مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
پایان نامه جزا و جرم شناسی ۵- قسمت ۵
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دومین هدف مجازات، از نظر حقوق جزای اسلامی، ارعاب دیگران به منظور جلوگیری از ارتکاب جرم است:«بگو روی در زمین سیر کنید تا بنگرید که عاقبت کار بدکاران به کجا کشید و چگونه همه هلاک شدند .[۴]
۲-۱-۳-۳- جلو گیری وپیشگیری از ارتکاب جرم
دین اسلام از طریق قراردادن مراحل مختلف ،سعی وکوشش در جلوگیری و پیشگیری از ارتکاب جرم دارد :«مردان زنان مومن همه یار ودوستدار یکدیگرند. خلق را به کار نیکو وادارد واز کار زشت منع کن ». بنابراین قراردادن امر به معروف و نهی از منکر موجبات جلوگیری از ارتکاب جرم را فراهم می‌سازد.
۲-۱-۳-۴- اهداف مجازات از نظر حقوق عرفی
اهداف مجازات از نقطه نظر عرفی به سه دسته هدف سودمندی، هدف اخلاقی و هدف اصلاحی تقسیم می‌شود:
۲-۱-۳-۴-۱- هدف سودمندی
مهمترین هدفی که حقوق جزای عرفی از ابتدا دنبال نمود، همان هدف سودمندی است.منظور از سودمندی و جنبه ارعابی مجازات این است که به وسیله اعمال کیفری نسبت به مجرمین، از طرف اشخاص غیر مجرم وانهاوی که قصد ارتکاب جرم را دارند، مرعوب شده و گرد ارتکاب جرم نگردند که به آن نقش «پیشگیری عمومی » می‌نامند. واز طرف دیگر خود مجرم از ارتکاب جرم جدید، خوداری نماید که به آن نقش « پیشگیری فردی » می‌نامند.

 

۲-۱-۳-۴-۲- هدف اخلاقی
عدالت واخلاق از قدیمترین هصول موثر در امر مجازات می‌باشد امانوئل کانت معتقد بود که اگر مجازات ،از نظر اجتماعی متضمن فایده هم نباشد،ولی باید مجرم را به کیفر رسانیده که تا بدین ترتیب ،عدالت رعایت شود. گر چه امروزه نقش اخلاقی، نقش اصلی مجازات نیست واصولاً در تحمیل مجازات ،منظور فقط جبران وپاداش عمل ارتکابی گذشته نیست ،بلکه تضمین دفاع اجتماع بوسیله اصلاح مجرم نیز هدف از مجازات محسوب می‌شود، مه هذا لزوم تنبهه اخلاقی تبهکار در اعماق فکر مردم که عقیده دارند، باید مجرم دین خود را به جامعه ادا کند باقی وپابرجاست .

۲-۱-۳-۴-۳- هدف اصلاحی
در زمان اخیر با توسعه افکار وعقاید مکتب تحقیقی ودفاع اجتماعی نوین ،اصلاح وتربیت مجرم از اهداف مهم وخطیر مجازات قرار گرفت ،به نحوی که پیشنهادها ونظرها وبرنامه ریزیهای بسیاری ازطرفمتخصیصین امور جزائی، علمای جامعه شناسی، روان شناسان وعلوم ذیربط دیگر ارائه شد تا محکومین تحت تاثیر اقدامات وتمهیدات موثر اصلاح گردیده و مجددا وارد اجتماع شده وهمچون دیگران به زندگی شرافتمندانه‌ای بپردازند.

۲-۱-۴- طبقه بندی مجازات بر مبنای شدّت وخامت آن
۲-۱-۴-۱- پیشینه تاریخی
به موجب اوستا، جرم از جهت ضعف و شدت هفت مرحله دارد و این مراحل عبارتنداز :
۱ – اسلحه به دست گرفتن . ۲ – زدن . ۳ – مجروح کردن . ۴- خون ریختن . ۵ – استخوان شکستن . ۶ و ۷ – لطمه به عقل یا احساس وارد آوردن[۵]
در ایران باستان تعریف مشخصی از جرم وجود نداشته است، اما می‌توان گفت انواع جرایم (بی آنکه طبقه بندی خاصی بتوان ارائه کرد) عبارت بوده از :
۱- جرم علیه دین، مانند توهین به اشیاءِ یا اماکن مقدس .
۲- جرم علیه پادشاه، مانند توهین یا سوءِ قصد به شخص شاه و یا حتی به مال او. نظر به اینکه همه چیز در شخص شاه خلاصه می‌شده و دولت نیز در معنی خاص خود وجود نداشته و شاه خود عین دولت بوده، می‌توان اینگونه جرایم را در یک ردیف قرار داد.
۳- جرم علیه خانواده پادشاه، مانند توهین یا سوءِ قصد به هر یک از افراد خانواده شاهی.
۴- جرم فرد، علیه فرد، مانند رابطه برقرار کردن با زن شوهردار، گرفتن رشوه، دزدی حیوانات یا ایراد ضرب و جرح[۶]
۲-۱-۴-۲- در ایران
مهم‌ترین طبقه بندی در حقوق ایران بر اساس قانون سابق تقسیم جرایم به جنایت، جنحه و خلاف است . ماده ۷ قانون مجازات عمومی مصوب سال ۱۳۵۲ مقرر می‌دارد که ((جرم از حیث شدت و ضعف مجازات بر ۳ نوع جنایت، جنحه و خلاف است.)) (در قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ جنحه به دو قسم مهم و کوچک تقسیم شده بود).
قانونگذار جرایمی را که متضمن خطر بیشتری برای جامعه باشند جنایت می‌نامد و مجازات‌های سنگین تری برای آن مقرر می‌کند و جرایمی را که شدت کمتری دارند، جنحه می‌شمارد و مجازات خفیف تری برای آن در نظر گرفته است و سرانجام جرایمی که حداقل صدمه و خطر را برای افراد فراهم می‌آورند، خلاف نامیده است که مجازات سبکی دارند . ضابطه و معیار تشخیص نوع جرایم ارتکابی نظر و تصمیم قانونگذار است و بدیهی است که قانونگذار با توجه به ارزش و عقاید معتبر جامعه یا برداشتی که نسبت به حمایت از مصالح متنوع حیات اجتماعی دارد، اعمال نابهنجار را براساس شدت و خطر آنها به ترتیب به جنایت، جنحه و خلاف تقسیم می‌کند. در مواد قوانین جزایی نوع جرایم بیان نشده ؛ ولی برای هر عمل مجرمانه مجازاتی پیش بینی گردیده است که با توجه به آن می‌توان جرم ارتکابی را تشخیص داد.[۷] مجازات انواع جرم در مواد ۸، ۹ و ۱۲ قانون مجازات سال ۱۳۵۲ تعیین شده و مطابق ماده ۱۱۸ آن مجازات‌های اصلی جنایت به قرار زیر هستند:
۱ – اعدام ۲ – حبس دایم
۳ – حبس جنایی درجه یک از ۳ تا ۱۵ سال
۴- حبس جنایی درجه دو از ۲ تا ۱۰ سال مطابق ماده ۹ همان قانون
مجازات‌های اصلی جنحه به قرار زیر می‌باشند :
۱ – حبس جنحه‌ای از ۶۱ روز تا ۳ سال .
۲- جزای نقدی از ۵ هزار و یک ریال به بالا .
و سرانجام برابر ماده ۱۲ قانون مجازات سال ۱۳۵۲، مجازات خلاف، جزای نقدی از ۲۰۰ ریال تا ۵ هزار ریال است. از آنجا که اعدام جزءِ مجازات‌های اصلی جنایت است، بنابراین قتل عمد جنایت و مشمول مقرراتی می‌باشد که قانون در مورد این نوع جرایم اجرا می‌کند . نسخ عناوین خلاف جنحه وجنایت توسط قانون مجازات اسلامی یااعتبارآن: گفته شده تقسیم جرایم به قصاص، حدود، دیات و تعزیرات . عناوین خلاف و جنحه و جنایت را نسخ ننموده باشد ؛ زیرا تقسیم جرایم به خلاف، جنحه و جنایت به اعتبار شدت و ضعف مجازات آنها بوده و تقسیم مجازات به قصاص ،حدود، دیات و تعزیرات به اعتبار مجازات‌ها می‌باشد که در این خصوص به قسمتی از نظریه مشورتی اداره حقوقی اشاره می‌گردد :
((تقسیم جرایم به قصاص، حدود، دیات و تعزیرات نافی و معارض تقسیم آنها به خلاف، جنحه و جنایت نیست ؛ زیرا تقسیم اخیر به اعتبار شدت و ضعف مجازات و بیشتر مربوط به تعزیرات می‌باشد ؛ یعنی مجازات‌های تعزیری حسب شدت و ضعف به خلاف، جنحه و جنایت تقسیم می‌شوند ؛ اما تقسیم به قصاص، حدود، دیات و تعزیرات به اعتبار دیگری است و هیچ مانعی ندارد که یک مقسم به اعتبارات مختلف تقسیم شود . بنابراین نمی توان گفت که چون در قانون راجع به مجازات اسلامی جرایم به حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تقسیم شده اند، عناوین خلاف، جنحه و جنایت منسوخ است.)) ولی به نظر می‌رسد این طبقه بندی در قانون مجازات اسلامی وجود ندارد زیرا اگر وجود داشت می‌بایست مانند قانون سابق و اسبق ایران و فرانسه در موادی نوع جرایم مشخص می‌شد تا آثار و فواید آن نیز بر نظام حقوقی بار شود . درمقررات جزایی اسلام، ملاک طبقه بندی، نوع کیفری است که شرع مقرر فرموده است . بنابراین جرایم برحسب مجازات ها طبقه بندی می‌شوند ؛که چهارطبقه اند : جرایم مستحق قصاص، حدود، دیات و تعزیرات. وخامت وشدّت مجازات یکی دیگر از مبانی طبقه بندی آنهاست . از این نقطه نظر، مجازات دائمی در مقابل مجازات موقت قرار می‌گیرد . دوام وموقت بودن از ملاکهائی است که منحصراً جهت مقایسه جرائم سالب آزادی به کار میرود.قانونگذار برای تعیین درجه وخامت مجازات ،در قانون مجازات عمومی سابق سه درجه مجازات، جنائی ،جنحه وخلاف را به دست داده بود. ولی در قانون مجازات اسلامی، این طبقات بر حسب نوع جرائم به پنج دسته ،حدود،قصاص،دیات ،تعزیرات و مجازات بازدارنده تقسیم بندی شده است:
۲-۱-۴-۳- انواع مجازات در قانون مجازات عمومی سابق
قانون مجازات عمومی مصّوب ۱۳۰۴، با الهام از قوانین خارجی، جرائم را از حیث شدّت وصعف به چهار درجه ،جنایت ،جنحه مهم ،جنحه کوچک و خلاف تقسیم کرده بود .این قانون در سال ۱۳۵۲ اصلاح شد وچهار درجه به سه درجه جنایت ،جنحه وخلاف تقلیل یافت. به موجب ماده ۸ قانون مجازات اصلی جنایت عبارت بودند از: اعدام ،حبس دائم، حبس جنائی درجه یک از سه سال تا پانزده سال وحبس جنایی درجه دو از دو تا ده سال. مجازات اصلی جنحه عبارت بودنده از : حبس جنحه‌ای از۶۱ روز تا ۳سال و جزای نقدی از ۵۰۰۱ ریال به بالا. ونهایتاً برای مجازات خلاف، جزای نقدی از ۲۰۰ریال تا ۵۰۰۰ ریال را تعیین کرده بود. بدین ترتیب قانونگذار، شدیدترین مجازات را مجازات جنائی وخفیف‌ترین آن را مجازات خلاف قرار داده بود.
۲-۲- انواع مجازات در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جنبش کلّی در تغییر قوانین موجود به عمل آمد. اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در باب قوانین ،چنین میگوید:«کلّیه قوانین ومقررات مدنی ،جزائی ،مالی ،اقتصادی،اداری،فرهنگی،نظامی و… باید براساس موازین اسلامی باشد….».طبق مادهّ۱۲ این قانون ،مجاراتهای مقرر پنج قسم است:حدود ،قصاص ،دیات ،تعزیرات ومجازات‌های بازدارنده .این تقسیم بندی براساس نظر فقها وموازین اسلامی تعیین شدهکه بیشتر جنبه حقوق جزای اختصاصی داشته و درباب کتاب القضاء، کتاب شهادت و…مورد بحث وبررسی اکثر فقهای اسلامی قرار گرفته است.

۲-۲-۱- حدود
حدود جمع حدّ است . حّد در لغت به معنی منع و بند است که در اصطلاح مجازات مصّرح در قانون جزا است.از نظر حقوقی حدّ را چنین تعریف می‌کنند :«حدود کیفرهائی است که کم و کیف آن کاملاً معین شده وکسی نمی تواند آن را بیشتر یا کم کند». البته قانون گذار جمهوری اسلامی ایران، نیز به همین ترتیب حدّ را شرعی را در ماده ۱۳ قانون مجازات اسلامی بیان ومقرره کرده:«حدّ ،به مجازاتی گفته میشود که نوع ومیزان وکیفیت آن در شرع تعیین شده است». در قرآن مجید، برای چهارم جرم سرقت، محاربه، زنا و قذف کیفر حدّ معین شده است . در قانون مجازات اسلامی موجبات حدّ را عبارت از سرقت ،شرب خمر، محاربه، قذف واعمال منافی عفت از قبیل زنا ،لواط ،مساحقه و تفخیذ و قوادی ذکر کرد.
۲-۲-۲- قصاص
قصاص مصدر «قاص-یقاص» است و از باب «قصَّ اَثَرَهُ …» یعنی از او پیروی کرد، آمده است وشخص نقّال وقصه گو را از این جهت «قصاص» می‌گویند که از آثار وحکایت گذشتگان پیروی وآنها را برای دیگران تشریح می‌کند. حقوق دانان قصاص را چنین بیان می کند: «قصاص اسم است وبرای انجام دادن مثل جنایت ارتکاب شده، از قطع یا ضرب یا جرح و ریشه آن» به معنی پیروی کردن ار اثر است ،چون قصاص کننده،اثر جنایتکار را پیروی می‌کند وکاری مانند او انجام می‌دهد. دین اسلام برای پایان دادن انتقام شخصی وفردی قصاص را قانونگذاری نمود. در باب فلسفه این مجازات را می‌توان در چند نکته بر پایی عدالت نظم عمومی جامعه، اجرای فرمان الهی والتیام روح اولیاء دم مورد بررسی قرارداد:
۲-۳- برپائی عدالت و نظم عمومی جامعه
کسی که بر جسم و یا جان دیگری صدمه وارد و او را مجروح ویا مقتول می‌سازد ،عادلانه و منصفانه‌ترین مجازات او، رفتار به مثل است.
۲-۳-۱- اجرای فرمان الهی
قصاص سبب حیات وبقای جامعه و دوام حکومت عدل وقسط اسلامی است. این مجازات هر چند که جنبه حق الناسی آن فزونی برجنبه حق اللهی بودن دارد ،ولی به کرّات اجرای فرمان الهی را خاطر نشان می‌سازد :«در قصاص برای شما حیات و زندگی است‌ای خردمندان، باشد که پرهیزکار شوید»

۲-۳-۲- التیام روحی اولیاء دم مقتول
با نابود ساختن نفسی و جداشدن عضوی از اعضای خانواده، ضربه مهلکی بر پیکره آن جامعه کوچک وارد می‌شود وعکس العمل حاصل از این واقعه، بعضاً در قالب انتقام‌های شخصی ونتیجتاً اقدام جنایت آمیز دیگری پایه ریزی میگردد. بدین ترتیب و ورثه او[۸] حق دارند که مجازات قاتل را مطالبه کند و کسی غیر از ولی دم، از چنین حقی برخوردار نیست.
۲-۳-۳- دیات
دیات جمع دیه است; دیه مصدر است ودر اصل «ودی» بوده که و «واو» آن را حذف کرده ودر عوض «ه» به آخر آن افزوده اند. در قرآن مجید کلمه دیه فقط دو بار در آیه ۹۲ سوره نساء تکرار شده است.قانونگذار اسلامی از طرف دیات رادر ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی تعریف کرده ومی گوید «دیه ،مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است».و از طرف دیگر در ماده ۲۹۷ میزان آن را مشخص نموده ایت :« دیه قتل مرد مسلمان، یکی از امور ششگانه ذیل است که قاتل در انتخاب هر یک از آنها مخیّر می‌باشد وتلفیق آنها جایز نیست :
۱- یکصد شترسالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد.
۲- دویست گاو سالم وبدون عیب که خیلی لاغر نباشد.
۳- یک هزار گوسفند سالم وبدون عیب که خیلی لاغر نباشد.
۴- دویست دست لباس سالم از حلّه ی یمن.
۵- یک هزار دینار مسکوک سالم وغیر مغشوش که هر دینار یک مثقال شرعی طلا به وزن ۱۸ نخود است.
۶- ده هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن ۶/۱۲ نخود نقره می‌باشد»
با مطالعه این ماده در بادی امر به نظر میرسد که باید در هر شش قسم دیه ،رعایت تساوی قیمت شود اما در عمل ملاحظه می‌شود که این تساوی رعایت نشده وارزش اقسام شش گانه با یکدیگر متفاوت است. قانونگذار اسلامی درصدد رفع این ابهام برآمده ودر ماده ۴۹۶ قانون مجازات اسلامی می‌گوید:« در این قانون مواردی از دیات که دیه برحسب دینار یا شتر تعیین شده است فشتر ویا دینار موضوعیت ندارد و منظور نسبت مشخص از دیه کامله است و جانی در انتخاب نوع آن، مخیر می‌باشد». منظور و مقصود از موضوعیت نداشتن شتر ودینار این است که جانی می‌تواند به جای شتر و دینار به نسبت آن یکی دیگر از انواع دیات را انتخاب کند.
۲-۳-۴- تعزیرات
بعضی از جرائم و تخلفات هستند که خلاف اسلام بوده لیکن چون دارای اهمیت کمتری است وصدمه زیادی به افراد نمی زند، لذا حکم بخصوصی برای آنها در نظر گرفته نشده ومجازات آن به اختیار امام واگذار شده که به نحوه مقتضی مجرم ومتخلف را به کیفر اعمال خود برساند . این مجازات بر حسب مورد وبا توجه به عمل راتکابی وشرایط مرتکب آن تغییر کرده واصطلاحاً به آن «تعزیر» گفته البته ناگفته نماند که در بعضی موارد، مجازات تعزیری در روایات تعیین ومیزان آن در قالب اقّل واکثر ویا به صورت مشخص و معین نظیر حد ذکر شده است.به هر حال بارزترین مشخصه تعزیرات وفرق آن با حد در این است:
۱- موضوع هر حدی در قانون کاملاًمشخص وشرایط هر یک مفصلاً بیان گردیده است در حالیکه در تعزیرات، هیچگونه تشخیص قانونی مشخص نیست و فقط به بیان افعال خلاف اکتفاء شده است.
۲- نوع عقوبتهای حدی در اصل مشخص شده ودر محدوده‌های معینی محصور می‌باشد در صورتیکه عقوبتهای تعزیری هیچگونه تعیینی نداشته و به صلاحیت حاکم واگذار شده است.
۳-مقدار تعزیر باید کمتر از حد باشد.
۴- در تعزیر، واسطه وشفاعت مورد قبول واقع می‌شود.
۵-تعزیر به جهت توبه کردن ساقط می‌شود.
۶-تعزیر گاه حق اللّه است چون دروغ گفتن وگاه حق الناس چون دشنام دادن وگاهی هر دو جنبه را داراست مثل دشنام صالحینی که مرده باشد ،ولی حدود کلاً حق اللّه است مگر قذف وسرقت که محل اختلاف می‌باشد.

۲-۳-۵- مجازات‌های بازدارنده

 

جهت
 
 

نظر دهید »
طلسم و افسون در داستانهای هزار و یک شب- قسمت ۱۰
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۵-۳ آنچه در باب هزار و یک شب گفته می شود
« این کتاب (هزار و یک شب)، کلان ترین اثر ادبیات جهانی است که در وسعت و تنوع برتر از رامایانای هندی و در غرابت، شگفت انگیزتر از ” ادای[۱۳۶] ” اسکاندیناویایی و در تغزل، شورانگیزتر از ایلیاد هومر، در نیات اخلاقی، گرانسنگ تر از کتاب “دستینه ” اثر ” اپیکتتوس[۱۳۷] ” است. اما مفسران آن را به وسیلۀ تفریح و سرگرمی های پرنقش و نگار و ملغمه ای ازقصه هایی که دایه ها برای کودکان نقل می کنند و به خیالبافی هایی شهوانی فروکاسته اند که پس از تصفیه ای سختگیرانه، حداکثر ممکن است برای سرگرم داشتن کودکان به کار آید! » (شدل، ……۱۳۸۸، ۱۶)
هزار و یک شب، آینۀ تمام نمائیست از زندگانی و اندیشۀ مردمان رنگارنگ، اقوام و ملتهای گوناگون و بنابراین آمیزه ای است از افکار و همتهای بلند و نیز کارهایی ننگین و شرم آور. اثری که هم نمایشگر شادخواری و لذت جویی و عشرت طلبی و کامرانی صاحبان زور و زر، و هم تلاش و معاش مردم رنج دیده و ستم کشیده ای می باشد که سقف خانه شان آسمان و رختخوابشان زمین است. دلیل شروع قصه پردازی هزار و یک شب گویای آنست که انس و الفت میان دو تن ( شهرزاد و شهریار ) مهم و ارزشمند است اما مهمترین نعمت آدمی، کلام است.
« هزار و یک شب، سراسر حدیث ” سرنوشت ” است و هنگامۀ حادثه جویی و درگیری با تقدیر. اما قهرمان، گاه سرنوشت ناپیدای خود را با تسلیم و رضا می پذیرد و گاه از برکت توکل به پروردگار و ایمان آرام بخش به خیر و مصلحت مشیت الهی، به نرمی می کوشد تا آنرا دگرگون سازد و به سود خود بگرداند و در این راه از سحر و جادو و جن و پری نیز کمک می گیرد. » ( ستاری، ۱۳۶۸: ۳۶۳ )
در هزار و یک شب همه گونه داستان هست، حکایت های افسانه آمیز، حکایات عشقی و حدیث اتحاد و داد و وفای عشاق مشتاق و جان سپاریشان، قصه های تاریخی شورانگیز، شادی بخش و حیرت آمیز و داستانهای پهلوانی ، حکایاتی که بر زبان جانوران نهاده شده اند، حکایات فلسفی و پند آموز. شایسته ترین، تابناک ترین، طبیعی ترین، آزادترین، بارورترین، شکوفاترین، هوشمندانه ترین زندگی ها و نیز سرشارترینشان از زیبایی و خوشبختی و عشق و گاه نزدیک ترین آنها به حقیقت بشر در حکایات شهرزاد متجلی است.
کامیابی مسک در مقاله اش به مناسبت حضور این کتاب در فرانسه می گوید:
« هزار و یک شب شاهکاری است که بیش از هفت قرن، تا آنجا که دست نوشته های یافت شده تاکنون نشان می دهند؛ در میان ملت ها گشته است. » (کامیابی مسک، ۱۳۸۳: ۱۷)
هزار و یک شب یک کتاب نیست، یک کتابخانه است و یک نویسنده ندارد، بلکه قصه گویان و نویسندگان متعددی آنرا پرداخته اند و براستی گنجینه ای از ادبیات عامیانۀ مشرق زمین در سده های میانه است. با وجود الحاق داستان های عرب بر اصل ایرانی، با تمام اینکه ریشۀ حکایاتش ایرانی و هندی است؛ شکل کنونی کتاب محصول کارگاه مسلمین و اعراب است چون بسیاری از داستان هایش ساخته و پرداختۀ آنهاست که به تمام کتاب، رنگ اسلام زده اند.
میرصادقی در این زمینه می نویسد: « در قصه های هزار و یک شب، موضوعی که در همان صفحات اول به چشم می خورد عصبیت اسلامی است که بر دوش قصه ها سنگینی می کند. کوشش شده است که به قصه ها، لباس اسلامی بپوشانند. در آنجایی که هیچ انتظار نمی رود، صدای تلاوت قرآن شنیده می شود و قهرمان قصه به پاس مسلمانی، توسط مرد قرآن خوانی پذیرایی می شود. هرکار ناشایسته و جنایتکارانه و فجیعی، به پیروان دیگر ادیان چون مجوس، نصارا و یهود نسبت داده می شود و از آنان به عنوان جانی، دزد و فاسد نام برده می شود. گاه کنایه و نفرتی که پیروان ادیان دیگر نسبت به مسلمانان دارند، محور اصلی قصه قرار می گیرد. » ( میرصادقی، ۱۳۷۶: ۴۲ )
در خصوص نام داستان باید گفت، برخی بر این باورند که بنابر اعتقاد اعراب به نحس بودن اعداد زوج، هزار و یک جانشین هزار شده است. اما به دلیل ریشۀ ایرانی آن، که به اثبات رسیده؛ باید این مقوله را از باب باورهای ایرانی بررسی کرد. در عرفان ایرانی هزار و یک، مفهوم بی نهایت را عنوان می کند. همچنین در این عرفان ” یک ” نشانۀ وحدت است و ایشان با آوردن عدد یک، وحدانیت را به رخ می کشند و این با وجود دین یکتا پرستی که از دیرباز در میان ایرانیان بوده، همخوانی دارد.
عده ای معتقدند هزار عددی است نامتناهی که با آوردن یک، این دور توالی بیشتربه چشم می آید. هزار و یک، به تسلسل اشاره دارد. تسلسلی که در آن با آوردن هزار، آرامش برقرار می شود و با اضافه کردن یک، خبر از دوره ای جدید می دهد. این تسلسل در داستان ها نیز موجود است چرا که با پایان گرفتن یک داستان، شهرزاد به داستان باورنکردنی دیگری اشاره می کند و این تا پایان کتاب ادامه دارد.
ماکسیم گورکی معتقد است که در میان آثار خلاق ادبیات عامیانۀ شفاهی، قصه های شهرزاد پرشکوه ترین آنها است. این حکایت ها، با شگفت انگیزی تمام و کمال خود؛ زبان حال مردم زحمتکش است که می کوشند خود را به سحر آفریده های خوشایند بسپارند.
رهایی از مرگ، از طریق نقل کردن قصه های پریان؛ خمیر مایه ای است که چرخه را آغاز می کند. این خمیرمایه در سراسر فضای داستان حضور دارد و آن را به پایان می رساند. در نخستین حکایت از هزار و یک شب با نام ” بازرگان و عفریت “، یک عفریت، بازرگانی را تهدید به مرگ می کند اما چنان مجذوب روایات سه پیرمرد می شود که بازرگان را نمی کشد. پادشاه در پایان چرخه، اعتماد و عشقش را به شهرزاد ابراز می کند. این عشق، نفرت پادشاه از زنان را تا ابد درمان کرده و آنان تا پایان عمر به خوشی زندگی می کنند.
آسابرگر تحلیل خود را اینچنین آغاز می کند: « این داستان زن و مردی است که در خلال بحرانی در زندگی هایشان، با یکدیگر آشنا می شوند: پادشاه از زنان نفرت دارد و از زندگی بیزار است، زن رو در روی مرگ قرار گرفته، اما عزم جزم کرده است که پادشاه را از معضل خویش برهاند و خود را نیز نجات دهد. او این دو کار را با گفتن تعداد بسیار زیادی از قصه های جن و پری به انجام می رساند. بنا به اشارۀ بتلهایم، لازم است که او چنین کند، زیرا مشکلات روان شناختی آدم ها بسیار پیچیده و حلشان دشوار است. این مشکلات به پاره ای از قصه ها (که هریک در روند شفابخشی سهمی به عهده می گیرد ) نیاز دارند که آن پالایش ضروری را تحقق بخشند. تقریباً سه سال نقل مداوم قصه های جن و پری طول می کشد تا به پادشاه کمک کند از افسردگیش خلاصی پیدا کند و شفا یابد. او باید که مدت هزار شب با کمال دقت به قصه های جن و پری گوش کند تا شخصیت خود را، که یکسره از هم گسیخته شده بود؛ دیگر بار انسجام بخشد. » ( آسابرگر،۱۳۸۰: ۱۰۵ )

درهزارو یک شب، عنصربازی، نمایش و خیال، راهی است که به واسطۀ آن شهرزاد، ملک خونخوار را درمان می کند و واقعیتی دگرگون را به او می نمایاند. به بیان دیگر، عنصر نمایش به همان میزان کلام، درهدفی که شهرزاد پی گیر آن است؛ مؤثر واقع می شود.
« قصۀ ” ماهیگیر و دیو[۱۳۸] ” از داستان های هزار و یک شب، نمونۀ تقریباً کاملی است از نقشمایۀ قصۀ پریان دربارۀ نبرد غول با انسان معمولی. این مضمون در همۀ فرهنگها به گونه ای وجود دارد زیرا در همه جای دنیا، کودکان از تسلطی که بزرگترها به آنان دارند می ترسند و خشمناک اند. کودکان می دانند برای در امان ماندن از خشم بزرگترها غیر از فرمانبرداری چارۀ دیگری هم دارند: ترفند زدن به آنان » ( بتلهایم،۱۳۸۱: ۳۴ )
نخست باید به شور و اشتیاقی که در رسیدن به هستی، حیات و زندگی درلابه لای قصه هایش نهفته است، اشاره کرد. بازرگانی که به دنبال کالایش ازشهری به شهر دیگر می رود، شاهزاده ای که قصر را رها می کند و درکوچه های گمنامی آواره می شود، عاشقی که در صندوقی پنهان می شود دیوی که پسرعمویی را به وصال دخترعمویش می رساند، صیادی که تور می افکند و به جای ماهی به غول و پری می رسد و….درهمۀ این قصه ها اگر دقت کنیم ویژگی اساسی و مشترکی نهفته است و آن، شور زندگی است. اشتیاق و میلی صمیمی برای خویشاوندی با محیط پیرامون، جهان، از اشیای خانه و کاخ گرفته تا محیط شهر وکوه و بیابان و دریا و جنگل، از انسان گرفته تا حیوان، از پرنده تا درخت، همه می توانند رند باشند و در هنگام لزوم، با انسان به همدردی بپردازند و به کمک او بشتابند، یا عفریت ها که می توانند به هر شکلی از اشیاء و حیوانات درآیند.
در هزارو یک شب، ما از یک جهان پریشان، جهانی که حیات درآن وجود ندارد یا به مخاطره افتاده است ؛ به جهانی آرام، منظم و جهان گرم زندگی می رسیم. پادشاهی ( شهریار ) بسامانی روانی خود را از دست داده است و چون آب های تیره و امواج غرنده، تلخ و شیرین، حیات و توالد را به خطر انداخته است. هرشب با دختری ازدواج می کند و فردای آن روز، او را می کشد و سرانجام دختری ( شهرزاد ) به کمک قصه هایش، بعد از هزار و یک شب؛ دنیای نا بسامان را به سامان می رساند و پادشاه به سلامت خود بر می گردد.
آنچه که خوانندۀ هزار و یک شب را با شهریار همراه کرده و او را به دنبال حکایات افسون کنندۀ شهرزاد می کشاند این جملۀ معروف اوست: ” هان ای ملک جوانبخت. حکایت دیگر حکایت…….”
از مهمترین ویژگیهای ادبیات داستانی، از جمله هزار و یک شب؛ تکیه بر حس کنجکاوی و ایجاد هول و ولا و انگیزش نیروی انتظار در خواننده است که به اثر نیز، لطف و گیرایی خاص می بخشد. در مورد اهمیت و جایگاه ” تعلیق[۱۳۹]” دراینگونه داستانها، سخن فورستر بسیار گویا است: « مستمع اولیه Tآدمی بوده است ژولیده موی که پس از یک روز مبارزه با ماموتها یا کرگدنهای پشمالو، خسته و کوفته در کنار آتش می نشسته و چرت زنان به داستان گوش میداده است و تنها چیزی که او را بیدار نگاه میداشته، انتظار بوده است و به محض اینکه به حدس در می یافت که بعد چه خواهد شد یا به خواب میرفت و یا قصه گو را میکشت. » ( رجبی، زهرا و….. ۱۳۸۸ : ۸۲ و۸۳ )
۵-۴ شهریار، شهرزاد و دنیازاد
« آنچه نخست مایۀ شگفتی مان دربارۀ نام های خاص شخصیت های هزار و یک شب می شد این بود که در غالب موارد، شخصیت ها بی نام اند! در واقع در بسیاری از قصه ها ، نام های مشترک و عناوین و اسامی حِرَف و کار ویژه و حالت و موقعیت اشخاص، برای معرفی آنها کافی می نماید. بنابراین در بسیاری داستان ها شخصیت های داستان فقط دختر و مرد و شاه و ملکه و صیاد و سلمانی و وزیر و قاضی و ندیمه و برده و غیره نامیده شده اند. » ( شدل…، ۱۳۸۸: ۵۴ )
هرچند آنچه شدل به آن اشاره می کند درست می نماید، اما حکایات با نام های شهریار ( شهرباز ) شهرزاد و دنیازاد آغاز می گردد که مانند نام خود اثر، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. شهریار، در واقع کسی است که نظم موجود در داستان را به هم می ریزد و آغازگر ماجراست.
۵-۴-۱ شهریار ( شهرباز )
نخستین شخصیتی که شنونده یا خوانندۀ داستان با آن مواجه می گردد، شخصیت ” شهریار” است که در بعضی متون به نام ” شهرباز ” آمده و اگر بنا باشد از باب نام، بررسی شود شاید نام شهرباز برای این شخصیت برازنده تر باشد چرا که با آتش انتقام خود، در واقع شهری را می سوزاند و به آتش می کشد.
« تصمیم شاه (شهرباز) برای کشتن زنان، برآمده از این باور است که زنان همه خیانت پیشه و مکارند، درحالی که فراموش می کند که خودش نیز به همسر ماهروی خیانت ورزیده است. او زنان را می کشد تا مرگ را جایگزین خیانت احتمالی کند. هرچند این رفتار، خود نشانه ای ازآغاز دوران چند همسری است ولی نتیجۀ این تصمیم شاه و انکار زنان و مهلت دادن به آن ها تنها برای یک شب، این است که شاه درلذتی مداوم از هم خوابگی و خونریزی به سر ببرد و زنان در مرگی پیوسته. » ( مهندس پور، ۱۳۹۰: ۱۵۱ )
شهریار در پی مهمان نوازی از برادرش شاهزمان، که به خیانت همسرش گرفتار آمده؛ متوجۀ خیانت خاتون دربار خویش با غلامکی زنگی می شود. او که خود را در ادارۀ بیت خویش ناتوان می بیند دست از شهریاری برداشته و با برادر، ترک دیار می نماید. در راه به دختری زیبا بر می خورد که اگرچه عفریتی او را در صندوق آهنین نگه داشته اما با مردان بسیاری، از جمله دو برادر؛ همخوابگی می کند. شهریار، که مکر و شهوت زنان را بی اندازه یافته و آنان را خیانت پیشه می بیند؛ به سراغ تاج و تخت برگشته و هرشب، زنی را به عقد خود در آورده و صبح روز بعد، و برای ممانعت از تکرار خیانت؛ او را می کشد. در واقع بیماری و جنونی که شهریار به آن مبتلا می گردد، عامل و آغازگر هزار و یک شب است.
رابرت ایروین در این باره در کتابش چنین می نویسد: « البته داستانها و حکایتهای پایان ناپذیر شهرزاد برای آن طرح شده است که کشتن وی را به تأخیر اندازد و خشم پادشاه را فرو نشاند. اما این حکایات برای آموزش نیز خلق شده اند و شگفت انگیز است که چه بسیار از این داستانها دربارۀ زنان خیانتکار، زنان پارسا، زنان سلیطه و زنان حیله گر است. از بعضی از این داستانها شاید شهریار بیاموزد که در ازدواج می تواند وفاداری در عشق نیز، یافت شود. » ( ایروین، ۱۳۸۳: ۱۸۹ )
۵-۴-۲ شهرزاد
« درنخستین داستان هایی که شهرزاد برای ملک می گوید، از شب نخست تا پایان سومین شب قهرمانان نا خواسته درآستانۀ مرگ و زندگی ایستاده اند. این همانند وضعیتی است که شهرزاد درآن قراردارد. این تقدیر ناخواستۀ همانند، همان چیزی است که شهرزاد می خواهد به مقابله با آن بپردازد، اما با چه؟ داستان. به بیانی دیگر، شهرزاد واقعیت خودش را به واقعیتی داستانی برمی گرداند برای آن که بتواند در برابر تقدیر ناخواسته اش تقدیر دیگری بنیاد بگذارد.» ( مهندس پور، ۱۳۹۰: ۱۵۷ )
نام شهرزاد مرکب از دو جزء شهر و زاد است یعنی شهر آفرین و کسی که شهر را آزاد کرده است. آیا شهرزاد در واقع کسی نیست که قریحۀ اعجاب انگیزش در قصه گویی، موجب رستاخیزی شهری می شود که خودکامگی شاهی مردم آزار و بیمار، ویرانش کرده است؟
« در هزار و یک شب نیز تصویر پر تناقضی از زن نمود پیدا می کند و حتی به صورت درونمایۀ اصلی و عامل محرک کتاب درمی آید. پتانسیل اولیۀ داستان، مجموعۀ خیانت همسران دو برادر حکمران است و در ادامه در چند داستان اولیۀ دیگر نیز، نظیر این خیانت ها را مشاهده می کنیم. این داستان ها تماماً برگرفته از همین دوگانگی جایگاه زن در فرهنگ هند است. این تصویر در ابتدا به صورت زنان خیانتکار ظاهر شده و سپس با ظهور شهرزاد در نقش یک منجی، به تکامل خود می رسد. » (ثمینی: ۱۳۷۹، ۴۷)
شهرزاد تا زمانی که خود را دگرگون نکرده و به انسجام روانشناختی دست نیابد، نمی تواند پادشاه را از افسردگیش نجات دهد. عشق شهرزاد به شهریار، به قصه گویی او الهام می بخشد. او در ابتدا دارای یک هدف اولیه است که نجات جان خود و رهانیدن دختران شهر از مرگی فجیع و ناعادلانه به دست شهریار می باشد. در خلال ماجرا اما، شهرزاد عاشق شهریار شده و هدفی دیگر را، در کنار و سایه به سایۀ هدف اول؛ دنبال می نماید و آن، درمان کینه و عقدۀ روانی همسر و نجات او از این بیماریست.
آسابرگر این نکته را از باب روانشناسی تحلیل می کند: « به زبانی روانکاوانه صحبت کنیم: منِ برتر شهرزاد ( رهانیدن زنان از کشته شدن به دست شاه ) و منِ حیوانی او (عشقش نسبت به پادشاه) شانه به شانۀ هم عمل می کنند تا پادشاه را نجات دهند و با انجام چنین امری، شخصیتی منسجم می شوند. بنابراین شهرزاد، خود از این تجربه به فراوانی بهره مند می شود، او من برتر خود را که بر من او چیره شده، تضعیف می کند و از پیوند یافتن با من حیوانی خود توان می گیرد. شخصیت پادشاه به خاطر عشق شهرزاد و این واقعیت که او اکنون یک پدر است، انسجام پیدا می کند. کینۀ مرگبار او به عشق بدل شده است. » (آسابرگر: ۱۳۸۰،۱۰۵)
با این تعبیرمی توان دریافت که چرا شهرزاد ازمیان تمام راه های ممکن برای مقابله با شهریار داستان گویی را برمی گزیند. داستان گریزگاه است، پناهگاهی امن برای فرار از حصار واقعیت. شهرزاد می خواهد با شگرد داستان گویی و نقالی، رفته رفته نا بسندگی واقعیت را بر ملک آشکارکند. « درهزار و یک شب، شهرزاد قربانی است ولی برای او این کافی نیست که قربانی نباشد، بلکه باید این موازنه را به کمال آغازین خود بازگرداند و ادامۀ داستان گویی اش، پس از اینکه شاه به اومی گوید که دیگر او را نخواهد کشت؛ برهمین اساس است. » ( مهندس پور، ۱۳۹۰: ۱۲۵ )
داستان های هزار و یک شب، چنانکه از نام کتاب بر می آید؛ شبانگاه نقل می شوند. شهرزاد با اینکه تنها از یک نیمه شب تا سحرگاه روز بعد فرصت دارد، برای قصه گویی شب را بر می گزیند. روزها قلمرو عمل شهریار هستند ولی شب، زمان رخوت واقعیت است. زمانی که هنگام استراحت ملک است و به دلیل نیاز به آسایش، اندکی از جنون سرسام آورش کاسته می شود و بدین سان، جهان خیال و داستان و نقل، مجال خودنمایی می یابد.
« این‌ امر که‌ شهرزاد به‌ یاری‌ هنر قصه‌گویی‌ به‌ قهرمانی‌ بدل‌ شده‌ بود مـــرا شیفتۀ‌ خــود می‌کـــرد. او نه‌ شمشیـــر داشت‌ و نه‌ تفنگ‌. او فقط کلمه‌هـا را داشت، امـا بـــرای‌ شهـــرزاد کلمه‌هــا کــافی‌ بــودنــد. در این باره‌ ” مــرجان ” ‌، قهــرمان‌ خیالی‌ من‌ در ” گمشدۀ شهــرزاد ” می‌گـویـد: ” در قصه‌هـای‌ قــدیمی‌، قــدرت‌ در کلمه‌هـا نهفته‌ است‌. کلمه همــان‌ چیـــزی‌ است‌ که‌ از آنهـا بـــرای‌ احضـار جـن‌هــا، گشودن‌ درهــای‌ طلسم‌ شده‌ یا افسون‌ این‌ و آن‌ استفـاده‌ می‌شود. بـا کلمه‌هـا هــر کـاری‌ می‌شود کـرد. اما اگـر کلمه‌ها درست‌ به‌کارگـرفته‌ نشوند، قدرت‌ نهفته‌ در آنها بی‌اثــر می‌شود. اگــر انسان‌ها کاربــرد کلمه‌ها را بدانند، نیازی‌ به ‌شمشیر یا سپاهیانی‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ ندارند. راه‌ و رمـــز به‌ قـدرت‌ رسیـدن‌ ضعیفـان‌، در کلمه‌هـا نهفته‌ است‌. » ( فلچر، سوزان ۱۳۷۸ : ۱۸ )
۵-۴-۳ دنیازاد
شخصیت دیگری که در قصۀ محوری هزار و یک شب شایان ذکر است ” دنیازاد “، خواهر شهرزاد؛ می باشد. شهرزاد از همان آغاز امید دارد که با نقل قصه های پریان بتواند شاه را به ترک عادت خود وا دارد اما برای این کار به کمک خواهر کوچک خود نیاز دارد. شهرزاد به او یاد می دهد چه کند: ” وقتی نزد سلطان می روم دنبال تو می فرستم. وقتی آمدی بگو: خواهر اگر نخفته ای حکایتی برای ما بگو تا شب سپری گردد ” . به این ترتیب به نظر می آید شهرزاد و شهریار، زن و شوهرند و دنیازاد فرزند آنان.
« شهرزاد، در فرهنگ ایران؛ ” هما ” دختر ” بهمن ” ملقب به ” چهرآزاد ” است و به سهولت می توان تشخیص داد که لقب چهرآزاد، مرکب از دو جزء چهر (چهرۀ انسان) و آزاد (رهایی یافته) در نام مرکب دنیازاد نیز، ریشۀ دنیا (جهان، عالم) و پسوند زاد (آفرید، زائید) را تشخیص می توان داد. پس دنیازاد، که از قصه گو درخواست می کند قصه ای دلپذیر بگوید؛ در واقع عامل اصلی آفرینش جهان جادویی قصه هاست و بدین گونه نامش با نقشش درهزار و یک شب، تناسب دارد. اما نام سومین شخصیت، یعنی شهریار؛ به شفافیت نام های همسرش و خواهر همسرش نیست. شاید باید واژۀ “شهریار” را به معنای اصلی کلمه یعنی «پادشاهی که از همه پادشاهان عصر خود بزرگتر باشد» فهم کرد. » ( شدل…، ۱۳۸۸: ۶۴-۶۵ )
قصه‌گـوها، تـوی‌ قصه‌های خود حــرف‌هایی‌ می‌زننـد که‌ اگــر خارج‌ از قصه‌هـا بـود به‌ درد سر می‌افتـادنــد. قصه‌گــو اگـــر قصه‌اش‌ را در دل‌قصۀ‌ دیگری‌ بگنجاند، حرف‌های‌ بیشتری‌ هم‌ می‌تواند بزند و شهــرزاد هم‌ همین‌ کـار را می‌کــرد. او می دانست که حقیقت تلخ است، بنابر این هــر شب‌ جـــرعه‌هــایی‌ از آن‌ را در شهــد شیــــریــن‌ قصه‌هــا می‌ریخت‌ و به ‌شهـریار می‌نوشاند. او امیدوار بود تا این‌ حقایق‌، به‌ هنگام‌ خود؛ دیگــر فتنه‌انگیز جلوه‌ نکنند و هیچ‌ چیز جز حقیقت‌ نباشند.
۵-۵ هزار و یک شب در خارج از مرزهای ایران
” آنتوان گالان[۱۴۰] ” که به خاطر کشف و ابداع هزار و یک شب، نام کاشف بر او گذاشته بودند و شهرت فراوانی پیدا کرده بود، اولین جلد هزار و یک شب را تحت عنوان ” شبهای عربی[۱۴۱] ” به فرانسه ترجمه و درسال ۱۷۰۴ در پاریس به چاپ رساند. ایروین در باب اهمیت ترجمۀ گالان معتقد است:
« هزار و یک شب چون پر از افسانه های دروغ (خرافه) و بیشتر بخش های آن به نثری ساده نوشته شده که به زبان و اصطلاحات عوامانه آلوده شده بود، در ادبیات سده های میانۀ عرب مقام والائی نداشت. این تقریباً یقینی است که تنها این امر که تصادفاً ترجمۀ نخستین آن به زبان فرانسه، مطلوب و مقبول طبع اروپائیان قرن هجده واقع شد، باعث نجات این مجموعۀ داستان از گمنامی و افتادن به محاق فراموشی شد. » ( ایروین، ۱۳۸۳: ۹۰ )
” جوزف فون هامر[۱۴۲] ” اتریشی، که ید طولانی در خاورشناسی میدانی داشت ؛در فاصلۀ بین سالهای ۱۸۰۴ و ۱۸۰۶ و به هنگام اقامت در قسطنطنیه، ” الف الیله و لیله ” ( نسخۀ عربی هزار و یک شب ) را از روی یک نسخۀ خطی که در قاهره خریده بود، به فرانسه ترجمه کرد که ترجمۀ وی در سال ۱۸۲۵ به چاپ رسید. ” ژول تئودور تسنکر[۱۴۳] ” در ” کتابخانۀ شرقی[۱۴۴] ” خود اطلاعات کتابشناسی مفیدی به دست می دهد و از جمله، همین ترجمۀ هامر را معرفی میکند.
در همین ایام، نسخۀ چاپ الف الیله و لیله، در کلکته ( ۱۸۱۸-۱۸۱۴ ) منتشر می شود و در پی آن چاپ برسلاو( ۱۸۴۳-۱۸۲۴ )، چاپ بولاق( ۱۸۳۵ ) و چاپ دوم کلکته ( ۱۸۴۲-۱۸۳۹ ) به بازار کتاب می آید. هشت جلد اول چاپ کلکته به همت ” ماکسیمیلیان هابیشت[۱۴۵] ” و چاپ مجلدات نه تا دوازده به همت ” هاینریش فلایشر[۱۴۶] ” انجام می گیرد.
ترجمه هایی هم از روی نسخ بولاق، برسلاو و کلکته انجام شد. در طول قرن نوزدهم، سه ترجمۀ مهم از کتاب انجام گرفت که یکی از آنها ترجمۀ ” ادوارد ویلیام لین[۱۴۷] ” انگلیسی است. او بر آن بود که داستانهای هزار و یک شب، آشکارا معرف زندگی مردم است و آن را از روی چاپ بولاق، در سه جلد؛ ترجمه کرد. نسخه ای به زبان آلمانی نیز ترجمه شد که ساجدی در مورد آن چنین نظر می دهد: « گوستاو وایل آلمانی، که به قاهره سفر کرده بود؛ در سالهای ( ۱۸۴۱-۱۸۳۷ ) ترجمۀ ناقصی از الف الیله و لیله را بر اساس چاپ های بولاق و برسلاو منتشر کرد که چندان هم مقبولیت نیافت…… سالها بعد ” لیتمان[۱۴۸] “، خاورشناس آلمانی که به هنگام تأسیس دانشگاه قاهره در آنجا مشغول تدریس شد؛ از روی چاپ دوم کلکته ترجمۀ کاملی از هزارو یک شب، در بین سالهای ( ۱۹۲۸-۱۹۲۱ ) پدید آورد. » ( ساجدی،۱۳۸۷: ۸۴ – ۷۹ )
ترجمۀ دیگری که در اروپا توجه همگان را به خود جلب کرد از ” ریچارد فرانسیس برتن[۱۴۹] “، کنسول سابق انگلیس در دمشق؛ بود که با لباس مبدل در شهرهای مکه و مدینه سفر کرده و سفرنامه اش باعث اشتهار او شده بود. برتن، ترجمه اش را بر اساس چاپ دوم کلکته انجام داد. وی نژاد پرست بود و ظاهراً احساسات ضد زن داشت، در عین حال که متخصص امور جنسی بود و در این باره دایره المعارفی تهیه کرده بود. برتن با این خصوصیات و سابقه و در کمال وقاحت، داستانهای مستهجن اروپایی را وارد ترجمۀ خود کرد. اوایل قرن نوزدهم، برادران گریم در تحقیقاتشان سرچشمۀ چندین قصۀ اروپایی را در کتابهای ترجمه شده، باز شناختند.
در قرن بیستم ترجمه های دیگری از الف الیله و لیله پدید آمد، از جمله ترجمۀ ” جوزف شارل ماردرو[۱۵۰] ” ( ۱۹۰۴-۱۸۹۹ ). ایروین در مورد ترجمۀ او چنین می گوید: « البته کسانی که به بازار آمدن چنین ترجمه ای را تحسین کردند ادیبان بودند نه محققان. ترجمۀ ماردرو – که در حقیقت کم و بیش نوعی اقتباس آزاد بود – حال و هوای ادبی آن زمان را داشت……روایت ماردرو از داستان های هزار و یک شب، تصویری از شرق افسانه ای و ترکیب و آمیزه ای از خیالات و اوهام افیونی خوش گذرانیهای گونه گون، بهشت های گمشده، ثروتهای مالیخولیایی و ندیمه های زیبای محبوس در قفس های مطلا بود. » ( ایروین، ۱۳۸۳: ۲۹ )
سخن آخر در باب هزار و یک شب اینکه، از نخستین ترجمه اش به زبان فرانسه به قلم آنتوان گالان در قرن ۱۸ میلادی تا آخرین ترجمه اش به همان زبان به قلم ” آندره میکل[۱۵۱] ” در سال ۲۰۰۵ مقالات و کتاب های محققانه ای نوشته شده و به چاپ رسیده است که بهترین و محققانه ترین نوشته ها دربارۀ آن، به قلم بیگانگان است و آنچه به زبان فارسی در این باره به چاپ رسیده است در مقایسه با پژوهش هایی که دیگران کرده اند، بسیار اندک است. کامیابی مسک در این رابطه می گوید:
« هزار و یک شب در زمان ما بهترین نماد گفتگوی تمدن هاست و ما مدیون گالان، این شرق شناس بزرگ هستیم که با ترجمه اش، آن را به اروپا و بعد سایر قاره ها شناساند و تاثیر غیرقابل انکاری بر تمدن ها و ادبیات جهان گذاشت. » (کامیابی مسک، ۱۳۸۳: ۱۸)
براستی در مورد این هزار توی شرقی باید گفت هزار و یک شب کتابی است که از هند برآمده درایران رشد کرده، درعرب به انرژی و توانایی جوانی رسیده و سرانجام، اروپا و غرب را تسخیرکرده است. دنیای هزار و یک شب سرشار از مظاهر طلسم و افسونی است که در پس سحر کلام و ادبیات آن نهفته اند و به همان اندازه از ارزش برخوردارند.
۵-۶ طلسم و افسون در هزار و یک شب
در فصل قبل اشاره گشت که ادبیات، بخصوص ادبیات شفاهی و قصه های عامیانه؛ محلی مناسب برای به تصویرکشیده شدن سحر و افسون پنهان شده در باورهای انسان است. هزار و یک شب نیز مستثنی از این اصل نیست. با نگاهی به داستان های هزار و یک شب می توان دریافت که افسون یکی از عناصر مهم سازندۀ آن می باشد. به ویژه در میان حکایات ابتدایی، وجود این عناصر بسیار به چشم می خورد اما رفته رفته، به دلیل دخالت اعراب در روایات؛ از بار طلسم و افسون، به معنایی که در فصل سوم و چهارم ذکر آن رفت؛ کاسته شده و گونه های افسون جای خود را به اذکار، ادعیه و آیات قرآنی می دهند که از ملحقات دوران اسلامی است.
” سهیل سلیمیان “، تحقیقاتی را دربارۀ طلسم و افسون از نگاه مردم شناسانه انجام داده است که بررسی این عناصر در حکایات هزار و یک شب، همراه با ارائۀ گزارشی آماری از باب حوزه و قلمروی وجود انواع طلسم و افسون در چهار مرکز ایران، هند، بغداد و مصر می باشد. او پس از بررسی بر روی حکایات هزار و یک شب و در مورد حکایاتی که دارای جنبه هایی از افسون می باشند به این نتیجه می رسد: « کل داستان های هزار و یک شب دارای دویست و دو داستان است که تنها بیست و هشت داستان آن دارای ویژگی جادویی است. » ( سلیمیان، ۱۳۸۴: ۲۲۳ )
پژوهشگر این رساله، پس از بررسی حکایاتی چند از هزار و یک شب؛ به درستی این تحقیق باور داشته اما ذکر چند نکته را ضروری می داند: نخست اینکه داستان ” گدای سوم ” از حکایات فرعی ” حمال و دختران ” نیز دارای جنبه هایی از افسون بوده و در این مبحث می گنجد که در آمار ایشان به حساب نیامده است. دوم، این مطلب که در بررسی های ایشان، و در برخی از مواقع؛ استفاده از نام خدا و ادعیۀ قرآنی نیز جزو افسون به حساب آمده که پژوهشگر، آنها را از قاعدۀ سحر و افسون در تحقیق خود مجزا نموده و طلسم و افسون به معنایی مورد بررسی قرار گرفته می گیرد که در فصل سوم به آن اشاره گشت. سوم، از ذکر حکایاتی که افسونها و کارکردشان در قصه مشابه است تا حد ممکن و جهت جلوگیری از تکرار مکررات، خودداری شده است.
۵-۶-۱ انواع طلسم و افسون و کارکرد آنها در هزار و یک شب
اولین دسته بندی که در مورد افسون های هزار و یک شب می توان در نظر گرفت، که عمده ترین آن نیز می باشد؛ تقسیم بندی آنها به دو گونۀ ” سفید ” و ” سیاه ” است.
۵-۶-۱-۱ جادوی سفید:
افسونی است که در راستای اهداف خیر به کار می رود، بویژه افسون هایی که برای درمان بیماری و شفا در افسانه ها بکار می برند یا اکثر باطل السحرها از این دسته اند. در افسانه ها، انجام دهندۀ جادوی سفید، نیروهای خیر یا در اصطلاح اوستایی، نیروهای ” اهورایی ” می باشند. « هدف آن، دور کردن ارواح خبیث یا شفای اشخاصی است که قربانی آن بودند. بنابراین، به عنوان عملی ضد اجتماعی نبوده است و جهت عکس جادوی سیاه عمل می کند.» ( پانوف- پرن، ۱۳۶۸: ۲۳۳)

۵-۶-۱-۲ جادوی سیاه:
همانطور که از نامش پیداست، آنچه در راستای اعمال شرارت آمیز انجام می شود و برای مقاصد شر به کار می رود جزو آن به حساب می آید. این نوع جادو و افسون، در تملک نیروهای اهریمنی بوده و حوزه ای از جادوست که باعث به وجود آمدن تفکر ” ثنویت ” یا دو خدایی می گردد، چرا که برای شیطان نیز قدرتی بالا و نیروهای سحر و افسونی برابر، اما در جهت دیگر قائل است. «این جادو مدعی رام کردن ارواح خبیثه و نیروهای ماوراء الطبیعۀ بدیمن، برای تهیۀ وسایل بنگاه های آدم کشی است. همۀ جوامع، این جادو را از جادوی سفید تفکیک کرده و محکوم می کنند.» ( پانوف- پرن، ۱۳۶۸: ۲۳۳)
افسون های موجود در هزار و یک شب از باب ” لفظی ” یا” عملی ” بودن آنها نیز تقسیم بندی می شوند، لازم به ذکر است هرکدام از آنها گونه ای دارند که هنوز در جامعه استفاده می شود و به شکل دعا و عبارات قرآنی می باشد که منظور نظر نیست مگر آنکه بوضوح، جنبه هایی ملموس از سحر و افسون داشته باشند:
۵-۶-۱-۳ لفظی ( اوراد ):
عبارت از دعا ها و نفرین های کتاب می باشد که جنبۀ داستانی دارد. دعاها و نفرین ها، بخش عظیمی ازکتاب هزار و یک شب را به خود اختصاص داده اند که گاهی تعداد آنها به بیش از سه تا چهاردعا و نفرین در یک صفحه است. در این بخش، به هیچوجه اعمالی مبنی بر سحر و افسون انجام نمی گیرد و فقط از طریق کلام و به کار بردن کلمات، افسون انجام می شود.
۵-۶-۱-۴ عملی:

 
 
 

نظر دهید »
مهارت-اجتماعی-روانشناسی
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مقدمه
همه ما صدها و شاید هزاران مهارت داریم : مهارت های ارتباطی ، مهارت های رهبری ، مهارت های کاری ، مهارت های کمک به خود ، مهارت های آموزشی و تحصیلی ، مهارت های مدیریت زمان ، مهارت های بازآفرینی و ورزش ، مهارت های تصمیم گیری : مهارت های حل اختلاف ، مهارت های استدلالی و هزاران مهارت دیگر . اگر چه استعداد یادگیری این مهارت ها بسیار گسترده و گوناگون است اما هر کدام از ما باید هر مهارتی را که بدان احتیاج داریم کسب کنیم . هیچ کس با این مهارت ها زاده نشده است . متاسفانه برخی از افراد فکرمیکنند که نمی توانند مهارت خاصی را فرا گیرند . به عنوان مثال می گویند من برای آرامش مهارت های امروزی بسیار پیر و یا جوان هستم . برخی دیگر بر این باورند که قبلاً این مهارت را فرا گرفته اند . حقیقت این است که همه ما احتمالاً می توانیم جزئیات بیشتری را از این مهارت ها یاد بگیریم . یادگیری در سنین بالا نیز ادامه خواهد یافت . بنابراین آموزش مهارتی که به آن نیازمندیم تنها صرف یک ساعت وقت برای موضوعی که به آن علاقه مند هستیم نیست . این امر نیازمند یک گستره طولانی مدت در زندگی انسان برای یادگیری اصول و قواعد مهارت های مفید در زندگی انسان است .
دانش و مهارت نشانه های یک فرد برجسته تحصیل کرده توانا و مسئول است . هر اندازه که مهارت های بیشتری داشته باشید بهتر است . شما می توانید به سادگی یکی از مهارت های زیر را که به آن علاقه مند هستید را انتخاب کنید و در پرورش و بهبود آن کوشش کنید . یا اینکه می توانید اول در مورد مشکلات عمده خود بررسی کنید . بسیاری از کتابها مهارت های زیر را توصیف کردند و آنها را شرح دادند . اما کتابهای اندکی وجود دارند که گستره عظیم روش های ارتباطاتی را مورد بررسی قرار داده اند . این تمرینات شامل تمرین اعتماد به نفس ، خویشتنداری ، همدری ، توانایی حل مشکلات و غیره است .
نقش گذاری و تمرین رفتاری
یکی از بهترین روش هایی که از طریق آن می توان به چگونگی کنار آمدن با موقعیت های گوناگون پی برد تمرین با دوستان است . در این موقعیت هر دوی شما وانمود می کنید که در حال تعامل با یک موقعیت سخت و مشکل هستید . شما نگرش های گوناگونی را تمرین می کنید و نظرات و پیشنهادات خود را تکمیل می کنید .
طرف مقابل عکس العمل های گوناگونی را که یک فرد می تواند داشته باشد را به شما نشان می دهد . همچنین در این حالت دوست شما پیشنهاداتی را به شما ارائه می دهد و شما را نیز تشویق می کند . با بهره گرفتن از این نوع تمرین و بازخورد آن مهارت شما برای بررسی تقریباً هر تعاملی بهبود خواهد یافت و بهتر خواهد شد .
نقش گزاری نباید با تقلید (تمارض و یا فریب) اشتباه گرفته شود . نقش گزاری فراگیری این نکته است که چگونه می توان به بهترین وجه با موقعیت هها کنار آمد . که معمولاً این کنار آمدن صادقانه و به همراه مهارت خاصی است که شما نیز حتماً آن را خواهید دانست . همه ما این مهارت ها را با انجام تمرینات اجتماعی بطور مدام باید بدست آوریم . البته بعضی از ما به تمرینات بیشتری نسبت به سایر افراد نیازمندیم .

اهداف

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
 

 

درک این موضوع که دقیقاً هنگامیکه یک ملاقات اجتماعی داریم. چه بگوئیم ، هنگامیکه برای یک شغل مصاحبه می شویم چه بگوییم . در هنگام درخواست اجازه از والدین چه بگوییم و هنگامیکه از رئیس خود برای ارتقاء موقعیت خودمان در خواستی داریم چه بگوییم و غیره .
 

 

کسب مهارت اجتماعی – دریک میهمانی صحبت با دیگران را چگونه آغاز کنیم ، چگونه یک داستان جالب را تعریف کنیم ، چگونه به محاوره خود خاتمه دهیم ، چگونه عقیده خود را در رابطه با مسائل اجتماعی بازگوییم و ایجاد اعتماد به نفس درهنگام تعامل ، کاهش اضطراب و غیره .
گام ها
گام اول : بربی میلی خود برای نقش گزاری غلبه کنیم .
بیشتر افراد برای نقش گزاری تردید دارند . که این امر دلیل بر ضعف ما است . این امر نیازمند این است که ما برموقعیت های ناخوشایند خود مقابله کنیم . با انجام این کار ما مجبور می شویم که آزمون هایی را بگذرانیم و این امر ما را ناراحت می کند . متعاقباً عذرهای گوناگونی را برای شانه خالی کردن از انجام این کار خواهیم آورد : این کار درست نیست .
پس شما چگونه می توانید چیزی یاد بگیرید ؟ احساس حماقت می کنم . و این کار من را ارضاء نمی کند .و البته یادگیری یک روش جدید تعامل طبیعی نیست . این یادگیری پر از تنش و استرس زا است . اما لازم است که انجام شود و مهارت جدید بخشی از وجود جدید شما را تشکیل خواهد داد .
مواردی است که می تواند شما را در نقطه شروع یاری دهد :
(۱)یک موقعیت ساده و راحت را برای شروع انتخاب کنید . و قبل ازاینکه دوستتان را برای انجام کار دعوت کنید خود را به خوبی آماده سازید.
(۲) نقش گزاری را قبل ازاینکه با فرد دیگری اجرا کنید با خود اجرا کنید . بلند تمرین کنید و صدای خود را ضبط کنید . سپس به صدای خود گوش کنید و مهارت های خود را یادداشت کنید ، به خودتان نگویید که چه بد کار کردید ، به دنبال نکات مثبت بگردید . صدای خوب ، صدای که به اندازه کافی بلند است. گرامر خوب ، شادابی و نشاط و غیره . بعداً به دنبال راه های خاص برای بهتر کردن پاسخ ها بگردید .
(۳) از حساسیت زدایی برای کاهش ترس مربوط نقش گزاری خود استفاده کنید .
(۴) برخی از افراد فکر می کنند که اگر وانمود کنند کس دیگری هستند عملکرد بهتری خواهند داشت . این افراد ممکن است وانمود کنند که یک فرد موفق ، یک ستاره سینما ، یک دوست صمیمی و یا یک روانشناس که به افراد خجالتی کمک می کند هستند .
(۵) گاهی اوقات اغراق در مورد ضعف هایتان مفید است به عنوان مثال یکی از اشتباهات وحشتناک و آزاد دهنده ای را که تاکنون آن را انجام داده اید را بازی کنید .
بطور کلی شما می دانید که چه نتیجه ای را می خواهید بگیرید . به عنوان مثال کسب ارتقاء ، شوخ بودن و یا مسخره کردن اطرافیان ، وانمود کردن و اظهار اینکه شما فرد با شعور و متفکری هستید و غیره . آنچه که شما نمی دانید این است که چگونه این خواسته را به انجام برسانید . بنابر این لازم است که شما بدانید واقعاً چه می خواهید بگویید و چگونه عمل کنید که یک فرد باهوش ، نرم ، متعصب و یا هر آنچه که می خواهید جلوه کنید . راه های گوناگونی برای کسب عقاید و نظرات مربوط به چگونگی دستیابی به موقعیت های سخت و مشکل وجود دارد .
۱-یکی از بهترین روش ها مشاهده افراد موفق و پر مهارت است . با دقت از آنچه که آن فرد انجام می دهد نظیر خرید کردن ، حرکات دست و صورت برای ابراز منظور ، تن صدای وی ، و حالت های گوناگون آن یادداشت برداری کنید .
روش ها و حالات وی را اصلاح کنید تا آنچه که شما را راضی می کند را بدست آورید .
۲-از یک فرد کارشناس برای تعلیم دادن به شما کمک بجویید . این فرد کارشناس می تواند شما را از نکات منفی آگاه سازد . بر اساس شرایط موجود اصلاحاتی را به شما پیشنهاد کند به شما کمک کند تا نگرش خود را بهبود بخشید و غیره .
۳-رفتارهای دیگران را در موقعیت های مشابه مورد مطالعه قرار دهید . شخصیت های داستان افراد با هوشی هستند . از آنها یاد بگیرید… افراد موفق را در تلویزیون و در فیلم ها نگاه کنید و از آنها چیزهایی یاد بگیرید .
۴-لازم نیست که به یک کتاب و یا یک کارشناس دسترسی داشته باشیم . در حقیقت یکی از بهترین روش ها کار کردن با فردی است که خود او نیز به بهبود و ارتقاء موقعیت خودش تمایل داشته باشد . افراد متقابلی که به یکدیگر کمک می کنند احتمالاً با یکدیگر راحت تر هستند . وقت لازم بیشتری صرف یکدیگر می کنند و با یکدیگر صادق اند . نباید شما به کسی بگویید که چگونه باید عمل کند . یک فرد حتی می تواند از موقعیت ها و نمونه های بد نیز درس بگیرد .
۵-شما تمامی این مرحله را تنها با تصور اینکه یک فرد پر مهارت چه خواهد گفت و چه انجام خواهد داد می توانید به تنهایی انجام دهید . مطمئن شوید که در مورد نگرش های متعدد دیگر نیز فکر کرده اید وتنها به یک توصیه هوشمندانه توجه نداشته اید . در مورد اینکه چگونه این نگرش ها بر اساس شرایط و بر طبق آنچه که دیگر افراد می گویند باید اصلاح گردند نیز فکر کنید. نظرات خود را بنویسید .
گام سوم : تمرین کنید تا از پس یک موقعیتی که در آن مشکل خاصی وجود دارد برآیید . بازخوردها را مشاهده کنید . آنقدر تمرین کنید تا مطمئن شوید .
تا آنجا که امکان دارد موقعیت نقش گزاری را به موقعیت واقعی نزدیک کنید . نمونه ها : لباسی بپوشید که در زندگی واقعی نیز آنرا می پوشید اگر با کسی صحبت می کنید با تلفن صحبت کنید در محیطی مشابه با محیط واقعی تمرین کنید . به دوستتان بگویید که نقش چه کسی را ایفا می کند (او را مطلع کنید ) . شریک شما باید تا آنجا امکان دارد واقعی بازی کند . اگر هیچ شریکی ندارید ، می توانید در خیال خود تمرین کنید یا در مقابل آینه تمرین کنید . اگر تصور شما واقع گرایانه و جزئی نگر باشد بسیار موثر است .
ازموقعیت های ساده شروع کنید و کم کم آنرا مشکل تر و سخت تر کنید . به عنوان مثال ممکن است معرفی کردن خودتان به یک فردی که هم جنس و هم سن خودتان است راحت تر از فردی باشد که تفاوت سنی زیادی با شما دارد و یا هم جنس شما نیست . بنابراین اول وانمود کنید که با شخصی که هم سن و هم جنس شما است در حال قدم زدن هستید و او نیازمند کمکی ازجانب شما است . سپس با یک موقعیت مشکل تر ادامه دهید . با یک فرد مسن تر که در یک بانک کار می کند ملاقاتی داشته باشید . با یک فرد جذاب که مخالف جنس خودتان است دریک میهمانی آشنا شوید و غیره . اگر شما در حال تمرین کردن درخواست ارتقاء موقعیت از رئیس خود و یا مافوق خود هستید در ابتدا با یک رئیس خوب و با فهم شروع کنید و سپس به یک فرد سخت گیر و یک رئیس با جذبه برسید. برنامه از این قرار است که در ابتدا چندین تجربه موفق داشته باشید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید . حتی در هنگامی که در حال اجرای نقش گزاری در یک موقعیت بسیار مشکل هستید شریک شما نباید شما را دریک موقعیت بسیار سخت زمانی که اصلاً وجود آن هم هیچ لزومی ندارد قرار دهد . دراین میان ما به تجدید قوا و تقویت نیازمندیم .
نظریات موجود در گام دو را مورد استفاده قرار دهید و هر صحنه را چندین بار ، ۵ تا ۱۰ بار تکرار کنید . آنقدر نظرات خود را بهبود ببخشید تا اینکه احساس راحتی و رضایت کنید . سپس یک موقعیت سخت تر را تجربه کنید . به دستیار و شریک خود این اجازه را بدهید که راه های گوناگونی را در اختیار داشته باشد به عنوان نمونه یک موقعیتی که در آن دعوت شما را مشتاقانه قبول کند در مورد این دعوت تردید داشته باشند آن دعوت را به تعویق بیاندازد تصمیم بگیرد و یا سریع آن در خواست شما را رد کند . بدین صورت شما تعامل های گوناگونی را که در زندگی واقعی نیز با آن درارتباط هستید را مورد تمرین قرار داده اید .
پس از انجام چندین تمرین برای کنار آمدن با موقعیت های گوناگون بازخوردی را از شریک خود طلب کنید و عملکرد خود را ارزیابی کنید . به آنچه که خوب انجام داده اید و یا هر آنچه را که در آن اشتباه کردید توجه کنید . یک فهرست ذهنی و یا واقعی را از آنچه که نیاز به بهبود دارد ترتیب دهید . سازنده باشید ، همیشه به دنبال رفتارها ویا نظریاتی باشید که تاثیرگذاری شما را بهبود می بخشد . تا زمانی که ازعملکرد خوب خود مطمئن نشده اید بر یک موقعیت مشکل تر و سخت تر نروید .
تذکرهای دوست شما اگر شامل نکات اشاره شده زیرباشد بسیار ارزشمند خواهد بود : (۱) بسیار خاص باشد ، به عنوان مثال «بسیار عصبی بودید » . ازطرف دیگر «شما اصلاً لبخند نمی زنید» . لبهای شما محکم بودند و اصلاً به من نگاه نمی کردید . کاملاً روشن می کند که شما به تمرین چه چیزی نیاز دارید . این نکته که فرد رفتارهای خاص شما را که چنین پاسخ هایی را به همراه داشته است را تشخیص دهد بسیار مهم است . پس شما می توانید چیزهای مختلف وگوناگونی را تمرین کنید . (۲) ستایش های سخاوتمندانه باید با پیشنهادات سازنده در هم امیزد . هیچ سرزنش و یا انتقادی لازم نیست . (۳) توجه و تاکید باید بر چگونگی ایجاد زمینه برای بهبود و پرورش باشد . پیشنهادات باید عملی باشند و ما باید محدودیت های اطرافمان را نیز درک کنیم و به آنها توجه داشته باشیم .
همچنین از طریق ضبط ویدویی و یا رادیویی نیز امکان پذیر است . به رفتارهای کلی وعمومی صحبت کردن خود توجه کنید . نکات مثبت خود را به همراه ضعف های موجود توجه کنید . آیا بلند و واضح صحبت کرده اید؟ آیا نوسانات صدایی خوبی داشته اید و آیا صدای شما واضح و صاف بوده است ؟ آیا عصبی و تردید آمیز صحبت کرده اید و یا آرام و کاملاً آماده بوده اید ؟ آیا به دیگر افراد نیز نگاه می کردید ؟ آیا حرکات بدن شما علاقه و احساسات مثبت شما را در قبال دیگر افراد نشان می دادند ؟ البته با گوش دادن و یا تماشا کردن تعاملات متقابل ، روش های گوناگونی را برای بهبود بخشیدن دامنه لغوی خود و یا رفتارهای خود بدست خواهید آورد .
همانطور که به سمت مهارت پیش می روید ، احساس اعتماد به نفس بیشتری نیز خواهید کرد . همانطور که بر اضطراب خود غلبه می کنید ، واقعاً قادر به استفاده از مهارت های خود نیز خواهید بود . انعطاف پذیرتر می شوید . سریع تر عمل می کنید و باهوش تر می شوید . اگر چه با موقعیت های ساده شروع کرده اید اما نهایتاً به موقعیت های سخت و پیچیده رسیده اید . و در آنجا نیز موفقیت هایی داشته اید .
گام چهارم : از مهارت های جدید در زندگی واقعی خود استفاده کنید.
اگر استفاده نکنید آنرا از دست خواهید داد . نگویید بعداً آنرا تمرین خواهم کرد. بلکه بگویید من دو ساعت دیگر آنرا انجام می دهم . در ذهن خود فعالیت های خاصی را که در موقعیت های خاص و در آینده نزدیک می توانند اتفاق بیافتند را بیاورید . آنها را در فهرست کارهای که روزانه باید انجام شوند یادداشت کنید. در غیر اینصورت هیچوقت فرصتی برای استفاده مهارت های جدید بدست نخواهید آورد . خودتان را آرام کنید نه خیلی آرام و نه خیلی سریع . پیشرفت های خود را مورد ستایش قرار دهید و به خود جایزه دهید .
از آسانترین کارشروع کنید . و به موقعیت های مشکل برسید . اگر یک و یادو موقعیتی را دراختیار دارید که دیگران آنچنان که شما انتظار دارید رفتار نخواهند کرد همان نگرشی را که در نقش پذیری انجام دادید را ادامه دهید . حتی اگر به چهار و یا پنج شکست هم برخورد کردید باید به آنچه که در حال انجام آن هستید توجه کنید . آیا چیز اشتباهی را می گویید ؟ آیا با افراد نادرستی در ارتباط هستید ؟ آیا به مهارت های گوناگونی احتیاج دارید ؟ نگرش های گوناگونی را امتحان کنید . از اشتباهات خود درس بگیرید ناامید نشوید .
اگرتعامل در یک موقعیت خاص را تمرین کرده اید و احساس می کنید که مهارت کافی را در اختیار دارید اما هنوز نمی توانید این مهارت ها را در زندگی واقعی مورد استفاده قرار دهید باید بر ترس خود غلبه کنید . حساسیت زدایی را امتحان کنید (در ذهن خود تمرین کنید). و تصور کنید که موفق شده اید .
در غیراینصورت اضطراب خود را باید کم کنید .
بر چگونگی پاسخ دیگران به شما توجه داشته باشید تا مشاهده و ارزیابی رفتار خودتان . نمونه : به جای توجه به تماس چشمی به میزان افشای دیگران درهنگام افشا و بیان نظریات خود توجه کنید، از آنها سوالاتی بپرسید ، در برابر آنها خم شوید ، با علاقه به چشمان آنها نگاه کنید و سر تکان دهید . با توجه به گفته های دیگران و نیز با توجه به رفتارها و تعاملات آنها ممکن است خودآگاهی خود را از دست دهید . شما می توانید تاثیر خود را بر دیگران مشاهده کنید که این امر شما را خشنود خواهد کرد .
مدت زمان لازم :
نگرش های پر از مهارت به مشکلات عمده نظیر مصاحبه برای یک شغل جدید و یا آموزش ملاقات با یک فرد با جنس مخالف ساعت ها طول می کشد . ممکن است شما مجبور شوید دو و یاسه ساعت دیگران را مدنظر داشته باشید و سپس با دوست خود برای دو و یا ۳ ساعت نقش گزاری کنید . سپس در ذهن خود یک موقعیت واقعی را چندین ساعت ترسیم کنید .
مشکلات رایج :
بسیاری ازما مایل به افشای ضعف های خود نیستیم پس از نقش گزاری اجتناب می کنیم . همچنین افرادی هم که به ما کمک می کنند تمایلی به بیان ضعف های ما ندارند . مخصوصاً ضعف هایی نظیر اینکه تکان دادن دستت ضعیف بود صدایت لرزان بود . گرامرت ضعیف بود . باید دندانهایت را مسواک بزنی و غیره . دراینجا صداقت بسیار مهم است . در آخر برخی از ما توجیه های واقعی و واضح را در مورد ضعف هایمان را باور نمی کنیم که این امر به هدف نقش گزاری لطمه می زند .
تاثیرات ، مزایا و خطرات
هیچ شکی وجود ندارد که نقش گزاری یک روش مستقیم و موثر برای رفتارهای جدید است . این کار می تواند به تنهایی و یا به کمک دیگران انجام گیرد .تنها با یک تصور ذهنی اندک گستره عظیمی از شرایط و موقعیت ها می تواند درذهن ما ایجاد شود و سپس ما می توانیم آن را به اجرا برسانیم و از پس آن برآییم . اگر چه کارکردن با یک فرد دیگر بهتر است . اما درصورتی که کسی در اطراف ما نباشد ما خود به تنهایی می توانیم این کار را انجام دهیم . این راه یک راه مطمئن برای کاهش اضطراب های اجتماعی موجود در درون ما است . توصیه های دوستمان و یا یک کارشناس می تواند ما رادر واقعیت زندگی واقعی کمک کند . اگر چه این تجربه گاهی اوقات اضطراب آور نیز خواهد بود هیچ خطر شناخته شده ای مشاهده نشده است .
نمایش موردی
در یک گروه کوچکی از دانش آموزان که با یکدیگر همکاری متقابل داشتند هارلی در برقرای ارتباط و گذاشتن قرار ملاقات با دوستانش مشکل است . او می گفت ملاقات با زنان من را به کشتن خواهد داد . هارلی یک مرد با شخصیت ، شاداب ، قد بلند و تا حدودی هیکل دار ، شیک پوش ، زیبا و تاحدودی مطمئن و با اعتماد به نفس است . تنها مشکل که او در این گروه داشت جدی بودن ، صحبت کردن رسمی و کلمات رسمیانه ی وی بود . در حقیقت ، قسمتی از محاورهای او به صورت یک مقاله کوتاه بود . دیگر دوستانش از هارلی خواهش کردند که یک نقش گزاری را ایفا کند و در آن پشت تلفن یک قرار ملاقات بگذارد . در ابتدا او ترسید اما بعداً قبول کرد .
اول او وانمود کرد که در گروه با یک دختر صحبت می کند . به سختی خودش را معرفی کرد و سپس گفت : ممکن است با هم به بیرون برویم . دوست دیگرش پیشنهادات و پاسخ های گوناگونی به او داد : وقت بیشتری برای فکر کردن لازم دارم . برای من روشن تر کنید که شما چه کسی هستید و در مورد خودتان بیشتر برای من توضیح دهید . از دختر مقابل سوالاتی پرسید . برخی از کارهای خاص و برخی از سرگرمی ها را پیشنهاد کرد تا در روز ملاقات با هم انجام دهد . وقتی که چندین بار تکرار و تمرین کرد وضعیت هارلی کمی بهتر شد .
محاوره های اتفاقی برای هارلی بسیار سخت و مشکل بود . دیگر مردان گروه به او نشان دادند که چگونه می تواند قرار ملاقاتی بگذارد . او وانمود کرد که با چندین دختر ملاقات داشته است . سپس گروه به او پیشنهاد کردند که همین کار را در واقعیت نیز انجام دهد . هارلی همین کار را انجام داد و از سه خانمی که دعوت او را رد کرده بودند دوباره خواهش کرده . آن گروه سوالات متعددی از او بپرسید از او پرسیدند که کیست ؟ چه گفته ؟ آن افراد به او پیشنهاداتی مخصوصاً در مورد اینکه چه کسی را انتخاب کند دادند . هارلی و دوستانش واقعاً تجربه خوبی داشتند . اما او به گروه گفت که فهمیده مهارت های گوناگونی را دارد . و در برقراری قرار ملاقات توانایی خاصی را دارد. گروه هم از کمک به هارلی خوشحال بودند و احساس می کردند که او را به یک راه درست راهنمایی کرده اند .
مهارت های اجتماعی ، ارتباطی (محاوره ای ) و مهارت تعیین قرار ملاقات
غلبه به خجالت و تنهایی
هنگامیکه باافراد جدیدی آشنا می شوید . دنیای جدیدی نیز به روی شما باز خواهد شد . اما خجالت و تنهایی یکی از مشکلات رایج است . هیچ کس نیاز به تنهایی ندارد اما تقریباً در همه جا افراد تنها دیده می شود . کاری که باید دراینجا انجام شود این است که از این تنهایی بیرون بیایند و یک ریسکی را انجام دهند .
افراد تنها اغلب از لحاظ فیزیکی تنها هستند اما مهمتر از این تنهایی فیزیکی ، احساس آنها از تنها ماندن کنار گذاشته شدن و محبوب نبودن ، درک نشدن … و از نظر احساسی از دیگران ترد شدن است . این احساس حتی هنگامی که از نظر فیزیکی تنها نیستند ممکن است در آنها بوجود آید . همچنین چگونگی نگرش دیگر افراد به تنهایی آنان بر چگونگی تفکر آنها بر غلبه بر این حس تاثیر می گذارد . به عنوان مثال اگرکسی فکر کند که به خاطر اینکه زشت ، دوست نداشتنی و اخیراً بدون همسر است (ازدواج نکرده ) تنها است این فرد احساس درماندگی می کند و تصور می کند کسی نیست که به او کمک کند . اگر فکر کند که تنهایی او به دلیل خجالت و فقدان مهارت های اجتماعی و یا فرصت های محدود است ، این فرد خود را برای غلبه براین تنهایی توانمند خواهد دانست . درک خجالت یک نفر (اینکه خودمان را خجالتی می نامیم و با یک دید منفی به خود نگاه می کنیم) به ایجاد تغییرات فردی کمک می کند . آموزش مهارت های اجتماعی به صورت گروهی به کم کردن خجالت و بالا بردن اعتماد به نفس کمک می کند .
اهداف

 

 

 

احساس راحتی بیشتر درهنگام مباشرت های اجتماعی و کاهش خجالت .
 

 

مباحثه با دیگران و ایجاد یک ارتباط خوب برای کاهش تنهایی .
 

 

گام ها
گام اول : تصمیم گیری در مورد محل ملاقات (در کجا با افراد ارتباط برقرار کنیم )
کتابهای متعددی وجود دارند که جزئیاتی را دررابطه با چگونگی برقراری ملاقات در اختیار ما قرار می دهند . نکته اصلی در این جا است که چگونه از حالات روزمره و عادی خود خارج شویم . به جای جدید برویم و با افرادی که در آنجا هستند ارتباط برقرار کنیم . هزاران احتمال وجود دارد . رفتن به یک مکان ورزشی انجام تمرینات ورزشی ، میهمانی ، کلوپ ها، کلاس ها ، مسافرت ، مکان های سیاسی ، کنسرت ها ، موزه ها و هزاران نمونه دیگر . هر کجا هستید خواه در مغازه سبزی فروشی ، خشکشویی ، سوپر مارکت ، در محل کار و … با دیگران صحبت کنید . از دوستانتان خواهش کنید تا دوستان دیگری را به شما معرفی کنند . شماره تلفن آنها را بگیرید و به آنها زنگ بزنید . آگهی های شخصی را در روزنامه و یا مجله درج کنید . از خدمات کامپیوتری برای ایجاد ارتباط استفاده کنید . یک کاری انجام دهید نگذارید که احساس تنهایی و درماندگی کنید .
جذب اولیه ما به سمت کسی در درجه اول به ظاهر فیزیکی وی بر می گردد. این امر چندین تفسیر دارد . خودتان را به بهترین وجه برای دیگران آراسته کنید . اما در انتخاب خودتان توجه داشته باشید که ظاهر فرد بیانگر شخصیت ، ارزش ، روح و روان ، طرز تفکر ، عشق و نفرت پنهان وی نیست . این عوامل بسیار مهمتر از ظاهر فرد هستند و اما ما هنوز هم این خصوصیات را در ظاهر فرد جستجومی کنیم . بسیاری از افراد به دلیل اینکه منتظر یک فرد کاملاً شیک و زیبا هستند تنها مانده اند .
وقتی کسی را پیدا کردید که مایلید با آن دوست شوید و با او ارتباط برقرار کنید نگذارید تصوراتی نظیراینکه او چه احساسی در رابطه با دوستی با من خواهد داشت . (رنجیده خواهد شد ، ناراحت و آزرده خواهد شد و یا هیجان زده خواهد شد ).
در ذهن شما خطور کند . چون شما نمی توانید این چیزها را متوجه شوید . تنها به او نزدیک شوید و عکس العمل وی را در برابر خود مشاهده کنید . اگر شما یک فرد محتاط، عاشق و بی آزار و دوست داشتنی هستید و طرف مقابل در آن لحظه هیچ تمایلی به دوستی با شما نداشته باشد چه چیزی را از دست می دهید ؟ انجام این کار را به تعویق نیاندازید .
گام دوم : شروع محاوره
رفتارهای شکاکانه خودمان و رنجش های کودکانه و نیز آزارهای غیر منطقی است که ما را از ارتباط با دیگران دور و محروم می سازد نه ترس از ترد شدن . اما این نکته قابل تذکر است که بدون توجه به دلایل این ترس آغاز محاوره برای اکثر ما بسیار مشکل و سخت است . اگر در مورد شما هم چنین است نگرانی های بی مورد خود را کاهش دهید (به گام بعدی مراجعه کنید ) و تعادل با دیگران را تجربه و تمرین کنید . بهترین پند واندرز جدی بودن و مستقیماً دوستانه جلو رفتن است . بلند صحبت نکنید . منتقد و گستاخ نباشید . کمی شوخ طبعی می تواند به شما کمک کند اما لازم نیست مسخره و لوده باشید و درصد تاثیر گذاشتن بر فرد با ایجاد صداهای بلند که طرف مقابل را به سمت شما جلب کند نباشید . بطور کلی بسیار دقت کنید که چه می گویید .
همانند کسب دیگر مهارت ها مشاهده مدل های خوب و مناسب و تمرین توسط ایفای نقش بسیار سودمند و مفید خواهد بود . یک گروه کوچک برای کمک به همدیگر می توانید تشکیل دهید . بازخورد و تشویق گروه و یا ضبط ویدیوئی بسیار سودمند است . توجه خاصی به تعاملات غیر شفاهی که معمولاً قبل از سخن گفتن ارائه می شوند داشته باشید . اولین قدم ایجاد یک تماس چشمی است . این کار باعث می شود که فرد متوجه شود که شما مشتاق به برقراری ارتباط با او هستید . به خاطر داشته باشید که حتماً لبخندی بر لبانتان باشد . در غیر اینصورت چگونه طرف مقابل متوجه شود که شما دوست او هستید ؟ سپس فاصله مناسبی را با فرد برای ایجاد یک رابطه برقرار کنید .
بهترین پیشنهاد رفتن سریع بر سر موضوع است . سلام، من کلی (clay) هستم . من شما را در ………… دیدم و دوست دارم که شما را بهتر بشناسم . یک کافه تریا یا ………. چطور است ؟ نمونه دیگر ممکن است به صورت زیر باشد :
سلام . اگر وقتی که منتظر شسته شدن لباسها هستیم پاپ کورن یا ……..نوشیدنی بخوریم ، لباس شویی خیلی هم سخت نخواهد بود ؟! (منتظر پاسخ بمانید ) ، آیا نوشیدنی یا کولا میل دارید ؟ زنان و مردان جذاب از این نوع عبارات مستقیم استفاده می کنند . از آنجا که این درخواست ها صادقانه است هم از طرف مردان و هم از طرف زنان مورد استفاده قرارمی گیرد. اما اگر بدنبال شخصیت و صدق و صفای فرد هستید لازم است که جنبه های مثبت خود را قبل از برقراری ارتباطات دیگر و قرار ملاقات بعدی نشان دهید .
ممکن است فردی محاوره را با پرسیدن سوالاتی شروع کند (نظر شما در مورد کنسرت – اصلاحات مالیاتی …… ماشین جدید چیست ؟ امروز در کلاس چه اتفاقی افتاد ؟) یا یک سری تعریف و تمجید هایی از طرف داشته باشد . (به نکته واقعاً خوبی اشاره کردید ) در مورد چیزی ابراز علاقه کند (آیا شما تنیس بازی می کنید ) با یک سری سخنان شوخ طبعانه شروع کند . یا اینکه مودبانه سوال کند . می توانم به شما کمک کنم ؟ یا یک نقطه مشتر ک را پیش بکشد (آیا من شما را قبلاً ندیدم ؟) به طور کلی ارائه یک نقطه اشتراک در مورد وضعیت یا کاری که دیگری در حال انجام آن است . دلیلی برای ایجاد یک ارتباط به وجود می آورد (خودتان یک سری تمرینات را در این رابطه انجام دهید ). متواضع و فروتن باشید ، سرسخت نباشید .
برای خود یک سری نظراتی درباره اینکه از کجا گفتگو را شروع کنید داشته باشید . آن طور گفتگو را شروع نکنید که بعداً حرفی برای گفتن نداشته باشید . با صحبت های کوتاه شروع کنید . در این حالت به فرد مقابل فرصت فکر کردن برای پیشنهاد فعالیت های بعدی را می دهید . اظهار صمیمیت کنید اما نه به طور مستقیم . شوخ طبع باشید ، اگر بتوانید با افراد بطور طبیعی ارتباط برقرار کنید آنگاه هنگامیکه واقعاً به کسی علاقمند هستید می توانید به راحتی با آن گفتگو داشته باشید و مشکلی از این نظر شما را تهدید نخواهد کرد .
گام سوم : بر اضطراب خود فایق بیایید
 
 

نظر دهید »
بررسی دنیا در غزلیات صائب تبریزی با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه(جلد ۱، ۲۵۷۷غزل)- قسمت ۴
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۴-۲-۲۸-جهان چون چمن است…………………………………………………………………………………………۷۴
۴-۲-۲۹-جهان چون چاه است……………………………………………………………………………………………۷۵
۴-۲-۳۰-جهان چون جسم است…………………………………………………………………………………………۷۶
۴-۲-۳۱-دنیا خر است……………………………………………………………………………………………………….۷۶
۴-۲-۳۲-دنیا دام است……………………………………………………………………………………………………….۷۶
۴-۲-۳۳-دنیا دشمن است…………………………………………………………………………………………………..۷۹
۴-۲-۳۴-دنیا چون دیوار است…………………………………………………………………………………………….۸۰
۴-۲-۳۵-دنیا دار فناست…………………………………………………………………………………………………….۸۱
۴-۲-۳۶-جهان دریا است…………………………………………………………………………………………………..۸۱
۴-۲-۳۷-دنیا چون دشت است……………………………………………………………………………………………۸۵
۴-۲-۳۸-دنیا چون ریگ روان است……………………………………………………………………………………..۸۵
۴-۲-۳۹-دنیا چون رهزن است……………………………………………………………………………………………۸۶
۴-۲-۴۰-جهان چون زن است…………………………………………………………………………………………….۸۷
۴-۲-۴۱-دنیا چون زندان است……………………………………………………………………………………………۸۹
۴-۲-۴۲-جهان بی ثبات چون زمین کاغذین است…………………………………………………………………۹۰
۴-۲-۴۳-جهان چون سراب است………………………………………………………………………………………..۹۰
۴-۲-۴۴-جهان چون رطل گران است………………………………………………………………………………….۹۲
۴-۲-۴۵-جهان چون شاخه ای درخت است…………………………………………………………………………۹۲
۴-۲-۴۶-دنیا سنگلاخ است………………………………………………………………………………………………..۹۳
۴-۲-۴۷-جهان چون سوهان است……………………………………………………………………………………….۹۳
۴-۲-۴۸-جهان همان سیل حوادث است………………………………………………………………………………۹۳
۴-۲-۴۹-جهان چون شبستان است………………………………………………………………………………………۹۵
۴-۲-۵۰-جهان چون سایه است………………………………………………………………………………………….۹۵
۴-۲-۵۱-عالم چون سفال است…………………………………………………………………………………………..۹۷
۴-۲-۵۲-دنیا شیشه خانه است…………………………………………………………………………………………….۹۸
۴-۲-۵۳-جهان چون شوره زار است……………………………………………………………………………………۹۸
۴-۲-۵۴-دنیا شکارستان است……………………………………………………………………………………………..۹۹
۴-۲-۵۵-دنیا به شکر تشبیه شده است………………………………………………………………………………….۹۹
۴-۲-۵۶-دنیا سیم قلب است…………………………………………………………………………………………….۱۰۰
۴-۲-۵۷-دنیا صیدی است که حریصان در پی آنند………………………………………………………………۱۰۱
۴-۲-۵۸-عالم غدار است………………………………………………………………………………………………….۱۰۱
۴-۲-۵۹-جهان ستمکده است……………………………………………………………………………………………۱۰۳
۴-۲-۶۰-دنیا ظلمت سراست…………………………………………………………………………………………….۱۰۳
۴-۲-۶۱-دنیا عبرت سراست…………………………………………………………………………………………….۱۰۴
۴-۲-۶۲-دنیا غم خانه است………………………………………………………………………………………………۱۰۵
۴-۲-۶۳-دنیا مار است……………………………………………………………………………………………………..۱۰۷
۴-۲-۶۴-جهان ماتم سراست…………………………………………………………………………………………….۱۰۸
۴-۲-۶۵-دنیا مصیبت خانه است………………………………………………………………………………………..۱۱۰
۴-۲-۶۶-دنیا سرای محنت است……………………………………………………………………………………….۱۱۰
۴-۲-۶۷-دنیا مهمانسراست……………………………………………………………………………………………….۱۱۱
۴-۲-۶۸-دنیا کیسه است…………………………………………………………………………………………………..۱۱۲
۴-۲-۶۹-دنیا جای کاسه لیسیدن است………………………………………………………………………………..۱۱۲
۴-۲-۷۰-جهان چون کنج قفس است، قفسی پر وحشت………………………………………………………۱۱۲
۴-۲-۷۱-دنیا چون کاه است……………………………………………………………………………………………..۱۱۳
۴-۲-۷۲-دنیا چون کوزه است…………………………………………………………………………………………..۱۱۴
۴-۲-۷۳-دنیا چون گنج است……………………………………………………………………………………………۱۱۴
۴-۲-۷۴-جهان چون کشتی است………………………………………………………………………………………۱۱۵
۴-۲-۷۵-جهان چون کتاب است……………………………………………………………………………………….۱۱۵
۴-۲-۷۶-جهان چون گلشن است………………………………………………………………………………………۱۱۶
۴-۲-۷۷-جهان چون گلستان است…………………………………………………………………………………….۱۱۶
۴-۲-۷۸-دنیا چون شهر است……………………………………………………………………………………………۱۱۶
۴-۲-۷۹-دنیا مادر است……………………………………………………………………………………………………۱۱۷
۴-۲-۸۰-جهان معموره است که جای اقامت نیست……………………………………………………………..۱۱۷
۴-۲-۸۱-جهان مشت گل است…………………………………………………………………………………………۱۱۸
۴-۲-۸۲-جهان مزرعه ویران است……………………………………………………………………………………..۱۱۸
۴-۲-۸۳-جهان چون مرده است………………………………………………………………………………………..۱۱۸
۴-۲-۸۴-دنیا خسیس چون نی خشک بی شکر است……………………………………………………………۱۱۹
۴-۲-۸۵-تلخ و شور جهان به نوال تشبیه شده است…………………………………………………………….۱۱۹
۴-۲-۸۶-جهان چون نوبهار است………………………………………………………………………………………۱۱۹
۴-۲-۸۷-جهان نامرد است………………………………………………………………………………………………..۱۱۹
۴-۲-۸۸-جهان جای نوش است که دارای نیش بسیار است………………………………………………….۱۲۰
۴-۲-۸۹ -جهان وحشت سراست………………………………………………………………………………………۱۲۰
۴-۲-۹۰-نگاه رمانتیک به دنیا و تمثیل های آن…………………………………………………………………….۱۲۲
۴-۲-۹۱-سایر موارد………………………………………………………………………………………………..۱۵۱-۱۲۳
فصل پنجم :جمع بندی و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها………………………………………………………..۱۵۲
۵-۱- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………۱۵۳

 
 
 

 

 
 
 

نظر دهید »
نقش بکارگیری مهارت¬های مدیریت تنوع فرهنگی توسط مدیران دبیرستان های شهر شاهین¬شهر در ارتقاء سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸- قسمت ۲
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

از آنجاییکه وظایف مدیریت (برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، کنترل و استفاده از همه منابع موجود) در مدارس به عهده مجموعه ای متشکل از مدیر و معاونانش می باشد، در این پژوهش منظور از مدیر کلیه مدیران و معاونان آموزشی و پرورشی دبیرستان های پسرانه و دخترانه شهر شاهین شهر در سال تحصیلی ” ۸۹-۱۳۸۸” می باشد.
مشارکت اجتماعی[۲۶]

در این پژوهش، مشارکت اجتماعی؛ امتیازاتی است که در پاسخ به شرکت یا عدم مشارکت در فعالیت های ورزشی (با گویه های ۲- ۶-۱۶ پرسشنامه مشارکت اجتماعی)، فرهنگی- هنری (با گویه های۱- ۳- ۴- ۵- ۷- ۱۱- ۱۴- ۱۵- ۲۱ پرسشنامه مشارکت اجتماعی)، مذهبی (با گویه های ۸- ۱۸- ۱۹- ۲۲- ۲۳- ۲۴- ۲۵پرسشنامه مشارکت اجتماعی) و علمی(با گویه های ۹- ۱۰- ۱۲- ۱۳- ۱۷- ۲۰ پرسشنامه مشارکت اجتماعی) سنجیده شده است.
مهارت های مدیریت تنوع دینی- مذهبی[۲۷]
منظور از مهارت های مدیریت تنوع دینی- مذهبی در این پژوهش امتیازاتی است که مدیران درپاسخ به سؤال های مربوط به مهارت های مدیریت تنوع دینی- مذهبی پرسشنامه (سؤال های ۶- ۱۲- ۱۴- ۲۳- ۲۴- ۲۶- ۴۱- ۴۴- ۴۵- ۴۶- ۴۷- ۴۸- ۵۱- ۵۲- ۵۳-۵۷ بخش دوم پرسشنامه) بدست آورده اند.
مهارت های مدیریت تنوع زبانی[۲۸]
منظور از مهارت های مدیریت تنوع زبانی در این پژوهش امتیازاتی است که مدیران درپاسخ به سؤال های مربوط به مهارت های مدیریت تنوع زبانی پرسشنامه (سؤال های ۱۷- ۱۸- ۱۹- ۲۰- ۲۱- ۲۲- ۲۷- ۲۸- ۲۹- ۴۹- ۵۰ بخش دوم پرسشنامه) بدست آورده اند.
مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی[۲۹]
منظور از مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی در این پژوهش امتیازاتی است که مدیران درپاسخ به پرسشنامه مربوط به عملکرد مدیران در محیط های چند فرهنگی(سؤال های ۱تا ۵۷ بخش دوم پرسشنامه) بدست آورده اند.
مهارت های مدیریت تنوع قومی- نژادی[۳۰]
منظور از مهارت های مدیریت تنوع قومی- نژادی در این پژوهش امتیازاتی است که مدیران درپاسخ به سؤال های مربوط به مهارت های مدیریت تنوع قومی- نژادی پرسشنامه (سؤال های ۱- ۲- ۳- ۴- ۵- ۷- ۸- ۹- ۱۰- ۱۱- ۱۳- ۱۵- ۱۶- ۲۵- ۳۰- ۳۱- ۳۲- ۳۳- ۳۴- ۳۵- ۳۶- ۳۷- ۳۸- ۳۹- ۴۰- ۴۲- ۴۳- ۵۴- ۵۵-۵۶ بخش دوم پرسشنامه) بدست آورده اند.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
مقدمه
تحقق اهداف هر جامعه نیاز به استفاده از تمام منابع مادی و انسانی آن جامعه دارد. مدیریت صحیح منابع انسانی یکی از مهم ترین عوامل جهت رسیدن به مطلوب های جامعه می باشد. کشور ایران از گذشته های دور، سرزمین اقوام و مذاهب گوناگون بوده است. مردمانی با فرهنگ غنی که سال ها در کنار هم مسالمت آمیز زندگی کرده اند و جامعه ای با تنوع فرهنگی زیبا آفریده اند.
از جمله سازمان های مهم جامعه که با تنوع و گوناگونی فرهنگ ها مواجه است، آموزش و پرورش است. امروزه بنا به دلایل مختلفی از جمله مهاجرت، بافت دانش آموزی مدارس از تنوع قومی و مذهبی بسیاری برخوردار است. مدیران و معاونان مدارس نقش بسیار مهم و اساسی در رهبری این جامعه کوچک به منظور هویت بخشی و نمود فرهنگ نسل آینده ساز اقوام و مذاهب دارند. آداب و رسوم، لهجه و لباس هر قوم، حاصل تجارب شادی ها و غم های انسان هایی است که سرنوشت مشترکی را تجربه کرده اند و امید دارند که فرهنگ خود را به دیگران معرفی کنند و بر غنای آن بیفزایند. دانش آموزان گاه هویت قومی و فرهنگی خویش را پنهان می کنند و ناخواسته به تسلط یک فرهنگ بر جامعه رنگارنگ ایران دامن می زنند. آنان باید بیاموزند هویت قومی و فرهنگی آنها افتخاریست که از نسل های گذشته به ارث برده اند و باید افتخار آمیز به معرفی آن بپردازند. مدرسه محیط بسیار مناسبی جهت متجلی شدن عنصرهای فرهنگی اقوام و مذاهب گوناگون است که اگر با مدیریت مناسب همراه باشد باعث فراهم شدن بستری پر نشاط و پویا و فعال برای فعالیت های آموزشی و در کنار آن مشارکت هر چه بیشتر دانش آموزان در امور فرهنگی، ورزشی، هنری و …می گردد. مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی، از نیازهای اساسی مدیریت سیستم آموزش و پرورش است که اگر در کنار مهارت های مدیریت آموزشی قرار گیرد، رشد و بالندگی آموزشی و پرورشی دانش آموزان را در پی دارد.
با توجه به اینکه یکی از فعالیت های منظم هر پژوهش مطالعه ادبیات مرتبط با موضوع تحقیق و بررسی متغیرهای مورد بررسی در آن مطالعه است، در این فصل به مباحثی از جمله؛ تنوع فرهنگی و نظریه های مربوط به آن، تنوع قومی، تنوع مذهبی، تنوع زبانی، مدیریت، مهارت های مدیریت تنوع فرهنگی و مشارکت اجتماعی پرداخته شده است.
۲-۱- تعریف فرهنگ
درتعریف تایلور[۳۱]، “فرهنگ مجموعه پیچیدهای شامل دانش، معتقدات، باورها، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، حقوق و قوانین و آداب و رسوم و بالاخره تمام قابلیت ها و عادات و رفتاری است که انسان به عنوان عضو جامعه خود فرا میگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را دربردارد” (روحالامینی، ۱۳۶۸، ص ۱۷).
از نظر تایلور فرهنگ کلیت زندگی اجتماعی انسان است و خصلتی جمعی دارد؛ بعلاوه فرهنگ جنبه اکتسابی دارد و موروثی نیست و عامل زیست شناسی (بیولوژیک) در آن نقشی ندارد. بدین معنا انسان بی فرهنگ و جامعه بی فرهنگ در کار نیست، زیرا زندگی اجتماعی یعنی با هم زیستن و با هم زیستن به معنای در فرهنگ زیستن است. زیستن در ابتداییترین قبیله یا بزرگترین و پیچیدهترین جامعه تکنولوژیک مدرن از این جهت یکسان است؛ اگرچه هریک از سازه های فرهنگ از نظر صورت و معنا یا سادگی و پیچیدگی، در جوامع گوناگون با هم تفاوت های اساسی دارند (آشوری، ۱۳۸۱).
کمیته برنامه‌ریزی بخش فرهنگ و هنر دولت جمهوری اسلامی ایران نیز در اولین برنامه پنج ساله خود، فرهنگ را کلیت درهم تافته باورها، ارزشها، آرمانها، دانش‌ها، هنرها، متون، آداب و اعمال جامعه و مشخص کننده ساخت و تحول کیفیت زندگی تعریف نموده است (صالحی امیری، ۱۳۸۶).
برخی از جامعه شناسان فرهنگ را “جنبه نا پیدا که ظاهراً دیده نمی شود” می نامند. با وجود این، فرهنگ تأثیر فراگیر و نافذ بر رفتار افراد، گروه ها و جوامع دارد. از این دیدگاه فرهنگ چیزی جز یک مرحله کوتاهی برای محققان جهت شناختن پتانسیل اختلاف و سوء تفاهم در شرایط و وضعیت های ارتباطهای بین المللی نیست. وقتی کسانی که با یکدیگر به گفتگو می پردازند، تلاش می نمایند تا پیام هایی از طریق ظرفیت های فرهنگی و زبان شناختی منتقل نمایند، سخنان بی ربط مطرح نمی گردد و گفتگو ها منحرف و تحریف نمی شود. فعالیت ها و تحرکاتی که تصور می رود به هماهنگی قبلی نیاز دارند از این مرحله کنار گذارده می شوند و آنچه را که یک فرهنگ اعتماد به نفس و خود باوری می داند و دیگری آن را نا مأنوس و خیالی می پندارد. مفاهیم و معانی که برای یک فرهنگ اصلی می باشد برای دیگر جزئی و حاشیه ای است. مرزهایی بین عقاید در مکان ها و محل های مختلف کشیده می شوند (کوهن، ۱۳۸۰).
بطور خلاصه، هنگامی که از فرهنگ سخن به میان میآید، انسان، روشها، فعالیت ها و اکتسابات و رفتارهایش را به نقد میکشد و سعی میکند آنها را بهبود ببخشد تا از قید و بند رهایی یابد و هر آنچه را که از درون مانع شکوفاییش میشود از میان بردارد(پهلوان ،۱۳۸۲).
۲-۲- تنوع فرهنگی[۳۲]
فرهنگ شامل دستاوردهای مادی و غیر مادی انسان هاست. می توان گفت که فرهنگ مجموعه ای از سنن، عادات، آداب و رسوم، عقاید و باورها و رفتارهای یک ملت است که به دو دسته مادی و غیر مادی تقسیم می شود و از طریق آموختن منتقل می گردد. تنوع جوامع، یا در عوامل غیر مادی همانند دین و زبان ریشه دارد یا دارای ریشه مادی مانند رنگ پوست است.
افراد جامعه برحسب اینکه متعلق به کدام گروه اجتماعی و شغلی هستند و به چه طبقهای بستگی دارند و خود را از چه طایفهای میدانند و به کدام گرایش فکری و عقیدتی منسوبند و بالاخره برحسب اینکه از نظر جنسی و سنی در چه رده ای قرار دارند دارای نمود و مختصات فرهنگی متفاوتند و به آسانی میتوان آنها را به اعتبار گفتار، رفتار، نگرش، کنش های خاص، روش های متفاوت احساس و عمل و شناخت از یکدیگر متمایز ساخت. این تفاوت و ویژگیهای داخلی هر فرهنگ را “خرده فرهنگ[۳۳] “مینامند. اگر تفاوت بین خرده فرهنگها به قدر کافی زیاد باشد، نتایج آن احتمالاً تنش و تضاد اجتماعی خواهد بود (کوئن، ۱۳۷۲).
گیدنز خرده فرهنگ را این گونه تعریف می‌کند:
“ارزشها و هنجارهای متفاوت با ارزشها و هنجارهای اکثریت که یک گروه درون جامعه‌ای بزرگتر داراست” (۱۳۸۵، ص۶۲).
به عنوان مثال، ویژگیهای مردم یک استان از لحاظ گویش، آداب و رسوم، نحوه پوشش، مهمان نوازی، ازدواج و نظایر اینها فرهنگ آنها را از سایر فرهنگها مشخص ومتمایز می‌کند. این فرهنگ ویژه را خرده فرهنگ آن استان می‌نامند، در حالی که جزیی از فرهنگ ایرانی تلقی می‌شود. خرده فرهنگ ها نقش مهمی در شناخت فرهنگ یک کشور دارند، زیرا آگاهی از تاریخ یک قوم و حوادثی که در طول قرون و اعصار برآن قوم گذشته را آشکار می‌سازند. حضور افراد از فرهنگ های گوناگون در کنار یکدیگر و ارتباط آنها با یکدیگر باعث تبادل ارزش ها و آداب و رسوم می گردد.
‌تنوع در نیروی انسانی شامل تمام تفاوت هایی می‌شود که هریک از افراد را یک فرد واحد می‌سازد، مثل: فرهنگ، قومیت، ملیت، سن، دین، ناتوانی، جنس، تحصیلات، عقیده و تمامی تفاوتهایی که در هر نیروی کاری مشاهده می‌شود(ادوین[۳۴]،۲۰۰۱).
تنوع فرهنگی را به عنوان بخشی از میراث مشترک بشریت، که منبعی برای مبادله اطلاعات، خلاقیت و نوآوری است، می توان با تنوع زیستی در جهان طبیعت مقایسه و آن را لازمه زندگی بشری محسوب کرد. از این رو برای استفاده نسل های حال و آینده باید پاس داشته شوند و همانند بخشی مهم از حقوق بشر به آن توجه شود(یونسکو،۱۳۸۴).
۲-۲-۱- فرهنگ پذیری[۳۵]
” فرهنگ پذیری عبارت از رواج پدیده هایی است که در اثر تماس مستقیم و مداوم بین گروه هایی از افراد با فرهنگ های مختلف به وجود می آید، پدیده هایی که از مدل های فرهنگی یک یا دو گروه نشأت میگیرد” (روح الامینی،۱۳۶۸، ص ۹۹).
با توجه به تفاوت ها و تشابهاتی که در وسعت سرزمین، مقدار جمعیت، سابقه تاریخی، امکانات تکنولوژی و تحولات فکری ( که نسبت هر یک از این عوامل وضعیت فرهنگ پذیری را تغییر می دهد) وجود دارد، فرهنگ پذیری جوامع و گروه های همسایه یا دارای ارتباط را می توان به دو صورت و وضعیت تقسیم کرد:
– زمانی که فرهنگ پذیری با میل و به دلخواه انجام می گیرد؛ این خصوصیت فقط وقتی ممکن است که هیچ گونه نابرابری اجتماعی یا سیاسی بین دو گروه نباشد و هیچ کدام برتری مادی یا معنوی نسبت به دیگری نداشته باشند. این نوع فرهنگ پذیری دو جانبه است و در بین اقوام و گروه های هم جوار و تقریباً مشابه صورت می پذیرد.
– وقتی که پدیده های فرهنگی یک جامعه بر دیگری تحمیل می شود. این تحمیل در سایه برتری تکنولوژی، قدرت نظامی، امکانات بیشتر اقتصادی و فنی، سیاست های نظام یافته توسعه طلبی و سلطه سیاسی انجام می گیرد (پهلوان،۱۳۸۲).

از طرفی گروه های اجتماعی را از نظر پذیرا شدن فرهنگ های دیگر به چند دسته می توان تقسیم کرد:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
 

 

 

گروه های بسته: جوامعی هستند که نوآوری های اقوام دیگر را به سختی می پذیرند و در تکنولوژی و سنن و زبان جامعه خود متعصبند. موقعیت جغرافیایی و عدم آمد و رفت با گروه های دیگر می تواند از جمله عوامل این امر باشد.
 

گروه های باز: بعضی از جوامع به علت موقعیت مکانی (محل عبور گروه های دیگر، حالت های بندری) یا مسافرت های افراد و عوامل دیگر، آمادگی پذیرفتن، عاریت گرفتن و تقلید در زمینه های مختلف فرهنگی را دارند که اصطلاحاً به آن ها گروه های باز و گروه های مستعد می گویند.
 

گروه های مهاجر: برخی از گروه ها به صورت دسته جمعی یا به طور پراکنده (در اثر سیل، خشکسالی، جستجوی کار، مسایل سیاسی یا عوامل دیگر) مجبور شده اند به محل دیگر کوچ کنند. این گروه ها الزاماً برای انطباق با جامعه میزبان، فرهنگ جامعه جدید را می پذیرند، و ممکن است بعدها برای حفظ یا احیای هویت خود بعضی از جنبه های فرهنگ گذشته را رواج دهند. نمونه های مختلفی از این قبیل را در بین مهاجرینی که از نقاط مختلف جهان به آمریکا سفر کرده اند می توان دید.
 

گروه های مهاجم: هنگامی که گروه یا گروه هایی در اثر تهاجم سیاسی و نظامی جامعه دیگر را اشغال می کنند، تاریخ نشان داده که گروه های مهاجمی که برای همیشه مانده اند نه به آسانی فرهنگ آن جامعه را پذیرفته اند و نه به آسانی توانسته اند فرهنگ خود را اشاعه دهند و شواهد حاکی است که گروه مهاجم مواردی از فرهنگ جامعه مغلوب را پذیرفته و در مسائلی بر عکس توانسته است فرهنگ خود را تحمیل کند یا اشاعه دهد(روح الامینی،۱۳۶۸).
 

فرهنگ پذیری را می‌توان به‌عنوان جریانی یک سویه یا دو سویه در نظر گرفت. فرهنگ‌پذیری یک سویه بیش‌تر مربوط به کودکان است، زیرا کودک در مقابل پذیرا شدن ارزشهای جدید منفعل است و به صورت یک طرفه ارزشهایی را که از سوی جامعه به سوی او سرازیر می شود، بدون مقاومت دریافت می‌کند (قلی زاده،۱۳۸۷). البته تکنولوژی های جدید و ظهور ابررسانه‌ها نیز زمینه شکل‌گیری نوع دیگری از فرهنگ‌پذیری یک سویه با نام “ارتباطات رسانه‌ای” را فراهم آورده است. در فرایند جهانی شدن نیز، رسانه‌های جمعی با قدرت ارسال ایده‌های متفاوت، روند نهادینه شدن ارزش‌های اجتماعی را تضعیف می‌کنند و زمینه انتقال انگاره‌های از‌هم گسیخته غیر بومی و فراملی را فراهم می‌آورند.
برخلاف کودکان که جریان فرهنگ‌پذیری آنها جریانی یک سویه است، فرهنگ‌پذیری در بزرگسالان فرایندی پیچیده و دو سویه است، زیرا شخصیت آنان تکوین یافته است و دارای فرهنگ پیشینی هستند. این فرهنگ‌پذیری دوسویه می‌تواند از طریق مهاجرت های بین‌المللی، برخوردهای تاریخی اقوام یا تلاقی دو فرهنگ به طرق مختلف، سلطه استعمارگران بر مستعمرات و جز این‌ها بوجود آید.
گروهی معتقدند فرهنگ‌پذیری در جوامعی صورت می‌پذیرد که از نظر قدرت سیاسی و نظامی تقریباً در یک سطح و در مراحل توسعه فرهنگی یکسانی قرار دارند. گروهی دیگر معتقدند فرهنگ‌پذیری در میان نظامهای فرهنگی– اجتماعی‌ای پدیدارمی‌شود که اختلاف فرهنگی فراوانی با هم دارند(صالحی امیری،۱۳۸۶).
فرهنگ پذیری جریانی است پیچیده و چند بعدی. امروزه حضور ماهواره ها، تماس های بازرگانی، سازمان های منطقه ای و جهانی با کارکنانی از فرهنگ های متنوع و متفاوت، جلوه های بغرنج تری را به نمایش درآورده اند که مطالعات خاص خود را طلب می کند. مطالعات مربوط به تغییراتی که در احوال افراد بر اثر فرهنگ پذیری رخ می دهد. گاه دیده می شود که افرادی دو نقش متفاوت در دو فرهنگ ایفاء میکنند. از این رو آنان را دو فرهنگی می نامند. این قبیل افراد می توانند حامل دگرگونی ها و پیام هایی در یکی از دو فرهنگ یا هر دو فرهنگ باشند(پهلوان،۱۳۸۲).
۲-۲-۲- وجوه تفاوت فرهنگ ها
برای درک شباهت ها و تفاوت ها در فرهنگ های مختلف لازم است با ابعاد تفاوت های فرهنگ ها که بر ارتباط انسان ها تأثیر می گذارند آشنا شد. از جمله این ابعاد می توان به “فردگرایی – جمع گرایی”، “ارتباط ساده – بافت، ارتباط پیچیده – بافت”، “پرهیز از ابهام”، “فاصله قدرت” و “مردانگی – زنانگی” اشاره کرد.

 

 

فردگرایی – جمع گرایی[۳۶]
 

فردگرایی – جمع گرایی مهم ترین بعد تنوع فرهنگی است که برای تبیین تفاوت های بین فرهنگی بکار می رود. در فرهنگ های فرد گرا تأکید عمده بر اهداف فردی است، در حالی که در فرهنگ های جمع گرا، اهداف جمعی را مقدم بر اهداف فردی می دانند. مثلاً اعضای فرهنگ های فردگرا به ارتقاء و تقویت خودشکوفایی می پردازند. واترمن[۳۷] خاطر نشان می سازد: خود شکوفایی جزء فضایل اصلی مورد ادعای فلاسفه فردگراست. به هر فردی به عنوان دارنده مجموعه منحصر به فردی از استعدادها و قابلیت ها نگریسته می شود. تبدیل این قابلیت های بالقوه به قابلیت هایی بالفعل، عالی ترین هدفی است که فرد می تواند زندگی اش را وقف آن نماید. تلاش در جهت خود شکوفایی با نوعی احساس درونی درستی و خوشبختی همراه می گردد (واترمن، ۱۹۸۴).
در مقابل، فرهنگ های جمع گرا فرد را وا میدارند خود را با گروه منطبق نمایند.
در فرهنگ های فرد گرا، از افراد انتظار می رود فقط مراقب خود و خانواده بلافصل و درجه یک خود باشند، در حالی که در فرهنگ های جمع گرا، افراد به گروه های خودی یا اجتماعی تعلق دارند که باید به آن ها وفادار باشند و در عوض مورد حمایت این گروه ها قرار گیرند )هافستد[۳۸] و باند[۳۹]، ۱۹۸۴).
در فرهنگ های فردگرا، هویت “من” بر هویت “ما” تقدم می یابد، در حالی که هویت “ما” در فرهنگ های جمع گرا اولویت دارد. در جوامع فرد گرا تأکید بر ابتکارات، اقدامات و دست آوردهای فرد است، در حالی که در جوامع جمع گرا تأکید بر تعلق و وابستگی به گروه هاست. افراد، در فرهنگ های فردگرا، کلی نگر هستند و معیار ارزشی آن ها برای همگان یکسان است. اما افراد در فرهنگ های جمع گرا خاص نگر هستند. در نتیجه معیارهای ارزشی متفاوتی را برای اعضای گروه های خودی و بیگانه به کار می برند.
اهمیت نسبی گروه های خودی یکی از عواملی عمده ای است که فرهنگ های فردگرا و جمع گرا را از یکدیگر متمایز می سازد. گروه های خودی گروه هایی هستند که برای اعضایشان اهمیت دارند. فرهنگ های فرد گرا، دارای گروه های خودی خاص بسیاری هستند (نظیر خانواده، مذهب، باشگاه های اجتماعی، حرفه ها و…) که ممکن است در هر موقعیت اجتماعی خاص بر رفتار فرد تأثیر گذارد. در فرهنگ های جمع گرا چند گروه خودی عمومی (مثل گروه های کاری، دانشگاه و خانواده) وجود دارد که تأثیر نیرومندی بر رفتارهای مختلف در شرایط گوناگون بر جا می گذارند.
گرچه گروه های خودی ممکن است در فرهنگ های فرد گرا و جمع گرا یکی باشند، اما گستره تأثیر آن به کلی متفاوت است در حالی که حیطه تأثیر گذاری آن در فرهنگ جمع گرا بسیار وسیع و کلی است (به عبارتی گروه خودی در بسیاری از جنبه های مختلف زندگی فرد بر رفتار وی تأثیر می گذارد). فرد گرایی و جمع گرایی در هر فرهنگی وجود دارد ولی معمولاً یکی از آن ها عمومیت بیشتری دارد. فرهنگ هایی چون استرالیا، بریتانیا، بلژیک، کانادا، دانمارک، فرانسه، آلمان، ایرلند، نیوزیلند، سوئد و ایالت متحده از جمله فرهنگ هایی هستند که فردگرایی در آن ها غالب است. برخی از فرهنگ هایی که جمع گرایی در آن ها غلبه دارد عبارتند از: آرژانتین، برزیل، چین، کاستاریکا، مصر، اتیوپی، یونان، گواتمالا، هند، ژاپن، کنیا، کره، مکزیک، نیجریه، پاناما، عربستان سعودی و ونزوئلا. معمولاً بیشتر عرب ها، آفریقایی ها، آسیایی ها و فرهنگ های امریکای لاتین جمع گرا هستند (گودیکانست[۴۰]،۱۳۸۳).

 

 

ارتباط پیچیده- بافت و ساده- بافت[۴۱]
 

فرد گرایی و جمع گرایی، چارچوب تبیینی قدرتمندی برای درک شباهت ها و تفاوت های فرهنگی در ارتباط بین فردی فراهم می کند. در حالی که معیار فرد گرایی- جمع گرایی به تفاوت های گسترده میان فرهنگ ها می پردازد، اما معیار پیچیده بافت و ساده بافت بر تفاوت های فرهنگی در فرایندهای ارتباط تکیه می کند.
پیام های پیچیده بافت، پیامی است که در آن بیشتر اطلاعات یا در قالب فیزیکی یا درون فرد پیام دهنده نهفته است، در حالی که اطلاعات کمی در بخش رمز شده و آشکار پیام ارسال شده وجود دارد. در مقابل، پیام ساده- بافت پیامی است که در آن بیشتر اطلاعات در بخش آشکار پیام قرار داده شده است. اگر چه این پیوستاری است که هیچ فرهنگی در انتهای طیف چپ یا راست آن قرار نمی گیرد، اما می توان گفت فرهنگی مثل فرهنگ ایالات متحده امریکا در جایی نزدیک به انتهای ساده- بافت قرار گرفته است. در مقابل، بیشتر فرهنگ های آسیایی در جایی نزدیک به انتهای طیف پیچیده- بافت واقع شده اند. میزان پیچیدگی یا سادگی این بافت بر همه جنبه های ارتباط تأثیر می گذارد. فرهنگ های پیچیده- بافت تمایز بیشتری میان افراد خودی و غریبه قایل می شوند تا فرهنگ های ساده- بافت (گودیکانست،۱۳۸۳).

 

 

پرهیز از ابهام[۴۲]
 

در مقایسه با اعضای فرهنگ هایی که کمتر از ابهام پرهیز می کنند، اعضای فرهنگ هایی که بیشتر از ابهام اجتناب می کنند، مسامحه کمتری در قبال ابهام و عدم اطمینان به خرج می دهند. نشانه این امر “درجات بالاتر اضطراب و هدر رفتن انرژی بیشتر، نیاز بیشتر به قوانین رسمی و حقیقت محض و بردباری کمتر نسبت به افراد یا گروه هایی می شود که عقاید یا رفتارشان با بقیه فرق می کند.”(هافستد[۴۳] ،۱۹۷۹،ص ۳۹۵). در فرهنگ هایی که تمایل زیادی به پرهیز از ابهام دارند، میل قوی به اجماع نظر وجود دارد، از این رو، در این فرهنگ ها رفتار غیر متعارف پذیرفتنی نیست. افراد فرهنگ هایی که خیلی از ابهام پرهیز می کنند معمولاً تمایل بیشتری به بروز هیجانات از خود نشان می دهند تا افراد عضو فرهنگ هایی که زیاد از ابهام پرهیز نمی کنند. افراد فرهنگ هایی که کمتر از ابهام اجتناب می کنند، اختلاف عقیده را می پذیرند و ریسک پذیرتر از افراد فرهنگ هایی هستند که تا حد زیادی از ابهام پرهیز می کنند.
هافستدخاطر نشان می سازد:
“پرهیز از ابهام را نباید با پرهیز از خطر کردن یا ریسک گریزی[۴۴] برابر دانست. اعضای فرهنگ های ابهام گریز از موقعیت های مبهم نیز گریزانند. آن ها در این فرهنگ ها به دنبال ساختاری در سازمان ها، نهادها و روابط شان هستند که حوادث را برای آن ها به طور کامل قابل تفسیر و پیش بینی پذیر نماید، اما به طور متضادی آنان اغلب آماده دست زدن به رفتارهای مخاطره آمیزی هستند تا ابهامات موجود را کاهش دهند، مثلاً به جای نشستن و صبر کردن به مبارزه با حریفی بالقوه بپردازند” (۱۹۹۱،ص ۱۱۶).
هافستد دیدگاه اعضای فرهنگ هایی را که به شدت از ابهام و عدم اطمینان دوری می کنند، در یک جمله این گونه خلاصه می کند: “هر چیزی که متفاوت باشد خطرناک است” (۱۹۹۱،ص۱۲۹). وی عقیده افراد فرهنگ هایی که کمتر از عدم اطمینان پرهیز می کنند را چنین بیان می کند: “هر چیزی که متفاوت باشد، شگفت انگیز است” (۱۹۹۱،ص۱۱۹).
معیار ابهام گریزی در درک تفاوت ها، در نحوه برخورد با غریبه ها می تواند مفید واقع شود. در فرهنگهایی که در آن گرایش زیادی به پرهیز از عدم اطمینان وجود دارد، افراد می کوشند از ابهام دوری نمایند و از این رو قواعد و آدابی را برای هر موقعیت ممکن و واقعی به وجود می آورند تا بتوانند در آن به خودیابی و تعامل با غریبه ها بیردازند. تعامل با غریبه ها در فرهنگ هایی که زیاد از ابهام پرهیز می کنند تا حدود زیادی تشریفاتی و خیلی مؤدبانه است. اگر افراد این قبیل فرهنگ ها در شرایطی که قاعده و قانون مشخصی وجود نداشته باشد به تعامل با غریبه ها بپردازند، غریبه ها را نادیده می انگارند، یعنی با آن ها به گونه ای برخورد می کنند که گویی اصلاً وجود ندارند(گودیکانست،۱۳۸۳).

 

 

فاصله قدرت[۴۵]
 

فاصله قدرت، یعنی “میزانی از توزیع نابرابر قدرت که مورد قبول اعضای ضعیف تر نهادها و سازمان ها نیز می باشد”(هافستد و باند، ۱۹۸۴،ص ۴۱۹). افراد فرهنگ های دارای فاصله قدرت بسیار، قدرت را به عنوان جزئی از جامعه قبول دارند. از این رو افراد بالادست، زیردستان را و زیردستان نیز بالادست را متفاوت با خود می پندارند. افراد فرهنگ های دارای فاصله قدرت بسیار، قدرت را واقعیتی اساسی در زندگی اجتماعی می دانند و بر قدرت سرکوبگرانه و لزوم توسل به زور تکیه می کنند، اما در فرهنگ های با فاصله قدرت اندک، اعتقاد بر این است که قدرت فقط باید در جایی که مشروعیت دارد استفاده شود. این فرهنگ ها، قدرت کارشناسانه و مشروع را ترجیح می دهند.
فاصله قدرت آشکارا بر روابط میان افراد دارای پایگاه های اجتماعی متفاوت (نظیر افراد بالادست و زیردست در سازمان ها) تکیه دارد.
فاصله قدرت در درک رفتار غریبه ها به هنگام روابط نقشی آنان، به ویژه در روابطی که درجات مختلفی از قدرت یا اقتدار دخیل می باشد، سودمند است. مثلاً افراد فرهنگ های دارای فاصله قدرت بسیار، هرگز دستورات بالادست خود را مورد سؤال قرار نمی دهند. آن ها انتظار دارند دیگران به آن ها بگویند چه کار کنند. در مقابل، افراد در فرهنگ های با فاصله قدرت کم، ضرورتاً دستورات بالادست را با مشاهده ارزش ظاهری آن نمی پذیرند؛ آن ها می خواهند بدانند چرا باید از آن دستور پیروی کنند. هنگامی که افراد این دو نظام مختلف با یکدیگر تعامل برقرار می کنند، امکان بروز سوءتفاهم وجود دارد مگر آن که یکی یا هر دوی آن ها نظام فکری دیگری را درک نماید(گودیکانست،۱۳۸۳).
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 161
  • 162
  • 163
  • ...
  • 164
  • ...
  • 165
  • 166
  • 167
  • ...
  • 168
  • ...
  • 169
  • 170
  • 171
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • بررسی رابطه بین اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی در اداره کل شیلات استان گلستان- قسمت ۵
  • عوامل تاثیر گذار بر تقلب در بین دانشجویان حسابداری- قسمت ۵
  • بررسی رابطه بین قیمت سهام، نرخ ارز و در آمدهای نفتی در ایران۹۳- قسمت ۲
  • صلح-مسلح-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۴
  • عدالت ترمیمی و نقش آن در امنیت قضایی- قسمت ۵
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی عددی زوال کامپوزیت‎های پیشرفته چندراستا تحت ضربه بالستیک عمودی- فایل ۵
  • تاريخ حديث و انديشه‌های حديثی در بحرين- قسمت 16
  • پژوهش های کارشناسی ارشد با موضوع بررسی ارتباط بین خطای پیش بینی سود هر سهم و بازده ...
  • دانلود فایل های پایان نامه با موضوع حل مسئله زمانبندی پروژه با محدودیت منابع به وسیله الگوریتم بهینه ...
  • دانلود فایل ها در مورد : تاثیر ۸ هفته تمرینات ثبات دهنده بر تعادل، درد و ...
  • ارزیابی اثرات زیست¬محیطی EIAانتقال آب بین حوزه‌ای مطالعه موردی آبرسانی از سد کوچری به سر شاخه‌های قمرود- قسمت ۵
  • راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان مهدویت- قسمت ۹
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی رابطه سبک های حل مسئله و هوش هیجانی شاگردان ...
  • معناشناسی واژگان قرآن در روایات اهل بیت- قسمت ۵
  • بررسی ارتباط عوامل صاحبکار با بودجه زمانی و مقایسه ساعات بودجه شده و گزارش شده و تجزیه و تحلیل انحرافات بودجه زمانی در سازمان حسابرسی- قسمت ۱۸
  • بررسی مقایسه ای عملکرد و سازگاری خانواده های دارای نوجوان کم توان هوشی آموزش پذیرکه از خدمات مراکز توانبخشی روزانه استفاده می کنند و خانواده هایی که از این خدمات استفاده نمی کنند- قسمت ۶
  • الگوهای-مختلف-تحدید-حدود-فلات-قاره-ایران-در-خلیج-فارس- قسمت ۶
  • تربیت اخلاقی در نهج البلاغه- قسمت ۳
  • تحقیقات انجام شده درباره : ارزیابی تاثیرات سفارشی سازی و محیط بازار بر موفقیت کسب ...
  • بررسی حقوقی حمایت از علامت تجاری درحقوق ایران ، آمریکا وکنوانسیون های بین المللی- قسمت ۱۲
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی تأثیر فرآیندهای مدیریت دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید- فایل ...
  • بررسی مفهوم تهدید به کارگیری زور و کاربرد زور در دوره های مختلف ...
  • ارائه یک چارچوب سرویس گرا مبتنی بر سیستم پشتیبان تصمیم , در معماری ERP مورد کاوی در شرکتهای خودرو ساز- قسمت ۱۲
  • بررسی رابطه ی ساختار سازمانی با خلاقیت مدیران بیمه ایران تهران- قسمت ۷
  • مطالب پایان نامه ها درباره تحلیل حقوقی شرط عدم انتقال مالکیت مبیع در معاملات اقساطی و محاباتی و ...
  • رویکردی تحلیلی به آیین دفن مردگان در دین زرتشت- قسمت ۵
  • مقایسه-کارکردهای-اجرایی-در-کودکان-دارای-اختلال-نارسایی-توجهبیش-فعالی-با-سطوح-خلاقیت- قسمت ۲
  • بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده مشتریان از خدمات بانکداری اینترنتی (مطالعه موردی شعب بانک پاسارگاد استان البرز)- قسمت ۱۲
  • نگارش پایان نامه در مورد فردوسی در شاهنامه- فایل ۴۶
  • بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان شهرستان شهرکرد- قسمت ۷

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان