مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
طراحی صندوق سرمایه گذاری مشترک کالا متناسب با بازار سرمایه ایران- قسمت ۵
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دارایی سرمایه ای با بازدهی معین q

 

 

S(0)*exp[(r-q)T]

 

 

S(0)*exp(-qT)-K*exp(-rT)

 

 

با این تقسیم بندی ها میتوان قیمت آتی صادره بر شاخص های سهام، ارزها، طلا و نقره را محاسبه نمود. هزینه های انبارداری را میتوان همچون درآمد منفی در نظر گرفت. در مورد دارایی های مصرفی، نمیتوان قیمت قراردادهای آتی را به صورت تابعی از قیمت نقدی و یا سایر متغیرهای قابل مشاهده بازار در نظر گرفت. در این قسمت از یک پارامتر دیگر به نام ثمرات رفاهی استفاده میکنیم. این متغیر میزان رفاه یا اطمینان خاطر مصرف کننده کالا را که حاصل از مالکیت کالاست، اندازه گیری می کند. مصرف کنندگان کالا معمولاً بر این باورند که مالکیت کالا منافعی دارد که مالکیت خرید قرارداد تحویل آینده فاقد آن است. این ثمرات رفاهی میتواند برخورداری از منافع ناشی از داشتن کالاهنگام کمبودهای محلی و ایجاد اطمینان خاطر بیشتر نسبت به استمرار و تداوم فعالیت تولیدی مصرف کننده باشد. میتوانیم با بهره گرفتن از مبحث آربیتراژی کرانه بالای قیمت آتی های داراییهای مصرفی را بدست آوریم، ولی نمیتوانیم معادلهای بین قیمتهای آتی و نقدی استخراج کنیم.رابطه بین قیمت قرارداد تحویل آینده با قیمت نقدی را میتوان در چارچوب مفهوم هزینه حمل بیان کرد. هزینه حمل معادل مجموع هزینه انبارداری و هزینه تأمین مالی یا بهره پرداختی برای تأمین دارایی پایه، منهای درآمد حاصل از آن است.در مورد دارایی های سرمایه ای وهمچنین در مورد دارایی های مصرفی، قیمت آتی ازقیمت نقدی بیشتراست. در مورد دارایی های سرمایه ای، این اختلاف نشان دهنده هزینه حمل است. در مورد داراییهای مصرفی، این تفاوت نشانگر اختلاف مقادیر هزینه حمل و ثمرات رفاهی میباشد.با فرض صحت مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای (CAPM)، رابطه بین قیمت آتی و قیمت نقدی مورد انتظار بستگی به این دارد که بازده دارایی با بازده بازار سهام همبستگی مثبت یا منفی دارد. اگر دارایی مورد نظر با بازدهی بازار دارای همبستگی مثبت باشد، در این صورت قیمت قرارداد آتی کمتر از قیمت نقدی مورد انتظار خواهد بود. اما اگر این همبستگی منفی باشد، این گرایش خواهد بود که قیمت آتی بیشتر از قیمت نقدی مورد انتظار باشد. تنها در صورتی که مقدار این همبستگی صفر باشد، از لحاظ نظری قیمت آتی دقیقاً معادل با قیمت نقدی مورد انتظار خواهد بود]۲۰[
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۳-۵ پوشش ریسک با بهره گرفتن از راهبردهای معاملاتی قراردادهای آتی

در این قسمت درباره روش های متفاوتی که یک شرکت میتواند با اتخاذ یک موضع معاملاتی در قراردادهای آتی، ریسک قیمت یک دارایی را خنثی نماید، بحث.خواهیم کرد .اگروضعیت پوشش دهنده ریسک به گونه ای است که در صورت افزایش قیمت دارایی،صاحب سود و در صورت کاهش قیمت دارایی متحمل زیان خواهد شد، اتخاذ راهبرد پوشش ریسک در موضع پیش فروش مناسب است. اما اگر وضعیت پوشش دهنده ریسک به نوعی است که با کاهش قیمت دارایی، سود میبرد و در صورت افزایش قیمت دارایی متحمل زیان میشود، راهبرد پوشش ریسک در موضع پیش خرید مناسب خواهد بود. انجام پوشش ریسک، راهی برای کاهش ریسک است. پس نظر به مفهوم کاهش ریسک، راهبرد پوشش ریسک اصولاً باید توسط فعالان بازار مورد استقبال قرار گیرد. ولی در واقع، پاره ای دلایل نظری و عملی وجود دارد که شرکتها از راهبرد فوق استفاده نمیکنند. در سطح نظری میتوان گفت سهامدارانی که سبد متناسبی از اوراق بهادار –که دارای تنوع مطلوب است- نگهداری می نمایند، بسیاری از ریسک هایی را که یک شرکت با آنها مواجه است از بین می برند. لذا نیازی ندارند که شرکت این ریسکها را پوشش دهد. در سطح عملی میتوان گفت، اگر شرکت های فعال در یک صنعت خاصی از راهبرد پوشش ریسک استفاده نکنند، اگر شرکتی در آن صنعت بخواهد به تنهایی از راهبرد پوشش ریسک استفاده نماید، ممکن است به جای کاهش ریسک، با افزایش ریسک مواجه شود. همچنین یک مدیر خزانه داری از انتقاد سایر مدیران در صورتی که نتیجه عملیات در بازار نقدی سود آور و نتیجه عملیات پوشش ریسک زیان آور باشد، ممکن است وحشت داشته باشد. مهمترین مفهوم در پوشش ریسک، ریسک مبنا یا ریسک پایه است که برابر با تفاوت قیمت نقدی و قیمت آتی یک دارایی می باشد. ریسک مبنا، ناشی از عدم اطمینان پوشش دهنده ریسک نسبت به مقدار مبنا در تاریخ سررسید پوشش ریسک می باشد. معمولاً مقدارریسک مبنا برای دارایی های مصرفی بیشتر از دارایی های سرمایه ای است. نسبت پوشش ریسک، نسبت حجم موضع معاملاتی اتخاذ شده در قراردادهای آتی به مقدار ریسکی است که در معرض آن قرار دارد. استفاده از نسبت پوشش ریسک برای پوشش ریسک همواره بهینه نیست. اگر پوشش دهنده ریسک تمایل داشته باشد واریانس یک موضع معاملاتی را به حداقل برساند، نسبت پوشش ریسک متفاوتی، مطلوب خواهد بود. نسبت بهینه پوشش ریسک، برابر با شیب رگرسیونی است که تغییرات در قیمت نقدی و تغییرات قیمت آتی را مرتبط با هم نشان می دهد. قرارداد آتی شاخص سهام برای پوشش ریسک سیستماتیک در یک سبد سهام به کار می رود. تعداد قراردادهای مورد نیاز برابر است با حاصل ضرب بتای سبد در نسبت ارزش سبد به ارزش یک قرارداد آتی. همچنین می توان با بهره گرفتن از قرارداد آتی شاخص سهام، بتای یک سبد اوراق بهادار را بدون تغییر در سهام تشکیل دهنده آن، تغییر داد.هنگامی که قراردادهای آتی با سررسید طولانی تر از تاریخ انقضای پوشش ریسک وجود نداشته باشد، راهبرد معروف به جلو انداختن پوشش ریسک ممکن است مناسب باشد. این راهبرد عبارت است از ورود در چند قرارداد آتی متوالی. هنگامی که اولین قرارداد آتی به زمان انقضا نزدیک می شود، مسدود می شود و پوشش دهنده ریسک، همزمان وارد یک قرارداد آتی با سررسید ماهانه دیرتر میشود. به همین ترتیب با نزدیک شدن زمان انقضای قرارداد آتی دوم، قرارداد مزبور بسته میشود و پوشش دهنده ریسک وارد معامله قرارداد سوم با سررسید طولانی تر می شود. راهبرد جلو انداختن پوشش ریسک زمانی مناسب است که بین تغییرات قیمتهای آتی و تغییرات قیمتهای نقدی همبستگی نزدیکی وجود داشته باشد]۲۰[

 

۲-۳-۶ قرارداد اختیار معامله (Option)

اختیار معامله قراردادی دوطرفه بین خریدار و فروشنده است که براساس آن خریدار قرارداد حق (نه الزام و تعهد) دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت معین و در زمانی مشخص بخرد یا بفروشد. ]۲۰[ بنابراین براساس این قرارداد، دو طرف توافق می‌کنند که در آینده معامله‌ای انجام دهند. در این معامله خریدار اختیار معامله، در ازای پرداخت مبلغ معینی، حق خرید یا فروش دارایی مندرج در قرارداد را در زمانی مشخصی با قیمتی که هنگام بستن قرارداد تعیین شده است، به دست می‌آورد. از طرف دیگر، فروشنده قرارداد اختیار معامله، در مقابل اعطای این حق به خریدار با دریافت مبلغ معینی هنگام عقد قرارداد، براساس مفاد قرارداد، آماده فروش دارایی مذکور است. چنان‌که از تعریف قرارداد اختیار معامله پیداست، دارنده قرارداد (خریدار) در اعمال حق خود مختار است و به عبارت دیگر هیچ تعهد و الزامی ندارد و در صورت صرف‌نظر وی از اجرای قرارداد، مبلغی را که در ازای این حق، پرداخته است از دست می‌دهد. از طرف دیگر فروشنده در صورت خواست خریدار، مجبور به اجرای قرارداد است.
به طور کلی دو نوع اختیار معامله وجود دارد: اختیار خرید و اختیار فروش. یک «اختیار خرید» ، به دارنده آن، اختیار خرید یک دارایی در طول دوره زمانی معینی و با یک قیمت توافق شده می دهد. یک «اختیار فروش»، به دارنده آن اختیار فروش یک دارایی در دوره زمانی خاص و با یک قیمت توافق شده میدهد. در بازارهای اختیار معاملات، چهار موقعیت معاملاتی وجود دارد: یک موقعیت خرید اختیار خرید، یک موقعیت فروش اختیار خرید، یک موقعیت خرید اختیار فروش، یک موقعیت فروش اختیار فروش. به فردی که موقعیت فروش در یک قرارداد اختیار معامله را اتخاذ میکند، «صادر کننده» اختیار هم می گویند. در حال حاضر اختیار معامله بر روی دارایی هایی مثل سهام، شاخص های سهام، ارزهای خارجی، قراردادهای آتی و سایر دارایی ها، مورد داد و ستد قرار میگیرد.
هر بورس باید شرایط و ویژگی های یک قرارداد اختیار معامله را که مورد داد و ستد قرار میگیرد، دقیقاً مشخص نماید، به ویژه باید حجم قرارداد، زمان انقضای دقیق آن و قیمت توافقی مشخص و تعریف شود. در ایالات متحده آمریکا یک اختیار معامله به دارنده آن، اختیار خرید یا فروش صد سهم را میدهد. مهلت انقضای یک قرارداد در ساعت ۵۹ : ۱۰ بعد از ظهر می باشد. زمان دقیق تاریخ انقضا عبارت است از ساعت ۵۹ : ۱۰ بعد از ظهر اولین شنبه، بعد از سومین جمعه ماه انقضا. در هر زمانی میتوان اختیار معامله های با چندین سررسید مختلف را معامله کرد. قیمتهای اعمال، معمولاً با توجه به قیمت سهام، در فاصله های ۵/ ۲ دلار، پنج دلار یا ۱۰ دلار هستند. در هنگام آغاز معامله، معمولاً قیمت اعمال به طور منصفانه ای نزدیک به قیمت جاری سهام میباشد. با تقسیم سود نقدی، شرایط اختیار معامله سهام تعدیل نمی شود. لیکن تقسیم سود سهمی، تجزیه سهام و صدور حق تقدم، باعث تعدیل در اختیار معامله آن سهام می شود. هدف از این تعدیلات، این است که موقعیت معاملاتی خریدار و فروشنده قرارداد اختیار معامله با تقسیم سود سهمی، تجزیه سهام و یا صدور حق تقدم، دست خوش تغییر نگردد و ثابت باقی بماند. ]۲۰[
اکثر بورس های اختیار معامله ها از وجود بازارگردان ها استفاده میکنند. بازارگردان یک اختیار معامله معین، فردی است که قیمت پیشنهادی خریدو قیمت پیشنهادی فروش آن اختیار معامله را در هر زمانی اعلام میکند. وجود ب بازارگردان ها باعث افزایش نقدینگی بازار میشود و تضمین میکند که دستورهای خرید و فروش همواره و بدون هیچگونه تأخیری میتوانند در قیمتهای معین اعمال شوند. بازارگردان ها سود خود را از اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بدست میآورند. بورس محدوده این اختلاف را برای اختیار معامله های مختلف تعیین میکند.
فروشندگان اختیار معامله در واقع بدهکاران بالقوه ای هستند که لازم است حساب ودیعه یا اعتباری نزد کارگزار خود داشته باشند. در صورتی که کارگزار، عضو شرکت پایاپای اختیار معامله ( OCC ) نباشد، بایستی یک حساب ودیعه، نزد یکی از اعضایOCC -که یک شرکت میباشد- نگهداری نماید. این بنگاه پایاپای نیز به نوبه خود یک حساب با OCC دارد. شرکت پایاپای اختیار معامله یا OCC مسئول ثبت و نگهداری تمام قراردادهای منعقده، کنترل سفارشات اجرا اعمال و غیره میباشد. تمام اختیار معامله ها در بورسهای سازمان یافته، داد و ستد نمیشوند. بسیاری از اختیار معاملات در بازارهای خارج از بورس و به طور مستقیم تلفنی معامله می شوند.مزیت اصلی اختیار معامله در بازار خارج از بورس در این است که میتواند توسط یک مؤسسه مالی طوری طراحی شود که احتیاجات یک مشتری خاص را به خوبی برآورده نماید.
شش عامل مهمی که قیمت قرارداد اختیار معامله را تحت تأثیر قرار میدهند، عبارتند از:قیمت فعلی سهام، قیمت توافقی (Strike price)، مدت زمان باقیمانده تا سررسید، نوسانپذیری قیمت سهام، نرخ بهره بدون ریسک و سود تقسیمی مورد انتظار در طول دوره عمر اختیارمعامله.
به طور کلی ارزش یک قرارداد اختیار خرید با افزایش قیمت فعلی سهام، زمان باقیمانده تا سررسید، نوسان پذیری و نرخ بهره بدون ریسک افزایش می یابد و با افزایش قیمت توافقی و سود تقسیمی مورد انتظار کاهش مییابد. همچنین به طور کلی ارزش یک قرارداد اختیار فروش با افزایش قیمت توافقی، زمان باقیمانده تا سررسید، نوسان پذیری و سود تقسیمی مورد انتظار افزایش مییابد و با افزایش قیمت فعلی سهام و نرخ بهره بدون ریسک، کاهش می یابد.
ما میتوانیم بدون در نظر گرفتن نوسان پذیری قیمتهای سهام، ارزش قراردادهای اختیار معامله سهام را محاسبه کنیم. برای مثال قیمت یک قرارداد اختیار خرید صادره بر روی سهام، همواره دارای ارزش کمتری از قیمت خود سهام است. به همین ترتیب مشابه قیمت یک قرارداد اختیار فروش صادره بر روی سهام، همواره دارای ارزش کمتری نسبت به قیمت توافقی قرارداد اختیار معامله میباشد.
ارزش یک قرارداد اختیار خرید صادره بر سهامی که سود پرداخت نمیکنند، همواره باید از رابطه زیر تبعیت کند:
که در آن S۰ قیمت سهام، K قیمت توافقی، r نرخ بهره بدون ریسک و T زمان باقیمانده تا سررسید است. ارزش یک قرارداد اختیار فروش صادره بر سهامی که سود پرداخت نمیکند نیز به صورت ذیل است:
هنگامی که سودهای تقسیمی با ارزش فعلی D پرداخت میشود، کرانه پایین قیمت قرارداد اختیار خرید عبارت است از:
و همچنین کرانه پایین قیمت یک قرارداد اختیار فروش، عبارت خواهد بود از:
رابطه «برابری قیمت اختیار فروش- خرید»[۱] بین قیمت یک قرارداد اختیار خرید اروپایی صادره بر سهام، ( Ce ) و قیمت یک قرارداد اختیار فروش اروپایی صادره بر سهام، ، ( Pe ) در صورتی که سهام موردنظر سود پرداخت نکند، به صورت زیر است:
برای سهامی که سود پرداخت میکند، این رابطه به شرح ذیل میباشد:
رابطه برابری قیمت اختیار فروش-خرید، صرفاً در مورد قراردادهای اختیار معامله اروپایی بکار می رود. با این حال میتوان با بهره گرفتن از مبحث آربیتراژ کرانه های پایین و بالای قیمت های یک قرارداد اختیار خرید و یک قرارداد اختیار فروش از نوع آمریکایی را بدست آورد.

 

۲-۳-۷ راهبردهای معامله با اختیار معامله

قسمت اعظم راهبردهای معاملاتی شامل یک قرارداد اختیار معامله و سهام پایه آن است؛ به عنوان مثال، صدور یا فروش یک قرارداد اختیار پوشش دار، به صورت خرید سهام و فروش یک قرارداد اختیار خرید صادره بر آن سهام می باشد. راهبرد حمایتی قرارداد اختیار فروش، شامل خرید یک قرارداد اختیار فروش و خرید سهام میباشد. راهبرد اولی شبیه به فروش یک قرارداد اختیار فروش و راهبرد دومی مشابه خرید یک قرارداد اختیار خرید میباشد.
راهبردهای ترکیبی نامتقارن میتواند به صورت ترکیبی از اتخاذ موضع معاملاتی در تعداد دو یا چند قرارداد اختیار خرید یا اتخاذ موضع معاملاتی در دو یا چند قرارداد اختیار فروش انجام پذیرد:
راهبرد نامتقارن خوشبینانه با خرید یک قرارداد اختیار خرید(فروش) با قیمت توافقی پایین و فروش یک قرارداد اختیار خرید (فروش) با قیمت توافقی بالاتر صورت میگیرد. راهبرد نامتقارن بدبینانه با خرید یک قرارداد اختیار خرید(فروش) با قیمت توافقی بالا و فروش یک قرارداد اختیار خرید(فروش) با قیمت توافقی پایین ایجاد میشود.
راهبرد نامتقارن پروانه ای[۲] شامل خرید قراردادهای اختیار خرید (فروش) با قیمتهای توافقی بالا و پایین و فروش دو قرارداد اختیار خرید(فروش) با قیمت توافقی تقریباً وسط دو قیمت توافقی قبلی صورت میگیرد.
راهبرد نامتقارن اختیار با دو سر رسید(تقویمی)[۳] شامل فروش یک قرارداد اختیار خرید (فروش) با زمان سررسید کوتاه مدت تر و خرید یک قرارداد اختیار خرید (فروش) با سررسید بلندمدت تر میباشد.
راهبرد نامتقارن قطری[۴] با خرید یک قرارداد اختیار معامله و فروش یک قرارداد اختیار معامله دیگر صورت میگیرد؛ به نحوی که قیمت توافقی و زمان انقضا، هر دومتفاوت هستند.
راهبردهای ترکیبی متقارن شامل خرید یا فروش هر دو قرارداد اختیار خرید و فروش صادره بر سهام یکسانی است:
یک راهبرد متقارن دو لنگه[۵] به صورت خرید یک قرارداد اختیار خرید و یک قرارداد اختیار فروش با قیمت توافقی و تاریخ انقضای یکسان ایجاد میشود.
راهبرد استرپ[۶] شامل خرید یک قرارداد اختیار خرید و دو قرارداد اختیار فروش با قیمت توافقی و تاریخ انقضای یکسان میباشد.
راهبرد استریپ[۷] شامل خرید دو قرارداد اختیار خرید و یک قرارداد اختیار فروش با قیمت توافقی و تاریخ انقضای یکسان میباشد.
راهبرد اختیار معامله مسدود[۸] متشکل از خرید یک قرارداد اختیار خرید و یک قرارداد اختیار فروش با قیمتهای توافقی متفاوت و تاریخ انقضای یکسان است.

 

۲-۳-۸ قیمت گذاری اختیار معامله

اگر حرکتهای قیمت سهام در طول عمر اختیار معامله، از درخت دوجمله ا ی یک دوره ا ی تبعیت کند، میتوان یک سبد بدون ریسک متشکل از سهام و اختیار معامله ایجاد نمود. در دنیای بدون فرصت های آربیتراژی، سبد های بدون ریسک می باید بازدهی برابر با نرخ بهره بدون ریسک داشته باشد. با توجه به این نکته میتوان اختیار معاملات را با توجه به سهام پایه آنها قیمت گذاری کرد. لازم به یادآوری است که لازم نیست در هر گره از درخت دوجمله ای، احتمالات حرکت قیمت سهم به سمت بالا یا رو به پایین را بدانیم. هنگامی که حرکتهای قیمت سهم به صورت درخت دوجمله ای چند دوره ای باشد، قیمت گذاری اختیار معامله با شروع کار در زمان T (انتهای درخت) آغاز و با حرکت به سمت عقب ادامه پیدا میکند. قیمت اختیار معامله را در هر گره به طور مستقل محاسبه میکنیم و در نهایت قیمت اختیار معامله را در گره ابتدایی بدست می آوریم. همچنین در هر گره از حرکت قیمت سهم رو به بالا یا رو به پایین، تنها شرط «عدم وجود آربیتراژ » برقرار است و لازم نیست احتمال افزایش یا کاهش قیمت سهم را بدانیم.
رویکرد دیگری برای اندازه گیری اختیار معامله سهام وجود دارد که به «ارزش گذاری بی تفاوت نسبت به ریسک» معروف است. این اصل بیان میکند که در هنگام ارزش گذاری اختیار معامله با توجه به سهام پایه آن، میتوان شرایط بی تفاوت نسبت به ریسک را فرض کرد. پاسخ های بدست آمده (قیمت) در شرایط بی تفاوت نسبت به ریسک با پاسخهای بدست آمده در شرایط عدم وجود آربیتراژ مشابه می باشد.
دلتای یک سهم تأثیر تغییر قیمت دارایی پایه را بر روی قیمت اختیار معامله نشان میدهد؛ به عبارت دیگر، مقدار دلتا، معادل نسبت تغییرات قیمت اختیار معامله به تغییرات قیمت سهام پایه است. برای ایجاد یک موضع معاملاتی بدون ریسک، یک سرمایه گذار می باید به ازای هر اختیار معامله فروخته شده ، دلتا سهم بخرد. بررسی یک درخت دوجمله ای در حالت کلی نشان میدهد که دلتا در طول عمر اختیار معامله تغییر میکند. این موضوع بدین معنی است که برای پوشش خطر موقعیت اختیار معامله، لازم است با توجه به تغییر دلتا، درصد نسبت سهام پایه نگهداری شده را تغییر دهیم.
در قیمت گذاری اختیار معامله سهام معمولاً فرض را بر این میگذاریم که قیمت یک سهم در مقطع زمانی آتی با توجه به قیمت امروز آن، به صورت تابع لگاریتم نرمال است و این فرض به نوبه خود دلالت بر این دارد که بازده مرکب پیوسته سهام در یک دوره زمانی دارای توزیع نرمال میباشد. هر چقدر افق زمانی ما گسترده تر باشد، میزان عدم اطمینان در مورد قیمت های آتی سهام افزایش می یابد. به طور اجمالی میتوان گفت که انحراف معیار قیمت سهام متناسب با جذر مدت زمان مورد بررسی است. برای برآورد میزان نوسان پذیری قیمت یک سهم، با بهره گرفتن از روش تجربی لازم است که قیمت های سهام را در مقاطع مشخص و ثابت زمانی یعنی به صورت هر روز، هر هفته یا هر ماه مشاهده کنیم. در هر دوره زمانی لگاریتم طبیعی نسبت قیمت سهام در پایان دوره زمانی خاص را به قیمت سهام در ابتدای دوره مذکور محاسبه میکنیم. میزان نوسانپذیری را میتوان به عنوان انحراف معیار اعداد بدست آمده فوق الذکر تقسیم بر جذر طول دوره زمانی برحسب سال در نظر گرفت. معمولاً روزهایی که بورس ها تعطیل هستند، در محاسبه زمان جهت محاسبه نوسان پذیری در نظر گرفته نمی شوند. ارزش گذاری اختیار معامله شامل ایجاد یک سبد بدون ریسک متشکل از سهام و اختیار معامله است. چون که قیمت سهام و قیمت اختیار معامله هر دو وابسته به یک منبع عدم اطمینان هستند، همیشه امکان تشکیل چنین بدره ای وجود دارد. باید توجه داشت که بدره تشکیل شده فقط برای مدت زمان خیلی کوتاه، بدون ریسک باقی می ماند ولی در صورت عدم وجود فرصت های آربیتراژی، بازده بدره بدون ریسک همیشه برابر با نرخ بهره بدون ریسک است و این واقعیت است که مکانیسم تعیین قیمت اختیار معامله با توجه به قیمت سهام را ممکن می سازد. معادله اولیه بلک- شولز ارزش یک اختیار خرید یا اختیار فروش آمریکایی صادره بر روی سهامی که سود پرداخت نمیکند، را با بهره گرفتن از پنج متغیر محاسبه میکند که این متغیرها عبارتند از: قیمت سهام، قیمت اعمال، نرخ بهره بدون ریسک، نوسان پذیری قیمت سهم و زمان سررسید. نکته جالب توجه که در معادله بلک-شولز وجود دارد این است که بازده مورد انتظار سهام در معادله مذکور وارد نمی شود. یک اصل کلی معروف با عنوان ارزش گذاری بی تفاوت نسبت به ریسک وجود دارد که بیان میکند که مشتقات صادره بر روی انواع اوراق بهادار را میتوان با فرض بی تفاوتی نسبت به ریسک، ارزش گذاری کرد. این فرضیه در عمل بسیار سودمند و مفید است. در دنیای بی تفاوتی نسبت به ریسک، بازده مورد انتظار از همه اوراق بهادار معادل نرخ بهره بدون ریسک است و نرخ صحیح تنزیل هرگونه جریان نقدی آتی نیز همان نرخ بهره بدون ریسک میباشد. نوسان پذیری ضمنی، همان میزان نوسان پذیری که وقتی در معادله بلک-شولز جایگذاری میشود، قیمت بازار اختیار معامله را بدست می دهد. معامله گران نوسان پذیری ضمنی را کنترل میکنند و برخی مواقع از نوسان پذیری ضمنی قیمت اختیار معامله یک سهم استفاده میکنند تا قیمت اختیار معامله دیگری بر روی همان سهم را محاسبه کنند. تحقیقات تجربی نشان میدهد هنگامی که بورس باز است، نوسانپذیری یک سهم بیشتر از هنگامی است که بورس تعطیل است. در نتیجه میتوان گفت که تا حدی خود انجام معاملات باعث نوسانپذیری قیمت سهام میشود. نتایج تحلیل بلک-شولز را می توان در مورد اختیار خرید و اختیار فروش اروپایی صادره بر روی سهامی که سود نمی پردازند، تعمیم داد. یک روش، استفاده از فرمول بلک-شولز بدین صورت است که ارزش فعلی سودهای پیش بینی شده در طول عمر اختیار معامله را از قیمت سهام کم کرده و نوسان پذیری معادل نوسان پذیری قیمت سهام خالص ارزش فعلی این سودهاست. فیشر بلک یک روش تقریبی با بهره گرفتن از ارزش گذاری اختیار خرید آمریکایی صادره بر روی سهامی که سود نمی پردازند، پیشنهاد داده است

 

۲-۳-۹ قرار داد نسیه

قراردادی است که کالا به صورت فوری به خریدار تحویل داده می شود و بهای آن در تاریخ سررسید به فروشنده پرداخت می شود.

 

۲-۴صندوق سرمایه گذاری

طی دو دهه ی گذشته صندوق های سرمایه گذاری مشترک از محبوبیت زیادی در بین سرمایه گذاران برخوردار شده اند. در حال حاضر بیش از ۸۰ میلیون نفر در آمریکا در صندوق های سرمایه گذاری سرمایه گذاری کرده اند و برای بسیاری از سرمایه گذاران، سرمایه گذاری در بورس به معنای سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری است. در همین راستا در سرتاسر جهان صندوق های سرمایه گذاری به شکل ها و روش های مختلف و به عنوان ابزاری مفید و کارآمد برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار شکل گرفته اند. ایران نیز از این قاعده دور نبوده است و در حال حاضر صندوق های متعددی در بازار سرمایه ی ایران در حال فعالیت هستند. در تئوری، سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری بسیار مطلوب و مورد توصیه خبرگان است، ولی در عمل این کار باید با دقت و بررسی عمیق انجام شود. صندوق سرمایه گذاری چیزی نیست جز مجموعه ای از سهام، اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار. در واقع می توان آن را به صورت شرکتی در نظر گرفت که در آن افراد مختلف پول های خود را روی هم می گذارند و در سبدی از اوراق بهادار سرمایه گذاری می کنند. درنتیجه، به جای سرمایه گذاری در یک سهم یا اوراق مشارکت خاص در یک صندوق سرمایه گذاری مشترک سرمایه گذاری می شود. شما براساس قوانین و مقررات مرتبط با پرداخت مبلغی در مجموعه ی سبد سرمایه گذاری می کنید. همین تنوع در سرمایه گذاری سبب کاهش خطر آن می شود و سبب افزایش جذابیت صندوق سرمایه گذاری می شود. صندوق سرمایه گذاری به سه روش به سرمایه گذاران خود سود می دهد:
۱٫ سود ناشی از معاملات سهام یا اوراق مشارکت موجود در سبد سرمایه گذاری.
۲٫ سود نقدی سهام و یا بهره ی پرداخت شده به اوراق مشارکت موجود در سبد سرمایه گذاری.
۳٫ افزایش ارزش سهم سرمایه گذار در صندوق سرمایه گذاری که سرمایه گذار می تواند با فروش سهم خود در صندوق سود کسب کند.
معمولاً صندوق ها این امکان را به فراهم می کنند که به جای دریافت سود نقدی، آن را دوباره در خود صندوق، سرمایه گذاری شود.
به اعتقاد برخی از تاریخ‌دانان، صندوق سرمایه‌گذاری مشترک اولین بار در سال ۱۸۲۲ و در کشور هلند معرفی شد. البته در مورد زمان و مکان دقیق ایجاد این صندوق‌ها اتفاق نظری و جود ندارد. مفهوم صندوق سرمایه‌گذاری مشترک در سال ۱۸۴۹ در سوئیس و در دهه ۱۸۸۰ در اسکاتلند مطرح شد. بعد از آنکه در بریتانیا و فرانسه مورد توجه قرار گرفت، در دهه ۱۸۹۰ در ایالات متحده معرفی و در دهه ۱۹۲۰ محبوبیت این صندوق‌ها به اوج خود رسید. اولین صندوق سرمایه‌گذاری به شکل امروزی در سال ۱۹۲۴ در شهر بوستون آمریکا تشکیل شد.
بر اساس قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران (ماده ۱ بند ۲۰)، صندوق سرمایه گذاری به شرح زیر تعریف شده است: نهادی مالی است که فعالیت اصلی آن سرمایه گذاری در اوراق بهادار می باشد و مالکان آن به نسبت سرمایه‌گذاری خود، در سود و زیان صندوق شریک‌اند.
صندوق‌های سرمایه‌گذاری واسطه‌های مالی هستند که منابع مالی اشخاص و شرکت‌ها را جمع آوری کرده و در سبد متنوعی از اوراق بهادار سرمایه گذاری می‌کنند. افرادی که سهام صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری را خریداری می‌کنند همان مالکان یا سهام‌داران هستند. وجوه دریافتی از اینگونه افراد در ترکیب متنوعی از اوراق بهادار شامل سهام، اوراق قرضه، ابزارهای کوتاه مدت بازار پول و دارایی‌های دیگر سرمایه‌گذاری می شوند.

 

۲-۴-۱ مزایای صندوق های سرمایه گذاری مشترک

۱٫ مدیریت حرفه ای: یکی از مزایای مهم صندوق های سرمایه گذاری آن است که توسط گروهی از تحلیل گران و افراد حرفه ای مدیریت می شوند و همین مساله نکته ی بسیار مهمی برای سرمایه گذاران به ویژه سرمایه گذاران خرد و غیر حرفه ای به شمار می رود.
۲٫ تنوع: براساس تئوری های مالی با افزایش تنوع در سرمایه گذاری می توان خطر سرمایه گذاری را کاهش داد و کاهش قیمت یک سهم را با افزایش در سایر اوراق بهادار جبران کرد. معمولاً سبد صندوق های سرمایه گذاری بزرگ حاوی ده ها سهم و یا اوراق مشارکت متنوع است تا خطر سرمایه گذاری به حداقل برسد.
۳٫ سادگی: سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری ساده است و نیازی به تحلیل های پیچیده ندارد.
۴٫ نقدشوندگی: یکی از مهمترین ویژگی های هر سرمایه گذاری، قابلیت تبدیل وجه نقد شدن آن در زمانی است که سرمایه گذار به هر دلیل تصمیم به تغییر موضع سرمایه گذاری خود می گیرد. با توجه به ارکانی که در صندوق های سرمایه گذاری مشترک در سهام پیش بینی شده است سرمایه گذاران در هر زمان می توانند با توجه به خالص ارزش روز دارایی های موجود در صندوق و پس از کسر هزینه های مربوطه، تمام یا تعدادی از واحدهای سرمایه گذاری خود را به وجه نقد تبدیل نموده، اصطلاحا ابطال نمایند.

 

۲-۴-۲ معایب صندوق های سرمایه گذاری مشترک

۱٫ مدیریت حرفه ای: همانطور که مدیریت حرفه ای یکی از مزایای صندوق های سرمایه گذاری است یکی از معایب آن نیز به شمار می رود. چون مدیران حرفه ای ممکن است به فکر منافع خود باشند و همواره در جهت بهتر شدن بازده ی سرمایه گذاران عمل نکنند (به ویژه اگر درآمد آن ها ارتبط چندانی با سود صندوق نداشته باشد.)
۲٫ تنوع زیاد: تنوع بیش از حد ممکن است سبب کاهش بازده ی سرمایه گذار شود زیرا اگر در یک سهم سود زیادی کسب کنید به دلیل آنکه آن سهم بخش کوچکی از سبد را تشکیل می دهد، بازده ی شما تغییر چندانی نخواهد داشت.

 

۲-۵ انواع صندوق های سرمایه گذاری مشترک

صندوق های سرمایه گذاری در اوراق بهادار که تاکنون در ایران راه اندازی شده اند از تنوع زیادی برخوردار هستند. صندوق های مذکور با توجه به ارکان و ترکیب دارایی های خود که در امیدنامه هر صندوق اعلام می شود، به انواع مختلفی تقسیم می شوند. امروزه صندوق های سرمایه گذاری در اوراق بهادار فعال در بازار سرمایه ایران در سه مرحله قابل طبقه بندی است.
در نگاه اول از بعد حداکثر و حداقل تعداد واحدهای سرمایه گذاری مجاز برای صدور، صندوق های سرمایه گذاری در اوراق بهادار به دو نوع به شرح زیر طبقه بندی می شوند:
صندوق های سرمایه گذاری در اندازه کوچک

 

نظر دهید »
نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده و مقایسه آن با کشورهای سوئیس و ایالات متحده آمریکا- قسمت ۹
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

به‌ طور کلی طبقه‌بندی های مختلفی برای مالیات‌ها مطرح گردیده است لیکن در این مبحث طبقه‌بندی‌های متداول مالیات به اختصار مطرح گردیده و سپس جایگاه مالیات بر ارزش افزوده در طبقه بندی نظام مالیاتی تعیین می شود.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

تبیین طبقه بندی نظام مالیاتی

اصولاًساختار مالیاتی هر کشور از یک طرف بر مبنای اهداف و سیاست های کلی دولت ها و بر پایه قوانین و مقررات جاری و از طرف دیگر بر اساس واقعیات زندگی اقتصادی، اجتماعی و … تعیین و طبقه بندی می شود.
عکس مرتبط با اقتصاد
بنابر این در ادوار مختلف اجتماعی و به لحاظ تحولات گوناگون سیاسی در کشورها و حکومت ها، منابع مالیاتی نیز دستخوش تغییرات زیادی قرار گرفته است به نحوی که اساس وضع و وصول مالیات نیز در هر کشور متفاوت می باشد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در این راستا منابع مالیاتی نیز اهمیت بسیاری دارند و تعیین کننده پایه اخذ مالیات هستند به همین دلیل نیز مالیات ها را به انواع گوناگون تقسیم می کنند.
در این مبحث دو نوع تقسیم بندی متداول مالیات به اختصار مطرح می‌گردد:
الف)تقسیم مالیات بر اساس فرایند وضع و وصول
ملاک و مأخذ این نوع طبقه بندی بر اساس طرز تقویم آن یعنی مالیات بر حسب ارزش تعیین شود.
چنانچه میزان مالیات متناسب با یکی از خصوصیات فیزیکی مأخذ مالیات از قبیل حجم یا وزن تعیین شود به آن «مالیات وزنی» می‌گویند مثلاً در حقوق گمرکی میزان تعرفه گمرکی بر اساس وزن کالای وارداتی تعیین می‌شود و در مورد مالیات نفت و بنزین مبنای تقویم مالیات، حجم مأخذ تعلق مالیات یعنی لیتر می‌باشد. و «مالیات قیمی» یعنی تقویم مأخذ مالیات بر اساس قیمت تعیین شود مالیات قند و شکر که مالیات بر حسب کیلو گرم اخذ می‌شود.
هم چنین در این طبقه‌بندی مالیات بر حسب قرائن و امارات نیز صورت می‌گیرد، یعنی چند نشانه یا علامت ظاهری ملاک تقویم مأخذ مالیات واقع شود مثلاً چنانچه مبلغ حقوق کارمندان و کارگران و کرایه محل کسب و‌… ملاک تشخیص مالیات صاحبان مغازه و کارگاه های صنعتی قرار گیرد مالیات بر حسب قرائن و امارات تعیین شده است.
البته در گذشته بیشتر مالیات‌ها به صورت وزنی وصول می‌گردید مثلاً از عین محصول املاک مزروعی مالیات وصول میشد و یا مالیات قسمتی از محصولات معدنی در سر معدن تعیین و وصول می‌شد.
ولی امروزه مالیات نقدی می‌باشد یعنی دولت مالیات را به صورت نقد و از طریق وجه رایج وصول می کند.
لازم به ذکر است به موجب ماده (۱۴) قانون مالیات بر ارزش افزوده مأخذ محاسبه مالیات بهای کالا یا خدمت مندرج در صورتحساب خواهد بود. در مواردی که صورتحساب موجود نباشد و یا از ارائه آن‌ خودداری شود و یا به موجب اسناد و مدارک مثبته احراز شود که ارزش مندرج در آن‌ ها واقعی نیست مأخذ محاسبه مالیات بهای روز کالا یا خدمت به تاریخ تعلق روز مایات می‌باشد
تقسیم‌بندی دیگر مالیات بر اساس زمان وصول آن است که مالیات فوری با مؤجل نام دارد. به این صورت که اگر مؤدی در همان موقعی که مالیات تشخیص می‌گردد آن را پرداخت کند وصول مالیات فوری است مانند حقوق و عوارض گمرکی که به محض تشخیص مالیات باید مبلغ آن پرداخت شود تا کالا ترخیص گردد. مالیات بر ارزش افزوده نیز دارای این ویژگی بوده و مدت دار نمی‌باشد که از محسنات این نظام مالیاتی محسوب می‌شود.
طرز دیگر، وصول موجل است یعنی بین مرحله تشخیص مالیات و وصول آن فاصله وجود دارد و معمولاً مالیات‌های مستقیم از این نوع می‌باشند[۱۱۱] .
ب)تقسیم مالیات بر اساس چگونگی پرداخت ـ این تقسیم‌بندی نسبت به بقیه، طبقه‌بندی عمومی‌تری می‌باشد که از قدیم مطرح بوده و در کلیه کشورها و کلیه قواین مالیاتی موجود است و عمدترین نوع طبقه‌بندی مالیات در آمارهای دولتی و در سطح بین المللی می‌باشد.
هر چند که مالیات‌ها را معمولاً به این دو گروه تقسیم می‌نمایند ولی این تقسیم بندی به سادگی صورت نمی‌پذیرد زیرا، مستقیم و غیر مستقیم بودن مالیات به پرداخت کننده نهایی مالیات مربوط می‌شود و هم چنین مالیات مستقیم و غیر مستقیم از روش تشکیلاتی و اداری جداگانه ای نیز برخوردار است.
در یک دیدگاه پرداخت کننده مالیات بر درآمد، مالیات مورد نظر را به طور مستقیم به اداره مالیات می‌پردازد در حالی که در زمان خریدکالاهای مشمول مالیات، به طور غیر مستقیم مالیات تعیین شده را پرداخت می کند در این دیدگاه فرد مالیات دهنده مطرح است.
در دیدگاه بعدی، طبقه‌بندی مالیات ها به مستقیم و غیر مستقیم، از نظر وقوع نهایی مالیات مهم می‌باشد به این ترتیب که در مالیات های مستقیم، درآمد مؤدی در هنگام پرداخت مالیات به دولت، کاهش می‌یابد ولی در مالیات‌های غیر‌مستقیم درآمد از نفری به نفر دیگر منتقل می شود و کاهش محسوسی صورت نمی‌پذیرد.
لازم به ذکر است که به طور‌کلی مالیات‌های مستقیم از جمیع جهات مناسب تر از مالیات‌های غیر مستقیم می‌باشد و به عدالت نزدیک‌تر‌ند.
در ایران نیز مالیات‌ها بر اساس مالیات‌های مستقیم و غیر مستقیم صورت می‌پذیرد.
اول) مالیات‌های مستقیم و انواع آن ـ مالیات مستقیم مالیاتی است که پرداخت کننده مستقیماً و بدون واسطه اقدام به واریز کردن میزان مالیات متعلقه به خزانه دولت می کند. به طور کلی مالیات‌های مستقیم به دو دسته مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد تقسیم می‌شوند. امروزه، در سیستم مالیاتی کشورهای دنیا مالیات بر دارایی اهمیت کم‌تری یافته است و حذف آن از سیستم مالیاتی سهم چندانی در وصول مالیات نخواهد داشت.
دوم)مالیات های غیر مستقیم و انواع آن ـ مالیات غیر مستقیم مالیاتی است که با واسطه پرداختی می‌شود و شخص مالیات دهنده احساس پرداخت مالیات را ندارد به طور مثال در خصوص مالیات بر مصرف، اکثر دارندگان اتومبیل که بنزین مصرف می‌کنند همراه با پرداخت هزینه‌های بنزین، مالیات آن را نیز می‌پردازند البته ویژگی‌های دیگری نیز برای تفکیک این مالیات با مالیات مستقیم وجود دارد از جمله تفاوت در انتقال مالیات، به این ترتیب که مالیات‌های مستقیم توسط پرداخت کننده از طریق افزودن به قیمت، اخذ می‌شود و تفاوت از نظر وصول یعنی ادارات و واحدهای جداگانه ای برای وصول این نوع مالیات ضروری می‌باشد هم چنین این دو مالیات از نظر موازین حقوقی نیز متفاوتند و مقررات حقوقی ناظر به هر یک از آن‌ ها مجزا می‌باشد.
مضافاً مالیات‌های غیر‌مستقیم عموماً از اعمال و فعالیت‌های مؤدی مثل تولید و مصرف وصول می‌شوند. در حالی که مالیات‌های مستقیم معمولاً موضوعات دائمی مثل درآمد افراد را در بر می‌گیرد.
مهم‌ترین تفاوت آنها در اعمال عدالت است زیرا معمولاً مالیات‌های غیر‌مستقیم به عنوان یک روش کسب درآمد برای دولت می‌باشد.[۱۱۲]. و مالیات‌های مستقیم به دلیل ویژگی‌های آن ازمالیات‌های غیرمستقیم عادلانه‌تر می‌باشد.
مهم ترین مالیات های غیرمستقیم عبارتند از: حقوق و عوارض گمرکی، مالیات بر فروش و مالیات بر مصرف.
مالیات‌های غیر مستقیم قانون واحد و معینی تحت همین عنوان ندارند بلکه عمدتاً تابع قانون مالیات بر ارزش افزوده مصوب سال ۱۳۸۷ است
در حال حاضر به موجب قوانین و مقررات جاری جمهوری اسلامی ایران، مالیات‌های غیر‌مستقیم عبارتند از: مالیات بر واردات که شامل سود بازرگانی و حقوق ورودی و مالیات بر ارزش افزوده می‌باشد.

 

 

تعیین جایگاه مالیات بر ارزش افزوده در اصلی ترین طبقه بندی مالیاتی

تا قبل از اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده با این که منابع مالیات‌های غیر‌مستقیم بسیار متنوع و فراوان می‌باشند ولی تاکنون در قانون خاصی مانند مالیات‌های مستقیم منسجم نبوده است و قوانین و مقررات مربوط به آنها در طی ۹۰ سال اخیر، همواره به صورت پراکنده و به موجب تصویب نامه‌های هیئت وزیران، تبصره‌های مندرج در قوانین بودجه و لوایح گوناگون، وضع گردیده است و هرگز قانون جامعی که مختص به مقررات مالیات های غیر‌مستقیم باشد
برای تعیین جایگاه مالیات بر ارزش افزوده در اصلی ترین طبقه‌بندی مالیاتی لازم است ابتدا انواع مالیات‌های غیر‌مستقیم در ایران بررسی گردد:
همان‌گونه که ذکر شد تنوع منابع مالیات های غیر‌مستقیم و پراکندگی قوانین و مقررات ناظر بر وصول آن در طول یک قرن گذشته موجب بروز مشکلات بسیاری گردیده بود و مضافاً تولید کنندگان نیز متحمل پرداخت مالیات و عوارض گوناگونی بودند که موجب تضعیف بخش صنعت و سایر مشکلات می‌گردید به همین دلیل به جهت رفع مشکلات اجرایی و شفاف کردن و یک پارچه کردن وجوه دریافتی در اجرای ماده ۱۲ قانون صنعت و معدن و تشکیل وزرات صنایع ومعادن مصوب ۱۳۷۹، وزرات امور اقتصادی و دارایی موظف گردیده به منظور ایجاد تسهیلات و مدیریت واحدهای صنعتی و معدنی کشور ترتیبی اتخاذ نماید تا عوارض متعلقه به واحدهای صنعتی و معدنی تجمیع گردد به نحوی که مراجع وصول عوارض به حداقل برسد، به همین منظور «قانون اصلاح موادی ازقانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی برقراری و وصول عوارض و سایر وجوه از تولید کنندگان کالا، ارائه دهندگان خدمات و کالاهای وارداتی» در تاریخ ۲۲/۱۰/۱۳۸۱ تصویب گردید و از اول سال ۱۳۸۲ لازم الاجرا گردیده است و در حقیقت به منزله پیش زمینه ای برای اجرای مالیات بر ارزش افزوده نیز محسوب می‌گردد.
قانون موسوم به تجمیع عوارض در اجرای ماده (۱۲) تمرکز امور قانونی صنعت و معدن و تشکیل وزارت صنایع و معادن مصوب سال ۱۳۷۹ با هدف تسهیل در مدیریت واحدهای صنعتی و معدنی و به منظور تجمیع انواع مالیات‌ها و عوارض پراکنده و به حداقل رسانیدن مراجع وصول در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۸۱ تصویب و از ابتدای سال ۱۳۸۲ به مورد اجرا گذارده شد.
با توجه به اینکه قانون مذکور دارای عنوان مطولی است به لحاظ سهولت کلام به «قانون تجمیع عوارض»معروف شده است و نخستین قانون مدونی است که به منظوراعمال سیاست«انتقال مالیات از درآمد به مصرف» با هدف تامین پایه های مالیاتی گسترده و در جهت حمایت از سرمایه گذاری و رشد تولیدات داخلی و …وضع گردیده است.
اجرای قانون موسوم به تجمیع عوارض موجب آشنایی بیشتر مؤدیان با مالیات بر مصرف گردید که این امر خود زمینه ساز اجرای مالیات بر ارزش افزوده در فرهنگ مالیاتی جامعه می گردد.
البته اجرای این قانون با ابهاماتی نیز مواجه می باشد، از جمله در استنباط از محصل نهایی و اخذ مالیات مضاعف از کالاهای واسطه ای و مواد اولیه و… قابل برداشت می باشد.
با توجه به تعاریفی که از مالیات مستقیم و غیر مستقیم ارائه شد مشخصو می گردد که مالیات بر ارزش افزوده در جایگاه مالیات غیر مستقیم و به عنوان مالیات بر مصرف محسوب می گردد که به اختصار مطرح می شود..
الف)مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مالیات غیر مستقیم
مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یک نوع مالیات غیر مستقیم محسوب می گردد و که ایرادات و مشکلاتی که موجب عدم کارآیی مالیات تجمیع عوارض که بر خلاف اصل عدالت مالیاتی نیز می‌باشد در اجرای قانون مالیات بر ارزش فزوده مرتفع گردد.
زیرا مالیات بر ارزش افزوده خاصیت آبشاری بودن ندارد و به علاوه با حذف کالاهای ضروری مورد مصرف عموم به اجرای عدالت مالیاتی کمک خواهد نمود.
ب)مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مالیات بر مصرف
مالیات بر ارزش افزوده از انواع مالیات غیر مستقیم محسوب می شود که بر مصرف وضع می گردد.
این نوع مالیات، چند مرحله ای است که در مراحل مختلف زنجیره واردات، تولید و توزیع بر اساس درصدی از ارزش افزوده کالاهای تولید شده یا خدمات ارائه شده اخذ می گردد این مالیات بر قیمت کالا افزوده شده و در نهایت توسط مصرف کننده پرداخت می شود.
به دلیل وضع این مالیات بر پایه مصرف به نوعی از فعالان اقتصادی(تولید کنندگان و …) حمایت می شود که این امر در راستای سیاست ها و برنامه های بلند مدت کشور می باشد و استقرار این نظام مالیاتی موجب انتقال بار مالیاتی از تولید به مصرف می گردد.
بنابر این مشخص می شود که این مالیات مشابه یک مالیات بر فروش عمومی است که نهایتاً توسط مصرف کننده نهایی پرداخت می گردد.
۵ ـ دلایل تصویب قانون مالیات بر ارزش افزوده
نظام مالیاتی ایران در طول دوران بعد از انقلاب اسلامی تحولات گوناگونی را گذرانده است عواملی هم چون جنگ تحمیلی، مصادره اموال، محاصره اقتصادی، ملی کردن صنایع بزرگ و مهم تر از همه افزایش درآمدهای نفتی تأثیر فراوانی بر روند مالیات درکشور ایران داشته اند. لذا ضروری است قبل از پرداختن به جایگاه مالیات در جمهوری اسلامی ایران، انواع مخارج و درآمدهای عمومی دولت به طور عام و در آمدهای مالیاتی به طورخاص بررسی گردد. البته در مورد تقدم و تأخر بین مخارج عمومی و درآمدهای عمومی دولت اختلاف نظر وجود دارد بدین صورت که طبق روال منطقی ابتدا باید درآمدهای عمومی دولت بررسی و سپس مخارج عمومی مطرح گردد اما نباید از توجه به این نکته مهم غافل شد که این ترتیب در «مالیه خصوصی» منطقی و قابل توجیه است نه در «مالیه عمومی» چون هدف مالیه خصوصی صرفاً تحصیل سود است و شخص حقیقی یا حقوقی به منظور کسب درآمد تلاش می‌کند و به تناسب درآمدی که به دست آورده است مخارج خود را تنظیم می‌کند ولی به این ترتیب در مورد «مالیه عمومی» صدق نمی‌کند زیرا هدف دولت و مالیه عمومی تامین منافع عمومی است نه تحصیل سود مثلاً دولت نمی تواند مالیات ها را به عنوان منبع اصلی تامین درآمدهای عمومی تا آنجا که ممکن است افزایش دهد بلکه باید ابتدا هزینه های عمومی را پیش بینی کند و آن گاه به تناسب این هزینه ها مالیات را متناسب با ظرفیت مالیاتی وصول نماید. چون مالکیت مردم بر مال خود، اصل است (الناس مسلطون علی اموالهم) و تسلط قدرت عمومی بر اموال آنان استثناء.[۱۱۳]
در این فصل نیز به تبعیت از اصل مذکور ابتدا در بند ۱ مخارج عمومی دولت و انواع آن ذکر گردیده و سپس در بند ۲ درآمدهای عمومی دولت مورد بررسی قرار می گیرد.

 

 

مخارج عمومی دولت

هزینه ها با مخارج عمومی ار می توان به بهای کالاها و خدماتی تعبیر کرد که در حدود فعالیت دولت پرداخت می شود و بر اساس آن سیاست اقتصادی، اجتماعی، مالی و … دولت تنظیم می شود.[۱۱۴] دولت باید بهای کالاهایی را که استفاده می کند بپردازد و مبالغی نیز بابت خدمات هزینه کند، در بعضی از بخش ها سرمایه گذاری و به بخش هایی از جامعه، کمک مالی نماید و غیره.
مجموعه این اقدامات مخارجی ار به بار می آورد که مخارج عمومی نام دارد.
بنابر این مخارج یا هزینه های عمومی عبارتند از: «بهای کالاها، خدمات مصرفی و هم چنین هزینه اقدامات و فعالیت های دولت که در راستای وظایف اجتماعی سیاسی و اقتصادی آن صرف می‌شود».[۱۱۵]
همان گونه که ذکر شد در قرن نوزدهم وظایف دولت صرفاً در زمینه برقراری امنیت و عدالت محدود می شد و امور اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، درمانی و بویژه اقتصادی خارج از قلمرو فعالیت‌های دولت بود و مخارج عمومی در حد مخارج ارتش، پلیس، دادگستری و دیپلماسی خلاصه می‌گردید.
تحولات بعدی این وضع را تغییر داد و به نحوی که لزوم دخالت دولت را در اقتصاد محرز نمود و پیدایش نظریات اقتصادی ارشادی، وظایف جدیدی را به فهرست اقدامات و تکالیف دولت ها اضافه نمود به نحوی که امروزه انحصاری کردن بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی، بازرگانی های عمده، مبارزه با فقر و نابرابری در اجتماع و تشویق فعالیت بخش خصوصی و هم چنین وظایف مهم اجتماعی از قبیل بیمه های درمانی و اجتماعی ایجاد و توسعه حمل و نقل عمومی، بورس های دانشجویی و بسیاری اقدامات دیگر در زمره بدیهی ترین تکالیف یک دولت مدرن به حساب می آید و همین امور موجب افزایش ارقام هزینه های عمومی دولت می‌گردد و مستلزم تقسیم بندی صحیح آن می شود.
قبل از وارد شدن به بحث فوق ابتدا به تعریف واژه دولت می پردازیم:
الف)مفهوم واژه دولت
به طور کلی دولت سه مفهوم دارد:
اول)دولت در مفهوم عام
در این مفهوم دولت عبارت است از یک شخص حقوقی به صورت جامعه متشکل و متمرکز سیاسی که در قلمر و معینی مستقر بوده و از قدرت مالی و حیثیت بین المللی برخوردار است عامل شخصیت حقوقی بیانگر وجود واقعی یا اعتباری دولت است که مردم، سرزمین و قدرت عالی را یکجا در بر دارد.[۱۱۶]
دوم)دولت درمفهوم حکومت
در این معنی دولت سازمان بسیار وسیعی است که اراده حکومت را از قوه به فعل در می‌آورد.
حکومت مرکب از مجموعه سازمان‌های اجتماعی است که برای تأمین روابط اجتماعی و حفظ انتظام جامعه و حراست از شخصیت انسان و در عین حال تامین منافع و نیازمندی های عمومی به وجود آمده است. بنابراین دولت یا حکومت، قدرت سیاسی ناشی از اراده جمعی ملت است که دارای وظایف و تکالیف در قانون اساسی و سایر قوانین می باشد. این تعریف با تعریف اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز سازگار می‌باشد.
سوم)دولت در مفهوم خاص
از دیدگاه و در مفهوم خاص یا مفهوم کاربردی متعارف، دولت یعنی قوه مجریه که جزئی از پیکره حکومت است و به مجموعه سازمان های سیاسی و اداری گفته می‌شود که قوانین مصوب را اجرا و بر حسن اجرای آنها نظارت می‌کند.
واژه دولت و حکومت در محافل سیاسی، مطبوعاتی، قضایی، عرفی و فرهنگ رایج به یک نحو به کار نرفته خصوصاً در قانون اساسی نیز واژه دولت در برخی از اصول (از جمله اصل ۲۹) به معنای حکومت و در برخی اصول دیگر (اصول ۴۱،۵۳،۳۱،۳۰،۲۱،۳)به معنای قوه مجریه می باشد.[۱۱۷]
در بحث مربوط به درآمدها و هزینه ها ی عمومی دولت، منظور از دولت، حاکمیت است زیرا به صورت یک قدرت اجتماعی به منظور اجرا سیاست‌های عالی کشور از نظر اقتصادی، مالی، اجتماعی، اجرای نظم عمومی، تأمین عدالت، و دیگر سلسله برداشت هایی از ثروت های موجود در جامعه می کند.[۱۱۸]
این برداشت ها هر چند از درآمد و سرمایه افراد ملت است ولی به صورت مخارج عمومی بین طبقات اجتماع توزیع می شود.
۲) درآمدهای عمومی دولت
وقتی که هزینه‌های عمومی پیش بینی گردید باید محل تأمین درآمدهای عمومی، کیفیت و میزان آنها به نحوی که تکافوی هزینه های عمومی را بنماید نیز مشخص گردد.لذا درآمدهای عمومی در واقع درآمدهایی است که قدرت عمومی برای تأمین هزینه های عمومی به دست می‌آورد. [۱۱۹]
این درآمدها معمولاً به شرح ذیل تقسیم می شوند:

 

نظر دهید »
تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان- قسمت ۴
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۱-۳ فرضیات تحقیق
۱ با توجه به مدل مفهومی تحقیق ۴ فرضیه اصلی و ۶ فرضیه فرعی ارائه شده است.

 

 

ابعاد درونی سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت و معنا داری دارد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

۱/۱- بعد اعتمادبر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت ومعناداری دارد.
۲/۱- بعد هنجاربر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت ومعناداری دارد.
۳/۱- بعد دین بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت ومعناداری دارد

 

 

ابعاد بیرونی سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت و معنا داری دارد.

۱/۲- بعدشبکه برتعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت ومعناداریدارد.
۲/۲- بعد مشارکت بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت ومعناداری دارد.
۳/۲- بعد قانون بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت ومعناداری دارد.

 

 

ابعاد درونی و بیرونی سرمایه اجتماعی برتعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت و معنا داری دارد.

۱-۴ اهداف تحقیق
مهمترین اهداف تحقیق عبارتند از:
۱-۱- شناخت تاثیرابعاد درونی سرمایه اجتماعی برتعهد سازمانی کارکنان دردانشگاه علوم پزشکی کاشان
۲- شناخت تاثیر ابعاد بیرونی سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی کاشان
۳- اولویت بندی تاثیرابعاد درونی و بیرونی سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی کاشان
۱-۵ سوال تحقیق:
آیا ابعاد سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان تاثیر مثبت و معناداری دارد؟
۱-۶ روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیقات غیر آزمایشی و کاربردی بوده وجزء تحقیقات توصیفی همبستگی می باشد که به توصیف و تحلیل بین متغیر های سرمایه اجتماعی و تعهد سازمانی پرداخته است. همچنین تلاش خواهد شد یک توصیف عینی، واقعی و سیستماتیک ارائه گردد به عبارت دیگر سعی می شود از طریق مطالعات نظری (کتابخانه ای) و مطالعات تجربی به وسیله پرسشنامه این رابطه توصیف شود. در تحقیقات توصیفی ، محقق علاوه بر تصویر سازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مساله و ابعاد آن می پردازد. محقق برای تبیین وتوضیح دلایل نیازبه تکیه گاه استدلالی محکمی دارد.این از طریق جستجو در ادبیات و مباحث نظری تحقیق و تدوین گزاره ها ، قضایای کلی موجود درباره آن فراهم می شود که معمولا در فصل مربوط به سوابق و مباحث نظری تحقیق ، تدوین می شود.(حافظ نیا ، ۱۳۸۲)
همچنین تحقیق پیمایشی عبارت است از جمع آوری منظم اطلاعات درباره افراد،گروه ها واجتماعات ،از طریق مصاحبه (حضوری)ویاپرسشنامه (غیر حضوری)برای تعیین درصد افراد موافق ومخالف –رابطه بین متغیر ها-شناخت شرایط موجود،دررابطه با نیاز هاکه دراینجااز پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده خواهیم کرد.
۱-۷ قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی تحقیق همانطور که قبلا گفته شد،بررسی تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کاشان می باشد.
۱-۸ دوره زمانی انجام تحقیق
دوره زمانی انجام این تحقیق شش ماهه اول سال ۱۳۹۲ می باشد.
۱-۹ روش گرد آوری اطلاعات
در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع وپیشینه تحقیق به روش کتابخانه ای عمل گردیده است.جهت گرد آوری اطلاعات وآمار مورد نیازازاسناد ومدارک موجود درواحد مدیریت توسعه و منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی کاشان استفاده گردیده است.ونیز به منظورآگاهی ازچگونگی تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی کار کنان دانشگاه پرسشنامه ای بسته با بهره گرفتن از مقیاس پنج گزینه ای لیکرت طراحی گردیده ودراختیارکارکنانی که برحسب نمونه انتخاب شده بودند گذاشته شده است.
۱-۱۰ اصطلاحات
سرمایه: عبارت است از منابع سرمایه گذاری شده جهت ایجاد منابع جدید در افق زمانی بلند مدت
(فلورا ،۲۰۰۰)
تعریف تئوری سرمایه اجتماعی: منظور از این اصطلاح در پژوهش حاضر:میزان درک متقابل کارکنان از
کارگروهی،احساس هویت جمعی و تصویر مشترکی از آینده سازمان می باشد.(ناهاپیت و گوشال ۱۹۹۸)
تعریف کاربردی سرمایه اجتماعی: ارزیابی کارکنان سازمان از اینکه تا چه میزان فرهنگ و فضای موجود در سازمان با گویه های معرف سرمایه اجتماعی تطابق دارد.و به چه میزان شبکه های مشارکت و اعتماد و همچنین بقیه ابعاد سرمایه اجتماعی در بین کارکنان به صورت قوی یا ضعیف مشاهده می گردد.
الف)عنصر شناختی سرمایه اجتماعی: اشاره به منابعی دارد که فراهم کننده مظاهر،تعبیرها،تفسیرها و سیستم های معانی مشترک در بین گروه هاست که مهم ترین جنبه های این بعد عبارت از زبان،کدهاوحکایت های مشترک(ناهاپیت و گوشال۱۹۹۸)
ب)عنصر ساختاری سرمایه اجتماعی: اشاره به الگوی کلی تماسهای بین افراددارد یعنی شما به چه کسانی و چگونه دسترسی دارید مهم ترین جنبه های این بعد عبارت ازروابط شبکه ای بین افراد، پیکربندی شبکه ای(ناهاپیت و گوشال۱۹۹۸)
ج) عنصر رابطه ای سرمایه اجتماعی: توصیف کننده نوعی روابط شخصی است که افراد به دلیل سابقه تعاملاتشان بایکدیگر دارند(ناهاپیت و گوشال۱۹۹۸).
تعریف تئوری تعهد سازمانی: کارکنان سازمان تا چه اندازه تمایل به ماندن در سازمان داشته و خود را مدیون سازمان می دانند و به آن وفا دارند.(سعادت، اسفندیار،۱۳۷۳،مدیریت منابع انسانی،تهران،انتشارات سمت)
عکس مرتبط با منابع انسانی
تعهد عاطفی: شامل وابستگی عاطفی کارکنان به سازمان و درگیر شدن در فعالیتهای سازمانی است..
تعهد مستمر: شامل تعهدی است که مبتنی بر ارزش نهادن به سازمان است و در طی آن کارکنان در زندگی سازمان سهیم می‌شود..
تعهد هنجاری یا تکلیفی: شامل احساسات افراد، مبنی بر ضرورت ماندن در سازمان است.
تعریف کاربردی تعهد سازمانی : در این پژوهش مطابق با تعریف تئوری آن می باشد.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
مقدمه
مفهوم سرمایه اجتماعی یک مفهوم فرارشته ای است که طی پانزده سال اخیر موردتوجه بسیاری از شاخه های علوم انسانی قرار گرفته است .این مفهوم به طور کلی بر روابط میان انسان ها تمرکز دارد .روابطی که در تمام لحظات زندگی روزمره و در طول عمر انسانها،جریان داشته و رفتارو نگرش آنها را تحت تاثیر قرارمی دهد. به همین لحاظ،سرمایه اجتماعی در هر جایی حاضر است،چه در رفتار بانزدیکان و دوستان درخانه و مدرسه،چه در رفتاربا همکاران و آشنایان در محل کار و تحصیل،و چه در رفتار با مردم در جامعه. (مجله تحققات اقتصادی، ۸۴).
عکس مرتبط با اقتصاد
وجود سرمایه اجتماعی،شرط لازم و نه کافی برای نتیجه بخشی سرمایه و سیاست های اقتصادی است.بررسی دقیق تر سرمایه اجتماعی ،ما را به این مطلب می رساند که بدون این سرمایه ،هیچ اجتماعی به هیچ سرمایه ای نمی رسد.(رنانی ۱۳۸۱ )
در دیدگاه های سنتی مدیریت توسعه سرمایه های اقتصادی،فیزیکی،و نیروی انسانی مهم ترین نقش را ایفا می کردندامادر عصر حاضر برای توسعه،بیش تر از آنکه نیازمند سرمایه اقتصادی،فیزیکی و انسانی باشیم،نیازمند سرمایه اجتماعی هستیم.زیرا بدون این سرمایه،استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه صورت نمی گیرد.در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است سایر سرمایه ها ابتر می مانندو تلف می شوند.از این روست که موضوع سرمایه اجتماعی محور اصلی مدیریت در سازمان ها محسوب می شود و مدیرانی موفق قلمداد می شوندکه بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتری نایل شوند.(دکتر سید مهدی الوانی،۱۳۸۸)
۲-۱ تاریخچه سرمایه اجتماعی:
بحث سرمایه اجتماعی،قبل از سال ۱۹۱۶،در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی برای نخستین بار مطرح شد.اما باوجود اهمیت آن در تحقیقات اجتماعی تا سال ۱۹۶۰ میلادی که توسط جین جاکوب در برنامه ریزی شهری به کار برده شد،مغفول واقع شد.در دهه ۱۹۷۰ این تئوری توسط لوری وارد عرصه اقتصاد شد.(نقش سرمایه اجتماعی در توسعه.(دکتر اصغر حق شناس، ۸۶).
کاربرداین مفهوم به تدریج از دهه ۱۹۹۰به این سودر نظریه ها و مقالات دانشگاهی_ به ویژه در رشته های جامعه شناسی،اقتصاد،سیاست وآموزش _با کارهای افرادی چون جیمز کلمن،پیربوردیو،رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاماافزایش یافت.در دهه ۱۹۹۰بانک جهانی موضوع سرمایه اجتماعی را با جدیت مورد توجه قرار داد.انتشار آثار پاتنام و دیگران در سال ۲۰۰۰ و تداوم آن در دهه اول قرن ۲۱ اهمیت مطالعه در این زمینه را بالا برده است.
نکته مورد توجه این است که با وجود اهمیت و جایگاه اقتصادی سرمایه اجتماعی،این مفهوم صرفا اقتصادی نیست. به عبارت دیگر،سرمایه اجتماعی در قالبی میان رشته ای شکل می گیرد. به همین دلیل است که برخی از صاحبنظران در سرمایه اجتماعی، سرمایه های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی را از هم جدا می کنند تا مفهوم سرمایه اجتماعی روشن تر شود.آنها سرمایه اجتماعی را مجموعه منابع انباشت شده بالفعل یا بالقوه تعریف می کنند که کم و بیش در شبکه های اجتماعی نهادینه شده اند. (بوردیو۱۹۸۶،فاستر۱۹۸۷)
عکس مرتبط با شبکه های اجتماعی
همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولت های ملی،به عنوان راه حلی اجراشدنی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه،مورد توجه سیاست گذاران و مسولان سیاست اجتماعی قرار گرفت.( سیدرضاصالحی امیری،۱۳۸۷)
۲-۲ ارتباط عمیق دیدگاه مدیریت اسلامی با مفهوم سرمایه اجتماعی
ویژگی های مدیریت اسلامی با محور ها و خصایص سرمایه اجتماعی (اعتماد، همکاری، مشارکت، عدالت، مسولیت پذیری و تشریک مساعی و تعهد)ارتباط قابل توجهی دارند. شکل گیری اعتماد، صداقت، توجه به نهادهای کارساز، وجدان کاری، مشارکت و ارتباط معقول با دیگران، مسولیت پذیری، زمینه سازی برای گسترش امنیت و عدالت، احترام متقابل و تلاش برای انجام کار مولد، از عناصر اصلی سرمایه اجتماعی محسوب می شوند.به طور کلی می توان در یافت:بدون آنکه در اندیشه اسلامی و ادبیات رفتاری پیامبر اسلام و امامان معصوم از سرمایه اجتماعی سخن به میان آمده باشد،مصادیق ،مضامین و مفاد فراوانی در ان یافت می شود.پیامبر در خصوص رفتار مومن واقعی سه خصلت را تاکید می کند:اول،اخلاص در عمل،دوم داشتن روحیه نقد و نصیحت سازنده درباره رهبران جامعه و سوم روحیه اتحاد و مشارکت.(کلینی،یعقوب ،۱۳۵۰)
تعابیری از قبیل همه شما در برابر توده مردم مسول هستید و جامعه ای که در آن حقوق ضعیفان پایمال شود،نمی تواند طاهرو پاک شود.(الصالح،۱۹۷۵) همگی در جهت تولید و بازتولید سرمایه اجتماعی است.
۲-۳ سرمایه اجتماعی چیست؟
سرمایه اجتماعی را می توان حاصل روابط مبتنی بر اعتماددر جامعه دانست وآن رابه مجموع منابعی که در ذات روابط سازمان اجتماعی به وجود می آیندو زندگی اجتماعی را دلنشین تر و مطلوب ترمی سازنداطلاق کرد.جامعه ای از سرمایه اجتماعی برخوردار است که مردمان در مراودات با یکدیگرو در ارتباط با سازمانهاازسهولت،سادگی و انعطاف بسیار بالایی برخوردار باشند.سرمایه اجتماعی در مقایسه با سرمایه فیزیکی و انسانی به این دستاورد منتج می شود که همان طور که سرمایه فیزیکی با ایجاد تغییرات در مواد برای شکل دادن به ابزارهایی که تولید را تسهیل می کند به وجود می آید،سرمایه انسانی با تغییردادن افراد از طریق دادن مهارت ها و توانایی های جدید به آنان پدید می آیدوآن ها را توانامی سازد تابه شیوه های جدیدی رفتارکنند.سرمایه اجتماعی نیزهنگامی ایجاد می شودکه روابط میان افرادبه شیوه ای دگرگون شودکه کنش میان آنها تسهیل شود.به این ترتیب سرمایه اجتماعی در روابط بین افرادیا گروه ها تجسم پیدا می کندوبیش تر از سرمایه های فیزیکی و انسانی می تواند فعالیت های جمعی را تسهیل کند.

۲-۴نقش مدیران در ایجاد سرمایه اجتماعی:
الف)پایبندی به اخلاقیات:
مدیرانی که اصول اخلاقی را در عملکردها و تصمیات سازمانی به کار می گیرند،با ایجاد روابطی مبتنی براخلاقیات،سرمایه اجتماعی ایجاد می کنند.

 

 

نظر دهید »
تأثیر خدمات برون سپاری بر عملکرد سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی- قسمت ۶- قسمت 3
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

انتخاب تأمین کنندگان

معاملات و مذاکرات

شروع

مدیریت تأمین کننده

فسخ قرارداد

انجام بازدید های دوره ای

 

 

۲-۱۳ برون سپاری با رویکرد بهره وری

سازمان ها برای دستیابی به بهره وری باید تعدادی از فرایند های خود را برون سپاری کنند. بهره وری از دو جزء اصلی«کارایی» و «اثربخشی» تشکیل می شود که سنجش هر یک از این دو عنصر، میزان بهره وری سازمان را مشخص می‌سازد. از دیدگاه دیگر اثربخشی نگاه به بیرون و کارآیی نگاه به درون سازمان دارد. برای سنجش کارآیی، سازمان به عملیات درونی خود و نحوه صرف منابع می پردازد تا اینکه دریابد هر خدمت چند واحدپولی هزینه در برداشته و براساس استانداردها این هزینه تا چه حد توجیه پذیر است و در سنجش اثربخشی، سازمان به بیرون می نگرد تا دریابد خدمات چه اثراتی بر جامعه مشتریان بر جای گذارده است. از اینرو برون سپاری سازمان ها گاهی برای حصول به کارآیی بیشتر و گاهی در جهت دستیابی به اثربخشی صورت می پذیرد. البته برون سپاری برخی از فعالیت ها به این دلیل صورت می‌گیرد که مدیریت اینگونه فعالیت ها زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد از اینرو برون سپاری باعث می شود تا مدیران بتوانند بدون دغدغه فکری به مسایل اصلی تر در راستای اهداف سازمان بپردازند که این خود بر افزایش بهره وری تأثیر مستقیم می گذارد(اشرف زاده، ۱۳۸۳).
بررسی افزایش بهره وری سازمان ها نیاز به مشاور در برون سپاری داشته، زیرا برون سپاری یک تصمیم گیری راهبردی است که این تصمیم گیری تأثیرات خیلی بنیادی می تواند بر عملکرد و هزینه های یک شرکت داشته باشد. هزینه اقتصادی و معنوی برون سپاری هم اگر درست اتفاق نیفتد، می تواند خیلی جدی باشد و اساساً حیات و ادامه فعالیت شرکت را به ویژه در یک بازار رقابتی زیر سؤال ببرد. بنابراین برون سپاری یک تصمیم ساده نیست و نیازمند تخصص های متنوعی است که کمک می کند تا سازمان تصمیمات درست و اثربخشی را اتخاذ کند. برای اینکه این تصمیم گیری بر مبنای سعی و خطا اتفاق نیفتد، باید این فرایند از طریق کسانی که این موضوع، مفهوم و روش را می‌شناسند صورت گیرد، مشاوران می توانند چنین نقشی را ایفا کنند. شرکت ها اعم از ارائه کننده و دریافت کننده فعالیت های برون سپاری نیازمند مشاوره هستند؛ زیرا در این فرایند بحث مدیریت ریسک در میان می آید. مشاور در این زمینه می تواند کمک کند که ریسک های متنوع در طول فرایند را قابل تحمل کند. چون ریسک را کامل نمی توان از بین برد و این فرایند در هر حال با ریسک همراه خواهد بود. مهم این است که این ریسک به خوبی مدیریت شود. و بسیاری از شرکت ها به این دلیل نیاز به مشاور پیدا می کنند که نمی خواهند قابلیت کلیدی خود را برون سپاری کنند، بلکه به دنبال قابلیت های غیر کلیدی برای برون سپاری هستند. که باید این قابلیت ها شناسایی شوند. مشاور می تواند عامل تغییر باشد، برای اینکه بتوانند نگرش های سنتی نانوشته در سازمان ها را زیر سؤال ببرد و از این طریق سازمان ها به یک پارادایم جدید برسند و خودشان را منطبق با شرایط جدید بکنند. همچنین وقتی یک فعالیت برون سپاری می شود، تغییراتی در ساختارها و وظایف سازمان صورت می گیرد. تعدیل نیرو و انتقال مالکیت اتفاق می افتد. اینها مسائل جدی و اساسی است که هر کدام از مدیران شرکت نسبت به آن موضع دارند. در این حالت مشاور می تواند به عنوان یک نهاد مستقل بیرونی با یک زمینه علمی قضاوت تخصصی بکند، نه قضاوتی که مبتنی بر سلایق، علایق و دیدگاه های شخصی کسانی باشد که درگیر پروژه هستند. بنابراین در تمام این موارد شرکت ها نیاز به مشاور پیدا می کنند تا بتوانند تصمیمات استراتژیک درستی بگیرند(سالونه، ۱۳۹۰).
عکس مرتبط با اقتصاد

 

۲-۱۴ نظرات موافق و مخالف برون سپاری در کتابخانه ها

در جهان تجارت، فعالیت هایی که از منظر سازمان های تجاری دارای محوریت نیستند آن هایی هستند که به احتمال بسیار زیاد به شرکت های خدمات دهنده واگذار می شوند، در حالی که فعالیت های محوری و مرکزی به صورت درون سازمانی انجام می شوند. در این مرحله مسئله ی اصلی این پرسش است: چه چیزی صلاحیت محوری یک فعالیت را تعیین می کند؟ کتابخانه ها خدماتی که ارائه می دهند، و چگونگی سازمان دهی منابع برای ارائه ی این خدمات پارادایمی متغیر و مسئله ای مورد بحث است (عظیم زاد، ۱۳۸۹). در سال ۱۹۹۸، دوبرلی[۴۵]، معتقد بود که تنها کتابخانه های برون سپاری شده می توانند در شرایط سخت اقتصادی دوام بیاورند. بدون زیر سؤال بردن نگرش دوبرلی، او ادعا می کند که کتابخانه هایی که در شرایط بد اقتصادی قرار گرفته اند و مجبورند خدماتی بیشتر با منافعی کمتر ارائه کنند، تنها در صورتی در این کار موفق خواهند بود که از برون سپاری استفاده کنند. وی اظهار می دارد که کتابداران باید برون سپاری را به عنوان ابزاری جهت نیل به هدف فراهم کردن خدمات بهتر با هزینه ی کمتر و حصول اطمینان از بهره مندی کاربران از این خدمات مدنظر قرار دهند (دوبرلی، ۱۹۹۸).
مایکل گورمن[۴۶] ، (۱۹۹۵) از منتقدان صریح برون سپاری به خصوص از نوع فهرست نویسی و خدمات فنی است. او به تندی می گوید فهرست نویسی برون سپاری شده «فساد اساسی شایستگی کتابخانه است». او اخیراً در مطلبی نوشته است که «مدیرانی که تصمیم به عقد قرارداد با خدمات دهندگان برای فهرست نویسی، انتخاب و یا خدمات دیگر می‌گیرند در واقع اعلام می دارند که مهارت های حرفه ای کتابداری و تجربیات مرتبط با آن قابلیت جایگزینی با خدمات دهندگانی را دارند که نه دارای آن مهارت ها و نه تجربه ی آن هستند». و نیز، وی در سال ۱۹۹۸ مخالف برون‌سپاری است به این دلیل که از دیدگاه وی این مسئله ما را به سمت تحقیر غیر قابل اجتناب خدمات رسانی می برد. دلیل دیگر مخالفت او با برون سپاری، اعتقاد وی مبنی بر تحلیل پایه های حرفه ی کتابداری است.
شومان[۴۷]، (۱۹۹۸) ریاست سابق [۴۸]ALA ، (انجمن کتابداری امریکا) دارای اعتقاداتی شدیدتر راجع به برون سپاری است. از دیدگاه او برون سپاری وخصوصی سازی – که او به آن ها صرفاً به عنوان دو چهره ی متفاوت از یک پدیده نگاه می کند – حتی معتقد است که بخش خصوصی توانایی انجام این کار را داشته و مسئولیتش را به نحو احسن انجام خواهد داد و مسئولیت پذیری بخش خصوصی در بازار از بوروکراسی دولتی بوده و در نهایت کتابخانه ها همواره برون‌سپاری کرده اند و مدیران باید اختیار انجام این کار را داشته باشند.
در سال ۱۹۹۹، در پاسخ به تغییر خدمات از درون سازمانی به برون سپاری در تعداد بسیار زیادی از کتابخانه ها، انجمن کتابداری امریکا (ALA) تصمیم به بررسی ” ارزش اساسی برون سپاری و خصوصی سازی در خدمات کتابخانه‌ای ” کرده است. این ارزش ها مشتمل بر موارد زیر است:

 

برای

نظر دهید »
ترجمه فصل دوم و سوم از کتاب شکل‌گیری عقلانیت به سوی کاوشی میان‌رشته‌ای در الهیات و علم اثر ونزل‌ هویستین۹۱- قسمت ۲
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مهمترین پرسش مؤلف آن است که چگونه می‌توان برای عقلانیتِ تأمل الهیاتی راهی میان بنیان‌گرایی و نابینان‌گرایی یافت که بر مبنای آن، الهیات به منشأهای تاریخی خود وفادار و نسبت به آموزه‌های سنتی حساس باشد و در عین حال نسبت به نقد عقلانی و میان‌رشته‌ای بسته نباشد؟
۱-۴ فرضیه‌ها
۱-۴-۱ چارچوب عقلانیت بنیان‌گرای مدرنیته در فضای کنونی گفتگوی میان‌رشته‌ای، کارآمد نیست و امکان ارزیابی را منتفی می‌سازد.
۱-۴-۲ چارچوب عقلانیت نابنیان‌گرای پست‌مدرن با ایجاد زمینه‌ی نسبی‌گرایی مطلق امکان عقلانیت میان‌رشته‌ای را فراهم نمی‌سازد.
۱-۴-۳ با دیدگاه پسابنیان‌گرا و با معیارهایی همچون درک بهینه از جهان و قضاوت و داوری مسئولانه می‌توانیم الهیات را به گونه‌ای سامان دهیم که به آموزه‌های سنتی وفادار و در عین حال نسبت به نقد عقلانی و میان‌رشته‌ای بسته نباشد.
۱-۵ اهداف تحقیق
۱-۵-۱ یکی از مهمترین مسائل در دوران پست‌مدرن یافتن راهی برای حفظ سنت‌ها و بنیان‌های معرفتی و پاسخگویی به مسائلی همچون صدق باور دینی است به گونه‌ای که با مشکلات جزم‌اندیشی بنیان‌گرایانه و نسبی‌گرایی نابنیان‌گرایانه مواجه نشویم. هدف اصلی مؤلف کتاب یافتن راهی میان این دو چارچوب است. با ترجمه و بررسی این اثر، به یکی از مهمترین موضوعات دین‌پژوهی پرداخته خواهد شد. از سوی دیگر با معرفی دیدگاه پسابنیان‌گرا بستری ایجاد می‌شود که این راه میانه‌ی بنیان‌گرایی و نابنیان‌گرایی در زبان فارسی معرفی و بحث شود.
۱-۵-۲ با توجه به اینکه محور بررسی در این پژوهش سنت الهیات مسیحی است می‌توان از آن بعنوان الگو و زمینه‌ای جهت نظریه‌پردازی‌های جدید در سنت اسلامی استفاده نمود.
۱-۵-۳ اگرچه نظریه‌ی پسابنیان‌گرایی در کتاب شکل‌گیری عقلانیت بطور مستقیم به گفتگوی علم و دین مرتبط است لیکن اهمیت گسترده‌تری برای نقد فرهنگی، اخلاق عمومی و گفتگوی میان‌دینی در بر دارد. با انجام این پژوهش زمینه‌ای ایجاد می‌شود که با معرفی پسا‌بنیان‌گرایی بعنوان یک عقلانیت مشترک میان حوزه‌های فرهنگ، چارچوبی نظری برای گفتگوی میان حوزه‌های دیگر نیز به دست داده شود.
۱-۵-۴ یکی از مهمترین چالش‌های پیش‌روی دین‌داران در عصر حاضر مواجهه‌ با پیش‌فرضهایی است که مدرنیته با بسط نگرشها و جهان‌بینی طبیعت‌گرایانه برای انسان ایجاد نموده است. به نظر می‌رسد شیوه‌ی پسابنیان‌گرای معرفی شده در این کتاب در برابر طبیعت‌گرایی نیز راهی پیش روی دین‌داران قرار خواهد داد. ترجمه و تحلیل این کتاب با هدف معرفی این راه صورت می‌گیرد.
فصل دوم
مقدمه‌ای تحلیلی بر کتاب شکل‌گیری عقلانیت
۲-۱ درباره‌ی مؤلف
در این بخش به معرفی مهمترین دیدگاه‌ها، فعالیت‌های علمی و آثار ونزل فون هویستین خواهیم پرداخت. فعالیت‌های آکادمیک و مهمترین رویدادها در حیات علمی این الهی‌دان پست‌مدرن مسیحی در بخش نخست بررسی می‌شود. سپس مهمترین آثار وی در ارتباط با عقلانیت مناسب برای گفتگوی میان تأملات الهیاتی و علمی یعنی عقلانیت پسابنیان‌گرا معرفی خواهند شد. این آثار عبارتند از Essays in Postfounationalist Theology (= مقاله‌هایی در باب الهیات پسابنیان‌گرا)، The Shaping of Rationalit: Toward Interdisciplinarity in Theology and Science (= شکل‌گیری‌ عقلانیت: به سوی کاوشی میان‌رشته‌ای در الهیات و علم) و کتاب Alone in the World: Human Uniqueness in Science and Theology (= تنها در جهان: علم و الهیات در باب منحصربفرد بودن انسان).
۲-۱-۱ معرفی ونزل فون هویستین[۱]
ونزل فون هویستین بیست و سه سال استاد جیمز مک‌کوردِ الهیات و علم در مدرسه الهیاتی پرینستون[۲] امریکا بود. وی اصالتاً اهل جنوب افریقا و دارای کارشناسی ارشد و دکتری در الهیات فلسفی از دانشگاه آزاد آمستردام هلند[۳] است. حوزه‌های پژوهش دانشگاهی وی علم و دین، الهیات و معرفت‌شناسی علمی است. وی به تدریس دوره‌هایی در زمینه‌ی نقش جهان‌بینی‌ها در تأملات الهیاتی، الهیات و مسئله‌ی عقلانیت، الهیات و کیهان‌شناسی و الهیات و تکامل پرداخته است. فون هویستین عضو هیأت تحریریه‌ی مجله‌ی امریکایی الهیات و فلسفه[۴] و مجله‌ی الهیات و علم[۵] است.
هویستین در سال ۲۰۰۴ خطابه‌های گیفورد خود را تحت عنوان تنها در جهان؟ علم و الهیات در باب منحصربفرد بودن انسان[۶]، ارائه داد. دلبستگی اصلی وی فلسفه‌ علم و معرفت‌شناسی دینی بوده است و در طی چند دهه پیش تلاش داشته ادعای شایع چند صدساله مبنی بر عدم امکان تلاقی این دو گفتمان را باطل سازد. هویستین به مدت ۱۹ سال (۱۹۷۲-۱۹۹۱) ریاست گروه مطالعات کتاب مقدس و دین در دانشگاه پورت الیزابت[۷]، جنوب افریقا، را بر عهده داشت و در آنجا بعلاوه به تدریس نظریه‌های معرفت نیز می‌پرداخت. در این سالها مقالات متعدد و چندین کتاب منتشر نمود. یکی از این کتابها الهیات و توجیه ایمان: نظریه‌سازی در الهیات نظام‌مند (۱۹۸۸)[۸] بود که جایزه‌ی اندرو مورفی و بیل ونتر[۹] را دریافت نمود. در سال ۱۹۹۱ فون هویستین به امریکا عزیمت نمود و استاد مدرسه‌ی الهیات پرینستون گردید. وی در پرینستون بعنوان متخصص گفت‌وگوی الهیات و علم شناخته شد. هویستین برای خطابه‌ی آغاز به کار خود در پرینستون که تحت عنوان الهیات و علم: در جستجوی احتجاج‌های دینی جدید[۱۰]، منتشر گردید جایزه‌ی تمپلتون و به دلیل ایجاد دوره‌های جدید درسی در پرینستون (الهیات و فیزیک جدید و الهیات و چالش داروینیسم[۱۱]) کمک‌هزینه‌ی علم و دین تمپلتون را دریافت نمود.
در ژانویه‌ی ۱۹۹۸ در دانشگاه ویکتوریای بریتیش کلمبیا به ارائه‌ سخنرانی‌هایی پرداخت که در قالب کتابی تحت عنوان Duet or Duel? Theology and Science in a Postmodern World (= ناسازگاری یا همنوایی؟ الهیات و علم در جهان پست‌مدرن) چاپ شد. این کتاب و کتاب مقاله‌هایی در الهیات پسابنیان‌گر[۱۲] (۱۹۹۷) و بازبینی الهیات و علم: شش مدل برای مباحث جاری[۱۳]، بعنوان آثاری برجسته در الهیات و علومِ طبیعی، نامزد دریافت جایزه‌ی تمپلتون گردید.
وی در سپتامبر ۲۰۰۰ به عضویت هیئت جهانی مشاوران بنیاد جان تمپلتون درآمد. در نوامبر ۲۰۰۰ به دعوت انتشارات مک‌میلان نیویورک، سرویراستار دائره‌المعارف جدید دین و علم گردید که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. وی عضو جامعه‌ی اروپایی مطالعه‌ی دین و الیهات[۱۴]، مؤسسه‌ی دین در عصر علم[۱۵] و مرکز الهیات و علوم طبیعی[۱۶] است و با مرکز دین و علم زایگون[۱۷] همکاری دارد. در حال حاضر ایشان در حوزه‌های معرفت‌شناسی تکاملی و مسئله‌ی چند‌رشته‌ای بودن معرفت به پژوهش می‌پردازد. وی در سال ۲۰۱۴ پرینستون را ترک نمود و به کمپ‌تاون افریقا بازگشت. اطلاعات تفصیلی‌تر درباره‌ی هویستین در پایگاه دانشگاه پرینستون قابل دسترسی است.[۱۸]
۲-۱-۲ مهمترین آثار مؤلف
بطور کلی در آثار هویستین با یک مفهوم معتدل از عقلانیت مواجه هستیم که تلاش دارد از اشتباهات مدرنیسم و همچنین افراط‌های غیرعقلانی شکلهای افراطی‌تر پست‌مدرنیسم اجتناب کند. اگرچه این بحث بطور مستقیم به گفتگوی علم و دین مرتبط است ولی در نقد فرهنگی، اخلاق عمومی و گفتگوی میان ادیان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.
بطور خاص می‌توان سه اثر مهم فون هویستین را بررسی جنبه‌های مختلف یک پروژه‌ی معرفت‌شناختی در نظر گرفت که تلاش دارد عقلانیت مشترک میان تأمل الهیاتی و دینی را ترسیم نماید. این آثار عبارتند از: مقاله‌هایی در باب الهیات پسابنیان‌گرا (۱۹۹۷)[۱۹] ، شکل‌گیری‌عقلانیت: به سوی کاوشی میان‌رشته‌ای در الهیات و علم (۱۹۹۹)[۲۰] و کتاب تنها در جهان: علم و الهیات در باب منحصربفرد بودن انسان (۲۰۰۶)[۲۱] (حاصل خطابه‌های گیفورد ۲۰۰۴ در دانشگاه ادینبورو). تز اصلی مؤلف در تمامی این آثار که بر مبنای عقلانیت پسا‌بنیان‌گرا[۲۲] واقع شده، تأکید بر پیوستگی عقلانیت حاکم بر پژوهش‌های علمی و مطالعات و تأملات الهیاتی است. در ادامه به معرفی مختصر این آثار خواهیم پرداخت.
۲-۱-۲-۱ مقاله‌هایی در باب الهیات پسابنیان‌گرا
این کتاب به معرفی مدعیات الهیات پسا‌بنیان‌گرا اختصاص یافته است. الهیات پسا‌بنیان‌گرا در برابر عینیت ادعایی بنیان‌گرایی و نسبی‌گرایی افراطی اغلب صورت‌های نابنیان‌گرایی؛ به دنبال دو امر است. نخست اینکه بافتی بودن باور، نقش مهم معرفت‌شناختی تجربه و شکل دادن سنت به تأملات انسان درباره‌ی خدا را تأیید نماید. دیگر اینکه ادعا دارد فراتر از محدودیت‌های جماعت، گروه یا فرهنگی خاص قرار می‌گیرد و به سوی گفتگوی میان‌رشته‌ای حرکت می‌کند. بنابراین ادعای پسابنیان‌گرایی آن است که این امکان را فراهم می‌کند تا پژوهشگر مرزهای بنیان‌گرایی را در نوردیده در فضای گفتگوی میان‌بافتی، میان‌فرهنگی و میان‌رشته‌ای؛ از دیوارهای جماعت‌های معرفتی خود فراتر رود.
محور مشترک تمامی مقاله‌هایی که در این کتاب آمده، تبیین چنین عقلانیتی است. این کتاب در سه بخش سامان گرفته است: الهیات و معرفت‌شناسی، الهیات و روش‌شناسی و الهیات و علم. در بخش نخست مؤلف در ضمن پرداختن به پرسش‌های داوری عقلانی و واقع‌گرایی انتقادی، مباحثی از ولفهارت پاننبرگ[۲۳]، نانسی مورفی[۲۴] و جروم استون[۲۵] نقل می کند. هدف هویستین از این بخش بررسی پویایی‌هایی است که یک الهی‌دان با ورود به گفت‌وگوی میان علوم طبیعی و باورهای نیرومند دینی، با آنها مواجه می‌شود. وی بر این باور است که اعضای یک جماعت علمی (و بنابراین الهی‌دانان) غیرمتعصب می‌توانند داوری‌های مسئولانه‌ای صورت دهند و از طریق گفت‌وگو، تعمق و ارزیابی؛‌ آنها را میان جماعت‌های معرفتی مختلف رواج دهند. در بخش دوم مسائلی همچون فلسفه علم، مرجعیت نص، الهیات روایی و مدعیات شناختی در الهیات مطرح شده‌اند. مؤلف در این بخش تأکید می‌کند که الهیات مسیحی بایستی از کوته‌بینی که باعث می‌شود تنها با جماعت و کلیسای خود مرتبط باشد فاصله گیرد و به شکلی آزاد با جهان فکری معاصر مرتبط گردد. در بخش سوم نیز مسائل مهمی در گفتگوی میان الهیات و علم مطرح شده است.
۲-۱-۲-۲ تنها در جهان: منحصربفرد بودن انسان در علم و الهیات
این کتاب مطالعه‌ای موردی و عینیت بخشیدن به پایه‌های نظری مباحث الهیات پسابنیان‌گرا و کاوش میان‌رشته‌ایِ علم و دین است که در دو کتاب مهم پیشین او در زمینه‌ی الهیات فلسفی یعنی مقاله‌هایی در باب الهیات پسا‌بنیان‌گرا (۱۹۹۷) و شکل‌گیری عقلانیت (۱۹۹۹) بنا شده است. فون هویستین در این کتاب با توجه به فضا و موضوع کلی سخنرانی‌های گیفورد، بطور کلی تلاش می کند در میانه‌ی دو نقطه متقابل یعنی تحویل‌گرایی علمی و انتزاع ‌الهیاتی حرکت نماید. این کتاب محصول سخنرانی‌های گیفورد مؤلف در دانشگاه ادینبورو و موضوع آن تفسیر، گفتگو و نظریه‌پردازی میان‌رشته‌ای است. در این اثر در قالب گفتگویی میان اظهارات الهیاتیِ مسیحی و درک علمی جدید نسبت به حیات انسان، تفسیری از منحصربفرد بودن انسان در عالم ارائه شده است. از نظر مؤلف عقلانیت الهیات و عقلانیت علم بطور کامل از یکدیگر مستقل نیستند چراکه منابع اولیه برای هر فعالیت عقلانی، از خصوصیت در جهان بودنِ انسانها برآمده است. بر اساس این درجهان‌بودن، بایستی نوعی پیوند میان الهیات و علم امکان‌پذیر باشد. مهمترین آرای این کتاب در ارتباط با ماهیت انسان، که بر مبنای حوزه‌های معرفت‌شناسی تکاملی و مردم‌شناسی جوامع ابتدایی صورت گرفته، عبارتند از: ۱) تکامل زیست‌شناختی شرایطی لازم اما ناکافی برای پیدایش تکامل فرهنگی (که در زبان،‌ هنر، اخلاق،‌ دین و علم آشکار شده است) فراهم می کند. ۲) در تکامل زیست‌شناختی، جهش‌های تصادفی که سازگاری با محیط را ممکن ساخته‌اند برگزیده و تثبیت شده‌اند و آن جهش‌هایی که چنین نتیجه‌ای نداشته‌اند حذف گردیده‌اند؛ ۳) در تکامل فرهنگی، فرضیات شناختی[۲۶] شامل باورهای دینی و الهیاتی که سازگاری را ممکن ساخته‌اند، بصورت دانش تداوم یافته‌اند در حالیکه باورهایی که مخدوش شده‌اند (در نهایت) رد شده‌اند.
بر مبنای این سه ایده استدلال می‌شود که علوم طبیعی به تنهایی از عهده‌ی تبیین‌ منحصربفرد بودن انسان بر نمی‌آیند و حداکثر شرط لازم برای این ویژگی انسانی فرآهم می‌آورند و برای شرط کافی به الهیات و متافیزیک رجوع می‌شود. از ابتدای این کتاب و در فصل نخست، یک مبنای مشترک عقلانی برای علم و الهیات در نظر گرفته شده تا منحصربفرد بودن انسان نمونه‌ای برای ارتباط انسان با جهان و خدا در نظر گرفته شود. مؤلف در آغاز فصل دوم بیان می‌دارد که «درک داروین از هویت و طبیعت انسان با تمرکز خاص او بر تکاملِ قوای شناختی انسان، همچنان در محور گفتمان جاری از تکامل انسان قرار دارد»[۲۷] این کلمات نقطه آغاز محتویات فصل دوم است که در آن بر منحصربفرد بودن انسان بعنوان محصول تکامل تأکید می‌شود.
مؤلف دیدگاه داروین نسبت به هویت انسان را در شش نکته اصلی بازنگری نموده است. یکی از این نکات، بحث معاصر در ارتباط با معرفت‌شناسی تکاملی است که توسعه‌ی آن در درک منحصربفرد بودن انسان به مهمترین پرسش‌های الهیاتی می‌پردازد. در صدر این پرسش‌های الهیاتی، خلقت انسان در صورت خداوند قرار دارد. استدلال‌هایی که این اثر را شکل داده است ادامه‌ی استدلال‌های دو اثر دیگر مؤلف تحت عنوان مقاله‌هایی درباب الهیات پسابنیان‌گرا و شکل‌گیری عقلانیت است که در آنها و بخصوص در اثر دوم که موضوع بررسی این پژوهش است، بر مبنای اصول اولیه‌ی رئالیسم انتقادی، از عقلانیت مشترک میان علم و الهیات دفاع می‌گردد. برخی از پژوهشگران از نظریه‌های علمی برای اثبات بی‌مبنا بودن دین استفاده کرده‌اند اما هویستین سعی دارد نشان دهد استفاده از نظریه تکامل برای اثبات عدم وجود خدایی متعالی، تلاش ناموفق دیگری در نشان دادن غیرعقلانی بودن باور دینی است.
۲-۱-۲-۳ شکل‌گیری‌عقلانیت: به سوی کاوشی میان‌رشته‌ای در الهیات و علم (۱۹۹۹)
می‌توان گفت نقطه‌ی اوج یک دهه بررسی فون هویستین در ارتباط با ماهیت عقلانیت انسان و ارتباط آن با الهیات و علم، در کتاب شکل‌گیری عقلانیت ارائه شده است. مؤلف علی‌رغم ستایش رشد سریع علم جدید، ارتقای دانش علمی به سطح الگوی اصلی و بلامنازع برای درک انسان را شایسته نمی‌داند. وی در عین اعتراف به اینکه تکنیک‌های تعقل که از سوی علوم طبیعی به کار گرفته می‌شوند فوق‌العاده مفید هستند، بر این باور است که عقلانیت انسان فراتر از استراتژی‌های به کار گرفته شده در علوم طبیعی قرار می‌گیرد. از نظر او برای نشان دادن ویژگی‌های عقلانیتِ انسان باید از محدویت‌های بنیان‌گرایی مدرن- یعنی معرفت‌شناسی مبتنی بر توهمِ وجود دانشی کاملاً عینی که از داده‌های مسلم و کاملاً واقعی استخراج شده است- فاصله بگیریم. بعلاوه لازم است از نسبی‌گرایی نابنیان‌گرایانه‌ی پست‌مدرنیسم نیز اجتناب نماییم. هویستین با ایده‌ی پسا‌بنیان‌گرایی به دنبال راهی در میانه‌ی این دو جریان است. وی در این معبر میانه به دنبال راهی برای یک الهیات مسیحی است که به لحاظ نظری مناسب باشد، الهیاتی که به منشأهای تاریخی خود وفادار و نسبت به آموزه‌های سنتی حساس باشد و در عین حال نسبت به نقد عقلانی و میان‌رشته‌ای بسته نباشد.
مباحث مطرح شده در این کتاب متنوع و گسترده هستند و ابعاد مختلفی از عقلانیت مشترک میان علم و دین را پوشش داده است. از این جهت این پژوهش بطور خاص فصل دوم و سوم از این کتاب را محور بررسی قرار می‌دهد. این دو بخش‌ از کتاب شکل‌گیری عقلانیت؛ نگاه بنیان‌گرا و نابنیان‌گرا نسبت به علم و دین در دوره‌ی مدرنیته و همچنین راهکار پسابنیان‌گرایی برای چالش‌های پست‌مدرنیسم نسبت به عقلانیت را مورد توجه خاص قرار داده‌اند. بعلاوه از کل مباحث این دو فصل نیز بیشتر به مفهومی از عقلانیت خواهیم پرداخت که از نظر وی فراتر یا در میان عقلانیت مدرنیسم و پست‌مدرنیسم قرار می‌گیرد.
فصل دوم از شکل‌گیری عقلانیت تحت عنوان عقلانیت و نابنیان‌گرایی در الهیات، به چالش‌هایی اختصاص یافته که نابنیان‌گرایی، یعنی مهمترین بنیان فلسفی پست‌مدرنیسم، علیه گونه‌های مختلف تأملات الهیاتی ایجاد نموده است. ابتدا نابنیان‌گرایی زمینه‌ی مناسبی برای کم‌رنگ کردن تعصب‌ و جزم‌اندیشی چارچوب بنیان‌گرا دانسته می‌شود. لیکن استدلال می‌شود که نابنیان‌گرایی باعث تقویت ایده‌ی نسبی‌گرایی و همچنین به جهت تقویت ایده‌ی فهم‌ناپذیری میان حوزه‌های معرفتی، بر ضد گفتگوی معنادار میان‌رشته‌ای قرار می‌گیرد. از نظر مؤلف این نگرش در علم به معنای شکست فلسفه علم و برای الهیات به معنای ظهور مجدد ایمان‌گرایی‌های افراطی است. هم جریان پست‌مدرن در علم و هم نابنیان‌گرایی در دین تلاش کرده‌اند مشکلات بنیان‌گرایی را با خزیدن به درون سنت‌ها و روایت‌های جدا و نامفهوم برای یکدیگر چاره کنند. مؤلف تلاش می‌کند در خلال مرور نظرات برخی از الهیدان‌های حساس به چالش‌های پست‌مدرن، راه‌های برون رفت از نسبی‌گرایی را بررسی نماید. در نهایت به این نکته اشاره می‌کند که خودِ عقلانیت در تمامی اشکالش از سوی پست‌مدرنیسم به چالش کشیده شده بنابراین لازم است ماهیت عقلانیت انسان و معیارها و منابع غنی آن مورد بازبینی مجدد قرار گیرند. به بیانی دیگر باید برای مشکلی که پست‌مدرنیسم برای عقلانیت در علم و دین ایجاد نموده است، چاره‌ای ارائه شود. این چالش در فصل سوم بررسی می‌شود.
هویستین در فصل سوم از شکل‌گیری عقلانیت تحت عنوان عقلانیت و پسابنیان‌گرایی با تأکید مجدد بر اینکه لازم است از نگرش مطلق‌گرای بنیان‌گرایی نسبت به عقلانیت و نسبی‌گرایی ناشی از نابنیان‌گراییِ پست‌مدرن گذر شود، یک راه‌حل پسابنیان‌گرا ارائه می‌دهد. به این منظور، مفاهیمی همچون فهم‌پذیری و درک بهینه، داوری مسئولانه، حل‌ مسئله و کفایت تجربی تبیین شده، لازمه‌ی نگرش پسابنیان‌گرا به عقلانیت دانسته می‌شود. در این فضا، ماهیت بافت‌محور و عمل‌گرای اشکال متنوع کاوش عقلانی، همپوشی معرفت‌شناختی میان علوم طبیعی و حوزه‌های معرفتی دیگر را آشکار می‌سازد. این نقاط اشتراک و همپوشانی‌ میان حوزه‌ها، محور استدلال مؤلف قرار می‌گیرد تا بیان دارد بدون نیاز به بازگشت به بنیان‌گرایی مدرن می‌توان از مشکلات نابنیان‌گرایی رهایی یافت.
در ادامه به بررسی مفاهیم اصلی این دو بخش از کتاب شکل‌گیری عقلانیت یعنی بنیان‌گرایی، نابنیان‌گرایی و پسابنیان‌گرایی در معرفت‌شناسی خواهیم پرداخت و چگونگی تصویر الهیات و تعامل الهیات و علم در هر یک از این چارچوب‌ها را بررسی خواهیم نمود. اینکه مؤلف در ارائه‌ راهی در میانه‌ی بنیان‌گرایی عینیت‌گرا و نابنیان‌گرایی نسبی‌گرا با چه چالش‌هایی مواجه شده و چه انتقاداتی بر کار وی وارد است، در بخش پایانی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
۲-۲ بنیان‌گرایی
این بخش به معرفی چارچوب‌ عقلانیت بنیان‌گرا و تأثیر پیش‌فرضهای آن در الهیات و رابطه‌ی علم و الهیات اختصاص دارد. ابتدا به ریشه‌های معرفت‌شناسی بنیان‌گرا، مفاهیم اصلی بنیان‌گرایی همچون باور پایه و قواعد استنتاج و تأثیر پیش‌فرضهای این شکل از عقلانیت بر نحوه‌ی درک انسان خواهیم پرداخت. در بخش دوم به تأثیر این نگاه بر تعامل میان علم و دین توجه خواهد شد و در بخش پایانی ویژگی‌های یک الهیات بنیان‌گرا بررسی می‌گردد.
۲-۲-۱ تعریف و بنیان‌های بنیان‌گرایی
رویکرد بنیان‌گرا به شناخت انسان را می‌توان در دو شاخه‌ی مهم در معرفت‌شناسی کلاسیک ردیابی نمود. یک گرایش عمده در معرفت‌شناسی به جهت تمایز میان آگاهی و باور صادق از سوی افلاطون ایجاد شد. پاسخ وی در تعیین تفاوت آگاهی و باور صادق آن است که باورِ صادق، موجه است. در شاخه‌ی دیگر از معرفت‌شناسی، تلاش بر آن بود که آگاهی انسان در یک نظام روابط متقابل و ارتباط میان گزاره‌ها تبیین شود. این نگاه در دوره‌ی جدید با نام دکارت گره خورد که تلاش نمود، به گونه‌ای بنیان‌گرایانه، تمامی آگاهی انسان را بر بدیهی‌ترین مسئله، یعنی وجود داشتن خود، بنا سازد. اما «هر دو شاخه در معرفت‌شناسی از یک درون‌مایه مشترک برخوردارند و آن این است که قرینه و توجیه می‌تواند باعث تمایز آگاهی از باور صادق شود و از این طریق آگاهی انسانی بازسازی می‌گردد».[۲۸]
مفهوم بازسازی در این جا بسیار اهمیت دارد. بازسازی و بازنمایی به روندی از انتقالِ اعتبار اشاره دارند که از باورهایی که صدق‌شان تضمین شده (یعنی باور پایه) برای دیگر باورها که اینگونه نیستند ایجاد می‌شود. طبق این مدل، باورهایی که در نتیجه این روند به دست می‌آیند صدق جهان‌شمول و همه‌جایی دارند و بدون بستگی به بافت و شرایطی خاص و حتی بدون بستگی به شخصی که باور می‌ورزد، معتبر هستند.
در این شیوه، اعتبار باور یا به عبارتی عقلانی بودن آن بر دو مؤلفه‌ی بسیار مهم استوار شده است: ۱) باور پایه و ۲) قواعد استنتاج. اعتبار باور بایستی بر اساس یک سری قواعد و از بنیان‌هایی که صدق‌شان بدیهی فرض شده به دست آید. همچنین فرض بر آن است که اِعمال این قواعد بر بنیان‌های قطعی موجب ایجاد یک صدق جهان‌شمول می‌گردد که همیشه و بدون بستگی به بافت و شرایطی خاص برقرار است. لازمه‌ی این نگاه آن است که اعتماد به باورها را بر باورهای بدیهی (باورهای پایه) مبتنی نماییم به گونه‌ای که روندی از استدلال (قواعد استنتاج)، اعتمادپذیری باورهای پایه را به دیگر باورهای غیرپایه منتقل نماید. در این نگرش و با فرض وجود قواعد مشخص، باور بر آن است که “نظام باورهای انسان و ارتباط‌های منطقی آنها با یکدیگر-یعنی ساختار معرفتی وی- باید کاملاً ساختارمند باشد” (کلارک، ۱۴۴)[۲۹]. شیوه‌ی کار نیز چنین است که بایستی “از پایه‌ی محکم یقین آغاز نماییم و با روش‌هایی که همه ما به نحو یکسانی به اعتبار آنها یقین داریم، ساختمان نظریه را بر آن پایه استوار نماییم”[۳۰]. می‌توان گفت ایده‌ی بنیان‌گرایی در معرفت‌شناسی و نگاه به عقلانیت از استعاره‌ی «شکل‌دهی به باور، ایجاد یک ساختمان است» بهره می‌گیرد.
هویستین نیز بیان می‌دارد که «در مدل استاندارد یا کلاسیک عقلانیت، یک تصمیم، یک قضاوت و یا یک باور تنها هنگامی عقلانی می‌شود که از طریق به کارگیری قواعدی مناسب، بر پایه‌ی ارزیابی قراین علمی مرتبطی قرار گرفته باشد»[۳۱]. وی در این مدل مدرن از عقلانیت، به سه شرط برای عقلانی بودن باورها اشاره می‌کند: باورها (۱) نشان دهند اعتباری جهانی دارند، (۲) روابطی ضروری میان مؤلفه‌های متفاوتی از استدلال را به نمایش گذارند و (۳) با قواعد منطقی مشخصی تعیین شوند. از نظر او مطالبه‌ی این نوع جهان‌شمولی و عمومیت بر درک خاصی نسبت به عقلانیت ریشه دارد مبنی بر اینکه زیر سؤال بردن جهان‌شمولیِ بنیان‌های یک رشته به مسئله‌دار شدن عقلانیت کل آن خواهد انجامید. پس در مدل کلاسیک عقلانیت، یک باور، عمل، انتخاب یا تصمیم تنها زمانی عقلانی است که با مجموعه‌ای از معیارهای منطقی و مبتنی بر واقعیت، که بر هر بافتی قابل کاربرد هستند، مطابقت داشته باشد. همانطور که در بخش بعد خواهیم دید همین مشکل انحصارطلبی و ادعای جهان‌شمولی است که از نظر فون هویستین مانعی برای پروژه‌ی گفتگوی الهیات و علم در دنیای معاصر ایجاد می‌کند.
۲-۲-۲ گفتگوی علم و دین در چارچوب عقلانیت بنیان‌گرا
مدل کلاسیک عقلانیت در تفکر دوران مدرن فرهنگ غرب فراگیر است و در تأسیس معرفت‌شناسی‌های بنیان‌گرا در حوزه‌های متنوعی همچون الهیات و علم نقش مهمی داشته است. فون هویستین در تعریف عقلانیت بنیان‌گرا بیشتر برجسته شدن و در عین حال جدایی علم از سایر حوزه‌های تأمل بشری می‌داند که به همراه عقلانیت مدعی جهان‌شمولی، صدق رها از بافت و فراروایی، راهی برای عرض اندام دیگر حوزه‌ها ایجاد نمی‌کند. همین ویژگی‌ها از نظر او مانع بزرگ و اشکال اصلی مدل بنیان‌گرا برای پروژه‌ی وی یعنی ایجاد امکان گفتگوی میان علم و دین است.
هویستین به ویژگی‌های این عقلانیت اشاره می‌کند. لازمه‌ی چنین نگاهی به عقلانی بودن باورها، وجود یک عقلانیت در تمامی بافت‌های متنوع فرهنگ انسانی؛ باور به وجود قواعدی عینی و در نتیجه، گره خوردن عقلانیت با ضرورت است که طرد دیگر نگرشها را در پی خواهد داشت. در این معنا، قواعد در محور مدل کلاسیک عقلانیت قرار می‌گیرند،‌ یعنی اغلب به دنبال حفاظت و اطمینانی هستیم که با قواعدی مورد پذیرش و کاربرد جهانی در اختیار نهاده شده‌اند، به گونه‌ای که تمامی کسانی که از همان داده‌ها آغاز نمایند لزوماً بایستی به همان نتیجه برسند[۳۲]. هویستین برتری این مدل کلاسیک عقلانیت را در قدرتش جهت پاسخ‌گویی به این پرسش می‌داند: «چرا به جای انتخاب بر اساس هوس، احساس و یا حتی بصورت دلبخواهی، باید تصمیماتی عقلانی اتخاذ کنیم و باورهایی عقلانی را بپذیریم؟» و این پاسخ را از براون ارائه می‌دهد که «روندهای عقلانی به ما اجازه می‌دهند به پاسخ‌هایی غیردلبخواهی برای پرسش‌های خود برسیم. پس آنچه برای عقلانی بودن نیاز است (در الهیات) دلایل خوب، استدلال‌های معتبر و (در علم) شواهد تجربی و قابل اعتماد است».[۳۳]
فون هویستین ویژگی‌هایی معرفت‌شناختی همچون امکان بازسازی صدق و اعتبار و جهان‌شمولی باورها را تحت عنوان «ویژگی بی‌زمانِ جستجوی مدرن برای یقین، صدق و بنیان‌ها …؛ جستجوی بنیان‌های قطعی برای دعاوی دانش[۳۴] … و فراروایت‌های کلان و یکسان‌کننده» مطرح می‌کند.[۳۵] اما خصوصیات دیگری همچون «امکان شناخت عینی از جهان واقعی، معنای واحد کلمات یا متون، وحدت «خودِ» بشری، … ضرورت تمایز میان معنای تحت‌اللفظی و استعاری، میان علم و هنر و امکان حقیقت»[۳۶] که به دنیای وسیعتر فرهنگی مرتبط می‌شوند، از دیدگاه‌های مسلط فرهنگ و تفکر مدرنیته است که با نگاه بنیان‌گرایانه همخوانی دارد.
بررسی تأثیر این فرهنگ بنیان‌گرایانه بر حوزه‌هایی همچون الهیات و رابطه‌ی میان علم و دین باعث می‌شود توجه‌مان به خصوصیت‌ انحصارگرایانه‌ی تفکر مدرن جلب شود، خصوصیتی که در یک فضای متکثر از عرض اندام ساحت‌های مختلف فرهنگ بشری، امکان گفتگو را فراهم نمی‌آورد. هویستین نتیجه‌ی فرهنگ عقلانیت بنیان‌گرای مدرن بر الهیات و علم را که باعث جدایی هر یک از این حوزه‌های فکری شده است، اینگونه تصویر می‌کند:
«در علوم طبیعی تصورات مدرن بنیان‌گرایی باعث ایجاد تجربه‌گرایی اثباتی یا ماده‌گرایی علمی گردید. بنا بر ماده‌گرایی علمی، بر حسب تعریف، تمام دین و مطمئناً کل الهیات و تأملات الهیاتی اگر بی‌معنا نباشند، اساساً فردی هستند. در الهیات، بنیان‌گرایی اغلب متضمن تعصب [نسبت به] کتاب مقدس (نص‌گرایی)، یا قرار دادن تجربه دینی در موضع تجربه‌ی بی‌واسطه و منحصربفرد، و یا در سطح پیچیده‌تر الهیاتی، یک «اثبات‌گرایی» خودتأییدگر «در وحی/مکاشفه» است که در نهایت الهیات را از دیگر استراتژی‌های تعقل منفک می‌سازد چراکه نقش حیاتی تجربه‌ی دینیِ تفسیرشده[۳۷] در تأمل الهیاتی را نفی می‌کند».[۳۸]
چنین توصیفی از بنیان‌گرایی است که لزوماً مطلق‌گرایی و عینیت‌گرایی صرف در هر یک از حوزه‌های تأمل بشری را نتیجه می‌دهد، دیدگاهی که به هیچ‌وجه حداقل در یک فضای متکثر فرهنگی پذیرفتنی و عملی نیست و باید از آن اجتناب صورت گیرد، چراکه پاسخگوی نیاز به تعامل الهیات و علم نخواهد بود.
با ترسیم چارچوب‌های معرفت‌شناختی مدرنیسم (بنیان‌گرایی) می‌توان آنرا حاکم بر نزاع جاری در فلسفه دین دانست که بر محور عقلانی‌/غیرعقلانی بودن خداباوری قرار گرفته است و به گونه‌ای ادامه‌ی چالش سنتی میان عقل و ایمان است. نزاعِ کلاسیک میان ایمان و عقل اکنون در دوره‌ی مدرن میان علم و دین قابل ملاحظه است چراکه در عصر مدرنیته به سر می‌بریم که در آن موفقیت‌های چشمگیر علم، عقلانیت حاکم بر آنرا پذیرفتنی می کند[۳۹].
بطور کلی چارچوب معرفت‌شناختی بنیان‌گرا نیز امکان گفتگوی سازنده میان این دو جریان فرهنگی دروان معاصر یعنی میان علم و دین را فراهم نمی‌سازد چراکه مدرنیته با یک قرائت انحصار‌گرا قرابت بیشتری دارد، قرائتی که بر طبق آن به خاطر وجود بنیان‌های قطعی و یقینی در یک چارچوب فکری برداشتهای صورت گرفته در دیگری قلمروها نسبت به واقعیت جهان به کلی باطل است و نقطه‌ای مشترک برای گفتگو و تعامل وجود ندارد. اما چنین نگرشی بر الهیات چه تأثیری نهاده و چه مشکلاتی را ایجاد نموده است؟ در بخش بعد این پرسش مورد توجه قرار گرفته است.
۲-۲-۳ الهیات بنیان‌گرا
همانطور که در تعریف بنیان‌گرایی بیان شد تلاش برای ابتنای باور بر قرینه و موجه ساختن آن به این شکل، به شاخه‌ی افلاطونی از معرفت‌شناسی بنیان‌گرا باز می‌گردد که شاخه‌ی دیگر آن، بنیان‌گرایی گزاره‌ای و دکارتی است. به همین ترتیب می‌توانیم در هر یک از این شاخه‌های بنیان‌گرایی روندی از جرح و تعدیل را به تصویر بکشیم که در جهت رفع مشکلات چارچوب سنتی بنیان‌گرایی حرکت می‌کنند. در این بخش به روند این تغییرات در دو شاخه‌ی بنیان‌گرایی خواهیم پرداخت.
در فلسفه‌ دین، شکل افراطی بنیان‌گراییِ شاخه‌ی نخست که قرینه و بینه را برای باور مطالبه می‌کند، به شکلی کلیشه‌ای با نام کلیفورد گره خورده است. کلیفورد به شکلی افراطی قرینه و دلیل را برای هر باوری لازم دانست و باور ورزیدن بدون قرینه و دلیل کافی را غیر اخلاقی خواند و به این شکل مبنایی برای فیلسوفان الحادی دین ایجاد نمود. این شکل افراطی از بینه‌جویی، الهی‌دانان خداباور را با چالش مواجه ساخت به گونه‌ای که تلاش شد به هدف دفاع از عقلانیت باور به وجود خدا، معرفت‌شناسی بنیان‌گرا را مورد جرح و تعدیل قرار دهند. بعنوان یکی از این تلاش‌ها می‌توان به سوئین‌برن اشاره داشت که در برابر این نگاه مطلق‌انگار نسبت به واقعیت، در ارتباط با وجود خداوند، بحث احتمال بیشتر را مطرح می‌سازد، به این معنی که به شکلی یقینی نمی‌توان نسبت به وجود خداوند استدلال ارائه داشت اما می‌توان گفت احتمال وجود خداوند بیشتر از عدم وجود اوست. طبق این نگاه که در جهت کم‌رنگ ساختن اطلاقِ بنیان‌گرایی افراطی کلیفورد صورت گرفت، همواره قراینی علیه یکدیگر وجود دارند که قضاوتی قطعی را غیرممکن می‌سازند. از سوی دیگر حتی ویلیام جیمز با مقاله‌ی تأثیرگذار خود اراده معطوف به باور[۴۰]، باور را هر چه بیشتر از ابتنای بر قراین و دلایل رها ساخت و ساحت‌های عاطفه و اراده را در تصمیم‌گیری و عقلانیت مطرح ساخت.
علاوه بر مطالبه‌ی افراطی قرینه که به شاخه‌ی افلاطونی معرفت‌شناسی بنیان‌گرا باز می‌گردد، شکل دکارتی بنیان‌گرایی یعنی استوار نمودن عقلانیت بر باورهای بدیهی (و به این جهت پایه) نیز در الهیات و فلسفه‌ دین مورد بازخوانی قرار گرفت. این تعدیل‌های مدل کلاسیک و افراطی بنیان‌گرایی که بطور عمده از سوی نیکولاس ولترستروف[۴۱] و آلوین پلنتینگا[۴۲] تحت عنوان پروژه‌ی معرفت‌شناسی اصلاح‌شده صورت پذیرفته، بر نظریه‌های معرفت‌شناسی توماس رید استوار شده‌اند. رید با نقد بنیان‌گرایی مدرن، از گونه‌ای بنیان‌گرایی دفاع می‌کند که گسترده‌تر و ملایم‌تر است، ملایم به این معنا که باور در این مدل، جایگاه معرفت‌شناختی مطلوبی می‌یابد بدون اینکه لازم باشد بدیهی و مسلم باشد؛ و گسترده‌ است چون بر طبق آن بسیاری از باورهای ما درباره‌ی اشیاء بیرونی، رخدادهای گذشته، حقایق اخلاقی و از این دست (۱) از دیگر گزاره‌ها استنتاج نمی‌شوند و در عین حال (۲) وضعیت معرفت‌شناختی مطلوبی دارند.[۴۳]
این بازخوانی عمدتاً به شکل توسعه‌ی حیطه‌ی باورهای پایه صورت گرفته به این معنا که آنچه پایه‌ی یقین می‌تواند باشد به باورهای بدیهی محدود نیستند بلکه بعنوان مثال می‌توان شواهد تاریخی که در یک سنت دینی منتقل شده را نیز از جمله‌ باورهای پایه‌ای دانست که به دیگر باورهای غیرپایه یقین، و در نتیجه عقلانیت می‌بخشند. به این ترتیب در مدلهایی معرفت‌شناختی همچون بنیان‌گرایی توماس رید تلاش شده قلمروی باورهای پایه گسترش یافته و «باورهایی که بی‌واسطه به وجود آمده‌اند» (کلارک، ۱۶۷) در آن جای داده شود تا اشکال متوجه بنیان‌گرایی کلاسیک رفع شود: باورهایی معقول در اختیار داریم که با استنتاج از باورهای پایه (باورهای بدیهی و خطاناپذیر) در مدل کلاسیک برنیامده‌اند. به این ترتیب در پروژه‌ی معرفت‌شناسی اصلاح‌شده و «نظریه‌ی مبناگروی جدید پلنتینگا باور به وجود خدا معقول و موجه است، بی آنکه به توجیه و دلیل مستقل نیاز داشته باشد»[۴۴]
در پایان این بخش لازم است به دو نکته اشاره شود. نخست اینکه روشن است این تلاشها برای تعدیل بنیان‌گرایی افراطی، در همان چارچوب بنیان‌گرا قرار دارند. به این معنا که پروژه‌ی معرفت‌شناسی اصلاح‌شده‌ از همان منطق حاکم بر چارچوب بنیان‌گرایانه استفاده می‌کند، یعنی لزوم وجود باورهایی که پایه‌ی معرفت هستند را می‌پذیرد اما تلاش می‌کند برای باور به وجود خدا جایی در میان باورهای پایه بیابد تا به این وسیله و طبق منطق بنیان‌گرایی، عقلانیت باور به وجود خدا تضمین شود.
دیگر اینکه، این نگاه بنیان‌گرا به عقلانیت بر تفکر مدرنیسم حاکم است و باید در نظر داشت چنین تعدیل‌هایی در فضای مدرن و نزاع حاکم بر جهان‌بینی‌های علم و دین قابل فهم است. همانطور که گفته شد علم در دوران مدرن به خاطر به دست آوردن موفقیت‌های چشمگیر خود مدل پذیرفتنی در عقلانیت قلمداد شد و در برابر دین قرار گرفت. این مدل عقلانیت مدرن انحصارطلب، مدعی جهان‌شمولی و بنیان‌گرا بود. پس روشن است که در نزاع میان الحاد و خداباوری (یا به تعبیری دیگر میان عقل و ایمان)، نگرش بنیان‌گرا به عقلانیت انسان فرض گرفته شده است که تلاش می‌شود نسبت به گفتمان رقیب، جایی مستحکم‌تر در بنیان‌های معرفت‌شناختی یافت شود و به این شیوه عقلانی بودن موضع (خداباوری یا الحاد) اثبات شود. در فضای فرهنگی مدرن هر یک از این حوزه‌ها در یک تعاملی رقابتی با همتای خود به دنبال آن است از معقولیت خود دفاع کند. پس پروژه‌ی خداباورانه‌ی معرفت‌شناسی اصلاح‌شده برای عقلانی‌سازی باور به وجود خدا در برابر نگرش‌های الحادی، از چارچوب بنیان‌گرایی توماس رید و توسعه در باورهای پایه بهره گرفته است چراکه «… در فرهنگ مدرن غرب، تقابل میان ایمان و عقل فراگیر و تأثیرگذار بوده است، [به گونه‌ای که] طلب پذیرش یک مدعای دینی، تنها بر اساس ایمان، بطور معمول به این معناست که خواسته می‌شود آن مدعا بدون هیچ دلیلی پذیرفته شود».[۴۵]
از این نگاه تلاشهای کسانی همچون پلنتینگا و شاگردانش در معرفت‌شناسی اصلاح‌شده را باید طبق عقلانیت دوران مدرن معنا کرد چرا که اینان نیز احساس کرده‌اند «الهیات در بافت مدرنیته همواره فاقد آن نوع عینیتی بوده که بواسطه‌ی قواعد ضروری و جهانی ارائه شده باشند. این مسئله اغلب باعث شده الهی‌دانان نتوانند مشخص نمایند که چگونه باید انتخاب کنش‌ها، باورها یا نظریه‌های خود را به گونه‌ای توجیه نمایند که روشن و برای هر کسی قانع‌کننده باشند». از نظر هویستین این شرایط «با از هم‌گسیختگی و تکثر [ناشی از] تفکر پست‌مدرن، … حتی وخیم‌تر شده است.»[۴۶]
در بخش بعد به بررسی این زمینه‌های از هم‌گسیختگی و تکثر در تفکر پست‌مدرن خواهم پرداخت تا نشان دهم چرا تفکر نابنیان‌گرای پست‌مدرنیسم ارتباط میان علم و دین را نسبت به دوران مدرن وخیم‌تر نموده است.
۲-۳ نابنیان‌گرایی
نابنیان‌گرایی بیشتر با ماهیت انتقادی‌اش نسبت به نگرش‌های بنیان‌گرا شناخته می‌شود و به این جهت می‌توان در چارچوب پست‌مدرنیسم علیه مدرنیسم مطالعه شود و نابنیان‌گرایی عقلانیت مسلط پست‌مدرنیسم دانسته می‌شود. در این بخش ابتدا به بررسی زمینه‌های شکل‌گیری عقلانیت بنیان‌گرا و خصوصیات نقد پست‌مدرن خواهیم پرداخته و مفاهیمی همچون نسبی‌گرایی و واسازی معرفی خواهند شد. سپس نتایج نابینان‌گرایی برای تعامل میان الهیات و علم بررسی می‌شود و در آخر به خصوصیات و اشکالات خوانش نابینان‌گرایانه از الهیات توجه صورت می‌گیرد.
۲-۳-۱ زمینه‌های عقلانیت نابنیان‌گرا
فهم چیستی نابنیان‌گرایی که رویکرد معرفت‌شناختی پست‌مدرنیسم دانسته می‌شود در تعامل و نقدهای آن بر مدرنیسم و چارچوب عقلانیت بنیان‌گرا امکان‌پذیر می‌گردد. نابنیان‌گرایی را می‌توانیم عکس‌العمل جنبش پست‌مدرن نسبت به عقلانیت بنیان‌گرای دوران مدرن بدانیم. پست‌مدرنیسم جنبشی دانسته می‌شود که پایه‌های تفکر مدرن را به چالش کشید. آنچه باعث می‌شود پست‌مدرنیسم بصورت یکی از جنبه‌های ملموس و واقعی جهان به تصویر در آید نحوه‌ی مواجهه‌ آن با معرفت‌شناسی است. از نظر معرفت‌شناختی، پست‌مدرنیسم جنبشی است که دست‌یابی به دانش جهان‌شمول و صدق رها از بافت را نفی نمود. توجه به تقابل پست‌مدرنیسم (نابنیان‌گرایی) و مدرنیسم (بنیان‌گرایی) دارای اهمیتی معرفت‌شناختی است و بایستی به آن بپردازیم.
آنگونه که هویستین مطرح نمود، پست‌مدرنیسم رد تمامی صورت‌های بنیان‌گرایی معرفت‌شناختی پارادایم مدرن است.[۴۷] به دلیل همین خاصیت انتقادی نگرش‌ پست‌مدرن نمی‌توان یک دسته اصول و قواعد یا ویژگی‌های مشخص را بر تمامی نگرش‌های متأثر از این جریان فکری حاکم دانست و توجه به زمینه‌های این جریان دارای اهمیت است. از این رو در معرفی این جریان با تمرکز بر نگاه نابنیان‌گرا نسبت به عقلانیت و معرفت‌شناسی به چند گرایش عمده و تأثیرگذار پست‌مدرن به تصویر درست آن کمک خواهد کرد.
در فلسفه، چالشهای پست‌مدرن علیه بنیان‌گرایی در دو سنت متفاوت قابل پیگری است یکی در قالب اندیشه‌های نیچه، ویتگنشتاین و فیلسوفان فرانسوی همچون ریکور، فوکو و رورتی و دیگری به صورت چالشی که از سوی فیلسوفان عمل‌گرایی همچون پیرس، جیمز و دیویی در برابر بنیان‌گرایی مطرح گردید.
نخستین حمله به این پروژه‌ی معرفت‌شناسی مدرن از سوی فردریک نیچه (۱۹۰۰-۱۸۴۴) صورت گرفت.[۴۸] نیچه با حمله به کانت و دیگر کسانی که به دنبال باورهای صادق بودند، راه را برای دیگر منتقدان بنیان‌گرایی باز نمود. ویتگنشتاین نیز زبان را پدیده‌ای اجتماعی دانست که تنها در ارتباط با یک تعامل اجتماعی معنا می‌یابد. طبق این نگاه هیچ اصول اولیه‌ای وجود ندارد که بافت معانی بر آن استوار گردد و تنها خود بافت را در اختیار داریم، با شبکه‌ای از معانی به هم‌پیوسته مواجه هستیم که در برابر یکدیگر نقش سازنده ایفا می‌کنند. پس درک ما از زبان نیز نابنیان‌گرایانه خواهد بود. از سوی دیگر می‌توان ویتگنشتاین را به جهت کم‌رنگ کردن نقش دکارتیِ سوژه و فرد در فهم، یکی از مهمترین پیشگامان پست‌مدرنیسم دانست چراکه ویتگنشتاین معنا را در چارچوب بازی‌های زبانی قابل تحلیل دانست.[۴۹] می‌توان گفت این نگاه در شکل‌گیری معنا، برتری جامعه بر فرد را برجسته می‌سازد که بر نگاه پست‌مدرن در فاصله گرفتن از فرد، روی آوردن به روایت‌های متفاوت و پراکنده و دوری جستن از فراروایت‌ها و صدق جهان‌شمول منطبق است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
فیلسوفان فرانسوی گروه نخست نیز در شکل‌دهی به معنا بر مبنای اصل واسازی[۵۰] بیان داشتند که نمی‌توان یک تصویر عینی یکپارچه‌ای نسبت به جهان به دست آورد. نتیجه اینکه در برابر یک واقعیت واحد منظرهای متفاوتی را در اختیار داریم، صدق مطلق نیست و به جماعتی بستگی دارد که به آن تعلق داریم. واسازی روشی است که بطور عمده در آثار دریدا ریشه دارد و شیوه‌ای است در خوانش متن برای آشکار ساختن تعارض‌ها، ناگفته‌ها و شکافهای آن. دریدا واسازی را ابزاری در دست یک مفسر بیرون از متن می‌دانست که از طریق آن مانع از نفوذ سرکوب‌گر و مطلق متن می‌شد.[۵۱] واسازی در نگاه رونالد بارت نیز با مفهوم «مرگ مؤلف» بیان شده به گونه‌ای که از نظر وی متن «فضایی چندبعدی است که در آن انواع نوشته‌ها که هیچ یک اصیل نیستند در هم آمیخته و با یکدیگر برخورد می‌کنند و مجموعه‌ای از نقل قول‌هاست که از بخشهای بی‌شمار فرهنگ اخذ شده‌اند».[۵۲]
تقابل سنت عمل‌گرایی با بنیان‌گرایی نیز با تأکید عمل‌گرایانی همچون جیمز، دیویی و پیرس بر مفاهیم بافت‌محور و بی‌بنیان نسبت به صدق بنا گردید. بطور مختصر می‌توان گفت عمل‌گرایی نسبت به ایده‌های مفهومی فلسفه مدرن نگرشی منعطف‌تر را مطرح نمود به گونه‌ای که بیشتر به مسائلی می‌پرداخت که انسان در زندگی روزمره با آنها مواجه می‌شود و مسائل انتزاعی و کمال معرفت‌شناختی کمتر مورد توجه آن بود.
بطور کلی تمامی این فیلسوفان را می‌توان پست‌مدرن دانست چرا که به تفکر بنیان‌گرای مدرن حمله کردند و همانطور که ملاحظه شد هر دسته از این فیلسوفان با توجه به رویکرد فلسفی خود، جستجوی معنا و صدق جهانی که فیلسوفان مدرن از دکارت تا کانت به دنبالش بودند را به چالش کشیدند. نتیجه اینکه در این وضعیت «دیگر دانش، پراکنده و از هم گسیخته، نامعین و ناجهان‌شمول شده بود».[۵۳]

 

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 275
  • 276
  • 277
  • ...
  • 278
  • ...
  • 279
  • 280
  • 281
  • ...
  • 282
  • ...
  • 283
  • 284
  • 285
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • راهکارهای تجربه شده درباره آرایش
  • ☑️ نکته های ارزشمند و حرفه ای درباره آرایش دخترانه
  • بررسی وضعیت تحصیلی دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت و عوامل مرتبط با آن در سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰- قسمت ۴
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد : بررسی عوامل مرتبط با فرآیند تصمیم گیری خریداران کالاهای لوکس در شهر مشهد- ...
  • بررسی علل آسیب‌پذیری هویت توسط رسانه در محدوده زمانی ۲۰۱۰ -۱۹۹۰- قسمت ۲
  • اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله (ص)- قسمت ۱۱
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : تخمین عدم قطعیت در کنترل مقاوم موقعیت بازوهای رباتیک- فایل ۱۵
  • بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۷
  • استفاده_از_روش_تطبیق_کنترل_مقاومتی- قسمت ۹
  • تبیین دلیل نیاز اعمال حقوقی به اعلام اراده- قسمت 8
  • علت شناسی جرایم خشونت آمیز در جمعیت زندانیان شهرستان‌ آمل- قسمت ۱۰
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی تأثیر فرآیندهای مدیریت دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید- فایل ...
  • بررسی ارتباط بین هموارسازی سودبا نسبت های مالی اهرمی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۱۳
  • سمبولیسم (نمادگرایی) در اشعار فروغ فرخزاد- قسمت ۶
  • حق-توسعه-و-جهان-سوم-با-عنایت-به-مقررات-حقوق-بین-الملل-اقتصادی- قسمت ۸
  • اشکال اولیای دم در حقوق ایران با تکیه بر قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲- قسمت ۷
  • تاثیر هوش فرهنگی بر رفتار شهروندی کارکنان بانک ملت ایران- قسمت ۱۲
  • تبیین مبانی انسان¬شناختی مفهوم مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم و نقد دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت- قسمت ۲
  • مقایسه ویژگی‌های شخصیتی و راهبردهای مقابله‌ای در افراد موفق و افراد ناموفق در درمان با متادون- قسمت ۳
  • تحلیل قابلیت تعیین مورد معامله در حقوق ایران- قسمت ۵- قسمت 2
  • تبیین نقش عوامل اجتماعی در اجرای موفق مدیریت دانش مطالعه موردی صنعت بانکداری در شهرستان مشگین شهر- قسمت ۱۲- قسمت 2
  • دانلود پایان نامه درباره طراحی الگوی راهبردی ارزیابی عملکرد یگان های ناجا- فایل ۲۹
  • رابطه‌ی بین سبک‌های هویّت و تاب‌آوری با شادمانی در دانش‌آموزان استان گلستان- قسمت ۱۶
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره :بررسی تطبیقی جایگاه حبس ابد در تقسیم بندی مجازات ها در حقوق ایران ...
  • " خرید متن کامل پایان نامه ارشد – از جمله مهمترین اهداف برنامه آموزش مهارت های زندگی شامل: – 5 "
  • اعتبار و درستی‌سنجی سیستم مبتنی بر منطق فازی- قسمت ۵- قسمت 2
  • مفهوم، جایگاه و اعتبار سند الکترونیکی- قسمت ۴
  • تبیین جایگاه اقتصاد مقاومتی در نرخ ارتکاب جرم در ایران- قسمت ۳- قسمت 2
  • پژوهش های انجام شده با موضوع ارزیابی نوسانات قیمت سهام با استفاده از شبیه سازی مونت ...
  • تحلیل گفتمان سبک زندگی دینی (اسلامی) دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری- قسمت ۱۴

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان