ممتحنه/۱۰: «…وَ َلا تُمْسِکُواْ بِعِصَمِ الْکَوَافِر…»
«…و به پیوندهاى قبلى کافران متمسّک نشوید [و پایبند نباشید] …»
به این معنا که ازدواج با زنان اهل کتاب به حکم آیات سوره بقره و ممتحنه حرام می باشد. اما با توجه به ظواهر آیات چنین نتیجه ای به دست می آید: ظاهر مضمون آیه ۵ مائده، ازدواج موقت با اهل کتاب را جایز دانسته است. در حالیکه ظهور معنای آیه ۲۲۱ بقره، ازدواج با زن و مرد بت پرست را حرام می داند و در مورد اهل کتاب سخنی به میان نیاورده است. عنوان «زنان کافر» نیز در آیه ۱۰ ممتحنه که هم شامل اهل کتاب و هم مشرک میشود، در موردی صدق می کند که مردی مسلمان شده در حالیکه زنی کافر در عقد دارد، در صورتی زن می تواند در عقد مرد باقی بماند که ایمان بیاورد[۲۸۵]. و این معنا هیچ دلالتی بر ازدواج ابتدائی با اهل کتاب ندارد. بنابراین میان آیات هیچ منافاتی وجود ندارد. برای رد این نظر، علاوه بر دلائلی چون ظهور آیه، دلیل محکم دیگری که میتوان به آن نیز استناد نمود، زمان نزول سوره های نام برده است. سوره بقره اولین سوره ای است که بعد از هجرت در مدینه نازل شده و سوره ممتحنه در مدینه قبل از فتح مکه نازل شده و سوره مائده آخرین سوره ای است که بر رسول خدا نازل گشته[۲۸۶] و این سوره نمیتواند منسوخ شود. زیرا بعد از آن آیه ای نازل نشده است تا بتواند ناسخ آیات این سوره بشمار آید[۲۸۷].
ب ـ مورد دیگر آیه متعه[۲۸۸]: نساء/۲۴: «…فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُْنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَه…»
«…پس هر گاه از زنان به آمیزش بهره گرفتید- به نکاح موقت- کابین مقرّرشان را بدهید…»
بدون شک مراد از استمتاع در آیه مذکور متعه است[۲۸۹]. بعضی از مفسرین با اذعان به این
مطلب معتقدند آیه مذکور با سوره مؤمنون/ ۵ ـ ۷ نسخ شده است[۲۹۰].
مؤمنون/ ۵ ـ ۷: « وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ(۵ ) إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ(۶) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَالِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْعَادُون(۷ )»
«و آنان که شرمگاه خود را [از حرام] نگهدارندهاند، (۵)مگر بر همسران یا کنیزان خویش، که [براى آمیزش با آنان] سرزنش نشوند، (۶)پس هر که افزون از این [که یاد کردیم] بجوید، اینان از حد درگذرندهاند، (۷)»
محتوای این آیه دلالت دارد بر اینکه هر کس با غیر همسر یا کنیزش باشد، تجاوزگر است. و نامی از زن به صیغه موقت نبرده است، بنابراین آیه متعه نسخ شده است.
جهت فساد دیدگاه مورد نظر این است که سوره نساء در مدینه، نیمه اول بعد از هجرت نازل شده است. و در ایام نزول آیه، لفظ متعه به همین معنا در میان مردم رواج داشته است که مؤید این مطلب است. در حالیکه سوره مؤمنون در مکه نازل شده است[۲۹۱]، زمانی که متعه هنوز تشریع نشده بود. بنابراین سوره مؤمنون صلاحیت ناسخ بودن از نظر زمانی را دارا نیست[۲۹۲].
۳٫ شناخت آیات عام و خاص
عمل کردن به آیات عام و مطلق بدون مراجعه به خاص و مقید آن مانند پیروی کردن از لفظ غریب بدون توجه و مراجعه به کتابهای لغوی که مخالف با طریق و روش اهل تحقیق در هر علمی است. یکی از کلید های اصلی تفسیر، شناخت این دسته آیات است. چنانچه اخبار ائمه (ع) را در مورد عام و خاص و مطلق و مقید[۲۹۳] مورد مطالعه قرار دهیم به موارد بسیاری بر می خوریم که از عام آن حکمی استخراج می شود و از همان عام به ضمیمه ی مخصصش حکمی دیگر استفاده می شود[۲۹۴]. روایت شده: «کسى که از کتاب خدا ناسخ را از منسوخ، و خاص را از عام، و محکم را از متشابه، و احکام جایز را از احکام حتمى، و مکى را از مدنى، تشخیص نمىدهد و… چنین کسى عالم به قرآن و اصلا اهل قرآن نیست. و…[۲۹۵]» و دانستن فاصله زمانی بین عام و خاص لازمه شناخت این آیات است. مانند:
بقره/ ۲۲۱: «وَلا تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ…»
« و زنان مشرک را به همسرى مگیرید تا ایمان آورند»
مائده/۵: «… وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ…»
«… و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده…»
ظاهر آیه سوره بقره تنها می خواهد ازدواج با زن و مرد بت پرست را تحریم کند و شامل اهل کتاب نمی شود چون به قرینه ی آیات متعددی[۲۹۶] مشرکان در برابر اهل کتاب قرار گرفته اند در حالیکه آیه سوره مائده شامل حکم ازدواج موقت با اهل کتاب است و هیچ منافاتی میان این دو آیه باقی نمی ماند[۲۹۷] اما اگر مشرک را اعم از بت پرست و اهل کتاب بدانیم در این صورت نسبت میان آنها عموم و خصوص می باشد[۲۹۸]. همینطور است سوره ممتحنه/۱۰: «… وَ َلا تُمْسِکُواْ بِعِصَمِ الْکَوَافِر…»
«…و به پیوندهاى قبلى کافران متمسّک نشوید [و پایبند نباشید]…»
اگر فرض بگیریم، کافر اعم از اهل کتاب و مشرک باشد در این صورت آیه سوره مائده که از لحاظ زمان نزول متأخر از سوره بقره و ممتحنه است تخفیفی است بر حکم تشدیدی که از آیه بقره و ممتحنه فهمیده می شود[۲۹۹]. و هیچ منافاتی میان آیات دیده نمی شود. بنابراین این آیات ناسخ و منسوخ یکدیگر نخواهند بود.
مورد دیگر تخصیص خوردن آیه۷۱ نساء و ۳۹و۴۱ توبه با آیه ۱۲۲توبه است.
نساء/۷۱: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذْرَکُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِیعًا»
«اى کسانى که ایمان آوردهاید [هنگام کارزار] سلاح و ساز و برگ خویش برگیرید- یعنى آماده شوید- و گروه گروه- در صورت کمى دشمن- یا همه با هم- در صورت افزونى آنان- بیرون شوید.»
توبه/۳۹: «إِلَّا تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ…»
«اگر [براى جهاد] بیرون نروید، شما را عذاب کند عذابى دردناک و گروهى دیگر به جاى
شما آورد…»
توبه/۴۱: «انفِرُواْ خِفَافًا وَ ثِقَالاً…»
«سبکبار و گرانبار [براى جهاد] بیرون روید و…»
توبه/۱۲۲: «وَ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّهً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کُلِّ ِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَائفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُونَ»
«همه مؤمنان را نشاید که [براى جهاد] بیرون روند، پس چرا از هر گروهى از ایشان جمعى بیرون نروند [و دستهاى بمانند] تا دانش دین بیاموزند- و آیات و احکام جدید را فرا گیرند- و مردم خویش را چون به سوى ایشان باز گردند هشدار و بیم دهند شاید که بترسند و بپرهیزند»
سه آیه اول بیانگر این مطلب هستند که مؤمنین باید برای خروج به سوی جهاد آمادگی تمام داشته باشند و متناسب با شرایط و اختلاف تجهیزات نظامی و نیروی دشمن به طور فرقه فرقه یا به طور دسته جمعی کوچ کنند[۳۰۰]. (امر به جهاد مطلق بوده و با دلایل و عذرهایی چون مرض و نابینایی و… مقید می شود.[۳۰۱]) آیه ۱۲۲ توبه بیان می دارد جایز نیست همگی به جهاد بروند. باید عده ای از مؤمنین در مدینهالرسول باقی بمانند و معارف دین را یاد گرفته و عمل کنند تا در مراجعت، هموطنان خود را انذار نمایند[۳۰۲]. مشاهده میشود عمومیت این آیات که قبل از آیه مورد نظر نازل شده اند تخصیص خورده نه اینکه منسوخ شده باشد[۳۰۳]. و این استثنایی است بر یک حکم کلی[۳۰۴]. در این زمینه آیات بسیاری است که رابطه ی آنها به قرینه زمان نزولشان، عام و خاص هستند.
۴. شناخت آیات مطلق و مقید
شناخت آیات مطلق و مقید قرآن در گرو شناخت زمان نزول آیات است. شناخت آیات مطلق و مقید تأثیر بسزایی در مباحث فقهی و کلامی دارد و باعث می شود به نتیجهگیریهای متفاوتی دست یافت. برای نمونه، بعضی دانشمندان علوم قرآنی قائلند[۳۰۵]: آیه متعه با آیات طلاق و ارث و تعدد زوجات نسخ شده است.
آیه متعه: نساء/ ۲۴: «…فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَه…»
«…پس هر گاه از زنان به آمیزش بهره گرفتید- به نکاح موقت- کابین مقرّرشان را بدهید…»
آیات طلاق: بقره/ ۲۲۸: «وَ الْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَهَ قُرُوءٍ…»
«و زنان طلاقداده تا سه پاکى درنگ کنند- منتظر بمانند و از شوهر کردن باز ایستند…»
و طلاق/ ۱: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتهِِنَّ وَ أَحْصُواْ الْعِدَّهَ…»
«اى پیامبر، چون خواهید زنان را طلاق دهید پس آنان را به هنگام عدّه ایشان طلاق دهید و شمار عدّه را نگاه دارید…»
آیه ارث: نساء/۱۲: « وَ لَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِن لَّمْ یَکُن لَّهُنَّ وَلَد…»
«و اگر زنانتان فرزندى نداشته باشند نیمى از آنچه به جا گذاشتهاند از آن شماست…»
آیه تعدد زوجات: نساء/ ۳: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فىِ الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ…»
«و اگر بیم آن دارید که در باره یتیمان- در باره ازدواج با دختران یتیم- نتوانید به داد و
انصاف رفتار کنید پس [با آنان نکاح مکنید و] آنچه شما را از [دیگر] آنان خوش آید، دو
گانه و سه گانه، و چهار گانه، بگیرید…»
با این توضیح که جدا شدن زن از شوهر در آیات طلاق منحصر شده در طلاق و عده نگه داشتن در حالیکه در نکاح موقت نه طلاقی هست و نه عده سه پاکی و برخلاف آیه ارث که بیان می دارد زن و شوهر از یکدیگر ارث می برند، در نکاح متعه ارث نیست نه از طرف مرد و نه از طرف زن. و همچنین در آیه تعدد زوجات به تعداد خاصی از زوجه اشاره شده و نفرموده می توانید متعه بکنید. زیرا در متعه، بیش از چهار زن نیز جایز است[۳۰۶]. اما با بررسی و توجه به زمان نزول آیات نسبت میان این آیات، نسبت عام و خاص یا مطلق و مقید خواهد بود نه ناسخ و منسوخ. با این بیان که آیات عام طلاق در سوره بقره قرار دارند و این سوره، اولین سوره ی نازل شده در مدینه است. و آیه متعه که در سوره نساء قرار دارد بعد از سوره بقره نازل شده است. همچنین آیه تعدد زوجات و آیه ارث که در سوره نساء قرار دارد قبل از آیه متعه واقع شده اند و به شهادت سیاق و زمینه آیات، ترتیب این آیات متحد بوده و نمی توان احتمال داد آیه متعه قبل از آن نازل شده است[۳۰۷]. بنابراین منسوخ بودن آیه متعه ثابت نیست و عقد موقت مشروع است.
نسبت میان آیات شریفه رعد/۶ و نساء/۴۸ مورد دیگری در مبحث کلام است.
رعد/۶: «…وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ»
«…و به راستى پروردگار تو نسبت به مردم- با وجود ستمشان- بخشایشگر است، و به یقین پروردگار تو سختکیفر است.»
نساء/۴۸: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَالِکَ لِمَن یَشَاءُ وَ مَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا»
«همانا خدا این را که با وى انباز گیرند نمىآمرزد و آنچه را که فروتر از آن باشد- غیر
شرک- براى آن که بخواهد مىآمرزد. و هر که با خداى انباز گیرد هر آینه با دروغى که
بافته گناهى بزرگ کرده است»
خداوند متعال در آیه شریفه سوره رعد، دامنه مغفرت خود را تا به حدی وسیع و گسترده کرده که آمرزش او شامل حال ظالم هم می شود. و در صورتی که حکمت اقتضا کند خداوند او را می آمرزد. آیه سوره نساء این آیه را مقید ساخته و بیان می دارد اگر مشرک به دین توحید برنگردد خداوند او را نمی آمرزد. بنابراین هر انسانی، مؤمن یا کافر چه مرتکب گناه کبیره شده باشد و چه صغیره، اگر به درگاه خدای متعال پناه برده و از او مغفرت بخواهد، قابل بخشش و آمرزش است همانطور که خداوند می تواند او را نیز عقاب کند[۳۰۸]. این آیه بیانگر یک اصل تربیتی مهم یعنی زندگی بین خوف و رجاء است. و پاسخی است به گفتار نادرست معتزله که با شاهد گرفتن از آیه نساء قائلند گناهان کبیره هرگز بخشیده نخواهد شد[۳۰۹].
۵٫ شناخت آیات مجمل و مبین
قوانین تشریع شده و معارف الهی در دوره های مختلف زمانی نازل شده است. مطالب
نازل شده در مکه به طور اجمال و سر بسته بیان شده و آیاتی که مدنی هستند به طور تفصیل بیان شده اند و به جزئیات همان احکامی که در مکه نازل شده پرداخته و مجملات آن را توضیح و تبیین نموده اند. با این حال خود آیات مدنی هم خالی از تدریج و چند مرحله ای نیست[۳۱۰]. برای مثال: محتوای سوره حمد(از سوره های مکی)، اصحاب صراط مستقیم را تعریف نموده به کسانی که در عبودیت خدا ثبات قدم دارند[۳۱۱] و به روشنی بیان نکرده آنها چه کسانیند. سوره نساء/۶۹ ـ که از سوره های مدنی به شمار می آید ـ آنها را ۴ طایفه یعنی نبیین و صدیقین و شهداء و صالحین معرفی می کند و کسانی را که در همه احوال خدا و رسول را اطاعت می کنند، جزء آنها محسوب می کند[۳۱۲].
نساء/۶۹: «وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِْم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءوَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلَئکَ رَفِیقًا»
«و هر که خدا و پیامبر را فرمان برد، پس اینان با کسانى خواهند بود که خدا نعمتشان داده: از پیامبران و راستى پیشگان و شهیدان- یا گواهان اعمال- و شایسته کرداران، و ایشان نیکویاران و همنشینانند.».
معلوم می شود اصحاب صراط مستقیم قدر و منزلت بالاتری از درجه ی مؤمنین خالص دارند[۳۱۳]. شاهد آن سوره شریفه حدید/۱۹است:
« وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُم…»
«و کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند، ایشانند راستىپیشگان و شهیدان- یا
گواهان بر امتها- نزد پروردگارشان آنان راست پاداش و نورشان…»
این آیه بیان می دارد کسانی که ایمان به خدا و رسولان خدا دارند به صدیقان و شهداء ملحق می شوند و خدا منزلتی چون منزلت آنها به ایشان می دهد[۳۱۴].
و به قرینه سوره مجادله/ ۱۱«… یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ…»؛ «…خدا کسانى را از شما را که ایمان آوردهاند [به پایهاى] و کسانى را که دانش داده شدهاند به پایهها بالا برد…» مؤمنین هنوز ظرفیت آن را دارند که خود را به «الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِْم» برسانند و البته مسأله بالا بردن درجات، مخصوص علمای مؤمن است[۳۱۵].
نمونه ی دیگر آیه اعراف/۲۹ (مکی) است:
«… وَ أَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ…»
«… و اینکه روى [و توجه] خویش نزد هر مسجدى [و هنگام هر نمازى به سوى او] فرا دارید، و او را بخوانید در حالى که دین را ویژه او کرده باشید- براى او انباز نگیرید…»
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.