مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
تبیین وتحلیل رویکردتفکر انتقادی درعرصه تعلیم وتربیت و ارزیابی آن بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی- قسمت ۶
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
در این فصل به مباحث کلان پژوهش و چارچوب کلی آن از قبیل بیان مسأله و هدف و سؤالات کلی و جزیی پژوهش و تبیین مفاهیم کلیدی پژوهش می پردازیم.
هر نظام تربیتی اهدافی را پیشاپیش خود تصور کرده و برنامه هایی را برای تحقق آن اهداف متناسب با اقتضائات زمانه و التزامات فرهنگی و اجتماعی خود طراحی می کند. عصر کنونی دارای ویژگی های منحصر به فردی است، عصر کنونی عصر انفجار اطلاعات و هجمه ی داده هاست، عصر حکومت رسانه ها بر افکار عمومی است، عصر سرعت گرفتن پیشرفت های علمی است، عصر پیچیدگی تحولات اجتماعی می باشد، عصر ظهور مکاتب مختلف فکری است. در این عصر لازم می نماید به تربیت نسلی با ویژگی های مطلوب بپردازیم؛ نسلی که دارای قدرت تحلیل و نقد ورودی های ذهنی و حسی باشد، دارای مهارت فلسفیدن و قصاوت صحیح باشد، یادگیرنده مادام العمر باشد، و بیش از آنکه بخواهد صرفا بداند؛ فکر کند و تولید کننده علم باشد. برای رسیدن به این منظور چاره ای جز تقویت مهارت تفکر نقادانه و سنجشگرانه البته با توجه به اقتضائات محیطی و اجتماعی و فرهنگی نداریم. برای بومی سازی این روش ضمن تبیین دقیق این رویکرد آموزشی، شناسایی ناهمخوانی های موجود در این روش با مبانی تعلیم و تربیت اسلامی از ملزومات کار است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱-۲- بیان مسأله
پرورش تفکر از جمله وظایف هر نظام تربیتی بوده و پرداختن به آن، نیازمند طراحی و به کارگیری الگوهای پرورش مهارت های تفکر و تقویت قوه استدلال و نقد در متربیان است. آن چه امروزه محل توجه متخصصان یادگیری علی الخصوص در زمینه مفاهیم فلسفی و سؤالات بنیادی می باشد آن است که همه انسانها فطرتا دارای خصوصیت اندیشیدن و تفکرند و اندیشه و تفکر بیش از هر چیز نیازمند کسب مهارت اندیشیدن است. دانش آموزان همانطور که به فراگیری خواندن و نوشتن می پردازند، لازم است، نحوه استدلال و داوری صحیح و نقد مشاهدات و اطلاعات پیرامونی شان را علی الخصوص در حوزه مسایل اساسی زندگی، بیاموزند و در مرتبه ای بالاتر شیوه فکر کردن خود را ارزیابی نمایند. با توجه به گسترش روز افزون آموزش تفکر انتقادی در دنیا و ورود این مبحث در قالب واحدهای درسی در برخی دانشگاه ها و در قالب برنامه درسی « آموزش فلسفه برای کودکان » در برخی مراکز آموزشی، توجه به برخی نکات حایز اهمیت است. تکوین الگوی امروزی آموزش بر مبنای روش تفکر انتقادی در فرهنگ غرب، خواه ناخواه آن را با الزامات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی خاصی همراه کرده است. واضح است که هر نظام آموزشی ساختاریافته بر مبنای مبانی فلسفی و انسان شناسانه برخاسته از درون مایه فرهنگی و با توجه به مؤلفه های اجتماعی خاص خود شکل می گیرد. بنابراین بدون شناخت و تحلیل پیش فرض ها و مبانی فلسفی این رویکرد آموزشی و نیز بدون لحاظ نمودن مبانی فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی برخاسته از متون وحیانی و کلام بزرگان دین و متفکران در این عرصه و بدون ملاحظه ی مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی جامعه امروزی ایران اسلامی و اسناد بالادستی مدون شده در سالهای اخیر مانند فلسفه سند ملی آموزش پرورش جمهوری اسلامی، نمی توان این الگو را به طور محض در نظام آموزش و تربیتی ایران اسلامی به کار گرفت و در انتظار نتایج مطلوب بود. در این پژوهش محقق در پی پاسخ دادن به این پرسش است که : اصول و مبانی فلسفی، روشی و محتوایی رویکرد تفکر انتقادی در عرصه تعلیم و تربیت چیست و حوزه های اشتراک و افتراق مبانی فلسفی رویکرد آموزش تفکر انتقادی با آموزه های تربیت اسلامی چه می باشد؟
۱-۳- هدف پژوهش
بنابر آن چه در بیان مسأله گفته شد، در این تحقیق اهداف پژوهشی چندگانه ای به شرح ذیل دنبال خواهد شد.
هدف کلی پژوهش : تبیین رویکرد تفکر انتقادی در عرصه تعلیم و تربیت و تحلیل تطبیقی مبانی آن
بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی
اهداف جزیی پژوهش حاضر عبارتند از :
۱- بررسی اهداف و مبانی فلسفی رویکرد آموزش تفکر انتقادی در عرصه تعلیم وتربیت
۲- بررسی اهداف و مبانی فلسفی رویکرد تربیت اسلامی
۳- تحلیل تطبیقی اهداف و مبانی فلسفی رویکرد تفکر انتقادی و تربیت اسلامی
۴- تبیین مفهوم تفکر انتقادی در منابع اسلامی
۱-۴- سؤال های پژوهش
برخاسته از اهداف پژوهش و برای دستیابی به اهداف مذکور سؤال های اصلی پژوهش حاضر عبارتند از :
۱- رویکرد تفکر انتقادی در عرصه تعلیم و تربیت چه می باشد و از تحلیل تطبیقی مبانی آن
بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی چه نتایجی حاصل می شود؟
سؤالات جزیی پژوهش حاضر بر مبنای اهداف پژوهش عبارتند از :

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

 

اهداف و اصول و مبانی فلسفی رویکرد تفکر انتقادی در عرصه تعلیم و تربیت چه می باشد ؟

اهداف و اصول و مبانی فلسفی رویکرد تربیت اسلامی چه می باشد؟

حوزه های اشتراک و افتراق رویکرد آموزش تفکر انتقادی با آموزه های تربیت اسلامی در حیطه مبانی و اهداف کدامند و چه نتایجی از ارزیابی رویکرد تفکرانتقادی بر مبنای آموزه های تربیت اسلامی حاصل می گردد؟

تبیین مفهوم تفکر انتقادی در منابع اسلامی به چه صورت است؟

۱-۵- ضرورت پژوهش
به نظر می رسد آنچه پرورش تفکر انتقادی را در مدارس ضروری می سازد، نداشتن الگوی تفکر صحیح برخاسته از مبانی فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی و فقدان نگاه کلی صحیح متربیان به عالم و خود انسانی و غایت زندگی و سایر پرسشهای اساسی از طرفی و از سوی دیگر عدم توانایی متربیان در مواجهه با گوناگونی مسایل پیش آمده در موقعیت های زندگی هر فرد است. اما برای این آماده سازی آنها چه می توان کرد ؟ آیا می توان در فرایند تربیت، موقعیت های واقعی زندگی را ایجاد نمود و راه حل های هر یک را بیان نمود ؟ آیا می توان لحظه لحظه زندگی متربیان را پیش بینی کرده و برای هرکدام راه حل های صحیح ار ارائه نمود ؟ آیا می توان اقتضائات جامعه آینده را به طور کامل پیش بینی کرده و برای آن دستورالعمل های کارآمدی عرضه کرد ؟ تغییر و تحول های مستمر اجتماعی امروزی و چالشها بر سر سؤالات اساسی و تفاوت های فردی متربیان، مانع از ارائه راه حل های واحد و کلیشه ای در پاسخگویی به مسایل روزمره متربیان می شود.
بنابراین پرورش تفکر، امروزه از نیازهای ضروری نسل حاضر به شمار آمده و در عین حال نظام آموزش و پرورش رسمی، در رتبه نخست و خانواده در رتبه بعد، نهادهای پاسخگو به این نیاز اساسی است و به این سبب پرورش صحیح تفکر یکی از مهمترین رسالت های نظام رسمی آموزش و پرورش است. از آنجا که پرورش تفکر و بارور ساختن آن در نظام تربیتی ضروری است، پرداختن به روش های متنوع و مختلف آن گریز ناپذیر است. از همین رو آموزش تفکر انتقادی به عنوان یکی از روش های بارور ساختن تفکر متربیان اهمیت می یابد و در باره آن الگوهای متعددی با رویکرد های متفاوت و متنوع در نظام های آموزشی دنیا مطرح می گردد. از این جمله می توان به برنامه « آموزش فلسفه برای کودکان » اشاره نمود که با هدف « تقویت قوه استدلال و بسط شیوه های آموزش مهارت های فکری » ( لیپمن، ۱۹۸۴، به نقل از ضرغامی،۱۳۹۰) ابتدا توسط « ماتیو لیپمن» طراحی و در بسیاری از کشور ها اجرا شده است. بکارگیری گسترده این برنامه آموزشی و نتایج مثبت تحقیقات در باره افزایش شاخص های مهارت تفکر متربیان و پیشرفت تحصیلی ایشان، کارامدی بیشتر این الگو را در مقایسه با سایر روش های آموزش تفکر انتقادی در پی داشته است. به کار گیری این رویکرد در بیش از یکصد و پنجاه کشور جهان علاوه بر اینکه حاکی از اعتبار نسبی آن است، تغییرات زیادی را در این طرح به وجود آورده است. این تغییرات و اصلاحات، برحسب اقتضائات اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف انجام پذیرفته، که ضرورت بازخوانی آن را در فضای فرهنگی و اجتماعی ما و با توجه به مبانی فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی مؤکد می سازد. عدم توجه به اقتضائات فرهنگی اجتماعی ما و تفاوت های موجود می تواند آثار مخاطره آمیزی را در عرصه های مختلف تربیتی در بازه زمانی بلند مدت در پی داشته باشد. در این میان ملاحظه مبانی فلسفی زیرساز نظام آموزشی و دیدگاه های کلان پشتیبان آن و مقایسه آنها با مبانی این الگو و شناخت تباین ها و تضاد ها و نیز مشخص ساختن نقاط اشتراک و توافق، اهمیت مضاعفی میابد. روی آوری برخی مدارس و مراکز آموزشی به این رویکرد و قرار دادن آن در برنامه درسی و آموزشی خود در عین غنا بخشیدن به فعالیت های پرورش مهارت های تفکر، به دلیل عدم بررسی مبانی و تنقیه محتوایی و روشی، به نوعی آشفتگی مفهومی و اجرایی منجر گشته است. ( ضرغامی،۱۳۹۰).
با توجه به مقدمه فوق، تلاش برای دستیابی به یک الگوی مناسب در راستای تفکرسنجشگرانه و نقادانه برخاسته از تجربه بشری منقّح شده توسط متون وحیانی و مبتنی بر نگرشی فطری و الهی و متناسب با مقتضیات فرهنگی و اجتماعی ایران اسلامی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش بنا بر ترسیم این الگوی کامل نیست، بلکه اراده بر تدقیق در مبانی فلسفی و روشی رویکرد تفکر انتقادی موجود و تطبیق آن با موارد مذکور است تا انطباق ها و عدم انطباق ها مشخص گردد. باشد که در گام های بعدی محققان حوزه تعلیم و تربیت به ترسیم یک الگوی کامل پرورش مهارت های تفکر نقادانه برخاسته از منابع وحیانی و تجربه بشری نایل شوند.
۱-۶- تعریف مفاهیم :
تفکر انتقادی :
ادوارد گلاسر که در اندیشۀ خود از دیدگاه های دیوئی در باب تفکر انتقادی بهره برده است، تفکر انتقادی را این گونه تعریف می کند: ۱٫ تمایل برای بررسی موضوع ها و مشکلات به یک روش اندیشمندانه که در حوزۀ تجارب شخص رخ می دهد. ۲٫ دانش روش های بررسی و استدلال منطقی و در نهایت ۳٫ مهارت های به کارگیری این روش ها (واتسون – گلاسر، ۱۹۸۰)
پائول و الدر (۲۰۰۱) تفکر انتقادی را به عنوان یک فرایند انضباط ذهنی و مجموعه ای از مهارت ها برای پردازش و گسترش اطلاعات و باورها تعریف می کنند. بر این اساس، تفکر انتقادی، فرایندی است که اندیشنده را قادر می سازد تا به خلق و ارزیابی عملکرد ذهنی بپردازد.
چافی(۲۰۰۳) تفکر انتقادی را هم به عنوان فلسفۀ آموزش و پرورش و زمینۀ مطالعاتی و هم به عنوان یک روش پژوهش معرفت شناختی تعریف می کند. او استدلال می کند که تفکر انتقادی ایده ایست با چارچوب نظری خاص خود که برای سازماندهی تجارب، شکل دهی دانش و بسط فلسفۀ زندگی به کار می رود. او تفکر انتقادی را به عنوان تلاش های سازمان یافته، ارادی و فعال فرد تعریف می کند که به منظور شفاف کردن و اصلاح درک خود از طریق ارزیابی دقیق اندیشه های خود و دیگران صورت می گیرد. (نیستانی و امام وردی،۱۳۹۲،ص:۲۶)
مبانی فلسفی :
گزاره هایی است که در باره چیستی و چرایی و چگونگی یک موضوع به شکل تجویزی و کلان می پردازد (برگرفته از مبانی نظری سند تحول آموزش و پرورش،۱۳۹۰ : ۳۷) که شامل مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و انسان شناختی و ارزش شناختی یک رویکرد می باشد ، که در پی آن، اهداف ، اصول، ساحت ها، مراحل و عوامل و موانع و روش های مربوط به آن بررسی می شود.(محمدتقی مصباح یزدی،۱۳۹۱)
تربیت اسلامی :
برخی مفهوم تربیت را ربّانی شدن و ربوبی ساختن انسان به معنای قبول پرورندگی خدای مالک مدبّر، تعریف کرده اند، که این ربوبی گشتن در سه حیطه شناخت و انتخاب و عمل صورت می پذیرد.(باقری،۱۳۹۱: ۶۱)
برخی دیگر، مفهوم تربیت اسلامی را به این قرار دانسته اند : فرایند تعاملی زمینه ساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان، به صورتی یک پارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی، به منظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همه ابعاد می باشد.(مبانی نظری سند تحول بنیادین،۱۳۹۰: ۱۳۹).
آموزه های تربیت اسلامی:
گزاره های توصیفی- تجویزی و بنیادین برگرفته از نصوص منابع اسلامی به منظور تحقق تربیت اسلامی را می توان آموزه های تربیت اسلامی دانست. که این آموزه ها ناظر به اهداف، روش، محتوا و برنامه های عملیاتی این حوزه است.( برگرفته از مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش،۱۳۹۰: ۳۶)

فصل دوم
ادبیات پژوهش
بخش اول : تبیین رویکرد تفکر انتقادی؛
معنا،مبانی،مؤلفه ها و رویکردها،آموزش و سنجش تفکرانتقادی
مقدمه
بدون تردید نظام آموزشی ما، نقش اساسی در توسعه همه جانبه جامعه دارد. یکی از مهم ترین اهداف آموزش و پرورش تربیت دانش آموختگانی است که با بهره گرفتن از روش های مختلف تفکر به فعالیت علمی بپردازند. از میان رویکرد های مختلف تفکر، در دوران متأخر به رویکرد تفکر انتقادی توجه بسیاری شده است(امین خندقی،۱۳۹۰). به عنوان مثال در سراسر کشور آمریکا، دانشگاه ها، دبیرستان ها و حتی مدارس ابتدایی در حال آزمودن روش های مختلف آموزش تفکر و تجزیه و تحلیل انتقادی با شاگردان خود هستند؛ برای مثال در نظام دانشگاهی کالیفرنیا، شاگردان موظفند که قبل از فارغ التحصیل شدن درسی را در تفکر انتقادی بگذارنند(چت مایرز ترجمه ابیلی، ۱۳۸۶،ص:۸). با توجه به این که تفکر انتقادی به امری مهم در فرایند آموزش تبدیل شده، ایجاد فهم بنیادی مشترک از معانی مختلف این رویکرد آموزشی لازم است. (امین خندقی،۱۳۹۰)
۲-۱-۲- معنا و مفهوم تفکر انتقادی
واژه نقد در میان عموم مردم، دو معنای متداول دارد. نخست، به معنای نگرستین در نکات منفی و در نهایت، “رد کردن” آنها، و دیگر، غلبه یافتن در بحثها و مجادلات کلامی. مراد از “تفکر نقادانه” هیچ یک از اینها نیست. مراد از تفکر نقادانه که بهتر است آن را تفکر سنجشگرانه بنامیم:
« قصد دائمی و پیوسته برای ارزیابی و بازنگری باورها، و بهبود استدلالهای شخصی در نسبت با دلایل رقیب و داده های جدید است. هدف تکنیکها و ترفندهای ارائه شده در تفکر نقادانه، غلبه در بحث نیست؛ این فنون تنها وقتی سودمند خواهند بود که ما نخست، آنها را درباره خود بکار گیریم.» هدف اساسی در تفکر نقادانه روشنساختن تعهدات ما در مقام یک متفکر؛ « خوش درخشیدن در اندیشیدن»؛ برای اندیشیدنی واقعبینانه، روشن، و مستدل است. هدف تفکر سنجشگرانه، بکارگیری روندی دقیق و ساختارمند در فهم و سنجش استدلالهاست.
سنجشگرانهاندیشی، همه افراد جامعه را به ریزبینی و دقت نظر در بررسی دلایل دعوت میکند و میکوشد از آنها افرادی فعال، منعطف و اثرگذار بسازد. اگر در جامعهای تفکر نقادانه حاکم نباشد، به تدریج سکه های تقلبی جای سکههای واقعی را میگیرد و آن وقت، دیگر معیاری برای « قیمتی بودن» نظرات، و داوری دربارهی آنها وجود ندارد. تفکر نقادانه میخواهد سطح عقلانیت عمومی جامعه را در نسبت با ادعاهای کاذب، اخبار شبهعلمی، تبلیغات عوام فریبانه، ادعاهای بیدلیل، دلایل نامربوط و پیشفرضهای مشکوک، بالا ببرد.
در مقابل رویهای که نقاداندیشی بدان دعوت میکند، دو دشمن دیرینه وجود دارد. نخست، خواندن و شنیدن منفعلانه،که بدون سبک سنگین کردن دلایل و ارزیابی شواهد، هر باوری را به حافظه میسپرد. نتیجه این رویه، داشتن ذهنی اسفنجی است، ذهنی که همه چیز را بدون غربالگری در خود جای میدهد. دومین رویه در مقابل تفکر نقادانه، رویهی مخالفت صرف است، که در مواجهه با هر حرف تازه، که با باورهای قبلی شخص، در تعارض است، روندِ مخالفت در پیش میگیرد. این مهارت به دنبال رویهای است که از اولی فعالتر و از دومی بازتر باشد و بتواند در یک بی طرفیِ نسبی،-که لازمه سنجش عینی و بدون حُب و بُغض است،- به موضوع نزدیک شود.
داشتن ذهنی تیز، سنجشگر، پرسشگر، دارای توانایی ارزیابی دلایل، کشف پیشفرضها از مهمترین اهداف تربیتی در تفکر نقادانه است و مهمترین نتایج کاربردی آن، بهبود و موفقیت بیشتر عملکرد ما، در گفتگو، تصمیمسازی، تصمیمگیری، حل مسئله، پژوهش، نگارش و مطالعهی متمرکز است. امروزه، در بیشتر مدارس و دانشگاه های مطرح دنیا، این مهارت، در قالب یک درس عمومی، و در طول یک ترم تحصیلی، با سبک ها و رویکردهای متنوع، آموخته می شود(صفایی پور، ۱۳۹۲).
البته تا کنون تعاریف متعددی از تفکر انتقادی شده، اما در این که تفکر انتقادی چیست، اتفاق نظر وجود ندارد. (امین خندقی، ۱۳۹۰).
بروکفیلد (۱۹۸۷) با برشمردن خلاصه ای از تعاریف تفکر انتقادی از منظر صاحب نظران، نشان می دهد که معنای این مفهوم بسیار فربه و یافتن معنایی خاص از آن بسیار دشوار است: رشد توانایی های استدلال منطقی (راجیرو، ۱۹۷۵، به نقل از نیستانی، ۱۳۹۲) ، کاربرد قضاوت سازنده (کیتچینر، ۱۹۸۶، همان) جست و جوی فرضیه ها (اسکریون، ۱۹۷۶،همان) ، خلق، کاربرد و آزمودن مفهوم (هالفیش و اسمیت، ۱۹۶۱، همان)، توانایی های استدلال و تحلیل (اِنیس، ۱۹۸۵،همان) ، تلاش های هدفمند و معقول برای به کار گیری تفکر در راستای حرکت به سوی یک هدف (هالت، ۱۹۸۴) (به نقل از نیستانی،۱۳۹۲،ص: ۱۹).
تعاریفی که بروکفیلد برمی شمارد، فقط نشانگر بخشی از تعاریف درهم آمیخته، چندلایه و متفاوت از تفکر انتقادی است و اگر بخواهیم دیدگاه های فلسفی و روان شناختی را نیز به این فهرست بیفزاییم، به طور طبیعی تنوع مفهومی تفکر انتقادی بیشتر نیز خواهد شد. به طور کلی، مفهوم سازی در تفکر انتقادی به چند دلیل زیر پیچیده شده است:
دلیل نخست در نبود اجماع نظر در معنای تفکر انتقادی به وجود مبانی مختلف دربارۀ این مفهوم برمی گردد که هرکدام از چشم انداز متفاوتی به آن می نگرند. دیدگاه های مختلف دربارۀ تفکر انتقادی از مبانی فسلفی، تربیتی و نظریه های روان شناسی شناخت گرا، سرچشمه می گیرند. تاریخ تأملات فلسفی به خوبی نشان می دهد که تفکر انتقادی، به هیچ وجه مفهوم نوبنیادی نیست و تمامی تعاریف نوظهور در این زمینه، ریشه در اندیشه های فسلفی از سقراط تا جان دیوئی دارد(همان). در سنت فسلفی، اندیشمندان به ماهیت و نقش تفکر در زندگی آدمی می پردازند. طرفداران دیدگاه فلسفی همچون سقراط، دیوئی، پائولو فریر، و افراد متأخری به مانند انیس و لیپمن بر مهارت های استدلال، تجزیه و تحلیل و نظام های منطق صوری تاکید می کنند. سنت روان شناختی به مفهوم تفکر انتقادی، نشانگر بررسی تفکر آدمی از نقطه نظر شناختی است. در این سنت می توان از افرادی چون ویگوتسکی، ژآن پیاژه و برونر نام برد. این دیدگاه از علوم شناختی سرچشمه می گیرد و به بررسی علمی فرایندهای شناخت می پردازد.
با این حال به دلیل ماهیت فلسفی مفهوم تفکر انتقادی، تفکیک سنت روان شناختی از سنت فلسفی چندان هم خالی از اشکال نیست. چرا که اندیشه های روان شناختی پیاژه، تحت تأثیر فیلسوفانی همچون کانت بوده است و اندیشه های ویگوتسکی نیز از اندیشه های جمع گرایانۀ مارکس تأثیر پذیرفته است. همچنین دیدگاه های فسلفی و روان شناختی، نقش بسیار موثری در شکل گیری دیدگاه تربیتی داشته اند. از این رو پیدا کردن مرز مشخصی بین رویکرد تربیتی با رویکرد های فلسفی و روان شناختی دشوار است. برای نمونه، ژان پیاژه به عنوان یکی از معروف ترین روان شناسان شناخت گرا، سهم بسزایی در اندیشه های تربیتی داشته است و جان دیوئی نیز که از مربیان نام آور تعلیم و تربیت است، تأثیر شایانی در معرفت شناسی گذاشته است. بنابراین رویکرد تربیتی در حوزۀ تفکر انتقادی می تواند طیف بسیار گسترده ای را شامل شود.
دلیل دوّم در گستردگی معنای تفکر انتقادی، به حوزۀ نامحدود کاربرد این مفهوم در جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، صنعت و آموزش باز می گردد. بر این اساس، هریک از پژوهشگران با توجه به اینکه از مفهوم تفکر انتقادی در حوزۀ کار خویش چه استفاده ای می کنند، معنای خاصی از آن را در نظر دارند و با قاطعیت از درک خود دربارۀ تفکر انتقادی دفاع می کنند.
دلیل سوّم در نبود تعریف جامع از تفکر انتقادی به مؤلفه های تشکیل دهندۀ این مفهوم بر می گردد. برخی پژوهشگران در تعریف خود از تفکر انتقادی، صرفا به مؤلفه های شناختی یعنی مهارت های تجزیه و تحلیل، سازمان دهی، ارزیابی، داوری و دیگر مهارت های شناختی توجه می کنند و جنبه های عاطفی، احساسی و تمایلات را نادیده می گیرند. این در حالی است که تفکر انتفادی دربر گیرندۀ دو حوزۀ شناختی و تمایلات است.
دلیل چهارم برای نبود اجماع نظر در تعریف تفکر انتقادی، کاربرد مترادف این مفهوم با مفاهیم مرتبط دیگر است. گاهی اوقات، مربیان، اصطلاح تفکر انتقادی را به جای انواع دیگر پردازش اطلاعات، نظیر تفکر سطح بالا، حل مسأله، تفکر منطقی، استدلال و تفکر سازنده، فراشناخت و تفکر خلاق در نظر می گیرند. هر یک از پژوهشگران حوزه های مختلف، توضیح بسیار متفاوتی از این که تفکر انتقادی چیست و چه چیزی را شامل می شود، مطرح می کنند. وجود مفاهیم همگون، تلاش برای رسیدن به یک تعریف شفاف از تفکر انتقادی را دچار ابهام کرده است. البته برخی از متفکران، تفکر منطقی، تحلیلی، شهودی، انتقادی و خلاق را ابعاد تفکر می نامند. (شمشیری،۱۳۸۶)
با توجه به پراکندگی موجود در تعریف تفکر انتقادی، نمی توان دایرۀ معنایی این مفهوم را محدود کرد و تعریف جامع و کاملی از تفکر انتقادی ارائه نمود.بنابراین یکی از مشکلات و موانع در پرورش تفکر انتقادی فقدان تعریف مورد توافق عام در این زمینه است( شعبانی و مهرمحمدی،۱۳۷۹). از این رو به نظر می رسد که همچنان این رویکرد در ابتدای راه تکوینی خود است و تحصیل تعریف واحد و عام و شامل و در بردارنده برنامه درسی مشخص در تمامی رشته ها نیاز مند تطوّر در گذر زمان است.
۲-۱-۲-۱- مرز تفکر انتقادی و شبه تفکر انتقادی
گاهی هر تفکری را به صرف این که مبتنی بر عقل است، تفکر انتقادی می نامند، بدون آن که در برگیرندۀ فعالیت ذهنی منظم و یا بر اساس استدلال ها یا قیاس های منطقی و قضاوت ها صحیح باشد. برای نمونه، تفکر غیرانتقادی می تواند شکل تفکر عادی (تفکر مبتنی بر شیوه های گذشته بدون در نظر گرفتن اطلاعات ارزیابی شده )، بارش مغزی (گفتن آنچه که به ذهن می آید بدون ارزیابی آن)، تفکر مضر و آسیب رسان (جمع آوری شواهد برای حمایت از یک موضع خاص بدون مورد سؤال قرار دادن آن) تفکر هیجانی (برخورد احساسی و هیجانی با رویدادها و عدم توجه به محتوای پیام) و یا خودفریبی باشد.
برخی از مردم تفکر انتقادی را با خود فریبی و خودبینی درهم می آمیزند و گمان می کنند که هرگونه زیرکی و چالاکی فکر به معنای تفکر انتقادی است. بسیار دیده شده است که افراد بهره گیری از تفکر را صرفاً در راستای منافع شخصی و غیرانسانی خود می بینند و نام آن را زیرکی و زرنگی می گذارند، بی آن که بدانند این نوع تفکر، شکلی از خودبینی توأم با خودفریبی است که در طی آن تفکر عموماً مخدوش می شود. در چنین تفکری، – به قول یورگن هابرماس – (به نقل از نیستانی، ۱۳۹۱)، فرد به دنبال برتری و غلبه بر مسأله با بهره گیری از ابزار و راهبردهای عقلانی است. هدف تفکر ابزاری، کامیابی شخصی، برتری جویی، حسابگری های خودخواهانه برای دست یابی به یک هدف خاص است.
۲-۱-۲-۲-تفکر انتقادی به عنوان یک محصول یا فرایند
برخی از پژوهشگران، تفکر انتقادی را به عنوان محصول و نتیجۀ پایانی قلمداد می کنند و برخی دیگر آن را به عنوان فرایند می بینند. در این معنا، میان اندیشیدن و اندیشه، تمایز مهمی وجود دارد. اندیشیدن به عنوان فرایند، بیانگر عملی است که هم اکنون و در لحظۀ حال انجام می دهیم، در حالی که اندیشه به عنوان محصول، آن چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده است و بیانگر پیامد فرایند اندیشیدن است که در ذهن ذخیره شده و اکنون به عنوان دانش یا تجربه، شناخته می شود.
هالپرن (۱۹۸۹، به نقل از نیستانی،۱۳۹۲) تفکر انتقادی را به عنوان فرآورده یا محصول مورد تأکید قرار می دهد. او تفکر انتقادی را به عنوان تفکری ارادی، مستدل و هدف گرا توصیف می کند. تفکری شامل حل مسأله، فرمول بندی استنباط ها، محاسبۀ احتمال و تصمیم گیری. توجه به تعریف هالپرن از تفکر انتقادی و اشارۀ وی به افعالی چون حل کردن مسأله و تصمیم گیری نشان می دهد که او وزن زیادی به فرآورده های تفکر انتقادی داده است.
رابرت انیس نیز در برداشت نخستین خود از تفکر انتقادی، این مفهوم را به عنوان یک محصول در نظر می گیرد. وی در سال ۱۹۶۲، تفکر انتقادی را به عنوان سنجش صحیح اظهارات مبتنی بر ملاک ها تعریف می کند. بر این اساس انیس دوازده جنبه از تفکر انتقادی را شناسایی می کند که عبارتند از: فهم معنی و مفهوم یک ادعا یا گفته و قضاوت دربارۀ این که آیا در استدلال مطرح شده ابهامی وجود دارد؟ آیا اظهارات بیان شده با همدیگر تناقض دارند؟ آیا از مطالب طرح شده می توان به نتیجۀ مشخصی دست یافت؟ آیا اظهار یا ادعای مطروحه به قدر کافی مشخص است؟ آیا این ادعا واقعاً بر اصل معینی مبتنی است؟ آیا این ادعا یا مشاهده، پایا است؟ آیا می توان از ادعای طرح شده، یک نتیجه گیری قیاسی مورد تایید به دست آورد؟ آیا مسأله به خوبی تعریف شده است؟ آیا این ادعا، یک فرضیه است؟ آیا تعریف، مناسب و کافی است؟ و درنهایت این که آیا این اظهار به وسیلۀ یک مرجع معروف مورد تایید است؟
واتسون و گلاسر، تدوین کنندگان یکی از عام ترین ابزارهای سنجش تفکر انتقادی از مهم ترین اندیشمندانی هستند که تفکر انتقادی را به عنوان یک فرایند می بینند. ادوارد گلاسر که در اندیشۀ خود از دیدگاه های دیوئی در باب تفکر انتقادی بهره برده است، تفکر انتقادی را این گونه تعریف می کند: ۱٫ تمایل برای بررسی موضوع ها و مشکلات به یک روش اندیشمندانه که در حوزۀ تجارب شخص رخ می دهد. ۲٫ دانش روش های بررسی و استدلال منطقی و در نهایت ۳٫ مهارت های به کارگیری این روش ها (واتسون – گلاسر، ۱۹۸۰، همان)

 

نظر دهید »
بررسی رابطه نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و چولگی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۲
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۱-۶-۱٫متغیر های تحقیق ۷
۱-۷٫روش تحقیق ۷
۱-۷-۱٫روش گردآوری داده ها ۷
۱-۷-۲٫روش تجزیه و تحلیل داده ها ۸
۱-۸٫محدودیت های تحقیق ۸
۱-۹٫تعریف واژگان کلیدی ۸
۱-۱۰٫ساختار تحقیق ۹
فصل دوم:(مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق)
۲-۱٫مقدمه: ۱۱
۲-۲٫مدل های پیش بینی بازده سهام ۱۱
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
۲-۳٫مبانی نظری متغیر های پژوهش ۲۳
۲-۴٫پیشینه پژوهش ۲۹
اجرای تحقیق)
۳-۱: مقدمه ۳۷
۳-۲: فرایند انجام تحقیق: ۳۷
۳-۳٫اهداف تحقیق ۳۸
۳-۴٫فرضیه های تحقیق ۳۸
۳-۵٫تعریف عملیاتی متغیر های تحقیق ۳۸
۳-۷٫ روش گردآوری اطلاعات ۴۰
۳-۸٫قلمرو تحقیق ۴۰
۳-۹٫جامعه و نمونه آماری ۴۱
۳-۱۰٫متغیر های تحقیق ۴۲
۳-۱۱٫ مفاهیم بکارگرفته شده در تحقیق ۴۲
۳-۱۱-۱٫ ضریب همبستگی پیرسون: ۴۲
۳-۱۱-۲٫ نرمال بودن: ۴۳
۳-۱۱-۳٫ مانایی متغیر ها: ۴۴
و تحلیل آماری)
۴-۱٫مقدمه ۴۸
۴-۲٫فرضیات تحقیق ۴۸
۴-۳٫ تحلیل دموگرافیک نمونه های تحقیق ۴۹
۴-۴) شاخص های توصیفی متغیر های تحقیق ۵۰
۴-۵) آزمون فرضیات تحقیق ۵۳
۴-۵-۲)آزمون مانایی متغیرها ۵۴
۴-۵-۲-۱)آزمون مانایی چولگی بازده سهام ۵۵
۴-۵-۲-۲) بررسی مانایی ارزش دفتری به ارزش بازار ۵۶
۴-۶٫ تحلیل داده ها متناسب با فرضیه های تحقیق ۵۷
گیری و پیشنهادات)
۶۶
۵-۲)تحلیل بر اساس مبانی نظری، سوال ها وفرضیه های تحقیق ۶۶
۶۸
۵-۴) پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۶۹
منابع و مآخذ ۷۰
فهرست جداول :
نمودار۴-۱)پراکنش متغیر های چولگی و ارزش دفتری به ارزش بازار و بازده سهام ۵۰
نگاره۴-۱) آماره های توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق ۵۱
نگاره ۴-۲)آمار توصیفی متغیر ارزش دفتری به ارزش بازار ۵۲
نمودار۴-۲)نمودار توصیفی ارزش دفتری به ارزش بازار سهام ۵۲
نگاره ۴-۴)آمار توصیفی متغیر بازده ۵۳
نمودار۴-۳)نمودار توصیفی متغیر بازده ۵۳
نگاره۴-۵)آمار توصیفی متغیر اندازه شرکت ۵۴
نمودار۴-۴)نمودار توصیفی متغیر اندازه شرکت ۵۴
نگاره۴-۶)آزمون نرمال بودن متغیر وابسته ۵۵
نگاره۴-۷)آزمون مانایی چولگی بازده سهام ۵۶
نگاره ۴-۸)آزمون مانایی ارزش دفتری به ارزش بازار ۵۷
نگاره۴-۹)همبستگی پیرسون بین متغیرهای BM،بازده سهام،اندازه و چولگی سهام ۵۹
نگاره ۴-۱۰)چولگی بازده سهام شرکت ها در پرتفوی هایی با BM متفاوت ۶۲
نگاره۴-۱۱)همبستگی بین سهام های با ارزش دفتری به ارزش بازار بالا و چولگی شان ۶۲
نگاره ۴-۱۲)همبستگی بین سهام های با ارزش دفتری به ارزش بازار متوسط و چولگی شان ۶۳
نگاره۴-۱۳)همبستگی بین سهام های با ارزش دفتری به ارزش بازار پایین و چولگی شان ۶۴
چکیده :
هدف اصلی مطالعه حاضر، بررسی تمایل سرمایه ­گذاران بر تکیه به چولگی و تجزیه و تحلیل تفاوت میان نمودار چولگی بازده سهام­های مختلف است که می تواند معیاری برای ترجیحات سرمایه ­گذاری آن­ها باشد. نمونه مورد استفاده در این مطالعه، مشتمل بر ۵۴ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ است و برای آزمون فرضیه ­ها از نرم افزارهای SPSS و EViews استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که همبستگی معکوس و نیمه قوی بین نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و چولگی بازده سهام وجود دارد. ضمناً سهام­های با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایین در مقایسه با سهام­های با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بالا، چولگی مثبت بیشتر و یا چولگی منفی کمتری دارند و هرچه ارزش دفتری به ارزش بازار سهام کمتر می شود، چولگی بازده سهام مثبت­تر می­گردد.
واژگان کلیدی: نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، چولگی بازده سهام، بورس اوراق بهادار تهران
فصل اول
کلیات تحقیق

۱-۱٫مقدمه:
به دلیل آنکه سرمایه گذاری یکی از عوامل مهم توسعه در قرن حاضر است و در همه کشور ها،تحرک و رونق بورس اوراق بهادار یکی از شاخص های سلامت و پویایی اقتصاد شناخته می شود،طی سالیان متمادی،مدل های مختلفی برای ارزیابی ریسک و بازده سهام مطرح شده است و از بین مدل های مختلف،محققان بسیاری به مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای و مدل سه عاملی فاما و فرنچ توجه کرده اند.
عکس مرتبط با اقتصاد
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یکی از مدل های پیش بینی بازده سهام است که برای سال های زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. در این مدل فرض می شود که سرمایه گذاران می توانند بازده اضافی را با تحمل ریسک اضافی کسب کنند. ضریب بتا در این مدل توانایی لازم را در پیش بینی بازده سهام دارد و سایر ویژگی های آماری بازده نظیر چولگی و کشیدگی بر رابطه ریسک و بازده تاثیر ندارند.مطالعات تجربی اولیه فاما و مک بث(فاما و مک بث،۱۹۷۳) اعتبار مدل CAPM را تصدیق نمود.با وجود این هم اکنون جامعیت مدل CAPM به طور جدی مورد سوال است.شواهد تجربی که توسط بروک (بروک،۱۹۹۵) و فاما و فرنچ(فاما و فرنچ،۱۹۹۲) ارائه گردید،نشان می دهد که بتا به طور کامل تغییرات بازده را تبیین نمی کند.بر این اساس دو متغیر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به مثابه متغیرهای بسیار مهم در پیش بینی بازده سهام به کار گرفته شده اند و به قدرت تبیین مدل CAPM افزوده اند.
اگر ابزارهای مناسب برای تجزیه و تحلیل در ختیار سرمایه گذار وجود داشته باشد ،سرمایه گذار می تواند با بررسی صنایع مختلف و شناخت شرکت های مختلف در بورس به سرمایه گذاری در صنعت و شرکت دلخواه خود ، به هر میزان که مایل باشد بپردازد .در این تحقیق،نسبت ارزش د فتری به ارزش بازار محاسبه می شو د که تواند جهت ارائه ی روش ها و ابزا رهایی برای کمک به ایجا د عملیات سودمند و تداوم آن و یا محدود کردن ضرر و زیان سرمایه گذاران و ترغیب آنان به سرما یه گذاری، در زمان جستجوی فرصت های سودآور و پرتفوی مجموعه اوراق بهادار بهینه با بازدهی بالا، مورد استفاده قرار بگیرد.
هدف این پژوهش شناسایی و بررسی ارتباط نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بامیانگین بازده سهام و چولگی آن در بورس اوراق بهادار تهران است تا سرمایه گذاران با توجه به تاثیر و ارتباط این عوامل با بازده سهام بتوانند به انتخاب سهامی مبادرت ورزند که بیشترین عایدی را نصیب آنها نماید.در این زمینه هر اندازه پژوهش های بیشتری انجام گیرد ، دقت معیارهای تعیین شده بیشتر خواهد بود و در نتیجه دقت تصمیم گیری برای سرمایه گذاری نیز افزایش می یابد . در صورت بررسی متغیرهای مختلف ، نتایج می تواند رهنمودی برای سرمایه گذاران و تحلیل گران باشد که به چه متغیرهایی بیشتر توجه کنند و کدام متغیرها دارای ارتباط چندانی نیستند .
۱-۲٫بیان مساله
یکی از مسائل مهم و حیاتی هر فعالیت اقتصادی ارزیابی میزان دستیابی به اهداف تعیین شده می باشد. بی شک این مسئله با پیشرفت روزافزون فعالیت های اقتصادی وارد عرصه جدیدی می شود و لزوم ایجاد روش های دقیق تر و نزدیک تر به واقعیت بیشتر احساس می شود و همین احساس نیاز مقدمه ایجاد روش های نوین ارزیابی و تکمیل روش های قدیمی تر می شود(فرگوسن و رنتزلر،۲۰۰۵).
برای رشد اقتصادی هر کشور،لازم است افراد مازاد درآمد خود را سرمایه گذاری کنند؛بنابراین هر سرمایه گذار برای انکه بتواند سهامی با بازده بیشتر و ریسک کمتر به دست آورد،نیازمند اطلاعاتی در مورد آن سهام است.اطلاعاتی که در مورد سهام هر شرکت وجود دارد،یا بر اساس اطلاعات داخلی آن شرکت یا براساس اطلاعات خارجی آن شرکت است .اطلاعات داخلی یک شرکت ، در صورت های مالی آن ، مثل صورت سود و زیان و ترازنامه منعکس می شود. اطلاعات خارجی یک شرکت نیز در بازار بورس وجود دارد ؛ که این عوامل داخلی و خارجی بر بازده سهام تأثیر می گذارد و قیمت سهام را در بازار تعیین می کند. دراین تحقیق ،ارزش دفتری که از جمله اطلاعات داخلی شرکت است ،از صورت های مالی که منابع اصلی تأمین کننده ی اطلاعات هستند، به دست می آید. ارزش بازار نیز ،از جمله اطلا عات خارجی شرکت است که به کمک این دو عامل می توان چگونگی انتخاب سهام یا پرتفوی با بازده بیشتر را به سرمایه گذار نشان داد.مطالعات نشان می دهد که بین بازده سهام و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار ارتباط وجود دارد(فاما و فرنچ،۱۹۹۲).
در این پژوهش به تمایل سرمایه‌گذاران بر تکیه به چولگی پرداخته شده است و تفاوت میان نمودار چولگی بازده سهام‌های مختلف که می تواند معیاری برای ترجیحات سرمایه گذاری آنها باشد مد نظر قرار گرفته است.در این پژوهش براساس تحقیقات انجام شده و محاسبات حسابداری نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام ، میزان چولگی بازده سهام تخمین و محاسبه شده است.
حسابداری
پژوهش حاضر جهت یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا بین چولگی بازده سهام و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار رابطه معنا داری وجود دارد یا خیر؟
۱-۳٫ضرورت انجام تحقیق
بسیاری از اقتصاد دانان به این نتیجه رسیده اند که یکی از عوامل موثر بر رشد و توسعه پایدار،سرمایه گذاری موثر است و برای رشد اقتصادی لازم است افراد مازاد درآمد خود را سرمایه گذاری کنند.اگر ابزار های مناسب برای تجزیه و تحلیل وجود داشته باشد سرمایه گذار می تواند با بررسی صنایع مختلف در بورس به سرمایه گذاری در صنعت و شرکت دلخواه خود بپردازند و پرتفوی مورد نظر خود را انتخاب نمایند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

نظر دهید »
ارزیابی تجربه آموزش رشته برنامه¬ریزی رفاه اجتماعی در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه¬های ایران- قسمت ۵
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ارزشیابی زمینه
هدف این ارزشیابی فراهم آوردن یک زمینه­ منطقی برای تعیین هدف­های آموزشی است. این مرحله از ارزشیابی شامل کوشش­هایی تحلیل­گرایانه برای تعیین عناصر مربوط در محیط آموزشی و نیز کوششی در جهت شناسایی مشکلات، نیازها و فرصت­های موجود در یک زمینه یا موقعیت آموزشی است (مهجور،۱۳۷۷: ۱۷۶).
ارزشیابی درونداد
در این مرحله از ارزشیابی اطلاعات مورد نیاز درباره چگونگی استفاده از منابع به منظور دستابی به هدف­های برنامه جمع­آوری می­ شود. در ضمن ارزشیابی از درونداد، ماهیت توانایی­های نظام آموزشی و راهبردهای بالقوه برای رسیدن به هدف­ها تعیین می­شوند. عوامل درونداد در پژوهش حاضر شامل دانشجویان، اساتید، برنامه­ی درسی و محتوای درسی می­باشد.
ارزشیابی فرایند
در این ارزشیابی کوشش می­ شود تا پاسخ پرسش­هایی نظیر پرسش­های زیر تعیین گردند: آیا برنامه به خوبی در حال پیاده شدن است؟ چه مانعی بر سر راه موفقیت آن قرار دارد؟ چه تغییراتی ضروری هستند؟ پاسخ این پرسش­ها به کنترل و هدایت شیوه ­های اجرایی کمک می­ کند.
ارزشیابی برونداد
در این مرحله معلوم می­ شود که نتایج به دست آمده چه هستند. در واقع در این مرحله از ارزشیابی، محصولات و خروجی­ها مورد ارزشیابی قرار می­گیرند. بروندادهای ما در پژوهش حاضر شامل فارغ­التحصیلان، پایان نامه­ها، تالیفات، ترجمه­ها و … می­باشد.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۲-۴ مسائل علوم انسانی

دانش­های انسانی هم­پای دانش­های تجربی و ریاضی، رشد و گسترش نیافته­اند و علاوه بر این، در جوامعی که بیشتر مصرف ­کننده­ علوم گوناگون انسانی هستند، تحقیقات کاربردی و میدانی کشورهای تولیدکننده­ دانش­ها را به مثابه همگانی­ها و جهانی­های دانش تلقی می­ کنند و بر پایه­ آن، درباره مسائل کشور خود که به تحقیقات کاربردی و میدانی ویژه نیاز دارند اظهار نظر و گاه برای حل آنها تصمیم ­گیری می­ کنند. در نتیجه نه تنها مشکلات را حل نمی­ کنند، بلکه گرهی بر گره­های موجود آن می­افزایند (اشرف­الکتابی ، ۱۳۸۷؛ به نقل از ارمکی، ۱۳۸۷: ۲۱). در واقع ما با علوم انسانی وارداتی در کشور مواجه هستیم.
در رابطه با ماهیت علوم انسانی، حداقل دو پارادایم یا سرمشق شناخته شده وجود دارد:
پارادایمی که علوم انسانی را شاخه­ای از دانش­های تجربی می­داند که در جست­وجوی کشف قوانین عام و جهانشمول حاکم بر کنش­ها، روابط و نظام­های اجتماعی است. در این پارادایم تفاوت روش­شناختی و معرفت­شناختی چندانی بین علوم طبیعی و علوم دیگر وجود ندارد و معتقد است می­توان علوم انسانی را بر پایه­ علوم طبیعی تاسیس کرد. پارادایم دوم، انگاره­ای است که این دانش­ها را “علوم فرهنگی” می­داند و کار اصلی آن را تفسیر و تاویل پدیده­های اجتماعی و انسانی می­داند نه تبیین و کشف قانون. این پارادایم بر تفاوت­های موجود میان پدیده­های طبیعی و پدیده­های انسانی و اجتماعی تاکید می­ کند و کار پژوهشگر این عرصه را بیشتر تحلیل می­داند (فاضلی، ۱۳۸۷: ۵۴-۵۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در این رابطه، گلیفورد نیز شیوه­ تفکر آدمیان را به دو دسته: تفکر همگرا و تفکر واگرا تقسیم می­ کند و بر این باور است که نقش هر دو نوع تفکر در ساخت ذهن آدمی مؤثر است. و تفاوت آن دو نیز در این است که در تفکر همگرا، نتیجه­ فکر از قبل معلوم است؛ یعنی قالبی و غیر قابل تغییر است و همیشه یک جواب بیشتر ندارد؛ اما در تفکر واگرا، جواب قطعی نیست و تعداد زیادی پاسخ در آن وجود دارد که از نظر منطقی، ممکن است هر یک از آنها درست باشد. تجزیه تحلیل گلیفورد، ضمن آنکه استعدادهای هوش و خلاقیت را محصولی از فکر آدمی می­داند آنها را از هم جدا می­ کند. یعنی هوش را پدیده­ فکر یک ­جهتی یا همگرا و آفرینندگی را فکری چندجهتی یا واگرا معرفی می­ کند.
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
در واقع، می­توان گفت که عملکرد فکر یک جهتی، چیزی جز به یادآوردن مطالبی که قبلا آموخته شده است، نیست، در حالی که عملکرد فکر چند جهتی، فی­البداهه و مستلزم فعالیت­های گوناگون و پیچیده­ ذهنی است که اولا کلیه­ اطلاعات راجع به مسئله­ مورد بحث را باید به خاطر داشته باشد، ثانیا آنها را تجزیه و تحلیل کند، ثالثا ترکیبات جدیدی از آنها بسازد و رابعا ترکیب تازه را به عنوان پاسخ درست با یکی از راه­حلها انتخاب کند.
تفکر یک جهتی یا همگرا، در واقع همان تفکر قیاسی است، یعنی اندیشه­ای از کل به جزء را شامل می­ شود و تفکر چند جهتی یا واگرا، همان تفکر استقرایی است که فکری از جزء به کل را در برمی­گیرد (شاهمرادی، ۲۳-۷۵).
علوم انسانی بالاخص علوم اجتماعی برای حل مسائل نیازمند یک تفکر استقرایی یا همان تفکر چندجهتی و واگرا می باشند.

 

۲-۲-۵ مسائل علوم اجتماعی

در بحث تئوری­های جامعه ­شناسی علم، سه رویکرد متمایز برای تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به علم در حالت عام و چالش­ها و موانع موجود در زمینه­ آموزش علوم اجتماعی به طور خاص وجود دارد:
الف- رویکرد برون­گرا
مطابق این رویکرد، برای جستجوی موانع آموزش علوم اجتماعی نیاز است که به حوزه­ خارج از فضای اجتماعی علم رجوع شود. به نظر بلوم، با قبول این فرض، فهم ابعاد شناختی و اجتماعی علم تحت تاثیر عوامل خارج از علم میسر است و از این رو، علم مقوله­ای مستقل نیست بلکه تحت تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی بیرون از خود قرار دارد. در این دیدگاه، علم هم در وجه شناختی و هم در وجه اجتماعی­اش باید تماما یا تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل خارج از خود فهم شود. در این رویکرد، موانع بیشتر جنبه­ بیرونی و جبری دارند.
ب- رویکرد درون­گرا
این رویکرد از دهه­ ۱۹۶۰ به بعد در حوزه­ تخصصی جامعه ­شناسی علم پدیدار شد. در این رویکرد، فعالیت علمی در قالب مفهوم اجتماع علمی تحلیل می­ شود. اجتماع علمی مفهومی محوری در رویکرد درون­گراست. به عبارت دیگر، در این رویکرد مساله­ی تعین واقعیت­های علمی که تحت تاثیر عوامل درونی فضای علم قرار دارند مطرح است. فرض اساسی در این رویکرد این است که چالش­های سر راه آموزش علوم اجتماعی از درون اجتماع علمی است. در این رویکرد، موانع بیشتر جنبه­ درونی دارند.
ج- رویکرد تلفیقی
بر اساس رویکرد تلفیقی، برای مطالعه­ تغییر و تحولات علمی باید هر دو نوع عوامل داخل و خارج از اجتماع علمی تجزیه و تحلیل شوند و جبریت و تعین ناشی از هر دو حوزه هستند و هر گونه تفسیر و توجیه فعالیت­های علمی بدون در نظر گرفتن یکی از دو حوزه بیرون یا درون اجتماع علمی، جامع و مانع نیست (شارع­پور، ۱۳۹۰: ۱۳۷-۱۳۸).
می­توان پذیرفت که موانع و چالش­های احتمالی آموزش علوم اجتماعی در ایران به هر سه رویکرد تعلق داشته و در مجموع به ناکارآمدی علوم اجتماعی کمک کرده است (همان).
به عقیده­ی نیک گهر (۱۳۷۲) جامعه ­شناسی محصول سه انقلاب است: انقلاب سیاسی، انقلاب صنعتی و انقلاب علمی. جامعه ­شناسی در این سه انقلاب رشه دارد: انقلاب کبیر فرانسه، تفکر انسان را نسبت به خودش عوض کرد. انقلاب صنعتی انگلیس، شرایط رشد علم را فراهم کرد و بعد، انقلاب علمی به وجود آمد. یعنی اگر علم فیزیک، شیمی و زیست­شناسی رشد نمی­کردند، هرگز جامعه ­شناسی و طبقه ­بندی اگوست کنت و بینش تحلیلی، پدید نمی­آمد. اینها مادر جامعه ­شناسی­اند، اما در کشور ما، علم جامعه ­شناسی یک علم “وارداتی” است، یعنی هیچ نوع سنخیتی با فرهنگ ما، گذشته­ی ما و با طرز فکر ما ندارد.
علم وارداتی، مسائل وارداتی برای مطالعه و تحقیق با خود به جامعه می­آورد (ارمکی، ۱۳۷۸: ۲۲).
شارع­ پور (۱۳۹۰) چالش­های آموزش علوم اجتماعی در ایران را به شش دسته تقسیم ­بندی می­ کند: چالش­های مربوط به حوزه­ روش تدریس، سطح آموزش معلمان، ارزشیابی و شیوه ­های آن در دروس علوم اجتماعی، ترغیب دانشجویان به تفکرات انتزاعی محض، یکسان بودن نحوه­ آموزش علوم اجتماعی و علوم پایه، و ضعف تکنولوژی آموزشی.
لهسایی زاده (۱۳۷۴) نیز ایرادهای وارده بر آموزش علوم اجتماعی را در موارد زیر می­داند:
تغییر برنامه ­های درسی و سردرگمی، حجم نامتناسب دروس، خشک و بعضا انتزاعی بودن دروس، گرایش به تعیین محتوای دروس و کتب ثابت، روش تدریس نادرست، حجم زیاد واحدهای درسی دانشجو در هر نیمسال، کمرنگی پژوهش در آموزش.

 

۲-۲-۶ آموزش مسئله طرح کن

با توجه به بررسی­های انجام شده می­توان گفت که آموزش نامناسب هم در علوم انسانی و هم در علوم اجتماعی (به ویژه سیاستگذاری اجتماعی) از مهمترین مسائل است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. در اینجا به نظریه­ی فریره در رابطه با آموزش، پرداخته می­ شود.
فریره در مقابل “آموزش بانکی” که روش رایج در مدارس سنتی است و در آن دانش ­آموزان همچون انباری هستند که توسط معلم از اطلاعات خام پر می­شوند، نوعی آموزش فعال به نام “آموزش مسئله طرح کن” را پیشنهاد می­ کند که در آن به جای انتقال صرف اطلاعات، معرفت و شناخت می­نشیند. در این موقعیت آموزشی معلم تنها کسی نیست که درس می­دهد بلکه خود او نیز در بحث با شاگردان چیزی می­آموزد. شاگردان و معلم هر دو مسئول جریانی هستند که با هم در آن رشد می­ کنند و شاگردان دائما با مسائل مربوط به خود در دنیا مواجه می­شوند و پیوسته به اندیشیدن تحریک می­شوند. آنها به این تحریک­ها واکنش نشان داده و به کشف بصیرت­های تازه نایل می­شوند (فریره، ۱۹۷۲؛ به نقل از حاجی آخوندی). در این روش معلمان به عنوان تسهیل­کننده در آموزش عمل کرده و باید به دانش ­آموزان در حل مسائلشان کمک کنند؛ نه به این معنا که مسائل آنها را حل کنند، بلکه از این جهت که آنها را به جستجوی راه­های خلاقانه­ی خودشان تشویق کرده و در حین راه از طریق گفت و شنود به آنها کمک کنند. “طرح مسئله” نقطه­ی مقابل “حل مسئله” است. در آموزش سنتی به دانش ­آموزان یاد داده می­ شود چگونه مسائل را حل کنند بدون اینکه با آنها ارتباط و تعاملی داشته باشند اما در “طرح مسئله” همه در کسب شناخت انتقادی از واقعیات طبیعی، فرهنگی و تاریخی شرکت فعال دارند و از طریق حل مسئله در روش طرح مسئله است که آگاهی انتقادی دانش ­آموزان بالا می­رود (فریره، ۱۳۶۸؛ به نقل از حاجی آخوندی:۱۱).
فریره در کتاب “آموزش برای آگاهی انتقادی” (۲۰۰۹) معلمان را به عنوان “کارگران فرهنگی” موظف به یاری رسانی به شاگردان در جهت­گیری انتقادی می­داند و از آنان می­خواهد که نه در برابر شاگرد، بلکه در کنار و همراه آنها به درک و تفکر مشغول باشند و پیوسته افکار خود را در ارتباط با افکار شاگردان بازسازی نمایند. از نظر او، لازمه­ی این آموزش کلاس­های آزاد و عاری از سلطه­ای است که شاگردان در گفت و گوی با معلم و با یکدیگر در اقدام برای ساخت دانش با یکدیگر همکاری می­ کنند. در این صورت یادگیری و یاد دادن به مثابه یک فرایند دائمی و در هم تنیده از کنش فرهنگی خواهد بود و در آن معلم دیگر فقط انتقال دهنده اطلاعات نیست، بلکه در روشن ساختن جهت­گیری شاگردان برای فعالیت­های شان و فراهم آوردن منابع لازم با آنها همکاری می­ کند.
در این الگو، برنامه­ی درسی و محتوای آموزشی از پیش طراحی شده توسط نخبگان و برنامه­ ریزان جای ندارد، بلکه برنامه و محتوای آن از تجارب عملی و واقعیت­های روزمره­ی زندگی نشات می­گیرد و گروه­های مردمی (شاگردان و معلمان) بر اساس نیازها و واقعیت­های زندگی اجتماعی شان موضوع و محتوای آموزش را خود تدوین می­ کنند. فریره در این الگو همچون دیویی، مشارکت گروهی و وحدت میان تفکر و عمل را در آموزش رهایی بخش، فرایندی از پژوهش در کنش اجتماعی مبتنی بر مشارکت در نظر می­گیرد که در جستجوی عملی مشارکت­کنندگان در واقعیت، طرح مسئله و بحث انتقادی نمود می­یابد. او این فرایند را به مثابه مراحلی از گام­های به هم پیوسته- از تشخیص، توصیف و ساخت مساله تا دست­یابی به آگاهی بالفعل- ارائه می­ کند؛ در این فرایند پژوهندگان (معلم و شاگردان) برای شناسایی هرچه دقیق­تر مساله به تجربه و مشاهده­ عینی در واقعیت زندگی روزمره­ی خود می­پردازند و آن را به طور مداوم و در گام­های پی در پی همراه یکدیگر و بر پایه­ تحلیل انتقادی باز می­شناسند (حاج حسینی و گلنار، ۱۳۹۰: ۳۱-۳۲).
علم یک محصول ساده نیست که کار آن با مبادله و انتقال رفع و رجوع شود بشود، بلکه یک فرهنگ است (فراستخواه، ۱۳۹۰: ۲۶۴).
به اعتقاد فریره یکی از شرایط رهایی از وضعیت سلطه، نوعی فعالیت آموزشی است که به آگاهی سیاسی منجر شود. در هر انقلاب اجتماعی و فرهنگی، اولین وظیفه باید عمل فرهنگی برای آزادی باشد و انجام چنین کاری مستلزم نوع جدیدی از آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش جدید باید بر رابطه­ مبتنی بر گفتگوی دوسویه بین معلم و دانش ­آموزان استوار باشد. معلم باید دانش ­آموز و دانش­­آموز باید معلم باشد (شارع­پور، ۱۳۸۸: ۶۱).
بنابراین فریره یک نوع آموزش و پرورش انتقادی را پیشنهاد می­دهد. آموزش و پرورش انتقادی فریره بویژه در آموزش علوم اجتماعی می ­تواند بسیار پرکاربرد و موثر واقع شود. بلیک مور (۱۳۸۸) نیز در کتاب خود “مقدمه­ای بر سیاستگذاری اجتماعی” نوشته است: مطالعه­ سیاستگذاری اجتماعی باید مولفه­ای انتقادی را در بر گیرد. سیاستگذاری­های اجتماعی خیلی بد و خیلی خوب هستند. اهداف و تاثیر سیاستگذاری اجتماعی و نظام رفاهی، چه به طور تعمدی و چه غیر عمدی و ناخواسته، اغلب به صورت کنترل مردم و نگهداشتن آنها در جای خود جلوه می­ کند. این تاثیر و اهداف سیاستگذاری اجتماعی و نظام رفاهی را می­توان طوری دید که گویا مردم در سر جای خود هستند یا در کنترل قرار می­گیرند یا به نحو دیگری می­توان مشاهده کرد که گویا این سیاستگذاری­ها می­توانند افراد را آزاد کنند یا به آنها زندگی بهتری بدهند. بنابراین، هدف اصلی موضوع سیاستگذاری اجتماعی، بررسی انتقادی تاثیر سیاستگذاری­های اجتماعی بر زندگی مردم است. این امر با توسعه­ نظریه­ها درباره نقش رفاه و استفاده از فرضیات برای آزمون امور صورت می­گیرد (بلیک مور، ۱۳۸۸: ۹).
توهی (۱۹۹۹) نیز اظهار می­ کند که کلا پنج رویکرد فلسفی متفاوت را می­توان در برنامه­ی درسی تحصیلات عالیه یافت:

 

 

رویکرد سنتی یا رشته- محور، که در آن طرح برنامه­ی درسی، ساختار دانش در رشته علمی را دنبال می­ کند.

رویکرد عملکرد- محور یا سیستم- محور، که در آن اهداف یا مقاصد یادگیری معین هستند، روش­های مطالعه طوری تعبیه شده ­اند که شاگردان را قادر به رسیدن به این اهداف سازند و تکالیف به منظور تعیین حصول یا عدم حصول اهداف مربوطه تنظیم می­شوند. آموزش صلاحیت- محور مثالی از این رویکرد است.

رویکرد شناختی، که در آن دانشگاه شروع می­ کند تا به شاگردان یاد دهد که چگونه یاد بگیرند و مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله­ای خود را توسعه دهند.

رویکرد وابسته شخصی/ تجربی، که در آن برنامه­ی درسی مشترکا با کارمندان و شاگردان برای حصول نیازهای فردی شکل می­گیرد و بیشتر به یادگیری تجربی اهمیت داده می­ شود.

رویکرد از نظر اجتماعی انتقادی، که در آن، برنامه به دنبال توسعه­ نوعی آگاهی انتقادی از نهادهای اجتماعی و ابهامات عمده­ای است که آموزش رشته با آن مواجه است.

تحقیقات صورت گرفته توسط یانگ (۲۰۰۳)، نشان می­دهد که رویکرد سنتی یا رشته- محور هنوز غالب­ترین رویکرد در سیاست اجتماعی است. ولی تصور یک دوره­ سیاست اجتماعی که بر مبنای رویکرد اجتماعی انتقادی نباشد، کار آسانی نیست (برگز و تایلر، ۲۰۰۵: ۱۸).

 

۲-۲-۷ گفتمان[۵]

«گفتمان» از جمله مفاهیم مهم و کلیدى است که در شکل دادن به تفکر فلسفى، اجتماعى و سیاسى مغرب زمین نیمه دوم قرن بیستم، نقش به‏سزایى داشته است. این مفهوم در عرصه­ نظریه­ های ادبی، فلسفی، جامعه ­شناسی سیاست، روانکاوی و حتی روانشناسی اجتماعی و سایر حوزه ها و رشته­های علوم اجتماعی مورد توجه و عمل اندیشمندان و نظریه­پردازان قرار گرفته است.
مفهوم گفتمان در نزد نظریه­پردازان مختلف از جمله زبان­شناسان، جامعه­شناسان و فیلسوفان مورد بحث و نظرپردازی قرار گرفته است.
شاید بتوان مهمترین دلیل رشد نظریه­ی گفتمان در حوزه های مختلف علوم انسانی را نارضایتی از پوزیتیویسم، به­خصوص در رشته­هایی چون علوم سیاسی و علوم اجتماعی دانست. رشد این نظریه همچنین تحت تاثیر چرخش زبانی در دهه­ ۱۹۷۰ و نظریه­ های هرمنوتیک، نظریه­ی انتقادی و پساساختارگرایی در دهه­ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قرار داشته است. بنابر این نظریه، جهان محصول گفتمان­هاست. نظریه­ی گفتمان معتقد است اشیا و پدیده ­ها تنها از طریق گفتمان معنا می­یابند؛ برای مثال طغیان رودخانه و جاری شدن سیل حادثه­ای است که مستقل از تفکر و ذهنیت مردم روی می­دهد، اما از همان زمان که مردم شروع به معنادهی به آن می­ کنند تبدیل به موضوعی گفتمانی می­ شود و افراد بر اساس گفتمان­های مختلف، آن را به خشم خدا، سوء مدیریت دولتی، خرابی سیل­بند و … نسبت می­ دهند و به این ترتیب، این واقعه بر اساس هر گفتمان معنای متفاوتی پیدا می­ کند؛ و بر اساس هر گفتمان، تصمیمات متفاوتی چون انتقاد از دولت، تقویت دین­داری، ساختن سیل­بند و … اتخاذ می­ شود (حسینی­زاده، ۱۳۸۳: ۱۸۲
پژوهش حاضر بیشتر، گفتمان از دیدگاه فوکو را مد نظر دارد.
گفتمان، یکى از مفاهیم کلیدى در اندیشه­ی فوکو است. فوکو محدوده­ گفتمان را بسیار فراتر می­برد. در نظر وی “گفتمان”، نقطه­ی تلاقی و محل گردهمایی قدرت و دانش است. هر رشته خاصی از دانش در هر دوره­ ی خاص تاریخی، مجموعه ­ای از قواعد و قانون­های ایجابی و سلبی را دارد که معین می­ کند درباره چه چیزهایی می­توان بحث کرد و درباره چه چیزهایی نمی­توان وارد بحث شد. همین قواعد و قانون­های نانوشته، که در عین حال بر هر گفتار و نوشتاری حاکمند، “گفتمان” آن رشته خاص در آن دوره­ خاص تاریخی­اند (سلیمی نوه، ۱۳۸۳: ۵۱).
وی در سخنرانی افتتاحیه­ی درس”تاریخ نظام­های اندیشه” به سال ۱۹۷۰ به گونه­ ای مشخص به مسئله­ گفتمان متمرکز شد و طی آن به نقش نهادها و قدرت در شکل­ گیری گفتمان­ها اشاره کرد. فوکو در آن سخنرانی، قدرت گفتمان­ها را ناشی از نهادها ارزیابی می­ کند و می­گوید: “نهاد چنین می­گوید که ما از آن رو هستیم که نشان دهیم گفتمان در قالب نظم قوانین است و ما دیری است که مراقب پیدایی­اش هستیم و اگر گفتمان قدرتی داشته باشد، این قدرت را همانا از ما و فقط از ماست که دارد” (فوکو، ۱۳۸۰: ۱۳).
فوکو در این سخنرانی، از دشواری­ها، مسئولیت­ها و بیم­هایی سخن می­گوید که ورود به دنیای گفتمان دربردارد و می­گوید دلم می­خواست به­جای آن­که من رشته سخن را به دست گیرم، سخن مرا در بر می­گرفت و به آن سوی هرگونه سرآغاز ممکن می­برد (یعنی ترس از آغاز کردن سخن. ترس از اینکه آغازگر و شروع کننده­ سخن و گفتار تو باشی).
مکان­های آموزشی، در نزد فوکو، به مثابه تولیدکنندگان گفتمان ویژه­ی تاریخی (مدرن) تلقی می­شوند، یعنی مکان­هایی که در آن­ها درستی و نادرستی، قبول یا عدم قبول برخی از حقوق سخن گفتن مدرن تولید می­گردد. مکان­های آموزشی نه تنها موضوع گفتمان­اند، بلکه به صورتی تمرکزیافته در گسترش و انتشار گفتمان، یعنی در “تعیین سرنوشت اجتماعی” گفتمان­ها درگیرند. این تشکیلات دسترسی افراد به انواع مختلف گفتمان را تحت کنترل خود دارند (عضدانلو، ۱۳۸۰: ۵۶).
گفتمان در نزد وی تحلیلی از روابط متقابل “دانش و قدرت” در برساختن”حقیقت” است.
گفتمان مورد نظر فوکو، گفتمانی است که قدرت را در بطن حرکت خود قرار داده و همه­ی افراد جامعه را ضامن حفظ و بقای آن می­داند و می­گوید: “فرد هم محصول قدرت است و هم وسیله­ای برای تشخیص و تبلور آن است؛ مکانیسم­های قدرت، متضمن تولید ابزارهای موثر برای ایجاد و انباشت دانش هستند” (دریفوس، ۱۳۸۲: ۲۶).
بحث فوکو در زمینه­ دیسکور (گفتمان) بحثی است در زمینه­ زبان، سخن و گفتار به معنای موجود کلمه برای نشان دادن کارکرد شکل دهنده، قالب­ساز و تقسیم­آفرین گفتار، به عنوان یکی از زمینه ­های بروز و تحقق پدیده­ قدرت. آن­چه در این­جا تازگی دارد نفس زبان یا پدیده­ گفتار نیست؛ بلکه کشف این مسئله است که زبان و گفتار حامل نظمی اجتماعی است که خود را بر گوینده تحمیل می­ کند، نظمی همانند نظم موجود در دیگر زمینه­ها (علوم، اقتصاد و …) که حاصل کارکرد اجتماعی قدرت است (فوکو، ۱۳۸۰: ۱۰).
عکس مرتبط با اقتصاد
به نظر وی، معنا بخشیدن و تعریف از طریق موقعیت­های اجتماعی و تشکیلاتی­ای به­ دست می ­آید که از جانب به­کارگیرندگان گفتمان­ها اشغال شده است. به عبارت دیگر، تعیین کننده­ معنا و تاثیر گفتمان­ها نه سخنرانان، بلکه موقعیت­های اجتماعی و تشکیلاتی­ای است که سخنرانان از درون آن سخن می­گویند (عضدانلو، ۱۳۸۰: ۱۸).
سعیدی (۱۳۸۷) یکی از مشکلات رشته سیاستگذاری اجتماعی در ایران را فقدان گفتمان رفاهی یا گفتمان سیاستگذاری اجتماعی در بین روشنفکران دانسته ­اند. علی­رغم اینکه تلاش تصمیم­سازان بر این بوده است تا جهت اطمینان از رفاه و بهزیستی تمام شهروندان، سیاستگذاری اجتماعی را بر محور دولت رفاهی در دستور کار قرار دهند، اما برنامه­ها از فقدان یک سیاستگذاری اجتماعی جامع، به این معنی که گفتمان مستقل سیاستگذاری اجتماعی به عنوان پیش زمینه­ برنامه ­ریزی برای این نوع سیاست­ها جهت پر کردن شکاف نظر و عمل وجود ندارد، رنج می­برد (سعیدی، ۱۳۸۷: ۹۰).
فعالیت­ها آنچنان نیست که در خور شکلگیری چیزی باشد که به آن سیاستگذاری اجتماعی نام بدهیم. مثالی بسیار واضح، تصویب قانون جامع نظام رفاه و تامین اجتماعی و قبل از آن خود قانون اساسی است که تقریبا دولت ایران را به عنوان دولت رفاه تعریف می­ کند. اینها واقعا نشان­دهنده وجود یک گفتمان نیست. بنابراین بحث بیشتر برمی­گردد به فقدان یک گفتمان سیاستگذاری اجتماعی و مسائل رفاهی در جامعه. به نظر می­رسد تلاش­ هایی که صورت گرفته تا قانون اجرایی شکل گیرد، پشتوانه­ی نظری نداشته و به خلق فضای گفتمانی سیاستگذاری اجتماعی نینجامیده است. البته به نظر می­رسد که روند گفتمان و گفتار است که موجب بروز روندهای اجتماعی و قانونگذاری می­ شود. مثلا نخست باید در مورد پارلمان گفتاری باشد تا بعد پارلمان تشکیل شود. همین امر در مورد مسائل رفاهی و سیاستگذاری اجتماعی صادق است (همان: ۵۹).
سیاست اجتماعی به عنوان برنامه­ای برای عمل باید بر ایدئولوژی و نظریه­ی رفاهی روشنی تکیه داشته باشد. در این ایدئولوژی باید جایگاه مفاهیم مهمی چون رفاه، عدالت، آزادی و شهروندی مشخص باشد و مناسبات این مفاهیم با هم روشن شود. این مفاهیم گاهی اوقات در تضاد با هم قرار می­گیرند و حوزه­ یکدیگر را تحت تاثیر قرار می­دهند. چنین وضوحی اکنون در سیاست اجتماعی ما وجود ندارد. انتخاب ایدئولوژی و نظریه­ی مناسب، روشن کننده و تعیین کننده­ مسیر برنامه ­ریزی و اجرای سیاست­ها خواهد بود (همان: ۶۰).
همانطور که فوکو می­گوید، وقتی فضای گفتمان وجود نداشته باشد، احساس می­کنید در خلا دارید حرف می­زنید یا گویی سخن شما را در برنمی­گیرد و تنهایید و احساس خطا می­کنید. در این شرایط کسی دوست ندارد آغازگر سخن باشد. شاید دلیل عدم حضور روشنفکران یا دلیل حضور کمتر آنها در حوزه­­ی برنامه ­ریزی­ها و سیاستگذاری­ها همین باشد.
گفتمان ناشفاف، پرتلاطم و سطحی باعث عدم شکلگیری حوزه­ نظر می­ شود و همین امر موجب شکاف بین حوزه­ نظر و عمل شده و در نتیجه عمل از نظر پیشی می­گیرد.
۲-۳ ادبیات تجربی تحقیق
در تحقیقات و پژوهش­هایی که انجام گرفته، بیشتر به آموزش علوم اجتماعی به طور کلی و یا آموزش مددکاری اجتماعی پرداخته شده است و در زمینه­ آموزش رفاه اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی پژوهش­های معدودی انجام گرفته است. در زیر به چند مورد از پژوهش­های خارجی و داخلی که در این زمینه­ها انجام گرفته اشاره می­ شود.

 

۲-۳-۱ پژوهش­های خارجی

هیلاری برگز و ایماگن تایلر (۲۰۰۰) در کتاب “یادگیری و آموزش موثر در سیاست اجتماعی و مددکاری اجتماعی” ، به مواردی از قبیل تغییر متن (زمینه) که از آن به رقص روی فرش در حال حرکت تعبیر کرده ­اند، طراحی برنامه­ی آموزشی، مشارکت در آموزش، یادگیری برای آموزش و آموزش تعاملی، افزایش کارآموزی و توسعه­ یادگیری پس از دانشگاه و آموزش در حین کار و … پرداخته­اند و در نتیجه، مشارکت در طراحی برنامه­ی درسی و توجه به تغییرات زمینه­ای در طراحی برنامه­ی درسی را اقدام مهمی برشمرده­اند و اظهار کرده ­اند که در سیاست اجتماعی، برنامه­ی درسی می­بایست تغییرات سریع سیاستی، قانون گذارانه و رویکرد سازمانی را به حساب آورد.
ترین مینک و سارا تویل (۲۰۱۲) در پژوهش خود در رابطه با بهره گرفتن از پروژه­ های کار -یادگیری در آموزش دوره­ های سیاستگذاری و مددکاری تحقیق کرده ­اند و به این نتیجه رسیدند که استفاده از این روش، دانشجویان را در فعالیت­های سیاستگذاری واقعی درگیر می­ کند و آنها را در معرض نیازهای جامعه و راه حل­های بالقوه قرار می­دهد، در واقع، دانشجویان در این روش مهارتهای شغلی را فرا می­گیرند. به نظر آنها درس­های گرفته شده از این پژوهش (کار- یادگیری) در سایر رشته­های هم خانواده و تنظیم برنامه­ی درسی وسیع­تر قابل اعمال و کاربرد هستند. همچنین آنها اظهارنظر کردند که دانشجویان مددکاری اجتماعی در یک عرصه­ عمل در حال تغییر و پیچیده وارد می­شوند و نیاز دارند که یک تفکر انتقادی، مهارتهای عمل کردن و کار، و فهم نظری و تئوریک برای شرکت کردن در حل مسائل اجتماعی داشته باشند.
روچا (۲۰۰۰) نیز پژوهشی مشابه روی دانشجویان MSW که دوره­ سیاستگذاری را به عنوان بخشی از برنامه­ی فارغ­التحصیلی­شان گرفته بودند، انجام داد. نیمی از شرکت کنندگان در این تحقیق، دوره­ سیاستگذاری­ای که یک بخش کار-یادگیری نیز داشت، گرفتند در صورتی که نیمی دیگر از شرکت کنندگان از روش­های سنتی استفاده کرده بودند. روچا دریافت که شرکت کنندگانی که بخش کار-یادگیری داشتند، توانایی­شان به عنوان کارگزاران سیاستگذاری، بالاتر از آنهایی برآورد شده است که بخش تجربی نداشته اند. همچنین دانشجویانی که کار-یادگیری گرفته­اند، بعد از فارغ­التحصیلی در فعالیت­های سیاستگذاری بیشتری درگیر شده ­اند.

 

نظر دهید »
طرح-دعاوی-زیست-محیطی-عیله-دولت-در-حقوق-ایران-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۴- قسمت 2
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۲- نظریه خطر

بر اساس نظریه مسئولیت مبتنی بر خطر یا همان مسئولیت بدون تقصیر، خواهان دعوا برای اینکه بتواند جبران خسارت وارده را از خوانده مطالبه کند نیازی نیست که تقصیر وی را ثابت کند. بدین توضیح که زیان دیده از عمل دولت در عرصه زیست محیطی کافی است در دادگاه اصل ورود ضرر و همچنین رابطه بین ضرر و عمل عامل را به اثبات برساند تا در دادگاه مستحق جبران خسارت شناخته شود. فلذا چنانچه دادگاه در دعوی زیست محیطی مطروحه علیه دولت یا اداره دولتی، نظریه خطر را مبنای استدلال بر مسئولیت خوانده قرار دهد، می توان گفت حداکثر حمایت را از زیان دیده و محیط زیست به عمل آورده است.[۳۵]
عکس مرتبط با محیط زیست
طبق این نظریه دولت به واسطه اعمالی که انجام می دهد و از آن نفع می برد، محیطی را ایجاد کرده است که خطر ایراد خسارت را به اشخاص و محیط زیست به وجود می آورد. فلذا دولت می بایست در قبال نفعی که از ایجاد این محیط خطرناک می برد مسئولیت خسارات ناشی از آن را نیز به عهده بگیرد. خواه در استفاده از این محیط خطرناک مرتکب تقصیری شده باشد یا نشده باشد. در این نظریه، لزوم تقصیر کنار گذاشته شده است. بنابراین نظریه مسئولیت مبتنی بر خطر حمایت حداکثری از محیط زیست را به دست می دهد.[۳۶] لیکن این نظریه از جنبه های متعددی مورد نقد قرار گرفته است. چرا که اگر این نظر مبنای مسئولیت در صدور رأی دادگاه ها قرار گیرد، در زمینه اقتصادی و اجتماعی انگیزه سرمایه گذاران به جهت افزایش ریسک فعالیت اقتصادی کاهش خواهد یافت.[۳۷]
عکس مرتبط با اقتصاد
اما مقصود از خطر، خطر نامتعارف است. دولت بر این اساس مسئول جبران خسارتی است که ناشی از ایجاد محیط خطرناک نامتعارف باشد. نامتعارف به این معنا که فرد عادی جامعه در زندگی معمول خود نتواند متحمل چنین خطری گردد. به عنوان مثال چنانچه کشاورزی در دادگاه با اقامه دعوی علیه دولت خواستار جبران خسارت وارده به زمین مزروعی خود در اثر نشت نفت از لوله های نفتی نصب شده توسط دولت گردد، دادرس دادگاه می بایست بی آنکه در پی کشف تقصیر دولت در نگهداری از لوله های نفتی مزبور باشد، به واسطه ایجاد محیط خطرناک که از آن منتفع می شود، خوانده را محکوم به جبران خسارت وارده به خواهان نماید. آزمایشات هسته ای و خسارات ناشی از جنگ را می توان از دیگر مصادیق مسئولیت دولت مبتنی بر ایجاد محیط خطرناک برشمرد.[۳۸]در حقوق بین الملل نیز خسارات ناشی از فعالیت های هسته ای تحت عنوان مسئولیت دولت ها نسبت به خسارت ناشی از اعمال منع نشده بررسی میگردد.[۳۹]همچنین دیوان بین المللی دادگستری در نظر مشورتی ۱۹۹۶ اعلام میدارد که محیط زیست در معرض تهدید روزانه است و استفاده از سلاح های هسته ای ممکن است فاجعه ای برای محیط زیست ایجاد نماید.[۴۰]

 

۳- نظریه های مختلط

با توجه به بررسی های صورت گرفته در آثار حقوق دانان می توان گفت دو نظریه مسئولیت مبتنی بر تقصیر و مسئولیت مبتنی بر ایجاد محیط خطرناک بیشتر مورد بحث و کنکاش قرار گرفته اند، این در حالی است که نظریات میانه ای نیز ارائه شده است که می تواند مسیر جبران خسارت زیست محیطی وارده توسط دولت را هموارتر نماید. این وظیفه خواهان یا وکیل اوست که ذهنیت دادگاه را به سمتی پیش ببرد که در اتخاذ تصمیم و صدور رأی به نظریه ای متمایل گردد که به نفع اوست و یا اینکه مورد پرونده را منطبق بر یکی از مصادیق نظریه مساعد نموده و این مسأله را به باور دادگاه نیز برساند. چرا که اتخاذ تصمیم توسط دادگاه به انتخاب یکی از دو مبنای مسئولیت دولت مبنی بر تقصیر یا خطا می تواند به عنوان افراط یا تفریط و یا جانب داری و خروج از اصل برابری و تساوی تلقی گردد و پایه های امکان نقض رأی در مراجع عالی را بنیان بنهد. بنابراین وکیل خواهان اگرچه می داند که استدلال دادگاه بر اساس نظریه مسئولیت مبتنی بر خطر، حمایت حداکثری از موکل را به دست می دهد؛ لیکن همواره باید این مسأله را نیز در نظر داشته باشد که قضات دادگاه ها نیز تمایلی به تمسک به مبانی تندرو که احتمال نقض رأی را در مراجع تجدیدنظر و یا دیوان عالی کشور فراهم می آورد، ندارند. فلذا وکیل می بایست با ارائه راهکارهای جای گزین و نظریه های واسطه که تعادل و میانه روی را به ارمغان می آورد، دست دادگاه را در حمایت از زیان دیده باز نماید. از سوی دیگر خواهان دعوا یا وکیل وی می بایست با علم به ابزارها و دلایل اثباتی که در دست دارد، ابتدا خود به انتخاب نظریه مساعد با حال پرونده پرداخته و با تشریح آن در دادگاه و دادخواست، بستر پذیرش آن نظریه را برای دادرس فراهم آورد. بنابراین در ادامه به بررسی مواردی از نظریات مختلط و میانه می پردازیم.

 

۱-۳) مسئولیت دولت در قبال اعمال کارمندان و مدیران

در قسمت مربوط به تشریح مسئولیت مبتنی بر تقصیر گفتیم در دعاوی زیست محیطی علیه دولت ها، خوانده دعوا می تواند با استناد به این امر که خطا مربوط به عمل شخصی کارمند یا مدیر اداره بوده است، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و خواهان در نهایت با محکوم علیهی مواجه می شود که توان مالی جبران خسارت وارده را ندارد. این امر متناسب با لزوم حمایت از محیط زیست و زیان دیدگان از آن نمی باشد.
تئوری مسئولیت دولت در قبال اعمال کارمندان و مدیران یکی از نظریاتی است که از توابع نظریه ی تقصیر به شمار می آید. بدین توضیح که در این تئوری اگر چه خواهان دعوا برای اینکه مستحق جبران خسارت گردد ملزم به اثبات تقصیر خوانده می باشد، لیکن خوانده که در این جا مقصود دولت است نمی تواند با استناد به اینکه زیان زیست محیطی در نتیجه عمل اشتباه کارمند به وقوع پیوسته است خود را از مسئولیت برهاند. بلکه او مسئول مستقیم اعمال زیان بار کارمند خود نیز هست. چرا که کارمندان یک اداره دولتی به مثابه اعضای یک شخص حقوقی و به مثابه اندام های آن هستند. فلذا خطای کارمند در انجام وظیفه در حقیقت “تقصیر” از جانب شخص حقوقی یا اداره دولتی یا دولت به شمار می آید. فلذا در این نظریه تفاوتی بین خطای اداری و خطای شخصی کارمند از لحاظ مسئولیت وجود ندارد. کافی است که شخصی در مقام کارمند دولت مرتکب عملی زیان بار گردد تا دولت مستقیماً مسئول جبران خسارت ناشی از آن عمل قرار گیرد.[۴۱]
بنابراین ملاحظه می شود این نظریه به نوعی تعدیل نظریه مسئولیت مبتنی بر تقصیر است و در بخشی از آن تحول ایجاد نموده است به نحوی که حمایت بیشتری از محیط زیست و زیان دیده به دست می دهد. به نظر می رسد خواهان یا وکیل وی در دعوی زیست محیطی مطروحه علیه دولت، می تواند در صورتی که دریابد نظر دادگاه با نظریه تقصیر مساعدتر است؛ با ارائه این نظریه و سعی در جا انداختن آن در جلسه رسیدگی اوضاع مساعدتری را به وجود آورد.

 

۲-۳) نظریه فرض تقصیر

یکی دیگر از نظریاتی که می توان تمسک به آن را حمایت بیشتر از محیط زیست و زیان دیدگان از آلودگی های زیست محیطی قلمداد نمود نظریه فرض تقصیر است. این نظریه نیز همان گونه که از نامش پیداست از توابع نظریه تقصیر می باشد.[۴۲] فلذا چنانچه استدلال مورد پذیرش دادگاه رسیدگی کننده به دعوای زیست محیطی؛ لزوم وقوع تقصیر برای استقرار مسئولیت علیه دولت در ایجاد خسارت زیست محیطی باشد، با ارائه این نظریه (فرض تقصیر) می توان دادگاه را متقاعد کرد که پس از ایجاد خسارت زیست محیطی، عامل آن مقصر به حساب می آید مگر آنکه خلاف آن را ثابت نماید. یعنی تقصیر عامل مفروض است مگر آن که با ارائه دلایل و مدارک محکم ثابت نماید اقدام وی عرفاً تقصیر به حساب نمی آید.[۴۳]
بنابراین ماحصل این نظریه در دعوی زیست محیطی علیه دولت، ایجاد تعادل میان قدرت است. پر واضح است در دعاوی که دولت یا اداره دولتی خوانده قرار می گیرد، خواهان بیش از سایر دعاوی در موضع ضعف قرار دارد. خواهان دسترسی عادلانه به دلایل و مدارک و مستندات موجود در ادارات دولتی را از دست خواهد داد. در نتیجه قدرت اثباتی وی شدیداً کاهش می یابد. فلذا عادلانه تر این است که در جایی که دولت خوانده قرار می گیرد؛ تقصیر او در بروز خسارت زیست محیطی مفروض باشد. به عبارت حقوقی جای مدعی و منکر عوض شود و بار اثبات دلیل به طرف قوی دعوا (دولت) منتقل گردد. هرچند که استناد به این نظریه نیز حمایت حداکثری از محیط زیست را به دست نمی دهد لیکن نسبت به نظریه تقصیر، متعادل تر بوده و حمایت بیشتری از خواهان دعوا می کند و از حیث دادرسی مساعدتر می باشد.

 

۳-۳) نظریه مسئولیت مبتنی بر انتفاع

نظریه دیگری که در راستای تعدیل دو نظریه اصلی خطر و تقصیر ارائه شده است نظریه مسئولیت مبتنی بر انتفاع می باشد. بدین توضیح که طبق این نظریه ملاک و مبنای تشخیص مسئولیت یا مصونیت این است که معلوم شود آیا عامل ورود خسارت از عمل خود نفعی می برد یا خیر. لذا هر کس از عملی سود می برد باید زیان ناشی از آن را نیز متحمل گردد. حدیث “من له الغنم فعلیه الغرم” نیز موید همین مفهوم می باشد. لیکن از لحاظ نظری انتقادی بر این نظریه وارد آمده است که نباید ملاک مسئولیت افراد را نسبت به عمل مخرب ایشان با نفع یا عدم نفع آنان سنجید. چرا که اگر ملاک این باشد، بعضی از خسارات، جبران نشده باقی خواهند ماند. لیکن این انتقاد قابل اغماض است. چرا که این ایراد نظری تحت تاثیر پیامد عملی این نظر قرار می گیرد. بدین توضیح که اکثر فعالیت هایی که منجر به بروز آلودگی زیست محیطی شده و مخرب به شمار می آیند برای عاملان آن ها سودآور و انتفاعی هستند.[۴۴]
علی ای حال این نظریه با فرض سودآوری غالب فعالیت های مخرب زیست محیطی، حتی نسبت به نظریه خطر نیز شرایط مطلوب تری را برای خواهان دعوا ایجاد می کند. چرا که با پذیرش این نظر لزوم اثبات ایجاد محیط خطرناک توسط دولت نیز مرتفع می باشد و صرف اثبات خسارت و رابطه سببیت آن با عمل خوانده کافی است تا محکوم به جبران خسارت گردد. به نظر می رسد با توجه به اینکه در تمامی پروژه های انجام شده توسط دولت، سودآوری پروژه توسط کارشناسان رسمی دولتی از پیش، آزموده و مورد بررسی قرار می گیرد، با مبنا قرار دادن نظریه مسئولیت مبتنی بر انتفاع در دعاوی زیست محیطی علیه دولت حمایت مناسبی از محیط زیست و زیان دیده به دست می آید.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

نظر دهید »
بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی- قسمت ۱۱
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۵-۳-۲- گفتمان مرگ در پزشکی قانونی
از بین ارگانهایی که به صورت مستقیم با مرگ و اجساد سر و کار دارند می توان به سازمان پزشکی قانونی و امور متوفیات در این سازمان اشاره کرد که وظیفه تشخیص علت فوت و صدور مجوز دفن را بر عهده دارد. در گفتگو با چند تن از پزشکان و پرسنل سالن تشریح، تاثیر این شغل را بر زندگی و روحیاتشان و نیز گونه زبانی مورد کاربرد برای گفتگو پیرامون مرگ اشخاص را از آنان جویا شدیم. نحوه اشاره به جسد در میان کارکنان این بخش با موقعیت کاری آن ها نوعی همبستگی نشان می دهد. پزشکان از زبان فنی برای اشاره به جسد استفاده
می کنند و آن را «کِیس» یا «نمونه کار» می نامند. کارکنان سالن تشریح نیز از صورت های مجازی مختلفی نظیر «پرونده» و یا از علت فوت و کدشناسایی جسد بجای واژه جسد استفاده می کنند. مثلاً ۱۵۰۵ (به صورت دو رقمی خوانده می شود) و یا قصور پزشکی، مرگ مغزی، گاز گرفتگی و … صورت های پربسامدی هستند که مجازاً برای اشاره به جسد بکار می روند. اما در میان مستخدمین این بخش که وظیفه نظافت سالن را به عهده دارند عبارت سوء تعبیری «جنازه» و یا واژه هایی که حاوی نگرش مذهبی هستند نظیر «میت» یا «مرحوم» بیشترین کاربرد را دارند. در این حرفه برخی از واژه هایی که معنای ضمنی منفی یافته اند در اسناد (بالاخص) از کاربرد خارج شده اند. واژه کالبد شکافی به «کالبد گشایی» و نیز جواز دفن به «پروانه دفن» تغییر یافته اند. اجسادی که برای درس تشریح در رشته های مرتبط با پزشکی مورد استفاده قرار می گیرند «نمونه» نام دارند. در میان عبارات مربوط به مشاغل سازمان پزشکی قانونی، عبارت «تکنسین سالن تشریح» را می توان نوعی حسن تعبیر (از نوع ارتقاء مدلول) به شمار آورد. افرادی که این شغل را دارا هستند علاوه بر تحویل گرفتن و تحویل دادن جسد، وظیفه نظافت آن را (در صورت آغشته بودن جسد به خون و سایر موادی که محل زخم یا آسیب را می پوشانند) نیز به عهده دارند. وی وظیفه دارد محل ضرب دیدگیهای احتمالی را مشخص کرده و از جسد عکس برداری کند. در زبان فنی این حرفه ضربه منجر به مرگ را «تروما» می نامند. نکته جالب توجه این که برای اجساد متلاشی شده، کرم خورده و … هیچ واژه حسن تعبیری از سوی متصدیان سالن بکار نمی رود. علت این امر را شاید بتوان به نوع نگرش آنان به مرگ منتسب کرد. پزشکان و متصدیان سالن تشریح معتقدند که کار با جسد در این محیط تنها با دید علمی و فنی و بدون دخالت احساسات و عواطف میسر است. پزشکان مرد دیدن صحنه مرگ در خارج از محیط کار را عادی تصور می کردند، در حالی که تنها پزشک زن این واحد عقیده داشت که در خارج از این محیط به هیچ عنوان توان دیدن صحنه مرگ را ندارد. کارکنان این بخش از قبیل نظافتچی، نگهبان و متصدیان سالن عنوان می کردند که با این حرفه، هضم مرگ و باور به محتوم بودن مرگ برای آنان بسیار آسانتر از پیش شده است. به باور آنان، دیگر مرگ دست کم حادثه ای وحشتناک و باور نکردنی به حساب نمی آید.
۵-۳-۳- حسن تعبیرات در آگهی های ترحیم
۵-۳-۳-۱- حسن تعبیرات استعاری
با وجود تردید و ترس در اشاره به مرگ، در بعضی شرایط گریز از بیان مرگ و مردن امکان پذیر نیست. با توجه به نیاز آشکار برای ثبت و اعلان مرگ، ستون تحریم جراید زمینه ای مساعد برای بکارگیری واژه ها و عبارات حسن تعبیری محسوب می شوند. کارکرد آگهی های ترحیم تنها موقوف به اعلان صرف یک وفات نیست؛ علاوه بر ثبت واقعه مرگ، ناتوانی بشر در مواجهه با مرگ نیز در این آگهی ها بخوبی نشان داده می شود. آگهی های ترحیم در حقیقت ژانری تلفیقی را می سازند که در آن اطلاع رسانی و تبلیغ از یکسو و احساسات و واقع بینی از سوی دیگر با هم در تعاملند. قوی ترین ساز و کار برای ساخت حسن تعبیرات حوزه مرگ را استعاره های مفهومی تشکیل می دهند (فرناندز، ۲۰۰۶: ۱۱۷).
نویسندگان ستون های ترحیم معمولاً به منظور تسکین و تسلی خاطر خود و بازماندگان به استعاره های تسلی بخش متوسل می شوند تا به بازماندگان کمک کنند واقعیت از دست دادن عزیزانشان را بپذیرند. این استعاره ها عمدتاً شاعرانه و سرشار از عواطف هستند و هدفشان گریز از تابوی همیشگی مرگ است. استعاره های تسلی بخش، مرگ را حادثه ای مثبت می نگرند. از این رو کاربرد فراوانی یافته اند. علاوه بر استعارات، عبارات مجازی نیز با تغییر در روابط همنشینی واژه ها به صور مختلف جنبه هایی از مفهوم مرگ را بازمی نمایانند و از این طریق از اشاره مستقیم به واژه مرگ پرهیز می کنند. آگهی های ترحیم را می توان به دو دسته تقسیم نمود:
۱-آگهی های اطلاعی
۲- آگهی های احساسی
۱- دسته اول را اعلامیه هایی تشکیل می دهند که عینی بوده و قدرت اطلاع رسانی بیشتری دارند و معمولاً محدود به بیان حادثه مرگ، زمان و مکان مراسم تشییع، تدفین و یا یادبود می شوند:
بدینوسیله فوت ناگهانی آقای …………. کارمند سابق سازمان بازرسی کل کشور را به اطلاع دوستان و آشنایان
می رساند. به همین منظور مراسمی در روز سه شنبه مورخ ………………… در ………………. منعقد می گردد. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۶۶۵)
۲-دسته دوم شامل اعلامیه های صمیمانه تری هستند که با بکارگیری زبان مجاز و با هدفی اجتماعی و یا مذهبی به ذکر خصوصیات منحصر به فرد متوفی، جایگاه اجتماعی و یا علایق مذهبی وی می پردازند:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
یکی دیگر از طائران بلند پرواز و سالکان و دلداده خلوت راز در عروجی عاشقانه بر روی بام ملائکه الله به بام حجله خورشید پرواز نمود و با معبود در اعلی علیین دمساز گردید. (روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸۵۲۰)
در هر زبان از حوزه های مفهومی و ابزارهای زبانی خاص برای تلطیف موضوع مرگ استفاده می شود. برای حسن تعبیرات حوزه مرگ درآگهی های فارسی، مبنای بررسی را فراوانی وقوع عبارات استعاری و مجازی بکار رفته قرار داده ایم و بدین طریق الفاظ بیانگر مرگ و مردن را بر حسب حوزه های مفهومی مختلف دسته بندی
می کنیم:
۱- مرگ عبور کردن است
از میان ۷۱۰ داده جمع آوری شده واژه «در گذشتن» با %۴/۵۹ بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. این لفظ مرگ را صرفاً نوعی انتقال نشان می دهد که ضرورتاً وقوع می یابد ولی حاوی هیچ اشاره منفی یا شکوه آمیز به مرگ نیست و هدف آن عادی جلوه دادن و نتیجتاً قابل درک کردن مرگ برای بازماندگان است. معنای ضمنی مثبت این حوزه مفهومی آن را بدل به حسن تعبیری استعاری و پرکاربرد در سبک های رسمی گفتار نموده است:
با نهایت تاسف و تاثر درگذشت پدرگرامیتان را تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات را مسئلت می نماییم. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۹۵۳)
۲- مرگ از دست دادن است
در این استعاره که اساسی مجازی دارد (اثر مرگ بجای خود مرگ قرار گرفته است.) زندگی شی ارزشمندی تلقی می شود و مرگ، از دست دادن و فقدان این دارایی محسوب می شود. الفاظی چون «فوت»، «وفات» و «فقدان» که به این حوزه مفهومی تعلق دارند حدود %۳/۵ کل داده ها را شامل می شوند. برخلاف رویه معمول استعاره ها در تلطیف مرگ، این گونه جایگزین ها را نمی توان تسکین بخش دانست. آلن و بریج (۱۹۹۱: ۱۶۲) نیز معتقدند که این مفهوم، مرگ را حادثه ای شوم و خارج از اراده انسان نشان می دهد، حادثه ای که انسان ها در برابر آن مستاصل و عاجز هستند. از آن جا که از مرگ در این استعاره به عنوان «فقدان» و «از دست رفتن (دادن)» یاد می شود بازماندگان این فقدان را به سوگ می نشینند. واژه های «عزادار» و «به سوگ نشسته» نیز واکنشی در برابر این فقدان محسوب می شوند و تاکید آن بر بازماندگان است. الفاظ «فوت شدن (کردن)» و «از دست رفتن» در گفتار مودبانه کاربرد وسیعی دارند و استفاده از آن ها تنها مختص به سبک رسمی ستون های ترحیم نیست و در تداول عامه به کرات استفاده می شود:
اون خدا بیامرز از بی پولی از دست رفت.
پس از گذشت یکسال گویی دیروز ترا از دست داده ایم. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۶۴۱)
یکسال از فوت عزیز از دست رفته ………… با اندوه فراوان گذشت. (همان منبع، شماره ۲۴۴۴۷)
جناب آقای ………….!
ضایعه اسفناک. فقدان همسر گرامیتان را حضور جنابعالی تسلیت عرض می نماییم. (همان شماره)
۳-مرگ سفر است
بر مبنای این فرض که شخص متوفی دیگر حضور ندارد، مرگ وی «هجرت» از این جهان تلقی می شود و بدین نحو حوزه تجربی مرگ بر حسب حوزه ای متفاوت و ملموس تری یعنی «سفر» درک می شود و پیوند میان این دو مفهوم، اساس تعدیل (تخفیف) زبانی تابو را فراهم می آورد. به عبارت دیگر دانش انسان درباره «مسافرت» بکارگرفته می شود تا بدین وسیله از تابوی مرگ صحبت شود. الفاظ چون «رحلت»، «ارتحال»، «هجران» که به حوزه مفهومی سفر تعلق دارند مجموعاً % ۶/۴ کل حسن تعبیرات مرگ در آگهی ها را تشکیل می دهند:
با نهایت تاسف و تالم رحلت مادر بزرگوارمان مرحومه ……………. را اعلام می دارد. (همان منبع، شماره ۲۴۴۵۸)
مادر سفرت به سلامت. یادت همیشه در دلهای ما باقی است. (همان منبع، شماره ۲۴۴۴۵)
۴- مرگ پرواز کردن است
در این نوع استعاره، وقوع مرگ رهایی از اسارت تن و آزادی است. از معنای ضمنی مثبت مفهوم پرواز کردن برای تلطیف و استتار جنبه های ناخوشایند مرگ استفاده شده است. عباراتی که از این طریق به مرگ اشاره کرده اند حدود % ۸/۳ درصد حسن تعبیرات مورد بررسی را شامل می شوند:
نوگل بستان وجودمان ………….. ناباورانه از آسمان زندگی پرکشید تا در کنار فرشتگان الهی آرام گیرد. (شماره ۲۴۴۴۴)
۵- مرگ غروب خورشید است
در این استعاره، زندگانی فرد به تابش خورشید می ماند که با مرگ غروب می کند و پایان می یابد. این نوع مفهوم سازی اثر تسلی بخشی ندارد و بیشتر حاکی از دلتنگی و کسالت ناشی از پایان یافتن زندگی است. حدود %۳/۲ استعاره های مرگ با این مفهوم شکل گرفته اند:
با دلی غمبار و چشمانی اشکبار غروب آفتاب زندگی …………………. را به اطلاع کلیه دوستان و آشنایان
می رساند. (شماره۲۴۴۷۰)
۶- مرگ خاموشی شمع است
استفاده از این مفهوم برای ساخت استعارات، نقشی در تلطیف موضوع مرگ ایفا نمی کند. زندگی در این استعاره به نور مانند شده و مرگ از بین برنده این روشنایی است. مرگ از این زاویه حادثه ای تلخ و بدیمن تلقی
می شود، از این رو فاقد نقش تسکین دهندگی است. این مفهوم در% ۲۸/۰ درصد عبارات بیانگر مرگ حضور دارد:
در آستانه هفتمین سالگرد خاموشی همسر و پدری مهربان شادروان …………. هستیم.
۵-۳-۳-۲- حسن تعبیرات مجازی
مجاز ابزار زبانی دیگر است که نقش بسزایی در خلق حسن تعبیرات مرگ ایفا می کند. اشارات مجازی به ما کمک می کنند مرگ را از طریق اثرات آن را درک کنیم، در این عبارات، معمولاً بر عواقب روانشناختی حادثه مرگ برای بازماندگان تاکید می شود.
۱- مصیبت
در میان عبارات مجازی، این لفظ با۱/۲۰ درصد(از مجموع کل داده ها) بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. اثر روانی مرگ بر بازماندگان بجای خود مرگ قرار گرفته است که نوعی مجاز جز به کل محسوب
می شود. واژه های «غم» و «ضایعه» نیز مجموعاً دارای فراوانی کاربرد ۸/۱ درصدی هستند. در لفظ «غم» اثر عاطفی مرگ بر بازماندگان مجازاً به جای مرگ قرار گرفته است. واژه «ضایعه» نیز بعنوان یک لفظ مجازی
(از نوع کل به جز) مرگ را حادثه ای ناخوشایند نشان می دهد. الفاظی چون «سالگرد»، «یادبود» نیز که دارای بسامد وقوع % ۹۸/۰ هستند مجازاً (از نوع علاقه مجاورت) به جای مرگ بکار می روند؛در این حالت مدت زمان پس از وقوع مرگ بجای خود مرگ قرار می گیرد:
خانواده محترم ………! مصیبت وارده را به شما تسلیت عرض می نماییم. از طرف …………… (شماره ۲۴۴۶۱)
دوست عزیز جناب آقای ………. ما را در غم خود شریک بدانید. خانواده …………. (شماره ۲۴۴۵۳)
سرکار خانم ………….. این ضایعه اسفناک را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم. (شماره ۲۴۴۶۰)
دومین سالگرد را در کنار پدر عزیزمان گرد هم می آییم. (شماره ۲۴۴۵۰)
۵-۳-۳-۳- حسن تعبیرات کنایی
اما دسته دیگری از حسن تعبیرات این حوزه عباراتی هستند که به صورت کنایی به مرگ اشاره می کنند و معنای تحت الفاظی آن ها مد نظر قرار نمی گیرد. واژه «رفتن» یا در قالب عبارت «از میان ما رفتن» از جمله عباراتی است که به صورت کنایی به مرگ اشاره می کند و به سبب داشتن بار عاطفی سرشار در سبک های رسمی و غیر رسمی گفتار مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً از این لفظ برای اشاره به مرگ اشخاصی استفاده می شود که با نویسنده آگهی ترحیم و یا گوینده (در صورت های گفتاری) رابطه نزدیک و صمیمانه ای دارند. در حدود %۹۸/۰ درصد از آگهی های ترحیم از این لفظ برای اشاره به حادثه مرگ استفاده شده بود. عباراتی نیز چون
«چشم از جهان فرو بستن» %۸۴/۰، «دارفانی را وداع کردن» %۲۴/۰ و «به دیار باقی پیوستن» حدود %۴۲/۰ کل داده ها را شامل می شوند. تصمیم گیری در مورد استعاری یا مجازی بودن بعضی از عبارات کاری دشوار به نظر
می رسد. مانند واژه «فراق» که در %۴۲/۰ واژه های جانشین مرگ مشاهده می شود. از آن جا که مرگ جدایی همیشگی است به نظر می رسد که این لفظ در معنای حقیقی خودش بکار رفته است. این واژه بیانگر حزن و اندوه بازماندگان از مرگ متوفی است که عمدتاً در گونه رسمی زبان کاربرد دارد.
۵-۴- نتیجه گیری
بررسی حسن تعبیرات بیانگر مرگ نشان می دهد که این عبارات تنها برای انکار مرگ و پرهیز از صحبت پیرامون آن بکار نمی روند بلکه در مواقعی حسن تعبیر ابزاری برای ابراز نگرش های فرهنگی یا مذهبی عمیق محسوب می شود. حسن تعبیراتی که مرگ را از دیدگاهی مذهبی توصیف می کنند آن را واقعه ای مثبت پنداشته و به تکریم آن می پردازند. پربسامدترین حوزه مفهومی برای ساختن حسن تعبیرات استعاری در ستون ترحیم
روزنامه های فارسی مرگ را نوعی انتقال و عبور در نظر می گیرد. حسن تعبیرات غیر مذهبی نیز با هدف کاستن از آلام خانواده های مصیبت دیده و اعلام همدردی با آنان بکار می روند. در این دسته از حسن تعبیرات می توان الفاظ و عباراتی یافت که مرگ را حادثه ای شوم و ناخوشایند در نظر می گیرند.
فصل ششم
بررسی سطح اهانت آمیزی واژه ها
۶-۱- مقدمه
آگاهی نسبت به تناسب یا عدم تناسب یک صورت زبانی با یک موقعیت خاص، امری است که یک بومی زبان به خوبی از آن مطلع است. تخمین میزان اهانت آمیزی واژه ها در گفتار در بر گیرنده عمل دشوار تعیین هویت شرکت کنندگان، روابط نقشی، هنجارهای اجتماعی و انگیزه های افراد است. این بخش پاسخی را برای فرض دوم تحقیق فراهم می آورد در این بخش با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه و تحلیل نتایج آن می کوشیم به پرسش زیر به عنوان یکی از سوال های تحقیق پاسخ گوییم: آیا در موقعیت رسمی، زنان در مقایسه با مردان، الفاظ صریح را توهین آمیز تر می دانند؟
پیش از آن در مورد متغیرهای مورد نظرمان یعنی جنسیت و رسمیت موقعیت، ابزار گردآوری داده ها، نوع سوالات، شرکت کنندگان و شیوه تحلیل داده ها مطالبی را ارائه می کنیم. نوع و نحوه تحلیل و آزمون گیری را در بخش تحلیل داده ها شرح می دهیم.

۶-۲- تاثیر متغیرهای اجتماعی و بافتی بر کاربرد زبان
۶-۲-۱- جنسیت
زنان و مردان رفتار زبانی متفاوتی را از خود بروز می دهند، خصلت های متمایز هر جنس اساسی را برای خلق گونه های زبانی مختلف فراهم می آورند. آثار متعددی به بررسی تفاوت های جنسیتی کلام پرداخته اند که از آن میان می توان به ترادگیل (۱۳۷۶)، لیکاف[۱۵۴] (۱۹۷۵)، جی، ۱۹۹۲، ۲۰۰۸) اشاره کرد. ریشه تفاوت در نحوه بکارگیری زبان از سوی زن و مرد را بی تردید باید در جامعه و بینش و نگرش اعضای آن جست. زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی رابطه تنگاتنگی با طرز تلقی های اجتماعی دارد. مردان و زنان از آن رو از نظر اجتماعی تفاوت دارند که جامعه نقش های اجتماعی متفاوتی برای آن ها تعیین می کند و الگوهای رفتاری متفاوتی را از آنان انتظار دارد و زبان نیز انعکاس دهنده این واقعیت است. «گفتار زنان از نظر اجتماعی بهتر از گفتار مردان است، این امر بازتاب این واقعیت است که به طور کلی رفتار اجتماعی درست تری نیز از زنان انتظار می رود». (ترادگیل، ۱۳۷۶: ۱۱۶).
زنان معمولاً از صورت های زبانی استفاده می کنند که به صورت های گونه معیار یا گونه مودبانه نزدیک هستند و همیشه از بکارگیری واژه هایی که با گفتار طبقه فرودست جامعه مرتبط باشد خودداری می کنند و تا می توانند صورت های غیر معیار را از گفتار خود حذف می کنند. دلیل این امر را باید در حساسیت زنان نسبت به اهمیت متغیرهای زبانی مرتبط با طبقه اجتماعی جستجو کرد. به عقیده ترادگیل این نحوه پالوده سازی گفتار در زنان نشان می دهد که در جامعه، زنان بیش از مردان نسبت به مقام و منزلت خود آگاهی دارند. (همان منبع: ۱۱۵). معمولاً در هر جامعه به کاربران زبان فشارهای اجتماعی مختلفی وارد می آید تا از گفتار طبقه والای جامعه استفاده کنند و از این طریق برای خود کسب وجهه کنند. به دلیلی که ذکر شد، (آگاهی بیشتر زنان نسبت به مقام و منزلت خود) این فشارها بر روی زنان قوی تر است. بنابراین جدای از تفاوت های بیولوژیکی، جامعه پذیری متفاوت زنان و مردان عاملی اساسی برای این گونه های جنسیتی متفاوت به حساب می آید.
چمبرز و ترادگیل[۱۵۵] (۸۴: ۱۹۹۸) استدلال می کنند که نقش سنتی زنان در تربیت کودکان تاثیر بسزایی در ایجاد تفاوت های زبانی میان زنان و مردان دارد، زیرا در جامعه معمولاً زنان عهده دار جامعه پذیر کردن کودکان هستند و به همین جهت انتظار می رود که رفتار صحیح و مقبولی از خود نشان بدهند؛ آن ها در ادامه می افزایند که جامعه نگاه مثبت و مسامحه آمیزی نسبت به کاربرد صورت های دون زبانی از سوی مردان دارد. به عبارت دیگر، تفکیک جنسیتی در زبان نشان دهنده این واقعیت است که در جامعه تمایلی عمومی وجود دارد که بنابر آن رفتار خشن، ناپسند و هنجار شکن مردان به نسبت مطلوب تر تلقی می شود. این در حالی است که در اغلب اوقات، زنان را به حفظ نزاکت و متانت ترغیب می کنند. زنان در طول تاریخ با این طرز تفکر پرورش یافته اند که مثل «خانم ها» صحبت کنند و «عفت کلام» داشته باشند که عدم توازن قدرت جنسیتی در جامعه می تواند یکی از دلایل این موضوع باشد. اما آنچه که در این بحث برای ما حائز اهمیت است، تفاوت ها در نگرش دو جنس نسبت به استفاده از حسن تعبیرات و الفاظ تابوست. تابو اثر ویژه ای بر نحوه بکارگیری زبان از سوی دو جنس دارد. معمولاً در جامعه، استفاده از دشواژه در میان مردان بیشتر رواج دارد. با این اوصاف مردان دارای آزادی بیان بیشتری هستند. کاربرد حداقلی دشواژه در میان زنان به معنای عدم آشنایی آن ها با این الفاظ نیست بلکه حاکی از این واقعیت است که زنان از قدرت انطباق بالایی با رفتارهای مطلوب و مورد انتظار برخوردارند، لذا بیشتر ترجیح می دهند تا در جمع افراد همجنس خود از دشواژه ها استفاده کنند که البته نوع الفاظی که بکار می گیرند نیز متفاوت از مردان است. زنان در پاسخ به فشارهای اجتماعی و نیز به سبب قدرت هماهنگ ساختن الفاظ زبان و بافت موقعیتی، همواره کلام خود را سانسور می کنند. تلاش برای پرهیز از کاربرد صورت های ناپسند و مغایر با رفتار مودبانه سبب شده که زنان مهارت بالایی در استفاده از حسن تعبیرات بیابند؛ زنان هر گاه با موقعیت هایی روبرو می شوند که با نقش های جنسیتی آن ها مطابقت ندارند از حسن تعبیرات استفاده می کنند. بکارگیری زبان حسن تعبیری، غیر مستقیم و محافظه کارانه از سوی زنان به خوبی در جهت تنظیم اثرات وجهه و پرهیز از توهین به مخاطب عمل می کند. به عقیده پسپرسن (۱۹۲۲)، زنان به صورت غریزی از بکار بردن الفاظ تابو امتناع
می کنند و پایبندی آن ها به اصول نزاکت را باید به خصلت های روانشناختی خاص آنها نسبت داد. بکارگیری الفاظ تابو در میان اعضای یک جنس (بالاخص مردان) نوعی کسب وجهه پنهان به حساب می آید ولی به نظر

 

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 212
  • 213
  • 214
  • ...
  • 215
  • ...
  • 216
  • 217
  • 218
  • ...
  • 219
  • ...
  • 220
  • 221
  • 222
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • بررسی رابطه بین اخلاق کاری با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهر بندرعباس- قسمت ۵
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره مقایسه تطبیقی عوامل تاثیرگذار بر خرید ناگهانی و برنامه ریزی ...
  • طراحی کنترلر فاز با استفاده از مدل میانگین جبرانساز استاتیکی- فایل ۲
  • فایل ها درباره نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان و تاثیر آن بر امنیت ...
  • بررسی آرا ملامحمّدطاهرقمی ومیرلوحی سبزواری درمخالفت باتصوف۹۱- فایل ۷
  • تاثیر افزایش مسافت توجه بیرونی و ترجیح افراد بر دقت اجرا و فعالیت EMG عضلات در پرتاب دارت- قسمت ۲
  • نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال- قسمت ۴
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره شبیه سازی و مدل سازی ریاضی زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران با ...
  • بررسی وضعیت مشارکت در ورزش و ارتباط آن با رفتار شهروندی سازمانی بانوان شاغل در ادارات کل استان خراسان شمالی- قسمت ۹- قسمت 2
  • بدست آوردن دیتاهای ژئوتکنیکی لازم جهت طراحی کی وال، احیای اراضی و بهبود زمین در بخشی از بندر شهید رجائی93- قسمت 25
  • تاثیر توانمندی در اجرای ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری مدیریت کیفیت بر ...
  • تربیت اخلاقی در نهج البلاغه- قسمت ۷
  • بررسی ابعاد حقوقی استخراج گاز از میادین مشترک با تاکید بر میادین مشترک ایران- قسمت ۵
  • بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با چاقی و وضعیت تغذیه در معلمان زن ابتدایی و متوسطه شهرستان آستانه اشرفیه- قسمت ۶
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره طراحی و بررسی روش های تخمین کانال MIMO-OFDM با استفاده از سیگنال های ...
  • بررسی عوامل مؤثر بر تخریب گرایی(وندالیسم)در بین نوجوانان (مورد مطالعه دبیرستانهای پسرانه شهرستان جاسک)۹۳- قسمت ۳- قسمت 2
  • اثرعصاره الکلی درمنه کوهی بر تشنج ناشی ازپنتیلن تترازول در موش آزمایشگاهی نر- قسمت ۷
  • پایان نامه حسابداری ۴- قسمت ۹
  • مطالعه‌ی اداره آموزش وپرورش شهرستان اسلامشهر براساس ابعاد سازمان یادگیرنده- قسمت ۹
  • مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و اوباما در خاورمیانه- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر شبکه‌های ارتباطی محیط کاری آنلاین و آفلاین بر عملکرد شغلی کارکنان- قسمت ۱۳
  • تحلیل صلاحیت حرفه ای معلمان دبیرستان های شهر کرمان در بخش دولتی و غیر دولتی- قسمت ۴
  • بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای و هوش معنوی در مدیران دبیرستان های شهرستان مشهد- قسمت ۱۷
  • بررسی فقهی حقوقی ملاک عمد در قتل عمد با تاکید قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲- قسمت ۵
  • روش¬کوادراتور و بلوکی برای حل معادلات انتگرال خطی ولترای نوع دوم- قسمت ۴
  • مقایسه میزان مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی مبتلا و غیر مبتلا به هلیکوباکتر پیلوری- قسمت ۲
  • مطالعه تطبیقی ازدواج محجورین در فقه اسلامی و حقوق ایران- قسمت ۱۲
  • نگارش پایان نامه با موضوع : قابلیت ارتباطات بازاریابی یکپارچه و عملکرد نام تجاری- فایل ۱۳
  • برآورد کل بار رسوبی کف در آبراهه¬ها براساس مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و الگوریتم بهینه¬سازی اجتماع ذرات (PSO)- قسمت 15
  • صلح-مسلح-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۴

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان