ای آهو در قلب من از تو حرارتی است که اگر بشنوم به دیدارم می آیی ، آتشش خاموش می شود .
ای شیرین دهان آیا در وصال تلخی است یا اگر به انسان غمگین و گرفتار توجه کنی خسارت است
( و در حالی که من تمام سود و سرمایه ام را در راه عشق انفاق کردم . )
و در جای دیگر تیموریه بیان می دارد که اگر انسانی گرفتار غم عشق شود و محبوب از او روی گردان شود زخم عمیقی بر قلب و جان انسان می نشیند که هیچ گاه بهبود نمی یابد :
لِما نَأی عَنِّـی وَ بَانَ صُـــدُودُهُ وَ القـــَلبُ أصبــح لا یَفیقُ عَمــیدُه
مُلکُ الهَوی رُقِی وَ حَقَّ وَعیـدُهُ وَ الحُــــبُّ خَــــطٌ بِالجَباهِ قَـــدیمُ
( تیموریه ؛ بی تا : ۱۷ )
ترجمه :
وقتی که از من دور شد و روی گردانی اش را آشکار کرد و جای درد و زخم قلب بهبود نیابد .
ملک عشق جادو شده و قول و وعده اش تحقق یافت ، به راستی که عشق خطی کهنه بر چهره و روی اوست .
نتیجه
پس دیدیم که عشق یکی از مهم ترین ارکان اساسی زندگی انسان است که سرتاسر حیات روحی و جسمی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد . در این باب هر دو شاعر ابیاتی ماندگار خلق کرده اند که شرح آن گذشت . به طور کلی می توان این مطلب را یکی از وجوه مشترک میان دو شاعر مذکور در زمینه ی اشعارشان با محوریت اومانیسم دانست . با بررسی آثار هر دو شاعر به وضوح توجه ویژه ی آن ها را به این مطلب خواهیم دید .
۵-۱-۳ مرگ یا زندگی
مرگ یا زندگی ؟ در چرخه ی هستی جمله ی مرگ یا زندگی از همان آغاز با اشتباه همراه است . میان این دو واژه هیچ فاصله یا جدایی وجود ندارد . مرگ و زندگی دو امر کاملاً وابسته به هم هستند ، به طوری که وجود یکی مستلزم وجود دیگری است و بالعکس . دیدگاه انسان نسبت به این دو حقیقت سرنوشت آدمی بسیار متفاوت است . گروهی طالب زندگی و گروهی دیگر طالب مرگ هستند . در این میان گروهی نیز میانه را دارند و هم نعمت زندگی و حیات را به خوبی درک نموده اند و هم حقیقت مرگ را باور داشته اند .
دکتر محمود حمود در کتاب خود بیان می کند : « به راستی مرگ چیست ؟ مرگ وجود حقیقت انسانی در نهایت اوست ، بدین معنا که حقیقت انسانی وجودی است برای مرگ . » ( حمود ؛ ۱۹۹۶ : ۲۹۰ )
دیدگاه عبدالصبور در مورد حقیقت مرگ و زندگی بسیار ناهماهنگ است . در قسمتی از دیوانش با رسیدن به پوچی ، مرگ را تنها راه علاج از این زندگی پر رنج می داند ، در حالی که در قسمت دیگر زندگی را می ستاید ؛ اما در ابیات زیر تنها با آوردن نمونه ایی از آن که در آن دو واژه ی مرگ و زندگی را صمیمانه و وابسته به یکدیگر عرضه داشته ، اکتفا می کنیم .
وی در این ابیات بیان می دارد که اشتیاق انسان برای ادامه ی زندگی همانند انگیزه ی پنهان ورای تسلیم شدن در برابر مرگ است . اشتیاق بیش از حد به زندگی ، دلزدگی را برای او به همراه دارد و رهایی از زندگی نیز همان دلزدگی را برای او به بار می آورد . مرگ و زندگی دو روی یک تجربه ی واحدند و آن دلزدگی و بیزاری است . و این دلزدگی حقیقتی است که در سایه ی آن می توان مفهوم مرگ و زندگی را به طور یکسان درک کنیم . ( اسماعیل ؛ ۲۰۰۷ : ۲۷۱ )
ملَاحُنا هَویَ إلی قاعِ السَّفَینِ و اسْتِکانِ
و جَاشَ بالبُکا بِلا دَمعٍ … بِلا لِسانِ
مَلاحُنا ماتَ قبیلَ الموتِ ، حینَ وَدعَ الأصحابِ
و الأحبابَ و الزمانَ و المکانِ
عادت إلی قُمقُمِها حیاتُهُ ، و انکَمَشَت أَعضاؤه ، و مالِ
و مَدَّ جِسمَهُ عَلیَ خَطَ الزِوالِ
یا شَیخَنَا المَلاحَ
قلبُکُ الجَری ءُ کانَ ثابتاً فَما لَه اُستُطیر
(عبدالصبور؛ ۱۹۹۸ : ۱/ ۱۵۲)
ترجمه :
ناخدای ما در عرشه ی کشتی اقامت کرد و آرام گرفت
و زار زار گریه کرد ، بدون اشک و کلام
کشتیبان ما مرد ، قبل از مرگ هنگامیکه وداع کرد با یاران
و با دوستان و زمان و مکان
زندگی او به جایگاه خود باز گشت ( پایان یافت ) و اعضایش بی رمق شد و فرو افتاد
و در مسیر نیستی جسمش را کشید ( نیمه جان و بی رمق شد )
ای کشتیبان پیر ما
قلب پر جرأت تو ثابت است و وحشت نمی کند .
عبدالصبوردر قسمت دیگر از اشعارش مسأله ی مرگ و زندگی را این گونه به تصویر می کشد . وی خطوط مرگ را منظره ایی تاریک در میکده ایی ترسیم می کند که شادابی حیات در آن موج می زند و این امر از خلال انتخاب قهرمانی است که خواننده را وادار به پذیرش مقوله می کند . آواز خوان نابینا ، ساقی و رقاصه دارای دندان های طلایی ، خواننده را به این اندیشه وا می دارد که مرگ در میان آنان ظهور کرده است ؛ اما به دلیل نواقصشان به تعویق افتاده است :
کان مُغْنِینا الأَعْمی لا یَدری
أنَّ الإنسانَ هُوَ الموتِ
لم یکُ ساقِینا المَصْبُوغَ الفوَدینِ
یَدری أنَّ الإنسانَ هُوَ الموتِ
و العاهرۀُ اللامِعَۀُ الفَکینِ الذهبیینِ
لم تکْ تَدری أَنَ الإنسانَّ هُوَ الموتِ
لکنی کنتُ بِسالِفِ أیامی
قد صادَفَنی هذا البیتِ
« الإنسانُ هُوَ الموت »
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ :۳/۴۶۳،۴۶۴ )
ترجمه :
آوازخوان نابینای ما نمی دانست
که انسان همان مرگ است
ساقی موهایش رنگی نبود
می دانست که انسان همان مرگ است
و زن زناکار ( رقاصه ) با دندان های طلایی
نمی دانست که انسان همان مرگ است
اما با گذشت روزگارم
با این بیت روبه رو شدم
که انسان همان مرگ است .
خانم تیموریه نیز دارای احساسی شدید و امیدی آکنده از شعور بود ، به طور کلی می توان او را انسانی مملوء از عشق و شور به زندگی دانست ؛ اما تجربه ی شکست و مرگ عزیزانش ، از اشتیاق و حرارت وی به زندگی کاست ، به طوری که می توان غم و حزن شاعر را در خصوص واژه ی مرگ به خوبی لمس کرد . برای نمونه برگزیده ایی از اشعار وی که عائشه در غم از دست دادن دخترش می سراید ، اشاره کرد . شاعر دخترش توحیده را به ماه و خورشید مانند می کند که پس از مرگش فروغ و درخشش پنهان می شود و روز و شب شاعر را به تاریکی محض مبدل می سازد . تاریکی و ظلمتی با طعم تلخ غم و اندوه و اشک و مرگ را به پیاله ی شرابی مانند می کند که توحیده بعد از نوشیدنش به وادی فنا و نیستی گام می نهد . از سوی دیگر مرگ را به بال های پرواز تشبیه می کند که وجود و حضور دخترش را برای همیشه به پرواز و اوج گرفتن در عالم خلقت وادار می سازد :
سَتَرَ السَنا ، وَ تَحَجَبَت شَمسُ الضُحی وَ تَغیَـــبَت بَعــدَ الشُــرُوقِ بُـــدُورُ
وَ مَضی الَّذی أهَوی وَ جَرَعَنی الأَسی وَ غَــدَت بِقَــلبـی جَــذوَۀٌ وَ سَعـــیرُ
طافَت بِشَهرِ الصَـــومِ أکوابُ الرَّدی سَحَــــراً وَ أکـــوابُ الدُمــُوعِ تَدُورُ
فَتَنــاوَلَت مِنـــها إبنــَتی فَتَغَــیرَت وَ جَنـــاتُ خَـــدٍ شــــأنُها التَغــیـیرُ
فَــذَوَت أزاهِـــیرُ الحَیـــاۀِ بِروضِها وَ انقَـــدَ مِنـــها مَائـــسٌ وَ تَضـــیرُ
یا رَوعَ رُوحی ، حَلَّـــها نَزَعُ الضَــنا عَــــمَّا قَلــــیلٌ وَرَقَّـــها سَتَطــــیرُ
( تیموریه ؛ بی تا : ۱۸ ، ۱۷ )
ترجمه :
درخشش پنهان شد و خورشید چاشت مستور گشته و تابش ماه کامل بعد از درخشیدن غایب شد .
و آنکه عشق می ورزید مُرد و غم مرا نوشانید و در قلب من آتش ، شعله ور شده است .
در ماه روزه پیاله ی مرگ در سحر می چرخد و پیاله ی اشک ها دور می زند .
اقتصاد از کلمه «قصد» به معنای «میانه روی» آمده است.[۷] علم اقتصاد یکی از رشته های علوم اجتماعی است که در باب کیفیت فعالیت های مربوط به دخل و خرج و چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانینی که بر امور مذکور حاکم است، مطالعه می کند. چون میان اقتصاد اسلامی و اعتدال، ارتباط وجود دارد، موجب این شده است تا عنوان «اقتصاد» برای آن به کار گرفته شود. در قرآن کریم نیز کلمه «مقتصد» آمده است که به معنای «میانه روی» است. در اقتصاد اسلامی رفتارهای اقتصادی انسان مورد بررسی قرار می گیرد و هنگامی می توان به صورت کامل به آن دست یافت که نظام اقتصادی اسلام برای افراد یک جامعه روشن شده و نهادهای اقتصادی آن در جامعه پایه گذاری شود.[۸] شاخهای از علوم اجتماعی است که به تحلیل تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد. کانون توجه دانش اقتصاد بر این است که عوامل اقتصادی چگونه رفتار و تعامل میکنند و اقتصادهای مختلف چگونه کار میکنند. در این راستا، یک تقسیم بندی اولیه کتاب های پایهای اقتصاد، اقتصاد خرد در برابر اقتصاد کلان است. اقتصاد خرد، رفتار عوامل پایهای اقتصاد، شامل عوامل فردی مانند خانوارها و شرکتها و یا خریداران و فروشندگان را بررسی میکند. در مقابل اقتصاد کلان، کلیت اقتصاد و عوامل موثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی را تحلیل میکند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بند سوم: اقتصاد مقاومتی
عکس مرتبط با اقتصاد
اقتصاددانان در تعریف اقتصاد مقاومتی میگویند، اقتصاد مقاومتی در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته و مصرف کننده قرار می گیرد، منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصادی سلطه ایستادگی می کند و سعی در تغییر ساختارهای اقتصادی موجود و بومی سازی آن بنا بر جهان بینی و اهداف دارد. اقتصاد مقاومتی یعنی تشخیص حوزه های فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بی اثر کردن آنها و در شرایط آرمانی تلاش برای تبدیل این فشارها به فرصت است.[۹] اقتصاد مقاومتی در راستای کاهش وابستگی ها و تأکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش بر خوداتکایی است .نیز برخی آورده اند که اقتصاد مقاومتی طراحی و مدل سازی وِیژه ای از شرایط و ساز و کارهای اقتصادی است که مبتنی بر آن فضای اقتصادی کشور بر اساس فرض وجود حداکثر تحریم ها و فشارها به صورت فعال و نه منفعل، طراحی می شود. درواقع اقتصاد مقاومتی بنیانی نظری و علمی برای مدل سازی گونه ویژه ای از اقتصاد است که فعالانه خود را برای مواجهه با تحریم ها، بیش از پیش آماده ساخته است.[۱۰] از دیدگاه مقام معظم رهبری، «اقتصاد مقاومتى»، یک شعار نیست؛ یک واقعیت است. کشور دارد پیشرفت میکند. بایستی«افقهاى بسیار بلند و نویدبخشى» را در مقابل خود دید. انتظار میرود در لابهلاى این مشکلات، در وسط این خارها، گامهاى استوار و همت ها و تصمیم هایى هم گرفته شود، بناست از وسط این خارها عبور کند و خودش را به آن نقطهى مورد نظر برساند؛ وضع کشور الان اینجورى است. توجه به تولیدات داخلی، استفاده از نیروی کار و سرمایه ی داخلی، اتکا بر اقتصاد «دانایی محور»، توجه خاص به تولید کالا های اساسی و محصولات زیر بنایی، مهم ترین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی اند. در اقتصاد مقاومتی، جهت گیری سیاست های تجاری به کشور های همسایه معطوف است؛ به فعالیت های اقتصادی همچون جهاد می نگریم؛ اصلاح الگوی مصرف و حرکت به سوی مصرف بهینه مد نظر است و توجه زیادی به تحقیقات کاربردی می شود. توجه به تولیدات داخلی، استفاده از نیروی کار و سرمایه ی داخلی، اتکا بر اقتصاد «دانایی محور»، توجه خاص به تولید کالاهای اساسی و محصولات زیر بنایی، مهم ترین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی اند. وقتی صحبت از تغییر الگوی مصرف و حرکت به سمت مصرف بهینه یا حمایت از سرمایه و کارگر داخلی به میان می آید، ناخودآگاه بحث جایگاه و نقش دولت در اقتصاد و میزان دخالت های آن به ذهن خطور می کند. در سیستم اقتصادی موسوم به «اقتصاد مقاومتی»، برای دست یابی به اهدافی که برشمردید، دولت چه جایگاهی دارد و تا چه حد می تواند در اقتصاد دخالت کند؟ در اقتصاد مقاومتی، کارها باید عمدتاً به مردم واگذار شود. نقش اساسی و محوری در انجام فعالیت های اقتصادی را باید به مردم داد. بایستی تلاش کنیم که دولت در این میان، نقش مکمل و نه نقش جایگزین را بازی کند. در واقع در اقتصاد مقاومتی، اصالت را دقیقاً تنها باید به بخش خصوصی بدهیم و دولت باید صرفاً نقش مکمل را ایفا کند. دولت باید فقط در جایی به اقتصاد و فعالیت های اقتصادی ورود کند که ضرورتی برای این کار باشد و در جایی که چنین ضرورتی نیست، دلیلی هم نداریم که دولت پا به میدان اقتصاد بگذارد. نگارنده بر این نظر است که اقتصاد مقاومتی به یک ملت امکان می دهد و اجازه میدهد که حتی در شرایط فشار هم رشد و شکوفایی خودشان را داشته باشند. پس در واقع اقتصاد مقاومتی به این معنا است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند و آسیب پذیریش کاهش پیدا کند؛ یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندها و تحریم های بین المللی که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.
گفتار دوم: پیشینه اقتصاد مقاومتی در ایران
با نگاهی به تاریخچه برنامه ریزی در ایران مشاهده می شود که از سال ۱۹۴۸ ایران شروع به برنامه ریزی توسعه نموده است یعنی قبل از کشورهایی مانند چین ۱۹۵۳ کره جنوبی ۱۹۶۲ ترکیه ۱۹۶۳ و مالزی ۱۹۶۶٫ ایران در طول ۷۰ سال گذشته و بدون داشتن نقشه راه بلند مدت مجموعه ای از نظرات اقتصادی مختلف را به کار گرفته و نتایج حاصله متناسب با ظرفیتها و قابلیت های کشورمان نبوده است. چنانکه کره از سال ۱۹۶۲ (آغاز فرایند برنامه ریزی توسعه) تا ۲۰۱۰ میزان تولید ناخالص داخلی سرانه خود را از ۱۰۳ میلیارد دلار به ۲۰۷۵۶ میلیارد دلار رسانده است. مالزی طی ۹ برنامه ۵ ساله از ۱۹۶۶ از ۳۴۴ میلیارد دلار به ۸۳۷۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ و ایران از۱۹۶۵ تا ۲۰۰۹ از ۲۴۵ به ۴۵۲۵ میلیارد دلار رسانده است.[۱۱] در زمانی که کره اولین برنامه توسعه خود را شروع نمود کشور ما درگیر اجرای برنامه عمرانی سوم بود. درخصوص نظرات اقتصادی و توسعه گروه مشاوران دانشگاه هاروارد که در ایران به سر می بردند قبل از تصمیم سازان کره ای هشداری مشابه به ایران دادند. «ما بیش از پیش یقین کردیم که جامعه سنتی (که ایران نمونه آن است) هشداری مشابه به ایران دادند باید راه ویژه و احتمالاً پیچ در پیچ خود را در فرایند پیشرفت و توسعه طی کند. بیمارهای این جامعه را به سختی می توان با نسخه هایی درمان کرد که مختص شرایط جوامع توسعه یافته غربی است. در جامعه سنتی مفهوم تغییر باید مبتنی بر نیروهایی باشد که تماماً از محیط خود این جامعه بجوشند ما در طی ماموریت خود بیش از پیش اعتقاد پیدا کردیم که نیروهای جهان شمولی که برنامه ریزی توسعه در جامعه در حال توسعه به سهولت یا به طور موثر بتواند بر آن تکیه کند اندک هستند».[۱۲]با توجه به مطالبی که در مقدمه بحث و نیز در بررسی نظریات توسعه ارائه شد، الگوی توسعه ای که در اکثر کشورهای در حال توسعه از سوی صندوق بین المللی پول پیشنهاد می شد الگوی توسعه نئولیبرال بود که در ایران پس از پایان جنگ تحمیلی تحت عنوان «تعدیل ساختاری» در برنامه اول گنجانده شد و دولتهای بعدی نیز کم و بیش در چارچوب این الگو حرکت نمودند و نتایج حاصل از آن نیز در تحقق رشد توام با عدالت موفقیت آمیز نبود. در کشور ما بر عکس ژاپن و کره خدمات رشد یافت و اگر تولیدی نیز صورت گرفت، دولتها به دلیل نداشتن تصویر بلند مدت و به دلیل عدم در نظر گرفتن مفهوم واقعی رقابت به اندازه ی واحدهای تولیدی تکراری و زائد در بسیاری از موارد با فن آوری پایین ایجاد گردند که بعید به نظر می رسد، رسیدن به صرفه مقیاس برای همه آنها قابل حصول و قادر به بقاء باشد.[۱۳] این وضعیت ماحصل در دست نداشتن راهبرد مدون، علمی، متقن، منسجم و کاربردی توسعه در نقشه راه بلند مدت اقتصاد کشورمان است. لذا در مقابل این پرسش قرار می گیریم که صرف هزینه گزاف سرمایه گذاری که عموماً از محل منابع تجدید ناپذیر سهل الوصول خدادادی و منابع زیر زمینی و روزمینی کشور صورت پذیرفته آیا از منطقی علمی برخوردار بوده است؟در هنگام مقایسه ایران با کشورهای توسعه یافته شرق آسیا پرسشی که فورا” به ذهن متبادر می شود وجود تحریم های یکجانبه و ناجوانمردانه ای است که از ابتدای انقلاب بر ایران تحمیل شده و دامنه آن هر روز تنگ تر شده است. در حالیکه کشورهای مورد بحث از این قضیه مستثنی بوده اند .مسلما” این تحریم ها بر روند توسعه ایران موثر بوده و شرایط را برای ایران سخت تر ساخته است.
مبحث دوم: اقتصاد مقاومتی، ویژگی و ملزومات آن
مبحث حاضر اقتصاد مقاومتی، شرایط و ویژگی های آن و نیز ملزومات آن را در سیاست جنایی ایران مورد بررسی قرار داده است.
گفتار اول: ویژگی و سیاست های اقتصاد مقاومتی
ویژگی ها و سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی موضوع این قسمت از پایان نامه حاضر را تشکیل می دهد.
بند اول: ویژگیهای اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است دانش محور، عدالت محور و مبتنی بر مشارکت و حمایت مردمی مبتنی بر این اقتصاد، عدالت و مشارکت مردمی به نوعی در ارتباط با یکدیگر مطرح شده اند و اقتصاد مقاومتی در حال حاضر سرلوحه دولت قرار گرفته است. طرح اقتصاد مقاومتی این مسأله را به ذهن متبادر می کند که اقتصاد باید در مقابل تهدید اقتصادی خارجی مقاومت کند. با وجود تحریم های اقتصادی، ما در حال حاضر به نوعی درگیر جنگ اقتصادی هستیم و با وجود اقتصاد مقاومتی است که میتوان در مقابل تهدیدها مقاومت کرد و از مسائلی همچون از هم پاشیدگی اقتصاد جلوگیری کرد. اقتصاد مقاومتی باید اقتصادی باشد که در پایان یک جنگ اقتصادی همچنان پابرجا باشد و متلاشی نشود. جوامعی که دچار انقلاب و تحول می شوند و با یک ایدئولوژی خاص پیش می روند برای خود راهکارهای جدید و اقتصادهای نوپایی دارند که دشمنانشان تمایلی به رشد و پیروزی آنها ندارند. لذا سعی می کنند که آن اقتصاد را به زانو درآورند. بنابراین یک اقتصاد نوپا نیازمند حمایت است. پس می توان گفت: اقتصاد دارای ویژگیهای مقاومتی، باید اقتصادی باشد که درون گرا بوده و به استعدادهای داخلی، بازارهای داخلی، اعتقادات داخلی و به مردم خودش توجه داشته باشد. چنین اقتصادی ضمن تولید باید بتواند به تأمین نیازهای آن جامعه اقدام کند و تا جایی که تأمین نیاز کند باید جامع و گسترده باشد. اقتصاد مقاومتی که می خواهد شکل واقعی داشته باشد باید در همه زمینه های اقتصادی فعال باشد. کشورهای با اقتصاد نوپا و دارای ایدئولوژی خاص، بخشی از آرمان هایشان اقتصادی است که خود پاسخگوی نیازهای اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی شان باشد و در صورت تمایل، توانمندی هایش را در اختیار آنهایی که نزاع ندارند، قرار دهند. پس اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد غیرشکننده و در عین حال پاسخگو در زمینه های مختلف است. در چنین شرایطی لازم است تا زمینه های مختلف یک کشور دارای نوعی استقلال اقتصادی باشید و در بخشهای واقعی و مالی و… به خودکفایی برسد و این مسأله با بهره گیری از اقتصاد مقاومتی محقق می شود.
بند دوم: سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی
سیاست های کلی اقتصادی موسوم به «اقتصاد مقاومتی» از طرف آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس بند یکم اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام به رئیسان هر سه قوه ابلاغ شد. کاهش وابستگی به درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز، ارتقای شاخص های عدالت اجتماعی، افزایش تولید، اشتغال و بهره وری از جمله موارد مطرح شده در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی است. تبیین روند حرکت و عملکرد متغیرهای کلان اقتصادی مستلزم در نظر گرفتن سیستمی و تعاملی سه مؤلفهی کلیدی میباشد:
الف) محیط داخلی
فضای محیط داخلی شامل حرکت مؤثر و مدیریت توسعهگرای دولت و مجلس میباشد. از سوی دیگر تعامل دولت، مردم و سایر نهادهای بخش خصوصی در محیط داخلی کشور قابل تعریف و بررسی میباشد.
ب) محیط بینالمللی و جهانی
تغییرات سیاسی و اقتصادی در فضای بینالملل و اعمال اثرات مستقیم و غیرمستقیم آن بر مجموعهی اقتصاد یک کشور نیز، بایستی در تحلیل متغیرهای کلان اقتصادی در سال ۹۱ در نظر گرفته شود. اجماع و همگرایی منطقهای و بینالمللی نظام سلطه برضد جمهوری اسلامی ایران و اعمال انواع تهدیدها و لزوم برخورد هوشمندانه و خنثی کننده، در این چارچوب قابل توجه میباشد.
ج) روندشناسی فضای اقتصادی
تحلیل روندی فضای اقتصادی ایران در سال ۹۱ و برآورد چالشهای اقتصادی در کنار ملاحظهی رفتارهای محیط داخلی و بینالمللی، مستلزم طراحی و تحلیل روندهای گذشتهی اقتصاد ایران از حیث میزان و عملکرد متغیرهای اقتصادی، انعطافپذیری قوانین و تعامل مطلوب نهادهای تأثیرگذار از جمله دولت و مجلس میباشد. بدون تردید تبیین تحلیلی روندهای گذشته هر یک از متغیرهای اقتصادی، در کنار در نظر گرفتن ظرفیتهای موجود اقتصادی میتواند تحلیل قابل اتکا و منطقی در خصوص فضای اقتصادی سال ۹۱ ارائه نماید. با توجه به منطق تحلیلی ارائه شده، بازشناسی تحلیلی عملکردها و روندهای گذشتهی متغیرهای کلان اقتصادی، زمینهی شناخت منطقی و آسیب های عملکردی حوزهی متغیرها را مشخص کرده، ارایهی راهکارها در جهت رفع و کاهش آسیب های احتمالی آینده، امکانپذیرتر خواهد شد. در این بازشناسی عملکرد متغیرهای اقتصادی، شناسایی چالشهای اقتصادی به دو صورت چالشهای ساختاری و چالشهای مقطعی حاصل میشود. بدیهی است که مواجهه منطقی و هوشمندانه با این چالشها، مستلزم طراحی راه حل های کوتاه مدت و بلند مدت میباشد که بایستی از ظرفیتهای دولت، مجلس و بخش خصوصی استفاده شود.
گفتار دوم: ارکان و الزامات اقتصاد مقاومتی
ارکان و الزامات اقتصاد مقاومتی در این گفتار به شرح ذیل مورد بررسی قرار گرفته است.
بند اول: ارکان اقتصاد مقاومتی
مهمترین ارکان اقتصاد مقاومتی عبارتند از: (الف) مقاوم بودن اقتصاد- ب) استفاده از همهى ظرفیتهاى دولتى و مردمى- ج) حمایت از تولید ملى- د) مدیریت منابع ارزی- ه) مدیریت مصرف) که هر یک در ذیل مشروحاً مورد بررسی قرار گرفته است.
الف)مقاوم بودن اقتصاد
وظیفهی همهی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئهی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
در سال ۱۹۵۰ جان نش نشان داد که بازی های محدود و همواره دارای یک نقطه تعادل می باشند که در این نقطه همه بازیکنان با توجه به نقش حریفان خود نقشه هایی را انتخاب می کنند که برای آنها بیشترین منفعت را همراه دارد . این مفهوم مرکزی تئوری بازی رقابتی ( غیر مشارکتی ) تا آن زمان نقطه مرکزی هرگونه آنالیزی بود . در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ تئ.ری بازی ها از نقطه نظر تئوری توسعه یافت و در خصوص مشکلاتی که در حوزه سیاست و جنگ بروز نمود کاربرد یافت . در دهه هفتاد به این سو ، تئوری بازی ها به ویزه در حوزه اقتصاد ، انقلابی به پا کرد و سپس در جامعه شناسی و روان شناسی کاربرد پیدا نمود و بعد ها با تکامل و بیولوژی ارتباط برقرار کرد . تئوری بازی در سال ۱۹۹۴ و پس از اختصاص جایزه نوبل اقتصاد به جان نش ، جان هارسانی و رینهارد سلتن مورد توجه ویژه قرار گرفت.
عکس مرتبط با اقتصاد
در انتهای دهه ۱۹۹۰ ، تئوری بازی ها در طراحی مزایده ها و جراحی ها کاربرد ویژه پیدا کرد . متخصصین برجسته تئوری بازی به منظور طراحی مزایده مربوط به تخصیص حقوق مربوط به استفاده از باندهای طیف مغناطیسی در صنعت ارتباطات موبایل وارد کار شدند . اعلب این مزایده ها با این هدف طراحی شده بودند که در مقایسه با برنامه های رسمی دولتی بتوانند منابع را به نحو موثرتری تخصیص دهند . کاربر اصول تئوری بازی ها بیلون ها دلار در اروپا و امریکا عاید دست اندر کاران آن کرد .
۳-۲-۲- آشنایی اولیه با تئوری بازی ها
عناصر شرکت کننده در یک بازی :
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
بازیگران : طرف های بازی حداقل دو استراتژی در اختیار دارند معمولا تعداد بازیکنان محدود فرض می شود
استراتژی در اختیار هر بازیکن : زنجیره ی اقدامات مرتبی است که هر بازیکن در هر قدم از بازی میتواند برگزیند
ترتیب بازی : اینکه در هر قدم از بازی چه بازیکنی حرکت کند
ساختار اطلاعاتی : در هر لحظه بازیگر قادر است چه اطلاعاتی از حرکات حریفش کسب کند
خروجی بازی : زمانیکه بازی به پایان رسید چه نتایجی حاصل می شود .
استراتژیک ( ماتریسی )
نمایش بازی به دو صورت میباشد :
گسترده ( درختی )
که نمایش ها را میتوان در انواع بازی ها مثل بازی تعاونی , رقابتی ، ترسوه ها و …. بکار برد]۴۲[.
۳-۲-۳- بررسی انواع روش های بازی :
تئوری بازی ها را میتوان به روش های مختلفی پیاده سازی نمود که برخی از این بازی ها اشاره میکنم و به توضیح مهمترین آنها میپردازم]۴۲[:
بازی رقابتی
بازی تعاونی
بازی ترسو ها
بازی تهدید معتبر و بازدارنده
بازی افتراق
بازی معضل زندانی
بازی هماهنگی
بازی متقارن و نا متقارن
بازی مجموع صفر – مجموع غیر صفر
به طور کلی نظریه بازی ها به دو شاخه اصلی بازی تعاونی۱ و بازی رقابتی۲ تقسیم می شود .
۳-۲-۳-۱- بازی تعاونی ( برد – برد )
در این بازی فرض بر این است که بازی گران منافع ناشی از پیوستن به ائتلاف های مختلق را بررسی می کنند و مکانیسمی برای اعمال تعهد بازی گران در پیوستن به این ائتلاف ها وجود دارد. در این نوع از بازی اجازه داده می شود که بازیکنان تشکیل یک ائتلاف بدهند تا در تصمیم گیری و طلاعات و نتیجه شریک باشند .برای مثال اگر مجموعه بازیکنان زیر را داشته باشیم]۴۴[:
۱- Cooperative Game
۲- non – Cooperative Game
می توانیم ائتلاف های زیر را در نظر بگیریم :
این بازی را معمولا با تابع خواص بیان می کنند و آن را بصورت ریاضی چنین بیان می کنیم:
۳-۲-۳-۲- بازی رقابتی ( برد – باخت )
در این بازی فرض وجود مکانیسم اجبار به حفظ تعهد برداشته شده و بازی گران در صورتی استراتژی را انتخاب میکنند که تخطی از آن برایشان بهینه نباشد و لذا ائتلاف ها و تعهد ها باید به خودی خود قابل اعمال۱ می باشد]۴۳[.
برای پیاده سازی این بازی هر بازی کن با آگاهی نسبت به حرکات سایر بازیکنان طوری بازی میکند تا بیشترین سود را ببرد . یعنی برای پیاده سازی این بازی اگر بخواهیم بدانیم چه حرکت یا اقدامی برای یک بازیکن مورد نظر بهتر است یا مجموعه اقدامات یک بازیکن را حدس بزنیم می بایست ان بازی کن خارج از مجموعه در نظر گرفته شود و حرکات سایرین را نظاره کند در آن صورت نوع حرکت بازیکن مورد نظر برای دریافت سود بیشتر قابل پیش بینی خواهد بود.
۱- Self – Enforcing
۳-۲-۳-۳- بازی ترسوها۱
خصوصیت این بازی این است که در آن ترکیبی از استراتژی های بازیگران وجود دارد که برای هر دوی آنها مطلوب است ولی چون هر بازی گری فاقد اطلاع از استراتژی انتخاب شده توسط بازی گر دیگر می باشد نمی داند که باید چه استراتژی را انتخاب کند تا بازی در یکی از این نقاط جذاب پایان یابد . به زبان ساده نقطه کانونی ، هر ویژگی در بازی است که باعث می شود توجه مشترک بازی گران به آن جلب شود و لذا نقطه کانونی شکل میگیرد .بازی ترسو ها در زندگی روزمره بسیار شناخته شده است . توصیف کلی بازی این است که راهی وجود دارد که فقط یک بازی گر می تواند از آن عبور کندو اگر هردو بازیگر سعی کنند از آن عبور کنند ( انتخاب همزمان استراتژی شهامت وضعیت هردو آنها بدتر از حالتی است که یکی از آنها منتظر شود که در عمل این راه میتواند بازار برق باشد .ماتریس پیامد های بازی به شرح زیر می باشد]۴۳[ :
شهامت ( Dare ) جا زدن ( Chicken Out ) بازیگر دوم
۱۰ و ۲- ۰ و ۰ جا زدن ( Chicken Out )
۱۰- و ۱۰- ۲- و ۱۰ شهامت ( Dare )
جدول ۳-۱- استراتژی بازی ترسوها ]۴۳[
۱-Dare
بازی سه استراتژی نش دارد : دو استراتژی خالص که در هرکدام یکی از بازی گران تصمیم میگیرد تا واردشود ( شهامت۱ ) و دیگری بیرون بماند ( جا زدن ) و یک استراتژی مختاط که در آن هر دو بازی گر به احتمال ۱۱/۵ استراتژی اول و به احتمال ۱۱/۶ استراژی دوم را انتخاب می کنند . بنابراین سه راه حل برای رسیدن به تعادل نش وجود دارد . نمیتوان گفت کدام بازی بهتر به تعادل نش میرسد به همین دلیل قدرت پیش بینی بازی کاهش پیدا میکند .
۳-۲-۳-۴- بازی تهدید معتبر۱ و غیر معتبر۲
عبارت تهدید غیر معتبر به این حقیقت اشاره دارد که حتی اگر یکی از بازی گران طرف مقابل را به استفاده از یک استراتژی خاص تهدید کرده باشد ولی اگر شرایط طوری شود که او مجبور شود تهدید خود را عملی کند خود او اجرای تهدید را عقلانی نخواهد یافت .
۳-۲-۳-۵- بازی معضل زندانی
جایگاه دیوان دخمه ها و محلی است که مرده ها در آن قرار می گیرند(فرگرد ۷ بند ۵۵ تا ۵۹).
اگر سگی یا آدمی در خانهای چوبین یا کلبه ای بمیرد، باید به جستجوی دخمه برآیند و اگر جای بهتری از خانه پیدا شد که مرده را از خانه بیرون برده و در آن محل باید قرار دهند و اگر جای بهتری پیدا نشد، مرده را باید در خانه قرار دهند و خود از خانه خارج شوند (فرگرد۸، بند۱ تا۳).
در فرگرد ۸ بندهای ۴ تا ۷ از اهورامزدا چنین پرسیده شده است که «اگر در خانه ی مزداپرستان ناگهان سگی یا آدمی بمیرد و در همان هنگام باران یا برف ببارد یا بوزد یا تاریکی در کارِ فرارسیدن باشد (هنگامی که گلهها و مردمان راه خویش را گم میکنند) مزداپرستان چه باید بکنند؟» پاسخ همانی است که در ۴۶ تا ۴۷ از فرگرد ۵ بیان میشود. باید در زمانی که پرندگان پرواز می کنند و گیاهان روییده می شوند مزداپرست یک شکافی در خانه ایجاد کنند و دو نفر لباس خود را در آورند و مردار را گرفته و به محلی ببرند که سگان و پرندگان مرده خوار هستند (فرگرد۵، بند۴۶تا۴۷).
در این مورد و در پاورقی ترجمه دوستخواه بیان شده که منظور از ساختمانی که از سنگ و ساروج و خاک ساخته شده دخمه میباشد ولی در نظر نویسنده درست نیست چون اگر منظور دخمههای به شکل امروزی باشد، خورده شدن مردار توسط سگان که در ادامه همین بند آمده است امری غیر ممکن میباشد چون دیواره در دخمه هایی که آثارشان امروزه در برخی از نقاط ایران باقی هست، ورود سگان را غیر ممکن می سازد (دوستخواه: ۱۳۷۱، ۷۴۷).
بعد از اتمام کار نسوکشان که مرده را حمل می کنند باید بدنشان را با ادرار به ترتیب گوسفند و گاو نر و اگر امکان دارد، می توان از ادرار نزدیکان مرده نیز استفاده کرد(فرگرد۸بند۱۱).
۵٫ ۳٫ مراسم بعد تدفین مرده، و سوگ و عزا
فرگرد دوازدهم از سرودههای وندیداد کاملا به مدت قانونی سوگ و عزا در مرگ خویشان و مدت زمانی که باید برای فرد پارسا و گنهکار سوگواری کرد، مربوط میباشد. هرگاه پدر و مادر کسی بمیرد، اگر فرد نیکوکاری بوده ۳۰ روز و اگر گنهکار بوده تا ۶۰ روز باید در “اپه مان” باشد (فرگرد ۱۲ بند ۱).
خانهای که در آن فردی مرده است با ۳ مرتبه شستن تن و ۳ مرتبه شستن لباسها و سه مرتبه خواندن گاتها و پیشکش کردن آن به آتش و برسم پاک می شود (فرگرد ۱۲ بند ۲).
در بند های ۳ و ۴ مدت عزاداری برای پسر و دختر و طریقه پاک کردن خانهای که در آن مردهاند سوال و پاسخ داده میشود که همان مدت زمانی است که برای مرگ پدر و مادر بیان شد.
مدت عزاداری برای برادر و خواهر و طریقه پاک کردن خانهای که در آن مرده اند به مانند مرگ پدر، مادر، پسر و دختر است (فرگرد ۱۲ بند ۵ و ۶).
این پرسش و پاسخها در مورد مدت عزاداری برای افراد مختلف اعم از نیکوکار و بدکار سوال میشود و در آخر هر کدام طریقه پاک کردن خانهای که این مردارهای در آن خانه بودهاند پرسیده میشود (فرگرد ۱۲ بند های ۷ تا آخر).
طبق آنچه از کتاب وندیداد بدست می آید، اصل عدم تماس با خاک و آتش و آب و باد است. احکامی هم که برای فرد مرده است برای این بوده که افراد زنده از مردگان دوری کنند و مردگان را برای حفظ چهار آخشیج باید دخمه گذاری کرد که در زمان های قدیم به روش قرار دادن مرده در فضای باز است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
متون پهلوی
کتابهای دین زرتشتی منحصر به اوستا نیست، بلکه زرتشتیان در قرنهای سوم و چهارم ه .ق به دلیل فشارهای دیگر ادیان و همچنین احیای سنت دینیشان و جلوگیری از نابودی عقایدشان، کتاب دینیشان اوستا و شرح و تفسیر آن را به زبان فارسی میانه زرتشتی نگاشتند. خطی را نیز که آنها برای نگارش آن استفاده کردند برگرفته از آرامی بود و در آن هُزوارش بهکار رفته و از راست به چپ نوشته میشده است (تفضلی، ۱۳۷۶: ۱۲۱). در این قسمت برآنیم تا به واکاوی چگونگی تدفین در متون پهلوی بپردازیم.
۱٫کتاب شایست ناشایست
عنوان این کتاب را دانشمندان زرتشتی قرون گذشته بدان دادهاند و نام نویسنده یا گردآورنده کتاب معلوم نیست. احتمالاً او در این کتاب که بیشتر مسائل فقهی زرتشتی را دربرمیگیرد از تفسیرهای نسکهای اوستا به پهلوی مخصوصاً نسکهای مربوط به قوانین استفاده کرده است. همچنین مؤلف از نظریات مکتبهای گوناگون فقهی و آرای مختلف آنان، آگاه با تصریح نام صاحبان آرا و گاه با ذکر آنان به صورت مبهم «صاحبان آرا» یا «مقامات دینی» نقل کرده و گاه سلسله راویان را نیز آورده است. در کتاب نشانهای مبتنی بر زمان تألیف کتاب وجود ندارد. اما از آنجا که در آن هیچ اشارهای به دوران اسلامی نشده و بر خلاف بعضی کتابها پهلوی نوشته شده در قرون سوم و چهارم ه .ق در آن به مشکلات زرتشتیان در جامعه مسلمانان اشارهای نرفته است و نیز با در نظر گرفتن نثر صحیح کتاب، میتوان حدس زد که این کتاب در اواخر دوره ساسانی تألیف یافته است (تفضلی، ۱۳۷۶ :۲۶۳).
در این کتاب مواردی درباره روشهای برخورد با نسا یا مردار بیان شده است:
۱٫ ۱٫ زمین و تقدس آن
یکی از موارد بسیار مهم در بین زرتشتیان حفظ شدن تقدس چهار عنصر(آب، خاک، آتش و باد) است که در این متن به بحث تقدس زمین و خاک می پردازد و زمین را به خشنود و ناخشنود تقسیم می کند. در مورد زمین های ناخشود به ترتیب دوزخ و زمینی که مردگان لاشه خوار روی آن تکه می شوند و در آخر زمینی که دخمه بر آن است می باشد (فصل ۱۳ بند ۱۹؛ مزداپور،۱۳۹۰، ۱۸۴).
در زند وندیداد بند ۸ صفحه ۶۱ در مورد بیم، وحشت و ترس و گزندی که بر اثر تماس با نسا بر زمین و فرشته موکل آن سپندارمذ امشاسپند و تا زمانی که جسد مرده ی انسان و سگ در زیر زمین مدفون باشد، موجبات رنجش زمین است. از این روی، پس از درگذشت هر فرد، به ویژه اکنون که رسم نهادن نسا در دخمه ترک شده است، خواندن یشت بیم سپندارمذ ضرورت دارد (همان، ۴۸).
۱ .۲٫ کفن مردار
در مورد پوششی که باید بر تن مرده کرد، باید جامه ای استفاده شود که ناکاربردنی باشد و قابل استفاده نباشد(فصل۲،بند۹۵).
۱ .۳٫ حمل جنازه
اگر جسد زن آبستن با دو مرد برده شود، هر دو را باید به سبک مراسم برشنوم شستشو دهند و جسد را ابتدا باید از سر وارد دخمه کرد (فصل ۲ بند ۶).
همراهی دو تن در بردن جسد یا نسا به معنای همزوری و همبندی آن دو برای بردن روان مرده است و به همین دلیل، چون از چهار ماه و ده روز روان به جنین میپیوندد، «برای حمل جسد زن آبستن چهار مرد باید یکدیگر را همراهی کنند» (مزداپور،۱۳۹۰، ۹).
حمل جنازه در زمان باران و بارندگی گناه مرگ ارزان دارد (فصل ۲ بند ۹).
۱ .۴٫ انداختن مردار در آب
یکی از چیزهایی که در دین زرتشت اهمیت زیادی دارد، بحث تقدس چهارآخشیج است. یکی از آن عناصر آب است که قرار دادن و قرار گرفتن مرده در آن جزای مرگ ارزان دارد (فصل ۲ بند ۷۶).
اگر نسایی در آب افکنده شود فردی باید آن جسد را از آب بگیرد و رها کردن مرده در آب جایز نیست از صفحه ۲۹ تا ۳۴ بیان شده است. این حکم مرگ ارزان یک استثنایی هم دارد و آن در زمانی است که «کسی که در کشتی بمیرد، از بیم عفونت، افکندن او در آب جایز است. قولی هست که چنین گوید که دخمه او خود آب است» ( فصل ۹ بند ۷). در این صورت حفظ و سلامت افراد زنده بر تقدس آب ترجیح دارد و باید مردار را در آب انداخت و از بین برد.
۱٫ ۵٫ دخمه
در متن شایست ناشایست در مورد بحث دخمه تنها به مورد درب آن اشارهای را بیان میکند: «درب دخمه را برای هیچ چیز دیگر نمیتوان بکار برد،… چون آلودگی آن بیشتر میباشد» (فصل ۲ بند ۷۵).
۱ .۶٫ بازماندگان
زمانی که فرد مرده در دخمه قرار داده شد، خانواده و بازماندگان فرد باید تا سه شب تمام شود به آن نامگانه (یادبود و مناسبت)، چیزی گوشت را بر درون(سفره) نباید نهاد، مگر این خوردنیها را چون شیر و پنیر و میوه و تخم مرغ و ریچار، که همانا باید بر درون نهد. پیوندان وی نیز چیزی گوشت نباید بخورند» (فصل ۱۷ بند ۲) «در سراسر این سه روز یزشن سروش باید کرد، زیرا روان وی را از دست دیوان، در این سه روز سروش تواند رهانید و در روز اگر در هرگاه (زمان ستایش کردن) یزشنی همی کنند نیکوتر است» (فصل ۱۷ بند ۳) …. «برای روز چهارم کشتن گوسفند جایز است. در روز چهارم یزشن اردافرورد باید کرد و پس مراسم ده روزه و ماه و پس سال و ماه نخست، پس از سال را باید برگزار کرد…» (مزداپور، ۱۳۹۰: ۲۲۵؛ فصل ۱۷ بند ۵)
۲٫ماتیکان گجستک ابالیش
این کتاب در مورد بحث و مناظرهای میان موبدی زرتشتی به نام آذرفرنبغ و فردی به نام ابالیش است که از دین زرتشت خارج شده بود ( تفضلی، ۱۳۷۶ : ۱۶۲). در یکی از بخشهای مناظره و سوال سوم در مورد تقدس آب و آتش است. سوالی که پرسیده میشود به نوعی درمورد بحث مرتبه تقدس آتش هست، و در جواب انداختن نسا در آتش و آب به منزله از بین بردن آب و آتش و خسارت زدن به آن است.
۳٫ارداویراف نامه
این کتاب، بیشتر درباره توصیف دوزخ و گناهکاران و عقوبتهای آنان است. گناهان بر اساس این کتاب به دو دسته تقیسم شدهاند: گناهان اخلاقی و گناهانی که نتیجه انجام ندادن آیینهای دینی و تکالیف شرعی است و هر کدام عقوبت خاصی دارند، مانند گناه شیون و مویه بر مردگان، لواط، زنا، زنای محصنه، بدزبانی زنان، کمفروشی، غیبت، دروغگویی، بدعت در دین، گناهانی که بر اثر عدم مراعات قوانین تطهیر حاصل میشوند، مانند سقط جنین، دزدی، تجاوز به ملک دیگران، عهدشکنی، آزار به ستوران، رشوهخوری و فاحشگی. کتاب به نثری ساده نوشته شده و در میان زرتشتیان از توجه خاصی برخوردار بوده است، بهطوری که تحریر پازند آن موجود است و به سنسکریت و گجراتی نیز ترجمه شده و به فارسی برگردانیدهاند (تفضلی، ۱۳۷۶ : ۱۶۱-۱۶۴). وقتی ارداویراف توسط موبدان به گونهای به عوالم بالا و محضر اهورامزدا و دیگر امشاسپندان و روانها دست پیدا میکند مواردی را میبیند، یکی از آن موارد بحث جزای فردی است که در عالم دنیا تقدس آب و آتش را با مردار از بین برده باشد. ارداویراف بیان می دارد روان مردی که گوشت و نسای مردمان با خون و ریمنی و تعفن را می خورد به این دلیل است که در دنیا مردگان را در آتش و آب انداخته است ( ژینیو،۱۳۸۶: ۳۸).
در متون دیگر از کتابهای پهلوی، مباحثی مربوط به مرگ و روان از قبیل پل چینود و روان درگذشتگان و آلودگی مردار و سرگذشت انسان در دنیای دیگر و بهشت و جهنم بیان میشود (بندهش، بخش ۱۵ ، از صفحه ۱۳۴ تا ۱۴۸؛ دینکرد سوم، کرده بیستم، پرسش دهم و کرده ۲۶ پرسش شانزدهم؛ گزیده های زادسپرم، مورد ۳۱ صفحه ۵۳ ).
متون فارسی زرتشتی
یکی از گونه های ادبیات فارسی جدید، متون به جای مانده از دین زرتشتی به زبان و خط فارسی است که در آن بسامد بسیار زیادی از باورها، اعتقادات و مسائل فقهی و حقوق زرتشتیان آمده است که می تواند راهگشایی بسیار خوب برای مطالعات زرتشتی باشد، قدیمی ترین این متون، متنهای صد در نثر و صد در بندهش است که منبع بسیار خوبی درباره مسائل فقهی زرتشتی است و در ادامه مطالبی در مورد مردار از این کتابها نقل می شود:
۱٫صد در نثر و صد در بندهش
این دو رساله با اینکه همواره با یکدیگر نام برده میشود و همچنین سبک نگارش آنها تقریباً یکی است، اما در یک عصر نوشته نشدهاند، زمان صد در نثر قدیمتر است. تاریخ دقیقی برای نگارش آنها نمیتوانیم ذکر کنیم جز اینکه تاریخ به نظم کشیدن صد در نظم را قبل از ۹۰۰ه .ق گفتهاند، هر چند سبک لغات و نحوه نگارش این دو کتاب به ما این اجازه را میدهد که زمان آنها را به عقبتر ببریم و حتی جزء آثار نخستین منثور فارسی قرار دهیم. مطالب صدر در بندهشن، مفصلتر و از لحاظ افسانههای مذهبی غنیتر از صد در نثر است؛ مثلاً در فصل ۲۰ آن از گرشاسب و حوادث مربوط به آن صحبت میکند، و فصل ۱۳۵ اختصاص به حوادث فرزندان آینده زرتشت، اوشیدر، اوشیدرماه و سوشیانت دارد… . اما بهطور کلّی، مطالب این دو کتاب حاوی دستورات مذهبی، تطهیر، تشریفات در مراسم مختلف مذهبی، سفارشات اخلاقی و غیره میباشد، و یکی از مهمترین کتب دستورات دینی زرتشتیان به شمار میآید، سبک آنها ساده و تأثیر ادبیات پهلوی و اوستایی بر آنها دیده میشود ( مودی، ۱۹۲۲ : ۸۰).
در این متن چندین مورد مربوط به مردار بحث میشود، یکی از آنها در مورد پوشش و کفن مرده میباشد که باید جامه کهنه پیدا کنند و جامه نو شایسته نیست که در تن مرده رها شود (باب ۱۲،بند۱ و۲).
بحث بعدی که بیان میشود در مورد تشییع جنازه مرده و پاداشی که برای این کار در نظر گرفته شده میشود که هر تعداد نفر که می توانند پشت تابوت باید بروند و هرگام دارای ثواب بسیاری است ( باب دوازدهم، بند۸ و ۹ و۱۰).
در مورد برخورد با مردار دو بحث بیان میشود، یکی در مورد از بین بردن تقدس آب و آتش هست که اگر فردی نسا را به آب و آتش اندازد جزای او مرگ ارزان است و دیگری در مورد فردی است که اگر کسی نسائی را بخورد باید به بهدین دهد یا نسا را بر بهدین افکند و باید مراسم برشنوم را انجام دهد و توبه کند (باب هفتاد و دوم، بند ۱و۲/ باب هشتاد و نهم ص ۶۲، بند۱و۲و۳).
۲٫کتاب روایات داراب هرمزدیار
روایات داراب هرمزدیار کتابی دو جلدی است که در قرن یازدهم هجری مقارن با عصر صفوی در هند تحریر شده است. این کتاب به صورت پرسش و پاسخ و به مانند دادِستان دینی است. داراب، پسر هرمزدیار از خانوادههای سرشناس پیشوایان دینی پارسیان در گجرات هند بود. این کتاب در سال ۱۰۴۷ یزدگردی تدوین نهایی شدهاست. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۹۲۲ میلادی توسط جیوانجی جمشید جی مودی در بمبئی منتشر شد. روایات در نزد پارسیان هند عبارت از نوشتههای حاوی پرسش و پاسخهای دینی زرتشتی هستند. این پرسشها از هند به ایران نزد پیشوایان آیین زرتشتی فرستاده شده و پاسخ دریافت شدهاند. عمدهٔ این مکاتبات در سده ۹–۱۱ هجری انجام شده اما تدوین نهایی در قرن یازدهم هجری بوده است (دالوند،۱۳۸۸). که مطالب مربوط به این کتاب در چند بخش ارائه میشود.
۱ .۱٫ تقدس آب و آتش
آب و آتش از عناصری است که در کنار خاک و هوا چهار عناصر مقدس در دین زرتشت را تشکیل میدهند، در کتاب روایات داراب هرمزدیار نیز این تقدس به نوعی پر اهمیت بیان شده است و سوالات بسیاری از این کتاب به این مقوله اختصاص دارد. اگر آلوده کردن نسا به آب گناه است پس چرا مرده را به دخمه ای می برند که در آن باران می بارد؟ در جواب این سوال آمده است که اصل این است که توسط انسان آلوده نشود و الا این قبیل موارد خدشه ای به تقدس آب و آتش نمی زند چون توسط خدا انجام می گیرد (اونوالا، ۱۹۲۲، ۸۱ و ۸۲).
فردی که جزء مرده و نسائی از خود یا مرده ای را به آتش و آب اندازد، عملی انجام داده که جزای آن مرگ ارزان است و بین مردگان و زندگان فرقی نیست (همان ، ۸۲ و ۸۳).
اگر نسایی را در زمین پنهان کنند، به اسفندامذ که یکی از امشاسپندان است رنج رسانده است (همان، ۹۶).
اگر فردی آب و خاک و آتش را آلوده کند، جزای آن مرگ ارزان است چون اصل تقدس و عدم آلودگی این عناصر است (همان ، ۱۲۳ تا ۱۳۱).
اگر نسا یا رطوبتی از نسا با زمین تماس نداشته باشد، در تابستان ۳۰ شب و در زمستان ۹ شب زمان می برد که آلودگی آن از بین رود و اگر تماس گرفته باشد پاک شدن و از بین رفتن آلودگی یک سال زمان می برد (همان، ۱۳۷ تا ۱۳۹).
برخی از سوالاتی که از موبدان ایرانی صورت میگرفته است در باب این است که اگر مردهای را با آتش بسوزانند حکم آن چیست و این دلالت دارد بر اینکه این مساله موردی مبتلابه بوده است که از آن سوال شده است (همان، ۶۸ تا ۷۰).
۱ .۲٫ مرگ در سفر
اگر فردی سفری را انجام دهد و در آن یا بمیرد و یا شاهد مرگ کسی باشد نیز مورد ابتلای موبدان و مردم زرتشتی در هندوستان بوده است و از موبدان ایرانی سوال شده است اگر کسی در سفر بمیرد و فردی همراه او باشد، و کوه و دخمه نباشد، رخصت نیست که بهدین همراه با کمتر از ۴ نفر سفر رود، در مورد نسا هم باید جایی بروند که از آبادانی و آب و آتش دور باشد و اگر سنگ درست نباشد، سنگهای خرده جمع کنند و مرده را بر بالای سنگ خورده بگذارند، اگر سنگ نباشد بر جای بلند نهند» (اونوالا، ۱۹۲۲: ۶۷ و ۴۵۳ و ۴۵۴). اگر فردی به تنهایی به سفر برود و بمیرد و نسای او را بسوزانند و یا در زیر زمین نهان کنند، برای او مراسم یزشن نباید انجام داد» (همان : ۶۷ و ۳۹۷).
۱٫ ۳٫ پوشش مردگان (کفن)
در مورد پوششی که باید مرده داشته باشد در این کتاب چنین بیان میشود: جامهی پنبهای که کهنه شده باشد و آنچه که بر نسا ریمن شده باشد برای پوشاندن نسا شایسته نیست. پوشش و جامه مردگان باید از جامه پنبه ای و پشمین و کهنه و فرسوده باشد (همان: ۳۸۷ و ۴۴۴/ همان: ۱۴۰ و ۱۴۱).
۱ .۴٫ حمل جنازه
در مورد چگونگی و وسیله ای که با آن مرده را حمل می کنند و طریقه انتقال آلودگی فرد مرده به انسان های زنده چنین ذکر شده که اگر فردی تابوتی را حمل می کند و بهدینی او را میپرسد که این تابوت از آن کیست؟ اگر آن فرد جواب بهدین را بدهد که این تابوت فلان فردی هست، بی شک دیو نسو از تابوت نسا برخاسته و بر تن آن فرد سوال کننده مینشیند و اگر نسا کش که تابوت برداشته است او را جواب ندهد و خاموش ماند، سوال کننده آلوده نمی شود ولی بر او غسل واجب میشود (اونوالا، ۱۹۲۲: ۱۳۱ و ۱۳۲).
هرکس نسایی را به چشم دید، باید غسل کند و دیدن ملاک برای غسل کردن است و در غیر اینصورت غسلی بر عهده فرد نیست (همان: ۱۴۵).
۱٫ ۵٫ دخمه بردن بچه مرده
غالب مباحثی که در متون اوستای متاخر در مورد مرده بیان می شود، فرد بالغ را مد نظر دارد، ولی در این کتاب، در مورد اینکه آیا بچه را هم باید در دخمه قرار داد بحث چنین آورده میشود. اگر مرده یک ماه تا چهار ماه سن دارد، در پای نزدیک دخمه یا جایی خشک قرار می دهند و اگر چهار ماه و دو روز تا ده ماه سن دارد، باید او را به دخمه ببرند چون در این بچه روان وارد شده است (همان: ۲۳۳ و ۲۳۴ و ۳۸۵).
در مورد اینکه اگر زنی بچه مرده ای به دنیا آورد جای دیگری هم سوال شده و چنین پاسخ داده شده که نخست باید کودک را سگدید کند و به بیابان ببرد و با جامهای که پوشیده او را در خاک قرار دهد و نیازی به جامه نو دیگری نیست. دیگر آنکه خود برگردد و تن را به گمیز گاو بشویند و دیگر آنکه گمیز گاو و خاکستر را به هم مخلوط کند و در پوست تخم مرغ کند و به او بدهند تا بخورد و تا ۴ روز آب و نان و نمک شور نخورد» (اونوالا،۱۹۲۲: ۳۹۰).
در مورد آنچه باید مادری که بچه مرده بدنیا آورده انجام دهد در صفحه ۴۴۷ از همین کتاب بیان شده است.
تا اینجا در مورد بچهای بود که از زنی مرده به دنیا آید، حال اگر زنی که آبستن است بمیرد باید ابتدا سگ دید شود و بدن او را ۴ نفر حمل کنند(همان: ۲۳۵).
۱ .۶٫ دخمه
دخمه باید در زمینی تهی بنا شود، جایی که دور از آبادانی باشد و کشت و کار نباشد و مردم در اطراف آن محل سکنی نداشته باشند. سطح دخمه باید به گونه ای باشد که از زمین جدا باشد و قرار دادن مرده در آن محل موجب آلودگی زمین و عناصر مقدس نشود. افرادی که مرده را حمل و عده ای که مرده را در دخمه قرار می دهند باید بعد از این کار، خود و جامه خود را با پادیاب و آب بشویند (اونوالا،۱۹۲۲: ۹۹).
از نو ساختن دخمه بوسیله آب میتوان ساخت ولی در مورد دخمه کهنه اگر بخواهد تعمیر و آباد کنند باید از پادیاب استفاده کنند (همان: ۱۰۰ تا ۱۰۲ و ۴۵۲). زمانی که مرده را در داخل دخمه قرار می دهند باید آن قسمت از کفن که در روی سینه مردار هست را چاک داد و علت آن راحت بودن مرغ لاشه خوار در از بین بردن مردار هست که بهتر و زودتر از بین می رود و همین کار موجب شادی روان مرده است (اونوالا، ۱۹۲۲: ۱۴۵ و۴۴۲).
زمانی که مرده در دخمه قرار می گیرد باید آتش برای او برد و به مدت سه روز باید در آنجا بسوزد (همان: ۷۱ و ۴۵۴). در بازدید از دخمه چم که در اطراف شهر یزد قرار دارد بدست می آید که محل خاصی مانند فانوس دریایی برای قرار دادن آتش قرار دارد و تسلط بر محیط دخمه دارد.