مجله علمی پژوهشی رهاورد

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی موضوع دعا در شعر شاعران مشهور عصر عباسی اوّل- قسمت ۴
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

یا کسى که دعاى مضطرّ را اجابت مى‏کند و گرفتارى را برطرف مى‏سازد، و شما را خلفاى زمین قرار مى‏دهد آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکّر مى‏شوید.
﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ﴾ (بقره/۱۸۶)
و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)

 

۲-۱-۲‌۰ معانی دعا در قرآن
 

بطور کلی از نظر لغوی و از دید کتاب قاموس قرآن دعا به معنای خواندن، حاجت خواستن، استمداد و طلب کردن است.(قرشی؛ ۱۳۷۱:۲‌/۳۴۴)

 

۲-۱-۲-۱‌۰ خواندن
 

﴿هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء﴾ (آل عمران/ ۳۸)
در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم، ) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‏اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى‏شنوى»

 

۲-۱-۲-۰۲ پرسش‌کردن
 

﴿ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لّنَا مَا هِیَ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِکْرٌ عَوَانٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ﴾‌ (بقره/۶۸)
«[بنی‌اسرائیل به حضرت موسی علیه‌السلام گفتند:] برای ما از پروردگارت بپرس، این گاو چگونه گاوی باشد، برای ما روشن کند»

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 

 

۲-۱-۲-۳‌۰ فریادرسی
 

﴿ قُلْ أَرَأَیْتُکُم إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَهُ أَغَیْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ﴾‌ (انعام/۴۰)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (براى حل مشکلات خود، ) غیر خدا را مى‏خوانید اگر راست مى‏گویید؟»

 

۲-۱-۲-۴‌۰ تشویق و‌ترغیب کردن
 

﴿وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾ ‌(یونس/۲۵)
و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مى‏کند و هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند)، به راه راست هدایت مى‏نماید.
﴿ وَیَا قَوْمِ مَا لِی أَدْعُوکُمْ إِلَى النَّجَاهِ وَتَدْعُونَنِی إِلَى النَّارِ﴾‌ (غافر/ ۴۱)
«[مؤمن آل فرعون گفت:]‌ای قوم! چرا من شما را به نجات تشویق‌ می‌کنم و شما مرا به آتش تشویق‌ می‌کنید.

 

۲-۱-۲-۰۵ کمک خواستن
 

﴿ وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَهٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾ (بقره/۲۳)‏
و اگر در‌باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده‏ایم شک و‌تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را- غیر خدا- براى این کار، فرا خوانید اگر راست مى‏گویید!

 

۲-۱-۲-۰۶ نا‌م گذاری کردن
 

﴿ لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ (نور/۶۳)‏
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مى‏شوند، و یکى پس از دیگرى فرار مى‏کنند مى‏داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد!

 

۲-۱-۰۳ موضوعات دعاهای قرآنی (واثقی؛ ۱۳۸۸: ۱۳۵‌-۱۱۹)
 

 

 

آسان شدن کارهای سخت
 

﴿ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی *وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی *وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی﴾ (طه/۲۵-۲۸)
گفت: پروردگارا! سینه‌ام را وسعت بخش * و کارم را برای من آسان ساز *و گره از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند*

 

 

آرزوی بهتر از آنچه از دست رفته
 

﴿ عَسَى رَبُّنَا أَن یُبْدِلَنَا خَیْراً مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ﴾ (‌‌قلم/۳۲)
امید است که پروردگارمان بهتر از آن را به ما عوض دهد، ما به پروردگارمان روی آورده‌ایم.

 

 

امنیت مکه
 

﴿ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِناً وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ﴾ (‌‌ابراهیم/۳۵)
و آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را ایمن گردان و من و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار.

 

 

استعاذه
 

﴿ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ *وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ﴾ (مومنون/۹۷-۹۸)
و بگو: پروردگارا‌! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه‌ می‌برم * و‌ای پروردگار من‌! از حضور آنها نزد من، به تو پناه‌ می‌آورم.
﴿ قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ﴾ ‌(‌فلق/۱)
بگو به پروردگار سپیده‌دم پناه‌ می‌برم.
﴿ قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ النَّاسِ﴾‌ ‌(‌ناس/۱)
بگو پناه‌ می‌برم به پروردگار مردم.
﴿ قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُن مِّنَ الْخَاسِرِینَ﴾ ‌(هود/۴۷)
گفت: پروردگارا! من به تو پناه‌ می‌برم که از تو چیزی بخواهم که بدان علم ندارم، و اگر مرا نیامرزی و بر من‌ترحم نکنی از زیان کاران‌ می‌شوم.

 

 

با نیکوکاران باشیم و باعاقبت خوش بمیریم
 

﴿ رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَالآخِرَهِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ﴾ ‌(یوسف/۱۰۱)
پروردگارا! تو به من بهره‌ای از فرمانروایی دادی و راز تعبیر خواب‌ها به من آموختی. ‌ای پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین‌! تو در دنیا و آخرت مولای منی، مرا مسلمان بمیران و قرین شایستگان ساز.
﴿ وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ‌﴾‌ (‌اعراف/۱۲۶)
و تو از ما انتقام نمی‌گیری مگر برای اینکه ما به آیات پروردگارمان – وقتی برای ما آمد‌– ایمان آوردیم. بار الها! بر ما صبوری ببار و ما را مسلمان بمیران.

 

 

برای آغاز کارها
 

﴿ وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾ ‌(هود/۴۱)
و نوح گفت: در آن سوار شوید. که روانه شدن و لنگر‌انداختنش به نام خدا است. پروردگار من آمرزنده‌ی مهربان است.
﴿ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴾ (بقره/۲۵۰)
و چون با جالوت و سپاه او رویاروی شدند گفتند: پروردگارا‌! بر ما شکیبایی ببار، و قدم‌هایمان را استوار ساز، و بر قوم کافر پیروزمان گردان.
﴿ وَمَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ﴾ (آل عمران/۱۴۷)
و گفتارشان جز این نبود که‌ می‌گفتند: پروردگارا! گناهانمان را بیامرز، و از زیاده روی ما در کارمان درگذر، و قدم‌هایمان را استوار‌دار، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.
﴿ لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْراً کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ﴾ ‌(بقره/۲۸۶)
خداوند هیچ کس را جز به‌اندازه‌ی توانش تکلیف نمی‌کند. هر چه نیکی کرده به سود او و هر چه بدی کرده وبال اوست. پروردگارا‌! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما خرده مگیر. بار الها‌! و تکلیف سخت بر ما بار مکن، نان که بر پیشینیان ما بار کردی. بار الها‌! و آنچه تاب آن را نداریم بر دوش ما مگذار، و از ما درگذر، و ما را بیامرز و بر ما رحم کن که مولای ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری و پیروزی ده.
 
 

نظر دهید »
تغییر جنسیت و آثار فقهی و حقوقی آن- قسمت 13
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در ماده 1181 آمده است: (هر یک از پدر و جد پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند) و در ماده 1182 آمده است:
(هرگاه طفل هم پدر وهم جد پدری داشته باشد و یکی از آنهامحجور یا به علتی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه گردد، ولایت قانونی او ساقط می‌شود)
بنابراین به صرف تغییر جنسیت مادر به پدر نمی‌توان قائل به حدوث ولایت برای پدر جدید شد.

حالت دوم: تغییر جنسیت پدر به زن
هر گاه مردی که ولی است با تغییر جنسیت به زن تبدیل شود آیا همچنان ولایت بر فرزندان نابالغ خود دارد یا نه؟ در این مورد 2 نظریه مطرح است.
در این حالت یک نظر این است که ولایت این فرد بر فرزندان نابالغش با تغییر جنسیت ساقط می‌شود.
همچنان که امام خمینی و سید محمد صدر در این زمینه این نظریه را دارند و معتقدند:
(هر گاه جنس مرد، به زن تغییر یابد، ولایت او بر فرزندان نابالغش ساقط می‌گردد) (همان، ص 480، م 6 و صدر، 1413ق، ج6، ص 138)
دلیل این دیدگاه این است که ملاک ولایت دو چیز است: مرد بودن و پدر یا جد بودن.
بنابراین ولایت بر عنوان پدر مترتب است و بعد از تغییر جنسیت دیگر این عنوان بر این فرد صدق نمی‌کند و همچنین ولایت به پدر اختصاص دارد اما به این شرط که ویژگی مردانگی (رجولیت) و عنوان آن برای او باقی بماند. اما با تغییر جنسیت، این صفت از بین رفته پس ولایت او بر کودکانش ساقط است. بنا بر این وقتی موضوع ولایت به عنوان (اَب) یا (جد) در مرد است و با تغییر جنسیت، موضوع از بین رفته است ولایت نیز ساقط می‌شود.(مؤمن قمی، همان، ص135)
اما می‌توان نسبت به هر دو دلیل اشکال وارد کرد و مردود دانست.
به خاطر اینکه معیار صدق (پدر) صرف ریختن منی در رحم مادر بچه و بودن نطفه از منی او می‌باشد که این با تغییر جنسیت تغییری نمی‌کند. زیرا بعد از تغییر جنسیت هم این شخص، همان است. و لذا عنوان پدر در حال حاضر نیز حقیقتاً بر او صدق می‌کند. و اگر فرزند این زن بگوید (پدر من همین زن است جز اینکه وی پیش از این مرد بوده و اکنون زن شده) سخن او درست است و هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار کند.
بنا بر این عنوان پدر در حال حاضر بر این شخص صدق می‌کند، از باب صدق مشتق بر کسی که به مصدر این مشتق پیش از این متصف بوده است.به عنوان مثال، اگر مردی با همسرش مجامعت کند و سپس مرد برای ابد غایب شود و فرزندی بوجود آید شکی نیست که آن مرد، پدر فرزند محسوب می‌شود در حالی که نقشی نداشته مگر نطفه‌ای که در رحم مادر بچه قرار گرفته و همین مقدار برای عنوان اب (پدری) کافی است. حتی اگر جنسیت او تغییر یابد.
همچنین مردود بودن دلیل دوم به این خاطر است که می‌توان اختصاص ولایت به حالت مردانگی را منع کرد و در نهایت وقتی که پدر به زن تغییر جنسیت دهد و دلیلی از دلایل ثبوت ولایت پدر، برای اثبات ولایت بر این فرد نداشته باشیم می‌توانیم بگوییم دلیلی نیز برای سقوط ولایت این فرد نداریم.
پس همانطور که دلیلی بر اثبات ولایت این فرد نداریم دلیلی بر سقوط ولایت نیز نداریم. (مؤمن قمی، همان، ص 105)
نظریه دوم: در صورتی که جنسیت پدر تغییر کند و به زن تبدیل شود ولایت او بر فرزندانش همچنان باقی می‌ماند زیرا با تغییر جنسیت و از بین رفتن مردانگی با توجه به اینکه موضوع، همین شخص است می‌توان بقای ولایت او را با استحصاب ثابت کرد. چرا که ولایت برای پدر است و پدر کسی است که در زندگی زناشویی، فرزند از نطفه او بوجود آمده است و بقای ولایت به وسیله استحصاب قابل اثبات است. چون بدیهی است این شخص همان کسی است که ولایت بر کودکانش برای او قبلاً ثابت بوده و الان استحصاب می‌گردد. (خرازی، همان،ص 127)
قائل شدن به نظریه‌ای که ولایت را حتی بعد از تغییر جنسیت برای پدر باقی می‌داند به صواب نزدیکتر است. اما در مورد ثبوت ولایت برای مادر بعد از تغییر جنسیت و تبدیل به مرد شدن، نمی‌توان قائل به چنین چیزی شد.

3-3-8 تغییر جنسیت ومسأله نفقه فرزندان
آنچه که از کلام فقها و حقوقدانان فهمیده می‌شود، نفقه عبارت است از «چیزی که برای گذران زندگی لازم و مورد نیاز است.» (صفایی،امامی،1380،ج2،ص191)
دو نوع نفقه در رابطه با ارقاب متصور است، یکی نفقه زوجه و دیگری نفقۀ اولاد و اقربا.
در مورد نفقه زوجه بعد از تغییر جنسیت، باید گفت بواسطۀ انحلال نکاح نفقه هم که یکی از آثار عقد نکاح می‌باشد خود به خود از بین می‌رود.اما مسئله نفقۀ اولاد و اقرباء می‌بایست مورد بررسی قرار گیرد. قانون مدنی به موجب موارد 1199و 1200پرداخت نفقه اولاد را بر عهدۀ پدر گذاشته و مقرر کرده نفقه ابوین هم با رعایت الاقرب فالاقرب به عهدۀ اولاد و الاود الاود است.
حال هرگاه مردی که صاحب الاود واقربایی است که استحاق نفقه دارند با تغییر جنسیت و تبدیل شدن به زن، آیا در جنسیت جدید باز هم در صورت توانایی مالی مکلف به پرداخت نفقۀ افراد مذکور می‌باشد یا نه؟ در این مورد 2 احتمال وجود دارد:
احتمال اول:تغییر جنسیت مرد به زن موجب سقوط تمام تکالیفی است که برای جنسیت سابق وضع شده، با این حساب الزام به پرداخت نفقه با تغییر جنسیت کلا منتفی است.(صدر، همان ،ج6،ص 138)
در توجیه این احتمال می‌توان می‌گفت اموری از قبیل ولایت ووجوب انفاق بنابر روایات ابتدا از تکالیف پدر و الاود ذکور می‌باشدو هرگاه رجولیت افراد مذکور بواسطۀ تغییر جنسیت از بین برود، تکالیف سابق من جمله الزام به انفاق هم از بین می‌رود.
استناد به روایات:قال حریز:قلت لا بی عبدالله(ع) من الذی اجبر علیه و تلز منی نفقه:فقال :الوالدان و الولد والزجه
حری

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
ز می‌گوید به امام صادق (ع) عرض کردم:من ملزم به پرداخت نفقه چه کسانی هستم،فرمودند: پدر ومادر،فرزند و زوجه‌ات.
قال محمد بن مسلم: قلت لابی عبدالله من یلزم الرجل من قرابته ممن ینفق علیه ،قال:الوالدان و الولد و الزوجه
به امام صادق (ع) عرض کردم مرد ازمیان اقرباء ملزم به انفاق چه کسانی است؟ فرمودند:پدرو مادر، فرزند و همسر(حرعاملی،1419ق،ج21،ص525،باب 11 از باب نفقه ح3 و5)
در روایات مذکور لفظ الرجل بکار رفته که دلالت بر تأیید ادعای ذکر شده دارد. بنابراین هرگاه صفت رجولیت وجود نداشته باشد و یا به هر علتی از بین برود، الزام به انفاق هم ساقط می‌شود.علاوه برآن می‌توان گفت در مورد زن فعلی عنوان پدر صادق نیست تا به واسطۀ صدق این عنوان او را ملزم به پرداخت نفقه فرزند کرد.
بنابراین زن فعلی ملزم به انفاق الاود و اقرباء نمی‌باشد. بلکه با وجود جد پدری او، و در غیر این صورت مادر فرزندان و به همین ترتیب الاقرب فالاقرب می‌کنیم. (صدر، همان، ص 138)
احتمال دوم:
تغییر جنسیت مرد به زن تأثیری در سقوط نفقه الاود و اقرباء ندارد.2 دلیل برای این احتمال وجود دارد:
دلیل اول: لفظ الرجل مذکور در روایات ابواب نفقه دلالت بر شرط بودن رجولیت برای الزام شدن به انفاق نمی‌کند. چرا که روایاتی وجود دارد که می‌فرماید در صورت فقدان پدر و جدپدری یا عدم استطاعت مالی ایشان نفقۀ اولاد بر عهدۀ مادر و حتی جدّۀ مادری است. پس با این حساب لفظ الرجل وارده در روایات بیانگر انحصار وجوب نفقه در مردان نیست اگرچه ابتدا پرداخت نفقه الاود بر مرد واجب است نه زن.
دلیل دوم: می‌توان گفت فرد فعلی گرچه حالا زن است، ولی هنوز هم عنوان پدر بر او صادق است زیرا برای صدق این عنوان صرف تولد طفل از نطفۀ مرد کفایت می‌کند. در واقع از باب صدق مشتق بر کسی که به مصدر اشتقاق متصف بوده است. بنابراین از آنجاییکه الاود منصوب به زن فعلی است و از طرفی هم ظاهراً فلسفه الزام به پرداخت نفقه تأمین نیازهای مادی اولاد و والدین است و مرد بودن هم خصوصیتی ندارد، چرا که در مواردی که بیان شد زن هم ملزم به انفاق می‌شود. در صورتیکه زن فعلی استطاعت مالی داشته باشد وجوب پرداخت نفقه کماکان استمرار می‌یابد و وی موظف به پرداخت نفقه اولاد و اقرباء خود است.(صدر، همان، ص139)

3-3-9 تغییر جنسیت و مسأله نکاح با محارم نسبی
 

3-3-9-1 تغییر جنسیت مادر به مرد و مسأله نکاح با دختران
هرگاه مادر بواسطه تغییر جنسیت به مرد تبدیل شود، آیا مرد فعلی می‌تواند با دخترانش که سابقاً از او متولد شده‌اند ازدواج کند؟ قدر متیقن از آنچه که عرف دلالت بر آن می‌کند این است که این دختر هنوز هم اولاد این فرد محسوب می‌شود و موضوع حرمت که ازدواج با دختر باشد بعد از تغییر جنسیت مادر و تبدیل شدن او به مرد بازهم صادق است.
بنابراین طبق ضرورت دین ازدواج با دختر حرام است. و عموم آیه شریفه « حُرِّمَتْ عَلَیْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ …» (حرام شد برای شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر …) (نساء، آیه 23)
مورد فعلی را نیز تحت عمومیت خود قرار می‌دهد و عرف بر صدق عنوان ولدیت دختران صحه می‌گذارد. علاوه بر این از طریق استصحاب هم می‌توان قائل به پایداری رابطه والدیت و ولدیت مرد فعلی و دختران او شد. در نتیجه ازدواج مرد فعلی با دخترانش حرام است.
در اشکال به این دلیل گفته شده این آیه از این مورد منصرف است یعنی از آیة شریفه حکم حرمت ازدواج دختران با مرد فعلی را نمی‌توان فهمید.
ولی به این اشکال پاسخ داده شده که این انصراف بدوی است و نه ظهوری پس اعتبار ندارد بنابراین عنوان «بناتکم» مذکور در آیه، به عموم خود، شامل مرد فعلی نیز می‌شود. علاوه بر آن از ظاهر کلمات بکار رفته در آیه بوضوح می‌توان فهمید که رمز حرمت و ملاک آن دختر بودن است و این خود قرینه اراده عموم از کلمه بناتکم است. و ضمیر مخاطب «کُم» در بناتکم شامل مرد جدید نیز می‌شود و هیچ شکی نیست که این دختران فرزندان مرد فعلی هستند هرچند بگوئیم مرد فعلی مادر سابق است. بعلاوه تنقیح مناط قطعی نیز در این مورد وجود دارد و ازدواج با اولاد را نمی‌توان تجویز کرد. (خرازی، همان، ص137و138)
سؤال دیگری که در این زمینه مطرح است، نگاه کردن مادر تغییر جنسیت داده به دخترانش است. آیا نگاه کردن او جایز است؟ یعنی هنوز رابطه محرمیت برقرار است یا خیر؟ در این رابطه 2 نظر وجود دارد.
نظر اول: اینکه: پس از تغییر جنسیت و تبدیل شدن او به مرد، نگاه کردن او به دخترانش جایز است به این دلیل که بین حرام بودن نکاح و جایز بودن نگاه کردن در محرمهای نسبی ملازمه وجود دارد.
به این معنا که هرگاه بواسطه وجود قرابت نسبی قائل به حرمت نکاح میان دو نفر شویم بالملازمه نگاه کردن ایشان به بدن یکدیگر به استثنای عورتین جایز است. دلیل دیگر اینکه چون قبل از تغییر جنسیت طرفین قطعاً به یکدیگر محرم بوده‌اند و حال بعد از تغییر جنسیت مادر شک می‌کنیم که محرمیت سابق ادامه دارد یا زائل شده؟ با استصحاب محرمیت، می‌توان حکم به جواز نگاه کردن داد.
البته در صورتی که قبل از این تغییر، دختران متولد شده باشند که در اینجا موضوع به حال خود باقی است زیرا شخص مادر و دختران (بعد از تغییر جنسیت مادر) باقی هستند. و این استصحاب زمانی صحیح است که زن و مرد بودن را از احوال بدانیم نه از خصوصیات. چنانکه مؤید این مطلب آن است که هرگاه مملوکی را با عنوان اینکه زن است بفروشند و سپس خلاف آن کشف شود که مملوک مرد بوده است. بیع در اینج
ا باطل نیست بلکه محکوم به خیار است. زیرا در این مورد از قبیل تخلف وصف است. برخلاف موردی که مثلاً حیوانی بعنوان اسب فروخته شود و بعد کاشف بعمل آید که حیوان شتر بوده که بیع باطل است. (خرازی، همان، ص139)
نظر دوم: پس از تغییر جنسیت مادر به مرد نگاه کردن او به دخترانش جایز نیست. (مؤمن قمی، 1375، ص109)
دلیل این نظریه این است که پس از تغییر جنسیت مادر و تبدیل شدن به مرد، مرد فعلی پدر فرزندانش محسوب نمی‌شود. بنابراین عموم آیه « وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ …» (زینت و جمال خود را آشکار نسازید جز برای شوهران خود و پدران … و زنان مسلمان خود … ) (نور، آیه 31) شامل مرد فعلی نمی‌شود.
از سوی دیگر جواز نگاه کردن مادر به دختران و برعکس از باب آن است که عموم «نسائهنَّ» شامل آنها می‌شود در حالیکه پس از تغییر جنسیت عنوان زن بودن بر فرد فعلی صدق نمی‌کند و نگاه کردن مرد فعلی به دختران خود در صورتی جایز است که او را یا داخل در عموم «آبائهنَّ» بدانیم یا در عموم «نسائهن» لکن مرد فعلی در هیچ یک از این عمومات داخل نمی‌شود و هر دو منتفی است بنابراین برای جواز نگاه، دلیلی وجود ندارد.
و طبق عرف عموم پس از تغییر جنسیت زن به مرد هیچگونه شکی در رابطه ولدیت فرزندان نسبت به او نمی‌توان داشت و هرگاه سؤال شود فلانی پسر یا دختر کیست؟ جواب منصرف به مرد فعلی می‌شود با این قید که زن سابق بوده و اکنون مرد شده است. و با اطمینان به اینکه هنوز هم اطلاق اولاد بر پسران و دختران فرد تغییر یافته صحیح است، نکاح با آنها نیز قطعاً ممنوع و حرام می‌باشد.
بنابراین می‌توان گفت طبق نظریه اول بقاء رابطه محرمیت میان مرد فعلی و دختران او صحیحتر و به واقع نزدیکتر است ولی باز مطلب جای درنگ و تأمل بیشتری دارد. (خرازی، همان، ص139)
نگاه کردن مادر به پسرانش، بعد از تغییر جنسیت و تبدیل شدن به مرد، اشکال ندارد، زیرا از باب نگاه کردن به همجنس است.

3-3-9-2 تغییر جنسیت پدر به زن و نکاح با پسران
هرگاه پدری با اقدام به تغییر جنسیت تبدیل به زن شود سؤال اینست که زن فعلی (پدر سابق) می‌تواند با پسرانش ازدواج کند یا خیر؟
ازدواج زن فعلی با پسرانش به ضرورت حرام است. در این مورد می‌توان به آیه شریفه نیز استدلال کرد که می‌فرماید: (حُرِّمَتْ عَلَیْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ…) (نساء آیه 23)
حرام شد برای شما ازدواج با مادر و دختر و…
با این بیان پسران، اولاد زن فعلی محسوب می‌شوند و کسی نمی‌تواند منکر این مطلب شود. پس وقتی ملاک حرمت یعنی ولدیت باقی بود بنا به ضرورت دین ازدواج با آنان حرام است علاوه بر این، تنقیح مناط قطعی وجود دارد و این تنقیح مناط ازدواج با اولاد را تجویز نمی‌کند. در واقع این فرد جدید هنوز هم پدر فرزندانش محسوب می‌شود. (مؤمن قمی، همان، ص110)
ممکن است اشکال شود: آیه‌ای که بر حرام بودن ازدواج با محارم نسبی دلالت می‌کند این مورد را در بر نمی‌گیرد و نمی‌توان برای حرمت صورت فوق به آن نیز استدلال کرد، زیرا مخاطبان این آیه مردان هستند که ازدواج با مادران بر آنان حرام شده است، اما پدران در آیه ذکر نشده‌اند چون ازدواج با پدران متعارف نیست و مورد بحث پدری که به زن تغییر جنسیت داده مورد تعرض آیه شریفه قرار نگرفته تا شمول آیه را در مورد آن بپذیریم.
اما ذکر نشدن حرمت چنین ازدواجی در ادلّه به هیچ وجه مانع حرمت نیست و با تنقیح مناط به سادگی می‌توان قائل به حرمت و قول حرمت را کشف کرد. مانند حرمت قطعی نوشیدن از ظرفی که نصف آن از طلا و نصف دیگرش از نقره است، با اینکه در ادله تنها حرمت نوشیدن از ظرف طلا یا نقره ذکر شده است. همچنانکه امام خمینی در این زمینه می‌فرماید: «اگر جنس پدر تغییر یابد پس آیا در حال زن بودنش محرم پسرش می‌باشد اگرچه مادرش نمی‌باشد؟ ظاهراً چنین است و محرم می‌باشد.»
از آنجائیکه نگاه کردن زن فعلی به پسران خود طبق آیه (ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن أو أبائهن او آباء بعولتهن أو بنائهن) جایز است و میان حرمت ازدواج با پسران و جواز نگاه کردن در محارم نسبی ملازمه وجود دارد به وضوح مشخص می‌گردد که چنین ازدواجی حرام است. (خرازی، همان، ص139 و 140)
از آنچه گفته شد جواز نگاه کردن پسران به زن فعلی و بالعکس نیز به وضوح روشن می‌شود.

3-3-10 تغییر جنسیت و نکاح با محارم سببی
 

3-3-10-1 تغییر جنسیت مادر به مرد و ازدواج او با حلیله پسر
هرگاه جنسیت مادر تغیری کند و به مرد تبدیل شود سؤال این است که آیا ازدواج او با همسر پسرش جایز است یا خیر؟ و آیا در محرم بودن به عروس خود مانند پدر است یا خیر؟
امام خمینی در این زمینه معتقدند که بعید نیست محرمیت هنوز پابرجا باشد هرچند در این قول اشکال وجود دارد. (همان، ج4، ص483، م8)
برای دلیل محرمیت می‌توان به اطلاق آیه شریفه استناد کرد که می‌فرماید:
(حُرِّمَتْ عَلَیْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ … وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ)
حرام شد بر شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و … و نیز حرام شد زن فرزندان صلبی (نه زن پس
رخوانده شما) (نساء آیه 23)
بنابراین طبق آیه شریفه ازدواج مادر تغییر یافته به مرد با همسر پسرش حرام است؛ زیرا عموم آیه که ازدواجهای حرام را بیان می‌کند او را نیز در بر می‌گیرد.
به این دلیل که مرد فعلی که تازه جنسیت مرد را پیدا کرده، داخل در اطلاق ضمیر (و حلائل ابنائکم) می‌باشد. پس مورد فعلی نیز مشمول این حرمت است.
به این استدلال اشکال شده که ظاهر این است که حرمت مذکور در آیه شریفه مختص پدران فرزندان باشد و بر مرد فعلی عنوان پدر یا زوج صادق نیست. (مطهری، همان، ص205)
و یا اینکه مراد از پسران پسرانی هستند که از صلب پدر باشند چون آیه می‌گوید (الذین من اصلابکم) بنابراین حرام بودن ازدواج با حلیلة پسر تنها به پدران اختصاص دارد؛ زیرا واژة اصلاب تنها پدرانی را که مرد هستند در بر می‌گیرد، بدین سبب که نطفه مرد از صلب بیرون می‌آید و نه نطفه زن؟
اما این اشکالات مردود است به چند دلیل:
اول آنکه: واژه صلب به قسمتی از بدن که میان دو دیواره استخوانهای پشت و استخوانهای سینه واقع شده، تفسیر گردیده است. بنابراین صلب به پدران اختصاص ندارد. (علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج2، ص381، سوره طارق)
دوم آنکه: اضافه حلائل به ابناء نشان می‌دهد که معیار حرام بودن ازدواج آن است که حلیله پسر باشد و انسان با حلیله پسرش نمی‌تواند ازدواج کند؛ از اینرو توصیف ابناء به «الذین من أصلابکم» از باب این است که پسر خوانده‌ها را از این حکم خارج کند و لذا با حرام بودن حلیله‌های پسران رضاعی ناسازگاری ندارد پس ازدواج با حلیله پسر رضاعی نیز حرام است.
سوم اینکه: علاوه بر آیه، با استصحاب نیز می‌توان حکم به حرمت ازدواج با حلیله پسر داد. زیرا استصحاب حرام بودن ازدواج با محارم نیز، بر حرام بودن این ازدواج حکم می‌کند.
و عموم تحلیلی که برحرام بودن حلیله پسر دلالت می‌کند، اجمال دارد. (یعنی حلائل ابنائکم) و این اجمال به عموم آیه (و اُحِلَّ لکم ماوراءَ ذلکم) سرایت می‌کند و آنرا مجمل می کند. (با زنهائی که به حرمت یاد شد نکاح نکنید و هر زنی غیرآنکه ذکر شد حلال است.) (نساء آیه 24)
 
 

نظر دهید »
ارزیابی تاثیر بازاریابی آموزشی بر توانمند سازی کارکنان فروش خدمات- قسمت ۲
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دوکلمه مترادف برای واژه توانمندسازی در فرهنگ لغت وجود دارد : اختیار و قدرت ؛ اما به جای این دو واژه ، مترادفی که به بهترین شکل توانمندسازی را توصیف میکند مجوز میباشد.اما در مورد اینکه چنین مجوزی چگونه باید به شکل عملی تبدیل شود :
● کار کنان سازمان را قادر می سازد در چهارر چوب سازمانی بدون مراجعۀ مکرر به عامل قدرت در سازمان فعالیت انجام دهند.
● کارکنان سازمان بر نتایج تمرکز کرده و توسط نظارتهای شدید،محدود نمی شوند.
● در این فرایند اختیار عمل بالا حتی بیشتر از محدوده توانمند سازی یا بهبود مستمر لازم می باشد.
● قوانین کاری موجود می باشند اما به صورت بیان ارزشها و یا منشور اخلاقی هر یک از کارکنان در مسیر تحقق اهداف
● سازمان،در استفاده از ابتکار عمل آزاد می باشند.
به عقیده ایوانز و لیندسی : توانمندسازی واگذار کردن مسئولیتهای جدید به مدیران است. آنها باید استعداد و توانایی کارکنان را توسعهدهند، آنها را به خطر جویی ترغیب نمایند و موفقیتها را به رسمیت بشناسند( شیروانی و احمدی، ۱۳۸۹،ص ۲ و ۳ ).
توماس و ولت هاس ( ۱۹۹۰ ) توامندسازی روانشناختی را فرایند اقزایش انگیزش درونی شغلی می دانند که شامل چهار حوزه شناختی ، یعنی احساس شایستگی، تاثیرگذاری، احساس معنی دار بودن و حق انتخاب می شود. مطالعات میشرا ( ۱۹۹۲ ) بعد اعتماد را به ابعاد فوق افزود و پنج بعد روانشناختی توانمندسازی به شرح زیر می باشد:
شایستگی : شایستگی به درجه ای که یک فرد می تواند وظایف شغلی را با مهارت و به طور موفقیت آمیز انجام دهد، اشاره دارد. افراد توانمند نه تنها احساس شایستگی، بلکه اطمینان دارند که قادرند کارها را با کفایت انجام دهند. آنها احساس برتری شخصی می کنند و معتقدند که می توانند راهی برای رویارویی با چالش های جدید بیاموزند و رشد کنند.
استقلال : خود مختاری یا داشتن حق انتخاب به معنی آزادی عمل و استقلال فرد در تعیین فعالیت های لازم برای انجام دادن وظایف شغلی اشاره دارد. احساس استقلال به معنی تجربه احساس انتخاب در آغاز فعالیت ها و نظام بخشیدن به فعالیت های شخصی است. استقلال فعالیتی را شامل می شود که با احساس آزادی عمل و تجربه حق انتخاب همراه است. استقلال یک احساس نیاز روانی است.
موثر بودن : موثر بودن یا تثیر گذاری یا به قول وتون و کامرون ( ۱۹۹۸ ) پذیرش پیامدهای شخصی در جایی است که فرد می تواند بر نتایج راهبردی، اداری و عملیااتی شغل اثر بگذارد. تاثیرگذاری عکس ناتوانی در تاثیرگذاری است. این بعد بع درجه ای اشاره دارد که رفتار فرد در اجرای اهداف شغلی متفاوت دیده شود، بدین معنی که نتایج مورد انتظار در محیط شغلی بدست آمده است.
معنی دار بودن : معنی دار بودن فرصتی است که افراد احساس کند اهداف شغلی مهم و با ارزشی را دنبال می کنند در جاده ای حرکت می کنند که وقت و نیروی آنان با ارزش است. معنی دار بودن، یعنی با ارزش بودن اهداف شغلی و علاقه درونی شخص به شغل. معنی دار بودن تناسب بین الزامات کاری و باورها، ارزش ها و رفتارهاست.
اعتماد به دیگران : اعتماد به علاقمندی، شایستگی، گشودگی و اطمینان به دیگران مربوط می شود. افراد توانمند، دارای احساس اعتما هستند و مطمئنند که با آنان منصفانه و صادقانه رفتار خواهد شد. آنها اطمینان دارند که صاحبان قدرت و اختیار با آنان بیطرفانه رفتار خواهند کرد، به عبارت دیگر اعتماد به معنی داشتن احساس امنیت شخصی است ( خانعلیزاده و همکاران، ۱۳۸۹،ص ۲۴ و ۲۵ ).
توانمندسازی واژه ای است که ارائه ی تعریفی از آن سهل و ممتنع است. هر کسی تصوری از آن در ذهن خود پرورش می دهد، اما حقیقتاً افراد کمی به آن اشراف دارند. تاریخچه اولین تعریف اصطلاح توانمندسازی به سال ۱۷۸۸ برمی گردد که در آن توانمندسازی را تفویض اختیار در نقش سازمانی فرد می دانستند. این اختیار باید به فرد اعطا گردد یا در نقش سازمانی او دیده شود( آقایار، ۱۳۸۷،ص۲۸ ). رابینز و همکاران (۲۰۰۲) در تعریف توانمندسازی عواملی، چون: انگیزش درونی، ادراک و تعهد، ساختار شغل، انتقال قدرت یا اختیار و تسهیم منابع و اطلاعات به کار رفته است. توانمندسازی در حقیقت فرایند مستمر و دائمی است و در محیط پویا در سطوح متفاوت مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد( رایبنز و همکاران، ۲۰۰۲ ،ص ۴۴۳ ـ ۴۱۹ ). کارتر (۲۰۰۱) توانمند سازی کارکنان، عبارت است از مجموعه سیستمها، روشها و اقداماتی که از راه توسعه قابلیت و شایستگی افراد درجهت بهبود و افزایش بهره وری‌، بالندگی و رشد و شکوفایی سازمان و نیروی انسانی با توجه به هدفهای سازمان به کار گرفته می شوند( کارتر، ۲۰۰۱ ).
می توان گفت توماس و ولتوس (۱۹۹۰) تعریف کاملی از توانمندسازی ارائه کرده اند و اصطلاح روان شناختی را به آن افزوده اند.به زعم آنان، توانمندسازی روان شناختی به عنوان مجموعه ای از حوزه های شناختی انگیزشی است که علاوه بر خود کارآمدی سه حوزه ی دیگر شناختی را شامل می شود. این سه حوزه عبارتند از: احساس خود مختاری (حق انتخاب) احساس معنی داری و احساس مؤثر بودن(کروبی و متانی،۱۳۸۸،ص۱۲ ).
بی شک توجه ویژه به عوامل موثر بر توانمند سازی کارکنان (علی الخصوص کارکنان و مربیان شاغل در حوزه آموزش های مهارتی) می تواند به عنوان مهمترین فاکتور پویایی و اثربخشی هرچه بیشتر آموزش ها به متقاضیان و جوانان جویای کار مورد توجه قرار گیرد. توانمند سازى احساس تملک کارمند را نسبت به کارش افزایش مى دهد به نحوی که او نسبت به کارش احساس غرور مى کند و انجام وظایف را با میل و رغبت بر عهده مى گیرد، در غیر این صورت یک نگاه خالی از احساس نسبت به کارش خواهد داشت. کارکنانی که توانمند تر هستند تعهد و رضایت بیشتر و فشار هاى شغلی کمتری دارند، احتمالاً همکاری و مشارکت کاری بیشتری دارند. توانمندسازی کارکنان یکی از ابزارهای موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت ها و توانایی های فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است.توانمندسازی فرایندی است که در آن از طریق توسعه و گسترش نفوذ و قابلیت افراد و تیم ها به بهبود و بهسازی مستمر عملکرد کمک می شود. به عبارت دیگر توانمندسازی یک راهبرد توسعه و شکوفایی سازمانی است. پس از سال ها تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در اقتصاد و امور کاری خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و باانگیزه بالا برخوردار باشد. منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهند. بین سرمایه انسانی و بهره وری در سازمان ها رابطه ای مستقیم وجود دارد. از دغدغه های مهم بنگاه های اقتصادی موفق جهان، گردآوری سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازمانی که به آن متعلق هستند باشند.

از نظر فوکس (۱۹۹۸) توانمندسازی کارکنان یک فرایند است و از طریق آن یک فرهنگ توانمند سازی توسعه می‌یابد که در آن آرمان ها، اهداف، مرزهای تصمیم‌گیری و نتایج تأثیرات وتلاش های آنان در کل سازمان به اشتراک گذاشته می‌شود .در چنین فرهنگی منابع و رقابت برای کسب منابع مورد نیاز جهت اثربخشی فعالیت هایشان فراهم و حمایت می‌شود( رجاییپور و همکاران، ۱۳۸۵ ).
بلانچارد و همکاران (۱۹۹۹) توانمند سازی یکی از نوید بخش ترین مفاهیم دنیای کسب و کار بوده که کمتر به آن توجه شده ولی اکنون به موضوع روز بدل گشته است اما علیرغم بحث های فراوان درباره ی فوائد توانمند سازی، بهره برداری از آن اندک و ناچیز است و هرچند توانمند سازی به مدیران این امکان را می دهد که از دانش، مهارت و تجربه ی همه ی افراد سازمان استفاده کنند اما متاسفانه تعداد مدیران و گروه هایی که راه و رسم ایجاد فرهنگ توانمند سازی را بدانند اندکی است( طالبیان و وفایی، ۱۳۸۸ ).
بلانچارد(۱۳۷۴) فرایند توانمندسازی را در سه مرحله خلاصه کرده است.۱- تسهیم اطلاعات: که به کارکنان اجازه می دهد موقعیت های سازمان خود را بشناسند و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. تسهیم اطلاعات با اعتمادسازی در سازمان، شکستن تفکر سلسله مراتبی سنتی آغاز می شود و در نتیجه موجب افزایش احساس مسئولیت پذیری کارکنان میشود.۲- خود مختاری و استقلال کاری در سرتاسر حد و مرزهای سازمان: حد و مرزهای سازمان از طریق مقصد(چرا کار می کنید)، ارزش ها (چه چیز راهنمای عمل شماست)، تصورات (تصور شما از آینده چیست)، اهداف (چه چیز‌، چه وقت، کجا، چطور و چرا انجام می‌دهید‌)‌، نقش ها (شما که هستید) و سیستم و ساختار سازمانی(کاری که شما انجام می‌‌دهید چطور مورد حمایت قرار می گیرد‌) مشخص می‌شود.۳- جایگزین کردن تیم های خود گردان به جای سلسه مراتب ها: هرگاه گروهی از کارکنان با مسئولیت های ویژه برای فرایند کار و تولید انتخاب می‌شوند، از شروع تا پایان کار برنامه ریزی و اجرا می کنند، همه چیز را مدیریت می‌کنند و مسئولیت را به صورت مساوی و عادلانه تقسیم می کنند. مزیت تیم های خودگردان در فراهم کردن رضایت شغلی‌، تغییر نگرش، تعهد کاری، برقراری ارتباط بهتر میان کارکنان و مدیران‌، اثربخشی بیشتر فرایندهای تصمیم‌گیری، بهبود و پیشرفت عملیات‌، کاهش هزینه‌ها و بهره وری سازمان خلاصه می‌شود( بلانچارد و دیگران، ۱۳۸۵ ).

بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود رضایت شغلی و کاهش فرسودگی شغلی کارکنان کارخانجات تولیدی توس چینی

 
با توجه به مطالب ذکر شده در یک جمع بندی کلی عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان را به شرح زیر بیان می کنیم:
مشخص بودن اهداف، مسئولیت ها و اختیارات در سازمان: کارکنان باید از مسئولیت ها و شرح وظایف خود، هدف و ماموریت سازمان و مراحل و فرایندهای کاری آن آگاهی داشته باشند.
غنی سازی مشاغل و ارتقای شغلی کارکنان: سازمان باید به منظور به روزبودن اطلاعات فنی و تخصصی کارکنان و افزایش محتوای شغلی آنها اقدام کند. همچنین به منظور برآورده کردن اصل جانشین پروری در سازمان باید از فنون چرخش کاری استفاده کند.
روحیات و تعلق سازمانی: به منظور برآورده کردن این عامل باید برای کارکنان در سازمان احترام گذارد و درجهت رفع مشکلات شخصی یاری و کمک کرد. برای ابداع، نوآوری و خلاقیت در کارکنان باید زمینه های مناسب فراهم شود و مدیریت ارشد سازمان اطمینان حاصل کند که کارکنان تمایل به انجام اموری که به آنها واگذار شده است را دارند.
اعتماد، صمیمیت و صداقت: سازمان باید فضای مثبت و روابط کاری دوستانه را بین کارکنان ایجاد کند و اعتماد بین مدیران و کارکنان را افزایش دهد.
تشخیص و قدردانی: تناسب حقوق و دستمزد و پاداش دریافتی با کاری که کارکنان انجام می دهند، توزیع مناسب امکانات رفاهی و تناسب ارتقای شغلی کارکنان با شایستگی آنها می تواند عامل مطرح شده را در سازمان پوشش دهد.
مشارکت و کارگروهی: به کارگیری نظرات و ایده های کارکنان در تصمیم گیری ها و همکاری آنها در بهبود و پیشبرد امور سازمان، تفویض اختیار به کارکنان در سطوح مختلف، مشارکت دادن کارکنان در ارائه پیشنهاد جهت بهتر انجام شدن امور و کنترل امور انجام شده کارکنان توسط خودشان می توانند به عنوان عوامل مشارکت و کارگروهی در افزایش توانمندسازی کارکنان در سازمان ها تاثیرگذار باشند.
ارتباطات: شامل برقراری ارتباط و دسترسی آسان کارکنان به مدیران و سرپرستان، شفافیت و روشن بودن ارتباطات کاری کارکنان با مدیران و سرپرستان و اطلاع کارکنان از امور جاری اداره در ارتباط با حوزه کاری خود است.
محیط کاری: از جمله عوامل موثر که کمابیش در سازمان ها روی آن تاکید می شود محیط کاری است. اهمیت به ایمنی و سلامت کارکنان در محیط کار، ایجاد موقعیت های مناسب جهت ارتقای شغلی کارکنان، کاهش فشار و تنش های موجود در محیط کار می تواند از جمله موارد مرتبط با محیط کار باشد.
بهینه سازی فرایندها و روش های کاری: شفاف و مشخص بودن گردش کار و اطلاعات در سازمان، مستندسازی روش های کاری و بازنگری دوره ای و اصلاح روش های کاری و ساده سازی امور از عوامل موثر در برآورده شدن بهینه سازی فرایندها و روش های کاری است.
اطلاعات، دانش و مهارت شغلی: جهت تامین این عامل وجود امکانات جهت توسعه مهارت های شغلی در سازمان، وجود زمینه های آموزش موثر و کارا در سازمان و داشتن اطلاعات فنی و تخصصی در ارتباط با پست ها می تواند مفید باشد.
۲ ـ ۳ ) اهمیت توانمندسازی
در سال های اخیر واژه توانمندسازی به بخشی از زبان روزمره مدیریت تبدیل شده است. ظهور این مفهوم را میتوان با جنبش های مدیریت منابع انسانی و مدیریت کیفیت جامع و توسعهی منابع انسانی مرتبط دانست. کاربرد این مفهوم زمانی گسترش یافت که رقابتهای جهانی ، ضرورت انجام پژوهشهای متعددی برای یافتن شکلهای جدیدی از مدیریت که افراد را تشویق به ریسک پذیری ، تعهد و نوآوری مینماید ، اجتناب ناپذیر ساخت(افجه ، ۱۳۸۷،ص ۱).

در واقع در دنیای امروز به دلیل: ۱ ـ نیاز قرن بیست و یک به مغزهای پرورش یافته ، ۲ ـ سرعت تحولات مستمر و نوآوری در همه عرصه ها و ۳ ـ رقابت های شدید در حد مرگ و زندگی سازمانها و دلایل دیگر توجه به این مهم ضرورت پیدا کرده است. از این رو، اساساً امروزه عامل اصلی ثروتزایی و ایجاد ارزش افزوده در سازمانها عبارت است از منابع انسانی صاحب دانش، و یا به عبارت دیگر سرمایه های فکری توانمند( ابطحی، ۱۳۸۶،ص ۶ ـ ۵ ).
۲ ـ ۴ ) مدلهای توانمندسازی
این روزها شمار اندکی از مباحث مدیریتی به اندازه مساله توانمند سازی مورد توجه قرار گرفته است به طوریکه چند سال گذشته صدها مقاله درباره توانمند سازی در مطبوعات به چاپ رسیده است. روی ه مرفته فشارها مثبت است مجریان و کارگران کارخانه ها، همرای فضیلت سازمان هایی را که به کارکنان خط مقدم اختیار اتخاذ و اجرای تصمیمات مهم بدون دخالت از بالا به پایین داد هاند را ستوده اند. گفته م یشود سازمان های مقتدر، گلخانه اعتماد و استقلال هستند. جایی که افراد در تمامی سطوح در مقابل کار خود و عملکرد سازمان مسئولیت کامل دارند (نیوندی، ۱۳۷۸).
۲ ـ ۴ ـ ۱ ) مدل توانمندسازی رابینز و کرینو وفرندال
به اعتقاد این سه پژوهشگر اگر چه در بسیاری از مطالعات، توانمندسازی به منزله یک محرک غریزی یا واکنش فرد در برابر یک محرک غریزی تعریف شده است، ولی در واقع توانمندسازی پذیرش یک طرح خاص است؛ پذیرش ساختار جدید شغل، انتقال قدرت، تفویض اختیار، مشارکت در اطلاعات و مشارکت در منابع. این سه پژوهشگر معتقدند با تمرکز بر روی عوامل محیطی و عناصر فردی می توان به بهترین حالت فرایند توانمندسازی، دست یافت. اساسی ترین قدم در این فرایند خلق محی طهای داخلی کار با بافت سازمانی وسیع است تا فرصتی برای به کارگیری تمام زمین هها و جنبه های توانمندسازی ایجاد و, انگیزه های لازم برای پیشبرد آن حاصل گردد( عباسی و کرد ، ۱۳۸۸،ص ۷۹ ).
۲ ـ ۴ ـ ۲ ) مدل توانمندسازی باون و لاولر
باون و لاولر ( ۱۹۹۲ ) توانمندسازی را تنها نوعی راهبرد در سهیم کردن هر چه بیشتر کارکنان در قدرت می دانند. در مدل توانمندسازی باون و لاولر دسترسی به اطلاعات نقشیمهم در تصمیمگیری ایفا می کند( عباسی و کرد ، ۱۳۸۸،ص ۷۹ ).
۲ ـ ۴ ـ ۳ ) مدل توانمندسازی مگ لاگان ونل
مک لاگان و نل( ۱۹۹۷ ) یک رویکرد چند بعدی در مورد توانمندسازی کارکنان ارائه کردهاند. به اعتقاد مک لاگان افراد توانمند اختیارات و مسئولیت هایشان را به سطوح دیگر سازمان که به صورت مستقیم همکاران را برای حل مسئله، هماهنگ می کند، تفویض کنند( عباسی و کرد ، ۱۳۸۸،ص ۷۹ ).
۲ ـ ۴ ـ ۴ ) مدل توانمندسازی گائو
مؤسسه گائو ( ۲۰۰۱ ) به نمایندگی از کمیته امور دولتی سنای امریکا پژوهشی را تحت عنوان سرمایه انسانی، اقداماتی را که به توانمندسازی کارکنان منجر گردیده، اجرا کرد. این مؤسسه پنج اداره یا نمایندگی (بنگاه) معظم امریکا را مورد هدف قرار داد و کلیه اقدامات این ادارات را در راستای توانمندسازی تجزیه و تحلیل کرد. این مؤسسه نتیجه مطالعات خود را در شش گام اساسی برای توانمندسازی کارکنان ارائه کرد و معتقد است توجه به توانمندسازی کارکنان و درگیرکردن آنان در امور اجرایی، تغییر را آسان تر می کند( عباسی و کرد ، ۱۳۸۸،ص ۷۹ ).
۲ ـ ۵ ) آموزش و توانمندسازی
آموزش سرآغاز بلوغ فکری، تعمیق قدرت تفکر، تحلیل های ذهنی در افراد و ابزار استراتژیک تحول و توسعه اجتماعی در جوامع مختلف محسوب می شود. تجارب جهانی بیانگر این است که آموزش یکی از مؤثرترین عوامل در تغییر رفتار، روز آمد کردن مهارت، توسعه تخصص، بینش و نگرش منابع انسانی و تحول سازمانی است. بر این اساس باید گفت که در عصر تغییرات و تحولات کنونی، سازما نهایی قادر به ماندگاری و ادامه حیات هستند که منابع انسانی آنها به طور مستعمر آموزش دیده، توانایی های خود را افزون ساخته، الگوهای جدید تفکر در آنها رشد یابد اندیشه های جمعی و گروهی در بین آنها ترویج شوند و افراد چگونگی آموختن را با مشارکت یکدیگر بیاموزند این امر یکی از مؤثرترین عوامل در توسعه همه جانبه در هر کشور بشمار می رود. تأکید می شود که رسیدن به اهداف سازمان، بستگی به توانایی کارکنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط در حال تغییر دارد در این بین اجرای آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب می شود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیطی، بطور مؤثر فعالیت هایشان را ادامه داده و کارایی خود را افزایش دهند. بنابراین، فرایند آموزش و بهسازی از فعالیت های ضروری و پیگیر برای تطبیق نیروی انسانی با شرایط متغییر سازمان و محیط است و در عین حال به عنوان کوشش مداوم و برنامه ریزی شده مدیریت برای بهبود سطوح شایستگی کارکنان و عملکرد سازمانی نیز محسوب می شود. اندیشمندان حوزه های مختلف علوم بر این باورند که ایجاد نگرش مثبت و صحیح در کارکنان از طریق آموز شهای لازم حاصل می شود و این آموزش ها ابزاری هستند که مدیران را در اداره سازمان ها یاری می رسانند وبنابراین وجودشان برای تحقق مطلوب اهداف سازمانی مفید و ضروری است( اسلامی و همکاران، ۱۳۹۰،ص۱۰ ).

آموزش های ضمن خدمت باید در جهت شکل دادن به نگرش مثبت کارکنان تنظیم و اجرا شود تا از این طریق حمایت نسبت به فعالیت های سازمانی، حس همکاری، اشتراک مساعی و وفاداری آنان نسبت به سازمان بیشتر گردد این امر باعث می شود تا کارکنان به شغل خود اهمیت بیشتری بدهند و به آن علاقه مندتر شوند. در حال حاضر آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان های مختلف از جایگاه خاصی برخوردار است زیرا در چند دهه اخیر بیش از هر دوران دیگر در طول تاریخ بشری، علوم و تکنولوژی پیشرفت نموده است، این تحول و دگرگونی به حدی است که عصر حاضر را عصر نیمه عمر اطلاعات نامید هاند، یعنی دورانی که در هر ۵ سال، نیمی از اطلاعات بشری منسوخ گردیده و اطلاعات و دانش جدید جایگرین آن می گردد. با عنایت به اهداف یاد شده در خصوص آموزش کارکنان باید به این نکته توجه داشت که این آموزش ها علاوه بر اینکه شرایط مناسب برا یجایگزینی، ارتقاء، ترفیعات و چرخ شهای شغلی را فراهم م یآورد، تحولات و دگرگون یهای دیگری را نیز در تمام ابعاد(فنی، اداری، سازمانی و نظام اداری کشور به دنبال دارد. لذا به منظور تحقق اهداف یاد شد هو جلوگیری از اف تکیفیت نیروی انسانی شاغل در سازمان ها، بخصوص دانشگاه آزاد اسلامی، دفتر آموزش نیروی انسانی دانشگاه آزاد اسلامی در سطح بسیارگسترده اقدام به برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت نموده است( شاه محمدی، ۱۳۸۹ ،ص ۶).
۲ ـ ۶ ) آموزش روشی برای توانمندسازی کارکنان
امروزه سازمان ها برای ادامه حیات خود در رقابت شدید جهانی باید از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار باشند که برای دستیابی به چنین ویژگی هایی نیازمند نیروی انسانی شایسته و توانمند می باشند. علی رغم تاکید فراوان بر مقوله ی توانمندسازی و استقرار سازمان های مبتنی بر توانمندی مشاهده می شود که سازمان ها در امر توانمندسازی و استفاده از مهم ترین منبع یعنی نیروی فکری کارکنان ضعیف عمل می کنند. سازمان ها در این زمینه به صورت سنتی عمل کرده و قادر به استفاده بهینه از هوشمندی ها و توانمندی های کارکنان خود نیستند همان طور که تحقیقات نشان داده اند فاجعه بزرگ در زندگی انسان ها کمبود توانمندی ها نیست بلکه به کار نگرفتن آن هاست ( شیروانی و احمدی، ۱۳۸۹،ص ۱۴ ).
هر سازمان یک سیستم است. این سیستم ها باز هستند و برای بقاء و ادامه حیات خویش باید خود را با محیط وفق دهند، تغییر یابند و متحوب شوند. سازمانها برای دست یابی و تحقق اهدافی خاص به وجود می آیند. رسیدن به اهداف سازمانی بستگی به توانایی کارکنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط متغیر دارد. و همچنین اصل توانایی و موفقیت نهایی سازمان هم بستگی به توانایی های کارکنان آن در انجام موفقیت آمیز وظایف جاری خود و سازگاری با وضعیت جدید دارد. مهمترین فعالیت به سازی و توسعه منابع انسانی نیز از طریق آموزش کارکنان میسر می شود. جان پریور ( ۱۹۹۴ ) معتقد است که دوره های آموزشی ضمن خدمت کارکنان و مدیران یکی ار سریعترین و مفیدترین اقدامات آموزشی است که عهده دار ارتقای سطح علمی ، کاربردی و کیفی آنان است ( دعایی و عاقل، ۱۳۸۱،ص ۳۸ ).
۲ ـ ۷ ) برنامه ریزی و اجرای برنامه های آموزشی
برنامه ریزی آموزشی در سازماهای امروزی از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است و این به خاطر آن است که با برنامه های مدون آموزشیمی توان یادگیری را در سازمان نهادینه کرد. در این مرحله کارشناسان آموزش سازمان بعد از شناسایی نیازها و هدفهای مورد انتظار و منابع مورد نیاز برای تحقق هدفهای برنامه را مشخص می کنند. به طور معمول منابع مورد نیاز برنامه های آموزشی را می توان به دو دسته منابع انسانی و منابع مادی، تقسیم کرد. منابع انسانی شامل نیروهای آموزشی مانند : استادان، استادکارها، مربیان و کادر اجرایی می باشد و منابع مادی را نیز می توان در دو گروه :
الف ) امکانات فیزیکی : مثثل کلاس درس، آزمایشگاه، کارگاه، کتاب، جزوه، رایانه و اینترنت .
ب ) منابع مالی شامل هزینه های جاری و سرمایه ای تقسیم بندی کرد.( سلطانی ، ۱۳۸۵،ص ۱۰۵ ).
۲ ـ ۸ ) نیاز سنجی آموزشی
نیازسنجی تکنیکی است که سازمان ها با تعیین نیازهای اساسی خود برای اقدامات اثربخش، برنامه ریزی می کنند. نیازسنجی نشان می دهد که چه نوع برنامه های آموزشی در کجای سازمان و برای چه کارکنانی مورد نیاز است ؟ تحت چه شرایطی باید آموزش انجام شود؟ و معیارهای ارزشیابی برنامه ها و دورهای آموزشی چیست ؟ ( فرجاد، ۱۳۸۸ ،ص ۴۰ ) ، بنابراین شناسائی نیازهای توسعه کارکنان در واحدهای مختلف سازمانی و سپس نیازسنجی جهت تعیین فعالیت های مرتبط با رشد آنان ضروری است. انجام نیاز سنجی دقیق در تدوین اهداف آموزشی، ملاکهای ارزیابی آموزش و طراحی برنامه آموزشی نقش مفید و موثر ایفا می نماید.از این رو یکی از مهمترین عواملی که در افزایش اثر بخشی آموزش های کارکنان موثر است، انتخاب دقیق و جامع ترین رویکرد برای نیاز سنجی آموزشی است (سعیدی رضوانی وآهنچیان، ۱۳۸۶ ) .
نیازسنجی آموزشی فرایندی است که انجام آن مستلزم به کارگیری و استفاده از مدل ها، الگوها و ابزارهای عملی و کارا است تا بتوانبه نتایج حاصل از این فرایند تکیه کرد وآن را به عنوان مبنایی برای پی ریزی سایر مراحل برنامه ریزی آموزشی به کار گرفت.انتخاب یا طراحی و تدوین مدل نیاز سنجی می تواند باعث تسهیل و افزایش دقت و اعتبار فرایند نیاز سنجی شود یک مدل مناسب باید قلمرو، روش ها و رویه های اجرایی و سایر ابعاد لازم جهت انجام یک پروژه نیاز سنجی را مشخص و معین کند( مجتهد، مهدوی، سروش، ۱۳۸۲ ). طرح ریزی و اجرای پروژه های نیاز سنجی آموزشی در هر سطحی مستلزم پیروی از یک طرح و الگوی عمل مشخصی است انتخاب یا طراحی و تدوین الگوی نیازسنجی می تواند باعث تسهیل و افزایش دقت و اعتبار فرایند نیاز سنجی شود.یک الگوی مناسب باید هدف ، قلمرو( حوزه)، روش ها و رویه های اجرایی، و سایر ابعاد لازم جهت انجام یک پروژه را مشخص و معین کند. منظور از الگو، چهار چوب مفهومی ویژه ای است که فرایند جمع آوری و تحلیل اطلاعات را راهنمائی و هدایت می کند( ژیان پور، ۱۳۹۰،ص ۲و۳ ).
فتحی واجارگاه معتقد است الگو ها ابزار های هستند که رویکرد ها و روش های نوین و متعددی را برای ارزیابی و بهبود اثر بخشی خدمات آموزشی مهیا می کنند این ابزار ها می تواند طیف وسیعی از ابزار های کیفی تا کمی را در بر بگیرند.نیاز سنجی نیز با بهره گرفتن از الگو های کاربردگرا در سنجش و ارزیابی دقیق ، واقع بینانه و اثر بخش نیازهای آموزشی مشتریان مسئله آموزش با کیفیت را با توجه به منابع و امکانات محدود ودستیابی به حد اکثر بهره وری در جایگاه برنامه ریزی ، اجرا وارزشیابی مطرح می کند. نتیجه اینکه نیاز سنجی فراتر از جمع آوری اطلاعات است این کار مستلزم بینش دقیق ، مذاکره و گفتگوی طولانی ، کوشش برای دستیابی به توافق و تعهد در موقعیت هائی است که نظریات و علایق افراد و گروه ها مختلف با هم مطابق نیست می باشد.فتحی واجارگاه بر اساس اصول و مبانی نیاز سنجی چهار دسته الگو و روش برای نیاز سنجی معرفی می کند.
۱ ـ الگوی هدف محور در نیاز سنجی
۲ ـ الگوی توافق محور در نیاز سنجی
۳ ـ الگوی مسئله محوردر نیاز سنجی
۴ ـ الگوی روش های ترکیبی در نیاز سنجی( فتحی واجارگاه، ۱۳۸۴ ص ۳۵).
برای تحقق بخشیدن به طرح ها و الگوهای نیازسنجی و کاربرد صحیح آنها روش ها و فنون متعدد و مختلفی برای نیاز سنجی آموزشی وجود دارد که هر کدام هدف،کاربرد و شرایط خاص خود را دارند. شناسائی این روش ها برای موفقیت طرح نیاز سنجی ضرورت بسیار دارد. ایده آل ترین تکنیک نیاز سنجی در کاربرد، تکنیکی است که بیشترین نتایج معتبر را در حیطه محدودیت مالی، محدودیت های کارکنان و محدودیت های زمانی برای گروه مسئول نیاز سنجی فرآهم سازد ( خراسانی، ۱۳۸۶،ص ۱۲۰ ـ ۱۱۹ ).
۲ ـ ۹ ) بازاریابی
فلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ[۲] بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی می­دانند که بوسیله آن، افراد و گروه­ها می­توانند از طریق تولید، ایجاد و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواسته­ های خود را برآورده سازند (کاتلر، ۱۳۸۳ : ۲۱).
وارن کیگان[۳]، استاد بازاریابی دانشگاه “پیس[۴]” آمریکا بازاریابی را چنین تعریف کرده است :
«بازاریابی عبارتست از فرایند تمرکز منابع و اهداف سازمان بر روی فرصتها و نیازهای محیطی.» (کیگان،۱۳۸۰ :۲۱)
بنابراین بازاریابی هم یک مفهوم (شیوه مشتری مداری) و هم یک فرایند (یک سری تصمیمات استراتژیک در چگونگی جلب رضایت مشتری) است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
 
 
 

نظر دهید »
مطالعه آزمایشگاهی اثرات دما و کسرحجمی نانوذرات بر لزجت دینامیکی و ضریب هدایت گرمایی نانوسیال آب- اکسید آهن۹۳- قسمت ۶
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

شتاب گرانشی زمین ………………………………………………………………………………………………..
عدد پرنتل……………………………………………………………………………………………………………………….. Pr
عدد پوازی……………………………………………………………………………………………………………………….Po
مقاومت حرارتی (سطح مشترک بین نانو ذره و سیال) ……………………………………………………………..
عدد رینولدز……………………………………………………………………………………………………………………..Re
دما……………………………………………………………………………………………………………………………….T(K)
شار حرارتی………………………………………………………………………………………………………….
حجم……………………………………………………………………………………………………………………………….. V
لزجت دینامیکی…………………………………………………………………………………………………..
نسبت حجمی ذرات نانو به سیال……………………………………………………………………………………………
چگالی……………………………………………………………………………………………………………….
زیر نویس ها
سیال…………………………………………………………………………………………………………………………………..f
جامد………………………………………………………………………………………………………………………………… s
متوسط………………………………………………………………………………………………………………………….. avg
نانو سیال……………………………………………………………………………………………………………………………nf
نانو ذرات……………………………………………………………………………………………………………………………p
دیواره……………………………………………………………………………………………………………………………… w
مؤثر……………………………………………………………………………………………………………………………….. eff
خوشه نانو ذرات…………………………………………………………………………………………………………………el
لایه نانو سیال……………………………………………………………………………………………………………………..la
تولید………………………………………………………………………………………………………………………………gen
تولید در اثر حرارت……………………………………………………………………………………………………….gen.t
سیال پایه…………………………………………………………………………………………………………………………..Bf
مایع…………………………………………………………………………………………………………………………………. L
ذره………………………………………………………………………………………………………………………………….. P
مخلوط………………………………………………………………………………………………………………………………S
اختصارات
CNT…………………………………………………………………………………………………….Carbon Nanotube
CTAB………………………………………………………………………..Cetyl Trimethylammonium Bromid
DEG…………………………………………………………………………………………………..Diethylene Glycol
DI………………………………………………………………………………………………………..Deionized Water
DTAB………………………………………………………………….Dodecyl Trimethylammonium Bromide
DW………………………………………………………………………………………………………. .Distilled Water
EG ……………………………………………………………………………………………………….. Ethylene Glyco
HC…………………………………………………………………………………………………….. Hamilton-Crosser
HCTAB………………………………………………………………. Hexadecyltrimethylammoniumbromide
MCNT………………………………………………………………………………… Multiwall Carbon Nanotube
PVP……………………………………………………………………………………………… Polyvinylpyrrolidone
SDBS………………………………………………………………………..Sodium Dodecyl Benzene Sulfonate
SDS…………………………………………………………………………………………….Sodium Dodecylsulfate
SEM…………………………………………………………………………………Scanning Electron Microscopy
SSA ………………………………………………………………………………………………Specific Surface Area
TC ……………………………………………………………………………………………….Thermal Conductivity
TEM…………………………………………………………………………..Transmission Electron Microscopy
THW…………………………………………………………………………………………………Transient Hot Wire
TPS……………………………………………………………………………………………..Transient Plane Source
vol………………………………………………………………………………………………..Volume concentration
Weight percentage………………………………………………………………………………………………………wt
چکیده
در سال های اخیر، مطالعات بر روی رفتار رئولوژیکی و انتقال حرارتی نانو سیالات به شدت رشد کرده و نتایج حاصل، پیشرفت های چشمگیری در این زمینه را حکایت می کند. در این پژوهش به بررسی آزمایشگاهی تأثیر پارامترهای کسر حجمی و دما بر ضریب هدایت گرمایی، لزجت دینامیکی نانو سیال جدید و پرکاربرد اکسید آهن – آب دیونیزه پرداخته می شود.
بیشتر سیال ها ضریب هدایت گرمایی پایینی نسبت به جامدات دارند؛ لذا افزودن ذرات جامد، ضریب هدایت گرمایی را بالا می برد. از طرفی با افزودن این ذرات لزجت دینامیکی نانو سیال نیز افزایش می یابد که به دنبال آن توان بالای پمپ و مصرف انرژی را به دنبال داریم. نانو ذرات به دلیل داشتن نسبت سطح به حجم بالا (SSA) دارای خصوصیات متفاوتی نسبت به حالت معمولی خود هستند و ضریب هدایت گرمایی متفاوتی دارند. در این پژوهش نانو ذرات کروی اکسید آهن در شکل کروی و با قطر ۳۰-۲۰ نانومتر که به روش دو مرحله ای و با بهره گرفتن از ماده فعال کننده سطحی PVP در آب دیونیزه به حالت تعلیق درآمده اند. همچنین از لرزاننده ای مافوق صوت جهت شکستن خوشه ها و جلوگیری از تجمع ذرات برای تعلیق بهتر استفاده شده است. نانوسیال با غلظت های حجمی ۱/۰، ۲/۰، ۴/۰، ۱، ۲، ۳ درصد حجمی برای بررسی تأثیر کسر حجمی بر ضریب هدایت گرمایی و لزجت دینامیکی آماده شد. همچنین برای بررسی اثر دما، دما را به محدوده های ۲۰، ۲۵، ۳۵، ۴۵، ۵۵ درجه سانتی گراد محدودکردیم. برای اندازه گیری ضریب هدایت گرمایی که از روش سیم داغ گذرا با بهره گرفتن از دستگاه KD2-Pro و پراب KS1 عمل کردیم. برای اندازه گیری لزجت دینامیکی از لزجت سنج دورانی مدل بروکفیلد استفاده گردید.
با افزایش دما و کاهش کسر حجمی، لزجت دینامیکی نانو سیال کاهش پیدا می کند و همچنین با افزایش دما و افزایش کسر حجمی ضریب هدایت گرمایی نانو سیال در مقایسه با سیال پایه افزایش چشمگیری دارد. در کسرهای حجمی پایین افزایش هدایت گرمایی چشمگیرتر است. افزایش دما پیوندهای بین مولکولی را سست تر کرده و سیال قابلیت حرارتی بیشتری پیدا می کند؛ضمن آنکه لزجت نیز کاهش دارد. در پایان نتایج به دست آمده را با مدل های تحلیلی ارائه شده مقایسه و مشخص می کنیم که این مدل ها در توصیف رفتار این نانو سیال ناتوان بوده و تقریب کافی را دارا نیستند.
 
 
 

نظر دهید »
بررسی حقوقی جرم اعتیاد با توجه به قانون اصلاحی قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۱۳۸۹- قسمت ۸
ارسال شده در 26 فروردین 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

«اشخاص مذکور در ماده ۲۴ و تبصره آن در صورتی که بدون عذر موجه از انجام وظیفه خودداری کنند ولی با توجه به تعریفی که از جرایم مواد مخدر به عمل آمد و بنا به تعریف مذکور نمی­توان جرم مورد اشاره ماده ۲۵ را جرم مواد مخدر نامید، لذا نمی­توان به عنوان جرمی که عنصر مادی آن را ترک فعل تشکیل می­دهد به آن اشاره نمود. از این دیدگاه جرایم موضوع مواد ۲۶،۲۳،۲۲،۲۱،۲۰و۲۷ را نیز نمی­توان جرم مواد مخدر نامید.[۹۱]
بند سوم : داشتن و نگهداشتن
سومین شکل عنصر مادی در مورد جرایم مواد مخدر به صورت نگهداری مواد مخدر صدق می­ کند که در مواد ۳،۵و۸ مصوبه پیش بینی شده است. هرچند در تحلیل دقیق، نگهداری مواد مخدر را نیز می­توان مشمول فعل قرار داد. چون مقنن، در واقع، در این حالت، دستور می­دهد که از انجام کاری خودداری کنید و شخص با نگهداشتن ماده مخدر مرتکب فعل می­ شود و دستور مقنن را به صورت عمل مادی مثبت نقض می­ کند.[۹۲]
بند چهارم : حالت و وضعیت
حالت و وضعیت چهارمین شکل عنصر مادی در مورد جرایم مواد مخدر می­باشد، که در مورد اعتیاد به مواد مخدر نمایان می­ شود. چون مقنن، حالت اعتیاد را منع می­ کند و شخص با معتاد شدن دارای حالت ممنوعه می­ شود، در این مورد نیز در تحلیل دقیق می­توان گفت که اعتیاد نتیجه فعل است، یعنی شخص با نقض دستور مقنن (فعل)، دارای وضعیتی می­ شود که مورد نهی مقنن است بنابراین می­توان آن را حالت ناشی از فعل نامید.[۹۳]

بند پنجم : فعل ناشی از ترک فعل
از آنجاییکه در اثر ترک فعل، فعلی صورت نمی­گیرد که ناشی از ترک فعل باشد. بلکه در اینجا هم شخص از انجام تکلیف قانونی خود امتناع می­ورزد.[۹۴] پس این حالت هم همان ترک فعل است. بنابراین به نظر میرسد در مورد جرایم مواد مخدر، عنوان فعل ناشی از ترک فعل مصداق پیدا نمی­ کند.
گفتار سوم : رکن معنوی
نیت و اندیشه ارتکاب جرم همان عنصر معنوی جرم است. بدین معنا که هر فردی که قصد ارتکاب جرمی را دارد بدواً قصد و اراده خود را برای ارتکاب جرم در ذهن خود می­پروراند و با اندیشه و نقشه­های قبلی و از پیش تعیین شده زمینه را برای احیاء دیگر عناصر مهیا می­سازد که از آن به رکن معنوی جرم تعبیر می­ شود. از این حیث تمام جزئیات انجام جرم که فردی و یا به صورت گروهی می­بایست صورت گیرد که در قالب نقشه­های عملیات اجرایی قرار است تحقق یابد که با تصمیم گروه یا فرد در شرف انجام است را به نیت و عنصر معنوی جرم تعبیر می­نماییم. نکته مهم این است که اولین شرط برای مسجل شدن هر نوع بزه و یا تخلفی که بصورت عالماً و عامداً می­بایست انجام شود در ابتدا منوط به احراز عنصر معنوی است و به واقع پیش زمینه اصلی برای شروع و یا انجام جرائمی است.
در بحث عنصر معنوی جرایم مواد مخدر بایستی به این نکات توجه داشت که آیا برای تحقق این جرایم علم، سوء نیت (اعم از عام و خاص) و انگیزه لازم است. رویه قضایی ما با جرایم مواد مخدر و روان­گردان مانند جرایم مادی صرف برخورد می­ کند.[۹۵]
بند اول ـ علم
در حقوق کیفری ما قاعده کلی حاکم است و آن اینکه جهل به قانون رافع مسئوولیت نیست، که این حکم در این جرایم هم صدق می­ کند، ولی از لحاظ علم به موضوع باید گفت تقریباً در کلیه جرایم مواد مخدر برای تحقق جرم، علم به موضوع لازم است. مثلاً، برای تحقق جرایم موضوع ماده ۴ یا ۸، مرتکب باید بداند، موادی را که وارد یا صادر یا خرید و فروش و… می­ کند، ماده مخدر می­باشد، در غیر اینصورت، با مخدوش شدن این جزء از عنصر معنوی، در واقع جرمی تحقق نمی­یابد، و یا برای تحقق جرم موضوع ماده ۱۹، مرتکب باید بداند، ماده­ای را که استعمال می­ کند، از مواد مخدر موضوع مواد ۴و ۸ می­باشد.[۹۶]

 

ولی در رویه قضایی اصل بر علم به موضوع می­باشد. با این حال در صورتی که متهمان در دفاع از اتهام مدعی شوند که از ماهیت مواد مکشوفه آگاه نبوده ­اند، در صورتی که دلایل خود را اقامه نمایند و مورد قبول واقع شود، به لحاظ تحقق شرایط و جرم نبودن موضوع، از تعقیب و مجازات مصون می­باشند.
بند دوم ـ سوء نیت عام
برای تحقق کلیه جرایم مواد مخدر، وجود سوء نیت عام در ارتکاب جرم شرط تحقق می­باشد، یعنی مرتکب باید بخواهد عمل مورد نهی مقنن را انجام دهد. در مورد جرایم موضوع ماده ۴ و ۸ مصوبه، مرتکب، علاوه بر علم به موضوع باید بخواهد که مواد ممنوعه را وارد یا صادر یا خرید یا فروش نماید. بنابر این، اگر در اثر اشتباه، به جای یکی از مواد مجاز، ماده مخدری را صادر کند یا خرید و فروش نماید، به لحاظ فقد سوء نیت عام جرم تحقق پیدا نمی­ کند.
بند سوم ـ سوء نیت خاص
در برخی از جرایم موضوع مصوبه مبارزه با مواد مخدر، علاوه بر لزوم وجود سوء نیت عام، وجود سوء نیت خاص نیز ضروری است. به عنوان مثال، در ماده ۲۱ مصوبه سوء نیت خاص در سوء نیت عام مستتر است و جرم پناه دادن و… از جرایم مقید است و هم چنین جرم موضوع ماده ۲۲٫
بند چهارم ـ انگیزه
برای تحقق یافتن برخی از جرایم مواد مخدر، وجود انگیزه نیز مؤثر است. برای مثال، برای تحقق جرم موضوع ماده ۲ در قسمت کشت شاهدانه، انگیزه مرتکب از کشت باید تولید مواد مخدر باشد.درماده۳ انگیزه متهم از حمل یا نگهداری یا اخفاء سرشاخه­های گلدار یا به میوه نشسته شاهدانه باید تولید مواد مخدر باشد. هم چنین برای تحقق جرایم موضوع مواد ۱۴، ۲۶و۲۷، وجود انگیزه، شرط است.
در مصوبه مبارزه با مواد مخدر در دو مورد انگیزه در میزان مجازات مؤثر شناخته شده است. در این موارد علت مؤثر شناخته شدن انگیزه آن است که مواد مخدر در داخل کشور توزیع نمی­شوند. به عبارت دیگر قانون­گذار بین توزیع مواد مخدر در داخل یا خارج از کشور از حیث مجازات قائل به تفصیل شده و متهمی را که مواد مخدر را به قصد انتقال به خارج از کشور از ایران ترانزیت می­ کند مستحق مجازات خفیف­تری دانسته است و می­توان گفت از این جهت یک نوع سیاست جنایی افتراقی را مد نظر قرار داده است.[۹۷]
هم چنین قانون­گذار هرچند در تبصره مواد ۴ و ۸، اصل را بر تعلق مجازات اعدام قرار داده است، اما با وجود شرایطی متهم را از مجازات اعدام معاف و مستوجب مجازات حبس ابد می­داند. یکی از شرایط اساسی که در تبصره ماده ۴ با جمع شروط موضوع تبصره مزبور و در تبصره ماده ۸ با احراز آن متهم مطلقاً از مجازات اعدام رهایی خواهد یافت عدم احراز قصد (انگیزه) توزیع یا فروش در داخل کشور است.
گفتار چهارم : میزان تغییر نگرش مقنن در مجازات کشت موادمخدر از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۸۹
منظور از کشت مواد مخدر هرگونه عملیاتی است که منجر به تولید طبیعی مواد مخدر می­ شود. و شامل همه مراحل زراعت اعم از کاشت، داشت و برداشت می­ شود.[۹۸]
قانون­گذار با تدوین ماده ۱ قانون کشت محدود خشخاش و صدور تریاک در اسفند ۱۳۴۷، اجازه داد که کشت­کاران خشخاش مبادرت به کشت خشخاش نمایند و ممنوعیت کشت آن را منوط به توقف کشت خشخاش در کشورهای همسایه کرد. در سال ۱۳۵۸ هیئت دولت تحت تأثیر قوانین سابق این اجازه را برای کشت­کاران صادر کرد که همین امر باعث تولید مقادیر زیادی مواد مخدر (تریاک) و عرضه آن به بازار شد. این روش تا سال ۱۳۵۹ ادامه داشت که سرانجام در نوزدهم خرداد ۱۳۵۹ شورای انقلاب در لایحه­ای کشت خشخاش را ممنوع اعلام کرد و برای آن در مرتبه اول، مجازات حبس جنایی درجه یک از سه تا پانزده سال، و برای مرتبه دوم، مجازات اعدام در نظر گرفته بود و این قانون اولین گام جدی قانون­گذار در ریشه کن کردن کشت مواد مخدر بود.
بعد از قرار دادن مجازات سنگین برای کشت مواد مخدر به مرور کشت مواد مخدر کم شد تا اینکه قانون­گذار در سال ۱۳۶۷ مجازات شدیدی که در قانون سال ۱۳۵۹ برای کشت مواد مخدر اعمال شده بود را به این نحو تغییر داد (بار اول به جریمه نقدی، باردوم جریمه نقدی و شلاق و در بار سوم حبس و در بار چهارم مجازات اعدام پیش ­بینی نمود. در مصوبه مبارزه با مواد مخدر ۱۳۷۶ همین روال ادامه داشت و تنها تفاوت آن افزایش میزان جریمه­های نقدی بود.
امّا آنچه حائز اهمیت است در اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ۱۳۸۹ مجمع تشخیص مصلحت نظام، تبصره ماده ۴۱ الحاقی است که اعلام نموده است:
«کشت شقایق پاپاور سامنیو فرم الی فرا به در خواست وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی تحت نظر جهاد کشاورزی و با نظارت ستاد مبارزه با مواد مخدر برای مصارف دارویی و تأمین داروهای جایگزین بلامانع است».
بند اول ـ عناصر تشکیل دهنده جرایم اصلی مواد مخدر و روان­گردان
نکته­ای که در خصوص جرائم مواد مخدر اهمیت دارد، اختصاصی بودن این جرائم است، هر چند که در بیان و تعریف و تبیین آنها از مفاهیم کلی و عمومی استفاده شده است، همانند: خرید، فروش، تولید، توزیع و غیره. آنچه که موجب اختصاصی شدن این جرائم و تفکیک آنها از سایر جرائم می­ شود، در واقع نوع فعل یا ترک فعلی است که مرتبط با مواد مخدر است که برخی مستقیم (جرائم اصلی) و برخی غیر مستقیم به این مواد ارتباط دارند.
بطور کلی جرائم مواد مخدر به دو دسته تقسیم می­ شود:
الف ـ جرائم اصلی
ب ـ جرایم وابسته
الف ـ جرایم اصلی :
منظور از جرایم اصلی آن دسته از جرایمی هستند که مرتبط با مواد مخدر ارتکاب می­یابند، مانند کشت مواد مخدر و خرید و فروش آن، وارد کردن، ارسال و ترانزیت و حمل و نگهداری… را نیز شامل می­ شود، اینک با توجه به خصوصیات و ویژگی­های کلی و عمومی که درباره جرایم مواد مخدر گفته شد، این جرایم را به تفکیک و با بهره گرفتن از روش مرسوم تألیفات حقوق جزای اختصاصی در بررسی عناصر متشکله­ی هر جرم (مادی، معنوی و قانونی) مورد بحث قرار می­دهیم.
۱ـ کشت مواد مخدر
جلوگیری از کشت مواد مخدر، همواره از نخستین اقدامات هر قانون­گذار در مبارزه با این مواد می­باشد، زیرا در هر جامعه­ای که مواد مخدر به طور طبیعی و در سطح کلان کاشته شود، نمی­توان، اصولاً از مبارزه بحثی به میان آورد. لذا در قوانین داخلی و معاهدات بین ­المللی به منع کشت مواد مخدر توجه خاصی شده و در اولین مواد قانونی به این موضوع اشاره می­ شود.
۱ـ۱ـ کشت خشخاش
ـ عنصر مادی
عنصر مادی جرم کشت خشخاش به صورت فعل ایجابی کاشتن که عبارت از هرگونه عملیات فیزیکی است که عنوان کاشتن بر آن صدق کند.[۹۹] بنابراین آنچه مد نظر قانون­گذار است، هرگونه عملیاتی است که منتهی به تولید طبیعی خشخاش شود. از طرف دیگر شروع به کشت مواد مخدر شروع به جرم نبوده و برای آن مجازاتی در نظر گرفته نشده است. امّا صرف کاشت بذر خشخاش از جرایم تام بوده و عنصر مادی جرم محقق شده است.
ـ عنصر معنوی
کشت خشخاش از جرایم عمدی است و علم و اطلاع مرتکب از غیر قانونی بودن عمل. اینکه چه چیزی می­کارد برای حصول عمد کافی است. به عبارت دیگر قصد تولید مواد مخدر شرط نیست و در واقع در کشت خشخاش قصد تولید مواد مخدر مستتر است.[۱۰۰]
ـ عنصر قانونی
مجازات کسی که مبادرت به کشت خشخاش می­ کند برابر ماده ۲ اصلاحی قانون مبارزه با مواد مخدر ۱۳۸۹ به شرح ذیل تعیین شده است:
۱ـ بار اول، ده تا صد میلیون ریال جریمه نقدی،
۲ـ بار دوم، پنجاه تا پانصد میلیون ریال جریمه نقدی و سی تا هفتاد ضربه شلاق،
۳ـ بار سوم، صد میلیون تا یک میلیارد جریمه نقدی و یک تا هفتاد ضربه شلاق و دو تا پنج سال حبس،
۴ـ بار چهارم اعدام.
البته در این ماده علاوه بر مجازات­های مذکور، در هریک از موارد بالا کشت خشخاش نیز باید امحاء گردد.
اما در اینجا سئوالی که در ذهن هر انسانی تداعی می­گردد این است که آیا مجازات فوق، تنها بر مباشر جرم (مسئول عملیات اجرایی کشت)، بار می­ شود یا سبب (دارنده زمین) هم مجازات دارد؟ میزان مسئوولیت جزایی بین آمر (سبب) و مباشر چگونه تقسیم می­ شود؟
قانون­گذار، جهت پاسخ به این سئوال در تبصره ذیل ماده دو همین قانون، آورده است که مطابق با آن اگر سبب، اقوی از مباشر باشد، به ده تا سی میلیون ریال جریمه نقدی و پانزده تا چهل ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
۱ـ ۲ـ کشت شاهدانه
ـ عنصر مادی
فعل مادی کشت بذر شاهدانه به نحوی که منتهی به رویش گیاه شاهدانه شود، عنصر مادی این جرم می­باشد.
جرم کشت شاهدانه مثل خشخاش به صورت فعل ایجابی می­باشد، اعم از اینکه به ثمر برسد یا نرسد و از جمله جرایم عمدی است.
ـ عنصر معنوی
امّا از نظر عنصر معنوی تفاوتش با کشت خشخاش در این است که علاوه بر علم و اطلاع مرتکب از جرم بودن عمل ارتکابی و اطلاع از این که چه چیزی می­کارد، باید قصد تولید مواد مخدر نیز احراز شود. به عبارت دیگر صرف کاشتن شاهدانه جرم تلقی نمی­ شود. مگر قصد مرتکب احراز گردد که تشخیص قصد بر عهده دادگاه است.[۱۰۱]
اما شایان ذکر است که کشت شاهدانه تا قبل از تصویب قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۱۳۶۷ جرم تلقی نمی­شد، امّا قانون­گذار در سال ۱۳۶۷ کشت شاهدانه را، منوط به قصد تولید مواد مخدر، جرم دانست و به همین ترتیب قانون­گذار به جرم بودن کشت آن نیز در ماده ۲ قانون اصلاحی سال ۱۳۷۶ و اصلاحی سال ۱۳۸۹توجه نموده است.
ـ عنصر قانونی
مطابق با ماده یک قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۹، کشت شاهدانه به منظور تولید مواد مخدر، جرم می باشد، و در ماده ۲ قوانین مذکور، دقیقاً مجازات­هایی که برای کشت خشخاش تعیین شده، مقرر گردیده است.
۱ـ ۳ـ کشت کوکا
قانون­گذار تا سال ۱۳۷۶ در هیچ قانونی به کشت کوکا اشاره نکرده است اما یکی از ابداعات قانون­گذار در قوانین مبارزه با مواد مخدرمصوب سال ۱۳۷۶ قرار دادن این مواد در لیست جرایم مواد مخدر می­باشد. در سال ۱۳۷۶ به علت امکان بالقوه کشت کوکا (حتی به صورت گلخانه­ای) و همین طور انطباق بیشتر با کنوانسیون­های بین ­المللی (بند ۲ از قسمت (ب) کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر و… مصوب ۱۹۸۸ میلادی) مبادرت به جرم­انگاری عمل کشت در خصوص این ماده مخدر نمود.
ـ عنصر مادی
عنصر مادی این جرم، همانند کشت خشخاش و شاهدانه، با فعل ایجابی کاشت بذر و گیاه بوته کوکا، صرف نظر از اینکه به ثمر برسد، تحقق می­یابد.[۱۰۲]
ـ عنصر معنوی
این جرم از جمله جرایم عمدی است که صرف اطلاع مرتکب از اینکه چه چیزی می­کارد و عمد در فعل محقق می­ شود.
ـ عنصر قانونی
۱ـ قانون­گذار در بند ۱ ماده ۱ قانون مبارزه با مواد مخدر کشت کوکا را مطلقاً جرم شناخته است، و در ماده ۲ نیز همان مجازات­هایی که برای کشت خشخاش و شاهدانه مقرر گردیده، تعیین شده است.
بند دوم : جرایم مرتبط با محصولات مواد مخدر و روان­گردان
الف ـ واردات مواد مخدر و روان­گردان
واردات مواد­مخدر و داروهای روان­گردان، مادر سایر جرایم مواد مخدر در کشور ما محسوب می­ شود. زیرا با فقدان این مواد و عدم دسترسی به آن، دیگر بحثی از استعمال و اعتیاد و حمل و نگهداری و خرید و فروش و… مطرح نخواهد بود. اما در حال حاضر تنها راه دسترسی به مخدّرات در کشور ما، واردات غیر قانونی آن از سایر کشورها است و بی­جهت نیست که بیشترین سرمایه گذاری­های مالی و انسانی برای مبارزه با مواد مخدر نیز به همین مقوله (مبارزه با واردات) اختصاص یافته است.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
 

 
 
 

 

 
 
 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 126
  • 127
  • 128
  • ...
  • 129
  • ...
  • 130
  • 131
  • 132
  • ...
  • 133
  • ...
  • 134
  • 135
  • 136
  • ...
  • 315
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی پژوهشی رهاورد

 آموزش برنامه نویسی
 اسباب بازی طوطی برزیلی
 محتوا آسمان خراش
 رشد فروشگاه آنلاین
 درآمد تضمینی پرریسک
 طراحی منابع آموزشی
 جلوگیری از احساسات منفی
 سوالات قبل ازدواج
 تفاوت عشق و وابستگی
 افزایش وفاداری مشتری
 خرید و فروش دامنه
 ادغام بازاریابی سنتی
 ترس از تغییر در رابطه
 علت سرفه سگدانی
 فروشگاه آنلاین درآمدزا
 نشانه علاقه مردان
 بی اشتهایی سگ
 فروش لوازم الکترونیک دست دوم
 آموزش میجرنی کاربردی
 رشد فروش عکس دیجیتال
 مراقبت توله سگ بی مادر
 سرمایه گذاری طلا و سکه
 اشتباهات روابط عاطفی
 کپشن اینستاگرام جذاب
 عفونت ادراری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • بررسی اثر نانو ذرات خاک‌رس بر خواص پلی اتیلن اتصال عرضی شده۹۲- قسمت ۹
  • تضاد دین و عرفان در دیوان حافظ- قسمت 12
  • بررسی رابطه نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام و چولگی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۵
  • تأثیر قوّه قاهره بر مسؤولیّت در قلمرو حمل ونقل دریایی- قسمت ۱۱
  • فرزند خواندگی « مطالعه تطبیقی در فقه امامیه، حقوق ایران ...
  • امکان¬سنجی پیاده¬سازی فناوری شناسایی از طریق امواج رادیویی RFIDدر مبارزه با قاچاق کالا- قسمت ۴- قسمت 2
  • بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۹
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره مدل‌سازی سلامت سازمانی مطالعه موردی سازمان آموزش فنی و حرفه ای ...
  • مقایسه میزان آلاینده‎های خروجی از اگزوز دونوع خودروی سبک تولید داخل- قسمت ۱۱
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :بررسی راهکارها و چالش‌های تغییر رویکرد از مالیات ستانی سنتی ...
  • بررسی اساطیری ایزدان آتش در دین‌های هندوایرانی۹۳- قسمت ۱۲
  • بررسی پایان نامه های انجام شده درباره بررسی تأثیر مؤلفه های کنترل مدیریت فروش در گرایش به کارآفرینی ...
  • صیانت و پیشگیری از جرم و گناه از منظر قرآن کریم و راهکار های نهادینه کردن آن در بین کارکنان ناجا- قسمت ۱۴
  • بررسی رابطه ی ساختار سازمانی با خلاقیت مدیران بیمه ایران تهران- قسمت ۷
  • تحلیل گفتمان سبک زندگی دینی (اسلامی) دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری- قسمت ۱۴
  • بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه استرس و رابطه آن با پرسشنامه سلامت عمومی- قسمت ۹
  • بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار- قسمت ۱۶
  • بررسی موانع بکارگیری اطلاعات حسابداری کافی بر تصمیم گیری از دیدگاه مدیران بانک تجارت استان چهارمحال و بختیاری- قسمت ۳
  • بهبودعملکردشبکه بخار در شرکت پالایش نفت شیراز- قسمت ۹- قسمت 2
  • مطالب درباره بررسی تأثیر سیستم مدیریت برند بر میزان رقابت پذیری بانک- فایل 25
  • بررسی تأثیر حفاظت از حقوق مالکیت بر سرمایه گذاری خصوصی در ایران طی دوره ی زمانی 1388- 1350- قسمت 31
  • " مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | پاونال و واسلی و وای میر (۱۹۹۳) : – 7 "
  • بررسی رابطه بین اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی در اداره کل شیلات استان گلستان- قسمت ۵
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره نقش ژئوپلیتیک بنادراستان گیلان- فایل ۳
  • بررسی تاثیر عوامل سیاسی بر تصمیم خریدارن سهام عادی در بازار بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶
  • برنامه زمان¬بندی تولید پیشرفته چند ¬دوره¬ای با تقاضای احتمالی و محدودیت ظرفیت منابع تولیدی- قسمت ۶
  • بدست آوردن دیتاهای ژئوتکنیکی لازم جهت طراحی کی وال، احیای اراضی و بهبود زمین در بخشی از بندر شهید رجائی93- قسمت 25
  • نقش رسانه ها در بزهکاری و پیشگیری از وقوع آن- قسمت ۶
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره شناسایی و ریشه یابی عوامل بحرانی ادعا در حوزه های زمان و هزینه ...
  • تاثیر تربیتی کانون اصلاح و تربیت در بازپروری کودکان و نوجوانان معارض با قانون- قسمت ۱۱

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان