۱-آیا این نظر موردتایید حضر تعالی هست؟
۲- آیا با توجه به مقتضیات زمان ماده ۲۲۰ ق. م.ا را نیازمند اصلاح میدانید؟
پاسخ آیت الله سبحانی: بسمه تعالی، قتل فرزند شیوه جاهلیت است. قرآن می فرماید: ولاتقتلوا اولادکم من املاق و حکم شرعی قابل تغییر نیست. والله اعلم
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی: بسمه تعالی، اینگونه پدران باید دیه بپردازد و می دانید که دیه بسیار سنگین است و میتواند کیفر مهمی محسوب شود. اگر حاکم شروع تشخیص دهد که این امر گسترش پیداکرده میتواند علاوه بر این تعزیر سنگینی کند.
پاسخ آیت الله صافی گلپایگانی: ” بسمه تعالی، حکم مذبور برحسب ادله احکام که در کتب استدلالیه مفصله ذکر شده قطعی است و حلال محمد حلالی الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه و قابل تغییر نیست. والله اعلم”
پاسخ آیت الله نوری همدانی: ” بسمه تعالی، حکم الهی همان است که فقهاء عظام کثرالله امثالهم در کتابهای فقهی آورده اند و با مسایلی که ذکر کردید تغییر نمیکنند “.
۵-۱-۲- توجیه وضع قا نون معا فیت پدراز قصاص
برخی گفته اند حکمت وضع این شرط حفظ حرمت پدری است زیرا کیفر و مجازات بالاخص از نوع شدیدترین آن که قصاص است، شایسته احترام پدری نمی باشد، در روایات اسلامی هم تاکیداتی فراوانی بر رعایت احترام پدر شده است از این رو اگر پدری فرزند خود را بکشد قصاص نخواهد شد. طرفداران این دیدگاه همچنین یادآور شده اند که تنها در قصاص نیست که به خاطر رعایت حرمت پدر، مجازات قصاص منتفی می شود. بلکه در مجازات جرایم دیگری مانند قذف نیز به منظور رعایت احترام پدری، قذف موجب مجازات حد نمی گردد. ماده ۱۴۹ قانون مجازات اسلامی هم به تبعیت از فقه اسلامی در یک حکم کلی مقرر داشته است « هرگاه خویشاوندان یکدیگر را قذف کنند محکوم به حد میشوند» ولیکن بلافاصله در تبصره ذیل ماده مذبور مقرر داشته « اگر پدر یا جد پدری فرزندش را قذف کند، تعزیر می شود.» یعنی شارع نخواسته است، مجازات حد قذف را بر پدری که فرزندش را قذف میکند جاری شود. البته نه تنها اگر این جرم قذف مستقیماً بر روی فرزند صورت بگیرد، پدر مجازات نخواهد شد، بلکه اگر مع الواسطه و غیر مستقیم، فرزند دارای حق اجرای حد قذف شود، گفته اند به دلیل حفظ حرمت پدری، مجازات حد قذف بر پدر جاری نخواهد شد. ماده ۱۵۰ قانون مجازات اسلامی در این خصوص مقرر داشته است « هرگاه مردی همسر متوفای خود را قذف کند و آن زن جز فرزند همان مرد وارثی نداشته باشد، حد ثابت نمی شود. اما اگر آن زن وارثی غیر از فرزند همان مرد داشته باشد، حد ثابت می شود.»
همچنین قانونگذار به تبعیت از فقه، در خصوص جرم سرقت حدی در ماده ۱۹۸ همان قانون مقرر داشته «سرقت در صورتی موجب حد می شود که دارای کلیه شرایط و خصوصیات زیر باشد: .. .. ۱۱- سارق پدر صاحب مال نباشد…» یعنی باز هم رعایت حرمت پدری، اجرای مجازات حد سرقت را در مواردیکه سارق پدر مالباخته باشد منتفی دانسته است. بنابرین هدف شارع و به تبع آن قانونگذار از وضع چنین مقرراتی در باب حدود و قصاص، در جرایم قذف و سرقت، ربا و قتل عمدی، صرفاً رعایت حرمت پدری بوده است.
توجیه دیگری که برای انتفای ابوت در قصاص بیان کردهاند این است که گفته اند پدر سبب به وجود آمدن فرزند است و شایسته نیست که فرزند سبب عدم او گردد. شدت محبت پدر نسبت به فرزند مانع از آن
میگردد که پدر همانند اجنبی ها به طور عمد فرزندش را بکشد.
برخی دیگر در توجیه سقوط مجازات قصاص در مواردیکه پدر یا جد پدری فرزند خود را می کشد، به حق پدر در تادیب فرزند استناد کردهاند و گفته اند چون پدر در راستای تربیت فرزندش مرتکب قتل عمدی شده است، بنابرین نمی توان او را قصاص کرد. بالاخص که حق تادیب در ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی هم برای پدر، حقی قانونی شناخته شده است.
برخی گفته اند علت معافیت پدر از مجازات این است که چون پدر فرزند را پاره تنش میداند امکان ندارد او را عمداً بکشد. به همین دلیل در مواردیکه پدر فرزند خود را می کشد احادیث و روایات اسلامی این امر را اماره بر آن گرفته اند که پدر از تعادل روحی و روانی برخوردار نبوده فلذا از مجازات معاف شده است! و حتی در این مورد پیشنهاد کردهاند:« اگر در موردی ثابت شود که پدر یا مادر از حالت روانی برخوردار نیستند حسب مورد و بر اساس شرایط موجود باید تصمیم گرفته شود نه اینکه به صورت قاعده کلی ارتکاب قتل از سوی پدر و مادر را اماره عدم تعادل روحی ایشان بدانیم»
۵-۱-۳- نقد استدلالات موافقین شرط انتفای ابوت
مخالفین شرط انتفای ابوت به نقد دلایل موافقان به شرح ذیل پرداختهاند که به ترتیب آن را ذکر میکنیم:
الف) همان طور که گفتیم دلیل اولی که موافقان ارائه دادهاند این است که فلسفه این حکم، رعایت حرمت پدری است. در نقد این نظر بگوییم که چنانچه تنها حفظ حرمت پدری فلسفه این حکم می بود چرا در روایات مذبور مادر از مجازات قصاص معاف نشده است؟ در حالی که همه اذعان دارند که زحماتی که مادر برای پاره تن و فرزندش می کشد در بسیاری مواقع بیشتر از پدر است. بنابرین اگر مادر شایسته حرکت بیشتری از پدر نباشد شایسته کمتر از آن هم نیست.
ب) موافقان شرط انتفاق ابوت مطرح کرده بودند این بود که پدر سبب وجود فرزند است و شایسته نیست که فرزند سبب عدم او گردد. در نقد این استدلال باید بگوییم، درست است که روزی پدر سبب به وجود آمدن فرزندش شده است ولی همان پدر با دست خودش سبب نابودی و هلاکت فرزندش را فراهم کردهاست بنابرین دیگر دلیلی برای معافیت او از قصاص وجود ندارد.
“