مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی- قسمت ۸
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

بگو سرمایه ی زندگی دنیا ناچیز است و آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد، بهتر است.
«وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ»[۱۰۴]
و زندگی دنیا چیزی جز مایه ی فریب نیست.
«وَ ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏»[۱۰۵]
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و فقط سرای آخرت، سرای زندگی واقعی است.
در این بین اسلام کمک زیادی به انسان کرده به این نحو که محیط زندگی مادی او را که زندگی اجتماعی است و در آن از همه وسایل مادی استفاده می شود، زمینه تعلیم و تربیت او قرار داده و طبق آنچه فطرت انسانی و آفرینش ویژه ی وی اقتضا می کند،‌ مقرراتی وسیع نسبت به اعمال فردی و اجتماعی و کلی و جزئی انسان وضع کرده که برنامه کامل تربیت و تکمیل انسان است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بخشى از این مقررات، وظایفى هستند که انسان در برابر خداى خود دارد و متضمن اظهار عبودیّت در مقابل ربوبیّت وى، فقر و نیازمندى در مقابل غنا و بى‏نیازى وى، ذلّت در مقابل عزّت وى، حقارت در مقابل کبریا و عظمت وى، جهل در مقابل علم وى، عجز در مقابل قدرت وى و تسلیم در مقابل اراده و مشیّت وى مى‏باشد و تا حدود امکان، اجتماعى قرار داده شده‏اند، مانند اجتماع در نمازهاى یومیّه و نماز عیدین و اجتماع بزرگ‏ تر آن که در نماز جمعه و اجتماع بزرگ‏ تر از آن که در حج تشریع گردیده است.
بخشى از این مقررات وظایفى هستند که مردم در محیط اجتماع و نسبت به همدیگر دارند. البته در این وظایف که قوانین اسلامى مى‏باشد حس مسئولیت در برابر خداى جهان که تنها در برابر اراده او (یعنى اقتضاى آفرینش وى) باید تسلیم شد منظور شده است، یعنى همه اعمال را در شعاع سه اصل توحید و نبوت و معاد باید انجام داد.[۱۰۶]
حال که زندگی این دنیا مقدمه ای است برای رسیدن به زندگی دیگر و طریقه ی زندگی در این دنیا در زندگی در دنیای دیگر تأثیر دارد، بنابراین انسان باید زندگی دنیوی خود را به نحوی تنظیم کند که سعادت همیشگی حیات اخروی او تضمین شود. یعنی انسان باید قوانین و مقرراتی که برای حیات دنیوی او قرار داده شده و قابل تطبیق با سعادت حیات اخروی است هم بداند و هم به آن عمل کند و محترم بشمارد تا به وسیله ی عمل به این قوانین، غیر از این حیات مادی دنیوی که از بین می رود، حیات معنوی نیز کسب کند و برای روز واپسین ذخیره نماید.[۱۰۷]
اما چه بسا انسان هایی که تا وقتی در این دنیا زندگی می کنند، متوجه نمی شوند که اصل این دنیا نیست و فکر می کند ارزش و اعتبار انسان به مال و اموالی است که در این دنیا فراهم می کند، اما وقتی قیامت بر پاشد متوجه می شود که زندگی دنیا و اسباب آن مقصود اصلی و هدف نهایی نبوده و آن زمان است که آرزو می کند ای کاش برای امروزم که زندگی واقعی است چیزی از قبل فرستاده بودم و ای کاش فریب زندگی دنیوی و زرق و برق و مظاهر فریبنده ی آن را نمی خوردم، اما پشیمانی دیگر سودی ندارد و با این آرزو نمی تواند دوباره به دنیا بر گردد و عذاب را از خود دور کند.[۱۰۸]
از مطالب بالا چنین نتیجه گرفته می شود که: در بینش اسلام انسان موجودى است که از بدن مادى و روح مجرد ملکوتى ترکیب یافته است. و بدین‏ جهت داراى دو زندگى است: زندگى مادى و دنیوى که مربوط است به تن او و حیات روحانى و معنوى که مربوط است به روح و روان او. طبعا نسبت به هریک از آن دو زندگى نیز سعادت و شقاوتى دارد.
زندگى دنیوى و زندگى معنوى انسان از یکدیگر جدا نیستند بلکه در بینشان کمال ارتباط برقرار مى‏باشد. اسلام هم به زندگى دنیوى انسان عنایت دارد و هم به زندگى اخروى او. برنامه او را چنان تنظیم کرده که به هیچ یک از آنها لطمه‏اى وارد نشود. در عین‏ حال زندگى دنیوى مقدمه و وسیله است و حیات معنوى و روحانى اصیل و غایت.
برنامه از جانب خداست ولى سعادت و شقاوت انسان به دست خودش مى‏ باشد. اوست که با آزادى و اختیار راه سعادت یا راه شقاوت را انتخاب مى‏کند و در آن صراط سیر مى‏کند و هرچه را در این جهان انجام دهد در جهان آخرت نتیجه ‏اش را خواهد دید.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۵٫فطرت ویژگی خاص انسان

در این جا به یک وی‍ژگی خاص انسان اشاره می شود که در رسیدن او به هدفش در زندگی تأثیر فراوانی دارد و آن ویژگی خاص این است که خدای متعال که نظام آفرینش را نظم داده و هر چیزی را به سوی غایتش که همان سعادت آن است، سوق داده و هدایت کرده،‌ در نهاد انسان ها نیز فطرتی و در آن فطرت افکار و عقایدی قرار داده تا انسان اعمال خود را بر اساس آن افکار انجام بدهد و در نتیجه به سعادت خود برسد و دچار شقاوت و گمراهی و ضلالت نشود.
فطرت را به معنای آفرینش ابداعی و آفرینش نوعی ترجمه کرده اند. در قرآن آدمی صاحب فطرتی معرفی شده که این فطرت در نوع بشر به طور یکسان وجود دارد و یا به بیان دیگر، انسان دارای نوعی از خلقت است که این خلقت در تمام نوع انسان به یک شکل می باشد. فطرت گرایشی درونی است که انسان را به سمت خداوند سوق می دهد.
آیت الله جوادی آملی فطرت را این گونه بیان می کنند: « فطرت که همان بینش شهودی انسان به هستی محض و گرایش آگاهانه و کشش شاهدانه و پرستش خاضعانه نسبت به حضرت اوست، نحوه ی خاصی از آفرینش است که حقیقت آدمی به آن نحو سرشته شده و جان انسانی به آن شیوه خلق شده است.
وی معتقد است که فطرت دارای ویژگی هایی است. از جمله اینکه:
۱٫ معرفت و آگاهی و بینش فطری و نیز گرایش های عملی انسان تحمیلی نیست، بلکه در نهاد او تعبیه شده است، نه مانند علم حصولی که از بیرون آمده باشد.
۲٫ با فشار و تحمیل نمی توان آن را زایل کرد، لذا تغییر ناپذیر نخواهد بود. و به عبارت دیگر ثابت و پایدار است، گر چه ممکن است تضعیف شود.
۳٫ فراگیر و همگانی است؛ چون حقیقت هر انسانی با این واقعیت سرشته شده است.
۴٫ چون بینش و گرایش انسان متوجه هستی محض و کمال مطلق است، از ارزش حقیقی برخوردار بوده و ملاک تعالی اوست و از این رهگذر، تفاوت بین انسان و سایر جان داران باز شناخته می شود.»[۱۰۹]
آیت الله سبحانی در مورد اهمیت فطرت در انسان می فرماید: « بشر برای درک و شناسایی خدای جهان دو راه وجود دارد:
۱٫ راه دل و احساس فطری.
۲٫ راه عقل و استدلال.
مقصود از راه فطرت این است که شعور باطنی و کشش درونی او را به سوی خدا رهبری می نماید، به طوری که بدون هیچ دلیل و استدلالی، ناخود آگاه، خداخواه و خدا جوی است و حس خدا خواهی در نهاد او به صورت یک امر غریزی و فطری، به ودیعت گذارده شده است و این حس بسان غرائز دیگر انسانی، انسان را به مقصدی که هدف آن است می کشاند که اساس این راه را حس درونی تشکیل می دهد. بشر در شناخت خدا از طریق دل و فطرت به هیچ نوع برهان واستدلالی نیاز ندارد، بلکه در پرتو غریزه ی خداخواهی و حس خداجوئی که در اصطلاح دانشمندان اسلامی فطرت نامیده شده، به سوی خدا متوجه می گردد.
وی به این نکته هم اشاره می کند که احساس طبیعی و فطری نیاز به تعلیم و آموزش ندارد. ولی از یک نکته هم نباید غفلت نمود و آن این که: اگر مراقبت های صحیحی از این گونه احساس ها به عمل نیاید، ممکن است یک سلسله انحرافاتی در آن هاپیدا شود. مثلا همین حس مذهبی و حس خداجوئی اگر به وسیله ی پیامبران الهی و فلاسفه ی بزرگ جهان، درست رهبری نشود سر از بت پرستی و گرایش به پرستش مخلوق در می آورد، به طوری که انسان مخلوق را به جای خالق و معبود می گذارد.»[۱۱۰]

 

۵-۱٫ فطرت از نظر فارابی

فارابی معتقد است که انسان دارای فطرت است ولی در صورتی معارف و معقولات اولیه را درک می کند که فطرتش سالم باشد و معتقد است مردمی که دارای فطرت سالمند، همه صاحب یک فطرت مشترکی هستند که به واسطه این فطرت مشترک سلیم، به سوی کارهای مشترک در حرکتند و این فطرت سالم، اساس کار سعادت همگانی و وجه مشترک بین مردم سلیم الطبع است.
فارابی معتقد است فطرتی که در نهاد انسان ها گذاشته شده برای این نیست که او را مجبور به انجام کاری کند یا از کاری بر حذر دارد، بلکه این فطرت ها برای این در نهاد انسان ها آفریده شده که مثلاً فلان کاری که انسان آمادگی انجام آن را دارد، انجام دادنش برای او آسان تر باشد و هم چنین ممکن است فردی هم آمادگی انجام کاری را داشته باشد ولی عوامل خارجی دیگر او را به انجام دادن خلاف آن کار وادار کند، که در این جا فطرت اگر سالم باشد او را به انجام همان کاری که آمادگی بر انجام آن را داشته باشد راهنمایی می کند و اگر هیچ مانع خارجی، مانع انجام آن کار قرار نگیرد، خود به خود به سوی انجام همان کار تمایل و گرایش پیدا می کند و انجام می دهد ولی با سختی و دشواری.
ولی اگر بر انجام کارهای ضد فطرت عادت کند، انجام آن ها بر او آسان می شود و گاهی کار به جایی می رسد که تغییر دادن و دگرگون کردن افراد انسانی از انجام کارهای خلاف فطرت خیلی سخت و دشوار می شود و گاهی هم محال. [۱۱۱]
بنابراین، بر طبق نظر فارابی، فطرت طبیعی یا سرشت مشترک انسان ها، علت معده برای انجام اعمال و افعال انسان شمرده می شود نه علت تامه ی فعل. از این رو، به جبر در اعمال نیز منجر نمی شود.
هرچند فارابی در گام نخست برای فطرت نقش جدی قائل است، اما آن را بستر و زمینه ی پذیرش آموزش و درک مهارت و صناعت می داند. فطرت و استعداد از نظر فارابی غریزه نیست، بلکه زمینه است که تحت تأثیر دو عنصر اراده و برنامه ی عمل فردی و نیز شرایط آموزش محیطی رشد می یابد یا راکد می شود و تنزل می کند و یا به انحراف کشیده می شود.
سرشت آدمی در آغاز آفرینش ممکن نیست دارای برتری و فضیلت یا پستی و رذیلت باشد، بلکه آدمی برای انجام کارهای با فضیلت و والا و یا پست و فرومایه آمادگی دارد، اما فطرت و استعداد فقط انجام آن کارها را آسان تر و ساده تر از کارهای دیگر می نماید. وجود طبع خاص علاوه بر آن که کار در آن زمینه را آسان تر می کند، موجب می شود آدمی نخستین بار در بدو زندگی اقدام به انجام آن کار نماید، مگر آن که بازدارنده ای او را بر ضد و برابر همان کار وادار سازد.
چنان که فارابی در فصول منتزعه به این مطلب اشاره کرده می فرماید: «لا یمکن أن یفطر الإنسان‏ من أوّل أمره بالطبع ذا فضیله و لا رذیله و لکن یمکن أن یفطر بالطبع‏ معدّا نحو أفعال‏ فضیله أو رذیله بأن تکون أفعال تلک أسهل علیه‏ من أفعال غیرها، فیتحرّک من أوّل أمره إلى فعل ما هو بالطبع أسهل علیه‏ متى لم یحفزه من خارج إلى ضدّه حافز. و ذلک الاستعداد الطبیعیّ لیس یقال له‏ فضیله، و لکن متى کان استعداد طبیعیّ نحو أفعال فضیله و کرّرت‏ تلک‏ الأفعال و اعتیدت‏ و تمکّنت بالعاده هیئه فی النفس، و صدر عنها تلک‏ الأفعال بأعیانها، کانت الهیئه المتمکّنه عن العاده هی التی یقال لها فضیله. و لا تسمّى الهیئه الطبیعیّه فضیله و لا نقیصه و إن‏ کان یصدر عنها أفعال واحده بأعیانها.»[۱۱۲]
نقش سرشت و طبیعت در انسان آن است که او در آغاز تنها به یک سو حرکت می کند و آن سویی است که حرکت در آن سو بر او آسان تر است و اگر در این مسیر مانعی رخ ندهد به علت انجام پی در پی آن کار، این ملکه برایش ارادی خواهد گردید و ملکه ی نخستین به مانند همان حالت طبیعی است.[۱۱۳]
از نظر فارابی، فطرت طبیعی در انسان ها به صورت بالقوه بوده و برای به فعلیت رساندن آن و نیز ایصال به کمال نهایی و یا دست کم نزدیک کردن آن به کمال نهایی در پرتو انجام مقتضیات خود، نیاز به ریاضت، تمرین و تقویت به وسیله ی اراده است.[۱۱۴]
بنابراین، از نظر فارابی، کمال وجودی انسان در وجود هیچ فردی از ابتدا به صورت بالفعل وجود ندارد و هیچ انسانی از ابتدای وجود خود مفطور بر کمال نیست؛ زیرا فطرت، ترکیبی از امور متضاد بوده و در عین حال که به سوی کمال تمایل و گرایش دارد، به طرف ضد نیز متمایل است. از این رو رسیدن انسان ها به کمال و در نهایت، سعادت از طریق فطرت مقدور نبوده و نیازمند افعال اختیاری و ارادی اوست.
فارابی در این زمینه می گوید: «لا یکاد یوجد إنسان مفطوراً من أوّل أمره على الکمال حتى لا یوجد فیه تفاوت أصلا و ذلک لأنّ الفطره مصنوعه من متضادّات»[۱۱۵]
انسان از ابتدای وجود خود، مفطور بر کمال نمی باشد تا آن که هیچ تفاوتی در انسان ها از جهت کمال مشاهده نشود و این بدان جهت است که فطرت مرکب از امور متضاد است.
در کل همه فطرت ها محتاج تمرین و تقویتند آن هم به وسیله اراده تا به وسیله ی تمرین بر انجام اموری که در فطرت آن ها نهاده شده، آزموده و ماهر شوند و این تمرین و ممارست باید تا جایی انجام شود که انسان با انجام کارهایی که مقتضای فطرت اوست به سعادت و کمال نهایی برسد.[۱۱۶]

 

۵-۲٫ فطرت از نظر علامه

برای بیان فطرت از دیدگاه علامه به آیه ای از قرآن اشاره می کنیم. آن جا که می فرماید:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه‏»[۱۱۷]
فطرتى که خدا بشر را بر آن فطرت آفریده و در آفرینش خدا دگرگونى نیست‏.
بر طبق نظر علامه کلمه «فطرت» بر وزن فعلت به اصطلاح اهل ادب بناى نوع را مى‏رساند و در کلمه مورد بحث به معناى نوعى از خلقت است و«فِطْرَتَ اللَّهِ» به نصب خوانده مى‏شود، چون در مقام وادارى شنونده است، و این طور معنا مى‏دهد که ملازم فطرت باش. بنابراین، در جمله مزبور اشاره است به این که این دینى که گفتیم واجب است براى آن اقامه وجه کنى، همان دینى است که خلقت بدان دعوت، و فطرت الهى به سویش هدایت مى‏کند، آن فطرتى که تبدیل پذیر نیست. براى این که دین، چیزى به غیر از سنت حیات، و راه و روشى که بر انسان واجب است آن را پیشه کند تا سعادت مند شود نیست.[۱۱۸]
بدین ترتیب، فطرت همان گرایش درونی انسان به سمت خداست، همان گرایشی که در انسان حالت خضوع در مقابل یک مبدأ بی نهایت را به وجود می آورد. در تبیین این نظر می گویند: مقصود ما از عنوان فطرت، عقل نیست. مقصود ما فطرت دل است. فطرت دل یعنی انسان به حسب ساختمان خاص روحی خود متمایل و خواهان خدا آفریده شده است. در انسان خداجوئی و خداخواهی و خداپرستی به صورت یک غریزه نهاده شده است، هم چنان که غریزه ی جستجوی مادر در طبیعت کودک نهاده شده است.[۱۱۹]
با این بیان روشن شد که فطرت انسان چیزی به جز عقل است؛ یعنی فطرت قوه ی مدرکه ای است که مستقل از عقل و استدلال های عقلی می تواند انسان را به یقین و یا شناخت هایی برساند و او را به سوی سعادت رهنمون شود.
حال اگر نگاهی عمیق تر به فطرت داشته باشیم و از منظر دیگری به تحلیل آن بپردازیم، خواهیم یافت که این گرایش فطری انسان به خدا در واقع گرایش به سوی کمال و سعادت است. یعنی فطرت انسان طوری آفریده شده که همواره در جهت برآوردن نقص ها و نیازهایش قدم بردارد. به طور مثال انسان به طور فطری و غریزی در راه برآوردن نیازهای مادی از قبیل گرسنگی و تشنگی می باشد. انسان گرسنه در وجود خود نقص و نیازی را احساس می کند و از روی فطرت و غریزه به سمت رفع آن حرکت می کند. حال در مرتبه ای بالاتر وقتی انسان مجموعه ی وجود خود را سرشار از نیاز و نقص ببیند، پس به سوی خالقی بی همتا حرکت خواهد کرد تا بر او تکیه کند و نیازهای خود را برآورده سازد.
جناب علامه می فرماید: «هیچ انسانى هیچ هدف و غایتى ندارد مگر سعادت، هم چنان که تمامى انواع مخلوقات به سوى سعادت خود و آن هدفى که ایده‏آل آن هاست هدایت فطرى شده‏اند، و طورى خلق شده، و به جهازى مجهز گشته‏اند که با آن غایت و هدف مناسب است.
انسان نیز مانند سایر انواع مخلوقات مفطور به فطرتى است که او را به سوى تکمیل نواقص و رفع حوائجش هدایت نموده، و به آن چه که نافع براى اوست، و به آن چه که برایش ضرر دارد ملهم کرده و او در این حال مجهز به جهاز بدنى نیز هست، که با آن اعمال مورد حاجت خود را انجام دهد.»[۱۲۰]
بنابراین، راه سعادت و علم و عمل که منتهی به سعادت می شود، بر هیچ انسانی پوشیده و مخفی نیست و هر انسانی بر طبق فطرت خودش می فهمد که باید چه اعتقاداتی داشته باشد و چه کارهایی انجام دهد که به سعادت برسد.
می توان گفت علت این که انسان بر اساس فطرت خود سعادت را درک می کند این است که: «انسان دارای فطرت و نهادی پاک بوده و بر خلاف تفکر سنتی مسیحی، گناه کار فطری نیست. چون بر اساس آئین کلیسای قرون وسطی انسان موجودی ذاتا پلید و گنه کار و فاسد است که در نهاد او تخم فساد و تباهی نهاده شده است و مسبب اصلی این امر، خطای آدم و حوا در خوردن از شجره ی ممنوعه بوده است و اگر چه حضرت مسیح، فدا و قربانی گناهان و تباهی های آدمی گشت، اما انسان بر پلیدی خویش باقی بوده و ذاتا گناه کار است؛ از این روی خود نمی تواند دعوت الهی را اجابت کند.»[۱۲۱]
ایان باربور نیز ضمن اشاره به این امر می گوید: «در آثار و نوشته های قرن هجدهم، می خوانیم که انسان گناه کار فطری نیست بلکه با فطرت نیک به دنیا آمده و به گفته ی روسو طبیعتا مایل به خیر است.»[۱۲۲]
البته بر طبق نظر علامه گاهی اتفاق می افتد که انسان در اعتقاد و یا عملش از راه حق منحرف شده و دچار اشتباه و خطا می گردد، اما این خطا و اشتباه ارتباطی با فطرت انسانی او و هدایت الهی ندارد، چون خدا که فطرت را در نهاد انسان قرار داد،‌ افکار و عقاید صحیح و درست در آن قرار داد نه افکار و عقاید باطل و اشتباه، بلکه این خطا و اشتباه به خاطر این است که انسان در اثر پیروی هوی و هوس و تمایلات نفسانی و شیطانی عقل خود را زایل کرده و راه رشد خود را گم کرده است. هم چنان که قرآن هم به این امر اشاره کرده[۱۲۳] می فرماید:
«إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏»[۱۲۴]
آنان فقط از گمان های بی اساس و هوای نفس پیروی می کنند، در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آن ها آمده است.
و نیز فرموده: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ»[۱۲۵]
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی گمراه ساخته؟
فطرت الهی ممکن است مورد غفلت انسان قرار بگیرد، اما هرگز نابود نمی شود. انسان به میزانی که در جهت شکوفایی این فطرت الهی می کوشد و جهات فراحیوانی خویش را تقویت می کند، انسان تر می شود. بشر در ابتدای آفرینش خویش، حیوانی بالفعل و انسان بالقوه است؛ زیرا استعدادهای غریزی و حیوانی در او زودتر شکوفا می شوند و در ادامه ی زندگی به هر میزان که به تقویت جهات فراحیوانی و حاکمیت بخشیدن به فطرت الهی در قلمرو وجود خویش متکفل شود، بهره ی بیشتری از انسانیت خواهد داشت. در هر حال نکته ی قابل تأمل این است که این استعداد فطری و گرایش الهی در انسان نابود نمی شود؛ هر چند مخفی و مستور گردد و سعادت و شقاوت انسان در گرو باروری و شکوفایی یا مخفی کردن این حقیقت فطری است.[۱۲۶]
برای شناخت فطرت علامه دو راه پیش رو می نهد. ایشان می فرمایند: «ما اگر بخواهیم بدانیم آیا چنین احساسی در آدمی هست دو راه در پیش داریم: یکی آن که خودمان شخصا و عملا دست به آزمایش در وجود خودمان و دیگران بزنیم، دیگر این که ببینیم دانشمندانی که سال های دراز در زمینه ی روان آدمیان از جنبه ی مسائل معنوی مطالعاتی داشته اند، چه نظر داده اند.»[۱۲۷]

 

۶٫ تطبیق نظر دو فیلسوف

در این بخش نظرات دو فیلسوف ارزشمند، فارابی و علامه طباطبایی، در مباحثی که در این فصل مطرح شد از جمله: چیستی و حقیقت انسان، نفس و قوای آن، حالات انسان، انواع حیات انسان و فطرت را با هم مقایسه کرده و وجوه اشتراک و افتراق آن ها بیان می شود.
محور اصلی تمام اندیشه های فارابی انسان است. وی بعد از این که موجودات را به دو دسته ی عقول مجرد و موجودات عالم طبیعت تقسیم می کند، انسان را بالاترین موجود عالم طبیعی می داند. موجودی که مرکب از روح مجرد و جسم مادی است و روح او اشرف از بدنش می باشد.
در نظر فارابی انسان که بالاترین موجود عالم طبیعی است، از همان ابتدای خلقتش در مرحله ی بالقوه بودن و نقص و اختلال و قائم به ماده است که کمال و فعلیت او با تجرد از ماده متحقق می شود. و این حرکت به سوی کمال، توسط نیروی متحرکی که در ذاتش قرار داده شده انجام می شود.
از نظر فارابی، ویژگی خاص انسان این است که دارای قوه ی خاصی است که او را از سایر موجودات زنده عالم طبیعت جدا و ممتاز می کند، و این قوه عبارت است از قوه ی ناطقه، که انسان با این قوه می تواند بسیاری از علوم را کشف کند و بسیاری از مجهولات برایش روشن شود.
بنابراین، فارابی برای بیان چیستی و حقیقت انسان، به جایگاه قرار گرفتن او در عالم هستی اشاره می کند و ضمن بیان ویژگی های او، حقیقت او را هم روشن می سازد.
اما علامه برای بیان این مسأله به نحوه ی خلقت انسان اشاره می کند و با توجه به این که وی یکی از بزرگ ترین مفسران قرآن می باشد، برای بیان و تأیید نظریات خود در همه جا از آیات قرآن استفاده می کند.
وی برای بیان چیستی و حقیقت انسان اشاره می کند به آیاتی که نحوه ی خلقت انسان را روشن می سازد و انسان را جزئی از اجزای کره ی زمین می داند که مثل سایر موجودات عالم طبیعت از گل خلق شده، بعد همین تبدیل به نطفه شده و به تدریج مراحل خلقت خود را طی می کند تا این که خلقتی دیگر می شود غیر از خلقت اولیه.
این اشاره دارد به این که علامه هم مانند فارابی انسان را یک موجود بالقوه می داند که می تواند به وسیله ی حرکت جوهریه از قوه به فعل خارج شود و از یک موجود مادی، تبدیل به یک موجود عیر مادی و مجرد شود.
در ادامه علامه به بحث تأثیرگذاری انسان در موجودات عالم طبیعت و هم چنین تأثیر پذیرفتن انسان از موجودات دیگر اشاره کرده و معتقد است که این تأثیر و تأثر می تواند زمینه ی رشد مادی و معنوی انسان را فراهم آورد. و علامه علت این امر را نفس ناطقه ی انسان می داند که ویژگی خاص انسان است. یعنی علامه هم مانند فارابی برای انسان نفس ناطقه قائل است و آن را امتیاز انسان از سایر موجودات دیگر می داند.
علامه هم مانند فارابی انسان را دارای دو جزء می داند که فارابی تعبیر به جسم و نفس می کند. تفاوتی که این دو دیدگاه دارند این است که علامه بر خلاف فارابی و حکمای قدیم که انسان را مرکب از روح و بدن می دانستند، معتقد است آیاتی که نحوه ی خلقت انسان را بیان می کند، ترکیب را نمی رساند بلکه صریح در تبدیل است. یعنی انسان در سیر کمالی خود گام به گام به جایی می رسد که از ماده می پرد و خلقت دیگری می شود.
در بحث نفس و قوای آن، فارابی نفس را موجودی می داند که ماهیتا روحانی نیست و متأثر از ارسطو نفس را صورت جسم می داند که قوام آن به بدن است ولی می تواند از بدن جدا شود و به کمال برسد و با مردن بدن نیز از بین نمی رود.
فارابی نفس انسان را دارای قوای ( غاذیه، حاسه، متخیله، نزوعیه و ناطقه) می داند. قوه ی ناطقه برترین قوه ی انسان است و قوای دیگر برای خدمت به این قوه آفریده شده اند.
علامه نیز معتقد است که اصل آفرینش نفس انسانی از جسم و ماده بوده که در اثر تبدلاتی که در جوهرش پیدا می کند به مرحله ی تجرد می رسد، ولی در کل وی نفس را موجودی غیر مادی می داند که با بدن ارتباط دارد و نفس را اداره کننده ی بدن می داند، آن هم به وسیله ی شعور و اراده و با مردن بدن از بین نمی رود، بلکه وارد نشئه ی دیگری می شود.
تفاوتی که بین این دو دیدگاه وجود دارد این است که فارابی نفس را ماهیتا روحانی نمی داند ولی می تواند با تجرد از ماده موجودی روحانی و غیر مادی شود. ولی علامه درست است که اصل آفرینش انسان را از جسم و ماده می داند، ولی آن را موجودی غیر مادی می داند.

 

نظر دهید »
بررسی جایگاه اجتماعی زن در قرآن و کتاب مقدس عبری۹۲- قسمت ۴
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

با ظهور مدرنیته تعریف جدید از انسان و تعیین جایگاه او، منشأ تحولات اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و ایجاد رویکرد جدیدی در علم و تمدن شد. همانطور که در کتاب متفکران یونانی آمده است یکی از دغدغه های اساسی در تاریخ تفکر بشر، تعیین جایگاه انسان، ارائه تعریف از او و برشمردن ویژگی‌های وجود وی بوده است. تعیین جایگاه انسان نیز به همین تعاریف و شاخص‌های انسان شناختی باز می‌گردد. ایجاد و جهت‌گیری تمدن ها نیز همواره به تعیین این جایگاه وابسته بوده است. [۱]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
تعیین جایگاه انسانی زنان نیز بحث مهم، دیرباز و پر دامنه ای است که آثار فراوانی در زندگی آنان به طور ویژه و در زندگی نوع بشر به طور عام داشته است. لذا پژوهش حاضر با عنوان «جایگاه اجتماعی زن در متن مقدس عبری و قرآن» با توجه به این مهم طرح ریزی گردید. در این نگارش جهت تبیین جایگاه اجتماعی زن به دو مقوله منزلت انسانی و منزلت اجتماعی زن توجه شده است چرا که هر دو عنصر نامبرده در شکل گیری و تعیین جایگاه اجتماعی زن نقش اساسی و انکار ناپذیری ایفا می نمایند.
با درنگی کوتاه در گذر تاریخ می بینیم به جزء عده‌‌ی معدودی از زنان، زن در طول تاریخ منزلت و جایگاه اجتماعی چشمگیری نداشته است. به نظر می رسد وجود نگرش های افراطی و تفریطی راجع به منزلت انسانی و اجتماعی زن عامل اصلی این محرومیت باشد. در بررسی چگونگی و چرایی شکل گیری این نگرش ها با علل و عوامل بسیاری مواجه می شویم. اما آنچه که به موضوع بحث ما مرتبط می شود نقش متون دینی در ایجاد و تداوم چنین دیدگاه هایی است. علاوه بر عقاید و مکاتب باستان برخی به استناد روایت آفرینش و ارائه تماثیلی از شر ذاتی زن و همچنین خطابات مردسالارانه و بعضاً زن ستیز در برخی متون دینی منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی فرودستی برای زن در نظر می گیرند.
از طرفی دیگر، عده‌ای نیز با استناد به همین متون، زن را موجودی فرا بشری دانسته و با استناد به روایت آفرینش و ارتقاء سطح کمال در توالی آفرینش، زن را موجودی برتر دانسته که هیچ مخلوقی حتی مرد، به پای او نمی‌رسد.
نمونه های نامبرده نشان می دهد که متن مقدس عبری و قرآن از جمله متون دینی هستند که در باب منزلت انسانی و اجتماعی زن سکوت نکرده و با ارائه تماثیل و روایاتی در این باره موضع گیری کرده و سخن رانده اند. اما وجود نگرش‌های غیر واقع بینانه راجع به شخصیت انسانی و به تبع آن جایگاه اجتماعی زن از متون دینی، اهمیت توجه به این موضوع را دوچندان می کند.
درواقع، واکاوی متون دینی ادیان، یکی از مهمترین منابع جهت شناخت «جایگاه اجتماعی زن» می‌باشد که ذیل دو مقوله منزلت انسانی ومنزلت اجتماعی در کتب نامبرده مطمح نظر واقع خواهد شد.
در تبیین منزلت انسانی زن درجه و رتبه انسانیت و جهت بررسی منزلت اجتماعی زن نقش ها و پایگاه های اجتماعی تعریف شده و نمودهای مشارکت اجتماعی زن در منظر قرآن و کتاب مقدس عبری مورد توجه واقع می شود. مجموع مباحث مطروحه نشانگر جایگاه اجتماعی زن در متون نامبرده خواهد بود که برای دستیابی به این مهم رعایت شرط اساسی پرهیز از پیش داوری و ارائه‌ هر گونه پیش فرضی ضروری به نظر می رسد. لذا در این پژوهش سعی شده است، بارعایت همین شرط اساسی شواهد موضوع پیش رو در متن مقدس عبری و قرآن مورد کنکاش قرارگیرد تا قدمی هر چند کوچک جهت تنویر افکار و تغییر نگرش جوامع مخاطب نسبت به جایگاه انسانی و اجتماعی زن برداشته باشیم.

۲-ضرورت مسئله
یکی از راه های بررسی عقاید و نگرشهای رایج در جوامع دینی مختلف، بررسی متون دینی ادیان می‌باشد. پذیرش و مرجعیت متون مقدس سبب اطاعت بی‌چون و چرا از آنها و شکل گیری تدریجی افکار، عقاید و رسومی می‌گردد که در طول اعصار به فرهنگ یک جامعه دینی تبدیل می شود. یکی از موضوعاتی که به نظر می‌رسد علاوه بر عقاید و مرسومات باستان در متون مقدس ریشه دارد، موضوع منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی زن می‌باشد. متون مقدس نه تنها راجع به این مسئله بی‌توجه نبوده بلکه موضوع گیری‌های متفاوت و بعضاً متضادی را نیز گرفته‌اند، از این رو سیمون دبووار می نویسد:
« قانونگذاران، کاهنان، فیلسوفان، نویسندگان و دانشمندان مصرانه خواسته‌اند نشان دهند که وضع تبعی زن خواسته آسمان هاست و برای زمین سودمند است».[۲]
که همین امر بررسی این موضوع را در متون دینی اجتناب ناپذیر می کند. از جمله متونی که به وضوح به این موضوع می‌پردازند می‌توان به متن مقدس عبری و قرآن اشاره نمود. بیان روایت آفرینش، ارائه تماثیلی از رابطه‌ی زن و شر و خطابات متون از جمله مواردی است که به نوعی انعکاس دهنده و بازگوکننده‌ی موضوع این متون راجع به منزلت انسانی زن می باشند. هم چنین اشاره این متون به نقش‌های مختلف زن در حیطه‌ی فردی (خانوادگی) و اجتماعی حاکی از توجه این کتب به منزلت و جایگاه اجتماعی زن می‌باشد.
از طرفی بسیاری از مخالفان اسلام با استناد به برخی آیات قرآن جایگاه زن را در این مکتب آسمانی فرودست برشمرده و این مسئله را به عنوان یکی از نقاط ضعف این دین الهی مطرح می نمایند. ما با بررسی آیات قرآن و متن مقدس عبری ضمن رد این نظریه نشان می دهیم قرآن بر خلاف متن مقدس عبری (که کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان در سراسر عالم می باشد) نه تنها دیدگاه فرودستی نسبت به زن نداشته که مخالف آن نیز می باشد.
ذکر این مقدمه ضرورت تحقیق حاضر با عنوان «بررسی جایگاه اجتماعی زن در متن مقدس عبری و قرآن» را بیش از پیش نشان می‌دهد.
۳-پیشینه تحقیق
مسئله زن و بحث پیرامون این موضوع را نمی‌توان به طور دقیق به دوران یا زمان خاصی محدود کرد. می‌توان گفت خاستگاه پردازش این مسئله شکل گیری نخستین جوامع بشری وتمدن‌ها می باشد.
نه تنها حکما و فلاسفه یونان باستان که تمام مبشران و پیام آوران ادیان و متون مقدس نیز این موضوع را مورد مداقه قرار داده‌اند. اما با ظهور عصر مدرنیته مسئله زنان به دلیل رویکرد دینی آن رنگ و بوی تازه‌ای یافته و به یکی از چالش‌ برانگیزترین مباحث روز تبدیل شد. امروزه در بسیاری از پژوهش‌ها با توجه به پارامتر‌های ارائه شده در باب مسئله زن در متون مقدس و یا گفتار شارحان و بزرگان ادیان به این موضوع توجه می‌شود.
پژوهش حاضر نیز منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی زن را از منظر دو کتاب بزرگ یعنی قرآن و متن عبری مورد بررسی قرار می‌دهد. از اینرو در بررسی پیشینه‌این تحقیق به دو جنبه توجه شده است:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

بررسی آثار مربوط به منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی زن در علوم اجتماعی

بررسی آثار مربوط به موضوع مد نظر در قرآن و کتاب مقدس عبری

پس از مطالعه در منابع مربوط نتایج به دست آمده به قرار زیر است:
الف) در میان پژوهش‌های پیشین با موضوع زن بیشتر به رویکرد فقهی –حقوقی این مسئله توجه شده است.
ب) بیشتر تحقیقات انجام شده صرفاً حالت یک بعدی داشته و تنها این موضوع را در یکی از کتب قرآن یا متن عبری مورد مداقه قرار داده‌اند.
لذا با توجه به مطالب مذکور از جنبه‌های نوآوری متن حاضر می‌توان به رویکرد جدید آن به موضوع زن آنهم به شیوه‌ای تطبیقی بین قرآن و متن عبری اشاره نمود. در این پژوهش سعی شده است تا با رویکردی جامعه شناختی به بررسی همزمان موضع قرآن و متن عبری در باب منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی زن بپردازد.
در میان پژوهش‌های انجام پذیرفته، کتاب، حقوق زن در قرآن و عهدین[۳]، نوشته‌ی خانم طاهره فتیده نور حسن از جمله کتبی است که با شیوه‌ای تطبیقی بین قرآن و عهدین به حقوق زن در این کتب می‌پردازد. این کتاب گرچه حاوی نکات ارزنده‌ای بوده و از شیوه‌ی تطبیقی نیز بهره جسته است اما به دلیل رویکرد فقهی – حقوقی آن و پرداختن به مسائل حقوقی زنان هم چون ازدواج، ارث و طلاق و … از پژوهش حاضر متمایز می‌گردد. کتاب دیگری که مسئله زن را با نگاهی حقوقی- اجتماعی بررسی می کند، زن در ادیان بزرگ جهان[۴] نوشته‌ی جین هولم[۵] و همکاران وی می‌باشد. این کتاب به ارائه دیدگاه ها و نظرات نویسندگان بزرگ و متخصص در ادیان مختلف اعم از توحیدی و غیرتوحیدی در باب مسئله زن پرداخته است. گرچه در مقالات این کتاب سعی شده است تا به موضوع زن از جوانب مختلفی هم چون حقوقی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته شود اما به دلیل عدم استناد به متون مقدس با نوشته‌ی پیش رو تفاوت‌های چشمگیری دارد.
بعلاوه اکثر پژوهش‌های انجام شده یا به لحاظ شیوه و یا به لحاظ رویکرد (حقوقی)، با نوشته‌ی حاضر متفاوت می‌باشند. این مسئله با بررسی بیشتر منابع نیز به اثبات می‌رسد، بطوریکه اگر جنبه‌ی تطبیقی پژوهش را کنار گذاشته و پیشینه‌تحقیق را به لحاظ رویکرد مورد توجه قرار دهیم به منابع ارزنده‌ای بر می خوریم که گرچه به صورت غیر تطبیقی (بررسی موضوع در یکی از متون دینی) عمل کرده‌اند اما موضوع بحث را به خوبی مورد بررسی قرار داده‌اند که از این جمله می توان به کتاب ارزنده‌ی زن در آیینه‌ی جلال و جمال الهی[۶] نوشته آیت الله جوادی آملی اشاره نمود. استاد در این کتاب معظم ضمن اثبات انسان بودگی زن بر اساس آیات قرآن به بررسی منزلت انسانی زن از ابعاد مختلف اعم از عرفانی، برهانی و علمی پرداخته‌اند. این کتاب به دلیل استناد به آیات شریف قرآن کریم و تفسیر و تبیین آنها از جمله منابع اصلی ما در این پژوهش به شمار می‌آید. بعلاوه رویکرد متفاوت این کتاب به موضوع زن و عدم پرداختن به مسائل حقوقی صرف، از دیگر امتیازات آن به حساب آمده که نه تنها در این نوشته بلکه در بسیاری از کتب نوشته شده با موضوع زن به عنوان یکی از منابع ارزنده به آن استناد می‌شود. کتاب زن در آیینه جلال و جمال الهی با توجه به ابعاد مختلف شخصیت زن در قرآن اثری بدیع در میان آثار فراوان موضوع زن در اسلام به شمار می‌آید.
همانطور که گفته شد اکثر آثار مربوط به مسئله زن در اسلام همانند کتاب نظام حقوق زن در اسلام[۷] نوشته‌ی علامه مطهری، با رویکرد فقهی- حقوقی انچام پذیرفته است. در آثار نوشته شده با این رویکرد به مباحث حقوقی هم چون طلاق، ازدواج، ارث و مبنای فقهی آنها در اسلام توجه شده است، که از آن جمله عبارتند از:
شخصیت و حقوق زن در اسلام[۸] نوشته‌ی مهدی مهریزی. در این کتاب علاوه بر بررسی حقوق زنان در اسلام با استناد به آیات مریوط به آفرینش انسان به منزلت و مرتبت انسانی زن در قرآن نیز توجه شده است. نویسنده‌ی این کتاب با غور در میان اسناد و منابع مختلف اعم از روایی و غیر روایی، شیعی و سنی به ارزندگی اثر خود تعالی بخشیده و آنرا به یکی از منابع قابل اتکا در این زمینه تبدیل نموده است.
از دیگر کتب مرتبط با این موضوع که در دو جلد توسط فریبا علاسوند به نگارش در آمده است می‌توان به کتاب زن در اسلام[۹] اشاره نمود. وی در جلد اول این کتاب به تبیین و تشریح جایگاه انسانی زن در اسلام و بویژه در قرآن پرداخته و در جلد دوم به تبیین حقوق و تکالیف زن در اسلام می‌پردازد. وی در این کتاب مسائلی را هم چون حقوق و وظایف عام و خاص همسران، شرایط و دلایل مشارکت اجتماعی زنان و البته مسائل فقهی حقوقی هم چون ارث و طلاق را نیز به بحث می‌گذارد. مباحث این کتاب بسیار مستدل و متقن ارائه گردیده و با نگرشی فلسفی- جامعه شناختی به بررسی همه جانبه منزلت انسانی و حقوق اجتماعی زن می‌پردازد.
اما زمانیکه بحث مشارکت اجتماعی زن در قرآن به میان می‌آید از کتب مرتبط می‌توان به حضور زن[۱۰] نوشته‌ی احمد طاهری نیا اشاره نمود. این کتاب با بررسی همه جانبه‌ی حضور و مشارکت زن در جامعه از جمله بررسی ادله قرآنی و روایی جواز حضور زن و عدم حضور زن، شرایط و نحوه‌ی معاشرت زنان در جامعه براساس آیات قرآنی و نمودهای مشارکت اجتماعی زنان در قرآن و روایات به این مسئله می‌پردازد.
اما در زمینه‌ی متن مقدس عبری نیز می‌توان به کتاب زن در یهودیت[۱۱] نوشته‌ی رضا علیجانی اشاره نمود. وی با استناد به آیات مختلف از متن عبری به مسئله زن در این کتاب نگاه جدیدی افکنده و با دیدی جامعه شناسانه به بررسی این کتاب معظم پرداخته است. کتاب زن در یهودیت با بررسی آیات مربوط به آفرینش در سفر پیدایش و تفاسیر مرتبط به آن منزلت انسانی زن را از منظر متن عبری به تصویر کشیده و با اشاره به نقش‌های مختلف زنان در وقایع گوناگون تاریخی از جایگاه اجتماعی زن در متن عبری سخن می‌گوید.
کتاب ..IDiOt,s [۱۲]The Completeنوشته‌ی ربی بلیک[۱۳] نیز از دیگر کتبی است که با توجه به تفاسیر سفر پیدایش تعابیر جالب و البته متفاوتی درباره‌ی خلق آدم و حوا ارائه می‌دهد.
الهیات فمنیستی و ادیان ابراهیمی[۱۴] نوشته ی محمد شمس نیز با نگاهی جدید به متن مقدس عبری نظر افکنده است. نویسنده این کتاب دیدگاه متن مقدس عبری درباره ی منزلت انسانی زن را از موضع فمنیستی مورد بررسی قرار می دهد. در این کتاب روایت آفرینش، ساختار دستوری و وجوه مخاطبات متن عبری، صنعت استعاره و تماثیل بکار رفته در متن، نمودهایی از اثرگذاری زنان در جامعه و جایگاه اجتماعی زنان مورد بررسی قرار می گیرد.
تمام آثار مذکور به نوعی حاکی از موضع قرآن و متن مقدس عبری در باب منزلت انسانی، و یا حقوق و تکالیف زن می‌باشند. چناچه بخواهیم این موضوع را در زمینه‌ی علوم اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم با منابعی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت مواجه می‌شویم.
کتاب جنس دوم[۱۵] نوشته‌ی سیمون دبووار[۱۶] نویسنده‌ی شهیر فرانسوی، از جمله کتبی است که منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی زن را با رویکرد علمی- جامعه شناختی بررسی می نماید. وی در ابتدا با بررسی دلایل علمی از جمله فیریولوژیکی و روانشناختی به بررسی دلایل جنس دوم بودن زنان می‌پردازد و سپس با بررسی سیر تاریخی این موضوع آنرا در جوامع مختلف دنبال می کند. وی این نوع نگرش را حاصل فرایندی طولانی مدت بر شمرده و جوامع زنان را نیز در شکل گیری آن بی تقصیر نمی‌داند.
کتاب هویت جنسی و نقش‌های جنسیتی[۱۷] نوشته‌ی محمد رضا زیبایی نژاد و همکاران نیز از دیگر کتب مرتبط با بحث جایگاه های اجتماعی می باشد. این کتاب با ارائه چهار مقاله تخصصی که همگی نوشته‌ی اساتید این حوزه می‌باشد از ابعاد مختلف هم چون علوم اجتماعی، علوم تجربی و ادیان ابراهیمی به تبیین بحث نقش‌های جنسیتی می‌پردازد. این اثر با بررسی مفهوم نقش و ارتباط آن با جنسیت، اهمیت نقش‌های جنسیتی، خاستگاه و مصادیق نقش های جنسیتی و عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار بر آن را مورد توجه قرار داده است .
کتاب دیگر در حوزه‌ی علوم اجتماعی زنان از دید مردان[۱۸] نوشته‌ی بنوات گری است که با بررسی سیر تاریخی منزلت انسانی زن در جوامع مختلف به ارائه دیدگاه فلاسفه، عالمان دینی، شاعران، مورخان، نویسندگان و دانشمندان و دانشمندان علوم تجربی می پردازد.
حال پس از بررسی ابعاد مختلف پیشینه ی تحقیق میتوان گفت پژوهش‌های نامبرده گرچه گاه به لحاظ رویکرد و گاه شیوه با نوشته‌ی پیش رو تفاوت‌های چشمگیری دارند اما هر یک به نوبه‌ی خود تلاش کرده‌اند که به بحث منزلت و جایگاه اجتماعی و انسانی زن با دیدی جدید نگریسته و سخن تازه ای بیان نمایند. ما نیز در این نوشتار با بهره‌گیری از نکات مرتبط با موضوع خود از هر کدام گلی چیده و به محضر شما ارائه می نمائیم به امید آنکه مورد قبول واقع گردد.
۴-اهداف
این نوشتار با ارائه شواهدی در صدد تبیین موضع کتاب مقدس عبری و قرآن در باب منزلت انسانی زن می باشد، تا بدین وسیله قدمی هر چند کوچک جهت تغییر الگوهای از پیش تعیین شده در این خصوص بردارد. هم چنین با نشان دادن نقش‌ها و نمودهای مشارکت اجتماعی زنان در خانواده و جامعه براساس کتب نامبرده، به هدف ارتقاء کیفی و کمی زندگی زنان در سطح خانواده و جامعه نائل آمده، بحث پیرامون مسئله زن را با اتخاذ رویکردی جدید یک گام به جلو برد. امید آنکه در تحقق این هدف سربلند باشیم .
۵-فرضیه‌ها
پژوهش پیش رو، پژوهشی بنیادی با رویکردی کیفی است که با هدف اکتشاف در متن انجام می‌پذیرد. از این رو ارائه هر گونه فرضیه در باب موضوع به نوعی پیش داوری قلمداد شده و لذا تنها به ارائه تعدادی پیش‌بینی نظری بسنده می‌نماییم که عبارتند از:

 

 

دیدگاه متن عبری و قرآن نسبت به منزلت انسانی زن در مواردی متفاوت است.

در هر دو کتاب به نمونه هایی از مشارکت زن در جامعه اشاره شده که از این جهت شباهت‌هایی بین متون قابل پیش بینی است .

و از آن جا که:

الف) در هر دو کتاب بر نقش تأثیر گذار خانواده و به ویژه زن در تربیت فرزندان بسیار تأکید شده

 

 

بر حفظ حرمت و احترام مادر در کنار پدر و هم ردیف او توصیه شده

بر عفاف و پاکدامنی در هر دو کتاب بسیار توجه شده و برای بی‌عفتی مجازات‌های سنگینی در نظر گرفته شده

پس می‌توان پیش بینی کرد که از دیدگاه کتاب مقدس عبری و قرآن زن در سعادت و شقاوت فرد و جامعه نقش بسیار مؤثری داشته باشد.
۶-سؤالات تحقیق
در پژوهش حاضر با توجه به سؤالات زیر در قرآن و کتاب مقدس عبری غور نموده و به آنان پاسخ خواهیم داد.

۶-۱سؤال اصلی
دیدگاه قرآن و کتاب مقدس در باب منزلت انسانی و جایگاه اجتماعی زن چیست؟
۶-۲سؤالات فرعی

 

 

آیا براساس روایت آفرینش ، قرآن و متن مقدس عبری نگاهی فرودست و درجه دومی از منزلت انسانی زن ارائه می‌دهند؟

آیا براساس قرآن و متن مقدس عبری زن موجودی اهریمنی و پلید است؟

آیا می‌توان گفت که کتب نامبرده از ادبیاتی فرو مایه در مورد زن استفاده می‌نمایند و روی سخن آنان به مردان است؟

آیا بر اساس نقش‌های ارائه شده در این کتب برای زن در جامعه و خانواده ، زن می تواند صاحب جایگاه و منزلتی در جامعه باشد؟

نظر دهید »
طراحی الگوی راهبردی ارزیابی عملکرد یگان های ناجا- قسمت ۵
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

راهنمایی، آموزش و هدایت تخصصی رده‌ها در صحنه عمل.
ایجاد و ترویج فرهنگ ارزیابی و افزایش توان تجزیه و تحلیل در بین سطوح سازمانی و مدیریتی.
ایجاد تعامل سازنده بین صف و ستاد و حصول اشراف کلی و اطلاعاتی لازم رده‌های ستادی از آخرین وضعیت رده‌های تابع و اجرائی.
۱۵-۱- راهبردهای ناجا در حوزه ارزیابی یگانها:
۱-۱۵-۱- راهبرد بهبود مستمر: کنترل فرایند امور بر محور راهبردها و برنامه ها و بهبود مستمر وضع ناجا از طریق: مطالعه، پژوهش، طراحی وتدوین نظامات جامع بازرسی و ارزیابی اثربخشی مأموریت ها.
۲-۱۵-۱-راهبرد پیشگیری: دستیابی به مرحله پیش بینی و پیشگیری از طریق اشراف اطلاعاتی، تسلط بر عوامل محیطی، تجزیه و تحلیل و ریشه یابی ناهنجاری ها، اعمال مؤثر قانون، افزایش صحت عمل کارکنان و سازمان، ارتقاء بینش و بصیرت و تقویت فرهنگ خود کنترلی برای عدم گرایش کارکنان به ارتکاب جرم وتخلف و برخورد سخت و تلخ با متخلفین و مجرمین.
۳-۱۵-۱-راهبرد شایسته سالاری: شایسته گماری، شایسته داری، شایسته پروری از طریق ایجاد نظام شایسته خواهی، شایسته شناسی، شایسته سنجی، شایسته گزینی، شایسته سالاری، شایسته داری و شایسته پروری و ایجاد بانک اطلاعات کارکنان مستعد و توانمند سازی فرماندهان و مدیران.
۴-۱۵-۱-راهبرد جامعه محوری: توسعه ظرفیت و افزایش اعتماد و مشارکت مردم از طریق توسعه نظارت همگانی و ارتقاء توان پاسخگویی و بهره مندی از نظرات نخبگان و صاحب نظران.
۵-۱۵-۱- راهبرد زیر ساخت: ظرفیت سازی و تقویت زیرساخت های بازرسی از طریق ایجاد ساختار متناسب با مأموریت، شکوفایی استعدادهای سرمایه های انسانی، افزایش تخصص ها، توسعه کمی و کیفی، پژوهش ها، بهره مندی از دانش و فناوری پیشرفته، تأمین و تکمیل منابع مورد نیاز انجام مأموریت ها.
۶-۱۵-۱- اجرای راهبرد بهبود مستمر: هر چند که به نظر می رسد تحقق راهبرد بهبود مستمر نیازمند اقدامات کلان و اساسی و بستر هایی چون طراحی و تدوین نظام جامع بازرسی ناجاست. ولی برای اینکه تا زمان تحقق آن نظام، اقدامات ارزیابی در مسیر شرایط مطلوب قرار گیرد. بازرسی ناجا به عنوان متولی ارزیابی یگان ها، سه هدف را در برنامه کار خود قرار داده است که حتی این اهداف می توانند جزئی از نظام جامع بازرسی باشند که عبارتند از :
۱- تعیین معیارها و استانداردهای بازرسی و ارزیابی اثربخش در سطح ناجا.
۲- آموزش و هدایت تخصصی، علمی و کاربردی بازرسی یگانها در امور بازرسی و ارزیابی.
۳- ارزیابی مستمر عملکرد رده ها در رابطه با اجرای معیارها و استانداردها.
با این اعتقاد که اگر در پی اجرای مطلوب مأموریت ها ، وظایف و عملکرد ناجا باشیم .مستلزم تلاش، همکاری و تعامل همه ی فرماندهان، مدیران، کارکنان و اجزای سازمان می باشد مع الوصف شرط لازم و کافی این است که بازرسی ناجا به عنوان محور اصلی ارزیابی ابتداء معیارهای صحیح و مناسب را برای ارتقاء سطح کمی و کیفی و اثربخش ارزیابی تعیین و سپس با آموزش و هدایت علمی و کاربردی ارزیابان و همچنین ارزیابی مستمر اقدامات یگان ها و اصلاحاتی که در مسیر برنامه ها و فعالیت ها ضرورت دارد زمینه و اجراء عملی راهبرد بهبود مستمر را محقق سازد.
۱۶-۱- ارزیابی در ناجا و اهداف آن:
به دنبال احساس نیاز شدید ارزیابی در سطح نیروهای مسلح و گسترش سیستم‌های ارزیابی تازه و نو در سطح ناجا روش ارزیابی ستادی در ابتدای سال ۱۳۸۴، دستور العمل نیروهای مسلح به ناجا ابلاغ تا در سطح یگان های انتظامی به مورد اجراء گذارده شود. دستورالعمل مذکور پس از بومی سازی در پانزدهم اسفند ماه سال ۱۳۸۴ جهت اجرا توسط بازرسی کل ناجا به تمامی یگانهای انتظامی استانها، شهرستان ها، هنگ ‌های مرزی در جهت چگونگی اجراء معمول و از خرداد ماه سال ۱۳۸۵ عملاً فرماندهی انتظامی شهرستان قوچان بعنوان اولین شهرستان در استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گرفت و در تعاقب آن تا پایان سال از بیش از ۹۰% انتظامی شهرستان ها و هنگ های مرزی معاونت های ستادی، پلیس‌های تخصصی و سایر واحدهای انتظامی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی در این روش به گونه‌ای است که کلیه وظایف و مأموریت های معاونت‌های ستادی ، روسای پلیس‌های تخصصی، کلانتری ها و پاسگاه‌های انتظامی، پلیس راه‌ها، پاسگاه های راهنمایی و رانندگی، گروهان‌ها و پاسگاه های مرزی در قالب چک لیست‌هائی که توسط رده‌های همنام در ناجا تهیه شده بود، پس از ارزیابی یگان ها توسط ارزیابان، بازرسان و کارشناسان زبده پلیس‌های تخصصی و معاونت‌های ستادی و بارم بندی اقدامات در خصوص هر یک از سؤال ها چک لیست از ۱ الی ۱۰۰ و نمره مأخوذه مدیر در باره هر سوال از ۱ الی ۲۰، مراتب در نرم افزاری که تهیه شده وارد و خروجی کار، میزان محاسن، معایب کلی و جزئی و نواقص کلی و جزئی را نشان می‌داد و در این میان نمره‌ای که یگان مربوطه در راستای انجام برنامه ها و مأموریت های ابلاغی کسب نموده بود را نشان و انحرافات احتمالی از وظایف شناسائی و نشان داده می‌شود پس از اتمام کار ارزیابی، کارنامه هر یک از یگان ها بر اساس اقداماتی که انجام داده‌اند شامل محاسن، معایب و نواقص و نیز نمره مأخوذه هر یک از آنان تهیه و نتیجه تحت عنوان کارنامه یگانی به یگان های مربوطه ابلاغ می‌شود.
۱۷-۱-یگان های ارزیابی کننده در ناجا:
۱-۱۷-۱- بازرسی کل ناجا: یکی از برنامه های مهم ناجا ارزیابی از رده ها درطول سال می باشد

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
بنا به تدبیر، مدیریت و مسئولیت برنامه ریزی ارزیابی از رده ها به بازرسی کل ناجا و یگان های متناظر واگذار گردیده است..ارزیابی عملکرد یگان ها در ناجا تحت عنوان نظارت تخصصی، توسط مرکز عملیات بازرسی کل ناجا صورت می گیرد، که از خرداد ماه سال ۱۳۸۵ تاکنون چهار مرحله کلیه یگان های ناجا را مورد ارزیابی قرار داده است. به نحوی که یگان ها در طی زمان برنامه پنج ساله، ۳ نوبت در ابتدای برنامه، میان برنامه و خاتمه برنامه مورد ارزیابی قرار می گیرند.
مرکز عملیات بازرسی کل ناجا برای ارزیابی عملکرد یگان ها از الگویی علمی پیروی نمی کند و الگوی ارزیابی دستورالعمل نظارت (بازرسی) است که شامل شاخص های ارزیابی(با توجه به شرح وظایف تخصصی هر یگان) می باشد که این دستورالعمل با امضاء سردار فرماندهی محترم ناجا به کلیه یگان های ناجا ارسال گردیده است و در پایان هر مرحله ارزیابی، اشکالات احصاء شده دستورالعمل (الگوی ارزیابی) مرتفع گردیده است. دراین الگو ورودی ها وخروجی ها مورد ارزیابی قرار می گیرند. برابر این دستورالعمل هر یگان، عملکرد یگان های زیر مجوعه خود را ارزیابی می نماید، جدول (۵-۱).
مرکز عملیات بازرسی کل ناجا به منظور ارزیابی یگان ها، تیم هایی را از رده های مختلف و پلیس های تخصصی سازماندهی می نماید و پس از توجیه آنها در رابطه با قوانین و مقررات، دستورالعمل ها، تدابیر ابلاغی و شاخص ها و شرح وظایف هر یگان با تهیه چک لیست (راهنمای ارزیابی، شامل شاخص ها) ارزیابان را جهت ارزیابی یگان ها اعزام می نماید و در این ارزیابی مشخص می گردد که هر یگان چند درصد در اجرای برنامه های سالیانه موفق بوده است.
یگان ها و موضوع های مورد ارزیابی توسط مرکز عملیات بازرسی کل ناجا عبارتند از:
پلیس آگاهی- پلیس پیشگیری- پلیس اطلاعات و امنیت- پلیس مبارزه با مواد مخدر- پلیس راهنمایی و رانندگی– پلیس سایبری- پلیس راه- معاونت نیروی انسانی- معاونت عملیات- معاونت تربیت و آموزش- معاونت اجتماعی- معاونت آماد و پشتیبانی- معاونت طرح و برنامه و بودجه- معاونت فن اوری و اطلاعات- بازرسی- یگان های ویژه پاسداران- بهداری- مهندسی- فوریت پلیس۱۱۰- دفتر فرماندهی- امور مالی- امور حقوقی- سازمان وظیفه عمومی- پشتیبانی از امور فرهنگی و مکتبی- پشتیبانی از امور امنیتی- مدیریت کیفیت – پدافند غیر عامل – رعایت حقوق شهروندی.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جدول ۴-۱) انجام ارزیابی از رده ها برابر دستورالعمل ارزیابی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسئول برنامه ریزی و
اجرای ارزیابی رده های ارزیابی شونده تعداد ارزیابی در سال
بازرسی کل ناجا معاونت و رده های تخصصی و مستقل ستاد ناجا طبق برنامه زمانبندی سالیانه
فرماندهی انتظامی استان ها طبق برنامه زمانبندی سالیانه
بازرسی استان معاونت و رده های تخصصی و مستقل ستاد استان برابر برنامه ابلاغی بازرسی کل
کلیه فرماندهی انتظامی شهرستان ها برابر برنامه ابلاغی بازرسی کل ناجا
بازرسی یگانهای مستقل و پلیس های تخصصی ستادناجا رده های متناظر استان ها برابر ابلاغ برنامه بازرسی کل ناجا
رده های متناظر شهرستان ها برابر برنامه ارزیابی بازرسی کل
بازرسی فرماندهی انتظامی شهرستانها رده های ستادی فرماندهی انتظامی تهران ۱۰۰% رده های زیرمجموعه فرمانده شهرستانها
بخش های انتظامی و کلانتری و پاسگاه ها ۱۰۰% بخشهای انتظامی و کلانتری و پاسگاه ها

استانهای گروه «الف» استانهایی هستند که مجموعاً بیش از۱۴فرماندهی انتظامی شهرستان ویا هنگ مرزی دارند. استانهای گروه «ب» استانهایی هستند که بین۹ تا ۱۳ شهرستان ویا هنگ مرزی و استانهای گروه « ج » کمتراز ۹ فرماندهی انتظامی شهرستان ویا هنگ مرزی دارند. ضمناً تعداد کلانتری ها و پاسگاه ها و پاسگاه های مرزی نیز درآمایش وسطح بندی فوق تأثیر دارد.
۲-۱۷-۱- معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا: در ناجا علاوه بر بازرسی کل ناجا دو یگان دیگر که معاونت طرح و برنامه و بودجه و دبیرخانه اشراف کلی فرماندهی هستند عملکرد یگان ها را ارزیابی می کنند. معاونت طرح و برنامه و بودجه و دبیرخانه اشراف کلی فرماندهی، ارزیابی را از راه دور و با توجه به گزارش عملکرد ارسالی هر یگان انجام می دهند و دقت و حساسیت ارزیابی که توسط بازرسی کل ناجا را ندارند (ارزیابی آنها از یگان ها به صورت خود اظهاری است و هر یگان اعلام می کند چند درصد از برنامه سالیانه اش را انجام داده است).
در ارزیابی که توسط معاونت طرح و برنامه و بودجه ناجا به صورت۶ ماهه انجام می گیرد هر رده کلیه رده های همنام و زیر مجوعه خود را ارزیابی می نماید. به عنوان مثال: پلیس آگاهی ناجا کلیه پلیس های آگاهی مستقر در استان ها را با توجه به اظهارات هر یگان و برنامه سالیانه اش ارزیابی می کند و نتیجه را به معاونت طرح و برنامه و بودجه ارسال می نماید و معاونت طرح و برنامه و بودجه کارنامه یگانی صادر می نماید.
۳-۱۷-۱- دبیرخانه اشراف کلی فرماندهی: دبیرخانه اشراف کلی فرماندهی نیز با توجه به چند شاخص مهم و کلان که توسط سطح ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغ گردیده، نتیجه را با توجه به اظهارات یگان ها جمع بندی و به ستاد کل اعلام می نماید.
۴-۱۷-۱- با توجه به مطالب مطرح شده، می توان متولیان ارزیابی عملکرد یگان ها را در سه سطح طبقه بندی نمود: ارزیابی عملکرد توسط بازرسی کل ناجا، ارزیابی عملکرد توسط معاونت طرح و برنامه و بودجه و ارزیابی عملکرد توسط دبیرخانه اشراف کلی فرماندهی. ( شکل۱ -۱ )

شکل ۱-۱) انواع ارزیابی عملکرد یگان ها در ناجا

 

نظر دهید »
رابطه خلاقیت سازمانی و ویژگی¬های جمعیت¬شناختی با بهره¬وری وظایف سازمانی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس۹۳- قسمت ۶
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

این پول است که مشوق فرد برای سر کار آمدن است اما این پول نیست که بهترین کار وی را باعث می‌شود. حقوق مهم است و باید در حدی مناسب باشد، اما تنها عامل تأثیرگذار در خلاقیت فرد نیست.خلاقیت نیازمند درک مسائلی است که باعث تحرک کارکنان می‌شود (آقایی فیشانی، ۱۳۸۶).

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

اهداف روشن سازمانی

اکثر افراد با این موضوع موافقند اما استثناهایی نیز وجود دارند که در پاسخ­ها مشهود است. اگر واحدی که فرد در آن کار می­ کند، برای هر موضوعی اهدافی را تعیین نماید فرد به کاری که انجام ­می­دهد علاقه‌مند شده و سعی می‌کند تمام تلاش خود را برای عملی ساختن آن انجام دهد.

 

 

انگیزه‌ مثبت کارکنان

وجود کارکنان با انگیزه برای داشتن یک سازمان خلاق، الزامی است. بسیاری معتقدند که اگر انگیزه نباشد، خلاقیت هم نخواهد بود. اما آنچه مسلم است این است که انگیزه‌ مثبت کارکنان، خلاقیت سازمان را افزایش می‌دهد.

 

 

رهبری متعهدانه

در حالی که خلاقیت می‌تواند با عبور از موانع به موفقیت برسد، محیطی که خلاقیت سازمانی را ترغیب می‌کند، می‌تواند از مزایای منابع گوناگونی بهره‌مند شود. در چنین سازمان­هایی نقش رهبران حذف موانع است. رهبری که موانع را از سر راه برمی‌دارد، خلاقیت سازمانی را تقویت می کند.

 

 

اختیارات فردی برای ایجاد تحول و اعطای قدرت به افراد

اعطای مناسب اختیارات به افراد باعث افزایش ابتکار، حضور در کار، اشتیاق، نوآوری و سرعت در کار می‌شود و البته افزایش سطح نگرانی و اضطراب را نیز در پی خواهد داشت (آقایی فیشانی، ۱۳۸۶).

 

 

ساختار مناسب سازمانی

محیط سازمان باید به گونه‌ای باشد که در آن مشکلات بدون سرزنش و توبیخ دیگران مورد بررسی قرار بگیرد. این یک ساختار مناسب سازمانی است که می‌تواند باعث انعطاف‌پذیری، سازگاری و تمرکززدایی در قبال اختیارات شود.

 

 

ارتباطات آزاد و تبادل اطلاعات

یکی از موانع مهم، وجود محیطی است که در آن افراد یکدیگر را نادیده می‌گیرند، اطلاعات مبادله نمی‌شوند و هیچ اعتباری برای خلاقیت وجود ندارد. دستیابی به اطلاعات الزامی است و خلاقیت از طریق بیان ایده‌های جدید که ناشی از تجارب گذشته هستند، پرورش می‌یابد، تا بتوان از این اطلاعات در موقعیت‌های جدیدی استفاده کرد.
ارتباطات آزاد در قبال تحولات سازمانی، تصمیم‌گیری­ها و سیاست­ها؛ فرصت­های ابراز نگرانی، ادراک­ها و عقاید و احساس این­که به افراد توجه می‌شود و حرف آن­ها شنیده می‌شود، همگی باعث تقویت خلاقیت سازمانی می‌شوند.

 

 

محیط و منابع لازم برای پیگیری عقاید و ایده‌ها

این اولویت ارتباط تنگاتنگی با زمان دارد اما در عین حال شامل محیط فیزیکی مورد نیاز برای «آزمودن» ایده‌های جدید و تأمین منابع مالی لازم برای چنین پیگیری‌هایی نیز می‌شود. یک فرد زمانی در بهترین حالت خلاقیت قرار دارد که بتواند میان نیاز به دسترسی به افراد و منابع یا دسترسی به زمان توازن برقرار کند. زمانی به بهترین شکل اندیشه‌های فرد بارور می‌شود که ایده­های وی را دیگران بیآزمایند که گاهی اوقات، این کار بسیار دشوار است (آقایی فیشانی، ۱۳۸۶).
محیطی که برای خلاقیت مساعد است، محیطی است که در آن از یک موسیقی مناسب، آثار هنری زیبا و عناصر تحریک ‌کننده‌ خلاقیت استفاده شده است و در واقع محیط و منابع مناسب، خلاقیت سازمانی را تقویت می‌کند.

 

 

صلاحیت کارکنان

صلاحیت کارکنان دومین موضوع مهمی است که در تقویت خلاقیت سازمانی مطرح شده است. وقتی از گروهی آزمودنی خواسته شد که در باب این موضوع سخن بگویند، آنها طیفی از موضوعات مختلف را بیان کردند که می‌توان چکیده‌ آن را در این جمله بیان کرد: “اگر بدانم می‌توانم به کارکنانم اتکا کنم و بدانم آن­ها به لحاظ فنی از صلاحیت کافی برخوردارند، آنگاه قادر خواهم بود تا مرز‌های صلاحیت فنی را به حوزه‌هایی جدیدتر و ناشناخته‌تر توسعه دهم و در نتیجه به عقایدی خلاقانه و نوآورانه دست یابم”. اما برخی نیز نگرشی متفاوت را بیان می‌کردند: “اینکه فردی تنها به لحاظ فنی صلاحیت داشته باشد، بدان معنا نیست که توانایی ایجاد عقاید جدید و خلاقانه را دارد. برخی افراد، برای انجام دادن کاری نه صلاحیت دارند و نه اعتماد به نفس”.
پاسخ‌های ارائه شده حکایت از آن داشتند که اجماع نظری کلی در این زمینه وجود دارد که کارکنان با صلاحیت برای خلاقیت سازمانی مهم هستند اما در مورد نوع صلاحیت­ها، بین علمای فن، اختلاف نظرهایی وجود دارد.

 

 

زمان

زمان به عنوان مهم‌ترین عامل در تقویت خلاقیت سازمانی ذکر شده­ است و اهمیت آن را از هر عامل دیگری بیشتر دانسته‌اند. اگر زمان مناسبی در اختیار فرد باشد و هیچ کس در آن کار مزاحم نشود، می‌تواند کار را به نحو احسن انجام دهد و خلاقیت لازم را در کار از خود بروز خواهند داد (آقایی فیشانی، ۱۳۸۶).
۲-۲-۱-۲- ویژگی­های خلاقیت
از جمله اصلی­ترین ویژگی­های که برای خلاقیت می­توان برشمرد موارد زیر می­باشند:

 

 

فرایندی فکری روانی است.

محصول خلاقیت میتواند به شکل یک اثر – ایده – راه حل – یک مشی یا هر چیز دیگری ظهورکند.

محصول خلاقیت پدیده ای نو و جدید است ( نوآوری).

محصول خلاقیت علاوه بر جدید بودن دارای ارزش نیز هست.

خلاقیت یک توانایی عمومی است و در همه افراد کما بیش وجود دارد.

خلاقیت قابل پرورش است و با محیط اجتماعی ارتباط مستقیم دارد (کلی و لیتمن[۱۴]، ۲۰۰۱).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

۳-۲-۱-۲- تفاوت خلاقیت و نوآوری تغییر
همانطور که بیان شد خلاقیت بطور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیر معمول بین اندیشه ها اما نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول و روش­های جدید عملیات است.
(انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری)
در معادله نوآوری بالا، مفهوم: اشاره بر ایده­ای است که با توجه به چهار چوب مرجعی آن فرد سازمان یک دانش انباشته شده جدید است.
اختراع: ایده جدید که به حقیقت رسیده باشد.
انتفاع: حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد.
در مورد نوآوری و تغییر نیز تفاوت­هایی وجود دارد. برای مثال تغییر می ­تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود در حالی که نوآوری نتیجه و تأثیری بیش از یک فرد را در بر می­گیرد و برای سازمان ایجاد کننده است. از این رو تمام نوآوری­ها می­توانند یک تغییر باشند در حالی که تمام تغییر ها نوآوری نیستند.
Job Satisfaction - رضایت شغلی
تغییر نتیجه فرایند خلاقیت و نوآوری فرد است . تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می­ شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایده را معرفی می­ کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می­ شود و سازمانی که کپی می­ کند یک تغییر را اتخاذ نموده است.
یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاه ­های ناشناخته به مسائل یا راه حل­های منحصر برای حل مسائل را ارتقاء می­دهد. نوآوری فرایند کسب اندیشه خلاق و تبدیل به محصول و یک روش عملیاتی مفید است.
سه مجموعه از متغییرها وجود دارند که می­توانند نوآوری را ایجاد کنند. آن­ها به ساختار سازمانی – فرهنگ و توانایی منابع انسانی مربوط می­ شود.
سازمان­های نوآور تجزیه کردن را تشویق می­ کنند. آن­ها هم به موفقیت­ها و هم به شکست­ها پاداش می­دهند. از اشتباهات تجربه کسب نموده و کار خود را در جهت بهبود عملکرد اصلاح می­ کنند. بنابراین سازمان­های نوآور امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می­آورند و به افراد جرأت می­ دهند که تغییر پذیر باشند.
زمانی که اندیشه­ای جدید تکامل می­یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه انفعالی بخشیده و آن را حمایت نموده و بر مشکلات چیره می­شوند و اطمینان می­ دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد (کلی و لیتمن، ۲۰۰۱).

۴-۲-۱-۲- ویژگی­های شخصیت خلاق
استقلال:
فرد خلاق عقاید و اندیشه­هایش را وابسته به افکار دیگران نمی­داند و در افکار و کارهای خویش از استقلال بالایی برخوردار است.
ریسک پذیری:
فرد خلاق اهل خطر کردن است و ماجراجویی را دوست دارد، در برخورد با مسائل و مشکلات جرأت بیشتری به خرج می­دهد و معمولاً نگران شکست­های احتمالی خود نیست.
کنجکاوی و علاقه به کارهای پیچیده:
از سطح ظاهری یک مسئله فراتر رفته و مو شکافی نموده و در حل مشکلات پیچیده انرژی زیادی صرف می­ کند.
تحمل ابهام:
برای فرد خلاق مواجه شدن با ابهامات یک مبارزه محسوب شده و نوعی لذت به دنبال دارد.
انعطاف پذیری:
اگر او در جریان حل یک مسئله با پاسخی برخورد کند مسیر فکری خود را به سهولت تغییر داده و آن موضوع را از زوایا و ابعاد دیگری بررسی نموده و افکار و راه حل های متنوع را به کار می­گیرد و همواره جایی برای تغییر و تحول باقی می­گذارد (کیم[۱۵]، ۲۰۱۱).
شوخ طبعی:

 

 

نظر دهید »
تاثیر آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر انشا نویسی در دانش آموزان با اختلال نارسا توجه فزون کنشی۹۳- قسمت ۶- قسمت 2
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

راهبردهای سازماندهی[۹۷]، راهبردهایی هستند که به دانش ­آموزان کمک می­ کنند تا اطلاعات مناسب را گزینش نمایند و ارتباطی بین اطلاعات آموخته شده برقرار نمایند. این راهبردها با توضیح اطلاعات مهم، از طریق ایجاد رابطه بین آنها به وسیله گروه بندی اطلاعات در واحد­های کنار هم قرار گرفته و منشعب معنی­دار، باعث پردازش و به خاطر­سپاری موثر اطلاعات توسط یادگیرنده می­شوند (دیگنات[۹۸] و همکاران، ۲۰۰۸، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰). برخی از این راهبردها به یادگیرندگان جهت کنترل توجه، اضطراب و عواطف کمک می­ کنند. راهبرد سازمان­دهی، راهبرد عمیق­تر پردازش اطلاعات است که شامل رفتارهایی از جمله گزینش ایده اصلی متن، استخراج طرح کلی و رئوس مطالب، استفاده از تکنیک­های خاص برای گزینش و سازماندهی ایده­های یک مطلب می­باشد (واینستاین و مایر، ۱۹۸۶، به نقل از اندرزخو، ۱۳۹۰). استفاده از سازماندهی، منجر به فهم بهتر مطالب و یادآوری سریع­تر آنها می­ شود، زیرا از طریق سازمان­ دادن، یادگیرنده نکات اصلی و جزئیات را به عنوان اجزای یک کل، نه به صورت اطلاعات پراکنده یاد می­گیرد (دیگنات و همکاران، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰).

 

۴-۲-۳-۲- راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی، به راه ها، و هدایت و نظارت بر راهبرد­های شناختی گفته می­شوند. یادگیرندگان ماهر به کمک راهبردهای شناختی به پیشرفت دست می­یابند، و با بهره گرفتن از راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی نظارت می­ کنند تا پیشرفت خود را بهبود بخشند. انواع راهبردهای فراشناختی عبارتند از: تعیین هدف و برنامه ­ریزی، نظارت و کنترل، و نظم دهی (سیف، ۱۳۸۵).

 

۱-۴-۲-۳-۲- راهبرد تعیین هدف و برنامه­ ریزی

برنامه ­ریزی، فعالیت­هایی چون تنظیم اهداف مطالعه، نگاه اجمالی به متن قبل از خواندن آن، طرح سوال قبل از خواندن متن و تجزیه تکالیف مربوط به یک مسئله را در بر می­گیرد. به نظر می رسد این فعالیت­ها به خواننده کمک می­ کنند که برای کاربرد راهبردهای شناختی طرح­ریزی کنند. همچنین، به نظر می­رسد جنبه هایی از دانش قبلی را فعال کرده و از این طریق، سازماندهی و درک مطلب را به مراتب آسانتر می­نمایند (پنتریچ، ۱۹۹۹، به نقل از اندرزخو، ۱۳۸۹). برنامه ­ریزی مستلزم تعیین هدف برای مطالعه می­باشد (کدیور، ۱۳۸۲). تعیین هدف در ابتدای شروع هر فعالیت و حرکت به سمت پیامد و نتیجه آن هدف، بر ایجاد مهارت، انگیزش، و خودتنظیمی موثر می­باشد. افزون بر آن، لوکه و گری لاته­من معتقدند که هدف­گزینی در چهار شکل بر انگیزش تاثیر می­گذارد. اول آنکه، توجه را به یک سو که همان هدف باشد جلب می­ کند و این عامل به دومین شکل تاثیر­گذاری هدف بر انگیزش؛ که همان افزایش تلاش است؛ می­انجامد. سوم اینکه در زمانی که دستیابی به هدف مشکل به نظر می­رسد، به پشتکار می­افزاید و همواره مقصود و اهمیت دستیابی به هدف را یادآوری می­ کند. و درنهایت، اهداف به فرد کمک می­ کنند تا به دنبال روش­هایی برای دستیابی به آنها باشند (رمضانی، ۱۳۷۷). باید در نظر داشت که برنامه ­ریزی، در برگیرنده­ی مجموعه اهداف آموزشی و پیامد تجزیه و تحلیل تکالیف می­باشد (زیمرمن، ۱۹۸۹، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰). برنامه ­ریزی متضمن انتخاب راهبردهای مناسب و تنظیم منابعی است که بر عملکرد یادگیرنده تاثیر می­گذارد. در فرایند برنامه ­ریزی یادگیرندگان کاملا فعال بوده (کدیور، ۱۳۸۲) و همان گونه که گفته شد برای یادگیری اهدافی را تعیین می­ کنند؛ زمان لازم برای مطالعه را پیش ­بینی کرده، راهبردهای مناسبی را انتخاب نموده و سرعت مطالعه خود را تنظیم می­ کنند (سیف، ۱۳۸۵). به طور کلی هدف­گزینی و برنامه ­ریزی از جنبه­ های مهم پیشرفت می­باشند. پژوهشگران دریافته­اند که وقتی اشخاص اهداف مشخص، کوتاه ­مدت، و هیجان­انگیز دارند، پیشرفت­گرایی آنها افزایش می­یابد، به نحوی که افراد پیشرفت­گرا، روند یادگیری و حرکت خود به سوی اهدافشان را نیز زیر نظر می­گیرند (سانتراک، جان دبلیو، ۱۳۸۳).
بر خلاف نویسندگان قوی و با تجربه که به طور معمول از راهبردهای برنامه ­ریزی و هدف­گزینی استفاده می­ کنند، دانش ­آموزان با مشکلات نوشتن، هرچه که به ذهنشان می­رسد می­نویسند، قبل از نوشتن برنامه ­ریزی نمی­ کنند، و برای نوشتن هدف تعیین نمی­ کنند. همچنین، پس از نوشتن متن در نوشته خود تجدید نظر نمی­ کنند. این فرایند نیاز به خودتنظیمی را به حداقل می­رساند. پژوهش نشان داده است که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب افزایش زمان برنامه ­ریزی می­ شود و افزایش زمان برنامه ­ریزی نیز کیفیت نوشتن را بهبود می­بخشد. برای مثال، دلاپاز (۲۰۰۱)، تاثیر راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را روی داستان نویسی دو دانش آموز دبیرستانی با اختلال نارسا توجه/ فزون کنشی بررسی کرد. وی افزایش قابل توجهی در زمان برنامه ­ریزی، طول انشا و کیفیت کلی انشا یافت.
دانش ­آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزون­کنشی نیز در راهبردهای برنامه ­ریزی و هدف­گزینی مشکل دارند (بارکلی، ۱۹۹۷؛ گلایگل، روپیتر، و ماکینالی، ۲۰۰۶). مشکلاتی چون ایجاد­اهداف، نگهداری هدف­ها در ذهن، و هدایت رفتارها برای دستیابی به مجموعه هدف­ها، معمولا بین افراد با این اختلال شایع است. برای پرداختن به این مشکلات، میتوان اهمیت اهداف مطرح شده و پیشروی به سوی اهداف را از طریق راهبردهای هدف­گزینی، که یکی از مولفه­های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی می­باشد، به دانش ­آموزان آموزش داد. آموزشی که از الگوی توسعه راهبرد خودتنظیمی (SRSD) پیروی می­ کند، به مشکلات هدف­گزینی و نگهداری هدف در ذهن و هدایت رفتار برای رسیدن به مجموعه اهداف می ­پردازد. این کمک می­ کند دانش ­آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزون­کنشی نیاز به هدف را درک کنند و پیشروی به سوی آن را ملاحظه کنند و هدف را در ذهن نگهدارند (جاکوبسن، ۲۰۰۹). پژوهش­های چندی نشان داده­اند که آموزش راهبردهای هدف­گزینی موجب بهبود کیفیت نوشتن دانش ­آموزان می شود. برای مثال، پاتل و لود (۲۰۰۹) به یک دانش آموز پایه پنجم در حوزه­ نوشتن داستانی، هدف­گزینی و نظارت بر دستیابی به اهداف را آموزش دادند. پس­آزمون نشان داد که نوشته دانش ­آموز از نظر طول و کیفیت عناصر گنجانده شده در داستان­ها بهبود پیدا کرده است. ضمن اینکه اعتماد بنفس او افزایش پیدا کرده و از نقاط قوت و ضعف خود به عنوان نویسنده آگاهی پیدا کرده است. به طور مشابه، این نتایج در پژوهش جاکوبسن و رید (۲۰۱۲) نیز مشهود است. یافته­ های مطالعه­ آنها نشان می­دهد که پس از آموزش راهبرد هدف­گزینی، دانش آموزان توانستند هدف­هایی را برای طول انشا، عناصر انشا و به کاربردن واژه های انتقالی/ پیوندی تعیین کنند، و موفق شدند به این اهداف برسند.

 

۲-۴-۲-۳-۲- راهبرد نظارت و کنترل

منظور از نظارت و کنترل[۹۹]، ارزشیابی یادگیرنده از کار خود، برای آگاهی از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن می­باشد. ارزیابی منظم یادگیری­ها، اطلاعاتی در مورد کیفیت مطالعه می­دهد که باعث بالا رفتن اطلاعات یادگیرنده در این مورد می­ شود، تا او با بررسی این اطلاعات نسبت به نواقص کار خود آگاه شده و آن نقص­ها را برطرف نماید. از موارد راهبرد نظارت و کنترل، میتوان به نظارت بر توجه در هنگام خواندن یک متن، پرسیدن سوال از خود به هنگام مطالعه، و کنترل زمان و سرعت مطالعه اشاره نمود (سیف، ۱۳۸۵). در مورد نظارت بر توجه در هنگام مطالعه، باید بیان داشت که یکی از شیوه ­های خودتنظیمی سودمند در این مورد حواس­پرتی[۱۰۰] است. یعنی زمانی که یادگیرنده با تکلیف پرزحمت یا نا خوشایندی مواجه می شود، با متمرکز کردن حواس خود بر افکار و تصورات مثبت، آن را از جنبه­ های آزارنده تکلیف منحرف می­نماید (سید محمدی، ۱۳۷۷). با بهره گرفتن از راهبرد خود­پرسشی[۱۰۱] در هنگام مطالعه، دانش آموز از خود سوال می کند که آیا منظور نویسنده را درک کرده است یا نه؟ و اگر احساس کرد که نمی تواند به این سوال پاسخ دهد، ممکن است برگردد و مطلب را دوباره بخواند. بنابراین، با بهره گرفتن از این راهبرد، فرد از دستیابی خود به هدفش؛ که درک مطلب مورد مطالعه است؛ اطمینان حاصل می­ کند (فولاد چنگ، ۱۳۸۱). باید توجه داشت که طرح سوال در هنگام مطالعه با ایجاد کنجکاوی، تمرکز حواس و دقت یادگیرنده را افزایش می­دهد و رضایت حاصل از پاسخگویی به سوالات، مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی­تر می­ کند. طرح سوال به هنگام مطالعه، یادگیرنده را به یک خواننده فعال تبدیل می­ کند. از طریق طرح سوالات، یک گفت و شنود بین یادگیرنده و مولف کتاب برقرار می­ شود که کسب لذت از مطالعه کتاب را نیز برای یادگیرنده به همراه خواهد داشت (سیف، ۱۳۸۳). در مجموع می­توان گفت راهبرد نظارت و کنترل به یادگیرندگان در مورد اختلالات توجه یا درک، که می­توانند با بهره گرفتن از راهبرهای نظم دهی اصلاح شوند، هشدار می­دهد (بروینستین و مایر، ۱۹۸۶، به نقل از جعفری، ۱۳۹۰).
راهبرد خود­نظارتی به دانش ­آموزان کمک می­ کند تا با طرح سوالاتی از خود نظیر «آیا موضوع متن را می­دانم؟» یا «آیا معنای این واژه را می­دانم؟» بتوانند بر نحوه­ خواندن خود نظارت کنند (هامیل و بارتل، ۱۳۸۱). پژوهش­های چندی اثر بخشی راهبرد خودنظارتی و دیگر راهبردهای فراشناختی را بر درک مطلب خواندن دانش ­آموزان مورد بررسی قرار داده­اند. برای مثال، غباری بناب و راقبیان (۱۳۸۷) تاثیر آموزش راهبرد خودنظارتی را بر درک مطلب خواندن دانش ­آموزان عادی بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که آموزش این راهبرد، درک مطلب دانش ­آموزان را به طور معناداری افزایش می­دهد.
سن (۲۰۰۹) در پژوهشی آزمایشی ارتباط بین استفاده از راهبردهای فراشناختی و درک مطلب خواندن را مورد بررسی قرار داد. راهبردهای استفاده شده برای آموزش دانش آموزان، پیدا کردن ایده اصلی متن و حدس زدن قسمت آخر متن بود. نتایج این پژوهش که بر روی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انجام شد، نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی در افزایش میزان درک مطلب دانش آموزان موثر است.
یعقوبی (۱۳۸۳) نیز تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی را بر بهبود عملکرد خواندن دانش ­آموزان نارسا خوان پسر بررسی کرد. یافته­ های پژوهش وی بیانگر این بود که آموزش راهبردهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری بر اصلاح اشکالات خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در هر دو پایه ی چهارم و پنجم ابتدایی دارد.

 

۳-۴-۲-۳-۲- راهبرد نظم دهی

راهبرد نظم­دهی به راهبرد نظارت و کنترل وابستگی زیادی دارد. وقتی دانش ­آموزان یادگیری و عملکرد خود را با محک چند هدف یا معیار مورد نظارت قرار می­دهند، این فرایند نظارت، نیاز به فرایندهای نظم دهی را پبشنهاد می­ کند تا جهت رفتار را تغییر داده و در راستای هدف، یا نزدیک به معیار قرار گیرند. برای مثال، وقتی دانش آموزان هنگام مطالعه از خود سوالاتی می­پرسند تا درک خود را مورد نظارت قرار دهند و سپس به عقب بازگشته و بخشی از متن را دوباره مورد مطالعه قرار می­دهند، این دوباره خواندن یک راهبرد نظم دهی می­باشد. تغییر سرعت مطالعه در برخورد با تکالیف نیز یکی دیگر از راهبردهای نظم دهی است (بروینستین و مایر، ۱۹۸۶، به نقل از شکوهی راد، ۱۳۸۱). بنابراین، راهبرد نظم دهی به دانش آموزان کمک می­ کند تا چگونگی مطالعه خود را اصلاح کرده، و با مرور دوباره، نقایص درک و فهم خود را برطرف نماید (کدیور، ۱۳۸۲). باید یادآور شد که راهبرد نظم دهی، موجب انعطاف­پذیری در رفتار یادگیرنده شده و به او کمک می­ کند تا هر زمان که ضرورتی ایجاد شد روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، ۱۳۸۵). دو راهبرد آخر مدل شناختی انگلرت و همکاران (راهبرد ویرایش و اصلاح) که شرح آن رفت، مربوط به راهبردهای فراشناختی نظم دهی می­باشند.

 

۳-۳-۲- ویژگی­های یادگیرندگان خود­تنظیم

دانش آموزان خود­تنظیم موفقیت خود را به جای شانس و آسانی تکلیف، به تلاش و کوشش نسبت می­دهند. شکست برای آنها یک مشکل موقتی است، و به عنوان یک اتهام علیه توانایی محسوب نمی­ شود. آنها در استفاده از راهبردهای شناختی انعطاف پذیر بوده و متناسب با تغییر تکلیف، به تغییر راهبرد می­پردازند. این دانش آموزان، انگیزش سطح بالایی داشته و از خودباوری بالایی نیز برخوردارند. در سطح رفتاری، آنها به گونه ای محیط­های اجتماعی را به صورت فعال گزینش کرده و می­سازند که باعث خوش بینی آنها در روند یادگیری می شود (ریزمبرگ و زیمرمن، ۱۹۹۲، به نقل از سبحانی نژاد و عابدی، ۱۳۸۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به طور کلی، میتوان گفت دانش آموزان در کلاس های ابتدایی، زمان کافی برای برنامه ریزی و اصلاح متن نوشته شده صرف نمی­ کنند (کاتلر و گراهام، ۲۰۰۸). همچنین، دانش آموزانی که اختلال یادگیری دارند در مقایسه با همسالان خود به سختی نوشته خود را برنامه ­ریزی و سازماندهی می­ کنند. (لینمن و رید، ۲۰۰۹). این مشکلات در نوشتن را به کاستی هایی در خود­تنظیمی نسبت داده­اند (بارکلی، ۱۹۹۷؛ (سکستون و همکاران، ۱۹۹۸). پژوهش­هایی که در داخل و خارج کشور انجام شده ­اند اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بر بیان نوشتاری دانش آموزان ناتوان در یادگیری و دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزون­کنشی مورد بررسی قرار داده­اند:
جاکوبسن و رید (۲۰۱۲) در یک مطالعه­ موردی نوشتن متقاعد­کننده، تعداد چهار دانش آموز با اختلال نارسا توجه / فزون­کنشی را به مدت ۸ جلسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار دادند. یافته­ ها نشان دادند که پس از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، عملکرد دانش آموزان در مدت زمان برنامه ­ریزی و نوشتن انشا، گنجاندن عناصر اصلی انشای متقاعد­کننده، استفاده از واژه­ های انتقالی/ پیوندی و کیفیت کلی انشا به طور معناداری بهبود پیدا کرده است. ماسون و شراینر (۲۰۰۸) نیز در بررسی تاثیر آموزش راهبرد خودتنظیمی بر نوشتن دانش آموزان با اختلال عاطفی / رفتاری نشان دادند که این دانش آموزان توانستند یک انشای متقاعد­کننده با همه­ی عناصر آن بنویسند.
لین، هاریس، گراهام، ویسن­بچ، بریندل، و مورفی (۲۰۰۸) اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بر داستان نویسی شش دانش آموز با اختلال رفتاری مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این مطالعه بهبود قابل توجهی در کیفیت داستان، و استفاده از عناصر داستان نویسی بود. بطور مشابه لینمن، گراهام، لیدر جانسن و رید (۲۰۰۶) نشان دادند که داستان نویسی با آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بهبود می­یابد. یافته­ های آنها افزایش در طول داستان، تعداد عناصر داستان، کیفیت کلی داستان و ماندگاری اثربخشی این راهبرد پس از آموزش را نشان می­دهد.
رید و لینمن (۲۰۰۸) اثر بخشی الگوی توسعه راهبرد خودتنظیمی را روی نمایشنامه نویسی دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم با اختلال اختلال نارسا توجه / فزون­کنشی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که آموزش روی نوشتن دانش آموزان از جمله طول، و کیفیت کلی، تاثیر مثبت داشت.
همچنین، آدم زاده و غباری (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان “تاثیر به کار گیری راهبردهای شناختی و فراشناختی در بهبود انشای دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری” نشان دادند که انشای دانش آموزان پس از به کار گیری مداخله های شناختی و فراشناختی پیشرفت کرده و آثار مداخله نیز در طول درمان حفظ شد.
پژوهش همچنین گویای اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر مشکلات املای دانش آموزان با اختلال نوشتن و دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزون­کنشی می­باشد. برای مثال، ماسون، هاریس، و گراهام (۲۰۱۱) نشان داده­اند که الگوی راهبردی خودتنظیمی (SRSD) در بهبود علایم اختلال نوشتن موثر است. باعزت و ایزدی فرد (۱۳۸۸) در پژوهشی آزمایشی نشان دادند که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی موجب کاهش خطاهای املایی دانش آموزان ابتدایی با اختلال نوشتن شده است. به طور مشابه، علی بخشی، آقا یوسفی، زارع، و بهزادی پور (۱۳۹۰) در پژوهشی آزمایشی نشان دادند که آموزش راهبردهای یادگیری خود­تنظیمی موجب بهبود عملکرد نوشتن و کاهش خطاهای املای دانش آموزان با اختلال نارسا توجه / فزون­کنشی شده است.
دو مطالعه دیگر اهمیت اثر بخشی این راهبردها در برنامه­­ریزی و بهبود کیفیت نوشتن را برجسته­تر کرده است. راجرز و گراهام (۲۰۰۸) در فراتحلیل ۲۵ مطالعه­ مداخله­ای موردی نوشتن، دریافتند که آموزش این راهبردها در برنامه ­ریزی، تهیه پیش نویسی از متن توضیحی و در بهبود کیفیت نوشتن دانش آموزان بسیار موثر بوده است. همچنین، در فراتحلیل ۱۲۳ مطالعه­ آموزش نوشتن به نوجوانان، گراهام و پرین (۲۰۰۷) گزارش کردند که آموزش این راهبرد یکی از قدرتمندترین روش­های بهبود کیفیت نوشتن دانش آموزان نوجوان است.

 

۴-۳-۲- خلاصه ­ی دانش موجود

نکاتی که به لحاظ روش شناسی از مرور پیشینه پژوهشی بدست می ­آید این است که این پژوهش­ها بیشتر با طرح تک آزمودنی اجرا شده ­اند. مزیت این روش این است که اطلاعات لازم را در مورد تاثیر متغیر مستقل یا روش آزمایشی بر فرد فرد آزمودنی­ها بدست می­دهد. با این حال، بزرگترین مشکل این طرح­ها نداشتن اعتبار بیرونی آنهاست و نتایج آنها قابلیت تعمیم­پذیری را ندارند. بنابراین پژوهش­هایی با طرح­های آزمایشی نیز مورد نیاز است تا نتایج آن­ها قابل تعمیم به گروه­های بزرگتر نیز باشند. نکته دیگر این که این پژوهش­ها بیشتر کیفیت و طول انشا را مورد بررسی قرار داده­اند و تاثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر استفاده از واژه ­ها و عبارت­های انتقالی­/ پیوندی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است که این مولفه نیازمند پژوهش بیشتری می­باشد.

 

فصل سوم

روش شناسی
در این فصل به توضیح طرح پژوهش، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری ، معرفی ابزارهای پژوهش و در نهایت، روش تجزیه و تحلیل داده ­ها می­پردازیم.

 

۱-۳- طرح پژوهش

در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی دو­گروهی با پیش ­آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه استفاده شده است (شکل۱-۳).
T2 X T1
T2 T1

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 235
  • 236
  • 237
  • ...
  • 238
  • ...
  • 239
  • 240
  • 241
  • ...
  • 242
  • ...
  • 243
  • 244
  • 245
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • فایل های پایان نامه درباره آسیب شناسی فرهنگ انتظار- فایل ۲۵
  • تعیین-دقیق-موارد-پرداخت-دیه-از-بیت‌المال-به-جهت-اهمیت-ارتباط-آن-با-نیازهای-اقتصادی-جامعه-و-بیان-قلمرو-و-شرایط-و-نحوه-اجرای-آن- قسمت 7
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی رابطه سبک های حل مسئله و هوش هیجانی شاگردان ...
  • برآورد کل بار رسوبی کف در آبراهه¬ها براساس مدل رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) و الگوریتم بهینه¬سازی اجتماع ذرات (PSO)- قسمت 15
  • رابطه بین درک شنیداری و به کارگیری راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی- عاطفی بر اساس عملکرد فارسی آموزان غیرایرانی- قسمت ۴
  • تاثیر جهت گیری استراتژیک برعملکرد صادراتی صادرکنندگان استان گیلان- قسمت ۹
  • مطالعه فقهی – حقوقی وضعیت و آثار بیع عین مرهونه با نگاهی به رویه قضایی- قسمت ۳- قسمت 2
  • نگارش پایان نامه در رابطه با بررسی ویژگی های خانواده موفق از دیدگاه حضرت امام خمینی- فایل ...
  • بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت (مطالعه موردی دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)- قسمت ۶
  • معناشناسی واژگان قرآن در روایات اهل بیت- قسمت ۱۷
  • بررسی رابطه بین قیمت سهام، نرخ ارز و در آمدهای نفتی در ایران۹۳- قسمت ۴
  • تحولات اجتهاد در ادوار مختلف فقه امامیه- قسمت ۴
  • پژوهش های انجام شده با موضوع ارزیابی نوسانات قیمت سهام با استفاده از شبیه سازی مونت ...
  • بررسی رابطه بین ابعاد ساختار سازمانی با وضعیت مدیریت دانش در سازمانهای دولتی شهر بندر عباس- قسمت ۱۶
  • آسیب شناسی تضمین در قرارداد های پیمانکاری دولتی- قسمت ۸
  • شناسایی ورتبه بندی عوامل موثر بر انتخاب تکنولوژی های نوین در صنعت قطعات پلیمری خودرو بااستفاده ازالگوریتم دیماتل فازی FUZZY DEMATEL- قسمت ۳
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره استنباط بیزی مدل های مفصل شرطی دومتغیره با برآمدهای پیوسته ...
  • پایان نامه درباره بهداشت عمومی چیست- فایل ۷
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :طراحی الگوی مؤلفه‌های فطری مشتری‌مداری از دیدگاه اسلام- فایل ۱۵
  • مطالعه میزان شیوع اختلالات شخصیت در متقاضیان جراحی زیبایی بینی و مقایسه آن با دیگر جراحی های مختلف زیبایی- قسمت ۳
  • تاثیر قرآن و حدیث در دیوان جمال¬الدین محمد¬بن عبدالرزاق اصفهانی ۹۲- قسمت ۹
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی انتقال جرم و حرارت در جریان جابه‌جائی طبیعی نانوسیال ...
  • دانلود فایل ها در مورد : ارائه یک الگوریتم کشف وب‌سرویس با رویکرد آگاه به زمینه و شبکه اجتماعی ...
  • شناخت معیارهای نظارت و کنترل از منظر آموزه های اسلام- قسمت ۶
  • بررسی رابطه چندگانه ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری دانش آموزان متوسطه نظری شهرستان بیجار- قسمت ۳
  • مطالعه تطبیقی مسئولیت مدنی ناشی از تصادفات با عابرین پیاده در کشورهای ایران ، انگلیس و فرانسه- قسمت ۵
  • تحول گفتمان ادبی دو نسل از داستان نویسان معاصر ایران- قسمت 19
  • جایگاه اسماعیل صبری در ادبیات معاصر عرب کجاست- قسمت 16
  • ارائه یک الگوریتم رهگیری هدف پویا بر اساس پیش‌بینی در شبکه حسگر بی‌سیم- قسمت ۶
  • ارائه یک چارچوب سرویس گرا مبتنی بر سیستم پشتیبان تصمیم , در معماری ERP مورد کاوی در شرکتهای خودرو ساز- قسمت ۶

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان