجز بیرون شدن از مجراى طبیعت است، گرچه چنین بیرون ‏شدنى طبیعى است و باید باشد. از این روى چنین حالتى را طبیعى ضرورى نامند و اسمى مشترک دارد. این حالت طبیعى ضرورى بهترین نشانه مزاج معتدل است و در آن کنش‏ها تعدیل مى‏یابند و به کمال مى‏رسند. اما اینکه دلیل بر گرمى و سردى و خشکى و ترى باشد، دلیل تخمینى است و بطور کامل معلوم نیست. رسائى صدا و بلندى صوت، سرعت در سخن گفتن و پیوستگى گفتار، خشم، سرعت حرکت و سرعت در بر هم نهادن و گشودن پلک‏ها نیز از کنش‏هاى قوى هستند که دلالت بر گرمى مزاج دارند. با اینکه چنین کنشهائى جنبه عمومى ندارند و ویژه اندام خاصى هستند، باز دلیل بر گرمى مزاج است.

 

نتیجه‏گیرى از مواد زائد
 

با معاینه مواد دفع شده از بدن مى‏توان نشانه بیمارى را جست. چنانکه اگر براز و ادرار و عرق و نظیر آن گرم و داراى بوى تند باشند و بوسیله این مدفوعات مواد رنگ‏پذیر رنگ بگیرند و برشتنى‏ها و پختنى‏ها برشته و پخته گردند، دلیل بر گرمى مزاج است. حالات عکس آن‏ها، نشانه سردى مزاج بشمار مى‏آید.[۸۴]

 

نتیجه‏گیرى از کنش و واکنش قواى نفسانى
 

حالات قواى نفسانى نمایانگر مزاج آدمى است، مثلاً خشمناکى زیاد، بیتابى و آشفتگى، زرنگى، زودفهمى، اقدام، بیشرمى، خوش‏بینى، امیدوارى، سنگدلى، چالاکى، خلق مردانه، تنبلى کم و تأثیرپذیرى کم از هر چیز، نشانه گرمى مزاج است و حالات عکس آنها دلیل بر سردى مزاج مى‏باشد. پایدارى در خشم، در آشتى، خیال‏پردازى، تودار بودن و نظایر آن، نشانه خشک‏مزاجى است. تأثیرپذیرى‏هاى زودگذر دلالت بر ترمزاجى دارند. خواب دیدن و رویا نیز از این قبیل مى‏باشند. گرم مزاج‏ها در خواب مى‏بینند که بر آتش مى‏سوزند و یا آفتاب‏زده مى‏شوند. سردمزاجها در خواب مى‏بینند که یخ مى‏بندند و یا در آبسرد غوطه‏ورند. کسى که خلط زیاد دارد، خواب همجنس خلط را مى‏بیند، همچنانکه گویند «شتر در خواب بیند پنبه‏دانه». همه این علائم که ذکر شد و یا اکثر آنها نمایانگر مزاج‏هاى اصلى هستند که در خود بدن بوجود آمده‏اند.
مزاج‏هاى بیگانه و عرضى نشانه‏هاى ویژه خود دارند:
دلیل گرمى مزاج عرضى آن است که گرمى بدن آزاردهنده مى‏شود و از آن درد تب روى مى‏آورد. بر اثر جوشش گرمى نیروى حرکت باز میماند، تشنگى زیاد دست مى‏دهد، در دهانه معده التهاب پدید مى‏آید، دهن تلخ مى‏شود، نبض بسرعت مى‏زند و ناتوان مى‏گردد و زنش آن نامرتب مى‏گردد. بیمار با تناول گرم‏کننده‏ها آزار مى‏بیند و با خنک‏کننده‏ها تسکین مى‏یابد و در تابستان حالتش به تباهى مى‏رود.
علائم مزاج سرد و غیر طبیعى عبارتند از: کم‏هضمى، تشنگى کم، سستى در مفاصل و زیادى تبهاى بلغمى. سرد مزاج غیر طبیعى از سرماخوردگى و تناول خنک‏کننده‏ها آزار مى‏بیند و بوسیله گرم‏کننده‏ها تسکین مى‏یابد و در زمستان حالش بد است.
نشانه‏هاى تر مزاج غیرطبیعى با نشانه‏هاى سردمزاج غیر طبیعى مشابه است و علاوه بر آنها فروهشتگى، سیلان آب دهن، جریان مخاط و لینت شکم (انطلاق الطبیعه) و سوء هضم همراه دارد. بر اثر تناول تر بدرد مى‏آید، خوابش زیاد است و پلکهایش به خشکى و پژمردگى مى‏زنند (هیجان پلک).
علائم خشک‏مزاج غیرطبیعى زبرى و بیخوابى و لاغرى است. چنین شخصى از تناول هرچه که خشکى در آنست آزار مى‏بیند؛ با پاییز ناسازگار است و بوسیله ترى‏ دهنده‏ها تسکین مى‏یابد؛ آب گرم و چربى لطیف را زود مى‏پذیرد و بدنش آنها را زود مى‏مکد.[۸۵]

 

علایم غلبه اخلاط و ظهور طبع خاص
 

 

غلبه خون
 
 

نظر دهید »
مقایسه راهبرد های مقابله ای معلمین زن و مرد آموزشگاه های ابتدایی شهرستان بهاباد و ارتباط آن با سلامت روان- قسمت ۳- قسمت 2
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فهرست منابع

 

 

۷۵

 

 

چکیده:
همه مردم مشکلات و عوامل استرس زا را در زندگی شان تجربه می کنند و بایستی مکانیزم هایی برای مقابله با این دشواری ها پیدا کنند. این عوامل استرس زا در دامنه ای از هر روز، در حد معمول و یا خیلی شدید همچون بیکاری و بیماری قرار می گیرد. این که مردم چگونه با استرس مقابله می کنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. حتی همچنان که یک موقعیت خاص ممکن است رشد کند ، راهبردهای استفاده شده توسط یک فرد هم ممکن است، تغییر و رشد یابد. در این پژوهش رابطه راهبردهای مقابله ای با سلامت روانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی تبیین سلامت روانی بر حسب راهبردهای مقابله ای است

پژوهش حاضر به مقایسه راهبردهای مقابله ای معلمین زن ومرد آموزشگاه های ابتدایی شهرستان بهاباد و ارتباط آن باسلامت روانی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش همه ی معلمین شاغل در مدارس ابتدایی شهرستان بهاباد بودند. کل جامعه آماری این پژوهش که شامل ۹۰نفر از معلمین زن ومرد است، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ازکل نمونه ۹۰نفری، تعداد ۸۹نفر از آموزگاران (۴۰نفر مرد و ۴۹نفر زن) به پرسشنامه ها پاسخ دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای مقابله ای لازاروس وفولکمن وهمچنین پرسشبنامه سلامت کلدبرگ استفاده شد.مهارت های مقابله ای لازاروس – فولکمن نیز که ضریب پایایی آن در پژوهش حاضر با بهره گرفتن از آلفای کرانباخ ۹۰% محاسبه گردید، استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی برای بدست آوردن میانگین، انحراف معیار، درصد، درصد تراکمی و جدولهای توزیع فراوانی و برای آزمون فرضیه های پژوهش از آماراستنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، T گروه های مستقل و آزمون تفاوت بین دو همبستگی از گروه های مستقل) استفاده شده است.
نتایج این پژوهش بیانگر آن است که:

 

 

بین راهبرد مقابله ای ارزیابی مجدد با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (۰۱/۰>p ، ۲۴/۰- =r).
 

بین راهبرد مقابله ای مسالهگشاییبرنامه ریزیشده با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (۰۵/۰>p ، ۲۱/۰- =r).
 

بین راهبرد مقابله ای مسئولیتپذیری با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (۰۱/۰>p ، ۳۸/۰- =r).
 

بین راهبرد مقابله ای جستجویحمایتاجتماعی با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (۰۵/۰>p ، ۱۹/۰- =r).

 

بین راهبرد مقابله ای خویشتنداری با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه معنادار وجود ندارد (۰۵/۰<p ، ۱۰/۰ =r).
 

بین راهبرد مقابله ای گریز-اجتناب با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه معنادار وجود ندارد (۰۵/۰<p ، ۱۱/۰ =r).
 

بین راهبرد مقابله ای دوری گزینی با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (۰۱/۰>p ، ۳۵/۰ =r).
 

بین راهبرد مقابله ای مقابله مستقیم با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (۰۵/۰>p ، ۱۹/۰ =r).
 

متغیرهای پیش بین جمعاً ۱۶ درصد از واریانس سلامت روان معلمان را تبیین می کنند و از بین این متغیرها به ترتیب مسئولیت پذیری، دوری گزینی ومساله گشایی برنامه ریزی شده نقش معناداری در پیش بینی سلامت روان معلمان دارا می باشند.
 

سطوح معناداری تمامی آزمون ها بیانگر آن هستند که بین دو گروه معلمان زن و مرد در هیچکدام از راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری مشاهده نمی شود (۰۵/۰ < pو ۵۷۸/F=).
 

تفاوت بین میانگین گروه ها از لحاظ آماری معنادار نیست]۰۵/۰<P و ۵۳۵/۰-= [t. لذا فرضیه یازدهم پژوهش تأیید نمی شود.
 

بحث: به طور کلی نتایج نشان می دهد که بهداشت روانی افراد در زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی تحت تاثیر شیوه مقابله فرد با مسایل قرار می گیرد.
کلید واژه: راهبردهای مقابله ، سلامت روانی و معلمین شهرستان بهاباد
فصل اول
طرح کلی تحقیق
مقدمه:
از نظر سازمان بهداشت جهانی، سلامت یکی از شاخصهای توسعه یافتگی کشورهاست. سلامتی کیفیتی است که تعریف آن دشوار و اندازه گیری واقعی آن تقریباً ناممکن است. متخصصان تعاریف متعددی از این مفهوم ارائه کرده اند. هر چند که تقریباً همه ی آنها موضوع مشترکی دارند و آن مسئولیت در قبال خود و انتخاب سبک زندگی سالم است. سلامت روانشناختی یکی از جنبه های مفهوم کلی سلامت است که همانند مفهوم کلی سلامت دارای تعاریف متعددی است که این تنوع در تعاریف میتواند ناشی از تفاوت رویکردهای گوناگون در روانشناسی و باور متفاوت مؤلفان نسبت به مؤلفه های گوناگونی باشد که در ارتباط با سلامت روان شناختی وجود دارد و یا در برخی مواقع به واسطه ی نتایجی که از پاره ای بررسی ها بدست می آید. بنا به تعریف سازمان بهداشت روانی ، سلامت روانی حالتی از رفاه و بهبود ی است که طی آن هر فرد بتواند توانایی های بالقوه ی خویش را تحقق بخشد، با استر سهای معمول در زندگی مقابله کند و به شکل مثمر ثمر وسازنده ای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد نقشی مؤثر ایفا کند.
( گزارش . بهداشت جهانی، ۲۰۰۱)
امروزه موضوع سلامت روان مورد توجه بسیاری از پژوهشگران، پزشکان و رسانه های گروهی قرار گرفته است که صرف نظر از دیدگاه ها و به تبع آن تعاریف گوناگون دربارهی سلامت روان شناختی، مشخص شده است عوامل متعددی وجود دارند که می توانند مستقیم یا غیرمستقیم و به گونه یمثبت یا منفی بر آن تأثیر بگذارند که از بین این عوامل تأثیرگذار می توان به مهارت های مقابله ای که در این مطالعه نیز مورد بررسی قرار گرفته اند، اشاره کرد مهارتهای مقابلهای یکی از مولفه های مهم سلامت روانی است که در سالهای اخیر مورد مطالعه قرار گرفته است و چگونگی واکنش انسان در برابر مسایل و مشکلات زندگی است که مطرح شدن مفاهیمی چون مقابله و سبکهای مقابله را در پی داشته است.
(اسمیت وهمکاران ( ۲۰۰۳) ترجمه ی ساعتچی و همکاران،( ۱۳۸۶)
اصطلاح مقابله را به فرایندی اطلاق نموده اند که از راه آن فرد سعی می کند فشارهای روانی را کنترل و مدیریت کند. (پیرلین و اسکولر ۱۹۷۸)؛ به نقل از محمدی، (۱۳۸۵) نیز بیان کرده اند که مقابله عبارت است از هرگونه پاسخی که در برابر ناملایمات زندگی داده میشود و از ناراحتی عاطفی جلوگیری می کند و یا فرد را از آن مصون میدارد و یا بر آن چیره میگرداند. رویدادهای بیرونی که شخص تجربه میکند ممکن است او را به کوششهای مقابله جویانه وا دارد به همین سان محیط درونی شخص یعنی اندیشه ها و احساس هایی که نسبت به این رویدادها دارد و پاسخی که در برابر آنها نشان میدهد نیز ممکن است نتایجی مثبت به بار آورد ،( لازاروس و همکاران ۱۹۸۱) ؛ به نقل از محمدی، (۱۳۸۵) همچنین مقابله را کوششهای روان شناختی و رفتاری میدانند که برای کنترل نیازهای درونی و بیرونی و تعارضات میان آنها صورت میگیرد. آنان بر این باورند که این اعمال یا کوششهای روان شناختی و رفتاری برای غلبه یافتن، تحمل کردن، کاهش یا کمینه کردن نیازهای درونی و بیرونی انجام میگیرد که بر فرد فشار وارد میکند
انسانها هنگام مقابله با مشکلات، در برخی مواقع میکوشند تا از عهده ی حل تضادهایی که بین مقتضیات یک موقعیت تنیدگی زا و توانایی خود احساس می کنند، برآیند . در وضع مطلوب مردم کوشش خود را به حل مشکلاتی که با آن ها مواجه اند؛ معطوف می دارند، ولی در کوشش برای مهار کنترل تحمل، کاهش یا کمینه کردن تضاد میان مقتضیات موقعیت و توانایی های خود ، گاهی میکوشند از اموری که آ ن ها را خطرناک می دانند؛ بگریزند یا از آ ن ها دوری کنند . همچنین، آنان منفعلانه می کوشند تا موقعیت هایی را که نامعقول یافت ه اند، بپذیرند . گر چه از نظر فنی تعریف کنارآمدن می تواند شامل همه ی کوشش های فرد از جمله خود تخریبی برای رو به رو شدن با موقعیتهای تنیدگی زا شود. (دیماتئو، ۱۹۹۱: ترجمه ی موسوی اصل و همکاران، ۱۳۸۷).
کنار آمدن فرایندی پویاست و فرد ممکن است کوشش های گوناگونی برای این کار انجام دهد و پسخوراند موفقیت در یک کوشش خاص، معمولاً فرد را برمیانگیزد که دوباره آن را امتحان کند از سوی دیگر، شکست موجب روی آوردن به روشی دیگر م ی شود . فرد پیوسته محیط وکوششهایش را برای کنار آمدن ارزیابی کرده و در ارزیابی خود تجدید نظرمی کند . به همین منظور، لازاروس و فولکمن ۱۹۸۴ ؛ به نقل از هنرپروران، ۱۳۸۶ انواع مقابله را بر مبنای کانون مقابله به دو مقوله ی کاربردی عمده؛ مقابله متمرکز بر مسئله و مقابله متمرکز بر هیجان برای مهار استرس تقسیم می کند. (فولکمن و لازاروس ۱۹۸۴ ؛ به نقل از محمدی ،(۱۳۸۵)مقابله متمرکز بر مسئله با هدف از میان برداشتن مشکل یا تعدیل آن و کاهش ملزومات موقعیت استرس زا و افزایش منابع برای رویارویی با آن صورت می گیرد ( سارافینو ۶۰۰۲۲ ؛ ترجمه ی میرزایی و همکاران، ۱۳۸۷).
تلاش های مسئله مدار معطوف به تغییر موقعیت فشار زاست و بر مهار عوامل فشارزا به منظور کاهش یا حذف پریشان کنندگی آن توجه دارد (فولکمن و لاز اروس۱۹۸۴،به نقل از محمدی ۱۳۸۵ ) به بیان دیگر ، کوشش های مسئله محور شامل انجام فعالیت های مستقیم به منظور تغییر موقعیت تنیدگی زا و پیشگیری یا کاستن از تأثیرات آن است . افراد، کنار آمدن مسئله محور را زمانی بکار می برند که باور داشته باشند میتوانند در باب مو قعیت تنیدگی ؛ زایی که با آن مواجه اند، کاری انجام دهند ( لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴ ؛ به نقل از دیماتئو، ۱۹۹۱ترجمه ی موسوی اصل و همکاران، (۱۳۸۷) مقابله متمرکز بر هیجان در صدد است تا پیامدهای هیجانی عامل استرس زا را مهار کند (فولکمن و لازاروس ۱۹۸۴ ؛ به نقل از محمدی، ۱۳۸۵).
تلاشهای هیجان مدار معطوف به تغییر واکنش های هیجانی به عوامل فشارزاست، یعنی بر مهارپاسخهای هیجانی و برانگیختگی فیزیولوژیایی در جهت کاهش فشار روانی تأکید دارد (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۴ ؛ به نقل از محمدی،۵ ۱۳۸).
به بیان دیگر ، کوشش های ((هیجان محور)) شامل کوشش هایی است که پیامدهای عاطفی و اجتماعی حوادث را تعدیل کرده یا کاهش می دهد.( بیلینگز و موس ، ۱۹۸۱ ؛ به نقل از سارافینو ،۲۰۰۲ ؛ ترجمه ی میرزایی و همکاران، (۱۳۸۷).
با وجود این، در بیشتر موارد برای کنار آمدن مؤثر و دراز مدت، هر دو رویکرد مساله محور و عاطفه محور ضروری است . گرچه کنار آمدن با جنبه های عاطفی یک رویداد تنیدگی زا ممکن است بسیار مهم باشد، ولی کوشش های کنار آمدن عاطفه محور با واقعیت مس ئله برخورد نمی کند و راه حل دراز مدتی برای آن فراهم نمی آورد. همچنین، کوشش های مداوم برای حل یک مسئله بدون توجه به تأثیرات روانی آن بر فرد، ممکن است سلامت او را به مخاطره اندازد. راه حل واقع گرایانه و دراز مدت ممکن است به سلامت روانی فرد آسیب رساند و کوشش در جهت حل دراز مدت مسئله، بدون کسب آرامش کوتاه مدت از راه سازگاری عاطفه محور به شکست منجر شود . منابع مقابله ای مجموعهای پیچیده از عوامل هیجانی، انگیزشی، شناختی و روی هم رفته، ویژگیهای شخصیتی هستند که زمینهی لازم را برای روش های مقابلهای فراهم میکنند. این منابع به عنوان ویژگیهای غیر موقعیتی ثابتی هستند که بر فرایندهای مقابلهای اثر میگذارند. به بیان دیگر، منابع مقابله ای اقدامهای پیشگیری کنندهی اجتماعی و روان شناختی هستند که می توانند احتمال آسیب دیدگی ناشی از تنیدگی را کاهش دهند یا به افراد کمک کنند تا در مواجهه با رویدادهای تنیدگیزا، نشانه های مرضی کمتری داشته باشند یا اینکه پس از مواجهه به سرعت بهبود یابند. از این رو، در خلال دو دههی گذشته حجم وسیعی از پژوهشهای تجربی نقش سبکهای مقابلهای را در گسترهی زندگی افراد به عنوان عاملی مهم در بروز و نگهداری نشانه های مرضی مورد تایید قرار داده اند .(بیلینگز و موس، ۱۹۸۱ ؛ به نقل از سارافینو، ۲۰۰۲ ؛ ترجمه ی . میرزایی و همکاران، ۱۳۸۷)
زندگی در سده کنونی با پیچیدگی و سختی ویژه‌ای همراه است. دگرگونی‌های اجتماعی و خانوادگی، بروز بیماری‌های خطرناک، آلودگی‌های فراگیر زیستی، جنگ و رقابت و نظایر این‌ها، هرکدام به تنهایی می‌تواند فشار و اضطراب فراوانی را فرد وارد سازد. زندگی در چنین جهانی نیازمند داشتن توانایی، مهارت و برنامه‌ریزی شایسته‌ای است که بتواند سازگاری و توان پایداری فرد در برابر سختی‌ها و در عین حال سلامتی او را افزایش دهد(اکبرزاده، ۱۳۷۶).
سازگاری و سلامتی افراد ممکن است با ورود به محیط های تازه‌ای کاهش یابد. چرا که برای فرد رویارویی با افراد و محیط ناآشنا، خواست‌ها و کمبودها و یورش اندیشه‌های گوناگون، می‌تواند از مهم‌ترین منابع فشارروانی به حساب آید. آن‌ ها برای کاهش احساس ناخوشایند استرس و گاه برای برطرف کردن عامل آن به افراد، امکانات و شیوه‌های گوناگون روی می‌آورند. اما کدام شیوه موفقیت و سلامتی او را تضمین خواهد کرد؟ (اکبرزاده، ۱۳۷۶).
بدیهی است نمی‌توان به گونه‌ای فراگیر عوامل فشارروانی را از بین برد، زیرا اساساً کشمکش و فشار(تنش) برای رشد شکوفایی و سلامتی انسان ضروری است. بنابراین بایستی افراد را از درون مایه کوبی کرد و به آن‌ ها آموخت چگونه مسائل را تفسیر کنند و از چه شیوه‌های کارآمدی برای رویارویی با مشکلات استفاده کرد. آینده بشر نیازمند افرادی است که : بنابراین هدف کلی بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله ای با سلامت روانی در معلمان شهرستان بهاباد است.
بیان مسئله:
یکی از منابع مقاومت درونی فرد در برابر استرس ساختار سرسختی می‌باشد. سرسختی از ویژگی‌های شخصیتی است که همه افراد به درجاتی از آن برخوردارند. این ساختار با سه مولفه تعهد ، مهار و مبارزه‌جویی می‌تواند فرد را علیرغم زندگی در شرایط کاملاً استرس‌زا از بیماری مصون نگه دارد. (کیامرثی و دیگران، ۱۳۷۷). افراد سرسخت، احساس مسولیت وهدفمندی قوی دارند(تعهد) و بر رویدادها احساس تسلط می‌کنند (مهار) و دگرگونی‌ها را مایه بالندگی می‌دانند. نه تهدید (مبارزه جویی).
یکی از حوزه‌های فعال پژوهشی در روانشناسی سلامتی ، بررسی «روش‌های مقابله با استرس» می‌باشد. این روش‌ها عبارتند از تلاش‌های شناختی و رفتاری مستمر برای برآوردن نیازهای درونی و برونی که شامل سه روش عمده الف) مسأله مدار ب) هیجان مدار و اجتناب مدار می‌باشد (اکبرزاده، ۱۳۷۶).
در روش مقابله‌ای مساله مدار، فرد عامل استرس را به منظور کاهش یا حذف تنش حاصل از آن، کنترل می‌کند، مثلاً مطالعه قبل از امتحان. در حالی که در روش مقابله‌ای هیجان مدار، فرد واکنش‌های هیجانی ناشی از استرس را کنترل می‌کند. مثلاً کم اهمیت جلوه دادن امتحان. در روش مقابله‌ای اجتناب مدار، فرد از روبرو شدن با عامل استرس دوری می‌کند، مثلاً رفتن به سینما.

 
 
 

نظر دهید »
بررسی تطبیقی مرحله تحت‌نظر- قسمت ۵
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

اما گاهی اوقات در جوامع سازمان یافته با اختیاراتی که شهروندان به قوه‌قضائیه تفویض می کند، قانونگذار با تصویب قوانین خاص اقدام به محدود کردن این آزادی‌ها می کند لذا اصل بر آزادی تن بوده و موارد محدودکننده آزادی تن از موارد استثنایی می‌باشد که می‌بایست قانونگذار صراحتاً به ذکر این موارد بپردازد. مهمترین قرار صادره در امور کیفری قرار سالب آزادی یا بازداشت موقت می باشد.

 

بنابراین، آزادی جزء جوهره وجود آدمی و از حقوق اساسی انسان است، زیرا انسان با آزادی سرشته شده است و خداوند انسان را آزاد آفریده است چنانکه فلاسفه و نیز اعلامیه حقوق بشر معتقدند که انسان آزاد به دنیا می‌آید.
۲-۱-۳- قرار بازداشت موقت[۱۶]
توقیف[۱۷] یا بازداشت در لغت به معنای ایستادن، نگه‌داشتن، ضبط کردن و بازداشتن، جلوگیری کردن، لایق حفظ و نگه‌داری و کسی که در خور بازداشت و توقیف است، آمده است.(محترمی،۱۳۸۹،ص۵۹) ، و در اصطلاح بازداشت به معنی سلب موقّت آزادی تن یا مال اشخاص به دلایل قانونی و به دستور مقام صلاحیت­دار است. بازداشت به معنی حبس نیست چون حبس شخص به صورت قانونی و در زمان مشخّص و به حکم نهایی و قطعی دادگاه به عمل می­آید.(ایمانی،۱۳۸۲،ص۸۷)
در لغت‌نامه‌های زبان و ادبیات فارسی، توقیف و بازداشت مترادف هم به‌کار رفته‌اند. از نظر حقوق جزا می‌توان گفت که بازداشت یا توقیف عبارت ‌است ‌از سلب آزادی تن و نگه‌داری موقت شخص در محل معین بر‌خلاف رضای وی اعم از اینکه آن محل خانه مسکونی یا انبار عمومی، محل تجاری، قایق موتوری، پست کلانتری و یا بازداشتگاه موقت یا هر محل دیگری باشد.(محترمی،۱۳۸۹،ص۵۹)
بازداشت موقت متهم که از آن در حقوق کیفری ایران به توقیف احتیاطی نیز تعبیر شده است عبارت است از سلب آزادی از متهم و زندانی کردن او در طول تمام یا قسمتی از تحقیقات مقدماتی توسط مقام صالح قضایی. این سلب آزادی از متهم ممکن است در طول جلسات رسیدگی دادگاه و تا صدور حکم قطعی نیز ادامه یابد.(آشوری،۱۳۸۹،ص۲۰۶)
به طور کلی؛ گرچه اصطلاح بازداشت در بسیاری از قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران ذکر شده، اما تعریفی از آن در این قوانین ارائه نشده است، با این حال این اصطلاح (بازداشت) در نظام حقوقی ایران با این شرح تعریف شده است: «منظور از بازداشت موقت در توقیف نگاه‌داشتن متهم در طول تمام یا قسمتی از جریان تحقیقات مقدماتی است که امکان دارد تا خاتمه دادرسی و صدور حکم نهائی و شروع به اجرای آن ادامه یابد.»(آخوندی،۱۳۸۲،ص۱۵۴)
قرار بازداشت موقت، شدیدترین نوع از انواع قرارهای تأمین است که به علت شدید بودن نوع اتهام یا ولگرد بودن متهم و یا احتمال فرار وی و یا بیم تبانی با شهود یا تهدید مطلعین و یا بیم امحاء آثار جرم توسط متهم، صادر میشود.
این قرار از یک طرف مورد انتقاد وسیع حقوقدانان و مدافعان حقوق بشر قرار گرفته و از طرف دیگر برخی حقوقدانان و مدافعین اجتماعی با ذکر محاسن آن بر ابقای آن به عنوان یکی از تضمینات سیاست کیفری در سرکوب پدیده مجرمانه تاکید کرده‌اند. شاملو احمدی(۱۳۸۳،ص۳۶۷)، قوانین و مقررات بر وصف استثنائی بازداشت موقت تأکید می‌نمایند. با این وجود، این تدبیر گاهی غیر قابل اجتناب است‌ .

معایب قرار بازداشت موقت‌ :
۱٫ این قرار برخلاف اصل برائت است؛ زیرا سبب می­گردد که متهمی که هنوز مجرمیت او ثابت نشده و در پناه اصل برائت قرار دارد، قبل از صدور حکم محکومیت در شرایطی قرار گیرد که در صورت احراز مجرمیت و صدور حکم به مجازات در آن شرایط قرار خواهد گرفت (زندان). بدین ترتیب، سلب آزادی متهم که ممکن است نتیجه محکومیت وی باشد، در مرحله­ قبل از ثبوت مجرمیت او بر خلاف اصل برائت به شمار می­رود.
۲٫ سلب آزادی متهم در اثر بازداشت موقت موجب لطمه به حیثیت، اعتبار و موقعیت اجتماعی اوست که به
راحتی جبران‌پذیر نخواهد بود. اگر با صدور سایر قرارهای تأمین ممکن است که بستگان و نزدیکان متهم از پرونده­ی کیفری طرح شده در مورد او مطلع نگردند اما با صدور قرار بازداشت و اعزام متهم به بازداشتگاه، سایرین از غیبت او و پرونده‌ای که وی در آن متهم گردیده مطلع خواهند شد.
۳٫ تأثیر منفی این قرار بر ذهن قاضی صادر کننده و تسهیل صدور حکم محکومیت متهم است. در عمل گاه برخی قضات در هنگام بررسی کفایت امارات و قرائن ارتکاب جرم توسط متهم نسبت به صدور شدیدترین قرار تأمین در مورد او در مرحله‌ی تحقیقات مقدماتی بی­تفاوت نیستند و این امر در ارزیابی دلایل و قرائن مجرمیت و بی‌گناهی متهم دخالت داده و چنین کسی را نسبت به کسی که بازداشت نبوده راحت‌تر مجرم می­پندارند.
۴٫ سلب آزادی متهم در اثر بازداشت موقت برخلاف اصل برابری سلاح­ها است که امروزه از اصول شناخته شده در آئین دادرسی کیفری به شمار می­آید. به موجب این امر دو طرف دعوای عمومی یعنی متهم و مقام
تعقیب باید در جریان رسیدگی از وسایل و امکانات برابر برخوردار باشند تا بتوانند در شرایط مساوی از موضع خود دفاع کنند در حالی که در یک طرف دادستان با تمام امکانات کافی قرار دارد و طرف دیگر متهم با قرار بازداشت روانه زندان شده است.
مزایای قرار بازداشت موقت :
۱٫ بازداشت موقت موثرترین وسیله برای دستیابی به متهم و تضمین حضور او در مواقع لزوم نزد مرجع قضائی است. هر زمانی که به حضور او نیاز باشد، با اعلام روز و ساعت حضور او به مقامات بازداشتگاه، وی، تحت الحفظ نزد مرجع قضایی احضار کننده آورده خواهد شد.
۲٫ جلوگیری از تبانی متهم با سایرین و یا فراری دادن متهمان دیگر از طریق آگاه ساختن آنها از تعقیب کیفری و روند پرونده است.
۳٫ جلوگیری از اعمال فشار او (متهم) نسبت به آسیب دیده و شهود است. در برخی موارد متهم برای متقاعد ساختن شاکی به استرداد شکایت خود و یا منصرف نمودن شهود از ادای شهادت علیه او، دست به اقداماتی برای تحت فشار قراردادن آنها می­زند تا از اثبات اتهام خود جلوگیری به عمل آورد.
۴٫ بازداشت موقت گاه وسیله‌ای برای تأمین امنیت خود او و مصون نگاه داشتن وی از انتقام بزه‌دیده یا بستگان اوست.(خالقی،۱۳۸۷،صص۲۱۲-۲۱۰)
با توجه به تعریف و مفهوم بازداشت می‌توان گفت عنصر اصلی در تحقق بازداشت، مبتنی بر اقدام فیزیکی و مادی در سلب آزادی شخصی می‌باشد که با دستگیری و توقیف فرد و محصور نمودن وی در مکانی محدود با سلب حق رفت و آمد آزادانه محقق می‌گردد.
به نظر می‌رسد با تلفیق نظر موافقان و مخالفان قرار بازداشت موقت، نتیجه این باشد که ما نمی‌توانیم بپذیریم که از صدور بازداشت موقت باید به طور مطلق خودداری گردد ، چه آزاد گذاشتن متهم به طور مطلق آثار و تبعات منفی فراوانی دارد ، چه بسا متهم در زمان آزادی مرتکب جرم دیگری گردد یا موفق به فرار گردد و یا شاکی خصوصی در صدد انتقام برآید و نه طرفدار افراط و زیاده‌روی در صدور آن هستیم چرا که نتیجه‌ای جز تضییع حقوق و آزادی متهمان و ستیز با حق دفاع آنان ندارد. بنابراین در صدور این قرار باید دقت کافی به عمل آید.
۲-۱-۳-۱- مقایسه قرار بازداشت‌موقت در قانون‌آیین‌دادرسی‌کیفری مصوب‌۱۳۷۸ و ۱۳۹۲
۲-۱-۳-۱-۱- شرایط صدور قرار بازداشت موقت
با وجود این که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ تعریفی از اصطلاح بازداشت ارائه نشده،
درباره حکم بازداشت در اصل سی و دوم قانون اساسی آمده؛ « هیچ کس را نمی‌توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند….» همچنین در ادامه این اصل و اصل سی و نهم نیز حقوقی برای افراد تحت بازداشت مورد شناسایی قرار گرفته است.
مواد ۳۲ تا ۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ صدور قرار بازداشت را برای متهمان جرایم خاصی که مجازات قانونی آن اعدام، رجم، صلب و قطع عضو یا جرایم عمدی با مجازات قانونی حداقل سه سال حبس، جرایم بر ضد امنیت داخلی و خارجی کشور، مواردی که آزادی متهم موجب تبانی با متهمان دیگر یا شهود یا مطلعین یا از بین رفتن آثار و دلایل جرم می‌شود یا بیم مخفی شدن یا فرار متهم وجود دارد، مقرر نموده و علاوه بر این با پیش بینی حق اعتراض نسبت به قرار بازداشت موقت صادره و رسیدگی خارج از نوبت نسبت به آن و لزوم مستدل و موجه بودن قرارهای بازداشت موقت صادره و… احکامی را در حمایت از حقوق افرادی که تحت بازداشت قرار می‌گیرند، مقرر کرده است. باید به این نکته توجه داشت که مطابق ماده ۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری در مواردی صدور قرار بازداشت موقت مجاز شمرده شده، اما بر اساس ماده ۳۵ در مواردی، صدور قرار بازداشت الزامی شناخته شده است.
از آن جا که صدور قرار تأمین کیفری در اکثر رسیدگی‌های جزایی، امری اجتناب ناپذیر و ضروری محسوب می­‌شود؛ یکی از مواردی که در قانون جدید ­آیین دادرسی کیفری پیش ­بینی شده، بحث «قرارهای تأمین کیفری» است. در این قانون سعی بر این شده است تا کارکرد و نقش این قرارها، در جریان تحقیقات مقدماتی ­به شکل مطلوب‌تری نمایان شود. به دلیل اهمیت قرارهای تأمین، در رسیدگی­های کیفری و کاستی‌های موجود در قوانین گذشته ، به خصوص در مورد عدم تنوع در قرارهای ­تأمین و مقررات ناقص و مبهم ­در خصوص بازداشت ­موقت ­متهمان، در این راستا در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ ­تغییرات مثبتی دراین‌باره به وجود آمده است. باید متذکر شد که در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ موارد و شرایط صدور قرار بازداشت موقت به‌ طور صریح و روشن بیان شده است. بنابراین می‌توان گفت که تدوین‌کنندگان قانون درصدد حذف قرار بازداشت موقت اجباری بوده‌اند.
قدر متیقن مستفاد از مواد۲۳۷ و۲۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ این است که قاضی هرگز نمی‌تواند به جز در جرایمی که به طور حصری در بند های (الف) تا (ث)  ماده‌ی۲۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ احصا شده است ، قرار بازداشت موقت صادر کند و صدور قرار بازداشت موقت در همین موارد نیز تنها در صورتی ممکن است که یکی از شرایط مذکور در ماده‌ی۲۳۸ وجود داشته باشد.
ماده ۲۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ که منطبق با مواد ۳۲ و ۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ می‌باشد در مورد قرار بازداشت موقت مقرر می‌دارد که: «صدور قرار بازداشت موقت جایز نیست، مگر در مورد جرایم زیر که دلایل و قرائن و امارات کافی بر توجه اتهام به متهم دلالت کند :
الف) جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات و قطع عضو و در جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی، جنایاتی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنی علیه یا بیش از آن است.
ب) جرایم تعزیری که درجه چهار و بالاتر است.
پ)ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت بانوان و اطفال و تظاهر، قدرت‌نمایی و ایجاد مزاحمت برای اشخاص که به‌وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه انجام شود.
ث) سرقت، کلاهبرداری، ارتشاء، اختلاس، خیانت در امانت، جعل یا استفاده از سند مجعول در صورتیکه مشمول بند(ب) این ماده نباشد و متهم دارای یک فقره سابقه محکومیت قطعی به علت ارتکاب هر یک از جرایم مذکور باشد.
تبصره) موارد بازداشت موقت الزامی،‌ موضوع قوانین خاص، به جز قوانین ناظر بر جرایم نیروهای مسلح از تاریخ لازم‌الجرا شدن این قانون ملغی است.» مقن در این ماده اصل را بر عدم جواز صدور قرار بازداشت موقت قرار داده است و صدور آن جنبه استثنائی دارد.
در قانون قدیم موارد اجباری و اختیاری قرار بازداشت موقت از هم تفکیک شده بود اما در قانون ۱۳۹۲ چنین تفکیکی وجود ندارد و تمامی موارد با توجه به مفهوم مخالف صدر ماده جایز و اختیاری است مگر موارد اجباری که در تبصره ماده اشاره شده است. مقنن در این ماده اصل را بر عدم جواز صدور قرار
بازداشت موقت قرار داده است و صدور آن جنبه استثنائی دارد.
همچنین در بند(الف) این ماده صدور قرار بازداشت موقت در اعمال قصاص نفس در جرم قتل عمدی را مشمول ماده دانسته و مجازاتهای دیگری که موجب سلب حیات هستند(مانند مجازات اعدام در جرم زنای به عنف و اکراه) یا امکان بالایی در سلب حیات در آنها وجود دارد(مانند صلب) را از شمول ماده خارج دانسته است.
در مورد بند(ب) این ماده با توجه به ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، «‌منظور از جرایم تعزیری که در درجه چهار و بالاتر است» : حبس بیش از ۵ سال، جزای نقدی بیش از یکصد و هشتاد میلیون ریال و انفصال دائم از خدمات عمومی و دولتی است.
در مورد بند(پ)، منظور از جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور که مجازات قانونی آنها درجه پنج و بالاتر است با توجه به ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، مجازاتهای مذکور در مواد ۴۹۸ تا ۵۱۲ مندرج در قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ است. لازم به ذکر است که برای تطبیق مواد مذکور و مجازاتهای درجه ۵ باید با قدری مساحمه برخورد کرد، چرا که مجازاتهای درجه ۵ حداقل بیش از ۲ سال است ولی حداقل مجازاتهای مندرج در مواد ۴۹۸ تا ۵۱۲ مندرج در قانون تعزیرات ۲ سال و کمتر از دو سال است که این مورد از نقائص قانون جدید تلقی می‌شود. اگر در این مورد مساحمه حداقل ۲ سال را جزء مجازاتهای درجه ۵ لحاظ نکنیم،‌ عملاً هیچ یک از جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی مشمول ماده قرار نمی‌گیرد.
منظور از موارد بازداشت موقت اجباری،‌ موضوع قوانین خاص، تبصره ۴ از ماده ۳ و تبصره ۵ از ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ و همچنین بند(ج) ماده واحده
قانون لغو مجازات شلاق مصوب ۱۳۴۴ است که به شرح ذیل می‌باشد:
در تبصره ۴ ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ قانونگذار مقرر می‌دارد‌: «هرگاه میزان رشوه بیش از مبلغ دویست هزار ریال باشد در صورت وجود دلایل کافی صدور قرار بازداشت موقت به مدت یکماه الزامی است و این قرار در هیچ یک از مراحل رسیدگی قابل تبدیل نخواهد بود.»
در تبصره ۵ ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء،‌اختلاس و کلاهبرداری چنین اشعار می‌دارد:
«هرگاه میزان اختلاس زائد بر صد هزار ریال باشد ، در صورت وجود دلایل کافی صدور قرار بازداشت
موقت به مدت یکماه الزامی است و این قرار در هیچ یک از مراحل رسیدگی قابل تبدیل نخواهد بود.»
بند(ج) ماده واحده قانون لغو مجازات شلاق مصوب ۱۳۴۴ مقرر داشته است: « درباره کسانی که به اتهام ارتکاب جرح یا قتل به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر مورد تعقیب قرار گیرد،‌ چنانچه دلایل و قرائن موجود دلالت بر توجه اتهام بر آنان نماید قرار بازداشت صادر خواهد شد و تا صدور حکم ادامه خواهد داشت.»
ماده ۲۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ صدور قرار بازداشت موقت را منوط به وجود یکی از شرایط زیر می‌داند :
الف)آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و ادله جرم یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعان واقعه می‌گردد و یا سبب شود شهود از اداء شهادت امتناع کنند.
ب)بیم فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریق دیگر نتوان از آن جلوگیری کرد.
پ)آزاد بودن متهم مخل نظم عمومی، موجب به خطر افتادن جان شاکی، شهود یا خانواده آنان و خود متهم باشد.این ماده مطابق با بند(د) ماده ۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ میباشد که موارد بند(پ) به آن الحاق شده است.
ماده ۲۳۹ مقرر می‌دارد: «قرار بازداشت موقت باید مستدل و موجه باشد و مستند قانونی و ادله آن و حق اعتراض متهم در متن قرار ذکر شود. با صدور قرار بازداشت موقت،‌ متهم به بازداشتگاه معرفی می‌شود. چنانچه متهم به منظور جلوگیری از تبانی، بازداشت شود،‌ دلیل آن در برگه اعزام قید می‌شود.» این ماده مطابق با ماده ۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ است. اینکه قرار بازداشت موقت باید مستدل و موجه باشد و مستند قانونی و ادله آن و حق اعتراض متهم در متن قرار ذکر شود، از وجوه تمیز قرار بازداشت از سایر قرارهاست.
ماده ۲۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ که منطبق با بند(ح) ماده ۳ قانون تشکیل می‌باشد بیان می‌دارد که: «قرار بازداشت متهم باید فوری نزد دادستان ارسال شود. دادستان مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت نظر خود را به‌طور کتبی به بازپرس اعلام کند. هرگاه دادستان با قرار بازداشت متهم موافق نباشد ، حل اختلاف با دادگاه صالح است و متهم تا صدور رأی دادگاه در این مورد که حداکثر از ده روز
تجاوز نمی‌کند، بازداشت می‌شود.» این ماده مربوط به موردی است که بازپرس راساً قرار بازداشت موقت صادر کرده باشد که در قانون قدیم به آن شاره شده بود ولی در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ از فحوای کلام قانونگذار به آن پی می‌بریم.
در قانون قدیم قرار بازداشت موقت متهم ظرف بیست و چهار ساعت پرونده را برای اظهار نظر نزد دادستان
ارسال می‌شد ولی در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ قرار بازداشت متهم باید فوری نزد دادستان ارسال شود و دادستان مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت نظر خود را کتبی به بازپرس اعلام کند. این امر موجب می‌شود ضمن رعایت حقوق شهروندی سرعت تعیین تکلیف متهم در مورد اینکه در بازداشت باشد یا خیر بالاتر برود.
در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸هرگاه دادستان، ‌با قرار بازداشت به عمل آمده موافق نبود، نظر دادستان متبع می‌شد اما در آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ هرگاه دادستان با قرار بازداشت متهم موافق نباشد، حل اختلاف با دادگاه صالح است.
منظور از دادگاه صالح در این ماده دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به جرمی را که دادسرا در حال انجام تحقیقات مقدماتی آن است، دارد.
طبق ماده ۲۴۱ آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ : «هرگاه علت بازداشت مرتفع شود و موجب دیگری برای ادامه آن نباشد،‌ بازپرس با موافقت دادستان فوری از متهم رفع بازداشت می‌کند. در صورت مخالفت دادستان با تصمیم بازپرس، حل اختلاف با دادگاه صالح است. اگر متهم نیز موجبات بازداشت را مرتفع بداند، میتواند فک قرار بازداشت یا تبدیل آن را از پازپرس تقاضا کند. بازپرس فوری و حداکثر ظرف پنج روز به طور مستدل راجع به درخواست متهم اظهار‌نظر می‌کند. در صورت رد درخواست،‌ مراتب در پرونده ثبت و قرار رد به متهم ابلاغ می‌شود و متهم می‌تواند ظرف ده روز به آن اعتراض کند. متهم در هر ماه فقط یکبار می‌تواند این درخواست را مطرح کند.» این ماده منطبق با ذیل بند ح ماده ۳ قانون تشکیل است.
در قانون ۱۳۷۸ چنانچه علتی که موجب بازداشت بوده است مرتفع شده و موجب دیگری برای ادامه
بازداشت نبود بازداشت با موافقت دادستان رفع می‌شد. ولی در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ قید«فوریت» به آن افزوده شده است. در آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ متهم موجبات بازداشت را مرتفع می‌دید
می‌توانست از بازپرس درخواست رفع بازداشت خود را بنماید. در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ ماهیت قانون حفظ شده ولی به جای استفاده از عبارت«درخواست رفع بازداشت» از عبارت«فک قرار بازداشت یا تبدیل آن» استفاده شده است.
در قانون ۱۳۷۸ بازپرس مکلف بود ظرف ده روز از تاریخ تسلیم درخواست، نظر خود را جهت اتخاذ تصمیم نزد دادستان ارسال نماید. اما در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ این مدت به پنج روز تقلیل یافته است و نیز در قانون قدیم بازپرس نظر خود را جهت اتخاذ تصمیم نزد دادستان ارسال می‌کرد ولی در قانون جدید بدون اطلاع به دادستان اظهارنظر می‌کند و در صورت موافقت بازپرس متهم آزاد می شود. عبارت«فک یا تخفیف قرار بدون نیاز به موافقت دادستان انجام می‌شود.» در ماده ۲۴۲ قانون جدید موید این مطلب است. در صورت رد درخواست،‌ مراتب در پرونده ثبت و قرار رد به متهم ابلاغ می‌شود و متهم می‌تواند ظرف مدت ده روز به آن اعتراض کند.
۲-۱-۳-۱-۲- مدت قرار بازداشت موقّت
قانونگذار در بند «ط» ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب بیان داشته است: «هرگاه در جرایم موضوع صلایت دادگاه کیفری استان تا چهار ماه و در سایر جرایم تا دو ماه به علت صدور قرار تأمین، متهم در بازداشت به‌سر می‌برد و پرونده اتهامی او منتهی به تصمیم نهایی در دادسرا نشده باشد، مرجع صادر کننده قرار مکلف به فک یا تخفیف قرار تأمین متهم می‌باشد مگر آنکه جهات قانونی یا علل موجهی برای بقاء قرار تأمین صادر شده وجود داشته باشد که در این صورت با ذکر علل و جهات مزبور قرار ابقاء می‌شود و متهم حق دارد از این تصمیم ظرف مدت ده روز از تاریخ ابلاغ به وی حسب مورد به دادگاه عمومی یا انقلاب محل شکایت نماید. فک قرار بازداشت متهم از طرف بازپرس با موافقت دادستان به عمل می‌آید و در صورت حدوث اختلاف بین دادستان و بازپرس حل اختلاف با دادگاه خواهد بود چنانچه بازداشت متهم ادامه یابد مقررات این بند حسب مورد هر چهار ماه یا هر دو ماه اعمال می‌شود. به هر حال مدت بازداشت متهم نباید از حداقل مجازات حبس مقرر در قانون برای آن جرم تجاوز نماید.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
بررسی رابطه بین ظرفیت یادگیری سازمانی و بهر¬ه¬وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی۹۳- قسمت ۳
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ظرفیت یادگیری سازمانی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.
 

فرضیات فرعی:
فرضیه ۱: سیستم­گرایی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.
فرضیه ۲: یادگیری­گرایی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.
فرضیه ۳: کسب دانش ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.
فرضیه ۴: تسهیم اطلاعات ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.
فرضیه ۵: یادگیری­گرایی مهمترین بعد موثر بر بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی است.

 

مدل مفهومی تحقیق
 

ظرفیت یادگیری سازمانی
سیستم گرایی
یادگیری گرایی
کسب دانش
بهره وری نیروی انسانی
تسهیم اطلاعات
شکل ۱-۱: مدل مفهومی تحقیق

 

تعریف مفهومی متغیرهای تحقیق
 

 

 

بهره­وری سازمان[۲]: نسبت خروجی به ورودی، بهره­وری نیروی انسانی و سرمایه (کتابچی و چلیک، ۲۰۱۳).
 

ظرفیت یادگیری سازمانی[۳] : توانایی سازمان در پذیرش تغییرات جدید در فرایندها و روش­های اجرای امور(کتابچی و چلیک، ۲۰۱۳).
 

سیستم گرایی[۴] : مجموعه فرایندهای سازمانی و تعیین ارتباطات داخلی بین آن فرایندها(کتابچی و چلیک، ۲۰۱۳).
 

یادگیری­گرایی[۵]: تغییر فرایندهای سازمانی متناسب با شرایط محیطی حاکم بر سازمان و ارتقاء فناوری­ها و تکنیک­های مورد استفاده(کتابچی و چلیک، ۲۰۱۳).
 

کسب دانش[۶]: بکارگیری فناوری­ها و تکنیک­های مورد استفاده جهت افزایش دانش و آگاهی کارکنان(کتابچی و چلیک، ۲۰۱۳).
 

تسهیم اطلاعات[۷]: تدوین سیستم­ها و فرایندهایی برای انتقال دانش ایجاد شده در یک بخش از سازمان به سایر بخش­ها(کتابچی و چلیک، ۲۰۱۳).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
 

فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه تحقیق
 

 

مقدمه
 

در دنیای کنونی امروز شاهد هستیم که خدمات و محصولات درحال فزونی است، بازارها در حال جهانی­شدن و فن­آوری در حال تغییرات اساسی می­باشد. با توجه به این تحولات، یادگیری یکی از دوره­ های رقابتی برای سازمان­های امروزی محسوب می­ شود. به علت سطح عملکرد و پیشرفت سریع در دنیای امروز، یادگیری مورد نیاز سازمان­ها می­باشد. هر چند که در بیشتر سازمان­ها هیچ مسیری برای آن مشخص نشده است. بی­شک اینکه کارکنان چه یاد می­گیرند درآینده سازمان­ها تأثیرگذار خواهد بود .یادگیری در سازمان­ها می ­تواند از طریق انتشار دیدگاه ­ها، دانش و مدل­های ذهنی اعضای سازمان و بر اساس دانش و تجربه گذشته باشد که این مهم بستگی به ساختار هر سازمان دارد. هر چند یادگیری سازمان­ها از طریق افراد و گروه­ها شکل می­گیرد، فرایند یادگیری تحت تأثیر مجموعه گسترده­تری از متغیرها نیز می­باشد.

 

بخش اول یادگیری سازمانی
 

 

مفهوم یادگیری
 

یادگیری در حقیقت مفهوم بسیار گسترده­ای دارد که در قالب­هایی چون نگرش­های نو، حل مسأله، کاربرد معلومات در استدلال، تفکّر و ….. به وجود می­آید. به عبارت دیگر یادگیری فرایندی است که در آن رفتارها و پندارهای افراد تغییر می­یابد و به گونه­ ای دیگر می­اندیشند و عمل می­ کنند. یادگیری را می­توان این گونه تعریف کرد: “هر گونه تغییرات نسبتاً دائم در رفتار که در ا ثر یک تجربه مستقیم یا غیرمستقیم ایجاد می­ شود”. بسیاری از محققان معتقدند یادگیری تغییری است که بر اثر تجربه یا آموزش در رفتار موجود زنده پدید می­آید. ممکن است این رفتار در کوتاه­مدت یا بلند مدت قابل مشاهده باشد. به هر حال، این آموخته­ها در طول زندگی موجب تغییر در رفتار و بینش یادگیرندگان می­شوند.
گرانتهام[۸] اظهار می­دارد که یادگیری باعث توانایی پاسخگویی سریع­تر و مؤثرتر به محیط پیچیده و پویا می­ شود. یادگیری همچنین انتشاراطلاعات، برقراری ارتباط­، آگاهی و کیفیت تصمیم ­گیری در سازمان­ها را افزایش می­دهد( گرانتهام، ۲۰۰۲).
از طرفی تغییر در ادراکات، نحوه تفکّر، به­خاطرسپردن و تشخیص افراد در دایره آثار یادگیری قرار می­گیرد. سازمان یادگیرنده نیز در فراگیری از همین تعریف تبعیت می­ کند، بدین معنی که چنین سازمانی در طول زمان می­آموزد، تغییر می­ کند و عملکردهایش متحول می­ شود. میزان موفّقیت هر جامعه، وابسته به توان یادگیرندگانی دارد که درگیر فرایند یادگیری همیشگی و دائمی هستند.
پس از درک مفهوم یادگیری، موضوعاتی که اساس رویکرد یادگیری را به وجود می­آورند باید مورد توجه قرارگیرند:

 

 

افراد به روش­های مختلف یاد می­گیرند؛
 

آگاهانه یا آشکاربودن فرایند یادگیری به فراگیران کمک می­ کند تا کنترل بیشتری بر روی یادگیری خود اعمال کنند؛
 

افراد و گروه­ها می­توانند یاد بگیرند که مؤثرتر یاد گیرند؛
 

مدیران برای تغییر رفتار خود در جهت حمایت از یادگیری و ترغیب به آن، نیازمند کمک می­باشند؛
 

لازم است نقش آموزش و آموزش­دهندگان در قالب سازمان یادگیرنده بازنگری شود(کری[۹]، ۱۹۹۲).
 

نظریه­ های یادگیری
 

بحث نظریه­ های یادگیری از میراث غنی و متنوعی برخوردار است. قریب صد سال پیش مبحث یادگیری زیر سلطه نظریه­ های فلسفی قرار داشت، از جمله فلسفه ارسطو و افلاطون. با نخستین بررسی­های آزمایشی که توسط ابینگهاوس و پاولف[۱۰] به عمل آمد، روش­های تحقیق در علوم طبیعی در مسائل یادگیری نیز مورد استفاده قرار گرفت. بر مبنای انبوه مدارک علمی که حاصل کار آزمایشگاه­های روان­شناسی در نقاط مختلف جهان بود، نظریه­ های جامع­تر و اصول دقیق­تری در مبحث یادگیری ارائه گردید. در طول تحول و رشد مباحث مربوط به یادگیری، دو مکتب مهم شکل گرفت: نظریه رفتاری و نظریه شناختی .

 

نظریه رفتاری
 

بنیانگذار این مکتب واتسون[۱۱] در سال ۱۹۱۳ بود. این مکتب بر مبنای جهان­بینی تجربه­گرایی، معتقد است که تجربه تنها منبع اصلی دانش و یادگیری است و یادگیری از راه کسب تجربه صورت می­گیرد. برای روان­شناسان رفتاری موضوع مهم علم روان­شناسی، رفتار آشکار است و کسب رفتار را غالباً با فرایندهای شرطی­سازی توضیح می­دهند. این روان­شناسان به اهمیت تمرین، تقویت و مجاورت در یادگیری تأکید دارند .

 

نظریه شناختی
 

در حدود همان زمانی که رفتارگرایان نظریه خود را در ایالت متحده مطرح نموده ­اند، گروه کوچکی از روان­شناسان به اهمیت ادراک یا بینش و تشخیص فرد و به طور کلی عوامل درونی در یادگیری تأکید داشتند. نظریات گشتالت[۱۲] ، پیاژه[۱۳] و لوین[۱۴] از جمله نظریات شناختی یادگیری هستند.
در سال­های اخیر گروهی از روانشناسان با تأکید بر هر دو عامل درونی و بیرونی، مکتب دیگری تحت عنوان مکتب رفتاری – شناختی پایه­ریزی کردند. از نظریات دیگری که بعد از این مکاتب شکل گرفت، می­توان به نظریه عصبی فیزیولوژیک یادگیری و نظریه خبرپردازی اشاره کرد.
به طور عام ، نظریه یادگیری شامل مجموعه ­ای از اصول و قوانین در زمینه فرایند یادگیری است . نظریه­ های یادگیری به بررسی فرایند یادگیری می­پردازند و تلاش می­ کنند چگونگی یادگیری و عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دهند. برای رسیدن به این هدف هر یک از صاحبنظران، این مسأله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده­اند که موجب به وجود آمدن نظریه­ های مختلف در زمینه یادگیری شده است.
امروزه دو نظریه معروف در تبیین فرایند یادگیری عرضه شده است. این دو نظریه شرطی­کردن عامل و نظریه یادگیری اجتماعی می­باشند:

 

نظریه شرطی­کردن عامل
 

شرطی­کردن عامل[۱۵] چنین استدلال می­ کند که رفتار تابع نتایج آن است. افراد یاد می­گیرند که با در پیش­گرفتن یک رفتار چیزی را که مایلند یاد بگیرند یا از چیزی که نمی­خواهند دوری گزینند. رفتار عامل به معنای رفتار داوطلبانه فراگرفته شده است که در مقابل رفتار واکنشی یا رفتار فراگرفته نشده قرار می­گیرد. گرایش به تکرار چنین رفتاری تحت تأثیر تقویت یا عدم تقویت منتج از عواقب آن رفتار است، بنابراین تقویت رفتار را استحکام بخشیده و احتمال تکرار آن را افزایش می­دهد. بر مبنای کارهای اولیه انجام شده در این زمینه، پژوهش­های روانشناس دانشگاه هاوارد، بی . اف. اسکینر، دانش ما راجع به شرطی­شدن عامل را گسترش داده است. حتی منتقدان او نیز که نماینده گروه بزرگی هستند، نظر او را در این باره قبول دارند. به نظر می­رسد که رفتار را عوامل بیرونی – یعنی آموخته­ها- تعیین می­ کنند نه عوامل درونی یعنی بازتاب­ها یا نیاموخته­ها. اسکینر نشان می­دهد که نتیجه مطلوب یک رفتار باعث تکرار آن می­ شود. به علاوه رفتاری که پاداش به آن تعلق نگیرد یا با تنبیه توأم باشد کمتر احتمال تکرار دارد.

 

نظریه یادگیری اجتماعی
 

افراد با مشاهده آنچه برای دیگران اتفاق می­افتد و نیز با شنیدن تجارب دیگران مثل آنکه خود تجربه کرده باشند آموزش می­بینند. از این­رو، بسیاری چیزها را از الگوهایشان – اولیاء، معلّمان، دوستان، برنامه ­های تلویزیون، هنرمندان سینما و غیره – می­آموزند. این نظر را که ما می­توانیم هم از طریق مشاهده و هم از طریق تجربه مستقیم بیاموزیم، نظریه یادگیری اجتماعی[۱۶] می­نامند. نظریه یادگیری اجتماعی یک نوع بسط شرطی­کردن عامل است – یعنی نظریه­ای که می­گوید رفتار تابع نتایج است -اما وجود فراگیری از طریق مشاهده و اهمیت نقش ادراک در فراگیری را نیز قبول دارد. مردم نسبت به برداشت و تعریفی که از عواقب چیزی دارند واکنش نشان می­ دهند نه نسبت به خود عواقب عینی .
تأثیر الگوها از نقطه­نظر فراگیری اجتماعی، اساسی است. چهار فرایند از تعیین تأثیرگذاری یک الگو به روی افراد شناخته شده است :

 

 

فرایندهای قابل توجه. مردم تنها وقتی از الگویی می­آموزند که پیامد آن را مهم تشخیص دهند. افراد تمایل دارند از الگوهایی که فکر می­ کنند جذاب، مهم و یا شبیه خودشان هستند، بیشترین تأثیر را بپذیرند.
 

فرایندهای یادآوری. تأثیر یک الگو بستگی به این دارد که فرد تا چه حد عمل آن الگو را به خوبی به خاطر آورد، حتی بعد از این که آن الگو به آسانی در دسترس نباشد.
 

فرایندهای الگوبرداری. پس از آنکه شخص رفتاری جدید را از الگو دید، شبیه آن را انجام خواهد داد. بنابراین این فرایند ثابت می­ کند که فرد توانایی انجام فعالیت­های الگوبرداری را دارد.
 

فرایندهای تقویتی. هر گاه که انگیزه­های مثبت یا پاداش وجود داشته باشد، افراد به اجرای رفتار الگو تشویق می­شوند. رفتارهایی که تقویت شده ­اند مورد توجه بیشتر، فراگیری بهتر و تکرار قرار می­گیرند تا رفتارهایی که تقویت نشده ­اند (رابینز ، ۱۳۸۴، ۲۸۴).
 

یادگیری در سازمان­ها
 

یادگیری و کسب دانش یکی از دوره­ های رقابتی برای سازمان­های امروزی محسوب می­ شود. به عبارتی دیگر، یادگیری سازمانی فعالیت بلند مدتی است که شرایط را به شرایط سودمند رقابتی تبدیل می­سازد. اینکه کارکنان ما چه یاد می­گیرند در آینده سازمان ما تأثیر می­گذارد.
به گفته گانز[۱۷]:«عملکرد امروز، حاصل یادگیری دیروز است و عملکرد فردا، حاصل یادگیری امروز می­باشد» (ویندسور[۱۸]،۲۰۰۱،۳). یادگیری سازمانی در میان سازمان­های علاقه­مند به رقابت، نوآوری، و تأثیرگذار رایج شده است. آرجریس و شون[۱۹](۱۹۷۸)، اولین محققان در این زمینه، یادگیری سازمانی را به عنوان کشف و تصحیح اشتباهات تعریف کردند. فایول و لایلز[۲۰] (۱۹۸۵) یادگیری سازمانی را به عنوان فرایند بهبود فعالیت­ها به سوی شناخت و درک بهتر تعریف می­ کنند. داجسون[۲۱](۱۹۹۳) نیز یادگیری سازمانی را این گونه توصیف می­ کند: «راه تثبیت سازمان، تکمیل و سازماندهی دانش و موارد رایج پیرامون فعالیت­ها و فرهنگ سازمان». از طرفی هابر[۲۲](۱۹۹۱) می­گوید یادگیری در یک سازمان زمانی به وجود می ­آید که از طریق پردازش اطلاعات، میزان رفتار بالقوه سازمان­ها تفسیر شود.
یادگیری سازمانی بیشتر شامل بخش­های آموزش فردی است. یک سازمان وقتی که اعضاء سازمان آن را ترک می­ کنند توانایی­های یادگیری خود را از دست نمی­دهد. یادگیری سازمانی در حافظه سازمانی مشارکت دارد. به همین ترتیب سیستم یادگیری نه تنها افراد معدود بلکه افراد زیادی را در نتیجه جمع­آوری تجارب، هنجارها و داستان­ها تحت تأثیر قرار می­دهد ( هابر،۱۹۹۱).
یادگیری در سازمان­ها می تواند :
۱) از طریق انتشار و تسهیم دیدگاه ­ها، دانش و مدل­های ذهنی از اعضای سازمان روی دهد ؛
۲) براساس دانش و تجربه گذشته باشد که بستگی به مکانیسم­های سازمانی (سیاست­ها، استراتژی­ها، مدل­های واضح و …) دارد. هر چند یادگیری سازمان­ها از طریق افراد و گروه­ها شکل می­گیرد، فرایند یادگیری تحت تأثیر مجموعه گسترده­تری از متغیرها نیز می­باشد( مارکورات[۲۳]،۱۹۹۶، ۳).
امروزه بسیاری از مدیران ارشد به بهبود و پیشرفت یادگیری در سازمان­های خود متقاعد شده ­اند .این آگاهی در مورد بهبود یادگیری از چند سئوال نشأت گرفته است: ویژگی­های یک سازمان یادگیرنده خوب چگونه تعیین می­ شود؟ سازمان­ها چگونه یادگیری خود را بهبود می­بخشند؟ تحقیق ادوین و همکارانش بر این مبنا بود تا به سازمان­ها برای ایجاد سیستم­های یادگیری بهتر کمک کنند.
 
 

نظر دهید »
بررسی رابطه آلکسی تایمیا، تیپ شخصیتیD با سبک‌های ابراز هیجان۹۳- قسمت ۹
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دیدگاه های موجود درباره شخصیت، به دو دسته اصلی تقسیم می‏شوند:
الف) التقاط گرایی خیرخواهانه؛
ب) طرفداری متعصبانه
بسیاری ازموارد درباره شخصیت، در یکی از این دو دسته قرار می‏گیرند؛ اما نوع سومی‌هم هست که دارای اهمیت قابل‌توجهی هستند. این دسته از گرایش التقاط گرایی خیرخواهانه، گستردگی و موازنه‏ای را که برای بررسی بسیاری از نظریه‏های مربوط به شخصیت ضروری است، کسب می‏کنند، و از طرفداری متعصبانه، این عقیده را که برخی از نظریه‏ها از سایرین بهترند، وام می‏گیرند. هدف کلی «تحلیل تطبیقی»است، پرده برداشتن از شباهتها و تفاوتهای میان بسیاری ازرویکردهای موجود به شخصیت است، و این پرده‏برداری را نقطه شروعی است برای تعیین اینکه سودمندترین رویکرد کدام است. تحلیل تطبیقی در جستجوی فهم بهتر، باید جامع، منظم و ارزیابی کننده باشد.
اگر چه رویکردهای التقاط‏گرایی خیرخواهانه و طرفداری متعصبانه، هر یک مزایایی مختص به خویش دارند، با این حال، هنگامی‌که تعدادی از نظریه‏های سازگار در دسترس باشند، نه رویکرد التقاط‏گرایی خیرخواهانه موجب رشد این حوزه علمی‌خواهد شد، و نه رویکرد طرفداری متعصبانه. هیچ کس نمی‏کوشد تا ارزش نسبی انواع رویکردهای موجود را تعیین کند، و حتی در نسلهای بعدی، کسانی که دست‏اندر کارند به تقلید از اسلاف خود می‏پردازند و تنها، استادی و مهارتشان اندکی بیشتر می‏شود؛ ولی هیچ‏گونه تغییرات چشمگیر و پیشرفتهای شگرف پدید نخواهد آمد، مگر اینکه نگرش تحلیل تطبیقی رشد یابد. افرادی که در این حوزه معرفتی کار می‏کنند، می‏توانند به جای اینکه انرژی خود را در مناقشات متعصبانه و رقابت جویانه به هدر دهند، تشریک مساعی کنند و این تشریک مساعی مرحله متوسطی از رشد این حوزه معرفتی را فراهم می‏آورد (شاملو، ۱۳۸۲).
۲-۵- ارتباط آلکسی تایمیا و ابرازگری هیجان
از دیدگاه علوم شناختی، هیجان‌ها به عنوان دسته ای از طرح واره‌های مبتنی بر پردازش اطلاعات شناخته می‌شوند که شامل فرایندها و تجسم‌های نمادین و غیر نمادین هستند کاهش ابراز هیجانات اساسا بیان گر نوعی فقدان یا بدتنظیمی‌هیجانات است. به همین صورت آسیب در ظرفیت‌های پردازش هیجانی مبتنی بر نارسایی هیجانی ممکن است یک عامل خطراحتمالی برای انواع مشکلات سلامت روان باشند (شه ناسی، ۱۳۹۲).
نارسایی هیجانی سازه ای است چند وجهی متشکل از دشواری درشناسایی احساسات و تمایز بین احساسات و تهییج‌های بدنی مربوط به انگیختگی هیجانی، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران، قدرت تجسم محدود که بر حسب فقر خیال پردازی‌ها مشخص می‌شود؛ سبک شناختی عینی (غیر تجسمی)، عمل گرا و واقعیت مدار یا تفکر عینی افراد مبتلا به نارسایی هیجانی، تهییج‌های بدنی بهنجار را بزرگ می‌کنند، نشانه‌های بدنی انگیختگی هیجانی را بد تفسیر می‌کنند، درماندگی هیجانی را از طریق شکایت‌های بدنی نشان می‌دهند و در اقدامات درمانی نیز به دنبال درمان نشانه‌های جسمانی هستند. مشخصه‌ های بیرونی که سازه نارسایی هیجانی را تشکیل می‌دهند بیانگر نقایصی در پردازش شناختی و تنظیم هیجانات می‌باشند (شه ناسی، ۱۳۹۲). طبق برخی از تحقیقات نیز آلکسی تایمیا با دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی رابطه دارد. دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، گرایش به ابراز هیجان داشتن ولی ناتوان از ابراز آن بودن، ابراز هیجان بدون تمایل واقعی و یا ابرازکردن و سپس پشیمان شدن، می باشد (کینگ و امونز، ۱۹۹۰). دوسوگرایی در ابرازگری هیجان ممکن است به عنوان احساس‌های هیجانی به سرعت متغیر یا به طور همزمان شدید و متضاد به یک موضوع تعریف شود (کینگ، ۱۹۹۸). دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی اشکال مختلف از قبیل تمایل به ابراز ولی قادر به ابرازنبودن، ابرازکردن بدون تمایل واقعی را شامل می‌شود( کینگ و امونز، ۱۹۹۰). کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، خود دو سبک از سبک های ابراز هیجان هستند.
۲-۶ – سبک‌های ابراز هیجان و خصوصیات شخصیتی
بسیاری از پژوهش ها، ارتباط بین سبک‌های ابراز هیجان و شخصیت وپیامدهای زندگی را گزارش داده‌اند. ابراز هیجان مکرر، برجسته و به سرعت متغیر و سطحی [۱۵۲]نشانه‌ای از اختلال شخصیتی هیستریایی(نمایشی) و ابرازهیجان محدودشده، یک شاخص برای اختلالات شخصیتی اسکیزوئید واسکیزوفرنی گونه است. این شاخص‌های شخصیتی بیشتر به ابراز گری عمومی[۱۵۳] مرتبط اند تا به جنبه‌های ویژه ابراز( کرنیگ وهمکاران، ١٩٩۴).
در نظریه هیجان‌های متمایز [۱۵۴] (اکرمن و همکاران ، ١٩٩٨) هیجان یک نظام تعامل دو طرفه ازمولفه‌های ارزیاب – عصبی[۱۵۵]، ابرازگر و تجربه ای[۱۵۶] تعریف می‌شود. مطابق با این نظریه روابط محکم بین هیجانها و شخصیت از مولفه‌های انگیزش ذاتی هیجان‌ها استنتاج می‌شود.در طول دوره رشد، تفاوتهای فردی در گرایش‌ها به ابراز و تجربه به انواع ویژه هیجانها، به الگوهای شخص[۱۵۷] از پیامدهای هیجان به شناخت و کنش منجر می‌شود.
نظریه هیجان‌های متمایز پیش بینی می‌کند که ابراز هیجانها به سه دلیل با ابعاد شخصیتی همبسته هستند: اولاً، ابراز هیجان، حالت احساس را نشان می‌دهد.اگر چه با یاد گیری و اجتماعی شدن، مولفه ابراز گری می‌تواند از مولفه تجربی- دو مولفه ای که عموماً در سالهای اولیه به طوری قوی با یکدیگر مرتبط هستند جدا شود.پژوهشهای زیادی نشان داده است که مؤلفه‌های تجربه ای هیجانها روی درک، شناخت و رفتارهای بعدی کودکان وبزرگسالان تأثیر می‌گذارد.

ثانیاً ابراز احساسات به وسیله ی فرایند پسخوراند حسی، روی حالت‌های احساسی تأثیر می‌گذارد. پژوهش‌های زیادی نشان داده اند که پسخوراند از مؤلفه ابرازگر، بیشتر فرایند ارزیاب-عصبی را به کار می‌اندازد و حالتهای احساس ذهنی را زیاد می‌کند. ثالثاً ابراز هیجان، از طریق فرایندهای مهیج بر خصوصیات شخصیتی تأثیر می‌گذارد. ابرازگری هیجانی به عنوان روشی در تعادل اجتماعی است که پاسخهایی را در دیگران فرا می‌خواند. افزون بر این، فراوانی و شدت نشان دادن انواع هیجان‌های فرد، از طریق تأثیر گذاشتن بر الگوهای تعامل فرد با دیگران، شخصیت او را تحت تأثیر قرارمی‌دهد (ایزارد[۱۵۸]، ١٩٩٩).

۲-۷- یافته‌های توصیفی مربوط به متغیر‌های تحقیق
نه شخصیت و نه رابطه بین والدین و کودک، ارتباط معنی داری با نمرات مودال در لکسی تایمیا وجود ندارد.
طبق نتایج تحقیقات کارپنتر[۱۵۹] و آدیس[۱۶۰] (۲۰۰۰)، میانگین نمرات این گروه در ابعاد شناختی و عاطفی آلکسی تایمیا به طور سیستماتیک با شکایات روانشناختی، اضطراب ناتوان کننده و یا حالت دفاعی ارتباطی نداشت.
همچنین با استفاده ی از افکار تسکین دهنده به عنوان راهبرد رویارویی و مقابله، رابطه ی منفی داشت. بعلاوه یک رابطه با تصویر خود منفی در آینده مشاهده شده که بدین معناست که افراد مودال نمی‌توانند آینده خود را به شیوه ای خوشبینانه تصور کنند. به طور کلی مطالب قابل‌توجهی در مورد افراد مودال نمی‌توان استنباط کرد، اگرچه یک دیدگاه نسبتاً بدبینانه در مورد آینده بیانگر شکلی از شخصیت افسرده است که در دامنه ی طبیعی وجود دارد (میلون و دیویس، ۲۰۰۰).

۲-۸- مطالعات انجام شده مرتبط با پژوهش
۲-۸-۱- مطالعات انجام شده خارج کشور
کینگ و امونز (١٩٩٠) گزارش کرده اند که زنان بیشتر در ابراز هیجان مثبت مانند عشق و عاطفه به دیگران دوسوگرا هستند. همچنین در ابراز هیجاناتی چون خشم و حسادت با توجه به انتظارات فرهنگی دوسوگرا هستند . همچنین دوسوگرایی در ابرازگری با ابرازگری، همبستگی منفی معنادار دارد و به بازداری و نشخوار در ابراز هیجان منجر می‌شود.
هنریکس[۱۶۱] و همکاران (۱۹۹۱) دریافتند که بین دو بعد دشواری در تشخیص و شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات با افسردگی ارتباط مثبتی وجود دارد و تمرکز بر تجارب بیرونی که بعد دیگری از آلکسی تایمیا ‌است با افسردگی در ارتباط نیست.
واتسون و همکاران (١٩٩١) عقیده دارند که کنترل هیجانی به عنوان یک مؤلفه مهم الگوی رفتاری ریخت مستعد سرطان و ریخت C، شخص کاملاً سازگار، ساکت، موافق با مراجع قدرت، بدون جرٲت، دارای تصویری منفی نسبت به خود، دارای رفتارهای فداکارانه، اجتناب از تعارض و عدم ابراز کننده هیجان‌های منفی، مخصوصاً خشم با درماندگی و ناخوشی روانشناختی در بیماران سرطانی مرتبط است.
مونگرین و زاروف (۱۹۹۴)، برای بررسی دوسوگریی درابرازگری هیجان به منظور تعیین رابطه بین وابستگی خود انتقادی و علائم افسرده ساز، متغیرهای رویدادهای زندگی شدت هیجان و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی به عنوان تعدیل کننده‌های مهم در ارتباط بین همبستگی و خودانتقادی و علائم افسرده ساز در زنان و مردان تحقیقی انجام داده اند که مطابق با یافته‌های بدست آمده، الگوهای تعدیل کننده، شامل رویدادهای منفی و دوسوگرایی به طور موفقیت آمیزی، ٧۴٪ از اثر شخصیت بر افسردگی در زنان و ۴٧٪ از اثر شخصیت بر افسردگی را در مردان تبیین می‌کند. طبق نتایج پژوهش انجام شده، خودانتقادی و افسردگی در مردان تنها به وسیله دوسوگرایی ولی در زنان بیشتر به وسیله رویدادهای منفی و دوسوگرایی مرتبط بودند که رویدادهای منفی و دوسوگرایی پیش بینی کننده افسردگی بودند.
گروس و لونسون (١٩٩٧) به منظور بررسی اثرات حاد بازداری هیجان‌های مثبت و منفی پژوهشی انجام داده اند که در آن به ١٨٠ شرکت کننده زن، فیلم‌های غمگین، خنثی و مفرح نمایش دادند واز گروهی از شرکت کنندگان خواستند که رفتار ابرازگری شان را در حین نمایش فیلم‌ها بازداری کنند. ولی گروه دیگر می‌توانستند به راحتی و بدون بازدار هیجانی، فیلم‌ها را تماشا کنند.نتایج نشان داد که بازداری در گروه بازدارنده، رفتار ابرازگر را در هر سه فیلم و شادی را در فیلم‌های غمگین و مفرح کاهش داده و از لحاظ، زیستی بازداری، هیچ اثری در فیلم خنثی نداشت، ولی به طور آشکار، در هر دو فیلم هیجانی مثبت و منفی، موجب افزایش فعالیت سمپاتیک دستگاه قلبی – عروقی شد. شرکت کنندگان گروه بازدارنده درمقایسه با گروه غیر بازدارنده افزایش فعالیت تنی، ضربان قلب و هدایت پوستی و فعالیت نسبتاً بیشتر دستگاه قلبی-عروقی و دستگاه تنفسی را نشان دادند.
نتایج مطالعات تاکون (٢٠٠٠) در زمینه کنترل هیجان بیانگر آن است که زنان مبتلا به سرطان سینه در مقایسه با زنان سالم کنترل هیجانی بیشتری دارند.
کراز و همکاران (۲۰۰۰) طبق پژوهشی در زمینه دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، بین وابستگی اجتماعی، دیدگاه منفی نسبت به خود، تعارض در ابراز هیجان و اختلال تغذیه، ارتباط قوی یافته اند، به اعتقاد این پژوهشگران زنانی که وابستگی اجتماعی و اعتماد به نفس پایین دارند، در ابراز هیجان احساس تعارض می‌کنند و بازداری هیجانها این افراد را به ویژه به علائم اختلال تغذیه آسیب پذیر می‌سازد. زنانی که وابستگی اجتماعی دارند توانایی کافی ندارند تا هیجان هایی را بروز دهند که روابط آنها را بهبود بخشد و برای آنها عاطفه مثبت و احترام ایجاد کند و بنابراین درگیر فعالیت هایی می‌شوند که شکل دهی بدنی آنها را بهبود بخشد. زیرا تغییر دادن ظاهر جسمانی برای کسب استانداردهای فرهنگی زیبا کمک کننده است و باعث توجه مثبت و تحسین می‌شود بنابراین اگر زنان نتوانند خود ابرازگری، توجه و کنترل مثبت بدست آورنده به رفتارهای محدود کننده مثل ورزش زیاد با تغذیه مختل روی می‌آورند، به عبارت دیگر وابستگی اجتماعی و عدم اعتماد به نفس در زنان به دوسوگرایی بیشتر در ابراز هیجان منجر می‌شود که در نتیجه اختلال خوردن را در آنها افزایش می‌دهد.
اسمیت[۱۶۲] (٢٠٠١) در یک مطالعه طولی روی دانشجویان در۲١، ۳۷، ۴۳، ۵۳ سالگی، ابراز هیجانی مثبت و چهره ای دانشجویان بر اساس عکس‌های سالهای مورد نظر دانشجویان درجه بندی کرد و به این نتیجه رسید که ابراز هیجان مثبت با خصوصیات شخصیتی در سنین مختلف مرتبط است. زنانی که هیجان مثبت بیشتری را در عکس‌های “کتاب سال” دانشجویان نشان داده بودند، با گذشت زمان، از لحاظ ذهنی متمرکز و رو به پیشرفت و برای تجربه طولانی و مکرر عاطفه منفی، کمتر مستعد بودند. در کل، ابراز هیجانی مثبت، پیامدهای خوشایند در ازدواج و سلامت شخص داشتند. همچنین زنانی که هیجان مثبت بیشتری را نشان داده بودند، بیشتر احتمال داشته است که تا ٢٧ سالگی ازدواج کنند و در ۴۳ سالگی از ازدواجشان راضی باشند . اگر چه بین ابرازگری مثبت و منتهی شدن به طلاق یا رضایت زناشویی در۵۳ سالگی ارتباطی وجود نداشت.
گراس و جان[۱۶۳](۲۰۰۳) گزارش کردند که تفاوت های افراد در استفاده از سبک‌های مختلف تنظیم هیجان شناختی موجب پیامدهای عاطفی، شناختی و اجتماعی مختلفی می‌شود چنان که استفاده از سبکهای ارزیابی مجدد با هیجانهای مثبت و عملکردهای میان فردی بهتر و بهزیستی بالا ارتباط دارد.
دوگاخت[۱۶۴] و همکاران (۲۰۰۴) معتقدند که مهار هیجانی (آلکسی تایمیا) به منزله ی عامل آسیب پذیری، فرد را برای تجربه ی عواطف منفی (درماندگی روانشناختی و ناتوانی در تجربه ی عواطف مثبت) مستعد می‌کند.
بایلی[۱۶۵] و هنری[۱۶۶] (۲۰۰۷) نشان دادند که بعد دشواری در شناسایی هیجان‌ها در آلکسی تایمیا به طور معنی داری با جسمانی کردن همراه است و این نتیجه از طریق عاطفه ی منفی ایجاد می‌شود. در کل افراد با تیپ D، رفتارهای مرتبط با سلامتی کمتری داشته و از حمایت اجتماعی پایین تری برخوردارند و این امر با سلامتی عمومی‌پایین در آنها رابطه دارد.
لی[۱۶۷] و همکاران (۲۰۰۷) نشان دادند که بین آلکسی تایمیا و دو بعد دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات آن، با افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد که مولفه‌های اضطراب و خلق تنگ می‌تواند همپوشی هایی با ویژگی‌های شخصیت D، داشته باشد.
مطالعات موریگوچی[۱۶۸]و همکاران (۲۰۰۷) نشان داده است که مقابله ضعیف با عوامل فشارزا را که در افراد آلکسی تایمیک و روان رنجور دیده می‌شود، با احتمال خطر بالاتر این افراد برای بیماریهای روانپزشکی و روان تنی مرتبط است و ذکر کرده اند که روان رنجور خویی بالا و فراخ ذهنی و وجدانی بودن کم را بهترین عوامل تبینی مرتبط با آلکسی تایمیا است.
ویلیامز[۱۶۹] و همکاران (۲۰۱۰) نشان دادند که بیماران تیپ D شخصیتی با بیماران غیر تیپ D تفاوت معناداری در ابعاد درک بیماری شان دارند. آن‌ ها معتقدند که بیماریشان وخیم تر از بیماران غیر تیپ D است و اکثر نشانه هایی که تجربه می کنند به بیماری آنها مربوط است. آنها نگران بیماری خود بودند و هیجانات بیشتری را تجربه می کردند ( یکی از مولفه هایی که با تیپ شخصیتی D، ارتباط تنگاتنگی دارد، آلکسی تایمیا یا مهار هیجانی است).
همچنین طبق پژوهشی دوبی[۱۷۰] و همکاران (۲۰۱۰ (ناگویی خلقی با سبک های سازش نیافته نظم دهی هیجانات و عواطف، همبستگی مثبت و با رفتارهای سازش یافته همبستگی منفی دارد. بنابراین نویسندگان نتیجه گرفتند که آلکسی تایمیا اصطلاحی است که اغلب برای توصیف افرادی به کار می‌رود که مشکلاتی در تشخیص، پردازش و تنظیم هیجان‌های خود دارند.
نتایج پژوهش کاستلی[۱۷۱]و همکاران (۲۰۱۳) با هدف بررسی پریشانی روانشنخاتی، عصبانیت و الکسی تایمی در بیماران مبتلا به درد صورت بر روی ۴۵ نفر زن مبتلا نشان داد این زنان نمرات بالایی در افسردگی، اضطراب و پریشانی هیجانی کسب کرده اند. کسانی که درجه عصبانیت بیشتری گزارش کرده بودند درد بیشتری را تجربه میکردند. این بیماران نمرات بالایی در الکسی تایمیا به ویژه در تشخیص هیجانات چهره نشان دادند و رابطه بین الکسی تایمی با ابراز خشم مثبت و معنادار بود.
۲-۸-۲- پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور
در پژوهش شاهقلیان در سال ۱۳۸۶ رابطه آلکسی تایمیا با سبکهای ابراز هیجان ( ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی) و سلامت عمومی در دانشجویان و نقش جنسیت در بروز آلکسی تایمیا بررسی شده است. در این پژوهش ۲۱۰ دانشجو ( ۱۰۵ زن و ۱۰۵ مرد) به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه گیلان انتخاب و به کمک مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو و پرسشنامه های ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی، دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، t سلامت عمومی ارزیابی شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، از میان آلکسی تایمیا و سبک دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، آلکسی تایمیا تبیین کننده قوی تری برای واریانس سلامت عمومی است. افزایش آلکسی تایمیا با کاهش سلامت عمومی همراه است.
افروز (۱۳۸۷) گزارش کرده است کسانی که آلکسی تایمیا دارند در بسیاری از موارد از سوی والدین مورد سرزنش، تحقیر، تهدید و احیاناً تنبیه بدنی واقع شده اند؛ این نوع واکنش، باعث بازداری رفتار و هیجان منفی در افراد می‌شود و آنها را برای تیپ شخصیتی D، مستعد می‌گرداند.
مظاهری (۱۳۸۹) تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط آلکسی تایمیا ‌با افسردگی و اضطراب در بیماران روان پزشکی انجام داده که این پژوهش جهت بررسی ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا ‌با افسردگی و اضطراب در بیماران روان پزشکی انجام شده است. در این مطالعه ی توصیفی همبستگی، ۸۱ بیمار (۶۲ زن و ۱۹ مرد) از مراجعه کنندگان به یک درمانگاه روان پزشکی دولتی شهر اصفهان در سال ۱۳۸۷ به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و با بهره گرفتن از مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو و معیار بیمارستانی اضطراب و افسردگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس داده‌ها به کمک شاخص‌های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی تحلیل شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، دو بعد از آلکسی تایمیا شامل دشواری در شناسایی احساسات (۰۰۱/۰= P) و دشواری در توصیف احساسات (۰۱۴/۰= P) با افسردگی و اضطراب همبستگی مستقیم معنی داری دارند، در حالی که همبستگی بین بعد تمرکز بر تجارب بیرونی با افسردگی و اضطراب معنی دار نبود( ۹۶/۰= P) تحلیل رگرسیونی نشان داد که ابعاد آلکسی تایمیا ‌ توانایی پیش بینی تغییرات افسردگی و اضطراب را ندارند. رابطه بین آلکسی تایمیا ‌با افسردگی و اضطراب موید ارتباط آن با شاخص‌های آسیب پذیری روان شناختی است.
مظاهری و افشار (۱۳۸۹) نشان دادند که بین آلکسی تایمیا و دو بعد دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات آن، با افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد که مولفه‌های اضطراب و خلق تنگ می‌تواند همپوشی هایی با ویژگی‌های شخصیت D، داشته باشد.
نتایج مطالعه عیسی زادگان و همکاران (۱۳۹۰) نشان داد که آلکسی تایمیا با هر دو زیرمقیاس تیپ شخصیتی D، یعنی عاطفه منفی و بازداری اجتماعی رابطه ی مثبت و معنی داری داشته است.
علیمردانی و همکاران (۱۳۹۳) در پژوهشی با عنوان تعیین رابطه ی الکسی تایمیا و منبع کنترل با تیپ شخصیتی D در دانشجویان به این نتیجه دست یافتند که بین تیپ شخصیتی D، با تفکر معطوف به سطح با منبع کنترل بیرونی رابطه ی معناداری وجود دارد.
.
فصل سوم
روش اجرای پژوهش

۳-۱- روش تحقیق
طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می‌باشد. این مطالعه از روش تحقیق با رویکرد توصیفی – پیمایشی برای سنجش موضوع استفاده نموده است. تحقیق پیمایشی روش جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه از نمونه افرادی است که نماینده یک جامعه معین باشند.
۳-۲- جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد ایلام بود که در سال تحصیلی۱۳۹۳-۱۳۹۲ در مقطع کارشناسی ارشد این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند (۱۲۰۰نفر). با بهره گرفتن از جدول مورگان تعداد ۱۸۲ نفر(۹۱ مرد و ۹۱ زن) به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند.
۳-۳- روش گردآوری اطلاعات
جمع آوری داده‌ها به دوصورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است:
۱- روش کتابخانه‌ای
در روش کتابخانه‌ای اطلاعات مربوط از کلیه‌ی کتاب‌ها، رساله‌ها، پایان‌نامه‌ها، فصلنامه‌ها، جراید، نقشه‌ها، سایت‌های اینترنتی، بهره از اطلاعات و… مراجعه و اطلاعات موردنیاز جمع‌ آوری گردید.
۲- روش میدانی
با توجه به ماهیت این بررسی که عبارت است از بررسی رابطه آلکسی تایمیا، تیپ شخصیتیD با سبک‌های ابراز هیجان باتوجه به ماهیت پژوهش از ابزار استاندارد به عنوان وسیله اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات استفاده گردید.
۳-۴- ابزار گرد آوری اطلاعات
پرسشنامه آلکسی تایمیا ی تورنتو (TAS):
این مقیاس در سال ۱۹۸۶ توسط تایلور[۱۷۲] ساخته شد و در سال ۱۹۹۴ توسط بگبی[۱۷۳] و همکارانش تجدید نظر گردید . در این مقیاس بیست ماده ای، سازه آلکسی تایمیا در سه زیر مقیاس دشواری در تشخیص احساسات[۱۷۴] (DIF)، دشواری در توصیف احساسات[۱۷۵] (DDF) و تفکر با جهت گیری خارجی[۱۷۶] (EOT) ارزیابی می‌شود . خرده مقیاس اول شامل ۷ ماده می‌باشد (۱، ۳، ۶، ۷، ۹،۱۳ و۱۴) که توانایی آزمودنی در شناسایی احساساتش و تمایز میان احساسات با حسهای بدنی را ارزیابی می‌کند . زیر مقیاس دوم ۵ ماده دارد (۲، ۴، ۱۱، ۱۲، و ۱۷) که توانایی شخص در بیان احساسات و اینکه آیا قادر است احساسات خودش را در قالب لغات بیان کند یا خیر، می‌سنجد . خرده مقیاس سوم ۸ ماده دارد (۵، ۸، ۱۰، ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۱۹ و ۲۰ ) و میزان درون نگری و عمیق شدن فرد در احساسات درونی خودش و دیگران را بررسی می‌کند . دامنه پاسخ به هر ماده ۵ درجه و از «کاملاً مخالف» تا «کاملاً موافق» متغیر است، روش نمره گذاری آن به شیوه لیکرت است . به پاسخ «کاملاً مخالف» نمره ۱ و به پاسخ «کاملاً موافق» نمره ۵ تعلق می‌گیرد . مواد ۴، ۵، ۱۰، ۱۸ و ۱۹ به دلیل منفی بودن جهت مواد با آلکسی تایمیا به شیوه معکوس نمره گذاری می‌شوند، یعنی به پاسخ «کاملاً مخالف» نمره ۵ و به پاسخ «کاملاً موافق» نمره ۱ تعلق می‌گیرد. در این مقیاس نمره بالاتر نشان دهنده آلکسی تایمیا ی بالاتر می‌باشد
پرسشنامه تیپ شخصیتیD:
پرسشنامه تیپ شخصیتی D در سال ۱۹۹۸ توسط دنولت[۱۷۷] برای سنجش ویژگی‌های مرتبط با تیپ شخصیتی D ساخته شد. تیپ شخصیتی D یا درمانده توسط تعامل دو ویژگی شخصیتی ثابت و کلی تعریف می‌شود که عبارتند از: عاطفه منفی و بازداری اجتماعی. عاطفه منفی به تمایل تجربه عواطف منفی در طول زمان و موقعیت‌ها اشاره می‌کند، در حالی که بازداری اجتماعی به تمایل برای بازداری از بیان این هیجانات در تعامل اجتماعی اشاره می‌کند. همچنین این تیپ شخصیتی با دامنه وسیعی از اختلالات هیجانی مانند اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه مشخص می‌شود. افراد با این تیپ با داشتن سبک زندگی ناسالم و کیفیت زندگی آسیب دیده و متعاقب آن با بالا بودن آمار اختلالات روان‌شناختی چون اضطراب و افسردگی بیشتر مستعد اختلالات مربوط به سلامتی و بیماری هستند.
و مؤلفه های عاطفه منفی و بازداری اجتماعی را می سنجد. هر آزمودنی به این مقیاس به صورت “هرگز”، “بندرت”، “گاهی اوقات”، “اغلب اوقات”و “همیشه” پاسخ می دهد. ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاسه ای عاطفه منفی بازداری اجتماعی به ترتیب ۸۸/۰ و ۸۶/۰ به دست آمد. در مطالعه ابوالقاسمی وهمکاران(۱۳۸۸ ) ضریب آلفای کرونباخ ۷۲/۰گزارش شده است.
پرسشنامه ابرازگری هیجانی[۱۷۸] (EEQ):
این پرسش نامه توسط کینگ و امونز ( ۱۹۹۰ ) ساخته شده، دارای ۱۶ ماده در سه زیرمقیاس ابراز هیجان مثبت ( ۷ ماده)، ابراز صمیمیت( ۵ ماده ) و ابراز هیجان منفی ( ۴ ماده ) است در این پرسش نامه نمره بالاتر، بیانگر ابرازگری هیجانی بالاتر است. رفیعی نیا ( ۱۳۸۰ ) ضریب آلفای کرونباخ را برای کل مقیاس۶۸/۰ و برای زیرمقیاس های آن به ترتیب ۶۵/۰، ۵۹/۰ و۶۸/۰ گزارش کرده است . کینگ و امونز ( ۱۹۹۰ ) برای بررسی روایی همگرا بین پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) و «مقیاس عاطفی مثبت براد برن» همبستگی مثبت معنی دار یافتند.
پرسشنامه کنترل هیجانی[۱۷۹] ((ECQ:
راجر و نشوور ( ۱۹۸۷ ) ساختار اولیه این پرسش نامه را تنظیم و راجر ( ۱۹۸۹ ) این پرسش نامه را تجدید نظر نمودند . این پرسش نامه دارای ۵۶ ماده در چهار زیرمقیاس بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری، نشخوار و کنترل خوش خیم هر یک دارای (۱۴ماده ) است . در این پرسش نامه نمره بالاتر بیانگر کنترل هیجانی بالاتر است . رفیعی نیا ( ۱۳۸۰ ) ضریب آلفای کرونباخ را برای کل مقیاس۶۸/۰ و برای زیرمقیاس های یادشده به ترتیب۷۰/۰، ۷۶/۰، ۷۷/۰ و ۵۸/۰ گزارش نمود . راجر (۱۹۸۹) بین نشخوار و روان رنجورخویی« پرسش نامه شخصیتی آیزنک» همبستگی مثبت معنی دار، بین کنترل پرخاشگری و «پرسشنامه کینه ورزی باس – دارکه» بین بازداری هیجانی و برون گرایی پرسش نامه شخصیتی آیزنک و بین کنترل خوش خیم و روان پریشی گرایی پرسش نامه شخصیتی آیزنک همبستگی منفی معنی دار یافتند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 131
  • 132
  • 133
  • ...
  • 134
  • ...
  • 135
  • 136
  • 137
  • ...
  • 138
  • ...
  • 139
  • 140
  • 141
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۳۱
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی رابطه اعتماد بیش از حد مدیریت و حق الزحمه حسابرسی- ...
  • ماهیت و مبانی «اصل تکلیف به ارائه دلایل» چیست و شرایط و گستره اِعمال آن در حقوق عمومی تا کجاست- قسمت ۳
  • بدحجابی و مسائل مربوط به پوشش وآرایش و ظاهر اشخاص- قسمت ۱۴
  • بررسی و مقایسه اسکندر نامه نظامی گنجوی و آیین اسکندری عبدی ب- قسمت ۱۰
  • منظومه¬های سیاسی طنز در انقلاب مشروطه- قسمت ۱۴
  • بررسی تاثیر استفاده از عصاره چای سبز در فیلم پلی آمید ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره تعیین ظرفیت بردتغذیه ای گوزن زرد ایرانی در جزیره اشک، دریاچه ارومیه- فایل ...
  • نگارش پایان نامه در رابطه با تاثیر-بکارگیری-فناوری-اطلاعات-و-ارتباطات-بر-توانمند-سازی-دانش-آموزان-مدارس-هوشمند-بابلسر-از-دید-معلمان- فایل ۳۷
  • بررسی و تحلیل دیوان ملاپریشان در مقایسه با اندیشه¬های عرفانی مولانا- قسمت ۱۱
  • تبیین جنبه های آموزشی و تربیتی امید و نقش آن در سلامت روان انسان از دیدگاه اسلام- قسمت 11
  • بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۴
  • بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای فوق برنامه داوطلبانه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزا داسلامی واحد بندرعباس۹۳- قسمت ۷
  • تضاد دین و عرفان در دیوان حافظ- قسمت 12
  • مقالات و پایان نامه ها درباره راهکارهای فردی مبارزه با انحرافات جنسی از دیدگاه قرآن و ...
  • شناسایی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی- قسمت ۸
  • حمله روسیه به گرجستان از منظر حقوق توسل به زور- قسمت ۶
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | مروری بر پژوهشها : – 9 "
  • عوامل موثر بر ارتقا کیفیت خدمات گروه هتل های هما از دیدگاه کارکنان و مشتریان- قسمت ۵- قسمت 2
  • مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و اوباما در خاورمیانه- قسمت ۱۳
  • تأثیر ابعاد کیفیّت خدمات بانکی برتجهیز منابع بانکها- قسمت ۹
  • ضمانت اجراهای کیفری نقض حقوق مالکیت فکری در ایران- قسمت ۵
  • پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام- قسمت ۵
  • بهبود امکان¬سنجی شیوه¬نامه¬ای بر پایه امکان¬سنجی ریاضی- منطقی- قسمت ۹- قسمت 2
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره شناسایی و ریشه یابی عوامل بحرانی ادعا در حوزه های زمان و هزینه ...
  • تحلیل و بررسی اندیشه و آراء تربیتی علّامه اقبال لاهوری- قسمت 28
  • تاثیر نگرش سرمایه¬گذاران وعملکرد مقطعی در مدل ریسک چند عاملی شواهدی از بازار اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۴
  • ترجمه و تحقیق کتاب سلم از کتاب خلاف شیخ طوسی بانضمام بررسی فقهی پیش فروش های متداول- قسمت 2
  • بررسی مکروحیله درسمک عیار- قسمت ۴
  • بررسی رابطه بین رهبری تحولی و تعهد سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی مدیران مدارس ناحیه۱ شهر کرمانشاه- قسمت ۵

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان