چشمه های خروشان ترا می شناسند/ موج های پریشان ترا می شناسند/ پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی/ ریگ های بیابان تو را می شناسند/ نام تو رخصت رویش است و طراوت/ زین سبب برگ و باران ترا می شناسند. (هما ن:۴۰۸) در نمونه های فوق، شاعر با نسبت دادن افعال و صفات و عواطف انسانی به عناصر طبیعت و جانبخشی به آن شعر خود را حسی تر کرده است.
دل مسافرمن به یاد ساقه ات ایگل/ شکسته خواند نمازی، اگر درست بگویم. (همان:۳۹۷)
در بیت فوق نیز شاعر، با مخاطب قرار دادن گل، در حقیقت به او جان تازه ای بخشیده است تا مفهوم خود را به صورت حسی به مخاطب القا کند.
۴- ۲- طبیعتگرایی با کارکرد عناصر حماسی
در این نوع رویکرد که مربوط به پشت سرگذاشتن فضای استبدادی و سپس شروع جنگ تحمیلی است شاعر به دلیل تعهد اجتماعی اش از ایماژهایی استفاده می کند که پویا و بالنده اند. او همچنین «برای تصویرسازی از عناصری استفاده می کندکه بیانگر خشم وستیهندگی و اقتدار باشند (فتوحی، ۱۵:۱۳۸۷) شاعردراین دوره ی شعری، با بهره گیری از عناصر طبیعی و لحنی حماسی و ایجاد تناسب به ارائه مضمون می پردازد. او به دلیل اعتقاد خود و فضایی که در آن قرار گرفته است از شعر به عنوان سلاح استفاده می کند تا قاطعانه هجوم بیاورد و درهم بریزد.(همان:۱۵) تصاویر او در این دوره نشان دهنده ی روحیّه ی پر تحرّک وحماسی است . امین پور قصد دارد با زبان پرتپش خویش ، رخوت وسستی را از خواننده دور کند و در وجود او حرکت وهیجان بوجود آورد تا با اقتدار هجوم بیاورد . نشانه های این اقتدار را می توان در صراحت بیان وتندی زبان و واژگان پر تحرّک به کار رفته در اشعار او دید .
.وی درشعر زیر، عناصری مانندگردباد، خون شب، باغ جنون و بذر جان را به خدمت می گیرد تا خشم و اقتدار شعر حماسی خود را به تصویر بکشد.
ناگه رجز هجوم خواندند/ برگرده گرد باد راندند/ شستند به خون شب ، زمین را/ شمشیر به آسمان رساندند/ تا باغ جنون ثمر دهد باز/ در مزرعه بذر جان فشاندند….. (امین پور،۱۳۸۷: ۴۰۴)
یا در شعر “روح آب” شاعر، مخاطب را با واژگان پویا، مقتدر و حماسی، به قیام و مبارزه با خصم فرا می خواند. برخیز که روح آب بر خاک افتاد/ آن را کب خونرکاب، بر خاک افتاد/ چشمان شفق به سوگ خون می گرید/ همسایه آفتاب بر خاک افتاد. (همان: ۴۲۰)
و در غزل « بهترین فصل سال» هر گونه شک وتردیددر دفاع وشهادت رزمندگان را نشان کافری می داند :
مپرس از دل خودلاله ها چرا رفتند که بوی کافری از این سوال می آید
بیا وراست بگو چیست مذهبت ای عشق که خون لاله به چشمت حلال می آید
( امین پور ، ۳۳:۱۳۶۸)
وی گاه به تناسب، حماسه را با غزل در هم میآمیزد و بین جنبه عاطفی و زمینه معنوی شعر خود هماهنگی ایجاد می کند و گاه حماسه را با عرفان پیوند میدهد و تلفیق می کند و شعر حماسی عرفانی را به وجود می آورد که در ذیل به بررسی این ساختار شعری پرداخته می شود و با ذکر نمونه هایی از هر یک به تحلیل آن مبادرت خواهد شد.
۴- ۲ -۱-پیوندحماسه و تغزّل
یکی از ویژگی های شعر نو آمیخته شدن غزل، باحماسه است که این ویژگی در شعر امین پور هم، به شکل برجسته دیده می شود شاعر در تصویرسازی خود از تصاویری استفاده می کند که بار حماسی غزل را در کنار بار تغزّلی آن به خوبی بدوش می کشند. او در این ساختار، از ترکیبات تشبیهی و استعاری بهره می گیرد که سبب کوتاهی و فشردگی و ایجاز تصاویر شعری او می شود و با روح حماسی غزل مطابقت دارد.
آمیختگی غزل وحماسه، در شعر امین پور، موجب هماهنگی بین جنبه ی عاطفی با زمینه ی معنوی شعر وی شده است و به محور عمودی شعرهای او انسجام بخشیده است.
در شعر«نشان راه» ترکیباتی حماسی، چون طوفان، تسخیر نور، ارتفاع رسیدن، تیغ طلایی، سوار بر خورشید، پر خونین ، چراغ داغ دل ، شقایق دل کوهسار و افعالی چون سوار خواهم شد ، بیقرار خواهم شد، شکار خواهم شد که ردیف این غزل است، نقش بسزایی در توفیق شاعر در ارائه تصویرهای پویا و پر تحرّک دارند. (قاسمی، ۱۳۸۴: ۱۶۱) وی متناسب با روح حماسی غزل، از واژه های پرتحرّک و مناسب صحنه های پر شور حماسه و دفاع ، استفاده می کند . این واژگان ، در توفیق او برای ارائه غزل حماسی نقش موثری دارند.دمیده شدن روح حماسی ، به عنصر سازگار با تغزّل همچون ، باران را می توان درغزل زیر مشاهده کرد .
باران گرفت نیزه وقصد مصاف کرد آتش نشست وخنجر خود راغلاف کرد
گویی که آسمان سرنطقی فصیح داشت با رعدسرفه های گران سینه صاف کرد
تا راز عشق ما به تمامی بیان شود با آب دیده آتش دل اعتراف کرد
( امین پور ،۳۹۱:۱۳۸۷)
شاعربه تناسب آمیختگی جو حماسی در استفاده از عناصرتصویرساز می کوشد تا باحفظ اصالت روح جاودانه ی غزل ، پیام حماسی صحنه های مختلف شعری خود را با تلفیق وهماهنگ کردن تصاویر حماسی وتغزلی ، به مخاطب خویش القا کندکه بی شک استفاده از ترکیب های مختلف استعاری وتشبیهی در ارائه ی تصاویر مزبوراز سوی شاعران چشمگیر است . (قاسمی ، ۱۳۸۴: ۲۱۲-۲۱۳ )
ما با تو ای اوج کرامت دریای بی پایان وصلیم ما با تو ای ابر شهادت نمک سود کویریم
( امین پور ،۱۳۶۸: ۹۹)
۴ -۲ – ۲ – بازتاب روح حماسی در عناصر زبانی و بلاغی
زبان از امتیازات مهم بشری شمرده می شود به طوریکه برخی آن را با هستی آدمی یکسان دانسته اند فلاسفه از گذشته های دور بر پیوند ناگسستنی زبان و اندیشه ی انسان تاکید ورزیده اند. برخی از دانشمندان معاصر نیز به گونه ای نظر پیشینیان را تائید نموده اند. هایدگر معتقد است: زبان نزدیک ترین همسایه ی بودن انسان است و انسان ها همه جا با زبان روبرو می شوند. انسان ها همواره در حال سخن گفتن اند حتی موقعی که کلمه ای بر زبان نمی آورند و تنها می شنوند یا می خوانند. ( رضی و رحیمی،۲۰۰:۱۳۸۷) گادامر نیز نوشته است: «هستی که به فهم در می آید زبان است». (همان:۲۰۰)
زبان، قدرتی فوق العاده به بشر می دهد تا بتواند با آن هستی و نیستی خود را در جهان درون و بیرون خود توجیه کند و روح زندگی را در نیروهای نهانی بدمد. روت ناندانسن درمقدمهی کتاب زبان واندیشه چامسکی می نویسد: «نقش و کار کلام، بر انگیختن نیروهایی است که تاکنون پنهان وسترون بوده اند و تنها در انتظار کلام بوده اند تا بر آنها پرتو افکنده آشکارشان سازد و امکان ورودشان را به قلمرو وجود و زمان فراهم آورد. «همان»
هر یک از گروه های اجتماعی ، فرهنگی وعلمی علاوه بر زبان عام می توانند زبان خاص خود را داشته باشند شاعران نیز هر کدام با توجه به سبک شخصی خود زبان خاصی دارند که آشنایی با آن از طریق شناسایی واژگان کلیدی هر حوزه و چگونگی کاربرد آن واژگان در بافت کلام ایشان امکان پذیر است.
قصیرامین پور، یکی از شاعرانی است که زبان خاص خودرا دارد. «شعر قیصر امین پور، شعری است زیبا، دلنشین و لطیف که ریشه در احساس و عاطفه غنی شاعر دارد. شعری که با زبان و بیان نو ، زنده ، پویا و حداکثر استفاده از امکانات موسیقیایی زبان ، سروده شده و در ایجاد ارتباط با مخاطبش ، شعری موفق و تاثیرگذار است (ترابی، ۱۳۸۴: ۳۸-۳۹)یکی دیگرازویژگی های شعرامین پور،تصاویر حسی وعاطفی اشعاراوست.مجموعه ی این تصاویرگزارشگرلحظه هایی است که با درون وجهان درونی اوسروکار دارد.«شاعرباتصرّف ذهنی درمفاهیم طبیعت و با کوشش ذهنی خود ، بین طبیعت و مفاهیم انسانی ارتباط منطقی ایجاد می کند به مدد این ارتباط تصاویری خیالی میآفریندکه شعراوراجذاب ولذّت آفرین می کند.»(یوسفی،۱۳۶۵،۴۶) دکتر شفیعی کدکنی نیز، تصویر شاعر را نماینده روح وشخصیت روانی می داند.(شفیعی کدکنی، ۱۳۸۰: ۲۵۰) وی نخستین عامل تحرک یا ایستایی تصاویر را در نزدیکی شاعر به تجربه های خاص شعری او می داند و می نویسد: شاعری که صورخیال خود را از جوانب مختلف حیات و احوال گوناگون طبیعت می گیرد، با آن که از رهگذر شعر دیگران یا کلمات، با طبیعت و زندگی تماس برقرار می کند، اگرچه ذهنی خلّاق و آفریننده و آگاه داشته باشد، وضعی یکسان ندارد. تجربه ی شعری حاصل از تماس مستقیم با ادراک طبیعت ناگزیر تحرّک و پیوند بیشتری با زندگی دارد. (همان: ۲۵۲) تصاویر شعری قیصرامین پور، نیز نشان دهنده ی درون پویا و روحیّه ی حماسی او در این دوره است. تصاویری که امین پور از طبیعت گرفته زنده، پویا و پر تحرّک و حماسی است این تحرّک و پویایی تصاویر به دلیل زمان و موقعیتی است،که درآن قرار گرفته است.
عناصر زبانی و بیانی شعر امین پور را می توان به عنوا ن های زیر تقسیم کرد:
۴ -۲ – ۲- ۱- واژگان
از مهمترین ویژگی های زبا ن امین پور اقتدار کلام اوست که ریشه در روحیّه ی مقتدرانه ی وی دارد. نشانه های این اقتدار را می توان در واژگان پویا و پر تحرک، زنده و بالنده ی به کار رفته در اشعار او دید واژگانی که علاوه بر پویایی و بالندگی از موسیقی درونی خاص برخوردارند. موسیقی ای که از هم نشینی واژگان هم نوا و تکرارها ،واج آرایی و تناسب ها و قافیه های درونی و کناری بوجود می آید. این موسیقی ایجاد شده در کنار تصاویر حسی و عاطفی شعر او موجب هماهنگی اجزای سخن و قدرت القای مفاهیم خواهد شد.
در شعر تقصیر عشق بود :
بـــاران گـــرفت نیــزه و قصد مصاف کرد آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد
گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت با رعد سرفــه های گران سینه صاف کرد
تـــا راز عـــشق ما به تـــمامی بیان شود بـــا آب دیـــده آتـــش دل ائتلاف کرد
(امین پور، ۳۹۱:۱۳۸۷)
شاعر با آهنگ درونی کلمات، موسیقی خاصی ایجاد کرده است. این موسیقی بیانگر اقتدار و خشم و سینهندگی او ست. وی در این شعر از واژگانی مانند نیزه، آتش، خنجر، غلاف، رعد، سرفه های گران، استفاده کرده تا روحیّه ی حماسی خود را به تصویر بکشد و با بیان تند و قاطع و حماسی، مخاطب را به حرکت وهجوم و مبارزه فرا بخواند.
در شعر راز پرواز :
ای خـــــوشا خــــــروشیدن ، جـــاودانه جـــوشیدن
هــــــمچو رود نـــــــاآرام ، زیــــن کرانه کوچیدن
ای خـــوشـــا ز خــود رفتن، مست خلسه ای خونین
سر خوش از سماعی سرخ، عـــارفانه رقـــــصیدن
معنـــی شـــکوفـایی است، ترجــمان والایی است
مثــل غنــچــه خندیـــدن ،چــون جوانه روییدن
امین پور،۴۰۵:۱۳۸۷)
شاعر، با به کار گرفتن واژگانی مانند خروشیدن، جاودانه جوشیدن ، رود ناآرام، کوچیدن، خندیدن غنچه، روییدن جوانه و پرواز ، به نوعی حرکت و پویایی را در قالب واژگانی هم نوا به تصویر کشیده است که شاعر با بکار بردن واژگان خوش تراش طبیعی و رعایت تناسب، بر موسیقی و روانی شعر خود افزوده است.
وبا واژگانی چون جوشیدن، خروشیدن، کوچیدن، روییدن. به عنوان قافیه کناری، موسیقی کلام خود را نمایان ساخته است و موجب ایجاد فضای موسیقیایی بیشتری شده است. در سروده ی «شعری برای جنگ » :
تنها میان ساکت شبها/ بر خواب نا تمام جسدها/ خفّاش های وحشی دشمن/ حتی ز نور روزنه بیزارند/ باید تمام پنجره ها را/ با پرده های کور بپوشانیم اینجا/ دیوار هم/ دیگر پناه پشت کسی نیست./ کاین گور دیگری است که استاده است/ در انتظار شب/ دیگر ستارگان را/ حتی/ هیچ اعتماد نیست/ شایدستاره ها/ شبگرد های دشمن ما باشند.(هما ن،۳۸۴)
دراین شعر، شاعر، با بهره گرفتن از واج آرایی و تکرار صامت ها، موسیقی و تناسب خاصی در شعر ایجاد کرده است و این موسیقی به کمک واژگانی شکل گرفته که ریشه در طبیعت و عناصر آن دارند.
۴-۲ – ۲- ۲ – ایماژها و تصاویر حسی
عنصر اصلی سازنده ی شعر، خیال است. هیچ تجربه ای از تجربه های انسانی که می تواند موضوع شعر قرار گیرد، بی تاثیر وتصرّف نیروی خیال، ارزش هنری و شعری پیدا نخواهد کرد و هر حادثهای، هنگامی موضوع شعراست،که از شهود حسی وخیال شعری انسان شاعر رنگ پذیرفته باشد.(شفیعی کدکنی، ۲۷:۱۳۸۰) صور خیال یکی از عوامل مهم شاعرانگی است.” خیال شاعر با یاری گرفتن از عنصر تصویر، بسیاری از امور ذهنی را دیداری می کند و تصورّات خودرا ازاین راه به تماشا می گذارد (حسن لی، ۲۸۲:۱۳۸۳)
تصاویر خیالی، ظرفیت زبان را برای برانگیختن عاطفه افزایش می دهد و در گسترش دادن معنی در ذهن نقش اساسی دارد. «صور خیال سبب می شود که جهانی که شاعر در شعر عرضه می کند با جهان واقعی که ما به آن عادت کرده ایم تفاوت پیدا کند و همین تازگی و غرابت جهان شعر که بی تردید عناصر خیال در پدید آوردن آن نقش بسزایی دارد سبب می شود که توجه ما به متن بیشتر گردد.» (پورنامداریان، ۱۳۸۵: ۶۰-۶۲)
تحوّلات در عرصه ی صور خیال در شعر فارسی از حیث کمّی و کیفی کاملاً مشهود بوده است به همین منوال در شعر معاصر ایران تصاویر خیالی اصالت سبک خاص خود را دارد. (ذوالفقاری ، ۱۳۸۷: ۱) ساختار تصاویر خیالی شعر معاصر در اشعار قیصر امین پور نمود پیدا کرده و از این حیث ممتاز است. یکی از ویژگی های بارزی که در شعر او دیده می شود، این است که عناصر طبیعی بیشترین نقش را در زیر ساخت تصاویر شعری او ایفا می کنند. (همان) استفاده از ایماژها و تصاویر حماسی زودگذر به مدد عناصر طبیعی، شعر او را از حرکت و پویایی خاصی برخوردار کرده است.
یکی ازتصاویری که بطوربرجسته ای درشعر امین پور نمود پیداکرده است،« تشخیص» است، در ساختن تصاویری که برمبنای تشخیص شکل گرفته اند، طبیعت و جلوه های آن، مهمترین نقش را دارند، ذهن شاعر دراشیاودرعناصر بی جان طبیعت تصرف می کند و از رهگذر نیروی تخیّل به آنها حرکت وجنبش می بخشد طبیعت در تصاویر تشخیصی شعر او، سرشار اززندگی وحرکت وحیات است.
در زیر به نمونه هایی از این تصاویر اشاره می شود.
صبح از سفر سخت زمان می آید زان سوی زمی و آسمان می آید
شب را به فراسوی زمین رانده به خشم صبحی که نفس نفس زنان می آید
(امین پور،۴۴۹:۱۳۸۷)
آنسان که نسیم برگ را می بوسد یا حادثه زین و برگ را می بوسد
وقتی لب پلک خسته اش را می بست گویی که لبان مرگ را می بوسد
(همان:۴۲۴)
برخیز که روح آب بر خاک افتاد آن راکب خونرکاب بر خاک افتاد
چشمان شفق به سوگ خون می گرید همسایه ی آفتاب بر خاک افتاد
(همان: ۴۲۵)
برای