تصمیم اولیه برای برنامه ریزی و حصول توافقات مقدماتی
تعیین و شناسایی دستورهای سازمان
روشن سازی رسالت و ارزش های سازمان
ارزیابی محیط خارجی؛ فرصت ها و تهدید ها
ارزیابی محیط داخلی؛ نقاط قوت و ضعف
شناسایی مسایل استراتژیکی که سازمان با آن مواجه است
تنظیم استراتژی هایی برای مدیریت مسایل استراتژیک
تدوین دیدگاه سازمانی کارساز برای آینده
شکل۲-۱: نمودار فرایند برنامه ریزی استراتژیک برایسون. ]۶[.
فرد دیوید در مقاله خود الگویی جامع را برای مدیریت استراتژیک معرفی می کند(شکل۲-۲) و آن را بسیار متداول و قابل قبول می خواند، اجزای تشکیل دهنده این الگو عبارتند از: ]۳[
تعیین مأموریت
بررسی عوامل خارجی
بررسی عوامل داخلی
تعیین اهداف بلند مدت
تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی ها
تعیین هدف های سالانه و سیاست ها
تخصیص منابع
محاسبه و ارزیابی عملکرد
بارخورد
شکل۲-۲: الگوی جامع مدیریت استراتژیک دیوید. ]۳[.
البته رویکردهای معتبر دیگری نیز در زمینه فرایند برنامه ریزی استراتژیک توسط صاحبنظران ارائه شده است. از این قبیل میتوان به فرایند برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک مدل ای پی او[۳۶]، مدل جان تامپسون[۳۷]، مدل ج ارجنتی[۳۸]، مدل ام آی ام[۳۹]، مدل گلوئینگ، مدل هاکس[۴۰]، مدل تلفیقی پیرس و رابینسون[۴۱]، مدل ایگور آنسوف[۴۲] و مدل هنری مینتزبرگ[۴۳] را نام برد که همگی با پیروی از مسیر مشترکی به انجام مدیریت استراتژیک در سازمانها اشاره دارند.
۲-۱۲-۱ مأموریت سازمان یا شرکت
مأموریت یک سازمان نشان دهنده علت یا فلسفه وجودی و رسالت سازمان بوده و به عبارتی دیگر بیانگر هویت سازمان است. هر سازمان چه مکتوب باشد چه نباشد دارای یک فلسفه یا مأموریت است این فلسفه یا مأموریت است که هرگونه فعالیت سازمان و رفتار کارکنانش و یا به عقاید و ارزش های صاحبان و مدیران سازمان شکل می دهد.
مأموریت سازمان، مقصد آن سازمان است، یا در واقع فلسفه وجودی آن. یک مأموریت خوب طراحی شده، هدف بنیادی و بی نظیری را تعریف می کند که باعث متمایز شدن یک شرکت از دیگر شرکت های مشابه اش می شود و قلمروی فعالیت های شرکت را، در مورد محصولات ( کالاها و خدمات) عرضه شده و بازارهای هدف، مشخص می کند. مأموریت شرکت در واقع نقطه اشتراک انتظارات کارکنان است و تصویری واحد از شرکت به گروه های ذی نفع مهم در محیط وظیفه ای شرکت ارائه می دهد]۱[.
تعریف مأموریت و اهداف سازمان در انجام تجزیه و تحلیل برای فرایند مدیریت استراتژیک، در تعیین راستا و انتخاب استراتژی، اجرا و در ارزیابی کامل فرایند مدیریت یک چهار چوب اساسی تشکیل خواهد داد]۵[.
۲-۱۲-۲ مقایسه چشم انداز های سازمان با مأموریت سازمان
برخی از سازمان ها برای مأموریت و چشم اندازهای سازمان دو سند تهیه می کنند. اگر در بیان مأموریت سازمان سعی شود که به این پرسش پاسخ داده شود( ما به چه کاری مشغول هستیم؟) در سند مربوطه به چشم اندازهای سازمان به این پرسش پاسخ داده خواهد شد ( ما می خواهیم چه بشویم؟) در حقیقت مأموریت سازمان ( ما به چه کاری مشغول هستیم؟) و چشم اندازهای سازمان هم ( ما می خواهیم چه شویم؟) می باشد.
۲-۱۲-۳ اجزای تشکیل دهنده مأموریت سازمان
مأموریت سازمان ها از نظر حجم، محتوا، شکل و پرداختن به جزئیات با هم متفاوت اند. بیشتر کارشناسان و افراد صاحب نظر در مدیریت استراتژیک چنین می پندارند که مفاد مأموریت سازمان باید دارای نه ویژگی بر جسته باشد.( از نه جزء مهم تشکیل می شود]۳[. با توجه به مأموریت سازمان باید بتوان به پرسش های زیر پاسخ داد:
مشتریان: مشتریان چه کسانی هستند؟
محصولات یا خدمات: محصولات و خدمات عمده شرکت چیست؟
بازارها: از نظر جغرافیایی، شرکت در کجا رقابت می کند؟
فن آوری: آیا شرکت از پیشرفته ترین فن آوری ها استفاده می کند؟
توجه به بقاء و رشد و سودآوری: آیا شرکت برای رشد و سلامت مالی از تعهد لازم برخوردار است؟
فلسفه: باورها، آرزوها و الویت های اخلاقی اصلی شرکت چیست؟
ویژگی ممتاز: شرکت دارای چه مزیت رقابتی یا شایستگی ممتاز است؟
توجه به تصور مردم: آیا شرکت نسبت به مسائل اجتماعی، جامعه و محیطی واکنش مناسب نشان میدهد؟
توجه به کارکنان: آیا کارکنان به عنوان یک قلم دارایی ارزشمند برای شرکت به حساب می آیند؟
۲-۱۲-۴ تجزیه وتحلیل محیطی
هر سازمان در داخل یک محیط تحت تأثیر عوامل مختلفی است که هر یک توانایی تغییر در وضعیت آن سازمان را دارا می باشد. لازم است برای تحلیل وضعیت سازمان، عوامل تاثیرگذار بر آن را شناخت و این عوامل را مورد بررسی و تحلیل قرارداد. شرایط محیطی و عوامل آن بر روی سازمان های مختلف تاثیر یکسانی نداشته، چه بسا یک عامل برای سازمانی فرصت محسوب گردیده، در حالیکه همان عامل برای سازمان دیگر تهدید به حساب آید. بنابراین برای هر سازمان می بایست شرایط محیطی خاص آن سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. همچنین برای تمام سازمان ها نمی توان از یک راه مشخص جهت تحلیل محیطی سازمان بهره جست، بلکه هر سازمان می بایست متناسب با ویژگی های خاص خود را از میان راه های مختلف، روش متناسب تر را انتخاب نموده و تحلیل محیط را بر آن مبنا قرار دهد]۳[. همچنین عوامل داخلی نیز بر روی عملکرد سازمان تأثیر گذاشته و با توجه به ویژگی های خاص خود سازمان را در رسیدن به اهداف یاری رسانده و یا از رسیدن به آن باز می دارند. برای شناخت قوت ها و ضعف های هر سازمان نیز روش های متفاوتی وجود داشته که متناسب با ویژگی های آن سازمان می بایست روش مناسب تر را انتخاب نموده و جهت تعیین نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان از آن بهره جست. در ادامه بر اساس تحلیل های محیطی ئ داخلی بهترین نوع استراتژی را جهت فعالیت انتخاب نموده و بر اساس آن استراتژی های مرتبط را معرفی و مورد تحلیل قرار داد]۳[.
۲-۱۲-۴-۱ بررسی محیط خارجی
بررسی محیطی عبارت است از نظارت، ارزیابی و نشر اطلاعات به دست آمده مربوط به محیط سازمانی، میان افراد کلیدی و موثر آن سازمان، بررسی محیطی هم چنین ابزاری است که شرکت از آن برای جلوگیری از شوک های استراتژیک و تضمین سلامت بلند مدت بهره می برد. در بررسی عوامل خارجی فرصت ها و تهدید های پیش روی سازمان ها شناسایی می شوند تا مدیران بتوانند با تدوین استراتژی مناسب از فرصت ها بهره برداری کنند و اثرات عوامل تهدید کننده را کاهش دهند یا از آنها پرهیز نمایند زیرا تغییر هر روزه محیط و طولانی بودن افق زمانی مدیریت استراتژیک، نامشخصی در محیط را بیشتر افزایش می دهد و به این ترتیب حاکمیت خویش را بر روی سازمان به اولویت در می آورد، فرصتها و تهدید هایی را که محیط به سازمان عرضه می کند برای مدیریت استراتژیک کانون های تصمیم را تشکیل می دهد]۵[.
در این بخش از پژوهش، روش های موجود در بررسی محیطی با ویژگی های خود ارائه گردیده تا با توجه به خصوصیات موجود در صنعت مورد مطالعه ( صنعت چوب ) بهترین روش جهت شناسایی استراتژی های مناسب برای ادامه فعالیت در مورد مطالعاتی مربوطه ( شرکت تخته شهید باهنر گرگان ) انتخاب گردد.
۲-۱۲-۴-۱-۱ بررسی عوامل خارجی
هدف از بررسی عوامل خارجی این است که از فرصت هایی که می توان از آنها بهره برداری کرد و تهدیداتی را که می توان از آنها احتراز نمود یک فهرست نهایی تهیه شود. همان گونه که از مفهوم واژه « نهایی» استنباط می شود، بررسی عوامل خارجی یا این هدف انجام نمی شود که فهرست کاملی از هر عاملی که می تواند بر سازمان اثر بگذارد، تهیه شود؛ بلکه هدف شناسایی متغیرهای اصلی است
که شرکت باید در برابر آنها واکنش عملی نشان دهد]۳[.
در این قسمت با تشریح سه روش در بررسی عوامل خارجی در حوزه محیط عمومی، محیط صنعتی و حوزه مشترک آن دو ، ضمن بیان عوامل و فاکتور های مورد بررسی در هر یک از آن محیط ها ویژگی های هر یک نیز بیان شده و در نهایت بهترین روش پیشنهاد گردیده است.
۲-۱۲-۴-۱-۱-۱ روش اول
در این روش محیط استراتژیک سازمان به مجموعه ای از ۵ گروه نیروی خارجی تقسیم می گردد که این محیط همان محیط عمومی تلقی می گردد و این ۵ گروه طبقه بندی شده عبارتند از:
نیروهای اقتصادی
نیروهای اجتماعی، فرهنگی، بوم شناسی و محیطی
نیروهای سیاسی، دولتی و قانونی / حقوقی
نیروهای فن آوری
نیروهای رقابتی
این عوامل تشکیل دهنده فرصت ها و تهدیدهای خارجی هستند که می توانند به نفع سازمان و یا به ضرر سازمان در آتیه باشند. شناسایی و ارزیابی فرصت های خارجی و تهدیدات باعث می شود که شرکت بتواند برای خود مأموریتی تدوین نماید، برای دستیابی به هدف های بلند مدت استراتژی هایی را طرح ریزی نماید و برای دستیابی به هدف های سالانه سیاست هایی را در نظر بگیرد. زیرا بقای بسیاری از سازمان ها تنها در گرو این واقعیت است که آنها بتوانند فرصت های موجود را در محیط خارج را شناسایی و از آنها بهره برداری کنند]۳[.
الف) نیروهای اقتصادی
همان طور که قبلا گفته شد، سیستم های MIMO بهره ی ظرفیت کانال را به صورت قابل ملاحظه ای نسبت به سیستم های SISO افزایش می دهند. در ادامه به معرفی ظرفیت کانال MIMO در حالت قطعی[۵۱] و حالت تصادفی[۵۲] می پردازیم.
حالت قطعی
با فرض معلوم بودن H در طرف گیرنده (در اکثر قریب به اتفاق سیستم های مخابراتی اطلاعات کانال در گیرنده از طریق ارسال سیگنال آموزشی[۵۳] توسط فرستنده و به کارگیری الگوریتم های تئوری تخمین بدست می آید) و تشکیل شدن بردار سیگنال ارسالی از M جزء مستقل با توان مساوی و توزیع گوسی مختلط متقارن دایروی، ظرفیت کانال MIMO در حالت قطعی بدین صورت بدست می آید [۶۷]:
(۱-۱۰)(۱۰-۱) |
واحد ظرفیت کانال بر حسب می باشد.
حالت تصادفی
با توجه به اینکه H تصادفی می باشد، ظرفیت ارگودیک کانال به صورت زیر می باشد:
(۱-۱۰)(۱-۱۱) |
که در آن امید ریاضی نسبت به کانال تصادفی می باشد. با ثابت بودن تعداد آنتن های گیرنده، هر چه بزرگتر شود و در نتیجه ظرفیت ارگودیک با بزرگ شدن به صورت حدی معادل می شود با [۶۷]:
(۱-۱۰)(۱-۱۲) |
بنابراین در این حالت، ظرفیت ارگودیک به صورت خطی با افزایش تعداد آنتن های گیرنده افزایش می یابد که به صورت قابل ملاحظه ای بهره ی ظرفیت کانال محوشدگی MIMO را بهبود می بخشد. در شکل (۱-۳) ظرفیت ارگودیک به صورت تابعی از SNR برای سیستم های چند آنتنه ی مختلف در یک محیط محوشدگی رسم شده است. همان طور که در این شکل دیده می شود، استفاده از چند آنتن درفرستنده و گیرنده افزایش قابل توجهی را در ظرفیت کانال نسبت به استفاده از چند آنتن، تنها در یک طرف سیستم مخابراتی بدست می دهد.
ظرفیت ارگودیک کانال MIMO [8]
فصل دوم
سیستم OFDM
مقدمه
فراهم آوردن نرخ داده ی بالا به عنوان یک چالش کلیدی در سیستم های مخابرات بیسیم، استفاده از تکنیک هایی را که به صورت موثری از پهنای باند استفاده می کنند بسیار مورد توجه قرار داده است. در یک سیستم مخابراتی دیجیتال که از مدولاسیون خطی (عموما QAM[54] یا PSK[55]) استفاده می کند، دریافت سیگنال بدون داشتن تداخل بین سمبلی[۵۶] (ISI) تنها زمانی ممکن است که شرط (معیار نایکوﺋیست[۵۷]):
(۲-۱) |
در فهرست اختیاری شورای اروپا(توصیه نامه شماره ۹(۸۹)) جاسوسی کامپیوتری این گونه تعریف شده بود: کسب اسرار حرفه ای یا تجاری از راه های نادرست یا افشا، انتقال و یا استفاده از این اسرار بدون داشتن حق یا هر گونه توجیه قانونی با قصد وارد کردن زیان اقتصادی به فردی که محق در نگه داشت اسرار است یا تحصیل یک امتیاز اقتصادی غیر قانونی برای خود یا یک شخص ثالث.
چنانچه ملاحظه می شود، جاسوسی کامپیوتری یا به تعبیر دقیق تر جاسوسی تجاری رایانه ای، طیف وسیعی از اعمال را شامل می شود. ماده ۶۴ قانون تجارت الکترنیک(مصوب ۱۳۸۲) با الگو گرفتن از تعریف شورای اروپا، بدون آنکه نامی از جاسوسی تجاری رایانه ای ببرد، در خصوص جرم مزبور مقرر داشته است:
به منظور حمایت از رقابت های مشروع و عادلانه در بستر مبادلات الکترونیکی، تحصیل غیر قانونی اسرار تجاری و اقتصادی بنگاه ها برای خود و یا افشای آن برای اشخاص ثالث در محیط الکترنیکی جرم محسوب و مرتکب به مجازات مقرر در این قانون خواهد رسید.ماده ۷۵ قانون مزبور نیز مقرر نموده است:
متخلفین از ماده ۶۴ این قانون و هر کس در بستر مبادلات الکترونیکی به منظور رقابت، منفعت یا ورود خسارت به بنگاه های تجاری، صنعتی، اقتصادی و خدماتی با نقض قرار دادهای استخدام مبنی بر عدم افشای اسرار شغلی یا دست یابی غیر مجاز به اسرار تجاری، آنها را برای خود تحصیل نموده یا برای اشخاص ثالث افشا نماید، به حبس از شش ماه تا دوسال و نیم و جزای نقدی معادل پنجاه میلیون ریال محکوم خواهد شد.[۱۱۸]
عنصر مادی
عنصر مادی جرم مذکور در ماده ۶۴ قانون تجارت الکترونیک، عبارت است از:
تحصیل غیر قانونی اسرار تجاری و اقتصادی بنگاه ها برای خود در محیط دیجیتال؛
تحصیل غیر قانونی اسرار تجاری و اقتصادی بنگاه ها برای اشخاص ثالث در محیط دیجیتال.
ماد ه ۶۵ قانون مورد اشاره در تبیین اسرار تجاری مقرر می دارد:
اسرار تجاری الکترونیکی داده پیامی است که شامل اطلاعات، فرمول ها، الگوها، نرم افزارها و برنامه ها، ابزارها و روش ها، تکنیک ها و فرایندها، تألیفات منتشر نشده، روش های انجام تجارت داد وستد، فنون و نقشه ها و امثال اینهاست که به طور مستقل دارای ارزش اقتصادی بوده و در دسترس عموم قرار ندارند و تلاش های معقولانه ای برای حفظ و حراست از آنها انجام شده باشد
تحقق رکن مادی جرم مذکور در ماده ۷۵، به سه صورت ممکن محقق شود:
۱-افشای اسرار شغلی که شخص طبق قرار داد استخدامی ملزم به حفظ آن بوده است؛
۲-دست یابی غیر مجاز به اسرار تجاری برای خود در بستر مبادلات الکترونیکی؛
صورت دوم و سوم ماده ۷۵ را می توان جاسوسی تجاری رایانه ای نامید، زیرا شخص با جست وجو و واکاوی به اسراری دست یافته است.
۳- عنصر معنوی
عبارت« تحصیل غیر قانونی اسرار» نشان می دهد که عمل مرتکب عملی ارادی و از روی عمد و قصد خاص مانند اضرار به شرکت یا کسب منفعت برای خود در ماده پیش بینی نشده است، بر خلاف ماده ۷۵ که عنصر روانی آن متشکل از قصد عام یعنی دست یافتن ارادی و غیر مجاز به اسرار تجاری و قصد رقابت، کسب منفعت یا ورود به بنگاه های تجاری، صنعتی، اقتصادی و خدماتی می باشد.
در پایان، به تفاوت جاسوسی رایانه ای یا به تعبیر دقیق تر جاسوسی تجاری رایانه ای با جاسوسی سنتی اشاره می کنیم.
تفاوت جاسوسی رایانه ای با جاسوسی سنتی، نخست در موضوع جرم است. موضوع جرم جاسوسی کلاسیک، کسب اطلاعات سری نظامی- امنیتی است، هرچند از طریق رایانه صورت گرفته باشد؛ لکن موضوع جرم جاسوسی رایانه ای کسب اسرار حرفه ای، تجاری، اقتصادی و صنعتی است. دوم آنکه در جاسوسی کلاسیک قصد مرتکب انتقال اسرار تحصیل شده به کشور بیگانه است، لکن در جاسوسی رایانه ای قصد مرتکب می تواند کسب اطلاعات برای خود یا برای شخص ثالث باشد و بالاخره اینکه جاسوسی سنتی جرمی علیه امنیت و جاسوسی رایانه ای علیه فعالیت های تجاری است.
مناسب است در این قسمت به تفاوت جاسوسی رایانه ای با دو جرم دست یابی غیر مجاز و افشای سر نیز اشاره شود، تا بین مفاهیم مزبور درهم آمیختگی به وجود نیاید:
الف: تفاوت جاسوسی رایانه ای با دست یابی غیر مجاز در سه چیز است: نخست آنکه موضوع دست یابی غیر مجاز اعم از اسرار تجاری و غیر تجاری است. دوم آنکه دست یابی غیر مجاز، صرف دست یافتن به سیستم و گذر از کلید واژه هاست و حال آنکه در جاسوسی رایانه ای این مرحله، مقدمه جرم است. به این ترتیب، دست یابی غیر مجاز را بیاد مقدمه جرم جاسوسی و یا شروع به آن جرم دانست. سوم آنکه هدف مرتکب جرم دست یابی در بسیاری موارد، تفریح و حس برتری جویی است و حال آنکه هدف مرتکب جرم سیاسی، کسب اطلاعات تجاری به منظور کسب منفعت و یا اضرار به غیر است.
ب: تفاوت جاسوسی رایانه ای با افشای سر در دو چیز است: نخست آنکه موضوع جرم جاسوسی- چناچه بیان شد- اسرار تجاری است، ولی موضوع جرم افشای اسرار اعم از آن است و شامل افشای هر نوع سری می شود، حتی فاش ساختن اسرار شرکت که به طور عادی، کارمند شرکت از آن مطلع شده است بیشتر مشمول افشای سر است نه جاسوسی رایانه ای.
دوم آنکه در جاسوسی رایانه ای گاه هدف مرتکب تنها استفاده از اطلاعات تجاری دیگران برای اغراض شخصی است، نه افشای آن برای دیگران؛ به عبارت دیگر ممکن است در جاسوسی رایانه ای اصولاً افشایی صورت نگیرد. برای مثال، مرتکب با به دست آوردن فرمول موجود در شرکتی، قصد ارتقای محصولات خود را داشته باشد. به این ترتیب، بین جاسوسی رایانه ای و افشای سر عموم من وجه است. مواردی از افشای سر را که مربوط به فاش ساختن اطلاعات تجاری تحصیل شده باشد، باید تحت عنوان جاسوسی رایانه ای تعقیب و رسیدگی کرد. [۱۱۹]
گفتار سوم: خیانت به کشور
جرم خیانت به کشور یکی از جرایمی است که علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور محقق می شود. با اینکه در قوانین کیفری این عنوان به چشم نمی خورد، لکن می توان موادی از قوانین مزبور و از جمله قانون مجازات اسلامی را مصداق جرم مزبور دانست. جرم خیانت به کشور همزاد جرم جاسوسی بوده و معمولاً در کنار آن به کار می رود. با وجود این، در تفکیک این دوعنوان گفته شده است که جرم جاسوسی توسط اتباع بیگانه به وقوع می پیوندد و جرم خیانت به کشور توسط اتباع همان کشور. برخی دیگر از حقوق دانان با تمایز بین جرم جاسوسی و خیانت به کشور، آن را این گونه تعریف کرده اند:
ارتکاب عمل منافی با امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران از سوی هر شخص ایرانی یا خارجی مأمور به خدمت در ایران، به قصد اضرار به امنیت کشور و نفع کشور دیگر.[۱۲۰]
بعضی از علمای حقوق در تفکیک جرم جاسوسی و خیانت به کشور دچار اشکال شده اند و اظهار می داند که در حال حاضر، تفکیک جرایم فوق عملی نیست و عده ای نیز ممیز اساسی این دو جرم را تابعیت و ملیت مرتکب قرار داده اند؛ یعنی در صورتی که مرتکب، شخص خارجی باشد، با عنوان جاسوسی و در صورتی که تبعه داخلی باشد با عنوان خائن به کشور مورد محاکمه و مجازات قرار می گیرد. برخی از متون قانونی کشورهای اروپایی نیز، فرق اصلی جرم جاسوسی و خیانت به کشور را، عنصر تابعیت مرتکب می دانند؛ یعنی اگر مرتکب جرم، از اتباع کشوری باشد که جرم بر ضرر آن کشور وقوع یافته است، عمل ارتکابی او خیانت به کشور محسوب می شود و در صورتی که مرتکب، خارجی باشد، عمل او جاسوسی خواهد بود.
به هر حال در قانون موضوعه ایران، فارق فوق مورد توجه قرار نگرفته که در نتیجه از نظر برخی از حقوق دانان نقض تلقی شده است و اصلاح آن را پیشنهاد کرده اند.
توجه به سخنی از پروفسور گارو در این زمینه راه گشاست. گارو پس از بحث درباره خیانت و جاسوسی و ارائه گزارش کمیسیون پارلمانی وزارت جنگ اظهار می دارد:
در واقع خواسته اند پایه جرم را بر ملیت استوار کنند، در صورتی که این مطلب در تمام مجامع مورد بحث واقع و فکری مبتذل شناخته شده است، زیرا پژوهش و تحقیق در علل موجبه هر عمل که ممکن است متضمن حسن نیت باشد ضروری است، لذا هیچ یک از قوانین کیفری توجه به ملیت مرتکبین جرایم مزبور ندارند.
پس از ارتکاب اعمال مذکور اعم از این که به وسیله اتباع داخلی ارتکاب یابد و یا به وسیله افراد خارجی باشد، به لحاظ وحدت طبع عمل، گاهی خیانت و گاهی جاسوسی است.[۱۲۱]
در قانون مجازات اسلامی از جمله مصادیق این جرم که در جرایم سایبری نیز مورد توجه قرار دارد، می توان به مواد ۴۹۸، ۵۰۰، ۵۰۴، ۵۱۱، اشاره کرد، که در اینجا به تحلیل اجمالی آن می پردازیم.
بند اول: تشکیل یا اداره جمعیت به قصد برهم زدن امنیت یا عضویت در این گروه ها
این مورد علاوه بر اینکه به صورت یک ماده در قانون مجازات اسلامی ذکر شده، بلکه در ماده ۲۱ قانون جرایم رایانه ای یکی از مصادیق جرایم علیه امنیت و آسایش بیان شده است.
ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد:
هر کس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر عنوانی تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود[۱۲۲]، به حبس از دو سال تا ده سال محکوم می شود.
می توان مواد فوق را به ترتیب ذیل مورد مطالعه قرار داد :
تشکیل گروه غیر قانونی علیه امنیت کشور
سردستگی و رهبری گروه
عضویت در گروه یا جمعیت عیر قانونی که با هدف برهم زدن امنیت کشور تأسیس شده است.
به هر حال در خیانت به کشور به خلاف جرایم عمومی دیگر، اقدامات مقدماتی برای ضربه زدن به کشور در صورتی که نتیجه نهایی مورد نظر مجرمین را داشته باشد به علت خروج مجرم از حیطه اقتدار کشور یا به پاشیدن ارکان کشور قابل مجازات نیست. از این رو، شروع به عملیات مقدماتی و شروع به جرم در اینگونه موارد قابل تعقیب است، حتی بنا بر بعضی از فرضیه ها در اینگونه موارد صرف تبانی به عنوان عملیات مقدماتی و قبل از مرحله شروع به جرم نیز جرم می باشد، زیرا اصولاً اینگونه اعمال مشتمل بر خطراتی است که به طور اساسی برای حفظ کشور مهلک و خطرآفرین است. از این جهت سوء قصد و تبانی بر ضد کشور در مرحله اولیه و شروع به جرم، قابل تعقیب است، اگر چه حقوق امروز با اینگونه عمل و برخورد موافقت زیادی ندارد.
تشکیل گروه علیه امنیت کشور به این دلیل جرم تلقی می گردد که :
اولاً : ممکن است جرم خیانت به کشور توسط همین گروه ها انجام شود، زیرا اقدام گروهی و دسته جمعی با اقتدار و جرأت بیشتری همراه است. بنابراین، وقتی این گروه ها خواسته های نامشروع خود را عملی ندیدند، در مقابل کشور، دولت و ملت قیام کرده و جنایات علیه امنیت و تمامیت کشور را مرتکب خواهند شد.
ثانیاً : تاریخ سیاسی کشورها نشان می دهد در صورتی که اینگونه گروه ها از آغاز تشکیل مبارزه و مقابله نشود، رفته رفته به قدرتی مبدل می شوند و معمولاً وسیله ای برای سوء استفاده قدرت های بیگانه به عنوان اهرم فشار بر کشور قرار می گیرند.
در نتیجه، کسانی که خیانت را به طور گروهی و دسته جمعی مرتکب می شوند یا در آینده، مرتکب خواهند شد، بالقوه، امنیت کشور را تهدید می کنند. بنابراین، اساساً تشکیل و اداره اینگونه دستجات بر خلاف مصالح و امنیت کشور بوده و جرم و قابل تعقیب و مجازات است.
با توجه به ماده ۴۹۸ قانون مزبور، برای تحقق جرم فوق، وجود عنصر و شرایطی لازم است:
وجود دسته و گروه؛ بنابراین ابتدا باید دسته ی تشکیل شده باشد و تعداد گروه می تواند بستگی به اوضاع و احوال و شرایط کشور داشته باشد، و بر اساس این ماده به بیش از دو نفر، گروه و جمعیت اطلاق شده و این تعداد مشمول ماده فوق است.
مسلح بودن شرط نیست؛ ممکن است تصور شود که الزاماً گروه باید مسلح باشند، لیکن با توجه به عموم و اطلاق ماده مذکور، مسلح بودن گروه لازمه تحقق جرم نیست.
هدف و قصد ضد امنیتی؛ گروه و دسته باید قصد ضد امنیت کشور را داشته باشند؛ به عبارت دیگر باید هدف آنها ارتکاب جرم خیانت به کشور باشد.
مرتکب جرم؛ با توجه به عموم و اطلاق ماده، «مرتکب جرم» عام است و شامل هر کسی می گردد.[۱۲۳]
تشکیل دسته و جمعیت از طریق ارتباطات اینترنتی و یا اداره جمعیت ها و گروه های معاند از طریق شبکه جهانی وبه قصد اخلال در امنیت کشور با پخش اکاذیب و شایعات و تحریک مردم به شورش و مانند آن امری ممکن، بلکه شایع و برای مرتکبین آن کم خطرتر است. گروه ، انجمن یا اتاق گفتگوی مجازی،یک سرویس مجانی است که از سایت ها در اختیار بازدیدکنندگان خود قرار می دهد. به عنوان مثالYahoo یکی از سایت هایی است که این سرویس را به کابران خود ارائه می دهد، به گونه ای که افراد می توانند به آسانی و بدون داشتن مهارت و تخصص زیاد، گروه یا انجمن خود را پایه گذاری کرده و کسانی را که دارای ایده ها و علایق مشترکند گرد هم آورده و به تبادل افکار و فعالیت های دیگر بپردازند.
به این ترتیب، امکان تحقق موضوع ماده ۴۹۸ از طریق امکانات رایانه ای، امری ممکن است. البته ممکن است در تحقق عنصر مادی جرم تشکیل یا اداره جمعیت، حضور فیزیکی افراد را در یک زمان و مکان شرط دانسته شود. لیکن دلیلی بر صرف نظر کردن از اطلاق ماده ۴۹۸ از این جهت وجود ندارد، زیرا اطلاق ماده تشکیل جمعیت اینترنتی نیز شامل می شود؛ به خصوص آنکه تشکیل جمعیت به هدف بر هم زدن امنیت کشور مطابق ماده ۴۹۸ جرم شناخته شده است. به عبارت دیگر مقنن با جرم انگاری تشکیل جمعیت، قبل از هر گونه اقدامی خواسته است تا از به وجود آمدن زمینه آن جلوگیری کند و چنین مصلحتی در جرم انگاشتن تشکیلات به وجود آمده از طریق رایانه نیز وجود دارد.
در هر حال، هدف مرتکبین این جرم از اخلال در امنیت کشور، ایجاد رعب و وحشت در مردم نیست اگر چنین باشد، ممکن است تحت عنوان محارب- طبق مبنایی که اسلحه کشیدن را در تحقیق محاربه ضروری نمی داند- قرار گیرد. با این حال از آنجا که ماده صورتی غیر از محاربه را در مورد اخلال در امنیت فرض کرده است[۱۲۴]، نشان می دهد که هدف مرتکبین مقابله با نظام بوده، نه ترساندن مردم. البته ممکن است اخلال در امنیت مردم و ترساندن آنها خود طریقی برای مقابله با نظام باشد و به بیان دیگر ممکن است شخصی که در صدد براندازی است با اخلال در امنیت کشور و ایجاد رعب و وحشت در مردم، موجب تحریک احساسات آنها بر ضد حکومت گردد.
براساس ماده ۴۹۹[۱۲۵] نیز عضویت در گروه های مذکور در ماده ۴۹۸- که می تواند از طریق رایانه نیز صورت پذیرد- خود جرم مستقلی شمرده است- مشروط بر آنکه بی اطلاع بودن شخص عضو شده از اهداف گروه، ثابت نشود.[۱۲۶]
۳-۸ روشها و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها
در این پژوهش برای ارائه ی آمار توصیفی و همچنین آزمون نرمال بودن داده ها و آزمون همبستگی از نرم افزار SPSS و برای آزمون فرضیات و روایی سازه و تعیین بار عاملی سؤالات پرسشنامه از نرم افزار معادلات ساختاری آموس استفاده شده است.
نرمافزار آموس یک محصول نرم افزاری است که به منظور برآورد و آزمون مدلهای معادلات ساختاری طراحی شده است. این نرمافزار با بهره گرفتن از همبستگی و کوواریانس بین متغیرهای اندازه گیری شده، میتواند مقادیر بارهای عاملی، واریانسها و خطاهای متغیرهای مکنون را برآورد یا استنباط کند، و از آن میتوان برای اجرای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی مرتبه دوم، تحلیل عاملی تاییدی و همچنین تحلیل مسیر(مدل یابی علّی با متغیرهای مکنون) استفاده کرد. هر گاه در یک تحقیق تعداد نسبتا زیادی متغیر وجود داشته باشد، یافتن رابطهها و یا به عبارت دیگر همبستگی بین این متغیرها به روشهای معمولی بسیار مشگل و گاه ناممکن میباشد.
روش تحلیل عاملی برای رفع این مشکل بوجود آمده است و بر مبنای آن متغیرها به گونه ای دستهبندی میشوند که در نهایت به دو یا چند عامل که همان مجموعه متغیرها هستند محدود میگردند، به عبارت دیگر متغیرهای مورد استفاده در تحقیق بر اساس صفات مشترکشان به دو یا چند دسته محدودشده و این دستهها را عامل مینامیم. پس از آن روابط بین عاملها بدست آمده و در هر عامل نیز روابط بین متغیرهای آن محاسبه شده و در نهایت هدف اصلی تحقیق که روابط بین متغیرهای تحقیق است محاسبه میشوند. بنابراین هر عامل را میتوان متغیری ساختگی یا فرضی در نظر گرفت که از ترکیب چند متغیر که از وجوهی به هم شباهت دارند، ساخته شده است. از طرف دیگر روش تحلیل عاملی به عنوان ابزاری برای کشف میزان ممکن کاهش داده ها به کار میرود(تحلیل عاملی اکتشافی) و یا تایید فرضهایی که در مورد رابطه بین عاملها وجود دارد(تحلیل عاملی تاییدی).
۳-۸-۱ آمار توصیفی[۵۹]
در یک پژوهش جهت بررسی و توصیف ویژگیهای عمومی پاسخ دهندگان از روشهای موجود در آمار توصیفی مانند جداول توزیع فراوانی، در صد فراوانی، درصد فراوانی تجمعی و میانگین استفاده میگردد. بنابراین هدف آمار توصیفی محاسبه پارامترهای جامعه با بهره گرفتن از سرشماری تمامی عناصر جامعه است.
۳-۸-۲ آمار استنباطی
در آمار استنباطی[۶۰] پژوهشگر با استفاده مقادیر نمونه آمارهها را محاسبه کرده و سپس با کمک تخمین و یا آزمون فرض آماری، آمارهها را به پارامترهای جامعه تعمیم میدهد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای آمار استنباطی استفاده می شود.
۳-۸-۲-۱ بررسی نرمال بودن داده ها
برای اجرای روشهای آماری و محاسبه آماره آزمون مناسب و استنتاج منطقی درباره فرضیه های پژوهش؛ مهمترین عمل، قبل از هر اقدامی انتخاب روش آماری مناسب برای پژوهش است. برای این منظور آگاهی از توزیع داده ها از اولویت اساسی برخوردار است. برای همین منظور در این پژوهش از آزمون معتبر کلموگروف- اسمیرنف برای بررسی فرض نرمال بودن داده های پژوهش استفاده شدهاست. این آزمون باتوجه به فرضیات زیر به بررسی نرمال بودن داده می پردازد.
H0: داده ها دارای توزیع نرمال هستند.
H1: داده ها دارای توزیع نرمال نیستند.
نحوه داوری با توجه به جدول آزمون کلموگروف- اسمیرنف بدین صورت است که اگر سطح معنیداری (sig) برای کلیه متغیرها بزرگتر از سطح آزمون (۰۵/۰) باشد توزیع داده ها نرمال میباشد. همچنین میتوان از قضیه حد مرکزی نرمال بودن متغیرها را سنجید. در این قضیه هرگاه حجم نمونه بزرگتر از ۳۰ باشد میتوان توزیع داده ها را نرمال در نظر گرفت.
۳-۸-۲-۲ محاسبه همبستگی بین متغیرها
برای محاسبه همبستگی بین کلیه متغیرهای تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
ضریب همبستگی شدت رابطه و همچنین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس) را نشان میدهد. این ضریب بین ۱ تا ۱- میباشد و درصورت عدم وجود رابطه بین دو متغیر برابر صفر میباشد. این آزمون باتوجه به فرضیات زیر به بررسی ارتباط بین دو متغیر می پردازد.
فرض (H0): همبستگی معنیدار بین دو متغیر وجود ندارد.
فرض (H1): همبستگی معنیدار بین دو متغیر وجود دارد.
نحوه داوری در مورد وجود یا عدم وجود ارتباط براساس سطح معنیداری بهدست آمده صورت میپذیرد. بدین ترتیب که اگر sig آزمون کوچکتراز ۰۵/۰ باشد فرض H0رد شده و بین دو متغیر ارتباط معنیداری وجود دارد.
جدول ۴-۸ نحوه داوری میزان عددی ضریب همبستگی
مقدار
نحوه داوری
۲۵/۰- ۰
همبستگی مستقیم- ضعیف
۵/۰- ۲۵/۰
همبستگی مستقیم – نسبتا قوی
۷۵/۰- ۵/۰
همبستگی مستقیم- شدید
۱- ۷۵/۰
همبستگی مستقیم- بسیار شدید
۰
پرورشگاه کسب و کارها معمولا فضایی با بخشهای کوچکتر است که این بخشهای کوچکتر فضای لازم برای پرورش کسب و کار جدید را فراهم می کند. هدف از تاسیس این پرورشگاهها افزایش نرخ کسب و کارهای جدید و تسهیل فرایند رشد این کسب و کارهاست. ایجاد پرورشگاه یا باید توسط دولت صورت گیرد و یا با حمایت مالی و غیر مالی دولت وتوسط بخش خصوصی با مشارکت دولت ایجاد شود. روال کاری پرورشگاه بدین صورت است که بر اساس معیارهایی نظیر توان اشتغالزایی، توان رشد سریع، میزان استفاده از فناوریهای نوین، ساختار مناسب، نوآورانه بودن طرح و نیاز به شروع آن، پرورشگاه اقدام به پذیرش کارآفرینان می کند. پرورشگاهها علاوه بر فضای فیزیکی که برای شروع فعالیت کارآفرین تامین می کنند، در نقش مشاورهای و ارتباط دهنده کارآفرین با شبکه روابط اجتماعی - اقتصادی بین کسب و کارها عمل می کنند (احمدپور و مقیمی، ۱۳۸۷).
مشاورههای مالی - فنی و مدیریتی
دولتها روز به روز علاقهمندتر میشوند تا از راه حلهای مختلف به بخش کسب و کارهای کوچک کمک کنند و از آنجا که کسب وکارهای جدید نیازمند مشاورههای مالی - فنی و مدیریتی هستند، دولتها میتوانند با ایجادمراکز مشاورهای تمهیدات لازم را ارائه کنند (احمدپور و مقیمی، ۱۳۸۷).
نقش اطلاعرسانی دولت
به طور خلاصه باید گفت که اطلاعات برای کسب و کار در عین حال برای رشد وتوسعه آن اهمیت حیاتی دارد. آمار بهدست آمده از تحقیقات تاکید می کند که فقدان اطلاعات می تواند به هزینه کردن بیش از حد یا سرمایه گذاری بیش از حد دارائیها منجر شود. کارآفرین باید اطلاعات داشته باشد تا بر اساس آن استراتژی های آینده خود را بنا کند. هر چه کسب و کار پیچیده تر باشد، سیستم اطلاعاتی اهمیت بیشتری مییابد. یک استراتژی غیرسودآور ممکن است مستقیما یا به طور غیرمستقیم به شکست کسب و کار بیانجامد. با توجه به اهمیت فوق العاده اطلاعات در ایجاد و اداره کسب و کارهای کوچک، در بسیاری از کشورهای دنیا دولت و سازمانهای وابسته به دولت چنین رسالتی را بر عهده دارند(احمدپور، ۱۳۸۴). نکته مهم آنکه حمایتهای گوناگون از طرف دولت باید به گونه ای باشد که روحیه توفیقطلبی، پشتکار، خلاقیت و مخاطرهپذیری را از بین نبرد بلکه باعث تقویت این ویژگیها در افراد شود.
کارآفرینی سازمانی[۱۹]
مفهوم کارآفرینی سازمانی طی۳۰ اخیر تکامل یافته است (پیترسون و برگر[۲۰]، ۱۹۷۱؛ کویین[۲۱]، ۱۹۸۵). برای مثال سات[۲۲] (۱۹۸۵) آن را به عنوان فرایند نوسازی سازمانی تعریف کرده است. محققان دیگری کارآفرینی سازمانی رابعنوان مفهومی در نظر گرفته اند که در برگیرنده تلاشهای کارآفرینانهای است که به حمایتها و ضمانتهای سازمانی و اختصاص منایع برای اجرایی کردن فعالیتهای نوآورانه در قالب نوآوری سازمانی و فرایندی و تولیدی احتیاج دارد (شولهامر[۲۳]، ۱۹۸۲؛ جنینگز و سیمن[۲۴]، ۱۹۹۴). این دیدگاه همچنین با دیدگاه دامان پور[۲۵](۱۹۹۱) که اشاره میکند نوآوری شرکتی مفهوم بسیار گستردهای است که شامل «خلق، توسعه و بکارگیری ایدهها و رفتارهای جدید» میشود سازگار است.نوآوری میتواند در مورد کالا یا خدمت جدید، یک منبع اجرایی یا طرح یا برنامه جدید که به اعضای سازمان مربوط میشود باشد.
دامان پور کارآفرینی سازمانی را ایجاد، توسعه و اجرای ایدهها و رفتارهای جدید تلقی میکند. در این مفهوم، کارآفرینی سازمانی، انرژی بخش و افزایش دهنده توانایی یک شرکت یا سازمان برای بدست آوردن مهارتهاو تواناییهای نوآوری است.
کارآفرینی شرکتی به بازسازی مجدد و تقویت توانایی یک شرکت به منظور کسب مهارتها و قابلیتهای نوآوری اشاره دارد. در یک حالت بسیار گسترده، کارآفرینی در برگیرنده یک فرایند نوآوری رو به افزایشاست (کویین، ۱۹۸۵) که در نهایت موجب یک اتفاق کارآفرینانه میشود. از نقطه نظر مفهومی، با بررسی کارآفرینی به عنوان پدیدهای در سطح یک سازمان که تاکید میکند ” چگونه ” کارآفرینی رخ میدهد به جای آنکه تاکید داشته باشد که ” چرا” یا ” چه اتفاقی میافتد” که کارآفرینی بوقوع میپیوندد، این عبارت آخر توجه بسیاری به شخصیت افراد داردکه باعث پیشرفتهای بسیار زیادی در این رشته شده است (استیونسون و جاریلو[۲۶]، ۱۹۹۰). با این وجود عبارت رفتار کارآفرینی به عنوان پدیدهای در سطح شرکت باید به گونهای تعریف شود که در یافتهها و متدولوژی سازگاری ایجاد کند. در تلاش برای قاعده مند کردن استفاده از اصطلاحات در زمینه کارآفرینی سازمانی، شارما و کریسمن (۱۹۹۹) فعالیتهای کارآفرینانه مبتنی بر فعالیتهایی که بصورت مستقل انجام میشوند، از آن دسته از فعالیتهایی که در قالب یک سازمان انجام میگیرند را از هم جدا کردند. فعالیتهای نوع اول با عنوان ” کارآفرینی مستقل” و فعالیتهای نوع دوم با عنوان ” کارآفرینی شرکتی ” در نظر گرفته شدند. به لحاظ مفهومی قلمرو و دامنه کارآفرینی شرکتی شامل دو محدوده مجزا و متفاوت است. اولی ایجاد یک کسب و کار جدید در یک سازمان موجود است که همچنین به عنوان کسب وکار مخاطره آمیز درون شرکتی و کارآفرینی سازمانینیز به آن اشاره میشود (پینکوت[۲۷]، ۱۹۸۵). دومین مجموعه از فعالیتهای کارآفرینانه شرکتی بازسازی استراتژیک است فعالیت هایی مرتبط که به تلاشهایی برای احیا، تغیر و نوسازی ساختار و استراتژی سازمان اشاره دارند. هر چند کسب و کارهای جدیدی بوجود نیاید اما بازسازی استراتژیک معمولا نوآوری و ابتکار را متضمن میشود. هر چند که در ترسیم پارامتر هایی که ظاهرا در زمینه کارآفرینی شرکتی معتبر شناخته میشوند تا حدود زیادی توافق وجود دارد اما تنها تعداد کمی شاخص معتبر برای کارآفرینی در سطح شرکت وجود دارد و همین امر مانعی جدی است که تلاشهای محققین را محدود میسازد (براون و همکاران[۲۸]، ۲۰۰۱)
از نظر پیزارو[۲۹]، کارآفرینی سازمانی یک فرایند احیاء بهبود عملکرد سازمان است، زیرا تغییرات سریع تکنولوژی و افزایش رقابت جهانی در طی سالهای گذشته، پذیرش نگرش کارآفرینانه در تعین استراتژیها را اجتناب ناپذیر کرده است. ارزش کارآفرینی سازمانی این است که اجازه تحول سازمان از طریق یک فرایند بازسازی استراتژیک مبنی بر ترکیب تواناییهای جدید را فراهم میکند. بنابراین کارآفرینی سازمانی، فرایند ایجاد تواناییها و ظرفیتهای جدید از طریق شکار فرصت و ارائه ایده جدید و تبدیل آن ایده به نتایج محسوس و تواناییهای جدید است.
به عقیده هینونن[۳۰] (۲۰۰۰)کارآفرینی سازمانی یک مفهوم خیلی نزدیک به کارآفرینی شخصی است که به فرآیندهای کارآفرینی و نوآوری مربوط میشود. کارآفرینان سازمانی، همانند یک کارآفرین شخصی هستند که عقاید خودشان را بدون توجه به مالک سازمان به اجرا در میآورند. کارآفرینی سازمانی عبارت است از شناسایی و بهره برداری از یک فرصت و اطمینان از اینکه بهره برداری از آن فرصت با یک روش جدید، انحراف از روش قبلی است و به موفقیت و تحقق اهداف سازمانی منجرخواهد شد.
زهرا [۳۱](۱۹۹۱ ) کارآفرینی شرکتی را فعالیتهای رسمی و غیر رسمی برای ایجاد کسب و کار جدید و توسعه بازار از طریق نوآوری در فرایند یا محصول میداند. این فعالیتها در سطوح شرکت، بخش کسب و کار، کارکردها و پروژهها انجام میشوند و هدف مشترک آن ها ارتقای موقعیت رقابتی و عملکرد مالی شرکت است.
گاث و گینسبرگ[۳۲]( ۱۹۹۰) اظهار داشتند که سازمان در کارآفرینی شرکتی با دو پدیده روبرو میشود؛ یکی ایجاد فعالیتهای مخاطره آمیز جدید و دیگری، تحول سازمان از طریق نوسازی استراتژیک.
به عقیده هورنزبی[۳۳] (۱۹۹۲)، کارآفرینی سازمانی ابزاری برای سازمانها و شرکتها جهت افزایش تواناییهای نوآوری کارکنان و موفقیت شرکت است. برای ایجاد کارآفرینی سازمانی، یک مجموعه تلاشهای پیچیده و بالقوه از نظر تئوری و عملی ضروری است. از نظر علمی، سازمانها به منابع مستقیم و غیر مستقیم جهت ایجاد استراتژیهای کارآفرینی موثر نیازمند میباشند. از نظر تئوری، محققان پیوسته نیازمند ارزیابی اجزاء و ابعاد آن هستند تا بتوانند عوامل محیطی را پیش بینی، تبیین و طراحی کنند تا کارآفرینی ظهور کند.
زهرا و اونیل[۳۴](۱۹۹۸ ) اشاره داشتند که چه موقع عوامل محیط خارجی و تعاملات داخل سازمان مدیران را با چالش مواجه ساخته تا به نحوی خلاقانه واکنش نشان دهند و به روش های نوآورانه عمل کنند. بنابراین سازمانهای تاسیس شده از طریق رفتارهای کارآفرینانه به دنبال ” تغییر” یا ” تجدید نظر” خود هستند و فعالیتهای آن ها با چالشهای دلهره آوری مواجه میشود اما بهره وری را به دنبال دارد. بارینگر و بلودن[۳۵] (۱۹۹۹) پیشنهاد کردند که ” رفتارها و نگرشهای کارآفرینانه تا اندازه زیادی برای شرکتها در همه سطوح و اندازهها به منظور موفقیت در محیطهای رقابتی لازم و ضروری است “. شرکتها برای اینکه در بکارگیری استراتژی کارآفرینی شرکتی موفق شوند باید به دنبال این باشند که آیا تسهیلات محیط خود را به نحو موفقیت آمیزی به کار میگیرند یا نه؟
در ۲۰ سال اخیر توجه بسیار زیادی نسبت به تغیر اساسی کارآفرینی از قالب تعریفهای بیشتر عمومی، که شامل ریسک پذیری فردی و نوآوری میشود، و تحقیقاتی که به دنبال مطالعه و بررسی توانایی سازمانها برای نوآوری و تنوع بوده اند شده است (لومپکین و دس[۳۶]، ۱۹۹۶). کارآفرینی شرکتی در تعدادی از کارهای نظری کالینز و پوراس[۳۷] (۱۹۹۶ ) که میگفتند باید تفاوت آشکاری از کارآفرینان مستقل وجود داشته باشد شروع به خود نمایی کرد. کارآفرین اجرایی یا از سازمان خارج شده و سازمانهای جدیدی را خلق میکند و یا اینکه در سازمان موجود نوآوری میکند. لامپکین و دس[۳۸]( ۱۹۹۶) گفته اند که راه انداختن یک کسب و کار جدید میتواند یا از طریق شروع به کار یک بنگاه یا در یک بنگاه فعال انجام شود. هر چند برای پیشبرد و و توسعه کارآفرینی شرکتی تحقیقاتی صورت گرفته است اما هنوز هم کارافرینی شرکتی به صورت مبهم تعریف میشود و در میان محققین هنوز هم راجع به آن تشریک مساعی وجود ندارد.
وسپر[۳۹](۱۹۸۴ ) کارآفرینی شرکتی را تعریف کرد و آن را بصورت بسیار گستردهای مشاهده کرد که شامل دو نوع پدیده و فرایند مجزا میشود: (۱) خلق کسب و کار جدید در سازمان موجود، یا از طریق ریسکهای مشترک یا از طریق نوآوری داخلی (۲) تغیر سازمانها از طریق نوسازی استراتژیک با بهره گرفتن از منابع تخصیص یافته.
یکی از تعاریف جدید کار آفرینی شرکتی متعلق به کویین و مایلز[۴۰] (۱۹۹۹ ) است که گفتند: کارآفرینی شرکتی شامل موقعیت هایی میشود که در آن ها (۱) سازمان موجود کسب و کاری را وارد میکند (۲) یک فرد یا افراد در شرکت از ایدههای شرکتی جدید حمایت کنند (۳) یک فلسفه کارآفرینانه بر دیدگاه سازمانی و کارکردهایش حاکم شود.
بر اساس نظر شارما و کریسمن[۴۱]( ۱۹۹۹) بازسازی استراتژیک و ریسک پذیری شرکت باعث تغییراتی در استراتژی و ساختار سازمان میشوند که ممکن است شامل نوآوری هم باشد. بعد از آن گفته شد که بازسازی سازمانی ممکن است متضمن تجدید ساختار سازمان شود در حالیکه ریسک پذیری شرکت ممکن است مستلزم ایجاد یک کسب و کار جدید شود.
بر اساس نظر کویین و مایلز (۱۹۹۹ ) کارآفرینی شرکتی برای مدتی طولانی به عنوان ابزاری بطور بالقوه معتبری در نظر گرفته میشد که برای ارتقاء و تداوم رقابتهای سازمانی لازم بودند. آن ها همچنین پیشنهاد کردند که کارآفرینی شرکتی میتواند برای بهبود و گسترش جایگاه رقابتی و تغیر شرکت ها، بازارهایشان و صنایع به عنوان فرصت هایی برای نوآوری ارزش آفرین و بهره برداری از عملکرد مثبت بنگاه استفاده شود.
هنگام توضیح و تبین مفهوم کارآفرینی شرکتی کویین و مایلز (۱۹۹۹ ) ۴ متغیر پیشنهاد دادند که عبارت بودند از تولید مجدد پایدار، بازسازی و احیای مجدد سازمانی، نوسازی استراتژیک و تعریف مجدد محدوده.در متغیر تولید مجدد پایدار این مفهوم به عنوان شکلی از کارآفرینی شرکتی که با فعالیت کارآفرینانه در سطح یک شرکت سازگار و هماهنگ است تعریف شد. در تولید مجدد پایدار بنگاهها به طور منظم و مداوم کالا و خدمات جدید را به کار میبرند و بازارهای جدید را در اختیار میگیرند.در بازسازی و احیای مجدد سازمانی این مفهوم با کارآفرینی شرکتی مترادف است همچنین این مفهوم تابعی است که از طریق آن بنگاه به دنبال تداوم یا افزایش رقابت پذیری از طریق تغیر فرایندهای داخلی، ساختارها و قابلیتها است. تمرکز برروی این مفاهیم بدین خاطر است که بنگاه در تغیر سازمانی و نوآوری درونی دقت کند.
همانطور که تعاریف مختلف نشان میدهد، کارآفرینی سازمانی روشی است برای مقابله با تغیرات محیطی و داخل سازمانی که در صورت عدم تحقق کارآفرینی، حیات و بقای سازمان در بلند مدت با مشکل مواجه خواهد شد، زیرا تفکر سازمانی، به سازمان تحرک و پویایی داده ودر سایه آن افراد جرات پیدا میکنند تا ایدههای خود را در شرایط سازمانی مورد آزمون قرار دهند.
کارآفرینی شرکتی است که موجب تغییرات ساختاری، به چالش کشیدن فرهنگ سازمان حاکم، تشکیل تیمهای کارآفرینانه، ایجاد دیدگاه مشترک بین کارکنان و مدیران، برای رسیدن به آرمان سازمان و در نهایت کارآفرین شدن سازمان میشود. «کوین و اسلوین»[۴۲]، کارآفرینی شرکتی را به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید، فرآیندهای جدید و نظامهای سازمانی نوین به کار میبرند. «گاث و گینزبرگ»[۴۳] نیز بیان کرده اند که کارآفرینی شرکتی دربرگیرنده ۲ نتیجه است: ایجاد کسب و کار جدید در درون شرکت و تغییر سازمانها از طریق نوسازی استراتژیک. زهرا میگوید؛ کارآفرینی شرکتی، فعالیتهای رسمی و غیر رسمی با هدف ایجاد شرکت جدید در درون سازمان از قبل تاسیس شده، از طریق تولیدات و فرآیندهای جدید، نوآوریها و توسعه بازارها است (کوراتکو و هورنزبی، ۱۹۹۶).
گیسلر[۴۴](۱۹۹۳ ) عقیده دارد که کارآفرینان نه تنها به مهارتهای کارآفرینانه شخصی نیاز دارند بلکه همچنین به توسعه و به کارگیری مهارتهای سازمانی و ارتباطی لازم برای مدیریت یک سازمان نیز احتیاج دارند. فرگوسن و همکارانش[۴۵] (۱۹۸۷ ) اصرار دارند که کارآفرینان گرایش دارند که به سمت سازمانهای تاسیس شده حرکت کنند تا اینکه بتوانند از طریق منابع موجود و جریان سرمایه دست به نوآوری بزنند.
موریس و کوراتکو[۴۶] (۲۰۰۲ ) اشاره میکنند که در بخشی از ادبیات مربوط به کارآفرینی سازمانی مقداری اغتشاش و سر درگمی بین تشابهات و تفاوتهای کارآفرینی شروع کننده و کارآفرینی در یک سازمان از قبل تاسیس شده وجود دارد. در مورد شباهتهای بین کارآفرینی شروع کننده و کارآفرینی تاسیس شده مولفان به نکات زیر اشاره دارند:
-
- هر دو مستلزم فرصت بازنگری و تعریف هستند.
-
- هر دو به یک مفهوم یکسان از کسب و کار نیاز دارند که از یک کالا، فرایند یا خدمت شکل میگیرد.
-
- هر دو بوسیله افرادی انجام میشوند که با یک تیم کار میکنند که هدف آن ها سود است.
-
- هر دو نیاز به کارآفرینانی دارند که قادر باشند دیدگاه خود را با مهارتهای مدیریتی، شور و شوق خود را با واقعیت بینی و پیشگامی خود را با پشتکار و حوصله هماهنگ و متعادل کنند.
-
- هر دو مشمول این مفهوم هستند که در مرحله تکوین و شکل گیری بسیار آسیب پذیر هستند و نیاز به این دارند که همیشه خود را سازگار و منطبق گردانند.
-
- هر دو به دنبال ایجاد ارزش و پاسخگویی به مشتری هستند.
-
- هر دو با ریسک مواجه بوده و به استراتژیهای مدیریت ریسک نیاز دارند.
-
- هر دو نیاز به کارآفرینانی دارند که برای اعمال نفوذ بر منابع استراتژیهای سازنده و بدیع را توسعه وگسترش دهند.
-
- هر دو با ابهامات مهمی روبرو هستند.
-
- هر دو به استراتژیهای نتیجه بخش احتیاج دارند.
موریس و کوراتکو ( ۲۰۰۲ ) به تفاوتهای بین کارآفرینان شروع کننده و کارآفرینان شرکتی اشاره میکنند.
-
- در کارآفرینی شروع کننده، کارآفرین ریسک را میپذیرد اما در کارآفرینی شرکتی بجز ریسک مربوط به حرفه یا شغل بقیه ریسکها را نیز میپذیرند.
-
- در کارآفرینی شروع کننده، کارآفرین فردی صاحب ایده و کسب و کار است اما در کارآفرینی شرکتی معمولا شرکت صاحب ایده است و حقوق معنوی مربوط به کارآفرین فردی سهم خیلی کمی در کسب و کار دارد.
-
- در کارآفرینی شروع کننده به طور نظری پاداش کارافرین فردی نامحدود است در حالیکه در کارآفرینی شرکتی یک ساختار سازمانی برقرار است که پاداشهای کارآفرین و کارمند را محدود میسازد.
-
- در کسب و کار هایی که به تازگی شروع میشوند یک اشنباه استراتژیک به معنی ورشکستگی فوری است در حالیکه در کارآفرینی سازمانی در برابر اشتباهات مدیریت از انعطاف پذیری بسیار بالایی برخوردار است.
-
- در کارافرینی شروع کننده، کارآفرین نسبت به تاثیرات بیرونی بسیار حساس است اما در کارافرینی شرکتی، سازمان از تاثیرات و نیروهای بیرونی تا اندازه زیادی مصون است.
علاوه بر مواردی که ذکر شد بزرگترین تفاوت بین کارآفرین فردی، کسب وکارهایی که تازه شروع میشوند و کارآفرینی شرکتی بر اساس نظر موریس وکوراتکو( ۲۰۰۲) این موارد است: انعطاف پذیری در برنامه ربزی، رقابت ایدههای نو، سرعت فرایند تصمیم گیری، عملکردهای رفتاری سازمان (فرهنگ شرکتی در برابر فرهنگ فردی)، تخصیص منابع و مقیاس برنامه ریزی استراتژیک است.
در نهایت، موریس و کوراتکو (۲۰۰۲) به وسیله بررسی مفاهیم استراتژیک هر دو مورد یافتههای خود راجع به کارآفرینی شرکتی و سازمانهای تازه تاسیس شده را خلاصه کردند. تحقیقات آن ها اشاره میکند که فعالیتهای کارآفرینانه پایدار از طریق تخصیص منابع یک سازمان تاسیس شده واقعیت بیشتری مییابند.
کوراتکو و هاتجس[۴۷] (۲۰۰۱) برای توضیح بیشتر کارآفرینی شرکتی یک تیپو لوژی از ویژگیهای مدیریتی کارآفرینی شرکتی را بیان داشتند که خصوصیات و رفتارهای مشترک در بین سازمانهای مبتنی بر کارآفرینی شرکتی مرسوم را ارزیابی میکرد.
متغیرهای مربوط به تیپولوژی سلسله مراتب کارآفرینی سازمانی عبارتند از:
شروع کننده ( مبتکر ): فرد یا افرادی است که اتفاقات یا فعالیتهای کارآفرینانه را شروع میکند آنان یا بوسیله مبتکران تحلیل کننده ” نیروهایی که تغیرات در محیط خارجی کسب و کار را تحلیل میکنند” یا بوسیله تداوم ابتکارات نوآورانه همراه میشوند.
پشتیبان / تسهیل کننده: فرد یا گروهی است که از فعالیتهای مبتکر طرفداری میکنند و از طریق حمایتهای مالی یا حمایتهای مدیریتی این فعالیتها را مورد حمایت قرار میدهند. پشتیبان / تسهیل کننده ممکن است یک مورد داخلی یا یک سازمان علاقه مند خارجی از قبیل آژانسهای دولتی )USDA( و موسسات یا یک تامین کننده خصوصی باشد.
حامی / مدیر: فردی است که به تسهل پروژه کمک میکند و به طرق مختلف فعالیتهای نوآورانه را در مراحل مختلف هدایت میکنند.