تحقیقی با عنوان «مردم چگونه شاد می شوند» از کشور ایرلند شمالی توسط “برواح”صورت گرفته و این پژوهش در بین ۳۰۰۰ شهروند بوده و به برخی از متغیرهای اجتماعی اقتصادی در تبیین وضعیت شادی و تعیین عوامل موثر بر بروز آن در بین شهروندان اشاره کرده است. محقق بین عوامل عینی چون: درآمد، وضعیت ازدواج، سلامتی، کیفیت همسایگی، سن، شغل و … و عوامل ذهنی چون: نگرانی های مادی، رضایت از استانداردهای زندگی و…تفاوت قائل شده و نتیجه گرفته شد که فاکتورهای عینی در بروز شادی تاثیرگذار است اما تاثیر فاکتورهای ذهنی بیشتر قوی تراست(گنجی، ۱۳۸۷: ۱۱).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
“های(۱۹۸۲)”تحقیقی را در زمینه تاثیر ایمان و فعالیت های مذهبی بر میزان شادمانی افراد انجام داد که گزارش کرده ۶۱ درصد کسانی که در مراسم مذهبی شرکت می کنند احساس شادمانی و آرامش دارند. در پژوهش دیگری که توسط”هالمان، هونک و دمور(۱۹۸۷)”انجام شد این نتیجه بدست آمد که فعالیت های مذهبی از جمله حضور در کلیسا بر شادمانی افراد می افزاید(میر شاه جعفری، ۱۳۸۱: ۲۵).
تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه سن و جنسیت با شادمانی» در سال ۱۹۹۷ توسط”داینر و همکاران”در میان زنان و مردان گروه های سنی مختلف بین ۴۰ کشور انجام گرفته که بر وجود رابطه ضعیف بین برخی ویژگی های دموگرافیک مانند سن و جنسیت با شادمانی تاکید کرده اند.
آن ها بیان می دارند عدم وجود تفاوت های عمده در شادمانی، محققان را بر آن داشته که در مقابل فرایندهای سازگاری و انطباق با شرایط جدید عکس العمل شدید نشان دهند. اما با گذشت زمان به آن وضعیت عادت کرده به حالت قبل برمی گردند. آنان به عنوان مثال حالت خلقی فردی که در مسابقه بخت آزمایی برنده شده را به این صورت بیان می دارند که این شخص ممکن است در آن زمان شاد شود ولی با گذشت زمان به حالت اولیه برمی گردد(آرگایل، ۱۳۸۳: ۳۳).
“پونتام و همکاران”در تحقیقی که با همکاری دانشگاه هاروارد و مرکز بشر دوستی دانشگاه ایندیانا در زمینه «رابطه بین سرمایه اجتماعی و شادمانی» انجام دادند دریافتند: افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر می توانند با مردم رابطه برقرار کنند نسبت به افرادی که از نظر مالی غنی تر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمان تر هستند. به نظر پونتام و همکاران، سرمایه اجتماعی عبارت است از ارتباطاتی که بین مردم وجود دارد و محل زندگی آن ها را از نظر روابط غنی می سازد. آن ها معتقدند که سرمایه اجتماعی در واقع یک پیش بینی کننده قوی برای تعیین میزان شادمانی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است. لذا برای افزایش سطح شادمانی مردم سرمایه گذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایه گذاری های اقتصادی است(میرشاه جعفری، ۱۳۸۱: ۴۰).
عکس مرتبط با اقتصاد
“لایکن(۱۹۹۹)”ارتباط برونگرایی و شادمانی را با ارائه فرضیه وجود ژن شادمانی توضیح می دهد. وی معتقد است که ۴۰ تا ۵۰ درصد اختلافات موجود بین سطح شادمانی افراد به عوامل ژنتیکی مربوط می باشد. این گفته را می توان چنین تفسیر کرد که تقریبا نیمی از شادمانی افراد ناشی از عوامل وراثتی و نیم دیگر آن اکتسابی و مربوط به محیط و عوامل دیگر است. به اعتقاد “هیلزو و آگاریل(۲۰۰۱)”شادمانی با برون گرایی و روان رنجوری به خوبی مرتبط است و برون گرایی اهمیت بیشتری دارد. آنها در برخی مطالعات خود مکررا ارتباطی قوی و مثبت بین شادمانی و برون گرایی یافتند(همان: ۳۲).
“نوجیتا، داینر، ساندویک”در سال ۱۹۹۱ در تحقیق خود با عنوان «بررسی رابطه جنسیت و شادی» روشن ساختند که در مجموع زنان در مقایسه با مردان عواطف منفی و مثبت بیشتر و قوی تری را تجربه می کنند. همچنین آنان دریافتند که عامل جنسیت کمتر از ۱ درصد واریانس شادی را به خود اختصاص می دهد.
آنان پیشنهاد می کنند که زنان به لحاظ نقش اجتماعی مراقب گرانه خود در جریان اجتماعی شدن یاد می گیرند که نسبت به عواطف منفی و مثبت خود پذیراتر باشند و در مقابل ممکن است که عواطف مثبت و منفی بیشتری را تجربه کنند(عامری زاده، ۱۳۸۴: ۱۷).
“لو و آرگایلدر”پژوهشی با عنوان «شادی و مشارکت» این فرضیه که مشارکت یکی از عوامل نشاط انگیز است را آزمودند. در مرحله اول پرسشنامه هایی بین ۱۱۴ دانش آموز دبیرستانی توزیع شد. این پرسشنامه میزان مشارکت، شادمانی، برون گرایی و روان رنجوری را اندازه گیری کرد در مرحله دوم که شش ماه بعد انجام شد؛ ابتدا با استفاده و لذت از اوقات فراغت و سپس میزان شادمانی آنها اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که فراگیرانی که در مرحله اول پژوهش شادمانی کمتری را از خود نشان داده بودند ولی در خلال شش ماه گذشته از فعالیت های گروهی لذت برده اند، در مرحله دوم پژوهش، شادمانی بیشتری از خود نشان می دهند. همچنین آن دسته از فراگیرانی که در مرحله نخست پژوهش شادمانی بیشتری از خود نشان داده ولی در فعالیت های گروهی شرکت کمتری داشته اند در مرحله دوم پژوهش میزان شادمانی کمتری از خود نشان می دهند(همان: ۵۲-۵۱).
“هدی و همکاران(۱۹۸۵)”در مطالعه ای طولی در استرالیا در«رابطه با شادی و برونگرایی» نشان دادند که افراد برون گرا به احتمال خیلی زیاد رویدادهای مثبت بیشتری را در زندگی، کار و با دوستان خود تجربه می کنند. مطالعات آن ها نشان داد که افراد روان نژند نسبت به رویداد های منفی زندگی آسیب پذیر هستند و برون گرایی باعث واکنش مثبت به رویدادهای منفی زندگی می شود(مرادی، ۱۳۸۴: ۶۵).
تحقیقی تحت عنوان «بررسی ثروت به عنوان یکی از عوامل شادی آفرین در بین کشورها» توسط “دیوید مایرز”صورت گرفته وی در کتاب خود «در جستجوی شادی، چه کسی شاد است و چرا» کلیه مقاله های تحقیقی ای را که در آمریکا، کانادا، کشورهای اروپای غربی و برخی دیگر از کشورها درباره شادی به چاپ رسانده به طور جامع این مسئله را بررسی می کند و نتیجه می گیرد که رابطه ای بین ثروت و شادی وجود ندارد و آرامش و شادی را نمی توان با پول خرید؛ سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی، محل زندگی، نژاد و سطح تحصیلات کمک موثری به شادی انسان نمی کند(طریقه دار، ۱۳۷۹: ۲۸).
“برسچک(۱۹۵۱)”در تحقیقی تحت عنوان «موسیقی به عنوان موثرترین روش های تغییر خلق» دریافت که موسیقی مطمئنا می تواند خلق مثبت ایجاد کند و به طور مکرر موسیقی به عنوان منبع شادی دختران ذکر شده است. انواع مختلف موسیقی، حالات خلقی مختلف ایجاد می کند همچنین نتیجه گرفت که موسیقی می تواند سطح بالایی از برانگیختگی و هیجان را ایجاد کند. همان طور که موسیقی های انقلابی و جنگی این حالت را ایجاد می کنند هیجان های ایجاد شده به وسیله موسیقی می تواند بسیار قوی باشد(آرگایل، ۱۳۸۳: ۱۹۵).
تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه تفریح و شادی» توسط”لوین سان و گراف(۱۹۷۳)”صورت گرفته آن ها در روش درمانی خود به نام درمان با فعالیت های شادی بخش کشف کردند که فعالیت های شادی بخش حالت عاطفی افراد را تا پایان روز تحت تاثیر قرار می دهند. تفریح می تواند افراد را شاد کند و از آنجا که تفریح بر خلاف ارتباطات، شغل و شخصیت ما تحت تاثیر کنترل ماست و به راحتی می تواند تغییر کند اهمیت زیادی دارد(همان: ۱۸۳).
تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه بین شوخی و شادی» توسط “راچ و کارل”در سال ۱۹۹۸ انجام شد. آن ها در مطالعه ای ۲۶۳ آمریکایی و ۱۵۱ آلمانی بزرگسال را بررسی کردند. راچ بین پرسشنامه شادی و مقیاس احساس شوخی همبستگی بسیار بالایی بدست آوردند(۸۰ درصد و بیشتر) این آزمون اندازه می گیرد که مردم چقدر موضوعات و چیزها را خنده دار احساس می کنند. سایر مقیاس های مربوط به شوخی نیز همبستگی آن ها با سلامتی و همچنین توانایی شروع شوخی را نشان داده اند. آن ها نتیجه گرفتند که افراد شاد بیشتر می خندند و احساس بهتری از شوخی دارند(آگاریل، ۱۳۶۳: ۴۵).
۲-۱- ۴- تحقیقات داخلی
در تحقیق”بررسی میزان نشاط اجتماعی در شهر بوشهر و عوامل موثر بر آن” که صدرلله محتشم(۱۳۹۱) نگارش کرده است، نتیجه گیری شد که مجموعه ای از عوامل فردی و فرافردی( نظیر سن، جنس، تاهل، دینداری و اعتماد اجتماعی)، در تقویت و یا کاهش نشاط در افراد جامعه تاثیر دارند. چنان که بین این عوامل و نشاط اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد.
“جعفر هزار جریبی، پروانه آستین فشان(۱۳۸۸)”در تحقیقی تحت عنوان «بررسی عوامل موثر بر نشاط اجتماعی(با تاکید بر استان تهران)» اظهار می کنند: مجموعه مطالعات نشان داد که تقویت نشاط اجتماعی در جامعه به صورت تک علّتی نیست بلکه مجموعه ای از عوامل فردی و فرا فردی(مثل احساس محرومیت، ارضای نیازها، احساس مقبولیت نزد دیگران، احساس عدالت توزیعی، فضای عمومی جامعه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی) در تقویت و یا کاهش نشاط در افراد جامعه تأثیر دارند.
به لحاظ روش شناسی، تحقیق در دو سطح توصیفی و تحلیلی(همبستگی) انجام شده و برای شناخت عوامل مرتبط با نشاط اجتماعی از آزمون های شدت همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. جامعه آماری شامل افراد ۱۵ تا ۶۵ سال ساکن در استان تهران و حجم نمونه تحقیق ۲۰۰۰ نفر است. نتایج حاصل از ترکیب گویه ها در خصوص احساس نشاط اجتماعی در بین پاسخگویان حاکی از این است که احساس نشاط در بین ۱۸درصد از پاسخگویان در حد کم و بسیار کم می باشد و در مقابل ۲۸ درصد پاسخگویان از احساس نشاط بالایی برخوردار هستند. یافته ها بیانگر متوسط بودن این احساس در بین اکثریت پاسخگویان است به این معنی که ۵۴ درصد احساس نشاط اجتماعی خود را در سطح متوسط ارزیابی کرده اند.
پارامتر توسعه ای نشاط اجتماعی مرکب از متغیرهای بسیاری است که به نظر می آید در تحقیقات انجام شده، متغیرهای اصلی و تبیین کننده واریانس نشاط اجتماعی مربوط به متغیرهای امید به آینده، ارضای نیاز عاطفی و مقبولیت اجتماعی است.
“سجاد عبدالله پور(۱۳۸۹)”دانشجوی مقطع کاردانی رشته آموزش ابتدایی مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی اردبیل، «نقش ورزش در سلامت روانی– اجتماعی» را این چنین بیان می کند: ورزش و فعالیت بدنی در صورتی که به صورت منظم و مستمر صورت گیرد آثار مفیدی در فرد برجای می گذارد. آثار اجتماعی و روانی ورزش در فرد عبارت است از: کمک به فرد در جریان اجتماعی شدن و سازگاری با محیط، کمک به فرد در تکامل شخصیت مناسب، پر کردن اوقات فراغت و جلوگیری از انحرافات اجتماعی به خصوص در دوران جوانی، تصحیح و تکمیل اخلاق مناسب و آماده کردن فرد برای رعایت حقوق دیگران، کمک به فرد در جریان فرهنگ سازی و داشتن فرهنگی مناسب. همچنین هنگام ورزش با توجه به فعل و انفعالاتی که در بدن صورت می گیرد بیماری هایی از قبیل: افسردگی، اضطراب و استرس، آلزایمر که در طول عمر به سراغ آدمی می آیند به تدریج از میان می روند.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
“علی اصغر کلاهی و فاطمه قربانی”تحقیقی تحت عنوان «نشاط زندگی معلمین شهر بابل» به روش توصیفی مقطعی با مشارکت ۲۷۰ نفر از معلمین زن و مرد ۲۰ تا ۶۵ ساله شهر بابل با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انجام دادند.
آنان به این نتیجه رسیدند که در مجموع نشاط زندگی معلمین زن ۹ درصد کمتر از معلمین مرد است. و بین مدرک تحصیلی و تدریس در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان اختلاف معنی داری از نظر نشاط زندگی مشاهده نشد.
“مهسا قاضی عسگر، مهرناز امیدی و ساغر پاکدشت”کارشناسان دفتر توسعه و نظارت بر امور عمومی دانشگاه علوم پزشکی، تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر نشاط اجتماعی» در راستای ارتقای سلامت جامعه بین ۱۳۰ نفر از افراد ۲۰ تا ۵۰ سال ساکن در منطقه ۱۸ تهران به روش نمونه گیری خوشه ای انجام دادند و نتیجه گیری کردند که احساس نشاط در بین ۳۴ درصد از پاسخگویان در حد کم و بسیار کم است.
در مقابل ۱۹ درصد پاسخگویان از احساس نشاط بالایی برخوردار هستند. یافته های آن ها بیانگر متوسط بودن این احساس در بین اکثریت پاسخگویان است به این معنی که ۴۷ درصد احساس نشاط اجتماعی خود را در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. بر اساس نتیجه گیری آن ها، احساس نشاط اجتماعی، میزان امید به آینده، میزان ارضای نیازها، نگرش مثبت به فضای اخلاق عمومی، در بین پاسخگویان، متوسط و در مقابل احساس همبستگی اجتماعی، احساس امنیت و احساس عدالت اجتماعی در سطح پایینی ارزیابی شده است. همچنین میزان پایبندی به ارزش های دینی بین پاسخگویان در سطح بالایی قرار دارد و هر چقدر افراد یک جامعه در رسیدن به اهداف مورد انتظار خود موفق باشند رضایت ذهنی آنان بالا رفته و این امر سبب افزایش نشاط خواهد شد.
یافته های طرح پژوهشی «بررسی نشاط اجتماعی و رابطه آن با میزان رضایت از زندگی و سلامت زنان» از “الهه پوراکبران” نشان داد که حدود ۷۰ درصد از ۲۰۰ نفری که در تحقیق شرکت داشتند اعلام کردند که یکنواخت بودن زندگی، عدم تفریحات مناسب، داشتن مشکلات زیاد به ویژه مشکلات اقتصادی و محدودیت هایی که در جامعه برای زنان هست را علت شاد نبودن خود دانستند و همچنین از مهمترین عللی که برای شاد نبودن نام بردند نداشتن انگیزه و هدفی مشخص در زندگی است. که البته داشتن انگیزه نیز خود مستلزم روحیه خوب و مناسبی است که اکثر نمونه های پژوهش ما از آن نمره خوبی نگرفتند. همچنین نتایج نشان داد فقط ۲۰ تا ۳۰ درصد زنان از زندگی و شرایط روحی خود راضی هستند.
«بررسی رابطه رضایت شغلی با شادی و سرزندگی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه علمی دانشگاه اصفهان» عنوان تحقیقی است که که توسط”کبری تقی زاده”در سال ۱۳۸۵ به انجام رسیده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل ۲۵۶ نفر عضو هیات علمی که از این تعداد نمونه ای با حجم ۸۰ نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین شاخص های ماهیت کار همکاران، میزان حقوق، فرصت های ارتقاء و ترفیع، رضایت شغلی و شادی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بین متغیرهایی چون سن، جنس، سابقه کار، وضعیت تاهل و رتبه علمی رابطه ای وجود ندارد.
رابطه بین اخلاق، رضایت شغلی و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان
«تاثیر الگوهای ارتباطی خانواده با شادی در گروهی از دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز» عنوان تحقیقی است که توسط “بهرام جوکار و مهدی رحیمی”در سال ۱۳۸۶ به انجام رسیده است. هدف پژوهش بررسی تاثیر الگوهای ارتباطی خانواده از جمله الگوهای توافق کننده، کثرت گرا، محافظه کننده و بی قید بر میزان شادی در بین دانش آموزان بود. روش پژوهش از نوع مقطعی است. شرکت کنندگان در پژوهش ۲۰۰ دانش آموز(۱۰۰ دختر و ۱۰۰ پسر) دبیرستانی شهر شیراز بودند که با روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی، نمونه گیری شدند. یافته ها نشان دادند که بین الگوهای ارتباطی خانواده از نظر میزان تاثیرگذاری بر شادی، تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گرفته شد که جهت گیری گفت و شنود، در مقایسه با جهت گیری همنوایی به ویژه در پسران عامل اصلی در ارتباطات خانوادگی است که شادی بیشتر را در پی دارد.
«بررسی میزان شادی و عوامل همبسته آن در میان دانشجویان دانشگاه های اصفهان» عنوان تحقیقی است که توسط “جعفری و همکاران”در سال ۱۳۸۳ به انجام رسیده است که هدف پژوهش تعیین میزان شادی و عوامل همبسته(شناختی- رفتاری- دموگرافیکی) آن بود. از جامعه آماری ۲۳۱۳۰ نفر و حجم نمونه ۷۲۷ نفر انتخاب شده اند به طوری که ۳۲۴ نفر از دانشجویان دختر بودند.
نتایج پژوهش نشان می دهد بین متغیرهای جنس، وضعیت تاهل، سال ورود، محل زندگی، وضعیت شغلی، محل تحصیل با شادی رابطه وجود ندارد ولی بین سن و شادی همبستگی پایینی وجود دارد.
از سوی دیگر بین عوامل شناختی- رفتاری چون روابط اجتماعی، خوشبینی، بیان احساسات، سطح
توقعات پایین، فعالیت، از بین بردن احساسات منفی، صمیمیت، برنامه ریزی، خود بودن، توجه به زمان حال، اولویت دادن به شادی، خلاقیت، دوری از نگرانی، پرورش شخصیت سالم و شخصیت اجتماعی با میزان شادی همبستگی معناداری وجود دارد. قوی ترین همبستگی بیان احساسات و ضعیف ترین همبستگی از بین بردن احساسات منفی با دیگران است. مهمترین عامل موثر بر شادی دانشجویان بیان احساسات است که به تنهایی توانسته حدود ۴۰ درصد واریانس شادی را تبیین کند در مجموع همه عوامل ۶۰ درصد از واریانس شادی را در پژوهش حاضر تبیین نموده اند.
«تحلیل جامعه شناختی موثر بر میزان شادی سرپرستان شهر اصفهان» عنوان تحقیقی است که در سال ۱۳۸۷ توسط “محمد گنجی”صورت گرفته است. هدف پژوهش سنجش میزان احساس شادی سرپرستان خانوارهای شهر اصفهان و عوامل اجتماعی- فرهنگی موثر بر آن است. از نظر کنترل شرایط پژوهش یک بررسی پیمایشی از نظر وسعت پهنانگر و از نظر زمانی مقطعی است. جامعه آماری آن کلیه سرپرستان خانوارهای شهر اصفهان می باشد که در سال ۱۳۸۵، ۴۴۱۷۸۲ نفر بوده اند و حجم نمونه مقتضی بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شده است که به دلیل توزیع پرسشنامه ۳۹۴ نفر مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از پژوهش به شرح زیر است: میانگین احساس شادی در بین سرپرستان خانوارها ۲۳/۵۶ بوده و از بین متغیرهای زمینه ای و جمعیت شناختی مورد مطالعه شادی سرپرستان بر حسب جنس، وضعیت تاهل، نوع مسکن، استعمال سیگار، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت سلامتی روحی و جسمی متفاوت است. همچنین متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، رضایت از امکانات منطقه ای، میزان برخورداری از حقوق شهروندی، وضعیت اوقات فراغت، درآمد، میزان منزلت نقشی، دین داری، ورزش و موسیقی با احساس شادی رابطه مستقیم وجود دارد.
«بررسی رابطه بین شادمانی با میزان کمال گرایی دانشجویان اصفهان» عنوان تحقیقی است که توسط “فاطمه بهرامی و سمانه مختاری”در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته است که در این تحقیق گفته شد امروزه مردم دچار نوعی افسردگی و اضطراب و به طور کلی هیجانات منفی شده اند. فشار های روانی که از منبع استرس زای مختلف بر مردم وارد می شوند تمام ابعاد زندگی آنها را دربر می گیرد. مردم همواره از گذشته با حسرت یاد می کنند که گذشته خوبی نداشتند. حال را به سختی می گذرانند و با ترس و تردید به آینده می نگرند. به دنبال این مسائل تاکید بر آن است که به جای توجه بر بیماری ها و درمان آنها راه هایی برای افزایش شادی یافته شود.
شاید یکی از راه های آن شناخت منابع شادی باشد و کمال گرایی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر میزان شادی از جمله ویژگی های شخصیتی است که تعیین ارتباط آن با شادمانی می تواند در جهت افزایش توجه به خصلت کمال گرایی و اتخاذ شیوه های درمانی برای کاهش آن در جهت افزایش شادمانی موثر واقع شود. به این منظور از بین دانشجویان اصفهان به صورت تصادفی تعداد ۶۰ نفر که(۳۰ دختر و ۳۰ پسر) را شامل می شود به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند؛ پس از نمونه گیری پرسشنامه شادمانی آکسفورد و مقیاس کمال گرایی اجرا شد. نتایج نشان داد که بین میزان شادمانی و کمال گرایی دانشجویان رابطه معناداری در جهت معکوس وجود دارد در حالی که شادمانی و کمال گرایی به تفکیک جنسیت تفاوت ندارد.
نقدی بر تحقیقات پیشین:
همان گونه که مشخص شد در ارتباط با موضوع نشاط و عوامل موثر بر آن تحقیقات وسیعی صورت گرفته است که نشان می دهد این موضوع در نظر بسیاری از محققان مهم تلقی شده و دغدغه ذهنی آنان بوده است. در ارتباط با پژوهش ها و تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته در مورد موضوع نشاط اجتماعی که در پروژه حاضر از آن ها استفاده شد،
نتایج بررسی ها نشان می دهد که در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته جامعه آماری مورد نظر آن ها نقش مهمی در انتخاب ابعاد موضوع داشته است. پژوهش گران به این نتیجه رسیدند که هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی از قبیل سن، جنس، میزان درآمد، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، تحصیلات و نژاد اصلا رابطه ای قوی با میزان شادی ندارند. اما مجموعه ای از عوامل فردی و فرا فردی(مثل احساس محرومیت، ارضای نیازها، احساس مقبولیت نزد دیگران، همبستگی اجتماعی، وضعیت خانوادگی، احساس عدالت توزیعی، فضای عمومی جامعه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی) در تقویت و یا کاهش نشاط در افراد جامعه تأثیر دارند. از مهمترین عللی که برای شاد نبودن نام بردند نداشتن انگیزه و هدفی مشخص در زندگی است. همچنین بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، رضایت از امکانات منطقه ای، میزان برخورداری از حقوق شهروندی، وضعیت اوقات فراغت، درآمد، میزان منزلت نقشی، دین داری، ورزش و موسیقی با احساس شادی رابطه مستقیم وجود دارد. پژوهش گران در تحقیقات تجربی پیشین به این نتیجه رسیدند که هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی از قبیل سن، جنس، میزان درآمد، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، تحصیلات و نژاد اصلا رابطه ای قوی با میزان شادی ندارند.
۲-۲- نظریات مربوط به نشاط اجتماعی
در این فصل ابتدا مبانی نظری تحقیق(دیدگاه های روان شناختی و جامعه شناختی) و سپس، چارچوب نظری آن مورد بحث قرار خواهد گرفت. به این ترتیب که آراء صاحب نظران در زمینه نشاط اجتماعی مورد بررسی قرار خواهد گرفت سپس مدل و فرضیات تحقیق آن طرح خواهد شد.
۲-۲- ۱- نظریات روان شناختی
۲-۲- ۲- دیدگاه آلپورت[۲]
گوردن آلپورت پدر روانشناسى شخصیت در سال ۱۹۶۱، شخصیت را اینگونه تعریف کرده است: شخصیت عبارت است از: سازمانى پویا در درون فرد و متشکل از نظامهاى روانى ـ جسمانى که خصوصیات رفتار و تفکر فرد را مشخص مىکند. آلپورت چهره مهمى در بسط مفهوم سلامت روان به حساب مىآمد. آلپورت، از صاحبنظران علم شخصیت میگوید: اشخاص برخوردار از سلامت روان، فعالانه در پى هدفها و امیدها و رویاهاى خویشند و رهنمون زندگىشان، معناجویى و ایثار و حسن تعهد است. تعقیب هدف، هیچگاه پایان نمىپذیرد. اگر هدفى را باید کنار گذاشت، باید بیدرنگ انگیزه تازهای آفرید. (کریمی، ۱۳۸۸: ۲۰).
از نظر آلپورت، جنبه اصلی شخصیت آدمی، مقاصد سنجیده و آگاه، یعنی امیدها و آرزوهای اوست. این هدفها انگیزه شخصیت سالم قرار میگیرند. او کانون وجود آدمی را داشتن هدفهای درازمدت میداند و بشر را از حیوان، سالمند را از کودک و در بسیاری موارد شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز میسازد.
خصوصیات و صفاتی که اشخاص بالغ از دیدگاه آلپورت دارند:
۱- گسترش مفهوم خود: گسترش انگیزه های فرد در قلمرو کار، روابط خانوادگی وسیع و گسترده، دوستان زیاد، علایق و توجه به بیرون از خود.
۲- ارتباط صمیمانه خود با دیگران: چنین شخصی به پدر، مادر، برادر، خواهر، فرزند، همسر، دوستان و مردم عشق می ورزد و محبت می کند و شکیبا در برابر رفتار سایرین است.
۳- امنیت عاطفی و روانی: چنین شخصی امنیت عاطفی دارد خود را و ضعف های خود را پذیرفته، با ناکامی ها مدارا می کند و با استرس و تهدیدها مواجهه می شود. امنیت روانی با توجه به شناخت نقاط ضعف و قوت خود و تحمل ناکامی ها و دلسردی ها، مهار احساسات خویش و هدایت آنها در مسیر سازنده و بدون سرکوب گری بوجود می آید.
۴- ادراک واقع بینانه دارد و به جهان عینی می نگرد. واقعیت ها را بدون تحریف همان گونه که هست می نگرد.
۵- وظایف و مهارت ها: چنین شخصی غرق در کار است، مهارت ها را بکار معطوف می کند، احساس مسئولیت دارد.
۶- فعلیت بخشیدن به خود: شخص بالغ خود را شناخته و در بالفعل کردن استعدادهایش تلاش دارد. اشخاص سالم میخواهند در راه تلاش برای ارضای انگیزههایشان به عالیترین سطوح مهارت و شایستگی دست یابند.
۷- شخص بالغ به جلو می نگرد، ضمن اینکه از تجربیات گذشته استفاده می کند ولی اسیر گذشته نیست و به آینده می نگرد.
۸- شوخ طبع است (نه بذله گوی) هیچگاه دیگران را مورد تمسخر قرار نمی دهد زیرا که به طبیعت خود و دیگران واقف است و دیگران را همان گونه که هستند پذیرفته است.
۲-۲- ۳- دیدگاه سلیگمن[۳]
براساس این نظریه نشاط و خوشبختی فقط یک احساس است. زندگی شاد، لذت انسان را افزایش داده و غم انسان را کم می کند(سلیگمن،۱:۲۰۰۲). این نظریه بر اساس نظریه فایده گرایی بتنام ارائه شده است. سلیگمن عواطف را با گذشته، حال و آینده مرتبط می داند.
عواطف مثبت مربوط به گذشته عبارتند از؛ رضایت، غرور و آرامش. عواطف مثبت مربوط به آینده شامل مواردی چون؛ خوش بینی، امید و اعتماد است. عواطف مثبت معطوف به زمان حال به دو بخش تقسیم می شوند: لذت و خوشنودی. سلیگمن شادی را بر حسب نیازهای انسان به دو دسته تقسیم کرده است یکی شادی هایی که از برآورده شدن نیازهای مادی انسان بدست می آید و دیگری شادی هایی که بر حسب ارضای نیازهای معنوی انسان ایجاد می شوند. بنابراین از نظر او عوامل مادی موثر بر ایجاد شادی دو دسته هستند ۱٫ لذت های زندگی۲٫ دلبستگی های زندگی و عوامل معنوی موثر در میزان شادی افراد، کارهای مفید هدفمند می باشد. دو مورد اول سلیقه ای هستند و به برداشت شخصی فرد از وقایع و رویدادهای زندگی بستگی دارند. اما مورد سوم به نظر سلیگمن به معنای انجام کارهایی است که به منظور دستیابی به ارزش ها صورت می گیرند و هدفی فراتر از ارضای تمایلات فردی را دنبال می کنند. خوشختی زمانی نمود پیدا می کند که فرد به این سه منبع خوشبختی دست یافته باشد.
از نظر سلیگمن نشاط عبارت است از چگونگی داوری فرد درباره نحوه گذران زندگی، این نوع داوری متاثر از ادراکات شخصی فرد و تجربه احساسات و عواطف مثبت است که بر سبک تبیین، قضاوت و تصمیم گیری او اثر می گذارد.
عواملی که نشاط را بوجود می آورند شامل احساس رضایت مندی از زندگی و فقدان عواطف منفی همچون افسردگی و لذت بردن از وقایع می باشد و یکی از علل تاثیر گذار در برقراری اصول بهداشت روانی و خوشبختی است و بر فضای شناختی و رشد آن اثر می گذارد. نشاط یکی از ابعاد اصلی تجربه بوده و معمولا در پی ایجاد پاسخ های مطلوب است که کارکرد مناسبی به جای می گذارند(سلیگمن،۸۰:۲۰۰۲).
۲-۲-۴- دیدگاه اریک فروم
اریک فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ می داند و به اعتقاد وی سلامت روان بسته به این است که جامعه تا چه اندازه ای نیازهای اساسی فرد را بر آورده می کند نه اینکه فرد تا چه اندازه ای خودش را با جامعه سازگار می کند.
جامعه سالم مردمان سالم و جامعه بیمار مردمان بیمار تحویل می دهد. از دیدگاه فروم شخص سالم عشق می ورزد، آفریننده است، قوه تعقلش را کاملا پرورانده است، جهان و خود را به طور عینی ادراک می کند، حس هویت پایداری دارد و دارای جهت گیری بارور می باشد. جهت گیری یعنی گرایش یا نگرشی که همه جنبه های زندگی را دربر می گیرد و بارور بودن یعنی به کار بستن همه قدرت ها و استعدادهای بالقوه خویشتن(خوشدل ،۱۳۸۵ : ۷۶ و۹۷).
اریک فروم مطلوبترین راه را ایجاد حس برادری به همنوعان میداند. وی معتقد است که احساس ارتباط و عشق و توجه و مشارکت در جامعه، این حس همبستگی با دیگران، نیاز ریشه داشتن، ارتباط و وابستگی به جهان را ارضا میکند(کریمی، ۱۳۸۸: ۶۷).
فروم انگیزش شخصیت سالم را ارضای نیازهای روانی وی می داند که عبارتند از : وابستگی، تعالی، ریشه داشتن، حس هویت، گرایش و نگرش ). از دید فروم شخصیت، خواه سالم و شاد و خواه ناسالم و منزوی به فرهنگ بستگی دارد. فرهنگ مانع یا حامی رشد و تکامل مثبت انسان است.
۲-۲- ۵- دیدگاه زیگموند فروید[۴]
زیگموند فروید در رابطه با روان شناسی شخصیت، در سال۱۹۲۳ کتاب معروف خود به نام”خود و نهاد”را منتشر کرد. بنابر نظریه فروید، شخصیت انسان از سه عنصر تشکیل یافته است: نهاد، خود و فراخود. این سه عنصر در تعامل با یکدیگر، رفتارهای پیچیده انسانی را به وجود میآورند. خود براساس اصل واقعیت عمل میکند و بر آن است تا تمایلات نهاد را به شیوهای واقعیتر و از نظر اجتماعی قابل پذیرش، برآورده سازد. اصل واقعیت، مزایا و معایب یا فایده و ضرر هر اقدام را پیش از تصمیمگیری به انجام یا عدم انجام آن میسنجد. فروید معتقد است که مشکلات روانی از تعارضات درونی سرچشمه می گیرد به نظر برخی روان کاوان، بهداشت روانی زمانی تضمین می شود که من با واقعیت سازگار شود. همچنین تکانش های غریزی نهاد به کنترل درآید(گنجی، ۱۳۷۶: ۱۶). به عقیده فروید، کلید در اختیار داشتن یک شخصیت سالم و بانشاط، برقراری حفظ تعادل بین نهاد، خود و فراخود است.
۲-۲- ۶- دیدگاه مزلو[۵]
در سال ۱۹۵۴ آبراهام مزلو کتاب”انگیزه و شخصیت”را منتشر کرد و در آن نظریه معروف خود به نام سلسله مراتب نیازها را تشریح نمود. از نظر مزلو روانشناس انسان گرا، شخص سالم در حال خودشکوفایی یا تحقیق ذات است، شخصی است که شایستگی بودن و شدن را داراست.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.