با آن که نیاز به مدیریت روابط انسانی در همه برخوردهای انسانی مشهود است، اما نیاز به آن در سازمان های اداری، آن گونه که باید درک نشده است. روابط انسانی آنقدر اهمیت دارد که بسیاری از صاحب نظران علم مدیریت، مدیریت را علم، هنر و یا فن برقراری روابط با انسان های داخل سازمان تعریف می کنند. همانطور که در ادبیات تئوریک مدیریت بیان می شود هر کدام از مهارت های فنی و ادراکی برای یکی از سطوح عالی و یا عملیاتی سازمان می تواند نقش برجسته ای داشته باشد اما مهارت های انسانی در همه سطوح مدیریت به یک میزان اهمیت داشته و از آنجایی که مدیریت با تشکیلات انسانی مواجه می باشد مهارت های انسانی نیز باید از پیش نیازهای موفقیت در مدیریت مدنظر قرار گیرد(فرهنگی، ۱۳۷۴، ۳۲).
از طرفی دیگر مدارس به عنوان نهادهای آینده ساز جامعه برای موفقیت هر جامعه ای نقش غیر قابل انکاری را دارند، بنابراین توجه به مسائل مدیریتی همچون بهبود عملکرد مدیران در آنها حائز اهمیت بوده و چون سرمایه اصلی مدارس را نیز بیشتر منابع انسانی تشکیل می دهند پرداختن به مسائل آنها همچون سطح مهارت های انسانی اداره کنندگان مدارس می تواند در پیشبرد اهداف مدارس و افزایش عملکرد آنها تاثیر به سزایی داشته باشد. نهایتا اینکه در نهادهای آموزشی همچون مدارس با رسالت مدیریت، تربیت افراد متخصص و آموزش دیده و بطور کلی نیروهای انسانی کارآمد و اثربخش می باشد؛ قاعدتا برای رسیدن به چنین هدفی مهارت های انسانی برای مدیران از ارزش ویژه ای در پیشرفت کاری و افزایش عملکرد شغلی می تواند برخوردار باشد. با توجه به موارد بیان شده محقق نیز به مساله مهارت های انسانی و تاثیر آن بر عملکرد مدیران در مدارس پرداخته است.
۱-۴) اهداف پژوهش
بر اساس بیان مساله بیان شده و مدل مفهومی ارائه شده اهداف پژوهش به صورت زیر بیان می گردد:
هدف اصلی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
تعیین رابطه بین مهارت های انسانی و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ شهر قم
اهداف فرعی
هدف فرعی اول: تعیین رابطه بین خود گشودگی و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ قم
هدف فرعی دوم: تعیین رابطه بین ارائه بازخور به همکاران و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ قم
هدف فرعی سوم: تعیین رابطه بین برقراری روابط صمیمانه و دوستانه با همکاران و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ قم
۱-۵) چارچوب نظری پژوهش
البته برای بیان فرضیه ها در پژوهش حاضر مبنی بر ارتباط میان مهارت های انسانی و عملکرد مدیران از مدل ارائه شده توسط علی اکبر فرهنگی (۱۳۷۴) استفاده شده است. همانطور که در نمودار ۱-۱ نشان داده شده است در مدل فرهنگی برای مهارت های انسانی سه مشخصه خودگشودگی، بازخور و برقراری روابط صمیمانه بیان گردیده و همین مشخصه ها به عنوان متغیرهای مستقل پژوهش در نظر گرفته می شود تا تاثیر گذاری آنها بر روی عملکرد مدیران (متغیر وابسته) مورد بررسی قرار گیرد.
نمودار ۱-۱٫ مدل مفهومی پژوهش
۱-۶) فرضیه های پژوهش
با توجه به اهداف پژوهش فرضیه های متناظر با آنها را می توان به صورت زیر بیان کرد:
فرضیه اصلی
بین مهارت های انسانی و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ شهر قم رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه های فرعی
فرضیه فرعی اول: بین خود گشودگی و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ قم رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم: بین ارائه بازخور به همکاران و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ قم رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم: بین برقراری روابط صمیمانه و دوستانه با همکاران و عملکرد مدیران مدارس متوسطه ناحیه ۳ قم رابطه معناداری وجود دارد.
۱-۷) متغیر های پژوهش
موضوعات پژوهش دارای مفاهیمی مجرد و ذهنی هستند. برای اینکه عملاً پژوهش انجام شود مفاهیم باید به متغیر تبدیل گردند. مفاهیم وقتی به متغیر تبدیل می شوند که بتوان به آنها مقدار و درجات آنها را تعیین کرد. هم چنین باید بین متغیر های وابسته، مستقل و کنترل و بین متغیر های گسسته و پیوسته تفاوت قائل شد(ایران نژاد، ص ۴۷، ۱۳۸۲) این پژوهش با عنایت به فرضیه ها و نوع پرسشنامه طراحی شده متغیر های مستقل و متغیر های وابسته ای را دارا می باشد که هر کدام متناظر با یکی از فرضیه ها هستند.
الف- متغیر مستقل: متغیر مستقل، متغیری است که انتظار می رود تغییر در متغیر وابسته را توضیح دهد به عبارت دیگر متغیر مستقل، متغیر روشنگر است. فرض می شود که این متغیر علت تغییر در متغیر وابسته است(ایران نژاد، ۱۳۸۲، ص ۴۸). در این پژوهش، متغیر مستقل عبارت است از مهارت های انسانی با مشخصه های خودگشودگی، ارائه بازخور به همکاران و برقراری روابط صمیمانه و دوستان با همکاران.
ب- متغیر وابسته: می توان گفت متغیر وابسته نتیجه متغیر مستقل است. متغیر وابسته متغیر معیار نیز نامیده می شود (ایران نژاد، ۱۳۸۲، ص ۴۸). در این پژوهش عملکرد مدیران مدارس (در ناحیه ۳ شهر قم) متغیر وابسته می باشد که این متغیر ها متناظر با فرضیه های پژوهش هستند.
۱-۸) قلمرو پژوهش
قلمرو موضوعی: از نظر موضوعی پژوهش حاضر بطور کلی در قلمرو مدیریت دولتی بوده که بطور خاص مساله مهارت های انسانی و تاثیر آن بر عملکرد مدیران مدارس را در ناحیه ۳ شهر قم مورد مطالعه قرار می دهد.
قلمرو مکانی: از نظر مکانی پژوهش حاضر در استان قم انجام شده و کلیه مدیران مدارس را در این استان مورد بررسی قرار می دهد.
قلمرو زمانی: پژوهش حاضر از نظر زمان انجام مطالعات و جمع آوری اطلاعات اولیه و تهیه پروپوزال در تابستان ۱۳۹۱ انجام شده، اما تهیه پرسشنامه محقق ساخته و توزیع آن و همچنین انجام سایر مراحل پژوهش در زمستان سال ۱۳۹۱ انجام پذیرفت.
۱-۹) کاربرد نتایج پژوهش
با توجه به اینکه تحقیق از نوع کاربردی می باشد نتایج حاصل از آن می تواند مورد استفاده قرار گیرد که نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده موارد زیر قرار گیرد:
مدیران سازمان آموزش و پرورش در برنامه ریزی های مدیریتی و استراتژیکی خود.
مدیران مدارس در شناخت عوامل تاثیرگذار بر عملکرد کاری از حیث انجام بهتر وظایف خود.
مسئولین کلیه دستگاه ها، نهادها و سازمان های دولتی در برنامه ریزی جهت ایجاد محیط کاری مناسب برای کارکنان.
کلیه دانشجویان و پژوهشگران علاقه مند به پژوهش و مطالعه در زمینه مهارت های انسانی و عملکرد مدیران
۱-۱۰) تعریف واژه ها و اصطلاحات
در پژوهش حاضر از واژه هایی استفاده شده است که نیاز به تعریف بر اساس اهداف پژوهش دارند زیرا این واژه ها از دیدگاه های متفاوت و گوناگون می توانند تعاریف نظری و عملیاتی متعدد و متفاوتی پیدا نمایند.
۱-۱۰-۱) تعریف مفهومی واژه ها
عملکرد: عملکرد شغلی[۵] عبارت است از آنچه شخص انجام می دهد و قابل مشاهده است و شامل آن دسته از فعالیت هایی است که در ارتباط با اهداف سازمان است و می توان آنها را در اصطلاحات تخصصی هر فرد اندازه گیری کرد. امروزه اغلب محققان سازمانی روی عملکرد، توافق دارند که در سه بعد تعریف می شود: عملکرد کاری (به طور مستقیم و غیر مستقیم با فعالیت های فنی سازمان مرتبط است)؛ عملکرد وابسته به بافت[۶] (عملکردی که در شکل گیری بافت سازمانی، اجتماعی و روان شناختی که عملکرد کاری در آن اتفاق می افتد موثر است) و رفتار ضدتولیدی[۷] (رفتارهایی از کارکنان که به سازمان و اعضای آن آسیب می زند)(آقایوسفی و صالح میرحسنی، ۱۳۹۰، ص ۱۵۷).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مهارت های انسانی: مهارت انسانی یعنی داشتن قدرت و توانایی در زمینه ایجاد تفاهم و همکاری و انجام کار به وسیله دیگران، فعالیت موثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزه های افراد و تاثیرگذاری بر رفتار آنان است(علاقه بند، ۱۳۸۱، ص ۸۹).
گشودگی: گشودگی[۸] دامنه و عمق تجارب فکری و احساسی را نشان می دهد(آقایوسفی و صالح میرحسنی، ۱۳۹۰، ص ۱۵۸).
بازخورد: نوعی برگشت پیام ارتباطی است که در آن، گیرنده به طور عامدانه یا غیرعامدانه به پیام فرستنده واکنش نشان میدهد. این پیامها، به فرستنده امکان میدهند تا وضعیت ارتباطی خود را با مخاطبانش ارزیابی کند (شکرخواه، ۱۳۸۶).
۱-۱۰-۲) تعریف عملیاتی واژه ها
برای اندازه گیری و سنجش متغیرهای پژوهش از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید و این ابزار بر اساس تعاریف عملیاتی واژه های پژوهش است. در پژوهش حاضر طبق تعاریف عملیاتی به عمل آمده سنجش متغیرها صورت می پذیرد و از ادبیات موضوعی پژوهش برای تعاریف عملیاتی استفاده شده است. تعاریف مطرح شده در زیر بر اساس مطالعه پژوهش های مختلف صورت گرفته در زمینه موضوع مورد بررسی می باشد از جمله مطالعات فرهنگی (۱۳۷۴)، کشاورزی (۱۳۸۷)؛ موحدزاده (۱۳۷۶)؛ ستاری و واعظی (۱۳۸۴)؛ ذاکرفرد و همکاران (۱۳۸۷)؛ غفوریان و همکاران (۱۳۸۹)؛ زارعی متین و همکاران (۱۳۸۸)؛ شفیع زاده و همکاران (۱۳۸۳)، وتن و کامرون (۲۰۰۱) و وینکلر و ساندرگارد (۲۰۰۸).
مهارت های انسانی: منظور از مهارت های انسانی در پژوهش حاضر سه مولفه بازخورد، خودگشودگی و روابط صمیمانه با دیگران می باشد.
بازخورد: منظور از بازخورد در پژوهش حاضر موارد گوش کردن به صحبت های دیگران؛ توجه به گفته های دیگران؛ جمع کردن حواس در روابط با دیگران؛ حساس به رفتار و گفتار دیگران؛ شناخت خود از طریق دیگران؛ توجه به عزت نفس خود در برخورد با دیگران؛ سازنده و اصلاح کننده دانستن نظرات دیگران در مورد خود؛ تحمل افراد نقد کننده خود؛ مفید دانستن ارتباط داشتن با دیگران می باشد.
خود گشودگی: منظور از خودگشودگی در پژوهش حاضر موارد معرفی توانایی خود به دیگران؛ معرفی علائق خود به دیگران؛ شناخت از خود با معرفی کردن به دیگران؛ ایجاد نگرش مثبت در مورد افشاکردن خود به دیگران؛ تمایل به افشاکردن خود در برابر دیگران؛ سازنده و مثبت دانستن افشاگری خود در برابر دیگران؛ افشاگری در برابر افراد افشاکننده؛ افزایش افشاگری با افزایش طول مدت رابطه داشتن با دیگران؛ افشاگری در برابر افراد دارای خصوصیت مشترک با خود می باشد.
روابط صمیمانه با دیگران: منظور از روابط صمیمانه با دیگران در پژوهش حاضر موارد توانایی درک دیگران؛ توانایی برقراری روابط دوستانه؛ داشتن صداقت را عامل تداوم ارتباط دانستن؛ داشتن صدات در روابط خود با دیگران؛ توانایی دوست شدن با دیگران؛ مناسب دانستن داشتن روابط صمیمانه با دیگران؛ روابط صمیمانه با دیگران را عامل موفقیت دانستن می باشد.
عملکرد: منظور از عملکرد مدیران در پژوهش حاضر موارد موفقیت آمیز بودن عملکرد مدیریتی در روابط انسانی، امور آموزشی، امور تربیتی، امور مالی، امور اداری و امور ارزشیابی؛ میزان کارایی و اثربخشی در محیط کار؛ موفق بودن در رسیدن به اهداف مدرسه و عملکرد مدیریتی در اداره مدرسه می باشد.
فصل دوم
مروری بر ادبیات پژوهش
۲-۱) مقدمه
امروزه یکی از مزیتهای نسبی، مهم و اساسی سازمانها در محیط رقابتی و نامطمئن، عامل مدیریت آنهاست. باتوجه به اینکه در دنیای کنونی در پشت هر ماشین بزرگ اقتصادی نام یک مدیر به چشم میخورد، بدون شک اعمال مدیریت اثربخش و کارا ضامن موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و راهبردهای خود است (فردی، ۱۳۸۰، ص۲۵). در این میان، نیاز به مدیریت بهویژه در دانشگاهها و مراکز علمی به دلیل نقش بسیار مهم این مراکز به لحاظ تعلیم و تربیت نیروی انسانی متخصص، اهمیت بسیاری دارد (فتاح، ۱۳۷۸، ص۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
یافته های تحقیقات مختلف تا اواسط دهه ۱۹۸۰ رابطه معنیداری بین شخصیت و عملکرد شغلی نشان ندادند تا اینکه با گسترش نظریهها و مدلهای شخصیتی و در نتیجه به کارگیری ابزار مناسب و معتبر برای سنجش شخصیت و در عین حال استفاده از روشهای آماری چون روش فراتحلیل، نتایجی خلاف نتایج قبل به دست آمد که حاکی از این بود که ویژگیهای شخصیتی از مهمترین پیش بینی کننده های عملکرد شغلی است (پنی و همکاران[۹]، ۲۰۱۱، ص ۱).
امروزه مدیران سازمانها، آموزش و توسعه منابع انسانی را از حیاتی ترین وظایف خود در راه بهسازی سازمانی تلقی می کنند و با توجه به منافع قابل اهمیت آن در محیط کار، سرمایه گذاریهای بسیاری را در این جهت به عمل میآورند. در حال حاضر بسیاری از سازمانها صرف نظر از نوع و میزان تحصیلات رسمی کارکنان خود و با توجه به پویاییهای موجود در علوم و همچنین نیازمندیهای شغلی، دوره های آموزشی متنوع و مداومی را برای آنها تدارک میبینند. سازمانها به وسیله آموزش، دانش و مهارت های حرفهای کارکنان خود را ارتقا میبخشند و عملکرد شغلی آنها را با اهداف مورد نظر هماهنگ می کنند (ساکی، ص۷۹).
اساس فلسفی روابط انسانی بر این اندیشه استوار است که حرمت و شأن انسان در محیط کار باید احیا شود. هدفهای سازمان در جهت رفاه کارکنان مورد تجدید قرار گیرد، در تصمیم گیری و مدیریت از مشارکت گروهی افراد استفاده شود. با تغییر در ساختار سازمان، امکان آزادی عمل و ابتکار به افراد داده شود تا کار و شغل آنان تلاش برانگیز و رضایت بخش گردد و بالاخره اهمیت و جایگاه گروه ها در محیط کار به درستی شناخته شود (علاقه بند ، ۱۳۷۲، ص۶۱۱).