کلوخ انداز را پاداش سنگ است.
فلانی پیاز برداشته دنبال نان میگردد.
هر که روغن و خرمای زیاد خورد، رسوا می شود.
هدیه مور بال ملخی است.
آدم خوش حساب شریک مال مردم است.
خر که به خطا رفت، نباید گوش گاو را برید.
جواب ندادن خود جواب است.
آدم در جوانی نادان است و در پیری ناتوان.
دزد نگرفته، پادشاست.
سرکهی مفت از عسل شیرین تر است.
کاه زرد به کاهدان نمیماند.
دیوانه چو دیوانه ببیند، خوشش آید.
کافر همه را به کیش خود پندارد.
قاضی هم اگر شراب مفت پیدا کرد، میخورد.
آب میگردد و گودال پیدا می کند.
روغن ریخته را نذر امام زاده کرده.
روغن که زیاد شد، گوش خر را چرب می کنند.
اگر همه دنیا را آب ببرد، شال خر رفسنجانی تر نمی شود.
در مورد اصطلاحات محلی نیز همین وضعیت وجود دارد و کمتر میتوان اصطلاحی خاص رفسنجان را بیان کرد. شاید این اصطلاحات اختصاصی این دیار باشد: آجیر شدن (از خواب برخاستن) ـ بختن (بیختن) ـ بلاسیا (بچه نااهل)، پیدار سال (پیرارسال)، دمبال آویزان (به کسی که بیدعوت همراه کسی میرود)، زار رنجی (ناتوان)، قندره (کفش پاشنه بلند صدادار)، کراشی (بچه شتر)
۵-۲-۱۱- اصطلاحات قصاب ها
لوک: شتر نر
گوود: نر
ارنه: شتر ماده
هاشی: یک تا سه ساله
کراشی: بچه شتر
میشینه: کلیه گوسفندان از نژاد بره را گویند
بره: گوسفند یک تا دو ساله را گویند
شیشک: سه ساله را گویند، گاهی به شیشک حق هم می گویند
قوچ: گوسفند ۴، ۵، ۶ ساله را گویند
بزینه: کلیه گوسفندان از نژاد بز را گویند
کهره: گوسفند کوچک ۶ ماهه تا یک ساله را گویند
چپش: یک ساله تا ۲ ساله را گویند
دوبر: گوسفند دوساله را گویند
نری حق: گوسفند سه ساله را گویند
چرککی: چربی یا دنبه را گویند
لمبگی: گوشت
لمبگی ناتو: پول نمیده
شماز: پی
سیاهونه: ماده یا زن
پادراز: شتر
پاکوتا: گاو
دراز پا: ذکر
دودکی تو: بوی بد کرده
پاشنگی: فرج
کسپا: آدم مزاحم
توا: خوب است
ناتو: بد
۶-۲-۱۱- اصطلاحات کشاورزی
آدور: خار، بوته های کوتاه و نوک تیزی که در فصل بهار گل های ریز و قشنگی دارند و در رفسنجان زیاد می روییده و هیچ چیز مانع رشد تکثیرشان نمی شود و حتی از زیر آسفالت و سیمان هم جوانه می زدند. آدوری باغین خیلی مشهور بوده است و کشاورزان رفسنجان بعد از رشد کامل بوته آن را از روی خاک می بریدند و تخم هندوانه ی خیسی را در میان ساقه می گذاشتند. این دانه با گرفتن آب از ساقهی آدور رشد کرده و می گویند هندوانه شیرین و آبداری هم از آن به عمل می آمده است
نوغر: چوب های بین اژدر و گاوآهن
کشه: کفت – مثل پارو ناوایی برای جمع آوری گندم
جوگ: روی گردن گاو می گذاشتند
- عملکرد شهروندی شغلی: به صورت تلاش های اضافی که فراتر از ملزومات شغل میروند، تعریف شده است(Zheng et al , 2011).
- دیدگاه فارح و همکاران
ابعاد رفتار شهروندی سازمانی در قالب؛ آداب اجتماعی، نوع دوستی، وجدان کاری ، هماهنگی میان فردی و محافظت از منابع سازمانی مورد بررسی قرار میگیرند(Castro et al ,2008).
- دیدگاه گراهام
همچنین گراهام (۱۹۹۱) نیز در ادبیات رفتار شهروند سازمانی به سه بعد ؛ اطاعت و وفاداری و مشارکت اشاره کرده است(Castro et al ,2008).
- دیدگاه نت میره
رفتار شهروند سازمانی را به چهار دستهی جوانمردی، آداب اجتماعی، وجدان کاری و نوعدوستی تقسیم نموده است(Castro et al ,2008).
۲-۳-۶) ویژگیهای رفتار شهروندی سازمانی
صاحبنظرانِ عرصه رفتار سازمانی، پس از مطالعات متعدد خود پیرامون این پدیده، سه ویژگی زیر را به عنوان ویژگیهای اصلی رفتارهای شهروندی سازمانی عنوان نمود:
غیرقطعی بودن(غیردستوری بودن)
ارائه خدمات به مشتریان نیازمند تعاملات شخصی کارکنان سازمان با مشتریان است. این تعاملات می تواند منجر به ایجاد یک رابطه بلندمدت بین کارکنان ارائهدهنده خدمت و مشتریان سازمان گردد، ضمن آنکه کارکنان را قادر میسازد تا نیازهای مشتریان، عادات و طرز تفکرهای آنها را فرا گرفته و به ذهن خود بسپارند تا بدین ترتیب بتوانند در مواقع ضروری، خدمات اختصاصی به هر یک از مشتریان ارائه داده تا مشتریان نیز از قبل این رابطه را احساس نمایند که برای سازمان حائز اهمیت هستند. اما نکته مهم این است که نوشتن مشخصات و شرح شغل دقیق برای تمامی این تعاملات امکان ندارد. بلکه این کارمند است که باید نسبت به ارائه بهترین رفتار، بنا به تشخیص خود اقدام نماید.
رفتارهایی که ناشی از ابتکارات فردی و مستقل کارکنان میباشد
بسیاری از ابعاد خدمات، شامل ابتکارات و خلاقیت های منحصر به فرد هر یک از کارکنان در ارائه خدمات میباشد. مطالعات نشان داده است که این خلاقیتها در نحوه ارائه خدمات، اثر مثبت بر روی رضایت مشتریان دارد. ارائه دادن اینگونه خلاقیتهای فردی در رفتارهای کارکنان، در مواقعی که شکست خدماتی برای سازمان رخ داده است، در مقایسه با شرایطی که این مشکلات وجود ندارد، ازاهمیت بیشتری برخوردار است. ضمنأ اثرات این ابتکارات و خلاقیتهای فردی کارکنان بر ادراک مشتریان، از محیطی به محیط دیگر نیز متفاوت است.
رفتارهای شهروندی سازمانی باعث منفعت سازمان خواهد شد
به هنگام تعامل کارکنان با مشتریان سازمان، هر یک از کارکنان میتوانند از میان رفتارهای مختلفی که اثرات متفاوتی نیز بر سازمان و مشتریان دارند، یکی از آنها را ارائه دهند. باید اشاره کرد که انتخاب این رفتار نیز به منافع سازمان بستگی دارد. یعنی هر یک از کارکنان با سبک و سنگین کردن اثرات هر یک از رفتارها بر روی منافع سازمان و مشتریان، نسبت به انتخاب و ارائه رفتار اقدام مینمایند، به طوری که منفعت سازمان، مشتریان و خود فرد به بالاترین مقدار ممکن برسد.
همچنین کاسترو ویژگیهای رفتار شهروندی سازمانی را اینگونه بیان میدارد؛ ۱) یک نوع رفتاری است فراتر از آنچه که برای کارکنان سازمان به طور رسمی تشریح شده است، ۲) رفتاری است که بصورت اختیاری و بر اساس اراده فردی می باشد ، ۳) به طور رسمی پاداشی به دنبال ندارد و یا از طریق ساختار رسمی سازمانی مورد تقدیر قرار نمیگیرد، ۴) رفتاری است که برای علمکرد سازمان و موفقیت عملیات سازمان بسیار مهم است(ابیلی و همکاران ۱۳۸۸).
در کل میتوان اذعان داشت که رفتار شهروندی سازمانی دارای ویژگی زیر شده است:
یک نوع تمایل درونی و نه نیروی خارجی، منجر به انجام این رفتارها میشود؛ یعنی اینکه خودجوش و آگاهانه هستند.
در شرح شغل افراد این نوع وظایف پیش بینی نشده است و شاید به همین دلیل است که از طریق سیستم پاداش رسمی سازمان مورد تقدیر قرار نمیگیرند.
تکرار این رفتارها در بلند مدت منجر به افزایش کارایی و اثر بخشی سازمانی می شود.
وجود این رفتارها منجر به ایجاد جو مثبت سازمانی و اقدامات نوع دوستانه میشوند.
این رفتارها منشا درون فردی دارند و پاداش های درونی همچون؛ احساس رضایت و خشنودی کارکنان را به دنبال خواهند داشت ولی تشویق این رفتارها از طرف سازمان احتمال نمایش این رفتارها را از طرف کارکنان بالا میبرد.
در صورت عدم انجام این رفتار فرد از طرف سازمان مورد تنبیه و مواخذه قرار نمیگیرد.
این رفتارها به منظور حمایت از منابع سازمانی ( مادی، انسانی، مالی) صورت میگیرند(اسلامی،۱۳۸۷).
۲-۳-۷) عوامل تأثیر گذار بر رفتار شهروندی سازمانی
جدای از اینکه رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یک سازه مکنون و یا یک سازه متراکم درنظرگرفته شود نکته حائز اهمیت، شناسایی عوامل مؤثر بر بروز اینگونه رفتارها میباشد. صاحبنظران معتقدند که مجموعه ای از شرایط میبایست در داخل سازمان و همچنین در درون کارکنان سازمان مهیا باشد تا امکان بروز این چنین رفتارهایی از سوی کارکنان فراهم آید. این ویژگیها در دو دسته ویژگیهای فردی و سازمانی قابل تفکیک می باشند. تعدادی از این ویژگیهای فردی که در مطالعات ارائه شده به آنها اشاره گردیده عبارتند از: رضایت شغلی، ویژگیهای جمعیت شناختی مانند سطح سواد، ارزشهای جمعگرایی و اجتماعی(توجه به گروه)، ویژگیهای شخصیتی مانند نیاز به کسب موفقیت و وجدانکاری(وظیف هشناسی)، اعتماد بین کارکنان و سرپرستان و قدرت خلاقیت سرپرستان که بررسی این قبیل ویژگیها در کارکنان یک سازمان، مدیریت را به منظور درک بهتر رفتارهای مشارکتی یاری مینماید(مرتضوی کیاسری و عموزاده،۱۳۹۱).
در یک جمع بندی کلی در ارتباط با ویژگیهای سازمانی مؤثر بر بروز رفتارهای مشارکتی، این نتیجه حاصل شد که بروز اینگونه رفتارها تحت تأثیر سه ویژگی سازمانی قرار دارند. این سه ویژگی عبارتنداز:
- ادراک کارکنان از وجود عدالت در سازمان و همچنین ادراک آنها از وجود حس اعتماد بین آنها و مدیران و سرپرستان سازمان.
- وجود یک سیستم پاداش منصفانه که مبتنی بر میزان مشارکت افراد در موفقیت سازمانی باشد.
- وجود هنجارها و ارزشهای مبتنی بر اصول همکاری و مشارکت در سازمان که توسط کارکنان سازمان و در تمامی بخشهای سازمان مشاهده و رعایت شود.
اشنایدر و همکارانش معتقدند که جو سازمانی نشان دهنده این است که چه نوع رفتارهایی برای سازمان حائز اهمیت میباشد. حال اگر جو سازمانی حاوی سه ویژگی بالا باشد، شرایط برای بروزرفتارهای مشارکتی از سوی کارکنان آماده می باشد .همچنین در تحقیقات دیگری بررسیهای فراتحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثرگذار بر آن،نشاندهنده تأکید بر چهار دسته از عوامل زیر بوده است (مرتضوی کیاسری و عموزاده،۱۳۹۱).
- ویژگیهای فردی کارکنان
- ویژگیهای شغلی
- ویژگیهای سازمانی
- رفتارهای رهبری
تحقیقات اولیه صورت گرفته توسط ارگان و همکاران، عمدتاً بر نگرشهای کارکنان و گرایش ها ورفتار حمایتی رهبر متمرکز بوده است. پودساکف و همکاران، قلمرو رفتارهای رهبری را به انواع مختلف رفتارهای رهبری، تعاملی و تحولی گسترش دادهاند. اثرات ویژگیهای شغلی و سازمانی عمدتاً درتئوریهای مربوط به جایگزینهای رهبری مطرح شده که توسط صاحبنظران مختلف مورد مطالعه قرارگرفته است (مرادی و همکاران،۱۳۹۰). در سالهای اخیر پودساکف و همکاران(۲۰۰۰) در یک فراتحلیل در زمینه رفتار شهروندی سازمانی، میزان تأثیرگذاری تعدادی از متغیرها بر ابعاد مختلف رفتار شهروندی سازمانی را ترسیم نمودند. از جمله متغیرهایی که با رفتار شهروندی سازمانی رابطه همساز داشته اند، عبارت بودند از: متغیرهای مرتبط با شغل نظیر: رضایتمندی شغلی، یکنواختی شغلی و بازخورد شغلی در خصوص متغیرهای شغلی. تحقیقات عمدتاً حول مبحث تئوری جانشینهای رهبری بوده است که نتایج بیانگر ارتباط پایدار ویژگیهای شغلی با رفتار شهروندی است. افزون بر آن، هر سه نوع ویژگیهای شغلی(بازخورد شغلی، یکنواختی شغلی، رضایتمندی درونی شغلی)، بطور معناداری با مؤلفه های مختلف رفتار شهروندی سازمانی (نوع دوستی، نزاکت، وظیفه شناسی، جوانمردی و فضیلت مدنی) ارتباط داشته اند، به گونه ای که بازخورد شغلی و رضایتمندی درونی شغلی، ارتباطی مثبت با رفتار شهروندی سازمانی داشته، در حالی که یکنواختی شغلی ارتباط منفی را با رفتار شهروندی سازمانی نشان میدهد .روابط بین ویژگیهای سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی تا حدود زیادی نابسامان است. هیچ یک ازموارد رسمیت سازمانی، انعطاف پذیری سازمانی و حمایت ستادی ارتباط مستمری با رفتارهای شهروندی سازمانی نداشتهاند. ولی به هر حال مؤلفه همبستگی گروهی با تمام مؤلفه های رفتارشهروندی سازمانی دارای ارتباط مثبت بوده است، حمایت سازمانی ادارک شده با نوع دوستی کارکنان ارتباط معناداری داشته است. علاوه بر آن پاداشهای خارج از کنترل رهبران با مؤلفه های نوع دوستی، نزاکت و وظیفه شناسی ارتباط منفی داشته اند (مرتضوی کیاسری و عموزاده،۱۳۹۱).
۲-۳-۸) پیش بینی کننده های رفتار شهروندی سازمانی
پودساکف و همکارانش (۲۰۰۰) بیان کردند که رفتارهای شهروندی سازمانی به طور عمومی ازنگرشهای کاری مثبت، ویژگیهای شغلی و رفتارهای رهبری ناشی می شود، بنابراین وقتی کارکنان ازشغل خود رضایت داشته و نسبت به سازمان متعهد باشند و وقتی که وظایفی فینفسه ارضا کننده انجام می دهند و یا رهبرانی الهام بخش و حمایت کننده دارند بیشتر به طرف رفتارهای شهروندی متمایل میشوند. مطالعات پودساکف و همکارانش نشان میدهد که از ویژگیهای سازمانی نیز سیستم حمایت سازمانی، ادراک از انصاف و حمایت سازمانی درک شده به طور مستقیم با رفتارهای شهروندی مرتبط میشوند. براساس مطالعات ارگان و رایان(۱۹۹۵) و پاین(۲۰۰۲)، عوامل مرتبط و شکل دهنده رفتارهای شهروندی را میتوان به دو دستهی متغیرهای سطح فردی و متغیرهای زمینهای تقسیم کرد. متغیرهای فردی شامل یک دسته نگرشها، شخصیتها و محرکها (انگیزانندهها) بوده و متغیرهای زمینهای را میتوان ویژگیهای شغلی سبک رهبری و همبستگی گروهی دانست(Dyne- ang˛۲۰۱۰).
سازمان ملل در قضایا و موضوعات مختلف همواره رویه خود را مبنتی بر طرد و ردّ این دکترین قرار داده است.
حمله شوروی به مجارستان ۱۹۵۶
در سال ۱۹۵۶، اتحاد جماهیر شوروی سابق ضمن حمله به مجارستان ادعا کرد که وجود پایگاه های آمریکایی در قلمرو این کشور که برای اقدامات خرابکارانه ضد شوروی استقرار یافته اند، چنین حملهای را بر مبنای دفاع از خود سبب شده است. لکن مجمع عمومی با محکوم کردن این حمله و رد استدلال شوروی، آن کشور را ناقض حاکمیت ارضی مجارستان اعلام نمود.
حمله شوروی به مجارستان ۱۹۶۱
پنج سال بعد از حمله شوروی به مجارستان، در سال ۱۹۶۱ اعضای ورشو با اسناد به دفاع مشروع جمعی در قبال میزبانی چکسلاواکی جهت تأمین پایگاه های خرابکاری ضد سوسیالیستی، به آن کشور حمله نمود،این اقدام مخالفت اکثر اعضای سازمان ملل متحد (مجمع عمومی و شورای امنیت) را در برداشت.
حمله اسراییل به فرماندهی ساف در تونس
اسرائیل با حمله هوایی به مراکز فرماندهی تشکیلات سازمان آزادی بخش فلسطین در تونس باعث گردید تا در ۴ اکتبر ۱۹۸۵، شورای امنیت در قطعنامه ۵۷۳ با آرای ۱۴ موافق، بدون مخالف و با رأی ممتنع آمریکا، اقدام اسرائیل را در تجاوز به قلمرو تونس نقض آشکار منشور ملل متحد ارزیابی کرد. شورا حمله هوایی مذکور را به عنوان «تهدیدی علیه صلح و امنیت در منطقه مدیترانه» توصیف کرد و از دولتهای عضو ملل متحد خواست تا برای بازداشتن اسرائیل از توسل به چنین اقداماتی علیه حاکمیت و تمامیت سرزمینی کلیه دولتها، تدابیر لازم را اتخاذ نمایند. در نهایت تأکید نمود که تونس از حق جبران مناسب در نتیجه مرگ انسانها و خسارات مادی برخوردار است[۱۲۴].
حمله موشکی آمریکا به تاسیسات شیمیایی سودان
اقدام موشکی ایالات متحده به یک تأسیسات شیمیایی در خارطوم سودان که با ادعای تولید پیش سازهای سلاحهای شیمیایی صورت گرفت به انهدام کامل آن انجامید. ایالات متحده اقدام خود را مبنی بر دفاع مشروع مندرج در ماده ۵۱ منشور توجیه نمود. دلیل آمریکا در دفاع مشروع، انفجار سفارتخانههای این کشور در کنیا و تانزانیا که چند هفته قبل تر از این حمله صورت گرفته بود، بیان شد. این حمله، مورد اعتراض بسیاری از دولت ها قرار گرفت.
حمله اسراییل به مرکز اتمی عراق
اسراییل در سال ۱۹۸۱ در نتیجه حمله شدید به مرکز اتمی عراق، اقدام به انهدام کامل مراکز یاد شده در شهر اسیریک نمود. اسرائیل بطور صریح از دفاع از خود در مقام اقدام پیشدستانه یاد کرد و بیان نمود که هیچ دولتی نمیتواند منتظر فعلیت یافتن تهدید جدی حمله به خود باشد. این اقدام نیز با مخالفت کشورها روبرو گردید و نقض آشکار منشور و قوانین بین المللی مطرح شد[۱۲۵]. شورای امنیت نیز به اتفاق آراء این بمباران را محکوم کرد. شورا به این نتیجه رسید که حمله نظامی اسرائیل نقض بارز منشور ملل متحد و هنجارهای رفتاری بین المللی است. نماینده آمریکا نزد شورای امنیت، جین کیرک پتریک[۱۲۶] بیان کرد، که ایالات متحده نیز معتقد است اسرائیل منشور را نقض نموده است، به ویژه آنکه قبل از حمله، گزینههای مسالمت آمیز را نپیموده است[۱۲۷].
در هر حال، در این شرایط که بعضی دولتها با تمرکز بر یک سلسله تحولات در روابط بین المللی در پی تغییر اساسی یا واژگونی بنیادهای نظم حقوقی هستند، متحول کردن ماده ۵۱ منشور که حق ذاتی دولتها مبنی بر خود حمایتی یا خودیاری، قانونی است[۱۲۸]، عملاً ظرفیتهای استفاده سوء همان دولتها را افزایش میدهد. در گزارش هیأت عالی منتخب سازمان ملل نیز تأکید شده که ماده ۵۱ به همین سبک و سیاق که هست، باقی بوده و از بازنویسی یا تفسیر مجدد ماده ۵۱ منشور حمایت نمی شود.
اکنون پس از بررسیهای صورت گرفته در این مبحث، لازم است به این پرسشهای اساسی پاسخ داده شود که؛ آیا حقوق بینالملل شاهد تحول در مفهوم توسل به زور پس از حمله آمریکا به عراق بوده است؟ آیا دفاع پیشدستانه را میتوان در قالب ماده ۵۱ منشور، استثناء بر ماده ۲ (۴) منشور بایستی تلقی نمود و به آن مشروعیت داد؟
از جمله کسانی که به این موضوع مهم پرداختهاند و پاسخ گفتهاند تری دی گیل[۱۲۹] بوده است. این استاد حقوق نظامی در دانشگاه آمستردام، پس از معرفی دیدگاه حقوقی پیش از جنگ عراق، به وضوح توضیح می دهد که حقوق بینالملل پس از قضیه عراق تغییری نیافته و نمی توان مدعی استثنائات جدیدی در مورد اصل ممنوعیت توسل به زور بود[۱۳۰]. وی تأکید دارد که استدلالها یا دلایل نادرستی که از سوی ایالات متحده طرح گردید، از سوی جامعه بین المللی مورد پذیرش قرار نگرفت و حتی با اعتراضات رسمی نیز مواجه گردید. این نکته گفتنی است که با حقوق بینالملل و منشور ملل متحد به عنوان معاهده ای عامالشمول، همچنان معتبرند و با آنکه در عالم واقع در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاده و مفاهیم، دلایل و توجیهاتی که بیان شده است، تغییری نیافته است. ماده ۵۱ که تنها استثناء وارده در دفاع مشروع بر ماده ۲ (۴) منشور است همچنان بدون تغییر و تحول، پا برجاست و از اعتبار حقوقی لازم برخوردار است.
با تأکید گفته میشود که در این قضیه نه در حقوق بینالملل موضوعه و نه در حقوق بینالملل عرفی در زمینه ممنوعیت توسل به زور شاهد هیچ گونه تحول وتغییری نیستیم و شاید در اینجا این سوال پیش آید، حال که هیچگونه تغییر و تحولی را حتی پس از قضیه عراق در حقوق بینالملل شاهد نیستیم، آیا نباید بازتاب واقعیات دنیای معاصر را در آن دید؟ آیا نباید حقوق بینالملل در این خصوص تغییر یابد؟
در این خصوص بهتر است به منظور حفظ و امنیت بین المللی و ارتقاء نظم جمعی جامعه بین المللی، قایل به تفسیر مضیق از منشور و ماده ۵۱ آن باشیم و به این نکته گزارش هیأت عالی منتخب سازمان ملل تأکید کنیم که؛ «از بازنویسی یا تفسیر مجدد ماده ۵۱ منشور حمایت نمی کنیم»[۱۳۱]
مبحث سوم: تروریسم
تروریسم پدیده جدیدی نیست. تاریخ آکنده از اقدامات تروریستی است که حیات بیگناهان بسیاری را تهدید یا سلب نموده است. افراد بشر را از حقوق و آزادیهای اساسی خود محروم کرده و روابط دوستانه میان ملتها را در معرض خطر قرار داده و تمامیت ارضی و امنیت دولتها را با مخاطره جدی مواجه نموده است[۱۳۲]. به موازات افزایش اقدامات تروریستی و ناامن شدن حیات بشری و صلح و امنیت در سطح بین المللی، بخصوص از دهه ۶۰ ،اقدامات دولتها نیز برای مقابله و کنترل این پدیده افزون یافت.
اگرچه تلاشهای زیادی و ترتیبات متنوعی برای مبارزه با تروریسم از جمله تدوین و تصویب ۱۹ کنوانسیون بین المللی (۱۲ کنوانسیون جهانی و ۷ کنوانسیون منطقهای) و صدور دهها قطعنامه وگزارش صورت گرفت، لکن دولتها اقبال چندانی برای پیوستن به کنوانسیونهای بین المللی ضدتروریستی نشان نمیدادند. وقوع حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در آمریکا نقطه عطفی بود در جهت سمتگیری جامعه جهانی برای مبارزه با پدیده تروریسم. به لحاظ تبعات و آثاری که این واقعه بر جای گذاشت و جامعه جهانی را متأثر و نسبت به این موضوع هوشیار کرد، این پدیده مرکز توجه دولتها، سازمانهای بین المللی بخصوص سازمان ملل متحد و شورای امنیت و همچنین حقوقدانان و صاحبنظران حوزه حقوقبینالملل قرار گرفت.
همدردی جامعه جهانی و مجموعه فعالان و سازمانهای حقوق بشری با حادثهدیدگان وقایع ۱۱ سپتامبر و دولت آمریکا، حمایت شورای امنیت از اقدام ایالات متحده برای اقدام دفاع مشروع، قانونگذاری بعدی شورای امنیت و … باعث بروز مباحثی جدید در حوزه حقوق بینالملل گردید. از جمله؛ مفهوم تروریست چیست؟ و به چه اعمالی تروریسم گفته میشود؟ مرز اعمال تروریستی با فعالیت نهضتهای آزادیبخش کجاست؟ اقدامات عملیاتی و نظامی علیه تروریسم در چهارچوب منشور کدامند؟ آیا مفهوم تروریسم بخصوص پس از حادثه ۱۱ سپتامبر باعث تحول در حقوق بینالملل گردیده است و به نوعی به ایجاد عرف آنی تمایل یافته است؟
اینها و بسیاری از سوالات دیگری در این حوزه طرح گردیده است که سعی شده به آنها پاسخ داده شود. در این مبحث ما نیز سعی داریم علاوه بر ارائه تعاریف و واکاوی این مفهوم، به بررسی تحولات حول این مفهوم و انطباق آن با منشور ملل متحد و قواعد مرتبط به توسل به زور بپردازیم.
الف/ مفهوم کلی:
تروریسم از واژه «ترور» به معنی احساس شدید وحشت گرفته شده است[۱۳۳]. البته احساس ترس و وحشت ممکن است از هر چیز دیگری ناشی گردد، امّا آنچه مدنظر است و مربوط به این مفهوم میشود، اقداماتی است که فعالیتهای بشری را هدف قرار داده است : خشونتها، جنایتهای سیستماتیک که گروهی از افراد را همواره در حالت رعب و وحشت نگه میدارد[۱۳۴].
ریشه اصطلاح ترور به معنای فوق، به دو دوران انقلاب فرانسه، یعنی سالهای ۱۷۹۲ و ۱۷۹۴، مشهور به دوران «ترور» باز میگردد. این نامگذاری است چرا که بدون اندک درنگی میتوان بعضی از جنبه های سیاستی را که در آن زمان تعقیب میشد «تروریستی» نامید[۱۳۵]. از چنین زوایهای ترور به معنی؛ »ایجاد هراس در توده مردم یا گروهی از مردم به منظور در هم شکستن مقاومتشان؛ برقراری نظام با فرایند سیاسی بر پایه این ترس، از طریق بکارگیری اقدامات حاد و خشونت بار.[۱۳۶]»
ب/ مفهوم حقوقی:
در ارتباط با مفهوم حقوقی، تروریسم معمولاً به عنوان جرایم سنگین قابل مجازات تحت قوانین داخلی کشورها و در دادگاههای داخلی آنها تعریف شده است[۱۳۷]. این موضوع در برخی قوانین جزایی نیز به صراحت ذکر شده است. به عنوان مثال؛ در قانون جزای فرانسه به «عمل مجرمانهای اطلاق شده است که به صورت فردی یا جمعی و با توسل به رعب و وحشت و به قصد برهم زدن شدید نظم عمومی، ارتکاب مییابد[۱۳۸].»
معاهدات بین المللی ناظر به این موضوع وجود دارند که دولتها را متعهد به مبارزه و ریشه کردن تروریسم میکند و به عقیده آنتونیوکاسسه؛ «تروریسم فراملّی مورد حمایت دولتها، اعم از اینکه این حمایت مستقیم باشد یا غیرمستقیم، به منزله جرمی بین المللی است که هم اینک نیز در حقوق بینالملل عرفی به عنوان طبقهی خاصی از جرایم مورد پیشبینی و نهی قرار گرفته است[۱۳۹].»
ج/ تعریف تروریسم :
از تروریسم تعاریف مختلفی به عمل آمده است. در دورهای با تمسخر گفته میشد که جستجوی یک تعریف از تروریسم بین المللی بدل به نوعی سرگرمی برای دانشگاهیان و اشخاص بخش خصوصی شده است[۱۴۰]. تعریف تروریسم همواره امر مشکلی بوده است. از سویی نیز نحوه مواجهه با این پدیده ضرورت داشته که تعریف دقیقی از آن به عمل آید. از اولین تعاریفی که از واژه تروریسم به عمل آمد در کنوانسیونی در سال ۱۹۳۷ بود که به این صورت نگارش یافت: «اصطلاح اقدامات تروریستی ماهیتاً عبارتند از اقدامات جنایی که توسط افراد و با بکارگیری روش های وحشتزا علیه دولت موردنظر، شخصیتهای خاص، عموم مردم، سازماندهی شده و ارتکاب مییابند[۱۴۱].»
عبارت «ماهیتاً» مندرج در این تعریف، این تصور را به وجود میآورد که برخی از اقدامات به صورت مستقل و بدون توجه به انگیزههای سیاسی آنها در تعریف جای میگیرند، اگرچه بخشهای بعدی کنوانسیون به صراحت به اعمالی که ماهیتاً سیاسی هستند، اشاره میکند که هدف از ارتکاب آنها بیثبات کردن وضعیت نهادها و سازمانهای سیاسی از طریق ایجاد رعب و وحشت و توسل به خشونت است، لکن در عمل وقوع جنگ جهانی دوم و اجرایی شدن کنوانسیون مزبور، فرصت کشف مفهوم واقعی آن فراهم نگردید.
والتر لاکور[۱۴۲] به ۱۰۹ تعریف مختلفی که از تروریسم در فاصله سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۱ پیشنهاد شده است، اشاره میکند[۱۴۳]. پس از جنگ جهانی دوم، روش های جنگهای آزادیبخش بر مشکل ارائه تعریف از تروریسم افزود. با این وجود در جریان کنفرانس دیپلماتیک راجع به تأکید و توسعه حقوق بینالملل بشردوستانه در سالهای ۱۹۷۷-۱۹۷۴، اعطای وضعیت حقوقی به جنگهای آزادیبخش ملّی، مورد پذیرش قرار گرفت و بر این اساس و در سطح کلی حقوق بشردوستانه پاسخی به تعریف تروریسم ارائه کرده است، بر طبق برداشت امروزی و مشترک، اقدامات تروریستی عبارتند از «اقدامات بیهدفی که علیه شهروندان غیرنظامی یا اشخاص و گروه های اجتماعی به اقتضای نژاد، فرهنگ، ملیت یا تعلقات اجتماعی و مذهبی ارتکاب مییابند[۱۴۴].»
آخرین سند در خصوص تعریف تروریسم، از سوی سازمان ملل متحد در خصوص تجدید ساختار سازمان ملل در سال ۲۰۰۴ منتشر گردید، که قسمتی از آن در مورد اعمال و کاربرد زور، بخشی از آن در مورد تعریف تروریسم است. در این سند بیان گردیده است که تعریف تروریسم با دو مشکل مواجه است؛
الف : عدهای بر این باورند که وقتی بخواهیم تروریسم را تعریف کنیم، به کارگیری زور در مقابل اشخاص غیرنظامی است. در واقع، در اینجا این بحث وجود دارد که آیا هنگامیکه دولت از زور استفاده میکند، خود مرتکب عمل تروریستی میشود یا خیر؟ بنابراین، تعریف تروریسم باید جامع و مانع باشد.
ب : مردمی که زیر سلطهی متجاوز خارجی یا در وضعیت اشغال هستند برای خود حق مقاومت و دفاع میشناسند، امّا از این ترس دارند که مقاومت آنها تروریسم تلقی گردد. مثلاً نهضتهای آزادیبخش یا مردمی که زیر سلطه استعمار خارجی قرار دارند و یا بحث فلسطین و اسراییل. در این جا جدال بین تروریسم و دفاع است[۱۴۵]. البته تعرض به غیرنظامیان و نقض حقوق آنها، در هیچ سندی موجه نیست چرا که نه دولت میتواند از زور برای سرکوب غیرنظامیان استفاده کند و نه هیچ گروهی حق دارد که به کشتار غیرنظامیان تن در دهد.
در هر حال سند یاد شده چند راهنمایی را برای تعریف تروریسم بیان میکند ؛
بایستی از تروریسم تعریفی کاملاً روشن و مشخص ارائه گردد. پیش از این سخن از موافقان و مخالفان بود لکن در این سند صحبت از تعریف واحد در حوزه تروریسم است که باید در چند مورد اساسی در یک سند جهانی تعریف و تشریح گردد[۱۴۶] :
الف : میبایست در مقدمه سند، بکارگیری زور توسط دولتها علیه افراد کشوری یا سیویل یادآوری گردد و چنانچه بکارگیری خشونت از حدّی فراتر رود جنایت علیه بشریت و یا جنایت جنگی تلقی خواهد شد.
ب : میبایست تأیید شود که ۱۲ کنوانسیون قبلی همگی شامل تروریسم میشوند و تعریف مذکور دربردارنده تمام آنهاست.
ج : بایستی گفته شود که تروریسم یک جنایت بین المللی است و تأکید شود که تروریسم در خلال مخاصمات مسلحانه، ممنوع است. با این شرایط، تروریسم؛ «هر عملی که با نیت کشتار، مرگ یا ایجاد زخمهای شدید به افراد سیویل باشد و هدف آن ایجاد خوف و ترس در مردم یا جماعتی و یا اجبار دولت یا سازمان بین المللی برای انجام یا ترک فعلی باشد، تروریسم نام دارد.[۱۴۷]»
تروریسم؛ جنایت علیه بشریت
جرایم و اعمال خلاف نظم عمومی از بدو تشکیل زندگی اجتماعی وجود داشته است و با تحول جوامع، تغییر شکل داده و اعمال شدهاند. زمانی را نمیتوان یافت که جامعه از جرم تهی بوده باشد. نقض قواعد اجتماعی، همزاد زندگی اجتماعی است. قواعد اجتماعی قواعدی قراردادی هستند و نمیتوان انتظار داشت بصورت صددرصدی تأیید و رعایت گردند. بنابراین هرگونه مخالفت و نقض آن قواعد، از نظر حقوقی جرم تلقی میشود. حال که تعریف مشخصی از تروریسم وجود ندارد آیا میتوان اقدامات تروریستی را اقدامی مجرمانه تلقی نمود[۱۴۸]؟
در قوانین داخلی کشورها معمولاً حملات تروریستی به عنوان جرایم سنگین دارای مجازات در دادگاههای داخلی، پیشبینی شده است. معاهدات بین المللی که در این ارتباط تدوین گردیدهاند، دولتهای متعاهد را موظف میکنند که برای مبارزه و ریشهکن کردن اعمال تروریستی با یکدیگر همکاری قضایی نمایند. امّا در خصوص تروریسم فرامّلی که مورد حمایت دولتها باشد، صرف نظر از اینکه چنین حمایتی مستقیم یا غیرمستقیم صورت گیرد، این اعتقاد وجود دارد که میبایست به منزلهی جرمی بین المللی تلقی گردد[۱۴۹].
به اعتقاد قاضی گیوم[۱۵۰] :
«اعمال تروریستی در همه کشورها باید جرم شناخته شود. در این راستا باید آیین دادرسی کیفری را بازبینی و اصلاح کرد. باید صلاحیت سرزمینی دادگاهها حتی زمانی که حملات تروریستی بهدست غیراتباع و خارج از وطن آنها انجام شده با سهولت بیشتری به رسمیت شناخته شود. در نهایت باید تروریستها بازداشت، محاکمه و در غیر این صورت مسترد گردند[۱۵۱].»
منظور از جرم بین المللی، عملی است که در ابعاد جهانی مجرمانه شناسایی شده باشد. چنین جنایتی به طور جدی باعث نگرانی بین المللی میشود و نمیتوان آنرا در صلاحیت اعضای دولت دانست و در واقع بحث از صلاحیت جهانی است. آنچه باعث میشود تروریسم به عنوان جنایتی بین المللی مورد بحث قرار گیرد و منشأ نگرانیهای بین المللی گردد؛
الف : آثار فرا مرزی جرم ؛
ب : نقض حقوق طبیعی و اخلاقی بشر و جریحهدار کردن وجدان بشری؛
ج : تهدید علیه صلح، امنیت و سعادت جهانی است[۱۵۲].
از آن جاییکه اعمال تروریستی واجد چنین آثاری است، میتوان نسبت به جرم انگاری آن اقدام نمود. ایده جرمانگاری تروریسم به پیش از دهه هفتاد و به هنگام تشکیل جامعه ملل بر میگردد. در کنفرانس سوم با هدف یکسانسازی حقوق جزا (بروکسل ۳۰-۲۶ ژوئن ۱۹۳۰) تروریسم به عنوان یک جرم بین المللی مستقل ذکر گردید. پیش از آن تروریسم به عنوان یکی از جنایات جنگی در کنفرانس صلح ۱۹۱۹ معرفی شده بود. در این کنفرانس متنی در مورد تروریسم تهیه شد که بررسی آن به کنفرانس چهارم موکول گردید. بر اساس ماده ۱ این متن ۵ مادهای که کنفرانس چهارم (پاریس ۳۰-۲۷ دسامبر ۱۹۳۱) به تصویب رسید، تروریسم به عنوان یک جرم با تعریف زیر معرفی گردید :
«هر کس به قصد ارعاب و هراساندن مردم از بمب، مین، وسایل آتشزا، منفجره، سلاح گرم یا دیگر وسایل تخریب کننده و مهلک، علیه افراد یا اموال استفاده کند و یا به ایجاد یا شیوع بیماریهای مسری انسانی، حیوانی یا دیگر امراض مبادرت نمایند یا در صدد ایجاد و شیوع آن باشد و نیز مرتکب هرگونه تلاشی در جهت اخلال در خدمات دولتی یا عامالمنفعه شود … به عنوان مرتکب جرم تروریسم شناخته میشود»
ساخت، تملک و نقل و انتقال وسایل مذکور، تخریب و تحریک ایشان به ارتکاب جرایم تروریستی حتی از طریق سخنرانی و یا توزیع نوشته ها نیز جرم تلقی شده است و در ماده (۴) صلاحیت جهانی برای محاکمه متهمان به ارتکاب جرایم تروریستی، به رسمیت شناخته شده است[۱۵۳]. پس از آن نیز کنوانسیون ۱۹۳۷ جامعه ملل در راستای جلوگیری از تروریسم و مجازات عاملان آن که تنها به تصویب یک دولت رسید و هیچگاه هم لازمالاجرا نگردید، اقدامات تروریستی را به عنوان اقداماتی کیفری تعریف نمود که بطور مستقیم علیه یک دولت یا به قصد ایجاد رعب و وحشت در میان افراد خاص یا گروهی از اشخاص یا مقامات عمومی، صورت میپذیرد. اگرچه متن مذکور تنها به اقدامات مجرمانه اشاره دارد و مصادیق این چنین اعمال را بیان نمیکند و از این جهت میتوان آن را مبهم دانست، امّا به هر حال اعمالی از این نوع را که واجد ویژگیهای فوق باشد را به عنوان جرم قلمداد کرده است.
از اوایل دهه هفتاد به بعد و با تصویب کنوانسیونهای ضد تروریسم مسئله جرمانگاری اقدامات تروریستی به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت. امروزه اقداماتی از جمله به مخاطره انداختن امنیت هوایی و هوانوردی، تضعیف امنیت دریایی و دریانوردی، بمبگذاری، گروگانگیری، آدمکشی سیاسی و تأمین مالی تروریسم از جمله اعمالی محسوب میشوند که اسناد بین المللی ضد تروریسم به خصوص کنوانسیونها از دولتها میخواهند که اعمال مذکور را در حقوق داخلی خود به عنوان مصداق تروریسم جرمانگاری کنند. در نهایت این تکلیف در قالب قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت به همه کشورهای جهان تحمیل گردید.
استفاده از ICT مستلزم صرف زمان بیشتری نسبت به وظایف معمول من است.
کارکردن با ICT بسیار پیچیده و درک آن دشوار است.
۱-۷-۷- اثرات اجتماعی :
تعریف نظری :
اثرات اجتماعی درک شده توسط فرد برای انجام یا عدم انجام رفتار هدف اشاره دارد. افراد غالباً برمبنای ادراکاتشان از آنچه که دیگران (دوستان، خانواده، همکاران و…) فکر می کنند باید انجام دهند، عمل می کنند و قصد آنها جهت پذیرش رفتار به صورت بالقوه متاثر از افرادی است که ارتباطات نزدیکی با آنها دارند.(لوچ ، ۲۰۰۳).
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش نظر پاسخگویان در خصوص اثرات اجتماعی با بهره گرفتن از ۶ سوال یعنی سوالات ۲۵ تا ۳۰ پرسشنامه، مبتنی بر طیف ۵ گزینه ای لیکرت (ازکاملا موافقم تا کاملا مخالفم) در مقیاس فاصله ای سنجیده شده است.
سوالات مربوط به اثرات اجتماعی :
افرادی که بر رفتار من تأثیر دارند، معتقدند که من بایستی از ICT استفاده کنم.
افرادی که برای من مهم هستند، معتقدند که من بایستی از ICT استفاده کنم.
مدیران و مسئولین سازمان من در استفاده از ICT به کارکنان خود کمک می کنند.
مدیر من برای انجام وظایفم با بهره گرفتن از ICT از من حمایت و پشتیبانی می کند.
به طورکلی سازمان من در رابطه با بهره گرفتن از ICT از کارکنان خویش پشتیبانی می کند.
دارا بودن ICT نماد قدر و منزلت سازمان من محسوب می شود.
۱-۷-۸- شرایط تسهیل گر :
تعریف نظری:
درجه ای که یک فرد اعتقاد دارد که یک سازمان و زیربنای فنی جهت حمایت از سیستم وجود دارد. تاثیر شرایط تسهیل گر می بایست مدیران را نسبت به موانع ممکن در جهت کاربرد مطلع کند. عامل تعیین کننده شرایط تسهیل گر طبق تحقیقات انجام شده در پیش بینی قصد استفاده فاقد اهمیت شناسایی شد، اما در تعیین کاربرد مهم است. در واقع شرایط تسهیل گر همان موانع فنی و سازمانی هستند. این متغیر هم مثل انتظار تلاش قدرت پیش بینی کاربرد و امکان کاهش این کاربرد بعد از پذیرش اول را دارد. (دیاز و میشل ، ۲۰۱۰)
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش نظر پاسخگویان در خصوص شرایط تسهیل گر با بهره گرفتن از ۵ سوال یعنی سوالات ۳۱ تا ۳۵ پرسشنامه، مبتنی بر طیف ۵ گزینه ای لیکرت (ازکاملا موافقم تا کاملا مخالفم) در مقیاس فاصله ای سنجیده شده است.
سوالات مربوط به شرایط تسهیل گر :
من از منابع مورد نیاز برای استفاده از ICT برخوردار هستم.
من از دانش لازم برای استفاده از ICT برخوردار هستم .
ICT موجود در سازمان با سایر سیستم های کامپیوتری مورد استفاده من سازگار نیست.
کمک های لازم برای رویارویی با مشکلات مربوط به ICT در سازمان در دسترس است.
استفاده از ICT متناسب با سبک کاری من است.
۱-۷-۹- اضطراب :
تعریف نظری:
اضطراب استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ، اغلب یک جنبه ناخوشایند نیز دارد، اضطراب و حالتهای احساسی مشابه نه تنها میتوانند بر تعامل تاثیر گذارند، بلکه بر بهرهوری، یادگیری، روابط اجتماعی و در مجموع بر رفاه تاثیر میگذارند. محققان اضطراب رایانهای را به عنوان حالتی ذهنی که منجر به ترسناکی یا بیمناک بودن در زمان تمایل به استفاده از رایانه یا در زمان استفاده از رایانه میشود، تعریف کردهاند(تونگ و چانگ ، ۲۰۰۸).
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش نظر پاسخگویان در خصوص اضطراب با بهره گرفتن از ۴ سوال یعنی سوالات ۴۶ تا ۴۹ پرسشنامه، مبتنی بر طیف ۵ گزینه ای لیکرت (ازکاملا موافقم تا کاملا مخالفم) در مقیاس فاصله ای سنجیده شده است.
سوالات مربوط به اضطراب :
من درخصوص استفاده از ICT احساس نگرانی می کنم.
تصور اینکه ممکن است در هنگام استفاده از ICT مقدار زیادی از اطلاعات فقط با فشردن یک دکمه اشتباه از دست برود، موجب هراس من می شود.
من به دلیل ترس از اشتباهاتی که ممکن است قادر به تصحیح آنها نباشم، تمایلی به استفاده از ICT ندارم.
ICT تا حدی موجب وحشت من می شود.
۱-۸- قلمرو تحقیق
۱-۸-۱- قلمرو موضوعی:
باتوجه به موضوع تحقیق یعنی پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات هدف اصلی است. پژوهش حاضر بطور کلی در حوزه مدیریت تکنولوژی و به صورت خاص در حوزه سیستم های اطلاعاتی مدیریت قرار می گیرد.
.۱-۸-۲- قلمرو زمانی:
قلمرو زمانی این تحقیق از مهرماه ۱۳۹۱ تا پایان دی ماه سال ۱۳۹۲ است.
۱-۸-۳- قلمرو مکانی:
قلمرو مکانی این تحقیق دهیاری های استان گیلان می باشد.
فصل دوم :
مبانی نظری
و
پیشینه تحقیق
بخش اول :
مدل های پذیرش فناوری
۲-۱- مقدمه :
محاسبات پوشیدنی در بسیاری از کاربردها از قبیل تشخیص فعالیتهای فرد[۱۶][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲]، تشخیص افتادن[۱۷][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]، کاربردهای سلامت و بهداشت [۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]، تحلیل فعالیتهای ورزشکاران [۲۳][۲۴][۲۵]، حوزه های کشاورزی [۲۶]، نظامی [۲۷]، سرگرمی و قمار [۲۸]، مورد استفاده قرار میگیرند. این استفادههای وسیع نشان می دهند که گرایش سیستمهای محاسباتی آینده به سمت ناهمگنی و فراگیری است [۲۹].
مسئله تشخیص فعالیتهای انسانی به دلیل نقشِ مادر بودن در سایر مسئلهها به عنوان یک مسئله کلاسیک مورد توجه قرار گرفته است. تشخیص فعالیتهای انسانی در حوزه های وسیعی از جمله حوزه سلامت [۳۰][۳۱][۳۲]، ورزش [۳۳][۳۴]، نظامی، سرگرمیها و بازیها، مسائل حفاظتی و غیره استفاده می شود .
در حوزه سلامت به دلیل هزینهها و محدودیتها نمی توان بیماران را در بیمارستانها و کلینیکهای پزشکی برای مدت طولانی نگهداری کرد. به علاوه، کنترل علائم حیاتی بیمار توسط افراد به صورت پیوسته و در دراز مدت، کسل کننده است بطوریکه ممکن است فرد ناظر برداشتِ اشتباهی را از داده های گردآوری شده داشته باشد. در اینگونه نظارتها فرد ناظر، باید تخصص یا مهارت لازم را برای کنترل علائم حیاتی بیمار داشته باشد. از طرفی هم یک متخصص مانند یک دکتر نمیتواند به مدت طولانی مسئول کنترل یک بیمار باشد زیرا بیماران زیادی به تخصص او و درمان شدن نیاز دارند. برای غلبه بر محدودیتهای ذکر شده، شبکه های پوشیدنی میتوانند یک گزینه خوب باشند [۳۵][۳۶][۳۷]. از مزایای این شبکه ها این است که کنترل وضعیت بیمار به صورت اتوماتیک و پیوسته، در دراز مدت صورت میگیرد. به علاوه دکتر می تواند در هر زمان و در هر مکانی از وضعیت سلامت بیمارش آگاه باشد. از طرفی، فرد بیمار فقط دستگاه پوشیدنی را میپوشد و هیچگونه نیازی به داشتن مهارت ها و تخصصهای خاص ندارد. علاوه بر موارد ذکر شده، باید خاطرنشان کرد که شبکه های پوشیدنی ارزان هستند و قابل استفاده توسط تمامی سطوح طبقاتی جامعه هستند.
مسائل تحلیل ورزشکاران یکی دیگر از کاربردهای شبکه های پوشیدنی است [۳۸][۳۹][۴۰]. رشته های مختلف ورزشی همواره خواهان استفاده از آخرین تکنولوژیهای روز بوده اند. با توجه به شرایط پر استرس مسابقات، تحلیل ورزشکاران در شرایط مسابقه یک مسئله چالشدار میباشد. لذا با کمک شبکه های پوشیدنی میتوان با هزینهای ارزان و به صورت دقیقی عملکرد ورزشکاران را تحلیل کرد. به طور مثال این شبکه ها میتوانند مشخص کنند که یک فوتبالیست چند کیلومتر دویده است؟ به طور تقریبی چقدر انرژی مصرف کرده است؟ چند پاس داده است؟ و یا چند شوت کرده است؟
با وجود کاربردهای روبه افزایش محاسبات پوشیدنی، تهدیدها و چالشهایی این فناوری را به مخاطره می اندازد [۴۱][۴۲]. برای مثال تحملپذیری در برابر خطا از این موارد میباشد. برای حصول تحملپذیری خطا تکنیکهای مختلفی استفاده می شود و مفاهیم زیادی مورد بهره برداری قرار میگیرد، برای مثال بررسی کیفیت داده های سنسورها می تواند مفید باشد. کاربردهای گوناگون از کامپیوترهای پوشیدنی در صورتی میتوانند اُمیدبخش و مفید باشند که بتوانند جریان کیفیت دادهی بالایی را در بازههای زمانی طولانی مدت مهیا کنند. کیفیت داده ها دارای معیارهای شناخته شده مرتبط بودن، به موقع بودن، دقت، در دسترس بودن، مقایسهپذیری و انسجام، میباشند [۴۳]. در شبکه های پوشیدنی پایداری، دقت، قابلیت مقاومت در مقابل خطرات از جمله فاکتورهای پر اهمیتِ کیفیت داده ها میباشند. فاکتورهای کیفیت داده باید در گردآوری، ذخیرهسازی و پردازش داده ها مورد توجه قرار گیرند.
تحمل خطا در سیستمهای محاسباتی بویژه در محاسبات پوشیدنی ضروری است. در سیستمهایی که در برابر خطا تحملپذیرند با وجود خطا سیستم باید قادر به انجام درست وظایف و ارائه سرویس باشد [۴۴][۴۵][۴۶]. در اینگونه سیستمها باید سرویسهای ارائه شده دارای کیفیت و شفافیت باشند. شبکه های پوشیدنی در کاربردهای وسیعی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند که بسیاری از این کاربردها حیاتی هستند لذا بکارگیری مکانیزم های تحمل خطا در این شبکه ها حائز اهمیت است. از آنجایی که در بسیاری از کاربردهای حیاتی ریسک معنا ندارد، خرابی این سیستمها می تواند خسارات جبرانناپذیری را رقم بزند. بنابراین همواره باید سعی شود که با بهره گرفتن از روشهای تحمل خطا از شکست سیستم جلوگیری شود.
۲-۲-۲ تحملپذیری خطا در محاسبات پوشیدنی
با پیشرفت تکنولوژی، سیستمهای کامپیوتری پیچیدهتر شده اند. این درحالیست که طراحی سیستم پوشیدنی باید بگونهای باشد که با بروز نقص در قسمت های مختلف، سیستم دچار نقص عمده نشود. همچنین سیستم مذکور باید عملکرد صحیح خود را حفظ کند و در عین حال که کارایی کلی سیستم پایین می آید، برآورده شدن هدف نهایی سیستم ضروری است. با توجه به موارد بیان شده، تعریف سیستم پوشیدنی تحملپذیر خطا بدین شرح میباشد: یک سیستم پوشیدنی تحملپذیر خطا، سیستمی است که می تواند وظایفش را با وجود خطاها و خرابیهای نرمافزاری و سختافزاری، به درستی انجام دهد.
به دلیل افزایش استفاده از کامپیوترها در کاربردهای مختلف از زندگی بشر، تحملپذیری خطا برای سیستمهای مختلف، همواره مورد توجه محققان و طراحان بوده است. اما متأسفانه تحملپذیری خطا در محاسبات پوشیدنی، کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این در حالیست که به علت اهمیت مسأله، تحملپذیری خطا یک ویژگی بسیار مهم در تمام سیستمهای کامپیوتری میباشد.
با وجود تحقیقات فراوانی که درباره سیستمهای پوشیدنی انجام گرفته است، این تکنولوژی هنوز در عمل و در برخی از کاربردها مورد استفاده قرار نمیگیرد. میتوان دلیل اصلی این امر را آسیبپذیر بودن آنها نسبت به خطاها و خرابیها دانست. با توجه به دلیل فوق میتوان نتیجه گرفت که ایجاد تحملپذیری خطا در محاسبات پوشیدنی یک نیاز است. با در نظر گرفتن تحملپذیری خطا، با وجود خرابی در سیستم میتوان کارایی سیستم پوشیدنی را در حد قابل توجهای باقی نگه داشت. در این صورت با بروز خطا و خرابی برای تعدادی از مؤلفه ها، سیستم از ادامه انجام کار باز نمیماند و حداقل بحرانیترین وظایفی که برایش در نظر گرفته شده است را به صورت صحیح انجام میدهد.
در ادامه با ذکر سه سناریو بیان می شود که چرا تحملپذیری خطا در محاسبات پوشیدنی مهم است؟
سناریوی۱: سارا پیرزنی است که در شهر بروجرد به تنهایی زندگی می کند. وی به دلیل رنج بردن از نارسایی قلبی و فشار خون بالا به پزشک مراجعه کرد. با توجه به شرایط جسمانیاش پزشک تشخیص داد که او باید تا آخر عمر تحت نظر قرار بگیرد. به دلیل اینکه نگهداری سارا در بیمارستان برای چندین سال امکان پذیر نبود، پزشک معالج پیراهن هوشمندی را به او داد که این پیراهن قادر به کنترل علائم حیاتی بیمار بود. حسگرهای تعبیه شده در پیراهن، اطلاعات را از بدن بیمار میگرفتند و از طریق تلفن همراه بیمار، به پزشک معالج ارسال میکردند. پزشک نیز در مواقعی که بیمار وضعیت جسمانی خوبی نداشت، براساس این اطلاعات تصمیم گیریهای لازم را اتخاذ میکرد.
در ماه های ابتدایی این پیراهن بخوبی علائم حیاتی بیمار را کنترل میکرد. اما یک روز با وجود اینکه سارا شرایط جسمانی مطلوبی داشت، کنترل کننده ضربان قلبش[۱۸] علائم نامنظمی را به کامپیوتر پزشک ارسال میکرد. پزشک معالج که در آن روز در بروجرد نبود با مشاهده این علائم ، داروهایی را برای او در نظر گرفت و سریعاً با بیمارستان تماس گرفت. بلافاصله بیمارستان چند پرستار را به منظور تزریق آمپولها و مصرف داروها به خانهی او فرستاد. تیم پرستاری به محض معاینه بیمار متوجه سلامت و سالم بودنش شد. علت این تشخیص اشتباه، خرابی دستگاه بود که این مسئله باعث تحمیل هزینه به بیمارستان و بیمار گردید.
سناریوی۲: سیزده شیر نادر در آفریقا وجود دارد که هر کدام از آنها با بیماریها و خطرات طبیعی گوناگونی روبرو هستند. لذا پژوهشگران به منظور جلوگیری از انقراضِ نسل این شیرهای نادر، تصمیم به انجام اقداماتی گرفتند. با توجه به اینکه نگهداری آنها در قفس و در بلند مدت مقدور نبود، پژوهشگران تصمیم گرفتند که از شیرها در زیستگاههای طبیعی و بدون محدودیت نگهداری کنند. لذا آنها گوشوارههایی به گوش شیرها نصب کردند. گوشوارههای مذبور هوشمند بودند، به طوری که قادر بودند اطلاعاتی را در مورد وضعیت سلامت شیرها، برای پژوهشگران ارسال کنند. با آمدن فصل گرمِ تابستان، هنگامی که شیرها در زیر آفتاب سوزان قرار میگرفتند، گوشوارهها به درستی کار نمیکردند. به بیانی دیگر عملکرد حسگرهای این پوشیدنیهای هوشمند تحت تأثیر دما قرار میگرفت.
سناریوی۳: سوزان زن جوانی است که به بیماری ناشناختهای مبتلا بود از اینرو هرازگاهی به صورت ناگهانی غش میکرد و به زمین میافتاد. به تشخیص پزشک معالج، در زمان غش نباید جسم بیمار تکان میخورد. همچنین به منظور بازگشت فوری سلامت سوزان به حالت طبیعی، آمپولهایی تجویز شد تا بلافاصله بعد از هر بار غش به وی تزریق شوند. اما مشکل این بود که در هنگام غش مردم عادی از بیماری سوزان خبر نداشتند و با تکان دادن جسم او بلافاصله وی را به بیمارستان انتقال میدادند، از طرفی پزشکان هم از تزریق آمپولها بیخبر بودند. از اینرو پزشک معالج سعی کرد که مشکل را با یک گیرِ سر هوشمند حل کند.
عملکرد گیر سر هوشمند بدین صورت بود که در زمانی که سوزان غش میکرد، از طریق بلندگوی تعبیه شده در آن پیامِ «جسم بیمار را حرکت ندهید و برای کمک بلوتوث گوشیهایتان را روشن کنید» مدام پخش میشد، سپس گیر مذکور توسط بلوتوث پیامی را برای همه افرادی که بلوتوثشان روشن بود میفرستاد. متن پیام به افراد هشدار میداد که جسم بیمار را تکان ندهند و اورژانس را خبر کنند. همچنین در آن پیام، سابقه بیماری سوزان و نام آمپولها و دستورالعمل استفاده از آنها ذکر شده بود. اوضاع به خوبی پیش میرفت تا اینکه یک روز در اتوبوس سوزان دوباره غش کرد. گیرِ سر هوشمند دو بار پیام صوتی را پخش کرد. اما مسافران اتوبوس علیرغم اینکه بلوتوثهای گوشیهایشان را روشن کرده بودند، به دلیل خالی شدن باتری گیرِ سر هوشمند، هیچ پیامی را دریافت نکردند.
۲-۳ اتکاپذیری
سیستمهای محاسباتی با پنج ویژگی عملکرد[۱۹]، کارایی[۲۰]، اتکاپذیری[۲۱]، امنیت[۲۲] و هزینه شرح داده میشوند. اتکاپذیری یعنی مقدار توانایی یک سیستم در فراهم کردن سرویسهایی که قابلیت اطمینان قابل قبول دارند. مطابق شکل ۲-۲، مفاهیم مربوط به اتکاپذیری به سه دسته یعنی ویژگیها، تهدیدها و ابزارها تقسیم میشوند که در ادامه به شرح این مفاهیم پرداخته می شود.
شکل ۲-۲: درخت اتکاپذیری
۲-۳-۱ ویژگیهای اتکاپذیری یک سیستم
دسترسپذیری، قابلیت اطمینان، ایمنی، تمامیت و نگهداشتپذیری ویژگیهایی هستند که اتکاپذیری یک سیستم را مشخص می کنند. در ادامه به شرح این ویژگیها پرداخته می شود.
قابلیت اطمینان را با R(t) نشان می دهند، در واقع R(t) تابعی از زمان میباشد که یک احتمال شرطی را بیان می کند. احتمال شرطی بدین صورت است که، یک سیستم در طول مدت زمانِ (t0,t1) صحیح عمل کند، به شرط اینکه سیستم مذبور در زمان t0، به صورت صحیح شروع به کار کرده باشد.
باید خاطرنشان کرد که تفاوت بین تحملپذیری خطا و قابلیت اطمینان، بسیار مهم است. تحملپذیری خطا یک تکنیک است که قادر به افزایش قابلیت اطمینان میباشد. اما یک سیستم تحملپذیر خطا، لزوماً قابلیت اطمینان بالایی ندارد.
به طور مثال میتوان سیستمی طراحی نمود که قابلیت تحمل خطای بالایی داشته باشد، اما احتمال رخ دادن خطا و خرابی در این سیستم آنقدر بالا باشد که قابلیت اطمینان را بصورت زیادی کاهش دهد. یا برعکس، میتوان با بهره گرفتن از مؤلفه های بسیار خوب سیستمی طراحی نمود که هر مؤلفه با احتمال بسیار پایینی دچار خطا و خرابی شود، اما در صورت رخ دادن این اتفاق کار سیستم قطعاً متوقف می شود. در واقع این سیستم قابلیت اطمینان زیاد و قابلیت تحملخطای کمی را دارد.
دسترسپذیری را با A(t) نشان می دهند، در واقع A(t) تابعی از زمان میباشد که به صورت یک احتمال شرطی تعریف می شود. احتمال شرطی اینکه در لحظه t، سیستم صحیح عمل نماید و در دسترس باشد.
دسترسپذیری و قابلیت اطمینان از هم متفاوتند، بدین صورت که قابلیت اطمینان در یک بازه زمانی تعریف می شود اما دسترسپذیری در یک لحظه از زمان معنا دارد. با توجه به تعریف دسترسپذیری، اگر خطا در یک سیستم بصورت دورهای ظاهر شود، این امکان وجود دارد که آن سیستم از دسترسپذیری خوبی برخوردار باشد زیرا که طول مدت زمانی که خطا در سیستم ظاهر می شود می تواند کوتاه باشد.
ایمنی بیانگر این است که یک سیستم ایمن باید دارای سه ویژگی باشد. الف) در دسترس باشد و درست کار کند. ب)دارای سازگاری داده باشد. و ج)مانع از دسترسی افراد غیر مجاز به سیستم شود.
تمامیت و سازگاری داده به این مورد اشاره می کنند که در سیستم تغییرات نامناسب سیستمی رخ ندهد. به عنوان مثال داده های ذخیره شده در سیستم با یکدیگر ضدیت نداشته باشند.
قابلیت نگهداری، در اکثر سیستمها یکی از مهمترین اهداف میباشد. قابلیت نگهداری یعنی تحمل اصلاحات و تعمیرات، به عبارتی یعنی هنگامی که یک سیستم دچار مشکلی شد به راحتی قابل تعمیر باشد. قابلیت نگهداری را که با M(t) نشان می دهند که تابعی از زمان است که بیانگر احتمال آن است که یک سیستم خراب بتواند در زمان t به حالت عملیاتی بازگردد.
۲-۳-۲ تهدیدها
انواع تهدیدهایی که در رابطه با مفهوم اتکاپذیری وجود دارد را میتوان به سه دستهی نقصها، خطاها و خرابیها تقسیم کرد. در تحقیقات مختلف معمولاً مفاهیم نقص[۲۳]، خطا[۲۴] و شکست[۲۵] به عنوان واژگانی مترادف در نظر گرفته میشوند.در مبحث تحملپذیری خطا، سه واژه نقص، خطا و شکست از لحاظ تکنیکی ازهم متفاوتند، و بین آنها یک رابطه علت و معلول وجود دارد. یعنی مطابق شکل ۲-۳، خطا در سیستم به علت بروز نقص رخ میدهد. اگر به علت خطا سیستم نتواند عملکرد خود را بصورت صحیح انجام دهد، آنگاه خطا منجر به شکست سیستم می شود [۴۷].
شکل ۲-۳: رابطه علت و معلول نقص، خطا و شکست [۴۷]
اگر به برخی عوامل در فازهای طراحی و پیادهسازی توجه نشود، ممکن است خطا رخ دهد. بطور معمول فرایند طراحی با بیان شرح مسأله آغاز می شود. سپس طراح با بهره گرفتن از درکیاتش جزئیات بیشتری را به شرح مسأله اضافه می کند و یک راهحل ارائه میدهد و توسعه دادن الگوریتمها و طراحی معماری را شروع می کند. در پایان، زمانی که سختافزار یا نرمافزار درست شد، طراحی از یک مرحله آزمایشی عبور داده می شود تا عملکرد سیستم بگونهای باشد که شرح اولیه مسأله، تأمین شود. اما به صورت کلی دلایل خطاها می تواند به چهار دسته تقسیم شوند.
-
- توصیف اشتباه: مسأله توصیف اشتباه می تواند شامل طراحی الگوریتم اشتباه و معماریهای سختافزاری و نرمافزاری اشتباه، باشد.
-
- پیادهسازی اشتباه: از آنجا که پیادهسازی، فرایند تبدیل توصیف نرمافزار یا سختافزار به نرمافزار یا سختافزار واقعی است، یک پیادهسازی اشتباه می تواند باعث ایجاد شدن خطاهایی شود.
-
- خرابی عناصر: اجزاء فیزیکی عناصر بنا به دلایلی از قبیل ضعفهای ساخت یا خرابی تصادفی، ممکن است خراب شوند که خرابی هر یک از این اجزاء می تواند باعث بروز خطا شود.
-
- عوامل خارجی: عوامل محیطی و اشتباهات اپراتوری آخرین علت بروز خطا هستند. به عنوان مثال اگر یک مدار الکترونیکی در سرمای بیش از اندازه قرار بگیرد، ممکن است که باعث بروز خطا شود.
خطا دارای ویژگیهایی است؛ به طور مثالطبیعت خطا، طول مدت خطا[۲۶] و محدوده[۲۷] خطا سه ویژگی مهم خطاها میباشند. نوع خطا توسط طبیعت خطا مشخص می شود.به عنوان مثال یک خطا می تواند آنالوگ، دیجیتال، سختافزاری و یا نرمافزاری باشد.
مدت زمانی که خطا در سیستم فعال است توسط طول مدت خطا مشخص می شود. بر این اساس سه نوع خطای ماندگار[۲۸]، گذرا[۲۹] و متناوب[۳۰] وجود دارد. خطاهای پایدار به دلیل وجود خطا در مرحله ساخت سیستم یا در فاز عملیاتی، رخ می دهند. خطاهای پایدار و اثراتشان همیشه در سیستم باقی میمانند. رفع این خطاها نیازمند تعمیر یا تعویض سختافزار معیوب میباشد. اما خطاهای گذرا در محیط عملیاتی و در زمانی که سیستم مشغول کار است رخ می دهند. اینگونه خطاها قابل پیش بینی و جداسازی هستند و دارای منشأ محیطی (مانند رعد و برق، طوفان، افزایش دمای محیط) میباشند. زمانی که سیستم در وضعیت عملیاتی قرار دارد با بهره گرفتن از یکسری از روشها میتوان خطاهای گذرا را کشف کرد. دستهی دیگر خطاهای متناوب میباشند که در بازههای زمانی مختلف آشکار و ناپدید میشوند. به بیانی خطاهای متناوب گونه ای خاص از خطاهای ناپایدار میباشند. طبق آمار گزارش شده در [۴۸]، بیش از ۸۰ درصد خطاها از نوع متناوب میباشند.
نوع خطا در سناریوهای ذکر شده بدین صورت است که در سناریوی اول، به دلیل خرابی سنسور، خطا از نوع پایدار است. خطای مشاهده شده در سناریوی شیرهای نادر، از نوع گذراست، زیرا با افزایش دما و به صورت موقت بروز می کند. در سناریوی گیر سر هوشمند، به دلیل مصرف انرژی زیاد، باتری تخلیه شده و باعث بروز خطای پایدار گردیده است.
در بحث محدوده خطا، بر روی این موضوع بحث می شود که آیا خطا به یک واحد سختافزاری/نرمافزاری محدود می شود یا اینکه کل سیستم را فرا میگیرد. به طور مثال خرابی منبع تغذیه سیستم می تواند بر کل سیستم تأثیرگذار باشد.
بطور کلی طبقه بندیهای مختلفی از خطاها وجود دارد. به طور مثال خطاهای پایدار، ناپایدار، متناوب، بیخطر[۳۱] و بداندیش[۳۲] را میتوان به عنوان خطاهای سختافزاری در یک دستهبندی قرار داد [۴۹]. جدول ۲-۱، یک طبقه بندی رایج از خطاها را نشان میدهد.
انواع خطا |