مینتزبرگ اظهار می دارد که هر سازمان ازپنج بخش اصلی تشکیل شده است.
١- هستهی عملیات ٢- مدیریت عالی ٣- مدیریت ردهی میانی ۴- متخصصان فنی ۵- نیروهای ستادی هریک ازاین ارکان پنج گانه میتوانند سازمان را تحت سلطهی خود درآورند و به نوعی ساختاررا تغییر دهند. (نقل ازرابینز،١٣٨١، ص ٢٣۶)
اگرهستهی عملیات بتواند سازمان را کنترل کند، سیستم تصمیم گیری غیرمتمرکزخواهد بود. همین امر باعث میشود درسازمان دیوانسالاری حرفهای بوجود بیاید. اگرمدیریت عالی برسازمان حاکم باشد در این صورت، سیستم تحت کنترل درآمده متمرکزمیشود وسازمان دارای تعداد زیادی بخش یا واحد مستقل میشود و ساختارآن بصورت بخش خواهد شد. ولی اگرکارشناسان فنی و تحلیلگران متخصص برسازمان حاکم باشند، سیستم کنترل به صورت استاندارد درآمده و سازمان دارای ساختاری میشود که آنرا دیوانسالاری مکانیکی یا بروکراسی ماشینی مینامند. درزمانی که نیروهای ستادی برسازمان حاکم شوند، کنترل به نوعی سازش وتعدیل رفتارها اعمال میشود که نتیجهی آن متخصص سالاری یا ادهوکراسی میباشد. درجدول ٢- ٨ ساختارسازمانی براساس نظریات مینتزبرگ و مقایسهی آن با ابعاد ساختاربیان شده است.
جدول ٢-٨: ساختارسازمانی براساس نظریات مینتزبرگ و مقایسهی آن با ابعاد ساختار
( نقل ازرابینز، ١٣٨١، ص٢۵٨)
ادهو کراسی ساختار بخشی بروکراسی حرفهای بروکراسی ماشینی ساختارساده مشخصات
زیاد و جامع زیاد و محدود زیاد و جامع زیا د و محدود کم تخصصگرایی
کم زیاد در بخشها کم زیاد کم رسمیت و تشریفاتگرایی
کم محدود کم زیاد زیاد تمرکز
پیچیده و پویا ساده وثابت پیچیده وثابت ساده وثابت ساده وپویا محیط
ارگانیکی مکانیکی مکانیکی مکانیکی ارگانیکی طبقهبندی کلی ساختار
٢- انواع ساختارهای عملی براساس گروهبندی فعالیتهای سازمانی:
ساختار سازمانی براساس گروهبندی فعالیتهای سازمانی به ۵ دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
١- ساختار وظیفهای ٢- ساختار محصولی ٣- ساختار جغرافیایی ۴- ساختار پیوندی ۵- ساختار ماتریسی هریک ازساختارها (ساختاروظیفه ای، محصولی، جغرافیایی، پیوندی، ماتریسی) به عنوان وسیله یا ابزاری هستند که مدیران میتوانند با بهره گرفتن ازآنها اثربخشی سازمان را بالا ببرند ونیازهای محیطی را تامین کنند. (دفت، ١٣٨۶، ص٢۵٣)
بهترین ساختارسازمانی آن است که بتوان بدان وسیله سازمان را (ازنظرعمودی وافقی) هماهنگ کرد. با توجه به نوع ساختار، چه مبتنی برمحصول و چه مبتنی بر وظیفه و غیره، باید کوشش کرد تا اولویتها (ازنظرعمودی) تعیین گردند وبه این نکته توجه نمود که مسئلهی یکپارچه نمودن وایجاد هماهنگی بین فعالیتهای کل سازمان ازاهمیت بالایی برخوردار است.
برقرارکردن ارتباط درسطح افقی سازمان میتواند در یکپارچه نمودن فعالیتهای دوایرسازمان وهماهنگ نمودن آنها با کل سازمان نقش مهمی ایفا کند. ازاینروساختارماتریسی میتواند موجب برقراری تعادل و توازن بین واحدها ودوایر سازمان( ازنظرافقی وعمودی) گردد. (دفت، ١٣٨۶، ص٢۵۵)
– سازمان های افقی[۳۵]
ساختارهای سازمانی سنتی که مبتنی بردوایر وظیفهای بود، درگیرمقررات سخت و سنگین اداری و دیوانسالاری شد. سازمانها پس ازآن ابتکارعمل به خرج دادند و ساختارهای سازمانی خود را مبتنی بر نوع محصول تنظیم کردند و بدین وسیله سازمانهای بسیاربزرگ به صورت واحدهای کوچک درآمدند که این واحدها معمولاً به صورت( مراکزسود) اداره میشوند.
سپس مسئلهی تیمها (گروه های متخصص) مطرح شد که آنها توانستند موانع بین واحدهای سازمانی را ازمیان بردارند و درسطح افقی، دوایرسازمانی را به هم مرتبط و فعالیتها را هماهنگ کنند.
این گروه های متخصص ازنظرساختاری حالت ماتریسی به خود گرفتند و به صورت همزمان دارای دو سلسله مراتب اختیاربودند. (دفت، ١٣٨۶، ص٢۶۶)
تازهترین ساختارهای سازمانی که بسیارمتداول شدهاند عبارتند از: ((تیمهای خودگردان)) و
((ساختار شبکهای پویا)). سازمانها با بهره گرفتن ازاین دو ساختارمیتوانند ازمنابع انسانی به نحوی مطلوب استفاده کنند و بدین وسیله حالت رقابتی به خود بگیرند.
– تیمهای خودگردان[۳۶]
تیمهای خودگردان ریشه درروش هایی دارند که براساس تشکیل گروههای تخصصی به اجرا درمیآیند. تیمهای خودگردان معمولاً دارای (۵ تا٣٠) عضوهستند که هرکدام دارای مهارتهای خاصی میباشند وعهدهدارمشاغل متفاوتی میباشند، محصول یا خدمتی را که به صورت کامل تولید یا ارائه میکنند و یا وظایف مدیریت (مثل برنامه ریزی کارها، امورمربوط به مرخصی کارکنان و استخدام اعضاء جدید) را انجام میدهند.
تیمهای خود گردان دارای طرح یا ساختارهمیشگی هستند و سه ویژگی دارند که عبارتند از:
١- این تیم به منابعی که برای انجام وتکمیل یک کارمورد نیازاست(مثل مواد، اطلاعات، ماشینآلات) دسترسی کامل دارد.
٢- این تیم ازگروه های متخصص همچون: مهندس، مدیرمالی، متخصص بازاریابی و متخصص تولید تشکیل میگردد. این تیم موانعی را که میان دوایر،وظایف، مقررات یا تخصصهای ویژه وجود دارد از بین میبرد. اعضاء این تیم تخصصها ومهارتهای گوناگون دارند ومی توانند ازعهدهی انجام بسیاری از کارها برآیند واین ترکیب مهارتها برای انجام کارهای اصلی سازمان بسیارضروری است.
٣- این تیم قدرت تصمیم گیری دارد و این بدان معنی است که اعضاء آنها میتوانند برنامه ریزی نمایند مسایل را حل واولویتها را تعیین کنند، پولها را به مصرف برسانند، نتایج به دست آمده را کنترل کنند و فعالیتهای خود را با سایر دوایر یا تیمهای دیگرهماهنگ کنند. این تیمها بایستی از استقلال و اختیارات کافی برخوردارباشند تا بتوانند کارها را انجام دهند. (دفت، ١٣٨۶، ص٢٧٠ )
تیمهای خودگردان به نتایج چشمگیری رسیدهاند. ولی مانند سایرساختارهای سازمانی آنها هم نقاط قوت و ضعف دارند. مهمترین نقاط قوت تیمهای مزبوراین است که:
١- در رابطه با نیازهای محیط به سرعت از خود واکنش نشان میدهند، تصمیمات سریعتری میگیرند و مشتریان را راضی میکنند.