۴-۶-۲-۲- رابطه فرزندخوانده با قبولکننده (پدرخوانده یا مادرخوانده)
همانطور که ذکر شد فرزندخواندگی ساده بین قبولکننده و فرزندخوانده یک رابطه خویشاوندی و قرابت ایجاد میکند و این رابطه حتی به اطفال مشروع فرزندخوانده نیز تسری مییابد. رابطه ایجاد شده دارای آثار و نتایج زیر میباشد:
۱-) نام خانوادگی: فرزندخواندگی ساده نام خانوادگی قبولکننده را به فرزندخوانده اعطا میکند. برخلاف فرزندخواندگی کامل، به محض این که رأی قاضی به نفع فرزندخواندگی ساده اعلام میشود، فرزندخوانده دارای نام دوگانه میشود. بنابراین به زودی به نام اصلی او، نام خانوادگی کسی که او را قبول کرده است افزوده میشود. با رضایت پذیرندگان (اگر فرزندخوانده بیش از ۱۳ سال دارد) او میتواند فقط نام خانوادگی پذیرندگان را داشته باشد و دادگاه میتواند بر این امر دستور دهد لیکن دادگاه نمیتواند نام کوچک فرزندخوانده را تغییر دهد.[۶۰]
۲-) حق ولایت: حق ولایت طفل (فرزندخوانده) به قبولکننده انتقال مییابد و او تنها کسی است که نسبت به طفل ولایت داشته کلیه حقوق ناشی از آن را منحصراً اجرا می کند. حتی در مورد حق رضایت نسبت به ازدواج فرزندخوانده تفاوتی بین فرزندخوانده و فرزند مشروع وجود ندارد. و نیز اداره قانونی اموال و قیمومیت اطفال مشروع (ماده ۳۶۵ق م).
۳-) حق انفاق: حق نفقه متقابل بین فرزندخوانده و قبولکننده وجود دارد (ماده ۳۶۷ ق م).
۴-) حرمت نکاح: بعلل اخلاقی، ازدواج بین فرزندخوانده و قبولکنندگان و اخلاف و اسلاف آنان ممنوع است. چنانکه ماده ۳۶۶ ق.م ازدواج بین افراد زیر را ممنوع اعلام نموده است:
اول: بین قبولکننده و فرزندخوانده و اولاد و اعقاب او.
دوم: بین فرزندخوانده و همسر قبولکننده و همچنین بین قبولکننده و همسر فرزندخوانده.
سوم: بین فرزندخواندگان یک شخص.
چهارم: بین فرزندخوانده و اطفال قبولکننده.
معذلک ممکن است در صورتیکه علل مهمی وجود داشته باشد، ممنوعیتهای ردیف ۳ و۴ با اعطاءمعافیت از طرف رئیسجمهور برداشته شود(امامی،۱۳۴۹،ص ۴۳۲).
۵-) ارث: حقوق ارثی متقابل و توارث بین قبولکننده از یک طرف و فرزندخوانده و اولاد مشروع وی از طرف دیگر وجود دارد. در زمینه توارث، فرزندخوانده و اولاد مشروع او دارای همان حقوقی میباشند که طفل مشروع دارد (در واقع فرزندخوانده وارث قانونی در دو خانواده است، خانواده اصلی و خانواده پذیرنده).
۴-۶-۲-۳- رابطه فرزندخوانده با خانواده قبولکننده
اصولاً فرزندخواندگی ساده، رابطه خویشاوندی و قرابت، بین فرزندخوانده و خانوادهای که طفلی را به فرزندی پذیرفته است ایجاد نمیکند.
بنابراین اولاً هیچگونه آثار حقوقی به غیر از حقوق ارثیه بین فرزندخوانده با اولاد و اعقاب مشروع وی با خانواده قبولکننده حتی با همسر وی به وجود نمیآید ولی فرزندخوانده و اعقاب مشروع او در زمینه ارثیه دارای همان حقوقی هستند که طفل مشروع دارا میباشد.
ثانیاً هیچگونه حق نفقه و ولایت و حضانت بین فرزندخوانده و ابوین و اقارب قبولکننده وجود ندارد. یعنی در حقیقت در اثر فرزندخواندگی، خانواده جدید مرکب از قبولکننده و فرزندخوانده و اعقاب مشروع وی به وجودآمده است.
ثالثاً با وجود عدم قرابت بین فرزندخوانده و اعضاء خانواده قبولکننده،قانونگذار با توجه به علل اخلاقی و تحت تأثیر قوانین گذشته، ازدواج بین فرزندخوانده و بعضی از اعضاء خانواده قبولکننده را ممنوع ساخته است(ماده ۳۶۶ ق م).
۴-۶-۳- قطع رابطه فرزندخواندگی ساده
ممکن است فرزندخواندگی ساده بدنبال درخواست فسخ یا تبدیل فرزندخواندگی ساده به فرزندخواندگی کامل پایان پذیرد و رابطه فرزندخواندگی ساده قطع گردد.
۴-۶-۳-۱- فسخ فرزندخواندگی ساده
در قانون مدنی فرانسه مصوب سال ۱۸۰۴ فرزندخواندگی غیرقابل فسخ بود ولی بعد از تصویب قانون ۱۹ ژوئن ۱۹۲۳ قابل فسخ گردید و به تدریج تغییراتی در شرایط فسخ به وجودآمد. مثلاً در سال ۱۹۲۳ قبولکننده وقتی میتوانست درخواست فسخ فرزندخواندگی تقدیم دادگاه نماید که فرزندخوانده بیش از ۱۳ سال سن داشته باشد. ولی امروزه درخواست فسخ وقتی پذیرفته میشود که فرزندخوانده بیش از ۱۵ سال سن داشته باشد(بند ۲ ماده ۳۷۰ ق م مصوب ۱۹۶۶).
در فسخ فرزندخواندگی چهار موضوع زیر قابل بحث است:
۱-) علل فسخ
۲-) کسانی که حق درخواست فسخ دارند
۳-) طرز رسیدگی به درخواست فسخ
۴-) آثار فسخ
۱-) علل فسخ: فرزندخواندگی قابل فسخ نیست مگراینکه دلائل قوی و مهمی برای فسخ وجود داشته باشد (ماده ۳۷۰ ق م) (قانون شماره ۶۰۴-۹۶ مصوب ۵جولای ۱۹۶۶). قانونگذار ذکری از نوع علل و دلائل نکرده است ولی به نظر حقوقدانان گرایش به مشروبات الکلی به صورت مزمن، اخاذی، بدرفتاری، ناسپاسی و عدم قدردانی فرزندخوانده یا عدم صلاحیت و شایستگی قبولکننده میتواند از علل قانونی قبول درخواست فسخ باشد.[۶۱] النهایه تشخیص و ارزیابی اینگونه علل به نظر دادگاه واگذار شده است و قضات در اظهار نظر در این زمینه اختیار تام دارند.
۲-) کسانیکه حق درخواست فسخ دارند: درخواست فسخ فرزندخواندگی ممکن است از طرف قبولکننده یا فرزندخوانده بعمل آید. این اقدام به آنان اختصاص داشته و کاملاً جنبه شخصی دارد، یعنی قابل انتقال به وراث نیست. در ماده ۳۷۰ ق م مقرر
گام پیشرو اغلب یک مدل بیش برازش میسازد (یک مدل بیش برازش، برازش خوبی برای داده های مورد استفاده برای ساخت مدل دارد اما برای داده های جدید قابل تعمیم نیست). برای ساخت مدلی با توان تعمیم بهتر، گام پسرو مدل را تصحیح می کند. در آن، بخشها یکی یکی ، با حذف بخش با کمترین اثر در هر گام، حذف میشوند تا اینکه بهترین زیرمدل پیدا شود. زیرمدلها با بهره گرفتن از معیار اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته (GCV) که در بخش بعد بیان می شود، مقایسه میشوند.
۱-۴-۳ اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته
در گام پسرو از اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته برای مقایسه عملکرد زیرمجموعههای مدل برای انتخاب بهترین زیرمجموعه استفاده می شود. مقدار کمتر اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته مناسبتر است. اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته شکل منظمی دارد: نیکویی برازش در مقابل شاخص های مدل قرار داده می شود. فرمول اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته به صورت زیر بیان می شود:
GCV = RSS / (N * (1-میزان پیچیدگی مدل / N)^2)
که در آن RSS، مجموع توان دوم مانده روی داده ها و N تعداد مشاهدات (تعداد سطرهای ماتریس متغیر کمکی X) است. میزان پیچیدگی مدل در رگرسیون اسپلاین سازوار چندمتغیره به صورت زیر تعریف می شود:
۲/ (۱- تعداد بخشها) *تاوان + تعداد بخشها= میزان پیچیدگی مدل
که در آن تاوان تقریباً ۲ یا ۳ است.
توجه کنید که ۲/ (۱- تعداد بخشها)، تعداد گرههای تابع هینگ است، بنابراین این فرمول افزودن گرهها را جریمه می کند. به این معنی که، فرمول اعتبارسنجی متقابل تعمیمیافته، مجموع توان دوم ماندهها را برای محاسبه انعطافپذیری مدل افزایش میدهد. انعطافپذیری جریمه می شود زیرا مدلهایی که خیلی منعطف هستند، تحقق خاصی از مزاحم را در داده ها به جای ساختار منظم داده ها مدلبندی جای می دهند.
۱-۵ کالبیدن وابستگی در مفصلهای شرطی
مطالعه وابستگی بین متغیرهای تصادفی از مسائل مهم در آمار است. در بسیاری از حالات میزان وابستگی بین دو یا چند متغیر بر اساس مقادیر متغیرهای کمکی، متفاوت است. در این بخش، استنباط برای این نوع از تغییرات را با بهره گرفتن از مدل مفصل شرطی انجام میدهیم، به طوریکه مدل مفصل، تابعی متعلق به یک خانواده مفصل پارامتری است و پارامتر مفصل بر اساس متغیر کمکی تغییر می کند. به منظور برآورد رابطه تابعی بین پارامتر مفصل و متغیر کمکی، روشی ناپارامتری بر پایه درستنمایی موضعی ارائه میدهیم. انتخاب خانواده مفصلی که برای مجموعه داده های معلوم بهترین نمایش را ارائه دهد نیز مهم است. چارچوب پیشنهاد شده منجر به روش انتخاب مفصل بر پایه خطاهای پیش بینی اعتبارسنجی متقابل می شود. از نتایج برآوردگر چندجملهای موضعی، واریانس و اریبی مجانبی را بهدست میآوریم و بهطورخلاصه بیان میکنیم که چطور فواصل اطمینان نقطه به نقطه تعیین میشوند. اغلب برای تشخیص توزیع توأم پیچیده متغیرهای تصادفی لازم است اطلاع کاملی از ساختار وابستگی داشته باشیم. چالشهای ساختارهایی مانند توزیعهای چندمتغیره را به طور معنیداری میتوان با بهره گرفتن از یک مدل مفصل با جدا کردن مؤلفه های کناری توزیع توأم از ساختار وابستگیاش، کاهش داد.
در ادامه، برای سادگی تنها روی حالت دومتغیره تمرکز میکنیم. تعداد زیادی از خانوادههای پارامتری مفصلها با پارامتر حقیقی مقدار ، که برای الگوهای وابستگی مختلف بیان می شود، نمادگذاری میشوند. درصورتیکه خانواده مفصل در هر خانواده شکل تابعی تعریف کند ، پارامتر مفصل میزان وابستگی را کنترل می کند.
در کارهای اخیر، روش ناپارامتری برای برآورد رابطه تابعی بین پارامتر مفصل و متغیرهای کمکی ایجاد شده است.
روشهای هموارسازی برای برآورد تابع، به طور قابلملاحظهای برای مسائل مختلف مطالعه میشوند. در اینجا، ما از چارچوب چندجملهای موضعی برای تعدیل متغیر کمکی برای برآورد مفصل از طریق مدلهای بر پایه درستنمایی موضعی، استفاده میکنیم. در عمل، همه روشهای استنباطی برای مفصلها میبایست به وسیله روش انتخاب از میان خانوادههای مفصل که بهترین برازش را برای داده های موجود داشته باشد، همراه شوند. بعضی روشها برای انتخاب مفصل عبارتند از، آزمونهای نیکویی برازش بر پایه مفصل تجربی، روش فرایند کندال و روش برآورد چگالی هستهای. در این بخش، روش برآورد منجر به روش انتخاب مفصل واحدی بر پایه خطاهای پیشگو اعتبارسنجی متقابل، می شود.
۱-۵-۱ فرایند برآورد
در این بخش، روش برآورد مطرح شده و جنبه های مختلف مربوط به انتخاب مدل و به دست آوردن واریانس و اریبی مجانبی برآوردگر ناپارامتری برای ساختن بازهی اطمینان، ارائه می شود.
۱-۵-۱-۱ طرح مدل
فرض کنید و دو متغیر تصادفی پیوسته دلخواه و متغیر پیوستهای باشد که ممکن است روی وابستگی بین و اثر داشته باشد. مدل (۱-۸) را با چگالی شرطی در نظر بگیرید که در آن پارامتر مفصل است و چگالیهای کناری شرطی و به ترتیب با پارامترهای و مشخص میشوند.
که درآن ، و چگالی مفصل شرطی است. در اینجا، فرض می شود که پارامترهای کناری از پارامتر مفصل متفاوت هستند. برای مثال، حاشیهها ممکن است متأثر از اثرات میانگین باشند و مفصل متأثر از ساختار کوواریانس، باشد. بنابراین، برآورد را میتوان در دو گام انجام داد : ابتدا، برای پارامترهای کناری و سپس برای مفصل. آنگاه با جایگذاری برآوردهای و در (۱-۸) میتوان فرم تابعی پارامتر مفصل را برآورد کرد.
چون توجه اصلی روی ساختار وابستگی است، فرض می شود که توزیعهای کناری شرطی و معلوم هستند و مدل زیر را در نظر میگیریم:
به طوریکه ، .
در اینجا، وارون تابع ربط معلوم است که دامنه صحیح برای پارامتر مفصل را تضمین می کند و تابع کالبیدن نامعلومی است که برآورد می شود. بخش کالبیدن تاکید می کند که میزان وابستگی برای اثر متغیر کمکی روی پارامتر مفصل تعدیل می شود. چون هیچ تضمینی وجود ندارد که برآورد برای خانواده مفصل خاص تحت بررسی در دامنه صحیح پارامتر قرار گیرد، همانند مدلهای خطی تعمیمیافته، لازم است یک تابع ربط مناسب انتخاب شود. برای مثال، برای خانواده مفصل کلایتون است، بنابراین از استفاده می شود.
اگر رابطه بین و در رده خاصی از توابع قرار گیرد، برای مثال، چندجملهایهای تا درجه ، میتوان تابع کالبیدن را از طریق برآورد ماکسیمم درستنمایی برآورد کرد. به طور خاص، و را با ماکسیمم کردن برآورد میکنیم.
با این حال، برای بیشتر خانوادههای مفصل تابع لزوماً با مدل چندجملهای قبل به خوبی تقریب زده نمی شود.
ما چارچوب چندجملهای موضعی در فرمول درستنمایی موضعی را میپذیریم. فرض کنید در نقطه درونی مشتقات پیوسته تا مرتبه را دارا است. برای نقاط داده ها در همسایگی ، را از طریق بسط تیلور چندجملهای درجه تقریب میزنیم:
به طوریکه، و با .
سهم هر نقطه از داده ها در همسایگی برای درستنمایی موضعی با تعیین می شود. مجموع وزنی سهم لگاریتم درستنمایی موضعی شرطی به شکل زیر است:
که در آن ، کنترل کننده پهنای باند اندازه همسایگی موضعی است و تابع هستهای است که وزنها را برای نقاط داده ها در مکان خاصی (پنجره) اختصاص میدهد، میباشد. در اینجا به طور معمول از هسته اپانچنیکوف، ، استفاده میکنیم که در آن، زیرنویس + قسمت مثبت را نشان میدهد.
برآوردگر ماکسیمم درستنمایی موضعی با حل معادله زیر تعیین می شود:
حل عددی معادله بالا از طریق تکرار نیوتن رافسون بدست می آید.
که بردار مشتقات جزئی و ماتریس هسیان را نشان می دهند. سپس میتوان برآوردگری برای ، بدست آورد که در حالت خاص . و سرانجام، پارامتر مفصل در مقدار متغیر با به کارگیری وارون تابع ربط برآورد می شود:
۱-۵-۱-۲ هموارسازی مدل
در عمل، دو جنبه از وابستگی در مدلهای مفصل باید مشخص شوند، که عبارتند از: میزان وابستگی درون تابع مفصل و مهمتر از آن ساختار تابعی وابستگی مشخص شده بوسیله خانواده مفصل. که این دو جنبه با انتخاب پهنای هموارسازی و انتخاب خانواده مفصل متناظر هستند.
روشهای مختلفی برای انتخاب پهنای باند وجود دارد از جمله: تکنیکهای اعتبارسنجی متقابل، روشهای جایگذاری و غیره. چون روش برآورد ما بر پایه درستنمایی موضعی مفصل است، درستنمایی موضعی اعتبارسنجی متقابل کنارگذاری، به عنوان یک انتخاب معمول برای انتخاب پهنای باند به کار میرود.
فرض کنید ، برآورد تابع پارامتر مفصل وابسته به پارامتر پهنای باند باشد. به ازای هر ، نقطه از داده ها را کنار میگذاریم و از داده های باقیمانده برای تعیین ، برآوردی از پارامتر مفصل در ، استفاده میکنیم. سپس برآوردهای تعیین شده بوسیله کنارگذاری -امین نقطه، برای ساخت تابع هدف وابسته به پارامتر پهنای باند، مورد استفاده قرار میگیرند:
پهنای باند بهینه ، رابطه بالا را ماکسیمم می کند.
میتوان دید که، اصل کلی درستنمایی اعتبارسنجی متقابل، برای انتخاب خانواده مفصل به کار نمیرود، زیرا مقیاس درستنماییهای خانوادههای متقابل متفاوت است. لازم است، نیکویی برازش را با بهره گرفتن از خانوادههای مختلف با یک معیار قابل مقایسه تعیین کنیم. در اینجا، پیشگویی اعتبارسنجی متقابل هر متغیر وابسته را بر پایه سایرین در یک روش متقارن، انجام میدهیم. قطعاً اگر هر دو متغیر ویژگیهای مشترک نداشته باشند، میتوان معیار مطرح شده زیر را اصلاح کرد.
فرض کنید مجموعه ای (متناهی) از خانوادههای کاندید شده موجود باشد، میخواهیم خانوادهای که بهترین نمایش از داده های موجود را ارائه میدهد، انتخاب کنیم. برای خانواده مفصل -ام، فرایند انتخاب پهنای باند، پهنای باند بهینه را نتیجه میدهد. به ازای هر کنارگذاری از چپ، نقطه نمونه ای ، برآوردی برای پارامتر مفصل شرطی یعنی تعیین می شود که به نوبه خود منجر به بهترین مدل کاندید شده از خانواده -ام می شود، با و . در اینجا، از فرمول امیدریاضی شرطی برای اندازه گیری توان پیشگویی به ازای هر مدل کاندید شده، استفاده میکنیم. درون خانواده بهترین پیشگوی شرطی برای عبارت است از:
پس خطاهای پیشگوی اعتبار سنجی متقابل برای تعریف معیار انتخاب مدل استفاده می شود
خانواده مفصل که کمترین مقدار خطاهای پیشگوی اعتبار سنجی متقابل را داشته باشد، انتخاب می شود. این معیار را میتوان به صورت زیر تصحیح کرد. اگر خانواده مفصل درست را با و خانواده مفصل مورد استفاده را با نشان دهیم، آنگاه بخش اول رابطه بالا با ضرب تقریبی از می شود، این عبارت وقتی مدل به طور صحیح مشخص شود، مینیمم می شود، بنابراین . نتیجه مشابهی برای بخش دوم رابطه انجام می شود.
۱-۵-۱-۳ ویژگیهای مجانبی
قبل از ارائه نتایج مهم چند نمادگذاری تعریف میکنیم. فرض کنید تابع چگالی متغیر کمکی باشد. گشتاورهای و را به ترتیب با و نشان میدهیم و ماتریسهای و و بردارهای و همچنین بردار یکه را در نظر بگیرید. برای سادگی، از برای لگاریتم چگالی مفصل استفاده میکنیم و مشتقات مرتبه اول و دوم آن نسبت به را به ترتیب با و نشان میدهیم. برای نقطه ثابت در تکیهگاه تعریف میکنیم:
.
برای مشتقات بالا، فرضهای داده شده در پیوست C لازم هستند. فرض تضمین می کند که چگالی مفصل در اتحاد بارتلت صدق می کند. شرایط نظم ضعیف در عموماً در رگرسیون ناپارامتری قرار میگیرد.
معمولاً در مدلبندی چندجملهایهای موضعی، برازش چندجملهایهای مرتبه فرد نسبت به برازش مرتبه زوج ترجیح داده میشوند زیرا مرتبه زوج، واریانس مجانبی بزرگتری را باعث می شود. بنابراین تنها برازشهای مرتبه فرد را در حالات مجانبی برای واریانس و اریبی شرطی در نظر میگیریم. قضیه زیر نتایج اصلی را به طور خلاصه بیان می کند، و مجموعه متغیرهای کمکی/متغیرهای طرح با نمادگذاری میشوند.
قضیه ۱-۲: فرض کنید و برقرار باشند، وقتی ، و ، به ازای برازش یک چندجملهای موضعی مرتبه فرد درجه داریم:
اثبات: مرجع ]۲[۱
میتوان نشان داد که هر دوی این روشها به نتیجه واحدی منجر میشوند و تنها در روش محاسبات با هم متفاوتند.
در ادامه به پیش نیازهای ریاضی لگاریتم-خطی سازی پرداخته شده و سپس بسته پیشنهادی اوهلیگ معرفی می شود و در نهایت به معرفی کارکرد بسط تیلور در لگاریتم سازی معادلات پرداخته می شود.
الف-۲-۱- پیشنیازهای ریاضی لگاریتم-خطی سازی
برای فهم منطق ریاضی لگاریتم-خطی سازی باید در مورد مشتق توابع نمایی و لگاریتمی و همچنین بسطهای سریهای تیلور مطلع بود. از قبل میدانیم که:
(الف-۱)
بسط تیلور مرتبه اول تابعی همچون حول نقطه به صورت زیر است:
(الف-۲)
به عنوان مثال تابع را میتوان حول تقریب مرتبه اول تیلور زد:
(الف-۳)
الف-۲-۲- بلوکهای سازنده روش پیشنهادی اوهلیگ و نحوه استخراج آن ها
روشی که اوهلیگ برای لگاریتم-خطی سازی پیشنهاد می کند قبل از وی توسط کینگ و همکاران[۳۴۰] (۱۹۸۸) و کمپل[۳۴۱] (۱۹۹۴) در چارچوب مدلهای ادوار تجاری حقیقی مطرح شده بود و اوهلیگ با جمعبندی بحثهای آن ها روش مدونی را برای عملیات اجرایی لگاریتم-خطی سازی پیشنهاد می کند. این روش تقریب را میتوان برای شرط مرتبه اول هم بر حسب معادله اولر و هم شرط استخراج شده از لاگرانژین به کار برد.
فرض کنید بردار متغیرها و مقادیر متناظر پایای آن ها باشد. به عنوان انحراف لگاریتمی[۳۴۲] از تلقی می شود. به طور خاص، ، درصد انحراف از است. ایده کلی این روش جایگزینی تمام معادلات لازم در مدل با تقریبهای آن ها است که به شکل انحراف-لگاریتمی، خطی هستند. سپس با داشتن سیستم تقریب لگاریتم-خطی، از روش ضرایب غیر معین[۳۴۳] برای حل قاعده تصمیم استفاده می شود که این قاعده نیز به شکل انحرافات لگاریتم-خطی است[۳۴۴].
اوهلیگ (۱۹۹۹)[۳۴۵] جعبه ابزاری را برای بهکارگیری چنین روشی در حل یک مدل عمومی بهینهیابی پویا ارائه می کند که در حال حاضر یکی از محبوبترین ابزارهای مورد استفاده اقتصاددانانی است که به مدلهای تعادل عمومی پویا علاقمند هستند.
رویه عمومی این روش شامل مراحل ذیل است:
مرحله اول: معادلات ضروری که قانون حرکت تعادلی سیستم را نشان میدهد[۳۴۶]، بیابید.
مرحله دوم: وضعیت پایای مدل را استخراج میکنیم. این کار ابتدا نیازمند کالیبره کردن مدل و سپس ارزیابی مدل در شکل معادله اطمینان[۳۴۷] آن است.
مرحله سوم: معادلات ضروری که قانون حرکت تعادلی سیستم را مشخص می کند، لگاریتم خطی میکنیم.
اوهلیگ (۱۹۹۹) بلوک سازنده ذیل را برای لگاریتم-خطی سازی پیشنهاد می کند:
(الف-۴)
مرحله چهارم: سیستم لگاریتم-خطی شده را برای قاعده تصمیم (که آن نیز به شکل لگاریتم-خطی است) با روش ضرایب نامعین حل میکنیم.
در ادامه به نحوه استخراج تقریبهای اصلی بلوک سازنده اوهلیگ میپردازیم.
لگاریتم-خطی سازی به مفهوم گرفتن تفاضل-لگاریتمی از مقدار وضعیت تعادلی بلندمدت است. فرض کنید مقدار تعادلی بلندمدت متغیر باشد. در ادامه تفاضل لگاریتمی متغیر را از وضعیت تعادلی بلندمدت به صورت زیر تعریف میکنیم:
(الف-۵)
سمت راست معادله (الف-۵) را میتوان به صورت زیر بازنویسی کرد:
(الف-۶)
عبارت لگاریتمی فوق را میتوان حول وضعیت پایدار تقریب مرتبه اول تیلور زد:
(الف-۷)
بنابراین:
(الف-۸)
معادله (الف-۸) نشان میدهد که تفاضل لگاریتمی از مقدار تعادلی بلندمدتش تقریباً برابر درصد تفاوت و فاصله بین از مقدار تعادلی بلندمدتش است. این تقریب فقط برای فواصل کوچک از وضعیت تعادلی بلندمدت برقرار است که نشاندهنده این است که لگاریتم-خطی سازی یک روش تقریب محلی[۳۴۸] است.
بسته به اینکه بخواهیم چه معادلهای را به شکل انحراف لگاریتمی بنویسیم، معادله (الف-۸) را میتوان به صورت عبارات مختلفی که معادل هم هستند، بازنویسی کرد:
(الف-۹)
(الف-۱۰)
با بهره گرفتن از معادله (الف-۱۰) میتوان معادلات را بر حسب را به معادلاتی بر حسب یعنی به شکل انحراف لگاریتمی از وضعیت تعادلی بلندمدت تبدیل کرد.
زمانی که در معادلات متغیرهایی با توان یا نسبت متغیرها وجود داشته باشد باید از روش دیگری استفاده شود. مجدداً معادله (الف-۵) را در نظر بگیرید. از این معادله را با به توان رساندن در پایه عدد نپر بدست میآوریم:
(الف-۱۱)
با تقسیم دو طرف معادله (الف-۱۱) بر داریم:
(الف-۱۲)
حال اگر را در نقطه تقریب مرتبه اول بزنیم، داریم:
(الف-۱۳)
با به کار گرفتن تقریب فوق در معادله (الف-۱۱) خواهیم داشت:
(الف-۱۴)
که به ترتیب با معادلات (الف-۱۰) و (الف-۹) برابر هستند.
روشی دیگر برای لگاریتم-خطی سازی که مختص معادلات ضربی یا تقریباً ضربی[۳۴۹] است به صورت زیر میباشد:
-
- از طرفین معادله مورد نظر لگاریتم میگیریم؛
-
- این معادله لگاریتمی را در وضعیت تعادلی بلندمدت مینویسیم؛
-
- طرفین معادله حاصل شده در گام دوم را از طرفین متناظر معادله حاصل در گام اول کم میکنیم.
یک مثال مشخص در این زمینه تابع تولید کاب داگلاس میباشد.
(الف-۱۵)
به طور کلی تکنیک لگاریتم گرفتن از طرفین معادله و کم کردن مقادیر وضعیت تعادلی بلندمدت همین معادله از طرفین در معادلاتی که حاوی عبارات انتظاری هستند کاربرد ندارد. حتی زمانی که معادله ما به صورت ضربی باشد. به دلیل که امید ریاضی یک عبارت لگاریتمی با لگاریتم امید ریاضی آن عبارت یکی نیست[۳۵۰]. با این حال میتوان از معادلات (الف-۱۱) و (الف-۱۳) استفاده کرد.
الف-۲-۳- لگاریتم-خطی سازی از طریق بسط تیلور
روش معمول دیگری که برای خطی کردن یک مدل غیرخطی به کار میرود استفاده از بسط مرتبه اول تیلور میباشد. به عنوان مثال فرض کنید که یک تابع غیرخطی به صورت زیر داشته باشیم:
(الف-۱۶)
فرایند لگاریتم خطی کردن عبارت فوق این است که ابتدا از طرفین معادله لگاریتم گرفته و سپس از بسط مرتبه اول تیلور استفاده میکنیم. پس:
ورنه این همه شبها ،که به تاریکی گذشت. (همان،ص.۹۶)
او مرگ را در تمام عناصر جاری و ساری می بیند . حتی از فرو ریختن و نابودی زمین سخن میگوید:
این جا زمین در انتظار فرو ریختن است
زمین زنده؛ زمین تناور؛
لاشخوران در سبدهای قدیمی
کبوتران جوان را
به هدیه و سور میبرند. (همان،ص.۱۴۹)
۴-۲-۲-۴-۲- مرگ هدیه خدا
شاید بتوان گفت که اوضاع اجتماع و نابسامانیهای آن روزگار، شاعر را متقاعد کرده است که در این زمان مرگ می تواند هدیهای باشد برای انسان:
و مرگ هدیهای ست
که خدا میدهد
پیش از تولدت. (همان،ص.۶۶)
او مرگ را در این دورهیِ تحسّر آور ، بر زندگی ترجیح میدهد و آنرا پناهی روشن برتر از زندگی میداند و برای زیبا جلوه نمودن آن «پناه روشن» را بر میگزیند:
مرگ نیست
مرگ نیست
پناهی است روشن و
جاویدان
بر گسترهی آسمانی آرام و سپید اندام
اگر اینگونه به حسرت
چشم بر همه جانب میبندیم و
خانه
تاریک میشود. (همان،ص.۸۸)
شمس حقیقت مرگ را با نگاه و زبانی کاملاً واقعگرایانه بیان می کند و در سرودههایش از پوچی و بیارزشی این دنیای زودگذر شکایت دارد:
حلقه تابانی است مرگ که جهان را به روشناییها پیوند میدهد. (همان،ص.۱۵۴)
۴-۲-۲-۴-۳- مرگ و فراموشی
فراموشی پس از مرگ در بسیاری از اشعار شمس به چشم میخورد .
بسیاری کسان
بر گردونهی زرین ستارهیی در روشنایی جاودانه گریختند
و چهرهی زیبایشان
در خاطرهیی نپایید. (همان،ص.۲۵۵)
شمس کارهای روزمره انسان را عاملی میداند که این فراموشی را تسریع میکند. سرگرم میشویم و از یاد میبریم که کسی با ما بود و دیگر نیست:
و تو
آرام
بر تخت سپیدی دراز کشیدی
همچون شهریور ماه.
بعد سرگرم کارهای روزمره شدیم و همه چیز از خاطرمان رفت. (همان،ص.۴۳۵)
جای خالی آدمهای رفته دیگر حس نمیشود و این دردناکترین بخش زندگی است:
پرندگانی خاموش میشوند
بی آنکه جای خالی شان حس شود. (همان،ص.۲۲۰)
و اینک به بررسی برخی از مراثی میپردازیم:
۴-۲-۲-۴- ۴- مرثیه ها
«خاکستر و بانو » یکی از مهمترین شعرهای شمس است. این شعر مرثیه خوانی برای فرزندیست که در جنگ کشته شده است. او در این منظومه برای کسانی مرثیه میخواند که بر سر آرمان خواهی خود و جامعه جانبازی نمودهاند:
چشم های تو که در پی نان گرسنگان همه جا را میکاوید
در حفرهی کدام مار سیاهی است
پایت که شانهی خاک را زخم کرده بود
اکنون چگونه بندی خاک است. (همان،ص.۲۱۴)
با توجه به این که شاعر از عناصر طبیعت بسیار بهره میبرد در این جا نیز از آنها یاری میگیرد تا چهرهی مرگ را بهتر به تصویرکشد. او با تشبیه مرگ به پاییز اینچنین میگوید :
ملی است. اما درعین حال پدیده مذکور دارای جنبه های متعددی است که تماماً می بایست در یک قالب واحد سنجیده شود. از عوامل مهم دستیابی به توسعه، برخورداری از نیروهای محرکه یعنی سرمایه، نیروی کار و غیره می باشد. لذا به دلیل کمبود سرمایه و تراکم بالای جمعیتی در روستاهای کشور، تأکید بر بهره برداری بهینه از نیروهای محرکه موجود مؤثر ترین راه رسیدن به هدف توسعه همه جانبه و یکپارچه می باشد (خانی، ۱۳۸۴).
گروهی توسعه روستایی را مترادف با عمران روستایی می پندارند، در چارچوب این مفهوم توسعه روستایی یک مفهوم جامع و چند بعدی است که هم در برگیرنده ی توسعه کشاورزی و فعالیت های وابسته به آن است و هم زیر بناهای اقتصادی، خدمات اجتماعی و تسهیلات مربوطه و توسعه انسانی را در بر می گیرد. توسعه روستایی در این معنا بازخوردی از عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نهادی و فیزیکی است (بهرامی، ۱۳۸۳).
آنچه امروزه در مورد توسعه در مناطق روستایی مطرح است، توسعه پایدار روستایی است. توسعه پایدار روستایی عبارت است از: فرایند کمک به مردم روستایی از طرق اولویت بندی نیازهایشان، فعال نمودن آن ها و سرمایه گذاری در زمینه ایجاد زیر ساخت ها و ارائه خدمات اجتماعی، برقراری عدالت با توجه به ظرفیت های محلی برخلاف همه ی بی عدالتی های گذشته و تضمین سلامتی و امنیت آن ها، به ویژه زنان (چارچوب توسعه آفریقای جنوبی[۹]، ۲۰۰۵).
توسعه ای که در مناطق روستایی بیشتر مورد نظر است و لازم است برنامه ریزان روستایی مد نظر داشته باشند، به شرح زیر است:
توسعه باید«تغییری» در جهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد؛
مردمی که از توسعه سود می برند باید بیشتر از مردمی باشند که از آن متضرر می شوند؛
توسعه باید دست کم مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان یا نیازهای ضروری زندگیشان مطمئن سازد؛
توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد؛
توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی گردد؛
توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد؛
توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی باشد (ایمنی، ۱۳۸۷).
بنابراین با توجه به مطالبی که ذکر شد، می توان دلایل اهمیت توسعه روستایی را به صورت زیر برشمرد:
-
- مسأله انسانی بودن توسعه و این که جمع کثیری از انسان ها در روستا زندگی می کنند؛
-
- تولید بخش عمده ای ازمواد غذایی ومواد اولیه مورد نیاز صنایع شهری در روستاها انجام می پذیرد؛
-
- بخش عمده ای ازمنابع آب وخاک در روستاها پراکنده می باشد؛
-
- وجود درصد بالاتری از فقردر روستا نسبت به شهر؛
-
- اثر متقابل توسعه جامعه روستایی و شهری بر یکدیگر و در نتیجه اهمیت تأثیرتوسعه روستایی برشهری؛
-
- تجربه ی پنج دهه ی گذشته ی توسعه درجهان و ایران و شکست راهبردهای توسعه ای که تنها به توسعه شهری معطوفند؛
-
- مهاجرت رو به تزاید سرمایه انسانی و مادی ازجانب حوزه های روستایی به شهری و تأثیر منفی این روند بر توسعه ملی (ضیایی شیروان و براتی، ۱۳۸۵).
۳-۲ مفهوم مشارکت و اهمیت مشارکت روستاییان در فرایند توسعه
مشارکت، مفهومی ذاتی در جوامع بشری است و برای تحکیم آن، نیاز به برنامه ریزی از پایین به بالا و ارتباط بین همه ی مؤلفه های موجود در این زمینه وجود دارد (ونگ و ژنرانگ[۱۰]، ۲۰۰۸). از بعد نظری و عملی، مشارکت در بطن هر جامعه ای در قالب مفاهیمی مانند همبستگی، اتحاد، همکاری، انجمن و مانند آن نهفته است (بافکار، ۱۳۹۰). مشارکت مفهومی گسترده است و در بعضی مواقع پیچیده می نماید، چنان که از انواع شیوه های صوری جلب مشارکت گرفته تا رویکردهای نوین آن در راستای دعوت مردم برای اثرگذاری در تصمیم گیری ها و پذیرفتن هزینه های چه بسا چشمگیر آن را در بر می گیرد. کشور ما در فرایند نهادینه شدن مشارکت در برنامه ریزی های منطقه ای و محلی در مراحل ابتدایی است و به زمان زیادی برای دستیابی به مشارکت کامل نیازمند است (نسترن و رعنایی، ۱۳۸۹). استنسکه[۱۱] (۲۰۰۹) مشارکت روستاییان در قالب تشکل های روستایی را به عنوان راهبردی که وظیفه حفظ و نگهداری از ارزش های فرهنگی یک منطقه را بر عهده دارد، مطرح می کند. در بحث مشارکت مردم و موفقیت هرچه بیشتر این تشکل ها در نواحی روستایی، دو نکته را باید مدنظر قرار دارد؛ اول اینکه، باید افراد را تشویق به مشارکت کرد زیرا در توسعه نواحی روستایی، این افراد هستند که نقش کلیدی را ایفا می کنند. دومین عامل، فراهم کردن فرصت هایی برای وضوح هرچه بیشتر تقاضاهای روستاییان، برای مسئولین و دست اندرکاران است، زیرا ایجاد تشکل های مردمی می تواند پل ارتباطی بین نیازهای مردم روستا و مسئولین قلمداد شود (عبداللهی و همکاران، ۱۳۸۸).
آینده ی امیدوارکننده زمانی به وقوع خواهد پیوست که مردم تمایل داشته باشند که در امر توسعه، مشارکت کنند و منابع شان را در مسیر توسعه ی جامعه شان به کار گیرند. از این رو ضروری است که دولت تلاش کند تا مردم را در همه ی مراحل هر پروژه ی پیشنهادی شرکت دهد (آگووا[۱۲]، ۲۰۰۵). نگرش نظام گرایانه به توسعه روستایی، پدیده ی مشارکت را امری طبیعی و کاملا بنیادی جلوه می دهد. منظور از این نوع نگرش، یک جا بینی عوامل متعدد و متنوعی است که با یکدیگر در آمیخته اند تا به صورت یکپارچه توسعه روستایی را به وجود آورند (ملک محمدی، ۱۳۷۴). در واقع در جهان امروز مشارکت هرچه بیشتر مردم در تمام زمینه های اجتماعی از ویژگی های عمده ی جامعه مدنی و توسعه یافتگی یک کشور شناخته می شود. کسب شخصیت اجتماعی، وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایره فعالیت های شخصی و خصوصی است. از این روست که امروزه کوشش در راستای توسعه ی همه جانبه هر کشوری بیش از پیش متوجه مشارکت زنان شده است (محسنی تبریزی و میرزایی، ۱۳۸۳).
درگذشته، بر گزیدار«کار برای مردم روستایی» تأکید می گردید. ولی امروزه و از دیدگاه مشارکتی برگزیدار «کار به وسیله مردم روستا» تأکید می شود. لذا توانمندسازی مردم روستا کمک مؤثری به آنان برای تشخیص، تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها و در نتیجه تصمیم مقتضی در مواجهه با شرایط پیش بینی نشده و متغیر می کند (حیاتی و دیگران،۱۳۸۶). کمترکسی با این نکته مخالف است که مشارکت مردم اساس موفقیت هر طرح توسعه روستایی است. مشکل بر سر تأکید براهمیت مشارکت نیست، بلکه در زمینه ی توسعه ی روستایی، دستیابی به توافق درباره ی مفهوم این واژه اهمیت دارد، به شرطی که چنین عملی هم معتبر و هم امکان پذیر باشد (مطیعی لنگرودی،۱۳۸۲). از مشخصه های عمده درشناسایی و تعریف مشارکت در امور اجتماعی، خودانگیختگی و اراده مردم به مشارکت است، تنها در چنین شرایطی است که مشارکت معنا و مفهوم اصلی خود را یافته و به عنوان اهرمی خودکار در راستای توسعه، آبادانی، رشد و ارتقاء به کار خواهد افتاد (جهان دوست، ۱۳۸۹).
بدین ترتیب، الگو واره ی جدید مدیریت روستایی باید سمت و سویی مشارکتی داشته باشد و به این نکته ی مهم توجه کند که دستیابی به توسعه ی پایدار، منوط به افزایش ظرفیت ها در تمام امور است و جامعه ای توسعه یافته تر خواهد بود که بر سرنوشت خود تسلط بیشتری داشته باشد، در غیر این صورت، اگر جامعه ای به سطحی از رشد اقتصادی، اجتماعی برسد، اما قدرت اختیار و انتخاب از آن سلب شود، تنها مرحله ای از رشد را طی کرده ولی فاقد توسعه است (مطیعی لنگرودی و سخایی، ۱۳۸۸).
۱-۳-۲ اصول مشارکت
مشارکت دارای اصول و ارکانی است که بایستی درفرآیند مشارکت مردم در طرح ها و پروژه های توسعه ای مورد توجه واقع شوند، این اصول به شرح زیراست:
مشارکت باید در برگیرنده ی شرکت فعال همه افراد یا اکثریت مردم در یک فعالیت خاص باشد؛
مشارکت باید ارادی و از روی میل و رغبت باشد نه این که با زور و اجبار صورت گیرد. در واقع مشارکت باید از روی آگاهی و داوطلبانه باشد؛
مشارکت افراد در واقع باید مبتنی برآگاهی افراد مشارکت کننده باشد. یعنی افراد بایستی نسبت به پروژه، اهداف، مقاصد و مزایای پروژه آگاهی کامل و قبلی داشته باشند (طالشی، ۱۳۹۰).
نکته قابل ذکر، تفاوت بین انواع مشارکت است. بیرو[۱۳]، بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت) و به عنوان حالت یا وضع (امرشرکت کردن)، تمیز قائل شده و مشارکت در معنای اول را داشتن شرکتی فعالانه در گروه و یا تعلق به گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن می داند و درمعنای دوم، همکاری فعال با گروه و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد (وثوقی و یوسفی آقا بین،۱۳۸۴).
ردی[۱۴]، (۱۹۷۳)، نیز ٩ عامل را به عنوان عوامل اصلی مؤثر بر مشارکت مشخص می نماید که در بین آن ها پایگاه اجتماعی، اقتصادی به مثابه عامل بسترساز و تعیین کننده نوع و حدود مشارکت، نقش پایه ای و اساسی ایفاء می کند. این عوامل عبارتنداز :
-
- چرخه های حیاتی؛
-
- پایگاه اجتماعی، اقتصادی؛
-
- مشخصات اجتماعی، فیزیکی؛
-
- گروه و وابستگی سازمانی؛
-
- روابط غیررسمی بین افراد؛
-
- قرارگرفتن در معرض وسائل ارتباط جمعی و سایر فعالیت ها؛
-
- نوع نگرش افراد؛
-
- ویژگی های شخصیتی وظرفیت ها؛
-
- عوامل ساختاری، اجتماعی و محتوایی (زاهدی مازندرانی، ۱۳۸۴).
۲-۳-۲ انواع مشارکت
تقسیم بندی های متعددی برای مشارکت در ادبیات مختلف می توان یافت. یکی ازکامل ترین این تقسیم بندی ها عبارت است از:
-
- مشارکت اجتماعی اولیه که برای قرن ها از سوی رهبران مذاهب و طرفداران انواع جهان بینی ها برای جلب مشارکت به کارگرفته شده است؛
-
- مشارکت اجتماعی رفتارگرایانه که در پی بسیج اجتماعی از طریق روش های روانشناسی اجتماعی و کاربرد رسانه های آموزشی برای جلب همگان به مشارکت است؛
- مشارکت اجتماعی انسان گرا که درشکل اتحادیه ها وانجمن ها تحقق می یابد؛