-۳-۲ آزمودنیها ۸۱
-۳-۳ طرح پژوهش ۸۱
-۳-۴ ابزار پژوهش ۸۲
-۳-۴-۱ آزمون شنیدن ۸۳
-۳-۴-۱-۱ انتخاب متن شنیداری ۸۳
-۳-۴-۱-۲ انتخاب متون واقعی ۸۳
-۳-۴-۱-۳ موضوع متن شنیداری ۸۴
-۳-۴-۱-۴ ضبط کردن از رادیو و تلویزیون ۸۵
-۳-۴-۱-۵ زبانِ آزمون ۸۵
-۳-۴-۱-۶ آزمون کتبی ۸۵
-۳-۴-۱-۷ پاسخهای چندگزینهای ۸۶
-۳-۴-۱-۸ زمانِ آزمون ۸۶
-۳-۴-۱-۹ دو بار شنیدن ۸۶
-۳-۴-۱-۱۰ پایایی آزمون ۸۸
-۳-۴-۲ پرسشنامه راهبردهای شنیداری ۸۸
-۳-۴-۲-۱پایایی پرسشنامه شنیدن ۹۰
-۳-۵ روش اجرای آزمون و گردآوری داده ها ۹۰
-۳-۶ روش تحلیل داده ها ۹۱
فصل ۴ ۹۳
تحلیل داده ها ۹۳
-۴-۱ مقدمه ۹۴
-۴-۲ تحلیل داده ها ۹۴
فصل ۵ ۱۱۱
بحث و نتیجه گیری ۱۱۱
-۵-۱ مقدمه ۱۱۲
– ۵ -۲ بحث ۱۱۲
-۵-۳ فرضیه های پژوهش ۱۱۶
-۵-۴ یافته های پژوهش ۱۱۹
-۵ -۵ پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی ۱۲۱
کتابنامه ۱۲۲
پیوست ۱۲۸
واژنامه فارسی به انگلیسی ۱۲۹
واژنامه انگلیسی به فارسی ۱۳۳
آزمون شنیدن ۱۳۷
پرسشنامه راهبردهای شنیداری ۱۴۱
فهرست جدولها
جدول شماره ۱- میانگین به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی و مجموعه راهبردهای فراشناختی و شناختی ۹۵
راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی ۹۶
جدول شماره ۳: سطح معناداری به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی ۹۶
جدول شماره ۴: میانگین به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی بین دو گروه موفق و ناموفق در مهارت شنیداری ۹۸
جدول شماره ۵: مقایسه میانگین راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی در دو گروه موفق و ناموفق ۹۸
جدول شماره ۶: میانگین به کارگیری مجموعه تفصیلی راهبردهای فراشناختی و شناختی در دو گروه موفق و ناموفق ۹۹
جدول شماره ۷ – مقایسه میاگین مجموعه راهبردهای فراشناختی و شناختی در دو گروه موفق و ناموفق ۱۰۰
جدول شماره ۸: تعداد دو گروه جنسیتی زنان و مردان از بین ۴۵ فارسی آموز ۱۰۲
جدول شماره ۹: میانگین به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی در دو گروه جنسیتی زنان و مردان ۱۰۲
جدول شماره ۱۰: مقایسه میانگین به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی در گروه جنسیتی زنان و مردان ۱۰۳
جدول شماره ۱۱: میانگین مجموعه راهبردهای فراشناختی و شناختی در دو گروه زنان و مردان ۱۰۴
جدول شماره ۱۲: مقایسه میانگین مجموعه تفصیلی راهبردهای فراشناختی و شناختی در گروه مردان و زنان ۱۰۵
جدول شماره ۱۳: تعداد فارسی آموزان با ملیتهای مختلف ۱۰۶
جدول شماره ۱۴: ملیت فارسی آموزان در دو گروه عرب و غیرعرب ۱۰۷
جدول شماره ۱۶: مقایسه میانگین به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی – عاطفی در دو گروه ملیتی عرب و غیرعرب ۱۰۸
جدول شماره ۱۷: میانگین مجموعه تفصیلی راهبردهای فراشناختی و شناختی بین ۴۵ فارسیآموز در دو گروه ملیتی عرب و غیرعرب ۱۰۹
جدول شماره ۱۸: مقایسه میانگین راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی در دو گروه ملیتی عرب و غیرعرب ۱۱۰
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
فصل ۱
مقدمه پژوهش
-۱-۱ مقدمه
راهبردهای شنیداری یکی از مؤلفه هایی است که به درک شنیداری کمک می کند. در این زمینه، از منظر نظری و کاربردی خلأ وجود دارد و دستیابی به یافته های دقیق مستلزم پژوهش گسترده است. گرچه در سالهای اخیر در سراسر دنیا پژوهش در زمینه راهبردهای زبانآموزی روند رو به افزایشی داشته است، اما میزان مطالعات مربوط به درک شنیداری چندان چشمگیر نبوده است و دامنه پژوهش در زمینهی
به کارگیری راهبردها از آن هم محدودتر بوده است.
وقتی درباره فراگیری زبان مادری صحبت میکنیم، معمولاً ترتیبِ شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن درباره مهارت های چهارگانه منطقی بهنظر میرسد. اهمیت شنیدن نه فقط به آن دلیل است که اولین مهارتی است که در زبان اول فراگرفته می شود، بلکه این مهارت بیش از سایر مهارت ها به کار گرفته می شود. به طور متوسط افراد دو برابر آنچه صحبت می کنند، چهار برابر آنچه میخوانند و پنج برابر آنچه مینویسند، میشنوند (هولدن[۱]، ۲۵۹:۲۰۰۴).
تا پیش از سالهای ۱۹۷۰، شنیدن فعالیتی غیرپویا محسوب میشد و در کلاسهای درس زبان اهمیت کمتری برای آن قائل بودند. امروزه شنیدن فعالیتی پویا تشخیص داده می شود که برای فراگیری زبان دوم بسیار حائز اهمیت است (هولدن، ۲۵۶:۲۰۰۴). در مهارت شنیدن با پیام شفاهی یا گفتار سروکار داریم. دریافت گفتار در سه مرحله صورت میپذیرد. در مرحله اول، یعنی مرحله دریافت، شنونده باید تشخیص دهد صداهایی که میشنود، پیام زبانی هستند و نه اصواتی نامفهوم؛ یعنی او باید تشخیص دهد صداهایی که میشنود عناصری از یک نظام زبانی هستند. در مرحله دوم، مرحله تحلیل، شنونده صورتهای واژگانی و نحوی را شناسایی می کند و آنها را سازماندهی می کند. در مرحله سوم، مرحله کاربرد، پیام شنیداری را برای نگهداشتن در حافظه بلندمدت از نو رمزگشایی می کند و میان اطلاعات جدید و اطلاعاتی که از پیش در ذهن دارد، پیوند ایجاد می کند. این مراحل بسیار سریع انجام میشوند و با هم همپوشانیدارند (ریورز[۲]، ۸۲:۱۹۸۳). از این رو، درک شنیداری فرایندی پویا تشخیص داده می شود که مستلزم فرایندهای شناختی پیچیده است. سخنگویان بومی و زبانآموزان ماهر زبان دوم، این فرایندهای پیچیده را به آسانی انجام میدهند.
-۱-۲ بیان مسئله
در سالهای اخیر، بر نقش اساسی شنیدن در آسان کردن زبانآموزی تأکید بسیار شده است. بنا به عقیده گری[۳] (۱۹۷۵، به نقل از هولدن، ۲۰۰۴)، اولویت قائل شدن برای مهارت شنیدن، بهخصوص در مراحل اولیه آموزش زبان، بهرههای شناختی، عاطفی، بازدهی و کارآیی به دنبال دارد. شناختی به دلیل آنکه شنیدن مسیر طبیعی زبانآموزی را در زبان اول بازمیتاباند و این مسیر را هموار میسازد. عاطفی، از این روکه تأکید بر مهارت شنیدن و اولویت قائل شدن برای آن بهگونهای مزیتی روانشناختی محسوب می شود، چراکه زبانآموز برای تولید بیدرنگِ زبان تحت فشار نیست، می تواند با آرامش توجه خود را بر درک گفتار، بهبود مهارت های شنیداری و درونی کردن واژه ها و ساختار زبان متمرکز سازد، و از این طریق، دیگر مهارت های زبانی پدیدار شوند. بازدهی، از این نظر که اگر زبانآموز مجبور نباشد بهسرعت بخش بزرگی از زبانی را که میشنود، تولید کند، در تدوین مطالب و مواد آموزشی با نگرشی منطقیتر روبهرو خواهیم بود؛ و کارآیی، از این رو که پژوهشها نشان داده است بزرگسالان ۴۰ الی ۵۰ درصد از زمان ارتباطی را صرف شنیدن می کنند، ۲۵ الی ۳۰ درصد از این زمان را به صحبت کردن، ۱۰ الی ۱۵ درصد رابه خواندن و کمتر از ۱۰ درصد را به نوشتن اختصاص میدهند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت زبانآموزان از مهارت شنیدن بیش از دیگر مهارت ها استفاده می کنند.
بهعقیده وندرگریفت[۴] (۳:۲۰۰۴)، شنیدن یکی از چالشبرانگیزترین مهارت ها برای زبانآموزان زبان دوم است، زیرا با تکیه بر اطلاعاتی که از طریقِ مهارت شنیدن کسب می کنند، دانش لازم را برای
به کارگیری زبان پیریزی می کنند. در واقع، شنیدن درونداد لازم برای تمرین و فراگیریِ زبان دوم را در اختیار آنها قرار میدهد.
از دیدگاه تاریخی، در پژوهشهای مربوط به زبان دوم، درک شنیداری کمترین توجه را به خود معطوف داشته است، با اینکه یکی از مهمترین مهارت هایی است که زبانآموزان به آن نیاز دارند. تا پیش از دهه ۱۹۷۰، درک شنیداری فعالیتی غیرپویا محسوب میشد و به آن توجهی نمیشد و فرض بر این بود که توانایی زبانآموز در درک زبان شفاهی کاملاً به شیوهای استنتاجی از طریق تکرار و تقلید تحقق مییابد. حتی کتاب یا متن آموزشی برای آموزش مهارت شنیدن وجود نداشت و گمان بر این بود که درک زبان شفاهی خودبهخودی صورت میپذیرد (وندرگریفت، ۴:۲۰۰۴). به هرحال، امروزه پژوهشها در این زمینه نشانگر اهمیت شنیدن و راهبردهای شنیداری هستند. سازوکارِ پردازش کردن زبان شفاهی، درک کردن آن و پاسخ دادن به آن با توانایی، آسانی و اعتماد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
نخستین پژوهشها درباره راهبردهای زبانآموزی نیز در سالهای ۱۹۷۰ انجام گرفت. روبین[۵] (۱۹۷۵، به نقل از ماکارو[۶]، ۲۰۰۷)، به بررسی ویژگیهای زبانآموزانِ خوب پرداخت. هدف وی شناسایی دشواریهای زبانآموزان ضعیف در مواجهه با فرایند یادگیری بود و نه تمسخر کردن آنها به دلیل ضعیف بودن. بدین طریق، برخی ویژگیهای زبانآموزانِ کارآمد مشخص شد، میل به حدس زدن و میل به ارتباط برقرار کردن. با مطالعه راهبردهایی که زبانآموزان به کار میبستند، چنین نتیجه گرفته شد که میتوان به همه زبانآموزان کمک کرد تا موفق شوند. این ادعا، زیربنای بسیار مهمی برای سایر پژوهشها درباره راهبردهای یادگیریِ مهارت های زبانی، از جمله شنیدن، ایجاد نمود و بیشتر پژوهشها بر مبنایِ تمایز عملکردِ زبانآموزانِ قوی از ضعیف بنیان نهاده شد.
به عقیده اُتمن[۷] و ونَتَس[۸](۲۰:۲۰۰۵)، یکی از دلایل ناکارآمدی شنوندگان زبان دوم در پردازش گفتار از آنجا ناشی می شود که زبان شفاهی شامل کلمات یا عباراتی است که شنونده می تواند بهخوبی بشنود، اما نمی تواند بفهمد، زیرا بر نحو و نظام معنایی زبان احاطه کامل ندارد و دانش واژگانی او نیز بسنده نیست؛ و زبان شفاهی خواهی نخواهی حاوی واژه های ناآشناست. یکی دیگر از دلایل فقدان دانش پیشین[۹]، دانش بافتی[۱۰] و اجتماعی- فرهنگی درباره زبان هدف است که خود موانعی بر سر راه درک ایجاد
می کنند.
دانش پیشین به تجربه و انتظارات زبانآموز از زندگی واقعی مربوط می شود. در بررسی مشکلات پردازشی زبانآموزان زبان دوم، اهمیت این دانش آشکار می شود. شنیدن صرفاً مستلزم مشخص کردن ویژگیهای زبانی متن شنیداری نیست، بلکه باید بین پیام شفاهی و آنچه شنوندگان از پیش درباره عنوان میدانند همخوانی ایجاد شود. در واقع، درک هنگامی تحقق مییابد که شنونده آنچه را میشنود درون بافت قرار دهد.
بنابراین، شنوندگان در تلاش برای درک اطلاعات متون شفاهی باید فرایندهای ذهنی متفاوت و