۲-۱نسبت بدهی :این نسبت از تقسیم جمع بدهی به جمع دارایی ها بدست می آید
جمع بدهی =نسبت بدهی
جمع دارایی
به طور کلی وام و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبت کم را ترجیح می دهند.نسبت بدهی زیاد معمولا به معنای این است که شرکت برای تامین منابع مورد نیاز ناگزیر از استفاده تسهیلات بیشتری شده است.
۲-۲نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام:
این نسبت از تقسیم کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام بدست می آید.
حقوق صاحبان سهام=نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
جمع بدهی
نسبت فوق نشان می دهد جمع بدهی اعم از جاری و بلند مدت چه نسبتی با حقوق صاحبان سهام دارد و یا به عبارت دیگر از لحاظ مالکیت چه رابطه ای بین طلبکاران و سهامداران وجود دارد.طبعا هرچه این نسبت بزرگتر باشد طلبکاران کمتری خواهند داشت.
۲-۱۵ پیشینه تحقیق در زمینه نسبت های مالی اهرمی
۲-۱۵-۱پیشینه در داخل
مهدی مرادی (۱۳۸۷)
افزایش اهرم مالی (بدهی )تمایل شرکت را برای افزایش سود افزای می دهد زیرا مدیران شرکتها انگیزه بیشتری دارند تا از طریق هموارسازی سود تصویر مطلوبی از روند سود آوری شرکت ارائه نمایند و اعتبار دهندگان را راضی نگه دارند .چنانچه افزایش در اهرم های مالی با کاهش رفتار فرصت طلبانه مدیران همراه باشد افزایش در اهرم های مالی موجب کاهش هموارسازی سود نیز خواهد شد .همچنین وقتی مدیران جریان نقدی آزاد بیشتری در دست داشته باشند رفتار فرصت طلبانه از جمله سرمایه گذاری در پروژه ها ی با خالص جریان نقدی کمتر ی برای ایجاد درآمدانجام هزینه ها ی اضافی تلف کردن عایدی و مواردی از این قبیل انجام می دهند.البته افزایش اهرم های مالی مدیران را منضبط می کند و رفتار فرصت طلبانه آنها را کاهش می دهد . زیرا بازپرداخت بدهی و وجه نقد اضافی کمتر ی را در اختیار آنان قرار می دهند.
پژوهش اندکی در زمینه هموارسازی سود در ایران انجام گرفته است .با توجه به مطالب بالا و تاثیر هموارسازی سود بر ابعاد مختلف حسابداری سیستم حسابداری و گزارشگر مالی و تصمیمات استفاده کنندگان صورت های مالی در این تحقیق به بررسی ارتباط بین هموارسازی سود با نسبت هالی مالی اهرمی پرداخته شده است .
عبدالمهدی انصاری و حسین خواجویی (تابستان۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط هموارسازی سود با قیمت بازار سهام و نسبت هالی مالی به بررسی اندازه گیری هموارسازی سود شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد برای این کار از همبستگی منفی بین تغییرات در اقلام تعهدی اختیاری و تغییرات در سودهای از پیش تعیین شده استفاده شد.در یک دوره زمانی۱۲ ساله پرداختند نتایج تحقیق آنان حاکی از این بود که هموارسازی سود باعث افزایش در قیمت بازار سهام شرکتها می شود و نسبت جاری پوشش بهره و بازده حقوق صاحبان سهام با هموارسازی سود همبستگی منفی دارند.
دکتر سید عباس هاشمی –ولی الله صمدی (بهار ۱۳۸۸)در پژوهشی با عنوان “آثار هموارسازی سود بر محتوی اطلاعاتی آن در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی تاثیر هموارسازی سود بر محتوی اطلاعاتی آن بررسی شده است در یک دوره مالی ۶ ساله پرداختند نتاج تحقیق آنان حاکی از آزمون فرضیه که نشان می دهد که هموارسازی سود توانایی سود در پیش بینی سود جریان های نقدی عملیاتی آتی افزایش می دهد در حالی که توانایی مذکور در پیش بینی اقلام تعهدی از طریق هموارسازی سود افزایش نمی یابد.
۲-۱۵-۲ پیشینه تحقیق در خارج
آشاری و همکاران (۲۰۰۱)
با تحقیقی تحت عنوان “عوامل موثر بر هموارسازی سود در شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارسنگاپور”عوامل مرتبط با هموارسازی سود را مورد بررسی قرار دادند.تحقیق آنها شامل چهار فرضیه بود که برای آزمون تاثیر متغییرهای اندازه سودآوری صنعت وملیتبر هموارسازی سود مورد بررسی قرار گرفت.آشاری و همکاران در ابتدا با بهره گرفتن از شاخص ایکل شرکتها را به دو گروه هموارساز و غیر هموارساز تقسیم نموده و وجود هموارسازی را تایید کردند.نتایج آزمون فرضیات نشان داد که شرکتهایی با سودآوری پایین بیشتر اقدام به هموارسازی می نمایند و همچنین صنعت بر هموارسازی موثر بود و شرکتهای با ریسک بالاتر (صنایع پر خطر )تمایل بیشتری به هموارسازی سود دارند .مضافا اینکه نتایج نشان داد که ملیت بر هموارسازی سود موثر بوده اما اندازه شرکت تاثیری بر هموارسازی سود ندارد. نلسان الیوت و تاپلی (۲۰۰۲)
در تحقیق خود پنج موسسه حسابرسی را در موردمدیریت سود توسط مدیران شرکت های مورد حسابرسی مورد پرسش قراردادند نتایج تحقیق نشان داد که مدیران در مواردی که برای رویدادهای مالی استانداردهای مشخص وجود نداشت و نیز در صورت اختیار عمل داشتن مدیریت در زمینه استانداردهای خاص (برای مثال ،تغییرات نرخ بهره ذخیره مطالبات مشکوک الوصول ،تضمین کالای فروش رفته وهزینه تجدید ساختار)بیشترین مدیریت سود را انجام داده اند .واتز (۲۰۰۳)
متعقد است اگر قراردادهای شرت با گروه های مختلف مانند سرمایه گذاران و اعتباردهندگان براساس ارقام حسابداری تنظیم شود ،آن گاه به علت وجود تضاد منافع میان مدیران و آن گروه ها ،مدیران شرکتها سعی خواند کرد تا با انجام رفتارهای جانبدارانه ،آن ارقام را به نفع خود دستکاری نماید. مثلا سود یا دارایی را افزایش و بدهی را کاهش می دهند.در این میان ،محافظه کاری به عنوان یک مکانیزم قراردادی موثر از طریق به تاخیر انداختن شناخت سود و دارایی و شناخت به موقع زبان و بدهی ،رفتار جانبدارانه مدیر را خنثی می کند.
-پیشینه هموارسازی سود
تحقیقات خارجی در زمینه هموارسازی سود
هپ ورث (۱۹۵۳)اولین کسی بود که پیشنهاد هموارسازی سود را به عنوان یک موضوع حسابداری مطرح نمود وی تاکید می کرد که در اصول پذیرفته شده حسابداری،آزادی بسیاری در تعبیر و تفسیر روش های تعیین سود دوره ای وجود دارد.این آزادی اجازه می دهد تا مدیریت نسبت به هموارسازی سود اقدام نماید.تکنیک های حسابداری مطرح شده توسط هپ ورث برای هموارسازی عبارت است از دستکاری در درآمد،به منظور انتقال ئرآمد به سال های آتی با روش قیمت گذاری موجودی ها،روش محاسبه دارایی ها و استهلاک نامشهود.پژوهش و مطالعه هپ ورث در زمینه هموارسازی سود به عنوان اولین دیدگاه حائز اهمیتاست و در اکثر مطالعات مورد توجه قرار گرفته است.
استوولوی ودیگر (۲۰۰۰)ارتباط بین هموارسازی سود را با “قیمت سهام ” بررسی کردند.این محققان بیان می کنند که استفاده از روش مجاز برای هموارسازی سود با توجه به اصل ثبات رویه،ممکن است شرکت را ملزم به گزارش دهی موارد خاص در آینده نماید.در واقع ،شرکت های که سودشان هموار می کنن ،چون در هر دوره مجبور می شوند روش های گزینشی مختلف حسابداری استفاده کنند،ملزم می شوند که این موضوع را افشا نمایند.این افشائیات نشان دهنده عدم ثبات رویه،به کاهش سود در آینده منجر می شود و قیمت سهام را کاهش می دهد.
جدول زیر خلاصه ای از پژوهش های اصلی انجام شده در زمینه هموارسازی سود در ایران
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir