مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
استفاده_از_روش_تطبیق_کنترل_مقاومتی- قسمت ۱۰
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

شکل ۱۹ کنترل ریزشبکه به صورت MMO

 

کنترل غیر متمرکز

در روش کنترل غیر متمرکز منابع تولید پراکنده به تنهایی منطقه تحت پوشش خود را بر اساس اندازه‌گیری‌های محلی کنترل می‌کنند. در واقع هر منبع برای خود کنترل مخصوص به خود را داشته و میزان تولید خود را برای کنترل ولتاژ و فرکانس به تنهایی تغییر می‌دهد. (شکل ۲۰)

شکل ۲۰ منطق کنترلی توزیع شده
هر کدام از کنترلرها باید ویژگی‌های زیر را تامین کنند:

 

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

توانایی تسهیم بارها را داشته باشد (خطی یا غیرخطی)

پایداری کل سیستم را تضمین کند

کنترل مبدل باید از ایجاد افست(Offset) ولتاژ DC در ریزشبکه جلوگیری کند

از منظر کنترل غیرمتمرکز، ساختار تولیدپراکنده بر اساس امپدانس اتصال به شبکه، دسته‌بندی می‌شود. در شبکه‌های گسترده، امپدانس القایی بوده، بنابراین دامنه و فاز ولتاژ منابع در نقاط اتصال با یکدیگر به شدت متفاوت خواهد بود. هرچه از گستردگی شبکه کاسته شود، مقاومت امپدانس‌ها افزایش یافته و تنها اختلاف دامنه ولتاژها کاهش می‌یابد. در شبکه‌های کوچک امپدانس کاهش یافته و مقاومتی می‌شود. بنابراین نه دامنه و نه فاز ولتاژ منابع در نقاط اتصال، تغییر زیادی نخواهد کرد.
در مقاله [[۱۲۷]] کنترل مبدل‌های موازی برای ریزشبکه‌ها مورد بررسی قرار گرفت است. در این کار فرض شده است که امپدانس غالب القایی بوده و از مقاومت صرفنظر شده است. در این روش بر اساس منحنی کاهشی، فرکانس با توجه به توان اکتیو و ولتاژ با توجه به توان راکتیو تنظیم می‌شود. نشان داده می‌شود که نیازی به PLL[128] نبوده و توان بار بر اساس مقادیر نامی مبدل‌ها بین آن‌ ها قابلیت تقسیم دارد. با توسعه روش کنترل کاهشی، جریان هارمونیکی که به علت بار غیر خطی ایجاد می‌شود را نیز می‌توان بین مبدل‌ها تقسیم کرد. اما مطالعات زیادی بر روی اعوجاج ولتاژ و اثرات نویز در این سیستم کنترلی انجام نشده است.[[۱۲۹]]
یکی از مشکلات اصلی کنترل کاهشی، تغییر ولتاژ و فرکانس با تغییر بار می‌باشد. کنترل کاهشی تقسیم بار مطمئنی انجام می‌دهند ولی موجب انحراف بزرگی در ولتاژ و فرکانس می‌شوند. بنابراین باید سیستمی برای تصحیح این دو مقدار بر اساس استاندارد IEEE1574 [[130]] وجود داشته باشد. بنابراین از کنترل ثانویه ولتاژ و فرکانس برای این کار استفاده می‌شود. البته زمان عملکرد طولانی‌تری نسبت به کنترلر کاهشی دارد.
تحقیقات نشان داده است که روش‌های کنترل کاهشی قدیمی در شبکه‌هایی که امپدانس اتصالی مقاومتی دارند، کارایی خود را از دست می‌دهند. در این شبکه ولتاژها تحت تاثیر توان اکتیو بوده (P-V) و فرکانس شبکه از توان راکتیو(Q-f) تاثیر می‌پذیرد. دو روش مختلف برای حل این مشکل پیشنهاد شده است. در روش اول، با مطالعه تغییرات فرکانس و ولتاژ بر اساس توان اکتیو و راکتیو برای مقادیر مختلف نسبت اندوکتانس به مقاومت، روشی برای جداسازی[۱۳۱] کنترل‌های کاهشی ولتاژ و فرکانس بر اساس مختصات مرجع (بر اساس نسبت راکتانس به مقاومت) پیشنهاد شده است [[۱۳۲]]. روش دوم از امپدانس مقاومتی مجازی در خروجی مبدل استفاده می‌کند. با این کار امکان جدا نمودن کنترلرهای کاهشی ولتاژ و فرکانس از یکدیگر ایجاد می‌شود. [[۱۳۳]]
در تمامی کنترل‌های غیر متمرکز می‌توان از استراتژی امپدانس مجازی به همراه منحنی کاهشی، و کنترل ثانویه برای برگرداندن ولتاژ و فرکانس استفاده کرد.

 

بررسی پایداری کنترلرهای غیرمتمرکز در ریزشبکه‌ها

واسط‌های الکترونیک قدرت با بهره گرفتن از اندازه‌گیری‌های محلی در سیستم کنترلی غیرمتمرکز، منابع را کنترل می‌کنند. از این رو پایداری ریزشبکه‌ها اهمیت پیدا می‌کند. اهمیت موضوع از این جهت است که تجهیزاتی که خود پایدار هستند، آیا می‌توانند پایداری سیستم اصلی را تضمین کنند.
کارهای اخیر نشان داده است که سیستمی شعاعی با خطوطی اندوکتیو به همراه کنترل کاهشی فرکانس و ولتاژ، به همراه حلقه‌های کنترل داخلی ولتاژ، همواره دارای پایداری سیگنال کوچک در برابر تغییرات کاهشی معقول است.
نقطه بهره‌برداری سیستم که در مطالعات سیگنال کوچک از آن استفاده می‌شود به ولتاژ و فرکانس وابسته است. تحقیق‌ها نشان داده که پایداری سیگنال کوچک به نقطه کار ریزشبکه وابسته است [[۱۳۴]]. برای مطالعات سیگنال کوچک، اجزای ریزشبکه که شامل مبدل‌های قدرت، منابع ذخیره‌ساز انرژی، منابع تولیدپراکنده و ژنراتور سنکرون است، باید مدل شوند [[۱۳۵]]. البته کارهای انجام شده تا کنون با منابع محدود، بوده است حداکثر تا سه منبع پراکنده در ریزشبکه در نظر گرفته شده است. البته تعدادی از تحقیقات سیستم‌های بزرگ را نیز مورد بررسی قرار داده‌اند که با بهره گرفتن از روش‌های محاسباتی[۱۳۶] برای تحلیل استفاده کرده‌اند. اساس این روش‌ها مدل حالت[۱۳۷] سیستم است که در مطالعات گذرا و ماندگار مورد استفاده قرار می‌گیرد [[۱۳۸]].
در جدول زیر مقایسه این دو روش به طور کامل آمده است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کنترل مرکزی کنترل غیر متمرکز
یک کنترلر مرکزی تمامی تصمیمات اصلی را می‌گیرد کنترلرهای توزیع شده تصمیم می‌گیرند
در صورت از دست رفتن کنترلر تمام سیستم از دست می‌رود در صورت از دست رفتن هر کنترلر، برای سیستم مشکلی پیش نمی‌آید
نیاز به سیستم ارتباطی دارد نیاز به سیستم ارتباطی ندارد
ساختار شبکه اهمیت دارد ساختار شبکه در نظر گرفته نمی‌شود
توسعه آن سخت است توسعه آن آسان است
هزینه بالا هزینه کم
رباست نسبت به پارامترها حساس به پارامترها
در پروژه‌های عملی استفاده می‌شود در پروژه‌های آزمایشگاهی استفاده می‌شود

کنترل سلسله مراتبی

این روش به طور گسترده‌ای مورد علاقه قرار گرفته است. زیرا این امکان را ایجاد می‌کند تا بر مشکلات مطرح شده در دو روش گذشته تا حدودی امکان غلبه ایجاد شود. این روش از ۳ سطح کنترلی اولیه[۱۳۹]، ثانویه[۱۴۰] و ثالثیه[۱۴۱] تشکیل شده است.هر سطح کنترلی منطق مربوط به خود را داشته و مشکلاتی را از ریزشبکه حل می‌کند. همانطور که در شکل ۲۱ مشاهده می‌شود، کنترل اولیه پایه ساختار کنترلی است. این سطح کنترل با ژنراتور و بارهای قابل کنترل در تماس است. هرچه به سمت سر هرم حرکت می‌کنیمسطح ارتباط‌ها با سخت‌افزارها کاهش پیدا می‌کند. این سیستم کنترلی بیشتر در حالت جزیره‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. زیرا در حالت جزیره‌ای شبکه توزیع وجد ندارد بنابراین، فرکانس توسط شبکه تحمیل نمی‌شود. بنابراین خود ریزشبکه مسئولیت تنظیم آن را بر عهده دارد.

شکل ۲۱ساختار کنترل سلسه مراتبی

 

کنترل اولیه

اولین سطح کنترلی را تشکیل داد و سریع‌ترین پاسخ را دارد. با توجه به دینامیک منابع، این کنترل اطمینان پیدا می‌کند که مقادیر محلی ولتاژ و جریان مقادیر نامی خود را دنبال خواهند کرد. همانطور که در شکل ۲۲ مشاهده می‌شود، کنترل اولیه بر اساس رابطه فرکانس- توان اکتیو و ولتاژ-توان راکتیو مبنای تنظیمی خود را اجرا می‌کند.

شکل ۲۲کنترل اولیه

 

کنترل ثانویه

نظر دهید »
اثربخشی-درمان-شناختی-ـ-رفتاری-بر-کاهش-نشانه‌های-اضطرابی- قسمت 25
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فتحی آشتیانی، علی. آزمون‌های روان شناختی – ارزشیابی شخصیت و سلامت روان. انتشارات بعثت. 1388
Abstract
Objective: Anxiety is one common neurotic disorder that all people in various situation experience it. The present study aimed at an investigation of the effectiveness of cognitive behavioral therapy on decrease of anxiety symptoms and increase of academid function in students with social phobia Method: The Present study presents the guasi experimental method with experimental and control groups and pre-test/post-test. The statistical population of the present study includes all of the 14 to 19 year students with social phobia. Sample includes 28 students that randomly selected experimental group (14) and control group (14). Subjects were, in sampling methods. The measurement instruments were anxiety scale and social phobia scale that completed before and after intervention. Experimental group participant received one 90 minutes session weekly. The control group didn’t received any intervention. Results: Using descriptive statistical and variance analysis and software SPSS-20, Data were analyzed. The results of the analysis of variance revealed that there was significant differences between experimental and control groups in post-test of anxiety and social phobia (p<0.05). Conclusion: Based on these findings, it can be concluded that the cognitive behavioral therapy could increase student’s psychological wellbeing and academic function.
Keywords: cognitive behavioral therapy, academic function, anxiety, social phobia.
. Sukhodolsky ↑

. Deacon & Abramowitz ↑
. Norton & Price ↑
. Furmark ↑
. Kessler . Ayers ↑
. Davidson, Hughes, George, Blazer ↑
. Liebowitz, Gorman,Fyer, & Klein ↑
. Schneier ↑
. Schneier, Johnson, Hornig,Liebowitz, &Weissman ↑
. Stien & Kean ↑
. Stien, Torgrud & Walker ↑
. Stien, Wallker & Fowrd ↑
. Chu & Harrison ↑
. Olatunji ↑
. Kessler ↑
1. social phobia ↑
. Furmark ↑
. Wood ↑
. neurology ↑
. jemz & lange ↑
. Mcleen ↑
. extravert ↑
. introvent ↑
. Jefrygaree ↑
. Glodberger ↑
. Kendel ↑
. Clorck ↑
1. Freuid ↑
. castration ↑
. castration anxiety ↑
. Kline ↑
. primary anxiety ↑
. Goldberg ↑

 

نظر دهید »
بررسی تطبیقی دیدگاه‌های آیت‌الله معرفت و آیت‌الله جوادی آملی در مباحثی از علوم قرآنی (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ)- قسمت ۱۳
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

الف)همانندی معنوی مانند: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ… )(زمر/۲۳)، که مقصود شباهت داشتن هر قسمت با قسمت دیگر از نظر خوبی و درستی، معجزه بودن و عدم ایراد و تناقض است.
ب)همانندی ظاهری، مانند: (…هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً… )(بقره/ ۲۵)؛ و نیز (…وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ… )(انعام/ ۱۴۱).
۲- متشابه به معنای شبهه برانگیز که این هم بر دو قسم است:
الف)معنوی مانند: (…وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ… )(آل‌عمران/۷).
ب)ظاهری مانند: (قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا هِیَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا… )(بقره/۷۰).»[۲۵۸]
«متشابه آیه‌ای است که با آن‌که بر مدلول لفظی خود دلالت می‌کند و ظهور در معنای خود دارد، ولی از نظر مقصد و مراد، دست‌خوش تردید و شبهه است و دل به آن معنای ظاهری آرام نمی‌گیرد و زمینه‌ی فتنه‌جویی در آن وجود دارد. به تعبیر دیگر، در آیات متشابه، الفاظ آیه بر موضوعٌ له خودشان دلالت تام دارند و متشابه بودن آن به دلیل قصور لفظی آن نیست تا در نتیجه،‌ محکمات، همانند خاص و قید و قرینه‌ی موضوعٌ له لفظ را مشخص نمایند، چون اصولاً غرابت و اجمال لفظی به اصطلاح مشهور وجود ندارد، بلکه تشابه از این روی پدید آمده که آیه هم بر معنای مراد و مقصود که قابل پذیرش و منطقی است و هم بر معنای غیر مراد و مقصود قابل انطباق است. تشابه نه از اوصاف لفظ و نه از اوصاف أعم از لفظ و معنی، بلکه فقط از اوصاف خاص معنی است. ظاهر آیات متشابهات با آیات محکمات ناسازگار، بلکه در تضاد و تعارض است، اگر تعارضی ظاهری میان محکمات و متشابهات نباشد، عنوان أمّ الکتاب بودن محکمات و مرجع و مفسربودن آنان، تصور درستی ندارد. و چون قرآن آمده است که در حوزه‌های گوناگون زندگی سامان بخش و آرامش آور باشد، ابتدا خود باید آرام گیرد و آیات متشابه را که ناآرام و دست‌آویز فتنه آوران است به سوی ساحل آرامش رهبری نماید. و محکمات بر اساس معرفی خود قرآن، أمّ الکتاب، مرجع، مفسر و آرام بخش متشابهات معرفی شده‌اند.»[۲۵۹]
«تأویل متشابه، آن‌گاه است که بیننده را ازحیرت درآورده، نظر او را به وجه صحیح آن معطوف دارد، در واقع چهره‌ی لفظ را به آن سو که تنها حق خودنمایى مى‌کند بازگرداند.»[۲۶۰] «سخن علامه طباطبایى، در توجیه وجود این آیات، چنین است: وقوع آیات متشابه در قرآن به‏خاطر خضوع قرآن در القاى معارف عالیه‏اى مى‏باشد که آن معارف عالیه را در اسلوب‏هاى عمومى ریخته و این اسلوب براى معانى مخصوص وضع شده است، لذا الفاظ قادر به ایفاء و القاى تمام معانى مورد نظر نمى‏باشند، مگر براى کسانى که در سطحى عالى از معرفت باشند.»[۲۶۱]
«پس کلام حق (قرآن کریم)، هرگاه نمودی جز حق داشته باشد، و به باطل همانند آید، آن را متشابه گویند. طبق این تعریف، تشابه، در مورد آیات متشابهه، تشابه حق و باطل است، سخن حق‌گونه‌ی حق تعالی، باطل‌گونه جلوه کند. از این رو، تشابه، علاوه که بر چهره‌ی لفظ یا عمل، پرده‌ی ابهام افکنده، موجب شبهه نیز می‌گردد. و هرمتشابهی، علاوه بر تفسیر که رفع ابهام می‌کند، به تأویل نیز نیاز دارد، تا دفع شبهه نماید. پس تأویل نوعی تفسیر است که علاوه بر رفع ابهام، دفع شبهه نیز می‏کند. بنابراین، مورد تأویل، نسبت به تفسیر، أخص مطلق است. لذا تأویل‌گر (عالم به تأویل) لفظ را از سرگردانی بیرون آورده، به قرارگاه اصلی خود بازمی‌گرداند. در نتیجه آیات متشابه آیاتی است که معنای حقیقی و مراد واقعی آن ظاهر نیست، برخلاف آیات محکم که معنای آن‌ ها طبق اصول محاوره، ظاهر و آشکار است. این آیات، به این سبب متشابه نامیده شده‌اند که معنای حقیقی و مقصود از آ‌ن‌ها بین چند معنی مردد گشته و معنای حقیقیشان به معنای غیر حقیقی مشتبه شده است؛ که کشف آن معنا و مراد حقیقی، همان تأویل متشابه می‌باشد.»[۲۶۲]
تأویل، تنها مختص متشابهات نیست؛ بلکه مربوط به تمام قرآن است. اما تأویل متشابهات غیر از تأویل تمام قرآن است، که در بحث تأویل از نگاه آیت‌الله جوادی آملی، به نقل این مطلب از ایشان می‌پردازیم.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۳-۵-۳-تأویل از نگاه آیت‌الله معرفت

«تفسیر رفع ابهام از لفظ مشکل است؛ بنابراین جایگاهش، رفع ابهام از معنا، به سبب پیچیدگی است که در لفظ حاصل شده است. اما تأویل، از ریشه‌ی ‏«أول‏» گرفته شده، لذا تأویل به معناى ارجاع دادن مى‏باشد. تأویل در موردى به کار مى‏رود که گفتار یا کردارى مایه‌ی شبهه گردیده، موجب حیرت و سرگردانى شده باشد.»[۲۶۳]
«تأویل، رفع شبهه از متشابه، أعم از اقوال و افعال است. بنابراین جایگاهش، در هنگام وقوع شبهه در قول یا عمل است که سبب پنهان شدن حقیقت گشته است. حقیقتی که هدف نهایی یا معنای مراد است. بنابراین تأویل از بین بردن خفاست؛ پس علاوه بر این‌که رفع ابهام است، دفع شبهه نیز می‌کند. چراکه هرجا تشابه در لفظ وجود دارد معنا نیز مبهم است. لذا تأویل دفع و رفع با هم است.»[۲۶۴]
«تأویل، همان بطن قرآن است که دلالت درونی قرآن را می‌رساند و در مقابل ظهر قرار دارد که همان دلالت برونی قرآن است. لذا تمام آیات قرآن از محکم و متشابه دارای تأویل می‌باشد. پیامبر می‌فرماید: «ما فی القرآن إلّا و لها ظهر و بطن»، آیه‌ای در قرآن نیست مگر آن‌که ظهر و بطن دارد. و از امام باقر پرسیدند، مقصود از ظهر و بطن چیست؟ ایشان فرمودند: «ظهره تنزیله و بطنه تأویله».[۲۶۵]
«ظهر قرآن همان دلالت ظاهری آن است که از قرائنی مانند شأن نزول به دست می‌آید و جنبه‌ی خصوصی دارد، ولی بطن قرآن دلالت باطنی قرآن است که با قطع نظر از قرائن موجود، برداشت‌های کلی است که از متن قرآن به دست می‌آید، و همه جانبه و جهان شمول است؛ لذا پیوسته مانند ماه و خورشید در جریان و قابل تطبیق در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است که مناسب آن می‌باشد؛ که اگر چنین نبود، هر آینه قرآن از استفاده‌ی دائمی ساقط می‌گردید. این برداشت‌های کلی و جهان شمول است که تداوم قرآن را برای همیشه تضمین کرده، همواره آن را زنده و جاوید نگاه داشته است.»[۲۶۶]
«براى تأویل معناى سومى آمده و آن تعبیر رؤیا (تعبیر خواب) است که در سوره‌ی ‏یوسف هشت‏ بار به کار رفته. در آن‌جا که دو نفر زندانى خواب خود را براى حضرت‏ یوسف بازگو کردند، آن‌گاه تقاضاى تعبیر آن را نموده گفتند: (…نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ… )(یوسف/۳۶)، ما را به ‏تعبیر آن آگاه ساز، هم‌چنین است آیات دیگر آن سوره.
معناى چهارمى نیز در قرآن براى تأویل به کار رفته و آن عاقبت الأمر (پى‌آمد) است که همان معناى لغوى تأویل مى‏باشد. در سوره‌ی اسراء مى‏خوانیم: (وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً )(اسراء/۳۵)، پیمانه را سرشار نموده و با میزان درست ‏بسنجید که این بهتر و خوش فرجام‏تر است‏.
فرض پنجم برای معنای تأویل، وجود خارجى و وجود عینى هر چیزى است که ابن‌تیمیه آن را تأویل‏ وجود ذهنى و وجود لفظى و وجود خطى هر چیز مى‏داند، زیرا هر چیزى چهار مرحله‌ی وجودى دارد: در ذهن، در لفظ، در کتابت و در خارج که وجود عینى هر چیزى است. وی آن‌گاه گوید: «این وجود عینى، تأویل دیگر وجودها شناخته شده، و مآل هر وجود ذهنى و لفظى و کتبى، همان وجود خارجى و عینى او است‏.»[۲۶۷]

 

۳-۵-۴-تأویل از نگاه آیت‌الله جوادی آملی

««أَوْل» بازگشت به لحاظ آغاز و پیشینه، به لحاظ نهایت و فرجام؛ یا به جهات دیگر مانند غرض است؛ و در همه‌ی کاربردهای قرآنی همین معنا مراد است. اطلاق کلمه‌ی تأویل بر معنای غایی و مقصود نهایی نیز به همین لحاظ است.»[۲۶۸]

 

۳-۵-۴-۱-معنای اصطلاحی «تأویل» و حکمت تکرار این واژه در آیه‌ی۷/آل عمران[۲۶۹]

«تأویل» در این آیه دو بار آمده است و هر دو معرفه‏اند نه نکره، هر چند تعریف آن‏ها به ضمیر است نه به الف و لام تا مانند: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا )(شرح/۵ ـ ۶) باشد که دومی همان اولی است؛ بر خلاف تکرار به نکره که دومی غیر از اوّلی است.
آوردن اسم ظاهر با امکان اکتفا به ضمیر، مانند (و ما یعلمه …)، مشعر به تعدّد معنای تأویل است؛ یعنی تأویل دوم غیر از تأویل اول است: تأویل اول همانا تأویل متشابه است و تأویل دوم همانا تأویل (الکِتَابُ)؛ و نتیجه‌ی آن سه امر است:
۱٫ همه‌ی قرآن، أعم از محکم و متشابه، دارای تأویل است و حدیث امام باقر،[۲۷۰] تأویل مجموع قرآن را تأیید می‏کند. واژه‌ی تأویل در هفت سوره جمعاً هفده بار تکرار شده است.
۲٫ تأویل متشابه، دست‌آویز آلودگان به زیغ و انحراف است و جریان بهانه‏جویی بیماردلان به تأویل (أُمّ الکِتَاب) یعنی خصوص محکمات و نیز به تأویل مجموع کتاب، أعم از محکم و متشابه، ربط ندارد.
۳٫ توسعه‌ی تأویل دوم، به قرآن‏شناسی به معنای وسیع آن بازمی‏گردد؛ بر خلاف تضییق تأویل اول که به خصوص متشابه‏شناسی بازمی‏گردد که بخشی از قرآن است.
اکنون که روشن شد تأویل کتاب غیر از تأویل متشابه است، باید دریافت که تأویل در اصطلاح قرآن به چه معناست. مفهوم جامع و انتزاعی آن طبق لغت از «اَوْل» به معنای رجوع است؛ ولی مهم،تبیین معنای اصطلاحی آن در فضای قرآن حکیم است.
بیشتر کاربردهای تأویل در قرآن حکیم ناظر به حوزه‌ی لفظ، مفهوم و معنا، تفسیر و تبیین قلمروی دلالت و مانند آن نیست، بلکه درباره‌ی ارجاع به واقعیت عینی أعم از دنیا و آخرت است؛ نمونه‏ها:
۱٫ آیه‌ی (…ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً )(نساء/۵۹)، راجع به پایان خارجی اطاعت از خدا، پیامبر و اولواالأمر و بازگرداندن مورد تنازع به خدا و پیامبر است که مطلبی عینی است نه علمی.
۲٫ آیه‌ی (هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ… )(اعراف/۵۳)، درباره‌ی جریان خارجی است نه ذهنی؛ و هیچ به انذار و وعید اختصاص ندارد، بلکه تبشیر و وعده و نیز سایر معارف قرآنی را شامل می‏شود.
۳٫ آیه‌ی (بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ… )(یونس/۳۹)، ناظر به تحقق عینی گزارش‏های قرآنی است نه تفسیر مفهومی آن.
۴٫ آیه‌ی (…یَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ… )(یوسف/۱۰۰) و آیات (…نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ قَالَ لاَ یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ… )(یوسف/۳۶-۳۷)، راجع به تبیین رخداد آینده است و آن، امری عینی است نه علمی و با این قرینه تعبیرهای دیگری که در سوره‌ی یوسف از تأویل شده است به معنای ارجاع به امر خارجی است نه ذهنی و مفهومی.
۵٫ آیه‌ی (وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً )(اسراء/۳۵)، درباره‌ی جریان خارجی است نه ذهنی.
۶٫ آیه‌ی (…سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا )(کهف/۷۸) و آیه‌ی (…ذَلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا )(کهف/۸۲)، بیانگر رخدادی عینی است نه ذهنی.
در این شش سوره که به روشنی از تأویل سخن به میان آمده است، همه ناظر به تحقق عینی قول، فعل یا رؤیاست و هیچ‏یک درباره‌ی تفسیر مفهومی یا ترجیح احتمال مرجوح بر راجح و مانند آن نیست. این مطلب سامی از دیرزمان مورد عنایت قرآن‏پژوهان بوده است و هیچ به تفسیر المیزان اختصاص ندارد، چنان‏که ویژه‌ی مفسّران امامیه نیست، بلکه دیگران نیز از آن طرفی بسته‏اند و آن‌چه احمدبن‌تیمیّه در تفسیر سوره‌ی «اخلاص» نگاشته است و برخی متأخران از آن نقل کرده‏اند،[۲۷۱] گسترش بحث یاد شده را تأیید می‏کند.

 

۳-۵-۴-۲-برخی آراء درباره‌ی معنای «تأویل»[۲۷۲]

«تأویل» از «أوْل» به معنای رجوع است؛ امّا ارجاع لفظ به معنا، عام به خاص، مطلق به مقید، منسوخ به ناسخ، ذوالقرینه به قرینه، یا تطبیق مفهوم به مصداق نیست، زیرا این موارد همگی در قلمرو لفظ و مفهوم‏اند و «تأویل» از نوع پیوند مثال با ممثّل است.
تطبیق مفهوم بر مصداق، غیر از تأویل قول، فعل یا رؤیاست، زیرا موجود خارجی که مورد تأویل امور یاد شده است هرگز مصداق چیزی نیست که بر آن به یکی از انحای دلالت‏های مطابقه، تضمّن و التزام دلالت کند؛ مثلاً یازده فرزند حضرت یعقوب هرگز مصداق یازده ستاره نبودند و پدر و مادر آنان مصداق شمس و قمر نبودند و خضوع آن‏ها برابر تخت وزارت یوسف هیچ‏گاه مصداق سجده‌ی کوکب‏ها نبوده است. غرض آن‌که ریشه‌ی تأویل و فروع برخاسته از آن اصل، کاملاً از جریان تطبیق مفهوم خاص بر مصداق خارجی خود جداست.
قرآن کریم فقط ممثّل را نشان نمی‏دهد، بلکه خود نیز مراد است و تنها با فهم خوب مثال است که می‏توان به ممثّل راه یافت.
خدای سبحان قرآن را برای هدایت مردم فرستاد و به تدبّر در آن فراخواند و این همان مرحله‌ی تفسیر است که بسیاری از دانشمندان را بدان دسترسی بوده و هست؛ امّا «تأویل» که تنها برای خدا یا برای خدا و راسخان در علم شدنی است، مرحله‌ی وجود خارجی است و راه رسیدن به آن نیز ادراک معانی آیات است، از این‏ رو محکماتْ تأویل متشابهات نیستند، بلکه مفسّر آن‏هایند و تأویل تنها برای متشابهات نیست، بلکه تمامی قرآن کریم «تأویل» دارد.
ایشان در ادامه به بیان دیدگاه علاّمه طباطبایی درباره‌ی معنای تأویل می‌پردازد. و در انتها می‌نویسد: پس «تأویل» قرآن کریم از سنخ تفسیر نیست و با درس و مدرسه به دست نمی‏آید. آگاهی از تأویل، پیوند تنگاتنگ با اهل‌بیت عصمت و طهارت را می‏خواهد که راسخان در علم‏اند.

 

۳-۵-۴-۳-انواع تأویل[۲۷۳]

تأویل در عین اشتراک مفهوم ذهنی جامع چند نوع است:
۱٫ تأویل رؤیای صادق: گاهی حقایق در عالم رؤیا با قالبی خاص (صورت مثالی)، برای کسی ظاهر می‏شود که آن حقایق تأویل این رؤیاست؛ مانند خواب حضرت یوسف: (إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ )(یوسف/۴) آن حضرت در خواب یازده ستاره را دید که همراه مهر و ماه بر او سجده کردند و آن‏گاه که به سلطنت رسید و یازده برادر همراه پدر و مادرش برای او خضوع کردند، چنین گفت که این تأویل همان رؤیا و حقیقت عینی همان صورتی است که از پیش در خواب دیده بودم: (…یَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا… )(یوسف/۱۰۰).
۲٫ تأویل کار مأموران به باطن: کار کسانی که مأمور به باطن هستند و بر اساس ولایت کار می‏کنند، «تأویل» (یعنی راز) دارد و علل و انگیزه‏ها و مقاصد نهایی آن کارها تأویل آن‏هاست؛ مانند عمل حضرت خضر یا حضرت حجّت. داستان حضرت موسای کلیم و حضرت خضر در بیداری بود؛ امّا هدف نهایی کارهای خضر بر موسی پوشیده بود، از این ‏رو هنگام جدایی ضمن بیان علل و انگیزه‌ی کارهایش به حضرت موسی فرمود که این تأویلِ همان کارهایی است که تو را توان تحمّل آن نبود: (…ذَلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا) (کهف/۸۲) و (…سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا )(کهف/۷۸).
۳٫ تأویل کارهای انسان: کار انسان نیز تأویل دارد؛ یعنی اصلی دارد که به آن بازمی‏گردد؛ مثلاً می‏فرماید که هنگام خرید و فروش کم نگذارید؛ اگر با رعایت کیل و وزن به عدل رفتار کنید، این کار تأویل شایسته‏ای دارد: (وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً )(اسراء/۳۵). این آیه رعایت عدلِ در کیل و وزن را دارای تأویل می‏داند؛ امّا تأویل به این مورد اختصاص ندارد و همه‌ی کارهای انسان تأویل دارد. پیامبر گرامی اسلام فرمود که مردم در دنیا در خواب‏اند؛ کارهایی که در این حال انجام می‏دهند تأویلی دارد که در بیداری آن را خواهند دید و سرآغاز این بیداری مرگ است: «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا.»[۲۷۴] آری تنها کسانی پیش از مرگ بیدارند که با آگاهی زندگی کنند.
۴٫ تأویل قرآن حکیم.

 

۳-۵-۴-۴-معنای ظهور تأویل قرآن در قیامت[۲۷۵]

خدای سبحان قیامت را ظرف ظهور قرآن کریم می‏داند: (وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَهً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ… )(اعراف/۵۲-۵۳)، درباره‌ی کمّ و کیف ظهور قرآن کریم در قیامت، چهار نظریه هست:
۱٫ ظهور احکام مربوط به قیامت، مانند بهشت و جهنّم و شفاعت و حساب و صراط و میزان و غیره: پی‌آمداین پندار آن است که تنها آیاتی از قرآن که دربردارنده‌ی برخی اوصاف الهی و معاد است، تأویل دارد و آیات دیگر، مانند انشائیات و اخلاقیاتی که دلیل خود را به همراه دارند، مانند «قبح ظلم» و «حسن عدل»، تأویل ندارند.
۲٫ ظهور تأویل تمامی قرآن در قیامت: طبق ظاهر آیه‌ی ۵۳ سوره‌ی «اعراف» که کلّ قرآن را دارای تأویل می‏شمرد، ظهور آیات «مبدأ» در قیامت به صورت ظهور اسمای حسنای خدای سبحان است: (یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ )(نور/۲۵)، پس بر همگان روشن خواهد شد که او نور آسمان‏ها و زمین است: (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ…) (نور/۳۵) و آیات معاد نیز با آشکار شدن حقیقت جهنم، حساب، صراط، میزان و مانند آن‏ها تأویل خواهند شد و احکام شریعت نیز که پیرو مصالح و حقایقی برگرفته از آن‏هایند، با ظهور آن مصالح و حقایق، تأویل می‏شوند و قصص انبیاء هم پیش از قیامت تأویل شده‏اند.
۳٫ عدم اختصاص «تأویل» به ظواهر آیات قرآنی و تأویل داشتن فعل خارجی: (وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً )(اسراء/۳۵)، استاد علاّمه طباطبایی،[۲۷۶] وصف آیات قرآنی «به داشتن تأویل» را، «اسناد الی غیر ما هو له» یا «وصف به حال متعلّق موصوف» می‏داند و می‏فرماید: وجودهای خارجی، تأویل دارند نه الفاظ آیات.
۴٫ با دقّت در معنای «تنزیل» و بررسی موارد آن در قرآن کریم، روشن می‏شود که هم اطلاق «تنزیل» بر قرآن، از قبیل «اسناد إلی ما هو له» و «وصف به حال خود موصوف» است و هم کاربرد «تأویل».
قرآن کریم می‏فرماید: (تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ )(واقعه/۸۰)، (حم وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ )(زخرف/۱-۴)، آیات لفظی کتاب خدا که در دسترس بشر است، مرحله‌ی نازل قرآن کریم و مربوط به نشئه‌ی طبیعت و عالم اعتبار است. این الفاظ عربی در (أُمِّ الْکِتَابِ) حضور ندارند و محتوای (أُمِّ الْکِتَابِ) نیز به صورت تجلّی نازل شده است؛ نه تجافی و مانند نزول باران، زیرا آن‌جا حرکت و انتقال نیست.
بر این اساس، اطلاق «تنزیل» بر قرآن کریم، از آن جهت «اسناد الی ما هو له» و حقیقت است که رابطه‌ی این صورت لفظی و آن وجود عینی و حقیقی که در (أُمِّ الْکِتَابِ) است، «حقیقت» و «رقیقت» است؛ یعنی آن‌چه در عالم طبیعت است، رقیقه‌ی آن حقیقت است و همین پیوند می‏تواند مصحّح حمل یکی بر دیگری باشد؛ مانند این‌که انسان مطلبی را در اندیشه‏اش می‏پروراند و سپس همان را با زبان یا بَنان بیان می‏کند. او همان مطلب علمی ذهنی خود را منتقل کرده است؛ ولی آن مطلب، هم‌چنان در ذهن او هست و تنها صورتی لفظی پدید آمده است که رقیقه‌ی آن وجود حقیقی است.
درباره‌ی قرآن کریم نیز می‏توان گفت که خدای سبحان محتوای اُمّ الکتاب را فروفرستاد و این قرآن، (تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ )(واقعه/۸۰) است، بنابراین همان‏گونه که اطلاق «تنزیل» بر قرآن صحیح و «اسناد الی ما هو له» است، اطلاق «دارای تأویل بودن» نیز بر قرآن صحیح است و به دیگر سخن، قرآن دارای تأویل است، زیرا معانی قرآن و آن‌چه حاکی از قرآن است، «تأویل» دارد.
از جهت اشتمال قرآن حکیم بر معارف ژرف که ریشه‌ی آن (أُمِّ الْکِتَابِ) و (عَلِیٌّ حَکِیمٌ) بودن قرآن است می‏توان گفت با این‌که تفسیرهای فراوانی بر قرآن کریم نوشته شده است، روز قیامت بِکْر می‏آید، زیرا تأویل قرآن در قیامت ظهور می‏کند.

 

۳-۵-۴-۵-تفاوت تعبیر خواب و تأویل

«تعبیر رؤیا به عالم الفاظ و مفاهیم ارتباط دارد و معبّر با بهره گرفتن از آن‏ها بیننده‌ی رؤیا را از صورت منامیّه می‏گذراند و به حقیقت آن می‏رساند، زیرا آن‌چه انسانْ نخست در خواب می‏بیند، اگر اضغاث احلام نباشد، حق است؛ ولی قوه‌ی متخیّله صورت‏هایی را بر آن می‏افزاید؛ یا از آن می‏کاهد و پس از بیدارشدن، آخرین صورت را که به یاد دارد برای معبّر نقل می‏کند و معبّر باید از این صورت‏ها بگذرد و به صورت نخستین برسد که حق است. او اگر دارای چنین قدرتی باشد، دانای به تعبیر است، وگرنه تعبیر به رأی کرده است.
تأویل رؤیا محقق شدن آن در بیرون است، پس «تأویل»، وجود خارجی رؤیاست و «تعبیر»، صورت مفهومی آن، هر چند قرآن کریم، گاهی «تأویل» را مرادفِ «تعبیر» هم به کار برده است؛ دو نمونه:
۱٫ در شرح زندانی شدن یوسف: دو زندانی از وی تأویل رؤیای خود را خواستند و حضرت فرمود که پیش از آن‌که طعامی برای شما بیاورند، تأویل رؤیای شما را می‏گویم: (…نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَقَالَ لاَ یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ… )(یوسف/۳۶-۳۷)؛ آن‏گاه پس از دعوت آنان به «توحید» فرمود که یکی از شما دو نفر آزاد و ساقی دربار می‏گردد و آن دیگری به دار آویخته خواهد شد. این بیان در حقیقت، «تعبیر» است که «تأویل» نامیده شده است، زیرا جریان آن دو زندانی هنوز در مرحله‌ی الفاظ و صور ذهنی بوده و در خارج رخ نداده است.
۲٫ در داستان شاه مصر: (قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِینَ )(یوسف/۴۴)، پس «تأویل» که حقیقت خارجی و عینی است، گاهی مرادف «تعبیر» آمده است که از مقوله‌ی الفاظ و مفاهیم ذهنی است. بر این اساس، وقتی گفته می‏شود که کلّ قرآن «تأویل» دارد، می‏تواند معانی ذهنی (تعبیر) یا وجود حقایق خارجی (تأویل) مراد باشد که قرآن در ظرف آن ظهور می‏کند و در بعضی آیات هم که آمده است در قیامت تأویل قرآن روشن می‏شود،[۲۷۷] لزوماً وجود خارجی آن مراد نیست، زیرا به مفهوم ذهنی آن هم «تأویل»گفته شده است و این دو اصطلاح (تأویل و تعبیر)، مثبتین هستند. البته اگر به‌طور حصر در یکی از دو معنای مزبور به کار رود، جمع هر دو پذیرفته نیست.
تأویل چنان‌چه با روایتی تأیید شود، یا شاهد قرآنی داشته باشد یا لطایف عقلی آن را همراهی کند و نیز مخالف با ظواهر دینی و برهان عقلی نباشد، پذیرفتنی و معتبر است، وگرنه اعتبار ندارد.»[۲۷۸]
«تأویل در قرآن کریم، هم به تعبیر که از مقوله‌ی الفاظ و مفاهیم ذهنی است، اطلاق شده و هم برای عین خارجی که متن تحقّق و واقعیّت است، استفاده شده و بر این اساس، وقتی گفته می‏شود که همه‌ی قرآن تأویل دارد، این تأویلْ ممکن است هم یک سلسله معانی ذهنی باشد که مفاهیم قرآن به آن‌ ها برمی‏گردد، و هم وجودی عینی و خارجی باشد که قرآن کریم در قیامت در آن حقیقتْ ظهور می‏کند؛ این دو معنای تأویل قابل جمعند و یک‌دیگر را نفی نمی‏کنند. پس تأویل که از «اَوْل» و رجوع است، می‏تواند به معنای ارجاع مفهوم به مفهوم دیگر باشد و هم به معنای ارجاع مفهوم به عین خارجی و نیز ارجاع مثال به مُمثّل باشد.
تأویل، خواه به معنای مصدری و خواه به معنای مؤول الیه باشد، سه قسم است: قسم اوّل آن‌ که به مبدأ غیبی ارجاع شود و چون کلمات الهی از مقام غیب ذاتی نشأت می‏گیرند، تأویل آن را غیر از خداوندْ کسی نمی‏داند. قسم دوم آن‌که به مقام ظهور و مشیئت ارجاع شود. بر این پایه، تأویل آن را غیر از خداوند کسانی که به مقام مشیئت الهی نائل آمده‏اند، چونان عترت طاهرین عالم‏اند. قسم سوم از قسم دوم نازل‏تر است که بر آن اساس، علم به تأویل قرآن نصیب خواصّ از پیروان اهل‏بیت خواهد شد و به همه‌ی این اقسام در روایت‌ها اشارت شده است.»[۲۷۹]

 

۳-۵-۴-۶-فرق تفسیر و تأویل[۲۸۰]

خداوند قرآن را به «حکیم» بودن می‏ستاید: (یس وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ )(یس/۱-۲)، و از آن به «قول ثقیل» یاد می‏کند: (إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا )(مزمل/۵) و معنای یسیر بودن آن: (وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ… )(قمر/۱۷ و۲۲ و۳۲ و۴۰)، ساده و سبک بودن نیست؛ بنابراین کتاب حکیم و وزین (ثقیل)، حتماً نیازمند تفسیر مفسران قرآن‏پژوه است و هیچ آیه‏ای نیست که تأمل‏پذیر نباشد، مگر در حدّ ترجمه بیان شود که از سنخ تفسیر نیست.
تفسیر با تأویل فرق دارد: در تفسیر از مدلول لفظ و مقتضای تعبیر بحث می‏شود؛ خواه مقتضای تعبیر به لحاظ قواعد ادبی باشد یا به جهت پای‏بندی‏های عرفی و عقلی؛ ولی در تأویل سخن از تعیین مرجع معنای لفظ و مشخص کردن مراد و مقصود است، زیرا هرگاه مراد مخفی باشد و ظاهر لفظ هیچ بر آن دلالت نکند، به آگاهی از مقصود نیاز است که جز خدا و راسخان در علم، آن را نمی‏دانند.[۲۸۱]
«تفسیر» به ظاهر یا باطن نیز هر اندازه امتداد یابد، از «تأویل» جداست. امام صادق در تفسیر آیه‌ی (فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ )(عبس/۲۴)، فرمود: «علمه الّذی یأخذه، عمّن یأخذ»؛[۲۸۲] یعنی انسان باید بنگرد که دانشش را از چه کسی می‏گیرد. این بیان لطیف، بیان معنا و تفسیر آیه است نه تأویل آن، چون علم و نان هر دو مصداق طعام‏اند؛ طعام بودن نانْ محسوس است و با دقت نظر طعام بودن علم را هم می‏توان از آیه برداشت کرد؛ امّا هرگز از آیه‌ی (…وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ… )(یوسف/۷۹)، نمی‏توان فهمید که «خوبی فرقه‏های دیگر از ماست»؛ حال آن‌که ائمّه چنین سخنی را فرموده‏اند.[۲۸۳]
در تأویل گاهی لفظ نیست؛ مانند (…هَـذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ… )(یوسف/۱۰۰) و گاهی لفظ و مفهوم هست؛ ولی از لفظ نمی‏توان آن ممثّل را استفاده کرد؛ مانند گفتار حضرت یوسف در تأویل رؤیای زندانیان.[۲۸۴] تأویل در هر دو صورت، به کلّی با «تفسیر» تفاوت دارد.
حقایقی که قرآن کریم از آن نشئت گرفته است و در قیامت بدان بازمی‏گردد، «تأویل» قرآن است که تنها عترت طاهره بدان آگاه‏اند، زیرا تنها آنان به مقام (أُمّ الکِتَاب)، (کِتابٍ مَکنون)، (لَوحٍ مَحفوظ)، (عِندَ الله) و (لَدَی الله) باریافته‏اند. اگر «تأویل» به معنای «تفسیر» باشد، علم آن به عترت طاهره اختصاص ندارد و هر کسی می‏تواند با تحصیل مبادی و مبانی بدان دست یابد، زیرا قرآن کریم برای هدایت مردم است و همگان را به تدبّر[۲۸۵] در آیات خویش فرامی‏خواند. افزون بر این، اگر دسترسی به قرآن کریم برای همگان شدنی نبود، ائمّه نمی‏فرمودند که روایات ما را بر آن عرضه کنید.[۲۸۶]
قرآن کریم علاوه بر این‌که تمامی علوم و معارف را دربر دارد و از دیدگاه تفسیری و الفاظ و مفاهیم، از آن استفاده‌ی ادبی و اصولی و فقهی و کلامی و فلسفی و عرفانی می‏شود، دارای «تأویل» نیز هست که هرگز با لغت و ادبیات و فقه و اصول و مانند این‏ها به دست نمی‏آید.

 

 

نظر دهید »
نقدو بررسی روانکاوانه(فروید،لکان) بر روی آثارهنریک ایبسن با نگاهی ویژه بر(هداگابلر، بانوی دریایی، مرغابی وحشی، خانه عروسک و ایولف کوچولو)- قسمت ۸
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

ـ هیچ کدام از آن‌ ها نمی‌خواهند مادر شوند.
ـ همه تکیه بر احساساتشان دارند اما از بی آبرویی می‌ترسند.
ـ آن‌ ها درک می‌کنند که زندگی به آن‌ ها هدفی می‌دهد اما نمی‌توانند آن هدف را بیابند.
ـ زنان هیچ نفوذی در کارها و امور جامعه ندارند. بنابراین آن‌ ها می‌خواهند بر هویت فردی و روانی خود نفوذ داشته باشند.
ـ بزرگترین تراژدی زندگی این است که بیشتر آن‌ ها کاری برای انجام دادن ندارند اما مشتاق شادی هستند بدون آن که حتی قادر به یافتن آن باشند.
ـ مردان و زنان متعلق به زمان خود نیستند.
ـ تعداد کمی از آن‌ ها والدین حقیقی دارند. بیشتر مردم توسط عمو و عمه بزرگ می‌شوند، با بی‌توجهی، درک نشده و یا تباه شده.
نمایشنامه درباره کوشیدن و جهد مداوم برای به مبارزه طلبیدن آداب و رسوم و سنت‌هاست و به منظور مبارزه با آن چه مرم قبول کرده‌اند.
هدا یک زن نوعی است در موقعیت و شخصیت خاص خودش، هدا با تسمان ازدواج کرده است اما با تخیلات اجلرت لوبرگ زندگی می‌کند. تفاوت چشم‌گیری است. بین هدا و این که خانم الوستد می‌گوید:«کار باعث شده اخلاق لوبرگ بهتر شود.» در حالی که برای هدا، لوبرگ فقط موضوعی برای ترس و بزدلی و دست انداختن رویاهایش است. هدا فاقد شجاعت لازم برای شریک شدن در فعالیت‌ها و ادامه آن‌ هاست و بعد هم اقرارهای او به منظور این که او واقعاً چگونه احساس می‌کند.«ببند! نفهم! برای این که مورد استهزا و تمسخر نباشی! »
قدرت خارق‌العاده‌ هدا در این است که او می‌خواهد روی انسان‌های دیگر نفوذ کند اما وقتی این اتفاق می‌افتد او آن‌ ها را تحقیر می‌کند.
لوبرگ به بوهمی‌ها تمایل دارد. هدا هم همین تمایل و کشش را دارد اما جرأت پرش به آن سو را ندارد. او واقعاً می‌خواهد به سمت یک زندگی انسانی سوق داده شود. در همه جنبه‌ها، اما بعد در پا به میان گذاشتن تردید می‌کند این تردید در جاهایی ارثی و بعضی مواقع اکتسابی است.
«به یاد آورید من از یک پیرمرد و نه فقط پیر، خارج از رده یا به هر حال فرتوت و سالخورده به دنیا آمدم که شاید این نشانه‌ها به نوعی در من باقی مانده باشد.»
«این فریب بزرگی است که یک نفر فقط عاشق یک شخص می‌شود.»
تسمان تظاهر به تناسب و برازندگی می‌کند هدا تظاهر به ملالت و خستگی. خانم الوستد تظاهر به بیماری عصبی و هیستری مدرن می‌کند. براک نمونه آشکار از جامعه بورژوازی است. ناامیدی و یاس لوبرگ از این حقیقت سرچشمه می‌گیرد که او می‌خواهد اداره کنترل جهان پیرامون خود را به دست گیرد اما حتی نمی‌تواند اداره کنترل خودش را به دست داشته باشد.
زندگی برای هدا یک نمایش بیهوده و مسخره است که از ابتدا تا انتها هیچ ارزشی ندارد. به طور معمول نمایشنامه‌های ایبسن، نشانه‌های اصلی درهداگابلر هم می‌تواند برگرفته از رویدادها و زندگی اشخاص پیرامون ایبسن باشد که او درباره آن‌ ها شنیده یا مطلبی خوانده است، برای مثال وقتی او در سال ۱۸۸۵ دیداری از نروژ داشت از ازدواج یک دوشیزه زیبا و معروف به نام سوفیا ماگلس با زبان شناسی به نام”پیتر گروث” مطلع شد. گروث با این دوشیزه زیبا به واسطه برخورداری از یک امتیاز ویژه ازدواج کرده بود، او در یک مسابقه با فالک (استاد زبانشناسی) که عده زیادی فکر می‌کردند فالک استاد برتر است برنده شده بود. (او کسی است که در نمایشنامه به شکل وزیر کابینه مرده در آمده و صاحب قبلی ویلای تسمان بوده است.) ایبسن به پسرش «سیگارو» گفته بود که او تسمان را براساس شخصیت جولیوس الیاس که یک دانشجوی ادبیات آلمانی در مونیخ بوده، پایه‌ریزی کرده است. الیاس اشتیاق زیادی داشت که مردم را سر کار بگذارد. بعدها او یک مرد متشخص در ادبیات شد. «لوبرگ» از یک پرفسور زبان شناس و روانشناس دانمارکیِ مقیم در برلن وام گرفته شد، او یک مرد مستعد اما نامتعادل بود که با زنان بد کاره آزادانه رفت و آمد می‌کرد و شبی در یک مجلس باده گساری ناپدید شد و دیگر هرگز کسی او را ندید. ایبسن هنگام نوشتن هداگابلر ترجیح داده که لووبرگ را مستعار این پرفسور کند.
عکس مرتبط با سیگار
دوشیزه تسمان، عمه‌یِ جورج، برمبنای خانم پیری اهل «ترون»[۴۳] به نام «الیس هُک»[۴۴] پایه‌ریزی شده است. ایبسن این خانم را در ۷۰ سالگی عمرش هنگامی که او از خواهر پیرش به مدت سه سال تا هنگام مرگ خواهرش پرستاری کرده بود، ملاقات کرد. ایبسن یک شعر دل ربا و سحر انگیز در ستایش این خانم در سال ۱۸۱۴ نوشت. این خانم تنها شخصیت نمایشنامه است ـ تا جایی که مشخص شده ـ که بر مبنای یک نروژی اصیل پایه‌ریزی شده و این مسئله ممکن است روی آن دسته از منتقدان که نمایش هداگابلر را آخرین نمایش نروژی ایبسن می‌دانند، تاثیر گذاشته باشد.
سه اتفاق دیگر نیز توجه ایبسن را به خودش جلب کرد به حدی که آن‌ ها را در نمایشنامه‌اش آورد. اولین اتفاق مربوط به زوج جوانی بود که نزد او آمدند تا با او مشورت کنند. آن‌ ها اظهار کردند، شادی آن‌ ها از بین رفته چون شوهر به وسیله یک زن دیگر هیپنوتیزم شده است. مورد دوم مربوط به یک آهنگساز نروژی به نام«جان سودمن» بود که همسرش، سالی، هنگامی که نامه یک زن دیگر را دید که در یک دسته گل پنهان شده بود، در یک خشم ناگهانی امتیاز یک سمفونی را که شوهرش مشغول ساختن آن بود، سوزاند. و آخرین حادثه نامیمون دیگری که او شنید این بود که یک خانم نروژی همسرش را که مبتلا به الکل بوده معالجه کرده به ترتیبی که دیگر لب به مشروب نزند. و این که چگونه قدرت زن بر مرد غالب شده است. اما یک روز زن یک جام براندی را می‌پیچد و در اتاق همسرش به شکل یک هدیه تولد می‌گذارد و مرد با خوردن آن می‌میرد. تمام این اتفاقات به شکلی درهداگابلر انعکاس یافته است.
این که هداگابلر چه کسی است هنوز شناخته شده نیست. بعضی از منتقدان این طور فرض کرده‌اند که تصویری از«امیلی» بوده که او هم مثل هدا زیبا و اشراف‌زاده بوده و نمی‌دانسته با زندگانی خود چه کند. و توصیفات ایبسن از هدا(صورت اشرافی، چهره‌ای زیبا و خوب، برق پنهانی در چشمان و…) با عکس‌های آخر امیلی ارتباط دارد. البته این شخصیت می‌تواند در تصویر هر زن جوان و زیبایی که در این دوره به دنیا آمده نیز یافت شود. اما بعضی دیگر به واسطه این توصیفات هدا را با ملکه الکساندرا و تعدادی از زنان دیگر زمان ایبسن مقایسه می‌کنند. از این دیدگاه، ایده خلق چنین شخصیتی خیلی قبل از آن که ایبسن با امیلی ملاقات کند به ذهنش آمده است.
وقتی که ایبسن هداگابلر را می‌نوشته، شاید هدا را آگاهانه یا ناآگاهانه از آن چه که امیلی در ده سال بعد می‌شد، اگر با مرد دلخواه خودش ازدواج نمی‌کرد یا یک هدف ثابت برای زندگی‌اش پیدا نمی‌کرد تاثیر گرفته باشد. شاید این نمایشنامه پیشگویی‌ای ناخوشایند اما نزدیک به حقیقت در مورد امیلی بود، که اتفاقاً امیلی هم در زندگی‌اش هیچ کاری انجام نداد، هرگز ازدواج نکرد، تا ۸۳ سالگی زندگی کرد و در ۱ نوامبر سال ۱۹۵۵ از دنیا رفت.
“در هدا گابلر به جز موقعیت انتخاب، که یکی از لایه‌های زیرین نمایش‌نامه را تشکیل می‌دهد، معصومیت زن در تقابل با رشد سریع جامعه‌ی صنعتی و مدرن قرار می‌گیرد. هدا قربانی‌ آنچه است که پیرامونش را فرا می‌گیرد. زندگی و انتخاب‌های او، آنی نیست که می‌خواهد. همه چیز در برخورد نخست برای او جذاب و خواستنی است، اما همین که زمانی از آن بگذرد، یا با پدیده‌ای قوی‌تر از ان روبرو شود، بدون هیچ درنگی به سوی آن کشیده می‌شود.
هدا حقیقت نهفته در درون جامعه‌ی آزاد را نمی‌شناسد. دریافته است که اگر می‌خواهد زنی آزاد و برابر با شرایط پیشرفته جامعه باشد، باید در همه چیز زندگی‌اش نقش داشته باشد. بتواند در همه برنامه‌ها امر و نهی کند، تلاش هم می‌کند. اما چون درک درستی از موقعیت خود و موقعیت آزادی زن در خانواده و جامعه ندارد،‌ خواست‌ها و کارهایش بیش از آن که جدی به نظر آیند، مضحک می‌شوند. مدام اشتباه می‌کند. کمال طلبی‌اش او را نه به سوی زندگی، که به سوی مرگ هدایت می‌کند. چرا که نمی‌تواند از دایره‌ی فرهنگ خود پا فراتر بگذارد. نسبت به زمانه‌ی خود غریبه است. او نه سنت‌های فرهنگی‌ گذشته را دارد و نه برآمدهای فرهنگی‌ جامعه‌ی نوین را. او از پدر ژنرالش، تنها امر و نهی را به ارث می‌برد و برای نمایش خودبزرگ‌بینی‌اش، از همان آغاز نمایش‌نامه،‌ مخالف خوانی‌های بی‌نتیجه و گاه مضحک می‌کند. در نهایت،‌ هدا، که هیچ کاری را از روی خیانت و بدطینتی انجام نمی‌دهد، خود را درک نمی‌کند. اعمال او بدون آن که به راستی سودی برای او داشته باشد، برآمد تضادهای ناگزیر دوران خود می‌شود. برآمد تضادهایی که در طول زمان رشد می‌کنند و میلیون‌ها هدا می‌آفرینند.
ایبسن با آفرینش هدا در هدا گابلر فرا رسیدن نیهلیسم / آنارشیسم و فاشیسم را هشدار می‌دهد. سرنوشت شخصیت‌هایی را آشکار می‌کند که بعدها در نمایش‌نامه‌های پوچ‌گرا (ابسرت) به اوج تکامل خود می‌رسند. آنان، از این دیدگاه، برای بسیاری از کارهایی که می‌خواهند انجام بدهند، آگاهی‌ لازم را ندارند. قربانی شرایط موجودند.” (کوشان،۱۳۸۶،۲۱۶-۲۱۷).
مرگ در این نمایشنامه از ابتدا خود را نمایان می کند؛ پدرو مادر هدا زنده نیستند واین مسأله به خصوص در مورد پدرش که تأثیر بسیاری بر زندگی هدا داشته و تحت نظارت او بزرگ شده بسیار قابل توجه می شود. در اینجا می توان به بحث سائق مرگ که در نظریات روانکاوی مورد استفاده قرار می گیرند توجه کرد. همانطور که می بینیم پوشیدن لباس سیاه ، اتاق تاریکی که هدا وارد آن می شود و همینطور اسلحه هایی که نشانه ای از مرگ را در ذهن می آورند در کل نمایشنامه حضور دارند و نشانه ی مرگ های پایان نمایش هستند. حتی این اتاق تاریک که به جمله ی متناقض عمه جولیان که از آن به خانه ی زندگی یاد می کند می تواند ناخودآگاه هدا باشد که تاریک است و از روشنایی بیزار. و این دوگانگی اتاق برای مرگ و زندگی نظریات فروید را به یاد می آورد که تنها با کنش دو غریزه ی آغازین زندگی ومرگ و نه صرفاً با یکی از آنهاست که می توانیم تنوع پایان ناپذیر پدیده های زندگی را شرح دهیم. اواز حاملگی اش بیزار است ، گویی نشانی از ورود به آینده ای است که دوست ندارد وارد آن بشود، او هنوز حال زندگی اش را آنچنان که میخواست به دست نیاورده است، چگونه وارد آینده ای شود که از آن هیچ تصویری ندارد.
هدا نقابی دارد که برای هر کدام از شخصیت های نمایش به شکلی رفتار می کند که آنها از درونیاتش مطلع نمی شوند، البته شاید بتوان گفت این نقاب خودخواسته نیست و از ناخودآگاه او شکل می گیرد. زیرا حتی خود او گاه خود را پیروز می بیند و گاه شکست خورده، گاه قربانی و گاه قربانی کننده. آنیموس در هدا قویتر است ، بااینکه او جنبه های زنانه ی زیادی دارد اما شخصیت واقعی او به دنبال تسط و قدرتی است که مردها بیشتر به دنبالش هستند و شاید این به خاطر تربیتی باشد که توسط پدرش« گابلر» بر او صورت گرفته است. و این نشان می دهد که فرامن بر او مسلط است، در عین حال این فرامن از ابتدا و دوران کودکی به گونه ای براثرتربیت در اوشکل گرفته که میتوان گفت نهادی که در او قوی است با فرامنی که باید بر آن غلبه کند قویتر هم شده است، البته در زاویه ای که فرامن در نظر داشته است.
هدا همانطور که گفته شد شخصیت پیچیده ای دارد که در عین حال که به دنبال زیبایی است از هیچ مسیری برای رسیدن به آن دریغ نمی کند، حتی گاهی مسیرزشتی و بدی را پی می گیرد تا به زیبایی مورد علاقه اش دست یابد همانطور که می خواهد اجلرت مرگ زیبایی داشته باشد تا در نظر او زیبا بماند.
اگر شخصیت های نمایش را از مدنظر نهاد ومن و فرا من تقسیم کنیم می توانیم نهاد را در هدا قویتر بدانیم، در پاراگراف بالا اشاره کردم که فرامن هم بر او تأثیری قوی داشته و شاید بتوان گفت نهاد و فرامن در او به دوئلی می پردازند که در این دوئل هر دوی آنها به یک اندازه قدرتمندند. او درزندگی کنونی اش به فرامن که فرهنگ اجتماعش نیز قسمتی از آن است کم توجه است بااینکه درزندگی خودش نیز می داند که باید ازدواج کند و از این نظر قوانین جامعه را پذیرفته اما نمی تواند مادر شدنش راقبول کند. هدا قادر نیست تعادلی بین نهاد و فرامن برقرارکند.
به نظر می رسد «من» در ته آ و عمه جولیان قویتر است و به خصوص در عمه جولیان.
اجلرت زمانی که به می خوارگی و زن بازی می پردازد پیرو نهادش می شود و نهاد، خود را در اوبیشتراز همه نشان می دهد اما بعد از آن سعی می کند من را در خود قویتر کند. اوبین نهادومن در حرکت است.
تسمان سعی دارد من را در خود تثبیت کند اما او نیز مابین من و فرامن معلق است. به نظر می رسد که در قاضی براک هم نهاد قویتر باشد.
و در آخر میتوانم بگویم نام نمایشنامه نشان دهنده ی تسلط قانون پدر بر هدا است زیرا با همه ی تغییراتی که در کل نمایش در مورد او رخ می دهد اسم کل نمایشنامه همچنان هداگابلر خوانده می شود، هدادخترگابلر.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۴-۴) ایولف کوچک

آلفرد و ریتا یک سال بعد از ازدواج‌شان فرزندپسری به دنیا میآورند که نام او را ایولف می گذارند. هنگامی که ایولف یکی دو سال بیشتر ندارد بر اثر غفلت آن دو از روی میز به کف اتاق می‌افتد و برای همیشه مفلوج می‌شود. افتادن او زمانی رخ می دهد که ریتا و آلفرد مست از شهوت جوانی مشغول عشقبازی بوده‌اند و ایولف کوچک را در کنار خود از یاد برده بودند.[۴۵]
“مفلوج شدن اییلف چون بار سنگین گناهی بر زندگی آتی زوج جوان سایه می‌افکند. آلفرد، برای گریز از این بار، خود را سرگرم نگارش کتابی می‌کند، که با طنزی وارونه نمایانه، عنوان «مسئولیت انسانی» رادارد، و در حمایت زندگی خصوصی تمام عشق و عاطفه‌اش را متوجه اییلف می‌کند. در مقابل ریتا با عشق دیوانه‌واری که به شوهرش دارد، در دام حسادتی درمان ناپذیر می‌افتد.” (اسلامیه،۱۳۸۹،۲۷۰).
در روانکاوی آمده است؛ اُبژه از این رو به دور افکنده می شود که انسان به آن تمایل بیابد، اُبژه گم می شود تا بتوان برای اولین بار پیدایش کرد. میل به نحوی متناقض نما از و در قالب محدودیتش پا به هستی می گذارد، و از این رو برآمدن میل همزمان و ملازم با بازداری آن است. همانگونه که لاکان می گوید: ” اولین شکل رشد میل بدین سان و بدین عنوان مشابه نظم بازداری است. وقتی میل برای اولین بار پدیدار می شود، خویشتن را با کنشی که سبب پدیدار شدن ماهیت اصلی و آغازینش یه مثابه ی میل می گردد، در تضاد قرار میدهد”. لاکان آشکارا اُبژه ی قابل واگذاری را به اُبژه ی قربانی پیوند می زند. او اصرار می کند که کارکرد واقعی قربانی بیش از آن که تبادلی خاص یا این به جای دیگری باشد، متعین ساختن دیگری به مثابه ی موجودی دارای میل است. از این رو لاکان مدعی است که “تقدیر قربانی به هیچ وجه این نیست که نوعی هدیه یا هبه-که خود را به دل بُعدی کاملاً تازه می کشاند- باشد، بلکه سرنوشت محتوم آن اسیر دیگری شدن در شبکه ی میل است”. (بوتبی،۱۳۸۴،۳۷۰-۳۷۱). همانگونه که ایولف کوچک در شبکه ی میل عشق پدرو مادرش به اُبژه ی قربانی بدل می شود.
” در همان پرده ی اول یکی از عجیب‌ترین و وهم‌انگیزترین شخصیتهای آفریده ی ایبسن به صحنه می‌آید که ایبسن در نمایشنامه‌اش نام او را بیوه موش گذاشته است – زنی کوچک اندام و ژولیده و پریشان حال با اندامی لاغر، موهایی خاکستری، چشم‌هایی نافذ، در لباسی گلدار با کلاه خودی سیاه بر سر و ردایی سیاه بر دوش و چتری بزرگ و سرخ رنگ در دست که سگی به نام موپسیماند همراه اوست.[۴۶] شخصیت بیوه زن عجیبی که از خاطرات کودکی ایبسن مایه گرفته، در این محیط خلوت شهرستانی، ویژگی رمزآلود و افسون کننده‌ای را می‌یابد که دریانورد اسرارآمیز الیدا در بانوی دریایی داشت. آلفرد آلمرس و همسرش ریتا در تنهایی خود با همان حسرتی به دریا خیره می‌شوند که الیدا به دور شدن کشتی حامل دریانورد مرموزش نگاه می‌کرد.” (اسلامیه،۱۳۸۹،۲۶۹).
بیوه موش فقط در پرده اول نمایشنامه حضور دارد اما شخصیت عجیب و غریب او بر رویدادهای دو پرده دیگر سایه‌ای شوم می‌اندازد. او که در میان شخصیت‌های نمادین آثار ایبسن از همه هراس انگیزتراست نقشی مشابه جادوگران مکبث دارد. هنگامی که او با حرف‌های وهم انگیزش از صحنه بیرون می‌رود، زندگی شخصیت‌های دیگر نمایشنامه به کلی دگرگون می‌شود.
“نام مستعار یکی از بیماران فروید موش مرد است. تصویر بالینی ای که موش مرد ارائه می دهد بی شک تحت تأثیر خیال هیجان انگیز شکنجه به وسیله ی موش است. بی شک این واقعیت که فروید برای نامگذاری این مورد از عنصر موش استفاده کرده، اتفاقی نیست. این نام حالتی را که فروید «ترس وسواسی شدید» می نامید به بهترین نحو متجلی می ساخت و همانگونه که خود او در یادداشت اصلی روند درمان گفته، “نقطه ی کانونی” مورد تحت بررسی را در برمی گرفته است.” (بوتبی،۱۳۸۴،۱۵۲) .
“تحلیل ایده ی موش نمونه ای است از چگونگی ایجاد ثبت ادراکی شدیداً فشرده ای به واسطه ی تلاقی و هم آمیزی نامحسوس دال ها. تصویر موش به واسطه ی ماتریسی دلالتگر روشن وآشکار می شود. این تصویر، درواقع، ادراک پذیر شدن تکواژ”موش” است که دارای تعیّنی چند عاملی[۴۷] است. موش مرد از سر اتفاق، بحث میان پدر و مادر راشنیده وآگاه شده بود که پدرش اندکی پیش از آشنا شدن با مادر او به دنبال دختری زیبا، اما تهیدست بوده است، واقعیتی که مؤید مصلحتی بودن ازدواج پدر بود.” (بوتبی،۱۳۸۴،۱۵۳-۱۵۴).
چرا آلفرد آلمرس برای بهبود وضع روحی اش برای مدتی به شهری دیگر می رود؟
آلفرد که گذشته ای سخت و تؤام با عشق به خواهرش آستا را پشت سر گذاشته، در تلاش انتخاب بین گذشته وحال خود، زندگی همراه با آستا یا زندگی همراه با ریتا، امیدوار یافتن راه سومی است. راهی که رفتار و احساساتش را بتواند با آن توجیه کند. مطالعه ی مداوم و تمرکز روی مسئولیت انسان، محملی می شود برای گریز او از پاسخگویی به عشق همسرش. چرا که او نمی تواند چهره ی خواهرش آستا را درعشق همسرش ریتا نادیده بگیرد.
اگر بخواهیم این مسأله را با تعریفی که فروید از آسیب روانی بیان کرده تطبیق دهیم متوجه می شویم عشق ریتا همانند تلنگری است که عقده ی درونی آلفرد یعنی عشقش به آستا را بیدار می کند. در تعریف آسیب روانی از نظر فروید می خوانیم:
“آسیب روانی صرفاً ناشی از تأثری شدید نیست، بلکه حاصل عقده ی ادراکی رفع نشده ای نیز هست که از قابلیت سوژه برای بازنمایی فراتر می رود و بعدی باز نمایی ناپذیر از خود سوژه را پدید می آورد.” (بوتبی،۱۳۸۴،۳۱۶).
آلفرد با این اعتقاد که شور عشق ریتا می تواند خلأ وجود آستا را پر کند ازدواج می کند. نام کودکشان را ایولف می گذارد که در بچگی خواهرش را با آن صدا می زده است و این مورد حسادت ریتا را بر می انگیزد زیرا او از علاقه ی خواهر و برادر به هم آگاه است. همانطور که می بینیم همچون قضیه ی موش مرد عشقی قبل از ازدواج وجود دارد، حال این عشق مابین برادر و خواهر است اما با این وجود در ازدواج آلفرد و ریتا تأثیر می گذارد. در اینجا موش مرد حاصل این ازدواج نیست بلکه بیوه موش موجودی بیرونی است که باز بر حاصل این ازدواج یعنی اییلف تأثیر می گذارد. بنابراین می توان گفت شاید این نمایش هم در انتخاب نام موش مرد برای بیمار فرویداز طرف او بی تأثیر نبوده است.
“آلفرد آلمرس به همسرش ریتا می‌گوید که ضمن سفر کوهستانی‌اش بسیار اندیشیده و به این نتیجه رسیده که بهتر است نگارش کتاب مسئولیت انسانی‌اش را کنار بگذارد و از آن پس همه توجهش را به پرورش و آموزش پسر مفلوج‌شان ایولف کوچولو متمرکز کند. ریتا با عشق پرشور و جنون امیزی که به همسرش دارد از این تصمیم آلفرد نه تنها خوشش نمی‌آید بلکه به وحشت نیز می‌افتد. او که پیش از آن به اشتغال ذهنی آلفرد به کتابش حسادت می‌کرده اکنون حسادت‌اش را با شدتی بیشتر متوجه پسر مشترکشان ایولف می‌کند.” (اسلامیه،۱۳۸۹،۲۷۳).
ریتا – توأم عزیزم، خیلی خیالت راحت نباشه.
آلمرس – راحت نباشه؟
ریتا – نه، نباید از خودت مطمئن باشی. خیال می کنی می‌تونی همیشه منو داشته باشی.
“این واکنش حسادت آمیز ریتا برخاسته از عشق تملک جویانه او به شوهرش آلفرد است. او می‌خواهد حسادت‌اش را با تحریک حسادت او درمان کند – یا شاید می‌خواهد از او انتقام بگیرد. بنا به استدلال پنهانی و ناگفته ی او، اگر آلفرد می‌تواند عشق متعلق به او را با ناخواهری‌اش آستا و پسر مشترکشان ایولف کوچولو سهیم شود، چرا او نتواند در عشق خود شریکی برای خود بتراشد؟” (همان منبع،۲۷۵).
“ایولف مرده است اما حسادت ریتا هنوز برجاست – اکنون آستا هدف حسادت اوست. زن و شوهر تصمیم می‌گیرند از هم جدا شوند.” (همان منبع،۲۷۷).
“ایولف کوچولو به یک معنا روایت تازه‌ای است از خانه ی عروسک اما خانه‌ای که در آن شوهر و زن هر دو عروسک‌اند. عروسک‌هایی که در رفاه و ثروتشان رشد نایافته باقی مانده‌اند، یا با خود- خواهی‌های مهارنشدنی‌شان پرورش یافته‌اند.” (همان منبع،۲۸۰).

 

۴-۵) مرغابی وحشی

“هرکس بخواهد مرا کاملاًدرک کند باید نروژ را بشناسد. چشم انداز تماشایی اما نامهربان شمال (اروپا) که مردم رااحاطه کرده است و زندگی منزوی- خانه ها اغلب کیلومترها از هم فاصله دارند- آنان را وادار کرده است که به جز خود به دیگران نیندیشند، و از اینرو، فکور و جدی به نظر می آیند. اینان در خود فرو می روند و شک می کنند و اغلب اوقات دل به یأس می سپارند. در نروژ از هر دو نفر یکی فیلسوف است. آن زمستانهای طولانی با آن مه غلیظ بیرون- آخ که چقدرهمه محتاج آفتاب اند!” (M.Mayer,1967, 17)

ایبسن در همین چند جمله نکاتی را به ما یادآور می شود که در تمام نمایشنامه هایش می توانیم اثرات آنها را ببینیم؛ کشورش، مردمان سرزمینش و آفتاب که نمادی از روشنایی، دانستن و آگاهی است.
هنرمندانی مثل چخوف، برنارد شاو، و ایبسن می گویند انسان به خودی خود بد نیست. آنچه انسان را در سیر تکاملی اش متوقف می کند سنت بارگی، خرافه پرستی، بیهودگی و تنبلی است واین نمایشنامه نویسان علت را در بنیان های غلط اجتماعی می بینند. اعتقاد اینان آنست که اگرانسان بخواهدرستگار شود باید به نوعی زندگی روی آورد که در آن درک و تفاهم متقابل، عقل سلیم وتفکرمنطقی جایگزین بنیان های دروغین شود.( ایبسن،۱۳۷۳،۷).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
می پردازیم به شخصیت های نمایش ایبسن و آنچه ایبسن برای افکار و رفتار شخصیت هایش از آن بهره برده است. “ازیالمار اکدال شروع می کنیم؛ آدمی خودمحور، احساساتی و رمانتیک، که دوران بی‌مادری نوجوانی‌اش را زیردست دو خاله عصبی شوهر ناکرده‌اش گذرانده، و برای خود دنیای موهومی ساخته که در آن مثل قهرمانی بر سکوی افتخار ایستاده است. گفته شده که ایبسن شخصیت او را براساس ویژگیهای نقاشی به نام ماگنوس باگه آفریده که بیست و پنج سال پیش به ایبسن درس نقاشی می‌داده است. یالمار شخصیتی است کمیک، اما به شیوه‌ای که ایبسن طی نامه‌ای از رم به تاریخ ۱۴ نوامبر ۱۸۸۴ به مدیر تئاتر کریستیانیا نوشت:
«نقش او به هیچ وجه نباید همراه با هزل و مضحکه باشد. بازیگر نقش او باید کاری کند که هیچ گونه چاشنی کمیک آگاهانه‌ای به گفتارش راه نیابد. یالمار لحن دل‌انگیزی در صدایش دارد که باید بیش از هر چیز حفظ شود. احساساتی بودن یالمار خالصانه است، افسردگی‌اش دلپذیر است، و در آن هیچ نشانی از ادا و تظاهر دیده نمی‌شود… او از آن دست آدم‌هایی است که با لحنی دل‌انگیز و جذاب می‌توانند حرف‌هایی پرت و پلا بزنند.»
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
شخصیت یالمار، پس از پیرگینت، مضحکترین شخصیتی است که ایبسن آفرید و همین طور است شخصیت گرگرس ورله، او که از دوران کودکی، پس از جدایی پدر و مادرش، آسیبی درمان ناپذیر دیده، از پدرش عمیقاً متنفر است. گرچه آدمی است که احتمال ندارد ازدواج کند، ولی دارای نظریات فراوان درباره ازدواج است. با وجدان ناراحتی که از سکوت خود در دادگاه اکدال، پدر یالمار داشته، اکنون می‌خواهد با ایده‌آلیسم افراطی‌اش آن را جبران کند.” ( اسلامیه،۱۳۸۹، ۱۷۳-۱۷۴).
گرگرس: توأم زمانی به فکر خودکشی…!
یالمار: نه. در یک لحظه به خودم مسلط شدم. زنده موندم. اما، باور کن، در همچی شرایطی تصمیم به زنده موندن خیلی شجاعت می‌خاد.
گرگرس: خب، بستگی به این داره که آدم چه جوری زنده بمونه.
آیا هدویگ نیزشخصیتی همانند خود در بیرون از نمایش دارد؟ بله، ایبسن شخصیت هدویگ را براساس خاطرات دوران کودکی خود و ویژگی‌های خواهرش هدویگ ساخته است. “در ۱۸۸۱، ایبسن خود زندگینامه‌ای را با عنوان «از شئن تا رم» آغاز کرد که از شرح روزهای نخستین کودکی‌اش در شئن فراتر نرفت. او در آن زندگینامه ی کوتاه و ناتمام خود به توصیف جزئیاتی پرداخته از خواهرش هدویگ؛ از پدرش که خود را به ورشکستگی شرم‌آور کشاند و خانواده زمانی مرفه‌اش را به ژرفای تهیدستی انداخت.
بسیاری از آن جزئیات آشکارا در مرغابی وحشی به چشم می‌خورد، اما مهمتر از آنها پرداختن به دوران کودکی و مسائل آن و چگونگی بار آمدن و به بلوغ رسیدن است. خانواده اکدال‌ها، به رغم تهیدستی، با شادمانی معصومانه و کودکانه‌ای زندگی می‌کنند تا آن که گرگرس، با بی‌ملاحظگی، آگاهی آشوب انگیزی برآن خانواده می‌دمد، و واقعیتی ویرانگرانه با پیامدهای غم‌انگیز را درحالی به یالمار تحمیل می‌کند که برای پذیرش آن آمادگی ندارد. به طوری که با برهم خوردن توهم‌های خوشی که زندگی‌شان بر آنها استوار بوده، امکان شاد بودن به دلخوشی‌های اندکشان نیز بر باد می‌رود.
مهمترین تجسم این کودکی، هدویگ است که اکنون با واهمه‌های پایان کودکی‌اش در آستانه بلوغ قرار دارد. او ساده‌دل و حساس و سرشار از خیال پروری‌های ناب کودکی است و به رویدادهای رازگونه پیرامونش با نگاهی آمیخته به نگرانی و هشیاری‌های هنوز خام می‌نگرد. مرگ او پیامد فاجعه‌آمیز فروافتادن ناگهانی‌اش به دنیای بزرگسالی است. در سوی دیگر این ترکیب‌بندی ظریف نمایشنامه، اکدال پیر قرار دارد. پیری که گذر زمان را پیموده به کودکی دوم رسیده است. او در خلوت‌خانه و در مهمانی‌های خانوادگی یونیفرم نظامی‌اش را به تن می‌کند؛ با اشتیاقی خالصانه اتاق زیر شیروانی- ‌اش را مثل باغ وحشی خصوصی جایگزین واقعیت کرده است و در خلوت و تنهایی به آسانی خود را در دنیای خیالی‌اش فرو می‌برد – دنیایی که بازیچه‌های خاص خودش را دارد: خرگوش، مرغ و خروس‌ها، کبوترها و یک مرغابی وحشی.”( اسلامیه،۱۳۸۹، ۱۷۶-۱۷۷).
گرگرس ندانم کار حیرت زده از این که چرا روشنگری‌اش به جای آرامش و آشتی، قهر و جنگ بار آورده، دست به خطایی شوم‌تر می‌زند. او با اعتقاد پرشوری که به قداست رمز‌آمیز قربانی کردن دارد، به هدویگ زار و گریان از بی‌مهری پدر، پیشنهاد می‌کند که اگر می‌خواهد محبت پدرش را بازیابد، باید عزیزترین چیزی را که دارد یعنی مرغابی وحشی‌اش را قربانی کند.
“صبح روز بعد یالمار پس از یک شب بی‌خواب، ژولیده و گرسنه ودست و رو ناشسته باز می‌گردد. اما وقتی هدویگ شادمانه به طرفش می‌رود، با خشم و انزجار او را پس می‌زند. این دیگر برای هدویگ خیلی دردناک و غیرقابل تحمل است.
کمی بعد هنگامی که یالمار با گرگرس، سرگرم گفتگوست، صدای شلیکی از اتاق زیر شیروانی به گوش می‌رسد. گرگرس مشتاقانه به یالمار خبر می‌دهد که هدویگ عزیزترین چیزی را که داشته قربانی عشق به پدرش کرده است. اما وقتی در اتاق زیر شیروانی را باز می‌کنند به جای مرغابی وحشی، پیکر بی‌جان هدویگ را می‌بینند. هدویگ ساده دل و احساساتی وقتی به این نتیجه رسیده که باید عزیزترین چیزی را که دارد قربانی جلب محبت پدرش کند، به جای کشتن مرغابی‌اش خود را کشته است. .”( اسلامیه،۱۳۸۹، ۱۷۹).
چرا دخترک خودش را می‌کشد؟ هدویگ در ابتدا از انتخاب عاجز است. جایی که خود را مرغابی وحشی و مرغابی وحشی را خود می بیند، اما در انتهای نمایش شخصیتش دچار تغییری بس سنگین می شود که او تصمیم می گیرد و بین خود و مرغابی وحشی اش تفاوت قائل می شود. در این زمان است که او با قربانی کردن خود نقش اصلی اش را می پذیرد و هویت فردی اش را باز می یابد زیرا متوجه می شود که بحث بر سر خود اوست نه مرغابی وحشی. او ناگهان خود را بی‌هیچ دلیلی مطرود پدری می‌بیند که عاشقانه دوست‌اش داشته. اما یکباره خود را در دنیای بزرگسالان، درمانده و تنها و طرد شده می‌یابد. گرگرس به او می‌گوید برای بازیافتن محبت پدر بایدمرغابی وحشی عزیزش را قربانی کند و او می‌کوشد چنین کند. اما وقتی لحظه تصمیم فرا می‌رسد، کشاکش بین به دست آوردن دل پدر و کشتن مرغابی عزیزش، فراتر از طاقت جوان اوست. پس این بارتصمیمی می گیرد که شاید اولین تصمیمش بعد از پیدا کردن «من» در خود است.
“دراین دنیای جهنمی نقش دکتررلینگ بدل گرگرز است. گرگرزمی خواهد این مرغابی وحشی را به سطح آب بیاورد و با حقیقت آشنایش کند، اما دکتررلینگ سعی می کند قربانیان تیرخورده و زخمی هاکون ورل را در هاله ای از دروغ و سراب در همان عمق نیلی دریا نگه دارد تا به حقیقت نیندیشد. او خودش را دکترخلق می داند و از این نظر حکم یک پزشک روانکاو را دارد”. (ایبسن،۱۳۷۳،۱۶).
اگر ایبسن در این نمایشنامه همچنان نقاد بنیانهای پوسیده ی جامعه اش است، باید درنظر داشت که در این میان لحن کلام و نحوه ی نگرش او به اشخاص نمایشنامه، به ویژه گرگرز و ورل آرمانخواه، حاکی از تغییر موضع اوست. اگردکتر استوکمان در دشمن مردم فریاد بر می آورد که”اکثریت در اشتباه است”، گرگرز بسیار ملایم است و دیگر از آن فریادها خبری نیست. ایبسن در سیر مطالعه ی خود و اجتماعش، به قول برنارد شاو، به این نتیجه می رسد که: “مردم را نمی شود از برون از واماندگی هایشان نجات داد. آنان باید خودشان دست به کار شوند.” .(M.Mayer, 1967,559)

 

نظر دهید »
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری سهامداران در خرید سهام عادی در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۵
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

واژه بورس از نام خانوادگی شخصی به نام «واندر بورس[۱۲]» اخذ شده که در اوایل قرن پانزدهم در شهر بروژ[۱۳] بلژیک میزیسته و صرافان شهر در مقابل خانه او گرد میآمدند و به داد و ستد کالا، پول و اوراق بهادار میپرداختند. نام او بعدها به کلیه اماکنی اطلاق شده که محل داد و ستد پول و کالا و اسناد مالی و تجاری بوده است. تشکیل اولین بورس اوراق بهادار در جهان به سال ۱۴۶۰ میلادی بر میگردد. در این سال در شهر «آنورس[۱۴]» بلژیک که موقعیت تجاری قابل ملاحظهای داشت، اولین بازار متشکل سرمایه به وجود آمده است. این پیشینه تاریخی بی شباهت به سابقه ایجاد بانک نیست که در آن مورد هم، افرادی جهت تبادلات پولی روی نیمکتهای میدانهای قدیمی و سنتی اروپا مینشستند، که بعدها نام بانک از لغت «بنک» به معنی نیمکت اخذ شد، ایجاد بانک و بورس هر دو در نتیجه انباشت تجربه و مهارت انسان و نیاز به مکانیسمهای تسهیل کننده بوده است. رشد بورس سهام و جا افتادن آن در عملیات تجاری و اقتصادی، با انقلاب صنعتی اروپا و شکوفایی اقتصاد تازه متحول شده آن قاره، از کشاورزی به صنعتی همراه بوده است و نکته قابل توجه آنکه، درست در هنگام جهش معاملات بورس و پا گرفتن آن، دول اروپایی مانند انگلستان، آلمان و سوئیس، قوانین و مقررات ناظر بر فعالیت این نهاد را وضع کردند و قبل از اینکه امنیت سرمایه گذاری به خطر افتد و موجباتی فراهم شود که صاحبان پس اندازهای کوچک، صنایع نوپای اروپایی را از موهبت مشارکت خود محروم نمایند، ضمانت های اجرایی و قوانینی وضع شد تا از هرگونه تقلب و تزویر و پایمال شدن حقوق صاحبان سهام جلوگیری گردد(اوجو[۱۵]، ۲۰۱۰).
عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

اولین بورس اوراق بهادار جهان در اوایل قرن هفدهم در شهر آمستردام تشکیل گردید و کمپانی معروف استعماری «هند شرقی» سهام خود را در آن بورس عرضه نمود. بورس آمستردام امروزه نیز یکی از منابع مهم تأمین سرمایه در سطح بین المللی است.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

دومین بورس معتبر دنیا، بورس لندن است که از سال ۱۸۰۱ میلادی با انتشار ۴۰۰۰ سهم ۵۰ پوندی به مبلغ ۲۰۰۰۰۰ پوند و با عضویت ۵۰۰ نفر افتتاح و آغاز به کار نمود. از ابتدای امر، در بورس لندن اوراق بهادار خارجی و داخلی مورد داد و ستد قرار می گرفته است (یعقوب نژاد و همکاران، ۱۳۹۱).

بورس نیویورک در اواخر قرن هجدهم تأسیس شده و با وجود رقیب دیگری به نام بورس آمریکن، از نظر حجم معاملات و اهمیت در بازار سرمایه آمریکا، در مقام اول قرار دارد. گرچه تا قبل از تأسیس بورس نیویورک، اوراق قرضه و سهام شرکتها توسط دلالان و بازرگانان حرفه ای مورد داد و ستد قرار می گرفت، اما در سال ۱۷۹۲، بیست و چهار نفر از واسطه های خرید و فروش سهام تصمیم گرفتند با انتخاب محل معینی در آنجا مستقر شده و موجباتی را فراهم آورند تا متقاضیان خرید سهام شرکتها یا فروشندگان اوراق قرضه به آنجا مراجعه نمایند(جادوب و همکاران[۱۶]، ۲۰۱۲).

در آمریکا اولین محل شناخته شده به عنوان بورس اوراق بهادار، در نیویورک و در محوطهای در زیر درخت نارون بزرگی در خیابان « وال استریت» بود که بعدها به قهوه خانهای در نزدیکی همان محل انتقال یافت. بورس «وال استریت» با جمعآوری مبالغی به عنوان ورودیه از دلالان (کارگزاران) و گسترش عملیات، تقویت شد و به مجتمع تجاری عظیمی مبدل گردید که بعدها به نام «بورس سهام نیویورک» رسماً به ثبت رسید. در حال حاضر تعداد کارگزاران این بورس به چند هزار شخص حقیقی و حقوقی بالغ میگردد.

سایر بورسهای سهام در آمریکا را میتوان در بوستون، لوسآنجلس، شیکاگو، فیلادلفیا، بالتیمور، سالت لیک سیتی، دیترویت، پیتسبورگ، سین سناتی، میدوست و چند شهر دیگر نام برد(دیلونگ و سوندرس[۱۷]، ۲۰۰۴).

۲-۲-۲- سابقه ایجاد بورس در ایران
بورس ایران به دنبال تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه ۱۳۴۰، و با توجه به ارتباط گسترده سیاسی و اقتصادی ایران در آن دوره با نظام اقتصاد سرمایهداری غربی، متولد شد. فکر اصلی ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران به سال ۱۳۱۵ بر میگردد. در این سال یک کارشناس هلندی و یک کارشناس بلژیکی به منظور بررسی و اقدام در مورد تهیه و تنظیم مقررات قانونی ناظر بر فعالیت بورس اوراق بهادار به ایران آمدند، اما مطالعات آن دو با آغاز جنگ جهانی دوم متوقف گردید. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مجدداً در سال ۱۳۳۳ مأموریت تشکیل بورس اوراق بهادار به اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، بانک مرکزی و وزارت بازرگانی وقت محول گردید. این گروه پس از دوازده سال تحقیق و بررسی در سال ۱۳۴۵، قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران را تهیه و لایحه مربوطه را به مجلس شورای ملی ارسال داشتند. این لایحه در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۵ تصویب شد، اما به دلیل عدم آمادگی محافل صنعتی و بازرگانی، در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ بورس تهران با ورود سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس، فعالیت خود را آغاز نمود (یحیی زاده فر و شمس، ۱۳۸۹).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۲-۳- جایگاه بورس اوراق بهادار در بازار سرمایه ایران
هرچند که بازار اوراق بهادار مفهومی محدودتر از بازار سرمایه دارد، لیکن در ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، شبکه بانکی بر بازار سرمایه غلبه داشته است و بازار سرمایه ایران کم و بیش در بورس اوراق بهادارتهران متجلی میشود که پیشینه آن به سال ۱۳۴۶ باز میگردد. از این رو در گام اول، اقتصاد ایران برای دستیابی به رشدی درونزا و قابل قبول نیازمند گسترش منابع پسانداز واقعی است، در گام دوم باید وضعیت بازار سرمایه کشور را برای تجهیز منابع مالی و انباشت سرمایه ساماندهی نماید. بیگمان نقطه آغاز حرکت از بورس اوراق بهادار میباشد. یک بازار خوب میتواند ضمن افزایش کارایی بازار سرمایه و بهرهمند ساختن بخشهای تولیدی از منابع حاصل از آن فشار تقاضا را برای منابع مالی در بازار پول به کمترین حد ممکن کاهش دهد. علاوه بر این، ارتباط بازار سرمایه ایران با شبکه های مالی بین المللی میتواند زمینه برخورداری از سرمایه های خارجی را نیز فراهم آورد. همچنین یک بازار مالی خوب باید به گونهای عمل کند که « شفاف و قاعدهمند» باشد (مهرانی و رسائیان، ۱۳۸۸). در این راستا سازمان بورس اوراق بهادار تلاش میکند تا با به کارگیری سیاستهای زیر بتواند تا حدود زیادی از کاستیهای مشهود کنونی بازار سرمایه بکاهد:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

اصلاح ساختار بازارهای مالی کشور،

ایجاد تنوع ابزاری در بورس،

گسترش جغرافیایی بورس، و

گسترش موضوعی بورس (فرزین وش و اسماعیلی، ۱۳۸۷).

۲-۲-۴- معیارهای تشخیص میزان و نحوه فعالیت یک بورس
معیارهای تشخیص میزان و نحوه فعالیت یک بورس عبارتند از:

 

 

حجم معاملات بورس،

میزان آشنایی مردم با بورس اوراق بهادار،

وجود مؤسسات خدمات امور مالی و مؤسسات مشاورهای،

وجود نهادهای مالی و سرمایهگذاری همچون شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای بیمه و بانکها،(کرامر و سورچر[۱۸]، ۲۰۰۶).

وجود مقررات جامع شامل:

الف- قوانین ناظر بر چگونگی انتشار و توزیع عمومی اوراق بهادار
ب- چگونگی انجام معاملات بورس
ج- افشای اطلاعات مربوط به شرکتهایی که اوراق بهادار آنها در بورس معامله میشود.
د- نظارت بر معاملاتی که از سوی اشخاصی که رابطه نزدیکی با شرکت منتشر کننده اوراق بهادار دارند صورت میگیرد.

 

 

سرعت انجام و تسویه معاملات،

عادلانه بودن قیمت اوراق بهادر: هر چه شفافیت اطلاعاتی در بازار بیشتر باشد قیمت بازار یک سهم به ارزش واقعی آن نزدیکتر خواهد بود،

نبود قدرتهای با نفوذ در بازار اوراق بهادار،

نبود تقلب، تبانی و زد و بندهایی که منجر به ضرر و زیان عامه مردم و سود سرشار برای گروه محدود میشود(ال – شیب[۱۹]، ۲۰۰۶).

۲-۲-۵- مزایای سرمایهگذاری در بورس
الف- نبود حد سرمایه مجاز
به نحوی که هر فردی با هر میزان سرمایه امکان ورود به این بازار را خواهد داشت.

 

 

قابلیت نقدشوندگی بالا

این قابلیت موجب گردیده تا در شرایط عادی ورود و خروج افراد به این بازار در کمتر از چند روز فراهم گردد. که یقیناً با توسعه الکترونیکی بازار این مدت توانسته است به چند ساعت تقلیل نماید که تقریباً چنین وضعیت مشابهای به ندرت در سایر رویه های سرمایه گذاری یافت میشود(صالحی و منش، ۲۰۱۱).

 

 

بازده بالاتر

بازدهی بالاتر از منابع پربازده شناخته شده در بازارهای مشابه، با در نظر گرفتن ریسک بهینه
د- تب گسترش این بازار
که به عنوان عامل نادیدنی، بازار امروز ایران را فراگرفته و همچنان تا ظرفیت نهایی و تعادل، گامهای بسیار بزرگی در پیش رو خواهد داشت.

 

 

ظرفیتهای باز موجود

به نحوی که علیرغم تمام رشدهای این بازار همچنان ظرفیتهای رشد فوقالعاده بکر و دست نخوردهای وجود دارد، که سیاستهای خصوصیسازی دولت نیز بعنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی در واقع تقویت کننده این موضوع میباشد (بدری و رمضانیان، ۱۳۸۹).
۲-۲-۶- مزایای ورود به بورس برای شرکتها

 

 

استفاده از معافیتهای مالیاتی، شرکتهایی که در بورس مورد پذیرش قرار میگیرند مادامیکه از لیست سازمان بورس اوراق بهادار خارج نگردیده باشند، میتوانند نسبت به نرخ مقطوع مالیات حداقل از۱۰% معافیت مالیاتی بهرهمند گردند.

در بورس به جهت تمرکز سرمایه که با هدف مشارکت در حقوق شرکتهای مورد پذیرش صورت گرفته و تشکیل یک بازار هدفمند را داده است، امکان افزایش سرمایه بسیار سادهتر از حالتی است که در شرکتها در خارج از بورس به این امر اقدام میورزند. چرا که مجبور خواهند بود تا برای افزایش سرمایه به دنبال شرکای جدید، که بعضاً با چانهزنی نیز همراه خواهد بود و منجر به افزایش هزینه های مرتبط با توسعه را فراهم خواهد گردانید مواجه گردند(خالید و امجد، ۲۰۱۲).

انتشار اوراق قرضه که براساس قانون تجارت به شرکتهای سهامی عام این اجازه داده شده و طبعاً حضور در یک بازار متمرکز این امر را به نحو چشمگیری تسهیل خواهد نمود.

به روزرسانی ارزش واقعی شرکت که این موضوع میتواند انعکاس دهنده نگرش یک بازار متخصص نسبت به آتیه شرکت مورد بررسی باشد و کاملاً واضح خواهد بود که این امر توانایی ارائه خطمشی مدیریتی به مجموعه مدیران شرکتهای بورسی را در راهبرد اهداف خود فراهم خواهد ساخت.

ورود به بورس و عبور از فیلترهای نظارتی و کنترلی آن بعضاً موجب کسب وجهه و اعتبار برای شرکتهای پذیرفته شده را فراهم ساخته که این امر میتواند موجبات یکسری منافع نادیدهای را برای این شرکتها فراهم آورد(اسلیمن[۲۰]، ۲۰۱۲).

۲-۲-۷- مؤلفه های اصلی بورس اوراق بهادار
۱- تالار بورس
جایی است که کارگزاران به خرید و فروش سهام میپردازند که به دو بخش تالار اصلی و تالار فرعی تقسیم میشود. همچنین برای آگاهی مردم در تالار بورس تابلویی نمایانگر قیمت لحظهای هر سهم میباشد.
الف- تالار اصلی: تالاری است که شرکتهایی که توانستهاند خود را با قوانین سازمان بورس وفق بدهند به آنجا راه پیدا میکنند.
ب- تالار فرعی: تالاری است که شرکتها ابتدا در آن پذیرفته میشوند و در آن تالار آزمایش میشوند اگر توانستند خود را با قوانین وفق دهند در تالار اصلی پذیرفته میشوند (موسوی و کشاورز، ۱۳۹۰).
در جدول زیر حداقل ضوابط و شرایط پذیرش سهام شرکتها در بورس اوراق بهادار نشان داده شده است.
جدول (۲-۱) حداقل ضوابط و شرایط پذیرش سهام شرکتها در سازمان بورس اوراق بهادار (منبع: حاجیها، ۱۳۸۹)

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 279
  • 280
  • 281
  • ...
  • 282
  • ...
  • 283
  • 284
  • 285
  • ...
  • 286
  • ...
  • 287
  • 288
  • 289
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • شناخت نحوه پوشش اخبار شبکه های سیما با تأکید بر شرایط سیاسی و خصوصاً انتخابات اسفند ماه سال ۹۰ در شبکه های خبری- قسمت ۸
  • مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – ۲-۷ برآورد درصد و شیوع – 10
  • بررسی ارتباط سبک زندگی مادران در دوران بارداری با کم وزنی بدو تولد نوزادان ترم در مراکز بهداشتی – درمانی شهر رشت در سال ۱۳۸۹- قسمت ۴
  • بررسی ارتباط میان مؤلفه های کیفیت زندگی کاری با میزان رضایت ...
  • تاثیر دین زرتشتی بر دیدگاه شاهنامه در باره جهان پس از مرگ۹۲- قسمت ۳
  • حقوق مخاطبین عمومی رسانه93- قسمت 14
  • برآورد کل بار رسوبی کف در آبراهه¬ها براساس مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و الگوریتم بهینه¬سازی اجتماع ذرات (PSO)- قسمت 15
  • " تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۳-۵-۳- الزام دولت ها به دستگیری، تعقیب و محاکمه ی دزدان دریایی – 7 "
  • تأثیر قوّه قاهره بر مسؤولیّت در قلمرو حمل ونقل دریایی- قسمت ۱۱
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره پاسخ های مورفولوژیک و فیزیولوژیک دو رقم انگور به اسید سالیسیلیک و نیتریک ...
  • تحولات اخیر سیاست جنایی ایران در قبال اعتیاد و قاچاق مواد مخدر (روان ‌گردان‌ صنعتی غیر دارویی)- قسمت 19
  • عنوان بررسی جلوه های رومانتیسیسم در شعر فاروق جویده- قسمت ۱۰
  • تاثیر آموزش « راهبرد پرسشگری متقابل هدایت شده در گروه همتایان » بر تفکر انتقادی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی- قسمت ۶
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی تأثیر فرآیندهای مدیریت دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید- فایل ...
  • تربيت مذهبي كودک- قسمت 4
  • بررسی مسئولیت کیفری پزشکان با نظر به قانون مجازات اسلامی جدید و نظر فقهای معاصر- قسمت ۵
  • بررسی وضعیت توانمندسازی روان‏شناختی کتابداران کتابخانه‏های دانشگاهی شهر تهران از دیدگاه آنان- قسمت ۷
  • بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزند سالاری در جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله شهرستان نجف ‌آباد- قسمت ۵- قسمت 2
  • آداب دعا از منظر قرآن و سنّت- قسمت ۸
  • " فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | – 7 "
  • شناسایی تعیین کننده های ظرفیت جذب دانش و تاثیر آن بر قابلیت پاسخگوی سریع سازمان- قسمت ۵
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۳۰
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره حمایت کیفری finalاز حیوانات- فایل ۱۴
  • حقوق مخاطبین عمومی رسانه93- قسمت 18
  • مسئولیت کیفری و عوامل رافع مسئولیت کیفری- قسمت ۱۴
  • مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و اوباما در خاورمیانه- قسمت ۵
  • رابطه ی هوش معنوی با رهبری موثق مدیران و کارکنان فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین جمهوری اسلامی ایران- قسمت ۵
  • بررسی غلو در روایات علم اهل بیت- قسمت ۶
  • بررسی کیفی تطبیقی اخبار ۲۰۳۰ سیمای جمهوری اسلامی ایران و برنامه خبری شصت¬دقیقه بی¬بی¬سی فارسی- قسمت ۸
  • بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۴

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان