مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی ابعاد حقوقی استخراج گاز از میادین مشترک با تاکید بر میادین مشترک ایران- قسمت ۹
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

وضعیت هایی که خالق یک ناحیه بهره برداری اشتراکی بدون هر گونه تحدید حدود باشد.[۱۰۰]

بدین ترتیب همه ی صورت هایی که ممکن است در منطقه تحت صلاحیت در دولت منبع گاز یافت شود در موافقت نامه پیش بینی شده و برای آنها ساز و کاز علیحده در نظر گرفته شده است تا با تنظیم یک موافقت نامه توسعه مشترک بین دو دولت و موافقت نامه آحادسازی بین دارندگان حقوق معدنی، بهره برداری از منابع گفته شده را حداکثر رسانده و هزینه ها را به حداقل تقلیل دهد.[۱۰۱]
حداقل نتیجه حاصل از بررسی تعدادی از این موافقت نامه های دو جانبه در اکتشاف و بهره برداری از منابع گاز مشترک که در آنها شرط یافت شدن مخزن مشترک در موافقت نامه های تحدید حدود بیان شده است بیانگر این مطلب است که دولت های ذینفع برای قاعده حیازت در عرصه بین المللی اعتباری قائل نیستند و بهترین گزینه در این موارد تنظیم موافقت نامه های همکاری برای بهره برداری از منابع گاز مشترک می دانند.
این که چنین رویه ی نسبتا گسترده و یک شکلی بتواند نمایانگر یک قاعده عرفی بین المللی مبنی بر لزوم انعقاد موافقت نامه های آحادسازی بین المللی یا توسعه اشتراکی منابع گاز تلقی می شود نیازمند مطالعه و بررسی بیشتری است. ولی می توان همین را بیان داشت که این رویه دولت ها قادر است به یک قاعده عرف بین المللی در مورد ممنوعیت حیازت بین المللی تبدیل شود، چرا که قواعد عرفی سلبی نیازمند استانداردهای خفیف تری نسبت به قاعده عرفی ایجابی است و آسان تر شکل می گیرد.
اما در شکل گیری قاعده عرفی بین المللی مبنی بر الزام دولت ها به نوعی همکاری خاص، به نظر می رسد که فقدان یک تعهد لازم الاجرا برای همکاری در بهره برداری اشتراکی از یک مخزن مشترک باید کمتر از فقدان رویه دولت از سایر شروط امری در تشکیل حقوق بین الملل عرفی یعنی باور عمومی، عنصر عینی پذیرش تعهد به عنوان یک امر لازم الاجرا در حقوق عمل می کند.
هر چند مسئله گذر زمان در تشکیل عرف بین المللی در این مورد با اتکا به اینکه هیچ نوعی از قراردادهای بهره برداری مشترک که در آن شرط عددی به تنهایی موثر باشد وجود ندارد، نیز تعدیل یافته است. اما هنوز نمی توان ادعا نمود که به عنوان یک قاعده عرفی استقرار یافته است.
چنانکه مؤسسه انگلیسی حقوق بین الملل و تطبیقی بیان داشته است که:
“هر یک از مدل های دارای شماری از احتمالات متغییر می باشد که به نظر نمی رسد تاکنون به خاطر سیستم های متفاوت اقتصادی یا سیاسی، سنت های متضاد و درجاتی از حساسیت ملی، قابلیت پذیرش مسلط جهانی را به دست آورده باشد.”[۱۰۲]
عکس مرتبط با اقتصاد
در پایایان این بحث باید بیان داشت که رویه دو جانبه دولت ها حاکی از آن است که روش بهره برداری مشترک یا آحاد سازی فرامرزی از یک مخزن مشترک هیدروکربنی، هنوز به دلیل نداشتن عنصر اصلی و اساسی تشکیل عرف بین الملل یعنی اعتقاد حقوقی، نتوانسته است به عنوان یک قاعده عرفی بین المللی مطرح شود.[۱۰۳]

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

بند دوم: معاهدات عام بین المللی مرتبط با میادین مشترک گاز

اگرچه معاهدات عام و قانون ساز همان گونه که از نام آنها برمی آید، می توانند الزامات بین المللی را برای دولت ها ایجاد نماید و در هماهنگ و یکنواخت نمودن رویه ی دولت ها اثر گذار باشند. اما در زمینه قواعد مربوط به بهره برداری از منابع مشترک هیچ معاهده عامی در سطح بین المللی وجود ندارد و این یکی از نقاط ضعف مباحث حقوق نفت و گاز از یک سو و حقوق بین الملل از سوی دیگر است.
شاید مرتبط ترین معاهده قانون ساز بین المللی که به بیان برخی از جزئیات و وجوه بهره برداری منابع طبیعی از جمله معادن پرداخته است، کنوانسیون حقوق دریاها ۱۹۸۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد می باشد.
این کنوانسیون در ماده ۱۲۳ خود به اصل کلی همکاری در سطح منطقه ای پرداخته و مقرر می دارد که:
“دولت های دارای دریای بسته یا نیمه بسته باشد باید با یکدیگر در اعمال حقوق خود و در اجرای تکالیف خود همکاری نمایند.”
این شرط به تعداد زیادی از موافقت نامه های بهره برداری مشترک در مناطق دریای نیمه بسته از جمله موافقت نامه های تایلند– مالزی و اندونزی– استرالیا در مورد دریای چین و دریای تی مور و موافقت نامه های احاد سازی فرامرزی هلند– انگلستان و نروژ– انلگستان در مورد دریای شمال و حتی موارد مشابه در خلیج فارس مربوط می شود[۱۰۴].
با وجود این اما سئوال اصلی این است که شرط کلی همکاری را تا چه حد می توان در مورد مخازن گازی مشترک در این مناطق و سایر دریاهای نیمه بسته اعمال نمود؟
با وجود این که این اصل در خصوص دریاهای نیمه بسته می تواند به عنوان توسعه تدریجی در تکمیل ضوابط کلی برای همکاری در حفاظت و مدیریت منابع طبیعی دریایی در نظر گرفته شود، اما باز در مورد قدرت حقوقی آن به چند دلیل جای شک و تردید است:

 

 

بدان دلیل که ماده دربردانده یک تعهد حقوقی و مشخص نیست و کلامی تشویقی دارد.

این که شرایط مقرر در آن در خصوص حفاظت از منابع جاندار دریایی و حمایت از محیط زیست دریایی و هماهنگی مطالعات دریایی دول ذیربط است، نه بهره برداری مشترک از منابع هیدروکربن و دیگر منابع غیر جاندار.
عکس مرتبط با محیط زیست

 

در پاسخ به ایراد اول برخی بیان داشته اند که ماده مذکور از یک توصیه صرف فراتر رفته و تعهدی حقوقی را در مورد فعالیت های ذکر شده در ماده ایجاد می نماید و این بدان دلیل است که معتقدند که منشور ملل متحد و اعلامیه راجع به اصول حقوق بین الملل ۱۹۷۰ نیز این اصل را به نوعی دیگر ذکر نموده اند.[۱۰۵]
از سوی دیگر نظر مبتنی بر جنبه تشویقی و اخلاقی بودن ماده نیز رد می شود چرا که اگر قصد واقعی تدوین کنندگان جنبه اخلاقی امر بود، نیازی به ذکر و درج آن در کنوانسیون باقی نمی ماند.
به هر حال می توان گفت تعهد به همکاری به عنوان الزام دولت های ذینفع در یک مخزن مشترک به مذاکره توام با حسن نیت و به قصد انعقاد موافقت نامه تفسیر شده است.
ماده ۸۳ کنوانسیون همه ی دولت ها را به همکاری در دستیابی به توافقنامه در خصوص تحدید حدود خود ملزم نموده و آنها را متعهد ساخته تا تلاش کنند که مقررات عملی توافقنامه به عنوان یک اقدام احتیاطی در کشف مخازن هیدروکربنی و معدنی مشترک قبل از انعقاد موافقت نامه ها لازم الاجرا شود.
به سخن برانلی و برخی از حقوقدانان دیگر این شروط و قیود سنگ بنایی را برای بسیاری از موافقت نامه های آحادسازی مخازن فرامرزی معدنی در سراسر جهان فراهم نموده است. اما ترتیبات این قیود نامشخص است. اما فقط در مواقعی که مخزن زیر خطوط مرزی تعیین شده قرار دارد و یا در مناطق مورد ادعای تداخل مستقر است، تعهد کلی به همکاری مطرح می شود؛ که محتوای اصلی این شرط هم نامعین است.[۱۰۶]
اما می توان گفت در کل تکلیف به مذاکره به حسن نیت به عنوان اصل کلی و مبنایی حقوق بین الملل در این موارد، مورد تاکید قرار گرفته است.
ماده ۱۴۲ کنوانسیون حقوق دریاها با بیان قیدی در مورد وجود مخازن در محدوده ی صلاحیت ملی و منطقه ای اعماق بستر دریا(وقتی که منبع مشترک بین مقام و یک کشور است) می تواند برای طرفین ذینفع در موارد مشابه(اشتراک دو کشور در منبع) به عنوان یک راهنمای عمل صریح مورد توجه قرار گیرد.
این ماده حقوق و منافع مشروع دول ساحلی را مورد تاکید قرار داده است، چنانکه فعالیت های داخل منطقه در خصوص مخازن باید با در نظر گرفتن حقوق و منافع دول ساحلی باشد و با سیستم پیش آگاهی و مشورت از صدمه به آنها خودداری نمود و در بهره برداری و استخراج منابع باید رضایت دول ساحلی ذینفع اتخاذ شود. البته این ماده بصورت مبهم، مختص حقوق و منافع مشروع دولت های ساحلی است، به خصوص در آنچه به بهره برداری از معادن آن سوی منطقه و مهار آلودگی مربوط است.[۱۰۷]
این اصول و قواعد می تواند برای رژیم استخراج و بهره برداری مشترک بین دول ذینفع و مقام بین المللی بستر دریا همانند آنچه بین دو دولت یا چند دولت وجود دارد، به دست آید.

 

بند سوم: عرف های بین المللی مرتبط با میادین مشترک گاز

یکی از منابع مهم و اصلی حقوق بین الملل عرف بین المللی است که ایجاد آن نیازمند وجود دو عنصر مادی و معنوی است. بدین ترتیب که رفتاری از سوی دولت ها به طور گسترده و یکنواخت و با احساس به الزام و باور حقوقی صورت گیرد تا قاعده عرفی بین الملل ایجاد گردد.
در زمینه حقوق نفت و گاز هم یکی از روزنه هایی که می تواند در تشخیص و روشن شدن رژیم حقوقی حاکم بر منابع مشترک گاز و بهره برداری از آنها راه گشا باشد، قواعد عرف بین الملل است. در این زمینه هم باید رکن مادی و معنوی آن را بررسی کرد.

 

الف: ارکان عرف بین الملل

دو عنصر تشکیل دهنده عرف بین الملل عبارتنداز عنصر مادی و معنوی که برای تبدیل یک قاعده به عرف بین المللی وجود همزمان آنها الزامی است اما در همه شرایط این نوع همگانگی و میزان آن یکسان نیست.

 

 

رکن مادی

رکن مادی یعنی القاء و توجیه یک احساس یکنواختی از نمونه های مورد بررسی(رویه دولت ها) است. اما درجه یکنواختی مورد نیاز ممکن است، در انطباق با قاعده مورد نظر متفاوت باشد و معمولا انطباق و یکنواختی سخت و مطلق خواسته نشده است، بلکه رویه دولت باید با قاعده مورد نظر سازگار باشد و در عوض رویه ناسازگار، نقض آن قاعده به حساب آمده نه اینکه لزوما دال بر شناسایی قاعده جدید باشد.[۱۰۸] در این میان رویه دولت های ذینفع و درگیر در موضوع قاعده از اهمیت بیشتری بر خوردار است.
بنابراین در مورد مخازن مشترک گاز هم باید رویه های دولت های دارای این منابع را بررسی کرد. در این زمینه هرچند تعداد موافقت نامه های بهره برداری مشترک نسبت به کل موافقت نامه های تحدید حدود دریایی کم است، اما با توجه به این که این موافقت نامه ها پس از کشف مخازن مشترک منعقد می شوند، بدین ترتیب نسبت این موافقت نامه ها به وقوع چنین مخازنی درصد بالایی است. پس در این صورت می توان نتیجه گرفت که در مواقعی که مخازن مشترک بخشی از مبحث است رویه یکنواختی وجود دارد.
اما باید به یاد داشت که همانطور که دیوان دائمی دادگستری در قضیه لوتوس بیان داشت تواتر رویه دولت ها فی نفسه دلیل پذیرش قاعده ای مفروض به عنوان حقوق بین الملل عرفی لازم الاجرا نمی باشد.
در مورد مخازن مشترک گاز هم باید بیان داشت که قاعده ای در حقوق بین الملل عرفی که مستلزم بهره برداری اشتراکی بر مبنای یکنواخت به همراه مجموعه مکمل رویه دولتی وجود ندارد و رویه دولت ها به تنهایی برای احراز یک قاعده عرفی بین المللی ناکافی و مبهم است.

 

 

رکن معنوی

عنصر معنوی یا الزام و باور حقوقی، دومین شرط تشکیل قاعده عرفی است که به نظر میشل ویرالی در واقع یک تصور و تصدیق است. لاگنی در مورد منابع مشترک گاز از دشواری های اثبات باور حقوقی یاد کرده و بیشتر به استنتاج و نتیجه گیری احساس تعهد یا التزام حقوقی تکیه دارد و تمایل دولت ها به درج شروط یافت شدن مخزن مشترک را نمایانگر یک باور حقوقی در این زمینه می داند[۱۰۹] و برای این سخن ۳ دلیل را بیان می دارد که عبارتنداز:

 

 

قطعنامه های مجمع نشانه ای از رشد اجماع ضرورت وجود تعهدی حقوقی در خصوص تسهیم منابع طبیعی اشتراکی است[۱۱۰] و این نظر وی مبتنی بر نتیجه گیری های بارباس است که قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل در زمینه منابع طبیعی را مناسب و سازگار می داند.

اظهارات یکجانبه دولت ها در مورد فلات قاره که تمایل به تعیین حدود آن از راه توافق دارد.

دغدغه دولت ها در حفظ منافع اقتصادی شان با توسل به اصل تمامیت ارضی. بارباس هم اتکاء دولت ها به قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد از جمله قطعنامه ۳۲۲۹ مصوب ۱۹۷۳ و قطعنامه ۳۲۸۱ مصوب ۱۹۷۴ را گواه باور حقوقی دولت ها در این زمینه می داند.[۱۱۱]

از آنجا که مساله بهره برداری مشترک، یکنواختی گسترده تری را برای تایید یک قاعده عرفی لازم دارد، باید نتیجه گیری شود که تعهد خاص دولت های ذینفع دایر بر الزام به همکاری در شکل بهره برداری مشترک نمی تواند صرفا از دلیل ارائه شده حاصل شود.
رویه دولت در مورد بهره برداری اشتراکی از مخازن مشترک علیرغم تواتر رو به تزاید و یکنواختی ظاهر آن به تنهایی هیچ رفتار قاعده سازی را اثبات نمی کند. اگرچه آزمون نهایی چنین مساله ای به میزان زیادی وابسته به طرح آن در دیوان بین المللی دادگستری و قضاوت مراجع اخیر در این خصوص می باشد.

 

ب : شکل گیری قاعده عرفی منطقه ای

علیرغم موضوعات ذکر شده در بالا باید دید که آیا می توان قائل به وجود یک قاعده عرفی بین المللی منطقه ای در میان دولت های ذینفع در برخی مناطق خاص شد یا خیر؟
مناطقی که در زمینه بهره برداری اشتراکی از مخازن مشترک موجود در آن ها می توان رویه دولت های حاضر در آنجا را ترجیح دادعبارتند از: دریای شمال، خلیج فارس، دریای چین شرقی، دریای چین جنوبی و بالاخره دریای کارائیب و همچنین بخش جنوبی و شرقی اقیانوس اطلس.
حتی با در نظر گرفتن این واقعیت که حقوق بین الملل توجهی به ارزش قصد و نیت سابقه انفرادی در جریان التزام اعمال آتی بر مبنای رویه دو جانبه پیشین دولت ندارد، منطقا می تواند فرضی به نفع بهره برداری مشترک به دولت های مربوط برقرار کند به عنوان مثال در منطقه آسیا – اقیانوسیه نسبت این موافقت نامه ها با موافقت نامه های تحدید حدود قابل توجه است.
در بطن این استدلال میزانی از صراحت یا حداقل قبول تلویحی توسط دولت های درگیر دایر بر ضرورت همکاری با جهت گیری به سوی بهره برداری مشترک وجود دارد.
بی تردید چنین رویه ای به ارزیابی وضعیت حقوقی یک قاعده عرفی ادعایی کمک بسیاری خواهد کرد. بنابراین در حالی که هنوز اعمال و اجرای یک تعهد مشخص بهره برداری مشترک را به طور عام نمی توان بر دولت ها تحمیل نمود، مع الوصف رویه دولت ها در دریای شمال، خلیج فارس یا مناطق آسیای جنوب شرقی را که طلایه دار موافقت نامه های بهره برداری مشترکند، می توان مثبت یک استثنا دانست.[۱۱۲]
این نمونه های منطقه ای، طبیعت هر یک از ترتیبات بهره برداری مشترک را برجسته کرده و به نوبه خود اهداف کارکرد چنین موافقت نامه هایی را انعکاس می دهد. چه این که علی الاصول هر برنامه بهره برداری مشترک با این هدف تنظیم می شود که با لحاظ شرایط و اوضاع و احوال سیاسی، اقتصادی و مادی پیرامون خود عمل نماید. بدین ترتیب در حالی که برخی از این موافقت نامه ها معمولا مترقیانه ترین گزینه در زمینه همکاری موجود برای دولت های ذینفع در خصوص یک مخزن مشترک هستند، اما نمی توانند به عنوان درمانی کلی برای تمام میادین مشترک در سطح دنیا کارآمد باشد.
در هر حال به نظر می رسد حقوق بین الملل علیرغم رشد و افزایش شمار این قبیل موافقت نامه ها و گسترش محدوده جغرافیایی ترتیبات بهره برداری مشترک از مخازن نفت و گاز هنوز به آن درجه از همکاری یکسان که توسط دولت ها در همه ی دنیا الزامی شناخته شده باشد، نرسیده است.اگر چه این فرایند در ۱۰ سال اخیر با شتاب بیشتری در حال شکل گیری تدریجی است.

 

بند سوم: اصول کلی حقوقی مرتبط با میادین مشترک گاز

یکی از منابع مستقیم و خود سامان حقوق بین الملل اصول کلی و عام حقوقی شناخته شده می باشند. برخی حقوقدانان این اصول را منبعی مجزا از عرف و معاهده نمی دانند و گروهی هم مدعی اند که در روابط بین الملل این اصول فقط پس از یک اجازه کنوانسیونی صریح، می تواند اعمال شود. ولی دکترین و رویه قضایی نشان دهنده اهمیت این اصول و مخالف انکار وجود مستقل آنها می باشد.[۱۱۳]
در این بین در زمینه حقوق نفت و گاز و آن چه که می تواند به شیوه بهره برداری از میادین مشترک مربوط باشد، می توان از چند اصل کلی حقوقی یاد کرد که هرچند به طور مستقیم به میادین مشترک اشاره ندارند، اما شمول آنها، این میادین را هم در برمی گیرد.

 

الف: اصل احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی

طبق این اصل حاکمیت دولت ها بر منابع طبیعی خود در خاک و قلمرو دریای تا عمق نامحدود گسترده شده است و هیچ دولت دیگری نمی تواند حقی بر این منابع بدون رضایت دولت کلی اعمال نماید.

 

نظر دهید »
اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر بر اساس مدل کرک پاتریک- قسمت ۱۲
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

برای شاخص استفاده از نرم افزارها در کلاس بار عاملی خام برآورد شده توسط مدل، معادل با ۰/۵۰۰ است، این مقدار دارای خطای استاندارد برآوردی معادل با ۰/۰۰۰۵ است، مقدار t محاسبه شده برای این مقدار بار عاملی معادل با ۰/۰۰۰۵است. مقادیر استاندارد شده برآورد بار عاملی برای شاخص استفاده از نرم افزاها در کلاس معادل با ۱/۰۰۰ می باشد. سطح معنا داری بار عاملی برای این شاخص برابر است با p<0/01 این بدین معنی است که شاخص استفاده از نرم افزارها در کلاس با بیش از ۹۹ درصد اطمینان با مولفه رفتار ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت که شاخص استفاده از نرم افزارها در کلاس می تواند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کند.
برای شاخص استفاده از نرم افزارها در همایش استانی بار عاملی خام برآورد شده توسط مدل، معادل با ۰/۶۸۲ است، این مقدار دارای خطای استاندارد برآوردی معادل با ۰/۸۱است، مقدار t محاسبه شده برای این مقدار بار عاملی معادل با ۸/۴۰۵است. مقادیر استاندارد شده برآورد بار عاملی برای شاخص استفاده از نرم افزارها در همایش استانی معادل با ۰/۵۹۲می باشد. سطح معنا داری بار عاملی برای این شاخص برابر است با p<0/01 این بدین معنی است که شاخص استفاده از نرم افزارها در همایش استانی با بیش از ۹۹ درصد اطمینان با مولفه رفتار ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت که شاخص استفاده از نرم افزارها در همایش استانی می تواند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کند.
برای شاخص استفاده از نرم افزارها در سمینارها بار عاملی خام برآورد شده توسط مدل، معادل با ۰/۷۳۶ است، این مقدار دارای خطای استاندارد برآوردی معادل با ۰/۰۸۲است، مقدار t محاسبه شده برای این مقدار بار عاملی معادل با ۹/۰۰۳است. مقادیر استاندارد شده برآورد بار عاملی برای شاخص استفاده از نرم افزارها در سمینارها معادل با ۰/۶۲۰می باشد. سطح معنا داری بار عاملی برای این شاخص برابر است با p<0/01 این بدین معنی است که شاخص استفاده از نرم افزارها در سمینارها با بیش از ۹۹ درصد اطمینان با مولفه رفتار ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت که شاخص استفاده از نرم افزارها در سمینارها می تواند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کند.
برای شاخص استفاده از آفیس در کلاس درس بار عاملی خام برآورد شده توسط مدل، معادل با ۰/۷۰۲است، این مقدار دارای خطای استاندارد برآوردی معادل با ۰/۰۷۸است، مقدار t محاسبه شده برای این مقدار بار عاملی معادل با ۹/۰۱۸است. مقادیر استاندارد شده برآورد بار عاملی برای شاخص استفاده از آفیس در کلاس درس معادل با ۰/۶۲۳می باشد. سطح معناداری بار عاملی برای این شاخص برابر است با p<0/01 این بدین معنی است که شاخص استفاده از آفیس در کلاس درس با بیش از ۹۹ درصد اطمینان با مولفه رفتار ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت که شاخص استفاده از آفیس در کلاس درس می تواند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کند.
برای شاخص استفاده از اینترنت در کلاس درس بار عاملی خام برآورد شده توسط مدل، معادل با ۰/۵۰۶است، این مقدار دارای خطای استاندارد برآوردی معادل با ۰/۰۹۲است، مقدار t محاسبه شده برای این مقدار بار عاملی معادل با ۵/۵۱۴است. مقادیر استاندارد شده برآورد بار عاملی برای شاخص استفاده از اینترنت در کلاس درس معادل با ۰/۴۳۷می باشد. سطح معناداری بار عاملی برای این شاخص برابر است با p<0/01 این بدین معنی است که شاخص استفاده از اینترنت در کلاس درس با بیش از ۹۹ درصد اطمینان با مولفه رفتار ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت که شاخص استفاده از اینترنت در کلاس درس می تواند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کند.
برای شاخص استفاده از ویندوز در محیط مدرسه بار عاملی خام برآورد شده توسط مدل، معادل با ۰/۸۱۳ است، این مقدار دارای خطای استاندارد برآوردی معادل با ۰/۰۹۸است، مقدار t محاسبه شده برای این مقدار بار عاملی معادل با ۸/۲۵۳است. مقادیر استاندارد شده برآورد بار عاملی برای شاخص استفاده از ویندوز در محیط مدرسه معادل با ۰/۷۸۸می باشد. سطح معناداری بار عاملی برای این شاخص برابر است با p<0/01 این بدین معنی است که شاخص استفاده از ویندوز در محیط مدرسه با بیش از ۹۹ درصد اطمینان با مولفه رفتار ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت که شاخص استفاده از ویندوز در محیط مدرسه می تواند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کند.
بر اساس نتایح به دست آمده می توان گفت که؛ شاخص های سطح سوم تقریبا در یک سطح هستند. این بدین معنی است که همه شاخص های سطح سوم به طور متوسط می توانند مولفه رفتار را به صورت معناداری اندازه گیری کنند.
جدول شماره ۴-۴ برآورد پارامترهای مدل را در سطح نتیجه نشان می دهد.

جدول۴-۴ برآورد پارامترهای مدل در سطح نتیجه

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir

نظر دهید »
بررسی موانع خصوصی سازی و مشارکت بخش خصوصی درشرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان- قسمت ۳
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

هدف اصلی این پژوهش بررسی و شناسایی موانع و مشکلات خصوصی سازی و مشارکت بخش خصوصی در حوزه شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان می باشد . در این مسیر این مطالعه بر آن است تا با مطالعه و بررسی اهداف فرعی زیر گامی موثر در راستای شناسایی موانع و مشکلات عمده خصوصی سازی در این حوزه بردارد و به بهبود فرایند واگذاری در این حوزه کمک نماید.

 

 

تبیین و مشخص نمودن موانع و چالش های پیرامون خصوصی سازی شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان ؛

ارائه راهکارهای مدیریتی در زمینه کم اثر نمودن مشکلات و موانع موجود و جلوگیری از مواجهه با آن؛

ارائه پیشنهادات موثر به مدیران حوزه آب و فاضلاب روستایی استان در راستای بهبود فرایند واگذاری؛

۴٫۱٫ سوالات تحقیق

چارچوب نظری الگویی است که پژوهشگر بر اساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مساله مهم تشخیص داده شده اند نظریه پردازی می کنند بطور خلاصه باید گفت چارچوب نظری به رابطه متغیرهایی مانند ۱)متغیر مستقل ۲)متغیر وابسته ۳)مداخله گر و ۴)تعدیل گر که تصور می شود در دگرگونی شرایط مورد بررسی نقش دارند می پردازد .فرض ویژه ترین حالت نظریه است و معمولا یک بیانیه ظنی و حدسی آگاهانه مبتنی بر دانش و آگاهی های گذشته محقق می باشد . در اینجا ما سعی نمودیم فرض یا فرض ها را همانند هدف تحقیق بگونه دقیق صریح و قابل سنجش بیان کنیم واز طرفی چون مفروضات بیانگر چگونگی روابط متغیرها با یکدیگر است ما با توجه به موضوع پژوهش و همچنین با توجه به هدف یا اهداف تحقیق و متغیرهای مربوطه با سوالات زیر روبه رو هستیم :

۱٫ آیا سازوکارهای ناکارآمد اطلاع رسانی و فقدان شفافیت از موانع خصوصی سازی در شرکت آب و فاضلاب روستایی استان محسوب می شود؟
۲٫ آیا قوانین ومقررات موجود مانعی برای تحقق امر خصوصی سازی است.؟
۳٫ آیا نا امنی سرمایه سرمایه گذاران از موانع خصوصی سازی محسوب می شود ؟
۴٫ آیا فقدان امکان رقابت سالم از موانع خصوصی سازی موفق است؟
۵٫ آیا نظارتهای بازدارنده دولتی از موانع خصوصی سازی موفق محسوب می شود ؟
۶٫ آیا مرکز گرایی و وابسته نمودن وظایف به عوامل مرکزی از موانع خصوصی سازی محسوب می شود ؟

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

۶٫۱ کاربرد تحقیق

چنانچه واگذاری فعالیتها در حوزه آب و فاضلاب روستایی با بررسی منظم و زمانبندی شده همراه باشد و اطلاعات بازخوردی لازم و صحیح به مدیران تصمیم گیرنده برسد و آنها را در جریان دقیق کار قرار دهد می توان این انتظار را داشت که خصوصی سازی با حداقل هزینه و حداقل زمان به نتیجه مطلوب نائل آید. لازمه این امر نیز کنترل و تطبیق نتایج حاصل از فعالیتهای واگذار شده با اهداف مقدماتی و شناسایی موانع و مشکلات عمده در هر مرحله می باشد لذا این پژوهش کمک می نماید تا موانع و مشکلات عمده در هر مرحله شناسایی شده و با رفع این موانع، زمینه های جذب هر چه بیشتر بخش خصوصی و مشارکت آنها در این حوزه فراهم آید. در مجموع به نظر میرسد استفاده کنندگان از نتایج این مطالعه به صورت زیر باشد.

 

 

شرکتها و سرمایه گذاران بخش خصوصی

مدیران و پرسنل فعال در حوزه آب و فاضلاب روستایی

دانشجویان و پژوهشگران علاقمند به مباحث خصوصی سازی

تصمیم گیران ارشد مدیریت شرکت آب و فاضلاب روستایی

۷٫۱٫ روش اجرایی تحقیق

دسته بندیهای متفاوتی از نوع روش تحقیق در ادبیات موجود از دیدگاه صاحبنظران انجام گرفته است که براساس آن می توان روش تحقیق مطالعه حاضر را توصیفی – تحلیلی نامید. بدین معنی که ضمن توصیف داده ها به تحلیل آنها نیز پرداخته شده است بعضی چنین روشی را توصیفی به معنای اعم نامیده اند . این تحقیق از نظر ماهیت توصیفی- میدانی و از نظر هدف کاربردی است . توصیفی است به این دلیل که متغیرها را دستکاری نمی کنیم و صرفا آنچه را که وجود دارد به توصیف و تشریح آن می پردازیم . میدانی است به این جهت که با تنظیم پرسشنامه از جامعه آماری اطلاعات کسب می نمائیم . کاربردی است از این جهت که در محیط شرکت آب و فاضلاب روستایی انجام و مورد استفاده آن سازمان قرار می گیرد و راهکارهای مناسب برای خصوصی سازی شرکت ارائه می دهد .
جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران وکارشناسان رسمی شاغل در مناطق مختلف شرکت آب و فاضلاب روستایی استان میباشد که با مراجعه به بخش های سازمانی مربوط حاصل خواهد گردید .نمونه آماری عبارت است از مجموعه ای از نشانه ها که از یک قسمت ، یک گروه یا جامعه ای بزرگتر انتخاب می شود بطوریکه این مجموعه معرف کیفیات و ویژگی های آن قسمت ، گروه یا جامعه بزرگتر باشد. با توجه به جامعه مورد تحقیق از شیوه نمونه گیری سیستماتیک و برای تعیین حجم نمونه آماری از فرمول برآورد حجم نمونه n استفاده می شود.با مراجعه به جدول مرگان و با توجه به حجم جامعه بدست می آید.
به منظور بررسی موانع خصوصی سازی در شرکت آب و فاضلاب روستایی گیلان علاوه بر مطالعات کتابخانه ای که در راستای این پژوهش جهت دستیابی به پیشینه تحقیق و تدوین ادبیات موضوع صورت گرفت برای جمع آوری اطلاعات لازم از پرسشنامه ومصاحبه استفاده میگردد. در این تحقیق محقق با بهره گرفتن از روش مصاحبه وبررسی اسناد و مدارک قبل از سیاست خصوصی سازی به ایجاد ساختار ذهنی خویش مبنی بر فرضیه های اصلی تحقیق کاوش خواهد نمود.همچنین محقق با بهره گرفتن از پرسشنامه که نشأت گرفته از چارچوب نظری ، نتیجه وبررسی اسناد ومدارک و مصاحبه بوده است به طرح سؤالات میپردازد که هر کدام نشان دهنده یک فرضیه فرعی درباره تحقیق میباشد .
جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه یکی از متداولترین روشها می باشد . در تهیه وتنظیم پرسشنامه محقق سعی می کند که از طریق طرح سؤال اطلاعات مورد نیاز را از گروه پاسخگو دریافت نماید .( نبوی ، ۱۳۷۱ص۱۰۴) پرسشنامه شرایط مطلوب برای کسب اطلاعات مستند و استاندارد از کلیه افراد نمونه را فراهم می نماید و از طرفی تا حد امکان شرایط یکسان اجزای آزمون برای همه افراد از مزایای پرسشنامه می باشد .کاربرد پرسشنامه با این فرض همراه است که اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه به صورت کمی وکیفی قابل سنجش و اندازه گیری است و پرسشنامه هایی که حاوی چند گزینه هستند را می توان بلافاصله بعد از جمع آوری داده بطور کمی محاسبه نمود .( سلیمی ۱۳۷۶: ۷۲)در پرسشنامه کلیه شاخص های مورد نظر در دو قسمت اساسی طراحی گردیده است ، قسمت اول مشخصات فردی- وضعیتی پاسخگو مورد سؤال قرار گرفته است و قسمت دوم مربوط به سنجش فرضیات تحقیق می باشد
در این تحقیق ما در پی آن هستیم که موانع خصوصی سازی را بررسی کنیم و برای این منظور علاوه بر مصاحبه و بررسی مدارک و سوابق از پرسشنامه نیز استفاده مینماییم در واقع ابزار اصلی ما در تحقیق استفاده از پرسشنامه بوده است و این پرسشنامه باید بتواند این موضوع را بسنجد . پایایی پرسشنامه یا قابلیت اعتماد پرسشنامه از ویژگی های فنی پرسشنامه است . مفهوم یاد شده به این معنی است که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می دهد . از جمله تعریف هایی که برای قابلیت اعتماد تعریف شده است می توان به تعریف ایبل و فریزبی اشاره کرد:
برای اندازه گیری پایایی از شاخصی بنام ضریب پایایی استفاده می کنیم ، ضریب پایایی نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه گیری ویژگی های با ثبات آزمودنی ویا ویژگی های متغیر وموقتی آن را می سنجد و اندازه آن معمولا بین صفر تا یک تغییر می کند ، ضریب پایایی صفر معرف عدم پایایی و ضریب پایایی یک معرف پایایی کامل است .( خاکی ، ۱۳۷۹: ۲۴۵)در این تحقیق با توجه به وجود فرضیه های مطرح شده می توان برای محاسبه ضریب آلفای کرانباخ ابتدا بید واریانس نمره های هر یک از سؤالهای پرسشنامه و واریانس کل را محاسبه و سپس مقدار ضریب آلفا را محاسبه کرد
روائی محتوا ، نوعی روائی است که معمولا برای بررسی اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازه گیری به کار برده می شود . روائی محتوای یک پرسشنامه به سؤال های تشکیل دهنده آن بستگی دارد . اگر سؤال های پرسشنامه معرف ویژگی های ویژ ه ای باشد که محقق قصد اندازه گیری آنها را دارد آزمون دارای روائی محتوایی است .در تعیین روایی این تحقیق از روش دلفی استفاده میشود . بدین ترتیب که ، ابتدا پرسشنامه محقق ساخته برای اساتید محترم راهنما و مشاور وهمچنین برای تعدادی از متخصصان در زمینه خصوصی سازی و افراد آشنا به این حوزه ارسال و با اعمال نظرات اخذ شده روایی پرسشنامه از نظر آنها مورد تأیید واقع میگردد.
روش های آماری بعنوان وسیله ای برای تحلیل و تفسیر داده ها در همه علوم تجربی یکی از مبانی اساسی را تشکیل می دهند . این روش ها و فنون در واقع پایه دستوری برای استنباط و استقرار قابل تکرار و تأیید در پژوهشهای علمی به شمار می رود .با توجه به شرایط فوق روش های آماری این تحقیق شامل دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی است . در روش آمار توصیفی با ارائه جداول فراوانی و درصد فراوانی مشاهدات محاسبه شده است.
به عبارت دیگر در خصوص همه سؤالات پرسشنامه ، علاوه بر استخراج فراوانی و درصد پاسخها و تهیه جداول فراوانی و درصد ، از آمار استنباطی نیز برای آزمون فرضیه ها استفاده میگردد . در روش آمار استنباطی جهت تحلیل و تفسیر و تعمیم نتایج حاصله ، محاسبات انجام گرفته است در این پژوهش به کمک نرم افزار spss ، از آزمون T برای تأیید و رد فرضیات و از آزمون فریدمن برای تعیین اولویت ها استفاده خواهد شد.

 

۸٫۱٫ قلمرو زمانی تحقیق

قلمروی زمانی تحقیق از نیمه اول مهر ۱۳۹۳ تا اواخراسفند همان سال می باشد.

 

۹٫۱٫ قلمرو مکانی تحقیق

قلمرو مکانی تحقیق شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان است .

 

۱۰٫۱ . قلمرو موضوعی تحقیق

قلمرو موضوعی تحقیق بررسی موانع خصوصی سازی در شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان و ارائه راهکارهایی جهت رفع آن ها می باشد.

 

۱۱٫۱ جنبه نوآوری تحقیق

به جهت نوپا بودن مباحث خصوصی سازی در کشور و با توجه به عدم دستیابی این برنامه ها به نتایج از پیش تعیین شده و وجود نوعی عدم اطمینان در میان مردم و مسئولان نسبت به سرنوشت برنامه خصوصی سازی در کشور و ناآگاهی اکثریت جامعه نسبت به موانع و مشکلاتی که سبب می شوند این برنامه ها با عدم موفقیت و گاها شکست مواجه شوند لزوم انجام تحقیقاتی در زمینه موانع و مشکلات پیش رو در مسیر خصوصی سازی بیش از پیش نمایان می شود بدین جهت این پژوهش در نظر دارد تا با تبیین اینگونه مسائل و مشکلات در حوزه آب و فاضلاب روستایی در استان گیلان گامی هر چند کوچک در این راستا بردارد .

 

۱۲٫۱ تعریف واژه ها.

 

۱٫۱۲٫۱٫ خصوصی سازی:

اگر چه گفته می شود که تعریف واژه “خصوصی سازی” کار بسیار مشکلی است اما در هر حال دو معنای محدود و گسترده برای این واژه وجود دارد. خصوصی سازی در معنای محدود خود عبارت است از واگذاری دارایی ها و شرکت های دولتی و عمومی به بخش خصوصی به طور کلی و یا شریک کردن آنها در این دارایی ها و شرکت ها. معنای خصوصی سازی در مفهوم گسترده آن بسیار وسیع تر از واگذاری دارایی ها و شرکت های دولتی و عمومی به بخش خصوصی است و بر واگذاری فعالیت ها و تصدی گریهایی که قبلاً به طور انحصاری در اختیار دولت و بخش عمومی بود دلالت می کند. به عبارت دیگر معنای واژه خصوصی سازی در طیفی قرار دارد که هدف آن اجرای شیوه ها و سیاست هایی برای افزایش نقش نیروهای بازار آزاد در اقتصاد ملی کشورها از طریق ترتیبات مختلف می باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
خصوصی سازی حادثه ای بزرگ در اقتصاد قرن بیستم است که برای بیش از بیست سال واکنشهای شدیدی را به همراه داشته؛ بطوریکه بحث های علمی زیادی برای تحلیل آن از منظر اقتصاد خرد و کلان صورت گرفته است. این حادثه بطور گسترده ای در مجموعه علل اقتصادی که امروزه شایعند سهیم و موثر بوده است. اما در این میان این سوال مطرح میگردد: چرا خصوصی سازی؟
در پاسخ ،دو دسته از دلایل اصلی مطرح میگردد که از بررسی خصوصی سازی در سازمان های مختلف بدست آمده اند:
– عوامل و دلایل مربوط به اقتصاد کلان که بطور گسترده ای با فعالیتهای بخش دولتی مرتبط اند که در راستای گسترش سیستم سرمایه داری عمومی و بطور کلی توسعه بازار پول بوسیله جذب سرمایه ملی و خارجی و در نهایت دستیابی به دریافتهایی برای کاهش فشار مالیاتی و یا کسری درآمد عمومی حرکت میکنند.
– عوامل مربوط به اقتصاد خرد که بطور عمده بر بهبود فعالیت شرکتها و حمایت از توسعه آنها موثرند. (Mestiri,2010,p:88 )
با نگاهی به تعاریف متعدد خصوصی سازی میتوان مفاهیمی از قبیل بهبود عملکرد ،انتقال مالکیت و مدیریت آزاد سازی ،بازارگرا کردن بنگاه ها و اقتصاد ،ایجاد شرایط رقابت کامل و حذف مقررات دست و پا گیر دولتی را نیز از جمله مفاهیم خصوصی سازی دانست. با در نظر گرفتن این مفاهیم میتوان یک تعریف مشترک و کلی را از واژه خصوصی سازی ارائه نمود:« خصوصی سازی فرایندی است که طی آن کارایی مکانیزم بازار حیات دوباره پیدا می کند و عملکرد فعالیت اقتصادی دولت و بخش عمومی در محک آزمون قرار می گیرد و طی این فرایند می تواند منجر به محدود شدن مالکیت یا مدیریت برخی از واحدهای اقتصادی تحت تملک دولت و واگذاری آن به مکانیزم بازار شود.
کشورهای مختلف معمولا چندین هدف کلی از اجرا و پیگیری برنامه های خصوصی سازی دارند. این اهداف عبارتند از:

 

 

افزایش درآمدهای دولت

ارتقای کارایی اقتصادی

کاهش مداخله دولت در اقتصاد

گسترش مالکیت سهام( یا مالکیت شرکتی)
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

افزایش رقابت (Miller,2002 )

۲٫۱۲٫۱٫ موانع خصوصی سازی:

خصوصی سازی فرایندی است که طی آن دولت امکان انتقال وظایف و دارایی های خود را به بخش خصوصی فراهم می کند. خصوصی سازی انتقال همیشگی مالکیت و اداره شرکت از دولت به بخش خصوصی است که از راه قراردادهای عرضه،قراردادهای مشاوره فنی،قراردادهای فرعی(انتقال فعالیت)،قراردادهای انتقال مدیریت، انتقال فعالیت همراه با قراردادهای انتقال مدیریت،اجاره قراردادهای ساخت، بهره برداری و انتقال،قراردادهای ساخت، مالکیت و بهره قرداری و سرانجام واگذاری کامل مالکیت صورت می پذیرد پس می توان اینگونه تعریف نمود که هر گونه علل یا عواملی که در این مسیر خلل ایجاد نموده یا به طریقی مانع تحقق اهداف خصوصی سازی شود به عنوان مانع و بازدارنده در امر خصوصی سازی در نظر گرفته خواهد شد.

 

۳٫۱۲٫۱٫مشارکت :

مشارکت در واقع نوعی رفتار اجتماعی ، مبتنی بر اعتقاد و منافع شخصی یا گروهی است. مشارکت عبارت است از میزان دخالت اعضای نظام در فرایند تصمیم گیری. در حقیقت جوهر مشارکت، منابع مشترک گروه در جامعه و منافع مشترک فرد در گروه است. مشارکت سهمی در چیزی داشتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. به همین جهت از دیدگاه جامعه شناسی باید بین مشارکت به عنوان حالت یا وضع (امر شرکت نمودن) و مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل شرکت ) تمیز قایل شد. مشارکت در معنای اول از تعلق به گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر می دهد و در معنای دوم داشتن شرکتی فعالانه در گروه را می رساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از دیدگاه جامعه شناسی ،مشارکت به معنای احساس تعلق به گروه و شرکت فعالانه و داوطلبانه در آن که به فعالیت اجتماعی منجر می گردد، حائز اهمیت است. از این نظر، مشارکت، فرایند سازمان یافته ای است که فرد در آن به فعالیتی ارادی و داوطلبانه دست می زند . مشارکت اجتماعی شرکت فعالانه در حیات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی و به طور کلی تمامی ابعاد حیات می باشد. مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیت های ارادی دلالت دارد که از طریق آن اعضاء یک جامعه در امور محله ،شهر و روستا به طور مستقیم یا غیر مستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارند .

 

۴٫۱۲٫۱٫ بخش خصوصی :

بخش خصوصی یا غیر دولتی عبارتست از افراد حقیقی یا حقوقی که به سبب داشتن گرایش به سمت کارافرینی و کسب سود و همچنین بهره گیری از ایده های نو و خلاق و همچنین توان پذیرش ریسک و مخاطره و همچنین داشتن منابع اعم از مالی و نیروی انسانی توان رقابت و جایگزینی به جای دولت را در زمینه های مختلف دارا باشدو به سبب داشتن انگیزه بالا در کسب سود بتواند شاخصهای بهره وری و کارایی را در مقایسه با بخش دولتی بهبود بخشد.

۵٫۱۲٫۱٫ مشارکت بخش خصوصی :

هر گونه دخالت و ایفای نقش بخش غیر دولتی در اقتصاد ملی را می توان به عنوان مشارکت بخش خصوصی در نظر گرفت.با توجه به تعریف واژه مشارکت هرگونه شریک شدن بخش غیر دولتی با بخش دولتی بصورت داوطلبانه و فعال همراه با تعلق خاطر را در تمامی زمینه ها اعم از اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی می توان مشارکت بخش خصوصی تعریف نمود.

 

فصل دوم: ادبیات تحقیق

فصل دوم
ادبیات تحقیق

 

مقدمه

خصوصی سازی[۱] شرکت های دولتی اولین بار توسط انگلستان قبل از دهه ۸۰ میلادی بنا نهاده شد و سپس در کشور های صنعتی و سپس توسعه یافته گسترش یافت.(Magginson & Netter,2001 ) بنا بر تعاریف ارائه شده از خصوصی سازی از نظر کی و تامپسون[۲] واژه خصوصی سازی به روشی اطلاق می گردد که باعث تغییر رابطه بین دولت و بخش خصوصی شود ، از جمله ضد ملی کردن و یا فروش دارایی های متعلق به دولت – مقررات زدایی یا حذف ضوابط محدود کننده و معرفی رقابت در انحصار های مطلق دولتی و پیمان کاری یا واگذاری تولید کالا و خدماتی که توسط دولت اداره و تامین مالی میشوند به بخش خصوصی. (متوسلی ، ۱۳۷۳: ۱۹۵) براساس تعریف بانک جهانی[۳] خصوصی سازی عبارت است از : انتقال مالکیت یا کنترل بنگاه های اقتصادی ازدولت به بخش خصوصی. (طباطبایی یزدی،۱۳۸۵ : ۶۰ ) واژه «خصوصی سازی» حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بازار به نفع بازار و وسیله ای برای افزایش کارایی (مالی و اجتماعی) عملیات یک موسسه اقتصادی است ؛ زیرا چنین به نظر می رسد که مکانیسم عرضه و تقاضای بازار در شرایط رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید ، افزایش کارایی عوامل و در نتیجه تولید بیشتر و متنوع تر کالاها و خدمات و کاهش قیمت ها خواهد گردید. خصوصی سازی همچنین تدبیری است که میتواند از طرق مختلف بر تغییرات و دگرگونی سازمان ها اثرگذارد (Zahra & Gutierrez,2006).نتیجه تاثیرات آن را در شرکت های صنعتی بزرگ میتوان مشاهده نمود.(Gong.et.al.,2012)دامنه این فعالیت ها بطور قطع در طی ۱۰ سال اخیر به شدت گسترش یافته و بصورت خرید شرکت های دولتی توسط بخش عمومی در سطح ملی و بین المللی صورت می پذیرد.(Prizzia,2001:450)و به طور معمول نتایجی را در دست یازیدن به راهکارهای جدید سازمان دهی ، تولید و تغذیه عوامل محیطی موثر در خصوصی سازی ارائه می کند و در واقع به معنای تبدیل وضعیت از شیوه تولید کالا و خدمات در سطح عموم به تولید کالا و خدمات به منظور ایجاد برتری و مزیت است (Foster &Maouly,2006).نتایج خصوصی سازی در گزارشات اقتصادی ،مالی و چشم انداز های استراتژیکی گزارش می شود و شامل تقلیل کسری بودجه بخش دولتی ، محدودیت (توقیف) مالیات های صنفی و تقویت بازار سرمایه ،بهبود کارایی فعالیت های دولتی ،واگذاری کنترل امور به بخش خصوصی و توسعه استراتژی شرکت های سهامی می گردد (&Cooper,2002 Cunha).
امروزه کمتر کشوری را در جهان میتوان یافت که در حال اجرای برنامه های خصوصی سازی نباشد و به جرات می توان گفت که خصوصی سازی یکی از مهمترین مولفه های اقتصادی قرن بیست و یکم است.(رضایی دولت آبادی و همکاران، ۱۳۹۰: ۹۷)
مطالعات اخیر نشان می دهد که بیش از صد کشور با برنامه های خصوصی سازی منطبق شده اند. (Awamleh ,2003 ). در تعریف مفهوم خصوصی سازی دیدگاه های مختلفی مطرح شده است . در بسیاری از کشورها مشاهده شده که خصوصی سازی در عمل به یک فرایند سیاسی تبدیل شده که کارگزاران و سیاستمداران با توجه به شکل ظاهری خصوصی سازی قصد رسیدن به منافع و مقاصد خود را داشته اند و به محض رسیدن به اهداف مورد نظر، جهت استیلای بیشتر سلطه خود ، خلاف شعارهای قبلی عمل کرده و به تعبیر ناصحیح از ارزش های عقیدتی و ملی جامعه ،اقتصاد دولتی و برنامه ریزی شده ای را به مردم تحمیل کرده اند. (دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ،۱۳۸۳ : ۱۶)
پشتوانه های نظری ، الزامات و روش های خصوصی سازی

 

۱٫۲٫ مفهوم خصوصی سازی

خصوصی سازی ، ابزاری است که در حقیقت مالکیت یا کنترل دارایی های مورد استفاده را برای ارائه کالا و خدمات از بخش عمومی به خصوصی نشان می دهد. عموماً خصوصی سازی به از میان برداشتن موانع بر سر راه بخش خصوصی در ارائه خدمات یا شالوده لازم برای تحقق آن ها تعریف می شود. (حیدری کرد زنگنه، ۱۳۸۸ ) خصوصی سازی را می توان تلاشی در جهت پررنگ کردن نقش بازار در مقابل تصمیم های دولت به عنوان کارگزار دانست . در واقع مفهوم خصوصی سازی گسترده تر از تغییر صرف مالکیت بنگاه های تولیدی است . اندیشه اصلی در تفکر خصوصی سازی حاکم کردن مکانیزم بازار بر تصمیم های اقتصادی می باشد که نتیجه آن ایجاد فضای رقابتی برای بنگاه های خصوصی بوده و از این طریق کارآیی بنگاه ها نسبت به بخش عمومی ارتقاء پیدا می کند. باید توجه داشت که بخش خصوصی از آن جهت بر بخش عمومی ارجحیت دارد که با ایجاد فضای رقابتی می توان بخش خصوصی را تحت فشار قرار داد . بخش خصوصی برای استمرار بقای فعالیت خود مجبور به ارتقای سطح و کیفیت فعالیت و کاهش هزینه است . بنابراین حضور پررنگ تر بخش خصوصی به نفع اقتصاد ملی است.(NKE steven,2002:35) در خصوصی سازی شکل ها و شیوه های گوناگون وجود دارد که در حالت کلی به دو صورت کلی و جزئی مطرح می شوند . (Varghese,2004 ) . کشورهای آسیایی اغلب خصوصی سازی را به صورت کلی و کشورهای افریقایی و شرق اروپا آن را به صورت جزئی تجربه نموده اند. (NEA,2004 )

 

نظر دهید »
بررسی دلایل دفاع سهروردی از مُثُل افلاطون و نسبت آن با نظام انوار اشراقی- قسمت ۶
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

با توجه به مطالبی که در بالا بیان کردیم می‌توان گفت که مفهوم نور مفهومی است که به هیچ وجه مستحدث نیست و وابسته و یا در معیت چیز دیگری قرار ندارد و قدیم و بدون تعریف و بذاته موجود و قدیم است و چون در محدوده‌ی زمان و مکان نمی‌گنجد، قابل تعریف نمی‌باشد و در صورتی که در مجاورت آن هر چیز برای تعریف قابلیت می‌یابد و می‌توان گفت نور چیزی است که هستی‌دهنده و موجب شناسایی و وسیله‌ای برای شناخت می‌شود که همه چیز به آن ختم شده است به عبارت فلسفی، علت غایی هستی و وجود است.
تشکیک در انوار
در نظام فلسفی سهروردی نور، حقیقتی است با گستره‌ی پهناور که مراتب تشکیکی دارد و مراتب آن دارای شدت و ضعف و بی‌نیازی و نیازمندی و کمال و نقص می‌باشند مبنای این مراتب نوری نیز به یک نوع تمایز برمی‌گردد که سهروردی آن را مطرح کرده است. او در مقام بازشناسی دو چیز از یکدیگر علاوه‌بر پذیرش سه نوع معیار معروف (تمایز به تمام ذات، تمایز به جزء ذات، تمایز به عوارض مشخصه) معیار چهارمی برای بازشناسی دو چیز که در ماهیت با هم مشترکند را مطرح کرده است که عبارت است از تمایز به کمال و نقص و شدت و ضعف. پس او اختلاف انوار مجرده یعنی عقول را از انواع اختلاف تشکیکی دانسته و مانند مشائیان هر یک از آنها را انواع جداگانه‌ای نمی‌دانند که به دلیل غیر مادی بودن، هر نوع منحصر در یک فرد و شخص باشد، از نظر او همه‌ی نورها از لحاظ حقیقت و ذات یکی بوده و با هم تنها از جهت کمال و نقصان اختلاف دارند. او می‌گوید اگر اختلاف انوار در ذات باشد باید ذات هر یک از آنها از جنس و فصل مرکب باشد یعنی هر یک از آنها دارای دو جزء باشد که در حقیقت و ذاتشان نور نبوده و جوهر تاریک یا هیأت ظلمانی نمی‌باشند در آن صورت چگونه می‌توان مجموع از آن دو را ذاتاً نور دانست (سهروردی، ۱۳۸۰، ج۲، ص۱۱۹).
سپس خاطر نشان می‌کند که اگر یکی از دو جزء فرضی (جنس و فصل) نور باشند و دیگری غیر نور، آن که غیر نور است در پیدایش نور دخالت نداشته است چون غیر نور نمی‌تواند منشأ نور باشد و نور در حقیقت آن جزء نوری می‌باشد و در نتیجه ترکیب بی‌فایده خواهد بود. پس نور حقیقت واحدی است که هیچ اختلافی از جهت نوریت در آن وجود ندارد. این حقیقت واحد در عین وحدت دارای شدت و ضعف و کمال و نقص است. به این معنی که دو حقیقت موجود نوری در عین حال که دو نوریت واحدند و یکسان ولیکن در شدت و ضعف نورانیت و ظهور با همدیگر اختلاف دارند پس هر چه از انوار پایین‌تر به سمت انوار بالاتر برویم بر شدت نورانیت انوار افزوده می‌شود و مشاهده و اشراق نیز به سبب همین شدت و ضعف آنها می‌باشد. به طوری که انواری که از جهت نورانیت کمتری برخوردارند انوار قوی‌تری را مشاهده می‌کنند. و انوار قوی بر انوار ضعیف و سافل اشراق می‌کنند این اصل مشاهده و اشراق سراسر عالم هستی را دربرمی‌گیرد.
پس از نظر سهروردی چون ماهیت همه‌ی انوار، نور می‌باشد، پس این ماهیت متمایز کننده‌ی آنها نیست بلکه آنچه مابه‌الاشتراک می‌باشد، وجه افتراق می‌باشند. به بیان دیگر نور چیزی است که به واسطه‌ی شدت و ضعف خود در آن واحد هم مابه‌الامتیاز همه‌ی نورهای موجود است و هم مابه‌الاشتراک. سهروردی می‌گوید: «همه‌ی انوار فی‌نفسه و از لحاظ نور بودنشان اختلافی ندارند و تنها اختلاف آنها به کمال و نقص آنها و اموری خارج از ذاتشان مربوط می‌شود (همان، ج۲، ص۱۱۹).
با توجه به مطالبی که بیان شد می‌توان بیان داشت: مرتبه‌ای از حقیقت نور وجود نورالانوار است. بخشی دیگر از حقیقت نور مربوط به انوار مجرد یعنی عقول و نفوس می‌باشد و بخشی دیگر مربوط به موجودات مثالی می‌باشد. پس نفس انسانی نیز درجه‌ای از نورانیت را دارد که در سلسله انوار از این نور بهره‌مند می‌گردد. بنابراین، بحث تشکیک انوار در معرفت‌شناسی سهروردی دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است. همه‌ی انوار چون در نور بودن اشتراک دارند، به جهت اینکه ذات خود را ادراک می‌کنند نیز مشترک می‌باشند و خودآگاهی ملاکی می‌شود برای اشتراک انوار، همانطور که این خودآگاهی همچنین ملاکی می‌شود برای تمایز آنها.
بررسی نظریه‌ی عالم مثال
پیشینه‌عالم مثال
با توجه به آنچه که در کتابهای مختلف بیان شده است می‌توان گفت که مسئله‌ی عالم مثال از قدیم‌الایام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است. به طوری که قبل از ارسطو، دوره‌ی افلاطون و قبل از او سقراط و نیز قبل از سقراط و هم‌چنین در ایران باستان، بسیاری از حکمای فارس معتقد به عوالم سه گانه یعنی (عالم ماده و اجسام مادی، عالم مثال و عالم عقول اعم از طولیه و عرضیه) بوده‌اند. از جمله‌ی این فلاسفه، می‌توان صدرالمتألهین و پیروان او را نام برد. ایشان این مسئله را از مسائل مستحدثه‌ی اسلامی و مربوط به فلسفه‌ اسلامی نمی‌دانند، بلکه آن را از آغاز و ابتدای فلسفه می‌دانند. ملاصدرا می‌گوید این عالمی است که فیلسوفان و حکیمان باستان مانند امپدکلس، فیثاغورس، سقراط، افلاطون و دیگران و تمام سالکان جوامع مختلف به وجود آن اذعان کرده‌اند. او می‌گوید: «من از جمله کسانی هستم که به وجود عالم مثال قائل‌اند، چنانکه اکابر حکما و عرفا ثابت کرده‌اند و سهروردی گزارش داده است» (پروین پیروانی، ۱۳۸۱، ص۹۳).
باید توجه داشت که در تاریخ فلسفه، بسیاری از اندیشه‌هایی که ظهور می‌کنند و مطرح می‌شوند، گرچه در میان متفکران قبلی پیشینه داشته و آنها به صورت تلویحی یا به تصریح، بدان امور اشاره نموده‌اند، توجه خاص یک فیلسوف و محور قرار دادن مسئله‌ای خاص و انجام عملیات ویژه، قالب‌بندی استدلالی، داخل نمودن آن در شیوه و روش فلسفی خاص خویش و استفاده‌های متعدد از آن، در رد یا اثبات مسائل مختلف و تنظیم و تحدید آن مسئله باعث می‌شود که آن مسئله‌ی خاص، در عین آنکه در کلمات گذشتگان وارد شده است، به نام فیلسوفی ثبت شود که چنین فعالیت‌های ویژه را در مورد آن انجام داده است. از این جهت، نخستین فیلسوفی که هم به شهود و هم به استدلال در طریق کشف حقیقت و اثبات آن گام برداشته است، شیخ شهاب‌الدین سهروردی است. عالم مثال در فلسفه‌ اشراقی او، از جلوه‌ای خاص برخوردار است و گستره‌ی عظیمی را در بر دارد (امید، ۱۳۷۲، ص۸۸). اگر چه اشکالاتی در نظریه‌ی سهروردی وجود دارد، اما با رفع آن اشکالات از جانب ملاصدرا، بنیانی مرصوص برای اثبات وجود این عالم در جهان اسلام ساخته شد.
هانری کربن در کتاب تاریخ فلسفه اسلامی می‌گوید: «سهروردی نخستین فیلسوفی است که وجودشناسی این عالم واسطه را تأسیس کرده است و همه‌ی عارفان و حکمای اسلام به این بحث بازگشته و آن را بسط دادند» (کربن، ۱۳۷۱، ص۲۸۴).
تعریف عالم مثال در اصطلاح فلسفه
« … ولی فی نفسی تجاربٌ – تدل علی انَ العوالمَ اربعهٌ: انوار قاهره و انوار مدبره، و برزخیان و صورمعلقه، ظلمانیه و مستنیرهٌ … و مِن هذه النفوس و المثل المعلقه یَحصلُ الجنُ و الشیطانُ .. و هذا العالمُ المذکورَ نسمیه عالم الاشباحِ المجردهِ، و بِه تُحَقَقُ بعثُ الاجساد و الاشباحِ الربانیهِ و جمیعُ مواعیدِ النبوه»
حکمای معتقد به ماوراء طبیعت، به دو عالم کاملاً متفاوت از هم معتقد هستند: عالم مادی و عالم غیر مادی. در میان این حکما، فلاسفه‌ی مشاء عالم مادی را به دو عالم اثیر و عناصر و عالم ماورای ماده را به دو عالم عقول و نفوس تقسیم کرده‌اند. اما حکمای اشراقی و بویژه سهروردی با تأثر از حکمت خسروانی ایران باستان، و حکمت متعالی حکمت اشراقی قدیم یونان، طرح دیگری از این عالم‌ها را ارائه داده‌اند، بدین ترتیب که، اولاً اساس عالم هستی را بر دو رکن نور و ظلمت قرار داده است، که نور همان عالم ماورای ماده، و ظلمت هم عالم ماده است. ولی در بین این دو عالم قائل به عالم دیگری هستند که نه کاملاً مادی است و نه کاملاً غیر مادی بلکه برزخی است متشکل از ویژگی‌های این دو عالم، که آن را عالم مثال یا عالم صور معلقه نامیده‌اند. در اینجا منظور از برزخ، جسم و جسمانی نمی‌باشد بلکه به معنای حد فاصل میان دو شیء است.
عالم مثال که آن را برزخ نیز می‌نامند مرتبه‌ای از هستی است که از ماده مجرد می‌باشد ولی از آثار آن برکنار نمی‌باشد. یک موجود برزخی یا مثالی موجودی است که در عین اینکه از کم، کیف، وضع و سایر اعراض برخوردار است از ماده مجرد می‌باشد. این عالم از آن جهت که دارای ابعاد و مقدار است با جوهر مادی رابطه دارد. و از جانب دیگر با جوهر عقلانی قائم بالذات مجرد، مرتبط است چرا که طبیعت این عالم نورانی است. پس عالم مثال نه جسم مادی مرکب است و نه جوهر عقلانی مجرد. لذا حالتی بینابین، وسیط و برزخی دارد و آنچه که خود فاصله و برزخ میان دو چیز می‌باشد، خود از آن دو چیز به جهاتی متفاوت است و به عبارت دیگر حقیقتی دارای دو بعد و دو جهت متفاوت است و در عین حال در هر کدام از آن دو جهت با مقارن خود کمال تطابق و تناسب را دارا است. سهروردی صور معلقه را عالم مثال دانسته و مثل معلقه را غیر از مثل افلاطونی به شمار آورده است. وی عقیده دارد که مثل افلاطونی عبارتند از موجوداتی که در انوار عقلیه ثابت می‌باشند، ولی در نظر این فیلسوف متأله مثل معلقه تنها در عالم اشباح مجرده متحقق می‌باشد
صدرالمتألهین صور معلقه و عالم مثال را اوسط دانسته و آن را برزخ میان عالم عقول و جهان ماده به شمار آورده است. وی معتقد است که صورت حقیقت انسان در مراحل سه‌گانه‌ی ادراک بزرگترین حجت خداوند بوده و نخستین شاهد برای وجود عوالم سه گانه به شمار می‌آید. عوالم سه گانه در نظر این فیلسوف بزرگ عبارتند از:۱- عالم حس و دنیا، ۲- عالم غیب و آخرت، ۳- عالم عقول و مأوی.
او بر این عقیده است که عقل و خیال انسان روزنه‌های ورود به دو عالم مثال و عقول می‌باشند و برای ادراکات وهمی انسان عالمی قائل نیست، زیرا وهم عبارت است از نوعی ادراک عقلی که به یک امر جزئی منسوب می‌باشد. پس ادراک معانی جزئیه در اصطلاح حکما وهم نامیده می‌شود به این ترتیب وهم دارای اصالت نبوده و آن را جز عقل مضاف چیز دیگری نمی‌توان به شمار آورد. اکنون با توجه به این که اضافه یک موجود اصیل نمی‌باشد به آسانی نمی‌توان گفت، وهم نیز یک عالم مخصوص و مستقل به شمار نمی‌آید ( دینانی، ۱۳۶۴، صص۳۶۵-۳۶۴). با توجه به مطالب مطرح شده به روشنی معلوم می‌شود که عالمی متوسط میان عالم غیب یعنی (عالم عقول) و عالم شهادت یعنی (عالم محسوس) وجود دارد که آن را عالم هورقلیا، عالم اشباح، عالم برزخ، اقلیم هشتم نامیده‌اند.
تفاوت عالم مثال و مُثُل افلاطونی
شاید برای عده‌ای که در مباحث فلسفی وارد می‌شوند این شبهه بوجود آید که عالم مثال همان مثل افلاطونی است لازم است که هر کدام را به اختصار توضیح دهیم: «عالم مثال که آن را برزخ نیز می‌نامند مرتبه‌ای از هستی است که مجرد از ماده است ولی از آثار آن برکنار نمی‌باشد. یک موجود برزخی یا مثالی، موجودی است که در عین اینکه از کم و کیف و همچنین وضع و سایه و اعراض برخوردار است از ماده مجرد می‌باشد. پیروان حکمت مشائی عقول فعال را که آخرین عقول طولیه به شمار می‌آید علت وجود این عالم دانسته‌اند. حکیم متأله شهاب‌الدین سهروردی علت وجود عالم مثال را برخی از عقول متکافئه که آنها را عقول عرضیه می‌نامد به شمار آورده است در عالم مثال صور جوهریه تمثل پذیرفته و به شکل‌های گوناگون ظاهر می‌گردند. اختلاف اشکال و تفاوت هیئت‌ها در عالم مثال به وحدت شخصیه یک فعلیت جوهری لطمه وارد نمی‌کند حکمای اسلامی عالم مثال را به دو قسم منفصل و متصل تقسیم کرده و آنها را خیال متصل و خیال منفصل نیز می‌نامند. خیال منفصل عالمی است که قائم به خود بوده و از نفوس جزئیه متخیله بی‌نیاز و مستقل می‌باشد. خیال متصل به عکس خیال منفصل قائم به نفوس جزئیه بوده و پیوسته در متخیله‌ی افراد ظهور می‌پذیرد باید توجه داشت که در عالم خیال متصل احیاناً صوری به ظاهر می‌رسد که نتیجه‌ی دعابت نفوس بوده و دارای ملاک و ضابطه عقلی نمی‌باشد (یزدان‌پناه، ۱۳۹۱، ص۳۶۳).
سهروردی علاوه بر اعتقاد به مثل معلقه به مثل نوریه نیز اعتقاد داشته و این دو را عالم جداگانه دانسته که هر یک دارای احکام و آثار مخصوص خود می باشد. عین عبارت سهروردی در این باب چنین است:
« والصور المعلقه لیست مثل افلاطون فان مثل افلاطون نوریه ثابته فی عالم الانوار عقلیه و هذه مثل معلقه و لیس لها محل فیجوز ان یکون لها مظهر من هذا العالم»(سهروردی، ۱۳۱۵ق، ص۵۱۱).
با توجه به تعریفی که از عالم مثال و مُثُل افلاطونی شد می‌توان تفاوتهای زیر را برای این دو عالم مطرح کرد: سهروردی صور معلقه را عالم مثال دانسته و مثل معلقه را غیر از مثل افلاطونی به شمار آورده است. وی معتقد است که مثل افلاطونی عبارتند از موجودات که در عالم انوار عقلیه ثابت می‌باشند ولی در نظر این فیلسوف متأله مثل معلقه تنها در عالم اشباح مجرده متحقق می‌باشند. مُثُل افلاطونی نوری است و تاریکی در آن راه ندارد ولی صور معلقه چنین نیست. مُثُل ثابت‌اند و در آنها تغییر وجود ندارد ولی در عالم مثال و صور معلقه تغییر امکان دارد. در مُثُل معلقه برخلاف مُثُل نوریه حرکت و تغییر وجود دارد. از آنجا که موجودات عالم معلقه در عالم مثالی تحقق دارند البته به نحو اعلی و اشرف، همانگونه که در عالم حسی حرکت افلاک و کواکب را قائل شویم. البته در عالم مثالی نیز حرکت و تغییر وجود دارد و حتی تغیر و تبدلات عناصر و مرکبات به یکدیگر نیز در عالم مثال نمونه دارند. به عبارت دیگر مثل افلاطونی نور محض مجرد ابدی است در صورتی که در عالم مثال بعضی صور مثالی بوده یعنی آن صوری که اشقیاء را رنج و عذاب می‌دهد و شهود آن صور نفس را در رنج و الم می‌افکند و بعضی صور نورانی‌اند و آن صوری هستند که سعیدان از آن متنعم شده و صوری جمیله و شریفه می‌باشند.
ویژگی‌های عالم مثال
اوصاف و ویژگی‌های بسیاری از جانب شیخ‌اشراق برای عالم مثال ذکر شده است. با توجه به توصیفاتی که از این عالم شد، می‌توان ویژگی‌های زیر را برای این عالم ارائه دارد که شناخت ما را نسبت به این عالم و تحقیق درباره‌ی آن بیشتر می‌کند.
۱٫ عالم مثال بین عالم انوار قاهره و عالم جسمانی قرار دارد.
۲٫ عالم مثال و برزخ، عالمی مستقل است.
۳٫ این عالم، عالمی نیمه مجرد است یعنی برخی ویژگی‌های مادی از قبیل کم و کیف و وضع را دارد اما ماده و جسم ندارد.
۴٫این عالم دارای محل و مکان نیست یعنی بدن‌های مثالی بعد از مرگ به مظهری از مظاهر از جمله خیال اجرام سماوی تعلق می‌گیرد. در این مشهد شبحی و منزل مثالی به هیچ چیز احتیاج ندارد و صورت نیازمند ماده و عرض محتاج جوهر نخواهد بود بلکه عالم افراد است که : (ولقد جئتمونا فرادی کما خلقناکم اول مره) (سوره۶، آیه۹۴) (لاهیجی، ۱۳۷۲، صص۱۸۶و ۱۷۸ و ۱۷۴).
۵٫جواهر عالم مثال بسیط هستند و از ماده و ثقل آن مجرد هستند به همین دلیل در این عالم تزاحمی وجود ندارد و اجتماع موجودات مثالی در یک محل، ممتنع نیست.
۶٫ عالم مثال منبع وحی و الهام انبیاء و سرچشمه‌ی رؤیاها و کشف و شهود عرفاست. سهروردی گوید: هنگامی که شواغل حسی کاهش می‌یابد و نفس در پی خویشتنی فرو رفته و متوجه و مجذوب جانب قدس می‌شود در این هنگام لوح صاف و شفاف ضمیر انسان به نقش غیبی منقش می‌گردد (سهروردی، ۱۳۷۲، ص۱۰۳).
۸٫ طبقات عالم مثال اگر چه برای غیر مبادی عالی، غیر قابل شمارش است اما محدودند و البته اشخاصی که در هر یک از طبقات عالم مثال قرار گرفته‌اند انواع غیر متناهی موجودات را تشکیل می‌دهند (سهروردی، ۱۳۷۲ ، ص۱۵۳).
اهمیت و نقش عالم مثال
عالم مثال از جهات متعدد هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و حتی دین‌شناسی حائز اهمیت است. از جنبه‌ی هستی‌شناسی، عالم مثال حلقه‌ی اتصال عالم کاملاً مجرد عقول با عالم کاملاً مادی طبیعت است. یکی از مشکلات مهم در بحث مراتب هستی این است که بین عالم مجردات محض و عالم مادی محض هیچ سنخیتی وجود ندارد. با این توضیح، چگونه ممکن است از موجودات کاملاٌ مجرد، موجودات مادی محض ایجاد گردد. در حالیکه سنخیتی بین آنها وجود ندارد.
عالم مثال به عنوان عالم واسطه، می‌تواند این مشکل را حل کند؛ چرا که این عالم دارای خاصیت نیمه مجرد است و با هر دو عالم مجرد و مادی سنخیت دارد. پس جریان انوار یا فیض یا صدور و یا … با تحقق این مرتبه، امکان تحقق بخشیدن به عالم طبیعت را پیدا می‌کنند (امید،۱۳۸۴، ص۳).
از جنبه‌ی معرفت‌شناسی نیز، عالم مثال در منظر سهروردی منبعی است که حقایق را به قوه‌ی خیال انسانی افاضه می‌کند و سبب می‌شود تا حقایق انبوهی که در این عالم مکنون است، برای سالک طریق حقیقت و اهل ریاضت، آشکار گردد. علاوه‌بر آن، سرچشمه‌ی ادارکات حسی و خیالی برای انسان است.
عالم مثال در نگاه دین‌شناسی نیز حائز اهمیت است و باید گفت عالم مثال با اوصافی که برای آن ذکر کرده‌اند، می‌تواند هماهنگی و آشتی بین دین و فلسفه و عرفان را فراهم کند. وی منبع الهام نبی و فیلسوف سالک و عارف را عالم مثال می‌داند و توجیه مسائلی مانند وحی بر انبیاء، معاد انسانها و جایگاه پس از مرگ از طریق تأیید عالم مثال امکان‌پذیر است (امید، ۱۳۸۲، ص۹۴).
هدف سهروردی از طرح این عالم، حل مشکل تبدیل غیر ماده به ماده و یا مشکل پدیدآمدن جهان مادی از خداوند است که نه فقط مادی نیست بلکه فراتر از مجردات نیز هست ـ تلاش برای حل این مشکل نظریه‌ی وسائط را در فلسفه قدیم بوجود آورده است. حکمای مشاء با طرح واسطه‌های موسوم به عقول عشره و افلاک تسعه کوشیدند این مشکل را حل کنند گر چه هرگز به تصریح از حل مشکل سخن نگفته اما در سخنان آنان، دو نظریه است که خبر از حل این مشکل می‌دهد: الف: نظریه تضعیف عقل دهم یا فعال به آن سان که عقل دهم دیگر عقل تولید نمی‌‌کند بلکه مولد عنصر و ماده است.
ب: نقش افلاک که از آنها با عنوان واسطه‌ی قدیم و حادث نیز یاد می‌شود چرا که افلاک از جهاتی بویژه از جهت بساطت به مجردات می‌مانند و از جهت جسمانی بودن که گونه‌ای مادی بودن است به موجودات مادی شبیه می‌باشند به این ترتیب نقش رابط بین مجرد و مادی پیدا می‌کنند و از جهتی افلاک را قدیم زمانی و حادث ذاتی دانسته‌اند. موجودات عالم مثال از بابت جزئی بودن، شکل و مقدار داشتن به موجودات مادی شبیه بوده و از بابت بقیه ویژگی‌ها مثل بسیط بودن یا مرکب نبودن در مکان و زمان نبودن به موجودات مجرد شبیه هستند و به این ترتیب نقش رابط را ایفا می‌کنند. (ابراهیمی دینانی، ۱۳۶۴، ص۴۱۰).
عالم مثال، بُعدی دوگانه دارد به همین دلیل با دو جهان دیگر متفاوت است. عالم مثال با هر یک از ابعاد دوگانه‌اش، رمزی الهی است که بدان بُعد تعلق دارد. روح برای آن که بر بینش دل نمودار شود در این جهان فرود می‌آید. و شکل و گستردگی پیدا می‌کند. داده‌های حسی در این جهان به سبب صفت کیمیایی خیال فعال به نماد تبدیل می‌شوند. در همین جهان است که به عقیده‌ی عبدالرازق لاهیجی، اعراض مادی تلطیف می‌یابند و نتیجه‌ی اعمال به جسمانیت مادی می‌رسد.(لاهیجی، ۱۳۶۴، ص۲۵).
بنابراین، عالم مثال از حیث هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و حتی دین‌شناسی حائز اهمیت است. اهمیت آن در درجه‌ی نخست این است که پیوستگی وجود و دست‌یافتن به مراتب وجودی برتر را ممکن می‌سازد. این همان جایگاه رویدادهای روانی و حکایتهای اشراقی است که در مراتب حالات عرفانی اهمیتی بسزا دارد. این همان بستر پیوند آفرین مناسبی برای زبان نمادین است چرا که صور مثالین در همین جایگاه نیمه معنوی و نیمه مادی محسوس می‌توانند به یکدیگر تبدیل شوند.
بررسی اجمالی ریشه‌‌ی عالم مثال در میان حکما
پیروان مشاء که مثل افلاطونی را انکار نموده‌اند دلایلی را جهت نفی و عدم امکان وجود مثل نوری اقامه کرده‌اند که مثل معلقه را نیز نفی می کند ، مثل عدم جواز تشکیک درافراد یک حقیقت واحد و اینکه افراد یک نوع نباید برخی علت و بعضی معلول و برخی مجرد تام و برخی مادی تام و بعضی از افراد یک نوع برزخ بین این دو (مجرد تام و مادی تام) باشد. اما حکمای اشراق و دانشمندان فارس که حقیقت نور را دارای درجات مختلف و متعدد و حقیقتی مشکک و اصلی واحد دانسته‌اند برای آنها مسلم است که نور بعد از طی مراحل مختلف از درجات طولی و عرضی عقل وارد در عالم برزخی می‌شود و چون طفره در نظام وجود محال است نور بعد از طی درجات برزخی و نزول و تجلی در مراتب و مظاهر مثل معلقه خیالی به عالم ماده و جهان قوه و استعداد می‌رسد (لاهیجی، ۱۳۵۱، ص۱۸).
کربن عالم مثال را از ویژگی‌های ذاتی عالم معنوی ایران دانسته و معتقد است که این عالم معنوی با هر هجوم خارجی، با هر گسستی که اقوام غالب درحمله خود به فلات ایران می‌کردند احیاء می‌شود و چهره‌ای دیگر می‌یابد. این سرزمین که درکتاب مقدس ایران باستان، سرزمینی«ور» جم و درجهان‌شناسی زرتشتی خورنه نام داشت در اقلیم هشتم همه‌ی فیلسوفان ما به نحوی نمودار می‌شود. به گفته‌ی کربن «متفکران ایرانی از قرنی به قرن دیگر، کوشش خود را بر نظام عالمی متمرکز کرده‌اند که نه عالم ادراک حسی است و نه جهان انتزاعی محض» (شایگان، ۱۳۷۱، ص۸۳).
سهروردی برای تفکیک کیفیت تعقلی مثال از ماهیت توهمی‌اش به ما می‌گوید که تخیل اگر بر پایه‌ی تعقل نهاده شده باشد به فرشته بدل می‌گردد ، یعنی به قوه‌ای شناختی ( مفکر) تبدیل می‌شود ، اما اگر بر پایه‌ی حدس (وهم) قرار گیرد به وهمیه تبدیل شده و چیزی جز دیو یا نفس شیطانی نیست. جایگاه دو پهلو و مبهم مثال، در میان تعقل و وهم، از همین جاست.
هانری کربن از محققانی است که توجه خاصی به عالم مثال سهروردی نموده است و در این مورد تحقیقات ارزنده‌ای انجام داده است. وی در مورد اهمیت عالم مثال، نکاتی را مطرح ساخته است:
«سهروردی با طرح عالم مثال از دیدگاه وجودی، نظریه‌ی حقیقی معرفت شهودی را ابداع کرده و بدین ترتیب، وجود عالم مثال را حفظ می‌کند که بدون آن، رؤیای پیامبران و عرفا و حوادث معاد به دلیل اینکه جای خود را از دست می‌دهند، معنایی نخواهند داشت. این نظریه‌ی معرفت شهودی، رسالت پیامبر و فیلسوف را از همدیگر جدایی‌ناپذیر می‌سازد. این یکی از مسائل اساسی است که از مدت‌ها پیش در فلسفه‌های رسمی غربی از میان رفته، اما در نزد اشراقیان تداوم پیدا کرده است» (کربن، ۱۳۷۱، ص۲۸۴).
شهر هورقلیا اما بزرگترین شهر در اقلیم هشتم است. هورقلیا را اجمالاً عالم مثال دانسته‌اند اما در مقام تفصیل سماوات، زمین اقلیم هشتم را جابلسا و جابلقا می‌دانند. اما گاه در کلام حکما و فلاسفه کل آن عالم را با تمام مراتبش هورقلیا و گاهی اقلیم هشتم نیز می‌خوانند. (رضی، ۱۳۷۹، صص۲۵۲-۲۴۶)
اگر چه سهروردی در کتاب « حکمهالاشراق » نخستین کسی بود که این کلمه را به کار برد؛ اما شهرزوری و قطب‌الدین شیرازی بودند که این کلمه را توضیح دادند. شیخ‌احمد احسایی نیز در تألیفات خود از جسم لطیفی سخن می‌گوید که ورای جسم و جسد زمینی و خاکی است و آن را جسم هورقلیایی می‌داند. بعد از شیخ‌احمد احسایی، جاج محمد کریم خان و حاج ملاهادی سبزواری و حکیم هیدجی، این کلمه را در معنی عالم صور مثالینی که بین عالم جسمانیات و عالم مجردات است به کار بردند.
منظور سهروردی از هورقلیا عالم مثال یا جهان فر‌وری است. جایی که صور نوعیه از نور ساکن و فارغ از زمان و مکان به سر می‌برند. آنجا نزدیک به آسمان برین و گرزمان و روشنی بی‌پایان است. هورقلیا جسم مثالی نیز نمی‌باشد بلکه عالم و جهان و پایگاه امثال یا فروشی جان مینوی است (رضی، ۱۳۷۹، ص۲۴۴).
اقلیم هشتم
شارحان سهروردی، عالم مقدار را بر هشت قسم می‌دانند که هفت اقلیم آن مقادیر حسی است و اقلیم هشتم یا عالم مثل معلقه عالم مقادیر مثالی است. اقلیم هشتم یا عالم نفس در نزد علمای اشراقی همان ارض ملکوت یا جغرافیای قدسی است که در متون زرتشتی نیز به چشم می‌خورد.
همانطور که می‌دانیم پس از نور اقرب، عقول طولیه قرار می‌گیرند. شیخ‌اشراق تعداد عقول طولیه را ـ برخلاف مشاء ـ در ده عقل منحصر نمی‌داند، بلکه به عقول طولی بی‌شماری قائل است و با نوآوری ویژه‌ای به اثبات آن از طریق فلک هشتم می‌پردازد. فلک هشتم همان فلک ثوابت است که در آن انواع ستاره‌ها وجود دارد و به دلیل وجود ستارگان بی‌شمار و گستردگی‌اش، کثرت و گوناگونی بسیاری در آن راه یافته است.
یکی از دلایلی که سبب شد تا شیخ‌اشراق عقول طولی را بیشتر از ده تا بداند و همچنین دیدگاه مشائی را مبنی بر پدید آمدن فلک هشتم از عقل دوم نپذیرد، گوناگونی و کثرتی است که در فلک هشتم وجود دارد، حال آنکه در کثرت خود هیچ سنخیتی با عقل دوم ندارد. از عقل دوم که چنین تعدد و کثرتی در آن وجود ندارد، نمی‌توان پیدایش فلک هشتم را با تمام کثرتش انتظار داشت.
در نظر حکیم سهروردی، خاستگاه کثرات در فلک هشتم، انوار قاهره‌ی برین (طولی) فراوانی هستند که به صورت دسته جمعی، کثرت‌های فراوان فلک هشتم را از خود صادر می‌کنند. البته سهروردی می‌پذیرد که در هر یک از انوار قاهره، جهت تکثر و تعدد چندی وجود دارد که مصحح کثرت می‌شود. ولی سخن اینجاست که کثرات موجود در فلک هشتم، از جهت کمیت، سنخیتی با جهات محدود در عقل دوم ندارد. از این رو، ایشان می‌گوید این تکثر نه از جهات محدود موجود در یک نور، بلکه برآمده از جهات گوناگونی است که در انوار طولی مختلف، به صورت جمعی وجود دارد.
شیخ‌اشراق از کثرت موجود در ناحیه‌ی عقول عرضی و مثل افلاطونی نیز چنین تحلیلی ارائه می‌کند که کثرت موجود درعقول متکافئه، یعنی مثل افلاطونی و ارباب‌اصنام، نه از یک نور قاهر بالاتر که فقط چند جهت مشاهده‌ای و فقری در آن وجود دارد، بلکه باید از مجموع امتزاج میان انوار قاهره‌ی طولی و جهات موجود در آنها پدید آمده باشد.
بر این اساس، هم کثرتی که در عالم ماده و فلک هشتم وجود دارد، و هم کثرتی که در عالم عقول متکافئه و مثل افلاطونی یافت می‌شود، باید از عقول بالا و انوار طولی، آن هم به گونه‌ی ترکیبی و جمعی ناشی شده باشد. اما اینکه چگونه از عقول طولیه و انوار قاهره، دو نوع کثرت ـ یکی در ناحیه‌ی فلک هشتم و دیگری در عقول متکافئه ـ پدیدار می‌شود، ریشه در جنبه‌های گوناگون در انوار ـ به نحو مجموعی ـ دارد که از یک جهت، فلک هشتم و کثرت موجود در آن به وجود می‌آید و از جهتی دیگر، کثرات عقول متکافئه و مثل افلاطونی پدید می‌آید (یزدان‌پناه، ۱۳۹۱، ص۸۵).
از نظر سهروردی، انوار قاهره‌ی طولی دارای سه حیثیت‌اند که یکی از آنها، همان جهت مشاهده‌ای است که نور قاهر، عقول بالاتر از خود را شهود می‌کند؛ جهت دیگر، حیثیت شعاع و سانح نوری و اشراقی است که از حق سبحانه و انوار بالاتر بر انوار سافل تابیده می‌شود و پیش از این در احکام کلی نور اشاره کردیم که اشراق با مشاهده متفاوت است. این اشعه و اشراقات نیز خود نیز دارای دو لحاظ است: الف). شعاع‌های ضعیف به همراه فقر؛ ب) شعاع‌ها همراه با استغنا و قهر. از جهت نخست که جهت مشاهده‌ی حق سبحانه و نور عالی است و نیز به دلیل اشراقات بسیار شدید، از عقل طولی بالاتر، عقل طولی بعدی پدید می‌آید و به سبب شعاع ضعیف و جهت فقری آن، برزخ هشتم و فلک ثوابت ایجاد می‌شوند. ولی از جهت استغنایی که در برخی اشعه‌ها نهفته است، مثل افلاطونی پدید می‌آیند، به بیان دیگر، از عقول طولی سه چیز به وجود می‌آید:
۱٫عقول طولی سافل: عقل طولی بالاتر از جهت مشاهده‌ی عالی و اشراقات بسیار شدید و شگفت، عقل فرودین را پدید می‌آورد که چنین فرایندی باعث پدیدار شدن عقول طولی بی‌شماری می‌گردد که هر یک از عقول سافل، از اشراق بسیار شدید و مشاهده‌ی عقل بالاتر به وجود می‌آید، نه از اجتماع و مشارکت مشاهدات و اشراقات در عقول بالاتر.
۲٫ مثل افلاطونی و انوار قاهره‌ی عرضی با همه‌ی کثراتش که از عقول طولیه بی‌شمار با نظر به مشارکت و اجتماع اشراقات شدید و ضعیف و یا متوسط به نحو مجموعی همراه با جهت قهر و استغناء پدید می‌آیند و از نظر وجودی، در پی عقول طولیه و انوار قاهره‌ی اعلون قرار می‌گیرند.
۳٫ فلک هشتم و برزخ ثوابت با همه‌ی کثراتش که از مشارکت و اجتماع اشراقات ضعیف عقول طولیه و همراه با جهت فقر آنها به طور مجموعی و ترکیبی بوجود می‌آید و بعد از فلک نهم و برزخ محیط که بر آن احاطه دارد، قرار می‌گیرد. ولی آنچه مادون فلک هشتم است، از افلاک هفت‌گانه گرفته تا عالم عناصر و مرکبات و موالیدثلاث و هر چه در عالم ماده به کمک عالم ماده پدید می‌آید، همچون نفوس فلکی و نفس ناطقه‌ی انسانی، همه به واسطه‌ی مثل افلاطونی و انوار قاهره‌ی عرضی بوجود می‌آیند. (همان، ص۸۶).
سهروردی معتقد است که هر آنچه در عالم ماده از فلک هشتم پایین قرار گرفته است، از عقول عرضی و ارباب‌انواع (انوار قاهره‌ی عرضی) بوجود می‌آیند و این رب‌النوع‌ها ناشی از انوار قاهره طولی هستند که از مجموع اشعه‌ی آنها و از جهت استغنایی‌شان به وجود آمده‌اند. این که انوار قاهره‌ی هم عرض و (عقول عرضی) هم با هم و (یک جا) از نورالانوار صادر شده‌اند، قابل تصور نیست. پس ناگزیر باید در این میان واسطه‌هایی مترتب طولی (عقول طولی) باشند (تا این عقول عرضی را بوجود آورند) و قواهر عالی مترتب (عقول طولی) همان اصحاب‌اصنام هم عرض (عقول طولی) بوجود آیند و تکثر این عقول (اصحاب‌اصنام هم عرض) هم مولود مناسبات شعاع‌ها و اشراق‌ها درعقول طولیه برین است. (سهروردی، ۱۳۸۰، صص ۱۴۳-۱۴۲).
جابلقا، جابلسا
جابلقا و جابلسا، نام دو شهر تمثیلی در جغرافیای قدیم به ترتیب در سرحد مشرق و مغرب عالم قرار دارند. قطب‌الدین شیرازی، جابلقا و جابلسا را عالم مثال یا کنایه از منازل اول و آخر سالک دانشته است (شیرازی، ۱۳۸۳، ص۵۱۴). شمس‌الدین لاهیجی راجع به این دو شهر می‎‌گوید:
اول اینکه جابلقا عالم مثال و در جانب مشرق ارواح قرار دارد و برزخ میان غیب و شهادت و مشتمل بر صور عالم است و جابلسا نیز عالم مثال و برزخی است در مغرب اجسام، که ارواح پس از مفارقت از بدنها به آنجا می‌روند و صور همه‌ی مکتساب آنان در دنیا، در آنجا خواهد بود. به عقیده‌ی او ساکنان جابلقا «الطف و اصفا» هستند، در حالیکه ساکنان جابلسا به سبب اعمال و اخلاق ناپسندشان، بیشتر مصور به صور مظلمه‌اند (لاهیجی، ۱۳۷۱، صص۱۱۷-۱۱۶).
این دو شهر در کنار هورقلیا به کار می‌روند و هر سه مربوط به عالم مثالند با این تفاوت که هورقلیا در افلاک عالم مثال و جابلقا و جابلسا در عناصر عالم مثال قرار دارند. برخی مراد از جابلقا که شهر مشرقی است را برزخی می‌دانند که در جانب ارواح واقع است و مابین غیب و شهادت است که همان غیب امکانی است. و مراد از جابرسا یا شهر مغربی را برزخی می‌دانند که ارواح بعد از غروب از افق ابدان به آنجا منتقل می‌شوند که غیب محالی است. از جمله شهرهای عالم مثال ” هورقلیا ” است که از دو شهر فوق بزرگتر است.
هورقلیا در لغت

 

دانلود

نظر دهید »
تبیین تأثیر اجرای طرح مبارزه با اراذل و اوباش در ارتقاء احساس امنیت شهروندان کرمانشاه- قسمت ۶
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۲: تبعیض یا بی عدالتی
۳: تهدید کننده امنیت اجتماعی:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مفهومی قرار میدهیم به عناصری مثل موارد زیر مواجه میگردیم:
الف: آدمکشی نباشد.
ب: مال کسی به غصب گرفته نشود.
ج: به ناموس و حیثیت کسی تجاوز نگردد.
د: حقوق و آزادی های افراد مصون بماند.
ه: دزدی نشود…..(جامی،۱۳۷۸: ص۲۵).
امنیت از حیث نگرش فرد به خود و جامعه به دو قسمت امنیت ذهنی و عینی قابل تقسیم بندی است:
امنیت ذهنی عبارت است از اینکه اشخاص در ارائه افکار و اندیشه های خود احساس امنیت نمایند. به عنوان مثال خودسانسوری ناشی از یک نوع ناامنی ذهنی می باشد.
امنیت عینی این است که افراد در جان و مال خود از امنیت برخوردار باشند. بنابراین احتمال هر نوع آسیب دیدگان جانی و مالی یک نوع عدم امنیت است.
براساس تمایز بین مرز احساس و واقعیت میتوان احساس امنیت را از امنیت واقعی تفکیک کرد. گاهی ممکن است ناامنیت هایی در جامعه وجود داشته باشد ولی مردم احساس امنیت کنند، زمانی نیز موارد و مصادیق ایجاد ناامنی کم است اما مردم احساس ناامنی می کنند (عیوضی،۱۳۸۲: ص۲۵).
چهار حالت امنیت در جامعه عبارت است از:
۱: امنیت وجود دارد و احساس امنیت نیز وجود دارد.
۲: امنیت وجود ندارد، احساس امنیت نیز وجود ندارد.
۳: امنیت از نظر پلیس و معیارها و شاخص های ان وجود دارد اما مردم احساس امنیت نمی کنند.
۴: امنیت از نظر پلیس و معیارها و شاخص های آن وجود ندارد اما مردم احساس امنیت می کنند (موذن جامی،۱۳۷۸: ص۱۲۵).
۲-۳-۳-۱جایگاه مفهومی احساس امنیت
تمام مؤلفه های امنیت اجتماعی قابل سنجش از طریق مراجعه به ذهنیت و آراء عمومی است. علاوه بر آن در سایر ابعاد امنیت مثل امنیت سرزمینی (دفاعی یا نظامی) هم برخی جهات قابل سنجش از طریق اخذ نظرات و سنجش احساسات شهروندان می باشد. شاخص ها و مؤلفه های احساس امنیت نیز بایستی در چهارچوب مفهوم اشاره شده تدوین، ارائه و مورد سنجش قرار گیرد (عربی،۱۳۸۶: ص۲۶).
حوزه سنجش احساس امنیت شهروندان
امنیت نظامی
(سرزمینی)
امنیت اجتماعی
(تمامی مقولات چهارگانه)
امنیت ملی
(انسجام ملی)
امنیت داخلی
(ثبات سیاسی)
نمودار۲-۱ حوزه سنجش احساس امنیت شهروندان
۱- ابعاد احساس امنیت
احساس امنیت براساس ملاحظات نظری به وسیله مقولات زیر سنجش و اندازه گیری قرار می گیرد:
۱: احساس امنیت جانی
۲: احساس امنیت جمعی
۳: احساس امنیت مالی
۴: احساس امنیت فکری (الیاسی،۱۳۷۹: ص۵۴).
۲- احساس امنیت و رابطه آن با تعامل مردم و پلیس
از آنجایی که نیروی انتظامی یکی از مهمترین سازمان ها و تشکیلاتی است که برقراری امنیت را به عهده دارد، عملکرد این نهاد میتواند زمینه ساز ایجاد حس امنیت یا برعکس حس ناامنی باشد. بنابراین عملکرد مثبت آن علاوه براینکه در ایجاد امنیت در اذهان مؤثر است، همچنین بر نحوه تفکر و قضاوت مردم نسبت به پلیس بی تأثیر نخواهد بود. و این قضاوت می تواند در صورت مثبت بودن منجر به تعامل مطلوب مردم با پلیس در انجام وظایفی که برعهده دارد شود.
ایجاد احساس امنیت و باورهای عمومی به وجود امنیت یک مرحله بالاتر از خود امنیت است. ناجا با ایفای صحیح وظایف خود و با استقرار حفظ و ثبات امنیت در دراز مدت و تبیین مستمر موفقیت هایش می تواند پیشینه ایجاد چنین باوری باشد و از همه مهمتر اولین مؤلفه ایجاد باور به امنیت در ذهن مردم بازسازی اطمینان و اعتماد مردم بر ناجا است.
اگر احساس اعتماد به ناجا دچار تزلزول شود احساس عدم امنیت پدید می آید که به نوبه خود بستری برای تزلزول امنیت در عینیت جامعه است.
ناامن سازی محیط جرم در جهت ایجاد امنیت، یکی از مهمترین راهکارهایی ایجاد امنیت در ذهنیت و عینیت جامعه است.
ناامن سازی محیط جرم اگرچه منحصر به ناجا نبوده بلکه یک وظیفه بین سازمانی و به عهده قوای سه گانه است اما مهمترین سازمان برای تحقق این مهم است. ناامن سازی باید مناسب با محیط های گوناگون جرم و با راهکارهای متناسب با آنها صورت می پذیرد.
۲-۳-۴ دیدگاه و نظریه های امنیت
۲-۳-۴-۱ جایگاه امنیت در سلسله مراتب نیازهای مازلو
ابراهام مازلو در هرم سلسله مراتب نیازها، اولین نیاز انسان را نیازهای فیزیولوژیایی از قبیل گرسنگی، تشنگی و امثال آن قرار داده است. پس از آن، یعنی در دومین سطح از این سلسله مراتب، نیازهای ایمنی شامل احساس امنیت کردن و دور از خطر بودن را قرار داده است. در این سلسله مراتب نیازها، از نیازهای اساسی و زیستی آغاز می شود و سپس در سطوح بالاتر به نیازهای پیچیده روانی می رسد و در نهایت به خود شکوفایی و تعالی منتهی می شود. به نظر مازلو تنها پس از برآورده شدن نیازهای اولیه، نیازهای بعدی نقش مهمی بر عهده می گیرند. نیازهای هر سطح معین باید دست کم تا حدودی ارضاء شوند تا نیازهای بعدی بتوانند به صورت عوامل تعیین کننده رفتار انسان در آیند.
وقتی نیازهای سطح پایین تر که در هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو، نیازهای فیزیولوژیایی از قبیل گرسنگی، تشنگی و امثال ان قرار دارد، برآورده نشده و دستیابی فرد به غذا و آب مشکل باشد، تلاش برای ارضای آن نیازها بر اعمال فرد مسلط خواهد شد و انگیزه های سطح بالاتر اهمیت چندانی نخواهد داشت. زمانی که نیازهای اساسی ارضاء شوند، آن وقت آدمی می تواند وقت و نیروی خود را صرف علایق ذوقی و فکری کند.
کوشش های علمی و هنری در افرادی که باید برای غذا، مسکن و ایمنی مبارزه و تلاش کنند کمتر شکوفا می شود.
هر چند در هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو، اولین نیاز انسان نیازهای فیزیولوژیایی منظور شده است، ولی باید توجه کرد که حتی برآورده کردن نیازهای اساسی نیز در سایه امنیت امکان پذیر است. اساسا انسان مایل است نیازهای اساسی خود را در سایه امنیت ارضاء کند. شاید به همین دلیل است که انسان ها از همان ابتدا شروع به ساخت مسکن کرده اند. البته این نیاز به امنیت در جانوران هم وجود دارد و شاید به همین دلیل است که جانوران هم از ابتدا شروع به ساخت لانه کرده اند. لذا باید پذیرفت که فاصله بین نیازهای اولیه با احساس امنیت زیاد نیست و شاید بتوان گفت به محض برآورده شدن نیاز اساسی و فیزیولوژیایی، نیاز به امنیت سر بر می آورد چرا که رفع این نیازها در سایه امنیت و آرامش مطلوب است.
به هر حال در زمانی که انسان گرسنه است رفتار و اعمال او تحت تأثیر این نیاز اوست. در این مرحله تمام تلاش او برای رفع نیاز او به غذا به کار گرفته می شود. در این مرحله نیاز به امنیت تعیین کننده نوع رفتار و تلاش فرد نخواهد بود بلکه بر عکس، ممکن است نیازهای اولیه فرد موجب شود تا به خاطر برآورده شدن نیازهای اساسی و اولیه، امنیت خود و یا دیگران را به خطر بیندازد. البته به محض تأمین نیازهای اولیه بلافاصله انسان نیازمند امنیت و آرامش می شود. بدیهی است آنچه دومین نیاز انسان است احساس امنیت و در امان بودن است نه امنیتی که در واقعیت وجود دارد؛ زیرا آنچه بر تفکر، اعمال و رفتار افراد اثر می گذارد، آن چیزی است که احساس می کنند نه آنچه که در واقعیت وجود دارد. نیاز به امنیت نیز رفتار انسان ها و حتی جانوران را تحت تأثیر قرار می دهد. تلاش برای خانه ساختن یکی از این رفتارهاست.
مکاتب نظری امنیت اجتماعی مقوله ای است که افراد و دولت به همراه یکدیگر در تأمین آن سهم و شریک هستند. در حال حاضر با توجه به کاهش کنترل حکومتها بر جوامع خود، افزایش مهاجرت و جریان حکومت پناهندگان، بررسی روابط دولت و مردم امری اجتناب ناپذیر است. در ادبیات نظری پیرامون امنیت دو دیدگاه کلان (نبود تهدید) و (کسب فرصتها) طرح گردیده است (مک کین لاین/لیتل،۱۳۸۰: ص۲۹).
در واقع، امنیت در دولت طیف (نفی خطرات) و (دریافت منافع) معنا شده است به طوری که در صورت وجود دو شرط کلی میتوان تحقق امنیت را ادعا نمود. اول آن که خطر و تهدیدی وجود نداشته باشد و در حالت بعدی زمانی که امکان کسب منافع و دستیابی به اهداف فراهم باشد. بر این اساس، به حسب آن که (مفعول) امنیت چه باشد، فردی، گروهی، محلی، ملی، منطقه ای، و یا جهانی، وقتی خطری متوجه امنیت نباشد یا شرایط دریافت منافع آن مهیا باشد میتوان از امنیت فردی، گروهی، امنیت محلی، ملی، امنیت منطقه ای یا جهانی صحبت نمود. بنابراین برای درک مفهوم امنیت اجتماعی لازم است به (مفعول) آن یعنی (اجتماع) نظر کنیم.
دورکیم در تعریف جامعه میگوید: جامعه عبارت از افرادی که گرد هم جمع آمده اند و مناسبات و روابطی در میان آنها به وجود امده این روابط به وسیله مقررات، موسسات یا نهادهای اجتماعی مستحکم شده برای این مناسبات و حفظ روابط ضمانت اجرایی وجود دارد (الیاسی،۱۳۷۹: ص۲۵).
بر این اساس، وقتی همبستگی اجتماعی از خطرات و تهدیدات در امان بماند و شرایط دریافت و امتیازات بر این مهیا باشد، امنیت اجتماعی وجود دارد. (مارکس) جامعه را مرکب از حاصل جمع روابط متقابلی می داند که افراد در درون آنها قرار دارند، از نظر او روابط معینی جنبه بنیادی دارند و همینها مبنای تمیزگذاری شکلهای متفاوت جامعه را فراهم می سازد اساسی ترین روابط اجتماعی روابط تولیدی اند.
همان روابط اجتماعی که در درون خود تولید زندگی مادی ایجاد می کردند.
بر مبنای مارکس وقتی نیروهای تولیدی از خطرات و آسیب ها مصون بمانند، امنیت اجتماعی تحقق یافته است. (الیاسی،۱۳۷۹: ص۲۵).
بنابراین، وقتی خرده سیستم ها به ایفای نقش های خویش پرداخته و آسیبی متوجه آنها نباشد یا همچنین امکان کسب فرصتها برای انسجام خرده سیستم ها فراهم باشد، امنیت اجتماعی برقرار شده است. (منیژه نویدنیا،۱۳۸۴: ص ۳۸).
در مکاتب سنتی، مکاتبی چون ایده الییست ها و رئالیست ها با وجود متفاوت بودن قدرت دولتها در هر حال، مبنای اصلی مباحث خود را ملاحظات امنیتی دانسته و تهدیدات را منحصرا تهدیدات نظامی و خارجی بر می شمردند و به همین دلیل به ائتلاف و اتحادیه های بین المللی روی آورده و در نگرشهای خود تنها مرجع امنیتی را دولت قلمداد می کردند. اندیشه های مربوط به این مکتب با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و گسترش بحثهای نوین در عرصه ارتباطات و انفجار اطلاعات، بار معنایی و مفهومی جدید را برای امنیت به ارمغان آورد.
مکاتب جدید که در میان آنها کپنهاک و انتقادی از ایده هایی نو برخوردار بودند و به مقوله امنیت صرفا از یک جنبه نمی نگریستند.
توماس هابز با برقراری نظم در جامعه تکیه بر قدرت را پیشنهاد میکند و میگوید دولت با تکیه بر قدرت و نیروی خود با حمایت از ضعفا و مهارگذاردن بر عملکرد اقویا تعادلی به وجود می آورد.
رادینگتون میگوید پلیس زمانی میتواند نظم را به وجود بیاورد که از نظر قانونی با بهره گرفتن از زور به هنگام ضرورت قادر باشد دیگران را وادار به پذیرش نظم نماید و این امر بستگی کامل به تحقیق صلاحیت پلیس در این خصوص دارد. چنانچه صلاحیت مورد تردید واقع شود پلیس توان خود را به سرعت از دست خواهد داد، بنابراین اگر صلاحیت و مشروعیت پلیس مورد قبول قرار گیرد اغتشاشات بالفعل و بالقوه به حداقل خواهد رسید (منیژه نویدنیا،۱۳۸۴: ص۴۶).
در یکی از کاملترین تلاش ها جهت تحلیل این مفهوم ارنولد و لفرز، امنیت را یک (نشان و سمبل مبهم) توصیف نموده و به وجود پتانسیل ابهام و استفاده سیاستمداران از آن اشاره دارد.
۲-۳-۴-۲ امنیت از دیدگاه لارونی مارتین عبارت است: «تضمین رفاه آتی»
جعفری الکساندر موسس کارکرد گرایی جدید یکی از مهمترین اصول و ویژگیهای کاردگرای جدید طرح جامه شناسی چند بعدی است که براساس این طرز تلقی، الکساندر و همکارانش سعی دارند تا میان نظم (فردی و جمعی) و عمل (مادی و ایده الی) به تلفیق جدیدی دست یابند.
رابطه عناصر فوق توسط الکساندر تحت عنوان (مدل انسجام) طراحی شده است. از نظر او در جامعه به لحاظ نظری و عملی دو مشکل عمده وجود دارد. مشکل اول نظم است که در دو سطح کلان (جمعی) و خرد (فردی) ادامه دارد. مشکل دوم کنش است، کنش از نظر الکساندر در استمرار مادی-ذهنی است. کنش از حالت مادی و ابزاری تا ایده الی استمرار دارد. الکساندر این دو روند (نظم کنش) را در یک برخورد قرار داده است و رابطه فوق را یافته است. (ارمکی،۱۳۷۶: ص۱۰۷).
در رابطه بین عوامل فوق چهار طرف وجود دارد. در طرف اول که از رابطه نظم جمعی و کنش ابزاری تشکیل شده است، ساختهای مادی قابل بررسی می باشند. در این حوزه آزادی فردی وجود ندارد در طرف دوم که از برخورد نظم جمعی و عمل ایده ال ایجاد می گردد. در طرف سوم که از رابطه بین عمل مادی و نظم فردی حاصل می شود همین عقلانی قابل پیگیری است و در طرف چهارم که از رابطه بین عمل ایدهالی و نظم فردی است کارگزاری ارادی را می توان تصور نمود (منیژه نویدنیا،۱۳۸۴: ص۲۶).
آنچه در این دیدگاه به نظر الکساندر مطلوب است، بررسی و تحلیل «نحوه اجتماعی شدن فرد» در جامعه منتج از نیروی جمعی با رفتارهای ارادی است. این طرز تلقی نقد کننده دیدگاهی است که عمل فردی را مطلقا آزاد یا ناشی از جبر می داند. در این طرز تلقی الکساندر در پی طرح دیدگاه ترکیبی از فرد و جامعه، نظم فردی و جمعی، عمل مادی و غیر مادی، و تحلیل عقلانی و تفسیری در اثر پیوند میان اندیشه های (گافنگل، مید، شولتز، وبر، مارکس) و دیگر صاحب نظران می باشد.
براساس نظر “رب” و “سلزنیک” مسئله اجتماعی ناشی از روابط انسانی است که جامعه را به طور جدی تهدید می کند و با تحقق خود، مانع خواسته های گروه کثیری از مردم می گردد (کی نیا،۱۳۷۴: ص۵۲).
به تعبیر “جانسون” اگر سلامت جامعه را در اصطلاح تعادل اجتماعی بدانیم، مشکل اجتماعی ناشی از عدم تعادل در ساختمان جامعه است. پس در بحث مشکلات اجتماعی باید به ریشه یابی آن در عدم تعادل در ساختمان جامعه تأکید نمود.
“مرتون” معتقد است که یک مشکل اجتماعی که شامل اختلافی میان معیارهای اجتماعی و فعالیت اجتماعی است، غیرقابل قضاوت شده است.
«باری بوزان» امنیت اجتماعی را به حفظ مجموعه ویژگی هایی ارجاع می دهد که بر مبنای آن افراد خودشان را عضو یک گروه خاص اجتماعی تلقی نموده و به بیان دیگر، امنیت اجتماعی معطوف به جنبه هایی از زندگی شخص مربوط است که هویت گروهی او را تنظیم می کند. باری بوزان معنای ارگانیکی امنیت اجتماعی را هویت قلمداد نموده و امنیت اجتماعی را مترادف امنیت هویتی تلقی می کند. او میان جامعه و اجتماع تفاوت قائل است و معتقد است جامعه برای بیان گسترده تر و مبهم تر جمعیت دولت به کار برده می شود که بر پایه سرزمین و شهروندان رسمی استوار است، در حالی که اجتماع به گروهی که هویت خاصی دارند اطلاق می گردد. او جامعه را شامل هویت، خودپنداری اجتماعات و افرادی که خودشان را به عنوان اعضای اجتماع قلمداد می کنند، می داند در حالی که به نظر وی اجتماع شامل گروه هایی می باشد که دارای هویت یکسان هستند. (نویدنیا،۱۳۸۲: ص۲۶).
۲-۳-۴-۳ نظریه آنومی (بیهنجاری) دورکیم
دورکیم (۱۹۵۱) از جمله نظریه پردازان قرن نوزدهم است که به تبیین کژرفتاری از دیدگاه جامعه شناسی پرداخت. او درباره ی رابطه میان انسان و نیازها و آرزوهایش بحث می کند و بر این باور است که در شرایط اجتماعی استوار و پایدار، آرزوهای انسان از طریق هنجارها، تنظیم و محدود می شود و با از هم پاشیدگی هنجارها (و لذا از بین رفتن کنترل آرزوها) یک وضعیت آرزوهای بی حد و حصر یا آنومی بوجود می آید. از آنجا که این آرزوهای بی حد و حصر، نمی توانند ارضا شوند، در نتیجه یک وضعیت نارضایتی اجتماعی دائمی پدید می آید. سپس این نارضایتی، در جریانهای اقدامات اجتماعی منفی نظیر: خودکشی، تبهکاری، طلاق و… ظاهر می گردد که از نظر آماری نیز قابل سنجش می باشد (ر.ش: رفیع پور ۱۳۷۸، آقابخشی ۱۳۷۹، ممتاز ۱۳۸۱).
به نظر دورکیم، سرشت آدمی برآیندی است از سرشت زیستی که ″خودخواه″ است و سرشت اجتماعی که ″دیگرخواه″ است. دوگانگی میان بدن انسان و نیازهای آن از یک سو و روح آدمی و خواسته های آن از سوی دیگر، پدیدآورندﮤ کشاکش دائمی میان جسم و روح است. اگر خواسته های آدمی (نیروهای نفسانی) مهار نشوند، زندگی اجتماعی با وضعیت ″بی هنجاری″ روبه رو می شود. وضعیتی که در آن دیگر جایی نه برای زنده ماندن جسم و نه پایدار ماندن روح وجود دارد (آقابخشی، ۱۳۷۹: ص۳۰).
دورکیم مفهوم آنومی یا بی هنجاری را جهت روحیه مردم جامعه های شهری ابداع کرد. او بیهنجاری را از ویژگی های اجتماعی می دانست که در آن هنجارهای مبنای ثابت و محکمی ندارند و مردم نمیدانند از آنان چه انتظار می رود و تکلیفشان چیست؟ در واقع، بی هنجاری، به وضعیت آشفته ای در جامعه گفته می شود که هنجارها از بین رفته، یا در تضاد قرار گرفته باشند. جامعه ای که در آن به طور گسترده بی هنجاری وجود داشته باشد، در خطر تلاشی قرار می گیرد؛ زیرا اعضای آن جامعه برای نیل به مقـاصد مشترک خطـوط راهنمـایی در اختیار ندارند و اغلب مـواقع، احسـاس نگرانی و بی جهتی می کنند.
۲-۳-۴-۴ نظریه ی همبستگی اجتماعی
در واقع، کنترل اجتماعی به شیوه هایی اطلاق می شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به همنوایی و جلوگیری از ناهمنوایی به کار می برد. طرفداران نظریهی کنترل اجتماعی می گویند که باید به ″رفتار مجرمانه″ در جامعه توجه داشت نه همنوایی؛ زیرا زندگی روی هم رفته پر از وسوسه و فریب است. مردم فقط به این دلیل با هنجارهای اجتماعی همنوایی نشان می دهند که جامعه قادر است، رفتار آنان را کنترل کند و اگر چنین کنترلی نبود، ممکن بود، ″همنوایی″ کمی وجود داشته باشد.
دورکیم بر این باور بود که اگر در جامعه ای همبستگی اجتماعی- نیروی کششی که افراد یک جامعه را به هم می پیوندد – قوی باشد، اعضای آن احتمالا با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا می شوند؛ ولی اگر در جامعه ای همبستگی اجتماعی ضعیف باشد، ممکن است مردم به سوی ″رفتار مجرمانه″ کشیده شوند. به بیان دیگر، افرادی که با اجتماع خود همبستگی دارند تمایل به تبعیت از مقررات آن دارند؛ در حالی که کسانی که از اجتماع بریده اند، ممکن است، تمایل به نقض آن مقررات داشته باشند.

 

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 234
  • 235
  • 236
  • ...
  • 237
  • ...
  • 238
  • 239
  • 240
  • ...
  • 241
  • ...
  • 242
  • 243
  • 244
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۵
  • ارزیابی برخی شاخص¬های زیستی عروس¬ماهی زاینده¬رود Petroleuciscus esfahani در پاسخ به ترکیبات مخرب سیستم اندوکراینی در رودخانه زاینده¬رود- قسمت ۹
  • بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار- قسمت ۱۶
  • مفهوم دعا و آثار تربیتی آن در قرآن و روایات- قسمت ۴
  • شیوه های پرداخت در تجارت بین الملل با نگاهی به شیوه کار صرافان- قسمت ۲
  • مطالعه آزمایشگاهی اثرات دما و کسرحجمی نانوذرات بر لزجت دینامیکی و ضریب هدایت گرمایی نانوسیال آب- اکسید آهن۹۳- قسمت ۴
  • مسئولیت کیفری و عوامل رافع مسئولیت کیفری- قسمت ۱۲
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی رابطه ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد ...
  • تقیّه و جایگاه آن در فقه سیاسی- قسمت ۱۳
  • علل و عوامل مؤثر بر تخلفات انتظامی قضات در نظام قضایی ایران- قسمت ۵
  • استفاده_از_روش_تطبیق_کنترل_مقاومتی- قسمت ۳
  • بررسی مقایسه ای عملکرد و سازگاری خانواده های دارای نوجوان کم توان هوشی آموزش پذیرکه از خدمات مراکز توانبخشی روزانه استفاده می کنند و خانواده هایی که از این خدمات استفاده نمی کنند- قسمت ۷
  • تاريخ حديث و انديشه‌های حديثی در بحرين- قسمت 39
  • تاثیر ابعاد ساختاری سازمان مورد بررسی بر هوشمندی رقابتی- قسمت ۲- قسمت 2
  • مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش و اوباما در خاورمیانه- قسمت ۵
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره اثرتنش گرمایی آخر فصل ناشی از تاریخ کاشت ...
  • مطالب با موضوع : چگونگی رفع دلوز در رفع شکاف دو گانه زیباشناسی
  • بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن- قسمت ۳
  • نقش معافیت های های مالیاتی برتوسعه باشگاه های کوچک ورزشی از دیدگاه مدیران باشگاه ها و کارشناسان ورزشی شهر اصفهان- قسمت ۵
  • بررسی تاثیر عوامل سیاسی بر تصمیم خریدارن سهام عادی در بازار بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶
  • تاثیر افزایش مسافت توجه بیرونی و ترجیح افراد بر دقت اجرا و فعالیت EMG عضلات در پرتاب دارت- قسمت ۲
  • بررسی رهن و توثیق بیمه نامه در حقوق ایران۹۱- قسمت ۶
  • بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت (مطالعه موردی دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)- قسمت ۶
  • بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای فوق برنامه داوطلبانه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزا داسلامی واحد بندرعباس۹۳- قسمت ۷
  • منابع پایان نامه در مورد سنتز و شناسایی لیگاند بالقوه شش دندانه (N2O4) حاوی زنجیره ی آلیفاتیک سه ...
  • اثرعصاره الکلی درمنه کوهی بر تشنج ناشی ازپنتیلن تترازول در موش آزمایشگاهی نر- قسمت ۴
  • راهنمای نگارش پایان نامه در مورد ارزیابی کیفیت خدمات ادراک شده از دیدگاه مشتریان بانکهای خصوصی ...
  • حق-توسعه-و-جهان-سوم-با-عنایت-به-مقررات-حقوق-بین-الملل-اقتصادی- قسمت ۳
  • بررسی-مسائل-استراتژیک-و-ترسیم-نقشه-استراتژی-برای-دفاتر-پیشخوان-دولت-با-استفاده-از-مدل-های-SWOT-و-BSC- قسمت ۷
  • تحقیق-پروژه و پایان نامه | ۲-۲-۲- خودپنداره تحصیلی – 2

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان