مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی مسئولیت کیفری پزشکان با نظر به قانون مجازات اسلامی جدید و نظر فقهای معاصر- قسمت ۸
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

به این جواب ایراد گرفته اند که اگر دلیل قطعی عقلی بر محال بودن اسقاط مالم یجب داشته باشیم، ضرورت محال را ممکن نمی کند. ولی همان گونه که گذشت این جواب تمام نیست، چون چنین دلیل عقلی نداریم.[۱۸۵]
جواب دوم: اگر «اسقاط مالم یجب» در جاهایی دیگر جایز نباشد، در محل بحث ما جایز است، زیرا روایت خاصه داریم و آن روایت سکونی از امام امیرالمؤمنین (ع) است. [۱۸۶]
به این استدلال جواب داده اند که روایت سکونی ظاهرش به گونه ای است که مجبوریم در آن تصرف بکنیم، چون در آن از کلمه «ولیه» استفاده شده، در حالی که اطلاق ولی بر بیمار بدون تکلف امکان پذیر نیست. چون بیمار به دلیل لزوم اتحاد ولی و مولی علیه، ولی خودش نیست. بنابراین، باید مسئله مربوط به جایی باشد که بیمار مرده و نوبت به ولی رسیده است و در این فرض «اسقاط مالم یجب» نیست، چون بعد از مرگ بیمار ضمان ثابت شده است.[۱۸۷]
بر این جواب اشکال کرده اند که اولاً با کلمه «بیطار» نمی سازد. ثانیاً شاید اطلاق ولی به لحاظ این باشد که سرانجام دیه را ولی می گیرد. ثالثاً امام به فرد اخفی اشاره کرده و فرد جلی را به خود ما واگذار نموده است، چون معلوم است که ابراء خود بیمار مسقط ذمه طبیب است. آنچه محل بحث است، اسقاط ولی بیمار است.[۱۸۸]
اما به نظر حقیر این توجیهات همگی خلاف ظاهر روایت است و درست آن است که اصولاً حدیث امام ناظر به معالجه اطفال، مجانین و افرادی است که ابراء خودشان معتبر نیست. لذا کلمه «ولی» را به کار برده است. این مسئله از ترکیب آن با بحث بیطار نیز به دست می آید. بنابراین، روایت دلیل بر اسقاط ذمّه طبیب است از آن جهت که فرقی بین اسقاط ولی و خود بیمار نیست و ما به اولویت استفاده می کنیم که ابراء بیمار نافذ و صحیح است. این روایت خود شاهدی است بر اینکه اشکال «اسقاط مالم یجب» اساسی ندارد.[۱۸۹]
صاحب جواهر نیز بر همین اساس معتقد است که حتی اگر از راه این روایت نتوانیم مسقطیت ابراء را بپذیریم، از راه دیگر می توان جزم به آن پیدا کرد و آن از طریق دلیل شرط است ـ البته اگر ابراء به عنوان شرط در ضمن عقد معالجه باشد ـ همانگونه که اشتراط سقوط خیار حیوان و مجلس و امثال اینها را با دلیل شرط می توانیم تصحیح کنیم. سپس می فرماید: ممکن است در مثال اموال به این ابراء قطع پیدا کنیم، تمسکاً به قاعده اذن در اتلاف. چون عقلاً اذن در اتلاف اموال را بدون تردید نافذ می دانند. اما در غیر اموال تا آن مقدار که با بنای عقلا منافات نداشته باشد، دلیلی بر عدم نفوذ اذن در اتلاف نداریم. مورد علاج طبیب نیز از آن مواردی است که بر مجرای افعال عقلا جاری است و این اصلاً از قبیل ابراء قبل از ثبوت نیست، بلکه اذن در شیء است. این اذن نیز مقتضی بر عدم ثبوت آن شیء است و دیگر اشکال «اسقاط مالم یجب» را هم ندارد.[۱۹۰]
حال در این قسمت به ضمان پزشک غیر مباشر می پردازیم.
۳-۳- ضمان طبیب غیرمباشر
گاهی خود طبیب مباشرت در عمل معالجه ندارد، بلکه به گونه غیرمباشر مبادرت به معالجه می کند. آیا در این فرض هم ضامن است یا خیر؟
طبیب اگر به صورت غیرمباشر اقدام به معالجه کند، فروض مختلف دارد. گاهی معالجه از قبیل عمل جراحی است که زیر نظر طبیب انجام می شود، اما خود طبیب دخالت مستقیم در عمل ندارد. گاهی برای بیمار نسخه می نویسد، گاهی برای بیمار وضعیت بیماری اش را تشریح می نماید و داروهایی را که برایش مفید است توصیف می کند و هیچ توصیه یا دستوری به او نمی دهد.[۱۹۱] اولین بحثی که لازم است در اینجا صورت گیرد این است که آیا همه این فروض را باید از قبیل طبابت غیرمباشر به حساب آورد یا خیر.
برخی از نویسندگان معاصر بر این عقیده اند که حالت اول و دوم قطعاً در تقسیم مباشر جای می گیرد.[۱۹۲] دلیلی که می شود برای این سخن بیان نمود به این صورت می تواند تقریب شود: فعل فاعل مختار که فاصله شده میان نسخه پیچیدن پزشک و آسیبی که از ناحیه آن متوجه بیمار گردیده (خوردن دارو توسط خود مریض)، یا میان بریدن یک عضو از اعضای بدن به دستور پزشک جراح و نقصان بدن مریض (عمل برش که توسط تیم پزشکی زیر نظر پزشک آمر انجام می شود)، استناد عمل به آمر و نسخه نویس را قطع و یا تضعیف نمی کند، بلکه عرفاً تمامی فعل به پزشک نسبت داده می شود. در حالی که در جنایت به غیر مباشرت (تسبیبی) فعل هم به عامل مباشر نسبت داده می شود و هم به سبب. به عنوان مثال، کسی که چاهی را در ملک غیر حفر می کند و شخص دیگر شخصی را در آن چاه می اندازد، عمل قتل به هر دو مستند است، هر چند ممکن است بحث شود در اینکه کدام یک اقوی است. این در حالی است که در جایی که طبیب نسخه می پیچد، اراده مریض دخالتی در انتخاب و استعمال آن دارو ندارد، چون او از پزشکی چیزی نمی فهمد و فقط به سخنان پزشک اعتماد می کند. در واقع، عرف عمل او را اصلاً نمی بیند، بلکه تمام فعل را مستند به پزشک می کند. به همین دلیل صحیح است که گفته شود پزشک مریض را کشت، اما صحیح نیست بگوییم مریض خودش را کشت.[۱۹۳]
اما ظاهراً این سخن درست نیست، چون تعریف مباشر و غیرمباشر به نظر عرف بستگی ندارد، بلکه یک عمل تکوینی است. شخص یا مباشرتاً عملی را انجام می دهد یا نمی دهد. در فرض دوم غیرمباشر است. مجرد دیده نشدن عمل فاعل مباشر به نظر عرفی، اقدام را به مباشر تغییر نمی دهد. لذا فقها از جمله موارد اجتماع سبب و مباشر و اقوائیت سبب را مواردی دانسته اند که انسانی طفل صغیر یا مجنون را وادار به جنایت کند. اراده بیمار در خوردن دارو کمتر از اراده مجنون در عمل جنایی اش نیست.[۱۹۴]
اما راجع به ضمان پزشک غیرمباشر با فرض اینکه حاذق است، فقهای ما میان چند صورت فرق گذاشته اند: ۱٫ اینکه پزشک بیمار را به خوردن دارو امر می کند، ۲٫ دارو را برای بیمار توصیف می کند، به این صورت که بگوید داروی بیماری شما فلان چیز است، ۳٫ به صورت یک قضیه کلی بگوید که فلان بیماری دارویش فلان چیز است. یا اینکه بگوید اگر من به جای شما بودم، فلان دارو را می خوردم. معمولاً در صورت اول قائل به ضمان و در دو صورت بعدی قائل به عدم ضمان شده اند (البته با اختلافاتی که بین فقها وجود دارد).[۱۹۵]
آنچه موجب این فرق گذاری شده و دغدغه فقها در ضمان پزشک غیرمباشر بوده، دو امر است: نخست صدق اتلاف و استناد آن به پزشک، دوم صدق تطبب که در روایت سکونی آمده بود. هر فقیهی که این دو امر را به تشخیص خودش احراز نموده، فتوا به ضمان داده است و هر فقیهی که تردید کرده، فتوا به عدم ضمان داده است.[۱۹۶] به عنوان نمونه، آیت الله خویی در مستندالعروه در ضمان طبیب غیرمباشر، قاعده ای کلی تأسیس می کند: «معیار اقوائیت سبب از مباشر است. اگر سبب (پزشک) اقوی از مباشر (خود بیمار) باشد، به گونه ای که عرفاً اتلاف مستند به پزشک شود ضامن است، و الا ضامن نیست.[۱۹۷] لذا در امر طفل غیر ممیز باید قائل به ضمان شویم، چون عمل او به منزله آلتی در دست طبیب است. اما اگر مباشر مستقل در تصرف باشد، به این صورت که بالغ، عاقل و مختار باشد، ممکن است قائل به ضمان شویم، یا از این باب که پزشک سبب در تلف است و سبب اقوی از مباشر است، یا به این جهت که داخل در موثقه سکونی است. اما هیچ یک از این دو امر درست نیست، چون کار طبیب در این صورت فراتر از این نیست که داعی صدور فعل برای فاعل مختار ایجاد کرده است و خود فعل با اراده و اختیار از خود بیمار صادر گردیده است، با این وصف، چگونه می توان اتلاف را به پزشک مستند نمود؟ این ادعا که مورد در موثقه سکونی مندرج است، مردود است، زیرا موثقه از این مورد انصراف دارد، چون عنوان «تطبب» مانند تکسب از باب تفعل است و دلالت بر مطاوعه دارد، در نتیجه با «عالج» فرقی ندارد و همان گونه که «عالج» ظهور در مباشرت دارد، «تطبب» هم ظهور در مباشرت دارد و در ما نحن فیه مباشرت وجود ندارد.[۱۹۸]
مشاهده می کنید که تمام مشکل به نظر مرحوم خویی این است که آیا می شود عمل اتلاف را به پزشک استناد داد یا خیر، و آیا مورد در موثقه سکونی داخل است یا خیر.
مرحوم بجنوردی در قواعد فقهیه نیز بر همین مسئله پافشاری می کند و تنها این نکته را می افزاید که اگر فاعل مختار از پیامد عملش مطّلع و آگاه باشد، طبیب هیچ ضمانی ندارد. اما اگر آگاه نباشد، ممکن است طبیب را از باب غرور ضامن بدانیم.[۱۹۹]
به نظر می رسد که این سخن در باب طبیب غیرمباشر سخن درستی است، اما لازم است پیچیدگی های پزشکی امروز در آن لحاظ شود. به ویژه عنوان «تقصیر» که در صدق اتلاف و استناد آن به پزشک نقش بسیار مؤثر دارد. به عنوان مثال، گاهی بیمار با مراجعه به پزشک وضعیت خودش را تشریح می کند و پزشک بر اساس شواهد و قرائن بالینی به این نتیجه می رسد که فلان دارو برای او مفید است، اما این دارو عوارض جانبی دارد که ممکن است برای بیمار مناسب نباشد. در اینجا این پزشک است که باید عوارض جانبی را به اطلاع بیمار برساند. از سوی دیگر، گاهی بیماران برخی از بیماریهای خاص خودشان را مخفی می کنند و همین امر موجب می شود که داروهای پزشک اثر نکند و یا نتیجه عکس بدهد. در اینجا این بیمار است که با تقصیر خودش زمینه آسیب به خود را فراهم ساخته است.[۲۰۰]
از سوی دیگر، حالت امر، توصیف، توصیه، بیان به نحوه قضیه شرطیه (اگر جای تو بودم چنین می کردم) غالباً در پزشکی امروز کاربرد ندارد. چون امروز به دلیل تخصصی شدن کارها هر یک از پزشک، پرستاران، داروسازان، داروفروشان، مسئولان تزریقات و … نقش های خاص خودشان را دارند. بنابراین، ما امروز تنها با پزشک سروکار نداریم، بلکه با مجموعه ای از انسان ها سروکار داریم که در امر سلامت جامعه دخیل اند. کارکرد بهینه این مجموعه نیازمند تنظیم مجموعه مقرراتی است که از سوی دستگاه های نظارتی وضع و اجرا می شوند. تخلف از این مقررات و نظامات نیز خود می تواند در تعیین مسئولیت پزشکان و مجموعه کادر درمانی مؤثر باشد.[۲۰۱]
فصل چهارم
مسئولیت کیفری پزشک در حقوق ایران

پایان نامه رشته حقوق

۴-۱- ارکان مسئولیت پزشک در اعمال پزشکی
برای تحقق مسئولیت پزشکی وجود سه عنصر فعال مجرمانه یا خطای پزشکی، نتیجه مجرمانه یا صدمه وارده و وجود رابطه سببیت میان فعل و صدمه ضروری است که در مباحث آتی به بررسی آنها می پردازیم.
۴-۱-۱- فعل مجرمانه یا خطای پزشکی
در ماده ۲۹۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ آمده است: هرگاه کسی فعلی که انجام آن را بر عهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است، ترک کند و به سبب آن،جنایتی واقع شود،چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته است جنایت حاصل،به او مستند می شود و حسب مورد عمدی،شبه عمدی،یا خطاء محض است. مانند این که ماغدر یا دایه ای که شیر دادن را بر عهده گرفته است،کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند. در رابطه با تقصیر باید گفت: تقصیر[۲۰۲]، اعم است از بی احتیاطی، بی مبالاتی، عدم مهارت، عدم رعایت نظامات دولتی.
در اصطلاح حقوقی، خطا «مقابل عمد است و آن عبارت است از وصف عملی که فاعل آن دارای قوه تمیز بوده و به علت غفلت یا نسیان یا جهل یا اشتباه یا بی مبالاتی و عدم احتیاط عملی که مخال موازین اخلاق (خطای اخلاقی) یا قانون است مرتکب شده است[۲۰۳]
بنابراین خطای پزشکی، زمانی است که، پزشک آنچه را که طبق قوانین و مقررات پزشکی وظیفه او است نسبت به معاینه دقیق و تشخیص صحیح و به موقع و راهنمایی های لازم اقدام نکرده باشد.
پزشک مکلف است کلیه اقدامات تشخیص اعم از گرفتن شرح حال، معاینات فیزیکی، استفاده از آزمایش های کلینیکی و پاراکلینیکی و چنانچه نیاز به مشورت با همکاران خود باشد را در برخورد با بیمار انجام داده و در نهایت بعد از تشخیص صحیح، درمان را شروع نماید. اگر این وظایف انجام نشود، خطای پزشکی محسوب می گردد[۲۰۴].
با توجه به اهمیت مصادیق فعل مجرمانه یا خطای پزشکی به شرح آنها می پردازیم:
۴-۱-۱-۱- بی احتیاطی
در اصطلاح حقوقی بی احتیاطی «در مقابل غفلت به کار می رود؛ یعنی غفلت از جنس ترک است و بی احتیاطی از جنس فعل، که عبارت است از ارتکاب عملی از روی ترک پیش بینی و حزم که حقاً باید آن پیش بینی یا حزم رعایت می شد؛ یعنی توقع آن عرفاً از فاعل عمل می رفت…»[۲۰۵]
بنابراین بی احتیاطی، سهل انگاری در درمان می باشد، که دارای جنبه های وجودی و مثبت و ارتکاب فعل است.
فعلی که از سوی پزشک و یا دستیاران او، به قصد درمان بیمار صورت می گیرد؛ ولی توجه کافی در امر درمان یا آزمایش مبذول نداشته یا مرتکب اشتباه گردیده و یا اینکه موازین علمی پزشکی، به طور کامل رعایت نگردد و موجب ضرر جسمانی یا روانی به بیمار شود، مثلاً پارگی رحم در حین کورتاژ، جا گذاشتن وسایل جراحی یا گاز در داخل شکم، تزریق یا تجویز داروهای آدرنرژیک و یا داروهایی که حاوی آن می باشند به بیماری که مشکل قلبی داشته و فشار خون او نیز بالاست.
برای تشخیص بی احتیاطی، باید به دنبال آن بود که عمل واقع شده تحت شرایط خاص؛ عرفاً قابل پیش بینی بوده است یا خیر و آیا یک شخص محتاط، مطابق عرف زمان و مکان می توانسته آن را پیش بینی کند یا نه[۲۰۶].
به عنوان مثال: در پرونده ای ، پزشک بیهوشی و یک نفر دیگر متهم هستند که به علت قصور و بی احتیاطی در امر پزشکی، مرتکب قتل غیرعمدی خانم (ب) شده اند. گزارش پزشکی قانونی حکایت از آن دارد که، متهمان مرتکب قصور نشده اند، بلکه قصور متوجه کمبود امکانات پرسنلی و فنی پزشکی می باشد. بنابراین، دادگاه کیفری یک، در تاریخ ۲۰/۱۲/۷۰ به استناد نظر کارشناس، حکم برائت متهمان را صادر می کند. این رأی مورد اعتراض قرار می گیرد و شعبه ۱۲ دیوان عالی کشور در تاریخ ۱۵/۴/۷۱ در مقام رسیدگی تجدیدنظر چنین تصمیم می گیرد: «با عنایت به مندرجات اوراق پرونده، دادگاه به استناد نظریه مورخ ۱۸/۹/۷۰ کمیسیون پزشکی مبادرت به اصدار رأی برائت متهمان نموده است. در صورتی که کمیسیون در نظریه دوم مرقوم داشته است: ( علت مرگ عبارت است از: ۱٫ عوارض ناشی از اقدامات بیهوشی در اتاق عمل، ۲٫ پزشک بیهوشی دهنده، با توجه به شرایط و امکانات موجود که باید در چند اتاق عمل، انجام وظیفه نموده و مراقبت از بیمار را به تکنسین های بیهوشی بسپارد و از امکانات موجود نهایت استفاده را نموده است، ۳٫ تا زمانی که متخصصین بیهوشی به حد کافی نبوده و دخالت تکنسین را ایجاد نماید و ضمناً کامل نبودن وسایل بیهوشی ادامه داشته باشد بروز این نوع عوارض نادر، غیرقابل اجتناب می باشد، لذا پزشک بیهوشی دهنده، در شرایط بالا مرتکب قصور نگردیده و قصور متوجه کمبود امکانات پرسنلی و فنی است).
با مداقه در نظریه مذکور، تناقضات بین دو نظریه، مشهود است، هر چند با آگاهی پزشک بیهوشی به تکنسین های بیهوشی و کمبود امکانات پرسنلی و فنی اقدام مشارالیه به بیهوشی، قصور و بی احتیاطی وی را محرز می دارد و ایفای وظیفه در چند اتاق عمل و سپردن وظیفه خطیر بیهوشی به تکنسین های بیهوشی و کمبود پرسنل و وسایل کافی نیز نمی تواند رافع مسئولیت و موجب برائت پزشک مرقوم گردد، اصولاً اقدام به بیهوشی در چنین شرایطی، دور از عقل و احتیاط و مقررات حاکم می باشد، علی هذا، با پذیرش ایراد و اعتراض اولیاء دم، با بهره گرفتن از اختیار حاصله از مواد ۳و ۵ قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاه ها؛ دادنمه تجدیدنظر خواسته نقض و رسیدگی مجدد به شعبه دیگر دادگاه … ارجاع می گردد.»[۲۰۷]
تأمل در این رأی نشان می دهد که اوّلاً: استدلال دیوان عالی کشور، بر پایه تقصیر استوار است، یعنی به نظر شعبه مزبور، اگر پزشک قصور ورزیده باشد، باید دیه را بپردازد. ثانیاً: نظریه پزشک قانونی و کارشناس نباید برای دادگاه وحی منزل باشد، کما این که در این پرونده به همین شکل بوده است. دادگاه باید به استدلال های کارشناس توجه کند. چنانچه با اوضاع و احوال حاکم بر قضیه سازگار نبود، آن را رد کند. دیوان عالی کشور، خوشبختانه به این مسئله پرداخته است. ثالثاً: مرجع تشخیص قصور پزشک، دادگاه است و این امر ممکن است مورد اختلاف‌نظر قرار گیرد[۲۰۸].
با توجه به مراتب فوق، ضابطه تشخیص بی احتیاطی عرف است و در خصوص پرونده های پزشکی؛ عرف افراد متخصص و حبره واجد اثر و اعتبار است.
۴-۱-۱-۲- بی مبالاتی
«بی مبالاتی، عبارت است از اینکه، فاعل عمل پیش بینی ورود ضرر را از ناحیه عمل خود به غیر می کند، ولی معذلک لاقیدی به خرج می دهد و احتیاط نمی کند مانند راننده ای که با وجود ناقص بودن اتومبیل، با احتمال اینکه انشاءالله طوری نخواهد شد به حمل مسافر یا کالا مبادرت کند.»[۲۰۹] بنابراین بی مبالاتی ترک فعلی است که باید انجام شود.
به عنوان مثال، در پرونده ای شخصی به جهت عمل انحراف بینی و زیبایی (سپتورینوپلاستی) به مرکز جراحی مراجعه و تحت عمل جراحی قرار می گیرد، در حین عمل، بیمار دچار خونریزی غیر متعارفی می شود که جهت رفع آن اقداماتی صورت می پذیرد، اما مجدداً بیمار دچار خونریزی بیش از حد از ناحیه عمل می گردد و وضعیت ایشان رو به وخامت گذاشته و اقدامات اولیه انجام شده برای ایشان مؤثر واقع نمی شود و با توجه به وضعیت نامناسب به نزدیک ترین بیمارستان انتقال داده می شود که در پرونده بالینی موجود، نامبرده در بدو ورود به بیمارستان فاقد علایم حیاتی بوده، اما بان وجود عملیات احیاء صورت گرفته ولی متأسفانه پاسخ نداده و بیمار فوت می کند. پس از کالبدگشایی جسد و نتایج آزمایشات آسیب شناسی و سم شناسی و بررسی پرونده بالینی در کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی و اخذ اظهارات کادر معالج در مرکز جراحی، علت فوت، عارضه مغزی به دلیل خونریزی غیرقابل کنترل بیماری زمینه ای ناشناخته متعاقب عمل جراحی تعیین می گردد، اما تأخیر کادر درمانی نیز در تسریع روند فوق دخیل تشخیص و لذا بدین سبب نیز نامبردگان به علت بی مبالاتی مقصد شناخته می شوند؛ زیرا با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن چنین شرایطی بایستی قبل از انجام عمل جراحی در مراکز محدود، آزمایشت کاملی قبل از عمل جراحی صورت می گرفت، سپس اقدام به عمل جراحی می کردند. از طرف دیگر نیز بایستی بیمار بدون فوت وقت به مرکز درمانی مجهزتری منتقل می گشت[۲۱۰].
به عنوان مثال، در پرونده ای دیگر، پزشک، تزریق آمپول آمپی سیلین را به بیمار تجویز می کند و بیمار در نتیجه این تزریق فوت می کند و پزشک تحت تعقیب قرار می گیرد. سازمان نظام پزشکی چنین اظهار می کند: «چون جهت نجات بیمار تا حد امکان اقدامات پزشکی به عمل آمده که متأسفانه مؤثر واقع نشده، قصور و تخلفی از طرف پزشک و کادر پرستاری به نظر نمی رسد.» دادسرای عمومی به استناد این نظریه قرار منع تعقیب صادر می کند. اما این قرار، پس از اعتراض شاکی در دادگاه کیفری ۲، نقض می شود و سرانجام دادگاه کیفری ۱، به پرداخت ده هزار درهم نقره ظرف مدت دو سال حکم می کند. این رأی مورد اعتراض قرار می گیرد و شعبه دوم دیوان عالی کشور در تاریخ ۲۶/۲/۷۲ ضمن تأیید رأی تجدیدنظر خواسته، چنین اظهار می کند:
«بسمه تعالی ـ دادنامه تجدیدنظر خواسته که مستند به علم حاکم صادر شده با عنایت به مجموع مندرجات اوراق پرونده، قابل توجیه می باشد، زیرا آنچه مسلّم است، اولاً قتل در اثر تزریق آمپول اتفاق افتاده و مراجع ذیربط و پرونده بالینی، مؤید این مطلب است. ثانیاً به حکایت اقرار و اعتراف شخص متهم، به شرح لایحه خود؛ دستور تزریق آمپول یاد شده به وسیله شخص ایشان داده شده است. ثالثاً در مانحن فیه، سبب، اقوی از مباشر می باشد، زیرا برای هیچ نرس و مأمور تزریقی متصور نیست که دستور دکتر متخصص و پزشک معالج را اجرا نکند، مضافاً به این که اولاً هیچ یک از مراجع نظام پزشکی و پزشکی قانونی تست را زاید ندانسته و نفی نکرده اند، بلکه گفته اند که معمول نیست و از مفهوم این جمله استنباط می شود که اگر ضرورت تام نیز نداشته باشد، علی الاصول و علی الاحتیاط باید انجام شود و چون تراکم کار مانع است، معمولاً انجام نمی شود. ثانیاً به فرض ثبوت که خود مریض گفته باشد (من حساسیت ندارم) مسلماً این حرف از مسئولین رفع تکلیف نمی کند، ثالثاً پزشکی قانونی طی شماره ۶۶۴۶۱- ۸/۱۱/۶۹ ضرورت تست را در مورد پنی سیلین که هم خانواده آمپی سیلین تأیید کرده و صراحت نامه دانشکده پزشکی مؤید موضوع است. رابعاً مسئله حساسیت متوفی در دفترچه بیمه درمانی قید شده و فتوکپی آن پیوست پرونده می باشد. خامساً لزوم مراقبت جراح پس از عمل جراحی و مسئولیت او در خصوص مورد از بدیهیات است، زیرا اوست که به وضع مزاجی و عوالم فیزیکی مریض احاطه دارد و مسلماً قبل از عمل از حیث تجزیه کامل و بررسی های لازمه، از کم و کیف جسمانی بیمار اطلاع پیدا کرده است و اگر بدون توجه به واکنش های حاصله با صدور دستور تزریق، بیمارستان را به اصطلاح خود کماکان ترک می کند، دستوری صادر نماید که فاقد عوارض بعدی باشد، لذا با توجه به اقوی بودن طبیب معالج در پرونده که شخصاً مرتکب تقصیر شده و این که احراز هویت تزریق کننده هیچ گونه مسئله ای را حل نمی کند با التفات به مدلول ماده ۳۱۹ از قانون مجازات اسلامی و مسئله ۱۴ از ص ۵۶۰ جلد دوم تحریرالوسیله، متهم ضامن دیه متوفی استو نتیجتاً رأی صادره خالی از اشکال تشخیص و عیناً تأیید می گردد.»[۲۱۱]
نکته قابل توجه اینکه، سبب (پزشک) اقوی از مباشر (پرستار) دانسته شده است، در حالی که اقوائیت در اینجا مخدوش می باشد. زیرا دکتر فقط دستور به تزریق پنی سیلین داده است، اما طبیعی است که مسئول تزریق، باید حساسیت و عدم حساسیت را کنترل کند و پزشک در این خصوص مسئولیتی ندارد و درست است که مرگ، ناشی از تزریق پنی سیلین می باشد و این تزریق به دستور پزشک بوده است، اما نحوه تزریق و رعایت مقررات آن را پزشک دستور نمی دهد و تعیین نمی کند[۲۱۲]. بنابراین به نظر می رسد مسئولیت متوجه تزریق کننده آمپول است.
۴-۱-۱-۳- عدم مهارت
عدم مهارت «یکی از مصادیق چهارگانه خطا در امور کیفری است و عبارت است از، عدم آشنایی متعارف به اصول و دقایق علمی و فنی کار معین از قبیل کار رانندگی ماشین یا تراکتور یا کشتی و غیره. بی اطلاعی کافی از حرفه معین مصداق عدم مهارت است.»[۲۱۳]
«مهارت یک طبیب، کارآیی و توانایی او در انجام وظیفه ای است که به عهده می گیرد و عدم مهارت، ناتوانی او یا فقدان کارآیی وی برای انجام امور تخصصی پزشکی و جراحی و رشته های وابسته به آن می باشد. عدم مهارت می تواند عملی و ناشی از تازه کاری یا بی تجربگی باشد و یا علمی و حاکی از بی سوادی و عدم بهره وری کافی از دانش پزشکی، که به هر صورت نمی تواند عذر موجه یا رافع مسئولیت برای قصور پزشکی باشد.»[۲۱۴]
بنابراین، عدم مهارت شامل موردی است که شخص، تخصص، تبحر، تجربه، چالاکی، استادی و زیرکی لازم را برای انجام کاری داشته باشد.
در پرونده ای، شخصی علیه پزشکی اقدام به طرح شکایت می کند و توضیح می دهد که پزشک مذکور با انتشار کارت و آگهی در جراید، خود را جراح متخصص زیبایی معرفی که با همین وصف نزد ایشان جهت انجام عمل زیبایی از ناحیه صورت مراجعه، که پس از توافق و اظهار اینکه، انجام امور پزشکی مورد درخواست اینجانب به نحو مطلوب و بدون هرگونه عیب انجام خواهد شد، در داخل مطب اقدام به عمل جراحی من می کند، اما پس از عمل صدمات زیادی به اینجانب وارد شده است. پس از انجام تحقیقات و اخذ نظریه کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی، کمیسیون مذکور اعلام می کند که بیمار توسط پزشک، تحت عمل جراحی زیبایی پلک و ابرو قرار گرفته است و در حال حاضر دارای جوشگاه های دو طرف بالا و بین ابروها است و برجستگی بین ابروها و جوشگاه حاصله به آسانی قابل اصلاح نیست و کلیه عوارض مذکور به لحاظ عدم تبحر و مهارت پزشک معالج است، بنابراین پزشک مذکور به دلیل عدم مهارت در انجام چنین عمل جراحی مرتکب قصور شده است.[۲۱۵]
۴-۱-۱-۴- عدم رعایت نظامات دولتی
منظور از عدم رعایت نظامات دولتی «رعایت نکردن هر دستوری است که ضمانت اجراء داشته باشد خواه به صورت قانون باشد خواه به صورت نظامنامه.»[۲۱۶]
در بند ج ماده ۱۵۸ قانون مجازات اسلامی نیز رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی از شرایط معافیت پزشکان و جراحان در انجام هر نوع عمل جراحی یا طبی دانسته شده است.
بدیهی است در امور پزشکی، نظامات شامل قوانین، آیین نامه های نظام پزشکی، دستورالعمل های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، بخشنامه های مراکز علمی و درمانی و سازمان نظام پزشکی می باشد.
ریاست وقت قوه قضائیه نیز با صدور بخشنامه ای بیان نموده اند[۲۱۷] «پیرو بخشنامه شماره ۸۴۹۵/۷۶/۱ مورخ ۲۸/۷/۱۳۷۶ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده است دادگاه ها بدون رعایت بخشنامه مذکور، پرونده های اتهامی صاحبان حرف پزشکی، در جرایم ناشی از مشاغل آنان را به نیروی انتظامی ارجاع و بدون کسب نظریه مشورتی مبادرت به احضار پزشکان به عنوان متهم و برخورد نامناسب با آنان کرده اند. از آنجا که مسائل پزشکی از امور فنی و مستلزم ارزیابی کارشناسانه و تخصصی می باشد و احضار مستقیم پزشکان مورد شکایت از محل کار، مطب، بیمارستان و بالین مریض به پاسگاه ها یا واحدهای انتظامی و قضایی هم موجب تأخیر و تعلل در درمان های فوری و حساس یا وقفه در اعمال جراحی و اقدام های پزشکی خواهد بود که عوارض و آثار آن متوجه بیماران کشور می گردد و هم عدم مراعات شأن و حرمت و امنیت شغلی صاحبان حرفه های پزشکی و به ویژه پزشکان، موجب دلسردی آنان و ایجاد محدودیت در اعمال پزشکی و درمانی مورد انتظار جامعه می گردد؛ از این رو اقتضاء دارد مراجع قضایی در رسیدگی به جرایم ناشی از حرفه های پزشکی با توجه به ماده ۱۲۴ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ ناظر به بند ۲ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی[۲۱۸] و در مقابل تکمیل تحقیقات و بررسی ها و احراز رعایت موازین فنی، علمی و نظامات مقرر در اعمال طبی و جراحی مشروع، مفاد ماده ۲۷ قانون تشکیل سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۰ دی ماه ۱۳۷۴ و تبصره ۲ ماده مرقوم را مورد توجه قرار دهند.»[۲۱۹]
به عنوان مثال، در پرونده ای آقای دکتر «الف» فرزند … به اتهام شرکت در قتل غیرعمدی دختربچه ۳ ساله ای به نام «ب» بر اثر بی احتیاطی و عدم رعایت نظامات بهداری، یعنی انجام عمل جراحی در مطب و خارج از محیط بیمارستان، تحت تعقیب دادسرای عمومی … قرار گرفته و دادسرای مزبور به موجب کیفرخواست شماره ۳۷۴- ۱۴/۱۲/۶۷ و به استناد ماده ۲۵ قانون دیات درخواست تعیین کیفر نموده است. توضیح اینکه شریک دیگر در قتل غیرعمدی دکتر «ج» فرزند … دکتر بیهوشی بوده که به لحاظ گذشت اولیاء دم و طی سند رسمی شماره ۱۶۲۹۵- ۱/۱۱/۶۷ دفتر اسناد رسمی شماره ۲۹٫٫٫ و به علت قابل گذشت بودن موضوع [درباره وی] قرار موقوفی تعقیب صادر گردیده است. شعبه ششم محاکم کیفری ۱ … به اتهام متهم (دکتر «الف» رسیدگی نموده و پس از اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه شماره ۴۸۸-۲۴/۷/۶۹ حکم برائت متهم را به شرح زیر صادر نموده است:
«در خصوص اتهام آقای «الف» فرزند … ۴۱ ساله شغل پزشک اهل … مقیم… آزاد با تودیع وثیقه، دائر بر قتل غیرعمدی مرحوم دوشیزه «ب» به لحاظ بی احتیاطی و عدم رعایت نظامات دولتی در عمل جراحی چشم مشارالیها در مطب و خارج از محیط بیمارستان؛ نظر به اینکه، حسب اظهار نظر دکتر پزشکی قانونی مستند به گزارش معاینه جسد و آسیب شناسی؛ علت مرگ، پدیده شوک بوده که می تواند از عوارض بیهوشی باشد و اقدام به این امر نیز به وسیله آقای دکتر «ج» صورت گرفته، لذا به اجتماع سبب و مباشر در حادثه فوق، مباشر قوی تر از سبب بوده و مسئولیت جرم را عهده دار است، زیرا شخص وی که متخصص رشته بیهوشی بوده، صلاح و فساد کار خود را می دانسته و با اراده خویش ولو به دستور دیگری مرتکب این کار شده و ضامن می باشد، بنابراین دخالت متهم در موضوع به عنوان سبب بوده که با توصیفی که راجع به مباشر به عمل آمده، سبب مزبور قوی تر از مباشر نبوده و دادگاه بنا به مراتب یاد شده و به لحاظ نقد ادله اثباتی بر توجه اتهام به علم، رأی برائت وی را صادر و اعلام می نماید. رأی صادره قابل بررسی در دیوان عالی کشور است.»
پس از ابلاغ رأی آقای … وکیل اولیاء دم به شرح ۵ برگ لایحه مورخ ۱۹/۸/۶۹ به رأی صادره اعتراض نموده و پرونده به نظر آقای رئیس دادگاه صادر کننده رأی رسیده و ایشان به شرح نظریه مورخ ۱۹/۸/۶۹ به عقیده خود باقی مانده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای … دادیار دیوان عالی کشور؛ اجمالاً مبنی بر رد اعتراض وکیل اولیاء دم مشاوره نموده و چنین رأی می دهند:
«بسمه تعالی ـ نظر به مندرجات پرونده و کیفیات منعکس در آن، عتراضات وکیل تجدیدنظر خواه، تکرار مدافعات گذشته است که نوعاً ماهوی و خدشه بر نظر و استنباط دادگاه می باشد و در این مرحله مؤثر در مقام نمی باشد و با مراجعه به پرونده امر و امعان نظر در نحوه رسیدگی، از حیث اصول و قواعد دادرسی ایراد و اشکالی به رأی صادره وارد نیست، لذا درخواست تجدیدنظر مردود اعلام می گردد.»[۲۲۰]
بنابر مراتب فوق، چنانچه صاحبان حرف مشاغل پزشکی نظامات و مقررات راجع به حرفه خود را رعایت ننمایند، دارای مسئولیت بوده و باید پاسخگو باشند.
۴-۱-۲- نتیجه مجرمانه
یکی دیگر از ارکان مسئولیت کیفری و تحقق مسئولیت پزشک، ورود ضرر و آسیب به بیمار یا حصول نتیجه مجرمانه است. تا وقتی که اعمال پزشکی منجر به آسیب رساندن و ورود ضرر و زیان و لطمه به روح، جسم و جان بیمار نشده باشد، پزشک یا کادر پزشکی به عنوان مقصر قابل تعقیب نخواهند بود.
اصولاً در مواردی که صاحبان حرف پزشکی به واسطه بی احتیاطی، بی مبالاتی و … سبب وارد کردن صدمه جسمی یا بدنی یا نقص عضو به دیگری شوند، چون طبق مقررات قانون مجازات اسلامی چنین اعمالی شبه عمد محسوب می گردند، مجازاتی جز پرداخت دیه برای آنان در نظر گرفته نمی شود، هر چند که میزان قصور از درجه بسیار بالایی برخوردار باشد؛ همانند از بین رفتن بینایی و یا شنوایی بیمار حین عمل جراحی. اما چنانچه به واسطه اقدامات اشتباه پزشک، بیمار فوت نماید چنین عملی مشمول مقررات ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی است. به موجب ماده مذکور «در صورتی که قتل غیرعمد به واسطه بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته است یا به سبب عدم رعایت نظامات واقع شود، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیاء دم محکوم خواهد شد مگر اینکه خطای محض باشد.»
نکته قابل توجه این که دادگاه با عنایت به شخصیت مرتکب و اوضاع و احوال قضیه می تواند مجازات حبس را تبدیل به مجازات از نوع دیگری، همانند جزای نقدی نماید[۲۲۱].
۴-۱-۳- رابطه سببیّت
بدیهی است که، برای تحقق مسئولیت پزشک و مقصر شناختن او صرف وقوع خطا و یا ایراد ضرر به بیمار کفایت نمی کند، بلکه باید میان افعال پزشک و ایراد صدمه یا فوت بیمار رابطه علیّت یا سببیّت برقرار باشد. به عبارت دیگر باید ضرر (صدمه یا فوت) ناشی از فعل پزشک باشد.
بنابراین، چنانچه پزشکی نوع بیماری مریض را اشتباه تشخیص دهد اما بیمار به دلیل پیشرفت سریع و ذات بیماری فوت کند، به نحوی که اگر پزشک معالج نیز آن را تشخیص می داد مداوا و معالجه او امکان پذیر نبود، قصور وی متوجه پزشک نمی باشد، زیرا میان مرگ متوفی و اقدامات پزشک رابطه علیّت وجود ندارد، بلکه بیمار به دلیل ذات بیماری فوت نموده است.

 

جهت

نظر دهید »
شئون رسالت حضرت عیسی علیه السلام از نگاه قرآن و عهد جدید- قسمت ۸
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

معنای رسول و نبی در قرآن

شناخت معنای لغوی و اصطلاحی الفاظ هر موضوعی باعث می‌شود که موضوع، مسیر مشخص شده خود را بپیماید و از وارد شدن در بحثهای غیر ضرور جلوگیری ‌شود در این پایان‌نامه نیز سعی شده است معنی و مقصود از واژه‌های مطرح شده روشن شوند.
حضرت عیسی علیه السلام در قرآن متصف به صفاتی شده است که لازم است معانی لغوی و اصطلاحی آنها مشخص شود. دو وصفی که درباره ایشان آمده است یکی نبی و دیگری رسول است که در ادامه به هر دو معنای این دو کلمه پرداخته می‌شود.
رسول و نبی
در کتاب القاموس المقارن لألفاظ القرآن الکریم ذیل واژه (ر س ل) چنین آمده است:
رسول: مبعوث، نبّی
و در ذیل واژه (ن ب أ) چنین آمده است:
نبیّ: رسول
مفردات راغب نیز ذیل واژه (نبأ) چنین آورده است:
ترجمه: نبوت سفارت بین خدا و انسانهای عاقل است تا ناصواب را از معاد و معاش بزداید و نبی را نبی گویند برای اینکه خبر یقینی که موجب تسکین یافتن عقول خالص است می‌دهد. به معنی فاعل و مفعول نیز می‌آید. نبی اگر از نبأ باشد به معنی خبر بزرگ دهنده است و اگر از نبو باشد به معنی بلند مرتبه است.
مجمع البحرین نیز در ذیل ماده (نبأ) مثل مفردات توضیح داده است.
مفردات راغب همچنین ذیل ماده (رسل) چنین آورده است:
ترجمه: جمع رسول، رسل است و رسل الله هم به فرشتگان اطلاق می‌شود و هم به انبیاء .
به ظاهر ایشان با گفتن اینکه به انبیاء هم رسول گفته می‌شود فرقی بین نبی و رسول قائل نشده‌اند.
تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ۴۰ سوره احزاب رسول و نبی را چنین معنی می‌کند:
رسول عبارت از کسى است که حامل رسالتى از خداى تعالى به سوى مردم باشد، و نبى آن کسى است که حامل خبرى از غیب باشد و آن غیب عبارت از دین و حقایق آن است.
با توجه به معانی این دو کلمه چنین برمی‌آید که می‌شود واژه نبی و رسول بجای هم استعمال شوند.
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ذیل ماده (رسل) بحث مفصلی درباره فرق بین رسول و نبی ارائه داده که ماحصل آن این است:
ترجمه: نبی کسی است که برای او مقام تکوینی و جایگاه الهی و رتبه روحانی و معنوی باشد که برتر از مرتبه‌های متداول معنوی است و این مقام برای اعطاء منصب رسالت زمینه سازی می‌کند پس هر رسولی لاجرم نبی است ولی نبی گاهی رسول نیست. نبی از نبو اخذ شده و معنای آن رفعت و بلندی جایگاه است و از نبأ اخذ نشده است. اما مقام رسول چنین است که او خلیفه خدا بر خلق و واسطه بین او و خلق است و خواستی غیر از خواست خدا ندارد و در طول حیاتش برنامه‌ای جز اجرای رسالت و ابلاغ امر خدا ندارد با لحاظ این معنا، در قرآن ۲۸ مورد طاعت خدا با طاعت رسول قرین شده درحالی که این نسبت بین طاعت خدا و نبی نیست.
در فرهنگ ادیان جهان درباره نبی چنین آمده است:
نبی: یکی از اصطلاحات اسلامی برای «پیامبر»، همراه با اصطلاح رسول به معنی «پیک». مقام رسول را بالاتر می‌دانند چون‌که رسول کسی است که از سوی خداوند برای هدایت یک قوم فرستاده می‌شود و دارای کتاب مقدس خاصی است، به همین سبب غالباً حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را «رسول الله» می‌خوانند؛ اما در عمل اصطلاحات «نبی و رسول» را به جای یکدیگر به‌کار می‌برند.
اما در وادی تفاسیر و احادیث می‌توان تعاریف متفاوتی را برای این دو یافت. نبی و رسول در قرآن در مواردی با هم و گاهی بصورت جداگانه بکار رفته‌است و خود این نوع استعمال، باعث بروز اختلاف میان مفسران در تعریف اصطلاحی این دو شده است که از جمله آن آیات، می‌توان به سه نمونه زیر اشاره کرد:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فی‏ أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»[۱۵۱]
ترجمه: و پیش از تو [نیز] هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم جز اینکه هر گاه چیزى تلاوت مى‏نمود، شیطان در تلاوتش القاى [شبهه‏] مى‏کرد. پس خدا آنچه را شیطان القا مى‏کرد محو مى‏گردانید، سپس خدا آیات خود را استوار مى‏ساخت، و خدا داناى حکیم است.
«وَ اذْکُرْ فیِ الْکِتَابِ إِسمَاعِیلَ إِنَّهُ کاَنَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ کاَنَ رَسُولًا نَّبِیًّا»[۱۵۲]
ترجمه: در این کتاب از اسماعیل یاد کن که در وعده‌هایش صادق و رسولی پیامبر بود.
«وَ اذْکُرْ فیِ الْکِتَابِ مُوسیَ إِنَّهُ کاَنَ مُخلَصًا وَ کاَنَ رَسُولًا نَّبِیًّا»[۱۵۳]
ترجمه: و در این کتاب از موسی یاد کن، زیرا که او پاکدل و فرستاده‌ای پیامبر بود.
اختلاف میان تعریف اصطلاحی دو واژه را، به دو قسمت تقسیم می‌کنیم یکی اختلاف مفسران و دیگری بیان این دو واژه در احادیث.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

معنای نبی و رسول در نظر مفسران

برای اشاره به اختلاف مفسران در تعیین معنای اصطلاحی به سراغ یکی از آیات قرآن رفته و نظرات مفسران را ذکر می‌کنیم.
« وَ اذْکُرْ فیِ الْکِتَابِ إِسمَاعِیلَ إِنَّهُ کاَنَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ کاَنَ رَسُولًا نَّبِیًّا»[۱۵۴]

 

 

نظر مجمع البیان فی تفسیر القرآن:[۱۵۵]

رسول کسى است که فرستاده خداست و اگر بطور اطلاق گفته شود، مقصود پیامبر اسلام است. نبى کسى است که به سبب رسالت، داراى رفعت و درجه عظیم است. این مفسر در ادامه به اختلاف مفسران درباره نبی و رسول می‌پردازد و ادامه می‌دهد:
برخى فرق آن دو را اینطور ذکر کرده‏اند که: رسول کسى است که ملائکه بر او وحى نازل می‌کنند و نبى کسى است که در خواب بر او وحى میشود. بنا بر این هر رسولى، نبى است ولى هر نبی‌ای ‌ رسول نیست.
برخى گفته‏اند: رسول کسى است که بسوى امتى مبعوث شده و نبى کسى است که مبعوث بسوى امتى نیست. برخى گفته‏اند: رسول کسى است که به وضع شریعت و احکام پرداخته و نبى کسى است که نگهبان شریعت دیگرى است.

 

 

الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل:[۱۵۶]

ترجمه: فرق بین آن دو این است که همانا رسولی که از انبیاء است کسی است که معجزه و کتابی که بر او نازل شده همراهش باشد و نبی که غیر از رسول است کسی است که کتاب آسمانی بر او نازل نشده باشد اما مامور است که مردم را به شریعت قبلی دعوت نماید.

 

 

نظر ابن عربی در تفسیر منسوب به ایشان:

با توجه به اینکه بحث بر سر فرق معنای نبی و رسول خیلی وسیع است و مختص به یک مکتب تفسیری نیست لذا از باب نمونه در این قسمت تفسیری غیر کلامی نیز آورده شده است.
ابن عربی در ذیل آیه ۴۱ سوره حج در تفسیر خود چنین اظهار نظر کرده‌است[۱۵۷]:
ترجمه: فرق بین «نبی» و «رسول» این است که: «نبی» با فنای در مقام ولایت، به حقیقت [و خدا] واصل گشته، و با وجودی که از سوی حق تعالی به او بخشیده شده، به همراه حقیقتی که ارزانیش گشته، بازگشته؛ در حالی به مقام استقامت و پایداری رسیده، و شناخت کاملی از حقیقت نصیبش شده، و از این روست که [می‌تواند] از حق تعالی، و از ذات، صفات، افعال، احکام و دستورهایش، خبر آورد. او بر این کار برانگیخته شده تا [انسان‌ ها را] بر طبق آیینی که پیامبر پیشین داشته، فراخواند، در حالی که شریعت جدیدی تشریع نمی‌کند، و حکمی جدید و آیینی نو بنا نمی‌نهد، [البته] با آشکار ساختن معجزات، و انذارگری و تبشیر مردم. [مثال نبی] مانند انبیاء بنی‌اسرائیل [است]؛ چرا که همگی ایشان مردم را به دین [پیامبر پیشین] جضرت موسی فرا خواندند، بی آنکه آیین جدیدی و دین نوینی بنا نهاده باشند. و حضرت داود که دارای کتاب است، کتابش درباره یک سری معارف، حقایق، پندها و اندرزهاست، نه احکام و شریعت. و از این روست که پیامبر گرامی اسلام فرمود: «دانشمندان امت من، مانند انبیاء بنی‌اسرائیل‌اند»، ایشان اولیا و عارفان و متمکنان هستند. در صورتی که «رسول» کسی است که علاوه بر آن چه ذکر شد، اختیار قانون‌گذاری و تشریع را نیز داشته باشد. بنابراین، «نبی»، بین «ولی» و «رسول» قرار دارد.

 

 

مفاتیح الغیب

این تفسیر بعد از ذکر اقوال مختلف درباره رسول و نبی، قول معتزله را هم ذکر کرده و گفته که در نطر آنها بین نبی و رسول فرقی نیست سپس با استناد به روایتی از پیامبر اسلام (ص) که تعداد رسولان را ۳۱۳ نفر و تعداد انبیاء را ۱۲۴ هزار نفر بیان کرده؛ نظر خود را چنین بیان می‌کند: رسول فرشته را در ظاهر می‌بیند اما نبی در خواب فرشته را می‌بیند.[۱۵۸]

 

 

نظر صاحب المیزان:

هرچند که در تعدادی آیات قرآن، نبی و رسول در کنار هم آمده‌اند اما بیشتر مفسرین درباره این مسئله بحث جامعی را مطرح نکرده‌اند و از میان مفسرین مرحوم علامه طباطبایی در این مسئله بحث جامعی داشته‌اند و در بحث خود هم از روایات و هم از شیوه تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرده و به بیان معنای اصطلاحی این دو واژه پرداخته‌اند. ایشان ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره در جلد دوم تفسیر خود درباره نبی و رسول بحث مفصلی آورده‌اند که حاصل آن چنین است:
ایشان بعد از بیان نقل قول‌های مختلف در باب فرق بین نبی و رسول و نقد هر قول بیان می‌کند که رسول و نبی هر دو به سوی مردم گسیل شده‌اند اما نبی مبعوث شده تا مردم را به آنچه از اخبار غیبی که نزد خود دارد خبر دهد، چون او به پاره‌ای از آنچه نزد خداست خبر دارد، ولی رسول کسی است که به رسالت خاصی زاید بر اصل نبوت گسیل شده‌است. بنا بر این پس نبی عبارت است از کسی که برای مردم آنچه مایه صلاح معاش و معادشان است، یعنی اصول و فروع دین را بیان کند، البته این مقتضای عنایتی است که خدای تعالی نسبت به هدایت مردم به سوی سعادتشان دارد، و اما رسول عبارت است از کسی که حامل رسالت خاصی باشد، مشتمل بر اتمام حجتی که به دنبال مخالفت با آن عذاب و هلاکت و امثال آن باشد. در نهایت ایشان چنین بیان می‌کنند که:: رسول شرافت وساطت بین خدا و بندگان را دارد، و نبی شرافت علم به خدا و معارف خدایی را دارد.[۱۵۹]
صاحب المیزان در بیان معنی نبی و رسول بحث دیگری را با استناد به روایات مطرح می‌کند که چنین است:
ایشان با استناد به روایتی از امام باقر علیه السلام با این مضمون که پیغمبری که در خواب فرشته را می‌بیند، و صدای او را می‌شنود ولی خودِ فرشته را نمی‌بیند نبی، و پیغمبری که صوت فرشته را می‌شنود ولی در خواب فرشته را نمی‌بیند بلکه در بیداری می‌بیند، رسول است؛ بیان می‌کنند که این روایت در صدد تعریف و تحدید رسول و نبی نیست بلکه مقصود این است که نبوت و رسالت دو مقام مخصوصند که خصوصیت یکی رؤیا و خصوصیت دیگری دیدن فرشته وحی است. و چه بسا هر دو مقام در یک نفر جمع شود، و او دارای هر دو خاصیت باشد، و چه بسا می‌شود که نبوت باشد و رسالت نباشد، و در نتیجه معنای رسالت از نظر مصداق اخص از معنای نبوت خواهد بود. ایشان در ادامه برای تایید نظرشان به حدیث ابوذر هم اشاره کرده که حاصلش این است که هر رسولی نبی هم هست ولی هر نبی‌ای رسول نیست.[۱۶۰]

 

معنای نبی و رسول در احادیث

از آنجا بر طبق اعتقاد شیعه امامان مرجع علمی و دینی هستند و در واقع مفسر دین هستند لذا حتی در باب توضیح کلمات قرآنی نیز ایشان برای شیعه مرجع هستند به همین دلیل معنای نبی و رسول را از منظر روایات شیعی نیز در حد مختصر می‌آوریم.

 

 

عدّه من أصحابنا عن أحمد بن محمّدعن أحمد بن محمّد بن أبی نصر، عن ثعلبه بن میمون، عن زراره قال: سألت أبا جعفر- علیه السّلام- عن قول اللّه – عزّ و جلّ-: وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا: ما الرّسول؟ و ما النّبیّ؟ فقال: النّبیّ الّذی یرى فی منامه، و یسمع الصّوت، و لا یعاین الملک. و الرّسول الّذی یسمع الصّوت، و یرى فی المنام، و یعاین الملک.[۱۶۱]

ترجمه: فرمود: نبی کسی است که در خواب می‌بیند و صوت را می‌شنود و ملک را با چشمش نمی‌بیند ولی رسول صوت را می‌شنودو در خواب می‌بیند و ملک را هم با چشم می‌بیند.

 

 

امام صادق علیه السلام درباره نبی و رسول و محدَث می‌فرماید: [۱۶۲]

رسول کسی است که فرشته به او ظاهر می‌شود و با او سخن می‌گوید اما نبی فرشته را در خواب می‌بیند. چه بسا نبوت و رسالت در یک شخص جمع شود. و محدَث کسی است که صوت فرشته را می‌شنود اما فرشته را نمی‌بیند .
مجمع البحرین با بهره گرفتن از روایات فرقهایی برای رسول و نبی ذکر کرده ما ماحصلش این است:

 

نظر دهید »
بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۲۱
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

کیقباد
کیقباد (قباد) نخستین پادشاه کیانی است که برخی او را پسر زاب (زو) و برخی از خاندان نوذر دانسته اند. در اوستا بارها از کیقباد نام برده شده است اما در روایات مذهبی زردشتی، پدر کیقباد مشخص نیست. مورخین اسلامی، با چند نسل، نژاد او را به منوچهر رسانده اند. به موجب روایت بُندهِشن، کیقبادِ نوزاد را در پارچه ای پیچیدند و در داخل صندوقی به آب انداختند. زاب، پسر طهماسپ، آن کودکِ در حال مرگ را از آب گرفت (قس: موسی).
کیقباد از شاهانی است که در ادبیات فارسی نسبتاً خوش نام است:
آفتابی گاهِ بزم و آسمانی گاهِ رزم خسروی روزِ شکار و کیقبادی روزِ بار
(مسعود سعد: ۲۸۳)
زلیخا
زلیخا که نام اصلی او را «راعیل» و به روایتی «نکا» گفته اند، همسر عزیز مصر، «قطفیر بن رحیب» بود که در زمان سلطنت «ریّان بن ولید» فرعون مصر می زیست. پس از آنکه یوسف از کاروانی که او را به مصر آورده و در معرض فروش قرار داده بود، به اصرار زلیخا خریداری شد، به تربیت و پرورش او همت گماشتند.
زلیخا چون با اصرار و ابرام نتوانست یوسف را رام کند، به تهدید و ارعاب و سرانجام به اتهام روی آورد و به او نسبت تجاوز و هتک ناموس داد و بالأخره یوسف با وجود برائت (یوسف: ۲۸) به زندان افتاد و سالها در زندان ماند.
حدیث دلدادگی زلیخا به یوسف، تا آنجا در ادبیات فارسی زبانزد خاص و عام شده است.
در چاه چو معشوق زلیخایم از این عشق ای خوبیِ تو خوبیِ معشوق زلیخا
(مسعود سعد: ۱۷)
طوس
نوذر، پهلوان ایرانی، دو پسر داشت به نام های گستهم و طوس (توس) که چون هیچ کدام فَرّ نداشتند نمی‌توانستند به جای پدر بنشینند. طوس در دربار کاووس و کیقباد و کیخسرو مقام اسپهبدی داشت و چندی هم مدعی تاج و تخت بود. کیخسرو هنگام ترک پادشاهی، منشور حکومت خراسان را به طوس داد.
به ندرت، نام طوس در ردیف سایر پهلوانان، در ادب فارسی آمده است:
ای شاه جهان تو بندگان داری چون رستم و طوس و بیژنو قارن
(مسعود سعد: ۳۹۲)
فرعون
فرعون لقب پادشاهان قدیم مصر است و مفسّران، آن را لقب شاهان عمالقه دانسته اند، نام فرعون شصت و هشت بار در قرآن آمده و تماماً مراد از آن، فرعون زمان حضرت موسی بوده که از نظر تاریخی بر رامسس دوم (۱۲۹۸-۱۲۳۲ ق.م) دومین نفر از سلسله نوزدهم فراعنه مصر، معروف به «فرعون تسخیر» منطبق است.
فرعون در ادبیات اسلامی ایران، با الهام از آیاتی که در قرآن آمده، به عنوان مظهر و مثال تکبّر و تجبّر و طغیان و سرکشی مشهور شده، تا آنجا که مصدر «تفرعن» (به معنی گردن کشی) را از نام او مشتق دانسته اند.
سِحرِ دشمن همه باطل کنی از تیغ، مگر دشمن و تیغ تو را قصه فرعون و عصاست
(مسعود سعد: ۷۳)
در آب غرق عمر با سپاه چون فرعون ملک مظفّر گشته چو موسی عمران
(مسعود سعد: ۳۷۲)
فرهاد
نام عاشق افسانه ای شیرین و رقیب خسروپرویز است (= خسرو و شیرین) که در متون تاریخی اشاره ای به وجود آن نشده و فقط در برخی از کتاب های قدیم، به عنوان فرهاد حکیم که مهندس بوده و کار ساختن بعضی نقوش در بناهای عهد خسرو پرویز به او منسوب است، از او سخن رفته است. در دوره های بعد از نظامی، شهرت او چندان مسلّم بوده که شاخه هایی از قبایل کُرد، مانند کلهر خود را از نژاد او می دانستند.
حکایت عشق اسطوره ای فرهاد، حتی قبل از نظم داستان نظامی هم در ادب فارسی شناخته شده است و پس از قرن ششم، آوازه کوهکنی فرهاد ابعاد وسیعتری یافته و به ویژه، در دامن سبک هندی موجد خیال ها و مضامین دلپذیری شده است که به اندکی از بسیار اشاره می‌شود:
نابرده به لفظ نام شیرین در کوه بمانده ام چو فرهاد
(مسعود سعد: ۹۴)
همیشه بادی بر تخت مُلک چون خسرو مخالف تو گرفتار شدّت فرهاد
(مسعود سعد: ۱۱۳)
تو خسرو روزگار خویشی در بند تو حاسد تو فرهاد
(مسعود سعد: ۱۳۶)
همیشه تا به سَمَرهای عشق یاد کنند حدیث قصه شیرین و خسرو و فرهاد
(مسعود سعد: ۱۱۴)
قارون
ثروتمند معروف معاصر موسی است که با آن حضرت معاوضه داشت. نام قارون (تورات: قورح) چهار بار در قرآن (قصص: ۷۶ و ۷۹، عنکبوت: ۳۹، مؤمن: ۲۴) ذکر شده است. به نظر بسیاری از مفسّرین، او اصلاً از بنی اسرائیل و پسر عمّ حضرت موسی است که عامل و گماشته فرعون بود بر بنی اسرائیل و از نیکوییِ روی، او را «منوّر» می خواندند.
موسی از قارون زکات خواست و چون مقدار آن زیاد می شد، قارون از دادن زکات سرباز زد و سران بنی اسرائیل را بر آن داشت که زنی فاجره را بخواندند و بر موسی تهمت فسق زدند. اما زن در برابر انبوه مردمان راز توطئه را فاش کرد و قارون را دروغزن نامید و چون قارون سخن حق را نشنید، زمین به فرمان موسی درآمد، و به اشارات موسی، او و تمامی ثروتش را فرو خورد. در انطباق هویت قارون بر رجال تاریخی میان محققان اختلاف است.
قارون در فرهنگ اسلامی، و به تبع آن در ادبیات فارسی، کنایه از کسی است که در اندوختن مال افراط ورزد و با داشتن ثروت بسیار که هیچ گاه به دردش نخواهد خورد، نابود می‌شود.
دستت همی زمین را مفلس کند به زر تیغت همی هوا را قارون کند ز جان
(مسعود سعد: ۳۶۸)
تعبیر «گنج قارون» کنایه از مال انباشته و فراوان و بی سود، در شعر فارسی به کار می رود:
ز خلقش کوه بابل خورده آسیب ز جودش گنج قارون برده کیفر
(مسعود سعد: ۱۹۵)
کیخسرو
کیخسرو، پسر سیاووش و نوه کاووس از بافَرّ ترین پادشاهان کیانی است که بنا بر روایات کهن عمر خود را وقف انت
قام خون پدر کرد. فرنگیس، دختر افراسیاب، پس از آنکه شویش کشته شد پسری آورد به نام کیخسرو که افراسیاب از بیم آنکه او از نژاد خود آگاه شود و به کین خواهی پدر برخیزد، دستور داد وی را به شبانان بسپرند (قس: فریدون، موسی، کورش).
چنان که از مجموعه روایات بر می آید کیخسرو، بر خلاف بسیاری از پادشاهان بدنام و دژخوی، نه تنها پادشاه کامل بلکه انسان کامل نیز هست. او چون جمشید دارای جام جهان نماست که با چشمهای همه بینِ خورشید و با بینش رازدان خدا، عین بینایی و دل آگاهی است، با دلی که آیینه گیتی نماست.
نام کیخسرو در ادبیات فارسی، به هیچ وجه، به اندازه روایات کهن، بلندآوازه نیست و بیشتر از او به عنوان عظمتی بر باد رفته یاد می‌شود:
تو شهریارا کیخسروی به جاه و هنر ربیع پیش تو مانند رستم دستان
(مسعود سعد: ۳۸۷)
هستی تو چو کیخسرو هر بنده به پیش تو
چون رستم و چون بیژن چون نوذر و چون گرگین
(مسعود سعد: ۴۳۶)
لَجلاج
نام قمارباز یا شطرنج باز مشهوری است که در تداول عامه، به «لِیلاج» نیز معروف بوده است. صاحب برهان او را پیر و مرشد قماربازان و برخی دیگر واضع شطرنج معرفی کرده اند.
نام لَجلاج به عنوان سلطان شطرنج و نیز کسی که سخن نادرست و غیر فصیح گوید، به عرصه ادبیات فارسی راه یافته است. شرح حال چندین لَجلاج دیگر نیز در کتاب های دوره اسلامی هست که از مورد بحث ما خارج است و می‌توان به لغت نامه مراجعه نمود:
هنر به حضرت او تحفه کی توان بردن که علم بیدق و فرزین بَرَد بَرِ لَجلاج
(مسعود سعد: ۶۱)
شبدیز
شبدیز (شبرنگ، شب نما = سیاه) نام اسب معروف و افسانه ای خسرو پرویز است که به روایتی از روم آورده بود و از سایر اسبان چهار وجب بلندتر بود و گویند نعلش را با ده میخ به پایش می کوفتند.
سیمای افسانه ای شبدیز در ادب فارسی، حتی مدتها قبل از نظامی، مشخص و متجلی بوده و بسیار شده است که شاعران اسب ممدوح را به شبدیز مانند کرده اند:
شاها تو سلیمانی و در دولت و ملکت هر مرکب شبدیز تو چون تخت سلیمان
(مسعود سعد: ۳۷۶)
ای چو سلیمان به جاه و حشمت و رتبت باره شبدیز تو چو تخت سلیمان
(مسعود سعد: ۴۵۱)
در ابیات اخیر از مسعود سعد می‌توان شبدیز را به معنی (شبرنگ و شبگون (سیاه)» فرض کرد.
لیلی و مجنون
لیلی معشوقه معروف مجنون است که در ادب فارسی مظهر کامل عشق و عشقِ کل و نماینده تام معشوق شاعران شده است. او دختر مهدی بن سعد یا مهد بن ربیعه بود و مجنون بن قیس بن ملوح عاشق او شد و از عشق او سر به بیابان نهاد و با وحوش و غزالان دمخور گشت. مجنون، شاعر هم بود و دیوان شعری هم به او منسوب است. وی در فراق معشوقه شعرها و گفت و خاک ها بر سر ریخت.
در ادب عرفانی فارسی، لیلی مظهر عشق ربّانی و الهی است و مجنون مظهر روح ناآرام بشری است که بر اثر دردها و رنجهای جانکاه، دیوانه شده و در صحرای جنون و دلدادگی سرگردان است و در جست و جوی وصال حق به وادی عشق درافتاده و می خواهد به مقام قرب حضرت لایزال واصل شود اما به این مقام نمی رسد، مگر روزی که از قفس تن رها شود.
گَردان ز عشقت ای به حُسن چو لیلی گِردِ بیابان و کوه و دشت چو مجنون
(مسعود سعد: ۳۹۵)
هوشنگ

 

نظر دهید »
بررسی رابطه مهارت مذاکره مدیران با میزان تعارض میان کارکنان مراکز آموزش فنی و حرفه ای کرج- قسمت ۲۰
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در مطالعه ای که توسط هندل[۶۱](۲۰۰۵) و همکاران برای تعیین ارتباط بین سبک رهبری و انتخاب استراتژی اداره تعارض در میان سرپرستاران بیمارستان های عمومی فلسطین اشغالی انجام شد سرپرستاران خود را به عنوان رهبران تحول گرا به جای عمل گرا معرفی کردند یک مصالحه عمومی ترین سبک مورد استفاده در استراتژی مدیریت تعارض بود . تقریبا نیمی از پرستاران مورد مطالعه تنها یک سبک از مدیریت تعارض بکار بسته اند . رهبری تحول گرا به طور معنی داری روی استراتژی تعارض انتخاب تاثیر می گذارد . بر اساس یافته های ایشان سرپرستاران تمایل به انتخاب سبکی در اداره تعارض داشته اند که رویکرد باخت – باخت پیروی میکرد .
ری مالکوم[۶۲] ( ۲۰۰۵ ) در پایان نامه دکترای خود به بررسی روابط بین ساختار های سبک رهبری و سبک مدیرت تعارض پرداخته است نمونه شرکت کنندگان این پژوهش ۷۱۵ نفر بود که نتایج این مطالعه بیان می دارد که یک رابطه قوی و مثبت بین سبک مدیریت تعارض و سبک رهبری وجود دارد . همچنین ارتباط قوی بین ساختار های این رهبری ها وجود دارد .
برایان کراو[۶۳] ( ۲۰۰۵ ) در پایان نامه دکترای خود یک مقایسه از سبکهای مدیریت تعارض کشور کره و آمریکا که به درک ارتباطی مربوط است مورد بررسی قرار داده است . نتایج عبارت بودند از کره ای ها با بهره گرفتن از سبک مصالحه و همکاری تغییر تعامل های فرهنگی را به تعامل های بین فرهنگی کاهش میدهند . ۲- آمریکایی ها استفاده از سبک اجتناب و رقابت را نیز انجام میدهند و با سبک همکاری و مصالحه تعامل های درون فرهنگی را به بین فرهنگی افزایش میدهند .
کریستین لارنس [۶۴]( ۲۰۰۵) در پایان نامه دکترای خود در رابطه با شایستگیهای فردی و مدیریت تعارض روی ۱۳۷ دانشجو مطالعه انجام داده است و از آنان خواسته است تا نظرات خود را در مورد شایستگی های فردی و رفتاری خود و شیوه هایی که به هنگام بروز تعارض بکار میبرند
گزارش کنند نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که شیوه هایی که مبتنی بر تشریک مساعی بوده اند رابطه مثبتی با شایستگی فردی داشته لکن شیوه های مبتنی بر احتراز و جدایی انداختن رابطه منفی با شایستگی فردی دارد .
جان کراکته [۶۵]( ۲۰۰۵ ) تحقیق راهبردی های مدیریت تعارض در سه نوع سازمان ( شامل ۴۷ نمونه از مدارس ، کودکستانها و هیات مرکزی بهداشت انجام داده است در این تحقیق تعارضات مدیران مدارس ، سرپرستاران مراکز بهداشت و مسئولین آموزش کودکستانی مورد بررسی و آزمون قرار گرفت و سعی شد که رفتار و سلوک جامعه آماری به کمک مصاحبه معلوم گردد. نتایج حاصل بیانگر ان واقعیت بود که مدیران مدارس و سرپرستان بهداشت جهت رفع تعارض اغلب به قدرت متوسل می شوند و با کسب اطلاع سعی در رفع تعارض دارند . اما مدیران کودکستانها سعی داشتند با حاکم کردن فضای همکاری و ایجاد جو مناسب سازمان ها به رفع و پیگیری پدیده تعارض مبادرت کنند .
پائول (۲۰۰۴) : در پایان نامه دکترای خود رابطه بین جو سازمانی و سطوح تعارض را بررسی نموده است که هدف از آن بررسی سطوح تعارض با جو سازمانی مدارس بوده است . یافته های پژوهشگر بیان گر این بوده است که هر چه جو مدرسه بازتر باشد میزان تعارض کمتر است و در مدارسی که مدیران رفتار آمرانه توام با خشونت و بی توجهی یا حمایت کم از معلمان دارند و با آنان همکاری می کند و در مدرسه آنها روح اخلاقی حاکم است و معلمان از میزان تعارض کمتری برخوردارند.
در مطالعه بین فرهنگی که در سال (۲۰۰۳ ) توسط عثمان گانی و تان[۶۶] در مورد تاثیر فرهنگ روی سبک های مذاکره مدیران آسیایی در کشور سنگاپور انجام شده است مشخص گردیده که محیط فرهنگی و نژاد تاثیر چشمگیری روی سبک مذاکره مدیران آسیایی گروه های فرهنگی عمده داشته است . در میزان استفاده از سبک ها ی مذاکره میان مدیران ۳ نژاد چینی ، هندی و مالزیایی اختلاف جالب و معنی داری وجود دارد .

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

در مورد میزان استفاده از سبک های مذاکره در بین ۳ نژاد مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد .

در مورد میزان استفاده از سبک های مذاکره واقع گرایی در بین ۳ نژاد مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد. هر سه گروه به میزان مناسبی از این سبک بهره برده اند ( مدیران مالزیایی ۵۴٫۵۴ ، هندی ۵۳٫۲۵ ، چینی ۵۴٫۷۵ )

در مورد میزان استفاده از سبک های مذاکره تحلیلی در بین ۳ نژاد مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد. هر سه گروه مدیران به میزان زایدی از این سبک بهره بردند ( مردیان مالزیایی ۵۷٫۱۵ ، هندی ۵۵٫۵ ، چینی ۵۸٫۳۵ )

در مورد میزان استفاده از سبک های مذاکره هنجاری در بین ۳ نژاد مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد. ( مدیران مالزیایی ۵۰٫۵۹ ، هندی ۵۱٫۹ ، چینی ۴۸٫۳۰ )

در مورد میزان استفاده از سبک های مذاکره شهودی در بین ۳ نژاد مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد. ( مدیران مالزیایی ۵۳٫۵۸ ، هندی ۵۰٫۸۵ ، چینی ۵۱٫۶۰ )

بنابراین هر سه گروه مدیران میزان استفاده مناسبی از سبک مذاکره واقع گرایی ، هنجاری و شهودی داشته اند و این مدیران تنها از سبک مذاکره تحلیلی استفاده بیش از حد داشته اند ، هیچ کدام از سبک ها میزان استفاده کم وجود نداشته است .
یورشامر ( ۲۰۰۱ ) در مطالعه ای که در بیمارستان های نروژ انجام داده است تحلیل نمود که چگونه افراد تعارض مربوط به مشارکت کاری را مدیریت می کنند . وی یادآور میسازد که شاغلین ۳ رویکرد را برای اداره تعارض بکار بسته اند . اجتناب ، رفتارهای اجباری و مذاکره .
پوفال[۶۷] (۲۰۰۱) : پژوهش خود را معطوف به تاکتیکهای موثر در مذاکره نمود که نتایج نشان میدهد تاکتیک های زیر در مذاکرات موثر هستند . – آمادگی – مشخص نمودن هدف – احترام گذاشتن به طرفین مذاکره – گوش دادن به دیدگاه های طرفین مذاکره – برقراری ارتباط سالم .
لارسون[۶۸] در سال ۲۰۰۱ در تحقیقی تحت عنوان رفع تعارض از طریق مذاکرات : چگونه مذاکرات چند جانبه را در رفع تعارضات محیطی و توسعه تاثیر دارند ؟ نشان داد که چگونه
مذاکرات چند جانبه در رفع تعارضات نقش پویایی دارند و این که مذاکره گرایش به تحلیل رفتارهای برد – باخت در موقعیت دو جانبه دارد . این مطالعه به یک چهارچوب سیستمی برای ساختار توافق و رضایت در مذاکرات پیچیده دارد در این تحقیق ار ترکیب روش تلفیقی و روش توزیعی مذاکره برای تغییر جو مذاکرات استفاده شده است . نتایج این تحقیق نشان داد که مذاکرات چند انبه فرصت هایی را برای طرف ضعیف برای زاید کردن آگاهی در شرایط محیطی تهدید کننده فراهم کرد و از راه حل های تلفیقی برای حل تعارضات اشتفاده کردند و این کا مذاکرات شفاهی و انعطاف پذیر بیشتر در رفع تعارضات موثر می باشد و گروه هایی که قدرت بیشتری داشتند از راه حل های ابتکاری برای حل تعارض استفاده کردند که هر کدام با توجه به موقعیت و شرایط آنها مناسب بود و نتایج مثبتی داشت
در تحقیقی میدانی که بوسیله وال و نویان[۶۹] در سال (۱۹۹۸ )انجام گردیده ذکر شده است با افزایش تعارض رضایت گروه کاهش میابد استفاده از سبک تلفیقی در مدیریت تعارض بیشتر از هر سبک دیگری موجب رضایت خاطر گروه می گردد.
پژوهشی که توسط ویلیام[۷۰] (۱۹۹۶) انجام شده است ، این دیدگاه را تایید نمود که وجود تعارض بین اعضاء گروه موجب افزایش خلاقیت و ابتکار عمل و افزایش تولید می گردد و تصمیم گیری در گروه هایی که اختلاف نظر دارند ۷۳ درصد بهتر از گروه هایی است که اختلف نظر نداشتند .
در دهه های گذشته بکارگران گفته می شد که احساسات و هیجانات خود را در خانه گذاشته و بعد به سرکاربیایند ولی اینک یافته های تحقیق نشان داده اند چنانچه هیجانات خوب شناخته شوند و سپس کنترل و مدیریت شوند . موجب اعتماد ، تعهد و صمیمیت ، افزایش بهره وری و انجام امور به شیوه مناسب و در نتیجه باعث رضایت کارفرما و هم کارگر خواهد شد.
جیمز پترسون [۷۱](۱۹۹۶) پژوهش و مطالعات خویش را معطوف به مذاکره موثر نموده است نتایج نشان میدهد مذاکره ای موثر است که مذاکره کننده نکات ذیل را توجه کند . – بداند که خود و طرف مقابل ( یا طرفین مذاکره )از مذاکره حاضر چه میخواهد و از چه چیز میتواند چشم پوشی کند . – با هدف سود طرفین مذاکره کند . – مهارتهای لازم را در خصوص حل مشکل ، گوش دادن موثر ، مدیریت تضاد و جرو بحث بدست آورد .
دنیس هاور[۷۲] ( ۱۹۹۴ ) پژوهش و مطالعه دکترای خود را در زمینه چگونگی افزایش مهارتهای مذاکره معطوف داشته تحقیقات نشان میدهد عوامل زیر در اثر بخشی مذاکره تاثیر دارند – شنونده خوب بودن – داشتن اطلاعات کافی – مبادی اداب بودن – رفتار مناسب داشتن – فصیح بودن – تحلیل گر بودن – صبر و حوصله داشت – قادر به کنترل و احساسات بودن
لوتانز ( ۱۹۹۲) : اشاره به تحقیق میکند که از طریق آن شیوه های حل تعارض در میان مردان و زنان مورد بررسی قرار گرفته است نتیجه حاکی از آن است که مردان و زنان در کمک کردن به گروه ها برای حل تعارض مهارت تقریبا برابری دارند .
در تحقیق که توسط آدلر ۱۹۹۱ نقل از رابینز ۱۹۹۸ انجام شده نشان داد که زمینه های فرهنگی و تشخیصی در امر تعارض موثر ترین نقش را دارد در واقع گوناگونی فرهنگ موجب سبک های تعارض متفاوت در کشورهای مختلف می شود .
جوی فریس[۷۳] ( ۱۹۹۲ ) .در تحقیقی انواع استراتژیهای بکار گرفته شده جهت اداره تعارض را در سه نوع سازمان ( مدارس ، مراکز بهداشتی و مراکز آموزش پرستاری ) بررسی کرد . یافته های تحقیق نشان دادند که دو گروه مدیران مدرسه و سرپرستاران مراکز بهداشتی معتقدند که تعارض را میتوان با بر قراری ارتباط صحیح و اطلاعات صریح اداره کرد . مدیران مراکز آموزش پرستاری با ایجاد جو سالم سازمانی سهمی در اداره تعارض داشته اند . همه گروه ها وحدت نظر داشتند که تعارض را باید با توجه به موقعیت ، شرایط و ساختار خاص آن اداره نمود .
چاسمیر و مایلز[۷۴](۱۹۸۹ ) نیز در تحقیقی که در مورد سبک مدیریت تعارض بین زنان و مردان انجام داده اند اظهار دارند که زنان و مردان در هر سطح از مدیریت تعارض را مشابه هم مدیریت می کنند . به عبارت دیگر جنسیت بر سبک مدیریت تعارض اثر ندارد .
جمعبندی و ارائه چهار چوب نظری پژوهش
پیچیدگیهای روانشناختی انسان از یکسو و تفاوتهای ذاتی و اکتسابی او از نظر علائق ، سلایق ، ارزشها ، تمایلات فردی و نیز تفاوتهای بینشی و دیدگاهی که از سوابق تحصیلی ، تجربه های کاری و توانایی های شغلی ناشی میشود ، وجود تعارضا و بروز اختلاف در محیط کاری ، گروه های کاری و روابط فیمابین افراد را به امری طبیعی و غیر قابل اجتناب مبدل ساخته است . لذا پذیرش این واقعیت که در بهترین حالت کار گروهی و در بهترین گروه های کاری موجود تعارض و اختلافات نظر وجود خواهدداشت .
مدیریت تعارض عبارتست از فرایند کنترل شایسته تعارضات و تمرکز بر عوامل ایجاد کننده آنها و هدایت آنها به سمت اهداف گروهی و فردی . مدیریت تعارض جزء شایستگیهای رفتاری یک مدیر گروه میباشد که از نقشهای میان فردی آنها حکایت میکند .
مدیریت تعارض باید ضمن ایجاد جو اعتماد و همدلی در گروه و پررنگتر کردن خصوصیاتی چون صداقت ، صراحت در گفتار ، شفافیت موضوع و مانند اینها ، با توسل به شیوه های فیلتر کردن موضوعات و قالب بندی افکار و نظذات با ترکیبی مناسب و خوش نقش ، به هدایت تعارضات بسوی اهداف مشترک کار گروهی همت گمارد و آنها را از حالت تهدید خارج نموده و به فرصتی برای سازندگی بیشتر تبدیل کند .
انتخاب استراتژی و سبک مدیریت تعارض ، بستگی به اعتماد به نفص فرد ، میزان شناخت او از خواسته ها و اهداف طرف دیگر ، مزان اطلاعات موجود و قابل افشا درباره افراد ، انعطاف پذیری طرفین و حس هنکاری و مشارکت آها دارد .
مذاکره نوعی ابزار ارتباطی بین دو طرف برای نیل به توافق پیرامون نیازها و نظرات متفاوت است که میتوان برا ی حل تعارضات از آن استفاده کرد . سبک های مذاکره در سازمان های گوناگون ، تحت تاثیر تفاوتهای فرهنگی و نظام ارزشی متفاوت قرار میگیرد .
فرایند مذاکره بسیار پیچیده است و چهار مرحله را در بر میگیرد ، ایجاد رابطه ، تبادل اطلاعات ، ترغیب و توافق . اگر چه این مراحل در مذاکرات گوناگون طی میشود ولی میزان تاکید و ارزش گذاری بر هر یک از این مراحل از عوامل مختلف تاثیر می پذیرد که بسته به فرهنگ و شرایط سازمانی و گروه های کاری متفاوت میباشد .
تحقیقات نشان میدهد ، چنانچه در مواقع بحرانی که حساسیت نسبت به موضوع افزایش می یابد طرفین سعی می کنند به جای برخورد احساسسی ، به نحو عقلایی و منطقی با موضوع برخورد نمایند ، تمکان اتخاذ نتیجه برد-برد افزایش می یابد . به تعداد فرهنگ های گوناگون در جهان ، تنوع سبکهای مذاکره وجود دارد .
با توجه به فرهنگ حاکم بر سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور در این پژوهش جهت بررس یمهارت مذاکره مدیران مراکز آموزش فنی و حرفه ای کرج از ۴ سبک مذاکره واقع گرایی ، تحلیلی ، هنجاری و شهودی استفاده شده است .
با توجه به آنچه در این فصل به آن پرداخته شد ، باید گفت که مدیریت تعارض فرایند تشخیص نقش مناسب تعارض در بین گروه های کاری و استفاده مناسب از فنون و راهبردهای مرتفع ساختن آن در جهت بهبود عملکرد گروه و افزایش بروز خلاقیتهای فردی و تقویت روابط میان فردی در بین اعضاء گروه کاری می باشد .

 

 


مقدمه

فصل حاضر به معرفی روش تحقیق این پژوهش اختصاص دارد ، در این فصل محقق در معرفی جامعه آماری ، نمونه گیری و معرفی و تعیین ابزار گرد آوری داده آماری مورد نیاز و همچنین محاسبه اعتبار و تعیین روایی ابزار مورد استفاده پژوهش و ارائه آزمونهای آماری مورد استفاده جهت تحلیل داده های گرد آوری شده می پردازد

 

 


روش تحقیق

از آنجائیکه پژوهش حاضر قصد دارد موقعیت موجود در رابطه با مهارت مذاکره مدیران در مدیریت تعارض شغلی میان کارکنان فنی و حرفه ای را بدون هیچ دخل و تصرفی مورد مطالعه قرار دهد بنا براین از حیث روش یک تحقیق توصیفی میباشد . و با توجه به اینکه درصدد بررسی و حل مسائل و مشکلاتی است که افراد در انجام وظایف و فعالیت های یک مجموعه یا سازمان با آن مواجه هستند . بنابراین از حیث هدف پژوهشی کاربردی میباشد .

 

 


جامعه آماری

جامعه آماری پژوهش را ۳۹۲ نفر از کارکنان ( مدیران ، معاونان ، مربیان حق التدریس ، پیمانی ، کارمندان ) شاغل در مراکز آموزش فنی و حرفه ای منطقه غرب استان تهران و مرکز تربیت مربی کرج که در سال آموزشی ۸۸ در این مراکز مشغول به کار میباشند تشکیل می دهد که آمار آنها به تفکیک مراکز استخدام به شرح ذیل ارائه میگردد.
جدول ۱-۳ : آماری کارکنان مراکز آموزشی فنی و حرفه ای کرج

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

 

نظر دهید »
بررسی عوامل موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی دارای مقاله های ISI و ISC در سال های ۱۳۸۵-۱۳۸۹ مطالعه موردی دانشگاه شیراز- قسمت ۶
ارسال شده در 25 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

سلیمانی (۱۳۸۷)در پژوهشی تحت عنوان عوامل موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی واحدهای منطقه هشت دانشگاه آزاد پرداخت. بر اساس یافته تحقیق وی از میان تولیدات علمی، مقالات چاپ شده در مجلات علمی، بیش ترین درصد و اختراعات ثبت شده، کم ترین درصد را به خود اختصاص داده اند. علاوه بر این ازمیان گروه­های ششگانه، گروه علوم پایه بیش­ترین و گروه هنر کم­ترین سهم را در تولیدات علمی داشته اند. اما از میان عوامل سازمانی، تنها مهارت­ های اطلاعاتی و ارتباطات علمی در میزان تولیدات علمی موثر بوده اند، به طوری که خدمات رفاهی، امکانات و تجهیزات پژوهشی و نحوه مدیریت دانشگاه هیچ تاثیری روی حجم تولیدات علمی نداشته اند. بر اساس یافته­ ها، مجلات علمی و کتاب­های تخصصی بیش تر از سایر ابزارها برای کسب اطلاعات علمی مورد استفاده قرار گرفته اند.
کریمیان (۱۳۸۷)در پایان نامه خود به بررسی موانع فعالیت­های تحقیقاتی در دانشگاه از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرداخت. او با انتخاب یک نمونه ۲۲۷ نفری به شیوه تصادفی و طراحی پرسشنامه و جمع آوری اطلاعات، دریافت که مطابق آزمون­های تحلیل واریانس متغیر، شاخص لامبدای ویکلز آزمونT تک نمونه ای، T گروه های مستقل در آزمون تعقیبی توکی موانع مالی بیش ترین و موانع سیاسی کم ترین میانگین را به خود اختصاص می­دهند، اما نگرش اعضای هیات علمی در مورد موانع یادشده بر میزان تحقیقات تاثیری نداشت. البته بین دیدگاه اعضای هیات علمی به تفکیک جنسیت، مرتبه علمی، رشته تحصیلی، دانشکده و مسئولان اجرایی تفاوت معناداری وجود داشت و در مورد سابقه خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد.
حجازی و بهروان (۱۳۸۸)در مقاله ای تحت عنوان “بررسی رابطه بین عوامل فردی و سازمانی با بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی کشاورزی مورد مطالعه: دانشکده های کشاورزی استان تهران” به این نتیجه رسیدند که در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی و پردیس ابوریحان دانشگاه تهران از بین عوامل فردی، رتبه علمی و اعتماد به نفس و از بین عوامل سازمانی، مدیریت مشارکتی، رابطه معنی داری در سطح یک درصد با بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی داشتند. در دانشکده کشاورزی تربیت مدرس هیج رابطه معنی داری بین عوامل فردی و بهره وری پژوهشی مشاهده نگردید. ولی از بین عوامل سازمانی، اهداف روشن پژوهش و نظام مشاوره، دارای رابطه معنی دار در سطح یک درصد بودند. تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر های نظام مشاوره، انگیزه و شبکه ارتباطی با همکاران، حدود ۸/۶۲ درصد تغییرات بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی را در دانشکده های مذکور تبیین می نماید.
اعظمی (۱۳۸۹)در پژوهشی با عنوان “بررسی میزان و عوامل موثر بر تولید علم در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان” طی سال­های ۲۰۰۷-۲۰۰۰ به این نتیجه رسید که در پایگاه web of science تعداد مقاله‌های اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان طی سال­های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ بیش از ۱۵۳ عنوان است که بیش ترین تعداد مقاله به سال ۲۰۰۷ با ۴۸ عنوان وکم ترین تعداد به سال ۲۰۰۰ با ۳ عنوان مربوط است. همچنین، نشان داد که دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان با ۹۷ عنوان از مجموع ۱۵۳ مقاله، بیش ترین تولید را در بین دانشکده‌های وابسته به دانشگاه به خود اختصاص داده است. بیش ترین میزان استناد (۲۵۲ استناد)، به مقاله‌های تألیفی اعضای هیئت علمی دانشکده پزشکی صورت گرفته است. تعداد مقاله‌های خارجی منتشر شده اعضای هیئت علمی در مجله‌های غیر وابسته به ISI، ۱۷۹ مقاله و تعداد مقاله‌های داخلی۶۱۷ عنوان مقاله است. تأثیر برنامه‌های تشویقی دانشگاه در ایجاد انگیزه اعضای هیئت علمی برای چاپ مقاله در مجله‌های تحت پوشش ISI به طور میانگین ضعیف است. همچنین، بین میزان آشنایی اعضای هیئت علمی دانشگاه با زبان انگلیسی و روش تحقیق و تعداد مقاله‌های چاپ شده آنان در مجله‌های تحت پوشش ISIرابطه معناداری وجود دارد.
فدایی و حسن زاده کمند (۱۳۸۹)در پژوهشی با عنوان “بررسی تولیدات علمی اعضای هیات علمی حوزه علوم انسانی دانشگاه تبریز طی سال­های ۱۳۸۱-۱۳۸۶” به این نتیجه رسیدند که بیش­ترین درصد مقاله­ های تالیفی مربوط به سال ۱۳۸۵ و بیش­ترین درصد کتاب­های تالیفی، آثار ارائه شده در مجامع ملی و بین المللی و طرح­های پژوهشی پایان یافته مربوط به سال ۱۳۸۶ است. از نظر انواع تولیدات علمی در سال­های مورد پژوهش ۶۲ مورد کتاب تالیفی، ۲۸ مورد کتاب ترجمه­ای، ۳۶۸ مورد مقاله تالیفی در مجله­های داخلی، ۱۷ مورد مقاله ترجمه شده در مجله های داخلی، و ۲۵ مورد مقاله چاپ شده در مجله­های خارجی انجام گرفته است. همچنین در این سال­های ۲۹۱ مورد آثار ارائه شده در مجامع ملی و بین المللی و ۱۸۲ مورد طرح پژوهشی انجام گرفته است. آزمون فرضیه ­ها نشان می­دهد که بین متغیرهای سن، جنس و مرتبه علمی و محل اخذ مدرک تحصیلی افراد با میزان تولیدات علمی آن­ها رابطه معنی داری وجود دارد.
۲-۲-۲- پژوهش­های انجام شده در خارج از کشور
الیسون و استوارت[۳۰] (۱۹۷۴)تحقیقی را در دانشگاه ویسکانین آمریکا تحت عنوان “تفاوت در تولیدات علمی دانشمندان” انجام دادند که تاکید آنها روی روند برتری فزاینده بوده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که قدرت تولید میان دانشمندان به دلیل روند برتری فزاینده دارای توزیع نامتعارفی است. یعنی به دلیل بازخورد امتیازات و اعتبارات، دانشمندان با قدرت بالا میزان تولید خود را حفظ کرده و افزایش می دهند، درحالی­که دانشمندانی که تولید کم­تری دارند تمایلی به حفظ میزان تولیدات خود ندارند و روند تولید آنها رو به کاهش است. برتری فراینده همچنین دلالت بر این دارد که توزیع قدرت تولید به طور فزاینده در یک گروه سنی از دانشمندان نابرابر می­ شود. یک پیمایش طولی این فرضیه را در بین شیمیدانان، فیزیکدانان و ریاضیدانان تائید کرد، به­­طوری که افزایش نابرابری در تولید به طور خطی با افزایش سن حرفه ای همراه بود. البته این افزایش شدیدا با توزیع متغیر زمان صرف شده برای تحقیق در ارتباط بود. همچنین یافته­ های تحقیق نشان داد که یک تناسب میان تولید، منابع و احترام، حوزه شغلی را بهبود می بخشد و رابطه میان آنها با افزایش سن حرفه ای افزایش می­یابد. این تحقیق بر پایه نظر مرتون در ۱۹۶۷ که افزایش مشارکت­های علمی بین دانشمندان را به تشویق و اعتبار ارتباط می دهد و مطالعات طولی کول و کول در ۱۹۶۷ و نظریه هاگستروم در ۱۹۶۸ که تولید را به تشویق مربوط می­سازند، انجام شده است. بر اساس این نظریات روند برتری فزاینده دو بازتاب را شامل می­ شود که در آن تشویق و منابع، متغیرهای مداخله­گر هستند. ابتدا این­که دانشمندانی که به واسطه پیشرفت­های مهم خود مشهور شده اند، برای حفظ یا افزایش شهرت­شان و همچنین به دلیل توقعاتی که همکاران آنها برای موفقعیت هر چه بیش تر آنان دارند نسبت به افزایش آثارشان برانگیخته خواهند شد. دوم این که تشویق، دستیابی به منابع که موجب تجهیزات امکانات تحقیق می­ شود مانند پول، زمان، دوستان و همکاران لایق، دستیابی آسان به اطلاعات را فراهم می آورد. که این منابع علاوه بر ارزش ابزاری­شان به عنوان شاخص ­هایی برای محترم شمردن دانشمندان به حساب می­آیند و این مانند تشویق، تاثیرات مثبتی بر قدرت تولید دانشمندان دارند. در مقابل، دانشمندانی که تولیدات کمی دارند و یا کسانی که کارهایشان مورد تشویق قرار نگرفته است به خصوص زمانی که نمی تواند به منابع مورد نیاز برای اجرای تحقیق دست یابند نسبت به تحقیق بی­علاقه می­شوند. شاخص قدرت تولید دانشمندان در این تحقیق بر اساس تعداد انتشارات و تعداد ارجاعات به آنها اندازه ­گیری شده است.
کویک و تیجن[۳۱] (۱۹۹۶)در پژوهشی با عنوان “نقش مراقبت از فرزند، مشارکت در تحقیق و تفاوت­های جنسیتی در تولیدات علمی” میزان تولیدات علمی مردان و زنان را در موسسه مطالعات، تحقیقات و تحصیلات عالی نروژ مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مراقبت از فرزند و مشارکت نکردن در امر تحقیق دو عاملی است که موجب تفاوت­های جنسیتی در تولیدات علمی می­ شود. زنانی که دارای فرزندان کوچک بودند، همکاری کمتری با سایر دانشمندان در امر تحقیق داشته و به همان اندازه تولید علمی کمتری نسبت به مردان و نسبت به همکاران زن خود داشتند. همچنین نتایج نشان داد که بین تعداد فرزندان و تولید علمی زنان رابطه وجود داشته است به­ طوری­که داشتن فرزند زیاد موجب کاهش تولید علمی در بین زنان شده بود. بر اساس یافته­ ها عدم مشارکت در تحقیق به خاطر عهده دار بودن مسئولیت مراقبت از فرزند بوده است. در مجموع، یافته­ های این تحقیق نشان داد که دوران به دنیا آوردن فرزند و مراقبت از آن عامل موثر در فعالیت­های زنان عضو هیات علمی است که به صورت مانعی بر سر راه فعالیت­های علمی آنان کاهش تولیدات آنها را در آن مقطع زمانی موجب شده است. علاوه بر این، بنا به یافته های تحقیق، زنان بیش از مردان تمایل به همکاری با سایر محققین و همتایان خود و به طور کلی شرکت در فعالیت­های گروهی مشترک داشتند و فقدان مشارکت در تحقیق و عدم همکاری با همکاران درون حوزه دانشگاهی و خارج از آن و عدم همکاری در سطح بین المللی، تاثیر منفی و معکوس بر میزان تولید علمی اعضای هیات علمی زن داشته است، در حالی­که این تاثیر در بین مردان مورد مطالعه مشاهده نگردید.
لانگ[۳۲] (۱۹۷۸)در تحقیقی تحت عنوان “قدرت و موقعیت دانشگاهی، در مشاغل علمی رابطه میان قدرت تولید و موقعیت دانشگاهی” را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از یک مطالعه طولی در بین بیوشمیست های مرد نشان داد که باید تاثیر قدرت تولید بر موقعیت سازمانی از تاثیر موقعیت سازمانی بر قدرت تولید جدا گردد. یافته­ ها نشان داد که زمانی که تاثیر قدرت تولید بر موقعیت و شرایط ضعیف است تاثیر موقعیت سازمانی بر قدرت تولید بیش­تر است. به عبارت دیگر، افرادی که در سازمان­های معتبر و مشهور به کار گرفته می­شوند، قدرت تولیدشان بیش تر است، قدرت تولید که با تعداد تالیفات و ارجاعات سنجیده شده در این تحقیق تاثیر غیر معنی­داری بر موقعیت و­­­ منزلت اولین درجه دانشگاهی می­دانستند و بر پیامدهای بعدی تغییرات سازمانی در آن شغل را نشان می­دهد. بر اساس نتایج به دست آمده، اگرچه رابطه بین قدرت تولید و موقعیت و منزلت دانشگاهی در زمانی که آن موقعیت به دست می­آید، غیر معنا دار بود، اما تاثیر موقعیت سازمانی بر قدرت تولید، یک افزایش را در طول زمان نشان داد. طبق نتایج حاصل از تحقیق، برای دانشمندانی که سازمان محل کار خود را تغییر می­دهند، موقعیت محل کار جدید به طور معنی­داری با تغییرات قدرت تولید آنان بعد از تحرک شغلی در ارتباط است.
ایکس و شاومن[۳۳] (۱۹۹۸)در پژوهشی تحت عنوان “تفاوت­های جنسیتی در تولیدات پژوهشی” تاثیر جنسیت بر تولیدات پژوهشی اعضای هیات علمی دانشگاه های میشیگان و کالیفرنیا آمریکا را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحقیق در دو بخش ارائه شده است. اول اینکه تفاوت­های جنسیتی در تولیدات پژوهشی در سال­های مورد بررسی (۱۹۶۹، ۱۹۷۳،۱۹۸۸،۱۹۹۳) کاهش یافته و میزان تولید و بهره وری علمی از زن به مرد از ۶۰% در اواخر ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵ به ۸۰درصد در اواخر ۱۹۸۰و اوایل ۱۹۹۰ افزایش یافته است. دوم این که، اکثر تفاوت­های جنسیتی در تولیدات پژوهشی مربوط به تفاوت­های موجود در ویژگی­های شخصیتی، شرایط ساختاری، وضعیت تاهل افراد بوده است. براساس این نتایج، تفاوت­های جنسیتی مربوط به تولیدات پژوهشی ناشی از تفاوت­های موجود در موقعیت ساختاری و جایگاه زنان در علم است. همچنین یافته­ ها نشان داده زنان کم تر از مردان تولید علمی دارند، چرا که زنان کم تر از مردان دارای موقعیت شغلی، ویژگی­های شخصیتی و امکانات و منابع لازم برای چاپ و انتشار مقاله هستند. همچنین یافته­ های تحقیق نشان داد که به طور کلی تفاوت­های جنسیتی در تولیدات پژوهشی در میان اعضای هیات علمی در سال­های اخیر کاهش یافته است، چرا که توزیع منابع و شرایط ساختاری به صورت مناسب نبود ولی در سال­های اخیر عادلانه شده است. به طور کلی، اگر چه در حال حاضر تفاوت­های ساختاری به لحاظ جنسیت کاهش یافته است و زنان همپای مردان قادر به حضور در صحنه­های علمی هستند، اما همچنان مردان موقعیت­های بالاتری از زنان دارند و اگر چنانچه تفاوت­های موجود در میزان دستیابی به منابع و امکانات و تفاوت­های شخصیتی میان زنان و مردان مورد توجه قرار گیرد، در این صورت تفاوت­های میان زنان و مردان از لحاظ تولیدات پژوهشی بسیار اندک و ناچیز خواهد بود .
کاترلیک، بارتلت، هاجینس و ویلیامس[۳۴] (۲۰۰۲)در تحقیقی پیمایشی تحت عنوان “عوامل مرتبط با تولیدات پژوهشی اعضای هیات علمی دانشکده ­های کشاورزی” به بررسی عوامل مرتبط با تولیدات پژوهشی پرداختند. در این پژوهش مقالاتی که در مجلات علمی مورد داوری قرار گرفته اند به عنوان تولیدات علمی درنظر گرفته شده ­اند. در این پژوهش، تولیدات پژوهشی اعضای هیات علمی دانشکده ­های و دانشگاه­های آموزشی کشاورزی، نحوه ادراک اعضای هیات علمی از فرهنگ سازمانی موجود در محل کار­شان که از تولیدات پژوهشی حمایت می­ کند و نیز ارزیابی اعضای هیات علمی از مهارت­ های پژوهشی خود مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته­ های تحقیق، به طور کل فرهنگ سازمانی حامی فعالیت­های پژوهشی در بخش­هایی که اعضای هیات علمی مشغول به کار هستند وجود دارد. اعضای هیات علمی مورد بررسی در خصوص توانایی­های پژوهشی خود اطمینان کامل داشتند. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیونی، سه متغیر تعداد دانشجویان دکتری هدایت شده در ۵ سال گذشته، ادراک اعضای هیات علمی از توانایی پژوهشی و نیز تعداد ساعاتی که دستیاران آموزشی به اعضای هیات علمی اختصاص داده­اند، ۵۰% از واریانس مربوط به تولیدات علمی را به خود اختصاص داده­اند. همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که متغیرهایی که درصد معنی­داری از واریانس را نشان ندا­دند عبارتند بود از ساعاتی که اعضای هیات علمی به تحقیق اختصاص می­دهند، حقوق دستمزد، فرهنگ سازمانی حمایت از تحقیق، سن، جنسیت، مرتبه علمی، تعداد دانشجویان، تعداد دانشجویان فوق لیسانس هدایت شده در ۵ سال گذشته.
کایا و وبر[۳۵](۲۰۰۳)در تحقیقی با عنوان “بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی: تفاوت جنسیتی و رشته ای” نشان داد که اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی در مقایسه با گروه کشاورزی ساعات بیش تری را تدریس می کنند. این در حالی است که اعضای هیات علمی گروه کشاورزی بیش تر به فعالیت های پژوهشی مشغول هستند. این تفاوت در میزان تولیدات علمی دو گروه تاثیر داشته است. به طوری که به همان نسبت که ساعات تدریس افزایش داشته است.، میزان تولیدات پژوهشی کاهش نشان داده است. همچنین صرف نظر از گروه و رشته تحصیلی، اعضای هیات علمی مرد در مقایسه با اعضای هیات علمی زن تولیدات علمی بیش تری داشته اند.
ابرامو، آنجلو و کپراسکو[۳۶] )۲۰۰۸(در مطالعه­ ای تحت عنوان “تفاوت جنسیت در تولیدات علمی” به مطالعه رشته­های علمی، فنی نظام­های آموزشی ایتالیا پرداخت و تفاوت مهم از توزیع عملکرد بین جنسیت­ها را ثابت کرد. در این مطالعه مردها نسبت به زنان برای همه شاخص ها عملکردی که فرض شده تولید متوسط به بالا را نشان داده­اند. بر حسب نمایه کیفیت و فشردگی توزیع کم تر اعلام شده ولی وجود دارد. فاصله عملکردی همچنین با پیشرفت دوره شغلی به علت اثر مادری کاهش می­یابد. در واقع سن متوسط حرفه­ها تحقیقی زنان در نظام­های آموزشی ایتالیا برای دوره زیر ۴۳ سال به خاطر زندگی خانوادگی و حضور بچه کاهش می­یابد. این مطالعه همچنین نشان می­دهد که اگرچه متوسط عملکرد مردان نسبت به زنان بالاتر است ولی این در همه بخش­ها درست نیست. برحسب خروجی استاد تمام برای ۴۳ بخش از ۱۰۰ بخش، زنان کمتر از مردان بوده و برای دانشیاران در ۵۵ بخش از ۱۴۶بخش و استادیاران در ۴۹ بخش از۱۴۷ بخش، اتفاق افتاده است. در بخش مهندسی اطلاعات و صنعت حضور زنان ۱۰ درصد است و بین استاد تمام ۴ درصد از کل.
۲-۲-۳- جمع بندی پیشینه تحقیق:
براساس تحقیقات گذشته می­توان­ چنین نتیجه گرفت که عوامل مختلفی در تولید علم تاثیر دارند که این عوامل می ­تواند سازمانی و فردی باشد. با توجه به پیشینه­های این تحقیق، از عوامل سازمانی میزان ارتباطات نقش بسیار قوی در تولید علم دارد. همچنین به کارگیری مدیران شایسته و نحوه انجام وظایف مدیریتی آنان و وجود منابع سازمان مادر و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز از اهمیت بسیار زیادی در تولید علم برخوردار است. همچنین از عوامل فردی می­توان گفت که جنسیت، سن، تحصیلات و سابقه کار عواملی هستند که در تولید علم موثر است. همچنین در زمینه موانع تولید علم می­توان گفت که که مشغله زیاد در امور آموزشی، تاهل و وجود زنانی با بچه­ های کوچک، دشواری انجام پروژه های اصیل پژوهشی، طولانی بودن ارائه تا چاپ مقالات، نداشتن تسلط کافی به زبان انگلیسی بیش­ترین تاثیر را دارد. در زمینه های مجراهای ارتباطی کتاب و مجلات بیش­تر از سایر ابزارها برای کسب اطلاعات علمی مورد استفاده قرار می­گیرد. در زمینه انگیزه دانش افزایی و ارتقای رتبه به عنوان مهم­ترین انگیزه پاسخ دهندگان تشخیص داده شده است.
۲-۳- سوالات پژوهش

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

میزان تولیدات علمی اعضای هیات علمی در ۵ سال گذشته چقدر بوده است؟

آیا بین میزان تولیدات علمی اعضای هیات علمی گروه­های مختلف سنی تفاوت معنی­داری وجود دارد؟

آیا بین میزان تولیدات علمی اعضای هیات علمی گروه­های مختلف آموزشی تفاوت معنی­داری وجود دارد؟

آیا بین میزان تولیدات علمی- پژوهشی اعضای هیات علمی دارای رتبه ­های مختلف دانشگاهی تفاوت معنی­داری وجود دارد؟

آیا بین میزان تولیدات علمی – پژوهشی اعضای هیات علمی دارای سوابق کاری مختلف تفاوت معنی­داری وجود دارد ؟

آیا بین میزان تولیدات علمی – پژوهشی اعضای هیات علمی و میزان مهارت­ های اطلاعاتی آنان رابطه معنی­داری وجود دارد؟

آیا بین میزان رضایت اعضای هیات علمی از خدمات رفاهی دانشگاهی و حجم تولیدات علمی- پژوهشی آنها رابطه معنی­داری وجود دارد؟

آیا بین میزان رضایت اعضای هیات علمی از فرصت ها و امکانات و تجهیزات پژوهشی دانشگاه و حجم تولیدات علمی– پژوهشی آنها رابطه معنی­داری وجود دارد؟

۹- آیا بین میزان ارتباطات علمی– پژوهشی اعضای هیات علمی و حجم تولیدات علمی- پژوهشی آنها رابطه معنی­داری وجود دارد؟
۱۰- اعضای هیات علمی دانشگاه از چه ابزارهای و مجراهای ارتباطی برای کسب اطلاعات علمی استفاده می کنند؟
۱۱- مهم­ترین عوامل انگیزشی موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی کدامند؟
۱۲- مهم­ترین موانع و تنگناهای موجود در انجام فعالیت­های پژوهشی اعضای هیات علمی کدامند؟
۲-۴- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:
۲-۴-۱- تعاریف مفهومی متغیرها
۲-۴-۱-۱- پایگاه موسسه اطلاعات علمی (Thomson Reuters ISI):
ISI تامسون رویترز سازمانی است که مقالات علمی – پژوهشی چاپ شده در مجلات معتبر را در سایت خود قرار می­دهد و یکی از معیارهای ارزشیابی مرتبه علمی پژوهشگران محسوب می­ شود.
موسسه اطلاعات علمی (Institute for Scientific Information)دارای بانک اطلاعات ISI مرکزی برای نمایه سازی مقالات علمی – پژوهشی است که در دنیا به منظور تبادل اطلاعات میان پژوهشگران مختلف می­باشد. شمار مجلات ISI ثابت نیست. یک مجله ممکن است در یک زمان از مجلات ISI محسوب شود٬ اما به دلیل کاهش بار علمی٬ بعداً از فهرست مجلات ISI کنار گذاشته شود. در حال حاضر بیش از ۱۶۰۰۰ مجله٬ در فهرست ISI قرار دارند. هر ساله ۲۰۰۰ مجله جدید مورد ارزیابی قرار می­گیرد و حدود ده درصد آنها به فهرست ISI اضافه می­شوند (بهاری،۱۳۸۹).
۲-۴-۱-۲- پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC):
یک نظام اطلاع رسانی علمی است که درصدد تجزیه و تحلیل مجلات علمی کشورهای جهان اسلام بر اساس معیارهای علم سنجی معتبر می­باشد. ایران با ایجاد پایگاه ISC ، بعد از ایالات متحده که ۶۰ سال در مطالعات استنادی تجربه دارد و نیز بعد از کشور هلند با پایگاه اسکوپوس توسط الزویر، سومین نظام استنادی جهان را بنیان­گذاری کرده است. هم اکنون، این تحلیل علمی توسط موسسه اطلاعات علمی (ISI)، در دنیای انتشارات به خصوص در مورد نشریات، صورت می­پذیرد. در حقیقت، ISC می­کوشد تا چنین تحلیلی انجام دهد و هم اکنون با بهره گرفتن از اطلاعات جمع آوری شده از انتشارات فارسی، به خصوص مجلات علمی، در تحلیل محتوایی، ارزیابی مجلات و رتبه بندی موسسات علمی، نویسندگان و مجلات در سطح ملی موفقعیت­هایی کسب کرده است (کریمی، و قاسمیان، ۱۳۸۹).
۲-۴-۱-۳- تولیدات علمی:
تولیدات علمی فعالیت­های نظام یافته یا خلاقی هستند که به منظور گسترش مرزهای دانش و فراهم ساختن زمینه ­های علمی لازم برای حل مسائل جاری و آتی و نیز اشاعه و انتشار علمی و فنی از طریق تالیف و ترجمه کتاب، مقاله، طرح پژوهشی و غیره درسطح ملی و بین المللی انجام می­گیرند (سلیمانی،۱۳۸۷).
۲-۴-۱-۵- عوامل سازمانی:

عوامل سازمانی عواملی که به سازمان های علمی برمی گردد. این عوامل شامل ارتباطات علمی، خدمات رفاهی دانشگاهی، امکانات و تجهیزات پژوهشی، مهارت­ های اطلاعاتی، مدیران و نحوه عملکرد آن ها، و وظایف آموزشی اعضای هیات علمی است.
۲-۴-۱-۶- عوامل فردی:
عوامل فردی شامل سن، گروه آموزشی، رتبه علمی (مربی، استادیار، دانشیار، استاد)، سابقه کار، فرصت مطالعاتی و سابقه مسئولیت اجرایی است.
۲-۴-۲- تعاریف عملیاتی متغیرها
۲-۴-۲-۱- پایگاه موسسه اطلاعات علمی (ISI):
در این پژوهش به منظور گردآوری تولیدات علمی اعضای هیات علمی از سایت www.isi web of science.com مربوط به موسسه تامسون رویترز[۳۷] استفاده شده و مقالات مربوط به دانشگاه شیراز از طریق نمایه علوم گردآوری شده است.
۲-۴-۲-۲- پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC):
در این پژوهش برای گردآوری تولیدات علمی اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام به سایت www.isc.gov.ir مربوط به مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فن آوری شیراز رجوع شده و مقالات مربوط به دانشگاه شیراز از طریق نمایه استنادی علوم ایران گردآوری شده است.
۲-۴-۲-۳- تولیدات علمی
منظور از تولیدات علمی در این پژوهش، مقاله های چاپ شده در دو پایگاه موسسه اطلاعات علمی ( ISI )و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام ( ISC )در طی ۵ سال گذشته توسط اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز است.
۲-۴-۲-۴- عوامل سازمانی:
در این پژوهش عوامل سازمانی شامل ارتباطات علمی، خدمات رفاهی دانشگاهی، امکانات و تجهیزات پژوهشی، و مهارت­ های اطلاعاتی می باشد که به وسیله پاسخ به پرسشنامه تدوین شده سنجیده می شود.
۲-۴-۲-۵- عوامل فردی:
منظور از عوامل فردی در این پژوهش، ویژگی اعضای هیات علمی از نظر سن، گروه آموزشی، رتبه علمی (مربی، استادیار، دانشیار، استاد)و سابقه کار می باشد که بر اساس پاسخ به پرسشنامه تدوین شده سنجیده می شود.
۲-۴-۲-۶- ارتباط علمی
منظور از ارتباط علمی در این پژوهش، عبارت است ارتباط اعضای هیات علمی با همکاران داخل دانشگاه، ارتباط اعضای هیات علمی با همکاران سایر دانشگاه های داخلی، با اساتید و پژوهشگران خارج از کشور، با موسسات تحقیقاتی داخل کشور، با موسسات تحقیقاتی خارج کشور، با مجامع و انجمن های علمی داخلی، با مجامع و انجمن های علمی خارجی، با کارخانه و مراکز صنعتی، عضویت در گروه های بحث الکترونیکی.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-روش شناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
در این بخش از پژوهش، به بیان روش به کار گرفته شده، جامعه آماری، روش نمونه گیری، نمونه تحقیق، ابزار و روش جمع آوری اطلاعات و روش­های آماری تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود.
۳-۲- روش پژوهش
در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شده است. پژوهش پیمایشی، گردآوری نظام مند اطلاعات از نمونه­ها یا پاسخ­گویان به منظور شناسایی یا پیش ­بینی جنبه­ هایی از رفتار جامعه مورد نظر است(کومار،۱۳۸۱). همچنین در این پژوهش، عوامل فردی و سازمانی به عنوان متغیر مستقل و میزان تولیدات علمی پژوهشی به عنوان متغیر وابسته پژوهش در نظر گرفته شده است.

۳-۳- جامعه مورد مطالعه

جامعه مورد مطالعه در این تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی شاغل دانشگاه شیراز که طی ۵ سال گذشته در پایگاه های ISI و ISC دارای مقاله بوده اند، می­باشد. در این بازه زمانی تعداد اعضای هیات علمی دانشگاه که در پایگاه های مذکور مقاله داشته اند ۴۶۶ نفر بوده است.
۳-۴- روش نمونه گیری
روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع طبقه­ای تصادفی بوده است که از بین ۹ دانشکده دانشگاه شیراز صورت گرفته است. ۹ دانشکده مزبور عبارت از: دانشکده علوم پایه، دانشکده فنی مهندسی، دانشکده دامپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشکده حقوق، دانشکده هنر و معماری و دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی است. از دانشکده های فوق دانشکده هنر و معماری به دلیل تعداد نمونه کم ( ۳ نفر)حذف شده است. دانشکده حقوق و علوم تربیتی و روانشناسی در این پژوهش زیر مجموعه علوم انسانی قرار گرفته است. نمونه گیری از اعضای هیات علمی از نوع طبقه تصادفی بوده است و در هر گروه آموزشی تعداد ۵۵% اعضا به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده است. تعداد نمونه به این روش ۲۵۶ نفر بوده است. بعد از انتخاب نمونه، پرسشنامه بین آن ها پخش گردیده که از این تعداد ۲۲۰(۸۶% )پرسشنامه برگردانده شده است.
جدول۳-۱- توزیع اعضای هیات علمی مورد مطالعه به تفکیک دانشکده

 

 

 

 

 

حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 257
  • 258
  • 259
  • ...
  • 260
  • ...
  • 261
  • 262
  • 263
  • ...
  • 264
  • ...
  • 265
  • 266
  • 267
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • ارزیابی کارایی وصول مطالبات گاز بهاء بخشهای تابعه شرکت گاز استان اردبیل با استفاده از تحلیل پوششی داده ها و رگرسیون چند متغیره- قسمت ۶
  • " دانلود پایان نامه های آماده – ۲-۱۰ برخورداری از حمایت درزمان بارداری – 2 "
  • پایان نامه در مورد : بررسی و تحلیلی در پهنه بندی کاربری اراضی، پیشنهادی طرح هادی روستایی با ...
  • شناسایی-عوامل-مؤثّر-بر-قصد-خرید-کالاهای-تقلبی-از-برندهای-معتبر- فایل ۱۹
  • نقش هیجانات در رفتارهای مرتبط با سلامت- قسمت ۸
  • دانلود پژوهش های پیشین درباره شناسایی کشور فلسطین از دیدگاه حقوق بین‌الملل- فایل ۷
  • " فایل های مقالات و پروژه ها – ۳ ـ ۸ ـ ۶ ـ نقش آفرینی عرف در تشخیص موضوع: – 9 "
  • مطالب پژوهشی درباره : یک چارچوب تحمل خطا برای محاسبات پوشیدنی در حوزه محاسبات فراگیر ...
  • اثر اعتیاد به اینترنت بر افسردگی و اعتماد به نفس و سلامت روان دانش آموزان- قسمت ۳
  • نگارش پایان نامه با موضوع : ارزیابی رابطه بین بازاریابی رابطه‌مند (RM) و ارزش چرخه ...
  • رابطه¬ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی۹۳- قسمت ۳
  • مقابله ملی و بین المللی با قاچاق انسان- قسمت ۷
  • تبیین مبانی انسان¬شناختی مفهوم مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم و نقد دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت- قسمت ۵
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره اولویت‎بندی تاثیر ابزارهای تبلیغات اینترنتی بر جذب گردشگران اروپایی به کشوراز دید گردشگران- ...
  • اثربخشی-درمان-شناختی-ـ-رفتاری-بر-کاهش-نشانه‌های-اضطرابی- قسمت 25
  • عوامل تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند شرکت های بیمه از نگاه مشتریان- قسمت ۱۸
  • بررسی‌رابطهفضای‌مجازی‌ وعامگرایی‌کاربران‌اینترنت درسـازمـان‌اسـنـادوکـتـابـخـانه‌ملـی‌ایـران- قسمت ۷
  • مطالعه‌ی اداره آموزش وپرورش شهرستان اسلامشهر براساس ابعاد سازمان یادگیرنده- قسمت ۹
  • بررسی و تحلیل دیوان ملاپریشان در مقایسه با اندیشه¬های عرفانی مولانا- قسمت ۱۱
  • بررسی ارتباط عوامل صاحبکار با بودجه زمانی و مقایسه ساعات بودجه شده و گزارش شده و تجزیه و تحلیل انحرافات بودجه زمانی در سازمان حسابرسی- قسمت ۲۲
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : مطالعه ی کیفی ابعاد سیطره ی جنسیت بر زندگی تبدیل ...
  • بررسی رابطه بین قیمت سهام، نرخ ارز و در آمدهای نفتی در ایران۹۳- قسمت ۲
  • ساخت آغاز‌گر-پایان ‌بخش در کتابهای درسی کودکان و ارتباط آن با درک خواندن نگرشی نقشگرا- قسمت ۶
  • روایی تشخیصی فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه-سوتا-۲ (MMPI-2RF) در گروه اختلالات خُلقی- قسمت ۲
  • مقایسه اضطراب اجتماعی، تصور بدنی و اُمید به زندگی در زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی با افراد عادی- قسمت ۵
  • جایگاه سیاست های پولی و مالی با تاکید بر بخش ...
  • بررسی اثر آموزش کارآفرینی بر شکل گیری سرمایه انسانی و عملکرد های کارآفرینانه93- قسمت 11
  • عنوان بررسی جلوه های رومانتیسیسم در شعر فاروق جویده- قسمت ۵
  • نقش شناخت زمان و مکان نزول بر تفسیر قرآن- قسمت ۹
  • تحقیقات انجام شده در مورد بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی و اهداف تدریس با ...

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان