مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی تاثیر طرح هدفمند کردن یارانه ها بر سبد مصرفی خانوار روستای بخش آباد شهرستان دامغان- قسمت ۸
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۱٫تخصیص منابع؛ دولت به دلایل اقتصادی ناشی از عدم تخصیص مؤثر منابع در یک سیستم اقتصاد بسته به دخالت می پردازد. این دخالت به صورت در اختیار گرفتن تولید و توزیع، قیمت گذاری، پرداخت سوبسید و یا دریافت مالیات می باشد. که البته ابزارهای اقتصادی مانند سوبسید و مالیات در چارچوب تعادل و کارایی بازار مورد نظر است. همچنین دولت باید مشخص کند که چه تغییرات و اصلاحاتی در تخصیص منابع لازم است و در جا بجایی منابع چه کسی باید متحمل ضرر شود؟ و برای انجام این تغییرات سیاست هایی را تعیین کند که در جمع آوری درآمدها و انجام هزینه هایش لازم اند.

۲٫توزیع درآمد؛ با توجه به اینکه باید به تعریفی برای تشخیص« توزیع درآمد مناسب یا عادلانه»، نزدیک شد دولت موظف است که در نیل به عدالت اجتماعی و فراهم نمودن اسباب توزیع درآمد در جهت کسب حداکثر رفاه اجتماعی تلاش کند.

۳٫ثبات اقتصادی؛ یکی دیگر از اهداف کلی دولت، فراهم کردن کار برای همه و حفظ سطح مناسب قیمت ها و… می باشد که این عوامل خود اسبابی برای رشد و توسعۀ اقتصادی محسوب می شوند (همان:۲۳).
تصمیمات دولت در هر یک از شاخه های بالا نمی تواند مستقل از شرایط شاخه های دیگر صورت گیرد. یعنی زمانی که دولت برنامۀ مناسب برای تخصیص کارآمد منابع را تهیه می بیند، می بایستی فرض بر این باشد که فعالیت های اقتصادی دولت به گونه ای باشد که ثبات اقتصادی و توزیع مناسب درآمد را میسر می سازد. به عبارت دیگر کلیۀ شاخه های تصمیم گیری و عملیات اقتصادی دولت باید هماهنگ باشد و از آنجا که بین مسائل اقتصادی جامعه روابط درونی وجود دارد اثر این روابط باید در عملیات اقتصادی دولت هم نمایان شده و هر ناهماهنگی در یکی از شاخه ها ایجاد عدم تعادل در شاخه های دیگر خواهد کرد. با این وجود توجیه اقتصادی دولت رفاه کلاسیک عمدتاً مبحثی کینزی است.
۲ـ۱ـ۵٫ مکتب کینزی:
در نیمۀ اول قرن ۲۰ با بروز انقلاب روسیه که منجر به پیاده شدن اندیشۀ سوسیالیستی در عمل شد و همچنین بحران های اقتصادی اروپا و آمریکا در دهۀ ۳۰ و ۴۰ دخالت کامل دولت در امور اقتصادی را فراهم نمود. مکتب کینزی با انتشار کتاب معروف «نظریۀ عمومی اشتغال،بهره و پول» در سال۱۹۳۶ م پایه گذاری شد. وی عقاید کلاسیک ها را از چند جهت آماج حمله قرار داد. وی بر خلاف کلاسیک ها برای دولت نقش فعالی در نظر می گیرد ، این نقش فعال همان اعمال سیاست های مالی است که با حربه های خود می تواند شرایط اشتغال کامل بدون تورم را در اقتصاد فراهم سازد. از نظر او تأمین اشتغال کامل و توزیع عادلانۀ ثروت از مشکلات اساسی نظام سرمایه داری است ومعتقد است که تنظیم سطح تولید ملی،درآمد ملی و اشتغال مستلزم دخالت دولت است. ج.ام.کینز ، استدلال می کرد که دولت می تواند و باید شرایط لازم را برای رشد پایدار اقتصادی فراهم کند. قبل از کینز، اقتصاددانان متعارف بر این عقیده بودند که دولت نباید در اقتصاد دخالت کند زیرا چنین کاری در بهترین حالت به اقتصاد لطمه می زند و در بدترین حالت ضدّمولّد است. این دیدگاه از این اندیشه سرچشمه می گرفت که بازارهای آزاد به سبب وجود دست نامرئی تنها ابزار افزایش رفاه و بهزیستی فردی و جمعی هستند. کینز با این نظر موافق بود که بازارهای آزاد و نامحدود می توانند وضع خود را در درازمدت متعادل سازند اما استدلال می کرد که مشکل در این است که همۀ ما در درازمدت در شمار مردگان خواهیم بود؛ به عقیدۀ وی تا زمانی که جریان عرضه و تقاضا در بازار خود را اصلاح و متعادل کند بسا که پیامدهای اجتماعی حالتی نابودگر یابد. برای مثال، وقتی کاهش سطح دستمزدها باعث ایجاد مشاغل تازه شود چه بسا دیگر کارگران بیکاری وجود نداشته باشند که متصدی مشاغل تازه شوند زیرا در آن فاصله به سبب گرسنگی جان خود را از دست داده اند. بنابراین، حدودی از مراقبت و مقررات گذاری دولتی لازم و موجه است. البته کینز در عین حال با خواستۀ سوسیالیست ها در باب عمومی کردن کامل مالکیت ابزار تولید موافق نبود. در حوزۀ داخلی،دیدگاه کینزی مستلزم آن است که دولت سطح تقاضا را مدیریت کند ، مثلاً با کاهش مالیات ها ، چاپ اسکناس یا ایجاد شغل از طریق طرح های عمرانی عمومی، تا بتواند امید داشته باشد که آثار سودمند این کارها باعث احیا و تجدید فعالیت اقتصاد بیمار کشور شود. در حوزۀ بین المللی، دیدگاه کینزی مستلزم تشکیل سازمان های «بین دولتی » است که وظیفۀ آنها حفظ ثبات اقتصاد جهانی است، مثلاً صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی. بدین ترتیب کینز اعتقاد داشت که اگر سیاست های پولی و مالی درست پیگیری شود، اقتصاد یک کشور می تواند با اشتغال کامل یا نزدیک به آن به فعالیت خود ادامه دهد(فیتزپتریک،۱۶۴:۱۳۸۱). از نظر او طولانی شدن ناکافی سرمایه گذاری بخش خصوصی ، حجم درآمد و اشتغال را در سطحی پایین تر از سطح مطلوب نگاه می دارد، در نتیجه تقاضای مؤثر به میزان لازم بالا نمی رود و منجر به بیکاری مزمن می شود. وی تشویق سرمایه گذاری بخش دولتی را برای پر کردن خلاء سرمایه گذاری های بخش خصوصی لازم برشمرد. نقش سرمایه گذاری دولتی پر کردن خلاء و جبران عملکرد ناشی از تفاوت بین سرمایه گذاری بخش خصوصی و سطح اشتغال ناقص ناشی از آن است که از راه سرمایه گذاری های لازم برای اشتغال کامل صورت می گیرد. توجیهات اقتصادی کینز در دهۀ بحران اقتصادی حاکم بر کشورهای اروپایی و آمریکا پایه گذار دولت رفاه شد. در واقع کینز نوعی توجیه محوری اقتصادی برای دولت رفاه پایه گذاشت.برای کینز دولت رفاه نوعی سنگ بنای جامعۀ سوسیالیستی نبود ، بلکه عاملی بود که با افزایش سرمایه گذاری و فعالیت های اقتصادی که بازار آزاد قدرت تأمین آنها را نداشت به کار بهتر نظام سرمایه داری کمک می کرد، به همین دلیل اندیشۀ او در قالب دولت رفاه به عرصۀ ظهور رسید.
۲ـ۲٫ نظریه پردازان رفاهی و دولت رفاه:
دخالت یا عدم دخالت دولت در مباحث رفاهی ،یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در حوزۀ رفاه اجتماعی می باشد که در ادامه با ذکر نظریاتی در این خصوص به این مبحث می پردازیم.
۲ـ۲ـ۱٫ جان راولز[۱۸]
به عقیدۀ راولز این عادلانه بودن توزیع منابع در یک جامعه است که وضعیت رفاهی آنرا مشخص می کند و توزیع عادلانه را به معنای توزیعی که برای محرومترین افراد مطلوب باشد،تعریف می کرد. از نظر وی،رفاه اجتماعی مستلزم حذف نابرابری های غیر عادلانه است،نه حذف صرف نابرابری(فیتزپتریک،۳۴:۱۳۸۱). در اینباره راولز با معرفی اصطلاح «وضعیت اولیه» و«اصل تحصیل حداکثر»، بیان می کند که اگر شرایطی ایجاد شود که به عنوان گروهی از مردم،برای زندگی در جامعه، خود تصمیم بگیریم، ما جامعه ای را انتخاب می کردیم که حافظ آزادی ما باشد و در ضمن بهزیستی فقیرترین افراد را به حداکثر برساند(اصل تحصیل حداکثر). بنابراین جامعۀ راولزی شامل این دو اصل عدالت خواهد بود: اصل اول اینکه تمام افراد نسبت به حداکثر آزادی های پایه ای،دارای حق مساوی هستند که در واقع با نظام آزادی برای همگان یکی است و اصل دوم اینکه نابرابری های اجتماعی و اقتصادی باید به صورتی مدیریت شود که، هم در جهت تأمین حداکثر منفعت محروم ترین ها باشد و هم ضمن برقراری فرصت های برابر، مقامات و موقعیت ها را برای همگان باز و دسترس پذیر کند(همان:۶۶). اصل اول به آزادی معطوف است و راولز استدلال می کند که وقتی نوبت به تصمیم گیری نسبت به چگونگی ادارۀ جامعه برسد،مهمترین اصل است و عقیده دارد که یک جامعۀ عادلانه نمی تواند آزادی را به نام برابری یا مطلوبیت و خیر عمومی محدود کند. اصل دوم به برابری معطوف است و راولز تأکید می کند که برابری فرصت باید اولویت داشته باشد. در عین حال، نوعی « مساوی سازی نتایج» [۱۹]در قالب آنچه او «اصل تفاوت»[۲۰] می نامد، موجه است: یعنی نابرابری ها و تفاوت ها اگر هم وجود داشته باشد ، باید به صورتی مدیریت شود که متضمن منفعت محروم ترین ها باشد(همان:۶۷). بنا به عدالت اجتماعی راولزی، اگر ثروت و درآمد ثروتمندترین افراد متضمن نفع فقیرترین ها نباشد،مجاز به بازتوزیع آن ثروت و درآمد هستیم،البته تا جایی که بازتوزیع ما کفه را به نفع فقیرترین ها بچرباند(همان:۶۸). در نتیجه نظریۀ عدالت راولز شامل عنصری نیرومند از عدالت اجتماعی است(اصل تفاوت)، که مستلزم بازتوزیع و برابر سازی درآمد،ثروت و قدرت می شود و به دنبال کاهش فاصله ها از طریق بهبود وضعیت طبقات پایین جامعه است.
بنابراین به باور راولز،حد مجاز نابرابری آن است که به نفع طبقات پایین تر تمام شود. در نتیجه دخالت دولت در اقتصاد نیز برای جلوگیری از ایجاد نابرابری غیر سودمند مجاز شمرده می شود، اما این دخالت نباید تا حدی باشد که انگیزۀ شکوفایی و کارایی اقتصادی را از میان ببرد (موسوی و محمدی،۱۳۱:۱۳۸۸).
۲ـ۲ـ۲٫ رابرت نازیک (۲۰۰۲ـ۱۹۳۸)[۲۱]
رابرت نازیک در کنار جان راولز یکی از دو مهمترین و پرنفوذترین فیلسوفان سیاسی در سنت تحلیلی انگلیسی ـ آمریکایی محسوب می شود. او نخستین کتابش یعنی «آنارشی،دولت وآرمانشهر»(۱۹۷۴)، را به عنوان نقدی بر نظریه عدالت جان راولز نوشت. عقیدۀ راولز یک زیربنای فلسفی و یک استدلال عقلانی برای دولت رفاه بوروکراتیک ایجاد می کرد، تا حقانیت بازتوزیع ثروت توسط دولت برای کمک به فقرا و محرومان را ثابت کند. اما نازیک معتقد است که حقوق فردی،اساسی و اولیه هستند و چیزی بیش از یک دولت حداقل نمی تواند برای حمایت در مقابل خشونت و دزدی و تنفیذ قراردادها عادلانه و قابل پذیرش باشد. اما نازیک در دومین کتابش یعنی تأملات فلسفی(۱۹۸۱)، به بررسی و کاوش در زمینه های بسیار متفاوتی پرداخت. در این کتاب، نازیک به شرح و دفاع از نگرش آزادی خواهانۀ رادیکال خود می پردازد. او از یک دولت و حکومت حداقلی دفاع می کند. به طور مثال،حکومتی که فقط در مقابل زور،دزدی و فریب از حقوق شهروندان دفاع می کند. از نظر او دولت صرفاً نیرویی ضامن اجرای قراردادهای اجتماعی است. در باور نازیک حقوق آزادی خواهانۀ افراد، شامل حق قربانی نکردن خود برای دیگران و حق زیر فشار نرفتن حتی برای خود می باشد.
اما مطابق با فلسفۀ راولز، یک جامعۀ عادلانه،جامعه ایست که اصل تفاوت را رعایت کرده و بهترین موقعیت ممکن را برای کسانی که در دهک های پایین ساختار اجتماعی قرار گرفته اند، تضمین نماید. بدیهی است هر تلاشی برای به زور جای دادن برابری در الگویی توزیعی ناچاراً متضمن زیرپاگذاردن حقوق دیگران خواهد بود. آنچه عادلانه یا غیرعادلانه است،وضعیت امور داخلی کشورها،پراکندگی ها یا الگوی مالکیت نیست، بلکه اعمال انسانی است که چنین چیزهایی را ایجاد می کند. در واقع،توزیع قدرت،ثروت،و مالکیت حتی توسط سیاست هایی که علناً درصدد ایجاد آنها هستند هرگز نمی تواند تضمین گردد.
نفوذ نظریه های نازیک،تقریباً به همان عظمت تأثیر نظریه های راولز است. استدلال های او مورد انتقاد بسیار قرار گرفته، بویژه به این خاطر که به نظر می آید که دقیقاً بر فردگرایی و اصالت فرد استوار شده است. نازیک اصل مهم در رابطه با آزادی و برابری را مقولۀ آزادی می داند و اهمیتی برای برابری قائل نیست. وی معتقد است، اگر فردی یا طبقه ای،درآمد و ثروت زیادی دارد باید دید که آن ثروت چگونه کسب شده است. اگر ثروت آنها بدون تجاوز به حقوق دیگران به دست آمده،در آن صورت دولت حق ندارد، آن ثروت را بدون کسب رضایت، برای توزیع به فقرا و محرومان مصادره کند. به اعتقاد نازیک،مخدوش کردن حق قانونی مالکیت،یک رفتار ناعادلانه است. نازیک احیا کنندۀ نظریۀ مبتنی بر حق طبیعی است و اعتقاد دارد حق انسان در زتدگی،آزادی و مالکیت، مطلق است و هر عملی که ناقض آنها باشد عادلانه نیست. انسان مکلف نیست که به دیگران خوبی وکمک کند بلکه می توان از سر لطف به انسان دیگری کمک کرد. بنابراین دولت حق ندارد برای پرداخت اعانه به تهیدستان،قانون وضع کند و از ثروتمندان مالیات اضافی بگیرد. به این ترتیب اگر با یک برنامه ریزی متمرکز بخواهیم عدالت را در جامعه برقرار کنیم،نه تنها رفتارمان ماهیت عادلانه ندارد،بلکه ناعادلانه نیز هست. اندیشه ای که بخواهد عدالت اجتماعی را با اقتدار و در غیاب آزادی برقرار کند،به نظام اقتدارگرای مطلق منجر می شود و این عین بی عدالتی است.(همان:۱۳۴).
در عین حال، نازیک از مواضع آنارشیست های ناب و طرفداران بازار آزاد خالص،به خاطر مردود شمردن بالمرّۀ دولت انتقاد می کند. به گفتۀ نازیک، بناگزیر باید نهادی موجود باشد تا همگان بتوانند برای امنیت جسمانی و حقوقی خود به آن تکیه کنند،زیرا در غیر این صورت شاهد گسترش مداوم نیروهای پلیس خصوصی، ارتش های خصوصی و نظام های حقوقی خصوصی خواهیم بود که کشمکش های حل ناشدنی، هردم بین آنها بروز خواهد کرد ( فیتزپتریک،۹۴:۱۳۸۱). با این همه نازیک،آنچه را مشروع می داند که از کاربست حقوق فردی سرچشمه گرفته باشد و هرچیزی که از تجاوز به این حقوق ناشی شود به نظر او مشروع نیست (همان). به همین دلیل حضور و دخالت دولت در زندگی اجتماعی را فقط معطوف به برقراری امنیت جسمانی و حقوق فردی می داند. پس استدلال های نازیک،به معنای نفی کلّی همۀ اشکال بازتوزیع و سیاست های مساوات طلبانه است و فلسفۀ اختیارگرایانۀ او تا حدودی به عنوان پاسخی به نظریۀ عدالت اجتماعی راولز تدوین شده است.
۲ـ۲ـ۳٫ فریدریش آگوست فون هایک(۱۸۸۹ ـ ۱۹۹۲)[۲۲]
هایک در سال ۱۹۴۴ با انتشار کتاب «راهی به سوی بردگی»، که موضوع اصلی آن انتقاد از سوسیالیسم وبرنامه ـ ریزی متمرکز اقتصادی برای جامعه بود شهرتی جهانی پیدا کرد. وی در این کتاب هر نوع افزایش اقتدار اقتصادی دولت را به عنوان خطری برای آزادی و زنگ خطری برای گام نهادن در راه بندگی، مورد سرزنش قرار داد. هایک اعتقاد چندانی به ریاضی شدن زیاده از حدّ نظریۀ اقتصادی ندارد و نظریات مهم وی در جهت مکتب فکری اتریش قرار دارد که پیش از این نظریات این مکتب به بحث گذاشته شد. در نظام فکری هایک،مفهوم بازار نقش درجه اولی دارد و آنرا نه تنها یک نهاد اساسی جوامع مدرن، بلکه عامل غیرقابل اجتناب جوامع بشری به شمار می آورد. از دیدگاه او بازار همانند جامعۀ انسانی، نهاد خودجوشی است که جریان تحول هزاران ساله ای را پشت سر گذاشته است. او بازار را یک نهاد و جریان و نه مدلی انتزاعی تلقی می کند. قیمت های بازار از دیدگاه او، وسایل انتقال اطلاعات هستند که در چارچوب نظم خودجوش بازار عمل می کنند. قیمت به مانند قطب نما،فرد را در تصمیم گیری اقتصادی هدایت می کند به گونه ای که هیچ ابزار دیگری چنین کارایی اقتصادی ندارد و برنامه ریزی متمرکز که چونان بدیلی برای نظام بازار مطرح شد، به هیچ وجه نمی تواند کارایی مطلوبی داشته باشد، چراکه رفتار و نیازهای مختلف افراد جامعه، متضمن میلیون ها اطلاعات گوناگون و پراکنده است،به طوری که جمع آوری و طبقه بندی آنها از عهدۀ هیچ برنامه ریزی ای بر نمی آید. وی معتقد است که رشد و شکوفایی جامعه وابسته به هیچ اراده ای به تنهایی نیست بلکه محصول رقابت اراده های بسیار با یکدیگر و نشأت گرفته از بسیاری آزمون و خطاها،شکست ها و البته بسیاری کامیابی هاست. هایک به این دلیل نظم بازار را خود انگیخته می نامد که برخاسته از ارادۀ گروه هاست ، بی آنکه هیچ کس مدعی شناخت جامع و کامل باشد و همین مفهوم نظام خودانگیخته است که بنیاد دفاع هایک از بازار آزاد می شود.
هایک این نظم خودانگیخته را «کاتالاکسی» می نامد و می گوید در این نوع نظم،افراد جامعه بدون نیاز به فرمان و اطاعت، بعضی قواعد رفتاری را مدنظر قرار می دهند. راز این هماهنگی شگفت انگیز در جریان آزاد اطلاعات نهفته است که همه را هم زمان و با حداقل هزینه، به وسیلۀ قیمت های بازار از وضع عرضه و تقاضا آگاه می سازد. در کاتالاکسی، تأمین منافع خصوصی به تأمین خیر عمومی می انجامد و هیچ سازمان و نهاد مصنوعی نمی تواند از لحاظ کارایی و بی طرفی جانشین آن شود. افراد در طلب منافع و مقاصد شخصی خودشان، اگرچه به دنبال به وجود آوردن یک الگوی نظم فراگیر نیستند، اما می آموزند که در انطباق با هنجارهای رایج و محدودیت ها، فعالیت ها و مبادلات شان در چارچوبی منظم، موفق خواهند بود. این نظم، رفاه کسی که آن را به کار گرفته در پی خواهد داشت که از طرف دولت قابل برنامه ریزی نیست. بنابراین دولت قادر به تأمین رفاه نخواهد بود، اما دولت با تأمین آزادی فردی می تواند به افراد امکان و فرصت ایجاد نظم کاتالاکسی را اعطا کند ( موسوی و محمدی،۱۲۵:۱۳۸۸). هایک معتقد است که چنانچه نابرابری ها حاصل از اقدامات و کنش های متقابل آزادانۀ مردم باشد،بی آنکه به دیگران آسیبی وارد شود چنین نابرابری هایی را از لحاظ اخلاقی نمی توان محکوم کرد.به اعتقاد هایک، نکته در این است که این طرفداران عدالت اجتماعی هستند که باعث ترویج و ازدیاد بی عدالتی می شوند: هر تلاشی که برای برابر ساختن منابع مادی و فرصت ها صورت گرفت،از آنجا که باعث واگذاری قدرتی بیش از اندازه به دولت شده است وضع را از قبل بدتر کرده است(فیتز پتریک،۹۶:۱۳۸۱).برای مثال، دولت رفاه،به دلیل برهم زدن تعادل بازار آزاد،وضعی پدید آورده که بی نوایی و تهیدستی،به مراتب از شرایطی که چنین دولتی وجود نمی داشت،بیشتر شده است. تحمیل انواعی از الگوهای آرمانی و خیالی توزیعی بر جامعه، فقط باعث تجاوز به آزادی های فردی از سوی دولتی می شود که از قالب نقش متناسب و مطلوب خود ـ یعنی تأمین امنیت ملی،برقراری حکومت قانون و استقرار مقررات عادلانه ـ بسی تجاوز کرده است.
در آغاز،هایک(۱۹۴۴) چنین می اندیشید که دولت بازتوزیعی مطلقاً باید برچیده شود تا بازار خودانگیخته بتواند وظیفه اش را انجام دهد. اما همو، در مراحل پایانی زندگی خویش، به این اعتقاد رسید که نظام قانونی برانگیزندۀ آزادی بیشتر را فقط در صورتی می توان محفوظ نگاه داشت که اصلاحات سیاسی و حقوقی ژرفی صورت گیرد که دامنه ای به مراتب گسترده تر از راهبردهای خصوصی سازی و مقررات زدایی مورد نظر غالب سیاست مداران رادیکال راست داشته باشد. چنین اصلاحاتی،در واقع،امکان لطمه خوردن به بازار آزاد را از سوی کسانی که هواخواه چیزهایی نظیر بازتوزیع و مدیریت کلان امور اقتصادی هستند به حداقل می رساند.؛ بدین ترتیب،وی مخالف دولتی نیرومند است که بازار را تهدید کند، اما با دولتی نیرومند که از بازار حمایت کند و باعث شکوفایی آن شود مخالفتی ندارد(همان:۹۷).
اما با این وجود، در حالیکه پایبندی نازیک به بازار آزاد لیبرالی مستلزم حذف کم و بیش کامل دولت است، اعتقاد هایک، به همین اصل بر نوعی تجدید ساختار قانونی که از بعضی جهات دولت را به صورتی متمرکزتر و نیرومندتر از گذشته بر جای می گذارد دلالت دارد.
در نهایت با توجه به مطالب فوق می بینیم که در طیف وسیع نظریات اقتصادی، از سنتی ترین کلاسیک ها تا پست کینزین ها ، اندازه و حجم دولت متفاوت است و هریک با توجه به فروض و نظریات خود حضور دولت در بازار را به صورتی توجیه می کنند که در هیچ کدام شکل و اندازۀ دولت یکسان نمی باشد، اما همۀ آنان وجود دولت را در ایجاد یک محیط امن و حمایت از اقشار مختلف مردم در غالب یک نظام تأمین اجتماعی می پذیرند.
به طور کلّی فقدان سیستم تأمین اجتماعی و حمایت در هر جامعه می تواند عواقب بسیار وخیمی را به دنبال داشته باشد. افزایش فقر و بیکاری، جامعه را تا آنجا پیش می برد که انواع فساد نظیر دزدی، قتل، فحشا و… در سطح وسیع و به طور آشکار اجتماع را دربرمی گیرد و این تا آنجا ادامه می یابد که حتی می تواند پایه های نظام های بسیار قدرتمند را نیز زیرورو کند. مارکس در نظریات خود به این نکته اشاره نموده است که در شرایطی که توزیع درآمد به نفع سرمایه و به ضرر نیروی کار حرکت می کند و عامل کار در اوج فقر به سر می برد باعث یک حرکت اعتراضی از سوی نیروی کار می شود که در این صورت جامعه متحول گشته و در نهایت به یک جامعۀ بدون طبقه تبدیل می گردد که در آن توزیع درآمد بسیار مناسب بوده و فقر وجود ندارد. در پشت چنین تفکری، عدم وجود یک نظام حمایتی منسجم و آشکارا به چشم می خورد. حضور سیستم تأمین اجتماعی مناسب، می تواند فشار بر اقشار آسیب پذیر را به نحو مؤثری کاهش دهد و جامعه را نیز با یک روند با ثبات در جهت تحقق آرمان های آن سوق دهد. وجود یک سیستم حمایتی و یک نظام منسجم تأمین اجتماعی، لازمۀ هر جامعۀ باثبات و قدرت مند امروزی است. از سوی دیگر هر جامعه ای که گام های اولیه ی رشد و توسعه را برمی دارد، به دلیل تغییر در توزیع منابع و امکانات جامعه با افزایش شکاف در توزیع درآمد مواجه می گردد و این می تواند میزان فقر را در جامعه بالا ببرد. در چنین شرایطی نیاز به حضور یک سیستم قوی تأمین اجتماعی و نظام حمایتی مناسب بیش از سایر کشورها احساس می شود تا با حمایت از اقشار تحت فشار و آسیب پذیر جامعه را از پیامدهای نا مناسب اقتصادی و اجتماعی مصون نگه دارد. کشور ما نیز که در مراحل ابتدایی رشد و توسعۀ اقتصادی گام برمی دارد و سیاست هایی را در این زمینه اعمال می کند، لاجرم به یک سیستم حمایتی و تأمین اجتماعی قوی نیازمند است. به این مهم در برنامۀ سوم توسعۀ اقتصادی به تفصیل اشاره شده است و فصل پنجم آن از مادۀ ۳۷ تا ۴۸ به بررسی نظام مناسب تأمین اجتماعی و یارانه ها می پردازد. در واقع، معضل اصلی سیستم حمایتی در کشورهای در حال توسعه خصوصا ایران عدم وجود یک برنامۀ منسجم و جامع تأمین اجتماعی می باشد. در ایران بخشی از بیمه مربوط به بازنشستگی، بیکاری و کمک به خانوارها است و عمدتاً متوجه کارکنان رسمی و دولتی می شود. بخش قابل توجهی از سیستم حمایتی پس از آغاز جنگ به اجرا در آمد که از آن جمله می توان به یارانۀ کالاهای اساسی اشاره نمود. اساساً در دوران جنگ و حتی پس از آن به دلیل کاهش عرضۀ مواد غذایی، اقشار کم درآمد به شدت در تهیۀ این موارد دچار مشکل بودند و دولت نیز تحت چنین شرایطی برای حمایت از قشر کم درآمد ناگزیر به جیره بندی اقلام اساسی شد. پس از شروع جنگ، نظام حمایتی به صورت گسترده تری به کار گرفته شد، یارانۀ نان بدون هیچ گونه محدودیتی در مقدار مصرف ادامه یافت. کالاهای اساسی نیز با ارائۀ کالابرگ مربوطه و پرداخت قیمت رسمی پایین تر از قیمت واقعی کالا دریافت می شد و در صورت نیاز بیشتر، مازاد مصرف آنها در بازار با قیمت های آزاد تهیه می شد. از سوی دیگر در این دوران به دلیل افزایش در هزینه های دفاعی کشور و کاهش درآمد های ارزی،قیمت ارز در بازار داخل به شدت افزایش یافت و نرخ ارز رسمی نیز در سطح بسیار پایینی نسبت به نرخ بازار آزاد ارز قرار داشت. بدین ترتیب دولت علاوه بر پرداخت یارانۀ صریح به کالاهای اساسی و به کالاهای نهایی وارداتی و هم چنین کالاهایی که در تولید آنها نهاده های وارداتی با نرخ دولتی به کار گرفته می شوند ، نیز یارانۀ ضمنی پرداخت می کرد. برای مثال به مواد ساختمانی،لاستیک، اتومبیل و.. یارانۀ ضمنی پرداخت می شد. بنابراین ملاحظه می شود که نوع پرداخت یارانه در ایران به دو صورت صریح و ضمنی بوده است. سیاست های پرداخت یارانه و سهمیه بندی کالاهای اساسی با هدف حمایت از مصرف کننده در خرید کالاهای معینی می باشد که در واقع توزیع مجدّد درآمدها را نیز مدّنظر دارد، بیان این نکته ضروری است که سیاست های مختلف حمایتی مانند سهمیه بندی و یارانه لزوماً توزیع عادلانه تر درآمد را به همراه نمی آورد، زیرا زمانی که یارانه به صورت باز همچون کشور ایران ارائه می شود، تمامی اقشار جامعه از آن بهره مند می گردند و در واقع کمک در مورد کسانی که نیازمند این سیستم حمایتی نیستند نیز ارائه می شود که این می تواند هزینه های بسیار بالا را به دولت تحمیل کند.
۳ . سبد مصرفی خانوار
سبد مصرفی خانوار تعریف چندان روشنی ندارد. در واقع این مفهوم آنقدر گسترده و وسیع است که کمتر کسی می تواند تعریف جامع و کاملی از آن ارائه کند؛ اما به طور کلی می توان گفت که سبد مصرفی خانوار مجموعه ای از کالاها و خدمات ضروری برای زندگی یک خانواده است که به طور پیوسته مورد مصرف قرار می گیرد و مخارج تهیۀ این کالاها، هزینۀ معاش آن خانواده را تشکیل می دهد. اگرچه کالاهای موجود در سبد خانوار وابسته به عوامل مؤثر متعددی از جمله میزان درآمد خانوار، قابل تغییر است، اما در یک تقسیم بندی کلّی سبد مصرفی خانوار ایرانی را می توان شامل ۸ گروه مختلف از کالاها و خدمات دانست که عبارتند از : خوراک،پوشاک،مسکن،لوازم و اثاثیۀ منزل،بهداشت و درمان،حمل و نقل و ارتباطات،تفریحات و سرگرمی ها،خدمات فرهنگی و وسایل آموزشی. در این طبقه بندی کالاهای مصرفی را که با اولین استعمال خود منهدم می شوند، کالاهای بی دوام گویند مانند خوراک و به کالاهایی که بتدریج و با تداوم مصرف از بین می روند با دوام گویند مانند لباس، اتومبیل شخصی و خانه و … اینها کالاهایی هستند که بر دارایی خانواده می افزایند(انستیتو تحقیقات تغذیه ای و صنایع غذایی کشور،۱۳۸۷).
عوامل مؤثر در انتخاب کالاهای مصرفی موجود در سبد مصرفی خانوار نیز عبارتند از: فرهنگ جامعه (شهری یا روستایی بودن)، میزان درآمد خانوار،طبقۀ اقتصادی خانوار،استانداردها(کیفیت و مرغوبیت کالاها)،هزینه و قیمت کالا،تبلیغات،پیش بینی قیمت کالاهای مصرفی در آینده،رفتار مصرفی دیگران. در واقع می توان گفت اقشار یک جامعه سطوح مصرفی مختلفی دارند و میزان استفادۀ خانوارها ی افراد یک جامعه از کالاها و خدمات تولیدی در یک مقطع زمانی و یا در زمان های مختلف یکسان نیست. یکی از عوامل مؤثر بر سطح مصرف، طبقۀ اقتصادی افراد و خانوارهاست. برای مثال سطح مصرف ثروتمندان بالاتر از سطح مصرف فقراست. هم چنین نه تنها سطح مصرف بلکه شکل مصرف نیز بین افراد و اقشار یک جامعه متفاوت است که می توان نوع مخارج مصرفی یک خانوار را شکل مصرفی آن دانست . یک خانوار از گروه کارگران همان غذا و لباسی را نمی خرد که یک خانوار کشاورز و یا کارمند می خرد. به عبارت دیگر هریک از اقشار جامعه شکل خاصی از مصرف را دنبال می کند و سهمی کمتر یا بیشتر از درآمد خود را به این یا آن کالا اختصاص می دهد. نکتۀ قابل ذکر دیگر این است که افزایش درآمد بر سطح مصرف اثر می گذارد، اما میزان تأثیر آن بر شکل مصرف متغیر است، به عبارت دیگر وقتی درآمد افزایش یابد، مصرف همۀ اقلام موردنظر هم زمان افزایش نمی یابد، بلکه به عنوان مثال در جامعۀ شهری با افزایش مصرف کل ، درصد مخارج مربوط به غذاها کاهش پیدا می کند و در نتیجه سهم بیشتری از درآمد افزایش یافته به کالاهای بادوامی مانند ماشین، تلویزیون و سایر لوازم برقی داده می شود. از سوی دیگر مصرف کننده باید از میان کالاهای مختلف قابل مصرف تعداد و میزان مشخصی را انتخاب کند که به اعتقاد اقتصاددانان ۲ عامل در این انتخاب مؤثر است: استانداردها و هزینه و قیمت کالا. که در عین حال می تواند انعکاسی از وضعیت درآمدی فرد یا خانوار نیز باشد. یعنی افراد با درآمد کمتر کالاهایی را انتخاب می کنند که هزینۀ کمتری را دربرداشته یا در واقع دارای قیمت کمتری باشد. البته در امر انتخاب کالا، تبلیغات نیز جایگاه ویژه ای دارد، تبلیغات از یک سو باعث افزایش آگاهی فرد از کمیّت و کیفیت کالاها می شود و از سوی دیگر علایق و تمایلات افراد و خانوارها را تغییر می دهد . در این تغییر، علایق افراد از انتخاب کالاهای ضروری به کالاهای تجملّی و از پس انداز به مصرف تبدیل می شود. علاوه بر این معروف بودن یا معروف شدن یک کالا و نیز شیوه ارائۀ آن در بازار می تواند مصرف کالایی را افزایش دهد. علاوه بر عوامل فوق، پیش بینی قیمت کالاهای مصرفی در آینده و هم چنین رفتار مصرفی دیگران نیز در انتخاب کالاهای مصرفی مؤثر است(حیدری و کاوند،۱۳:۱۳۸۴).
در این پژوهش برای سهولت مطالعه و بررسی و شناخت عمیق تر سبد مصرفی خانوار،این متغیر را در ۴ بعد مورد بررسی قرار داده ام که در واقع کلیۀ این ابعاد با یکدیگر دارای هم پوشانی هستند،بدین صورت که: اگر اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها باعث افزایش درآمد خانوارهای روستایی شود،آنها نیز بودجۀ بیشتری را صرف تهیۀ کالاهای سبد مصرفی خانوار خواهند کرد و بنابراین رفتار مصرفی آنها نیز تغییر خواهد کرد،یعنی میزان خرید و استفاده (مصرف) آنها از کالاها و خدمات سبد مصرفی خانوار افزایش خواهد یافت. در نتیجه میزان رضایت مندی آنها از تأمین نیازهایشان و تأمین کالاهای سبد مصرفی بیشتر شده و در نهایت سطح رفاه آنها نسبت به قبل از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، افزایش خواهد یافت. بنابراین ما در این پژوهش می خواهیم تأثیر طرح هدفمند کردن یارانه ها را بر کلیۀ این ابعاد بسنجیم تا در نهایت تأثیر آنرا بر سبد مصرفی خانوار روستایی مورد ارزیابی قرار دهیم. پس با توجه به مطالب ذکر شده ابعاد مورد بررسی متغیر وابسته(سبد مصرفی خانوار)، در این پژوهش عبارتند از : ۱٫ رفتار مصرفی
۲٫ سبد بودجه و هزینه خانوار
۳٫ رضامندی از تأمین نیازها
۴٫ سطح رفاه خانوار
که در ادامه به تشریح آنها خواهم پرداخت.
۳ـ۱٫ رفتار مصرفی
پیشینۀ مطالعۀ مقولۀ مصرف به عنوان مقوله ای جامعه شناختی به اواخر قرن ۱۹ میلادی و آغاز قرن ۲۰ باز می گردد. پیش از این، مصرف مقوله ای صرفاً اقتصادی شمرده می شد و فقط از همین منظر مورد توجه قرار می گرفت . در این دوره است که برای اولین بار مصرف یا به عبارت دقیق تر شیوۀ مصرف کردن به منزلۀ پدیده ای مرتبط با فرهنگ و جهان بینی ای خاص توسط ماکس وبر[۲۳] مورد توجه قرار می گیرد ، وبر بر این نظر بود که پارسایی پروتستان ها و پرهیز آنان از مصرف تجملّی،آن عاملی بود که علاوه بر دانش فنّی و امکانات ساماندهی عقلانی تولید، موجبات انباشت سرمایه هایی را فراهم کرد که تولید سرمایه دارانه را در بخشی از اروپا ممکن کرد. برشمردن تأثیر یک عامل فرهنگی بر نظم اقتصادی و اجتماعی، خود چشم انداز جدیدی را در مطالعات جامعه شناسی گشود. مقارن با همین دوره است که دو مطالعۀ مهم دیگر در زمینۀ شیوۀ مصرف، یکی دربارۀ جایگاه مصرف نزد مصرف کنندگان کلان شهرها (زیمل) [۲۴]و دیگری در ارتباط با نحوۀ استفاده ی نو ـ کیسه گان آمریکایی از مصرف برای تعیین هویت اجتماعی خویش (وبلن)[۲۵] منتشر شد.
در واقع در قرن هجدهم،با شروع مراحل اولیۀ صنعتی شدن، سرمایه داری مصرفی نیز شکل گرفت. در نتیجه،بازارهای مصرفی داخلی با روندی فزاینده رشد کردند و به دنبال آن،کالاهای جدید و گزینه های انتخاب بیشتری برای مصرف کننده بوجود آمد . این انقلاب جدید در مصرف، خرید مردم از خرده ـ فروشی ها را که به سرعت در حال رشد بودند متنوع تر کرد. با رشد صنعتی شدن در طول قرن نوزدهم، ثروت بیشتری بین مردم و اقشار جامعه توزیع شد؛ به طوری که سرمایه داری صنعتی کم کم اقتصاد اجتماعی اروپای غربی و آمریکای شمالی را تحت نفوذ خود درآورد. فراوانی و رونق، الگوهای مصرف را تغییر داد و نقش اساسی تری را در زندگی مردم ایفا کرد و این فرصت را به مردم داد تا خود را از طبقات دیگر اجتماع متمایز کنند. با به دست آوردن ثروت، طبقات میانه و بالاتر نوظهور در آمریکای شمالی، کم کم به تقلید از سبک زندگی نخبگان بریتانیایی و اروپاییان پرداختند. در متون اقتصادی کینز تمایل به مصرف، محصول افزایش درآمد است و به نسبت های متفاوت به طبقات میانه و بالاتر اجازۀ ثروت اندوزی می دهد، اگرچه لزوماً میزان این تمایل به مصرف یکی نیست. وبلن این طبقۀ اجتماعی را در دهۀ آخر قرن نوزدهم در ایالات متحده مورد مطالعه قرار داد و نظریۀ طبقۀ مرفّه یا تن آسا را ارائه کرد.
در اواخر قرن ۱۹، طبقات ثروتمند تر از روش هایی در مصرف پیروی کردند که بعدها چشم انداز مصرف طبقات رو به پایین و طبقۀ کارگر بود . خوردن غذاها و نوشیدنی های گران قیمت،پوشیدن لباس ها و زیورآلات تجملّی و خریدن وسایل لوکس برای خانه های مجلّل، به مسئلۀ اساسی طبقۀ مرفّه در دهۀ اول قرن ۱۹ تبدیل شده بود و باعث بوجودآمدن دوران مصرف توده ای شد. در اواخر قرن نوزدهم،شهرهایی مانند پاریس،لندن،برلین،شیکاگو و نیویورک که مورد هجوم این طبقه رو به رشد قرار گرفته بودند،شبکه های حمل و نقل خود را گسترش دادند، زیربناهای شهری را بهسازی کردند و در مراکز در حال رشد خود فروشگاه های بزرگ زنجیره ای احداث کردند. تا اواسط قرن بیستم،مصرف انبوه در سراسر اروپا و آمریکای شمالی در میان همه گسترش یافته بود. در حالیکه محصولات متنوع تر شدند و تنوع در اندازه و کیفیت کالاها نیز بیشتر شد، مصرف تنها منحصر به قلمرو طبقۀ بالای جامعه نبود؛حتی طبقۀ کارگر که مشاغل پستی داشتند، به جماعت مصرف ـ کنندگان توده ای پیوستند، هرچند الگوهای مصرف هنوز تفاوت طبقاتی را نشان می داد. در واقع مصرف، نیروی کلیدی در توسعه و استمرار سرمایه داری مدرن بوده است. مصرف گرایی یک ایدئولوژی معنابخش در زندگی به شمار می آید؛ به این معنا که تجربۀ خرید کالا در سرمایه داری مدرن غالب شده است. همان طور که در نظریۀ اصالت فایده و تقاضا بیان شده است، مردم هرچه می خواهند، می خرند و تولیدکنندگان هرچیزی را که تقاضا شود،تولید می کنند. مصرف توده ای مدرن بیش از اینکه مبتنی بر نیاز باشد، بر اساس امیال است. از اینرو، هستۀ اصلی مصرف بیشتر جنبۀ اجتماعی و فرهنگی دارد تا اقتصادی (تیموتی،۱۸:۱۳۸۸). رابرت باکاک[۲۶] بر این نظر است که درگیر شدن کشورهای اروپایی در دو جنگ جهانی پیاپی و تجربۀ رکود اقتصادی پایان دهۀ ۱۹۲۰ و آغاز دهۀ ۱۹۳۰،مانع از آن شدند که جامعه شناسان به پدیدۀ مصرف به قدر کافی توجه کنند. با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی بود که اهمیت مصرف ناگهان به چشم آمد و جامعه شناسان،فرهنگ شناسان،مردم شناسان و حتی جغرافی دانان در توجه به این پدیده گوی سبقت را از اقتصاد دانان ربودند . برای مثال جامعه شناسان و مردم شناسان در دهۀ اول قرن ۱۹ با پذیرش این واقعیت که مصرف نه تنها یک فعالیت اقتصادی،بلکه فعالیتی اجتماعی و فرهنگی است،به شیوه هایی علاقه مند شدند که مصرف را در جامعه و در زمینه های مختلف فرهنگی نشان می داد. اکثر متون علوم اجتماعی نشان می دهند که مصرف کالا بیش از آنکه با توجه به کارکرد آن صورت گیرد، بر اساس شرایط اجتماعی و معانی زمینه ای تعیین می شود . وبلن این موضوع را نخستین بار در سال ۱۸۹۹،در بحثش دربارۀ معانی نمادینی که در پس مصرف نهفته است،اظهار کرد. همچنین اثر روابط اجتماعی یا نفوذ گروه های اجتماعی مرجع بر الگوهای مصرف اهمیت پیدا کرده است . شیلدز[۲۷] اهمیت این موضوع را که خرید و مصرف به نوعی فعالیت جمعی تبدیل شده اند و شکلی از وحدت و همبستگی اجتماعی هستند را بیان می کند . چشم اندازهای مردم شناختی نیز،بر فرهنگ مادی و استفاده های مختلف از آن و نیز اهمیت فرهنگی کالاهای مصرفی تمرکز دارند. ابزارهای فرهنگی و مراسم، به مثابۀ کالاها، به وسیلۀ گروه های مختلف مصرف می شوند و تغییرات در شکل و کارکرد آنها مورد توجه بسیار نظریه های فرهنگی است (همان:۲۱). به عقیدۀ باکاک انجام این مطالعات که در سال های دو دهۀ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰،به اوج خود رسید، در عین حال از تغییری اساسی در ارتباط مصرف و اقتصاد و جامعه حکایت می کرد. به نظر وی، در پایان قرن ۲۰، دیگر مصرف فقط یک روند اجتماعی ـ فرهنگی نبوده و به مرامی تبدیل شده است که می توان از خلال تأثیرات آن بر جامعه و جماعت های کوچک تر تشکیل دهندۀ آن،به برآمدن دوران جدیدی در تاریخ کشورهای غربی پی برد؛ دورانی که به دلیل پایان دادن به دورۀ پیشین که مدرنیسم نام داشت،توسط باکاک پسا مدرنیسم خوانده می شود. استدلال باکاک برای یک چنین نامگذاری این است که او دوران مدرن را دورانی می داند که تفوق و جهانی شدنش با عقلانی شدن و محدود ماندن مصرف همراه بود، حال آنکه امروز هرچند مصرف همچنان نقش محوری خویش را در شکل دهی به تمدّن غرب ایفا می کند، اما این دیگر آن مصرف عقلانی و محدود نیست،بلکه مصرف بی حدّ و مرزی است که با نیازهای روزمرّه و خواست های بنیادین افراد بی ارتباط بوده و در واقع بازگوی تمامی آمال و آرزوهای سرکوفتۀ بشر است (باکاک،۱:۱۳۸۱). پرداختن به این نکته نیز جای تأمّل دارد که چرا در جوامع غربی،فعالیت های هم بسته با مصرف موضوع جالبی برای مطالعۀ جامعه شناسان شد؟ تا حدودی می توان گفت که در پایان دهۀ هشتاد،سرمایه داری در بین اکثریت جمعیتی که در جوامع غربی و یا جاهای دیگر زندگی می کردند مشروعیت یافته بود. برای مثال، تحولات اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی در پایان دهۀ هشتاد، تا حدودی ناشی از جذابیت سرمایه داری از دید بسیاری از ساکنین جوامع کمونیست پیشین بود. سرمایه داری در بیشتر غرب و بلوک شرقی، به این علت جذابیت و مشروعیت یافت که کالای مصرفی ای را که مردم تقاضا می کردند ارائه می کرد و یا به نظر می رسید که ارائه می کند. در خلال نیمۀ دوم سده بیستم،مصرف کالا و خدمات برای گروه های بیشتری از جوامع غربی و ژاپن و در سایر بخش های جنوب شرقی آسیا امکان پذیر شد. همراه با مصرف، مرام وابسته به آن نیز به عنوان رشته ای از اعمال اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در خدمت مشروعیت بخشیدن به سرمایه داری در دید میلیون ها مردم عامی عمومیت یافت. همراه با این روند که مصرف را مورد بیشترین توجه بعضی از جامعه شناسان قرار داد، تغییر مهمی نیز در درون نظریۀ اجتماعی رخ داد که در خدمت جلب توجه به موضوع مصرف بوده است. این تحول گسترش رویکردی بود که عموماً به عنوان «ساختارگرایی»[۲۸] شناخته شده است. ساختارگرایی،در شکل پس از دوم جهانی آن توسط انسان شناس فرانسوی « کلود لوی استروس»[۲۹]، بسط یافته بود. او این نظریه را برای تجزیه و تحلیل جوامع بدون زبان نوشتاری، یعنی برای جوامع نانویسا ارائه کرد. او بر نقشی که نشانه ها و نمادها در «ساختارها» ی اسطوره و آیین های این جوامع بازی می کنند تأکید کرد. بر پایۀ این مطالعات،کسانی که به تحلیل جوامع مدرن که دارای زبان نوشتاری هستند می پرداختند، از اهمیتی که نشانه ها و نمادها در فرهنگ های نوشتاری نیز داشت سخت متعجّب شدند. این به آن معنا نبود که در رسانه های جمعی این جوامع، الزاماً نشانه ها و نمادها به طور کامل جایگزین کلام نوشتاری شده بود، بلکه به این معنا بود که ساختارگرایی اهمیت این نشانه ها و نمادها در جوامع صنعتی را نیز برجسته کرد. نقش نشانه ها و نمادها در یکی از فرایندهای اصلی این چنین جوامعی، یعنی مصرف و مرام مصرف گرایی پیوسته با آن، آنچنان که در شکل های مختلف آگهی ها برای کالاهای مصرفی دیده شده است، بسیار اثرگذار بوده است. بنابراین، مصرف در شکل های غربی پایان سدۀ بیستم را می توان به عنوان یک روند اجتماعی و فرهنگی دید که شامل نشانه ها و نمادهای فرهنگی است، نه صرفاً همچون یک روند اقتصادی منفعت ـ گرایانه (همان:۳).
۳٫ ۱٫ ۱٫ نظریۀ رفتار مصرف کننده
به طور کلّی فرد،خانوار و بنگاه های اقتصادی، واحدهای اقتصادی هستند: فرد و خانوار واحد مصرف کننده بوده و بنگاه های اقتصادی واحدهای تولیدکنندۀ کالا و خدمت می باشند. از آنجاییکه واحدهای مصرف کننده، واحدهای انسانی بوده و هدف از فعالیت های اقتصادی بهزیستی افراد بشر است، در تجزیه و تحلیل های اقتصادی، مصرف کننده یک نقش مرکزی و اصلی دارد. در واقع مصرف کننده،واحد اقتصادی انسانی است که تصمیم می گیرد چه کالا یا خدمتی را خریداری کند. برای مثال آقای الف در یک مؤسسۀ تولیدی خدمت می کند،در ازاء خدمتی که ارائه می نماید،دستمزد دریافت می دارد،با دستمزد دریافتی اقدام به خرید کالا و خدمت می نماید. در این فرایند تنها هنگامی که آقای الف اقدام به خرید کالا و خدمت می نماید در ظرفیتش به عنوان یک مصرف کننده عمل می کند و هنگامیکه به تولید کالا و خدمت اشتغال دارد، جزئی از بنگاه اقتصادی به شمار می آید.
با توجه به مقدمۀ فوق،نظریۀ رفتار مصرف کننده کوششی برای بررسی این مسئله می باشد که یک مصرف کننده در یک سیستم اقتصادی کدام کالا و خدمت را و به چه میزان خریداری می کند. فرضیۀ اساسی که نظریۀ رفتار مصرف کننده بر آن پایه شکل گرفته است، «منطقی بودن» مصرف کننده می باشد، بدین معنا که مصرف کننده قادر به ارزیابی ترکیبات ممکن از کالاها و خدماتی که می تواند خریداری کند بوده و همواره آن ترکیبی را انتخاب می کند که بیشترین رضایت و خشنودی را برای وی به همراه آورد.
برای درک بهتر نظریۀ رفتار مصرف کننده اندکی دربارۀ برداشت از مطلوبیت بحث می کنیم؛ افراد بشر دارای یک سری غرائز می باشند، غرائز در وجود افراد بشر نیاز بوجود می آورند. کالاها و خدمات قادر به ارضای این نیازها می باشند، پس مصرف آنان با کاهش شدت نیاز یا ارضای نیاز به طور کلّی به مصرف کننده خشنودی و رضایت می دهد. این رضایت و خشنودی حاصل از مصرف کالاها و خدمات را در اقتصاد «مطلوبیت»، می خوانیم، افزایش مصرف کالا و خدمت به علت ارضاء بیشتر نیاز یا کاهش بیشتر شدت نیاز، مطلوبیت بیشتری به مصرف کننده داده و کاهش مصرف کالا و خدمت، برعکس باعث کاهش مطلوبیت یا خشنودی مصرف کننده می گردد. برداشت مطلوبیت خالی از هرگونه دلالت احساسی است، تأکید این امر که مصرف کننده خشنودی بیشتری از داشتن یک اتومبیل در مقام مقایسه با داشتن یک دست لباس کسب خواهد کرد،بدین معنی است که اگر دو شی ء فوق را در مقابل وی قرار دهیم و از او بخواهیم یکی از آن دو را به عنوان هدیه قبول کند، وی اتومبیل را انتخاب خواهد کرد. کالاهایی که برای زندگی انسان جنبۀ حیاتی دارند، برای مثال واکسن آبله هنگام شیوع آبله، برای مصرف کننده مطلوبیت فوق العاده ای دارند، اگرچه مصرف اینگونه کالاها هیچ احساس لذتی به مصرف کننده نمی دهد.
اقتصاددانان کلاسیک از زمان «لئون والراس» تا سالهای دهۀ ۱۹۲۰ ـ ۱۹۳۰ تصور می کردند که مطلوبیت یا خشنودی مصرف کننده از مصرف کالاها، مانند قد و وزن، قابل اندازه گیری است. فرض بر این بود که مصرف کننده دارای معیار عددی برای مطلوبیت است. یعنی وی قادر به اندازه گیری عددی مطلوبیتی که از مصرف هر کالا، یا ترکیبی از کالاهای مختلف کسب می کند، می باشد. این گروه از اقتصاددانان همچنین عقیده داشتند که مقدار اضافه شده به کلّ مطلوبیت از مصرف هر واحد اضافی کالا در صورتی که مصرف کننده به مصرف کالا ادامه دهد، کاهش می یابد. این نظریه قانون کاهش مستمر مطلوبیت نهایی نام دارد. مطلوبیت نهایی، خشنودی حاصل از مصرف یک واحد اضافی از هر کالا تعریف می شود. هرچه مصرف یک کالا اضافه شود، به علت اینکه شدت نیازی که مصرف کالا برآورده می سازد، کاهش یافته است،خشنودی مصرف کننده از مصرف یک واحد دیگر از آن کالا نسبت به واحدهای قبلی کاهش خواهد یافت. بنابراین،مصرف کننده تنها زمانی به مصرف یک کالا ادامه خواهد داد که حاصل مصرف افزایش خالص مطلوبیت باشد.
اما بر خلاف مطالب بالا «پروفسور جان . ار . هیکز» معتقد است که فرضیۀ اندازه گیری عددی مطلوبیت، یک فرضیۀ غیر واقعی است. علاوه بر غیر واقعی بودن تا حدود زیادی نیز محدود کننده می باشد. رفتار یک مصرف کنندۀ منطقی را می توان با بهره گرفتن از فرضیاتی که کمتر محدود کننده می باشند نیز استنتاج نمود. بنابراین برای بررسی رفتار مصرف کننده نیازی به این فرضیه نیست، آنچه در تئوری رفتار مصرف کننده مورد نیاز است، اینست که مصرف کننده کدام کالا را به کالای دیگری ترجیح می دهد. به جای اندازه گیری عددی مطلوبیت وی رده بندی کالاها بر حسب ارجحیت نسبی آنها برای مصرف کننده را پیشنهاد نموده است. به عبارت دیگر مصرف کننده به جای معیار عددی برای اندازه گیری مطلوبیت دارای یک معیار ترتیبی و رتبه ای است. پس در نظریۀ رفتار مصرف کننده، طبق نظر هیکز ، دانش دربارۀ این مسئله که مصرف کننده کدام کالا را به کالای دیگر یا کدام گروه از کالاها را به گروه دیگر از کالاها ترجیح می دهد، کافی است.اگر مصرف کننده کالای الف را به کالای ب ترجیح دهد، ما می گوییم که کالای الف یا گروه الف برای مصرف کننده نسبت به کالای ب مطلوبیت بیشتری داشته است. با فرض منطقی بودن رفتار مصرف کننده و با در نظر گرفتن معیار ترتیبی یا رتبه ای مطلوبیت مصرف کننده، هیکز نتایج زیر را ارائه می کند:
۱ . برای کلیۀ حالات انتخاب بین ترکیب الف و ب از کالاها و خدمات،مصرف کننده می داند که آیا ترکیب الف را به ب ، یا ب را به الف ترجیح می دهد، و یا نسبت به ترکیب الف یا ب بی تفاوت است ( یعنی الف و ب به یک میزان خشنودی برای وی به همراه دارند).
۲ . تنها یکی از ۳ حالت بالا امکان پذیر است.
۳ . اگر مصرف کننده ترکیب الف را به ب و ب را به ج ترجیح دهد،او ترکیب الف را به ج نیز ترجیح خواهد داد (تقوی،۲۸:۱۳۶۸).
۳ـ۱ـ۲٫ نظریه پردازان مصرف و رفتار مصرفی
از آنجا که هیچ مفهومی عاری از نظریه وجود ندارد،نظریه پردازان مختلفی در حوزه های مختلف از جمله اقتصاد، جامعه شناسی،روان شناسی، مدیریت بازاریابی و … به مطالعۀ رفتار مصرف کننده و ذکر نظریاتی در مورد مصرف و رفتار مصرفی پرداخته اند که به نمونه هایی از آنها اشاره خواهیم کرد.
۳ـ۱ـ۲ـ۱٫ تورشتاین وبلن (۱۹۲۹ ـ ۱۸۵۷)[۳۰]
مصرف کنندگان ابتدای دورۀ مدرن را می توان به عنوان گروهی تعریف کرد که الگوهای مصرف نقشی محوری را در زندگی شان بازی کرد و از این طریق ابزار تمایز آنها را از سایر گروه های هم منزلت اجتماعی فراهم کرد. این روند،هم چنین به آنان یک حسّ هویت اجتماعی می داد. چنین گروه های مصرف کننده ای در اواخر سدۀ نوزدهم، در ایالات متحدۀ آمریکا و در اروپای غربی هم زمان با توسعۀ سرمایه داری صنعتی ظهور کردند. یکی از این گروه ها، طبقۀ متوسط به تازگی ثروتمند شده ای در ایالات متحده بود که از طریق تجارت و تولید، ثروت قابل ملاحظه ای کسب کرده بود ـ پولداران نوکیسۀ آمریکایی ـ که این طبقه موضوع تحقیق «تورشتاین وبلن»، جامعه شناس آمریکایی بود. وبلن اعضای ثروتمند این گروه را تحلیل کرد، در حالیکه آنان را به مثابۀ طبقۀ مرفه جدیدی می دید که می کوشند سبک زندگی طبقات بالای اروپا را تقلید کنند. بر خلاف گروه اخیر، اینان ثروت تازه یافتۀ خود را در چیزی به نمایش گذاشتند که وبلن با عبارت به یادماندنی اش از آن به عنوان «مصرف متظاهرانه» یاد کرد؛ عقاید و مشاهدات وبلن در کتاب نظریۀ طبقۀ مرفه[۳۱] ، برای اولین بار در سال ۱۸۹۹ منتشر شد و ویرایش مجدد تجدید نظر شده ای از آن در سال ۱۹۱۲ چاپ شد ( باکاک،۲۷:۱۳۸۱). او در این اثر سخنان کنایه آمیزی را در برشمردن ویژگی های طبقۀ مرفه یا تن آسا بیان می دارد. این رساله اساساً تحلیلی است از کارکردهای پنهان «مصرف تظاهری »[۳۲] که از جمله نمادهای منزلتی طبقۀ بالای جامعه بوده و از جمله روش های رقابت آمیز آنها به منظور بالا بردن حیثیت فردی. وبلن قصد دارد بگوید مردم طبقۀ مرفه، نشانه هایی از خوی بربریت دنیای قدیم را باخود دارند، هدف این طبقه از مصرف آشکار و ولخرجی و تفاخر به آنها، ثبت برتری و تسلط خود بر طبقۀ لایه های پایین جامعه است (وبلن،۲۳۶:۱۳۸۳). در این کتاب، وبلن انگیزش های اجتماعی برای انجام رفتار رقابت آمیز را، بنیان تبیین پدیدۀ مصرف مدرن می داند . سؤال اصلی وبلن این است که مبنای افتخار و منزلت و جایگاه اجتماعی چیست؟ وی پاسخی ساده می دهد: ثروت. حال هرگونه ثروتی برای آنکه بیشترین شأن و منزلت را برای صاحبانش به ارمغان آورد، باید به صورت خودنمایانه یا متظاهرانه به نمایش گذاشته شود( همان،۲۱). فرد در شرایط پیچیدۀ کلان شهری، در اثر گسترش وسایل ارتباطی و تحرک جمعیت،در معرض دید افراد بی شماری قرار می گیرد. در این شرایط نمایش دادن کالا ، تنها وسیله ایست که برای داوری کردن دربارۀ اعتبار شخص وجود دارد. برخی معتقدند وبلن منزلت اجتماعی را بر مبنای ثروت تحلیل می کند که کسب آن منوط به آن است که سایر اعضای جامعه، از ثروتمند بودن فرد مطلع باشند، بنابراین فرد برای کسب منزلت باید ثروت و دارایی های مالی خود را به نمایش بگذارد و بهترین راه برای ارائۀ این توانایی، مصرف است(باکاک،۲۶:۱۳۸۱). در یک فرهنگ رقابت ، انسان ها ارزش خود را در مقایسه با ارزش های دیگری می سنجند ( کوزر،۳۶۲:۱۳۸۳). وی در توضیح رفتار طبقۀ مرفه دو اصطلاح «تن آسایی تظاهری»[۳۳] و «مصرف تظاهری» را مطرح می کند. تن آسایی یعنی توانایی کناره گیری از امور جزیی، کثیف و نامساعد تولیدی از طریق خوش گذرانی، آموزش مسافرت ، و مصرف تظاهری یعنی خرید و به نمایش گذاشتن کالاهای گران قیمت. نکته ای که وبلن به آن توجه می کند این است که در یک شهری که همه غریبه اند، فرد از طریق مصرف بهتر می تواند منزلتش را به نمایش گذارد تا از طریق تن آسایی تظاهری. اما آنچه که باید به آن توجه داشت این است که این مسئله فقط به مصرف آزادانه و بدون محدودیت گونۀ درخور و شایستۀ کالاها مربوط نیست،بلکه علاوه بر آن فرد باید بتواند آنها را به شیوه ای آشکار مصرف کند و در واقع مصرفش را به نمایش بگذارد (پترسون،۲۰:۲۰۰۶). در واقع این طبقۀ متوسط تلاش می کند که ثروت خود را نه نتیجۀ کاروکوشش، بلکه امری طبیعی جلوه دهد( گویا از اول ثروتمند بوده اند). وبلن فکر می کرد که طبقۀ مرفه بدین وسیله به اقتدار هنجاری دست می یابد و خود را به الگوی جامعه تبدیل می کند. رفتار رقابت آمیز در جامعه ناشی از همین مسئله است . گروه های اجتماعی زیردستی می کوشند تا خود را با الگوی هنجاری طبقۀ مرفه تنظیم کنند و بدین ترتیب، رقابت اجتماعی، مبنای اجتماعی پیدا می کند. الگوی وبلن از مصرف فرهنگی مبتنی بر نوعی چشم و هم چشمی و رقابت است . وبلن هم چنین نقش زنان را در طبقۀ مرفه آمریکا تحلیل کرد،زیرا اسباب و اثاثیۀ منزل، پوشاک، جواهرات، خوردن و نوشیدن خوراکی های گران قیمت در مرکز زندگی اجتماعی طبقۀ مرفه قرار گرفتند و اینها فعالیت هایی بودند که معمولاً به وسیلۀ زنان سازماندهی می شدند. همسران و دختران نیز وسیلۀ به رخ کشیدن ثروت مندان شدند( باکاک،۲۸:۱۳۸۱).
به طور کلی می توان گفت از نظر وبلن، منزلت طبقاتی بر اساس الگوی مصرف قابل تحلیل است،بدین گونه که الگوهایی که سبک های زندگی گوناگونی پدید می آورند، منزلت های متفاوتی را نیز به نمایش می گذارند. در واقع او بر نقش منزلت به الگوی مصرف در جامعه مدرن تأکید داشته است و به رقابت و چشم و هم چشمی به عنوان سازوکارهای مصرف در جهت کسب منزلت توجه نموده است.
۳ـ۱ـ۲ـ۲٫ گئورک زیمل[۳۴]
تقریباً تمام تأملات زیمل دربارۀ مصرف در مقاله ای با عنوان «کلان شهر و حیات ذهنی» جمع شده است. این مقاله که در سال ۱۹۰۴ منتشر شد جزئی از طرح وسیع تر تأملات زیمل در مورد فرد، فردیت و تناقضات درونی فرد در دوران گذار از اروپای قرن ۱۹ به عصر مدرن است. مدرنیته ای که او به خوبی در برلین مشاهده می کرد، وی کلانشهر مدرن پرهیجان و به شدت در حال تغییر برلین را در چرخش قرن ۲۰ بررسی می کرد و مهاجرین جدیدی را مشاهده می کرد که وارد شهر می شوند و بسیاری از آنها لهستانی تبار بودند. نظریۀ مصرف زیمل حول مفهوم «شهر» و پیامدهای مترتب به شهرنشینی سامان یافته است؛ او در مقالۀ « کلانشهر و حیات ذهنی» بحث می کند که شهر مدرن یک هویت فضایی با نتایج جامعه شناسی نیست ، بلکه هویتی جامعه شناختی است که به نحو فضایی شکل گرفته است. یعی شهر یک فضای از پیش شکل گرفته نیست که افراد به سادگی روانۀ آن شوند، بلکه به واسطۀ کردارها و کنش های متقابل اجتماعی ما از قبیل مصرف ، ساخته و حفظ می شود. در چنین برداشت پویا و در حال جریان از شهر،مهاجرین جدید و شیوه های متغیر زندگی، زیمل اظهار می دارد که فرد به عنوان پاسخی به یورش برق آسای نشانه ها،پوسترها،رنگها، بوها، صدا و مردم ساکن شهر به فرایند غربال کردن محرک های پیچیده روی می آورد. در نتیجه نگرشی دلزده نسبت به دیگر ساکنان شهری را پرورش می دهد. در این محیط شهری بزرگتر و گمنام، الگوهای مصرف یکی از شیوه هایی است که او می تواند به واسطۀ آن فردیت و حس هویت خود را تحکیم بخشد. بنابراین، به راحتی می توان ارتباط میان صور جدیدتر زندگی شهری و الگوهای مدرن تر مصرف را مشاهده کرد. او در این مقاله مدل چشم و هم چشمی‌اجتماعی وبلن را بسط داد و این تقلید را در سراسر جامعه مدرن می‌دید. از نظر زیمل به گونه ای خاص رفتار کردن و ظاهر شدن در چشم دیگران لازمه برخوردهای کوتاه مدت وگذر در کلان شهر است و گرنه در محیط‌ها‌ی سنتی و روستایی که افراد شناختی عمیق از یکدیگر دارند نیازی به این گونه رفتارها نیست. نوشته‌ها‌ی زیمل در مورد «مد» تضاد میان مصرف به مثابه نشانه ای از ثروت ومنزلت در درون هنجارهای جامعه و مصرف به مثابه نمایش فردیت را نشان می‌دهد. این نظر زیمل که پذیرش مد ابزاری است که افراد از طریق آن می‌خواهند به هویت شخصی متمایز خویش شکل دهند، بعد‌ها‌، دست مایه بسیاری از جامعه شناسان در طرح نظریاتشان در خصوص مصرف، سبک زندگی وفراغت گردید (کرایب،۱۸۷:۱۳۸۸). زیمل همانند وبلن معتقد بود که مد یک پدیدۀ طبقاتی است، اما نه با این معنا که ذوق و سلیقه‌ها‌ی مردم در مسائل زیبایی شناختی و هنر ناشی از گزینش‌ها‌ی جمعی طبقاتی است. زیمل مد را با توجه به دیالکتیک میل فرد به شبیه بودن و درهمان حال متمایز بودن از دیگران و تشبت مرزهای اجتماعی بررسی می‌کند (فریزبی،۱۹:۱۳۸۶). زیمل توضیح می‌دهد که «شهر همچون ارگانیسم اجتماعی عظیم پیامدهای عمده ای بر افراد ساکن خود دارد. واکنش‌ها‌ی آنها در برابر روش زندگی مادر شهری و مدرنیته شهر، ایجاب می‌کند که این افراد ناچارند در برابر تنزل یافتن و فرسوده شدن به دست این مکانیسم اجتماعی تکنولوژیک مقاومت کنند. یکی از شکل‌ها‌ی این مقاومت را می‌توان در جستجو برای راه و روش تاکید بر تشخص و تفاوت اجتماعی پیدا کرد» ( بنت به نقل از همیلتون :۹۹:۱۳۸۶). بنابراین عمل مصرف از نظر زیمل یکی از عناصر راهگشا در بر ساختن هویت‌ها‌ی شهری بود (همان،۹۹). در واقع وبلن و زیمل هر دو، سبک زندگی نوظهور در کلانشهر و سبک زندگی نوکیسه وار را در چرخش سده تحلیل کردند، سبک زندگی ای که در آن مصرف چیزهایی مانند پوشاک،زیورآلات شخصی و علایق مفرّح پرخرج، نقشی محوری داشتند.
۳ـ۱ـ۲ـ۳٫ والتر کریستالر[۳۵]
بحث پویا یی های محیطی مصرف در دهۀ ۱۹۳۰،توسط یک جغرافی دان آلمانی به نام والتر کریستالر مطرح شد. وی نظریۀ «مکان مرکزی»را برای ترسیم سلسله مراتب خرده فروشی در شهرها و قصبات ارائه کرد. بر اساس فرضیه های او، اندازه و فضای شهرهاو روستاها نتیجۀ رفتار مصرفی مردم است. کریستالر با مطالعۀ جوامع آلمان جنوبی،پی برد که اجتماعات کوچک بسیاری وجود دارند که خدمات محدودی ارائه می کنند و در فواصل نسبتاً کمی از یکدیگر قرار دارند. اما تعداد شهرهای بزرگ و فاصله آنها از هم بیشتر بود. در شرایط امروزی،خدمات عمومی(برای مثال،بقالی یا پمپ بنزین) بر اساس نظم خاصی قرار نگرفته اند،در حالی که خدمات ویژه(برای مثال، مغازه های لوازم الکتریکی،دانشگاه ها و غیره) از نظم بهتری برخوردار هستند. کریستالر به این نتیجه رسید که یک شهر با خدمات منظم تر نشان دهندۀ آن است که خدماتی با نظم کمتر در اطراف آن قرار دارد،اما ضرورتاً عکس این رابطه درست نیست. او جوامعی را که خدمات را با نظم کمتری ارائه می دادند،جوامع کم نظم نامید. او استدلال می کرد که فاصلۀ این جوامع از شهرهای با نظم بالا که کمتر و فاصله شان بیشتر است،نزدیک تر و تعدادشان بیشتر است. در مدل کریستالر متغیرهایی مانند رشد جمعیت،هزینۀ سفر، جغرافیای طبیعی و فن آوری در سال های گوناگون،از مکانی به مکان دیگر متفاوت است. بعد از کریستالر،جغرافی دانان توجه خود را به تحلیل مکان های خرده فروشی و برنامه ریزی فیزیکی معطوف کردند،بویژه هنگامی که مسئلۀ مقیاس،اندازه و ابعاد مناطق خدمت رسانی که پیامدهایی عملی برای اجتماعات خرده فروش داشت، مطرح شد. به طور طبیعی این الگوهای جابه جایی در خرده فروشی مورد علاقۀ جغرافی دانان بود؛زیرا آنها در پی فهمیدن نقشی بودند که مصرف در این جابه جایی ایفا می کرد و به دنبال روش هایی بودند که این تغییرات جدید را در الگوهای مصرف ایجاد کرده بودند. همان طور که ساک[۳۶] یادآوری کرده است، تشکیلات خرده فروشی،مانند مراکز خرید و فروشگاه های غرفه ای، فقط مکانی برای مصرف کالاها و خدمات نیستند،بلکه به طور محیطی برای ارتقاء مصرف سازمان دهی شده اند. زیرا مصرف فقط به محصولات مربوط نمی شود، بلکه به مکان های مصرف، فضاها و زمان نیز مربوط می شود که نه فقط محل خرید،بلکه محل تولید و توزیع کالاها و خدمات را نیز دربری گیرد. در واقع مصرف،فضا ایجاد می کند و مکان ها را با معنابخشی اجتماعی و هویت جمعی تغییر می دهد. ساک استدلال می کند که مکان های ایجاد شده از طریق مصرف توده ای یا برای مصرف توده ای، برای فهم دنیای مدرن و درک قدرت انسان ها به عنوان عناصر این جهان بسیار مهم هستند (تیموتی،۲۳:۱۳۸۸).
۳ـ۱ـ۲ـ۴٫ میشل سولومون ـ فیلیپ کاتلر
از دیدگاه «میشل سولومون»[۳۷]، بررسی رفتار مصرف کننده ،مطالعۀ فرایندهایی است که افراد یا گروه ها در انتخاب،خرید،استفاده و نهایتاً نگهداری یا به دور انداختن محصولات،خدمات،ایده ها و یا تجربیات به منظور ارضاء نیازها و خواسته های خود آنرا طی می کنند(سولومون،۷:۱۹۹۴). به عبارت دیگر رفتار مصرف کننده شامل مجموعه ای از فرایندهای روانی و فیزیکی است که قبل از خرید شروع شده و بعد از مصرف نیز ادامه می یابد. وی معتقد است اکثر مصرف کنندگان تصمیمات خود را برای خرید،طی ۳ مرحله انجام می دهند. به بیان دیگر هر مصرف کننده برای خرید کالا یا خدمات معینی معمولاً از ۳ فرایند عبور می کند که شامل این مراحل می باشد:
۱ . تصمیم قبل از خرید
۲٫ تصمیم در حال خرید
۳٫ تصمیم بعد از خرید
فرایند روش شناسی سولومون در مورد پدیدۀ مصرف
الف) فرایند تصمیم قبل از خرید:
در این مرحله مصرف کننده نیازی را درک می کند و برای حل مسئله ای که تشخیص داده و نیز ایجاد تعادل در بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجودش، برانگیخته می شود. هنگامی که مصرف کننده بین حالت مطلوب و حالت موجود اختلافی را احساس کند،در واقع مسئله ای ایجاد می شود. منظور از مسئله، تشخیص هدفی است که مصرف کننده آرزوی دست یافتن به آنرا دارد. بنابراین مسئله می تواند نیاز به یک کالای مشخص یا به دست آوردن سلامتی با یک قرص آسپیرین یا سرمایه گذاری خوب بر روی یک موضوع معین و … باشد(همان:۱۲). در همین زمینه «فیلیپ کاتلر»[۳۸] معتقد است که، به طور کلی فرایند تشخیص مسئله یا توسط خود فرد انجام می پذیرد و یا اینکه دیگران فرد را از وجود نیاز یا مسئله ای آگاه می نمایند. برای مثال، نیاز به خرید مسکن جدید که فرد یا خود از این نیاز آگاه می شود و یا اینکه دیگران او را از وضعیت نامناسب مسکن فعلی و نیاز به خرید مسکن نو باخبر می سازند. هنگامی که انگیزۀ مورد نظر در مصرف کننده ایجاد شد او به دنبال کسب اطلاعات از منابع مختلف برمی آید. در صورتی که منابع جمع آوری شده به قدر کافی او را توجیه نماید و محصول موردنظر در دسترس باشد او اقدام به خرید کالای مورد نیاز می کند،در غیر این صورت آن تصمیم را به حافظه می سپارد و درصدد کسب اطلاعات بیشتری بر می آید(کاتلر،۲۳۶:۱۳۷۹).
ب) فرایند تصمیم در حال خرید
مصرف کننده پس از جمع آوری اطلاعات از منابع متفاوت، آنها را سبک و سنگین می کند و از بین گزینه های مختلف خرید،برترین گزینه را انتخاب می نماید. لازم به ذکر است که جدا کردن این مرحله از مرحلۀ قبل به سختی انجام می گیرد. اما می توان گفت آنچه بین قصد خرید و تصمیم به خرید قرار می گیرد به دو عامل برمی گردد : نگرش و طرز فکر دیگران و عوامل موقعیتی غیر قابل انتظار. هنگام ارزیابی،مصرف کننده، با معیارهای کمی و کیفی مختلف اطلاعات را ارزیابی می کند و بر اساس آن معیارها،در محدوده ای مشخص، تصمیم خرید خود را اتخاذ می کند . در این زمان هنر فروش و فروشندگی و میزان تسلط بر ابزارهای ترویج و پیشبرد فروش و متقاعد سازی مشتری نقش و اهمیت بسزایی دارند و در واقع می توان گفت در این مرحله تمام فعالیت های بازار یابی از قوه به فعل در می آید (سولومون،۱۲:۱۹۹۴).
ج)فرایند بعد از خرید
مصرف کننده پس از خرید کالا آنرا مورد استفاده قرار می دهد و معیارهایی را که پیش از خرید در نظر داشته با معیارهایی که هم اکنون در مورد محصول تحقق می یابد مورد مقایسه قرار می دهد. به عبارتی، انتظاراتی که مصرف کننده قبل از خرید کالای موردنظر داشته است با نقش هایی که کالا پس از خرید ایفا می کند، مورد سنجش قرار می گیرد،در صورتی که انتظارات او برآورده شود او از خرید لذت می برد و در غیر این صورت تصویری بسیار منفی از کالا در ذهن مصرف کننده بر جای خواهد ماند(همان:۱۳). هم چنین کاتلر از مرحلۀ دیگری تحت عنوان تصمیم برای آینده نیز سخن می گوید که معتقد است بعد از خرید محصول توسط مصرف کننده،کار بازاریاب پایان نمی پذیرد. رفتاری که مصرف کننده پس از خرید کالا از خود نشان می دهد،موضوع بسیار بااهمیتی برای بازاریابان حرفه ای به حساب می آید، چراکه مشتریان از کارکرد خوب محصول در حدّ انتظار یا بالاتر از آن همواره خوشحال و راضی هستند و باز هم درصدد خرید مجدّد آن برمی آیند و به سایر مشتریان نیز توصیه می کنند که کالای مورد نظر را خریداری کنند،در غیر این صورت مصرف کنندگان پس از تصمیم گیری راجع به خرید یک محصول دچار یک تنش روحی ـ روانی دربارۀ خرید کالای دیگر می شوند. به این تنش «ناراحتی پس از خرید» یا «ناسازگاری ادراکی ـ شناختی» می گویند. بنابراین بازار یاب باید برای کم کردن نارضایتی مصرف کننده پس از خرید کالا گام های اضافی بردارد و به مشتریان کمک کند،احساس خوبی نسبت به کالاهای خریداری شده پیدا کنند(کاتلر،۲۴۲:۱۳۷۹).
سبک زندگی،شیوه های زندگی و رفتار مصرف
در خصوص سبک زندگی و رفتار مصرف نیز «سولومون» معتقد است که،هر جامعه ای دارای سبک و شیوۀ زندگی متفاوتی است،سبک زندگی فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان می دهد. در جوامع سنتی یا جمعی انتخاب های مبتنی بر مصرف به شکل گسترده ای بر اساس طبقه،کاست و محیط روستا یا خانواده دیکته می شوند در حالیکه در جوامع مدرن به هرحال مردم دارای آزادی عمل بیشتری در انتخاب کالاها و خدمات و فعالیت هایی هستند که به نوبۀ خود هویت اجتماعی را خلق می کند. در این نوع جوامع انسانها با آرزوها و خواسته هایشان هویت پیدا می کنند. در سطوح فردی نیز به رغم تجانس در آموزش و پرورش ، درآمد،شغل و حتی سن،اختلاف در انتخاب اوقات فراغت ناشی از سبک زندگی است. از اینرو به اعتقاد سولومون این اشتباه بزرگی خواهد بود که بین دو فرد که از بسیاری جهات به یکدیگر نزدیک هستند فرض کنیم که انتخاب های مصرف مشابهی داشته باشند.
سبک زندگی در اصطلاحات ارزش ها، سلایق و خصوصیات مشترکی که در یک الگوی مصرف انعکاس می یابد، تعریف می شود. بازاریابی، سبک زندگی مردم را بر اساس آن چیزهایی که دوست دارند انجام دهند و یا اینکه چگونه دوست دارند اوقات فراغت شان را بگذرانند و یا درآمدشان را هزینه کنند، مورد مطالعه قرار می دهد،این انتخاب ها به نوبۀ خود فرصت هایی برای استراتژی بخش بندی بازاریابی فراهم می کند(سولومون،۴۳۸:۱۹۹۴). به عقیدۀ سولومون یکی از اهداف بازاریابی آن است که روش های انتخاب مصرف ـ کنندگان را به سوی لذّت بردن از زندگی و هم چنین احساس هویت اجتماعی ترغیب کند. لذا برای نیل به به این استراتژی،بازاریابان به مصرف انواع محصولات در موقعیت های اجتماعی مختلف تأکید دارند. مصرف ـ کنندگان اغلب محصولات،کالاها و خدماتی را انتخاب می کنند که با شیوۀ زندگی آنها پیوند خورده باشد. از اینرو استراتژی بازاریابی سبک زندگی،تلاش می کند تا با متناسب کردن یک محصول آنرا در الگوی مصرف مردم جای دهد. در واقع سبک زندگی به راه کارها و هدفی که یک شخص برای رسیدن به آن در زندگی انتخاب می کند اشاره دارد. از نگاهی دیگر،سبک زندگی شامل الگوی خاصی از زندگی است که بر رفتار مصرفی فرد تأثیر می گذارد(همان:۴۳۹).
کاتلر معتقد است،سبک زندگی آن الگوی کامل کنش و واکنش های فرد در زندگی است. وی «شیوۀ زندگی» افراد را با توجه به الگوی « ارزش ها و شیوه های زندگی» و بر اساس ابعاد اصلی «خودمداری و منابع» به گروه هایی طبقه بندی می کند(کاتلر،۲۱۹:۱۳۷۹). گروه هایی که خودمدار هستند یا جهت و مسیر شخصی خود را تعیین می کنند عبارتند از «مصرف کنندگان اصولگرا» که با توجه به زاویۀ دید شخصی خود اقدام به خرید کالاها و محصولات می نمایند. خریدارانی که «وضعیت گرا» هستند، اساس خرید خود را بر پایۀ عملیات و نظریات دیگران قرار می دهند. دستۀ دیگر خریداران «عمل گرا» هستند، این افراد با توجه به میل و علاقه ای که به نوع فعالیت محصولات گوناگون و ریسک پذیری دارند،اقدام به خرید می نمایند. درهر گروه،مصرف ـ کنندگان را بر اساس منابع زیاد یا منابع اندک طبقه بندی می کنند. مصرف کنندگانی را که از نظر دسترسی به منابع در ردۀ بسیار بالا یا بسیار پایین قرار گیرند،بدون توجه به گرایش شخصی،(پیشگام،تلاشگر) طبقه بندی می نمایند. گروه پیشگام منابع زیادی را در اختیار دارند به گونه ای که نمی توانند آنها را طبقه بندی و جهت ـ گیری نمایند. برعکس گروه تلاشگر منابع چندان زیادی ندارند و نمی توانند چیزی ورای نیازهای اصلی خریداری نمایند (همان:۲۲۰).
نکتۀ قابل بحث دیگر، تفاوت دیدگاه مطالعاتی بازاریابی و مطالعات ارتباطی در خصوص مفهوم سبک زندگی است. در مطالعات بازاریابی،همانگونه که مطرح شد سبک زندگی به مثابۀ یکی از عوامل شخصی انگیزانندۀ محیطی مؤثر در رفتار مصرف تلقی می شود، حال آنکه سبک زندگی در مطالعات ارتباطی ـ جامعه شناختی شامل روش های انتخاب فردی است که از عوامل اجتماعی فرهنگی تأثیر می پذیرد. از اینرو مطالعات بازاریابی در پی کشف ویژگی های شیوۀ زندگی به منظور انطباق محصولات تجاری است، حال آنکه تبلیغات تجاری با مطرح کردن این شیوه ها به گسترش سبک های انتخاب و مصرف الگوهای موردنظر می پردازد و مطالعات ارتباطی در پی کشف آثار ناشی از تبلیغات تجاری در ترویج سبک زندگی افراد جامعه است( روستا و

 

برای
 
 

نظر دهید »
بررسی آرمان‌شهر مولانا در مثنوی معنوی- قسمت ۱۹
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

هر دو سوزنده چو دوزخ ضد نور

 

 

 

 

هر دو چون دوزخ ز نور دل نفور

 

 

 

پس بنای خلق بر اضداد بود

 

 

 

 

لاجرم جنگی شدند از ضر و سود

 

 

(مولوی، ۱۳۸۴: ۴۱۸)
مولانا هنگامی‌که وارد مسئله شر می‌شود، برخی مفروضات را کنار می‌گذارد. او اصلا شر را همانند نگاه کلاسیک عدمی و محکوم به فنا نمی‌داند؛ بلکه وجود شر را می‌‌پذیرد. قبول دارد که شر و رنج و فقر وجود دارد و آن را اعتباری و تابع فهم انسان نمی‌داند؛ هرچند که گاهی معتقد است که ما انسان‌ها گاهی برخی خوبی‌ها را شر می‌دانیم
در واقع مولانا به خوبی و زیبایی خاص بیان می‌کند که خیر و شر حالاتی انسانی هستند و خیر آن است که انسان بتواند به درگه حق نائل آید: اما در ظاهر امور و در خارج و واقعیت بیرونی شر مطلق و خیر مطلق وجود ندارد. چیزی را که ممکن است عقل آدمی خیر بداند، ممکن است شر باشد و شری را که انسان ممکن است شر دانسته باشد، خیر باشد. (نگاه کنید به داستان موسی و شبان و یا به آب انداختن موسی توسط مادرش و ترس و اضطراب او در انداختن موسی).
مولانا نیز مصّر است تا ما شر و خیر را مقایسه‌ای و نسبی بنگریم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

‌پس بد مطلق نباشد در جهان
 
بد به نسبت باشد این را هم بدان
 

(همان: ۶۸۳)
خیر و شر در حقیقت یک امر واحداند؛ هر‌چند ما آن‌ ها را به ظاهر ضد می‌دانیم، ولی از یک حقیقت‌اند. روز و شب دو ضد و دشمن هستند، ولی هر دو از یک حقیقت هستند.
مولانا به تفکیک شر طبیعی و اخلاقی از یکدیگر معتقد است. او شرور را مولد خیرهایی برتر می‌داند و خیرهای اخلاقی را نیز به تعالی روح و زیبایی نهفته در موسیقی خلقت برمی‌گرداند. شروری، چون بیماری، سیل، مرگ، و فقر که از شرور نوع اولند؛ از نگاه مولانا با نگاهی انسان‌ شناسانه و معطوف به عدل الهی به خیرهایی برتر نوید می‌دهند. (مانند مواردی که مثال آورده شد).
مولانا در بخش اول در بیان شرور طبیعی، خیرهای برتر را به عنوان پاسخ مطرح می‌کند. در بخش دوم نیز می‌گوید که اصلا وجود شرور طبیعی در عالم به مثابه ضعف نیست؛ بلکه دلیلی بر قدرت الهی است و زیبایی خیر در وجود شر معنا می‌یابد و تضاد است که حرکت می‌بخشد. مولانا معتقد است زمانی‌که شر موجود نیست، خوبی و محبت نیز بی‌ارزش و بی‌معنا می‌شود. او خیر و شر را ‌همان پستی و بلندی نت‌های موسیقی عالم می‌داند. عمده مباحث مطرود مولانا را شر اخلاقی تشکیل می‌دهد.

 

۳-۲- مثنوی معنوی مولوی
 

کتاب مثنوی را همه می‌شناسند و معرفی دوباره آن تکرار مکررات است؛ اما به طور مختصر می‌توان گفت: مثنوی معنوی کتاب شعری از مولانا جلال‌الدین‌محمدبلخی شاعر و صوفی پارسی‌گو است. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب‌های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت ایرانی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده‌است؛ اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتری برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پی‌درپی به شیوه تمثیل، داستانِ سختی‌های انسان در راه رسیدن به خدا را بیان می‌کند. ۱۸ بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نی‌نامه شهرت دارد و چکیده‌ای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام‌الدین‌حسن چلبی، در سال‌های ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی، تالیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع ساختار شعری کتاب مذکور است. مولوی در این کتاب مجموعه‌ای از اندیشه‌های فرهنگ ایرانی، اسلامی را گرد آورده‌است.

 

۳-۲-۱- انسجام ادبی حکایات مثنوی معنوی
 

مثنوی مولوی، همانند مثنوی‎های به‌جا مانده از صوفیان دیگر، به صورت عمده‎ از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده می‎کند. ترتیب قرارگرفتن داستان‎های گوناگون در این کتاب، ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیت‎های اصلی داستان‎ها‌ی مثنوی مولوی در طیفی بسیار وسیع قرار دارند؛ گاهی می‎تواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد؛ وگاهی حیوانات نقش پررنگی در این داستان‎ها بازی می‎کنند.
«حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمی‎تر آمده‌اند. برخی عینا در مثنوی‌های عطار نیشابوری همچون منطق‌الطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، و استر، محمود و ایاز، گنج‌نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شده‌اند» (باهنر، ۱۳۸۸: ۳۳)
«آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کرده‌است. اصل داستان را البته جویندگان می‌توانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند» (همان: ۴۱۵).
«مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاه‎های عرفانی‎اش نشان می‎دهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشته‌است» (همان: ۴۱).

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
 

 

۳-۲-۲- مثنوی و کتب آسمانی
 

گروهی از اندیشمندان، مثنوی را پیرو کتب آسمانی خوانده‌اند و برخی پا را از این هم فراتر نهاده و برخلاف نص صریح قرآن، آن را مصحف ثانی نام نهاده‌اند. از این گروه می‌توان به عبدالرحمن جامی، بهاالدین عاملی و محمدحسین شهریار در دوران معاصر اشاره کرد که مثنوی معنوی را «قرآن در زبان فارسی» نامیده‌است. «صرفنظر از مسایل مذهبی، بی‌شک مثنوی اگر از سروده‌های گاتا، اوستای زرتشت، وداهای هندوان و عهد جدید مسیحیان (قرآن و عهد عتیق مستثنی شده‌اند) که در دسترسند، عمیق‌تر و پرمایه‌تر نباشد، قدر مسلم کمتر هم نیست دلیل این اعتقاد به دو نکته باز می‌گردد:
نکته اول آن که سرچشمه فیض و سرمایه‌ای که سبب تالیف مثنوی گشته همانا وحی الهی است و این در جای‌جای مثنوی مشهود است. بنابر اعتقاد مسلمانان، وحی به پیامبران مختص نیست و چه بسا به تعبیر قرآن بر زنبور عسل نیز نازل گردد. بنابراین اعتقاد است که در مثنوی آمده‌است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گیرم این وحی نبی گنجور نیست
 
هم کم از وحی دل زنبور نیست
چونکه اوحی الرب الی النحل آمده است
 
خانه وحیش پر از حلوا شده است
 

دلیل دوم آن که مولانا روحی وحی‌گیر و وحی‌شناس داشته و این روح اثر خود را به شکل چشم گیری در مثنوی به جای گذاشته‌است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گر نبود روح‌های غیب‌گیر
 
وحی نآوردی ز گردون یک بشیر
 

(باهنر، ۱۳۸۸: ۲۱۴)

 

۳-۲-۳- مثنوی و اندیشه عرفانی مولوی
 

در این که کدام اثر بزرگ مولوی را، اثری عرفانی بدانیم و کدام را ندانیم، و یا این که کدام اثر از عرفان بالاتری برخوردار است، نظرات مختلفی وجود دارد. زینب میرزا بیگی در کتاب خود به نام «فراق شمس» از قول علامه‌محمدتقی جعفری بدون آدرس دهی آورده است اگر خواسته شود که در باب تفکرات عرفانی مولوی تحقیق شود، شاید بهترین راه تحلیل کلیات شمس باشد. ولی اگر هدف شناخت برداشت‌های او از زندگی و دین باشد، بررسی غزل‌هایش نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. به این منظور مثنوی انتخاب بهتری است. مولوی در تدوین این اثر قصد تعلیم و اندرزگویی داشته و راه‌های وصول به خدا و معرفت نفس را می‌آموزد. (میرزا بیگی، ۱۳۸۵: ۱۴۳).
مثنوی معنوی مولوی همانند قرآن که گاهی از زبان قصه و روایت سخن می‌گوید و در بسیاری از موارد داستانی را شروع می‌کند تا در جای دیگر آن را ادامه دهد و به ضرورت ممکن است یک داستان را ناتمام رها کرده باشد تنظیم شده است و این خود می‌تواند تأثیر قرآن در حافظه و اندیشه مولوی باشد. «دیوان شمس گاهی حتی با اصول صوفی‌گری مانند «نفرت از دنیا و عشق به خدا»، «فنای در خود و بقای در خدا» و تخلص به اخلاق الله» نیز در تعارض است. بر عکس مثنوی بیشتر با مسائلی از قبیل «حیات دینی روح» و «اشتیاق روح به اتحاد با حق» درگیر است» (همان: ۱۴۳)
« مثنوی، منتخبِ بدون نظم و ترتیبی از تمامی اندیشه‌های فلسفی و کلامی جهان اسلامی از آغاز تا قرن هفتم هجری است. مولوی هرچه در هر دستگاه فکری درست یافته است، انتخاب کرده‌است. رشته‌ای که این نکات نامرتبط را به یکدیگر پیوند داده‌است، داستان‌های مثنوی است. » (همان: ۱۴۰).

 

۳-۲-۳-۱- مدینه‌النبی در اندیشه مولوی
 

شاید با توجه به مطالب ذکر شده و اینکه در جاهای مختلف از مثنوی به عنوان قرآن شعر فارسی یاد کردیم، این مسئله در ذهن متجلی می‌گردد که مدینه‌النبی پیامبر که در آن حاکم جامعه اسلامی با رعیت گمنام که برده‌ای زر خرید بوده برابر است، می‌تواند بهترین نمونه از یک جامعه باشد. جامعه‌ای که بزرگترین قطب عالم امکان، رهبری آن را بر عهده دارد و همان‌طور که گفته‌اند “لولاک لما خلقت الافلاک ” پس دیگر جامعه‌ای بهتر و زیباتر از این نمی‌توان یافت. جامعه‌ای که پیامبر را دارد، عمر فاروق، ابوبکر صدیق، عثمان سیف الاسلام، و علی یگانه مرد عدالت و رشادت را دارد، پس چه جامعه‌ای بهتر و برتر از آن؟
اما باید دانست که مولوی تمام این ویژگی‌های موجود در جامعه علوی و مدینه‌النبی را در واقع لطف حضرت حق می‌داند که برای راحتی در اختیار انسان قرار داده است. این‌ها اشارات معشوق است که باید آنها را ببیند و راهنمایی بگیرد تا خانه دوست و باید از خود معشوق سراغ خانه دوست را گرفت، نه از هر کس دیگر.
 
 

نظر دهید »
تحولات اخیر سیاست جنایی ایران در قبال اعتیاد و قاچاق مواد مخدر (روان ‌گردان‌ صنعتی غیر دارویی)- قسمت 19
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

از آنجایی که یکی از دلایل عمده‌ی قاچاق گسترده‌ی ‌مواد، سودهای سرشار ناشی از این جرم است مبارزه با این اموال بهترین مبارزه برای جلوگیری از قاچاق است زیرا وقتی اموال ناشی از جرم قاچاقچیان در خطر قرار گیرد و آنها نتوانند از طریق پولشویی به سود‌های سرشار دست یابند انگیزه‌ی خود را برای قاچاق از دست می‌دهند. این امر با تصویب قانون مبارزه با پولشویی در سال 1386 و توجه به آن در قانون اصلاحی 1389 این امکان را به خوبی فراهم کرده است.چون که قبلاً به واسطه‌ی عدم جرم انگاری پولشویی، ایران مکان امنی برای ارتکاب این جرم به حساب می‌آمد، اکنون دیگر این امنیت وجود ندارد.
اما یکی دیگر از مبارزات مفید در مقابل قاچاق، قانونی کردن حمل و تحویل تحت نظارت است.
از آنجایی که کشور ما سال‌ها پیش به کنوانسیون مبارزه با قاچاق مواد مخدر و روان‌گردان 1988 پیوسته است و در این کنوانسیون به صراحت به مقوله‌ی حمل وتحویل تحت نظارت پرداخته وآن را روشی مناسب برای همکاری کشور‌ها در مبارزه با پدیده‌ی قاچاق مواد می‌داند، قانون‌گذار در سال 1389 در قانون اصلاحی با الحاق ماده 43، آن را قانونی کرد.
بنابراین با توجه به معاهدات و همکاری‌های ایران با کشور‌های مختلف در زمینه‌‌ی مبارزه با پدیده‌ی قاچاق مواد، امکان همکاری گسترده برای شناسایی عاملان اصلی باند‌های قاچاق و انهدام این باند‌ها حتی در کشور‌های دیگر وجود دارد و الزامی، نیست که وقتی محموله‌ی قاچاقی به کشور وارد ‌شود مسئولان مبارزه با آن وارد عمل شوند بلکه می‌توانند با تعقیب این محموله و شناسایی آن در زمان مناسب به انهدام آن و دستگیری عاملان اصلی باندهای قاچاق بپردازند.

ب: پیشنهادات
اما پیشنهاداتی برای مؤفقیت بیشتر تدابیر اتخاذی در زمینه اعتیاد و همچنین در جهت رفع نواقص و مبارزه‌ی مؤثر با قاچاق بیان می‌شود:
1-دولت با حمایت مالی کافی از جمعیت معتادینی که برای درمان مراجعه می‌کنند، به حمایت از آن‌ ها بپردازد و از هر گونه اقدام حمایتی در این زمینه قصور نکند به این دلیل که هر چه هزینه برای درمان و آموزش انجام شود، هزینه برای مبارزه با قاچاق کاهش می‌یابد.
2- بهتر است برای استفاده از الزام قانونی افراد برای درمان، از اقدامات جایگزین حبس مانند خدمات کار عام المنفعه حتی در کلینیک‌ها و اردوگاه‌های ترک اعتیاد برای ترغیب بیشتر فرد برای درمان از طرفی و از طرفی ابقای الزام قانونی استفاده جست. زیرا با مشخص شدن معایب کیفر حبس و تورم جمعیت کیفری در زندان‌های کشور ما، علاوه بر این که مشکلی حل نمی‌شود بلکه بر این مشکلات افزوده می‌شود.

 

3- قانون‌گذار بایستی با توجه به تمام واقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در زمینه‌ی قاچاق به اقدامات سرکوبگر دست یازد. از اینکه وجود مجازات‌های سرکوب‌گر بتواند در کاهش قاچاق مؤثر باشد باید دست شست و با توجه به اینکه دلایل زیادی در گسترش قاچاق در جامعه نقش دارد فقط سرکوب را راه‌حل بدانیم، چشم‌پوشی از واقعیت است.در واقع وجود تناسب میان مجازات و جرایم و عدم استفاده‌ی مداوم از مجازات‌های شدید مانند اعدام و حبس ابد می‌تواند یک راه‌حل مناسب هم برای حفظ حقوق مجرمین و هم برای مبارزه با پدیده‌ی قاچاق مواد باشد.

4- از آنجایی که یکی از عوامل عدم مؤفقیت مبارزه با قاچاق، سرکوب و مبارزه‌ی شدید با افراد پایین دست جرم قاچاق است و افراد اصلی آن که در رأس هرم جرم سازمان‌یافته‌ی قاچاق هستند به امنیت‌شان خللی وارد نمی‌شود، همکاری گسترده با کشورهای دیگر در زمینه‌ی حمل و تحویل تحت نظارت یک گزینه‌ی بسیار مفید و مؤثر می‌باشد. همچنین توجه ویژه برای مبارزه با اموال ناشی از جرم قاچاق باعث از بین بردن سود‌های ناشی از قاچاق می‌شود و انگیزه‌ی ارتکاب این جرم را کاهش داده و یا از بین می‌برد.
5- آموزش در هر جامعه‌ای مهم‌ترین رکن فرهنگ‌سازی در هر امری برای آن جامعه است. امروزه که وسایل ارتباط جمعی به شدت گسترش و پیشرفت دارد بهترین وسیله برای آموزش، همین وسایل می‌باشد. سرمایه‌گذاری درست و صحیح در برنامه‌های آموزشی و تولید گسترده، واقع‌بینانه، منطبق بر علوم روز و با محتوای اطلاعات صحیح این برنامه‌ها و تناسب آن با سن مخاطبان و اختصاص زمان مناسب برای پخش آن می‌تواند بهترین راه‌ حل برای پیشگیری از اعتیاد و کاهش تقاضا به انواع مواد باشد.
بنابراین هزینه برای کاهش تقاضا و سپس اعتیاد بالتبع باعث کاهش جرم قاچاق و همچنین هزینه‌ی مبارزه با آن می‌شود. بنابراین هر چه هزینه‌ی مالی، فرهنگی و اجتماعی در زمینه‌ی کاهش تقاضا از آموزش گرفته تا بهبود وضعیت اقتصادی و شغلی انجام شود دیگر نیازی به هزینه‌های هنگفت مالی وانسانی برای قاچاق نیست.

پس با توجه به مقتضیات و واقعیت‌های اجتماعی امروز، انجام اقدامات در زمینه پیشگیری و کاهش تقاضا بهترین و مؤثرترین اقدام برای مبارزه با قاچاق است.

منابع و مأخذ
کتاب‌‌‌ها:

آبادینسکی، هوارد، جامعه شناسی مواد مخدر، نشر آینه کتاب، چاپ دوم،1382.
آشوری، محمد، آیین دادرسی کیفری ، جلد اول، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها ( سمت )، چاپ پانزدهم،1388.
آنسل، مارک، دفاع اجتماعی، ترجمه: دکتر محمد آشوری و دکتر علی‌حسین نجفی‌ابرند‌آبادی، نشر راهنما، چاپ سوم، 1373.
اردبیلی، محمد‌علی، حقوق جزای عموم
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
ی، جلد اول، نشر میزان، چاپ هجدهم، 1388.
 

اردبیلی، محمد‌علی، حقوق جزای عمومی، جلد دوم، نشر میزان، هجدهم ، 1388.
اسعدی، حسن، مواد مخدر و روان‌گردان در حقوق جنایی ملی و بین‌المللی، نشر میزان، چاپ اول، 1388.
انصاری، باقر، آموزش حقوق بشر، نشر دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، 1388.
اورنگ، جمیله، پژوهشی درباره اعتیاد( شناسایی علل، پیشگیری و روش‌های درمانی آن )، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم ، 1373.
باصری، علی اکبر،آیین دادرسی کیفری مواد مخدر،نشر خرسندی، چاپ اول، 1388.
باصری، علی‌اکبر، سیاست جنایی داخلی و بین‌المللی مواد مخدر، نشر خرسندی، چاپ اول، 1376.
برفی، محمد، از میکده تا ماتمکده اعتیاد، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ سوم ، 1388.
حسینی، محمد، سیاست جنایی در اسلام و جمهوری اسلامی ایران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1383.
دانش، تاج‌زمان، حقوق زندانیان و علم زندان‌‌‌ها،انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1372.
رحمدل، منصور، حقوق کیفری مواد مخدر، ناشر میثاق عدالت، چاپ اول،1383.
زراعت، عباس، مواد مخدر در نظم کنونی، نشر میزان، چاپ اول، 1386.
سادوک‌-‌کاپلان، هارولد‌-‌بنیامین، طبقه بندی اختلالات روانی ( DSM IV )، مترجم: نصرت اله پور افکاری، انتشارات آزاده، چاپ سوم، 1386.
ساکی، محمد‌رضا، جرایم مواد مخدر از دیدگاه حقوق داخلی و بین‌المللی، نشر گنج دانش، چاپ دوم، 1386.
طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1388.
گسن، ریموند، جرم شناسی نظری، ترجمه: دکتر مهدی کی‌نیا، انتشارات مجد، چاپ سوم، 1388.
گسن، ریموند، مقدمه‌ای بر جرم شناسی، ترجمه‌: دکتر مهدی کی‌نیا، نشر گنج دانش، چاپ اول، 1370.
گلشن پژوه، محمد‌رضا، حقوق بشر در جهان، نشر دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، 1388
لازرژ، کریستین، درآمدی بر سیاست جنایی، ترجمه: دکتر علی‌حسین نجفی ابرند‌آبادی ( دیباچه‌ی مترجم درباره اصطلاح سیاست جنایی )، نشر میزان، چاپ دوم، 1382.
لازرژ، کریستین، سیاست جنایی، مترجم: دکتر علی‌حسین نجفی ابرند‌آبادی، جلد اول، نشر یلدا، چاپ دوم، 1375.
مرتضوی، سعید، قاچاق مواد مخدر و روان‌گردان( سیاست جنایی ایران و فرانسه با اشاره به اسناد بین‌المللی )، انتشارات مجد، چاپ اول، 1388.
میر محمدصادقی، حسین، حقوق جزای بین‌الملل( مجموعه مقالات )، جلد اول، نشر میزان، چاپ اول، 1377.
نوبهار، رحیم، حمایت حقوق کیفری از حوزه‌های عمومی و خصوصی، انتشارات جنگل، چاپ اول، 1387.
نوحی‌-ماهیار، سیما‌-‌آذر، دایره المعارف اعتیاد و مواد مخدر، نشر ارجمند، چاپ اول، 1387.
نور‌بها، رضا، زمینه‌ی حقوق جزای عمومی، نشر دادآفرین، چاپ هجدهم ، 1386.
مقاله‌ها:

آشوری، محمد، جایگزین‌‌های زندان یا مجازات‌های بینابین، علوم جنایی (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندر‌کاران مبارزه با مواد مخدر ایران )، جلد دوم، انتشارات سلسبیل، چاپ اول، 1384
ابراهیم‌پور لیالستانی، حسین، اهداف مجازات در دو رویکرد حقوق جزا و آموزه‌های دینی،
http:// porsojoo.com

اردبیلی، محمدعلی، حمل و تحویل در نظارت، علوم جنایی (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندر‌کاران مبارزه با مواد مخدر ایران )، جلد اول، انتشارات سلسبیل، چاپ اول، 1384.
توجهی، عبدالعلی، کاربرد یافته‌های بزه‌دیده‌ شناسی در روند مبارزه با اعتیاد، ( همایش بین‌المللی علمی‌-‌کاربردی جنبه‌های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر – تهران) مجموعه مقالات ( سخنرانی‌های داخلی )، جلد اول، نشر روزنامه‌ی رسمی کشور، چاپ اول، 1379.
تیه گر فاخری، نریمان، تلاش‌های بین‌المللی و قانون‌گذار کیفری ایران برای تحدید موارد اعمال مجازات سالب آزادی، معاونت آموزشی و دادگستری استان تهران،www.ghavanin.ir
جمشیدی، علیرضا، آسیب‌های مصرف مواد مخدر و ضرورت اصلاحات قانونی، 1383، www.sid.ir
حاجی‌ده‌آبادی، محمد‌علی، اصلاح مجرمان در سیاست جنایی تقنینی ایران، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 39، شماره 3، پاییز 1388.
رایجیان‌اصلی، مهرداد، حمایت از بزه‌دیدگان مواد مخدر، علوم جنایی (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندر‌کاران مبارزه با مواد مخدر ایران )، جلد دوم، انتشارات سلسبیل، چاپ اول، 1384.
رحمدل، منصور، حقوق بشر و معتادان،1387، http:// dchq.ir
ریموند، گسن، بحران سیاست‌های جنایی کشور‌های غربی، مترجم: علی‌حسین نجفی ابرند‌آبادی، مجله تحقیقات حقوقی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، شماره اول، 1371.
سلیمی، صادق، آشنایی با مقررات تطهیر پول و چگونگی مقابله با آن، علوم جنایی (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندر‌کاران مبارزه با مواد مخدر ایران )، جلد اول، انتشارات سلسبیل، چاپ اول، 1384.
شمس ناتری، ابراهیم، ویژگی‌های جرم‌انگاری در پرتو اسناد و موازین حقوق بشر، فصلنامه راهبرد، سال بیستم، شماره 58، 1390.
صفاری، علی، کیفر شناسی و توجیه کیفر، (گزیده مقالات آموزشی برای ارتقاء دانش دست اندر‌کاران مبارزه با مواد مخدر ایران )، جلد دوم، انتشارات سلسبیل، چاپ اول
، 1384.
قربانی، علی، پیشگیری از جرایم ناشی از مواد مخدر وروان‌گردان با نگاه ویژه به همکاری بین سازمانی، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی پیشگیری از جرم ( رویکرد چند نهادی به یشگیری از جرم )، جلد دوم، ناشر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، 1388.
کوشا، جعفر، جرایم و مجازات‌ها و تحولات آن در قوانین کیفری ایران، ( همایش بین‌المللی علمی‌-‌کاربردی جنبه‌های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر – تهران) مجموعه مقالات ( سخنرانی‌های داخلی )، جلد دوم، نشر روزنامه‌ی رسمی کشور، چاپ اول، 1379.
محمد نسل، غلامرضا، فرایند پیشگیری از جرم، فصلنامه حقوق، مجله‌ی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 40، شماره اول، 1389.
مهرا، نسرین، چگونگی درمان و بازپروری مجرمان معتاد در حقوق انگلستان، ( همایش بین‌المللی علمی‌-‌کاربردی جنبه‌های مختلف سیاست جنایی در قبال مواد مخدر – تهران) مجموعه مقالات ( سخنرانی‌های داخلی )، جلد اول، نشر روزنامه‌ی رسمی کشور، چاپ اول، 1379.
نارنجی‌ها، هومان، آموزش در خانواده معتادان، 1386، www.aftabir.com
نجفی ابرند‌آبادی، علی‌حسین، پیشگیری عادلانه از جرم، علوم جنایی ( مجموعه مقالات در تجلیل از مقام دکتر آشوری )، نشر دانشگاه تهران ، 1383.
 
 

نظر دهید »
تعیین رابطه بین بازاریابی داخلی و رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش تعدیل گر رهبری توزیعی (مورد مطالعه شعب بانک ملت استان ایلام)- قسمت ۵
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۲-۱-۱ تعریف و مفهوم سازی بازاریابی داخلی
بازاریابی داخلی مفهومی است که برای اولین بار در سال ۱۹۷۸، بری آن را معرفی کرد (بری، ۱۹۸۷). از مفاهیم پایه ای این دیدگاه آن است که کلیه پرسنل شرکت، رفتار و تفکر گرایش به بازاریابی را در برخورد با مشتریان خواهند پذیرفت. گروه هدف در بازاریابی داخلی پرسنل شرکت است (گامسون، ۱۹۸۷). به اعتقاد پیرس و مورگان (۱۹۹۱)، همان طور که بری کارکنان را به منزله ی مشتریان داخلی و مشاغل آنها را به منزله ی محصولات داخلی در نظر می گیرد، بازاریابی داخلی چیزی جز بکارگیری فعالیت های مربوط به بازاریابی خارجی در داخل سازمان نیست. به اعتقاد گرون راس[۲۰] (۲۰۰۰)، بازاریابی داخلی دربرگیرنده مفاهیم مشتری داخلی، روابط کاری مناسب بین کارکنان و کارکنان با مدیریت است.
بازاریابی داخلی را می توان تلاش شرکت برای ارضای نیازهای کارکنان موثر بر مشتری (بری[۲۱] و همکاران، ۱۹۷۶)، و یا مدیریت اثربخش تر زنجیره ارزش-خدمت و ارتباطات بین همکاران (گامسون[۲۲]، ۱۹۸۷) تعریف نمود. هدف بازاریابی داخلی در واقع ایجاد اطمینان از رضایت مندی کارکنان سازمان و توسعه کیفیت محصولات و خدمات به منظور دستیابی به رضایت مشتریان خارجی سازمان است، که این امر به صورت فرایندی از مشتریان داخلی به سمت مشتریان خارجی سازمان جریان دارد. اگر چه بدنه دانشی بازاریابی داخلی از ۱۹۷۰ به طور دایم در حال رشد بوده است اما به لحاظ تحقیقات تجربی رشد نسبتاً ناچیزی داشته است.
بازاریابی داخلی، متمرکز بر روابط درونی مناسب بین افراد در همه ی سطوح در سازمان ها می باشد؛ بنابراین یک رویکرد خدمت محور و مشتری محور بین کارکنان در تماس با مشتریان ایجاد می شود (گرونروس، ۲۰۰۰). بازاریابی داخلی به عنوان یک فرایند مدیریتی جامع عمل می کند که وظایف چندگانه ی سازمان را در دو مسیر، تلفیق و یکپارچه می کند. اولاً موجب می شود که تمام کارکنان در همه ی سطوح سازمان، کسب و کار و فعالیت ها، فرایندهای مختلف در متن یک محیط را درک و تجربه کنند. دوماً موجب می شود که همه ی کارکنان برای فعالیت در یک طریق خدمت محور، آماده و انگیزه مند شوند (گرونروس،۲۰۰۰). دنیس[۲۳] (۱۹۹۵) بازاریابی داخلی را نوعی فلسفه ی مدیریت استراتژیک می داند که کار جذب، توسعه، انگیزه مند کردن و حفظ کارکنان مهم و برجسته را با فراهم کردن محیط کار با کیفیت و تامین نیازهای آنان، به انجام می رساند (دنیس، ۱۹۹۵). بازاریابی درونی به عنوان یک فناوری مدیریتی در جهت حل مشکلات مربوط به بهره وری خدمات درونی، بازارگرایی، اجرای موفق برنامه های مناسب و مشتری گرایی می باشد (وری[۲۴]، ۱۹۹۹). هوگ و کارتر بازاریابی داخلی را بخش جدایی ناپذیر بازارگرایی تعریف کردند که مستلزم استفاده از تکنیک های بازاریابی، درون یک سازمان برای ایجاد و ارتباط ارزش های شرکت می باشد (هوگ و کارتر[۲۵]، ۲۰۰۲). یکی از جامع ترین تعاریف از بازاریابی داخلی را رفیق و احمد ارائه کردند: بازاریابی داخلی «یک تلاش برنامه ریزی شده با بهره گرفتن از یک رویکرد همانند بازاریابی برای غلبه بر مقاومت های سازمانی در برابر تغییر و متوازن کردن، انگیزه مند کردن و هماهنگی بین وظیفه ای و یکپارچه کردن کارکنان در جهت اجرای اثربخش استراتژی های شرکتی و وظیفه ای، به منظور ایجاد رضایت مشتری از طریق فرایند ایجاد کارکنان با انگیزه و مشتری محور می باشد.» (رفیق و احمد، ۲۰۰۰).
گرونروس بیان می دارد که زمانی که فعالیت ها و برنامه ها در درون سازمان پذیرفته شود، این برنامه برای مشتریان خارجی می تواند به خوبی اجرا و به موفقیت دست پیدا کند. شاید این ابهام به وجود آید که بازاریابی داخلی همان مدیریت منابع انسانی است. مدیریت منابع انسانی و بازاریابی داخلی، مفاهیم یکسانی نیستند؛ گرچه مشترکات زیادی دارند. مدیریت منابع انسانی ابزارهایی مانند آموزش، استخدام و برنامه ریزی مسیر شغلی را ارائه می نماید که در بازاریابی داخلی مورد استفاده قرار می گیرد، اما بازاریابی داخلی رهنمودهایی را در جهت چگونگی استفاده از این ابزارها ارائه می نماید (گرونروس، ۲۰۰۰).

طبق نظر لینگز و همکاران (۲۰۰۵)، که جامع ترین تعاریف موجود درباره ی بازاریابی داخلی است، بازاریابی داخلی دربرگیرنده کارکنان به منزله ی اولین مشتریان سازمان، مشاغل موجود در سازمان به منزله ی محصولات قابل ارائه به کارکنان و مدیران به منزله ی فروشندگان این محصولات (مشاغل) به اولین مشتریان (یعنی کارکنان سازمان) است.
احمد و رفیق (۲۰۰۳) با بررسی سازمان های خدماتی در انگلستان، ارتباطات داخلی و تسهیم اطلاعات، آموزش نیروی انسانی، توانمندسازی، تشکیل تیم و فعالیت های گروهی، ساختار سازمانی پویا و مشارکت در تعیین چشم انداز سازمان را به عنوان شاخص های بازاریابی داخلی استفاده کرده اند.
وویما[۲۶](۱۹۹۹) چهارچوبی را برای مفهوم سازی بازاریابی داخلی مطرح کرد که دیدگاه های مطرح شده در بازاریابی داخلی را در آن جای داد. او برای مفهوم سازی، چهارچوبی را ارئه کرد که دو بعد اصلی را شامل می شود؛ این دو بعد شامل بعد تعامل (مبادله ای یا رابطه ای) و بعد اهداف و تمرکز سازمان (کوتاه مدت و بلند مدت در مورد اهداف و تمرکز درونی یا بیرونی) می شود. این چهارچوب، چهار دیدگاه آمیخته ی بازاریابی درونی، بازاریابی درونی استراتژیک، بازاریابی درونی جمعی و مدیریت رابطه ای درونی را شامل می شود.
آمیخته بازاریابی درونی: مشخصه ی این دیدگاه، تعاملات مبادله ای، اهداف سازمانی کوتاه مدت و تمرکز درونی می باشد. همان طور که از نام آن پیداست، این دیدگاه مبتنی بر چهار پی است. مفروضه ی اصلی این دیدگاه این است که ساختارهای اصلی استفاده شده برای بازاریابی بیرونی می تواند به صورت درونی به کار برده شود. گامسون (۱۹۸۷) بیان می کند که «ایده ی بازاریابی داخلی، به کار بردن مفهوم بازاریابی توسعه داده شده برای بازار بیرونی، در بازار درونی می باشد» (گامسون، ۱۹۸۷). وویما بیان می کند که این دیدگاه یک دیدگاه بسیار سنتی به بازار داخلی است که از مفاهیم سنتی بازاریابی نیز استفاده می کند. در دیدگاه آمیخته ی بازاریابی درونی توجه به کارکنان درونی زیاد است؛ تا جایی که از توجه به مشتریان بیرونی کاسته می شود.
بازاریابی درونی استراتژیک: این دیدگاه مبتنی بر تعاملات مبادله ای، اهداف سازمانی بلند مدت و تمرکز بیرونی می باشد. در دیدگاه بازاریابی درونی استراتژیک وزن بیشتری به اهداف استراتژیک سازمان، یعنی رضایت مشتریان بیرونی داده می شود. تاکید بر مشتریان بیرونی و استراتژی بیرونی تعیین کننده ی شکل بازاریابی درونی می شود. محققانی که از این دیدگاه طرفداری می کنند از بازاریابی درونی به عنوان ابزاری برای اجرای اثربخش استراتژی های بیرونی استفاده می کنند. پیرسی و مورگان (۱۹۹۱) تاکید کردند که برنامه ی بازاریابی درونی باید پیرامون استراتژی بازاریابی بیرونی ایجاد شود (پیرسی، ۱۹۹۱). رفیق و احمد (۱۹۹۳) با توجه به این دیدگاه، بازاریابی درونی را تلاش برنامه ریزی شده برای غلبه بر مقاومت سازمانی در برابر تغییر و همتراز کردن و انگیزش و یکپارچه کردن کارکنان برای اجرای اثربخش استراتژی های شرکتی و وظیفه ای تعریف کردند (رفیق و احمد، ۱۹۹۳).
بازاریابی درونی جمعی: مبنای این دیدگاه تعاملات رابطه ای، اهداف سازمانی کوتاه مدت و تمرکز درونی می باشد. دیدگاه بازاریابی درونی جمعی، از تفکر مشتریان و عرضه کنندگان درونی در امتداد رویکرد مدیریت کیفیت فراگیر حمایت می کند که متفاوت از نگرش بازاریابی خدمات می باشد. در این دیدگاه، با توجه به مرتبط بودن با رویکرد مدیریت کیفیت فراگیر، روابط بین مشتریان و عرضه کنندگان درونی در مرکز توجه قرار دارد. تعریف کالینز و پاین (۱۹۹۱) از بازاریابی درونی این دیدگاه را بیان می کند: «بازاریابی درونی شکلی از بازاریابی است که مشتریان و عرضه کنندگان در درون سازمان می باشند» (کالینز و پاین[۲۷]، ۱۹۹۱). یکی از نقاط ضعف عمده بازاریابی درونی جمعی، نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی در روابط سازمان می باشد.

جدول ۲-۱ تعریف بازاریابی درونی در هر دیدگاه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه نسبت به بازاریابی درونی
تعریف بازاریابی درونی
محققان
آمیخته بازاریابی درونی
ایده ی بازاریابی درونی به کار بردن مفهوم بازاریابی توسعه داده برای بازار بیرونی در بازار درونی می باشد.
برری(۱۹۸۱)؛فلیپو[۲۸] (۱۹۸۶)؛گرونروس (۱۹۸۱)
بازاریابی درونی جمعی
بازاریابی درونی شکلی از بازاریابی است که مشتریان و عرضه کنندگان در درون سازمان می باشند.
کالینز و پاین (۱۹۹۱)؛ مورجکسون[۲۹] (۱۹۹۱)
بازاریابی درونی استراتژیک
بازاریابی درونی را تلاش برنامه ریزی شده برای غلبه بر مقاومت سازمانی در برابر تغییر و همتراز کردن و انگیزش و یکپارچه کردن کارکنان برای اجرای اثربخش استراتژی های شرکتی و وظیفه ای می باشد.
پیرسی (۱۹۹۵)؛ پیرسی و مورگان (۱۹۹۱)؛ رفیق و احمد (۱۹۹۳)
مدیریت روابط درونی
فرایند توسعه ی روابطی است که استقلال و دانش کارکنان را جهت ایجاد و جریان دانش جدید سازمانی یکپارچه کرده و فعالیت های درونی را در جهت ارتقاء کیفیت در روابط محیط بازار به چالش می کشد.
بالنتاین[۳۰] (۱۹۹۷)؛ لینگز (۱۹۹۱)؛ وویما و گرونروس (۱۹۹۹)
 

 

 

(منبع: سید جوادین و همکاران، ۱۳۸۹ به نقل از وویما، ۱۹۹۹)
مدیریت رابطه ای درونی: از آنجا که این دیدگاه روابط درون سازمانی را مدیریت می کند، از کلمه ی مدیریت روابط درونی استفاده شده است نه بازاریابی روابط درونی. این دیدگاه مبتنی بر تعاملات رابطه ای، اهداف سازمانی بلند مدت و تمرکز بیرونی می باشد. از مهم ترین تفاوت های این دیدگاه با دیدگاه بازاریابی درونی جمعی این است که این دیدگاه همه ی روابط اجتماعی، اقتصادی و فنی را در نظر می گیرد، اما تمرکز دیدگاه بازاریابی درونی جمعی تنها بر روابط فنی می باشد. این دیدگاه متمرکز بر روابط با مشتریان بیرونی مناسب می باشد. از تفاوت های مهم این دیدگاه با آمیخته ی بازاریابی درونی این است که تاکید دیدگاه مدیریت روابط درونی بر نگرش از بیرون به درون سازمان است؛ یعنی مهم بودن مشتریان بیرونی، اما آمیخته ی بازاریابی درونی، مشتریان درونی را مقدم می شمارد.

بری (۱۹۸۷) دریافت که هر چیزی که ما درباره کابردهای خارجی بازاریابی می دانیم، نظیری در کاربرد داخلی بازاریابی دارد. در بازاریابی خارج از سازمان پنج گرایش وجود دارد که مدیران از آنها پیروی می کنند و این گرایش ها فعالیت های آنان را تحت تاثیر قرار می دهند. این گرایش ها عبارتند از: گرایش تولید، گرایش کالا، گرایش فروش، گرایش بازاریابی و گرایش بازاریابی اجتماعی (کاتلر، ۱۹۳۱). بر این اساس لینگز[۳۱] در مطالعه خود (۲۰۰۴) مفهوم گرایش بازاریابی داخلی را با نگاهی بر گرایش بازاریابی عنوان می دارد.
گرایش بازاریابی داخلی، همانند گرایش همتای خارجی خود، بر سه رکن استوار است: به دست آوردن بینش بازار داخلی مناسب، نشر این بینش بین کارکنان و سرپرستان، و پاسخگویی از طریق استراتژی های مناسب بازاریابی داخلی (گوناریز،۲۰۰۵). لینگز (۲۰۰۴) این ابعاد را این چنین توضیح می دهد: مجموعه گرایش بازار داخلی، مجموعه فعالیت های مرتبط با آگاهی یافتن از بازار کارکنان می باشد نظیر شناسایی تغییرات ارزش در نظر کارکنان، درک شرایط بازار کار ، شناخت بخش بندی های داخلی خاص کارکنان با شخصیت ها و نیازهای مختلف، و طراحی استراتژی هایی برای مشتریان داخلی. توزیع و انتشار این بینش از یک سو به ارتباطات بین مدیران و کارکنان و از سوی دیگر به ارتباطات بین مدیران واحدها و مراتب سازمانی مختلف بستگی دارد. هدف، این ارتباط دوگانه است: هدف اول برقراری ارتباط بین استراتژی های بازاریابی جدید و اهداف استراتژیک شرکت به کارکنان می باشد. هدف دوم ایجاد فهمی از نیازهای کارکنان در میان مدیران شرکت است. در نهایت پاسخگویی بنا بر این بینش به طراحی مشاغلی مطابق با نیازهای کارکنان، تعدیل رویه پاداش بر طبق آن، وادار کردن مدیریت سازمان به ملاحظه بیشتر نیازهای کارکنان و ارائه آموزش های لازم به آنها در راستای بهبود مهارت ها و قابلیت های مورد نیاز در شرح شغل آنها مربوط می شود (لینگز، ۲۰۰۴).
همان طور که گوناریز (۲۰۰۵) عنوان نموده است، تعهد سازمان برای تولید ارزش برای کارکنان خود از طریق مدیریت اثربخش ارتباط بین کارکنان، سرپرستان و مدیریت اشاره به گرایش بازار داخلی سازمان دارد.
سازمان هایی که با در نظر گرفتن این مسئله به انتخاب، توسعه و اداره نیروی انسانی خود می پردازند، مزیت رقابتی غیر قابل تقلید و برجسته ای برای سازمان متبوع خود ایجاد می کنند (رفیق و احمد، ۱۹۹۳) (هالس[۳۲]، ۱۹۹۴).
جدول ۲-۲ مروری اجمالی به مطالعات انجام شده در زمینه بازاریابی داخلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 

 

 

 
 

 
 

 

نظر دهید »
تاثیر نوسانات جریان نقدی بر کیفیت سود و ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۷
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

کمک به شناسایی ارتباط بین سود خالص و گردش وجوه نقد مربوط
 

فراهم کردن اطلاعات مربوط به گردش واقعی وجوه نقد
 

فراهم کردن اطلاعات راجع به کیفیت سود
 

بهبود قابلیت مقایسه اطلاعات منعکس در گزارش‎های مالی
 

کمک به ارزیابی عملکرد واحد انتفاعی به گونه‎ای متفاوت
 

بنابراین با تهیه صورت جریان وجوه نقد، وضعیت گذشته ورود و خروج وجه نقد افشا می‎گردد و از این طریق می‎توان از ارتباط بین سود خالص و گردش وجوه نقد مربوط آگاه شد و راجع به کیفیت سودآوری و نیز عملکرد واحد انتفاعی ارزیابی‎های متفاوتی به عمل آورد. یکی دیگر از سودمندی‎های صورت جریان وجوه نقد، کمک مستقیم به ارزیابی دورنمای آتی گردش وجوه نقد و به عبارت دیگر پیش‎بینی نقدینگی آینده واحد انتفاعی است. به طوری که مدیران مالی، ضمن آگاهی از وضعیت چگونگی ورود و خروج نقد گذشته، توان واحد انتفاعی را در ایجاد جریان مساعد وجوه نقد در آینده ارزیابی می‎نمایند (نیکومرام و همکاران، ۱۳۸۶، ۲۸۲).

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
 

 

۲-۱-۷-۱ هدف صورت جریان وجوه نقد
 

هدف اصلی صورت جریان وجه نقد فراهم کردن اطلاعاتی پیرامون دریافت‎ها و پرداخت‎های نقدی شرکت در طی دوره حسابداری می‎باشد. علاوه بر این فراهم کردن اطلاعات در مورد بازده سرمایه‎گذاری‎ها و سود پرداختی بابت تأمین مالی، مالیات بر درآمد و نیز فعالیت‎های سرمایه‎گذاری و تأمین مالی شرکت در طی دوره نیز اهداف دیگر آن است (اعتمادی و چالاکی، ۱۳۸۲، ۶۱).

اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد می‎تواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریان‎های وجوه نقد آتی به استفاده کنندگان صورت‎های مالی کمک کند. اطلاعات مزبور، بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان آن جهت ایجاد وجه نقد و در نتیجه مشخص کننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است. علاوه بر این، تحلیل‎گران و دیگر استفاده کنندگان اطلاعات مالی، اغلب به طور رسمی یا غیررسمی مدل‎هایی را برای ارزیابی و مقایسه ارزش فعلی جریان‎های نقدی آتی واحدهای تجاری به کار می‎برند. اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد می‎تواند جهت کنترل میزان دقت ارزیابی‎های گذشته مفید واقع شود و رابطه بین فعالیت‎های واحد تجاری و دریافت و پرداخت‎های آن را نشان دهد (کمیته تدوین استاندارد‎های حسابداری، ۱۳۸۶، ۴۳).
از آنجا که صورت جریان وجوه نقد تحت تأثیر برخوردهای متفاوت حسابداری در خصوص معاملات و رویدادهای یکسان در سطح واحدهای تجاری مختلف نیست، ارائه آن قابلیت مقایسه جنبه عملیاتی عملکرد مالی واحدهای تجاری مختلف را افزایش می‎دهد (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۸۶، ۴۴).
استفاده کنندگان صورت‎های مالی نیازمند اطلاعاتی در خصوص چگونگی ایجاد و مصرف وجه نقد توسط واحد تجاری هستند. این نیاز صرفنظر از ماهیت فعالیت‎های واحد تجاری و تلقی یا عدم تلقی وجه نقد به عنوان محصول واحد تجاری وجود دارد، چرا که علی‎رغم تفاوت این واحدها از لحاظ فعالیت‎های اصلی درآمدزا، نیاز آنها به وجه نقد عمدتاً از دلایل مشابهی ناشی می‎شود. به عبارت دیگر واحدهای تجاری جهت هدایت عملیات، تسویه تعهدات و پرداخت سود سهام تماماً به وجوه نقد نیاز دارند.

 

۲-۱-۷-۲ جنبه‎های نقدینگی
 

درک و تحلیل جامع جریان‎های نقدی منوط به تبیین مفهوم نقدینگی است، به همین منظور نقدینگی به عنوان توان دسترسی سازمان به وجوه نقد در مواقع نیاز تعریف می‎شود. تجزیه و تحلیل دقیق وضعیت نقدینگی شرکت توسط مدیران به آنها این امکان را می‎دهد که برای مقابله با حوادث و وقایع پیش‎بینی نشده اقدامات و تصمیمات لازم را اتخاذ نمایند. دو جنبه از نقدینگی که همواره باید مورد توجه قرار گیرد شامل نقدینگی برنامه‎ ریزی شده به صورت پیش‎بینی و برنامه‎ ریزی برای تأمین وجوه نقد مورد نیاز از طریق کاهش دارایی‎ها یا افزایش بدهی‎های جاری تعریف می‎شود. نقدینگی پشتوانه نیز، بیانگر توان واحد انتفاعی برای مقابله با نیازهای غیرمنتظره وجوه نقد است. نیازهای غیرمنتظره وجه نقد ناشی از دلایل مختلف است ولی مفهوم آن یعنی خالص وجه نقدی که علاوه بر پیش‎بینی‎های اولیه از واحد انتفاعی خارج می‎شود (مرادزاده فرد و بختیاری، ۱۳۸۸، ۵۴).

 

۲-۱-۸ بررسی میزان سودمندی صورت جریان وجوه نقد
 

با وجود اینکه از نظر طبقه‎بندی و نبود رابطه متقابل بین صورت‎های مالی مسأله‎هایی مطرح است، تردیدی نیست که صورت جریان‎های نقدی می‎تواند بسیار سودمند واقع شود. این یکی از نمونه‎های ظریف و بسیار منحصر به فرد از تحقیقاتی است که «این گرام ولی»[۲۰] انجام دادند و آنها به صورت همزمان بر روی صورت جریان‎های نقدی و صورت سود و زیان تحقیق کردند. آنها مشاهده کردند که با گذشت زمان شرکتهای رو به رشد دارای سود «بیشتر» و جریان‎های نقدی «کمتر» بودند. این بدان سبب است که شرکتهای در حال رشد دارای مقدار بیشتری موجودی کالا و حساب‎های دریافتنی هستند، زیرا مسیر رشد و توسعه را می‎پیمایند.
موجودی کالا و حساب‎های دریافتنی تا حدی به وسیله افزایش در حساب‎های پرداختنی خنثی خواهد شد، ولی خالص اثر رشد سرمایه در گردش این خواهد بود که در هر سال تغییر در سود به بیش از تغییر در جریان‎های نقدی عملیاتی خواهد رسید. علاوه بر این در حالی که یک شرکت رشد و توسعه پیدا می‎کند، خالص سرمایه‎گذاری و ایجاد جریان‎های خروجی در قالب دارایی‎های ثابت خریداری شده و جریان‎های نقدی ورودی ناشی از تأمین مالی (با انتشار اوراق قرضه و سهام) شناور خواهند بود و احتمال زیادی وجود دارد که سود تقسیمی کاهش یابد (پارسائیان، ۱۳۸۵، ۱۸۳).
در مورد شرکتی که در حالت انقباض است. این رابطه تا حد زیادی مسیر معکوس خواهد پیمود: فروش و سود کاهش می‎یابند ولی با کاهش یافتن حساب‎های دریافتنی و موجودی کالا جریان‎های نقدی عملیاتی افزایش می‎یابند. گذشته از این، جریان‎های نقدی خروجی مربوط به سرمایه‎گذاری‎ها کاهش خواهند یافت. به همین شیوه از دیدگاه تأمین مالی با افزایش سهام خزانه بازپرداخت بدهی‎ها یا تسویه آنها و نیز افزایش سود تقسیمی نقدی جریان‎های نقدی خروجی افزایش خواهند یافت.

 

۲-۱-۸-۱ پیچیدگی‎های جریان نقدی
 

در حالی که هنگام تهیه صورت جریان وجوه نقد نمی‎توان همانند محاسبه سود سیستم، محاسباتی را دستاویز خود قرار داد، ولی در مورد تهیه این صورتحساب هم مسائلی مطرح شده است. سنیدر (۲۰۰۲) بیان می‎کند از آنجا که تصور بر این است جریان نقدی حاصل از عملیات مهمترین بخش صورت جریان وجوه نقد را تشکیل می‎دهد، بیشتر توجه معطوف افزایش جریانات نقدی حاصل از عملیات می‎شود، در حالی که در همین زمان جریانات نقدی ورودی حاصل از سرمایه‎گذاری کاهش یا جریانات نقدی خروجی حاصل از سرمایه‎گذاری افزایش می‎یابد. اثر کلی این رویدادهای مالی بر پول نقد تغییر نمی‎کند، ولی تردیدی نیست که استفاده کنندگان از صورت‎های مالی این پدیده را به فال نیک می‎گیرند یعنی از زاویه خوش‎بینانه به آن نگاه می‎کنند (پارسائیان، ۱۳۸۵، ۱۸۴).

 

۲-۱-۸-۲ تحلیل اجزای صورت جریان وجوه نقد
 

با توجه به تورم موجود در کشور و علم به این نکته که اقلام ترازنامه و صورت سود و زیان ایستا هستند و در ایران نیز صورت‎های مبتنی بر ارزش‎های جاری تهیه نمی‎گردد به نظر می‎رسد که در مقایسه اتکای بیش از حد به نسبت‎هایی که با توجه به اطلاعات تاریخی این صورت‎های مالی تهیه می‎شود، اطلاعات صورت جریان وجوه نقد به مراتب قابل اتکاتر از اطلاعات ترازنامه یا صورت سود و زیان است. صورت جریان وجوه نقد حتی می‎تواند تغییرات در سایر صورت‎های مالی را گزارش نماید و نیرنگ‎های دفترداری را با تأکید بر آنچه سهامداران واقعی به آن اهمیت می‎دهند بزداید. از نقطه نظر تجزیه و تحلیل صورت‎های مالی، صورت جریان وجوه نقد برای کامل شدن تجزیه و تحلیل نسبت‎ها بسیار با اهمیت است (خوش طینت و قسوری، ۱۳۸۴، ۴۶).
هر کدام از طبقه‎های جریان نقدی حامل پیامی هستند، این طبقه‎ها وقتی کنار یکدیگر بررسی می‎شوند نوعی هم‎افزایی اطلاعاتی را تشکیل می‎دهند که بر اساس آن می‎توان توانایی مالی شرکت را سنجید. هم‎افزایی اطلاعاتی از ترکیب جریان‎های نقدی به همراه سایر اطلاعات، علاوه بر سهل و در دسترس بودن آن، راهنمای بسیار مفید و مهمی در ارزیابی میزان سلامت مالی شرکت‌ها به حساب می‎آید (مرادزاده فرد و بختیاری، ۱۳۸۸، ۶۰).
بر اساس استاندارد حسابداری ایران، تنها صورت مالی مبتنی بر مبنای نقد حسابداری، صورت جریان وجوه نقد می‎باشد. در واقع این صورتحساب نگاهی دقیق‎تر به توانایی‎های بنگاه اقتصادی علاوه بر کسب ایجاد نقدینگی‎، قدرت وصول مطالبات و توانایی پرداخت بدهی‎ها و انعطاف‎پذیری مالی را نمایان می‎سازد و در صورت جریان وجوه نقد انتظار می‎رود که سوالات ذیل پاسخ داده شود: (مزده و قاسمی، ۱۳۸۷، ۲۳)

 

 

وجوه نقد طی دوره مالی از کجا تأمین شده است؟
 

وجوه نقد واحد تجاری در طی دوره مالی در کجا به مصرف رسیده است؟
 

چه مبلغی از وجوه نقد توسط واحد تجاری ایجاد شده است؟
 

آیا تعهدات مالی کوتاه مدت نظیر پرداخت بهره با جریان‎های نقدی حاصل از عملیات پوشش داده شده‎اند؟
 

آیا رشد سرمایه‎گذاری نقدی از طریق جریان‎های نقدی داخلی تأمین مالی شده است یا اینکه به تأمین مالی خارجی متکی بوده است؟
 

آیا پرداخت سود سهام از جریان‎های نقدی داخلی بوده یا به تأمین مالی خارجی متکی بوده است؟
 

آیا جریان نقد آزاد، بعد از انجام سرمایه‎گذاری‎ها وجود داشته است؟
 

وضعیت دریافت و پرداخت اصل و سود تسهیلات مالی دریافتی چگونه ارزیابی می‎شود؟
 

۲-۱-۹ اهمیت و ارزش جریانات نقدی
 

جریانات نقدی در یک واحد تجاری از اساسی‎ترین رویدادهایی است که اندازه‎گیری‎های حسابداری بر اساس آنها انجام می‎پذیرد و چنین تصور می‎شود که بستانکاران و سرمایه‎گذاران نیز تصمیماتشان را بر همین اساس اتخاذ می‎نماید. وجوه نقد از این نظر دارای اهمیت است که نشان دهنده قدرت خرید عمومی است و مبادلات اقتصادی به سهولت می‎تواند به سازمان‎ها و یا اشخاص مختلف جهت رفع نیازهای خاص‎شان در تحصیل کالا و خدمات به کار رود (اعتمادی و چالاکی، ۱۳۸۲، ۶۷).
بیشتر اندازه‎گیری‎های حسابداری بر اساس جریان نقدی گذشته، حال و یا مورد انتظار آتی، صورت می‎پذیرد. درآمدها معمولاً بر حسب خالص وجوه نقد مورد انتظار حاصل از فروش کالاها و خدمات و هزینه‎ها نیز معمولاً برحسب وجوه نقد پرداخت و یا وجوه نقد مورد انتظار پرداختی برای کالاها و خدمات مورد استفاده اندازه‎گیری می‎شوند. اقلام تعهدی معرف مبالغ تخصیص داده شده به دوره جاری از بابت دریافت‎ها و پرداخت‎های آتی مورد انتظار برای خدمات است و اقلام انتقالی به دوره‎های آتی مبین مبالغ تخصیص داده شده به دوره‎های جاری و آتی از بابت دریافتی‎ها و پرداختی‎های گذشته برای کالاها و خدمات می‎باشد.
اندازه‎گیری تئوریک دارایی‎ها و بدهی‎ها و سود به میزان زیادی بر اساس جریان‎های وجوه نقد واقعی و مورد انتظار صورت می‎پذیرد. ارزش فعلی یک دارایی عموماً معادل دریافت‎های خالص مورد انتظار تنزیل شده است که از آن دارایی ایجاد می‎گردد، همچنین اندازه‎گیری بدهی‎ها بر اساس مبالغ تنزیل شده پرداختی‎های مورد انتظار آتی می‎باشد. یکی از تعاریف ارائه شده سود عبارت است از مازاد خالص سود سهام نقدی مورد انتظار تنزیل شده که در پایان دوره اندازه‎گیری می‎شود نسبت به همان انتظارات در ابتدای دوره بعلاوه پرداخت‎های سود سهام واقعی (اعتمادی و چالاکی، ۱۳۸۲، ۶۸).
اطلاعات تاریخی صورت جریان وجوه نقد همانند جریانات وجوه نقد بودجه شده، اطلاعات مرتبطی را به تنهایی و یا به عنوان مکمل گزارشات مرسوم مالی برای سرمایه‎گذاران و بستانکاران به منظور ارزیابی شرکت و پیش‎بینی سودهای پرداختی مورد انتظار فراهم می‎نماید.
جنتری و دیگران[۲۱] (۲۰۰۲) بیان کردند که در فهم و چگونگی عملکرد مالی، اجزای جریان‎های نقدی ابزار اصلی درخور اهمیت بسیاری هستند. در همین راستا پروفسور لی به طور صریح گفته است که جریان‎های نقدی نتیجه نهایی فعالیت واحد تجاری است و نه سود. سود یک مفهوم مجازی است، در حالی که وجه نقد یک منبع فیزیکی، بنابراین می‎توان نتیجه گرفت بهبود نحوه ارائه صورت‎های مالی به طور عام و بهبود نحوه ارائه صورت جریان وجوه نقد به طور خاص، می‎تواند بر ارزیابی‎ها و قضاوت‎های سرمایه‎گذاران تأثیر داشته باشد. ریدروهیلی[۲۲] (۲۰۰۳) بیان می‎کنند در هر سازمانی، درآمد مهم است، سود مهمتر است ولی وجوه نقد به عنوان یک عامل حیاتی و مشابه خون جاری در رگهای سازمان مهمترین است. علاوه بر این، اطلاعات تاریخی مربوط به جریان‎های وجوه نقد خود مشخص کننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است (مرادزاده فرد و بختیاری، ۱۳۸۸، ۵۵).
کیسی و بارتزاک[۲۳] (۱۹۸۵) معتقدند هر چه مبلغ جریان‎های نقدی حاصل از عملیات بیشتر باشد به سبب توانایی و قابلیت انعطاف بالاتر شرکت، در مقابله با شرایط نامساعد موفق تر می‎شود. از سویی جنتری و دیگران (۱۹۹۰) معتقدند دوره گردش وجه نقد به عنوان یک شاخص نقدینگی قوی به طور غیرمستقیم با ارزش شرکت افزایش می‌یابد.
۲-۱-۹-۱ اهمیت جریانات نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی
اگر یک شرکت بخواهد در عرصه تجارت باقی بماند، خالص‌ جریان‌های نقدی حاصل از فعالیت‌های عملیاتی آن در بلندمدت باید مثبت باشد، شرکتی که جریان‌های نقدی ناشی از عملیاتش منفی باشد قادر نخواهد بود همیشه از سایر منابع، وجه نقد لازم را تأمین کند. در حقیقت توان شرکت در تأمین وجه نقد از طریق فعالیت‌های سرمایه‌گذاری یا مالی تا حد زیادی به توانایی او در تأمین وجه نقد از محل عملیات عادی شرکت بستگی دارد. اعتباردهندگان و سهامداران حاضر نیستند در شرکتی سرمایه‌گذاری کنند که از فعالیت‌های عملیاتی‌اش وجه نقد کافی فراهم نمی‌شود و در مورد پرداخت سود سهام، بهره و بدهی‌هایش در سررسید اطمینان وجود ندارد (اعتمادی و چالاکی، ۱۳۸۲، ۶۹).

 

۲-۱-۱۰ نوسانات جریان نقدی
 

جریان‌های نقدی در یک شرکت از اساسی‌ترین رویدادهایی است که اندازه‌گیری‌های حسابداری بر اساس آنها انجام می‌پذیرد و چنین تصور می‌شود که بستانکاران و سرمایه‌گذاران نیز تصمیماتشان را بر همین اساس اتخاذ می‌کنند.
نوسانات بالای جریان نقدی منجر به کمبود وجه نقد برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های سودآور می‌شود. به عبارتی نوسانات زیاد جریان نقدی منجر به یک الگوی سرمایه‌گذاری کمتر می‌شود که ارزش شرکت را کاهش می‌دهد. همچنین نوسانات زیاد جریان نقدی منجر به تشدید عدم تقارن اطلاعاتی نیز می‌شود.
عدم تقارن اطلاعاتی هزینه‌های کسب اطلاعات را برای سرمایه‌گذاران بالا می‌برد و در نتیجه ارزش شرکت را کاهش می‌دهد. زیرا افراد خارج از سازمان به اطلاعات شفاف برای محاسبه ارزش شرکت نیاز دارند. به عبارتی دیگر آنها شرکت را کمتر ارزشگذاری می‌کنند. شواهد تجربی در دسترس می‌تواند نوسانات جریان نقدی را به فرصت‌های سرمایه‌گذاری و عدم تقارن اطلاعاتی ربط دهد (نیکوس و دیگران[۲۴]، ۲۰۰۸، ۳).
مینتون، شرند و والتر[۲۵] (۲۰۰۲) به این نتیجه رسیدند زمانی که نوسانات جریان نقدی بالا است، سرمایه‌گذاران به جای به کارگیری چنین نوساناتی در پیش‌بینی قیمت سهام، آنها شرکت را کمتر ارزشگذاری می‌کنند.
گزی[۲۶]، مینتون و شرند (۱۹۹۷) همانند شرند و مینتون (۱۹۹۹) به این نتیجه رسیدند که نوسانات بالای جریان نقدی با سرمایه‌گذاری کمتر در ارتباط می‌باشد. هر چند در حالی که کارتر، روجر و سیم کینز[۲۷] (۲۰۰۵) همانند آلایانز و وستون[۲۸] (۲۰۰۱) به این نتیجه رسیدند که کاهش نوسانات جریان نقدی ارزش شرکت را افزایش می‌دهد.
توانایی شرکت در دستیابی به وجه نقد، معیار مهمی برای تصمیم‌گیری و قضاوت درباره آن شرکت است. سرمایه‌گذاران برای قضاوت درباره جریان نقدی آتی مشخصاً به تأثیر رویدادها و پروژه‌های سرمایه‌گذاری و فعالیت‌هایی توجه می‌نمایند که منجر به ورود وجه نقد به آن شرکت یا خروج وجه نقد از آن می‌گردد.
بنابراین مدیران سعی می‌کنند که نوسانات جریان نقدی را به امید ارزش بیشتر سهامدار کاهش دهند، هر چند زمانی که مدیران نوسانات جریان‌های نقدی شرکت‌شان را کاهش دهند، آنها ریسک سهام شرکت‌شان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند (نیکوس و دیگران، ۲۰۰۸، ۴).

 

۲-۲ کیفیت سود
 

 

۲-۲-۱ مقدمه
 

نقش اساسی اطلاعات حسابداری در بازارهای مالی فراهم کردن زمینه‌های لازم برای تخصیص بهینه منابع است. در پی رسوایی مالی اخیر، اطمینان و اعتماد سرمایه‌گذران به سیستم گزارشگری مالی ضعیف شده و کیفیت سود به عنوان یک عامل در تعیین اعتبار ارقام گزارش شده پدیدار گشت.
در نتیجه، تعیین کیفیت اطلاعات حسابداری و نتایج حاصل از آن، مورد علاقه سرمایه‌گذاران، مدیران، قانون‌گذاران و تدوین کنندگان استانداردها است. تحلیل‌گران مالی، مدیران و سرمایه‌گذران در سالهای اخیر به گزارش سودآوری شرکت‌ها توجه زیادی داشته‌اند.
مدیران علاقه‌مند به حفظ رشد سود هستند زیرا، پاداش آنان اغلب به سود شرکت وابسته است. سود حسابداری و اجزای آن از جمله اطلاعاتی محسوب می‌شود که در هنگام تصمیم‌گیری توسط افراد در نظر گرفته می‌شود. سود حسابداری مبتنی بر ارقام تعهدی از نظر بسیاری از کاربران اطلاعات صورت‌های مالی، ابزاری برای سنجش عملکرد شرکت‌ها محسوب می‌شود. منظور از ارزیابی عملکرد شرکت‌ها ارزیابی کلی وضعیت مالی و نتایج عملیات برای تصمیم‌گیری‌های منطقی است.
سهامداران که مهمترین گروه کاربران اطلاعات صورت‌های مالی هستند منافع خود را در اطلاعات سود جستجو می‌کنند. سود حسابداری نشانه‌ای است که موجب تغییر باورها و رفتار سرمایه‌گذاران می‌شود. کیفیت سود می‌تواند در گزارشگری مالی اطمینان سرمایه‌گذاران را در بازارهای مالی تحت تأثیر قرار دهد. از عوامل مهم مؤثر در کیفیت سود می‌توان به روش‌های متعدد حسابداری، نارسایی‌های موجود در فرایند برآوردها و پیش‌بینی‌ها، اختیار عمل مدیران و تأثیرپذیری سود از مبانی گزارشگری و صلاحدید مدیران اشاره کرد. عبارت کیفیت سود به توانایی مدیران در استفاده از اقلام اختیاری در اندازه‌گیری و گزارشگری سود اشاره دارد. اقلام اختیاری ممکن است شامل انتخاب از بین اصول یا استانداردهای حسابداری و به کارگیری برآوردها و زمان‌بندی معلاملات برای شناسایی اقلام غیرعادی در سود باشد.
در طول سه دهه اخیر بحث کیفیت سود مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفته و تلاش بر این بوده است که با دست یافتن به یک روش منطقی و معتبر، کیفیت سود مورد ارزیابی قرار گرفته و عوامل تأثیرگذار بر آن شناسایی شود (دسای و همکاران[۲۹]، ۲۰۰۹).

 

۲-۲-۲ کیفیت سود
 

غالباً استفاده‌ کنندگان از صورتهای مالی به دنبال سود واقعی هستند. در واقع بحث کیفیت سود زمانی مطرح می‌شود، که تحلیل‌گران مالی تلاش می‌کنند تا اطمینان حاصل نمایند، چه اندازه از سود خالص گزارش شده منعکس کننده سود واقعی است. در ارزیابی کیفیت سود، استفاده کنندگان از صورتهای مالی معمولاً به ساختار اجزای سود خالص توجه می‌کنند (ظریف فرد، ۱۳۷۸).
بیانیه مفهومی حسابداری مالی شماره (۱) یکی از اهداف گزارشگری مالی را فراهم نمودن اطلاعاتی برای ارزیابی مبلغ، زمان و عدم اطمینان مرتبط با چشم‌انداز آتی جریان نقدی بیان می‌کند. پیش‌بینی سود داده مهمی برای این هدف می‌‌باشد، بنابراین قابلیت پیش‌بینی به عنوان معیار ارزیابی کیفیت سود در راستای اهداف گزارشگری مالی است.
کیفیت سود را می‌توان به سه دسته تقسیم نمود:
پایداری سود، سطوح اقلام تعهدی و سودی که منعکس کننده معاملات اقتصادی مربوط است (خواجوی، ۱۳۸۴، ۳۹).
پایداری سود به معنای تکرارپذیری سود جاری است. هر چه پایداری سود بیشتر باشد، شرکت توان بیشتری برای حفظ سودهای جاری دارد و فرض می‌شود کیفیت سود بالاتر است (خواجوی، ۱۳۸۴، ۳۹).
چنانچه شرکت بتواند سود جاری را در آینده حفظ کند کیفیت سود شرکت بالاتر است. برخی از تحقیقات نشان می‌دهد که افراد مشارکت کننده در بازار سرمایه حتی حسابرسان و تحلیل‌گران مالی قادر نیستند پایداری اقلام تعهدی حسابداری و بازتاب‌های ارزشیابی این اقلام را بطور کامل درک نمایند، دو دلیل برای این ناتوانی قابل ذکر است:

 

 

رابطه بین فرایند تولید اقلام تعهدی و سودهای آتی به اندزه کافی پیچیده است که سرمایه‌گذاران نتوانند ماهیت موقتی اقلام تعهدی را شناسایی کنند.
 

مدیران فرصت طلبانه به مدیریت سود می‌پردازند و سرمایه‌گذاران نمی‌توانند تا دوره‌های بعدی تشخیص دهند که اقلام تعهدی پایداری کمتری از جریان نقدی عملیاتی دارند (پنمن و ژانگ[۳۰]، ۲۰۰۲).
 

عبارت کیفیت سود به توانایی مدیران در استفاده از اقلام اختیاری در اندازه‌گیری و گزارشگری سود اشاره دارد. اقلام اختیاری ممکن است شامل موارد زیر باشد:
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 191
  • 192
  • 193
  • ...
  • 194
  • ...
  • 195
  • 196
  • 197
  • ...
  • 198
  • ...
  • 199
  • 200
  • 201
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • بررسی-مسائل-استراتژیک-و-ترسیم-نقشه-استراتژی-برای-دفاتر-پیشخوان-دولت-با-استفاده-از-مدل-های-SWOT-و-BSC- قسمت ۷
  • تاثیر هوش فرهنگی بر رفتار شهروندی کارکنان بانک ملت ایران- قسمت ۱۲
  • ارائه مدلی برای تعیین ارزش مسافران در بستر الکترونیکی در صنعت حمل¬ونقل هوایی- قسمت ۵
  • مفهوم زناشوئی و آثار حقوقی مترتب بر آن- قسمت ۶
  • ارزیابی کارایی وصول مطالبات گاز بهاء بخشهای تابعه شرکت گاز استان اردبیل با استفاده از تحلیل پوششی داده ها و رگرسیون چند متغیره- قسمت ۶
  • رابطه بین درک شنیداری و به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی بر اساس عملکرد فارسی آموزان غیرایرانی- قسمت ۳
  • معناشناسی واژگان قرآن در روایات اهل بیت- قسمت ۵
  • اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر بر اساس مدل کرک پاتریک- قسمت ۶- قسمت 2
  • راهنمای نگارش مقاله در مورد بررسی رابطه بین تبلیغات تلویزیونی بر رفتار مصرف کنندگان درفرایند تصمیم خرید خودرو- ...
  • تأثیر قوّه قاهره بر مسؤولیّت در قلمرو حمل ونقل دریایی- قسمت ۱۱
  • مقاله های علمی- دانشگاهی | ۳-۴-۲ گفتار دوم: حد و قصاص – 10
  • دانلود پایان نامه درباره مقایسه استراتژی های تحلیل تکنیکال با روش خرید و نگهداری ...
  • بررسی میزان مشتری مداری بانکها بر اساس معیار نتایج مشتریان در مدل EFQM- قسمت ۶- قسمت 2
  • بررسی‌رابطهفضای‌مجازی‌ وعامگرایی‌کاربران‌اینترنت درسـازمـان‌اسـنـادوکـتـابـخـانه‌ملـی‌ایـران- قسمت ۳
  • تبیین نسبت حقوق مدنی زن و مقتضیات زمان و مکان- فایل ۵
  • بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزند سالاری در جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله شهرستان نجف ‌آباد- قسمت ۵- قسمت 2
  • پژوهش های پیشین با موضوع بررسی تاثیر یک دوره تمرین ورزشی شنا و مکمل سیلیمارین بر ...
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره اثربخشی آموزش مدیریت رفتار کودکان به مادران بر سلامت روان ...
  • بررسی رابطه نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و چولگی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۵
  • " دانلود فایل های دانشگاهی | قسمت 19 – 8 "
  • رابطه¬ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی۹۳- قسمت ۳
  • تاثیر عوامل ژئوپلیتیک بر رژیم حقوقی دریای خزر با تاکید بر خطوط انتقال انرژی- قسمت 12
  • امکان سنجی پیوستن ایران ایر به ائتلاف های بین المللی هوایی- قسمت ۲۱
  • اثربخشی-درمان-شناختی-ـ-رفتاری-بر-کاهش-نشانه‌های-اضطرابی- قسمت 25
  • بررسی میزان بیان ژن آلفا آمیلاز کبدی به روش Real time PCR در بافت کبد موش های نرمال و چاق- قسمت ۴
  • تدوین و آزمون مدل انگیزشی برای تصمیم به ترک یا ادامه تحصیل دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان مناطق روستایی شهرستان اقلید- قسمت 27
  • بررسی ابعاد حقوقی استخراج گاز از میادین مشترک با تاکید بر میادین مشترک ایران- قسمت ۹
  • مقایسه انگیزه مشارکت مردان و زنان مشهد به ورزش پرورش اندام- قسمت ۳- قسمت 2
  • تحلیل و بررسی فقهی و حقوقی تخلفات انتظامی سردفتران و دفتریاران و آیین رسیدگی به آنها در مراجع انتظامی- قسمت ۴
  • مقایسه دیدگاه های اعضای هیئت علمی و دانشجویان درباره کاربرد مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش- قسمت ۹

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان