با توجه به آن چه تا بدین جا گفته شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که روحانیون، به عنوان اصلیترین «گروه مرجع»[۲۱] در بین متدیّنین جامعۀ ایران به شمار میآیند که هر گونه جهتگیری در عقاید، اندیشهها و رفتار و سبک زندگی آنها، میتواند تأثیرات عمیقی در جامعۀ مذهبی و حتی غیر مذهبی (با توجه به این که حکومت ایران، حکومتی دینی و تحت نظارت رهبران دینی است) بر جای بگذارد. این تأثیرگذاری، زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که مانند نظام جمهوری اسلامی ایران، نهاد روحانیت با نهاد سیاست درآمیخته و یک نهاد سیاسی ـ دینی متمرکز و پُرنفوذ ایجاد کنند.
اهمیت این مسئله در این است که هر یک از دو قشر «روحانیان» و «حاکمان» همواره در طول تاریخ ایران، برای سطوح وسیعی از جامعه، به عنوان یک گروه مرجع پُرنفوذ به شمار میرفتهاند که برای دیگران، الگوی نقش میآفرینند. برخی گروههای مرجع، مانند ورزشکاران یا هنرمندان یا دانشمندان، مخاطبان گزینششدهای دارند و لذا الگوی نقشِ لایههای محدود و اقشار خاصی از جامعه هستند، اما حوزۀ نفوذ و اقتدار جایگاه دو نهاد دین و حکومت، قدرت فزایندهای برای تعریف «سبک زندگی»[۲۲] و القای آن به همۀ اقشار و لایهها در هِرَم جمعیتی جامعه میبخشد. البته این قدرت، در مورد حاکمان از جنس «قدرت سخت»[۲۳] و در مورد روحانیت از جنس «قدرت نرم»[۲۴] است؛ از این رو، در شرایط حاکمیت ِسیاسیِ روحانیت، ضریب تأثیرگذاری رفتاری و الگوآفرینی حوزویان مضاعف میشود.
با این حساب، هر گونه تحول در نگرش فرهنگی نهاد مرجع روحانیت، از آن جا که به صورتهای مستقیم و غیر مستقیم به عموم جامعه منتقل میشود، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار خواهد بود و این اهمیت زمانی دوچندان میشود که بدانیم بخش عمدهای از ارتباط طلاب با مردم، پیرامون توصیههای مستقیم رفتاری و قضاوت دربارۀ حسن و قبح افعال است. شاید حدود نیمی از سخن عالمان دین، به حوزۀ عمل مربوط است و همسنگ آن نیمۀ دیگر که به حوزۀ ایمان و عقاید مربوط است، اهمیت و ارزش دارد (عالمزادۀ نوری، ۱۳۸۹: ۱۸).
علاوه بر شیوههای مستقیم انتقال و آموزش فرهنگ از نهاد روحانیت به عموم جامعه، نگرشها و شیوههای خاص فرهنگی هم میتوانند از طرق غیر مستقیم که همان الگوگیری از افکار، نگرشها، رفتار، گفتار، پوشش، مسکن و نوع خوراک و… روحانیون (به عنوان گروههای مرجع جامعه) است، به سطح جامعه منتقل شود و زمینۀ تغییر و تحولات عمیق فرهنگی در یک اجتماع دینی را فراهم سازند.
همچنین به دلیل ماهیت دینی حکومت جمهوری اسلامی ایران و این که روحانیت در رأس این حکومت، نقش اساسی ایفا میکند، هر گونه تغییر مثبت یا منفی در نگرش فرهنگی روحانیت، میتواند تأثیرات عمیقی بر سیاستگذاریهای کلان فرهنگی در سطح ملی و بینالمللی بر جای بگذارد که به نوبۀ خود میتواند باعث توسعه و پیشرفت یا عقبماندگی کشور در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شود.
خوشبختانه رویکرد مثبت و بازِ حوزۀ علمیه قم نسبت به پذیرش تکنولوژیهای نوین ارتباطی باعث شده است، اقبال به استفاده از جدیدترین وسایل ارتباطی به منظور تحصیل، تحقیق، تبلیغ و تعامل مؤثر با فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جامعه و جهان، در بین روحانیون بسیار چشمگیر باشد و همین امر، حضور بسیار پُررنگ و تأثیرگذار آن ها در فضای مجازی را باعث شده است. در واقع، دنیای پیچیدۀ ارتباطات امروز (بویژه اینترنت)، طلاب علوم دینی را از کُنج حجرات بیرون آورده و آن ها را به صحن علنی جامعۀ بینالمللی (در مصاف با انواع دیدگاهها، نگرشها و سلیقههای فکری، عقیدتی، فرهنگی، ارزشی و رفتاری متنوع) وارد کرده است. اما از آن جا که مصرف هر رسانهای، پیامدهای خاص خود را خواهد داشت، مسلماً حضور پُر رنگ روحانیت شیعه در فضای مجازی اینترنت هم از این مسئله مستثنی نخواهد بود.
با این حساب، در شرایطی که فرهنگ جوامع، دستخوش تحوّلات سریع و برقآساست و شئون زندگی، به کرّات نوبهنو میشود و مصادیق تازه مییابد، اگر مصرف رسانهای جامعۀ مذهبی (بویژه روحانیت به عنوان نماد این گروه) به درستی رصد نگردد و واکنشهای بههنگام به شیوۀ صحیح استفاده آن ها از وسایل ارتباطی نوین (بویژه اینترنت) نشان داده نشود، بیم آن میرود که فرهنگ دینی جامعۀ اسلامی در مواجهۀ مستقیم با فرهنگ جذاب و قدرتمند غرب، دچار دگردیسیهای بسیار عمیق شده و مخاطب مسلمان به انفعال کشیده شود. این مسئله، بخصوص زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که میبینیم در اثر تحولّات رخ داده پس از عصر روشنگری و بویژه در چند دهۀ اخیر (بعد از گسترش سریع فرایند جهانیشدن و گسترش تعاملات و ارتباطات بینالمللی)، جوامع دینی (بویژه اسلام) همواره در ساحتی میان «بنیادگرایی»[۲۵] و «عرفیشدن»[۲۶] گرفتار بودهاند و آنچه در این میان میتواند به کمک ادیان و دینداران بیاید، رویکرد، نگرش و شیوهای از زندگی است که گروههای مرجع دینی ـ که در ایران روحانیت شیعه آن را عهدهدار است ـ، در قبال این تغییر و تحولات جهانی و مدرنیته از خود نشان میدهند.
هر چند عوامل زیادی میتوانند در شکلدهی و جهتگیری نگرش فرهنگی روحانیون نقش داشته باشند، اما با توجه به رویکرد بسیار مثبت حوزه به استفاده از ابزار اینترنت و همچنین اقبال گستردۀ روحانیت شیعه در به کارگیری این ابزار به منظور گسترش ظرفیتهای زمانی و مکانی تحصیل، تدریس، تحقیق و تبلیغ دینی، ما را بر آن داشت تا در این پژوهش به دنبال یافتن تأثیر میزان و نوع استفاده از اینترنت بر نگرش فرهنگی روحانیون برآییم، که با توجه به مطالب فوق، روشن است که این تأثیرگذاری و یا تأثیرپذیری احتمالی، در رشد و توسعۀ فکری، اخلاقی، رفتاری و… جامعه و یا عدم پیشرفت آن از اهمیت ویژهای برخوارد خواهد بود.
پرداختن به این موضوع از دو جنبۀ نظری و عملی قابل توجه است. مطالعۀ تأثیرات متقابل اینترنت بر نگرش فرهنگی روحانیون شیعه به این دلیل از لحاظ نظری اهمیت دارد که فصل جدیدی از مفاهیم تخصصی حوزۀ ارتباطات دینی (با تأکید بر ارتباطات حوزۀ روحانیت شیعه) را وارد ادبیات ارتباطاتی میکند. این بحث با توجه به پیشینۀ فرهنگی و تمدنی جامعۀ ایران و سابقۀ بسیار غنی و طولانی آن در خصوص بهرهگیری از انواع وسایل و روشهای ارتباطی که بعضی از آنها مانند «منبر» در حوزۀ روحانیت شیعه منحصر به فرد هستند، اهمیتی دو چندان مییابد که با توجه به تأکیداتی که در سالهای اخیر در خصوص بومیسازی علوم اجتماعی در کشور نیز انجام شده است، میتواند قدم بسیار مثبت و مهمی حوزۀ تولید محتوا و مفاهیم جدید و بومی در حوزۀ علوم ارتباطات اجتماعی و تعاملات دین و فضای مجازی باشد.
علاوه بر کاردهای نظری، میتوان از ابعاد عملی و کاربردی هم چنین پژوهشهایی را مورد توجه قرار داد؛ چرا که با مشخص نمودن نقشه حرکت فرهنگی و ارزشی متولیان دینی و به دنبال آن عموم مذهبی جامعه، این امکان را در اختیار تصمیمگیران و برنامهریزان سطوح کلان جامعه قرار میدهند که با رصد این تحولات فرهنگی و اجتماعی، علاوه بر برنامهریزیهای دقیقتر و کارآمدتر برای مدیریت فرهنگی جامعه در کوتاهمدت، با شناسایی تأثیرات مثبت و منفی این فضای رسانهای جدید، اقدام به تقویت و یا پیشگیری هر یک، متناسب با فضای فرهنگی جامعه نمایند. همچنین این گونه مطالعات، امکان پیشبینی و آیندهنگری بلندمدت روند حرکت فرهنگی و ارزشهای اجتماع را نیز در اختیار تصمیمگیران کلان جامعه قرار میدهد تا در صورت نیاز، تمهیدات و اقدامات لازم و به موقع را به منظور جلوگیری از هر گونه کجروی و یا انحراف در مسیر فرهنگی جامعه، اتخاذ کنند و یا با توجه به شناختی که از جامعۀ جهانی و تحوّلات پیش روی آن دارند، اقدام به بازسازی و مهندسی فرهنگی جامعه نمایند تا در مواجهه جامعۀ مذهبی مثل ایران با تحولات پُر شتاب دنیای آینده، شاهد مشکلاتی همچون تعارضهای فرهنگی، هویتی، شناختی و… در بین گروههای مذهبی و قشر سنتی جامعه نباشیم.
۴ـ۱ـ اهداف پژوهش
با توجه به رویکردی که این پژوهش در پیش گرفته است، دو دسته اهداف «کلی» و «جزئی» را میتوان برای آن در نظر گرفت که به شرح زیر میباشد:
۱ـ۴ـ۱ـ هدف کلی:
مهمترین هدفی که این پژوهش در پی رسیدن به آن است، «تبیین و تحلیل رابطۀ میان میزان و نوع استفاده از رسانۀ اینترنت و نگرش فرهنگی روحانیون» است، به این گونه که مشخص شود که آیا روحانیونی که از این وسیلۀ ارتباطی به میزان بیشتری استفاده میکنند و یا محتواهای خاصی را مورد استفاده قرار میدهند در مقایسه با دیگر روحانیونی که میزان استفادۀ آن ها کمتر است و یا محتواهای متفاوتتری را استفاده میکنند، از نظر نگرش فرهنگی، با یکدیگر تفاوت دارند یا خیر.
۲ـ ۴ـ۱ـ اهداف جزئی:
علاوه بر هدف اصلیِ ذکر شده، مجموعهای از اهداف جزئیتر زیر را نیز میتوان برای این پژوهش در نظر گرفت:
ـ سنجش الگوی مصرف اینترنت (در دو بُعد میزان و محتوا) در بین روحانیون حاضر در جامعۀ آماری.
ـ سنجش دیدگاه و رویکرد روحانیون نسبت به استفاده از وسایل ارتباطی نوین، بویژه اینترنت.
ـ تبیین رابطۀ بین میزان مصرف روحانیون از اینترنت با نگرش فرهنگی ایشان.
ـ تبیین رابطۀ بین نوع محتوای مصرفی در اینترنت از سوی روحانیون با نگرش فرهنگی ایشان.
ـ تبیین تأثیر متغیرهای کنترلی از قبیل: «سن»، «وضعیت تأهل»، «سطح تحصیلات حوزوی»، «داشتن یا نداشتن تحصیلات دانشگاهی» و «محل تولد» (شامل شهر، بخش یا روستا) بر نگرش فرهنگی روحانیون و میزان مصرف و نوع محتوای مصرفی آنها در اینترنت.
فصل دوم
مبانی نظری و ادبیات پژوهش
مقدمه:
مفاهیمی چون «اینترنت»، «فرهنگ»، «نگرش»، «نگرش فرهنگی» و «روحانیت»، از جمله مهمترین مفاهیم ساختاری و زیربنایی پژوهش حاضر هستند که در بخش نخست این فصل با عنوان «تعاریف مفهومی» به صورت مفصل تعریف و تحدید شدهاند. همچنین نظریههای مرتبط با این پژوهش، در بخش دوم با عنوان «مبانی نظری» ارائه گردیده است که با توجه به ماهیت بین رشتهای تحقیق حاضر، به دو دستۀ نظریههای ارتباطاتی و روانشناسی اجتماعی تقسیم شدهاند، ضمن این که هر کدام از این دو دسته، تقسیمات درونی مربوط به خود را نیز دارند. با توجه به نظریههای مطرح شده، در بخش سوم این فصل، چارچوب نظریِ پژوهش ارائه شده است و در دامۀ این بخش نیز، پیشینۀ پژوهش، پرسشها و فرضیههای تحقیق آورده شده است.
۱ـ۲ـ تعاریف مفهومی
۱ـ۱ـ۲ـ اینترنت[۲۷]
اینترنت را باید بزرگترین سامانهای دانست که تاکنون به دست انسان طرّاحی، مهندسی و اجرا گردیده است و به قول برخی از محققان ارتباطی، ستون فقرات ارتباطات کامپیوتری جهانی و به عبارت دیگر، «شبکۀ شبکههای اطلاعرسانی» جهان شناخته میشود (کاستلز، ۱۹۹۶: ۴۰۱).
این شبکۀ عظیم ارتباطی، در واقع، ساختار تحوّلیافتۀ یک شبکۀ اطلاعاتی نظامی است و ریشۀ آن به دهۀ ۱۹۶۰ باز میگردد که به دنبال پرتاب نخستین قمرهای مصنوعی اتحاد جماهیر شوروی به فضای ماورای جوّ زمین و افزایش نگرانی ایالات متحدۀ امریکا از خطرات حملات هستهای احتمالی آن کشور و به منظور حفظ و حراست اسرار نظامی ارتش امریکا در شرایط بسیار مخوف جنگ هستهای، از طرف «آژانس طرحهای پژوهشی پیشرفته»[۲۸] (آرپا)[۲۹] در وزارت دفاع ایالات متحده، پایهگذاری شد. شبکۀ یادشده، طوری طراحی شده بود که هر مجموعۀ اطلاعاتی، مسیر خاص خود را در میان مدارهای ارتباطی مختلف شبکۀ مورد نظر، به صورت افقی طرح میکرد و در عین حال، امکان گردآوری تمام آن ها از هر واحد خاص نیز وجود داشت. مدتی بعد، تحت تأثیر پیشرفت تکنولوژی دیجیتال، امکان جمع آوری و بستهبندی هر گونه پیام و از جمله اصوات، تصویرها و دادهها و ایجاد شبکههای اطلاعاتیِ منتقلکنندۀ انواع نمادها، بدون نیاز به هر گونه مرکز کنترل، پدید آمد و به این ترتیب، با بهره گرفتن از فراگیری بسیار گستردۀ زبان دیجیتال و شبکهبندی نظام ارتباطی، شالودۀ تکنولوژیک ارتباطات افقی جهانی فراهم شد.
نخستین شبکۀ اطلاعاتی از این نوع، که به عنوان قدردانی از مؤسسۀ بنیانگذار آن، «آرپانت»[۳۰] نامگذاری گردید، در سال ۱۹۶۹، بر روی مراکز تحقیقاتی همکاریکننده با وزارت دفاع ایالات متحدۀ امریکا و از جمله دانشگاه کالیفرنیا و دانشگاه هاروارد گشوده شد و در پی آن، پژوهشگران، برای برقراری ارتباط علمی متقابل با یکدیگر، به بهرهبردای از این شبکه پرداختند. در سال ۱۹۸۳، برای جدا ساختن کامل کاربردهای نظامی و غیر نظامی شبکۀ مذکور، در کنار «آرپانت»، شبکۀ مستقلی موسوم به «میلنت»[۳۱] برای پژوهشگران نظامی تأسیس گردید. در طول سالهای بعد از دهۀ ۱۹۸۰، «بنیاد ملی علوم»[۳۲] ایالات متحده، علاوه بر ایجاد یک شبکۀ خاص علمی به نام سیاسنت[۳۳]، شبکۀ دیگری با همکاری شرکت مشهور «آی.بی.ام»[۳۴] به نام «بیتنت»[۳۵] برای استفادۀ محققان زمینههای غیر علمی تأسیس نمود.
با توجه به آن که تمام شکبههای مذکور، در فعالیتها و تماسهای ارتباطی خود، از سیستم اطلاعات «آرپانت» بهرهمند میشدند، مدتی نام این شبکۀ میانشبکهای، «آرپا ـ اینترنت»[۳۶] گفته میشد و سرانجام به «اینترنت» موسوم گردید (معتمدنژاد، ۱۳۸۹: ۱۴۳ـ۱۴۷).
بدین ترتیب، در تعریف علمی (نظری)، اینترنت را میتوان مجموعهای از شبکههای اطلاعاتی مرتبط به هم دانست که از مجموعۀ پروتکل[۳۷] (مقاولهنامه) واحدی استفاده میکنند و در جهت عرضۀ مجموعۀ اطلاعاتی واحدی به کاربران یا مشتریان خود، مشارکت دارند (محسنی، ۱۳۸۶: ۸۰).
فضای مجازی[۳۸] عبارت دیگری است که به عنوان مترادفی برای اینترنت به کار میرود. این عبارت، بیانگر دنیایی مجازی است که در آن، فناوری و تخیّل در ورای صفحۀ رایانۀ کاربر با یکدیگر پیوند میخورند. فضای مجازی و اینترنت، به عنوان سرحدی جدید در نظر گرفته میشوند که در آن، مردم این امکان را مییابند تا با یکدیگر و با اطلاعات، به طرقی جدید برخورد پیدا کنند؛ زیرا اینترنت، جابهجایی بین فضای واقعی و مجازی را سهل و آسان میکند. حرکت در بین محیط واقعی و محیط مجازی، به واسطۀ فناوری اینترنت، امکانپذیر میگردد. از این رو، اینترنت، ابزاری است که شکلدهندۀ فضا و حرکت است (استوت، ۱۳۸۸: ۶۱). در توصیف اینترنت و بیان ویژگیها و اهمیت آن، همچنین از مفاهیمی مانند شبکۀ شبکهها، تارعنکبوت الکترونیک، فضای سیبرنتیک[۳۹] و… نیز استفاده شده است.
پروتکل اینترنت، با توجه به مزایایی که دارد، به سرعت روی تعداد زیادی از سیستمهای کامپیوتری پیاده شد، چرا که تنها پروتکلی بود که به کامپیوترهای ساخته شده توسط شرکتهای مختلف، امکان برقراری ارتباط با هم را میداد. رشد اینترنت از اواسط سال ۱۹۸۰ (زمانی که به شبکۀ عمومی مخابراتی متصل شد)، سرعت یافت. «بنیاد ملی علوم» امریکا نیز از سال ۱۹۸۷ با اعطای کمکهای مالی به دانشگاههای این کشور به منظور برقراری ارتباط با شبکه، نقش مهمی در جهت فراگیر کردن دسترسی به اینترنت ایفا کرد، امکاناتی که در گذشته، فقط در اختیار تعداد محدودی از پژوهشگران و مسئولین حکومتی امریکا بود (محسنی، ۱۳۸۶: ۸۲). در پایان دورۀ جنگ سرد، اینترنت از پردۀ آهنین نیز عبور کرد و به تدریج (از سال ۱۹۹۰) به کشورهای جهان سوم نیز وارد شد.
بر اساس آخرین آمار منتشر شده، در حال حاضر (۳۰ ژانویۀ ۲۰۱۲) کاربران اینترنت، آماری نزدیک به دو و نیم میلیارد نفر از جمعیت هفت میلیارد نفری جهان را به خود اختصاص دادهاند که از این آمار، ۵/۴۹ درصد در آسیا و اقیانوسیه، ۲۱/۵ درصد در اروپا، ۲۲ درصد در قارۀ امریکا و ۷ درصد در افریقا زندگی میکنند.
جدول ۱ـ۲ـ تعداد و درصد کاربران اینترنت به تفکیک قارهای (۳۰ ژانویه ۲۰۱۲)[۴۰]
قاره | تعداد کاربران اینترنت | درصد |
آسیا و اقیانوسیه | ۱,۱۹۰,۹۶۹,۴۳۳ | ۴۹٫۵ |